امروز یکشنبه 26 آبان تسنیم نوشت :
کیومرث فلاحی، مدیرگروه جامعهشناسی و آموزش خانواده پژوهشکده خانواده و مدرسه پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در نشست بررسی شاخصهای جهانی پایگاه اجتماعی و منزلت معلمان در خانواده، مدرسه و جامعه که در پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش برگزار شد، اظهار کرد: در این پژوهش 21 کشور از سطح جهان بررسی شدهاند که کشورهای مورد بررسی عبارتند از برزیل، چین، چک، فنلاند، هلند، آلمان، فرانسه، مصر، یونان، فلسطین اشغالی، ایتالیا، ژاپن، ترکیه، سنگاپور، کره جنوبی، اسپانیا، سوئیس، انگلیس، استرالیا، نیوزلند و آمریکا که این کشورها براساس عملکردشان در ارزیابی PISA و تیمز به نمایندگی از قارهها و نظامهای گوناگون آموزشی انتخاب شدهاند، دو کشور ترکیه و مصر از نظر شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تا حدی شبیه جامعه ما هستند و برخی کشورها همچون فنلاند، ژاپن و سنگاپور در ردیف نظامهای آموزشی پیشرفته قرار دارند.
وی افزود: معلمان در بیشتر موارد در هر جامعهای جزو تحصیلکردهترین افراد به حساب میآیند . اوایل دهه 80 دو تحقیق در کشور ما درباره گروههای مرجع و یک تحقیق درباره اعتماد مردم به شغلهای مختلف انجام شد که براین اساس بالاترین میزان اعتماد به معلمان به ویژه معلمان دوره ابتدایی بود و آخرین درصد اعتماد نیز به بنگاههای املاک بود.
بالاترین میزان اعتماد به معلمان در چین
مدیرگروه جامعهشناسی و آموزش خانواده پژوهشکده خانواده و مدرسه پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش گفت: در تمام جهان تغییراتی انجام شده و معلمان دیگر پایگاه اجتماعی قبل را ندارند؛ در این تحقیق کاهش میزان احترام به معلمان و تأثیرات مخرب آن بررسی شده که در 21 کشور مورد بررسی، چین بالاترین میزان اعتماد به معلمان را دارد و در این کشور، معلمان برابر پزشکان قدر و منزلت دارند و پایینترین اعتماد نیز مربوط به فلسطین اشغالی است.
فلاحی ادامه داد: 50 درصد والدین در چین گفتهاند که تمایل دارند، فرزندشان معلم شود و 92 درصد والدین در فلسطین اشغالی تمایلی برای این موضوع نداشتند! در اکثر کشورهای اروپایی، معلمان احترام گذشته را نداشتند اما در چین و کرهجنوبی هنوز حرفه معلمی محترم است.
گزینشهای سختگیرانه فنلاند برای جذب معلم
وی با اشاره به اینکه در کشور فنلاند برای ورود به شغل معلمی گزینشهای دقیقی دارند، مطرح کرد: افراد دارای مدرک کارشناسی ارشد با معدل بالا و از طریق آزمون و رقابت سخت به شغل معلی وارد میشوند، یافتههای این پژوهش نشان داد معلمانی که حقوق بهتری میگیرند دانشآموزان بهتری تربیت میکنند، به باور مردم دریافتی معلمان در همه جای دنیا کمتر از آن چیزی است که استحقاق آن را دارند همچنین آنها معتقدند شیوه پرداخت حقوق به معلمان باید برمبنای ارزیابی عملکرد باشد.
این استادیار دانشگاه خاطرنشان کرد: نتایج پژوهش نشان داده است بین حقوق و فرآیند جذب معلمان با عملکرد دانشآموزان ارتباط وجود دارد و این نظرسنجی در 21 کشور انجام شده که در هر کشور هزار نفر شرکتکننده داشته است.
فلاحی گفت: از نتایج تحقیق سه موضوع پایگاه اجتماعی و منزلت معلمان، درک مردم جهان نسبت به حقوق و پاداش معلمان و کنترل و سازماندهی معلمان به دست آمده است؛ برای احترام به معلم چهار مولفه رتبهبندی و منزلت معلمان بدین صورت که معلمان دورههای مختلف با هم و در مقایسه با شغلهای دیگر بررسی شدند، میزان شوق به حرفه معلمی به عنوان حرفه کاری آینده، درک جامعه از پایگاه اجتماعی معلمان و دیدگاه دانشآموزان به اهمیت احترام به معلم بررسی شد. برخی مواقع منزلت معلمان فرهنگی است و با شعار هم قابل تحقق نیست.
مقایسه شغل معلمی با مددکاری و مسئولان کتابخانه
وی افزود: مردم کشورهای مورد بررسی گفتهاند، شغل معلمان شبیه مددکاران اجتماعی است و عدهای آن را در حد مسئولان کتابخانه دانستهاند اما در برخی کشورها مانند چین معلمان را با پزشکان هم سطح میدانند، برداشت نسبت به حقوق معلمان در کره جنوبی، ژاپن، سنگاپور و آمریکا بدین صورت است که دریافتی معلمان بیشتر از ذهنیت مردم بود و در فنلاند پایینتر از آن بود و 95 درصد مردم پاسخ دادهاند که حقوق معلمان باید بیشتر شود.
