« پرداختن به آموزش جنسی و توجه به آن در جهان کنونی حتی در کشورهای شدیدا مذهبی یا بسته بیش از پیش احساس می شود زیرا دنیای کنونی حتی با دنیای ده سال قبل تفاوت فاحشی پیدا کرده است و در ایران نیز به همین شکل، محیط پیرامون انسان ها از کودکی تا بزرگسالی دست خوش تغییراتی شده است. یکی از این تغییرات، زیاد شدن عوامل و اطلاعات جنسی در اطراف می باشد، و این روند آن طور که به نظر می آید قابل کنترل نیست و نیاز به همخوانی و تطابق نوع زندگی دارد.
همچنین حتی در صورت عدم تغییرات محیط، لازم است تا دانش آموزان با مسائل مربوط به جسم خود آشنا گردند و این موضوع یک حق طبیعی می باشد؛ چرا که بدن انسان جزئی از انسان محسوب می گردد و هر فرد جامعه حق دارد با توجه به سن، اطلاعاتی از خویشتن داشته باشد.
از زاویه دیگر، با توجه به اینکه در دوره کنونی، آگاهی و یا بلوغ جنسی و کنجکاوی جنسی سریع تر اتفاق می افتد؛ در نتیجه کودکان و نوجوانان با این موضوع درگیر سریع تر درگیر می شوند و به این ترتیب اگر آموزش و آمادگی و مهارت لازم در برخورد با این کشف جنسی در سنین پایین صورت نگیرد ممکن است منجر به آسیب های اجتماعی و روانی متعدد برای فرد و اجتماع گردد که هزینه های جانی، مالی و روانی و اجتماعی خود را خواهد داشت. پس برخورد با این موضوع در مدارس ایران نیز یک ناگزیری است؛ همان طور که در اکثر کشورهای جهان این آموزش را پذیرفته اند.
سازمان یونسکو در جهت حمایت از کودکان و نوجوانان و سلامت آن ها، یک سری برنامه درسی و روال مشخصی را به عنوان راهنما فراهم نموده است. البته هر کشوری لازم است این برنامه و طرح را بومی کرده تا کارآیی دقیق تر و بهتری داشته باشد.
در زیر مقاله ای از سایت یونسکو با این موضوع ارائه گردیده است »
گروه رسانه/
سخنگوی عمومی نهادهای امنیتی میگوید که طالبان با انجام عملیات و انفجارها به تأسیسات عامه صدمه رسانده و تنها در دو ماه گذشته ۱۷۲ مکتب را تخریب کردهاند.
اجمل عمر شینواری، سخنگوی نهادهای امنیتی، روز پنجشنبه، چهاردهم اسد ( 1 ) ، در یک نشست خبری گفت که با تخریب شدن مکاتب و افزایش حملات طالبان، هزاران دانشآموز دختر و پسر از رفتن به مکتب محروم ماندهاند.
او همچنان افزود که در جریان یک هفته اخیر، طالبان با انفجار یک موتربمب و راهاندازی ۷۰ حمله تروریستی و انفجار ماین، ۱۶۲ غیرنظامی را کشته و ۲۲ غیرنظامی دیگر را زخمی کردهاند.
شینواری بیان کرد که طالبان با حمله بر تأسیسات عامه و غیرنظامیان، ثابت ساختهاند که به هیچ موازین و قواعد دینی پای بند نیستند.
از سوی دیگر سخنگوی نهادهای امنیتی خاطرنشان کرد که نیروهای امنیتی در جریان یک هفته اخیر، ۱۷۹ عملیات مشترک زمینی، هوایی و تصفیهای را در هشت ولایت انجام دادهاند.
به گفته او در جریان این عملیات صدها طالب به شمول شهروندان پاکستان و چچین کشته و صدها طالب دیگر زخمی شدهاند. او افزود که در میان زخمیان دو تن از جنگجویان گروه القاعده نیز حضور دارند.
از سوی دیگر شینواری به تلفات جنگجویان طالب در ولایت هلمند اشاره کرد. او افزود که تنها در یک شبانهروز گذشته، بیش از ۲۰۰ طالب در این ولایت کشته شدهاند.
طالبان تاکنون در این مورد چیزی نگفتهاند.
پیشتر کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی نیز از تخریب تأسیسات عامه در حملات طالبان ابراز نگرانی کرده بود. این نهاد گفته بود که طالبان از آغاز حملاتشان در ماه می، صدها تعمیر ادارات را تخریب و روند ارایه خدمات به مردم ملکی را متوقف کردهاند.
( 1 ) مرداد
گروه رسانه/
مقامهای امنیتی فاریاب در شمال شرق افغانستان اعلام کردند که طالبان یک کودک را به دلیل اینکه پدرش پیش از این عضو نیروهای امنیتی این کشور بوده، شلاق زدهاند.
کریم یورش، سخنگوی پلیس فاریاب گفت این کودک ۱۲ ساله در روستای کوه صیاد ولسوالی شیرینتگاب این ولایت از سوی گروه طالبان شلاق زده شده است.
به گفته کریم یورش، افراد گروه طالبان این کودک را بیش از صد ضربه شلاق زدهاند.
سخنگوی پلیس فاریاب افزود در حال حاضر این کودک برای مداوا در بیمارستان به سر میبرد.
پلیس فاریاب اعلام کرد: جان آغا کودک ۱۲ ساله فرزند شیرآغا باشنده قریه کوه صیاد ولسوالی شیرین تگاب ولایت فاریاب را که پدرش قبلا در صفوف قوای مسلح ایفای وظیفه می نمود بعد از سقوط ولسوالی متذکره به شهر میمنه متواری شدند اما خانواده اش در همان محل زندگی داشتند که از سوی طالبان به بهانه دریافت اسلحه پدر به چنین بی رحمی مورد لت و کوب شلاق طالبان قرار گرفته است.
گروه طالبان تاکنون در این مورد ابراز نظری نکرده است.
انتشار این خبر و تصویر در شبکههای اجتماعی واکنشهای زیادی را در پی داشته و برخی گروه طالبان را به زیر پا کردن ارزشهای انسانی متهم کردهاند.
( فرارو )
پایان پیام/
پاندمی کرونا منجر به وقفه در حضور حداقل یک میلیارد و دویست میلیون دانشآموز در سالهای تحصیلی 1399 (2020) و 1400 (2021) در مدارس بسیاری از کشورها گردید.
واقعیت این است که با وجود این که سازگاری و انعطافپذیری نظامهای آموزشی در برابر این پدیده تفاوتهایی داشته است، ولی آسیبپذیری زیرساختهای یادگیری موجود در همه کشورها در برابر شوکهای بیرونی بهوضوح مورد پذیرش قرار گرفته است؛ لذا، مدارس نیازمند آمادهشدن بهتر و جدیتر در برابر چالشهای مشابه بیرونی هستند.
سازمان همکاری توسعه اقتصادی (OECD) با همکاری نهادهای دیگر برای تسهیل مشارکت میان مسئولین و نهادهای آموزشی 10 راهکار به شرح زیر برای هدایت کارآمد بحرانها و بازآفرینی نظامهای آموزشی بعد و حین پاندمی کرونا برای رسیدن به برابری و کیفیت آموزشی مطرح کرده است.
(الف). راهکارهای ناظر بر آموزش در بحران کنونی پاندمی کرونا
(1) تداوم بازبودن مدارس و ایمنسازی بیشتر
(2). تضمین برابری آموزشی و تخصیص منابع به نیازها
(3). فراهمکردن زیرساختهای یادگیری از راه دور بهنحویکه امکان دسترسی همه دانشآموزان فراهم شود.
