گروه اخبار/
فیروزالدین فیروز، وزیر صحت عامه افغانستان، جایزه بهترین وزیر در جهان را به دست آورده است.
این جایزه روز یکشنبه ۲۱ دلو در هفتمین گردهمایی سالانه سران سازمان حکومت جهان در شهر دبی امارات متحده عربی از سوی شیخ محمد بن راشد، نخست وزیر و حاکم دبی، به آقای فیروز اهدا شده است. در این گردهمایی بیش از ۴ هزار نفر از ۱۳۰ کشور جهان شرکت کرده بودند.
آقای فیروز حدود دو هفته پیش از سوی سازمان سران حکومت جهان یا (World Government Summit Organization) و پرایسواترهاوس (PriceWaterhouseCoopers) به حیث بهترین وزیر انتخاب و مستحق جایزه شناخته شده بود.
هدف از اهدای این جایزه ستایش از کارکردهای وزیرانی خوانده شده است که خدمات عالی و استثنایی را در سطح خدمات ملکی انجام دادهاند و اصلاحات را به گونه موفقانه مدیریت و تطبیق کردهاند.
روزنامه 8 صبح افغانستان
گروه اخبار/
سخت افزار/ روند الکتریکی شدن اتومبیل ها با سرعت بسیار زیادی در سراسر جهان در حال پیشرفت است. پس از معرفی سدان ها، خودروهای SUV، هاچ بک ها، کامیون ها و حتی اتومبیل های مسابقه ای الکتریکی در کنار ابروخودروهای هیبریدی و رکوردشکن هایی مانند تسلا مدل S، این بار نوبت به یک دسته دیگر از ماشین ها رسیده که طعم الکتریکی شدن را بچشند.
امروز کمپانی دایملر، به عنوان شرکت مادر مرسدس بنز، در بیانیه ای اعلام کرد با همکاری دولت ایالات متحده، تمامی اتوبوس های مدرسه در این کشور را تا سال 2019 با مدل های الکتریکی جایگزین خواهد کرد.
به گفته دایملر این ماشین ها می توانند با استفاده از باتری هایی با ظرفیت 60 وات ساعت با یک بار شارژ مسافتی در حدود 160 کیلومتر را طی کنند که بسیار بیشتر از مقدار مورد نیاز برای یک روز کاری یک اتوبوس مدرسه است. اتوبوس های الکتریکی مدارس آمریکا از نوع Saf-T-Liner خواهند بود و توسط یکی از زیرمجموعه های دایملر با نام Thomas Built Buses تولید خواهد شد. همچنین برای این ماشین های محبوب نام Jouley انتخاب شده و می توانند تا 81 سرنشین دانش آموز را با خود حمل کنند.
همچنین به گفته دایملر، پک های جانبی باتری نیز برای این اتوبوس ها در دسترس خواهد بود تا در صورتی که در برخی نقاط به پیمودن مسافتی بیشتر از 100 کیلومتر توسط اتوبوس ها نیاز باشد نیز این کار بدون مشکل و تاخیر صورت گیرد.
کمپانی دایملر و زیرمجموعه اتوبوس سازی آن در حال حاضر نزدیک به 39 درصد از بازار آمریکا در این بخش را در اختیار دارند و به نظر می رسد همکاری این شرکت با مدارس و وزارتخانه های مرتبط در ایالات متحده باعث افزایش این سهم خواهد شد.( کانال دکتر سعید صفایی موحد )
در سال های اخیر تعداد دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاه های ترکیه به طرز چشمگیری افزایش یافته است. با وجودی که زیرساختها همگام با این افزایش کمی، توسعه یافته اما رشد کیفیت آموزشی با آن متناسب و هماهنگ نبوده است.
تعداد دانشجویان و ظرفیت دانشگاهها و موسسات آموزش عالی ترکیه در ده ساله گذشته ده برابر شده است. اگر اندکی به عقب بگردیم در سال 1979 (1358 شمسی) تنها 12 دانشگاه در ترکیه وجود داشت، اما در حال حاضر 203 دانشگاه در حال فعالیت هستند. در سال 1980 (1359 شمسی) از 467000 داوطلب که در امتحانهای ورودی دانشگاه شرکت کردند تنها 42000 یعنی 9 درصد توانستند وارد دانشگاه شوند، در حالی که در سال 1397 از 1700000 داوطلبی که در امتحان ورودی شرکت کردند 710000 نفر یعنی 40 درصد موفق شدند وارد دانشگاه شوند.
بر اساس داده های سال 2018، تعداد 455000 دانشجوی در حال تحصیل و 95000 دانشجوی فارغ التحصیل در ترکیه وجود داشت. در سال 2018 تعداد 25000 استاد، 15000 دانشیار و 37520 استادیار در دانشگاههای ترکیه تدریس می کردند. اگر مربیان و دستیاران تحقیق را هم به این ارقام اضافه کنیم حدود 160000 پرسنل هیئت علمی در دانشگاه های ترکیه به طور فعال مشغول تدریس هستند.
با تمام اینها، در سال 2018 از تعداد 86000 پست موجود برای مدرسان حقالتدریس و پاره وقت در دانشگاه های خصوصی، تنها 62000 یعنی 72 درصد از پستها پر شد. 2 سال قبل، دانشکدههای این دانشگاهها قادر بودند 90 درصد ساعات تدریس خود را پر کنند.
در سال های اخیر، در رتبهبندی دانشگاههای برتر جهان، 6 دانشگاه ترکیه معمولا در فهرست 500 دانشگاه برتر جهان قرار می گرفت، اما در سال 2019 این رقم به دو دانشگاه تقلیل یافت که حاکی از افت قابل توجه کیفی آنها در جایگاه جهانی است.
سوال این است که آیا رتبهبندی کیفی که ویژه دانشگاه های ترکیه باشد در دسترس هست؟ متاسفانه دادههای عینی و معتبری در دسترس نیست. شورای رسمی آموزش عالی ترکیه (YOK) به طور مستمر به جمعآوری دادهها درباره دانشگاه های ترکیه میپردازد و بنابراین باید معتبرترین اطلاعات را داشته باشد. اما این شورا این دادهها را در دسترس عموم قرار نمیدهد و البته این یک نقص محسوب میشود. به جای اطلاعات عینی و واقعی درباره عملکرد تحصیلی و علمی دانشگاهها مردم مجبورند به آگهیهای تبلیغاتی تلویزیون، بیلبوردهای عظیم و ترفندها و حقههای بازاریابی متکی باشند. متاسفانه به هنگام استخدام دانشگاه ها شایسته سالاری هم محلی از اعراب ندارد و وزنه رابطه بر ضابطه و شایستهسالاری سنگینی می کند
با این وجود گزارش ارهان ارکوت استاد دانشگاه مف (MEF) در استانبول افت کیفی آموزشی را به سیاست دولت مبنی بر «یک دانشگاه برای هر شهر»، منافع و سود مالی سرشاری که از آموزش مقاطع کارشناسی و تحصیلات تکمیلی نصیب دانشگاهها میشود و نیز به آموزش خصوصی دانشگاهها که تجارت پررونق و تمام عیاری را به هم زده نسبت میدهد.
در سال های اخیر شرکت های بزرگ به سرمایهگذاری در دانشگاه های بوتیکی (دانشگاههایی در مقیاس کوچک و با دانشجویان اندک) با ظرفیت ثبتنام 10000 تا 15000 دانشجو روی آوردهاند. تاجران زیادی رویای پرستیژ و اعتباری را که از تاسیس یک دانشگاه کسب می کنند در سر می پروانند.
اما اولین علامت خطر این سرمایهگذاریهای بیامان در دانشگاه ها در سال 2018 به صدا درآمد، زمانی که ثبتنام در دانشگاه های خصوصی که شهریه سالانه شان بالغ بر 4000 تا 10000 دلار است برای اولین بار به طور قابلملاحظهای با افت مواجه شد. در حالیکه ثبتنام در دانشگاه های دولتی رایگان در سال گذشته به 85 درصد آن چه در چند سال گذشته بوده رسید، در دانشگاه های خصوصی این رقم، 73 درصد سال های قبل بود. این نشان می دهد که بسیاری از دانشجویان در انتخاب خود گزیدهتر عمل کرده و گرانترین دانشگاه ها و موسسات خصوصی جایی در گزینه های انتخابی آنها نداشته است.
پینار الدمیر دانشجوی دکتری و همکار تحقیقاتی در مرکز مشاوره اکادمیکی معرفت شناسی که در استانبول قرار دارد میگوید که کیفیت در دانشگاه های ترکیه موضوع مهمی است.
او به المانیتور گفت: «برای یک متقاصی جوان جویای تدریس و تحقیق در دانشگاه بزرگترین مساله استخدام و یافتن کار است. ما برای حمایت از تحقیقات در مقطع لیسانس و تحصیلات تکمیلی در یافتن منابع مالی با مشکلات جدی مواجه هستم. ما مجبوریم اعتباراتی را که دولت به ما داده برگردانیم. همچنین برای یافتن یک شغل به عنوان محقق به چیزی بیشتر از مدارک دانشگاهی و شایستگی های تحصیلی نیاز دارید. اولا برای گرفتن یک پست شما به رابطه و به نوعی به پارتی نیاز دارید. ثانیا حتی اگر شغلی پیدا کردید موظف هستید تا خدمات دیگری به غیر از تدریس و تحقیق ارائه دهید و به نوعی منشیگری و کارهای اداری هم بکنید.
استاد دیگری از مرکز مشاوره معرفت شناسی می گوید که مشکل واقعی در دانشگاه ها در مقطع دکتراست. این محقق به شرط ناشناس ماندن نامش به المانیتور گفت: «بیشتر مواقع از ما درخواست میکنند که پایاننامه و مقالات اکادمیکی برای بالا سریها، رؤسا، استادان راهنما و مشاورمان بنویسیم. نوشتن مقاله و پایان نامه برای کس دیگر به بخشی پرسود و نون و آب دار در ترکیه بدل شده است. اگرچه ما بشدت درخواستهای این چنینی را رد می کنیم اما این نوع درخواست ها هر روز بیشتر می شود.»
همچنین به نظر میرسد بیشتر دانشجویان در مقطع دکترا راهنمایی و مشاوره لازم را از استادان راهنما و مشاور دریافت نمیکنند.
کوتاه سخن اینکه علل افت کیفی در دانشگاه ها و موسسات عالی ترکیه می تواند به عوامل زیادی نسبت داده شود. علاوه بر فرار مغزها و پاکسازی و اخراج استادان از دانشگاه ها که از زمان کودتای 2016 شروع شده است دانشگاهها این عوامل را نیز تجربه کرده اند:
فقدان شدید آزادی بیان و اندیشه؛ کنترل یکتنه دانشگاهها توسط شورای رسمی آموزش عالی (YOK)؛ معضل دانشگاه های خصوصی که هدفشان سودجویی است؛ آموزش ناکافی استادان و مدرسان؛ و حجم زیاد کار و بار شغلی که روی دوش استادان جوان سنگینی میکند. متاسفانه به هنگام استخدام دانشگاه ها شایسته سالاری هم محلی از اعراب ندارد و وزنه رابطه بر ضابطه و شایستهسالاری سنگینی می کند.
منبع :
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
هر ملتی که زبان مادری خود را فراموش کند، مانند فردی زندانی است که کلید زندانش گم شده باشد . ( آلفونس دوده )
۲۱ فوریه ( دوم اسفند) از طرف یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده است. طرح نامگذاری این روز ، به ابتکار کشور بنگلادش در یونسکو مطرح و در سی امین کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ میلادی به تصویب رسید. این روز رسماً از سال ۲۰۰۰ میلادی در تقویم روزهای بین المللی یونسکو وارد شد. وجه تسمیه انتخاب چنین روزی به مبارزات دانشجویان بنگلادش برای به رسمیت شناخته شدن زبان بنگلادشی در سال ۱۹۵۲ بر می گردد.
طبق روال هر ساله از طرف یونسکو شعاری برای این روز تعیین می شود. یونسکو سال ۲۰۱۹ را سال جهانی زبانهای بومی نامگذاری کرده است و شعار روز جهانی زبان مادری سال ۲۰۱۹ هم بر همین اساس تنظیم شده است : جنگ در افکار انسانها شکل می گیرد و در جامعه به طور مادی و فیزیکی تجربه می شود ؛ برای رهایی از زبان جنگ باید مغز انسانها را با کلام صلح آموزش داد تا بتوان صلح و آشتی را در جامعه جامه عمل پوشانده و بدان شکل مادی بخشید
"زبان بومی برای توسعه، برقراری صلح و آشتی مهم است".
مطابق برآورد یونسکو، نزدیک به ۴۰ درصد از جمعیت جهان به نظام آموزشی با زبان مادری یا زبانی که آن را میفهمند دسترسی ندارند.
از حدود ۶ هزار زبانی که در جهان شناخته شده است، بیش از سه هزار زبان در حال نابودی هستند که سهم ایران ۲۵ زبان در خطر نابودی و دو زبان نابود شده است.
«منشور زبان مادری یونسکو» حقوق زبانی را به این صورت تعریف کرده است:
«همه دانشآموزان باید تحصیلات رسمی خود را به زبان مادری آغاز کنند، و دولتها موظفند که تسهیلات آموزش به زبان مادری را فراهم کنند».
اصل ۱۵ قانون اساسی در ایران «استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آن ها در مدارس، در کنار زبان فارسی» را « آزاد» می داند . این در حالی ست که بیش از نیمی از کودکان ایرانی از حق یادگیری زبان مادری در مدارس محروم هستند.
ممنوعیت آموزش و تحصیل به زبان مادری و محرومیت کودکان از این حق بدیهی در ایران، به نوعی خشونت آشکار علیه کودکان غیرفارس زبان محسوب می شود که توان و احساس کودکانه را از آنها گرفته، به اعتماد به نفسشان آسیب میزند و یادگیری آنها را کاهش میدهد.
از این جهت لازم است سیستم آموزش در مدارس ایران با اجرایی کردن اصل ۱۵ قانون اساسی و برسمیت شناختن زبان مادری در سطح جامعه بازتعریف شود. این در حالی ست که برخی فعالین فارس زبان در حوزه ی آموزش در کشور در مطالبه ی این اصل مغفول مانده قانون اساسی در چنین روزی سکوت پیشه می کنند.
برخی آموزش به زبانهای مادری غیرفارسی را موجب تضعیف زبان فارسی میپندارند و حق آموزش به زبان مادری را زیر سوال می برند. این نگرانی نابه جا و ناشی از برداشت نادرست از سیستم و سیاستهای چندزبانه است. در یک سیستم چندزبانه قرار نیست یک زبان حذف یا به حاشیه رانده شود یا زبان مشترک برای ارتباط بین مردم حذف شود.
در همه سیستمهای چندزبانه دنیا یک یا چند زبان مشترک برای ارتباط مردم یک کشور وجود دارد و همین موجب تشدید احساس تعلق همه گروههای زبانی به جامعه میشود. نمونه های بارز آن را در کشورهایی مثل فنلاند و سوئیس و.. می توان مشاهده کرد.
