یکی از مسائل کلیدی که در امتداد زندگی شاید حداقل یک بار هم که شده به فکر هر فردی خطور کرده و در مورد آن اندیشیده، این است که مدرسۀ ایده آل، چگونه مدرسه ای است؟ یا اگر در یک مدرسه چه امکانات و شرایطی وجود داشته باشد و معلم ها و کادر اجرایی چگونه باشند، ما آن مدرسه را محیط ایده آلی برای دانش آموزان خواهیم دانست؟
در مواجهه با این مسئله اولین راهی که ممکن است به ذهن هر مخاطبی برسد رجوع به آراء و دیدگاه های نظریه پردازان و متخصصان تعلیم و تربیت، جست و جوی نتایج پژوهش های ملی و بین المللی و یا بررسی و استفاده از تجارب دیگر کشورها است.با این وجود؛ مسیر علمی دیگری نیز و نیز وجود دارد. این که خود دانش آموزان مدرسۀ ایده آل را تعریف کنند و شاخص هایش را شناسایی نمایند. در این چشم انداز، دانش آموزان به مثابه افرادی در نظر گرفته می شوند که از نزدیکترین منظر با مدرسه مواجه شده و کمیت و کیفیت آن را با گوشت و پوست و استخوان خویش چشیده و دیده اند. در این سطح، تجربیات و روایت های دانش آموزان حاصل تعاملات چند لایه با کارگزاران آموزشی، کتابهای درسی، فضا و امکانات، روش های تدریس، و کلیۀ رفتارهای آشکار و پنهان موجود در میدان مدرسه است. بنابراین در این سطح، دانش آموزان بر اساس رویدادهای تربیتی تلخ و شیرین و برداشتها و قضاوت های منتج از جهان کودکانه، و نه تفسیرها و معیارهای بزرگسالانه، به تعریف و ترسیم مدرسه می پردازند.
از این رو، هدف نوشتار حاضر این است که با نگاهی پدیدارشناختی، به جهان دانش آموزان ورود پیدا کند، و تعریف مدرسۀ ایده آل را از پَس نگاه و تجارب ایشان کاویده و مورد بازنمایی قرار دهد. برای تحقق این هدف، سراغ دانش آموزان پسر ششم ابتدایی، در یکی از مدارس سطح استان اصفهان رفته ایم و در یک فضای خودمانی از آنها خواسته ایم نظراتشان پیرامون مدرسۀ ایده آل را بگویند و بنویسند. بنابراین در ادامه بخش هایی از نظرات و دیدگاه های دانش آموزان ارائه می گردد. مدرسۀ خوب مدرسه ای است که در آن معاون و ناظم پیگر حق و حقوق بچه ها باشند، نه این که فقط از والدین یا بچه ها پول بگیرند و هر روز به آنها دستور بدهند زودتر بروید سرکلاس، یا در زنگ های تفریح دنبال هم نکنید یا بازی نکنید. یک مدیر خوب باید دانش آموزان خوب و درس خوان را سر صف تشویق کند و جایزه بدهد و با بچه هایی که دعوایی هستند برخورد جدی کند .
تجربۀ رضا:
" مدرسۀ خوب مدرسه ای است که در درجه ی اول ساختمان مدرسه زیبا نقاشی شده باشد تا روحیۀ دانش آموزان را شاد و خوشحال کند. مدرسه طوری باشد که بچه ها تکالیف را در مدرسه انجام دهند و این کیف های سنگین را روی کول و دوش خود نکشند و هی هر روز آن را به خانه بیاورند و دوباره به مدرسه ببرد. بلکه کیف و کتاب در همان مدرسه بماند و تکالیف در همان مدرسه انجام گیرد ".
نظر ایلیا :
" مدرسۀ خوب مدرسه ای است که در آن معلم به موی بچه ها و لباس فرم آنها گیر ندهد و در عوض مطالب درسی را خوب توضیح دهد تا بچه ها یاد بگیرند. معلم بهتر است با دانش آموزان شوخی کند،علاقه های آنها را در درس دادن در نظر بگیرد و معلم چیزهایی که خودش دوست دارد را برای دانش آموزان اجبار نکند. بلکه آنها را آزاد بگذارد و اجازه بدهد تا دانش آموزان سر کلاس راحت تر باشند ".
روایت پرهام:
" مدرسۀ خوب مدرسه ای است که بتوانیم هر چقدر که می خواهیم بازی کنیم، با لپ تاپ کار کنیم و فیلم ببینیم. مدرسۀ خوب مدرسه ای است که زنگ های ورزش در آن زیاد باشد. همچنین زنگ هنر و نقاشی هم زیاد باشد. سر کلاس برای دانش آموزان آهنگ و فیلم و کارتون پخش شود و هر هفته دانش آموزان به اردو و شهربازی بروند و مسابقات سیب خوری و دیگر مسابقات وجود داشته باشد ".