(4). حمایت از معلمان در زندگی حرفهای خویش
(5). توانمندسازی معلمان و والدین برای حمایت از دانشآموزان
(ب). راهکارهای ناظر بر ترمیم (Recovery) برای آموزش منصفانه و کارآمد
(6). حمایت هدفمند برای بهبود نیازهای هیجانی، اجتماعی و یادگیری دانشآموزان
(7). طراحی زیرساختهای یادگیری دیجیتال با همکاری معلمان و ذینفعان
(8). توانمندسازی معلمان برای فعالیتهای حرفهای خویش و بهرهبردن از فرصتهای یادگیری حرفهای
(9). تشویق فرهنگ مشارکتی در خلق نوآوری
(10). یادگیری از شواهد ملی و بینالمللی
منبع :
https://www.oecd.org/education/ten-principles-effective-equitable-covid-recovery.htm
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
محمد اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان در جلسه کابینه گفت: «طالب در ۲۴ سال واقعا تغییر کرده است، تغییرشان این است که فجیعتر، ظالمتر و نامسلمانتر شدهاند.»
وی با اشاره به اینکه افغانستان تحت یک هجوم سراسری قرار دارد، افزود: «طالبان نه اراده صلح، نه آبادی و نه مصالحه دارند. آنان در مکاتب مضمون وطندوستی، تاریخ و جغرافیا را حذف کردهاند.»
طالبان از ماه مه حملات همهجانبهای را در بسیاری از نقاط افغانستان از جمله مناطق مرزی علیه نیروهای دولتی آغاز کرد. طالبان پیش از این مدعی تسلط بر ۸۵ درصد از خاک افغانستان شده بودند و به تازگی ادعا کردند که بیش از ۹۰ درصد مرزهای این کشور را تحت کنترل خود درآوردهاند، ادعایی که کابل آن را بی اساس میخواند.
اشرف غنی در جلسه امروز همچنین گفت که وظیفه اساسی وزارت داخله (کشور) حفظ امنیت شهرها و ولسوالیهای کلیدی است.
رئیس جمهوری افغانستان همچنین در دیدار با شماری از بزرگان و نمایندگان کوچی گفت: «وظیفه من حفاظت از نظام است که در چارچوب نظام صلح برقرار شود.»
وی افزود: «من بارها به طالبان گفتهام صلاحیت را به مردم میدهیم، زمینه انتخابات را فراهم میکنیم و هرکسی که مردم آن را برای جانشینی من انتخاب کردند، حاضرم قدرت را به وی بسپاریم.»
در روزهای اخیر نیروهای طالبان حملات خود را به مراکز برخی از شهرهای مهم افغانستان افزایش داده است. بهطوری که صبح امروز حملات راکتی به فرودگاه قندهار باعث شد تمام پروازهای این فرودگاه لغو شود. از سوی دیگر حملات خمپارهای به یک خودرو در ولایت قندهار باعث شد تا دستکم پنج غیرنظامی کشته شوند.
از سوی دیگر حملات سنگین به هرات همچنان ادامه دارد و والی این ولایت اعلام کرده است که نیروهای نظامی و دفاعی تازه نفس وارد هرات شدهاند. حملات در ولایت هلمند نیز شدت گرفته است.
پایان پیام/
مقدمه مترجم
المپیک توکیو در جریان است اما عجیب این است که بر خلاف دوره های که قبل نام روسیه در حول و حوش صدر جدول رده بندی خودنمایی می کرد خبری از نام روسیه نیست. داستان چیست؟
دیوید وتسل نویسنده ستون ورزشی یاهو نوشت: «اما روسیه روز دوشنبه مدال ژیمناستیک مردان را نبرد! اصلا خیری از روسیه نبود و چیزی هم نشنیدیم. نه! روسیه تو این مسابقات نبود!»
او ادامه می دهد: «کمیته بین المللی المپیک به طور رسمی (IOC) روسیه را از حضور در این رویداد به علت رسوایی های وقیحانه در ماجرای دوپینگ ورزشکارانش محروم کرد. این محرومیت به بازی های المپیک زمستانی سوچی برمی گردد. به طور خلاصه داستان این بود: در سوچی روس ها ساختمانی را مجاور آزمایشگاه تست داروهای غیرمجاز ساختند. سپس سوراخی در دیوار آن ایجاد کردند. هر شب بعد از بسته شدن آزمایشگاه ، کارگران نمونه های آلوده را خارج و نمونه پاک را به جای آنها می گذاشتند. در نتیجه این تقلب و بازی ناجوانمردانه (Foul Play) دو چیز قابل پیش بینی اتفاق افتاد:
یک- بیشتر مدال ها را روس ها بردند و دو- حتی یک روسی هم تستش مثبت نشد. روس ها وقتی با موفقیت و کسب مقام اول در رده بندی مدال ها، المپیک سوچی را به پایان بردند، همین بازی کثیف را در پارالمپیک هم تکرار کردند و آنجا هم بیشتر مدال ها را درو کردند. عملی که به طور خاصی رقت انگیز و تاسف بار به نظر می آمد. البته روسیه بیش از سه بار مقام دوم را کسب کرده است.
سازمان جهانی مبارزه با دوپینگ بیکار ننشست و بالاخره موفق شد مشت روس ها را باز کرده و قضیه را رمزگشایی کند. این افشای تقلب روس ها توسط سازمان باعث شد دکتر گریگوری رودچنکوف که این طرح را چیده و سازماندهی کرده بود به ایالات متحده فرار کند، جایی که اسم او در لیست «حفاظت از شاهد» ایالات متحده قرار گرفت. این کار عاقلانه ای بود چرا که جسد دو نفر از همدستانش که در روسیه مرده بودند یافت شد. اما مرگ آنها شاید فقط یک تصادف بود! این عمل روس ها آنقدر بی شرمانه بود که حتی کمیته بین المللی المپیک هم تصمیم گرفت که روسیه را تنبیه کند. و این کار را تا حدودی انجام داد. از نام و پرچم و سرود ملی روسیه در بازی های المپیک توکیو خبری نیست اما تقریبا 330 ورزشکارش که تست مواد نیروزای آنها منفی بوده در بازیها حضور دارند.»
مستند «ایکاروس» ساخته برایان فوگل درباره افشاگری های دکتر رودچنکو است.
اما همه این بازیها و برنامه ها به شخصی بر می گردد که در راس هرم قدرت پهناورترین کشور جهان است. او قدرتمند ترین مرد روسیه و شاید جهان است: ولادیمیر پوتین. در 1952 در لینیگراد به دنیا آمد. در جوانی هنرهای رزمی خواند و بعد در دانشگاه لنینگراد در رشته حقوق تحصیل کرد. بعد از دانشگاه برای کار به کا گ ب وارد شد و در آنجا جاسوسی و زبان آلمانی را یاد گرفت. سال 1985 برای جاسوسی به درسدن در آلمان غربی فرستاده شد. او اطلاعات جمع آوری می کرد و به مسکو می فرستاد. پوتین در سال 1991 کا گ ب را ترک کرد و معاون شهردار سن پترزبورگ (لنینگراد) شد و تا سال 1996 در این سمت باقی ماند. سال 1997 وارد دولت شد و عملکرد خوبی از خود نشان داد و به پست های مهمی در دولت نائل شد. سال 1998 رییس جمهور وقت روسیه او را به ریاست سرویس امنیتی فدرال منصوب کرد. در همان سال او نخست وزیر روسیه شد و با مشکلات جدی زیادی دست و پنجه نرم کرد و بین مردم روسیه محبوبیت زیادی به دست آورد. مسیر برای ریاست جمهوری پوتین هموار شده بود. بوریس یلتسین پیش از موعد مقرر بازنشسته شد و برای 6 ماه پوتین رئیس جمهور بود و در انتخابات مارس 2000 پیروز انتخابات ریاست جمهوری روسیه شد. از سال 2000 سکان روسیه را در دستان پرقدرت خود دارد. بی رحم و باهوش است و سیاست و تحولات جهان را به خوبی می فهمد و نقطه ضعف ها را هم می شناسد. مخالفان را بر نمی تابد و با توجه به بک گراند امنیتی و جاسوسی که دارد مخالفان خود را که او را یک دیکتاتور می نامند به سبک خود حذف می کند. با غرب هر از چندی تنش هایی دارد و حاضر نیست در مقابل آنها کوتاه بیاید.