به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس ایران ؛ «اکثریت ۵ میلیون دانش آموزانی که در ۸ سال گذشته در امتحانات مردود شدهاند» کودکانی هستند که« زبان فارسی زبان مادری آن ها نیست».
مطالعات نشان داده است که در گروههای جمعیتی دو زبانهها اگر زبان مادری را خوب یاد گرفته باشند، مغز آنان در پردازش اطلاعات هیجانی و حوزه دریافت معنایی توانایی بیشتری دارد.
این تصور که تدریس به زبانهای مادری و چند زبانه کردن نظام آموزشی موجب ایجاد شکاف بین اقلیتهای ملی در ایران خواهد شد و یا به شکافهای موجود شدت و عمق خواهد بخشید، تصوری نادرست و ناشی از فهم سنتی از وحدت ملی است.
عده ای دیگر از مخالفان تدریس زبانهای غیرفارسی در مدارس، فعالان این حوزه را به قوم گرایی یا تجزیه طلبی متهم میکنند و سعی در خاموش کردن صدای فعالین این حوزه هستند، در حالی که مطالبه ی فعالان این عرصه اجرایی شدن اصل صریح ۱۵ قانون اساسی است، اما در واقع همین به ظاهر انسانگراها با حذف قومیتهای دیگر از طریق یکسانسازی، رویکرد اعتقاد به نژاد برتر را در رسانه ی به اصطلاح ملی که در اختیار دارند بازتولید میکنند که نمونه ی اخیر آن چند روز پیش در یک مسابقه تلویزیونی دیده شد.
باید گفت که حق برابر زبانها، در کشورهای چند زبانهای که از نعمت دموکراسی برخوردارند، نه تنها منشاء اختلاف و سرکوب یا تجزیه و جدائیطلبی بلکه بستری بارور برای غنا، ارتقاء و تبادل خلاق فرهنگی است.
زبان مادری، نه تنها زبان سخن گفتن ، بلکه زبان عاطفه، زبان احساس و زبان زندگی فرد است که هویت او با آن شکل می گیرد. زبان مادری زبان درونی انسانهاست که فرایند تفکر ابتدا از طریق آن و سپس به زبان گفتاری او ترجمه میشود.
در واقع زبان مادری مثل معماری بومی است. آیا رواست که ما همهی خانههای روستایی یا ساختمانهای بومی مناطق مختلف و شهرهای تاریخی کشور را تخریب کنیم؟
آموزش به زبان مادری از حقوق اساسی بشر است و ممنوعیت آموزش زبان مادری یا به حاشیه راندن و تحقیر و تخریب آن به نام زبان بدوی نقض اساس حقوق بشر می باشد ، مسئله ای که در کشورمان سالهاست از طُرُق مختلف شاهد آن هستیم.
بنا بر تمام آنچه در بالا اشاره شد، زبان قویترین ابزار برای حفظ و توسعه میراث ملموس و ناملموس ماست. یادگیری زبان مادری، حقی است به رسمیت شناخته شده برای تمام اقوام ایرانی، چه از منظر بین المللی و چه از منظر ملی. ترویج زبان مادری نه تنها به تنوع زبانی و ترویج آموزش چندزبانه کمک خواهد کرد، بلکه سبب همبستگی مبتنی بر فهم، تحمل و گفت و گو خواهد شد.
کوتاه سخن اینکه جنگ در افکار انسانها شکل می گیرد و در جامعه به طور مادی و فیزیکی تجربه می شود ؛ برای رهایی از زبان جنگ باید مغز انسانها را با کلام صلح آموزش داد تا بتوان صلح و آشتی را در جامعه جامه عمل پوشانده و بدان شکل مادی بخشید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مقدمه
در دو بخش قبلی ، از تنها چیزی که سخن گفته نشد مسایل مالی و بودجه ای آموزش و پرورش بود. از ناله ای مبنی بر کسری بودجه و صرفنظر اجباری از تمهیدات لازم برای آموزش و پرورش نیز خبری نبود. آنان از هیچ طرح و برنامۀ سلیقه ای وزیری هم تبعیت نکرده اند، چون ساختار آموزشی آنان مشخص است و از امیال و سلایق فردی تبعیت نمی نماید. یعنی برای برطرف کردن ضعف ها ، دائما طرحی جدیدی در پیکر آموزش و پرورش چون طرح شهاب ، طرح جابر ، طرح معلم تمام وقت و.... ابداع نکرده اند که به جای اصلاح ساختار معیوب بر پیچیدگی آن بیفزایند.
آنان چندگانگی آموزشی نداشتند و تبعیض در امر آموزش را نزدیک صفر رسانده اند. آنان به کودکان در مدارس درس زندگی کردن آموزش می دادند و هر برنامه ای در مدارس برای تمامی مدارس کشور لازم الاجرا می باشد یکپارچگی و متحدالشکل بودن سیستم آموزشی از جمله رموز موفقیت ژاپنی ها ، ابتدا در نظام آموزشی و سپس در کل کشور است. بین تمامی کشورها برای مقایسه با ایران در بُعد آموزش و پرورش " از نظر قدمت و تاریخچه ژاپن جز معدود کشورهایی است که می توان با تاریخ و قدمت کشورمان یعنی ایران مقایسه کرد." (1) لذا حیث تاریخی این مقایسه بعید و دور نیست ، اما از بابت نتایج برنامه ریزی ها و عملکردها ، فاصله بسیار است و حال در بخش آخر ، به بررسی نحوۀ انتخاب معلم و محتوای کتب و ... می پردازم .
نکات مشترک بین ایران و ژاپن بر اساس اصول آموزشی پذیرفته شده از سوی سازمان فرهنگی یونسکو
1. یادگیری به منظور دانستن – Learning to know
2. یادگیری به منظور اقدام کردن – Learning to Do
3. یادگیری به منظور بودن – Learning to Be
4. یادگیری به منظور زندگی کردن در کنار هم – Learning to Live Together
تصور می شود ژاپنی ها در تعهد به این 4 اصل یونسکو از ما موفق تر بوده اند و ما از هر اصل ، فاصله ای بسیار داریم و یا هنوز بدان ها نرسیده ایم و یا هم ضرورت رسیدن به آنها را فراموش کرده ایم. ناشران خصوصی کتابهای درسی را بر اساس رهنمودهای دورههای آموزشی تدوین میکنند و کتابهای درسی توسط وزارت آموزش و پرورش، فرهنگ ، ورزش ، علم و فناوری تأیید میشوند
نقش و وظایف آموزگاران در مدارس
" آموزگاران توسط ریاست هیأت آموزش و پرورش در هر شهرداری انتخاب و تقریبا هر سه تا پنج سال از مدرسه ای به مدرسه دیگر منتقل می شوند. ساعات کار معلمان در هر منطقه متفاوت است ، اما معمولا ساعت کاری از 8 صبح آغاز و حدود ساعت 17 به پایان می رسد. در مقطع ابتدایی یک معلم تمامی موارد آموزشی را تدریس میکند ، البته دروس تخصصی و موارد کاربردی و آزمایشگاهی مانند موسیقی یا هنر توسط معلم دیگری آموزش داده میشود. معلمان جایگزین در مدارس ابتدایی ژاپن وجود ندارند. وقتی معلم غایب است ، معمولا دانشآموزان از خود مراقبت میکنند. معلم یا مدرسه اغلب مراقب دانشآموزان کلاسهای اول و دوم هستند، اما کلاس های سوم ، چهارم ، پنجم و ششم اغلب بدون نظارت مدت زیادی به آرامی به کار خود ادامه میدهند. "
انتخاب معلم در ژاپن همانند انتخابات شوراهای شهر و روستای ماست . هیچ معلمی بیش از سه تا پنج سال در یک مدرسه واحد تدریس نمی کند که شاید این امر برای رعایت عدالت است، برخی از معلمان در جامعه ما تا آخر خدمت ، توفیق تدریس در مدرسه ای واحد آن هم خاص و با امکانات بیشتر را می یابد که حق مابقی همکاران پایمال می گردد. ساعات کار مدارس همانند ما برای تمامی مدارس تقریبا یکسان نیست. چون در مدارس خاص ما نیز تفاوت ساعت آموزشی با مدارس دولتی ، وجود دارد. اما ساعت کار ژاپنی ها به شرط خورده شدن ناهار در مدارس ، 9 ساعت است و بر مسئولان ما این امر مشتبه نشود که طرح معلم تمام وقت آنان موجه و به جاست. امکانات ما با آنان اصلا در مقام قیاس نیست. آنان در مدارس زنده اند و شاد و ما در مدارس خود افسرده تر از روز قبل ، برای بازنشستگی از همان اوایل خدمت ، روزشماری می کنیم. نکته جالب آن که اگر معلم غائب باشد دانش آموزان کلاس های بالاتر از دوم از خود مراقب می کنند و فردی دیگر ناظر رفتار آنان نیست و این یعنی دادن خودباوری به آنان. اما ما حتما باید یک فرد عبوس بالای سر آنان بگذاریم تا صدایی بر نیاید و این یعنی عدم اعتمادبه آنان.
" کلاس درس متعلق به دانش آموزان است و حتی معلم در کلاس درس میز هم ندارد. اتاق معلمان مکانی برای برنامه ریزی درسی و رفع فشار کاری است. دانشآموزان بدون اجازه به اتاق معلمان وارد نمیشوند البته به شرایط مدرسه نیز بستگی دارد. اتاق معلمان مکانی برای تعامل و همکاری بوده و جلسات صبحگاهی فرصتی برای ارائه اعلامیهها و دیگر رویدادها را فراهم میکند ، در نتیجه تمامی پرسنل از آخرین حوادث ، مشکلات و نگرانیها آگاه میشوند. شاید در ابتدا با توجه به فرهنگ خودمان اتاق معلم به نظر ما کمی عجیب و غریب باشد، اما در مکانی با این روش استرس دانشآموزان با حضور در اتاق معلم کاسته شده و دانشآموزان گاهی با اجازه و بدون اجازه به آنجا رفت وآمد می کنند، حس کنجکاوی آنان کمتر شده و به راحتی مشکلات خود را با معلمان رفع میکنند. هر معلم طی سال تحصیلی به خانۀ دانش آموزان رفته و با والدین دانشآموزان ملاقات میکند. "
در ژاپن اتاق معلمان برای رفع فشار کاری است ، اما ما هرگز چنین توفیقی برای بازیابی انرژی و رفع خستگی را در آن نداریم . مدت زمان اندک زنگ تفریح نیز به ما چنین اجازه ای نمی دهد. برای همین دو دلیل ، ما در اتاق معلمان قادر به تعامل و همکاری با هیچ کس نیستیم ، فقط غوغای صدای صحبت کردن دو تا سه تا معلم با یکدیگر در فضای اتاق می پیچد که آن نیز گاه بر میزان خستگی بیشتر می افزاید ،گویی کلمات با فشاری از درون ، قصد برون ریخته شدن اجباری برای نفس راحت کشیدن دارند. کاش حداقل فضایی مناسب برای جیغ و فریاد کشیدن بود تا سلامتی مان تضمین می شد !! راستی اگر ما معلمان بخواهیم به خانۀ دانش آموزان برویم ، با ما چگونه برخورد می کنند؟ یا ما اصلا برای انجام این کار راضی می شویم و یا باید اولیا به پای ما بیایند مدرسه ؟ خیلی حقوق می گیریم و یا خیلی از آنها خوش مان می آید حال خانۀ آنان هم برویم؟!
مواد آموزشی
" در کلاسهای اول و دوم آموزش زبان ژاپنی ، ریاضیات ، مهارتهای زندگی (سیکاتسو ، ترکیبی از علوم و مطالعات اجتماعی) ، موسیقی ، هنر (نقاشی و صنایع دستی) ، تربیت بدنی ، اخلاق (dotoku) و فعالیتهای ویژه (tokubetsu katsudo مانند فعالیتهای خانه داری و غیره) آموزش داده میشود. در کلاسهای سوم و چهارم ، مطالعات علمی و اجتماعی جایگزین سیکاتسو میشود و sogoteki na gakushu ( مطالعات یکپارچه) به برنامه درسی اضافه میشود. در کلاسهای پنجم و ششم ، اقتصاد در خانه (پختوپز ، دوخت و غیره) آموزش داده میشود. دانشآموزان ژاپنی هنرهای ژاپنی مانند شودو و هایکو را نیز آموزش میبینند. هایکو نمونه ای از اشعار ژاپنی حدود 400 سال پیش است. فعالیتهای ویژه" مدارس و آماده شدن برای مراسم مدرسه نیز بر توسعه شخصیت، تلاش و همکاری گروهی میافزاید.
دستورالعملهای دوره آموزشی بر اساس برنامههای آموزشی مدرسه که توسط وزارت آموزش و پرورش، فرهنگ ، ورزش، علم و فناوری تعیین شده ارائه میشوند. هر مدرسه موظف است دستورالعمل جداگانه ای برای هر مرحله از آموزش مهد کودک ، مدرسه ابتدایی، دوره متوسطه اول و دوم اجرا کند. این دستورالعمل همچنین تعداد واحدهای مورد نیاز برای هر منطقه در هر موضوع و نحوه به دست آوردن آن را مشخص میکند."
آموزش مهارت های زندگی ، موسیقی و هنر ، اخلاق ، فعالیت های خانه داری بدون تفکیک جنسی ، اقتصاد در خانه شامل پخت و پز و دوخت و دوز و اشعار کهن نیاکان و فعالیت های ویژه برای آغاز مدرسه ، همگی گویای تنوع آموزشی برای داشتن یک زندگی اجتماعی پربار و موفقیت آمیز و توأم با سلامتی روح و روان است. ملت ژاپن شاد و سرزنده اند و خستگی را نمی شناسند. آنان به تمامی جوانب فرهنگ توجه دارند و برای همین فرهنگ ژاپنی ها غنی و نفوذ ناپذیر است ، چون منفذهای ورود فرهنگ بیگانه را با آموزش فرهنگ خودی مسدود ساخته اند. آنان خود تولید کنندۀ تکنولوژی هستند لذا همانند ما بهانۀ نفوذ فرهنگ بیگانه در سایۀ پیشرفت تکنولوژی و فضای مجازی و ماهواره و.... را ندارند. آنان در برابر آسیب های احتمالی ، کودکان را واکسینه می کنند و ما شرایط مساعد آسیب را فراهم می کنیم.
کتابهای درسی
"ناشران خصوصی کتابهای درسی را بر اساس رهنمودهای دورههای آموزشی تدوین میکنند و کتابهای درسی توسط وزارت آموزش و پرورش، فرهنگ ، ورزش ، علم و فناوری تأیید میشوند. کتابهای آموزشی تحصیل اجباری در دوران ابتدایی و متوسطه اول رایگان توزیع میشوند. کتابهای درسی دانشآموزان و متون جدید توسط هیأت مدیره مدرسه یا مدرس ، هر سه سال یکبار از لیست وزارت آموزش و پرورش و کتابهای تأیید شده که توسط وزارتخانه منتشر شده است انتخاب میشوند. کتابهای درسی کم حجم و کاغذی هستند تا به آسانی توسط دانش آموزان حمل شوند."
