آتاتورک و رضاخان در ملی گرایی و اقتدارگرایی بسیار شبیه هم اند. آتاتورک و رضاخان هر دو 93 سال قبل به عنوان رئیس جمهور و شاهنشاه انتخاب شدند. اما آتاتورک فلسفه و جامعه شناسی خوانده بود و با دورکیم، گوستاو لی بون، بوشر، هاگسلی و پیتارد آشنا بود(هانیوغلو، 2011) و رضاخان در تاریخ همیشه متهم به بی سوادی است، هرچند برخی گفته اند نامه ها را می توانست امضا کند. ناگفته نماند که رضا شاه نیز مانند آتاتورک نظام تعلیم و تربیت مدرن را در ایران با تاسیس وزارت معارف البته با تقلید از آتاتورک بنا نهاد. اما این دو شخصیت تفاوت اساسی در سیاستگذاری های آموزش و پرورش مدرن داشته اند. سیاست گذاری برنامه های درسی با کپی و تدریس کتاب های درسی خارجی در ایران، بدون فلسفه تربیتی، بدون فلسفه فرهنگی و اجتماعی و بدون رهیافت علمی و تخصصی پی گرفته شد و ما امروز می بینیم که چقدر نظام برنامه ریزی درسی ایران از تخصص و دانش بین المللی خالی است
در سال 1924 کمال آتاتورک درست یک سال بعد از انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور ترکیه از جان دیویی فیلسوف مشهور تعلیم و تربیت آمریکا دعوت کرد که به ترکیه بیاید و نسخه جدیدی برای نظام برنامه درسی ترکیه جدید پیشنهاد کند.
جان دیویی دعوت آتاتورک را پذیرفت و در جولای 1924 به ترکیه آمد و به مدت چهار ماه در ترکیه ماند و در پایان گزارش مفصلی برای وزیر آموزش و پرورش ملی ترکیه نوشته (آتا، 2001) که رهنمودها و توصیه های وی عبرت آموز است.
تاکید اصلی دیویی در این توصیه نامه بر سه چیز استوار است:
تمرکز زدایی از برنامه های درسی و مشارکت مدیران محلی در تدوین برنامه های درسی، طراحی برنامه های درسی مبتنی بر مسایل جامعه و تحول در برنامه درسی تربیت معلم (دیویی، 1939).
آتاتورک به اعتقاد مربیان جدید ترک توانست بیش از پنجاه درصد از توصیه های دیویی را توسط مدیران آموزش و پرورش وقت، اجرا کند، به ویژه توانست نظام برنامه درسی دوره ابتدایی و نظام تربیت معلم کشور ترکیه را متحول سازد( اویگون، 2008). در این میان هنوز نظام آموزش و پرورش ترکیه خود را وام دار دیویی می داند.
از نظر متخصصان برنامه درسی در ترکیه، آتاتورک به خاطر تعلقات شدید ناسیونالیستی نتوانست پنجاه درصد از رهنمودهای دیویی را به ویژه در زمینه تمرکز زدایی و مشارکت مدیران و متخصصان محلی در تدوین برنامه درسی اجرا کند و این بخش از رهنمودها همچنان سرگردان و ناتمام رها شده اند(توران، 2000). هنوز کلید مهم ترین مسائل برنامه درسی ترکیه و شاید در معنایی وسیع تر کلید ناتوانی ترکیه در پیوستن به اتحادیه اروپا و حل بحران های ملی، بازگشت به رهنمودهای دیویی در سال 1924 باشد.
تفاوتی که در عملکرد و بینش این دو زمامدار می بینیم اولی مبتنی بر تخصص گرایی، درک حساسیت آموزش و پرورش، احترام به اندیشه های علمی و بین المللی و در مقابل خودشیفتگی، ساده انگاری، عدم درک حساسیت آموزش و پرورش، بی توجهی به اندیشه های علمی و بین المللی است.
سیاست گذاری برنامه های درسی با کپی و تدریس کتاب های درسی خارجی در ایران، بدون فلسفه تربیتی، بدون فلسفه فرهنگی و اجتماعی و بدون رهیافت علمی و تخصصی پی گرفته شد و ما امروز می بینیم که چقدر نظام برنامه ریزی درسی ایران از تخصص و دانش بین المللی خالی است. و چقدر تفاوت هست بین زمامدارانی که میراث فکری جهان را می خوانند و عمل می کنند و آنانی که خودشان بدون عنایت به میراث فکری تعلیم و تربیت و بدون مشارکت با دیگران فلسفه می بافند.
خالی از فایده نیست که مدیران آموزش و پرورش و اساتید دانشگاه ها گزارش بازدید دیویی از نظام برنامه ریزی درسی ترکیه را یکبار به عنوان یک سند علمی -تاریخی مرور کنند.
کانال نوفهم گرایی در مطالعات برنامه درسی
نظرات بینندگان
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا میکرد
چون که زالو بشود کبک در آن راه خدا
رگ کردن که شود دور، چه خسران میکرد
هر که خود رأی شود عاقبتش بد باشد
رأی بی وهم فقط حلّ معمّا می کرد
کسی مخالف آزادی بیان نیست .
اما مسئولیت مطالب و نظرات بر عهده رسانه است .
قرار نیست برای تخلیه آنی خویش به هر چیزی فحش دهیم و توهین کنیم .
بر سخنان ما باید منطق و تفکر حاکم باشد تا طرف مقابل اقناع گردد .
کلمات و جملات در اختیار ماست .
وقتی رها شدند دیگر مال شما نیست !
دوست عزیز
صدای معلم از معدود رسانه های رسمی است که مخاطب محور است و اکثریت قریب به اتفاق نظرات در آن منتشر می شوند.
این را فراموش نکنید !
حکایت جالب و البته تاسف برانگیزی است ...
نظرات را همه منتشر می کنی برخی می گویند این جا سوپاپ اطمینان است !
برخی را منتشر نمی کنی می شوی :
سانسورچی و... !
این جا جهان شوم ( ببخشید جهان سوم ) هست !
و البته پایدار باشید .