بازی های سیاسی و برنامه های جاسوسی و اطلاعاتی روس ها در بیشتر موارد پیچیده و حرفه ای است. آنها می توانند با این روش ها مخصوصا با قدرت سایبری خود کشورهای مورد نظر خود را تحت تاثیر سیاست های خود قرار دهند.
تاریخ معاصر ایران هم بدون نقش روسیه کامل نیست اما روش پرداختن به این نقش در کتاب های درسی برای مدتی مورد بحث رسانه ها بود. کلید واژه های این بحث و انتقاد «تطهیر روسیه» و «حذف جنایات روس ها از کتاب های درسی» بود. چاشنی این بحث مخصوصا در زمان ریاست حجت الاسلام علی ذوعلم بر سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی وزارت آموزش و پرورش از آنجا کلید خورد که معلمان در کتاب های درسی جدید متوجه دستکاری و یا حذف متن های کتاب های درسی قبلی در بخش های مربوط به روسیه شدند، به طوری که نقش منفی روسیه مخصوصا در آذربایجان در نسخه های جدید کم رنگ جلوه داده شده است. برای اینکه اندکی در چندوچون قضیه فروبریم و نیز برای نشان دادن قسمتی از این تغییرات از یادداشت عباس عبدی در روزنامه اعتماد مدد می گیریم. عباس می نویسد:
«ابتدا ببینیم که تغییرات اعلام شده بر حسب آنچه در فضای عمومی منتشر شده، چگونه است: به گفته کلینت واتس عضو انستیتوی تحقیقاتی سیاست خارجی، اقدامات فعال روسیه شیوه ای برای شکست رقیبان و دشمنانش از طریق توسل به «قدرت سیاست» به جای «سیاست قدرت» (استفاده از قوه قهریه) است.
چاپ ۹۶: «تبریز، این شهر کهن، مرکز فرماندهی خط مقدم دفاع در برابر دستدرازیهای همسایه شمالی ایران یعنی روسیه بود».
سال ۹۷: این جمله حذف شده است.
چاپ ۹۶: «روسیه چشم طمع بر آذربایجان دوخته بود.»
چاپ ۹۷: حذف!!!
چاپ ۹۶: «روسها» مثل مور و ملخ در شهر پراکنده شدند.
چاپ ۹۷: «سپاه روس» مثل مور و ملخ...
چاپ ۹۶: دیری نگذشت پرچم روسها در خاک آغشته به خون بیگناهان به اهتزاز درآمد.
چاپ سال بعد: دیری نگذشت که این منطقه به تصرف سپاه روس درآمد.
چاپ ۹۶: نگاه فزونخواهانه و دهشتبار روسها به فراتر از اینها دوخته شده بود.
چاپ ۹۷: حذف»
او اضافه می کند: «… ولی این تغییرات به شرطی خوب است که درباره همه کشورها یکسان اجرا شود. چه دلیل دارد که برای آموزش تاریخ بخواهیم دانشآموزان خود را بیگانهستیز یا خشونتطلب و انتقامجو بار بیاوریم.»
این که آیا خود روس ها در این تغییرات نقشی داشتند یا تذکری در این مورد داده بودند یا نه در حیطه این بحث نیست. اما ذکر این نکته خالی از لطف نیست که قبل از این تغییرات در کتاب های درسی، سید محمد بطحایی وزیر وقت آموزش و پرورش به دنبال سفری به روسیه و دیدار با همتای روسی خود، در فروردین 1397 از تدریس زبان روسی به عنوان زبان دوم در مدارس ایران سخن راند. او همچنین گفت: «دنبال این هستیم تا انحصار زبان انگلیسی را به عنوان زبان دوم مدارس بشکنیم.»
با این مقدمه می پردازیم به مطلبی در خصوص نقش پیچیده روسیه در انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده:
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه
این طرح با موفقیت اجرا شد.
در غیرمنتظره ترین اتفاق در تاریخ سیاسی نوین و در حالی که کمتر کسی پیش بینی می کرد ترامپ در میان شگفتی و بهت آمریکایی ها و جهانیان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا شد. گزارش می گوید که این پیروزی تفرقه انگیر دلخواه پوتین بود و دقیقا همان چیزی بود که پوتین می خواست.
این اسناد و مدارک که روزنامه گاردین برای اولین درباره آنها گزارش تهیه کرد به عنوان عبرت و هشداری عمل می کند که نشان می دهد چگونه پوتین روی تفرقه افکنی و اختلاف اندازی در سیاست آمریکایی که منجر به انتخابات جنجال برانگیز سرمایه گذاری کرد و بذر تفرقه و نفاق را برای تشدید این اختلافات و تفرقه ها کاشت.
بر طبق این اسناد و مدارک مقامات روسی عقیده داشتند که پیروزی ترامپ باعث آشوب و ناآرامی های داخلی در ایالات متحده می شد و این کشور در صحنه جهانی تضعیف می کرد. این اسناد نشان می دهند که پوتین طرحی جسورانه را تصویب کرد تا از تمام نیروی ممکن برای کمک به پیروزی ترامپ در انتخابات استفاده کنند.
به گفته کلینت واتس عضو انستیتوی تحقیقاتی سیاست خارجی، اقدامات فعال روسیه شیوه ای برای شکست رقیبان و دشمنانش از طریق توسل به «قدرت سیاست» به جای «سیاست قدرت» (استفاده از قوه قهریه) است. واتس می نویسد که نوار موفقیت های پوتین فراتر رفت و تنها منحصر به یک پیروزی در انتخاباتی واحد نبود. واتس می گوید که بزرگترین موفقیت او افزایش جماعت طرفداران دو آتشه اش بود که روسیه می تواند از آنها برای اختلال و سقوط کشورها در داخل مرزهایشان استفاده کند.
بر طبق گزارش مارس 2021 خانم آوریل هینز مدیر اطلاعات ملی ایالات متحده، روسیه به فعالیت هایش در سال 2020 ادامه داد. این گزارش هیچ سندی مبنی بر دخالت و دستکاری مستقیم در آرای انتخاباتی نیافت اما ارزیابی اش این بود که پوتین به ماموران روسی برای تضعیف اعتماد به فرآیند سیستم الکترال و تشدید و وخیم کردن اختلافات و شکاف سیاسی اجتماعی در ایالات متحده مجوز داده بود.
بر اساس گزارشی از وال استریت ژورنال در حال حاضر فعالیت های پخش و انتشار اطلاعات دروغ و گمراه کننده توسط روسیه هدفش تضعیف اعتماد به واکسن های کووید-19 است.
به نظر می رسد پوتین حقیقت تلخی را فهمید: اینکه می توان از مردم آمریکا به عنوان سلاحی در مقابل آن استفاده کرد.
منبع
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه موسوم به طالبان در تاریخ نابه سامان سیاسی چهار دههی اخیر افغانستان ظهور و تولد یافته است. این گروه در ابتدأ با شعاع کوچک ساحوی در جنوب قندهار سر از خاک سیاه، همانند قارچ سیاه بیرون شد. اواخر سال 1994م مدارس دینی پاکستان طفلک نامیمونی را به دنیای سیاست افغانستان تحویل داد. مدارس دینی در کشور همسایه افغانستان همواره چنین آبستن های داشته و علل این زاد و ولد های ناشایست در تاریخ سیاسی – اجتماعی این سرزمین ریشه های ژرف فرهنگی و ایدئولوژیکی دور و درازی دارد.