اگر کتب درسی ما توسط ناشران خصوصی تدوین گردد ، فوری مافیای جدیدی برای بلعیدن سرمایه های ملی زائیده می شود و فرصت عظیم الجثه شدن و غول پیکر گردیدن می یابد و سپس هزار عاقل برای نجات از چاه ذلّت ، طرح و نظر و برنامه تدوین می نمایند.
ما در واقع دو اصل مهم را تبعیت می کنیم : ایجاد شغل و فرصت انباشت ثروت برای افرادی قلیل!
کتب تدوین شده توسط وزارت آموزش و پرورش ، فرهنگ ، ورزش ، علم و فناوری تأیید میشود. یعنی دخالت ترکیبی از نقش ها و سازمانها در محتوای کتب درسی ، برای همه گیر شدن مفاهیم آموزشی . و کتب درسی ما با " به گفته معاون پژوهشی وزیر آموزش و پرورش ، در گذشته عمده برنامههای آموزش و پرورش بر اساس ترجمه از دیگر کشورها بود اما حالا نقشه جامع علمی کشور تدوین شده است و اکنون مبنای تغییر کتاب های درسی ، سند تحول و برنامه درسی ملی است. " (2) قضاوت با شما خوانندۀ محترم !
هر سه سال یک بار کتب درسی با متون جدید ترکیب می شود و به روزتر می گردد آن هم توسط هیأت مدیره مدرسه و یا فرد مدرس با استفاده از لیست وزارتخانه ! یعنی معلم باید پیگیر مباحث روز در حیطۀ تدریس خود باشد تا هر سه سال یک بار متون جدید را ضمیمۀ کتاب درسی خود نماید ، معلمان ما که برای خوردن چایی دوم در مدارس اختیاری ندارند تا چه رسد به چنین کار اساسی ! یا شاید معلمان ما برای چنین کاری تربیت نمی شوند. یک کتاب درسی 20 سال با تغییرات بسیار جزئی و بیشتر قالبی تا محتوایی ، در کشور ما قابل تدریس است.( کتاب مطالعات اجتماعی سال اول متوسطه )!
نکتۀ دیگر توجه به توانایی کودکان در امکان حمل و میزان نیاز به یادگیری مفاهیم کتب درسی توسط ژاپنی ها و کم حجم چاپ کردن آنها نیز درایتی خاص و ظریف می طلبد ! و ما هم از کمبود کاغذ و نابودی جنگل ها سخن می گوئیم و هم موفقیت مؤلف زمانی مورد تأیید است که کل مفاهیم لازم و غیر لازم را در متن کتاب بگنجد ، حال تعداد صفحات خارج از حد توانایی دانش آموز برای حمل و یا توان یادگیری بود و یا خارج از حد زمان اختصاص یافته برای تدریس ، باکی نیست !!
نکتۀ آخر: کتابهای آموزشی تحصیل اجباری در دوران ابتدایی و متوسطه اول رایگان توزیع میشوند. تا همه فرصت آموزش اجباری را بیابند و فرد بیسوادی به دلیل فقر اقتصادی از تحصیل باز نماند!
زمان یکپارچه تحصیلی
" زمان برای هر درس سه ساعت در هرهفته برای کلاسهای سوم تا ششم تعیین شده است. هدف از این برنامه اجازه برنامه ریزی به مدرسه برای ایجاد فعالیتهای آموزشی بر اساس شرایط جامعه ، مدرسه و دانش آموزان است. همچنین تدریس دروس بینالمللی ، مطالعات رایانه ، مطالعات محیطی و خدمات مراقبت و سلامت گنجانده شده است."
یکسان سازی زمان آموزش برای هر درس یعنی سه ساعت در هر هفته ، از دیگر نشانه های عدالت آموزشی ژاپنی هاست. آنان با زیاد کردن ساعت درسی برخی دروس ، چراغ سبزِ مهم و مؤثر بودن یک درس برای ادامه تحصیل و یا انتخاب شغل را به دانش آموزان نشان نمی دهند تا تعداد بیشتری در رشته علوم تجربی انباشته و یا نگاه تحقیرآمیزی نسبت به برخی رشته ها تداعی شود. هدف دیگر دادن فرصت کافی جهت آموزش دروس تکمیلی چون دروس بینالمللی ، مطالعات رایانه ، مطالعات محیطی و خدمات مراقبت و سلامتی ، می باشد. آنها فقط ریاضی و ادبیات و... نمی خوانند ، آنان برای زندگی کردن آماده می شوند نه برای پول درآوردن ! برای دانش آموزان ژاپنی ارزش هر درس برای فراگیری یکسان است . یعنی بین حجم کتاب و مدت آموزش تناسب منطقی وجود دارد ولی بسیاری از معلمان ما در هر درسی از این عدم تناسب در طول خدمت خود بسیار رنج می برند و دانش آموزان زیر همین فشاری که معلمان بدان معترفند ، دچار اَفت تحصیلی و یا عقب ماندگی در امر آموزش می شوند . بعد ادامۀ داستان مشروط شدن و واحدمانده و مردودی و...... و هزینه های تحمیلی بی مورد.
ارزیابی دانشآموزان
"عملکرد دانشآموزان در هر سه ماه بر اساس معیارهای هر مدرسه ارزیابی میشود. روشهای ارزیابی معلمان متفاوت است ، اما بسیاری از معلمان ، دانشآموزان خود را به طور جامع و بر اساس آزمونهای درسی و رفتار روزانه در کلاس ارزیابی میکنند. دانشآموزان به طور سنتی دارای سه نمره "عالی"، "خوب" و " نیاز به تلاش بیشتر" هستند. در سالهای اخیر این روند برای ارائه جزئیات بیشتر با هر دو مقیاس عددی و ارزیابی توصیفی صورت گرفته است."
شیوۀ معمول ارزیابی ژاپن در مدارس توصیفی است ، اما به مرور دریافته اند که این روش به تنهایی کافی نیست و با مقیاس عددی نه همانند ما بتی ستودنی از نمره ، ترکیب ساخته اند. آنان به کیفیت و یا نفس یادگیری اهمیت می دهند و ما به متغیرهای کمی .
فعالیتهای فوق برنامه
" فعالیتهای فوق برنامه از کلاس چهارم آغاز میشود و شامل بسکتبال ، پخت و پز ، دوخت ، بازی ، نرم افزار ، علوم و.... است. بسیاری از مدارس پس از اتمام ساعات درسی ، آموزش سرگرمی و مهارت دارند، چون اگر این مواد آموزشی به طور روزانه در مدرسه تدریس شوند وقت زیادی از کلاس روزانه را به خود اختصاص می دهند."
فوق برنامه ها از کلاس چهارم ابتدایی آغاز می شود تا کودک به رشد لازم برای انجام محتوای برنامه ها برسد. همانند ما کودک پیش دبستانی و کلاس اول را برای کسب تجربه به همه جا نمی برند که او را گیج و منگ سازند! در تدوین فوق برنامه از هیچ زمینه ای غفلت نمی ورزند و هر مهارتی را برای یادگیری و زندگی کردن لازم می دانند از پخت و پز تا دوخت و دوز ، از نرم افزار تا بازی و.... در واقع به آنان جهت خاص تحمیل نمی کنند . آنان بر اساس علاقه و ذوق و استعداد خود در هر زمینه ای محک زده می شوند تا بتوانند مسیر نهایی خود را انتخاب کنند. ما چنین مسیری را ترسیم نمی سازیم و برای همین دانش آموزان ما سردرگم اند و در انتخاب های مهم خود تردید دارند ، چون ما هدایتگر قابل اعتمادی نیستیم.
آموزشهای منزل
"معلمان مدارس ابتدایی روزانه با تدریس خود به بچه ها آموزش می دهند که عادتهای مطالعه خوب را در خانه انجام دهند. کودکان هر روز تکالیف درسی خود را بر اساس موضوع آموزشی انجام می دهند اما تکالیف آنان متفاوت است و ممکن است شامل کار در منزل مانند شستن کفشها و یا مرتب کردن لوازم شخصی باشد. برای زمان تعطیل نیز تمامی فعالیت دانشآموزان تحقیقی و به صورت گزارش در کلاس ارائه میشود."
عادت به مطالعه در خانه برای کودکان دوران ابتدایی یعنی تضمین تداوم آن در پایان عمر . ژاپنی ها بیشترین ساعت مطالعه سرانه را دارند یعنی 90 دقیقه که در قبال دو دقیقه ما ، خود گویای واقعیت های بسیار گفته و ناگفته است !
چرک و کثافت لباس دانش آموز ، مشکل اصلی ما معلمان در کلاس درس است. بوی ناخوشایند آن در فضای کلاس ، تنفس را دشوار می سازد، اما فقر در جامعۀ ما چنان بیداد می کند که قدرت خرید پودر شوینده و صابون و سایرلوازم بهداشتی در اقشار کم درآمد جامعه وجود ندارد و چنین آموزشی توسط ما برای آنان جز تحقیر شخصیتی ، بهره ای نخواهد داشت. فقر و جهل و مشکلات بسیار زندگی نیز چنین ضرورتی را برای تعدادی از آنان بوجود نمی آورد. اما تشویق کودکان ژاپنی برای شستن کفش و مرتب کردن لوازم شخصی یعنی تقویت انضباط فردی .
انجام کارهای تحقیقی برای ارائه گزارش آن در کلاس درس ، نیز ادامۀ فعالیت یادگیری تکمیلی دانش آموز است. آنان در روزهای تعطیل نیز فعالیت می کنند و ما برای شادی کودکان ! حجم این فعالیت ها را به حداقل ممکن رسانده ایم تا در خانه آسوده باشند !
آموزش در کشور ژاپن فرآیندی پیوسته و مستمر است و در کشور ما گسسته و قطعه قطعه . آنان به نتایج ارزنده ای می رسند و ما ...
پیش دبستانی و مراقبت روزانه
"آموزش اولیه دوران کودکی در خانه آغاز میشود. به همین منظور کتابها و برنامههای تلویزیونی متعددی برای کمک به مادران برای آموزش فرزندانشان وجود دارد. بسیاری از آموزشهای خانگی به شیوههای تدریس در مدرسه ، رفتار اجتماعی مناسب و ساختار بازی بوده و مهارتهای کلامی و محاسباتی نیز موضوعات محبوبی برای آنان هستند. والدین متعهد به آموزش اولیه هستند و اغلب فرزندان خود را در پیش دبستانی ثبت نام میکنند. آموزش پیش دبستانی یعنی انتقال بسیاری از کودکان از خانه به مدرسه رسمی است. زندگی کودکان در خانه منفرد بوده و پیشدبستانی به سازگاری کودکان با زندگی گروهی مدرسه و سپس زندگی در جامعه کمک میکند."
طبیعی است که زیربنای آموزش از نخستین نهاد اجتماعی یعنی خانواده آغاز می شود لذا مادران به طور برنامه ریزی شده بر اساس نیازهای مدارس ، هدایت می شوند . والدین به آموزش اولیه کودکان خود متعهدند و همانند کودکان ما با صدای موسیقی تلفن همراه و یا کارتون ، بمباران پیام های نامفهوم و گسسته نمی شوند تا ازهمان ابتدا در وادی سردرگمی ، بلاتکلیف بمانند. آموزش پیش دبستانی برای رعایت عدالت آموزشی و آماده سازی هدفمند کودکان برای آغاز تحصیل در مدارس ، فرآیندی لازم ، حتمی و اجتناب ناپذیر است. آموزش و پرورش ما با واگذاری این دوره به بخش غیردولتی در انجام رسالت آموزش رایگان و اجباری خود بر اساس اصل 30 قانون اساسی ، قصوری آشکار مرتکب شده است و صدمات و لطمات آن در آینده ای حدود 20 سال ، مشهود خواهد شد.
ژاپنی ها کودکان خود را امانتی از کشور برای مراقبت و نگه داری و هدایت می دانند و ما کودکان خود را عصای دست دوران پیری و ناتوانی خود، می بینیم. آنان برای رسیدن به اهداف ملی هدفمند و پرمحتوا حرکت می کنند و ما برای سعادت فرزند خود ، خودخواهانه همه چیز خوب را برای او فراهم می سازیم. سعادت وطن در مقابل سعادت فردی !
آنچه که در سه بخش آورده شد ، دریچه ای به سوی دلایل شگفتی های ما از برتری کشور ژاپن در تمامی عرصه های زندگی اجتماعی و بین المللی بود. آنان اساس زندگی خود را بر آموزش دانش آموزان هم به شکل فردی و هم گروهی نهاده اند تا یک دانش آموز طی مسیر دشوار و پیچیدۀ آموزش ، برای زندگی کردن نیز مهارت های لازم را بیاموزد ، نه همانند ما که تازه بعد ازدواج و یا استخدام در پی یادگیری مهارت های لازم برای زندگی هستیم. آنان بتدریج و در راستای نیازها به شکل ترکیبی ، آموزش می بینند و ما دفعتا و گسسته ، آموزش می بینیم. شرایط امروز هر دو کشور ، گواهی بر کِشته های آنان است.
1) حقایقی از سیستم آموزشی ژاپن که مغزتان سوت خواهد کشید . 18 آذر 1395.
2 ) روزنامه اطلاعات - دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴ - تألیف کتابهای درسی از حرف " آ تا ی ". فاطمه وفسی دخت .
3) مطالب داخل گیومه از این منبع استفاده شده است : کد خبر 96063118141 -جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -عوامل موفقیت سیستم آموزشی ژاپن.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اخیراً یورونیوز گزارشی از وضعیت نظام آموزشی فرانسه به قلم سعید شفیعی منتشر کرده است با عنوان «آموزش کالا نیست، مدرسه تجارتخانه نیست». بخشهایی از این گزارش در ادامه ارائه میشود. توضیح اینکه، مواردی که در [ ] آمده، جزو گزارش نیست و به متن اضافه شده است.
در فرانسه بسیاری از پژوهشگران حوزۀ آموزش نگران گسترش بازار کلاسهای خصوصی و کتابهای کمک آموزشی هستند. روند کالاییشدن آموزش در فرانسه چند پله عقبتر از کشورهایی همچون بریتانیاست. مری جیمبرت معلمی که سالها در لندن تدریس کرده است و اکنون در جنوب فرانسه تدریس میکند میگوید: «در انگلستان روند خصوصیشدن آموزش و کلاسهای خصوصی خیلی بیشتر از فرانسه گسترش یافته است و شاهد افزایش وابستگی موفقیت تحصیلی به کلاسهای خصوصی هستیم».
بنابه گزارش گاردین در سال ۲۰۱۶ بیش از ۴۰ درصد دانشآموزان در لندن در مقاطعی از دورۀ تحصیلشان معلم خصوصی گرفتهاند که در انگلستان به طور متوسط ساعتی ۲۷ پوند هزینه دارد.