پایینترین احترام به معلمان در برزیل و فلسطین اشغالی
مدیرگروه جامعهشناسی و آموزش خانواده پژوهشکده خانواده و مدرسه پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش با اشاره به اینکه 75 درصد مردم پاسخ دادهاند که حقوق معلمان باید براساس عملکرد آنها باشد، عنوان کرد: هیچ ارتباط معناداری بین شاخص هر کشور در PISA و تیمز و بازده سیستم آموزشی وجود نداشت همچنین در کشورهای چین، کره جنوبی، ترکیه، مصر و یونان معلمان نسبت به اروپا از احترام بیشتری برخوردارند و در کشورهایی همچون فلسطین اشغالی و برزیل پایینترین میزان احترام به معلمان وجود دارد.
منزلت اجتماعی معلمان در چین،کره جنوبی و ترکیه بالاست
فلاحی اظهارکرد: میانگین رتبهبندی احترام به معلمان در 21 کشور نمره 7 از 14 و به لحاظ احترام شغل معلمی نسبت به شغلهای دیگر در حد متوسط قرار دارد. در کشورهای چین، کره جنوبی، مصر و ترکیه منزلت اجتماعی معلمان از نظر احترام بالاست و در اروپا و آمریکا در رده میانی قرار دارد. همچنین در فلسطین اشغالی، برزیل و چک منزلت اجتماعی پایین است.
وی بیان کرد: انگلیسیها معلمان ارشد را پرمنزلتترین شغل دانستهاند، همچنین هرچه احترام به معلم بیشتر والدین تمایل بیشتری دارند که فرزندشان را به این شغل تشویق کنند، به عنوان مثال در کره جنوبی که سطح بالایی از احترام به معلم وجود دارد میزان تشویق بیشتری برای انتخاب این شغل مشاهده میشود.
این استادیار دانشگاه با اشاره به اینکه ارتباط مستقیمی فقط بین درآمد بالا با منزلت اجتماعی وجود ندارد، تأکیدکرد: اختلاف معناداری میان کشورها از نظر میزان تشویق ورود به شغل معلمی وجود دارد و بیشتر مردم گفتهاند که شغل معلمی شبیه کارمندی است البته در کشور نیوزلند معلمی را با پرستاران، در ژاپن معلمان را با مدیران دولتی، در چین معلمان را با پزشکان شبیه دانستهاند که در آمریکا کمتر از 5 درصد مردم گفتهاند شغل معلمی شبیه پزشکی است.
فلاحی افزود: در کشور چین 75 درصد دانشآموزان گفتهاند به معلمان احترام میگذارند و این میزان در ترکیه، مصرو سنگاپور 46 درصد است، در آمریکا 10 درصد بیشتر از اروپاییها به معلم احترام میگذارند.
وی با اشاره به اینکه در کشور آلمان حقوق معلمان بالاتر از حقوق پزشکان عمومی است و این مسئله موجب اعتراض پزشکان عمومی شد، مطرحکرد: آنگلا مرکل در پاسخ به این موضوع گفته بود: "چون این معلمان هستند که پزشک تربیت میکنند"، این مسئله نشان میدهد برخی مواقع منزلت معلمان فرهنگی است و با شعار هم قابل تحقق نیست.
مدیرگروه جامعهشناسی و آموزش خانواده پژوهشکده خانواده و مدرسه پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش ادامهداد: اعتماد به معلمان مسئله خوبی است اما این بدان معنا نیست که اعتمادکردن کیفیت آموزشی خوب را به دنبال دارد همچنین در همه کشورهای مورد بررسی اعتماد مثبتی برای معلمان قائل بودند.
نفوذ بالای اتحادیه معلمان در انگلیس، آمریکا، ژاپن و فرانسه
فلاحی درباره نفوذ اتحادیهها و نهادهای صنفی معلمان در 21 کشور مورد بررسی بیان کرد: انگلیس بیشترین میزان قدرت و نفوذ اتحادیه معلمان را دارد و کشورهایی که از این سیستم تبعیت کردند مانند استرالیا و نیوزلند نیز همین حالت را دارند و بیشتر کشورهای اروپایی بر نقش نهادهای صنفی و اتحادیه صنفی معلمان تأکید دارند چون صنف در آنجا نهادینه شده است برای معلمان هم به چشم میخورد.
وی گفت: در کشورهایی مانند مصر و ترکیه این گونه نیست، در ژاپن، یونان، امریکا و فرانسه به نفوذ و قدرت بالای اتحادیههای معلمان تأکید دارند، در چک، چین، مصر و ترکیه تنها تعداد کمی از پاسخدهندگان براین باور بودند که اتحادیهها از نفود و قدرت زیادی برخوردارند در واقع در این کشورها اتحادیههای معلمان از قدرت بسیار کمی برخوردارند.
انتهای پیام/
موضوع مدارس غیرانتفاعی و خصوصی چند صباحی است به بحثی جدی در بخشی از جامعه و اصحاب قلم تبدیل شده است، این موضوع تنها در ایران حاشیه ساز نشده بلکه در بسیاری از کشورها -حتی کشورهای اروپایی- این موضوع محل بحث فراوان است.
نشریه آتلانتیک اخیراً به مناسبت مطرح شدن مباحثی راجع به جمع شدن مدارس خصوصی در انگلستان، گزارش جالبی درباره این مدارس منتشر کرده است. متن کامل آن را اینجا میخوانید:
کالج «ایتون» که در شهری تاریخی در کرانه رودخانه «تیمز» در کنار قلعه «ویندزور» بنا شده، بیشتر شبیه به یک شهر کوچک میماند تا یک کمپ دبیرستانی. این مدرسه صدها ساختمان، دهها موزه و گالری خود را با شهرت زیادش در خصوص پرورش نخبگان انگلیسی را به رخ شهروندان این کشور میکشد.