نظر علی:
" بچه ها به شرطی مدرسۀ خود را دوست خواهند داشت که محیط مدرسه زیبا رنگ آمیزی شده و پر از گل و درخت باشد و دارای امکانات مدرن باشد تا یادگیری را برای ما آسان تر کند. بیشتر بچه ها به مدرسه علاقه ندارند چون بیرون از مدرسه چیزهای سرگرم کننده تری نسبت به درون مدرسه وجود دارد. اگر ما امکانات بهتری داشته باشیم و محیط شادتری داشته باشیم و یک سری سرگرمی میان درس ها داشته باشیم، آن وقت عالقۀ ما به مدرسه بیشتر می شود).
برداشت ابوالفضل:
" مدرسۀ خوب مدرسه ای است که زمین چمن و حیاط بزرگ داشته باشد، حتی پارکینگ داشته باشد تا ماشینهای معلم و مدیر مزاحم بازی بچه ها نشود. در مدرسه باید آزمایشگاه و کارگاه های پیشرفته وجود داشته باشد تا بشود آزمایشهای علوم را انجام داد. مدرسه باید یک پارک بزرگ پر از وسیله داشته باشد تا دانش آموزان آنجا بازی کنند. در مدرسۀ خوب معلم ورزش وجود دارد، چون معلم ها داوری را خوب انجام نمی دهند و بازی بلد نیستند و همیشه بین بچه ها دعوا می شود، مدرسه باید جعبۀ کمک های اولیه و امکانات بهداشتی و سلامتی مناسب داشته باشد تا دانش آموزان شاد باشند).
دیدگاه محمد:
" مدرسۀ خوب مدرسه ای است که امکانات خیلی خوب: مثل دستشویی خوب، میز و نیمکت خوب، تابلوی خوب، کامپیوتر خوب داشته باشد و در حیاط امکانات داشته باشد. مدرسه خوب باید تمیز باشد و ایمن ساخته شده باشد و دستشویی هایش تمیز باشد و آب خوری هایش مزه بد ندهد و کارگاه کامپیوتر داشته باشد ".
روایت آرش:
" مدرسۀ خوب جایی است که مدیر و معاون مهربان و خوش اخالق داشته باشد، و هر وقت که قول می دهد سر قولش باشد. آنها باید بیشتر به فکر دانش آموزان باشند و در مدرسه به نیازها و استعدادهای دانش آموزان توجه کنند ".
و در نهایت بهراد می گوید: مدرسۀ خوب مدرسه ای است که در آن معاون و ناظم پیگر حق و حقوق بچه ها باشند، نه این که فقط از والدین یا بچه ها پول بگیرند و هر روز به آنها دستور بدهند زودتر بروید سرکلاس، یا در زنگ های تفریح دنبال هم نکنید یا بازی نکنید. یک مدیر خوب باید دانش آموزان خوب و درس خوان را سر صف تشویق کند و جایزه بدهد و با بچه هایی که دعوایی هستند برخورد جدی کند).
کانلی و کالندینین (1990) به عنوان دو صاحب نظر برجستۀ تعلیم و تربیت باور دارند که مجموعه آگاهی های ما از جریان تعلیم و تربیت به واسطۀ گفت و گوها، داستانها و تجارب معلمان و دانشآموزان حاصل شده است. نکته ای که ویلیام آیرز، دیگر صاحب نظر تربیت نیز بر آن معترف شده است. آیرز نیز به درک و فهم موقعیت ها و پدیده های تربیتی از درون تاکید نموده و باور دارد این مهم در اغلب پژوهشها مغفول و فراموش شده است.
بر همین اساس آیرز برای جبران این غفلت و از قلم افتادگی پیشنهاد می کند به منظور انعکاس و عرضۀ دنیای دانش آموزان به همان سان که هست و ترسیم دنیا به همان فوریت و آنی بودنی که آنها می بینند و خلق پژوهش هایی معنادار که دانش آموزان در آن مشارکت داشته باشند، پژوهشگران می بایست با خود دانش آموزان کار کنند (فتحی واجارگاه، 1392). بنابراین با توجه به این تاکید و توجه، دغدغۀ نوشتار حاضر نیز ترسیم مفهوم مدرسۀ ایده آل بر اساس نگاه درونی، یعنی نظرات دانش آموزان بود. چراکه تعریف و معنای مدرسه، الزاماً آنچه معلمان می گویند یا آنچه متخصصان می نویسند، نیست، بلکه معنای حقیقی مدرسه آن چیزی است که دانش آموزان با آن مواجه می شوند، تجربه می کنند، به یاد می سپارند و با آن بزرگ می شوند تا در زمان و مکانی دیگر آنها را به زبان بیاورند و روایت کنند.
در تبیین و بررسی نظرات فوق، می توان اذعان داشت که دانش آموزان باور دارند مدرسۀ ایده آل، مدرسه ای است که فضای اجتماعی و روانشناختی آن آکنده از همدلی، همراهی، احساس امنیت، احساس حمایت، احساس درک متقابل و صمیمیت بین دانش آموزان و همۀ عوامل مدرسه است. در عین حال این احساسات و عواطف در بستر امکانات و تجهیزاتی قابل تجربه است که به کنجکاوی های دانش آموزان پاسخ دهد و استعدادهای آنها را بشکُفاند، مواردی چون: وجود کارگاه و آزمایشگاه، زمین های ورزش، پخش موسیقی و فیلم های آموزشی و غیره.
در عین حال، دانش آموزان مدرسۀ ایده آل را به مثابه بستری تعریف کرده اند که در کلاسهای آن میزها و صندلی های نو وجود داشته باشد، در و دیوارهای کلاس و مدرسه رنگی باشد، درخت، گل و فضای سبز در آن وجود داشته باشد و به سرویس های بهداشتی و آبخوری مناسب تجهیز باشد. افزون براین، در مدرسۀ ایده آل، راه برای تجربۀ شادی و بازی باز است. چنان که در ترازوی برنامه های درسی از بارِ دروس خُشک و انتزاعی کاسته شود و هر لحظه سایۀ معلم و مدیر و ناظم بر سر دانش آموزان سنگینی نکند. بنابراین دقیقاً در همین "تعریف" و "معنای مدرسه" است که "فرایند آموزش" با "توسعه" و "سطح توسعه یافتگی کشورها" پیوند می خورد.
در همین راستا، زمانی و نصراصفهانی (1386) بر مبنای مصاحبه با دانش آموزان و والدین و بررسی اسناد کشورهای آمریکا، کانادا، استرالیا و انگلستان به این نتیجه رسیدند که در این کشورها، فضاهای باز و وسیع برای بازی و جنب و جوش کودکان در نظر گرفته شده است. دانش آموزان در مدرسه از طبیعت و جامعه پیرامونش جدا نیستند. طراوت و سرسبزی محیط اطراف، شور زنده بودن و نشاط دوران کودکی را در آنها زنده نگه می دارد و محیط آموزشی را برای آنها جذاب و دلپذیر می کند. استفاده از فضاهای آموزشی جامعه برای آموزش و استفادۀ متقابل جامعه از فضاهای مدرسه، یکی دیگر از ویژگی های خاص این کشورهاست. همچنین در این مدارس، همه یا قسمتی از کف کلاس با موکت پوشیده شده است. برای برخی از دروس، دانش آموزان روی موکت دور هم می نشینند و بعضی از فعالیتهای کلاسی را انجام می دهند.
در جلوی در کلاس نیز محلی برای بیرون آوردن کفش دانش آموزان قرار دارد.کلاس ها خیلی بزرگ و میزها به شکل مربع- مستطیل است.
نکتۀ قابل توجه دیگر این است که، همۀ مواد، وسایل آموزشی و حتی کتاب و دفترچه های دانش آموزان در کلاس درس نگهداری می شود، بر خلاف مدارس ایران که بچه ها هر روز مجبورند مقدار زیادی کتاب و دفتر به مدرسه ببرند و بیاورند. در این کشورها، نیاز بچه ها در ابتدای سال از طریق مدرسه به طور مجانی تهیه می شود. همچنین در اغلب مدارس این کشورها، میز کامپیوتر، شبکه های رایانه ای، صندلی با چیدمان دایره ای، درختکاری ها و فضاهای سبز و بزرگی وجود دارند که مورد استفادۀ عموم مردم قرار می گیرند، همچنین امکانات کمک آموزشی شامل: انواع مواد، مدل ها، ماکت ها، کتاب ها، مجلات و وسایل آزمایشگاهی و کارگاهی که در قفسه های مستقر در کلاس چیده شده اند.
افزون بر این، یافته های مربوط به جو و فضای فرهنگی این پژوهش، نشان می دهد که شش عامل شامل: حس همدلی و همدردی، تعهد و مسئولیت شناسی، احترام، جو اعتماد، علاقه و انگیزه، و جوشادی و نشاط بر مدرسه حاکم است که همۀ این عوامل محصول مجموعۀ امکانات آموزشی مناسب و متناسب، برنامه های درسی و روابط والدینی حاکم در مدارس تحت مطالعه بوده است (زمانی و نصراصفهانی، 1386 ).