جزم اندیشی های دینی- مذهبی، قشری نگری های فقهی که در این مدارس در درازای تاریخ تدریس شده/ می شود؛ پدیده های را به جامعه بشری عطیه می کند که افراطیت و خونریزی در میان انسان ها سرلوحه کاریِ شان بوده است.
گروه کوچک طالبان، افزون بر بستر تنگ مذهبی شان در بستر یک رنگی قومی و با دیدگاه شدیداً نشنلیستی در عرصه سیاست در افغانستان بروز یافت. این گروه با چنین بنیاد های شناخته شده هیولایی دیگری بود که بر پیکر نیم جان ملت افغانستان وحشیانه حمله ور گردید. بعد از ظهور شان، به سرعت در میان هم تباران قومی شان رسوخ یافتند و با شعار خیلی افسون کنندهی که برای جامعه سنتی و روستایی افغانستان گیرایی و جذبه خلق نموده بود بخشی عمده ی جنوب و شرق افغانستان را بدون جنگ و درگیری های مسلحانه تصاحب نمودند.
حکومت اسلامی آن وقت در کابل نیز از نفاق و افتراق های مختلف و کشندهی رنج می برد و جنگ های داخلی سبب رنجش و تباهی مردم افغانستان نیز شده بود. اوضاع نابه سامان و هرج و مرج های سیاسی به تمام معنا در آن روزگار افغانستان حاکم بود.
گروه طالبان با مخفی قرار دادن اهداف شوم شان بعد از مناطق جنوب و شرق افغانستان به سایر مناطق این کشور با زور و جنگ های خونین مسلط شدند. در جریان تسلط شان قسمتی از اهداف شان را با قتل عام های مردم، سوختاندن تاکستان ها، بسته نمودن تمامی مکتب های دخترانه و از بین بردن تمامی نشانه های تمدنی و تاریخی این سرزمین، نشان داد که در افغانستان به دنبال چه هستند. با این حال در ظرف پنج سال، طالبان توانستند نود درصد از خاک و جغرافیای افغانستان را تحت کنترول سیاسی خود درآورد.
در زایش گروه طالبان عوامل های متعدد دخیل است؛ که از آن جمله به چند عامل آن اشارهی کوتاه خواهد شد.
اول: شرایط رقابتی میان قدرت های بزرگ جهانی در منطقه به خصوص رقابت میان ایالات متحده امریکا و روسیه آن روز. همچنان رقابت میان امریکا و بعضی کشورهای اسلامی در منطقه. همین طور رقابت هژمونیکی قدرت و رهبری دنیای اسلام میان عربستان سعودی و کشور ایران. اینها همه فکتور های خارجی بودند که در زایش این پدیدهی سیاه سیاسی کمک اساسی نمود.
دوم: دیدگاه کاملن جزم گرایانه مذهبی – دینی عامل دیگری بود که توانست چنین پیکرهی متنفر و ضد مدنیت بشر را خلق نماید. سلفی گری و نگاه کاملن منحط به شرایط های زندگی انسان ها، از مدارس دینی کشور پاکستان، اغلبن برای کسانی درس و تلقین گردید که از فقر جانسوز در ساختار اجتماعی شان می سوختند. برای این قماش آدم ها کافیست اندیشهی آتشین جهان دیگر و نعمات آن جهانی را القأ نماید که دقیقا چنین کردند/ می کنند. مغز شویی هایی که در نهایت به زایل شدن عقلانیت، انسانیت و باختن شرف انسانی منتهی می شود در ذهن و کلهی بی مغز چنین افراد نهادینه می گردد.
راه رسیدن به جنت را در کشتار و جاری نمودن سیلاب خون در افغانستان دیوانه وار می جویند. پشت این نوع سیاست گروهی از مردمان هستند که از بی چارگی و بی شعوری این انسان نماها سؤ استفاده می کنند و به مقاصد سیاسی و اقتصادی شان می رسند. آنان کسانی اند که امروز نیز در بهترین کشورهای دنیا همراه با خانوادهی شان مشغول عیش و عشرت های شبانه روزی شان هستند. این مسأله پوشیده نیست، کاش این لشکر جهل یکبار با چشمان باز رهبران امروزی خود را می دیدند و آنگاه مکتب می سوختاندند، شفاخانه ها را انفجار می داند، مردم را قتل عام می کردند، به کورس های آموزشی حملات وحشیانه تروریستی می نمودند، مساجد را منفجر می کردند، به مراسم های تشیع جنازه مسلمانان حمله می کردند، به دانشگاه های کشور انتحاری روان می نمودند و ...
عامل سوم در شکل گیری گروه تروریستی طالبان؛ توهم از دست دادن و از دست رفتن قدرت سیاسی سنت شده در این فغان آباد می باشد. بعد از شکست دولت دموکراتیک به رهبری نجیب، مجاهدین روی کار آمدند و بعد از چند قرن، در رأس حکومت و قدرت در افغانستان شخصی غیر از تبار گروه طالبان قرار داشت. این امر برای طالبان توهمی مرگبار و تباه کنندهی را ایجاد نمود و در پی این شدن که قدرت تاریخی و هژمونیک سیاسی تبار شان را دوباره برگردانند. از همین لحاظ است که در ابتدأ و در بنیاد شکل گیری طالبان بستر یک رنگی قومی و تباری به صورت آشکارا قابل ملاحظه است. در این شکی نیست که گروه طالبان داعیه پشتونستان سازی تمام افغانستان را دارد.
عامل چهارم: خالی نمودن عقده های تاریخی حکومتگران پاکستانی برسر افغانستان؛ حاکمان پاکستان در پی این بودند که مزدوران جان بر کفی پیدا نمایند که این کار بدون هزینه در اختیار شان قرار گرفته بود. برای دولت مردان پاکستان این فرصت کاملن مهیا شده بود که توسط گروه طالبان بتواند انتقام تاریخی خود را از کشور افغانستان بگیرد. به درستی به این کار موفق گردید و گروه تروریستی طالبان مزدوران حلقه به گوش حاکمان و سیاست گران پاکستانی قرار گرفته اند.
ولادیمیر کوشف مقالهی تحقیقی دارد تحت عنوان طالبان پدیده تاریخی؟ این نویسنده از زوایایی متعدد این گروه را بررسی می کند و در قسمت شکل گیری آن با عوامل ذکر شده در این مقاله قرب مفهومی و تحلیلی مناسبی دارد.
گروه طالبان گروه تروریستی و جزم گرایان مذهبی، افراطیت طلبان دینی، ضد ترقی و توسعه و در تضاد با مدنیت بشر و همچنان دشمنی با هرکسی که نظر مخالف با آنان داشته باشد دارد.
گروه طالبان در بعد اجتماعی در افغانستان به کرات ثابت نموده است که قومی می اندیشند و فاشیستی عمل می کنند.
گروه طالبان در بعد سیاسی حکومت توتالیتریسم و ملیتاریسم خونخوار را قبول دارد هرگز به قانون و تعامل با مردم و در نظر گرفتن اراده مردم نزد شان مطرح نبوده/ نیست.
گروه طالبان به افغانستان تعلق خاطر ندارد و هیچ نوع دلسوزی به خاک و مردم این کشور نداشته/ ندارد. مزدور گونه گوش به فرمان باداران خارجی شان هستند و در تخریب آبادی و زیربنای افغانستان نقش کلیدی داشته و دارد.