نخستوزیران قبلی و کنونی، قانونگذاران، قضات و تعداد بیشماری از کسانی که طبقه حاکم کشور را تشکیل دادهاند، از درهای این شهر کوچک گذشتهاند.از همه اینها گذشته، فارغالتحصیل شدن از ایتون، یا هرکدام از مؤسسات آموزشی خصوصی که با شهریههای فراوان همراه باشد، تضمینکننده عضویت مادامالعمر در یک طبقه از جامعه بریتانیایی است که حتی در سن 13 سالگی نیز طبقه اجتماعی فرد را مشخص کرده و ثروت، قدرت و فرصتهایی که میتواند در دهههای بعد به دست آورد را تضمین میکند.امتیازاتی که این مدارس ایجاد میکنند، چندان هم ارزان به دست نمیآیند.
هزینه فرستادن یک کودک به مدرسه ایتون در حدود 42 هزار و 501 پوند (معادل 51 هزار و 504 دلار آمریکا) در هر سال است؛ قیمتی بهمراتب بالاتر از متوسط دستمزد سالانه بریتانیاییها که در حدود 28 هزار و 677 پوند است. گرچه بورسهای تحصیلی بر اساس شایستگی و یا نیازمندی نیز از محل کمکهای مردمی 400 میلیون پوندی به این مدرسه به برخی از کودکان اعطا میشود اما این بورسها تنها به 7 درصد از 1300 پسری که در این مدرسه تحصیل میکنند تعلق میگیرد. ایتون مانند بسیاری از مدارس خصوصی انگلستان مختلط نیست و به صورت تک جنسیتی اداره میشود و بدین ترتیب از این بورسها تنها پسران میتوانند استفاده کنند.
دسترسی به مدارسی مانند ایتون از دیرباز محل نگرانی بسیاری بوده است چراکه فارغالتحصیلان این مدارس خصوصی تسلط خوبی بر شغلهای برتر انگلستان داشتهاند. اما صعود بوریس جانسون در عالم سیاست و برگزیده شدن او بهعنوان نخستوزیر که بیستمین مقام انگلیس از مدرسه ایتون بوده است این مسئله را دوباره در افکار عمومیزنده کرد.
در شرایطی که بسیاری این مدارس را محلی برای آموزش نسلهای بعدی رهبران و اندیشمندان میدانند، منتقدان، این مدارس را جزو استحکامات و سنگرهای طبقه حاکم میدانند که امتیازاتی را برای خود قائل هستند.این مسئله که بیش از یک چهارم قانونگذاران انگلستان از جمله اکثریت کابینه جانسون در مدارس خصوصی آموزش دیدهاند، - چهار برابر نرخ جمعیت کسانی که در مدارس معمولی آموزش دیدهاند – این فرضیه را بیشتر به پیش میبرد که این مدارس برای ایجاد امتیاز برای فرزندان طبقه حاکم ایجاد شده است.این موضوع در شرایط حاضر این بحث را به صورت ملی به وجود آورده است که آیا این موسسهها اصولاً باید وجود داشته باشند؟
در عصری که تحرک اجتماعی در انگلیس واقعاً در رکود به سر میبرد – زمانی که کسانی که موفق شدهاند، از والدینی به دنیا آمدهاند که خودشان هم موفق بودهاند – بسیاری این سؤال را مطرح میکنند که آیا آموزش به صورت خصوصی بخشی از راه حل است و یا بخشی از مشکل؟
در زمانهای که نابرابری شدید به ظهور احساسات پوپولیستی در سراسر جهان منجر شده است، آیا آموزش خصوصی میتواند منجر به فروکش کردن افراط و تفریط سیاسی شود و یا فقط به این مسائل دامن میزند؟
مدارس جامع (معادل مدارس دولتی آمریکا) ارائهدهندگان اصلی خدمات آموزشی در بریتانیا هستند و در حال خدماترسانی که 88 درصد از جمعیت در سن مدرسه در این کشور هستند.از کسانی که در بیرون از دایره خدمات این مدارس هستند، در حدود 5 درصد در مدارس گرامر شرکت میکنند، که مدارسی انتخابی و با بودجه دولتی هستند که دانش آموزان بالای 11 سال را با آزمون پذیرش میکنند. 7 درصد باقیمانده در مدارس خصوصی شرکت میکنند.
گرچه بیشتر مدارس خصوصی در لندن و جنوب انگلستان هستند، تأثیر این مؤسسات و افرادی که در آنها حضور دارند در سراسر کشور قابل درک است.
نخستوزیر، کابینهاش و بخش قابلتوجهی از دیپلماتهای انگلیسی و قضات در این مدارس درس خواندهاند. حتی در فضایی فراتر از فضای دولتی و در رسانهها، فضای هنری و ورزشی کسانی که در مدارس خصوصی درس خواندهاند بیش از سایر دانش آموزان در مجامع مختلف نمودار شده و خودنمایی میکنند.
حزب کارگر انگلیس وعده داده است که به این اختلاف طبقاتی پایان میدهد. این حزب در کنفرانس سالانه خود در ماه سپتامبر متعهد شد که به صورت تدریجی این مدارس را لغو مجوز کند و این وعده در انتخابات ماه آینده میلادی اثر خود را نشان خواهد داد.
اگر حزب کارگر در این انتخابات پیروز میدان باشد، نام مدارس خصوصی را از لیست مؤسساتی که میتوانند از کمکهای خیریهای استفاده کنند حذف میکند و بدین ترتیب آنها نهتنها نمیتوانند از این کمکها استفاده کنند، بلکه باید مالیات نیز پرداخت کنند و این در حالی است که این مدارس تاکنون از انواع و اقسام معافیتهای مالیاتی برخوردار بودهاند درعینحال با این کار دانشگاهها نیز تنها سهمیهای محدود از دانشآموزانی که در این مدارس درس خواندهاند میتوانند داشته باشند.