این در حالی است که در اغلب مدارس ایران، دانش آموزان، مدارس را غیر صمیمی، خشک و با یک نگاه حاکم و محکوم که محتوای زیاد و غیر کاربردی را به صورت صرفاً مکانیکی آموزش می دهد، معرفی می کنند. برای همین غالب مدارس امروزی محلی برای دور نگه داشتن شاگرد از واقعیت های خارج از کلاس درس است، در حقیقت مدرسۀ امروزی چیزی بیش از یک زندان تصنعی برای ذهن و جسم فراگیر نیست که فرد خود را فقط به منزله ی یک شیء یا همچون عنصری آماری و بر اساس موفقیت یا شکست تعریف می کند و بیگانگی و تنفر از مدرسه و کلاس محصول این چنین فضایی است (بینش و همکاران، 1393 :82 )
بنابراین، از آنجا که دوران مدرسه، با دوران تکوین و شکل گیری شخصیت دانش آموزان همراه است، در "کشورهای توسعه یافته" و "مدارس توسعه محور" سعی می شود بسترهایی فراهم گردد تا دانش آموزان در دل برنامه های درسی، رویدادهایی تجربه کنند که داستانهای برآمده از آنها مَحمِلِ مفاهیم توسعه باشد. فراگیرانی که امید، اعتماد، شادی، احترام، عشق، همدردی، همزبانی، گذشت، ایثار، یکدلی، صداقت، تفکر انتقادی، مسئولیت پذیری، انصاف، نوع دوستی، امانت، کار گروهی، اعتدال و نظم را می آموزند، زندگی خویش را نیز حول همین مفاهیم معنا می کنند و آیندۀ خویش را نیز بر اساس همین مفاهیم می آفرینند. اما در مدرسه ای که زیست تحصیلی فراگیران با آزمون های پی در پی، رقابت، مشق شب، فقر امکانات آموزشی، حافظه محوری، رتبۀ برتر شدن، کتاب های تست، تلقین، تحمیل، تحکم، نگاه بالا به پایین و سلطۀ معلم عجین است، دانش آموزان زندگی را صحنۀ بی رحمانه ای تصور می کنند که برای بقای خویش باید به هر بهانه ای از دیگران پیشی بگیرند فقط به فکر خویش باشند. برای این دانش آموزان مدرسه به مثابه محیطی است که در آن باید برای زندگی آینده تجهیز شوند، زندگی ای که از آن 'انسان زدایی' شده است. این طیف از دانش آموزان مدرسه را اغلب به عنوان محیطی تعریف و ترسیم می کنند که با اجبار وارد آن می شوند و با اکراه موضوعات درسی را یاد می گیرند، محیطی خشک که پیرامون آن را دیوارهای بلند احاطه کرده است و میان آن و خانه و جامعه راهی یک طرفه وجود دارد.
بر همین اساس برای این که توسعه بتواند مانند موادغذایی به جسم و جان دانش آموزان راه یابد، انتظار می رود بستر مدارس فعلی روز به روز به تعریف مدرسۀ ایده آل، چنان که دانش آموزان بر آن باور دارند، نزدیک شود.
در پایان سه نمونۀ دیگر از تعاریف و روایت های دانش آموزان پیرامون مدرسۀ ایده آل پیوست می گردد، به این امید که در سال های آتی شاهد رسیدن به معنای مدرسۀ ایده آل باشیم.
فهرست منابع :
بینش، مرتضی، کشتی آرای، نرگس، یوسفی، علیرضا و یارمحمدیان محمدحسین (1393 ). تجربه زیسته ی دانش آموزان از مدرسه: راهنمای عمل برنامه درسی. مجلۀ پژوهش های برنامه ی درسی . 4. (1(. 84-61.
فتحی واجارگاه، کورش (1392 ). برنامهدرسی به سوی هویتهای جدید: شرحی بر نظریات معاصر برنامه-درسی. تهران: انتشارات آییژ .
زمانی بی بی عشرت و نصراصفهانی احمدرضا (1386( ویژگی های فیزیکی و فرهنگی فضاهای آموزشی
Clandinin, D. J, & Connelly, F. M. (1990). Narrative, experience and the study of curriculum. Cambridge journal of education, 20(3), 241-253.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سین قربانی معلم ابتدایی که دکتری برنامه ریزی درسی دارد( نویسنده مقاله) چه دست کمی از وزیر کنونی( حاجی میرزایی با فوق لیسانس از نهضت و بدون سابقه تدریس در آموزش و پرورش) دارد هزاران جوان نخبه دلسوز و صاحب نظر با مدرک دکتری در آموزش و پرورش است ، اما حیف کار را به کاردان نمی سپارند و نمایندگان مجلس هم بی تقصیر نیستند