صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

چالش‌های اوتیسم در ایران

خبرهای جسته و گریخته ای از افتتاح مدرسه یا کلاس های خاص اوتیسمی‌ها در ایران به گوش می‌رسد که برای والدین دارای فرزندان اوتیستیک خبری خوشایند و میمون است:

در خرداد 1397 معاون برنامه‌ریزی آموزشی سازمان آموزش و پرورش استثنایی از افتتاح نخستین مدرسه دخترانه اوتیسم در تهران در مهر ماه همان سال خبر داد. محسن غفوریان گفت: دانش‌آموزان مبتلا به اوتیسم در 25 مدرسه دولتی و 15 مدرسه غیردولتی مشغول تحصیل هستند که 300 کلاس خاص ویژه دانش‌آموزان اوتیسم در آن‌ها دایر است. یکی از استاندارترین مدارس ما در اهواز است که با تجهیزات کامل به اتمام رسیده و کلنگ دومین مدرسه را هم در آنجا زده‌ایم.

معلمانی که با دانش آموزان اوتیسمی کار می‌کنند کاری بس پیچیده، سخت و حساس دارند و معمولا از واکنش و پاسخ ضعیف دانش آموزان اوتیستی به دروس و محرک های آموزشی و مشکلات ارتباطی و تعاملی با آنها سخن می‌گویند. کار تحسین برانگیز این معلمان از چشم والدین دور نمانده و بیشتر والدین زحمات آنان را ارج می‌نهند. اینجا در امریکا ترحم و دلسوزی را در چشمان مردم نمی یابید، آنچه می بینید درک و مهربانی است

اوتیسم را «در خودماندگی» و «در خود فرورفتگی» ترجمه کرده اند. مبتلایان به این بیماری با درجاتی که بر روی پیوستار یا طیف اوتیسم قابل شناسایی است، در سال های اولیه زندگی به نوعی از اختلال رشدی دچار می شوند که در تمام طول رندگی شان از عوارض آن رنج می برند.

دنیای اوتیسمی ها دنیایی متفاوت و خاص است: توجه چندانی به اطراف خود ندارند، رفتارهای تکراری از خود نشان می دهند، خیلی فعال هستند و از همه مهم‌تر توانایی های زبانی در آنها به طور کامل شکل نمی گیرد و ناتوان از برقراری ارتباط اجتماعی موثر هستند. اوتیسمی‌ها مشکلات خاص خود را دارند: می توان از مشکلات بیرونی مانند رعایت حجاب برای دختران اوتیسمی یا برخورد، نگرش و نگاه مردم و همسایه‌ها گرفته تا نیازها و رفتارهای خاص و بعضا مشکل آفرین آنها در داخل خانه را نام برد. بیشتر والدین و خانواده افراد اوتیسمی اظهار می‌دارند که مردم و مامورین درک و شناخت درستی از افراد اوتیسمی‌ ندارند.

اگر چه از نشر مقاله‌ای که در پی می‌آید مدتی می‌گذرد اما شاید اندکی در درک و شناخت بهتر مبتلایان به این عارضه به ما کمک کند. ترجمه این مقاله را که به قلم  دنیس حسن زاده آژیری با عنوان «رنگی از رنگین کمان: چالش‌های اوتیسم در ایران» در روزنامه گاردین چاپ شده و نگاهی دارد به وضعیت اوتیسم در ایران در زیر می خوانیم:
__________________________________________________________________________________

آگاهی دادن درباره اوتیسم و شناساندن آن در ایران از طریق برنامه های تلویزیونی و فعالیت های آموزشی در حال افزایش است. با این وجود خانواده ها بدون هیچ کمکی از بیرون با این بیماری دست و پنجه نرم می کنند و نگران آینده یعنی زمانی هستند که در قید حیات نباشند تا از فرزند اوتیستی آنها مراقبت کند.

چالش‌های اوتیسم در ایران

یلدا نه ماهش بود که مادرش فریده حجتی ابتدا از بی قراری او نگران شد. وقتی یلدا 18 ماهه شد معدود کلمات و جملاتی را که می توانست ادا کند از دست داد، برای همین فریده او را به چندین دکتر نشان داد. مشکل عمده در ایران نبود منابع و امکانات برای خانواده هاست

یکی نارسایی شنوایی تشخیص داد و دیگری «عقب ماندگی ذهنی» و سومین دکتر گفت که از اختلال مغزی رنج می برد. یلدا سه سالش بود که بالاخره دکتری اوتیسم او را تشخیص داد.

فریده می گوید: « هرگز چیزی از اوتیسم نشنیده بودم، از دکترش پرسیدم که اوتیسم چیست. وقتی برایم توضیح داد احساس کردم دنیا به آخر رسیده است.»

این ماجرا مربوط به سال 1362 است. حالا یلدا 35 سالش است و با پدر و مادر خود در اصفهان زندگی می کند. او مبتلا به «سطح 3» اوتیسم است که عموما به عنوان نوع شدید اوتیسم شناخته می شود. یلدا به ندرت کلمه ای می گوید، با دیگران زیاد تعامل ندارد و نیاز به مراقبت مداوم دارد.

اوتیسم یک اختلال عصبی است که معمولا از نظر شدت و درجه روی یک طیف (پیوستار) درجه بندی می شود. این عارضه باعث بروز اختلالاتی در تفکر، احساسات، زبان و ارتباط با دیگران می گردد. ارقام موثقی از گستره و آمار آن در سطح جهان موجود نیست. سازمان بهداشت جهانی در سال 1392 اعلام کرد که بررسی ها نشان می دهد از هر 160 کودک یکی اختلال طیف اوتیسم دارد اما میزان گستردگی آن در مطالعات انجام گرفته به نحو چشم گیری متغیر می باشد.

ایران آماری رسمی از جمعیت اوتیسم خود ندارد. با این وجود سازمان بهزیستی کشور از افزایش آمار مبتلایان به اوتیسم در کشور خبر داده است. ندا اصغری، روانشناس بالینی که 9 سال است با کودکان اوتیست کار می کند به این خبر افزایش با دیده تردید می نگرد.

او می گوید: «چند نفر از آنهایی که اوتیسم تشخیص داده شده اند اوتیسم نیستند. بعضی مواقع کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه، وسواس یا با ناتوانایی های یادگیری برچسب اوتیسم می خورند. شخصا چندین مورد را شاهد بوده ام که ابتدا اوتیسم تشخیص داده شدند اما با گذشت زمان این تشخیص به اختلال نقص توجه یا بیش فعالی تغییر یافت.»

اصغری در درمانگاه پویه در تهران که خدمات روانشناسی و توانبخشی به بیماران می دهد کار می کند. او می گوید که بیماران اوتیستی می توانند توانایی های ذهنی خود را تحت مراقبت های تخصصی تقویت کنند، اما بعضی مواقع نگرش های والدین کمکی به این وضعیت نمی کند. دوستی تنها محدود به فضای مجازی نیست

اصغری توضیح می دهد که خانواده ها از قبول وضعیت فرزندانشان امتناع می کنند و بعضی فکر می کنند اوتیسم نوعی مرض است و باید درمان شود. آنها می خواهند فرزندشان مانند کودکان معمولی باشد. اما فرزندان آنها معلول نیستند و توانایی های خاص خودشان را دارند. در مواقعی این توانایی ها در سطح بالایی قرار دارد. اگر والدین این مساله را بپذیرند در این صورت ما می توانیم با فرزندان آنها کار کنیم و به آنها کمک نماییم تا توانایی های خود را بهبود بخشند.

اما همیشه پذیرش مساله مخصوصا زمانی که جامعه فاقد آگاهی در این باره است آسان نیست.

15 سال طول کشید تا فریده وضعیت دخترش را قبول کند. مواظبت از دخترش برای او کار آسانی نبود، چرا که او پرخاشگر بود و به کنترل و نظارت مستمر نیاز داشت. وقتی یلدا کوچک بود فریده او را به همه جا می برد اما به مرور که بزرگ شد کنترل او در بیرون و خیابان مشکل شد. فریده می گوید: «او بزرگ می شد و وزنش بالا می رفت و دیگر نمی توانستم کنترلش کنم.»

اما این تنها مشکل نبود. واکنش مردم هم فریده را عذاب می داد. او می گوید: «جامعه ما را به انزوا سوق داد. وضعیت یلدا را به قوم و خویش توضیح داده ام اما آنها متوجه نمی شوند. هنوز باورش برای آنها مشکل است که چه طور یک شخص می تواند ضریب هوشی معمولی داشته باشد اما نتواند صحبت کند.»

واکنش ها و برخوردها نه تنها فریده بلکه دختر کوچکترش ندا را هم متاثر ساخت. وقتی ندا دبستان می رفت والدینش برای او جشن تولدی ترتیب دادند و همکلاسی های او را به جشن تولد کردند. «فیس بوک خیلی به من کمک کرد و مرا از تاریکی بیرون کشید. هر وقت سرعت اینترنت اجازه می دهد وارد فیس بوک می شوم و درباره آخرین وضعیت یلدا می نویسم.»

فریده با صدایی گرفته می گوید: «بعد از جشن همکلاسی های ندا در مدرسه گفته بودند که خواهر ندا دیوانه است. وقتی به ندا فکر می کنم که از شنیدن آنچه همکلاسی هایش گفته اند چه احساسی ممکن است به او دست داده باشد خیلی ناراحت می شوم.»

خانم روحی ماندگاری پسری 23 ساله دارد که بر روی پیوستار (طیف) اوتیسم در طرفی قرار می گیرد که دارای تاثیرات شدید است. ماندگاری که سه سال پیش به آمریکا مهاجرت کرد، واکنش مردم در ایران را به یاد می آورد.

او می گوید: «همه در مدرسه فکر می کردند او دیوانه است. مسخره اش می کردند و بعضی موقع او را می زدند. آخر سر مجبور شدم او را از مدرسه بیرون بکشم و در خانه به او درس بدهم. و وقتی در خیابان بودیم مردم به او خیره می شدند، یا به دیده ترحم در او می نگریستند. اینجا در امریکا ترحم و دلسوزی را در چشمان مردم نمی یابید، آنچه می بینید درک و مهربانی است.»

واکنش ها در ایران از عدم شناخت و درک سرچشمه می گیرد. اما این وضعیت در حال تغییر است. در طول سال گذشته برنامه های تلویزیونی به نمایش درآمده و نمایشگاه های عمومی چندی درباره اوتیسم برگزار شده است. همچنین فعالیت ها و برنامه هایی آموزشی توسط سازمان های که در زمینه اوتیسم فعال هستند به اجرا درآمده است. 

چالش‌های اوتیسم در ایران

کیان دخت صالحی مادر احتشام 19 ساله می گوید که والدین اوتیستی باید با بردن فرزندانشان به بیرون به آموزش جامعه کمک کنند. اما او اذعان می کند که این، کار آسانی نیست.

او می گوید: «بیشتر این کودکان ویژگیهای فیزیکی و ظاهری متمایزی ندارند تا مردم تشخیص دهند که اختلال دارند. بنابراین وقتی با صدای بلند حرف می زنند یا جایی را به هم می ریزند مردم اغلب رفتار مناسبی در قبال آنها از خود نشان نمی دهند. وقتی احتشام کوچک تر بود بردن او به پارک را قطع کردم چرا که به محض ورود به پارک مردم آنجا را ترک می کردند. اما حالا او را با خود بیرون می برم و وضعیتش را به دیگران توضیح می دهم. بیشتر مردم درک و احساس همدردی می کنند.»

وقتی یلدا 12 سالش شد، فریده فهمید که نگهداری از او در خانه بسیار مشکل است. چون برای افراد اوتیستی هیچ مرکز نگهداری وجود نداشت او یلدا را به یک مرکز نگهداری و مراقبت از عقب مانده های ذهنی در تهران، حدودا 450 کیلومتر دورتر از خانه سپرد. یلدا از آنجا خوشش می آمد. بودن آدم ها در دور و برش او را خوشحال می کرد. او 6 سال در تهران ماند. والدینش به طور مرتب به او سر می زدند.

اما فریده احساس خوبی نداشت. او می گوید: «بعضی مواقع که سرزده به دیدنش می رفتم متوجه می شدم که کادر مرکز به خوبی از بچه ها مراقبت نمی کنند.»

در یکی از دیدارهایم یلدا رنگ پریده به نظر می رسید. او می گوید: «او وزن زیادی از دست داده بود. آخرین بار که 20 روز پیش به دیدارش رفته بودم می دوید و دوچرخه سواری می کرد. اما این دفعه عین یک جسد شده بود، حتی نمی توانست سرش را برگرداند.»

این هم یک مشکل دیگر بود. فریده یلدا را به اصفهان برگرداند. در خانه وقتی لباس های او را در می آورد 12 زخم عمیق در بدن او پیدا کرد. دکتری که زخم ها را معاینه کرد گفت که اینها زخم بستر نیستند. فریده زخم ها را به مرکز نشان داد اما مرکز هر گونه تخلفی را رد کرد. او علیه آنها شکایتی تنظیم کرد اما تلاش هایش ثمری نداشت. همیشه پذیرش مساله مخصوصا زمانی که جامعه فاقد آگاهی در این باره است آسان نیست

یلدا سه روز بستری شد و زمانی که برای بازیافت سلامت خود به خانه فرستاده شد فریده تصمیمش را گرفته بود. تا زمانی که مرکزی تخصصی برای نگهداری از افراد اوتیست وجود نداشته باشد یلدا در خانه می ماند. فریده می گوید: «بعد از 15 سال با اوتیسم او کنار آمدم و مراقبت از او را خودم بر عهده گرفتم.»

افراد اوتیست به آموزش ها و مراقبت های ویژه و تخصصی نیاز دارند که مستلزم به کارگیری تکنسین های توان بخشی، کارشناسان تغذیه، معلمان و مربیان و همچنین فیزیوتراپیست ها، متخصصان کاردرمانی و گفتاردرمانی می باشد. در حال حاضر مراکزی برای مراقبت روزانه از افراد اوتیست در کشور وجود دارد که تمام یا بعضی از این خدمات را ارائه می دهند. اما داستان هایی درباره ناکارآمدی کارکنان و اشتباهات آنها اینجا و آنجا شنیده می شود.