مری جیمبرت میافزاید در مدرسهای که در فرانسه تدریس می کند اساساً معلمها هیچکس را تشویق به رفتن به کلاس خصوصی یا خرید کتاب کمک آموزشی نمیکنند. گفتنی است که تبلیغ کلاس خصوصی یا تشویق به خرید کتابهای آموزشی خصوصی از نظر قانونی ممنوع است [مقایسه کنید با وضعیت ایران که برخی مدارس، بخشی از مدرسه را به مؤسسات خصوصی آموزشی و کنکوری اجاره میدهند و برخی ساعات درسی را برای تبلیغ کارشناسان این مؤسسات در اختیار آنها قرار میدهند] و حتی از نظر تئوریک اگر معلمی بخواهد کلاس خصوصی در بیرون از مدرسه برقرار کند باید به مسئولان وزارت آموزش خبر دهد.
مری جیمبرت میگوید که در بیش از ۲۵ سال سابقۀ تدریس در فرانسه هرگز ندیده که معلمی در مدرسه تبلیغ کلاس خصوصی یا تشویق به خرید کتاب کمک درسی کند. مدارس در فرانسه با مشورت والدین دانشآموزانی که مثلاً در درس ریاضی ضعیف هستند، برای آنها کلاسهای اضافه میگذارند و معلم همان دانشآموز مسئولیت کلاسها را برعهده می گیرد، بدون آنکه موضوع پرداخت پولی در میان باشد [در مقایسه با وضعیت ایران که بهدلیل سطح پایین حقوق و مزایای معلمان، سیاستگذاران اساساً کلاسهای خصوصی و حتی مدارس غیرانتفاعی را بهعنوان مکملی برای درآمد معلمان توجیه میکنند].
در مدارس فرانسه دانشآموز هیچ پولی برای خرید کتابهای درسی پرداخت نمیکند. کتابهای درسی در ابتدای سال تحصیلی از سوی مدرسه به دانشآموز داده میشود و او مسئول است که کتابها را جلد کرده و تمیز نگهداری کند و در پایان سال تحصیلی به مدرسه بازگرداند و همین کتاب در سال بعد برای دانشآموزان دیگر مورد استفاده قرار میگیرد [این موضوع با رویکردهای مختلف از مسئلۀ همبستگی گرفته تا حفظ محیط زیست در برخی دیگر از کشورهای اروپایی نیز رواج دارد. در ایران نیز در دهۀ ۱۳۶۰ در پایان سال تحصیلی تحویل دریافت کارنامه منوط به تحویل کتابهای درسی به مدرسه بود].
نکتۀ مهم دیگر ، کمکهزینۀ مساوی برای تمامی دانشآموزان پیش از آغاز سال تحصیلی است. دولت بهطور مساوی به ازای هر دانشآموز مبلغی پرداخت میکند. برای مثال این مبلغ در مقطع راهنمایی حدود ۳۵۰ یورو است. به این ترتیب خانوادهها میتوانند لوازمالتحریر موردنیاز را که ابتدای هر سال از سوی مدرسه اعلام میشود خریداری کنند. لوازم موردنیاز مبلغی حدود ۱۰۰ یورو هزینه دارد و خانوادهها با بقیۀ پول پرداخت شده برای هر دانشآموز میتوانند لوازمی مانند کیف مدرسه یا لباسهای موردنیاز دانشآموز را خریداری کنند [در تابستان امسال چنین طرحی در وزارت رفاه مطرح شد. پیشنهاد این بود که بهجای توزیع کمکهزینۀ خوراکی، به تمام دانشآموزان مدارس دولتی در شهریورماه کمکهزینۀ تحصیلی پرداخت شود و برای تمام دانشآموزان ابتدایی در طول سال میانوعدۀ غذایی پیشبینی شود].
اروان لوو نویسندۀ کتاب «موفقیت با پول؟ بازار کلاسهای خصوصی» میگوید: کلاسهای خصوصی ترویجکنندۀ تبعیض در جامعهاند. کودکانِ افرادی که از نظر شغلی در جایگاه کادر قرار دارند ۳ برابر بیشتر از کودکان افراد کارگر از کلاسهای خصوصی پولی بهرهمند میشوند. از نظر این پژوهشگر، در فرانسه کلاسهای رایگان کارایی اندکی دارند چراکه این کلاسها با کودکانی سروکار دارند که بهطور سیستماتیک با مشکلات جدیتر آموزشی مواجههاند.
اروان لوو میگوید باید به گفتمانی که از موفقیت دفاع میکند [و ذیل آن کلاسهای خصوصی را ترویج میکند] بدبین بود چراکه این گفتمان اغلب پروژۀ بازتولید نابرابری اجتماعی را در دل خود پنهان کرده است.
جامعه شناسی علامه
مقدمه
در بخش یک سیستم آموزشی کشور ژاپن از حیث محتوای ساختاری بررسی شد . در مقام مقایسه ، عنصر فرهنگ رسمی و فرهنگ عمومی و آمیختگی آن با آموزش در کشور ژاپن غنی و در کشور ما نزدیک به صفر است. شاید هم یکی از دلایل عدم پذیرش و رضایت از نظام آموزشی توسط افراد خاص و عام کشور ، در همین نکتۀ ظریف و مهم ، نهفته است. ما فقط به دانش آموزان آموزش می دهیم . آموزشی فشرده از یک سری مفاهیم انتزاعی که کاربردی در جامعه پذیری و یا درونی شدن ارزش ها ندارد و چیزی بر تعلقات ملی و فرهنگی آنان نمی افزاید. دانش آموزان ما دشتی کویری یا نمک زاری هستند که غبار و گرمای آن ، طاقت زندگی را در می رباید آن و دانش آموزان ژاپنی با انسجام فکر و عمل خود در نظام آموزشی ، تمامی درختان امیدواری در جنگل های سرسبز هستند که هم حیات دارند و هم حیات می بخشند. آنان از تحصیل و در مدرسه بودن لذت می برند و ما شکنجه می شویم. مدرسه برای آنان یک ترجیح رضایت بخش است و برای ما اجباری زجرکُش است.
در این مقال به بررسی خود ساختار نظام آموزشی ژاپن پرداخته شده است.
ساختار نظام آموزشی ژاپن
سیستم آموزشی ژاپن شامل دوره 6 ساله ابتدایی ، سه ساله متوسطه اول ، سه ساله متوسطه دوم و چهار ساله دانشگاه است. آموزش اجباری 9 ساله بوده و شامل 6 سال ابتدایی و سه سال متوسطه اول است. سیستم مدارس مقطع ابتدایی 6 ساله و سال تحصیلی سه دوره سه ماهه است. اولین دوره از اول آوریل تا ماه ژوئن بوده و سه ماهه دوم از ماه سپتامبر تا ماه دسامبر و سه ماهه سوم از ماه ژانویه تا ماه مارس است. تعطیلات تابستانی حدود 40 روز بین اولین و دومین سه ماهه تحصیلی و تعطیلات زمستانی 14 روز بین دومین و سومین سه ماهه تحصیلی و تعطیلات بهار نیز 10 روز بین سه ماهه سوم و اول است. روزهای شنبه و یکشنبه نیز مدارس تعطیل هستند.
زمان آموزش در مدارس ژاپن
" دانشآموزان به طور متوسط 235 دقیقه در هفته کلاس ریاضی (به طور متوسط در کشورهای دیگر دقیقه 218) دارند و کلاسهای زبان و علوم کمتر از 205 و 165 دقیقه در هر هفته (در سایر کشورها میانگین 215 و 200 دقیقه) است.
تعداد زیادی از دانشآموزان ژاپنی بعد از مدرسه در کارگاههای آموزشی شرکت میکنند تا بتوانند مهارتهای بیشتری یاد بگیرند و بعضی از این کارگاهها در خانه یا محل دیگری غیر از مدرسه برگزار میشود.
آموزش ابتدایی برای ژاپن بسیار مهم است. تحقیقات نشان میدهد دانشآموزانی که در دوره پیش دبستانی مشغول به تحصیل هستند در سن 15 سالگی عملکرد آموزشی بهتری دارند. بنابر این تعجب ندارد که 99 درصد کودکان ژاپنی آموزشهای پیش دبستانی را فرا میگیرند.
دانشآموزان ژاپنی تقریبا هرگز درکلاسهای دوره ابتدایی ، متوسطه اول یا متوسطه دوم مردود نمیشوند.
سال تحصیلی حداقل 210 روز قانونی دارد، اما بیشتر شوراهای مدارس محلی برای جشنوارههای مدرسه، جلسات ورزشی و مراسم با اهداف آموزشی غیر آکادمیک ، به ویژه برای تشویق همکاری با مدرسه حدود 30 روز دیگر به این میزان اضافه میکنند که در نتیجه با توجه به زمان اختصاص داده شده به این فعالیتها و نیم روز مدرسه در روز شنبه تعداد روزهای اختصاص داده شده به آموزش حدود 195 روز در سال است."
مهارت آموزی فرآیندی لازم ، حتمی و اجتناب ناپذیر برای کودکانی است که عطش یادگیری دارند. آنان در کنار این عطش پتانسیل و توانایی شگفت انگیزی برای فراگرفتن هر امر آموزشی دارند که جهت و شکل مورد انتظار را ما بدان می دهیم . مایی که عهده دار مسئولیت حجم یادگیری های آنان هستیم . غفلت ما از این پدیده که سرمایه گذاری زیربنایی برای فردای کشور است ، یعنی سوزاندن توانایی های لازم برای حیات بشری . تعداد زیادی از دانشآموزان ژاپنی بعد از مدرسه در کارگاههای آموزشی شرکت میکنند تا بتوانند مهارتهای بیشتری یاد بگیرند و بعضی از این کارگاهها در خانه یا محل دیگری غیر از مدرسه برگزار میشود.
ما در چنین شرایطی ، ابتدا تنها نگرانی مان بودجه لازم برای این کار است.با اعلام بودجه نیست ، وجدان خود را راحت و تمیز می کنیم و نفس عمیقی می کشیم که کی حوصله دردسر دارد !
99 درصد کودکان ژاپنی آموزشهای پیش دبستانی را فرا میگیرند. اشاره شده است برای همین تا 15 سالگی عملکرد دانش آموزان مطلوب است. آموزش پیش دبستانی یعنی به اعتدال در آوردن تفاوت های ناشی از تضاد طبقاتی که یک کودک در ناز نعمت فرصت آزمون و خطا در تمامی زمینه های لازم را می یابد و کودک دیگر در تاریکی جهل و بیسوادی والدین خود و فقر موروثی ، کودک کار می شود و هنوز به 10 سالگی نرسیده مرد می شود !
در کشور ما به آموزش پیش دبستانی ، نوعی تزئین ویترین مغازه برای ترجیح فردی جهت جذب نگریسته می شود لذا با احتساب پول نیست ، آن را بی سر و صدا به آغوش مدارس غیرانتفاعی یا غیردولتی سپرده اند. این همه چکش کاری نظام آموزشی بر امر آموزش و پرورش دانش آموزان در تثبیت نگاه سیاسی به آن برای کنترل و هدایت مورد انتظار ، با این واگذاری ، به تناقضی مرموز می رسد . چون اساس خشت اول به اختیار این مدارس گذاشته شده است که اصولا مختارالسلطنه هستند!
دانشآموزان ژاپنی تقریبا هرگز در کلاسهای دوره ابتدایی ، متوسطه اول یا متوسطه دوم مردود نمیشوند. نه این که همانند ما از هر سوراخ موشی چنین دانش آموزان را با بند و تبصره هایی بیشمار عبور دهند. باروری آموزش و لایه های مطمئن یادگیری ، چنین امکانی را بوجود می آورد.
کلاسهای درسی ژاپن
"معمولا تخته سیاه در جلو و پشت کلاس قرار گرفته و میز و صندلیها ردیفی هستند. محل نشستن ثابت بوده و معمولا تغییر نمیکند. داخل کلاس تابلو اعلانات برای اعلام و نمایش فعالیت دانشآموزان وجود دارد. از دیگر اجزای کلاس قفسه مربوط به کیفها و دیگر وسایل دانشآموزان و تجهیزات شستوشوی کلاس است. کلاسها با بلندگو برای سیستم پخش برنامههای مدرسه تجهیز شده و برخی کلاسها دارای سیستم گرمایش و تهویه هوا ، تلویزیون و دیگر لوازم تصویری هستند. معمولا تعداد دانشآموزان در یک کلاس کمتر از 40 نفر است.
کلاس درس با احترام و خوشامدگویی به معلم آغاز شده و سپس معلم اشکالات مربوط به درس گذشته دانشآموزان را پاسخ میدهد. اولین دانشآموزی که اشکال خود را رفع کند معلم دانش آموز بعدی برای رفع مشکلش خواهد بود.
به نظر معلمان ژاپنی ، تدریس معلم به تنهایی موجب کاهش یادگیری و یکنواخت بودن کلاس درس خواهد شد، اما بحث با دانشآموزان و کمک گرفتن از آنان در تدریس موجب تحریک شدن دانشآموزان و آموزش بهتر خواهد شد.
صرف ناهار فرصتی را برای آموزش تغذیه ، سلامت، عادات غذایی مناسب و رفتار اجتماعی فراهم میکند. به خصوص که اغلب دانشآموزان نیز مسئول خدمات ناهار و تمیز کردن هستند. پس ناهار مدرسه نیز یک ابزار آموزشی مهم است.
کلاس درس دانشآموزان ساده و بزرگ است و آنها برای دروس مختلف از کلاسی به کلاس دیگر منتقل نمیشوند ، در کلاس خود حضور دارند و معلمان موضوعات مختلف را به آنان آموزش میدهند. البته برخی کلاسها مانند کلاس اقتصاد، موسیقی ، کلاسهای علمی خاص و یا هر موضوعی که نیاز به میز بیشتر دارد برای یادگیری تغییر میکند. این سیستم دارای مزایا و معایبی نیز است ، اما نتیجه نهایی آن تعلّق خاطر دانش آموز به کلاس خود و مدرسه بوده و در واقع همکلاسیها مانند خانواده و محیط مدرسه مانند خانه آنان خواهد بود."
وجود تابلوی اعلانات برای اعلام و نمایش فعالیت دانشآموزان ، و ما معلمان بعضا این فعالیت ها را با گذاشتن دست خود بر روی نوشته از دانش آموزان پنهان می سازیم که مبادا با کم آوردن وقت از انجام آنها ، ناتوان باشیم! چه دلیلی دارد دانش آموز نوع و میزان فعالیت آموزشی امروز را بداند؟! دانش آموز پر رو و متوقع می شود. تنها رهبر کلاس منِ معلم هستم و بس!
از دیگر اجزای کلاس قفسه مربوط به کیفها و دیگر وسایل دانشآموزان و تجهیزات شستوشوی کلاس است.ما معلمان که اصولا برای خود چنین قفسه هایی یا نداریم و یا شکسته و فرسوده است که با مشت و لگد باز و بسته می شود، چه رسد به دانش آموز بینوا ! یعنی ما ارزش والایی برای نقش معلم قائل نیستیم که او را شایستۀ چنین امکاناتی بدانیم !