گروه طالبان ثابت نموده است که دشمن تمدن های بشری و دستآورد های مدنی و تاریخی این سرزمین است؛ زیرا آنان را از خود نمی داند و با آن سنخیتی نمی تواند تعریف نماید، لذا همواره در تلاش از بین بردن تمامی نشانه ها و افتخارات تاریخی و تمدنی این خطه بوده و است.
گروه طالبان با دیدگاه تنگ سیاسی و ایدئولوگ، هرکز به ارزش های انسانی و حقوق بشری احترام نداشته و نمی کند. این امر دیگر نیاز به اثبات ندارد، زیرا در دوران حاکمیت شان به تمام معنا آن را در عمل کرد های واضح شان ثابت ساخت.
گروه طالبان با کشور های منطقه که در تضاد ایدئولوژیک قرار دارد هرگز سازش و تعامل سیاسی برد- برد نمی تواند همچنان که در دوران حاکمیت شان این را به صورت عملی به اثبات رساند.
گروه تروریستی طالبان در پی فرصت لانه سازی و تحکیم جغرافیایی در افغانستان است، هرگاه چنین مجالی برایش میسر گردد به تمامی داشته های انسانی در هر گوشهی جهان حمله خواهد کرد. طالبان شاید به صاحبان و بادرانش که مرگ و زندگی سیاسی شان به دست آنان است حمله نکند، به خاطری که همان رسم مزدوری هم ایجاب این کار را نمی کند. بدون تردید طالبان گروه آدم کش، بی رحم و ضد مدنیت و ترقی و نظم نوین بشر است. با تأسف آسیب اصلی چنین جهالت و بربریت متوجه مردم افغانستان بوده و است.
***
صدای معلم :
« ویدئویی که در زیر مشاهده می کنید صحنه بازداشت یک کمدین سرشناس اهل قندهار به دست طالبان را نشان میدهد.
کاربری نوشته : وقتی خاشه از سوی طالب سیلی میخورد مظلومیت عجیبی در سیمایش نقش بسته میکند؛ مظلومیتی که روح و روان انسان را میخراشد.
در این رویداد که ۳۱ تیر رخ داده، نیروهای وابسته به طالبان، نظرمحمد مشهور به خاشهزوان را در یکی از روستاهای قندهار دستگیر کرده و پس از توهین و سیلی زدن به او، تیربارانش میکنند.
در فیلم منتشر شده از دستگیری این کمدین، یکی از افراد مسلح از او میپرسد که کجا او را گرفتهاند و خاشه در جوابش میگوید «روز عید در خانهام». در این زمان او میخواهد چیزی بگوید که یکی از افراد مسلح با سیلی به صورتش میزند و میگوید :
«خفه شو».
این کمدین قندهاری، به خاطر گفتن جوکها، لطیفهها و متنهای طنز که ویدیوهایش در فضای مجازی هواداران زیادی داشت، مشهور بود. در چند سال گذشته، نظرمحمد که طبعی گرم و سرخوشانه و زبان و بازی طنازی داشت، به چهره دوستداشتنی شبکههای اجتماعی تبدیل شده بود.
چندی پیش احمد نادری نماینده تهران در صفحه توییتر خود نوشت: « طالبان یکی از جنبش های اصیل منطقه و با زمینه قوم پشتون است. حضور در سفارت جمهوری اسلامی ایران در دوحه را بایستی به فال نیک گرفت. همکاری با آنان می تواند به گسترش ثبات در جامعه افغانستان و جلوگیری از نفوذ گروه هایی همچون داعش منجر شود. نباید در دام بازنمایی های اشتباه رسانه های آمریکایی از آنان بیفتیم.»
گروه رسانه/
وزارت معارف اعلام کرده است که مکاتب تمام مناطق سردسیر و گرمسیر به خاطر گرفتن امتحان وسط سال بازگشایی میشود. این وزارت تاکید کرده است که در اخذ امتحان فاصله اجتماعی به طور جدی مراعات خواهد شد.
اشاره:
فرهنگ آموزش فنلاند در عصر حاضر توجه بسیاری از مربیان تربیتی و معلمان جهان را به خود جلب کرده است. شاید بتوان گفت نظام های آموزشی به جهت موفقیت آموزش و یادگیری در مدارس فنلاند علاقه مند به یادگیری شیوه ها و روش های تربیتی این کشور بوده و هستند.
در این جستار چهل نکته تقدیم آموزشگران و مدرسان می شود.
1- با انگیزه ترین ، توانمندترین و قوی ترین دانشجویان برای رشته های معلمی گزینش می شوند. از بین متقاضیان شغل معلمی در دوره ابتدایی 10 درصد، دوره های متوسطه 10 تا 50 درصد (بسته به رشته تدریس) و معلمان هنرستانی 30 درصد متقاضیان انتخاب می شوند.
2- شروع آموزش ابتدایی در فنلاند از هفت سالگی است (دیرتر از سایر کشورها) و کودکان در شش سالگی به پیش دبستانی می روند و دوره آموزش عمومی (پایه) شامل دوره 6 ساله ابتدایی و دوره 3 ساله متوسطه اول است که تا 16 سالگی طول می کشد.
3- تحصیل در تمام سطوح از خردسالی تا دانشگاه در فنلاند رایگان است. در پیش دبستانی و دبستان کتاب های درسی، ملزومات مدرسه، غذای روزانه و حمل و نقل (برای دانش آموزانی که محل زندگی آنها دور از مدرسه است) رایگان است.
4- در فنلاند هیچ معلم خصوصی یا آموزشگاه آزاد وجود ندارد. همچنین هیچ نوع کتاب کمک آموزشی و ... وجود ندارد و کتاب درسی یکسان برای همه وجود ندارد و کتاب های درسی با نظر مدرسه و معلم از بین کتاب های مختلفی که بر اساس سرفصل های نظام آموزشی این کشور توسط موسسات چاپ شده است انتخاب می شود. در برنامه های درسی مدارس تاکید زیادی بر آموزش موسیقی، ورزش و هنر است و از تلفیق موسیقی با آموزش سایر دروس بهره می برند.
5- میانگین دانش آموزان در کلاس های پیش دبستانی کمتر از 15 ، دبستان 20 دانش آموز و متوسطه اول 17 دانش آموز است.
6- مدارس خصوصی در فنلاند 3 درصد از دانش آموزان این کشور را پوشش می دهند که هزینه تحصیل این دانش آموزان مانند مدارس دولتی توسط دولت پرداخت می شود.
7- در فنلاند هیچ گونه مدرسه ای مانند مدارس تیزهوشان، نمونه و ... که بر اساس امتیازات خاص یا با استفاده از آزمون دانش آموز انتخاب نمایند، وجود ندارد. همچنین در نظام آموزشی فنلاند هیچ گونه رقابت و رتبه بندی وجود ندارد و اصل بر همکاری و عدالت آموزشی است.
8- با وجودی که نظام آموزشی فنلاند موفق ترین نظام آموزشی دنیاست در المپیاد ریاضی دنیا که از 1965 تاکنون در آن شرکت داشته است تنها یک مدال طلا و ایران که از سال 1985 حضور دارد 45 طلا کسب کرده است و جالب تر این که 77 درصد این مدال آوران ایرانی، ایران را ترک کرده اند.
9- سرانه هر دانش آموز در فنلاند در پیش دبستانی 5855 یورو، در دوره عمومی ابتدایی 9016 یورو، متوسطه دوم 7697 یورو و هنرستان 10446 یورو است.
10- تضمین کیفیت آموزشی به جای کنترل و نظارت بر اساس هدایت و پشتیبانی است. در فنلاند بازرسی مدارس از اوایل دهه 1990 لغو شده است و ارزیابی مدارس و معلمان از نوع خودارزیابی است.
11- ثبت نام دانش آموزان به صورت منطقه ای و در همان مدرسه نزدیک محل سکونت انجام می شود و قبل از شروع سال تحصیلی با دعوت نامه ای که از طرف شهرداری برای والدین دانش آموز ارسال می شود، مدرسه محل تحصیل آن معین می شود.
12- معلمان در دوره ابتدایی به مدت 6 سال و در دوره 3 ساله متوسطه اول در درس های تخصصی به مدت 3 سال همراه دانش آموز هستند.
13- یکی از نقاط قوت مدارس وجود گروه پشتیبان ( Pupil welfare team ) در هر مدرسه است که شامل مدیر، متخصص آموزش، پرستار، روان شناس، مشاور آموزشی، مددکار اجتماعی و ... است.
14- هر مدرسه ای دارای پزشک و پرستار خود است. پرستار کودکان را در مدرسه معاینه می کند و فقط در روزهای مشخصی از هفته در مدرسه حضور دارد.
15- در درمانگاه آموزشگاه ها، خدمات سلامت روانی برای دانش آموزان برنامه ریزی می شود. خدمات دندانپزشکی عمومی برای افراد زیر 18 سال رایگان است و با ارسال نامه به خانه از کودکان برای مراجعه به دندانپزشکی دعوت می شود. دندان های کودکان به طور مرتب مورد معاینه قرار می گیرند.
16- سال تحصیلی 190 روزه است اما جدول زمانی آن بر اساس تصمیمات منطقه ای است. حداقل تعداد درس در هفته بسته به پایه تحصیلی از 19 تا 30 ساعت است. هر کلاس درس 45 دقیقه است.
17- با وجود این که فنلاند یکی از سردترین کشورهای دنیاست و در بعضی نقاط شمالی فنلاند که پوشیده از برف فراوان است دما به بیست تا سی درجه زیر صفر می رسد اما هیچ گاه مدارس به این علت تعطیل نمی شوند.
18- با توجه به این که دانش آموزان به صورت منطقه ای در مدارس ثبت نام می شوند، دانش آموزان حتی در دوره ابتدایی با دوچرخه یا پیاده به مدرسه می روند. برای دانش آموزانی که در فاصله بیش از 5 کیلومتری مدرسه هستند سرویس حمل و نقل رایگان در نظر گرفته می شود. والدین در مدارس ابتدایی تعیین می کنند که برای دانش آموز خودشان چه مذهب و چه زبانی در کنار زبان های دیگر آموزش داده شود. برای افرادی که نمی خواهند آموزش مذهبی ارائه شود، درس اخلاق در نظر گرفته می شود.
19- با توجه به این که مدارس زیر نظر شهرداری ها هستند از نظر امکانات، تجهیزات و سالن ورزشی مجهز هستند و دانش آموزان در رشته های مختلف ورزشی می توانند فعالیت کنند. شاید دلیل اصلی این که سرانه مدال فنلاند نسبت به جمعیت در تمام تاریخ المپیک در جهان اول است، وجود همین امکانات و اهمیت دادن به ورزش دانش آموزان در مدرسه باشد. فنلاند با کسب 303 مدال در تاریخ المپیک تابستانی رتبه اول و ایران با کسب 68 مدال در رتبه 86 دنیا قرار دارند.
20- آموزش های نیازهای ویژه به دانش آموزان خاص به طور کلی همراه با جریان اصلی آموزش ارائه می شود.
21- گردش های هفتگی دانش آموزان از برنامه های مدارس است و معلمان فنلاندی در هفته تقریبا دو بار دانش آموزان را بیرون می برند. بیشتر اوقات هم از حمل و نقل عمومی استفاده می کنند. در هلسینکی استفاده دانش آموزان در ساعت مدرسه از خدمات حمل و نقل عمومی رایگان است.
22- هدف اصلی برنامه درسی فنلاند این است که دانش آموز به عنوان یک انسان و به عنوان یک شهروند رشد کند و تاکید بر چگونه یاد گرفتن آنان است به جای این که چه چیزهایی یاد بگیرند. شادی و نشاط یک اصل مهم در مدارس فنلاندی است و معلمان تلاش می کنند که محیط شادی را برای دانش آموزان در مدرسه فراهم کنند. بر این اساس در رتبه بندی شادترین کشورها، فنلاند رتبه نخست را به خود اختصاص داده است در حالی که رتبه ایران 106 است.
23- دانش آموزان فنلاندی هر روز غذای دلخواهشان را در مدرسه انتخاب و میل می کنند. آنها مستقل بودن را از همان سال های ابتدایی تمرین می کنند. در ناهار خوری بچه ها اجازه دارند که خودشان غذا بگیرند. در سالن غذاخوری خدمه ای وجود ندارد. بیش از 50 درصد غذای دانش آموزان ارگانیک بوده و تلاش می شود این درصد بالاتر رود. وعده غذای دانش آموزان شامل غذای گوشتی، شیر، نان تازه، سبزی ها و ... است. طرح تغذیه رایگان دانش آموزان از سال 1948 تاکنون در مدارس فنلاندی اجرا می شود. بر این اساس هیچ گونه سوء تغذیه ای در بین کودکان آنها مشاهده نمی شود.
24- در بعضی از مدارس فنلاند این امکان وجود دارد که دانش آموزان با کاشت محصولات کشاورزی در زمین اطراف مدرسه در تهیه غذای خود در مدرسه مشارکت کنند.
25- در فنلاند ، زمان بازی بخش بسیار مهم فرایند یادگیری است. ساعت تفریح زیاد است و حتی در زمستان بچه ها را تشویق می کنند که بیرون از کلاس در فضای آزاد بازی کنند. بر اساس خط مشی بسیاری از مدارس فنلاندی ، دانش آموزان ابتدایی باید به فضای باز بروند مگر آن که هوا سردتر از منفی 15 درجه سانتی گراد (5 درجه فارنهایت) باشد.
26- حیاط مدارس ابتدایی به انواع وسایل ورزشی و بازی همچون وسایل پارک ها مجهز است. معماری مدارس فنلاند شامل فضای باز، مکان های اجتماع، کتابخانه در دسترس، کلاس های بزرگ با پنجره های بزرگ، مدارس بدون دیوار و ... است. مدارس و دانشگاه ها فاقد دیوار و حصار هستند و دانش آموزان به راحتی با فضای بیرون مدرسه حتی اگر مدرسه کنار جنگل باشد در ارتباط هستند و رفت و آمد می کنند.
27- 100 درصد مدارس از نظر تجهیزات الکترونیکی مانند رایانه و تبلت مجهز هستند و دانش آموزان دوره متوسطه می توانند تبلت یا موبایل خود را به مدرسه بیاورند.
28- مدارس بدون یونیفرم یکسان هستند و دانش آموزان در پوشیدن لباس آزادند.
29- دانش آموزان فنلاندی بیش از دانش آموزان دیگر کشورها زمان استراحت و بازی دارند. نتایج چنین روشی خودکارآمدی، کاهش استرس، یادگیری اجتماعی و ... است. در برنامه های درسی مدارس تاکید زیادی بر آموزش موسیقی، ورزش و هنر است و از تلفیق موسیقی با آموزش سایر دروس بهره می برند.
30- اهمیت موسیقی در برنامه درسی مدارس، به حدی است که مثلا در کلاس پنجم تعداد ساعت درس ریاضی و درس موسیقی یکسان و هر دو سه ساعت در هفته است.