صالحی، مادر احتشام می گوید که پسرش را به مراکز نگهداری روزانه نخواهد فرستاد. او می افراید: «افراد مبتلا به اوتیسم خیلی فعال هستند و ممکن است همدیگر را بزنند یا هل دهند، پس باید کسی همیشه آنها را بپاید. من باید مطمئن شوم که پسرم صدمه ای نخواهد دید. دلم نمی خواهم صبح او را در مرکزی بگذارم و عصر بیام او را با یک پا یا دست شکسته ببرم.»  

البته اوتیسم بار مالی سنگینی را تحمیل می کند. فریده می گوید که دارو و نظافت و وسایل تروتمیز کردن مانند پوشاک، حوله و غیره ماهانه دو و نیم میلیون تومان هزینه دارد. ویزیت دکتر و درمان را هم باید به حساب آورد. با در نظر گرفتن میانگین درآمد ماهانه یک خانوار ایرانی که دو میلیون و چهار صد هزار تومان در مناطق شهری و یک میلیون و دویست هزار تومان در مناطق روستایی است، والدین می گویند که هر کسی نمی تواند از عهده هزینه فرستادن فرزندش به مراکز توانبخشی و نگهداری روزانه برآید که هزینه ای اضافی معادل 2 تا 4 میلیون تومان را بر آنها تحمیل می کند.

شرکت های بیمه کمک چندانی نمی کنند. اصغری روانشناس بالینی می گوید: «در درمانگاه های دولتی، شرکت های بیمه 40 درصد از هزینه ها را پوشش می دهند، اما در صورتی که خانواده ها بیمه نباشند یا بخواهند فرزندانشان را به مراکز خصوصی ببرند تمام هزینه بر دوش خانواده است.»

به سبب نبود اعتماد و عدم توانایی در پرداخت هزینه ها، بیشتر خانواده ها در خانه از فرزندان خود مراقبت می کند. آنهایی که از عهده مخارج بر می آیند پرستار می گیرند.

سال ها بود که یلدا پرستار داشت اما در نه ماه گذشته والدینش خودشان به تنهایی از او مراقبت می کنند. در حال حاضر یلدا رژیم غذایی سختی دارد و والدین او می ترسند که یک پرستار نتواند دستورالعمل ها را رعایت کند. با داشتن پدری که دور از خانه کار می کند، مسئولیت اصلی بر دوش مادر یلدا است.

در طول 17 سال گذشته یلدا فقط چند بار از خانه بیرون رفته است.  او وقتش را در داخل خانه و بعضی مواقع در حیاط سپری می کند، این یعنی مادرش به ندرت از خانه بیرون می رود.

فریده می گوید: «ما به معنی واقعی زندگی نکرده ایم، نمی توانیم جایی برویم، با مردم هم نمی توانیم معاشرت کنیم.»

او اضافه می کند: «من الان 58 سالم است. از نظر جسمی قادر به مواظبت از یلدا در خیابان نیستم.»

فریده سعی می کند در زمان حال زندگی کند اما نمیتواند به آینده فکر نکند و نگران است که او و شوهرش برای همیشه پیش یلدا نباشند.

«شوهرم بعضی وقت ها می گوید که ما برای مواظبت از او خیلی از کارافتاده شده ایم، شاید لازم باشد همه با هم از این دنیا برویم. کسی باید کاری انجام بدهد. باید مرکزی برای کودکان اوتیستی باشد. به عنوان یک مادر باید مطمئن شوم که وقتی سرم را روی زمین می گذارم این دختر به حال خود رها نخواهد شد.»

چالش‌های اوتیسم در ایران

یلدا در بالکن خانه

بعضی والدین می گویند که دلشان می خواهد کشور را ترک کنند و به کشورهایی بروند که دارای مراکز نگهداری و مراقبت از افراد مبتلا به اوتیسم است. اما برای بسیاری این گزینه مناسبی نیست: هزینه بالایی دارد و شانس گرفتن اقامت در یک کشور خارجی با پاسپورت ایرانی پایین است. بعضی دیگر می گویند که تمایل دارند با هم کار کنند و به تاسیس مرکزی برای نگهداری و مراقبت از مبتلایان کمک کنند.  

نقی مومنی از جمله این افراد است. او یک دانشمند زیست پزشکی در سوئد است که درباره منشا اختلالات های پیوستار اوتیسم تحقیق می کند. مومنی می گوید که مشکل عمده در ایران نبود منابع و امکانات برای خانواده هاست. او و تیمش برای تاسیس مراکزی برای اوتیسم در ایران در حال برنامه ریزی هستند و با مسئولین کار می کنند تا اطمینان حاصل کنند خدماتی که قصد دارند فراهم آورند، برای آنهایی که به آنها نیاز دارند ارزان بوده و آسان در اختیارشان قرار می گیرد و از عهده هزینه آن نیز برمی آیند.

او می گوید: «ما برای تاسیس مدارس و مهد کودک های خاص و مراکز نگهداری که تماما بوسیله متخصصان اوتیسم اداره خواهند شد در حال برنامه ریزی هستیم. مراکز ما قادر خواهند بود در سطح ملی و جهانی با مراکز دیگر در ارتباط باشند و به تبادل نظر بپردازند به طوری که خود را با آخرین پیشرفت های علمی در جهان بروز کرده و آنها را در اختیار خانواده ها و کارکنان قرار می دهیم.»

مومنی می گوید: «این مراکز به زودی تاسیس خواهند شد. ما هنوز تاریخ مشخصی را تعیین نکرده ایم، اما در آینده ای نزدیک راه اندازی خواهند شد.»

فریده سعی می کند امیدوار و مثبت بماند. وقتی خوشبینی اش کم رنگ می شود برای تسکین به شبکه های اجتماعی پناه می برد. بیشتر از یک سالی می شود که صفحه ای را در فیس بوک برای یلدا باز کرد و شروع به نوشتن داستان او کرد. او می گوید: «فیس بوک خیلی به من کمک کرد و مرا از تاریکی بیرون کشید. هر وقت سرعت اینترنت اجازه می دهد وارد فیس بوک می شوم و درباره آخرین وضعیت یلدا می نویسم.»

چند صفحه ای در فیس بوک خانواده های درگیر با اوتیسم را به هم مرتبط کرده است. آنها با هم صحبت می کنند، با همدیگر به مشاوره می پردازند و به یکدیگر روحیه می دهند. بعضی مواقع پزشکان و روانشناسانی به آنها ملحق می شوند.

از طریق فیس بوک بود که فریده با مومنی آشنا شد. مومنی که از طریق اسکایپ خدمات مشاوره ای رایگان به والدین می دهد رژیم غذایی خاصی را برای یلدا تجویز کرد. فریده می گوید که این رژیم، توانایی تمرکز او را بهبود بخشیده است.

چندین گروه در دیگر اپس های موبایل از جمله واتس آپ بوجود آمده است. بر خلاف سرعت پایین اینترنت در ایران، آنهایی که در ایران هستند به طور مداوم با پدر و مادرها در سرتاسر جهان در تماس هستند. روزانه صدها پیام در قالب آشنایی و ارتباط با اعضای گروه، راهنمایی، سوال، بحث درباره رژیم غذایی یا فقط گپ و گفتگو رد و بدل می شود.    

فریده می گوید: «ما درک متقابلی از همدیگر داریم، وقتی می نویسم امروز خیلی خوشحالم چون یلدا توانست دفع کند، آنها می دانند که منظورم چیست.» دوستی تنها محدود به فضای مجازی نیست. سال گذشته یلدا دیدارکننده ای از امریکا داشت: رامتین 17 ساله که او هم اوتیستی بود.

«با مادر رامتین از طریق فیس بوک آشنا شدم. سال گذشته گفت که می خواهد دیداری از ایران داشته باشد و پرسید که می توانیم همدیگر را ببینیم. آنها به اصفهان سفر کردند و به خانه ما آمدند. ما باهم حرف زدیم و یلدا و رامتین با هم بازی کردند. من با افراد زیادی در ارتباط هستم: آنهایی که در خارج از کشور زندگی می کنند همیشه از من سوال می کنند که آیا به چیزی نیاز دارم تا وقتی به ایران می آیند برایم بیاورند.»   

در خرداد فریده در فیس بوک خود نوشت: «سورپریز! امروز یلدا ناگهان به سراغ پیانوی دیجیتالی اش رفت و شروع به نواختن آن کرد. اولش به آن ضربه می زد اما بعد از پنج دقیقه با یک دست شروع به نواختن کرد.... اگر همینطوری ادامه دهد برایش یک معلم پیانو خواهم گرفت... میدانم روزی یلدا با یک شاهکار همه را شگفت زده خواهد کرد... دخترم واقعا یک هنرمند شده است.»

منبع:
http://www.theguardian.com/world/iran-blog/2015/jul/29/light-across-the-spectrum-the-challenges-of-autism-in-iran


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در پژوهش
شنبه, 07 ارديبهشت 1398 08:32

کشورها چه قدر خرج آموزش می کنند ؟

مقایسه کشورها از لحاظ هزینه آموزش و بودجه آموزش و پرورش از تولید ناخالص داخلی

آموزش در همه کشورها حرف اول را می‌زند. آموزش اگر از همان ابتدا درست و اصولی باشد، همه‌چیز سر جای خودش قرار می‌گیرد. درواقع، آموزش اصلی از همان ابتدای کودکی باید آغاز شود تا فرد و اجتماع در سال‌های بعد نتیجه آن را مشاهده کنند. آموزشی که بیشتر مدنظر ماست، از دوران پیش‌دبستانی و ابتدایی آغاز می‌شود و پس از طی مراحل مختلف آموزشی، دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی را دربرمی‌گیرد. در این میان، بودجه‌هایی که دولت‌ها به‌طور سالیانه برای بخش آموزش تعیین می‌کنند، می‌تواند کمک زیادی به رونق این بخش و ارتقای سطح آموزشی در کشورها کند. اما در این میان، مقدار هزینه‌ای که هر کشور صرف حوزه آموزش می‌کند متفاوت است و طبیعتا به همان اندازه هم آموزش در آن کشور پیشرفت کرده و باعث بالا رفتن سطح آموزشی مردم آن منطقه می‌شود.

مرکز آمار اتحادیه اروپا (eurostat) طبق طبقه‌بندی وظایف دولتی در چارچوب سیستم اروپایی حساب‌های ملی، اطلاعاتی را درباره هزینه دولتی در بخش عملکرد آموزشی جمع‌آوری کرده است. این طبقه‌بندی، تقریبا تمام سطوح آموزشی از پیش‌دبستانی به بعد را شامل می‌شود. طبق آمار به دست آمده، کل هزینه دولتی که در سال ۲۰۱۷ در ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا صرف آموزش شده، مبلغی معادل ۷۱۵ میلیارد یورو یا ۴٫۶درصد کل تولید ناخالص داخلی (GDP) را دربرمی‌گیرد. اگر بخواهیم این مقدار را جداگانه بررسی کنیم، کشور ایسلند با ۷٫۵درصد از کل ۲۴ هزارمیلیارد دلار GDP رتبه نخست را در میان کشورها در زمینه هزینه‌ اختصاص داده‌شده به بخش آموزش دارد. بعد از آن، سوئد با ۶٫۸درصد از ۵۵۱ میلیارد GDP، دانمارک با ۶٫۵درصد از ۳۲۵ میلیارد GDP، بلژیک با ۶٫۳ درصد و استونی و لتونی با ۵٫۸درصد در رتبه‌های دوم تا پنجم قرار گرفته‌اند.

در سطح ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا، هزینه‌های دولتی که به بخش آموزش اختصاص یافته‌اند، نسبتی از تولید ناخالص داخلی است که بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۷ روند رو به کاهشی را نشان می‌دهد، به‌طوری که به‌طور نسبی از ۵٫۱ درصد از تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۰۳ به ۴٫۶ درصد از کل GDP در سال ۲۰۱۷ کاهش یافته است. این درحالی است که هزینه‌های دولتی در بخش آموزش نسبت به تولید ناخالص داخلی ۰٫۴ درصد کاهش داشته است. اما آمارها حکایت از آن دارد که بخش حفاظت اجتماعی و سلامت بالاترین میزان هزینه‌های دولتی را به خود اختصاص داده‌اند، به‌طوری که سهم آموزش از هزینه‌های دولتی از ۱۱ درصد در سال ۲۰۰۳ به ۱۰٫۲ درصد در سال ۲۰۱۷ کاهش یافته است.

در میان کشورهای آسیایی و منطقه، عربستان سعودی و کره جنوبی با اختصاص حدود پنج‌درصد از کل تولید ناخالص داخلی (GDP) بالاترین درصد را شامل می‌شوند. ایران با ۳٫۷۹ درصد هزینه، اختلاف بسیار ناچیزی با ۳٫۸ درصد از کل GDP هزینه‌های آموزشی در روسیه دارد. ایران در مقایسه با ۴٫۹ درصد آمریکا حدود یک درصد اختلاف دارد. اما این مقدار در مقایسه با انگلیس بیشتر می‌شود و به حدود ۲٫۵ درصد کاهش می‌رسد.

مقایسه کشورها از لحاظ هزینه آموزش و بودجه آموزش و پرورش از تولید ناخالص داخلی

ایران

 طبق نمودارها، هزینه‌ای که صرف بخش آموزش می‌شود در ایران، طی سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۷ تغییر چندانی نکرده است. البته این میزان هزینه در سال ۲۰۱۰، ۳٫۷ درصد از کل ۴۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی (GDP) بوده است که تا سال ۲۰۱۵ روند رو به کاهشی داشته، به‌طوری که در آن سال کل هزینه به ۲٫۷ درصد رسیده است. اما از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ با افزایش چشمگیری مواجه بوده‌ایم، به‌گونه‌ای که این مقدار در سال ۲۰۱۶، ۳٫۳ درصد و در سال ۲۰۱۷ به ۳٫۷۹ درصد از کل GDP افزایش داشته است که ۱۵میلیارد دلار را شامل می‌شود.