بر همین اساس کمیسیون جدید عدالت اجتماعی نیز تأسیس خواهد شد تا این مدارس و منابع مالی و داراییهای آنها را به دولت واگذار کند. (جرمی کوربین اعلام کرده است که اولویت اول در برخورد با این مدارس پایان معافیتهای مالیاتی آنها است و اخیراً به خبرنگاران اعلام کرده است که این تصمیم در حزب گرفته شده و غیرقابلبازگشت است).
جان مک کانل، سخنگوی خزانهداری حزب کارگر نیز در کنفرانس خبری این حزب بیان کرده است که نیازی به وجود مدارس خصوصی نیست و نباید هم وجود داشته باشند.
جای تعجب نیست که این سیاست حزب کارگر با مخالفت بخش خصوصی و هیئت مدیره این مدارس روبهرو شد و آنها این برنامه را خسارتبار و باعث ریزش آرای حزب کارگر دانستند.
جانسون، جرمی کوربین را که مانند 13 درصد از اعضای حزب کارگر در پارلمان در موسسه خصوصی درس خوانده است مورد انتقاد قرار داده و اقدام او را «ریا کاری غیرقابلباور» عنوان کرده است.او بیان کرده است که این کار حزب کارگر باعث ایجاد هزینه 7 میلیارد پوندی بر دولت برای آموزش دانش آموزان بخش خصوصی میشود.دیگران در این زمینه بیان کردهاند که این کار حق والدین برای انتخاب نحوه آموزش فرزندانشان را از آنها سلب میکند.
اگر این برنامه اجرایی شود احتمالاً در دادگاه نیز با چالشهایی روبهرو خواهد شد. (یک منبع آگاه در دولت به خبرنگار آتلانتیک گفته است که دولت بریتانیا هیچ برنامهای برای تغییر مالیات مدارس مستقل ندارد.)با اینحال حزب کارگر در انتقاد خود از سیستم فعلی آموزش در انگلستان تنها نیست.
رابرت ورکایک، نویسنده کتاب «پسران شیک؛ چگونه مدارس دولتی انگلستان را نابود کردند» بیان کرده است که اختلاف طبقاتی بین کسانی که به مدارس خصوصی در انگلستان دسترسی دارند و آنها که این دسترسی را ندارند یک «سیستم آموزشی آپارتاید مانند» در انگلستان ایجاد کرده است که «بخش کوچکی از جمعیت میتوانند بر این اساس بهترین مشاغل و موقعیتهای قدرت را خریداری کنند.» مایکل ویلشاو، یکی از بازرسان سابق مدارس خواستار سلب وضعیت خیریهای شدن مدارس خصوصی تا زمانی شد که آنها از منابع مالی خود به مدارس دولتی همردیف خود نیز کمک کنند.
این مسئله پیش از این توسط ترزا می نخستوزیر پیشین انگلستان نیز مطرح شده بود اما به مرحله اجرایی نرسید. (ترزا می ازجمله معدود مقامات دولتی بود که در مدارس گرامر و جامع انگلستان (مدارس دولتی) تحصیل کرده بود).
مایکل گوو وزیر سابق آموزش که حالا یکی از اعضای دولت جانسون است، که هم در مدرسه دولتی و هم مدرسه خصوصی تحصیل کرده است، بیان کرده است که او هم مایل است پایان مدارس خصوصی را به صورت یکجا با چشم ببیند.
از برخی جهات، مبارزه بر سر مدارس خصوصی مشکلی شدیداً انگلیسی است. در هر صورت تعداد معدودی از کشورها هستند که بهشدت بر روی گذشته و سابقه تحصیلی فرد نظر دارند و آن را یک امتیاز در ورطه کاری و شغلی فرد به حساب میآورند. اما باز هم مسائل مربوط به نابرابری آموزشی تنها مختص به بریتانیا نیست.
در ایالاتمتحده کیفیت مدارس دولتی بستگی به ثروت محیطی دارد که آن مدرسه را احاطه کرده است و مدارس خصوصی نیز برای کسانی است که میتوانند از پس هزینههای آن بربیایند.درست مانند دانش آموزان مدارس خصوصی در انگلستان که به صورت نامتناسبی در دانشگاههای برتر انگلستان مانند آکسفورد و کمبریج مشغول تحصیل میشوند، دانش آموزان آمریکایی با پیشینههای ممتاز در مدارس ممتاز نیز شانس بیشتری برای راهیابی به دانشگاههای برتر آمریکا دارند.این دانشجویان معمولاً بعد از فراغت از تحصیل شغلهای رده بالایی در کشور را نیز تصاحب میکنند.
در حقیقت 5 رئیسجمهور اخیر ایالاتمتحده ( از جمله شخص دونالد ترامپ) از فارغالتحصیلان «لیگ ایوی» (لیگ 8 مدرسه خصوصی برتر آمریکای شمالی) بودهاند.
در میان قانونگذاران کنونی کنگره نیز فارغالتحصیلان هاروارد بیشترین تعداد را در کنگره دارند.این اختلاف طبقاتی در بسیاری از موارد فراتر از سیستم آموزشی نیز میرود.
عدم تحریک فزاینده اجتماعی به همراه این اعتقاد که تنها افراد معدود و ممتاز به طبقات بالا و تصمیم گیر جامعه دسترسی دارند، به نابرابریها در فضای سیاسی و اجتماعی جوامع دامن زده و به افزایش میزان احساسات پوپولیستی در جهان دامن زده است. این امر به ویژه در انگلستان صادق است؛ جایی که گزارش سال 2018 سازمان همکاری اقتصادی و توسعه که سازمانی بین دولتی در پاریس است، به این نتیجه رسیده است که حداقل 5 نسل یا 150 سال طول میکشد تا یک کودک انگلیسی با پسزمینه فقیر به درآمدی معادل میانگین درآمد ملی دست پیدا کند.
این مسئله در دانمارک و سوئد بین دو تا سه نسل طول میکشد.لی الیوت مأجور استاد پویایی اجتماعی در دانشگاه اکستر و نویسنده کتاب «پویایی اجتماعی و دشمنانش» بیان کرده است که راکد شدن پویایی اجتماعی و یا عدم تحریک اجتماعی منجر به «قطع ارتباط بین نخبگان و باقی مردم در کشور شده است» و برخی بر این عقیدهاند که این مسئله دلیل اصلی اختلافات عمیق بین انگلستان و دیگر اعضای اتحادیه اروپا است.
مأجور در این خصوص ادامه داد: «از نظر من، این قطعی ارتباط دلیل اصلی و عمده برگزیت بوده است و عدم ارتباط بین دانشآموختگان ایتونی که در ذهن خود به این نتیجه رسیدهاند که تنها باید به خودشان خدمت کنند و از باقی لیبرالهای جنوبی شرقی نیز خسته شدهاند دلیل اصلی رأی به برگزیت بوده است.»
ایتون شاید معروفترین مدرسه خصوصی انگلستان باشد اما مطمئناً تنها مدرسه در نوع خود نیست.در تمام طول کشور در حدود هزار مدرسه مستقل شهریهای (جدای از 165 مدرسه گرامر) وجود دارد.در درون این گروه، گروه کوچکتری از مدارس تاریخی خصوصیای وجود دارد که به مدارس کلارندون معروف هستند و مدرسه ایتون یکی از آنها است و در میان فارغالتحصیلان آنها میتوان انواع روزنامهنگاران، قانونگذاران، سلبریتی ها، و حتی برندگان جایزه نوبل را نیز پیدا کرد.
در شرایطی که بسیاری از این مدارس برای این طراحی شدهاند تا دانش آموزان بین 13 تا 18 سال را برای ورود به دانشگاههای برتر انگلستان آماده کنند، برخی از این مدارس حتی به دانش آموزان جوانتر نیز متوسل میشوند.
ورکایک بیان میکند: «این مدارس همه مدارس آمادهسازی هستند و والدین حتی در دوران ابتدایی آموزش فرزندانشان نیز به این مسئله توجه دارند و از سنین کم فرزندانشان را برای این مأموریت بزرگ آماده میکنند.» «زمانی که کودکتان را در این آسانسور قرار دادید، تقریباً به صورت کامل تضمین کردهاید که فرزندتان در همان جامعهای رشد میکند که قرار است در آن پیشرفت بسیار زیادی را تجربه کند.»
مدارس خصوصی همیشه به این روش نبودهاند. زمانی که شاه هنری ششم، کالج ایتون را در سال 1440 میلادی تأسیس کرد، قرار بود این مدرسه به 70 پسر محروم که هیچ امتیازی نداشتند آموزش داده شود تا بتوانند آماده ورود به کالجهای دیگری مانند کینگز کالج یا کمبریج شوند که سیستم سلطنتی در سال بعدی میلادی آنها را تأسیس کرد. از همین آغاز کار بشردوستانه بود که مدرسه ایتون در ابتدای امر بهعنوان مدرسه «عمومی» شناخته شد تا منفعتی که برای عموم مردم دارد را به رخ بکشد. به همین دلیل هم بود که خاصیت جمعآوری کمک مردمی و یا خیریهای بودن برای این مدارس در نظر گرفته شد.
مدارس خصوصی مدرن انگلستان نسبت به گذشته خود تغییرات چشمگیری پیدا کردهاند. یکی از این تغییرات این است: آنها دیگر رایگان نیستند. به صورت میانگین، برای یک کودک در حدود 15 هزار پوند در هر سال باید در این مدارس هزینه کرد که اگر به صورت شبانهروزی تحصیل کند این هزینه به 33 هزار پوند نیز میرسد.باوجود اینکه این مدارس میلیونها پوند به دانش آموزان در هر سال کمک مالی میدهند، همه این کمکهای مالی بر اساس نیاز بین دانشآموزان تقسیم نمیشود. بیشتر دانش آموزان از خانوادههایی میآیند که حداقل توان پرداخت شهریه را دارند.
جیمز وود، یکی از نویسندگان مجله نیویورکر که در مدرسه ایتون به صورت بورسیه درس خوانده سیستم این مدارس را اینگونه توصیف میکند: «سیر بیانتهای امتیازات»ای که در آن کسانی که میتوانند تجملات یک آموزش خوب و خصوصی را از نظر مالی تأمین کنند از آن بهرهمند میشوند. آنها معمولاً کسانی هستند که پدر و مادر و یا پدربزرگ و مادربزرگشان هم از همین سیستم استفاده کردهاند.در این سیستم صدها نفر از پسرانی بودند که ثروت خانوادگیشان به قرنهای نوزدهم و هجدهم میلادی بازمیگشت.»
وود در مورد همکلاسیهایش مینویسد: «به هر منظوری که بود و با هر هدفی که انجام میشد، ریشههای اصلی ثروت این افراد نامرئی بود و در لایههای خوششانسی پیچیده شده بود.»این واقعیتی مخصوص به ایتون نیست.
کمیسیون پویایی اجتماعی دولت انگلستان در گزارش سال جاری خود آورده است: در سراسر بریتانیا «با امتیازات خاص به دنیا آمدن، به معنای زیستن با امتیازات خاص است.» بااینحال اگر محروم به دنیا آمدهاید، بدین معنا است که باید با یک سری موانع روبهرو شوید تا اطمینان حاصل کنید که کودکانتان در همان تلهای که شما در آن گرفتار بودید، گرفتار نخواهند شد.مدارس خصوصی حالا بیشتر از هر زمان دیگری در گذشته رقابتی شدهاند. برای مثال ایتون دانش آموزان آینده خود را ملزم میکند که در آزمون ورودی این مدرسه شرکت کنند که شامل یک مصاحبه هم میشود و باید توصیهنامههایی را هم از اساتید و معلمان قبلی خود در پروندهشان داشته باشند.کمتر از یکچهارم کسانی که در این مدرسه ثبتنام میکنند، درنهایت در آزمون آن پذیرفته میشوند.
سم فریدمن، جامعهشناس در مدرسه اقتصادی لندن و نویسنده کتاب «سقف شیشهای؛ چرا باید برای امتیاز داشتن ثروتمند باشیم؟» بیان میکند که آزمون ورودی برای این مدارس برای این گرفته میشود که این مدارس عنوان کنند ورود به مدرسه نه بر اساس ثروت و امتیاز خانوادگی بلکه بر اساس شایستگی فرد است. با اینحال شایسته سالاری هم قیمت خود را دارد. شایسته بودن سرمایهگذاری خود را میطلبد و البته این سرمایهگذاری بدون بازگشت هم نخواهد بود.
بر اساس تحقیقات فرید من، دانشآموزانی که در مدارس خصوصی تحصیل کردهاند 94 مرتبه بیشتر از سایر افراد در نشریه Who’s who که فهرستی سالانه برای شناختن افراد متنفذ و سرشناس بریتانیا است اسمشان آورده میشود. اما او اضافه میکند که «این ایده که مدارس غیردولتی 94 مرتبه بهتر از مدارس دیگر هستند مضحک است.»این تنها نشریه Who’s who نیست که دانش آموزان به دنبال درج نامشان در آن هستند. آمار نشان میدهد دانشآموزانی که در مدارس خصوصی درس خواندهاند 7 برابر بیشتر از سایر دانش آموزان در دانشگاههای آکسفورد و کمبریج پذیرش میشوند. این روندی است که خود را در بازار کار نیز نشان میدهد کسانی که در مدارس خصوصی درس خواندهاند در بالاترین ردههای شغلی انگلستان قرار میگیرند؛ 65 درصد از قضات عالیرتبه، 52 درصد از دیپلماتها و 29 درصد از قانونگذاران و نمایندگان مجلس از بین این افراد هستند.
مدرسه ایتون در بین فارغالتحصیلان خود تاکنون 20 نخستوزیر داشته است. جانسون نخستوزیر کنونی نیز از فارغالتحصیلان ایتون است.بخشی از این اختلاف طبقاتی و امتیازی در بین دانش آموزان به دلیل اختلاف در منابع است.باوجود اینکه تنها 7 درصد از دانش آموزان در مدارس خصوصی تحصیل میکنند اما از هر 6 پوند که برای آموزش صرف میشود، یک پوند آن در این مدارس هزینه میشود.
بر اساس تحقیقات فرانسیس گرین، استاد کار و آموزش در دانشگاه لندن و نویسنده کتاب «موتور امتیاز؛ مشکل مدارس خصوصی بریتانیا»، در نتیجه این مسئله، مدارس خصوصی نهتنها ابزار لازم برای استخدام معلمان بیشتر را در اختیار دارند (گرین معتقد است که از هر هفت معلم، یک نفر از آنها در بخش خصوصی کار میکند) بلکه آنها میتوانند بر روی ابزار کار و امکانات مدارس ازجمله سالنهای تئاتر، هنر، مراکز ورزشی و تربیتی و حتی بر روی جزیرههای خود مانند آنچه ایتون در اختیار دارد، سرمایهگذاری بیشتری انجام دهند.برای بسیاری در سیستم مدارس خصوصی، مدارسی مانند ایتون، یک استثنا هستند و نه قاعده.
جان کلایتون، یکی از معلمان سابق ایتون و مدیر ارشد سابق مدرسه کینگز ادوارد معتقد است که «ایتون واقعاً مسئلهای جدا است. بیشتر مدارس از امتیازات و یا امکانات ایتون برخوردار نیستند و شهریههایی مانند ایتون هم دریافت نمیکنند و یا از موقوفات و کمکهای خیریهای و یا بشردوستانه بهره نمیبرند.»
باوجود اینکه کلایتون معتقد نیست که مدارس خصوصی باید کاملاً از بین بروند، اعتقاد دارد که باید فاصله و شکاف بین مدارس دولتی و خصوصی با ارائه کمکهای مالی و غیر مالی به مدارس دولتی کم شود.او معتقد است: «کسانی که از بخش مستقل و غیردولتی سؤال میپرسند که آیا میتوان کار بیشتری در این زمینه انجام داد کاملاً سؤال خوب و معتبری میپرسند چراکه میتوان کارهای بهتری انجام داد. و کارهای بیشتری باید انجام گیرد.»
"بخش آموزش اتحادیه اروپا به وزارت های آموزش و پرورش کشورهای عضو خود پیشنهاد داده است که در مدارس ، زنگ گفت و گو را پیش بینی کنند. کودکان و نوجوانان مى بایست زمانی برای گفت و گو داشته باشند. حتی شیوه نشستن دانش آموران به صورت حلقه های دور میز باشد تا بتوانند بهتر همدیگر را ببینند و با هم گفت و گو کنند. اتحادیه اروپا معتقد است شهروندان اروپا نیاز دارند تا شیوه های گفت و گو برای حضور موثر در یک جامعه را بیاموزند." (1)
فاصله ما با فرهنگ گفت و گو
ما مهارت و هنر گفت و گو با همکار ، همسایه ، هم خانواده ، فرزند و دانش آموز و..... را یا نداریم یا بسیار کم داریم . ما در گفت و گوهای خود با دیگری ، یا دیوار دفاعی می کشیم و یا تهاجمی . البته آنچه ما انجام می دهیم بیشتر فعل " سخن گفتن " صِرف است نه گفت و گو ! و صد البته بیشتر محتوای سخن گویی ما حولِ محورِ سخن چینی و غیبت و تهمت و افترا زنی و یک کلاغ چهل کلاغ کردن می چرخد. دیگری را با سخنان خود بکوبیم تا ما فرصت رشد و خودنمایی داشته باشیم . این سخن گفتن به جز گفتمان قدیم زنان چادری در کوچه و پس کوچه های محلات شهر من و شما چیزی دیگر نیست ،که برای پر کردن ساعت های بیکاری و دغدغه مندی روزگار از دست زمین و زمان و محله و افراد آن ، بدان پناه می بردند. نوعی روان درمانی رایگان و عامیانه . نوعی سوسیومتری جامعه شناسانه برای پر کردن اوقات فراغت و حفظ سلامتی . نوعی بازیابی انرژی روحی - روانی با تغذیه از این طریق .
معنی گفت و گو
تصور ما از گفت و گو یک دیالوگ ساده برای برقراری هر نوع رابطه اجتماعی است. ما از فنون و مهارت گفت و گو که روزگاری سخنوران بر آن مسلط بوده اند ، بی اطلاعیم . ما تفاوتی بین سخن گفتن و گفت و گو ، قائل نیستیم. گفت و گو برای طرفین ، قاعده و اصولی مشخص دارد که برای نیل به نتایج مفید ، باید از آن تبعیت کرد. اما سخن گفتن نیاز به مهارتی خاص به جز زبان آموزی و تمرین ندارد . در واقع فراگیری نحوه گفت و گو به آموزش نیاز دارد و برای همین زنگ گفت و گو در مدارس اتحادیه اروپا پیشنهاد شده است.
" گفت و گو نوعی برهم کنش بین دو یا چند نفر و ارتباطی بداهه بین دو یا چند نفر از مردم در راستای رسوم است. تحلیل گفت و گو شاخه ای از جامعه شناسی است که به مطالعه بافت و ساختار رفتارهای انسانی با نگاهی عمیق تر به رفتارهای گفت و گو می پردازد. یکی از اولین متفکرانی که بر گفت و گو برای یافتن حقیقت تأکید می کر د، سقراط بود. او معتقد بود آفرینشِ معنا در پرتو گفت و گو حاصل می شود. بدون مکالمه نمی توان انتظار شنیدن و هم رأیی داشت. هیچ یک از مکالمات سقراطی برای قانع ساختن یا مخالفت ورزیدن نبود. او شالودهٔ این مکالمات را فهم و تفهم می دانست. اساساً گفت و گو راهی برای فهمیدن است ، راهی که خود نیز بخشی از این دانایی را شکل داده و تنها ابزار دست یافتن به فهم صحیح نیست. " (2)
هدف اصلی اتحادیه اروپا از طرح زنگ گفت و گو در مدارس چیست ؟
اگر امروز اتحادیه اروپا با جایگاه رفیع فرهنگی خود در جهان ، از این بابت ، احساس کمبود می نماید که دیگر اعضا را به داشتن زنگ گفت و گو آن هم دور میزگرد و یا..... ترغیب می نماید ، در واقع برای دیپلماسی آینده خود می اندیشد.
مسلما تنها هدف ، برقراری یک دیالوگ ساده مابین دو یا چند تن نیست :
آنان می خواهند با تربیت افراد حاذق در گفت و گو و بالا بردن آستانه تحمل افراد ، افرادی شایسته برای گفت و گوهای سیاسی دور میزهای دیپلماتیک در روابط بین الملل و بازی قدرت ، تربیت کنند.
آنان احساس کرده اند برای نشستن پای میز مذاکره با ابرقدرتی چون آمریکا و چین و روسیه و امروز هند و.....و یا حتی با یک کشور آسیایی چون ایران ، به تسلط در مهارت گفت و گو جهت جابه جایی منطقی و مناسب مهره های دیپلماسی دارند. در واقع این تجربه را در گفت و گوی برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام به دست آورده اند.
آنان برای از دست ندادن جایگاه قدرت اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی اروپا ، در آینده ، برنامه ریزی می کنند تا در مقابل توانمندی روزافزون برخی از کشورها ، عقب نمانند.
آنان تشخیص داده اند که امروز و فردا عامل تسلط و تفوّق ملل نسبت به یکدیگر ، فقط داشتن قدرت نظامی و یا اقتصادی و حتی اطلاعاتی نیست ، بلکه مهارت بازی دادن حریف و گیج کردن او در دنیای بیکران لغات و کلمات و جملات ، بیشتر معجزه می کند.