31- آنچه فنلاند را متمایز از دیگر کشورها می کند تمرکز بر آموزش غیر رسمی است. در یادگیری غیر رسمی ، مربی از موقعیت های موجود با طراحی از پیش تعیین شده حداکثر بهره را می برد. نظام فنلاندی به دنبال کم کردن شکاف و فاصله بین آموزش رسمی و غیر رسمی است و معلمان این کار را با ارتباط با مراکز علوم، مراکز طبیعت، موزه ها، کتابخانه ها و رسانه ها و بردن دانش آموزان به این فضاها صورت می دهند.
32- بر اساس برنامه ای در هلسینکی کل شهر به عنوان یک محیط یادگیری بزرگ در نظر گرفته شده است و یادگیری فقط به کلاس و مدرسه معطوف نمی شود و دانش آموزان و معلمان می توانند با استفاده از وسایل نقلیه عمومی به صورت رایگان در سطح این شهر مسافرت کنند و در یک محیط قابل اطمینان از پدیده های واقعی کسب اطلاعات کنند.
33- در نظام آموزشی فنلاند جایی برای رتبه بندی دانش آموزان و معلمان و تعیین شاگرد اول و دوم و ... معلم نمونه ، برگزیده و ... نیست. بر این اساس در و دیوار مدرسه هم از عکس و بنر دانش آموزان خالی است.
34- دانش آموزان فنلاند با میانگین زیر نیم ساعت تکلیف در شب، کمترین مقدار تکلیف در جهان را دارند. دانش آموزان فنلاندی معمولا نه معلم خصوصی دارند نه آموزش بیرون از مدرسه.
35- هیچ آزمون یا امتحان ملی برای دانش آموزان در دوره 9 ساله آموزش عمومی وجود ندارد و حتی نتایج ارزیابی ها و آزمون های بین المللی و ... در اختیار دانش آموزان و مدارس قرار نمی گیرد. در عوض، معلمان مسئولیت ارزیابی در موضوعات مربوطه خود را بر اساس اهداف نوشته شده در برنامه درسی انجام می دهند. مدارس هیچ نوع رتبه بندی ندارند و مقایسه ای بین آنها صورت نمی گیرد.
36- تنها آزمون ملی با عنوان آزمون پذیرش ملی ( National Matriculation Exam ) در پایان دوره متوسطه دوم برگزار می شود. این آزمون دو بار در سال در بهار و پاییز در همه مدارس متوسطه دوم فنلاند برگزار می شود. این آزمون به صورت کامپیوتری برگزار می شود و داوطلبان باید همه آزمون های منتخب را در سه دوره متوالی بگذرانند. یعنی در طول 18 ماه؛ ولی می توان آنها را در طی یک دوره نیز گذراند.
37- تشکیل کلاس برای آموزش مسائل دینی اقلیت ها به شرط وجود سه دانش آموز با گرفتن معلم مخصوص آن و پرداخت هزینه از سوی آموزش و پرورش صورت می گیرد.
38- والدین در مدارس ابتدایی تعیین می کنند که برای دانش آموز خودشان چه مذهب و چه زبانی در کنار زبان های دیگر آموزش داده شود. برای افرادی که نمی خواهند آموزش مذهبی ارائه شود، درس اخلاق در نظر گرفته می شود.
39- آموزش برنامه نویسی (کدنویسی) به دانش آموزان ابتدایی از برنامه هایی است که در مدارس فنلاند اجرا می شود. محیط برنامه نویسی که به صورت ویژوال طراحی شده، ابزاری را فراهم آورده که دانش آموزان با علاقه تمام و با تمام تمرکز، درگیر حل مسئله با استفاده از برنامه نویسی می شوند.
40- در مدارس فنلاندی ، آموزش زبان با بیش از 50 زبان برای افراد مهاجر با زبان مادری غیر فنلاندی تدریس می شود. همچنین آموزش مذهبی با بیش از 13 مذهب متفاوت فراهم شده است. از این میان 92 درصد دانش آموزان ابتدایی آموزش دین لوترانیسم (شاخه ای از مسیحیت) ، 3 درصد در دیگر مذهب ها و 5 درصد تنها آموزش اخلاق را می گذرانند.
منبع:
رضوی خسفی سید حسین (1399)، مدرسه خوب هر روز از نو باید ساخته شود، انتشارات تیک
( مجله پیوند / دوره 42 / شماره 8 / پیاپی 480 / بهمن 1399
گروه رسانه/
روزنامه 8 صبح افغانستان نوشت : ( این جا )
« برای اولین بار کمیسیون مستقل حقوق بشر تأیید کرد که طالبان در مناطق تحت کنترل خود در ولایتهای تخار، کندز، فاریاب و بدخشان بر زنان محدودیت اعمال کرده است. گزارشهای غیررسمی در روزهای گذشته از اعمال محدودیت طالبان بر زنان و مردان در ساحاتی که این گروه تازه در ولایتهای مزبور تصرف کرده، نشر شده بود، اما هیچ نهاد رسمی تاکنون آن را تأیید نکرده بود.
کمیسیون مستقل حقوق بشر روز چهارشنبه، بیستوسوم سرطان، گزارش خود را زیر نام «تشدید منازعات مسلحانه و افزایش رویدادهای نقض حقوق بشر» نشر کرد. طبق این گزارش، یافتههای کمیسیون مستقل حقوق بشر نشان میدهد که گروه طالبان پس از گرفتن کنترل ولسوالیها در شماری از ولایتهای کشور از جمله فاریاب، کندز، بدخشان و تخار به اِعمال محدودیتهای مخالف موازین حقوق بشر و قوانین نافذه کشور اقدام کرده است.
این محدودیتها براساس گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر، شامل ممنوعیت بیرون شدن زنان از خانه بدون حجاب و محرم شرعی، مسدود کردن مکاتب دخترانه و مکاتب مختلط، ممنوعیت ارایه خدمات صحی به زنان بدون محرم، ممنوعیت استفاده از تلویزیون، مجبور کردن آموزگاران و دانشآموزان مکاتب به استفاده از لنگی و نتراشیدن ریش از مهمترین محدودیتهایی است که سبب نگرانیهای جدی برای شهروندان شده است.
یک باشنده ولسوالی شیرینتگاب ولایت فاریاب، در گفتوگو با ناظران، کمیسیون مستقل حقوق بشر گفته است: «پس از اینکه ولسوالی شیرینتگاب کاملاً به دست طالبان سقوط کرد، اعضای این گروه برای زنان یکسلسله محدودیتهایی را وضع نموده و به تمام داکتران، رانندهگان ریکشا و دکانداران هشدار دادهاند که در صورت همکاری با زنان بدون محرم شرعی، مجازات خواهند شد.»
کمیسیون مستقل حقوق بشر همچنان گزارش داده است که طالبان در ولسوالیهای کشم، بهارک، جرم، ارگو، خاش، شغنان و اشکاشم با نشر نامههای متعددی به زنان اعلام کردهاند که بدون محرم شرعی اجازه رفتن به بیرون از خانه را ندارند. جوانان باید ریش بگذارند و در نمازهای جماعت حاضر شوند.
طبق گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر، این گروه به مساجد نامه فرستاده و از آنها خواسته است، خانوادههایی که دو یا سه فرزند دارند، یکی از آنها را شامل صفوف طالبان کنند و نیز مردم مکلفاند عشر و زکات خود را در اسرع وقت در اختیار این گروه قرار دهند.
در گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر آمده است: «در پی تشدید خشونتها در کشور، وضعیت حقوق بشر در جریان ۱۵ روز نخست ماه سرطان با چالشها و نگرانیهای جدیتری مواجه شده است. بربنیاد یافتههای کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، دسترسی شهروندان به حقوق و آزادیهای اساسیشان در شماری از ولایتها محدودتر شده است. چنانکه بیجاشدهگی گسترده مردم در نقاط مختلف کشور، دسترسی محدود به خدمات صحی و افزایش میزان فقر و مشکلات اقتصادی از مهمترین مواردیاند که حاکی از بدتر شدن وضعیت حقوق بشر میباشد.»