عربستان

طبق آماری که از عربستان سعودی از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ در دسترس است، این کشور در سال ۲۰۰۰ حدود ۵٫۹ درصد از کل ۶۸۴ میلیارد دلار GDP را صرف آموزش می‌کرده که این مقدار، یک سال بعد یعنی در سال ۲۰۰۱ با رشد روزافزونی به ۷٫۷ درصد رسید. اما از آن سال به بعد تا سال ۲۰۰۵ دچار روند نزولی شد و هزینه آموزش آن به ۵٫۴ درصد رسید. در سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ هزینه‌ای که دولت این کشور در بخش آموزش صرف کرده، ۵٫۱ درصد است که ۳۴ میلیارد دلار را شامل می‌شود.

مقایسه کشورها از لحاظ هزینه آموزش و بودجه آموزش و پرورش از تولید ناخالص داخلی

آمریکا

آمریکا از سال ۲۰۱۰ به این طرف با روند کاهشی هزینه در بخش آموزش روبه‌روست، به‌طوری که در سال ۲۰۱۰ حدود ۵٫۴ درصد از کل GDP را صرف آموزش می‌کرد اما تا سال ۲۰۱۳ این روند کاهشی ادامه یافت در حالی که در سال ۲۰۱۴ کمی افزایش در این هزینه مشاهده شد، به‌طوری که به حدود ۴٫۹۸ درصد از کل تولید ناخالص داخلی رسید. آمریکا در سال ۲۰۱۸ با ۲۱هزار میلیارد دلار GDP حدود هزار میلیارد دلار صرف آموزش کرده است.

روسیه

روسیه هم به‌عنوان یکی از کشورهای منطقه، در سال‌های اخیر دستخوش تغییراتی شده است. بعد از بارها کم و زیاد شدن میزان هزینه‌های آموزشی، در سال ۲۰۰۶ حدود ۸/۳ درصد از کل GDP را به آموزش اختصاص داده بود. در سال ۲۰۰۸ با افزایشی جزئی مواجه شد و ۴٫۱ درصد تولید ناخالص داخلی را صرف آموزش کرد. اما پس از آن با روند کاهشی روبه‌رو شد و این مقدار در سال ۲۰۱۲ به ۳٫۷ درصد از کل GDP رسید. هزینه صرف شده برای آموزش در سال ۲۰۱۵ به ۳٫۸ درصد رسیده است. روسیه با هزار میلیارد دلار GDP ۳۸ میلیارد دلار صرف آموزش کرده است.

چین

آخرین آمارها از این کشور نشان می‌دهد چین در سال ۲۰۱۶ بیش از چهار درصد از کل ۱۲ هزار میلیارد دلار  تولید ناخالص داخلی خود را معادل ۴۸۰ میلیارد دلار صرف بخش آموزش کرده است. این مقدار در سال ۲۰۱۲، حدود ۴٫۲ درصد از کل GDP را شامل می‌شد. چین نسبت به سال‌ها پیش روند رو به رشدی داشته است، به‌طوری که چین در سال ۱۹۹۹ تنها ۱٫۸ درصد از کل GDP را به آموزش اختصاص می‌داد.

انگلیس

انگلیس جزء کشورهایی است که هزینه‌های بالایی را از درصد GDP صرف بخش آموزش می‌کند. این کشور در سال ۲۰۱۰ حدود ۵٫۷درصد از کل GDP را صرف این بخش می‌کرد اما از آن سال به بعد دچار روندی نزولی شد، به‌طوری که در سال ۲۰۱۶ چیزی بالغ بر ۵٫۵درصد از ۲هزارمیلیارد دلار تولید ناخالص داخلی را که معادل ۱۱۰ میلیارد دلار است، صرف آموزش کرد.

ترکیه

در آماری که از این کشور وجود دارد، ترکیه در سال ۲۰۱۲، حدود ۴٫۴ درصد از کل GDP را صرف آموزش کرده و این روند به صورت خطی رو به کاهش بود که  تا سال ۲۰۱۴ هم ادامه داشت. اما در سال ۲۰۱۵ با اندکی کاهش روبه‌رو شده و ۴٫۲ درصد از کل تولید ناخالص داخلی را در بخش آموزش هزینه کرده است که از کل ۸۵۱ میلیارد دلار GDP  ۳۶ میلیارد دلار را شامل می‌شود.

آلمان

هزینه‌های صرف‌شده دولتی در بخش آموزش آلمان در سال‌های اخیر تغییر چندانی نداشته و تقریبا در فرآیندی خطی تداوم داشته است، به‌طوری که در سال ۲۰۱۰، ۴٫۹ درصد از کل GDP را صرف آموزش می‌کرد که در سال ۲۰۱۱ به ۴٫۸ درصد رسید و در سال ۲۰۱۲ بار دیگر به ۴٫۹ درصد افزایش یافت. اما تا سال ۲۰۱۴ همین روند ادامه داشت تا اینکه در سال ۲۰۱۵ حدود ۴٫۸ درصد از کل GDP صرف آموزش شد.  آلمان با ۴ هزارمیلیارد دلار GDP حدود ۱۹۲ میلیارد دلار به بخش آموزش اختصاص داده است.

ژاپن

ژاپن در سال ۲۰۱۰ هزینه ۳٫۶ درصد از کل GDP را صرف بخش آموزش می‌کرد. این روند با کمی افزایش در سال ۲۰۱۲ با ۳٫۶۹ درصد روبه‌رو بود. اما از آن سال به بعد با کاهش مواجه شد، به‌طوری که در سال ۲۰۱۳ به ۳٫۶۶ درصد کاهش یافت. این فرآیند کاهش تا سال ۲۰۱۶ هم ادامه یافته به‌طوری که در این سال به ۳٫۴ درصد رسیده است که با ۴ هزارمیلیارد دلار GDP ۱۳۶ میلیارد صرف آموزش شده است.

کره جنوبی

این کشور طبق آمار به‌دست آمده در سال ۲۰۱۵ حدود ۵٫۲ درصد از کل هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی کشور را صرف بخش آموزش می‌کرد. اما در مقایسه با سال‌های قبل، بالاترین مقدار هزینه‌ای که صرف آموزش کرده به ۴۵ سال قبل یعنی به سال ۱۹۸۲ برمی‌گردد که ۶٫۰۷ درصد از کل GDP را به بخش آموزش اختصاص داده بود.

روزنامه فرهیختگان

منتشرشده در پژوهش

جایگاه تحقیق و پژوهش و لزوم توجه به کاربست نتایج تحقیقات و مطالعات و یافته های علمی در اجرای پروژه‌ها و برنامه‌ها

توضیح: در این مقاله به عمد برای اسامی افراد از هیچ عنوانی (دکتر، مهندس، حجت‌الاسلام، استاد، آقای، خانم ...) استفاده نشده است.

به جای مقدمه
جو پینسکر در مجله پرسابقه و قدیمی آتلانتیک در مقاله‌ای (8 فروردین 1398) با عنوان «سنت تکلیف خانه» نوشت:

«امریکا رابطه‌ای طولانی و پرفراز و نشیب با تکلیف‌خانه (مشق شب، تکلیف شب یا منزل) داشته است. یک قرن پیش یا بیشتر، اصلاح‌گران و روشنفکران مترقی استرس‌زا بودن تکلیف و وارد کردن استرس بیش از حد بر کودکان را پیش کشیدند و مخالفت خود را با آن اعلام کردند که بعدها این موضع در مواردی منجر به قدغن شدن تکلیف خانه در سطح مدارس مجتمعی برای تمام پایه های زیر پایه هفتم  شد. این حس ضد تکلیف‌خانه در میانه قرن بیستم در بحبوحه ترس از عقب افتادن ایالات متحده از اتحاد شوروی به تدریج رنگ باخت و منجر به دادن تکلیف خانه بیشتر شد، با این وجود زمانی که یک فرهنگ بازتر تکلیف خانه را از بین برنده و قاتل بازی و خلاقیت کودکان قلمداد کرد موضوع تکلیف خانه دوباره در دهه های 70 و 60 اهمیت دوباره‌ای یافت که به کاهش تکلیف شب انجامید. اما این وضعیت هم پایدار نماند:

در دهه 80 میلادی محققان دولت مشکلات اقتصادی را از چشم مدارس آمریکایی دیدند و علت آن را کم کاری مدارس تلقی و توصیه کردند که یک بار دیگر تکلیف شب برقرار و افزایش یابد.

جایگاه تحقیق و پژوهش و لزوم توجه به کاربست نتایج تحقیقات و مطالعات و یافته های علمی در اجرای پروژه‌ها و برنامه‌ها

قرن 21 تا زمان حاضر قرنی توام با تکلیف خانه سنگین بوده است. تین ایجرهای امریکایی (سنین 13 تا 19) حالا به طور میانگین روزانه دو برابر بیشتر از همسالان پیشین خود در دهه 90 روی تکلیف‌خانه زمان صرف می‌کنند. حتی از کودکان کم سن و سال خواسته می شود که مدرسه را با خود به خانه بیاورند. برای نمونه پژوهشی که که در سال 2015 انجام شده نشان می‌دهد که حتی کودکان مهد کودک و پیش دیستانی را که محققان معتقدند نباید تکلیف به خانه ببرند شبانه 25 دقیقه روی تکلیف خود وقت صرف می کردند.

 اما واکنش‌ها به تکلیف خانه منفی نیست. بدون اینکه والدین و معلمان را وارد بحث کنیم همزمان که دانش‌آموزان در تکالیف خانه بیشتری غرق می شوند بعضی مدارس یا مناطق (مدارس مجتمعی) این مساله را بررسی می کنند که تکلیف خانه به چه نحوی باید داده شود و بعضی معلمان اصلا به دانش آموزان خود تکلیف نمی دهند. آنها تحقیقات انجام گرفته روی تکلیف خانه را بررسی می‌کنند (باید اشاره شود که تحقیقات و پژوهش ها در این زمینه تفاوت‌هایی با هم دارند) و به این نکته رسیده‌اند که وقت آن است که موضوع را دوباره مورد مداقه قرار دهند.

هیلزبورو در کالیفرنیا یک منطقه اعیان‌نشین نزدیک سان‌فراسیسکو است که مدارس مجتمعی‌اش روش‌هایش را تغییر داده است. این مجتمع با سه مدرسه ابتدایی و یک مدرسه دوره اول با معلمان همکاری کرده و با والدین گردهمایی‌هایی را برگزار کردند تا به یک راه حل و برنامه‌ای برای تکلیف خانه برسند که به دانش آموزان اجازه می‌دهد تا وقت آزاد زیادی را با والدینشان بگذرانند یا به بازی اختصاص دهند. در اوت 2017 آنها آغاز به اجرای برنامه به روز شده‌ای کردند که بر این نکته تاکید می کرد که تکلیف خانه باید «معنی دار» باشد و دادن تکلیف برای روزهایی که بعد از  آخر هفته یا بعد از یک تعطیلی می افتد ممنوع شود.»

جایگاه تحقیق و پژوهش و لزوم توجه به کاربست نتایج تحقیقات و مطالعات و یافته های علمی در اجرای پروژه‌ها و برنامه‌ها

مقاله پینسکر طولانی است و در ادامه به تاریخچه تکلیف خانه در مدارس امریکایی و نتایج تحقیقات پژوهشگران و محققان در این زمینه و کاربست آنها می پردازد. هدف از آوردن بخش ابتدایی این مقاله به جای مقدمه تاکید بر این نکته است که در نحوه تجویز و برخورد با تکلیف شب می توان اهمیت و جایگاه پژوهشگران، جامعه شناسان، روانشناسان و محققان تربیتی، روشنفکران، مصلحان اجتماعی، معلمان و مدیران و استناد به داده ها و استفاده از نتایج و نظرات آنها را در جای جای این تاریخچه دید؛ چیزی که در نقطه مقابل این روند قرار می گیرد تصمیمات خلق‌الساعه، مستبدانه و بدون در نظر گرفتن منافع عموم و سازمان و کشور است. تصمیماتی که  بدون مشورت، شبانه، تحت تاثیر جو یا با خواندن تنها یک کتاب یا منبع یا صحبت با تک فرد، خوشایند گروهی، پروپاگاندا، یا برای مصلحت و بقا و حیات اتخاذ می شود ره به جایی نخواهد برد و نتیجه‌ای جز اتلاف وقت و بودجه و انرژی نخواهد داشت و بی شک اشکالاتش در اجرا و عمل به مرور روی آب می‌آید و خود را نشان می‌دهد. برای مثال آیا طرح حذف کنکور یا مشق شب بر اساس پژوهش های میدانی یا تئوریک طولانی مدت پیشنهاد می شود یا تنها نوعی پروپاگاندا و مسکن بوده و تحت تاثیر جو ارائه می شود؟

جایگاه تحقیق و پژوهش و لزوم توجه به کاربست نتایج تحقیقات و مطالعات و یافته های علمی در اجرای پروژه‌ها و برنامه‌ها

می توانیم این بحث را به انتخاب افراد برای امور جاری و نیز سخنرانی‌ها و آن چه از چیزی که دهان نامیده می‌شود بیرون می‌آید تعمیم دهیم. وقتی بدون مطالعه و تحقیق و یادداشت و فکر و استفاده از چیزی که در بالای سرمان سنگینی می کند چیزی را بر زبان می آوریم یا مطلبی را در جمعی ادا می کنیم (مخصوصا با گسترش وسایل ارتباط جمعی) ممکن است عالمی را با آن ویران کنیم و از عواقب وحشتناک آن خبر نداشته باشیم. و وقتی بدون بررسی و مطالعه و بر اساس روابط پنهانی قدرت یا فشار از بالا و معیارهای خنده‌دار یا ایدئولوژیکی کسی را با سفارش بر مسندی می‌نشانی و بر مردم مسلط می‌گردانی جامعه را به مخاطره افکنده‌ای. مضافا برای اظهارنظر در زمینه‌ای خاص باید اطلاعات و تخصص کافی داشته باشیم.

محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در کانال تلگرامی خود در یادداشتی با عنوان تامل برانگیز «پوپوسیل» نوشت: «رئیس‌جمهور یا معاون اول او، فاقد اطلاعات محلی درباره حادثه هستند؛ و مدیریت بحران‌هایی نظیر سیل، نیازمند اطلاعات محلی دقیق است. مدیریت بحران، عملی بسیار تخصصی با پروتکل‌های مشخص بین‌المللی، رشته‌ای دانشگاهی با انواع راهنماها و استانداردهایی است که متخصصان خود را طلب می‌کند. (این را وقتی با دقت فهمیدم که در جلسات کمیته تخصصی مدیریت بحران کمیته ملی پلاسکو شرکت کردم.) رئیس‌جمهور یا معاون اول، مدیر بحران نیستند، و به معنای تخصصی، اصلاً حق مداخله هم ندارند. آن‌ها حق ندارند درباره عملیات اجرایی در صحنه دستوری صادر کنند. یادم هست مدیر یکی از کارگروههای تخصصی کمیته ملی حادثه پلاسکو در جلسه استماع سخنان یکی از مدیران ارشد، وقتی آن مدیر ارشد از به دست گرفتن مدیریت حادثه سخن گفت، با صراحت به ایشان گفت، «مگر شما دوره آموزشی مدیریت بحران دیده بودید که مدیریت حادثه را در دست گرفتید؟» کاربست نتایج، تحقیقات، پژوهش ها و یافته های علمی محققان و استادان دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی و پژوهشی و استفاده از نظرات متخصصان و کارشناسان و مشورت گرفتن از آنها در اجرای پروژه ها و برنامه ها و مسایل زیست محیطی و تاثیرات زیست محیطی و در نطر گرفتن ملاحظات ایمنی و زیست محیطی در ایران محلی از اعراب ندارد

در ادامه بحث به چند نمونه از پروژه ها و برنامه هایی خواهیم پرداخت که در آنها مطالعات و تحقیقات و یافته های علمی محلی از اعراب ندارد و تنها بر اساس تصمیمات کارشناسی نشده و  یا بر پایه مطالعات سطحی، جهت دار و کوتاه مدت اجرا شده و منافع کشور و سازمان مربوطه مدنظر قرار نگرفته است.

  •   در جلسه انجمن اولیا و مربیان یکی از مدارس ابتدایی مجهز از وزیر دعوت کرده اند تا حضور داشته باشد. او در این جلسه حضور می یابد و سخنرانی می کند و از دغدغه ها و نگران های خود می گوید. گروهی از والدین که صدایشان بلندتر از دیگران است از سنگینی تلکیف خانه که به دانش آموزان داده می شود گلایه می کنند. فردا وزیر به این فکر می کند که دادن تکلیف منزل را در مقطع ابتدایی قدغن کند.
  •   مدیر دبیرستانی اسلایدهایی را درباره آموزش و پرورش ژاپن که در یکی از شبکه های اجتماعی پست شده مطالعه می کند. او با دیدن یکی از برنامه های مدارس ژاپن که محول کردن نظافت مدرسه به دانش آموزان است هیجان زده می شود. اوایل سال تحصیلی است و برای دبیرستان هنوز سرایدار یا همکار خدماتی معرفی نکرده‌اند. مدیر دست به کار می شود و می خواهد نظافت دبیرستان را مانند مدارس ژاپنی به دانش آموزان محول کند!
  •   نماینده مناطق سیل زده از رییس جمهور درخواست دادن سهمیه خاص برای دانش آموزان پشت کنکوری به بهانه برده شدن کتاب هایشان توسط باران و سیل می کند (سایت الف، 7 فروردین 1397).
  • گروهی برای کنترل سیلاب‌های اخیر در گرگان و آق قلا نسخه ای اورژانسی و فوری می پیچند و در محل تصمیم به انفجار بخش هایی از خطوط راه آهن می گیرند.
  •   کارخانه‌ای پتروشیمی دور از شهر وسط زمین های کشاورزی یکی از شهرهای محروم ایران احداث شده و آماده بهره برداری است. نمایندگان مجلس، امام جمعه، فرماندار، فرماندهان، اعضای شورای شهر و مقامات و یکی از معاونان وزیر مربوطه برای افتتاح این پروژه عظیم در محل حضور دارند. جمعیت زیادی در صحنه حاضر هستند. مقامات شروع به سخنرانی می کنند. نماینده شهر با حرارت تمام ار زحماتی که کشیده تا مجوز کارخانه را برای شهر بگیرد سخن می گوید. او از مصایب و رنج هایی سخن می گوید که متحمل شده تا دولت را برای تامین بودجه این پروژه متقاعد کند. او خوشحالی خود را از این که تعدادی از بیکاران شهر در این کارخانه مشغول به کار خواهند شد مخفی نمی کند. همه حرفهایی برای گفتن دارند و بازار تشکر و قدردانی داغ است. اما تنها چیزی که اصلا اشاره ای به آن نمی شود اثرات مخرب زیست محیطی این پروژه است. ظاهرا همه خوشحال هستند. اما در پشت صحنه و در طول تکمیل این پروژه کسی به تحقیقات، حرف ها، اعتراضات و هشدارهای گروه کوچکی از  دانشجویان و استادان و طرفداران محیط زیست درباره تاثیرات مخرب زیست محیطی این پروژه وقعی نمی‌نهد. این گروه به خاطر فصای حاکم  و بیکاری در منطقه کاری از پیش نمی برد. ..... چند سال بعد کارخانه مذکور که مثلا به روز بوده با دستگاههای فرسوده و از رده خارج زمین‌های کشاورزی اطراف را آلوده کرده است. شکایت کشاورزان به جایی نمی رسد. کارخانه به کار خود ادامه می دهد. سرطان و تولد نوزادان ناقص‌الخلقه بین روستاییان بیشتر شده است. مردم احساس پشیمانی می کنند .....

آن چه در همه این موارد مشترک است اقدامات و حرف‌های بدون فکر و مطالعه است. توجه نکردن به مطالعات و نتایج تحقیقات، پژوهش‌ها و یافته‌های علمی، و هشدارهای دانشمندان و محققان داخلی و خارجی و مد نظر قرار ندادن نظرات آنها در اجرای پروژه‌ها و برنامه‌ها در دهه‌های گذشته نتایج فلاکت باری به بار آورده است.

وب سایت خبرآنلاین (4 فروردین 1398) در گزارشی از مقاله‌ای بحث می کند که در سال 1396 توسط دانشجویان مهندسی عمران دانشگاه تبریز به چاپ رسیده و سیل آق قلا را پیش بینی کرده است. حتی با فرض اینکه این مقاله به رویت مسئولین مربوط رسیده باشد با توجه به سیستم حاکم بر ادارات و مدیریت کشور و اهمیت ندادن به مطالعات و تحقیقیات بعید به نظر می رسید که دست به اقدامات مهمی می زدند .

بی شک اجرای پروژه‌ها و برنامه‌ها بدون مطالعه و تحقیق و بی توجهی به هشدارها و انتقادهای محققان، و تحقیقیات انجام گرفته و عدم پیش‌بینی و رعایت نکردن ضوابط شهرسازی و گماردن مدیران و آدم های سیاسی و غیرعلمی که سررشته ای از امور ندارند بر سر کارها در راه افتادن سیل‌های ناگهانی اخیر بی‌تاثیر نبوده است. به این بهانه در زیر به پاره ای از اقدامات، برنامه‌ها و پروژه‌هایی که بدون مطالعه و توجه به هشدارها و مطالعات دانشمندان و محققان و با تصیمیم گیری‌های کوتاه مدت در سالهای اخیر انجام شده اشاره می شود.

حذف و احیا معاونت و امور تربیتی آموزش و پرورش هم داستان پرپیچ و خم خود را دارد. هر دو گروه، هم حذف‌کنندگان و هم احیاگران ادعا می کنند که اقدام آنها بر اساس تحقیق و پژوهش انجام گرفته است. مرتضی حاجی وزیر وقت آموزش و پروش در مقابل منتقدان حذف امور تربیتی گفت «حذف معاونت پرورشی بر اساس پژوهش‌های علمی صورت گرفته است» او همچنین به طرفداران احیای امور تربیتی گفت: «با توجه به اینکه تصمیم‌گیری قبلی برای حذف معاونت پرورشی در آموزش و پرورش مبتنی بر پژوهش‌های علمی بود، احیای دوباره آن نیز باید به اتکای پژوهش‌های علمی انجام شود».

این وزیر در جای دیگری می گوید: ««تصمیم‌گیری در مورد امور مربوط به آموزش و پرورش باید با تکیه بر مطالعات و یافته‌های علمی باشد. مشخص است که جوهر و هدف آموزش و پرورش رسیدن به هدف‌های تربیتی است و اگر هدف تربیتی را از آموزش و پرورش بگیریم چیزی باقی نمی‌ماند.»

حاجی تاکید کرد: «حذف معاونت پرورشی مبتنی بر بیش از 10 گزارش تحقیقاتی بود که در آموزش و پرورش مستند است در حقیقت من یافته‌های انجام شده را به اجرا گذاشتم؛ مواردی که قبلا تصمیم‌گیری شده ولی اجرا نشده بود». سوءمدیریت‌ها و محول کردن کارها و مسئولیت‌ها به افراد غیرمتخصص، غیرحرفه‌ای و فرصت‌طلب هم وخامت اوضاع را دوچندان می‌کند

تاکید یک وزیر بر استفاده از نتایج، یافته‌ها و داده‌های تحقیقیات و پژوهش‌های انجام گرفته برای اجرای برنامه‌ها در آموزش و پرورش و اهمیت دادن به آن حتی اگر تنها در حرف خلاصه شده باشد را باد قدمی مثبت و رو به جلو تلقی کرد، سنتی میمون که باید ادامه پیدا می کرد. اما در سال 1384 مجلس با استناد به گزارش مرکز پژوهش های مجلس طرح احیای امور پرورشی را در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس تصویب و معاونت پرورشی آموزش و پرورش با اندکی تغییر در عنوان و وظایف در سال 1385 احیا شد و به دنبال آن اولین کنفرانس ملی آموزش امور تربیتی کشور (6 تا 8 اسفند 1386) با هزینه‌ای سنگین و در دوران ماه عسل درآمدهای نفتی کشور برگزار شد.

اما سوال اساسی این است که احیای امور تربیتی تا چه حد بر اساس داده ها و استناد به یافته های پژوهشی انجام گرفته است. گروهی انگیزه های سیاسی و ایدئولوژیکی و جناحی را در احیا آن بی‌تاثیر نمی دانند. با تمام اینها شاید از برونداد و نتایج عملکرد امور تربیتی و پرورشی در طول سالهای پسااحیا بتوان قضاوت کرد که حق به جانب کدام گروه بوده است. ناگفته پیداست که تحقیقات و پژوهش‌ها باید بی طرفانه و بدون جهت داری و یا سوگیری خاصی انجام گیرد.

علیرضا صادقی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی در یادداشتی (صدای معلم، 19 فروردین 1398) با عنوان «مرگ رشته، مرگ دفتر تالیف!» با زیر سوال بردن انتخاب علی ذوعلم به عنوان رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش به جای محی‌الدین بهرام محمدیان و به دنبال آن انتخاب حمید محمدی به معاونت ایشان می نویسد: «در تاریخ علم برنامه درسی، دوره ای وجود دارد که جوزف شوآب از آن به عنوان مرگ رشته برنامه درسی یاد می کند. دلیل این امر هم حضور نامتخصصان رشته، در جایگاه سیاست گذاری، تهیه و تولید برنامه درسی است. مرگ عمل برنامه درسی در ایران، با همان تعبیری که شوآب از آن یاد می کند، در دوره های مختلف حیات سازمان پژوهش رخ داده است. اما برهه حاضر، برهه کاملا ویژه ایست که نه رشته تخصصی رئیس و نه معاون ایشان، برنامه درسی و یا دست کم حوزه های نزدیک به برنامه درسی نیست.» و در خاتمه این یادداشت می افزاید: « انتخاب یک روحانی غیر متخصص در حوزه برنامه درسی برای معاونت تالیف سازمان پژوهش، همان قدر بی معنا به نظر می رسد که استاد برنامه درسی را به عنوان خلبان ایرباس انتخاب کنند.»

سارا رجبوا در مقاله‌ای در 26 آبان 1394 در وب سایت خبری آذرنیوز با عنوان «ایران با بودجه‌ای ناکافی با مشکلات زیست محیطی خود دست و پنجه نرم می کند» می نویسد: «کامران دادخواه استاد اقتصاد در دانشگاه امریکایی نورث ایسترن می گوید که ایران در حال حاضر با مشکلات جدی و مخرب زیست محیطی و اکولوژیکی روبروست. دادخواه گفت: «آلودگی هوا در شهرهایی مانند تهران به سطح خطرناکی رسیده است. در واقع بر اساس گزارش ها و داده های داخلی و بین المللی ایران در میان آلوده ترین کشورها در جهان طبقه بندی می شود و دارای بدترین هوا برای تنفس می باشد و از طرفی با کمبود آب مواجه است. دریاچه ها و رودخانه هایش خشک شده و مقامات دولتی همواره درباره سهمیه بندی قریب الوقع آب هشدار داده اند.»    

او سوءمدیریت در رهبری و مدیریت بحران اکولوژیکی در کشور را مقصر اصلی در بوجود آمدن وضعیت فعلی دانست. دادخواه گفت: «تا حد زیادی این وضعیت فاجعه بار نتیجه سیاست های غلطی است که در طول 35 ساله گذشته اتخاذ شده است. با این وجود باید خشکسالی در سال‌های اخیر را نیز که باعث تشدید کمبود آب شده به آن اضافه کنیم.»