آنان به چنان درجه بالندگی فرهنگی دست یازیده اند که چندین کشور را با انسجامی شگفت انگیز در یک اتحادیه جا داده اند ، در حالی که در بسیاری از کشورها مردمان شمالش با جنوب ، یا شرقش با غرب اختلاف دارند و یا در حال جنگ اند .
آنان با ترویج چند دهه ای فرهنگ گفت و گو در نظام آموزشی و با جامعه پذیر کردن دانش آموزان بدین منوال و با تثبیت این ابزار ساده ، مقتدرانه پیش خواهند تاخت ، در واقع نوعی مقابله با قدرت نمایی بی حد و حصر آمریکا نیز هست.
آنان بدین طریق در زندگی مشترک و خانواده نیز قادر به گفت و گوی منطقی و حل و فصل سوء تفاهمات و یا اختلافات خود خواهند بود.
آنان در محیط کار به همکار یا زیردست خود زور نخواهند گفت و صمیمانه در یک گفت و گویی محترمانه ، شفاف سازی خواهند کرد.
آنان با یاد گرفتن چنین مهارتی ، شفافیت گفت و گو را به زندگی اجتماعی و روابط اجتماعی خود نیز تزریق خواهند کرد.
آنان بدین طریق از میزان خشونت اجتماعی خواهند کاست و افراد را به همفکری در حل اختلافات تشویق خواهند کرد.
آنان آموزش مهارت گفت و گو در بین دانش آموزان را برای داشتن سیاستمدارانی سخنور و خطیب ماهر نیاز دارند.
آنان برای نتیجه مطلوب گرفتن ، محل و منشأ سرمایه گذاری فرهنگی را به نیکی می شناسند.
آنان صبورانه امروز برای توانمندی فردای اروپا و انسانهای آن ، برنامه ریزی می کنند.
1) بخش اخبار سایت صدای معلم . دوشنبه, 13 آبان 1398 . زنگ گفت و گو .
2) معنی گفت و گو در ویکی پدیا. دانشنامه آزاد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
هنوز اداره کل آموزش و پرورش استان سمنان به آخرین گزارش صدای معلم پاسخی نداده است . ( این جا )
برای این وضعیت دو حالت می توان متصور شد :
1- روابط عمومی تعطیل است .
2- مسئولان این اداره گزارش ها و نقدها را مطالعه می کنند اما عامدا به آن پاسخ و یا واکنشی نشان نمی دهند .
چنان چه هر دوی این ها هم به واقعیت نزدیک باشد ؛ منطقی و در نتیجه ضروری است که وزیر آموزش و پرورش به نخستین قول و وعده خود مبنی بر " شنیدن انحرافات از زبان معلمان " توجه کافی و وافی مبذول دارد .
پرتال اداره کل آموزش و پرورش سمنان نوشت : ( این جا )
" مدیرکل آموزش و پرورش استان سمنان با بیان اینکه باید فرصت سازی و کادرسازی همواره در دستور کار باشد، افزود: شاخص ارزیابی علمی کشورها، سه آزمون بینالمللی است که خواندن و نوشتن، علوم و ریاضی و ارزیابی کلی از وضع دانشآموز را انجام میدهد.
دستورانی بیان کرد: فنلاند، نروژ، کره جنوبی و سنگاپور جزو ۱۰ کشور برتر جهان در آموزش هستند و آنها وقتی کار را شروع کردند، از ما در درجه پایینتری بودند؛ اما امروز همه مشکلاتشان رفع شده و آموزش و پرورش اولویت آنها قرار گرفته است.
وی تصریح کرد: باید تجربه علمی دیگران را استفاده کنیم و آموزش و پرورش اولویت اول ما باشد تا در همه جهات رشد کنیم. "
« صدای معلم » 15 شهریور 1398 در گزارشی انتقادی نوشت : ( این جا )
" به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش استان سمنان، محمد دستورانی در حاشیه جلسه کارگروه کودک، نوجوان و جوانِ هفته دفاع مقدس در مورد سند «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» گفت: این سند منسوخ شده است.
مدیرکل آموزش و پرورش استان سمنان نظر و منویات رهبر انقلاب را فصل الخطاب دانست و افزود: سند 2030 با فرمایش حکیمانه مقام معظم رهبری در اردیبهشت سال 96 برای همیشه منسوخ شد و در کشور و استان سمنان محلی از اعراب ندارد.
وی ادامه داد: بارها در مصاحبه ها و تریبون ها و در قول و عمل اعلام کرده ایم که سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که امضای نظام را دارد قانون اساسی نهاد تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی است و تمام فعالیت ها و برنامه های ما فقط در این چارچوب و مطابق با آن تدوین و اجرا می شود.
محمد دستورانی، معلمان و محصلان را انقلابی ترین و نجیب ترین اقشار جامعه در صیانت از انقلاب اسلامی برشمرد و گفت: دامن زدن به سند 2030 وقت گذرانی است و هیچ مصداقی از اجرای آن در ایران اسلامی و استان دین مدار و دانش پژوه سمنان وجود ندارد. "
نخستین پرسش « صدای معلم » از مدیر کل آموزش و پرورش سمنان آن است که آیا امسال و به مناسبت « روز جهانی معلم » پیامی صادر کرد و یا حداقل آن را به " معلمان " تبریک گفت ؟
کشورهایی که آقای دستورانی از آن ها نام می برد همه سند 2030 را پذیرفته اند .
آیا نمی توان حتی نگاهی انتقادی به سندهای بین المللی داشت ضمن آن که نگاه انتقادی لزوما نگاه " نفی " و " طرد " و " انکار " نیست !
بالاخره استفاده از تجارب جهانی و تعامل با آن ها خوب است یا نه ؟
پایان گزارش/