همان عکس مشهور و دلگیر صندلی و میز شکستۀ معلم که صدای معلم با درج آن ، شعور خاص و عام را تحریک می کند اما دریغ از علم شهود !
آنان اتاق سمعی و بصری قفل شده ندارند که هر وقت کلاسی بی معلم بود دانش آموزان را در آن حبس سازند تا شاید یک فیلم آموزشی مستندی ببینند ! آنان در هر کلاس درسی تلویزیون و دیگر لوازم تصویری برای کمک آموزش دارند تا در تدریس شکل برگ انجیر و یا قیافۀ حلزون به دانش آموزان دچار بحران انعکاس مطلب نشوند! ما پول نداریم ، عمده مشکل نظام آموزشی ما همین بحران است و بس ! و گرنه خلاقیت مدیران ما زبانزد جهانیان است !
در اینجا به یکی از بهانه های معلمان می توان پایان بخشید و آن تعداد دانش آموزان ژاپن است که کمتر از چهل نفرند. خواهید گفت : بچه های آنها مؤدب و منضبط هستند اما ما.... رهبر کلاس شمای معلم هستید ، آنان را مهمان چنان سنفونی عشق و محبت نمائید که کلاس درس را مهر اداره کند نه قدرت معلم !
آنان اول زنگ ، اشکالات جلسۀ قبل را بررسی می کنند و ما در آخر با یک سئوال سطحی که هم آنان و هم خودمان خسته ایم یک تعارفی می زنیم اما با امید تنگی وقت و خوردن زنگ ، کسی راغب پرسش نمی شود ، وجدان ما آسوده ! معلم ژاپنی با رفع اشکال یک دانش آموز اختیار رفع اشکال مابقی را به آن دانش آموز واگذار می کند ، یعنی هم احساس مسئولیت و هم داشتن حواس جمع برای یادگیری به دلیل مسئولیتی که بر دوش او گذاشته می شود. رفع اشکال از یادگیری های ناقص قبلی ، فرآیندی تکمیلی برای یادگیری کامل محتوای درسی است.
رهبر کلاس برای تدریس ما خودمان هستیم ( معلم محور) اما ژاپنی ها یکنواختی امر تدریس توسط یک فرد را ملال انگیز و خسته کننده می دانند ( دانش آموز محوری ). در کلاس های ما معلمان با تدریس خود مجرب می شوند و در کلاس های ژاپن ، دانش آموزان با همسویی و همراهی معلم در تدریس مفاهیم ، فرآیند یادگیری را کامل می سازند.
دید آموزشی ژاپنی ها به هر رفتاری در مدرسه در راستای یادگیری و به کارگیری آن در زندگی ستودنی است. ناهار مدرسه نیز یک ابزار آموزشی مهم است. تمیز کردن مدرسه به همراهی موسیقی ، عین و خود زندگی است .آنان در هیچ کاری کراهت و اجبار را تجربه نمی کنند . لایه های هر عملکردی در مدرسه برای هر دانش آموز تکرار مفاهیمی چون عشق ، همراهی و همدلی ، تلاش و پشتکار ، همّت و اراده و در نهایت موفقیت است.
آنان ملتی شاد و امیدوارند چون چنین تربیت می شوند و ما اندر خم یک کوچۀ بن بست محصوریم که همۀ نواقصات و قصورات مان فقط یک توجیه دارد : بودجه نیست !
اما هیچ وقت نمی گوئیم سیستم آموزشی ما ناکارآمد است و یا بحران شدیدی در مدیریت نظام آموزشی کشور خود داریم. ما خود را بیش از حد واقعی قبول داریم و ضعف و نقصی در توانایی های خود نمی بینیم ، فقط در کشور ما بودجۀ کافی برای آموزش و پرورش نیست و شاید برای همین مشکلات ما به انباشت دائمی خود بر روی یکدیگر ادامه می دهد چون نگرش درستی نسبت بدان نداریم.
تعلّق خاطر دانش آموز ژاپنی به کلاس خود و مدرسه و در واقع همکلاسیها ، مانند خانواده و محیط مدرسه مانند خانۀ آنان است و ما چنین وابستگی اصلا برای دانش آموزان به وجود نمی آوریم. مدارس ما از نظر دانش آموزان پادگان نظامی است که حداقل امکانات لازم را هم ندارد و در آن فقط روز به روز افسرده تر می شوند.
ادامه دارد
مطالب داخل گیومه از این منبع استفاده شده است : کد خبر 96063118141 - جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ - عوامل موفقیت سیستم آموزشی ژاپن.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مقدمه
من نیز چون هر انسانی وطنم را دوست دارم و شاید برای همین دلیل سعی در پیدا کردن روزنه ای برای رهایی از تمامی شداید روزگار که از سوی خودمان زخم هایی مزمن بر پیکر نظام آموزشی وارد شده است ، هستم. از حقارت ایران و ایرانی کدام عقل سلیم لذت می برد؟! برتری درهر حیطه ای و توفق هر فرد و جمعی در یک جامعه ، از ایده آل های بشری است . من نیز از تمامی اختیارات ، آن پسندم که یار پسندد. اما واقعیت های اجتماعی ، غلافی سخت و غیرقابل تغییری بر قدرت اختیار و ارادۀ ایرانی ها تعبیه ساخته است که درهم شکستن آن تبدیل به واقعیتی غیرممکن و نشدنی شده است. به تعبیری دیگر ، ما مسیر اعتلای آموزشی را در کشور خود ، درست طی نکرده ایم و برای همین روزنه ها و امیدهای برگشت از انحرافات دیدگاه آموزشی را نیز از دست داده ایم. نومیدی حاکم در بین معلمان و دبیران و شاید مسئولان نظام آموزشی کشور ما در همین جولانگاه بی ارادگی و بی توجهی ، زائیده شده و رشد یافته و تبدیل به کلاف سردرگمی گردیده است. یک جریان دور باطلی که از نظر جامعه شناسی ، مناسب ترین امکان برای سرآغاز تغییر و تحول در آن ناپدید گردیده است.
پس امر قیاس به دو جهت صورت می گیرد : اول آن که شاید وجدان فردی در این جامعه بیدار گردد و بخواهد یاد بگیرد و درست عمل نماید و دوم آن که من و شمای معلم بجای نالیدن از شرایط اسفبار حاکم از هر حیث در نظام آموزشی ، توفیق دریافت کوچک ترین جرقه ها برای تغییر مسیر غلط و یا اصلاح شرایط موجود به وضعیت مطلوب و ایده آل جهت رسیدن به امیدواری و آگاهی را داشته باشیم.
" مدارس ژاپن سرایدار ندارند و خود دانشآموزان ساختمان مدرسه را تمیز می کنند و زمان خاصی به این امر اختصاص داده شده است. در زمان این فعالیت موسیقی نواخته میشود تا احساس خوبی در دانشآموزان ایجاد شود. این روش تجربه خوبی برای آموختن مسئولیت در کودکان ایجاد خواهد کرد."
دیدگاه ژاپنی ها و ایرانی ها به امر یادگیری کودکان
دیدگاه هر جامعه ای نسبت به هر امری ، مسیر حرکت و سیاست های دولت و مردم آن جامعه را تشکیل می دهد. باور روش و اُسلوب خاص یعنی همان چیزی که بدان ایمان دارید و آن را در مسیر حرکت خود به کار می گیرید. این باور هم برای افراد و هم برای جامعه ، با میل و اراده و یا ناخواسته ، منطق و روش حرکت قلمداد می شود و نهایت به جایی می رسید که دیروز الفبای آن را خود ترسیم ساخته اید.
" به نظر ژاپنیها همه کودکان توانایی یادگیری مطالب را دارند و تلاش ، پشتکار و انضباط شخصی ، موفقیت تحصیلی را تعیین می کند نه توانایی علمی ، در واقع به عقیدۀ آنان مطالعات و عادتهای رفتاری خود، آموزش هستند."
و در کشور ما برچسب های تنبل ، ضعیف ، بی انضباط و.... بر روی دانش آموزان و جدایی سازی آنان در 18 نوع مدرسه ، خود به خود این تلقی را قوّت می بخشد که او قدرت یادگیری ندارد و از چرخۀ سالم تحصیل و اشتغال باز می ماند. ژاپنی ها برخلاف تصور حاکم در جامعه ما ، که معتقدیم مدرک تحصیلی و بالا بودن درجۀ آن بیانگر توان علمی یک فرد است و در انتصاب ها و انتخاب های خود به این مهم خیلی اهمیت می دهیم ، به تلاش و پشتکار و مطالعه و عادات رفتاری ، اهمیت می دهند ، آنان همۀ این موارد را " آموزش " می نامند.
در جامعه ما حتی عده ای بر مَرکب کردانیسم سوار و با حقّه و نیرنگ خود را دارای مدارک تحصیلی ناکرده ، خطاب می کنند و سطحی نگری در جامعه ما تا حدی است که آن را باور کرده و حتی به دنبال حقیقی و غیرحقیقی بودن آن مدرک نمی رویم و اصلا بدان شک نمی کنیم. موقعیت ممتاز و برجستۀ او ما را مجذوب خویش می سازد. از نظر آنان مطالعه و عادت های رفتاری ، آموزش نامیده می شود و از نظر ما توانایی دانش آموز در حفظ دروس و نمرۀ 20 او بیانگر برتری یادگیری و توانمندی اوست.
اگر دقت کنید ارجحیت یک باور و یا دیدگاه ، به همین سادگی به مرور زمان به فرهنگ عمومی تبدیل می شود و ارزش های یک جامعه را جهت رسیدن به رشد و توسعه تشکیل می دهد. ما از انتخاب و بکارگیری همین دیدگاه درست و منطقی غافلیم . دیدگاهی که نتایج بلندمدت آن فرهنگ و اقتصاد و آموزش یک کشور را به برتری می رساند و مقبولیت جهانی بدان می بخشد. ما از درد اکنون زدگی و زود و تند نتیجه گیری از فعالیت های فردی و اجتماعی خود نیز رنج می بریم . ما به خود نتیجه می اندیشیم و مسیر انتخاب شده را تجزیه و تحلیل نمی کنیم و یا به صحّت و سلامت مسیر بی اعتنائیم و فقط روی هدف پرمنفعت خود می اندیشیم. اما ژاپنی ها برای رسیدن به هدف تعیین شده نیز ابزار سالم و لازم را انتخاب می کنند. آنان معناگرا و اخلاق گرایند و ما هدف گرا . آنان دنبال منافع فردی نیستند بلکه از تأمین منافع جمع لذت می برند و ما برعکس.
راز موفقیت کودکان ژاپنی
" هر چند انتقادات زیادی به سیستم آموزشی ژاپن وارد شده است ، اما برخی از کشورهای اروپایی نیز از این سیستم پیروی میکنند . اما چرا کودکان ژاپنی موفق هستند؟ اصلی ترین عامل در این مورد وابستگی مادر و فرزند از بدو تولد است و چگونگی پرورش و آموزش کودکان ژاپنی توسط مادر تا ورود به مقطع تحصیلی است.
در تحقیقات صورت گرفته مشخص شده بسیاری از کودکان در سن مدرسه بسیار دلیر ، کنجکاو و خودکفا بوده و مهارتهای غیرشناختی در آنان ارتقا یافته است ، در نتیجه این خصوصیات اخلاقی به اجتماعی شدن کودکان کمک کرده و از یأس و ناامیدی پیشگیری می کند. از دیگر ویژگیهای برجسته سیستم آموزشی ژاپن کاهش استرس دانشآموزان و افزایش احساس شادی در آنان است.
افزایش مهارتهای غیرشناختی مانند پشتکار ، خودکنترلی ، کنجکاوی ، دیانت و اعتماد به نفس نیز موجب میشود کودک ژاپنی بیش از 10 ساعت در هفته تمرین ریاضی داشته باشد و از تکالیف خود خسته نشود و احساس نارضایتی نکند. پس دلایل موفقیت به IQ بالا ربطی ندارد و مهارتهای غیرشناختی راز موفقیت است. در کشور ژاپن اتوبوسی در مدرسه وجود ندارد و دانشآموزان مسیر منزل تا مدرسه را با پیاده روی و دوچرخه سواری طی می کنند
از دیگر موارد سیستم آموزشی ژاپن "هویت گروهی" است. یعنی شما با کلاس خود همراه هستید و با کلاس خود فارغالتحصیل میشوید و هیچ تبعیضی بین دانشآموزان وجود ندارد. طی سالهای تحصیلی از مهدکودک تا دانشگاه ژاپنی ها خوشحال و سالم هستتند."
توجه به نحوۀ تربیت مادران در ژاپن ! حداقل این نکته را ثابت می کند که قبل از نتایج عملکردی معلمان برای جامعه پذیری کودکان ، نقشی کلیدی و حسّاسی وجود دارد که خمیرمایۀ توانایی های کودک را شکل می دهد. بهشت زیر پای مادران است شاید تعبیری درست برای تربیت کودکان یک جامعه است. این بهشت فقط به بهانۀ زائیدن و مراقبت و نگه داری و بزرگ کردن کودکان به مادران هدیه نمی شود بلکه بر چگونگی و نحوۀ تربیت و آماده سازی او برای جامعه ، نیز تعلّق می گیرد.
نتیجۀ تحقیقات در ژاپن نشان داده است که بسیاری از کودکان در سن مدرسه بسیار دلیر ، کنجکاو و خودکفا بوده و مهارتهای غیرشناختی در آنان ارتقا یافته است ، در نتیجه این خصوصیات اخلاقی به اجتماعی شدن کودکان کمک کرده و از یأس و ناامیدی پیشگیری می کند و کودکان ما در سن مدرسه و روزهای آغازین مدرسه روی ، گریان و ترسان هستند . آنان از آغوش گرم مادر و مهربانی های او که امکان لوس شدن را به او می داد جدا شده و در بِستر اجتماعی بیگانه که محل یادگیری و انضباط خشک است قرار گرفته است. این عدم تناسب ، خاطرۀ تلخ روز اول مدرسه را تا آخر عمر برای او زنده نگه می دارد. کودکان ما از همان دورۀ ابتدایی ، غمگین ، افسرده ، دلگیر و پژمرده اند . کودکان ما مهارتهای غیرشناختی مانند پشتکار ، خودکنترلی ، کنجکاوی ، دیانت و اعتماد به نفس را از تربیت مادران خود فرا نمی گیرند و از بطن نظام آموزشی و تلاش معلمان نیز بسیار کم یاد می گیرند. کودکان ما به حال خود رهایند و آنان می بایست با ویژگی های فردی و تلاش و همّت خودشان ، خودی نشان دهند و یا متمایز باشند. اما در ژاپن برای این کار ، بِستر مناسب قبلا در خانواده آماده می شود.
ژاپنی ها به دور از استرس و نگرانی و شاد و بدون هر نوع تبعیضی تحصیل می کنند و ایرانی ها در متن استرس و به دور از نشاط و شادی و در اوج تبعیض ، تحصیل می کنند. شرایط متفاوت برای دو ملت از همین مدرسه از زمین تا آسمان هویداست. داده های ما برای نظام آموزشی با ملتی که در هر زمینه ممتاز است ، اصلا همخوانی ندارد و تضاد بین ما و ژاپنی ها از همین جا مشهود است.
واقعیتهای جالب در مورد سیستم آموزشی ژاپن
" سیستم آموزشی ژاپن از موفق ترین سیستمهای آموزشی دنیا است به طوری که هیچ فرد بیسوادی در این کشور وجود ندارد. دانشآموزان دبیرستانی ملزم به پوشیدن لباس فرم هستند. ناهار در مدارس ابتدایی و دبیرستان عمومی در منوی استانداردی تهیه شده و در کلاس درس صرف میشود. به این ترتیب ، دانش آموزان و معلمان میتوانند روابط بهتری در هنگام غذا خوردن با یکدیگر داشته باشند. دانش آموزان در ژاپن در کلاسهای خود به موقع حاضر شده و غیبت ندارند. آنها احساس تعلّق خاطر به مدرسه دارند و هرگز احساس ناخوشایند و دوست نداشتن ندارند. بر اساس آمار 85 درصد دانشآموزان در ژاپن در مدرسه احساس خوشحالی دارند و حدود 91 درصد از دانشآموزان ژاپنی گزارش دادند که هرگز سخنان آموزگاران را در طول زندگی خود نادیده نگرفته اند."
نداشتن فردی بیسواد در جامعه برای رهایی از جهل و تاریکی ، حقی است که تک تک افراد یک جامعه برای سعادتمندی خود و دیگری بدان نیاز دارند. ما علیرغم داشتن دو پل رابط برای این منظور یعنی سپاهی دانش قبل از انقلاب و نهضت سوادآموزی بعد از انقلاب ، بعد حدود نیم قرن ، هنوز بدین هدف نائل نشده ایم و از سوی دیگر با کمال تأسف نسبت به قداست حرّیت بشر ، بنا به دلایلی چون فقر ، اشتغال زودهنگام ، ازدواج زودرس و فروش دختران جوان برای پیرمردانی که به توان مالی خود مغرورند و..... هر روز بر تعداد بیسوادان زیر 18 سال جامعه افزوده می شود. آنان پدر و مادر فرزندان فردای جامعه ای می شوند که سرنوشتی مشابه یکدیگر دارند. فعلا هیچ تفکر و توانی ، نتوانسته است برای این عظمت دردمندی، درمان باشد. خیلی از مسایل موجود جامعۀ ما از همین مسیل بیسوادی زائیده می شود ، رشد می کند و معضل اجتماعی لقب می گیرد. مسایلی لاینحل ، به حال خود رها شده و سازگار با زندگی مردم آن جامعه تداوم دارند.
پوشیدن فرم مخصوص در مدارس ژاپن و بسیاری از کشورهای دیگر از جمله ایران که بیشتر برای دختران اختصاص می یابد و بهتر است پسران نیز از آن تبعیت کنند ، یعنی همرنگی و یگرنگی و انسجام اجتماعی و حذف فاصلۀ طبقاتی . خصوصا در کشور ما که تضاد طبقاتی غوغا می کند این مهم برای هر دو جنس ، حائز اهمیتی ویژه است.
در کشور ژاپن که از دوران کودکی به با هم بودن توجه جدّی دارند ، ناهارشان را با معلم مربوطه در کلاس درس با منویی استاندارد که برای سلامتی کودک لازم و خوشایند اوست ، میل می کنند. یک رفتاری ساده اما با نتایج عاطفی بنیادی و بسیار.
در مقابل حس تعلّق خاطر به مدرسه با احساس خوشایند نسبت به آن و ذوق و شادی کودکان ژاپنی ، ثانیه شماری همۀ دانش آموزان و عده ای کثیر از معلمان برای فرار از زندان و زندان بانان مدارس خود را به یاد آوریم که هیچ نوع جذابیتی برای حتی دقایقی اضافه ماندن در مدرسه برای آنها وجود ندارد. نوعی بیگاری رفتن و شکنجه شدن و تحقیر و اسارت که روح نشاط و شادی و هیجان را در خود خفه می سازد. یک فاصلۀ نجومی برای کارکرد مناسب مدارس بین دو کشور کاملا مشهود است. برعکس در کشور ما 85 درصد دانش آموزان از مدرسه بیزارند و شاید 91 درصد آنان اصلا به حرف های معلم و دبیر خود در طول تحصیل جامۀ عمل نپوشانده اند و آنها را مد توجه قرار نداده اند.
جای تأمل دارد چرا همه چیز در کشور ما با ژاپن معکوس است ؟! بررسی آن نیاز به تحلیل و مطالعۀ بسیاری نیازمند است اما دلایل واقعیت جاری ، حداقل برای ما معلمان و دبیران کاملا مشهود است و به دلیل و استناد نیاز ندارد.
حاکمیت سادگی و آرامش در مدارس ژاپن
" در کشور ژاپن اتوبوسی در مدرسه وجود ندارد و دانشآموزان مسیر منزل تا مدرسه را با پیاده روی و دوچرخه سواری طی می کنند. هر دانشآموز در مدرسه دارای قفسه ای برای کفش در ورودی مدرسه است و کتابها و دیگر لوازم دانشآموز در کلاس همراه وی است. علاوه بر کفشهای معمولی دانشآموزان در مدرسه به یک جفت کفش ورزشی نیز نیاز دارند. دانشآموز قبل از ورود به مدرسه به دلیل طولانی بودن زمان مدرسه ( هشت ساعت) باید کفشهای خود را هنگام ورود با یک جفت کفش راحتی تعویض کند. "
سرویس مدارس در جامعه ما همانند بسیاری از تب های پُزعالی ، مرضی مزمن است که عمده دلیل آن تبدیل مدرسه از یک شکل واحد به 18 نوع متفاوت و متضاد ساختاری از یکدیگر است که برجستگان جامعه ترجیح می دهند تحصیل فرزندشان در آن مدارس پراکنده در جهات جغرافیایی مختلف شهرها با طی مسافت زیاد از منزل تا مدرسه ، باشد. اگر چنین تناقضی در شکل مدارس ما نبود ، دانش آموزان درمحل سکونت خود به تحصیل می پرداختند همانند ما که هر سه دورۀ تحصیلی را با پای پیاده در مدرسه ای نزدیک منزل خود به اتمام رسانده ایم. پس سرویس مدارس فقط زائیده دستاورد مسئولان نظام آموزشی ماست و بزرگ شدن شهرها دخالتی در آن ندارد چون همۀ کشورها از جمله ژاپن شهرهایش با افزایش جمعیت توسعه یافته است.
" مدارس ژاپن سرایدار ندارند و خود دانشآموزان ساختمان مدرسه را تمیز می کنند و زمان خاصی به این امر اختصاص داده شده است. در زمان این فعالیت موسیقی نواخته میشود تا احساس خوبی در دانشآموزان ایجاد شود. این روش تجربه خوبی برای آموختن مسئولیت در کودکان ایجاد خواهد کرد."
استفاده از موسیقی به هنگام تمیز کردن مدرسه ، به دانش آموزان حس خوبی می دهد که ما از همراهی موسیقی با هر چیز در مدرسه مخالفیم. همراهی موسیقی در لابه لای مدت زمان آموزش در مدارس یعنی به وجد آوردن انرژی نهفتۀ کودکان. آه و افسوس که به خاطر دارم وقتی به تقلید برخی از کشورها ، ما را به تمیز کردن فقط کلاس درس نه کل فضای مدرسه خصوصا سرویس بهداشتی ، تشویق می کردند ، همگی با هم می گفتیم : مگر مدرسه مستخدم و سرایدار ندارد ؟ کسرشأن همۀ ما بود. ما را چه به یادگیری مفاهیم ضمنی یک فعالیت و یا برنامۀ پنهان یک تصمیم. ما همگی خانزاده بودیم که فقط برای آموزش آمده بودیم !! همان تعهد و دلبستگی و انضباطی که امروز از مردم ژاپن ، مصداق می آوریم در سایۀ چنین رفتارهایی بسیار ساده اما با اثرگذاری عمیق تا آخر عمر ، ممکن گردیده است. ما همان بهتر در خانزادگی خود مغرور بمانیم و به دیگران از بالای بینی خود نگاه کنیم .
" مدارس ژاپن دو جشنواره اصلی طی سال تحصیلی دارند که شامل جشنواره ورزشی و جشنواره فرهنگی است. جشنواره ورزشی در اواخر تابستان برگزار میشود و یک روزه و یا دو روزه است. این مسابقات شامل دو استقامت ، پرش و سایر رویدادهای دیگر و فرصتی عالی برای رقابت و پیوستگی گروهی است. جشنواره فرهنگی نیز رویدادی با هدف استفاده از نتایج یادگیری روزانه برای افزایش انگیزه است. همچنین با نام نمایشگاه زندگی روزانه ، نمایشگاه یادگیری و جشنواره مدرسه شناخته میشود. تقریبا تمام مدارس ، دارای سیستم دسترسی به متخصصان بهداشت هستند. همچنین تقریبا 90 درصد مجموعه ورزشی و 75 درصد آنها دارای استخر شنا هستند.
تجهیزات گرمایی و سرمایشی مدارس ژاپن با دیگر کشورها متفاوت است. واحدهای گرمایش و خنک کننده در اتاق معلمان شاید وجود داشته باشد البته به معنای خاص بودن آسایش نیست. مدارس به طور کلی اجازه استفاده از* AC را تا اول ژوئیه ندارند.این شرایط از سال 2005 برای کاهش میزان مصرف برق در ژاپن در تابستان اجرا شده است.استفاده از وسیله گرمایشی نیز در هر کلاس درس به شکل چراغ نفتی است و نیازمند باز کردن پنجرههاست وهدف از این پنجره باز کاهش عوامل بیماری زا، میکروبهای سرماخوردگی و آنفلوانزای خوکی است" .
در هر سال تحصیلی وجود دو جشنوارۀ ورزشی – فرهنگی ، به دانش آموزان ژاپنی شور و هیجان و همکاری را به آنان آموزش می دهد. آنان با شرکت خود در این جشنواره ها تمرینی برای زندگی کردن می نمایند. اما مسابقات فرهنگی – مذهبی ما ، دانش آموزان را به تلاش های فردی که موجب برتری و کسب رتبه اول می شود ، هدایت می کند. در این فعالیت ها ما باز از امر حفظیات متون تعیین شده برای شرکت در مسابقات پیروی می کنیم و ارزشی ممتاز یا فرهنگ ساز ، خلق نمی کنیم. اگر مدارس ما با چراغ نفتی گرم شود ، آمار آتش سوزی غوغا می کند، صدای اعتراض بلند می شود و.....
همچنان که قبلا نیز اشاره کردم ، آنچه که در مدارس ژاپن کاملا مشهود است دانش آموزان به آسیب " رهاشدگی به حال خود " ، مبتلا نیستند. آنان با جامعه پذیری مساعد و مناسب جهت پیشرفت یک جامعه برنامه هایی بسیار ساده اجرا می کنند. نتایج کاشت هنگام برداشت محصول دراشتغال کودکان دیروز ، کانون توجه جهانیان می شود. در میدان تولید دانش و صنعت و خرد و شعور و توانمندی در تمامی ابعاد از هنر و سنت و فرهنگ گرفته تا ورزش و روابط سیاسی . در هر ورزشی شاهد انسجام گروهی و رفتاری تحسین برانگیز از آنان هستیم. تحسین یک ملت پسندیده است یا فقط 30– 40 نخبه ؟! آنان کجای مدار انسانیت برای بشر خدمت می کنند و ما کجا ؟ در این مقال مشاهده کردید نه حرفی از مذهب زده شد و نه سیاست. چون هر دو در جایگاه اصلی خود قرار دارند و مدرسه صرفا محلی برای یادگیری و تعلیم و تربیت و جامعه پذیری است.
در مدارس ژاپن اخلاقیات موج می زند و در مدارس ما علیرغم حاکمیت مذهب دریغ از اخلاق مداری ! ذهن کودکان ما از تربیت مذهبی خسته است. این خستگی و افسردگی و دلمردگی را همۀ شما معلمان تجربه می کنید و شما نیز با قرار گرفتن در چنین فضایی ، دلمرده و نومید و خسته اید. مدارس ما به هوایی تازه برای تنفس نیازمندند. پس اجازه دهید مدارس به تکلیف ملی و جهانی خود بپردازند ، یعنی آموزش و پرورش .
ادامه دارد
مطالب داخل گیومه از این منبع استفاده شده است : کد خبر 96063118141 - جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ - عوامل موفقیت سیستم آموزشی ژاپن.
AC* تولید جریان برق با یک ژنراتور الکتریکی مخصوص است که به تولید جریان برق متناوب اختصاص دارد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">
به دليل ارائه لايحه بودجه 1398 و تنظيم گفت و گويي شش قسمتي جهت بررسي لايحه بودجه 1398 ، انتشار ِ قسمت هشتم ( قسمت پاياني ) گفت و گوي بررسي رژيم حقوقي درياي خزر با وقفه مواجه شد .
بدين وسيله بابت ِ تأخير پيش آمده از خوانندگان عزيز و گرامي پوزش مي خواهم .
در ذيل ادامه ي گفت و گو جهت بررسي رژيم حقوقي درياي خزر را دنبال مي کنيم :
خلاصه از قبل :
در طول تاریخ ، این نادرشاه بود که توانست روسها را وادار به خروج نیروهای خود از گیلان و قفقاز کند. او حتی تلاش کرد با استفاده از مستشار نظامی انگلیسی به نام جان اِلتون، نیروی دریایی در دریای خزر ایجاد کند اما با مرگ او آرزوی اینچنینی هم به خاطرهها سپرده شد. (7)
در فصل پنجم عهدنامه گلستان آمده است:
... احدی از دولتهای دیگر سوای دولت روس ، کشتیهای جنگی در دریای خزر نداشته باشد. (7)
یکی از مفاد قرارداد ترکمانچای اجازه عبور و مرور آزاد به کشتیهای تجاری روسی در دریای خزر و انحصار عبور و مرور کشتیهای جنگی به روسیه بود. به این ترتیب ایران حق کشتیرانی در دریای خزر را از دست داد و ملزم به پرداخت ۱۰ کرور تومان به عنوان غرامت به روسیه شد. (7)
معمول ترين ، آسان ترين ، قديمي ترين و نخستين روش حل و فصل مسالمت آميز اختلافات بين المللي " آئين مذاکرات ديپلماتيک " است .
ماده30 کنوانسيون چار چوب حفاظت از محيط زيست درياي خزر تصريح مي کند : ( 9 )
" درصورت بروز اختلافات بين طرف هاي متعهد در ارتباط با اجرا يا تفسير کنوانسيون يا پروتکل هاي آن ، طرف هاي کميسيون از طريق مذاکره يا ساير روش هاي مسالمت آميز به انتخاب خود براي رفع اختلافات اقدام خواهند کرد . " ( 9 )
بر اساس اصول كلی حقوق بین الملل، رویه كشورها و نوشته های حقوقدانان برجسته، دریاچه هایی كه با بیش از یك كشور هم مرز هستند، می بایست توسط توافقنامه ای میان كشورهای ساحلی تقسیم شوند.
تدوین یك رژیم حقوقی جامع، خواهد توانست اختلافات مربوط به حضور دول ساحلی و بیگانه در این دریا را حل نموده و مشكلات ناشی از استفاده سودجویانه از این دریا را رفع نماید.
از آنجا كه كشورهای امضا كننده قراردادهای ۱۹۲۱، ۱۹۴۰ و... تصور نمی كردند كه روزی دریای خزر بتواند برای آنها نفت نیز به ارمغان داشته باشد، لذا هیچ تدبیری در مورد آن نیاندیشیده بودند. رشد تكنولوژی و پیشرفت سریع فناوری باعث شد كه کشور هاي ساحلي درياي خزر ، بتوانند به اعماق آب نیز نفوذ كنند و از منابع بستر و زیربستر دریا بهره جویند. ولی هیچ قانونی بر این نوع بهره برداری ها حكومت نمی كرد و فعالیت های فراوانی نیز در این زمینه صورت گرفت كه سبب آلودگی محیط زیست این دریا و وارد آمدن آسیب های جدی به آبزیان آن شد. علاوه بر منابع طبیعی و محیط زیست، عدم تفكیك میان نحوه تردد و وضعیت كشتی های جنگی و تجاری، مضرّات زیادی به همراه داشت كه لازم بود بازنگری و اصلاح شود. از دیگر عوامل ناكارآمدی معاهدات قبلی، فروپاشی شوروی و اثرات ناشی از آن مي باشد .
قاعده كلی این است كه وقتی دولت جدیدی در عرصه بین المللی ظهور می كند، بر اساس اصل «جانشینی دولت ها» متعهد به مفاد معاهداتی كه دولت سلف خود منعقد كرده نمی باشد، زیرا دولت جدید طرف معامله نبوده و دلیلی هم بر الزام او بر این كار وجود ندارد. این اصل را «اصل عدم انتقال» یا «دكترین لوح پاك» می نامند كه هم در مورد دولت های تازه استقلال یافته و هم در مورد دولت هایی كه در اثر تجزیه یا تركیب پدید می آیند صادق است.
گفته شد كه نظر رسمی ایران در سال ۱۹۹۶ داشتن مالكیت دسته جمعی بر دریای خزر بود، ولی بعدها نظر ایران به تقسیم مساوی تغییر یافت. ایران همچنین گام هایی در جهت كانونی كردن فعالیت های دول ساحلی دریای خزر برداشته است .
تحقیقات مختلف نشان داده است تغییر در محل زندگی جانداران دریایی در نتیجه احداث جزایر مصنوعی، عبور بافه ها و خطوط لوله از بستر دریاها، ایجاد سکوهای نفتی و مواردی مانند آن می تواند باعث تغییرات عمده در حیات و زیست آنها شود که این امر به ویژه در رابطه با جمعیت فُک های خزر و ماهیان خاویاری که عمدتاً در سواحل عمیق ایران حضور دارند، از اهمیت دو چندانی برخوردار است.
خوشبختانه در کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر به موضوع آثار زیست محیطی طرح های خطوط لوله توجه شده است و بند ٢ ماده ١٤ اشعار می دارد که «طرف ها می توانند نسبت به تعبیه خطوط لوله سراسری زیر دریایی بر روی بستر دریای خزر اقدام کنند، مشروط برآن که پروژه های آنها با استانداردهای زیست محیطی و الزامات مندرج در موافقتنامه های بین المللی که طرف ها عضو آن هستند از جمله کنوانسیون چارچوب حفاظت از محیط زیست دریایی دریای خزر و پروتکل های مربوطه آن مطابقت داشته باشد».
موضوع بسیار مهم بند ١٣ ماده ٣ کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر است که بر «مسئولیت طرف آلوده کننده در قبال خسارت وارده به سامانه بوم زیستی دریای خزر» تاکید می کند که ساز و کارهای اجرایی و حقوقی جبران خسارت های احتمالی زیست محیطی از سوی کشورهای ذی نفع در طرح ترانس خزر (قزاقستان، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان) می تواند در چهارچوب توافقنامه مستقل مورد اشاره به روشنی مشخص و تعریف شود.
نوآوری های موجود در مفاد ِ کنوانسیون نشانه از عزم ِ طرف ها براي دستيابي به رژیم حقوقی حداقلی برای تعیین روابط سیاسی، اقتصادی و حقوقی کشورهای حاشیه دریای خزر دارد .
اگر چه ممکن است مفاد اين کنوانسيون نواقصی داشته باشد اما بدون شک می تواند در شکل یک قانون مناسب چه به لحاظ شکلی و چه ماهوی به آن تکیه کرد و قیل و قال های سیاسی در این خصوص را نمی توان چندان علمی دانست به ویژه که تعیین موارد مهمی مانند تعیین خط مبدا و نحوه استفاده از بستر وزیر بستر به جلسات بعدی موکول شده است.
قسمت هشتم ( قسمت پاياني ) :
پرسش کننده :
رابطه بين ِ پذيرش ِ کنوانسيون و سند چشم انداز چيست ؟
در روز نامه شرق : مقاله ِ مصالحه با شماليها به مصلحت است . به قلم عباس ملکي-دانشيار سياستگذاري انرژي دانشگاه شريف ( 19 ) آمده است :
پاسخ دهنده : (19)
واقعيت آن است که ايران براي رسيدن به اهداف مندرج در سند چشمانداز، بايد اقدام به توسعه همکاريهاي خود با همسايگان کند. وضعيت روابط ايران با کشورهاي ديگر در صحنه روابط بينالملل آن طوري نيست که دست ايران براي بهحداکثر رساندن منافع خود حتي به بهاي کمکردن دوستان خود باز باشد. روابط متشنج يا رابطه نداشتن ايران با برخي از کشورهاي خليج فارس و وضعيت تقابل با ايالات متحده آمريکا، ايران را به مصلحتانديشي واداشته تا با کشورهاي همسايه در شمال روابط بهتري داشته باشد. اين بهمعناي آن است که اگر در آکتائو ، ايران امتيازاتي را به نفع رسيدن به يک مصالحه بدهد، در مجموع، به مصلحت کشور است. وضعيت در خليج فارس، به دليل تعدد بازيگران و موضوعات، پيچيده است؛ درحاليکه در درياي خزر تعداد بازيگران کمتر است و کشورها عموما با ايران و تمدن ايراني سر سازش دارند. نظر شخصي من (عباس ملکي ) آن است که با ديگر کشورها مراعات کنيم و آنچه با منافع ملي ايران بهصورت حداقلي همجهت است، بپذيريم و روابط خود را با کشورهاي ديگر توسعه دهيم. نبايد فراموش کرد که در نوشتههاي برخي از استراتژيستهاي آمريکايي آمده است که از معدود نقاطي که آمريکا کمتر نفوذي در آن دارد، درياي خزر است.
پرسش کننده :
شما مي خواهيد تحت عنوان مصلحت انديشي ، اگرچه به قلم عباس ملکي از حقوق حقه مردم ايران در درياي خزر چشم پوشي کنيد ؟
پاسخ دهنده :
خير ، حقير ( نگارنده ) تلاش نمودم تا خوانندگان فهيم و فرهيخته تقريبأ با همه نظرات و گرايش هاي مطرح شده در باره " رژيم حقوقي درياي خزر " آشنا شوند ! تا خودشان آگاهانه در اين مهم قضاوت کنند !
نتيجه گيري و پيشنهادات :
پرسش کننده :
نظر ِ خود شما چيست ؟
پاسخ دهنده :
بايد به نظر ِکارشناسان تکيه کنيم .
پرسش کننده :
جمع بندي شما از نظر ِ کارشناسان در اين زمينه چيست ؟
پاسخ دهنده :
به نکته بسيار بسيار مهمي اشاره کرديد .
به اعتقاد حقير ( نگارنده ) به عنوان يک شهروند :
دانستن حق مردم است ! وظيفه رسانه ، به عنوان رکن چهارم دموکراسي ، پرتو افشاني به زواياي پنهان و آشکار وقايع مي باشد تا مردم اسير شايعات نشوند؛ رسالتِ رسانه ،آگاهي آفريني در مورد موضاعات به ويژه موضوعات مهم و ملي مي باشد .
رسانه ها ازجمله رسانه ملي به اين مهم پرداخته اند ولي التهابات در فضاي مجازي حتي در رسانه ملي ، نشان مي دهد که پردازش ِ رسانه ها به اين مهم ، کافي نبوده است .
همه رسانه ها به ويژه رسانه ملي موظف هستند آن قدر ديدگاه متفاوت حتي متضاد در باره ي اين مهم را به اطلاع مردم برسانند که هم نسل حاضر و هم نسل هاي آينده با آگاهي کامل و پرهيز از شايعات در اين رابطه ، به درستي قضاوت کنند .
در دوازده پاسخ وزارت خارجه آمده است :
شش سند دیگر که همراه کنوانسیون رژیم حقوقی به امضاء میرسد عبارتند از :
موافقتنامههای حمل و نقل و ترانزیت، تجاری و اقتصادی، مبارزه با تروریسم، مبارزه با جرایم سازمان یافته، تعامل و همکاریهای مرزبانی و پیشگیری از درگیریهای نظامی خواهند بود.
وزارت خارجه ، در پاسخ به 12 پرسش مطرح شده ، به پروتکلي که ادعا مي شود ، يک هفته قبل از امضاي کنوانسيون به امضاء رسيده است ، هيچ اشاره اي نمي کند !
مشخص شدن ِ صحت و سقم انعقاد اين پروتکل ضرورتي اجتناب ناپدير است.
اگر چنين پروتکلي امضاء شده است ؛ نقد و تحليل همه جانبه و موشکافانه آن پروتکل که ظاهرأ يک هفته قبل از امضاي کنوانيسون به امضاء رسيده است الزامي است .
مسئولين بايد ، صحت و سقم و مفاد اين پروتکل و نيز محتويات شش سند فوق الذکر را براي همه آحاد ملت شريف ايران مشخص نمايند .
هم گامي و حمايت مردم آگاه ( داخل يا خارج کشور ، درون حاکميت يا بيرون حاکميت ) در مورد چالش هاي ملي مانند خليج فارس ايران يا رژيم حقوقي درياي خزر ، پشتيبان و حامي خوبي براي مسئولين مي باشد تا در مذاکرات ، باقدرت ِ بيشتر ظاهر شده توان چانه زني آنان افزايش يابد .
همگرايي و هماهنگي بين همه آحاد ملت جهت ِ ايجاد عزم ملي به منظور ِ افزايش سهم ايران از درياي خزر و رعايت اصول زيست محيطي ، در مذاکرات آتي ضرورتي اجتناب ناپذير است .
"کشورهاي حاشیه دریا خزر باید تمام تلاش خود را برا ي ایجاد محیطي مناسب به منظور مذاکره و تدوین نظام حقوقی جامع، پایدار و مبتنی و بر اصول و موازین حقوق بین الملل با رعایت اصل انصاف به کار گیرند." ( 9 )
رژيم حقوقي درياچه ها به دو روش قابل بررسي است:
الف روش اول «اصل تفاهم» است؛ يعني طرفين تفاهم ميکنند که چگونه از اين درياچه استفاده کنند.
ب روش دوم «اصل انصاف» يا «اصل نصفت» است؛ آنهايي که به تفاهم نميرسند به ديوان بينالمللي دادگستري مراجعه ميکنند.
هر چند در ماده 21 کنوانسيون ، بر رايزني و مذاکره جهت حل و فصل اختلافات و مناقشات بين پنج کشور تأکيده شده است ؛
"رجوع به دیوان بین المللي دادگستري نیز مي تواند به عنوان راه کار مناسب براي تعیین رژیم حقوقی دریای خزر در نظر گرفته شود؛ زیرا دیوان در موارد مشابه همچون دعوي خلیج فونسکا ( خلیج فُنسکا ) بین سه کشور السالوادور، نيکاراگوئه و هندوراس توانست مشکل رژیم حقوقی این خلیج را حل کند.
خليج «فونسکا» بين «هندوراس»، «السالوادور» و «نيکاراگوئه» در کنار اقيانوس آرام در آمريکاي مرکزي قرار دارد. هندوراس در يک گوشه قرار دارد و دو کشور ديگر به دليل اينکه جزايري داخل درياچه دارند، مي گفتند آبهاي سرزمينيمان بيشتر است.
پس از مراجعه به ديوان دادگستري ، آن دو کشور رأي ديوان دادگستري را قبول کردند و آب بيشتري به هندوراس براي دسترسي دادند. (19 )
موقعيت ِ جغرافيايي خليج فُنسکا
بنابراین، رجوع به دیوان بین المللي دادگستري به عنوان مرجعي حقوقی که رأ ي آن براي تمامي طرفین الزام آور خواهد بود، مي تواند براي حل و فصل مسائل دریا ي خزر نیز گزینه مناسب باشد." ( 9 )
با توجه به امضاي کنوانسين در آکتائو و پذيرش عبور بافه ها و خطوط لوله از بستر دریا که عمده ترين خطرات زيست محيطي آن ، سواحل ايران را تهديد مي کند و با توجه به این که ؛
" ایران به دلیل قرارگرفتن در عمیق ترین و شورترین بخش دریای خزر بیش از سایر کشورهای ساحلی در معرض آسیب های زیست محیطی طرح ترانس خزر قرار دارد که با توجه به مفاد کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر و نیز کنوانسیون حفاظت از محیط زیست خزر، سه کشور قزاقستان، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان ملزم به رعایت ملاحظات و نگرانی های زیست محیطی ایران هستند. در این راستا، انعقاد موافقتنامه زیست محیطی مستقل در رابطه با طرح ترانس خزر بین ایران و کشورهای ساحلی خزر و پیش بینی یک مکانیسم دائمی نظارتی با ضمانت اجرایی قوی و کارآمد از جمله اقدامات ضروری است که در راستای حفظ منافع و مصالح کشورمان در دریای خزر می تواند در دستور کار نهادهای مسئول در این حوزه قرار گیرد. " (17)
برگزاري سمينارهاي بين المللي و جلب نظر ِ کارشناسان داخلي و خارجي به منظور کاهش ِ خطرات زيست محيطي لازم و ضروري است .
فراهم کردن ِ شرايط نقد کارشناسي در رابطه با عواقب ِ زيست محيطي ضرورتي اجتناب ناپذير است تا در آينده ، انعقاد موافقتنامه زیست محیطی مستقل بین ایران و کشورهای ساحلی خزر و پیش بینی یک مکانیسم دائمی نظارتی با ضمانت اجرایی قوی و کارآمد تأمين شود .