این متخصص تاکید کرد که یک علت کمبود آب سیاست های کشاورزی دولت های ایران بوده است.

این استاد دانشگاه نورث ایسترن گفت: «از روز اول تاسیس جمهوری اسلامی، اشخاصی که از دانش و تخصص اقتصادی و کشاورزی هیچ بهره ای نداشتند به ترویج و تبلیغ بحث «خودکفایی» پرداختند. بعد از سالها مراسم جشن و بزرگداشت های غیرواقعی ایران هنوز غله و سایر اجزای اصلی مواد غدایی را از خارج وارد می کند. اما این سیاست ها با شیوه های قدیمی و منسوخ کشاورزی درهم آمیخته و منجر به مصرف بی رویه و بیش از اندازه آب در کشاورزی و زهکشی آب های سطحی شده است. آنهایی که بر خودکفایی پافشاری می کردند همان هایی بودند که از اقتصاد اسلامی حمایت می کردند.»

جایگاه تحقیق و پژوهش و لزوم توجه به کاربست نتایج تحقیقات و مطالعات و یافته های علمی در اجرای پروژه‌ها و برنامه‌ها

ناصر کریمی در 4 خرداد 1390 در گزارشی برای آسوشیتد پرس با عنوان «بزرگترین دریاچه ایران در حال تبدیل شدن به شوره زار» نوشت: «ساخت جاده میان گذر بین تبریز و ارومیه دو شهری که در شرق و غرب دریاچه واقع شده اند از میان دریاچه ارومیه کامل شد. هیچ مطالعه عملی و امکان سنجی و نیز مطالعه زیست محیطی در طراحی آن به عمل نیامد. کارشناسان و طرفداران محیط زیست بر این باورند که این پروژه وضعیت دریاچه را بیش از پیش وخیم‌تر کرده است چرا که این جاده به عنوان مانعی جلوی جریان آب دریاچه را می‌گیرد.»

جایگاه تحقیق و پژوهش و لزوم توجه به کاربست نتایج تحقیقات و مطالعات و یافته های علمی در اجرای پروژه‌ها و برنامه‌ها

گاردین در گزارشی در 27 فروردین 1394 با عنوان «خوزستان چگونه از سرزمینی پرآب و حاصلخیز به سرزمینی خشک و لم یزرع تبدیل شد» می نویسد: سد گتوند که سه سال پیش برای تامین آب مزارع نیشکر افتتاح شد روی بسترهای نمک قرار دارد. مهندسی که سه سال روی سد کارون که در سال 1355 تکمیل شد کار کرده است اظهار می دارد: «ما بررسی و تحقیقاتی را روی مناطق پیرامون سد گتوند در دهه 1350 انجام داده بودیم، به همین علت است که سد در آن زمان ساخته نشد، ما می دانستیم که ساخت این سد مستقیما روی غلظت نمک آب تاثیر می گذاشت. آمار و ارقام و تحقیقات انجام گرفته موجود و در دسترس بود اما به هر حال آنها سد را احداث کردند.»

این مهندس به شدت از سیاست های آبی بعد از جنگ در خوزستان انتقاد می کند: «در آن زمان که من کار می کردم فقط یک سد در این استان وجود داشت، حالا بیش از 14 سد وجود دارد.» او با حیرت سرش را تکان می دهد و توضیح می دهد که عواقب ساخت سدها چیزی کاملا بدیهی بود. این مهندس می گوید: «پیش بینی های ما واقعا با آن چه که اتفاق افتاد تقریبا تطابق کامل داشت. اما کسی نرفت تا به آن محاسبات و مطالعات نگاهی بیاندازد. بدتر از همه اینکه احتمالا آنها آن تحقیقات انجام شده را دیدند و اهمیتی ندادند.»

سعیدی اعتقاد دارد که شرکت های نفت چینی که در زمان دولت احمدی نژاد به کشور آمدند مشکل آب را دوچندان کرده اند. او می گوید: «تکنولوژی آنها ار تکنولوژی اروپاییها عقب‌تر است و فرسنگ ها با آن فاصله دارد، کار آنها تنها ویران کردن زمین ها بود.» او توضیح می دهد که برای یافتن نفت هکتار هکتار از گونه های گیاهی تالاب هورالعظیم و اطراف آن سوزانده یا با بلدوزر نابود شدند.

در جای دیگری از این مقاله آمده است: «اما مردم تغییرات ناگواری را در اکوسیستمشان تجربه می کنند. روستاییان این تغییرات گسترده را به نیشکر و تجارت آن نسبت می دهند. در سال 1341 هفت تپه، منطقه ای در 15 کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش، به یک شرکت تولید نیشکر به وسعت 10000 هکتار تبدیل شد. این نشانی از نفوذ امریکا بعد از تحریم شکر کوبا و نمونه ای از دخالت امریکا در خوزستان بود که به برنامه اصل چهار ترومن در دهه 1950 یعنی زمانی که کشاورزان در مناطق حاصل خیزتر شمالی می زیستند بر می گشت.»

«بعد از جنگ ایران و عراق شرکت دیگری با وسعت 70000 هکتار در جنوب اهواز در دهه 1990 تاسیس شد. در کنار آن صنایع جانبی شامل تولید فیبر، الکل صنعتی و خوراک دام بوجود آمده است. رضا سعیدی کارشناس کشاورزی که به مدت 20 سال در این منطقه کار کرده است می گوید: «نیشکر محصول بومی این منطقه نیست و پیامدهای زیست محیطی آن فاجعه بار است.»

«سازمان آب و برق خوزستان، سازمانی دولتی که زیر نظر وزارت نیرو فعالیت می کند مکررا اعلام کرده است که آفت کش‌ها و الودگی های ناشی از تولید نیشکر منبع اصلی آلودگی آب است.»

مهم ترین بخش طرح در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بین سال های 1368 و 1376 به مرحله اجرا در آمد. سعیدی می گوید: «ساخت و سازهای مدام و رشد و توسعه بدون در نظر گرفتن عواقب و پیامدها وجه مشخصه دولت رفسنجانی بود به طوری که چهره این منطقه از سرزمینی پرآب و علف به مخروبه ای متروک تبدیل شد.»

«در سال های قبل از آغاز صنعت نیشکر، بیش از 10 نفر از استادان گروه کشاورزی دانشگاه اهواز در نامه هایی عواقب فاجعه بار آن را پیش بینی کرده و بسیاری از آنها گزینه های جایگزین پیشنهاد کرده بودند. بیشتر این استادان  آخر سر کشور را ترک و برای کار به خارج از کشور مهاجرت کردند و یکی از آنها به بازنشستگی اجباری تن در داد. آنها به خاطر دو علت عمده به طرح معترض بودند: اینکه آلودگی وارد جریان های آب خوزستان می شد و دیگر اینکه پروژه نیاز به مصرف بیش از حد آب داشت.» «ساخت جاده میان گذر بین تبریز و ارومیه دو شهری که در شرق و غرب دریاچه واقع شده اند از میان دریاچه ارومیه کامل شد. هیچ مطالعه عملی و امکان سنجی و نیز مطالعه زیست محیطی در طراحی آن به عمل نیامد. کارشناسان و طرفداران محیط زیست بر این باورند که این پروژه وضعیت دریاچه را بیش از پیش وخیم‌تر کرده است چرا که این جاده به عنوان مانعی جلوی جریان آب دریاچه را می‌گیرد.»

«نیشکر محصولی است معروف به مصرف زیاد آب که این منجر به از بین رفتن زیستگاه و فرسایش خاک می شود. یک مساله دیگر هم در بین بود: شوری خاک که مقدارش در مناطقی که برای پروژه در نظر گرفته شده بود بالا بود، بنابراین برای تخلیه آن نیاز به آب اضافی بود.»

«وقتی در مزارع نیشکر قدم می زنید متوجه تکه زمین هایی خالی می شوید که پودر سفید یعنی نمک خاک قهوه ای آنها را پوشانده است. این زمین ها کاملا تضعیف شده و دیگر قابل استفاده نیستند.»

همچنین گاردین در مقاله ای در 19 اردیبهشت 1395 به قلم علی میرچی و کاوه مدنی با عنوان «ایده‌ای بزرگ اما معیوب برای مشکلات آب ایران» با برشمردن اشکالات «دو پروژه معروف انتقال آب تصفیه شده (نمک زدایی شده) از دریای خزر و خلیج فارس و دریای عمان به فلات مرکزی ایران» می نویسند: «راه حل های عرضه محور که زمانی غرور هر ایرانی را برمی انگیخت حالا به عنوان علت اصلی تخریب محیط زیست قلمداد می شود که به صورت خشک شدن دریاچه ارومیه، بزرگترین دریاچه شور خاورمیانه، و در ریزگردها و طوفان های غبار در غرب و شمال غرب کشور خود را به خوبی نشان داد. همچنین کم شدن منابع آب های زیرزمینی علامت روشنی است از رعایت نکردن عوامل زیست محیطی و مدیریت ناپایدار و ناتوانی ملی که باعث شده برداشت و استفاده از آب بر پر شدن طبیعی سفره های زیر زمینی پیشی بگیرد.»

«حجم و وسعت پروژه های انتقال آبی که برنامه ریزی شده به این معنی می تواند باشد که هر نوع محاسبه اشتباه می تواند صدمات عمیق و دائمی بر جا بگذارد. شکست ها و اشتباهات گذشته باعث شده که به این پروژه ها با دیده شک و تردید نگریسته شود. سد گتوند، سدی در استان خوزستان روی بستری از نمک احداث شده که باعث شده آب در مخزن سد شور  و غیر قابل استفاده شود: فاز برنامه ریزی طرح قادر نبود تشخیص دهد که زمین شناسی منطقه اجازه ذخیره آب مناسب برای آبیاری را نمی دهد.»

کاربست نتایج، تحقیقات، پژوهش ها و یافته های علمی محققان و استادان دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی و پژوهشی و استفاده از نظرات متخصصان و کارشناسان و مشورت گرفتن از آنها در اجرای پروژه ها و برنامه ها و مسایل زیست محیطی و تاثیرات زیست محیطی و در نطر گرفتن ملاحظات ایمنی و زیست محیطی در ایران محلی از اعراب ندارد به طوری که معمولا توسعه پایدار و مسایل ایمنی و زیست محیطی در اجرای طرح ها در اولویت قرار نمی‌گیرد و پارامترهایی مانند منافع کوتاه مدت، مصلحت، خودنمایی، نشان دادن و جلب توجه، امنیت، تامین منافع گروهی خاص و مقاصد تبلیغاتی بر صبغه علمی و تحقیقی طرح ها می‌چربد.

همچنین سوءمدیریت‌ها و محول کردن کارها و مسئولیت‌ها به افراد غیرمتخصص، غیرحرفه‌ای و فرصت‌طلب هم وخامت اوضاع را دوچندان می‌کند. ضروری است که نتایج و نوشته‌ها و تحقیقات محققان داخلی و بین المللی مخصوصا ایرانیان خارج از کشور که به صورت علمی و بی طرفانه و دلسوزانه به تحقیق می پردازند نیز مد نظر قرار گیرد. البته باید مواظب بود که منافع دانشمندان و سیاستمداران یکی نشود چرا که ممکن است منجر به جعل داده‌ها شود.

همچنین برای رسیدن به نتایج مطلوب از محققان در رشته های مختلف هم در خصوص ایمنی و سلامت عموم و مسایل زیست محیطی و برنامه های آموزشی کمک گرفته شود. سیاستمداران بایستی دنباله رو دانشمندان شوند نه اینکه با مدرک‌هایی که یدک می کشند ادای دانشمندان و محققان را دربیاورند.

اجرای حذف تکلیف خانه بدون پشتوانه پژوهشی و علمی، انتصاب‌های غیرکارشناسی و رابطه‌ای برای پست های تخصصی، حذف مسیل کناری دروازه شیراز، اجرای سد گتوند در خوزستان، احداث پل و راه میان گذر دریاچه ارومیه، تبدیل زمین های دیم به آبی و کشت بی رویه میوه هایی مانند هندوانه و سیب با مصرف بالای آب مثال های چندی از این نوع طرح های غیرکارشناسی شده و بدون لحاظ کردن مسایل تحقیقی و علمی و زیست محیطی  هستند که با بودجه های کلان اجرا شده و با گذشت زمان اشکالات آنها به خوبی خود را نشان داده است. چرا که نظرات دانشمندان و محققان و نتایج تحقیقات و پژوهش های آنها لحاظ و به کار گرفته نشده است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در پژوهش

حاق سيزليق و مطالبه گری در کودکان و دانش آموزان ترکیه ای

یکی از فامیلهای بسیار نزدیکم که از فارغ التحصیلان رشته زبان انگلیسی است و تجربه بسیار خوبی در آموزش و استادی زبان دارد و تمامی مراحل علمی و آموزش رفتاری برای تبدیل شدن به یک استاد بسیار خوب زبان را دارا می باشد، به دلیل انباشت نیروی بیکار و ناتوانی دولت در ایجاد ظرفیت های اشتغال در سه بخش دولتی-  تعاونی و خصوصی جلای وطن کرده و به یکی از مدارس حرفه ای آموزش زبان به کودکان سه سال به بالا در کشور ترکیه پیوسته است.