گروه طالبان تاکنون به گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر واکنش نشان نداده است. این گروه اما صدور اعلامیهها و اعمال محدودیت بر زنان را در قلمرو خود قبلاً تکذیب کرده بود.
تلفات ۱۵ روزه جنگ
گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر ۱۵ روز نخست ماه جاری سرطان را دربر میگیرد. گسترش جنگ در این مدت سبب کشته شدن ۱۹۱ تن و زخمی شدن یک هزار و ۵۹ تن دیگر شده است. کمیسیون مستقل حقوق بشر گفته است که حقوق بشردوستانه بینالمللی و قواعد حاکم بر منازعات مسلحانه، کشتن و مجروح کردن افراد غیرنظامی را بهشدت ممنوع کرده است. طبق این قواعد هیچیک از طرفهای درگیر منازعه مجاز به اِعمال روشها و اقداماتی نیستند که منجر به آسیب رساندن به غیرنظامیان شود.
کمیسیون مستقل حقوق بشر گفته است که با وجود این قواعد، از یکم تا پانزدهم ماه سرطان، ۱۴۸ مرد، ۱۴ زن و ۲۹ کودک کشته و ۵۴۸ مرد، ۱۱۷ زن و ۳۹۴ کودک زخمی شدهاند.
این نهاد گفته است که تشدید خشونتها و گسترش دامنه جنگ در نقاط متفاوت افغانستان، بهویژه در دو ماه اخیر، به زندهگی شهروندان کشور در عرصههای متفاوت آسیبهای جدی و زیانباری زده است. یافتههای کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان نشان میدهد که به دلیل عدم التزام طرفهای درگیر منازعه به موازین حقوق بشر دوستانه بینالمللی، میزان تلفات ملکی، بیجاشدهگی شهروندان و به این ترتیب، آثار خشونت در ولایات متفاوت افزایش چشمگیری داشته است.
از جانب دیگر، کمیسیون مستقل حقوق بشر گزارش داده است که افزایش قیمت مواد غذایی و محدود شدن دسترسی شهروندان به خدمات صحی در نتیجه مسدود شدن شاهراههای عمومی، تخریب تأسیسات عامالمنفعه، اعمال محدودیت بر آزادیهای اساسی شهروندان و بهویژه محدود شدن دسترسی زنان به خدمات آموزشی و صحی از دیگر پیامدهای جنگ جاری در کشور است که نگرانیهای جدی را برای مردم ایجاد کرده است.
ارتکاب جنایات جنگی
کمیسیون مستقل حقوق بشر دریافته است که طرفهای درگیر منازعه پیوسته و به صورت متداوم مرتکب نقض حقوق بشر دوستانه بینالمللی و قواعد حاکم بر منازعات مسلحانه شدهاند. این نهاد گفته است، درحالیکه رعایت اصل محدودیت، اصل ضرورت نظامی و تناسب، اصل تفکیک و اصل رفتار انسانی و عدم تبعیض بهموجب حقوق بشر دوستانه بینالمللی، مهمترین مکلفیت طرفهای درگیر منازعه است. کمیسیون مستقل حقوق بشر افزوده است که این اصول و دیگر قواعد حقوق بشردوستانه بینالمللی توسط گروه طالبان و نیروهای امنیتی، نقض شده است.
طالبان مردم را کوچ اجباری دادهاند
کمیسیون مستقل حقوق بشر تأیید کرده است که طالبان از یکم تا چهارم ماه سرطان، ۴۰۰ خانواده بدخشانی را از منطقه باغ شرکت ولایت کندز کوچ اجباری داده و سپس خانههای آنان را به آتش کشیده و اموال و داراییشان را به غارت بردهاند.
یک باشنده این منطقه، به کمیسیون مستقل حقوق بشر گفته است: «طالبان به جرم قومیت و بدخشانی بودن خانه و کاشانه ما را آتش زدند و سه نفر را پس از لتوکوب زیادْ تیرباران کردند. طالبان بقیه افراد را با توهین و تحقیر و شکنجه، کوچ اجباری دادند و دار و ندار ما را چپاول کردند، حیوانات ما را از بین بردند و خانههایمان را به آتش کشیدند.»
یک باشنده دیگر منطقه باغ شرکت کندز نیز گفته است که طالبان در چاه آب آشامیدنی بمبدستی انداختهاند تا کسی از آن استفاده نتواند. او افزوده است: «جرم ما فقط حمایت از نیروهای امنیتی و دادن آب و نان در حالت جنگ و محاصره برای آنها بود. در منطقه باغشرکت نهتنها تاجیکان بدخشانی، بلکه پشتونها و اوزبیکها نیز بودند و آنها نیز به نیروهای امنیتی آب و غذا داده بودند، اما طالبان صرفاً افراد وابسته به گروه قومی تاجیک را به قتل رساندند و با تحقیر و توهین و ترس و ارعاب مجبور به کوچیدنشان کردند.»
یکی دیگر از مواردی که توسط کمیسیون مستقل حقوق بشر گزارش داده شده است، تخریب تأسیسات عامه و ملکیتهای مردم در جریان جنگ است. یک بیجاشده روستای سرتگاب ولسوالی پاتوی ولایت دایکندی به ناظران کمیسیون گفته است: «طالبان سرتگاب را سقوط داده و تحت تصرف خویش درآوردند و خانههای مسکونی و مزارع را به آتش کشیدند. آنها تعداد ۱۳ قلعه مسکونی را منفجر نموده و خرمنهای ما را آتش زدند و اموال دکانهای ما را غارت کردند، مردم دیگر امیدی به بازگشت به منطقهشان ندارند و از دولت خواهان همکاری هستند.»
تخریب سایت انترنتی سلام در ولایت هرات از سوی طالبان و غارت تجهیزات آن، از دیگر مواردی است که کمیسیون مستقل حقوق بشر آن را ثبت کرده است. یک عضو برجسته یک شرکت دولتی در صحبت با ناظران این کمیسیون گفته است که طالبان در دوازدهم ماه سرطان، تجهیزات انترنتی این سایت از جمله ۲۴ هزار باطری آن را غارت کردهاند. ایستگاه راهآهن روزنک در هرات و تجهیزات آن نیز به گفته کمیسیون مستقل حقوق بشر از سوی طالبان غارت شده است.
یافتههای کمیسیون مستقل حقوق بشر همچنان نشان میدهد که در نیمه اول ماه سرطان، ۷۸ هزار و ۹۱۱ خانواده در نتیجه جنگ آواره شدهاند.
کمیسیون مستقل حقوق بشر با نشر این گزارش گفته است که تداوم جنگ و خشونت در کشور بر ابعاد مختلف وضعیت حقوق بشر سایه افکنده و به این ترتیب، چالشها و نگرانیهای جدی را به بار آورده است. طبق این گزارش، میزان دسترسی شهروندان به حقوق و آزادیهای اساسیشان از جمله حق رفتوآمد و انتخاب آزادانه مسکن، حق دسترسی به خدمات صحی، حق کار، حق آموزش و پرورش و حق برخورداری از سطح مناسب زندهگی در طی ۱۵ روز نخست ماه سرطان، محدودتر شده است.
در پایان این نهاد از طرفهای جنگ خواسته است که حقوق بشر دوستانه بینالمللی و ارزشهای حقوق بشرسی را رعایت کنند و به مناسبت عیدقربانی آتشبس سراسری را اعلام و خشونتها را متوقف کنند.
سازمان ملل متحد نیز با نشر اعلامیهای نسبت به وضعیت نقض گسترده حقوق بشر در کشور ابراز نگرانی کرده است.
پایان پیام/