بايد نظر ِ عباس ملکي (دانشيار سياستگذاري انرژي دانشگاه شريف ) که می گوید :
"واقعيت آن است که ايران براي رسيدن به اهداف مندرج در سند چشمانداز، بايد اقدام به توسعه همکاريهاي خود با همسايگان کند. وضعيت روابط ايران با کشورهاي ديگر در صحنه روابط بينالملل آن طوري نيست که دست ايران براي بهحداکثررساندن منافع خود حتي به بهاي کمکردن دوستان خود باز باشد. " (19)را تعميم داد .
به باور نگارنده ؛واقعيت آن است که ايران براي رسيدن به اهداف مندرج در سند چشمانداز، بايد اقدام به توسعه همکاريهاي خود با ديگر کشور ها نمايد . وضعيت روابط ايران با کشورهاي ديگر در صحنه روابط بينالملل آن طوري نيست که دست ايران براي بهحداکثر رساندن منافع خود حتي به بهاي کمکردن دوستان خود باز باشد.
ايران بايد در روابط خود با ديگر کشور ها ( حوزه خزر يا حوزه خليج فارس ، خاور ميانه ، اروپا و يا حتي آمريکا ) ، براي تامين منافع ملي ، همزيستي مسالمت آميز را پيشه کند ؛ شيوه مصالحه با کشور هاي حوزه خزر بايد به ديگر کشور ها نيز گسترش يابد و آنچه با منافع ملي ايران بهصورت حداقلي همجهت است را بپذيريم و روابط خود با ديگرکشورها را توسعه دهيم .
منافع ملي قابل مصالحه نيست ؛ تعامل با همه کشور ها ( حوزه درياي خزر ، حوزه خليج فارس ، خاور ميانه ، خاور دور ، خاور نزديک ،اروپا و حتي با ايالات متحده آمريکا و ... ) براي حفظ منافع ملي لازم است ولي سازش با دوستان و هم پيمانان خارج از تأمين منافع ملي ، به هيچ وجه جايز نمي باشد .
پاسخ دهنده :
تمايل دارم پس اين گفت و گوي طولاني ، ذائقه خوانندگان فرهيخته را با شعري از کريم فکور ، شيرين کنم و هم زبان با شما شهروند فرهيخته ، هم نوا شوم :
من که فرزند اين سرزمينم
در پي توشه اي خوشه چينم
شادم از پيشه ي خوشه چيني
رمز شادي بخوان از جبينم
قلب ما، بود مملو از شادي بي پايان
سعي ما، بود بهر آبادي اين سامان
خوشه چين، کجا اشک محنت به دامن ريزد
خوشه چين، کجا دست حسرت زند بر دامان
اي خوشا، پس از لحظه اي چند، آرميدن، همره دلبران خوشه چيدن
از شعف، گهي همچو بلبل، نغمه خواندن، گه از اين سو به آنسو پريدن
قلب ما، بود مملو از شادي بي پايان
سعي ما، بود بهر آبادي اين سامان
برپا بود جشن انگور، اي افسونگر نغمه پرداز
در کشور سبزه و گل، با شور و شعف نغمه کن ساز
قلب ما، بود مملو از شادي بي پايان
سعي ما، بود بهر آبادي اين سامان
منابع :
خبرگزاري دانشجويان ايران " ايسنا "
اطلاعات بیشتر در مورد دریای خزر و قرارداد جدید
(2 ) جام جم آنلاين چهار شنبه 4 ارديبهشت 1381
( 3 ) خبرگزاري دانشجويان ايران "ايسنا " سه شنبه 24 مهر 1381
( 4 ) نشست باکو ، چشم انداز
( 6 ) شبکه العالم ؛ اولین گام در تدوین رژیم حقوقی دریای خزر
( 7 ) چمدان
ایران و آنچه بر سهمش از دریای خزر گذشت | از جنگهای ایران و روس تا عهدنامه گلستان و ترکمانچای
( 8) سايت تحليلي خبري عصر ايران
بدون احساسات و حب و بغض؛ سهم ایران از خزر چقدر است؟
(9) بررسی چالش ها و راهکارهای تعیین رژیم حقوقی دریای خزر ، محمدرضا حکاک زاده و آرزو بزرگ دعاگو
( 10 ) ويکي پديا
( 11 ) سايت حقوقي و امور مجلس ؛ رژیم حقوقی دریای خزر و موضع كشورهای ساحلی
( 12 ) خبر آنلاين ، پنجشنبه 20 آبان 1389
مشروح مناظره مجتهدزاده و باوند درباره رژیم حقوقی دریای خزر در کافه خبر
(13) متن کامل کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر
(14 ) حق شرط بر معاهدات بين المللى (فرق بين اعلاميه تفسيرى و حق شرط ) مرتضى الياسي
(15 ) اعلامیه تفسیری ایران درباره کنوانسیون رژیم حقوقی دریایخزر
(16 ) روزنامه اطلاعات پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۷ : کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر؛ تبلور منطق چندجانبه گرایی
(17) دورنمای طرح ترانس خزر ( خطوط انتقال انرژی آسیای مرکزی ) پس از امضای کنوانسیون رژیم حقوقی
در نصابهای آموزشی پیش رفته و معیاری جهان معاصر اولویت اصلی این است که چگونه به پرورش نیروهای ذهنی شاگردان کمک کنند تا نارسایی های فرهنگی و اجتماعی را تشخیص دهند و از آن راه به بهبود شرایط خود و دیگران کمک برساند.
در نظام تعلیمی افغانستان علاوه بر نادیده گرفتن این موضوع، گویا چنین اولویتی به رسمیت شناخته نمی شود. اساسا، انتخاب بسیاری از مضامین و محتوای درسی ناظر به ضرورتها و نیازمندیهای فکری دانشآموزان نیست، و آنچه به خورد ایشان داده میشود مجموعه ای ازدانشهای کهنه یا ناکارآمدی است که سود آنها اندک و زیان آنها بسیار است.
یکی از نیازمندیهای مهم فرهنگی در افغانستان پایان دادن به تبعیض نهادینه میان زن و مرد است. نصاب آموزشی وظیفه دارد موضوع خطیری مانند تبعیض میان دو بخش جامعه انسانی را جدی گرفته و تغییر آن را در صدر اهداف خود قرار بدهد.
نصاب کنونی معارف کشور نه تنها بر پایه چنین باوری شکل نگرفته بلکه به نظر میرسد کسانی که دست اندر کار تدوین آن بودهاند به تداوم سیستماتیک این تبعیض باور داشته و ترسیخ آن را در ذهن و روان شاگردان دنبال میکردهاند. موضوع بی عدالتی میان مرد و زن و تبعیض نهادینه در این فرهنگ، خود را به صورت آشکار در آموزش دینی مکاتب نشان میدهد. این موضوع یکی از اسباب و علل وجود چنین بحران فرهنگی است که گریبانگیر زنان است. دراین جامعه معمولا به ایراد سخنان کلیشه ای و تکراری درباره حقوق و وظایف زنان اکتفا میشود و فجایع و ظلمهایی بسیار را که در حق زنان میرود مسکوت میگذارد. با توجه به تاثیر آموزشهای دینی بر روی اندیشه و سلوک نوجوانان، در کشوری که یکی از بزرگترین معضلاتش خشونت پروری و زن ستیزی است، باید به سراغ کتابهای معارف رفت و دید چه چیزی در این زمینه به ایشان آموزش داده میشود.
برای نمونه کتاب تعلیم و تربیه اسلامی صنف یازده معارف را میتوانیم در نظر بگیریم که موضوعات انتخاب شده با چه رویکردی و با چه پیشفرضهایی به عنوان موضوعات قابل توجه که باید نوجوانان بیاموزند انتخاب شده است. آنگاه میتوان دانست که معضلات فرهنگی جامعه ما در کجا ریشه دارد.
موارد زیادی را می توان یافت که به این معضل دامن میزند. در صفحه ۱۳۶ این کتاب در مبحث ؟ آیه ۳۴ سوره نساء با این مضمون انتخاب شده است: "و زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید نخست پندشان دهید و بعد در خوابگاهها از ایشان دوری کنید و اگر تاثیر نکرد و دراخیر بزنید ایشان را بسیار به نرمی اگر مفید بود. پس اگر شما را اطاعت کردند دیگر بر آنها هیچ راهی برای سرزنش مجویید که خدا والای بزرگ است." درست است که این آیهای از قرآن مجید است، اما انتخاب آیات برای شاگردان باید بر اساس نیازمندیها و مشکلاتی باشد که یک جامعه از آنها رنج میبرد. بگذریم از اینکه هر آیه از خود شأن نزول و مناسبتی دارد و مفهوم کامل خود را در آن سیاق خاص افاده میکند. هنگامی که یک آیه را جدا از سیاق تاریخی و اجتماعی در سیاق متفاوتی به کار بگیریم نتیجهای معکوس به دنبال دارد. شاگردی که هیچ دانشی از علم تفسیر و هیچ درکی از پیچیدگیهای تأویل نصوص ندارد، با خواندن این آیه مشروعیت لت و کوب را از آن برداشت میکند. در هنگامی که پدیده لت و کوب و شکنجه زنان در جامعه به حیث یک معضل اجتماعی قربانیان بیشماری میگیرد، مضمون این درس نه تنها کمکی به حل این معضل نمیکند، بلکه آن را مشروعیت نیز میبخشد و تغییر آن را ناممکن میگرداند.
در جایی دیگر زن به عنوان عامل فتنه و معصیت معرفی شده و حضور زن در اجتماع به عنوان عملی ناشایست مطرح گردیده است. در صفحه ۱۲۶ این کتاب این روایت را میخوانیم: "زن عورت است او را نشاید که خود را بر مردان بیگانه نمایش دهد هر گاه از خانه بیرون میشود شیطان از او استقبال میکند فاسقان و افراد هرزه به او نگاه میکنند و چشم طمع میدوزند و میخواهند به او ضرر برسانند. و خداوند بیش از هر وقت دیگر زمانی از او راضی است که او در پناه خانه باشد." (مسند البزار) چنانکه دیده میشود محض خروج زن از خانه عملی شناخته شده است که مورد استقبال شیطان قرار گرفته و سبب به طمع افتادن مردان هرزه معرفی گردیده است. کسی نبوده است از نویسنده بپرسد که چرا زنان پیامبر و صحابه از حضور شبانه در نمازهای تهجد در مساجد گرفته تا میدانهای جنگ حضور داشتند. اساسا چگونه ممکن است جامعهای فعالیت طبیعی و رو به پیشرفت داشته باشد بدون اینکه امکان بیرون شدن از خانه و تلاش برای تحصیل و حضور در سطح اجتماع را پیدا کند.
در رابطهای که مرد و زن را به هم پیوند شرعی میدهد و آنان را در قالب یک خانواده در کنار هم میآورد، در دید نویسندگان این کتاب جایگاه برتر از آن مرد است و زن باید او را در حد خدایی بالا برده و به سطح پرستش برساند. در صفحه ۱۳۵ همین کتاب این روایت ذکر شده است: "اگر سجده جز در مقابل الله بر کسی دیگر جایز می بود، به زنان امر می شد که در مقابل شوهرانشان سجده کنند." (سنن ابی داود) این روایت جدا از اینکه از روایات ظنی الثبوت است، معلوم نیست به چه مناسبتی گفته شده است، و معلوم نیست در جامعهای مردسالار که زن عملا موجود درجه دوم است آوردن چنین روایتی جز توجیه وضعیت موجود و تعمیق آن چه هدفی را دنبال میکند و به چه نتیجهای جز این ممکن است بینجامد. آیا در این صورت امکان دارد افراطگرایی در جامعه ما رشد نکند، و حقوق زنان تامین شود و تبعیض و بیعدالتی از میان برداشته شود؟
مثالهایی که آورده شد نشان میدهد که نصاب آموزشی کشور نیاز به بازنگری جدی دارد، به ویژه از حیث بهبود بخشیدن به وضعیت زنان و پایان داد به خشونت و تبعیض نهادینه در برابر آنان.
اگر پیامدهای روانی این گونه درسها را برای دانش اموزان دختر در نظر بگیریم و برداشت آنان را از محتویات چنین درسهایی بسنجیم خواهیم دید که نتیجهای جز ابهام و سردرگمی و بحران هویت نیست. من با ده سال سابقه تدریس درمضامین دینی معارف بارها شاهد پرسشهای دخترانی بودم که با خواندن این دست از مطالب در کتابهای دینی شان در زمینه هویت جنسیتی خود گرفتار تزلزل شدهاند. آنان هنگامی که میبینند از منظر دین جنس دوم تلقی میشوند بسیاری از انگیزههای شان برای پیشرفت و ترقی را از دست میدهند.
اما در مقابل، تاثیر این مطالب بر روی دانشآموزان پسر معکوس است و آنان را گرفتار خودشیفتگی کاذب در مقابل جنس مخالف میگرداند. آنان از آغاز به نابرابری باور کرده و تبعیض و ستم را امری طبیعی و مشروع پنداشته و این ذهنیت را با خود به خانه انتقال میدهند. در آنجا، نخست خواهران شان مورد رفتارهای تبعیضآلود قرار میگیرند و در مراحل بعدی همسران شان. این طرز تلقی از جایگاه مرد و زن به خشونتهای گفتاری و رفتاری میانجامد و فضای خانه را به جای اینکه فضای محبت و احترام باشد و سبب آرامش و آسایش گردد فضای پرخاش و تشنج میگرداند.
اگر جامعه دینی ما بخواهد این وضعیت را اصلاح کند باید به قرایتی متفاوت و سازگارتر با حقوق زنان زنان بیندیشد. تاکید بر پیامهای اخلاقی دین به جای تاکید بر احکام فقهی و حقوقی یکی از گامهایی است که میتواند در این زمینه موثر باشد. پر رنگ ساختن مفاهیم انسانی و اخلاقی به نفع همه است، اما به طور خاص میتواند به بهبود وضعیت زنان یاری برساند. طرح این نگرانیها میتواند صاحبان اندیشه را به چاره جویی وادارد. با وجودی که از حکومت طالبانی زمان زیادی گذشته است، اما در زمینه تغییر وضعیت زنان و تغییر ذهنیت جامعه در این زمینه تحول محسوسی به چشم نمیخورد.
نصاب تعلیمی یک کشور یکی از مهمترین عوامل شکل دادن به هویت و ذهنیت نسل آینده آن است. نصاب تعلیمی افغانستان باید اصلاح نارساییهایی فرهنگی و اجتماعی را از اهداف اساسی خود بداند. تبعیض میان زن و مرد یکی از بدترین نا رساییهای فرهنگی و اجتماعی ماست. باید نصاب تعلیمی در صدد از میان برداشتن این معضل بزرگ باشد و نه نهادینهسازی آن. محتویات درسیای که اشاره شد دقیقا در خدمت تبعیض و بیعدالتی است. باید نصاب تعلیمی و کتابهای درسی از محتویات ویرانگری مانند اینها کاملا پاکسازی شوند و جای آنها را محتویاتی بگیرند که برابری مرد و زن و چگونگی تامین مساویانه حقوق هر دو را به نسل جدید آموزش دهند.
bbc