در دیدار اخیرم در ارومیه که ایشان هم بعد از ۴۰ روز کاری بنا به ضرورت به مرخصی آمده بود، یکی از تجربه های فرهنگی- اجتماعی این عمر چهل روزه را که بسیار آموختنی است؛ بدین گونه نقل می کرد. قدرت فشار افکار عمومی مهمترین ابزار فشار ملت بر دولت و دولتمردان برای اصلاح امور است

در مدرسه ای که به کودکان آموزش زبان می دهند. در طی روز علاوه بر وعده های رسمی صبحانه و نهار از کودکان به صورت میان وعده نیز پذیرایی می شود و یکی از میان وعده های پذیرایی ماست است و مربی جوانی که پذیرایی را انجام می داد به دلیل آلرژی و حساسیت خاص یکی از بچه های ۴ ساله به ماست برای آن بچه یک عدد سیب روی سینی ایشان قرار می دهد.
سایر کودکان با دیدن سیب برای یکی از بچه ها و ماست برای بقیه به این رفتار به ظاهر تبعیض آمیز اعتراض می کنند و با کوبیدن قاشق هایشان بر بشقاب ها یک صدا و آرام می گفتند :

حاق سزلخ ( ناحقی) حاق سزلخ......!
در قبال این اعتراض منظم و یک صدای کودکان، مربی جوان دستپاچه شده بود و در برابر خواسته ی به حق و اتحاد قدرتمندانه و رفتار به دور از خشونت کودکان با احساس شرم و تسلیم برای تک تک کودکان یک سیب روی میزشان گذاشت و بحران ناشی از تبعیض خیرخواهانه را خاموش و از کودکان حاضر در سالن پذیرایی عذر خواهی کرد.

سه درس مهم این موضوع می توان گرفت:
۱- کودکان را از سنین پایین به حقوق خود و روش مطالبه آن آشنا کنیم.
۲-حق گرفتنی است و باید برای گرفتن حق حرکت و اقدامی کرد.
۳- مدیران و صاحبان قدرت ملزم به پاسخگویی به مطالبات مردم هستند.

فرهنگ نقد و اعتراض یک ضرورت اساسی برای تعالی هر جامعه و سازمانی است و همین فرهنگ تضمین گر تحقق آزادی های سیاسی - اجتماعی-فرهنگی- اقتصادی و مدیریتی است و همچنین ضامن سلامت و بهبود امور و اصلاح کجی ها و نا راستی ها است.

قدرت فشار افکار عمومی مهمترین ابزار فشار ملت بر دولت و دولتمردان برای اصلاح امور است. اگر ملت از قدرت واقعی خود بر اساس حق حاکمیت مردم از طریق انتخابات ها و حق حاکمیت خود از طریق انتقادها- مطالبات و استیضاح منتخبین و بر کناری آنها با تکیه بر کار صحیح سیاسی و با حفظ اقتدار کشور و نظام ، استفاده کنند. ایران اسلامی خواهد توانست به بالاترین سطح بلوغ سیاسی برای تحقق عدالت اجتماعی و شفافیت اقتصادی دست پیدا کند.
 یکی از مهمترین کارکرد احزاب در تحقق کارسیاسی به جای سیاسی کاری موجب احیای فرهنگ نقد و اعتراض می شود. همچنین آحاد جامعه هم در قالب احزاب می توانند نقد و اعتراض خود را با هدف اصلاح امور و بهبود اوضاع و اعمال قدرت بر دولت مردان به منصه ی ظهور برسانند.
فرهنگ مبتنی بر انتقاد-اعتراض و مطالبه از طریق احزاب که با مجوز قانونی و به عنوان سازمان های مردم نهاد سیاسی برای سیستماتیک کردن نقد- انتقادات- اعتراضات - اظهار نظر و مطالبات مردمی تاسیس شده است؛ راه جامعه را به سوی توسعه و کمال باز می کند و فرهنگ مبتنی بر نق و سرزنش و تند خویی راه تعالی انسان و جامعه را سد و سرکوب می کند. به همین دلیل بازگشت به کار سیاسی از طریق نهادهای رسمی  مردمی(احزاب) و حضور افراد فعال جامعه با سلیقه های متفاوت در احزاب با رویکردها و الویت های متناسب با مردم راهگشای اصلی مدیریت قدرت است.

کانال رسمی حزب تدبیر و توسعه ایران اسلامی

منتشرشده در یادداشت

رتبه جهانی ایران در شاد بودن

بر اساس شاخص‌های بین‌المللی، مردم ایران در ردیف صد و هفدهم « شادترین مردمان جهان » قرار گرفتند.
ایران در سال ۲۰۱۸، یازده پله در جدول «شادترین مردمان جهان» سقوط کرده است اما در سال ۲۰۱۷، دو پله در این جدول صعود کرده بود.
این رتبه‌بندی بر اساس شاخص‌های «تولید ناخالص ملی»، «امید به زندگی»، «آزادی»، «سخاوت»، «حمایت اجتماعی» و «فساد در دولت‌ها و شرکت‌ها» تهیه شده است.
فنلاند، دانمارک و نروژ ، به ترتیب رتبه‌های اول تا سوم «شادترین مردمان جهان» را کسب کرده‌اند.
ایران نیز پس از کشورهای اسرائیل، امارات، عربستان، قطر، ترکیه، لبنان و فلسطین، در رتبه‌ی ۱۱۷ جهانی قرار گرفته است.
منظور از شادی در این بررسی میزان رضایت از زندگی است.
ایرانیان در خوشگذرانی و بذله گویی در جهان شاخص هستند ولی از نظر حکمرانی رتبه پایینی دارند که منجر به کاهش رضایت از زندگی شده است.

رتبه جهانی ایران در شاد بودن

کانال سواد زندگی

منتشرشده در یادداشت

کودکان و زنان زباله گرد و محیط زیست در ایران

زباله گردی در جامعه ما تبدیل به فرهنگی رایج گردیده است. ما به کرّات در شهر و محل زندگی خود ، شاهد صحنه هایی زشت و آزاردهنده ای بوده ایم و متأسفانه همچنان هستیم . زباله گردی تبدیل به یک حرفۀ خانوادگی جهت کسب درآمد و گذران زندگی گردیده است. این معضل ، متولّی بازدارنده ای برای خود ندارد. شهرداری ، وزارت بهداشت ، بهزیستی ، نیروی انتظامی ، قوۀ قضائیه ، شوراهای شهر و مجلس ، هیچ کدام درگیر موضوع تا حد جلوگیری از جریان و تسرّی زباله گردی در جامعه با وضع قوانین بازدارنده ، نیستند. ما هم همچون یک پدیدۀ طبیعی بدان خو گرفته ایم و جزوی از فرهنگ جامعه شهری گردیده است . قباحت آن از بین رفته و حتی خیلی از اوقات تا حد بی حسی رسیده است چون آن قدر درگیر زندگی خود و روزمرگی هستیم که نیازی به نگریستن و آه برآوردن هم نمی بینیم . دیگر کسی نگران سلامتی و رعایت بهداشت آنان نیست. یک روز از ساعت هفت صبح و شاید زودتر جمع آوری زباله آغاز می شود و تا آخر شب ادامه دارد. گاه به تنهایی فقط پدر خانواده و گاه با همراهی پسر و یا پسران . به نظر شما هنگام برگشت به منزل ، امکان استحمام برای همۀ این افراد وجود دارد ؟ روابط خانوادگی چنین اشخاصی با ثبات و گرم و صمیمی است و یا زشتی و کثافت زباله بر روح و خُلق آنان اثر می گذارد ؟

از سویی دیگر خستگی کاری که نیاز به پیمودن مسیری بی انتها در طی روز دارد ، بر رفتار آنها چه تأثیر اتی می تواند بگذارد؟ یعنی باید به مخاطره افتادن روابط خانوادگی چنین افرادی را نادیده بگیریم ؟ چون مهم نیستند و یا ارزش دیده شدن ندارند ؟ شغل کاذبی که هر چند ایجاد درآمد می کند اما برشی از واقعیت تأمین ناصحیح زندگی تعدادی از افراد است که نیازی به تحصیل و کسب مهارت و تخصص هم ندارند. یعنی شغلی با مشقت ، اما بدون نیاز به گزینش و تبعیت از شرایط و ضوابط استخدام .

قبل از انقلاب چنین صحنه هایی یا نبود و یا تا این حد سازمان یافته نبود. فقر و نابرابری اجتماعی و از سویی موجه ندیدن دزدی و گدایی ، آنان را به این مسیر هدایت نموده است. هم زمان با گسترش بی رویه شهرها به دلیل افزایش دو برابری جمعیت از دهه 60 به بعد ، مهاجرت به شهرها نیز افزایش یافت. حاشیه شهرها بیشتر و بیشتر شد و ناهمگنی آن با زندگی شهری ، اوج گرفت. تضاد فرهنگی و ناهمخوانی نوع و سبک زندگی ، بر ابعاد نابرابری و تضاد اقتصادی – اجتماعی ، دامن زد . شهرها به طور غیراصولی توسعه یافتند و تعدّد نیازها ، عده ای را ناتوان در برآورد سازی آنها ساخت . لذا به سوی زباله گردی آن هم با درگیر کردن کودکان و امروزه زنان رفتند. کودکان برای جمعیت روستایی و عشایری و در حاشیه شهرها ، همیشه به مثابۀ نیروی کار ارزان برای کسب درآمد بوده و هستند. آنان از بازی کودکانه و آموزش و تحصیل ، در سایۀ بی اعتنایی ما باز می مانند و روزیِ خود و خانوادۀ خود را با فرو رفتن در داخل سطل آشغال های شهرداری در همه جای شهر ، خصوصا در مناطق مرفه نشین ، به دلیل خاص و فراوان بودن زباله های به درد بخور ، می یابند. آنان تا کمر برای برداشتن زباله های خشک داخل سطل آشغال ها فرو می روند.
ارزش زباله و زباله گردی تا حدی است که به "طلای کثیف" معروف گردیده است. بازیافت زباله در تمامی کشورها هم از حجم آزاردهندۀ آن مردم و مسئولان را می رهاند و هم تبدیل به ثروتی ملی می گردد . ایجاد اشتغال و تولیدات جانبی از آن ، مهمترین نتایج بازیافت زباله است.

کودکان و زنان زباله گرد و محیط زیست در ایران

تعریف زباله
" زباله به مجموعه مواد ناشی از فعالیت‌های انسان و حیوان که معمولاً جامد بوده و به صورت ناخواسته یا غیرقابل استفاده دور ریخته می‌شوند اطلاق می‌گردد. این تعریف به صورت کلی در برگیرنده همه منابع ، انواع طبقه ‌بندی‌ها ، ترکیب و خصوصیات مواد زاید بوده و به چهار دسته کلی زباله‌های شهری ، زباله‌های صنعتی و زباله‌های خطرناک و زباله‌های بیمارستانی تقسیم می‌ گردند. ما اجازه می دهیم تا چهرۀ کریه و زشت آسیب های اجتماعی در جامعه رواج یابد و بعد برای حل و فصل آن می نشینیم و تمهیداتی چون اجبار فیزیکی و کنترل اجتماعی به کار می بندیم . آن هم باز برای خودخواهی خود ، نه برای نجات آنان



دار و دسته کتفی‌ها و درآمد ۴ میلیاردی از زباله گردی
"به آنان زباله گردهای کتفی گفته می شود چون با کتف زباله‌ها را حمل می‌کنند. گونی بر روی کتف می‌اندازند که کل ابزارشان گونی 5 هزار تومانی است و هنگامی که توسط شهرداری نیز متوقف شوند گونی دیگری را خریداری و به کار خود ادامه می‌دهند. کتفی‌ها اکثرا ، افغان هستند. آنها با یک گونی ۵ هزار تومانی ، روزانه ۱۳۰۰ تن زباله در تهران جمع آوری می کنند. هر کیلو زباله با توجه به افزایش نرخ ارز ۳ تا ۴
هزار تومان به فروش می ‌رسد و سردسته این گروه ها روزانه میلیاردها تومان به جیب می زنند. میانگین محتوای هر گونی 50 هزار تومان ارزش ریالی دارد. سازمان پسماند با همراهی مناطق و نواحی باید وظایف ‌شان را به درستی انجام دهند و در کنار آنها شهروندان ، نیروی انتظامی ، بهزیستی و قوه قضائیه کمک کنند تا کتفی‌ها را سر و سامان دهیم. این افراد صد درصد غیرمجاز هستند و گرنه یک کارگر 16 و 17 ساله افغانی چطور وارد ایران شده است ؟! "(1)

افزایش قیمت زباله خشک از عمده دلایل افزایش افراد زباله گرد است و مانند بسیاری از مشاغل خودرو ، در کنار زباله گردها ، اخیرا در محله خود شاهد هستم که رفتگران شهرداری به جای تمرکز بر تمیز کردن کوی و برزن ، به دلیل دسترسی زودهنگام به زباله ها ، زباله های خشک را تفکیک و با برخی از وانت باران به توافق می رسند و برای دسترسی حتمی به مجموع زباله های مورد نظر ، به آنها تحویل و حقی از این خوش خدمتی از آنان دریافت می کنند. یعنی رفتگران از انجام وظایف اصلی خود ، باز می مانند.

کودکان و زنان زباله گرد و محیط زیست در ایران

فواید بازیافت زباله
" بازیافت زباله یعنی استفاده از مواد مصرف شده برای تولید کالا یا کالاهای دیگر ، مثلا تولید کاغذ از کاغذهای باطله و غیرقابل استفاده. یکی از بیشترین فواید بازیافت صرفه جویی در منابع طبیعی ماست. یعنی برای تولید کاغذ دیگر لازم نیست تعداد زیادی درخت که از مهمترین منابع طبیعی زیست محیطی ما محسوب می شوند ، قطع گردند. بلکه می توانیم به راحتی با استفاده از کاغذ ، مقوا یا روزنامه های باطله ، کاغذ مورد نیاز خود را تولید کنیم . از فواید دیگر بازیافت زباله می توانیم به صرفه جویی در تولید انرژی اشاره کنیم . با وجود این که برای بازیافت مواد هم انرژی مصرف می شود اما این انرژی خیلی کمتر از تولید مستقیم مواد مورد نیاز ماست. مثلا برای تولید آلومینیوم از آلومینیوم های بازیافت شده ، تا ۹۰ درصد انرژی کمتری نسبت به تهیه آن از معادن مصرف می شود. فایده دیگر بازیافت ، کاهش محل دفن زباله ها در سطح زمین است.
طبق آخرین آمار ، ایرانی ها سالانه بیست میلیون تن زباله تولید می کنند و متأسفانه این آمار نشان می دهد که ما خیلی بیشتر از سایر مردم دنیا زباله تولید می کنیم . چون بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت ، متوسط تولید زباله در جهان ۳۰۰ گرم و بر اساس آمارهای ارائه شده از وزارت کشور ، متوسط تولید زبالۀ ما در سطح کشور ۷۰۰ گرم ، یعنی چیزی بیشتر از دو برابر استاندارد جهانی است !
اهمیت این آمار زمانی بیشتر می شود که بدانیم بخش عمده ای از این تولید زباله شامل مواد غذایی است. به گزارش سازمان ملل روزانه هر نفر ۱۳۴ کیلوکالری غذا به هدر می دهد و قدر مسلم باز سهم ایرانی ها در این مورد نیز بیشتر است چون با فرهنگ اسراف مواد غذایی آشنایی دیرین داریم و ماجرا وقتی دردناک تر می شود که بدانیم ۳۵ درصد این مواد غذایی ، محصولات کشاورزی هستند که برای تولید آنها، میلیون ها لیتر آب مصرف شده است.

کودکان و زنان زباله گرد و محیط زیست در ایران

دفن زباله در زمین نیز آسیب های زیادی بر زمین و محیط زیست وارد می سازد ، اما ظاهرا برای ما حائز اهمیت نیست. هر چند که مدت هاست که پرونده ی دفن زباله ها در زمین بسته شده و کشورهای پیشرفته دنیا ، بخش زیادی از زباله ها را به چرخه مصرف برمی گردانند. به گزارش سازمان بهداشت جهانی ، آلمان هشتاد درصد از زباله های تولیدی خودش را بازیافت می کند و به چرخه مصرف برمی گرداند. این آمار شگفت انگیز است خصوصا اگر بدانیم این رقم در کشور ما با وجود بیش از ۶۰ کارخانۀ بازیافت در سطح کشور ، تنها هفت درصد از کل زباله ها را شامل می شود !

به طورکلی بازیافت مواد به سه دسته تقسیم می شود:
دسته اول : بازیافت موادی که بدون هیچ گونه فرایندی و فقط با شستشو ، ضدعفونی و رعایت مسایل بهداشتی قابل استفاده مجدد هستنند، مثل بطری های شیشه ای سالم.
دسته دوم: بازیافت موادی که پس از طی فرایندی به مواد جدید تبدیل می شوند. مثل شیشه خرده ، فلزات ، مواد پلاستیکی ، کاغذ و ......
دسته سوم : بازیافت مواد زاید ارگانیک مثل تبدیل مواد فسادپذیر به کود کمپوست و یا بازیافت انرژی ، مثل تجزیه بی هوازی مواد زاید فسادپذیر و تولید گاز مِتان.

آیا ممکن است بازیافت زباله، احساس کاذبی از امنیت را به ما القا کند؟!
بله . باید بدانیم که مسأله اصلی تخریب محیط زیست، انبوه زباله های تولید شده است و بازیافت این حس را به ما القا می کند که همچنان می توانیم با خیال راحت زباله تولید کنیم ، چرا که زباله ها بازیافت می شوند و مورد استفاده مجدد قرار می گیرند . بازیافت همین طور می تواند نگرش مصرف گرایی را در مردم فعال کند.

کودکان و زنان زباله گرد و محیط زیست در ایران

نحوۀ بازیافت زباله در 5 کشور جهان
سوئیس :
بهترین کشـور جهان از نظر تفکیک زباله و بازیافت زباله سوئیس است. در این کشور ، مردم و دولت با همکارى یکدیگر، بهترین سیستم بازیافت پسماندها رو اجرا مى کنند که زبانزد بسیارى از کشورهاى جهان است. در این کشور ، حتى روغن هاى مصرفى مردم هم بازیافت مى شود و در همه فروشگاه هاى کوچک و بزرگ این کشور ، سطل هاى زباله مجزایى براى پسماندهاى خشک و تر وجود دارد. ریختن زباله بر زمین در این کشور جرم محسوب مى شود و هر فردى که چنین کند ، جریمه می شود . همچنین در این کشور ، قیمت هر کیسه زباله به بیش از یک یورو مى رسد که در نتیجه افراد ترغیب مى شوند زباله هاى کمترى تولید کنند.

دانمارک :
در کشــور دانمارک هم الگویى کم نظیر از صنعت بازیافت زباله وجود دارد . در این کشور ، دولت از صنایعى که کمترین میزان زباله را تولید کنند، حمایت مى کند و گفته مى شود در این کشور سبز و پاک ، فقط قدری بیش از یک درصد از مردم در کار صنعت بازیافت و تفکیک زباله فعالیت مى کنند.

ژاپن :
در کشور ژاپن ، بازیافت زباله به طور شگفت انگیزی رو به پیشرفت است . مردم این کشور بسیار دلسوزانه و مسئول ، تمام مراحل تفکیک را انجام می دهند و ظاهر شهر و کشور و همین طور سلامت محیط زیست ، برای آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. رفتگرها در این کشور تقریبا بیکار هستند . سطل زباله های آنها اصلا شبیه به سطل های ما نیست ، چرا که همه جای شهر پر از سطل زباله های رنگی برای تفکیک زباله است!

کودکان و زنان زباله گرد و محیط زیست در ایران

آلمان :
کشور آلمان هم در زمینه بازیافت زباله ، دست کمى از سوئیس و دانمارک ندارد . مردم این کشور براى هر نوع زباله، ظرف جداگانه اى تعبیه کرده اند و در واقع ، تنها به جداسازى زباله هاى خشک و تر از هم ، بسنده نمی کنند. همچنین تعداد زیادی نیروگاه تولید برق از زباله در آلمان وجود دارد که به دلیل چرخۀ کامل بازیافت در این کشور ، خیلی از مواقع مجبور می شوند که از کشورهای همسایه زباله وارد کنند.

سنگال:
شاید باورتان نشود که کشور سنگال هم یکى از کشورهاى پیشرو در صنعت بازیافت زباله است که روز به روز هم بر قدرت این صنعت در سنگال افزوده مى شود. البته این کشور براى بازیافت بهتر زباله ها از سایر کشورهاى اروپایى هم کمک می گیرد. " (2)

کودکان و زنان زباله گرد و محیط زیست در ایران

ما هنوز توانمندی و فرهنگ "جداسازی زباله در مبدأ " را در تمامی شهرها و در سطح کلی کشور ، به فرهنگی رایج تبدیل نساخته ایم و مجبوریم در مقصد به این تفکیک بپردازیم که کلی وقت و انرژی هدر می دهیم . این اصل برای جریان بازیافت زباله ، حیاتی است چون ضعف مدیریت ما در این حیطه ، به افزایش جمعیت زباله گرد در تمامی شهرها منجر می شود.
در ضمن چرا ما برای چیزهای ناخوشایند ، رتبه اول را در جهان داریم ؟ کجا رفته است غیرت و فرهنگ غنی ایرانیان ؟ ما چه بلایی سر خود
آورده ایم که در تولید زباله خصوصا در اسراف مواد غذایی ، رتبۀ اول جهان را داریم ؟ اما در کنترل و حذف زباله گردها و یا بازیافت آن ، نمرۀ منفی دریافت می کنیم ؟ شاید بی عدالتی اقتصادی و اجتماعی ، قشر خاصی از جمعیت را لایق پستی و زندگی حیوانی می بیند و برای همین با این معضل بد به عنوان یک برچسب فرهنگی ، مبارزه ای جدّی صورت نمی گیرد وبرای همین داستان کودکانی که در آغوش زباله ها یا طلای کثیف ، بزرگ می شوند ادامه می یابد و حتی زنان نیز زباله گرد می شوند!!

زنان زباله گرد محصولی جدید از آسیب های تهران
با خود می اندیشیدم با این اوصاف ، چرا جای زنان در این آشفته بازار کسب درآمد از بطن زباله ها خالی است که به منبعی در این خصوص برخوردم . امروز تهران و صد البته فردا در سایر استانها و شهرستانها و شهرها ، زنان نیز زباله گرد خواهند شد! چون آسیب های اجتماعی شدیدا مسری هستند. راستی کودکی که پدر و یا مادرش زباله گرد است تا چه میزان از تضمین سلامتی و تکمیل شخصیت فردی برای اجتماع بزرگتر برخوردار خواهد بود؟ او سنگینی بار این برچسب اجتماعی را که زائیده فقر و نابرابری اجتماعی است چگونه بر دوش کودکانه خود تحمل خواهد کرد؟
" فرشته، زنی 50 ساله است که چند سال بيشتر از شهلا در کار زباله ‌جمع‌ کنی بوده است. او حدود 15 سال پيش از همسرش جدا شده و از دو فرزندش هم خبری ندارد. او می گوید:
" بعد از طلاقم معتاد شدم . اول حشيش و بعد هروئين اما الان ديگه يک سالی ميشه پاکم. به‌ خاطر خرجي ام کار می ‌کنم. زن‌های اين منطقه را حتی برای کار در خانه‌ها هم قبول نمی ‌کنند و آنها مجبورند برای تأمين مخارجشان کارهای مختلفی مانند زباله‌ جمع‌ کنی انجام دهند. از او درباره تنوع آدم‌هايی که زباله جمع می ‌کنند، می ‌پرسم ، می ‌گويد: همه جوره‌اش هست. بچه ، زن و مرد. اوايل تعداد زن‌هايی که اين کار رو انجام می ‌دادن کمتر بود. بعدش بيشتر شدن. خيلی کار سختيه. همه دوام نميارن. بعضيا خونوادگی کار می کنن . يعنی شوهر معتاده به‌ خاطر همين زن و بچه‌ شو مياره توی کار... فرشته درباره اين که چطور شد زباله‌ جمع‌ کنی را به‌ عنوان منبع درآمدش انتخاب کرد ، می ‌گويد: شناسنامه‌ ام را دزديدن ، گفتم هر جا بخوام برم دنبال کار بگردم بايد مدرک شناسايی داشته باشم . پول که نداشتم . يکی از دوستام تو خوابگاه گفت بيا زباله جمع کن. فرشته سراغ سطل زباله ‌ای که آن‌ طرف خيابان است ، می رود و در حين زير و رو کردن زباله‌ها رو به ما می ‌گويد: محرّم که بياد، ظرفای آلومينيومی رو خوب ميخرن. مچاله‌ شون می ‌کنم توی اين کيسه‌ها. اين جوری زياد زباله جمع می ‌کنم . آن‌ قدر بريز و بپاش ميشه که نگو و نپرس. بالاخره خدا روزی ‌رسونه. فقط تو رو خدا به مردم بگين قاطی آشغالا شيشه‌ خورده نريزن . بچه‌ها دستکش ندارن ."(3)

هر یک از ما مشغول دغدغه های روزانۀ زندگی خود هستیم و هر روز خیلی از ماها بی تفاوت و گاه حتی با پُز و افاده از کنار این افراد عبور
می کنیم . شاید فرمایش مولای متقیان بهترین مَرهَم برای کوچک دیدن و شمردن دردها و رنج های خودمان باشد. ایشان می گویند درد و مصیبت و سختی در زندگی شما هر چقدر بزرگ باشد ، یقین داشته باشید بسیاری از افراد دردی خیلی بیشتر و بزرگتر از شما دارند. تصور نکنیم
که این یک مسیر انتخاب شده به اختیار و ارادۀ خود آنهاست. شرایطی است که هر یک از ما می توانیم در پیدایی آن سهم داشته باشیم.

به این جمله ایمان داشته و دارم : ما اجازه می دهیم تا چهرۀ کریه و زشت آسیب های اجتماعی در جامعه رواج یابد و بعد برای حل و فصل آن می نشینیم و تمهیداتی چون اجبار فیزیکی و کنترل اجتماعی به کار می بندیم . آن هم باز برای خودخواهی خود ، نه برای نجات آنان . چون جریان زندگی ما را کریه المنظر می سازند. جمع کردن معتادان ، دستفروش ها ، زباله گردها ، کودکان کار و....... فقط برای حفظ امنیت و زیباسازی شهرها انجام می شود. اگر قبل پیدایی و رشد قارچی همۀ آسیب های اجتماعی ، سازمانها دست در دست هم و با تمام قوا وارد عمل شوند ، پدیده های زشت در جامعه جوانه نمی زند ، رشد نمی کند و به درختی تنومند تبدیل نمی گردد. اگر قانون در خصوص زباله گردها ، هدایت گر و دلسوز بود ، آنان نیز به اندازۀ درختان شناسنامه دار شهرها ، از قانونی سخت برخوردار می شدند تا پسران پدران دیگر ، شغل دائمی خود را زباله گردی نسازند. اهمال قانون و ندید گرفتن کسب درآمد از این ناحیه توسط هر سه قوا ، عدم مدیریت دولتی در این بخش ، باعث رشد قارچی زباله گردها در شهرها گردیده است. اول پدران رفتند و دیدند منع قانونی نیست ، بعد پسران و امروز زنان و لابد فردا دختران !! یادمان باشد وقتی یکی از اعضای خانواده زباله گرد است به دلیل دسترسی به درآمد ، خیلی زود سایر اعضا با میل و یا با اجبار و زور ، این کاره خواهند شد.

وزرای محترم ، نمایندگان بزرگوار و رؤسای هر سه قوه ،
ما نیازمند قوانینی مدون و لازم الاجرائیم تا جمع آوری زباله های خشک برای بازیافت با خفت و خواری جمعیت حاشیه شهرها صورت نگیرد. همان هایی که بیشترشان مهاجرت کرده اند یعنی زارع و کشاورزی که دیروز بر روی زمین تولید می کرد امروز لابد کار شما را در جمع آوری
زباله ها راحت و کم خرج می سازد که آنان همچنان هستند و روز به روز بر تعدادشان افزوده می شود. پس عدم کنترل مهاجرت یک معضل است. محل سکونت آنها در حاشیه شهرها ، عدم دسترسی آنان به آموزش و بهداشت ، تضاد فرهنگی شدید که شهرها را به دو بخش بالا و پائین بسیار متناقضی تبدیل می سازد. ناهمگنی جمعیت ، فرهنگ ، سواد و..... خود بزرگ ترین معضل شهرهای بزرگ ، خصوصا تهران پایتخت است. چند درصد تهران را جمعیت تهرانی تشکیل می دهد ؟!

من و شما به عنوان یک شهروند ، همچنان که وظیفه داریم در مصرف منابع انرژی و آب صرفه جویی کنیم ، می بایست در نحوۀ خرید و مصرف خود نیز حواس مان جمع باشد. همۀ این موارد یعنی فرهنگ ، آموزش و محتوای کتب درسی ، معلمان ، رسانه ها و خبرنگاران و همۀ مسئولان شهری اعم از استاندار و شهردار و اعضای شورای شهر و بهزیستی و ... در راکد گذاشتن فرهنگ و عدم باروری و اعتلای آن مقصرند.
فرهنگ سازی مقوله ای است که از یک کوچه و محله ، آن را می توان آغاز کرد و آثار آن را در سایر محلات شهر ، سرایت داد . نمونۀ آن تقدیم می گردد:
"به گزارش مشرق نیوز ، زن ایرانی که 60 سال زباله ای تولید نکرد بانوی محیط زیست ایران است که متولد ۱۲۹۷ است. چهره آرام و مهربانی دارد و تاکنون اقدامات زیادی برای ارتقاء محیط زیست کشور انجام داده است. بهترین " شخصیت میراث طبیعی " ، "دوستدار محیط زیست "
از جمله عناوینی است که در کارنامه " مه لقا ملاح " ثبت شده است.
مه لقا ملاح می گوید : مردم می‌توانند با زباله هایشان کود درست کنند!
آمار و ارقام تولید زباله در پایتخت بسیار بالاست و خانم ملاح بسیار از این بابت متأسف است. « هر فردی سهمی در کاهش تولید زباله دارد که باید در این زمینه اقدام کند. یکی از راحت‌ترین و در دسترس‌ترین اقدامات تبدیل زباله‌های‌ تر به کمپوست است که یکی از عالی ترین کود‌ها برای مصرف گل ، گیاه و درختان محسوب می‌شود. حتی می‌توان ورمی کمپوست (به کمک کرم خاکی) که سبک و بی بو است ، درست کرد.»

کودکان و زنان زباله گرد و محیط زیست در ایران

او ادامه می‌دهد: « این کار فقط مختص خانه‌های حیاط دار نیست بلکه حتی آنهایی که آپارتمان نشین هستند و حیاط ندارند ، می‌توانند در خانه خود بدون مزاحمتی برای دیگران در این زمینه اقدام کنند. کاری که تعدادی از اعضای جمعیت زنان مبارزه با آلودگی هوا در بالکن آپارتمانی که زندگی می‌کنند انجام داده‌اند و نتیجه گرفته اند. حتی بالکن ، بوی بد هم نگرفته است. چون آنها همه خوب می دانند با استفاده از کمی خاک اره آن بو از بین می رود. برای این کار کافی است یک سطل در دار داشت و قسمت زیرین آن را از چند بخش سوراخ کرد. بعد زباله‌هایی نظیر پوست میوه ، تفاله چای و را داخل آن ‌ریخت. زیر سطل هم یک بشقابی که نیاز ندارید بگذارید تا شیرابه از زیر آن خارج و وارد ظرف دیگری شود. زباله هم کود می‌شود. آن کود برای انواع گیاهان مفید و قابل استفاده است. " (4) ( علاقه مندان لطفا با مراجعه به منبع ذکر شده با این خانم افتخارآفرین ، بیشتر آشنا شوند ) .چرا ما برای چیزهای ناخوشایند ، رتبه اول را در جهان داریم ؟
چند نفر از ما ایرانیان ، امانت دار دلسوزی برای حفظ منابع طبیعی و عدم تخریب محیط زیست خود هستیم؟! وقت آموزش فرهنگ به کودکان و یادآوری آن به خودمان است . همه چیز را از مسئولان انتظار نداشته باشیم .
در پایان دست هموطنان دوستدار محیط زیست را می بوسم که با همّت و اراده ای وصف ناپذیر کیسه ای به دست گرفته و زباله های ماندگار مضرّ به محیط زیست را از دل کوهها و دشت ها و ساحل دریاها و بستر رودخانه ها جمع آوری می کنند. من و شما تا به امروز چقدر زباله به زمین ریخته ایم و چند دانه زباله از زمین برداشته ایم ؟!!


1) خبرگزاری تسنیم . http://tn.ai/1833778 . شهريور ۱۳۹۷ .
2) تیم تحریریه پاکزی . 24 شهریور 1397 . بازیافت زباله چیست و چه موادی قابلیت بازیافت دارد ؟
3) کد خبر: ۵۸۰۷۴۳۸ . ۴ مهر ۱۳۹۵ . باشگاه خبرنگاران جوان . منبع روزنامه وقایع اتفاقیه .
4) مشرق نیوز . زن ایرانی که 60 سال زباله ای تولید نکرد. کد خبر394517 - ۱۲ اسفند ۱۳۹۳ .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

محققان همچنین دریافتند که دانش آموزان در کشورهایی که به معلمانشان پول بیشتری برای مهارت های آنان پرداخت می شود در سطوح بالاتری قرار دارند .

منتشرشده در پژوهش

گروه اخبار/

آزار جنسی یک معلم افغان

وزارت آموزش و پرورش افغانستان اعلام کرده وظیفه مدیر مکتب/مدرسه‌ای را که متهم به آزار جنسی یک معلم است، به تعلیق درآمده است.

از چند روز به این سو ویدئویی از آزار جنسی یک معلم توسط مدیر مکتب در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود. در این ویدئو مدیر در مقابل خواست معلم برای قبول یک روز رخصتی برای او، به بدن او دست می‌زند.

این ویدئوی ۲۸ ثانیه‌ای به گونه‌ای فیلمبرداری شده که چهره استاد و مدیر در آن دیده نمی‌شود.

وزارت معارف افغانستان اعلام کرده که پس از نشر این ویدئو فورا قضیه را بررسی کرده و وظیفه مدیر مکتب مذکور را به حالت تعلیق درآورده است.

در خبرنامه وزارت معارف آمده که اداره تفیتش/بررسی موظف شده زوایای این قضیه را روشن کند و اقدامات لازم را روی دست گیرد.

وزارت آموزش و پرورش افغانستان تاکید کرده که "هرگونه بدرفتاری، خشونت، آزار و اذیت جنسی طبق قوانین پیگرد دارد و عوامل آن بایست در مطابقت با دساتیر قانون پاسخگو باشند."

نشر این ویدئو واکنش‌های زیادی در شبکه‌های اجتماعی به دنبال داشت. شماری مدیر مکتب را به شدت سرزنش کرده و شماری معلم را نیز در این رویداد مقصر دانسته‌اند که چرا در مقابل مدیر از خود واکنش تند نشان نداده و گویا از این عمل راضی بوده است.

شبکه زنان افغان نیز اعلامیه‌ای را در مورد این ویدئو منتشر کرده و خواهان بررسی جدی این قضیه شده است.

این نهاد به رعایت اصول اخلاقی به خصوص در محیط‌های آکادمیک تاکید کرده و خواسته برای جلوگیری از تکرار همچو واقعات، برنامه‌های آگاهی دهی برای معلمان و کارمندان معارف از قانون منع آزار و اذیت زنان و اطفال دایر گردد.

به اساس این قانون کسانی که مرتکب آزار و اذیت زنان و کودکان در محل کار، مراکز صحی/بهداشتی و مراکز تعلیمی و تحصیلی شوند به جریمه نقدی ده هزار تا بیست هزار افغانی (حدود ۱۵۰ تا ۲۵۰ دلار) محکوم خواهند شد.

در قانون آمده که آزار و اذیت زنان و کودکان در حالاتی که جرم مکررا صورت گیرد، مجرم استاد، مربی، دکتر یا آمر (رئیس) شخص باشد یا جرم منجر به صدمه جسمی و روانی شخص گردد، حالت مشدده را به خود گرفته و مجازات به سه ماه تا شش ماه حبس تبدیل می‌شود.

بی بی سی

گروه اخبار/

طرح حفاظت از خبرنگاران در کشورهای عضو اتحادیه اروپا

کمیسیون اتحادیه اروپا اعلام کرد که در زمینه پیش نویس طرح «حفاظت سطح بالا از خبرنگاران در کشورهای عضو» این اتحادیه، با پارلمان اروپا و شورای اتحادیه اروپا به توافق رسیده است.

بر این اساس، خبرنگارانی که در خصوص موضوعاتی مانند فرار مالیاتی، فساد مالی، امنیت بهداشت و سلامت عمومی گزارش تهیه می‌کنند، حفاظت خواهند شد.

همچنین کانال‌های امن برای افرادی که اطلاعات مربوط به فساد در شرکت‌ها را فاش می‌کنند، نیز ایجاد خواهد شد.

در این راستا، اجازه اخراج خبرنگار یا ایجاد مانع در سر راه وی داده نخواهد شد. شهروندان اتحادیه اروپا از حقوق و وظایف خبرنگاران مطلع خواهند شد.

برای قانونی شدن این اصلاحات باید این طرح در شورای اتحادیه اروپا و پارلمان اروپا به تصویب برسد.

طرح حفاظت از خبرنگاران در کشورهای عضو اتحادیه اروپا

انتهای پیام

 خبرگزاری آناتولی ( ایسنا/بین الملل )

آموزش و پرورش رایگان و کالایی شدن آموزش در ایران و تفسیر باژگونه از سیاست های نئولیبرالی

خصوصی سازی های گسترده سالهای اخیر که گواهی روشن بر ادعای پیاده سازی سیاست های نئولیبرالی در طی سه دهه اخیر در کشور است با گستراندن دایره شمول خود آموزش و پرورش را نیز به زیر یوغ خود کشیده است.
آموزش همگانی و رایگان و مسئله تعلیم و تربیت که وظیفه جامعه پذیر کردن کودکان و نوجوانان و تربیت آنان را برای آینده بر عهده دارد یکی از وظایف و رسالتهای اصلی دولت و حاکمیت بوده و اصل ۳۰ قانون اساسی کشورمان نیز ناظر به این مهم می باشد چرا که آموزش رایگان با فراهم آوردن فرصت های برابر برای کودکان و نوجوانان در زمره اساسی ترین و  زیربنایی ترین محورهای توسعه اجتماعی قرار گرفته و زمینه را برای تحرک طبقات پایین جامعه فراهم می آورد. موضوعی که حتی نئولیبرالترین دولتها نیز با واقف بودن به این امر به کالایی شدن آموزش به دیده تردید نگریسته اند.

آموزش و پرورش رایگان و کالایی شدن آموزش در ایران و تفسیر باژگونه از سیاست های نئولیبرالی

عینی ترین مثال کشور آمریکاست که با حاکمیت لیبرال دموکراسی و پیشرو بودن در پیاده سازی سیاست های نئولیبرالی و کالایی کردن همه چیز و با داشتن جمعیتی ۴ برابر ایران تنها ۲ برابر کشور ما مدارس غیر دولتی دارد و جالب اینکه اکثریت این مدارس نیز در اختیار نهادهای دینی و مذهبی قرار دارند و برای سودآوری شکل نگرفته اند. موارد مذکور کاملا عامدانه و آگاهانه و باهدف تضعیف جایگاه مدارس دولتی باعث شده تا رغبت افراد لایق و قابل برای شغل معلمی در مدارس دولتی کاهش یافته و با افول کیفیت آموزشی مدارس دولتی، ترجیح خانواده ها برای فرستادن فرزندان خود به مدارس غیر دولتی و پولی افزایش یابد

مع الوصف با وجود اهمیت اساسی آموزش رایگان برای همه، سیاستهای نئولیبرالی در کشور با بی رحمی تمام آموزش و پرورش را قربانی خود ساخته و دولتهای اخیر نیز با فراهم آوردن موارد زیر زمینه را برای نابودی و ناکارآمدی آموزش رایگان و مدارس دولتی فراهم آورده اند:
۱- کاهش ۳۵درصدی اعتبارات ایمن سازی مدارس در بودجه سال ۱۳۹۷
۲- نامناسب بودن جایگاه آموزش و پرورش در برنامه ششم توسعه کشور
۳- مشکلات و مسائل معیشتی معلمان و فرهنگیان و افول ارزش و جایگاه اجتماعی معلمان در طی دهه های اخیر
۴- جذب خیل عظیم نیروهای ناکارآمد سهمیه ای در آموزش و پرورش
۵- تلاش برای برچیدن مدارس نمونه دولتی و استعدادهای درخشان
۶- توجه ویژه وزارت آموزش و پرورش دولتهای اخیر به مدارس غیر  دولتی و تلاش برای توسعه آنها
۷- اختصاص بودجه های میلیاردی به مدارس غیردولتی

آموزش و پرورش رایگان و کالایی شدن آموزش در ایران و تفسیر باژگونه از سیاست های نئولیبرالی

موارد مذکور کاملا عامدانه و آگاهانه و باهدف تضعیف جایگاه مدارس دولتی باعث شده تا رغبت افراد لایق و قابل برای شغل معلمی در مدارس دولتی کاهش یافته و با افول کیفیت آموزشی مدارس دولتی، ترجیح خانواده ها برای فرستادن فرزندان خود به مدارس غیر دولتی و پولی افزایش یابد.

این موارد هیچ سنخیتی با توسعه و عدالت اجتماعی که همواره شعار اصلی نظام جمهوری اسلامی بود و هست نداشته و کالایی شدن آموزش ضربه ای مهلک بر پیکره عدالت اجتماعی وارد آورده است؛ به طوری که برابری آموزش برای تمامی طبقات و اقشار جامعه تبدیل به تبعیض آموزشی به نفع طبقات پردرآمد و بالای جامعه شده و طبقات محروم و پایین که پیش از این تنها‌ راه و امید آنها برای تحرک اجتماعی قبولی در دانشگاهها و رشته های برتر  کشور و کسب مشاغل خوب بود با سختی های بسیاری همراه شود.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور