در هفته معلم امسال خبر جعلی اهدای سرویس طلا به معلمان مدرسه ایرانی در عمان، آن هم از سوی مسئولین کشور عمان؛ آن قدر داغ، هیجان انگیز و متفاوت بود، که نمی شد به راحتی از کنار آن گذشت، لذا به سرعت تمام فضای مجازی جامعه معلمی ایران را در نوردید، در فضای مجازی (وایرال شد) بسیار دیده شد و حرف و حدیث های فراوانی را به دنبال داشت. بررسی چرایی بسیار دیده شدن این کلیپ به عوامل متعدد اجتماعی ، روان شناختی و مناسبتی و ... مرتبط است که در این مقال برخی از مسایل مرتبط با این کلیپ طرح می گردد:
1- شأن و مقام معلم آن چنان بالاست که خداوند باری تعالی آن را از بزرگترين اوصاف خود بیان می دارد. پیامبر (ص) معلم کل بشریت است و مقام معلم در ردیف انبیاء الهی قرار دارد. امام صادق(علیه السلام) در حدیثی می فرمایند:«إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاء»؛ (همانا علما وارثان انبیاء هستند). زبان در وصف شأن معلم قاصر است و نمی توان این مقام و منزلت را با هیچ ارزش مادی برابر دانست، سنجید و مقایسه کرد. تکریم معلم ، تکریم عزت و بزرگی جامعه است. همیشه یک مدیریت باتجربه و کارآمد بهترین تصمیم ها را برای مجموعه خود می گیرد.
2- شایعه در جامعه شفاهی و خبرجعلی در جامعه شبکه ای گسترش می یابد. در واقع یکی از مضرترین محصولات رسانه های اجتماعی خبرجعلی است. اینکه در عصر مجازی خبرجعلی چگونه ساخته می شود و گسترش می یابد، موضوع غریبی نیست. نکته مهم ، اعتماد به مرجع خبر و اصالت و درستی آن و البته اندکی تأمل است. شواهد بسیاری نشان می دهند که انتشار گسترده خبرجعلی عامدانه، مغرضانه و به صورت سازمانی و حرفه ای اغلب بر بستر رسانه های اجتماعی، جهت فریب کاربران و انحراف جامعه ساخته و پرداخته می شوند و به یکی از تهدیدات مهم رسانه ای در جوامع امروز تبدیل شده است. مولفان خبرهای جعلی، این خبرها را برای ترویج اهداف خاص خود یا حمایت از افرادی که به آن ها علاقه دارند ترویج کرده و این موضوع اغلب همراه با تخریب و بی اعتبار کردن دیگران است.(Allcott & Gentzkow, 2017: 213). خبر جعلی به خاطر پتانسیلش در تغییر آگاهی مخاطبان، به چالش برای جوامع تبدیل شده است(Balmas, 2014). این خبر می تواند اعتماد را تحت تأثیر قرار دهد ( Baumgartner & Morris, 2006)، تصور افراد از دیگران را شکل داده ( Lee, 2014) و بر نظرات، خبرهای جدی و بحث های سیاسی اثر بگذارد (Landreville & et al., 2010). نشردهندگان خبرجعلی به دلیل شباهت آن با خبر واقعی و غفلتشان از جعلی بودن آن با قاطعیت یک خبر جعلی را بازنشر می دهند(آزادی، 1398: 29).
3- بنابر آنچه گفته شد خبر جعلی سرمایه اجتماعی را کاهش می دهد، اعتماد عمومی را خدشه دار می کند، حس ناامیدی، خشونت، بدبینی و ناکارآمدی را در جامعه می پراکند. نمی خواهم باور کنم اما سخن نانوشته ای ما ایرانی ها را قهرمانان فرصت سوزی یا خراب کردن یک موقعیت ارزشمند می شناسند. در مورد همین ماجرا ببینید چطور یک اتفاق مبارک بین فرهنگی را منعکس کردیم و چه برداشتی از آن ارایه نمودیم؟ چه باوری را تقویت کردیم؟ تصور بفرمایید در آستانه هفته معلم، کلیپی با موضوع نادرست اهدای سرویس طلا به همه معلمان مدرسه ایرانی در یک کشور همسایه طرح شود ؛ به نظر شما در گزاره های پیش گفته، چه تغییری رخ می دهد؟ چه احساسی در بیننده و شنونده خبر به وجود می آورد؟ معلمان چه برداشتی خواهند داشت؟ اینکه چرا فرد یا گروهی، آگاهانه یا ناآگاهانه، این خبرنادرست را منتشر کرده اند و چه اهدافی را از موج سواری بر روی این خبر داشتند، والله اعلم. اکنون به نظر می رسد که اطلاع رسانی و بیان دقیق و صحیح جزییات، در برطرف کردن ابهام و رد این جبرجعلی نقش مهمي داشته باشد.
4- اما واقعیت ماجرا چیست؟ مراسم افطاری، با هدف گرامی داشت مقام شامخ معلم، در یکی از مطعم های شهر مسقط از سوی انجمن اولیا و مربیان خوش ذوق، فعال و محترم مدرسه ایرانی شهر مسقط تدارک دیده می شود. شخصیت های علمی و فرهنگی و سیاسی عمانی هم در جمع معلمان مدرسه ایرانی حضور دارند. بعد از اذان؛ مراسم با نظم خاصی برگزار می شود . قرآن با صوت دلنشین قرائت می شود . یکی از روحانیون معزز، سخنرانی می کنند یاد و خاطره استاد شهید مرتضی مطهری (ره) و شهیدان رجایی و باهنر را گرامی می دارند. مدیریت مجتمع ضمن گرامی داشت ایام، گزارشی از فعالیت های مجتمع ارایه می دهد . شاعر عمانی، قصیده ای عربی در رثای مقام معلم قرائت می کند. در پایان طبق رسم معمول تمام مدارس ایرانی، از زحمات یک ساله معلمان و عوامل اجرایی مدرسه با یک هدیه معنوی قدردانی می شود. در این مراسم، نماد کشور عمان (خنجر عمانی) که یک هدیه معنوی است؛ به همراه یک لوح تقدیر با امضای مدیریت مدرسه و ریاست انجمن، به معلمان اهدا می گردد. این هدیه را انجمن اولیا و مربیان مجتمع تهیه نموده است. از سوی انجمن مجتمع ایرانیان، از مهمانان و مسئولین عمانی حاضر در جلسه قدردانی می گردد. تمام مراسم به همت انجمن مجتمع اولیا و مربیان برگزار گردیده است. .... یک هفته بعد، کلیپ دو دقیقه و سی ثانیه ای این مراسم در رسانه های مجازی داخل کشور با خبر جعلی هدیه سرویس طلا به معلمان بسیار پربازدید می شود. کیفیت هیچ سیستم آموزشی نمی تواند از کیفیت معلمان سازنده آن فراتر رود.
5- خنجر نماد کشورعمان و نشان ملی این سرزمین است و در جامعه عمانی حضور پررنگی دارد. در جای جای این کشور می توان آن را مشاهده کرد. نشانه خنجر در تمام اسناد رسمی عمان مشاهده می شود. به طوری که طرحی از آن روی پرچم ملی و هم چنین تمام اسکناس های این کشور وجود دارد. روی در و دیوار و بر پر شال مردان. هر عمانی یک خنجر در منزلش دارد و آن را نشانه اصالت ملتش می داند. نقش خنجر در کتاب های مدارس چاپ شده و مردان عمانی در مناسبت های اجتماعی و رسمی به عنوان بخشی از پوشش رسمی خود از آن استفاده می نمایند. اگر در مراسمی به کسی خنجر اهدا شود، نشانه احترام به او و مهم شمردنش است. لذا یک هدیه معنوی محسوب می شود. کشور عمان تلاش کرده است تا خنجر عمانی را در بخش میراث ناملموس بشری در یونسکو ثبت جهانی کند.
6- همه ما باور داریم که وجود ابهام در خبر و رویداد، به خوبی می تواند زمینه گسترش شایعه را فراهم سازد. به این موضوع فکر کنید که چرا باید کشور عمان به معلمان ایرانی سرویس طلا هدیه بدهد؟ آیا مسئولین عمانی، برای معلمان کشور خودشان، سرویس طلا هدیه می دهند؟ که حالا بخواهند برای معلمان یک مدرسه از یک کشور دیگر این کار را انجام بدهند؟ البته که در کشور عمان مقام و رتبه معلم بالاست. معلمان پشتیبانان آینده هستند. حدود 50 هزار معلم عمانی و 10 هزار نفر معلم غیرعمانی در سه نوع مدرسه دولتی ، خاصه و اینترنشنال تدریس می کنند اما در روز معلم ، وزیر تربیت بر نقش حیاتی و کارآمد معلمان در زمینه آموزش تأکید می کند و افق 2040 و سهم آموزش در این توسعه را تبیین می نماید. زیرا آموزش یکی از عناصر کلیدی آن خواهد بود. خانم دکتر مدیحه بنت احمد الشیبانی، وزیر تربیت از معلمان می خواهد در تمام مدارس عمانی دانش آموزان را در راستای افق 2040 تربیت کنند. در این روز به هیچ معلمی سرویس طلا هدیه نمی دهند که الان بخواهند به معلمان مدرسه ایرانی، سرویس طلا بدهند.
7- در آموزش و پروش عمان تمرکز بر توسعه مهارت های قرن بیست و یکم و ارتقای خلاقیت و نوآوری علمی است. ارتقای مهارتهای حرفه ای معلمان به طور جدی دنبال می شود. گزارش ها و شاخص های بین المللی پیشرفت کمی و کیفی عمان را تأیید می کند. اما 24 فوریه روز معلم عمانی است. مراسم روز معلم عمانی مثل همه مدارس کشورخودمان است با برخی تفاوت های جزیی. مراسم روز معلم از تلویزیون ملی، پخش مستقیم می شود. مسئولین وزارتین علوم و وزارت تربیت و سایر وزارتخانه ها در مراسم حضور دارند. معلمین با نظم خاصی دعوت می شوند، هدیه خود را دریافت می کنند و با صبر و حوصله عکس یادگاری گرفته می شود. سرود، نمایش، توصیف و تمجید از مقام معلم با اجرای متن ها زیبا و دکلمه ها دلنشین، جزء ثابت مراسم در تمام استانها می باشد. یک باور مشترک در تمام مراسم های روز معلم عمانی وجود دارد که : کیفیت هیچ سیستم آموزشی نمی تواند از کیفیت معلمان سازنده آن فراتر رود. معلمان گذشته و حال را به هم پیوند دهند. معلمان سعادت یک جامعه را می سازند. معلمان شریک اصلی روند توسعه عمان هستند. بنابراین باید به معلم ارج نهاد و او را گرامی داشت. همچنین هر مدرسه ای خودش ، مراسم روز معلم را برگزار می کند. در برخی مدارس عمانی دانشآموزان ارشد از کلاسهای 10 تا 12 وظایف مختلفی را که معلمان در یک روز انجام میدهند، به عهده می گیرند و سه درس تدریس می نمایند تا هم در این روز خاص به معلمان خود کمی استراحت بدهند. هم عهده دار تمام مسئولیت های یک معلم باشند و حساسیت های حرفه معلمی پی ببرند. در این روز برنامه شادی و سرگرمی تدارک دیده می شود و تلاش می گردد برای معلمان و دانش آموزان روز خاطره انگیزی ساخته شود.
8- این مراسم یک مراسم طلایی و درخشان بود اما به کسی طلا، هدیه داده نشد. فرصتی بود که خلق شد. در نظام آموزشی ما انجمن اولیا و مربیان است و در سایر نظام های آموزشی (PTA). انجمن اولیا و مربیان مجتمع آموزشی ایرانیان می تواند الگویی موفق برای گسترش و تعمیم باشد. در کدام یک از مدارس ایرانی خارج از کشور انجمن مدرسه، توانسته چنین پیوند موفقی بین مدرسه ایرانی و وزارت تعلیم و تربیت، اصحاب رسانه و سیاست گذاران کشور میزبان برقرار کند؟ در کدام کشور دیگر مسئولین رسمی آن کشور چنین به احترام و تکریم معلمان مدرسه ایرانی پرداخته اند؟ حضور مسئولین کشور عمان و تکریم معلمان ایرانی تکریم همه معلمان ایرانی و تکریم فرهنگ ایرانی است.
می خواهم خدمتتان عرض کنم که انجمن اولیا و مربیان مجتمع ایرانیان، یک ظرفیت و پتانسیل است که در تمام این مدت بی دریغ، در کنار مدرسه بوده و همیشه با حمایت های به جا از مدرسه، در جهت کاستن مشکلات و رفع کمبودها گام برداشته است. انجمنی که عاشق فرهنگ ایرانی است و از هر فرصتی برای رشد و بالندگی ایران و ایرانی حمایت می کند.
9- وزیر پیشین آموزش و پرورش آقای محسن حاجی میرزایی در مراسمی می گفت: « هیچ نقشی در آموزش و پرورش کلیدی تر، کاربردیتر و تعیین کنندهتر از نقش مدیر مدرسه نیست » . به راستی ایشان درست می گفت و این تفکر درستی است. همیشه یک مدیریت باتجربه و کارآمد بهترین تصمیم ها را برای مجموعه خود می گیرد. در یکسال گذشته نقش پررنگ مدیریت و معاونت آموزشی توانمند مجتمع ایرانیان در حل مشکلات فراوان مجتمع و ظرفیت سازی برای مجتمع، بسیار مشهود و چشمگیر بوده است. چنانکه یکی از جلوه های آن همین مراسم، سپاس از معلم بوده است.
پیام این مراسم می تواند این باشد که با وجود تمام تحریم های ظالمانه علیه کشور عزیزمان و همه سختی های موجود؛ چراغ مدارس ایرانی در خارج از کشور همچنان پرفروغ و روشن است و زبان و ادبیات شیرین فارسی تدریس می شود و دانش آموزانی در این مجتمع و سایر مدارس ایرانی حضور دارند که به دین و فرهنگ و زبانشان عشق می ورزند و از بین تمام مدارس موجود انتخاب کرده اند که در مدرسه ایرانی حضور یابند. پیام این کلیپ می تواند حضور پررنگ فرهنگی ما باشد که مقامات عالی کشور میزبان را ذیل نام جمهوری اسلامی ایران و آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران؛ جمع نموده ایم و در این مراسم از نقش پررنگ معلمان ایرانی در آموزش و پرورش می گوییم و به مهمانان می گوییم که در سرزمین ما یک هفته به نام معلم است. پیام این مراسم می تواند دوستی و محبت بیشتر بین دو کشور ایران و عمان باشد؛ که از تاریخ مشترک، فرهنگ مشترک و دین مشترک برخوردار هستند؛ مراسمی از این دست، فرصت است؛ فرصتی برای عرضه فرهنگ ناب ایرانی به همگان. وقتی در سرزمینی که کلی مدارس اینترنشنال وجود دارند جشن روز معلم ایرانی با حضور مسئولین عمانی، در رسانه های شنیداری و نوشتاری و فضای مجازی عمان مطرح می شود، پیام روشنی را مخابره می کند :
پیام مهر و محبت و دوست داشتن و عزت و احترام معلمان ایرانی است به تمام دنیا.
آزادی، محمدحسین و دیگران. تفاوت های خبرجعلی و شایعه. (1398). مجله مطالعات میان رشته ای ارتباطات و رسانه. دوره دوم، شماره 3.
Allcott,H & Gentzkow M.(2017), Social media and fake news the election 2016. Journal economic of perspectives 31(2)211-36.
Balmas,M. (2014). When fake news becomes real: Combind exposure to multiple news sources and political attitudes of inefficacy, alienation, and cynicism. Communication Research, 41(3), 430-454.
Baumgartner, J.,& morris, J. S. (2006). The Daily Show effect: Candidate evaluations, efficacy,
and American youth. American Politics Research, 34(3), 341-367.
Landreville K D , Holbert R L. & LaMarre H L (2010). The influence of Late ight TV comedy viewing on political talk: A moderated mediation model. The International Journal of Press Politics. 15(4), 482-498.
Lee, F. L. (2014). The impact of online user-generated satire on young people’s political attitudes: Testing the moderating role of knowledge and discussion. Telematics and Informatics, 31(3). 397-409.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
خبرگزاری آناتولی نوشت : ( این جا )
« ماتیلدا بوگنر، رئیس هیئت رصد حقوق بشر سازمان ملل متحد سهشنبه در یک نشست خبری در ژنو اظهارداشت: «بسیاری از مدارس، بیمارستانها و اماکن مذهبی در اوکراین در حمله روسیه ویران شده است».
بوگنر که هفته گذشته از کییف پایتخت اوکراین و مناطق چرنیهف بازدید کرده است٬ تاکید کرد: «مناطق مسکونی در پی اشغال این مناطق توسط نیروهای روسی به ویرانهای تبدیل شده و غیرنظامیان در شرایط سختی زندگی میکنند. خدمات بهداشتی نیز به دلیل فروپاشی زیرساختها در این مناطق دشوار شده است».
رئیس هیئت رصد حقوق بشر سازمان ملل متحد گفت: «بسیاری از غیرنظامیان به ما گفتند که بستگان آنها کشته، دستگیر یا ناپدید شدهاند. یک خانواده 5 نفره در ماکاریف هنگام خروج از شهر هدف قرار گرفته ، سه عضو این خانواده کشته شدند».
وی در رابطه به اخباری مبنی بر کشته شدن بیش از 300 غیرنظامی در بوچا و شمال کییف توسط نیروهای روسی گفت: «شمار قربانیان ممکن است بیشتر از آمار اعلام شده باشد».
بوگنر همچنین اظهار داشت: «براساس دادههای سازمان ملل متحد٬ از 24 فوریه تاکنون در جریان جنگ روسیه-اوکراین 3 هزار و 381 غیرنظامی جان باخته و 3 هزار و 680 تن نیز مجروح شدهاند».
پیش تر ، الگ یرسکو، مشاور وزیر آموزش و علوم اوکراین گفته بود : ( این جا )
« سرپا نگه داشتن سیستم آموزشی بخشی از مقاومت اوکراین در مقابل تهاجم روسیه است.
والدین در خط مقدم جبهه هستند تا آینده بچههایشان به مخاطره نیفتد. کودکان و نوجوانان باید به تحصیلات خود ادامه دهند و وظیفهٔ همهٔ ما این است که برایشان شرایط تحصیلی را فراهم کنیم. تمام تلاشمان بر آن متمرکز است که اجازه ندهیم در هیچ زمینهای روسیه زندگیمان را مختل کند. مردم اوکراین نشان دادهاند تسلیم روسیه نخواهند شد. سیستم آموزشی در کشورمان با چالشهای متعدد روبهروست اما مطمئنیم همهٔ مشکلات بهمرور حل میشود. تصمیممان قطعیست: کودکان و نوجوانان اوکراینی نباید از تحصیل محروم شوند.»
او همچنین به مشکل تأمین معلم و نیز عدم امنیت دانشآموزان در مناطق مختلف اوکراین اشاره میکند:
«یکی دیگر از مشکلات، نیاز به جایگزینی معلمان مرد بود زیرا اکثر آنها به جبههٔ رفتهاند. اما عمدهترین مسئله عدم امنیت کودکان در بسیاری از استانهای اوکراین است. از هماکنون کلاسهای اضافی و کمک روانشناس برای دانشآموزانی که امکان تحصیل ندارند در نظر گرفته شده. آموزش عالی هم به صورت آنلاین ازسرگرفته میشود. فعلاً بزرگترین مشکلمان، مهد کودکهاست چراکه در بسیاری از شهرها ساختمانهای مهدکودک به خوابگاه پناهجویان تبدیل شده در عین حال برای حل این مسئله هم تلاش میکنیم.»
صادق زیباکلام در کانال تلگرامی خود نوشت : « با احتسابِ مدرسهای که روسها روز شنبه، ۱۷ اردیبهشت، آن را با موشک زدند و ۵۰ نفر، که آنجا پناه گرفته بودند، از جمله تعدادی کودک، کشته شدند؛ تعدادِ مدارسِ اوکراین که موردِ حمله قرار گرفتهاند، به ۲۰ واحد رسید.
نمیدانم آنانکه لقبِ «کودککُش» به اسرائیل دادهاند، خبر دارند که بیش از ۲۰۰ دانشآموز، در نتیجۀ حملاتِ روسها به مدارس اوکراین تا کنون کشته شدهاند؟ »
علی رغم جنایات روس ها در ویران کردن مدارس و کشتن دانش آموزان بی گناه ، واکنش وزارت آموزش و پرورش ایران تاکنون سکوت بوده است .
پایان پیام/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گزارش2021 شاخص جهانی دانش (GKI) برنامه توسعه ملل متحد (UNDP) منتشر شده است.
از جمله موارد امید آفرین آن؛ حرکتهای نوید بخش طی سالهای گذشته در پایههای آموزش فنی و حرفهای است. دست مریزاد به همهی آن کنشگران که طی یک دهه در این زمینه کوشیدهاند و پایه رتبه جهانی ما را در این خصوص، به 54 از 154 رساندهاند. البته که در این زمینه مشکلاتی زیاد از حیث شمول و برابری و کیفیت داریم ولی در مجموع کوشندگان بینام و نشانمان حرکت خوبی کردهاند.
اما این گزارش بیشتر حاوی هشداریهایی دربارۀ وضعیت کشورمان هست که باید جدی بگیریم.
کشوری که در استعداد اولیه توسعه انسانی با شاخص 0.783 و بیش از یک میلیون بیلیون (هزار میلیارد) دلار اندازه و بزرگی تولید ناخالص داخلی (یعنی منابع بالقوه) جزو کشورهای مستعد توسعه هست. کشوری که جزو گروه کشورهای 39 گانه با استعداد توسعه انسانی بالاست ولی در میان همین کشورها از جهت روندهایمان در عقب کاروان حرکت میکنیم و رتبهی 36 را داریم.
از زمره آسیب پذیرترین نقاط هشدار آمیز ما در این گزارش چند یک ذکر می شود:
یک. در شاخص فضای برانگیزاننده و توانمند ساز برای آموختن از 154 کشور رتبه ما 123 است.
دو. در آموزش عالیمان با این همه کمیت بزرگش، رتبه جهانی ما از 154 کشور 137 است؛ چرا ؟ از جمله نقطه ضعفهای عمدهی ما عبارتند از: در اقتصادمان نیز از 154 کشور رتبه 125 را داریم که اصلی ترین علتش سیاسی شدن اقتصادماست .
1. تنوع پذیری و آزادی علمی با رتبه 142
2. در کیفیت اشتغال دانش آموختگان با رتبه 123
3. در کل تأثیر اجتماعی آموزش عالی با رتبه 117
سه. در برابری زنان وضعیت نگران کننده داریم. رتبه ما 143 است.
چهار. در سطح پایه معیار زندگی برای شهروندان، رتبه ما 147 است ؛ واقعا لایق خیلی خیلی بهتر از این هستیم.
پنج. در مصرف انرژی به نحو تجدید پذیر رتبه ما افتضاح است: 143!! و در کل عملکرد اقلیمی و محیط زیست مان 142.
شش. در شمول اجتماعی (برای همه گروه های اجتماعی واقوام ایرانی ونواحی وطبقات و...) کارنامه خوبی نداریم و رتبه مان: 115 .
هفت. در کل کیفیت حکمرانی از 154 کشور رتبه ما 146 است،
در وجود صداها و پاسخگویی حکومت 144، محیط سیاسی مان رتبه 152، ودر اثربخشی حکمرانی 137
در کنترل سیستماتیک فساد نیز 137 و در صلح و ثبات 143
و از حیث کل فضای برانگیزاننده و توانمند سازجهت توسعه متوازن و پایدار وهمه جانبه، رتبه ما 147 است.
هشت. در اقتصادمان نیز از 154 کشور رتبه 125 را داریم که اصلی ترین علتش سیاسی شدن اقتصادماست(به شرح فوق!). در زیرساخت های حمل ونقل رتبه مان بدتر است (رتبه 133) . اخیرا دیدیم که چطور چین و هند نیز ما را دور می زنند و از راه های دیگر کالاهای خود را می برند. این همه روی آنها خصوصا اولی حساب می کنیم این هم جزای مان.
از همه بدتر اینکه ما از حیث سهولت شکل گیری یک کسب و کار از 154 کشور، رتبه 148 را داریم. این همه از حیث عاقبت و کیفیت ادارۀ دولتی ِ اقتصادمان.
در «باز بودنِ اقتصاد» برای رقابت مولد و پویایی و تنوع رتبه مان باعث تأسف است : 134 . کشوری با پیشینه جاده ابریشمی که تمدنش همواره در ارتباطات با ملل و فرهنگ های دیگر پیش رفته است الان این فروبستگی از چیست؟
کانال جامعه شناسی
گروه رسانه/
چندی پیش توصیه های سیاستی کارگروه مطالعات فوری پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش به منظور پاسخ دهی به افت یادگیری با عنوان « دانش آموزان در بحران آموزشی ناشی از پاندمی کووید-19 » در صدای معلم منتشر گردید . ( این جا )
در این بیانیه چنین آمده بود :
« بر اساس تحلیل اقتصاددانان حوزۀ آموزش و پرورش در سطح جهان، هر سه ماه تعطیلی مدارس در بحران کرونا موجب کاهش 5 / 1 درصدی تولید ناخالص داخلی (GDP) کشورها در نیم قرن آتی خواهد شد (هانوشک و ووزمان، 2020). بر این اساس کشوری که 12 ماه تعطیلی داشته است، 6 درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) خود را در نیم قرن آتی از دست خواهد داد.کودکان متأثر از این افت یادگیری، 10 تریلیون دلار (چیزی معادل 8% از GDP جهانی) از درآمدهای خود را در طول زندگی از دست خواهند داد. برای هر کودک این کاهش درآمد معادل از دست دادن یک سال درآمد از بازارکار در طی دوران فعالیت شغلی خواهد بود(بانک جهانی، 2020).
شبیه سازی های اخیر (بانک جهانی، 2020) نشان می دهند که با یک سناریوی محافظه کارانۀ فقط 5 ماه تعطیلی مدارس، کشورهای دارای درآمد ضعیف تا متوسط با کاهش کیفیت سالهای تحصیل تا حداکثر حدود 9/0 (9 ماه) مواجه خواهند شد، فقر یادگیری از 53 درصد پیش از پاندمی به 63 درصد افزایش خواهد یافت. این امر کشورهای دارای عملکرد تحصیلی ضعیف پیش از این بحران را بیشتر تحت تأثیر قرار خواهد داد. سهم نوجوانان دوره متوسطه ای که در حال حاضر به حداقل سواد کارکردی خواندن و ریاضی دست پیدا نکرده اند، از 40% پیش از پاندمی به 50% افزایش خواهد یافت. 24 میلیون کودک از مقاطع پیش از دبستان تا پایان متوسطه ممکن است هرگز به مدرسه باز نگردند.
افزون بر این، با تعطیلی مدارس و انتقال به یادگیری برخط، نظام های آموزشی با چالش حضور و غیبت زیاد مواجه شدند، پدیده ای که با «افت یادگیری تابستانی» ارتباط دارد و به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است. این پدیده نشان می دهد که در غیبت از مدرسه، کودکان در مهارت ها و شایستگی های خود دچار افت می شوند (کوپر و همکاران، 1996؛ داونی، فون هیپل و برو، 2004؛ مارینز-لورا و کویینتنا، 2010؛ گرومادا و شابریج، 2016). این افت یادگیری با وجود یک پیشینۀ اقتصادی و اجتماعی ضعیف، رو به وخامت می گذارد و به این ترتیب یادگیری در خانه مشروط به میزان زمان اختصاصی والدین به تدریس، مهارت های شناختی و غیرشناختی والدین و منابعی است که آنها می توانند در فرایند تدریس سرمایه گذاری کنند (اورئوپولوس، پیج و استیونز، 2006). اگر دولتها و حکمرانان تدابیر کارآمدی را به منظور تضمین دسترسی کافی برای هر کودک به یادگیری در شرایط مطلوب به اجرا نگذارند، به ویژه در کشورهایی که عوامل غیر مدرسه ای نقش تعیین کننده ای در پیامدهای یادگیری دارند، دوره های طولانی تعطیلی مدارس می توانند نابرابری ها را افزایش دهند. به همین سبب، طراحی راهبردهایی از طرف آموزش و پرورش برای یادگیری دانش آموزان در مراحل بعدی کووید-19 امری حیاتی است (بانک جهانی، 2020).
با توجه به مباحث پیشین و ابعاد بحرانی که نظام آموزشی کشور با آن روبه رو است، افت چشم گیر یادگیری و مهارت های اساسی و ترک تحصیل دانش آموزان از مهم ترین پیامدهای تعطیلی آموزش حضوری مدارس برای نظام آموزشی و کشور است. پیامدهایی که به سادگی قابل جبران نخواهند بود و بسیاری از آنها در فقدان پاسخ دهی مناسب، تبدیل به افتی پایدار خواهند شد. بر این اساس، کارگروه مطالعات فوری پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش توصیه های سیاستی زیر را به منظور مقابله و پاسخ دهی به بحران افت و کیفیت یادگیری ارائه می کند. این توصیه ها مبتنی بر تجارب بین المللی و توصیۀ نهادهای سیاستگذاری علمی، آموزشی و فرهنگی در سطح جهان هستند.
افت يادگيري در طول زمان بدون اقدامات ترميمي، پيچيده و پيچيدهتر ميشود. به خاطر داشته باشيد كه يادگيري يك فرايند تجميعي یا تراکمی است و يادگيري هاي تازه بر شالوده مهارتها و دانش اکتسابی پيشين بنا ميشوند. وقتي دانش آموزان يادگيريهاي پايه را به خاطر تعطیلی مدارس يا يادگيري از راه دور فاقد كيفيت از دست مي دهند، دانش و مهارت هايي پايه اي وجود ندارند كه در هنگام بازگشايي بر روي آنها چيزي بنا شود. بنابراین؛ افت يادگيري رها شده و ترميمنشده به روند خود ادامه ميدهد مگر اينكه دولتها اقداماتي براي ترميم و جبران يادگيري دانش آموزان هنگام برگشت به مدرسه انجام دهند.
سرانجام اینکه، افت یادگیری و ترک تحصیل دانش آموزان، مهمترین چالش های پساکرونای نظام آموزشی کشور محسوب می شوند که نیازمند تدوین یک برنامۀ جامع و درازمدت، تأمین منابع مالی لازم، شکل گیری جوامع یادگیری حرفه ای معلمان در سطح مناطق و استان ها، آگاه سازی مدیران مدارس، مناطق و استان ها نسبت به اهمیت موضوع و برنامه ریزی به منظور مقابله با آن، آگاه سازی خانواده ها و جامعه و حساسیت مضاعف و پاسخ دهی مبتنی بر شواهد علمی به این چالش اساسی و خطیر است.»
پس از نوروز 1401 و با اهتمام وزارت آموزش و پرورش ، مدارس به روند طبیعی خود بازگشته اند .
در این حوزه ، كارگروه مطالعات فوري پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش که از ابتدای بحران کرونا و تعطیلی 25 ماهه مدارس فعال و پی گیر وضعیت آموزش بوده است ، هشتمین توصیه سیاستی خود را در اختیار صدای معلم قرار داده که آن را می خوانید .
از روز جمعه ۱۹ فروردین نیمه غربی کشور مخصوصا تهران - کرج غرق در ریزگردهای ساطع شده از بیابانهای عراق است. شاخص آلودگی در تهران با احتساب عدد ۵۰۰ تمام زنگهای خطر را برای مردم و مسئولین به صدا درآورده است. مدارسی که به سختی به حضوری شدن تن داده بودند شنبه ۲۰ فروردین با چالش اساسی « تردید در حضور دانشآموزان و مقاومت پراکنده برخی از اولیا برای مجازی شدن مدارس » روبه روست. این یعنی بر باد رفتن زحمات تمام کسانی که یک هفته برای برافراشته شدن پرچم حضوری بودن مدارس، آماج حملات برخی از ذینفعان دستگاه تعلیم و تربیت بودهاند.
یقینا کشورهای همسایهای چون عراق، ترکیه و.... در بحث انتشار گرد و غبار و ریزگردها مقصرند ولی قصور دیگران مانع از چشمپوشی و اغماض از فجایع محیط زیستی و زیست محیطی معطوف بر قصورات دولت و ملت خودمان نیست.
بهتر است واقعبین باشیم و به جای حل مسئله با فرار به جلو و فرافکنی صورت مسئله را منحرف نکنیم.
آیا خشک شدن دریاچه ارومیه و صدها رود و تالاب داخلی نیز تقصیر سیاستهای جاهطلبانه آبی ترکیه است؟
احتمالا باید به زودی علاوه بر تحمل ریزگردهای عراق شاهد انتشار ریزگردهای نمکی دریاچه رو به موت ارومیه در پهنه شمال غرب باشیم. به راستی سیاستمداران با چه توجیهی با سرنوشت ۱۴ میلیون سکنه شمالغرب سبکسرانه و بعضا عامدانه قمار می کنند؟
دکتر "لشکر بلوکی" میگوید:
« ما آدم ها خطاهای دیگران را سریع تر و راحت تر از خطاهای خودمان میبینیم. گرایش به این باور که ما کمتر از دیگران دچار خطا میشویم را خطای نقطه کور (Blind Spot Bias) میگویند. وقتی نمیتوانیم خطاهای خود را ببینیم، ممکن است قضاوتها و رفتارهای ما آسیبزا بوده و اثرات منفی به دنبال داشته باشد.
وقتی در یک مسیر راه می رویم، فقط خوبی های خودمان را می بینیم و عیبهای تمام نفرات جلویی را همیشه جلوی چشممان داریم ولی هرگز عیب های خودمان را نمی بینیم! این تمثیل یکی از بهترین تصویرهایی است که اگر به خاطر بسپاریم می تواند به ما در جلوگیری از خطای نقطه کور کمک کند. »
دو پیشنهاد در این زمینه می تواند راهگشا باشد: اول اینکه از زاویه دیگران به خود نگاه کنیم. این گونه می توانیم به سبد پشتی خودمان هم نگاهی بیاندازیم که در حالت عادی چشم ما از دیدن آن نقطه کور است. دوم اینکه سعی کنیم مواردی که قبلا فکر میکردیم که ما کاملا درست میگوییم و دیگران کاملا اشتباه می کنند را به خاطر بیاوریم تا به خاطر بسپاریم که همیشه حق با ما نیست. ما هم گوش شیطان کر ممکن است اشتباه کنیم!
سخن آخر
با اوجگیری ریزگردها در پایتخت، پیکان حملات به سوی سیاستهای جاه طلبانه آبی ترکیه نشانه رفته است. به عبارتی برای یک مسئله محیط زیستی راه حل های تهاجمیِ سیاسی و بعضا نظامی (منفجر کردن سد عظیم آتاترک با حجم آبی معادل ۶۵۰ سد ایران) در فضاهای مجازی ارائه میکنیم.
با تمسک به نظریه "پائولو کوئیلو" برای درک صحیحتر و دو سویه از جاه طلبی های آبی ترکیه، از منظر بی طرفی به قضیه نگاه کنیم: هر کشوری یک سری مزیتهای نسبی برای خودش داشته و یا دست و پا کرده است. به طور مثال ایران و عراق (مزیت نفت و گاز)، افغانستان (مزیت معادن سرشار)، آفریقای جنوبی (معادن الماس) در چنته دارند. در این بین ترکیه نیز از مزیت برخورداری از آبهای شیرین بهرهمند بوده و سرچشمه رودهای خروشانی چون دجله، ارس و... در ترکیه میباشد.
این کشور با استفاده از اهرم آب، هر از گاهی فشارهای لازم را بر همسایگانش آورده و با انسداد حق آبه آنها ناجوانمردانه پا بر گلویشان می گذارد. با توجه به اینکه احتمالا قرن پیش رو ستیز بر سر آبهای شیرین خواهد بود و با احتساب این که قانون نافذ در عرصه بین الملل، اصل انصاف و حقآبه و... نبوده و منطق حاکم، زور و قدرت است، به نظرم بهتر است عقلای قوم فارغ از برخوردهای احساسی آرمانشهریِ عدهای متوهم در فضای مجازی، جوابهای اقناعی و حقوقی برای چنین سوالاتی دست و پا نمایند.
سوال:
آیا در یک صد سال گذشته عراق نفت و گاز مجانی به ترکیه داده است که امروز طلب و توقع دریافت آب شیرین مفت و مجانی از ترکیه دارد؟
یادمان نرفته که پارسال همین اشرف غنی رئیس جمهور یک لاقبا و فراری افغانستان در مقابل ادعای حقآبه ایران از رودخانه هیرمند گفت: نفت در برابر آب!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
بغض ملاحت ۱۱ ساله مقابل دوربین؛
از روزی که طالبان آمدند افغانستان برای ما به زندان بدل شده است
ملاحت حیدری ۱۱ سال دارد. او یکی از میلیونها دختر افغان است که با روی کار آمدن طالبان بر قدرت، از رفتن به مدرسه بازماند. او حالا با بغضی در گلو جلوی دوربین خبرگزاری فرانسه نشسته و میگوید: « ما آزاد بودیم، میتوانستیم در هر جایی درس بخوانیم ولی از وقتی که طالبان برگشتند، ما را از رفتن به مدارس بازداشتند و افغانستان برای ما به زندان تبدیل شده است.»
او میافزاید: «فکر میکردیم طالبان تغییر کرده اما وقتی همه را از مکاتب به خانه بازگرداندند، فهمیدیم که طالبان با طالبان ۲۵ سال پیش فرقی نکرده است.»
ملاحت دلش برای روزهایی که صبح زود از خواب بلند میشد و به دوستان و معلمانش در مدرسه میپیوست تنگ شده است.
میگوید: «نمیتوانیم در خانه درس بخوانیم. دلم برای روزهایی تنگ شده که به مکتب میرفتیم و در کنار دوستان و معلمانم درس میخواندیم.»
پایان پیام/
کودکان اوکراینی هنگام خواب به قصه قهرمانانی گوش می دهند که ضعیف و کمبنیه اما مصمم و سخت کوش هستند، در حالی که کودکان روسی وقت خواب به داستانهایی گوش میدهند که در آنها پیروزی و موفقیت قهرمانان با سحر و جادو حاصل میشود.
( یک سرباز اوکراینی روی راهآهن از کنار اجساد سربازان روسی کشته شده در حاشیه شهر ارپین در اوکراین رد میشود. 10 اسفند1400)
در آغاز تهاجم روسیه تقریبا هیج کس در غرب انتظار نداشت که اوکراین بتواند در مقابل روسیه دوام بیاورد و احتمال هیچ نوع مقاومت جدی از طرف اوکراین در مقابل تجاوز بیدلیل و غیرموجه روسیه را نمیدادند.
مطالب و مقالات زیادی در خصوص اینکه رهبران جهان از جمله متحدین اوکراین چقدر تواناییهای هدایت و رهبری ولودیمیر زلنسکی را دست کم میگرفتند به رشته تحریر درآمده است. اما ورای این محاسبات نادرست درباره تبدیل یک کمدین به شخصیتی شبیه وینستون چرچیل، ارزیابی میزان قدرت نظامی ارتش اوکراین نیز درست از آب درنیامد.
با گذشت چند هفته از جنگ به خوبی عیان شد که خیلی از مردم درباره قدرت و اراده ارتش روسیه در جنگ اغراق میکردند و مقاومت و توانایی ارتش اوکراین در برابر برتری بسیار بالای دشمن در ادوات و تجهیزات، تعداد و موقعیت و استقرار را دست کم میگرفتند. شاید تفاوتهای فولکلور (فرهنگ عامیانه) روسی و اوکراینی به قسمی تفاوت بین عملکردهای ارتش روسیه و اوکراین را تبیین کند.
بر خلاف پیشبینیهای کارشناسان چه توضیحی میتوان برای روند اتفاقات جنگ اوکراین ارائه داد؟
ما باور داریم که یک عامل اساسی در عملکرد غیرمنتظره ارتشهای دو کشور را میتوان به تفاوتهای فرهنگی بین اوکراینیها و روسها نسبت داد. این تفاوتهای فرهنگی تا حدودی به واسطه افسانهها و قصههای دوران کودکی ایجاد و در ذهن و روح رسوخ کرده و سررشته میشود.
یکی از ما (سوفیا موسکالنکو) متخصص روانشناسی افسانه ها و قصه هاست و دیگری (میا بلوم) درباره سوق دادن و کشش کودکان به سمت خشونت افراطی تحقیق میکند، اینکه چگونه و چرا کودکان به سمت خشونت کشیده میشوند. ما از قدرت فولکلور (فرهنگ عامه) در شکلدهی جهانبینی کودکان و دوران بزرگسالی آنها آگاه هستیم.
قهرمان ضعیف و سختکوش در مقابل تفکر جادویی
قصهها و داستانهای سنتی اوکراین مانند «کوتیگوروشکو (Kotygoroshko)»، «کریریلو کوژومیاکا (Kyrylo Kozhumyaka)» و «آیواسکی تلسیک (Ivasyk Telesyk)» که زمان خواب برای بچه ها خوانده یا نقل میشود همه شخصیتهای متواضع و سادهای را به تصویر می کشند که با پشتکار و اراده و انگیزه قوی در برابر مشکلات عظیم میایستند. در مسیر داستان ماجراها، چالشها و مانعها را پشت سر گذاشته و در طول داستان عزم و اراده آنها به محک آزمایش گذاشته شده و از یک شخصیت ضعیف و آسیبپذیر به یک شخصیت آبدیده و پیروز تبدیل میشوند.
(مجسمه ای از شخصیت قصه «کوتیگوروشکو» در شهر کیف، پایتخت اوکراین که در حال شکست اژدهای شرور است ) به نظر می رسد این قصههای عامیانه روسی القاکننده این نکته است که نسخه و دستورالعمل موفقیت، به مانند دو برادر داستان، دارا بودن هوش زیاد یا سخت کار کردن نیست، بلکه سفت در جای خود نشستن و دست رو دست گذاشتن به این امید که سحر و جادو همه کارها را برای ما راست و ریست خواهد کرد.
این قصهها و افسانهها یک مسیر شناخته شده درباره قهرمانی را روایت میکنند که بخت اندکی برای پیروزی و برد دارد. فرمولی که دهههاست در کتابهای پرفروشی مانند «هری پاتر» و فیلم های موفق و پرفروشی مانند «جنگهای ستارهای» استفاده میشود.
در داستانهای کودکان اوکراینی که هنگام خواب برای آنها خوانده یا نقل می شود، شخصیتهای اصلی داستانها اغلب در آغاز قصه احتمال پیروزی و قهرمان شدنش بسیار کم است، اما با توسل به جسارت، هوش و ذکاوت و همت و اراده خود بر مشکلات فائق آمده و به موفقیت میرسند.
در نقطه مقابل داستانهای کودکان اوکراینی، داستانهای کودکان روسی معمولا دور یک شخصیت مرکزی بنام «ایوان دوراک (Ivan Durak)» که به او ایوان خل (Ivan the Stupid) هم می گویند میگردد. ایوان برادر سوم است و نسبت به برادران بزرگترش کم هوش و در سطح پایینی قرار دارد. طبق روال معمول این نوع داستانهای روسی یکی از بردارانش باهوش و دیگری در سطح متوسطی است. در حالی که شخصیت اصلی داستان که مستقیما «خل و احمق» نامیده نمیشود به صورت شخصیتی به تصویر کشیده میشود که تنبل است و تمام روز را میخوابد، اما برادران بزرگترش به سختی کار میکنند.
( تصویری از قصه فولکوریک «به امر پایک (At the Pike’s Behest)» که با عنوان «املیان نادان (Emelyan the Fool)» هم شناخته میشود. این تصویر در سال 1913 کشیده شده است)
در قصههای روسی مانند «به امر پایک (By the Pike’s Wish)»، «شاهزاده قورباغه (Princess Frog)» و «سیوکا بورکا (Sivka Burka)» شخصیت اصلی در آخر داستان موفق میشود که به مراد خود برسد. او با تکیه بر فضائل و ویژگی های شخصیتی خود به پیروزی نمیرسد بلکه با دخالت و کمک یک نیرو یا موجود جادویی و سحرآمیز مانند یک ماهی یا یک قورباغه و یا یک اسب که تمام کارهای سخت را برای او انجام می دهند موفق میشود، در حالیکه این موفقیتها به اسم شخصیت اصلی داستان تمام شده و اعتبارش را او کسب میکند.
به نظر می رسد این قصههای عامیانه روسی القاکننده این نکته است که نسخه و دستورالعمل موفقیت، به مانند دو برادر داستان، دارا بودن هوش زیاد یا سخت کار کردن نیست، بلکه سفت در جای خود نشستن و دست رو دست گذاشتن به این امید که سحر و جادو همه کارها را برای ما راست و ریست خواهد کرد.
مواجه با بزرگترین چالش
بیشتر آدم بزرگها در زندگی روزمره خود به قصهها و داستانهایی که در کودکی خود شنیدهاند فکر نمیکنند. اما این داستانهایی که در اوائل زندگی با ذرهبین و بزرگنمایی هیجانات کودکی تجربه کردهایم درک ما از جهان را شکل میدهد. این قصهها و افسانهها تمامی اعمال و واکنشهای ما را به هنگام بروز مشکل و در مقابل بحرانها تعیین میکند.
قصههای جن و پری و افسانهها و داستانها ما را برای شناخت و تشخیص قهرمانان، آدمهای شرور، عشق و خیانت و خیر و شر در زندگی واقعی آماده میکنند. زمانی که در مسیر این دوگانگیها و تضادها راه میسپاریم این داستانهای دوران کودکی است که راهنمای عملی زندگی ما میشوند و اعمال ما را هدایت میکنند.
شاید تفاوتهای فولکلور (فرهنگ عامیانه) روسی و اوکراینی به قسمی تفاوت بین عملکردهای ارتش روسیه و اوکراین را تبیین کند.
سربازان ارتش روسیه هنگام مواجه با بزرگترین چالش زندگیشان موفق نشدند عملکرد خوبی از خود نشان ندهند و روحیه و انگیزه ضعیفی از خود به نمایش گذاشتند. اما برعکس اوکراینیها در برابر این چالش بزرگ با عملکردی شگفتانگیز و غیرمنتظره موفقیت بزرگی کسب کردند. آنها با عزم و اراده و جسارتی که داشتند خود را از یک قهرمان کم قوه و ضعیف به قهرمانی تبدیل کردند که شاید در برابر تمام مشکلات و سختی پیروز از میدان درآیند.
منبع :
https://theconversation.com/how-fairy-tales-shape-fighting-spirit-ukraines-children-hear-bedtime-stories-of-underdog-heroes-while-russian-children-hear-tales-of-magical-success-179630
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
طالبان تصمیم قبلی در مورد اجازه بازگشت دختران افغان به دبیرستانها (دوره متوسطه و لیسه) را پس گرفته و گفته است که هنوز در مورد نوع پوشش دانشآموزان دختر تصمیمی گرفته نشده است.
پس از اینکه طالبان در ماه آگوست/اوت سال گذشته قدرت را در افغانستان به دست گرفت، دبیرستانهای دخترانه پس از چند ماه محدودیت، قرار بود بازگشایی شوند و این امیدواری را ایجاد کرد که ادامه تحصیل دختران با مانعی مواجه نخواهد بود.
اطلاعیه جدید وزارت معارف افغانستان در مورد بسته ماندن مکاتب/مدارس باعث سردرگمی شده است.
یک هفته پیشتر وزارت معارف اعلام کرده بود که مدارس سراسر افغانستان برای همه دانشآموزان از جمله دختران در روز چهارشنبه باز میشوند.
وزارت معارف در اطلاعیه جدید خود گفته که به دبیرستانهای دخترانه ابلاغ شده است که دختران دانشآموز بالاتر از کلاس ششم تا دستور بعدی تعطیل خواهند بود.
عدم بازگشایی دبیرستانهای دخترانه در افغانستان واکنشهای گستردهای را به همراه داشته است.
ملاله یوسفزی، جوان ترین برنده جایزه صلح نوبل و فعال آموزش دختران که چند سال قبل از سوی اعضای طالبان در پاکستان هدف قرار گرفت و به شدت زخمی شد نوشته: "من برای امروز یک امید داشتم، اینکه دختران افغانی که پیاده به مکتب میروند به خانه بازگردانده نشوند."خانم یوسفزی افزوده:"اما طالبان به وعده خود عمل نکردند. آنها به دنبال بهانههایی برای جلوگیری از آموزش دختران خواهند بود، زیرا از دختران تحصیلکرده و زنان توانمند می ترسند." ( بی بی سی)
گروه رسانه/
در حالی که تجاوز روسیه به اوکراین از سه هفته گذشته اما علی رغم بسیاری از پیش بینی ها ، اوکراین در برابر اشغالگران روسی در حال مقاومت است .
آن چه مهم است این است که با وجود شرایط جنگی دهشتناک و پر از استرس اما جریان آموزش در مدارس اوکراین تعطیل نشده و مسئولان آموزش این کشور ترجیح داده اند تا فرآیند آموزش از طریق آنلاین در مدارس پی گیری شود و این می تواند نشان از اولویت داشتن جایگاه بی بدیل آموزش در کشور جنگ زده اوکراین داشته باشد که باید به تفکر و عملکرد این مسئولان آفرین گفت .
در ایران تعطیلی مدارس وارد سومین سال خود شده و هنوز اراده نافذ و برنامه مشخص و قابل سنجشی برای آموزش حضوری در مدارس مشاهده نمی شود و نوعی هرج و مرج و بی برنامگی از سوی مسئولان و در مدارس کشور در این زمینه دیده می شود .
هنوز وزارت آموزش و پرورش تکلیف خود را با اختیاری بودن حضور دانش آموزان در مدارس مشخص نکرده است .
در نشست چهره به چهره خبرنگاران با وزیر آموزش و پرورش که چندی پیش در باشگاه فرهنگیان تهران برگزار شد بسیاری از رسانه ها نسبت به عملکرد وزارت آموزش و پرورش معترض بودند .
علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در این زمینه خطاب به یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش گفت : ( این جا ) « من با پیشنهاد دوستان در مورد تعیین سخن گو برای بازگشایی مدارس کاملا مخالفم . این یک جور موازی کاری است و دخالت و تضعیف جایگاه و وظایف روابط عمومی.
امیدوارم که جناب آقای وزیر اهتمام لازم را برای بازگشایی ایمن مدارس را داشته باشند. چیزی که ما در این دو سال دیدیم فقط شعار بوده و حرف .
این وضعیت اختیاری بودن حضور دانش آموزان و هرج و مرج ناشی از آن در مدارس پایان داده شود . »
در آخرین موضع کارشناسی و پژوهشی ، کارگروه مطالعات فوری پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش با صدور بیانیه ای از وضعیت بازگشایی مدارس در ایران انتقاد کرده است . ( این جا )
این کارگروه پژوهشی گفته است : « با توجه به مباحث پیشین و ابعاد بحرانی که نظام آموزشی کشور با آن روبه رو است، افت چشم گیر یادگیری و مهارت های اساسی و ترک تحصیل دانش آموزان از مهم ترین پیامدهای تعطیلی آموزش حضوری مدارس برای نظام آموزشی و کشور است. پیامدهایی که به سادگی قابل جبران نخواهند بود و بسیاری از آنها در فقدان پاسخ دهی مناسب، تبدیل به افتی پایدار خواهند شد.:
همچنین تاکید می کند : « افت یادگیری و ترک تحصیل دانش آموزان، مهمترین چالش های پساکرونای نظام آموزشی کشور محسوب می شوند که نیازمند تدوین یک برنامۀ جامع و درازمدت، تأمین منابع مالی لازم، شکل گیری جوامع یادگیری حرفه ای معلمان در سطح مناطق و استان ها، آگاه سازی مدیران مدارس، مناطق و استان ها نسبت به اهمیت موضوع و برنامه ریزی به منظور مقابله با آن، آگاه سازی خانواده ها و جامعه و حساسیت مضاعف و پاسخ دهی مبتنی بر شواهد علمی به این چالش اساسی و خطیر است. »
برخی مسئولان ستاد ملی مقابله با کرونا و نیز وزارت آموزش و پرورش گفته اند که پس از تعطیلات نوروز 1401 ، مدارس باید آموزش حضوری را برپا کنند .
پرسش این است در این مدت کوتاه از باقیمانده سال تحصیلی و بر فرض جدی گرفته شدن این دستور با توجه به تعطیلات طولانی مدت نوروز آیا بازگشایی مدارس تاثیر چندانی در وضعیت تحصیلی دانش آموزان خواهد داشت ؟
گزارش آنا رایسکایا را می خوانیم .
این روزها تجاوز روسیه به اوکراین در صدر اخبار رسانه ها و توجه افکار عمومی به آن است .
مطابق معمول بیشتر تحلیل ها حول « سیاست » ، « تعارض منافع » « توازن قدرت » و... چرخ می زند و کم تر کسی است که از زوایه « آموزش » و الزامات آن و به صورت ریشه ای به این مساله نگاه کند .
برخی به اصطلاح تحلیل گران ، روشنفکران و سیاست بازان با امساک و تنگ نظری در محکومیت این خشونت ها و بی توجه به « ارزش های والای انسانی » می گویند که چرا فرضا کسی مشابه این اعمال را در کشورهای غیراروپایی مانند فلسطین ، غزه و... محکوم نمی کند ؟
و یا چرا زمانی که بین ایران و عراق جنگ بود ، اوکراین حمله صدام و اعمال توحش آمیز او را محکوم نکرد ؟
بسیاری از معلمان و کنش گرانی که سابقا بر تحریف کتاب های درسی در موضوع پیشینه سیاه و غیر قابل دفاع روسیه در مورد ایران معترض بودند اما به این موضوع نپرداختند . در حالی که در برخی کشورهای جهان موج اعتراضات گسترده مردمی در شکل تظاهرات خیابانی مسالمت آمیز به اقدام کشور روسیه و خشونت طلبی او بسیار قابل توجه بود اما در ایران حرکت و کنش قابل توجهی در این زمینه مشاهده نشد و غالب این موضع گیری ها و واکنش ها به « فضای مجازی » محدود بود . از این رو ، ایرانی ها را می توان قهرمانان فضای مجازی خطاب کرد !
( تظاهرات مردمی در پراگ در اعتراض به تجاوز روسیه به اوکراین )
مشاهده این گونه کنش ها در فضای اجتماعی و رسانه ای ایران این پرسش را به جد مطرح می کند که آیا نظام آموزشی ما تا چه حد در زمینه تعریف و تبیین مفهوم « صلح » و در راستای « صلح سازی » حرکت کرده است ؟ و آیا مفهوم صلح و الزامات آن در رفتارهای عادی مردم قابل مشاهده و لمس است ؟
روزنامه 8 صبح افغانستان در گزارشی می نویسد : ( این جا )
« در ماده ۲۶ قانون حقوق بشر، قطع نامههای ۱۳۲۵ و ۱۶۱۲ شورای امنیت به اهمیت آموزش صلح اشاره شده است. حتا کنفرانس سارایوو در سال ۲۰۰۹ و همچنین بزرگترین همایش جهانی نفی خشونت که به صلح لاهه معروف گشت، بازگشایی دربهای صلح را از طریق آموزش و پرورش دانستند و شعار «معلمان قویترین افراد روی زمین هستند» را سرآغاز برنامههای خود قرار داد، بیشترین توجه آنها به جلوگیری از حملات نیروهای افراطی به مکاتب، ساخت مکاتب بیشتر و اصلاح زیرساختهای لازم آموزشی در کشورهای درگیر جنگ میباشد .
کنفرانس کارشناسان بین منطقهای ( UNESCO – ICESCO) سال ۲۰۰۷ در پاریس، دستیابی به صلح را تحت عنوان تفکر درباره صلح و برقراری آن به وسیله طراحی خلاقانه کتب درسی، مورد مداقه قرار دادند.
یکی از تعهدهای عمده وزیران آموزش و پرورش شرکتکننده در چهلوچهارمین اجلاس تعلیم و تربیه در ژنو ماده (۲۰۲) برداشتن گامها و راهاندازی تربیتهای لازم در مکاتب کشور خود در جهت گسترش آموزش برای تفاهم بینالمللی بود. ماده (۲۰۵) آن دولتها را متعهد میسازد تا قدمهای ویژهای برای بزرگداشت مقام و موفقیت معلمان و مربیان در آموزش رسمی و غیررسمی بردارند.
اعتقاد بر این است که آموزش و پرورش رسمی یک مکانیسم مناسب و سیستمی منسجم که دارای رهبری و مدیریت سازمان یافته میباشد، میتواند زمینهساز آموزش صلح شود. امروزه مکاتب و برنامههای درسی از مهمترین کانونهای ایجاد صلح و ترویج آن میباشند.
آموزش صلح که با توجه به سنتهای تعلیم و تربیت، تئوریهای آموزشی و انتظارات جامعه جهانی در زمینه رشد و ارتقای انسانها شکل گرفته است؛ آموزشی پویا، بینرشتهای با محتوای چند فرهنگی میباشد. این نوع آموزش حاصل افکار و تلاشهای مربیان پیشرو تعلیم و تربیت مانند: جان دیویی، پائولوفریره، جان گالتونک و سایر مربیان نامداری است که بر اساس اصول و تجاربی شکل گرفته و در طول زمان تحول یافته است.
شاخصهای آموزش صلح از نظر مؤسسه «آموزش برای تفاهم بینالمللی آسیا و اقیانوسیه» (IUAPCE) :
۱. احترام گذاشتن به خود و دیگران
۲. نفی خشونت
۳. یادگیری زندگی جمعی
۴. ابراز همدردی و کمک به کسانی که در شرایط دشوار قرار دارند
۵. برخورداری از هنر گوش دادن و درک دیگران
۶. حفاظت از محیط زیست
۷. برابری
۸. وحدت
پرسش بعدی آن است که آموزش و پرورش ایران تا چه میزان شاخص های آموزش صلح را سرلوحه سیاست گذاری و برنامه ریزی خویش قرار داده است ؟
برون داد نظام آموزشی را می توان در جامعه و در رفتارهای افراد آن به وضوح مشاهده کرد . هر چند وضعیت مذکور حاصل برآیند تعلیم و تربیت رسمی و غیر رسمی است . در نظام آموزشی ایران به تنها مولفه ای که اشاره نمی شود و در مناسبات غایب است ، تفکر انتقادی است .
آیا نظام آموزشی ما و به تبع آن جامعه در 8 شاخص ذکر شده فوق نمره قبولی می گیرد ؟
برخی و شاید بسیاری از مسئولان در سطوح و رده های مختلف کشور تصور می کنند که با ترویج و تبلیغ فرهنگ شهادت طلبی ، ایثار و جنگ و نظایر آن می توانند شهروندانی متعهد به حفظ تمامیت ارضی کشور و دفاع از کلیت نظام جمهوری اسلامی تربیت کنند اما پرسش این است کدام عامل در کشور جنگ زده اوکراین موجب می شود که یک شهروند با دست خالی و با اعتماد به نفس خود را در برابر تانک قرار دهد ؟
چرا این گونه صحنه ها در افغانستان رخ نداد ؟
( ذکر این نکته لازم است که برخی افراد پیشینه نظایر این صحنه ها را به جنگ ایران و عراق می رسانند اما پاسخ این است که از آن زمان بیش از سه دهه گذشته و در حال حاضر با ابر بحرانی به نام افول سرمایه و اعتماد اجتماعی و به تبع آن همبستگی اجتماعی مواجهیم و باید با تامل و احتیاط بسیار بیشتری به آن نگریست و تفسیر کرد )
رئیس جمهور پیشین افغانستان در حالی که هنوز طالبان کیلومترها دور از پایتخت بود با توجیه جلوگیری از خونریزی پا به فرار گذاشت اما رئیس جمهور اوکراین در قامت «یک شهروند برابر » در کنار مردم خود ماند و حتا در هیات مذاکره کننده با طرف روسی فردی از حزب مخالف خود را در آن قرار داد .
حسین علی کریمی دبیر بخش صلح روزنامه اطلاعات روز افغانستان می نویسد : ( این جا )
« چندین دهه است که شعار میدهیم به صلح نیاز داریم و صلح ضرورت جامعه است. با توجه به این اصل مهم، انتظار میرود که سیستمهای آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی افغانستان، پیوسته این ادعا را حمایت کنند. یعنی محتوا تولید کنند و افراد جامعه را برای رسیدن به صلح آماده کنند. پرسش اساسی این نوشته این است که چقدر نظامهای آموزشی ما در راستای صلحسازی عمل کردهاند؟ آیا آنها در طول دو دهه گذشته توانستهاند، محتواهای صلحآمیز، مطابق با نیاز جامعه تولید کنند؟
با وجود آنکه در طول تقریبا دو دهه گذشته نظام آموزشی ما یکی از نهادهایی بوده که بیشترین بودجه را داشته، اما در عین زمان یک از آلودهترین و فاسدترین نهادهای ما نیز بوده است. افشای صدها مکتب خیالی در زمان وزارت آقای فاروق وردک و فساد گسترده در این نهاد، نشاندهنده وضعیت اسفبار مدیریت بنیادیترین نظام ما در عرصه آموزش است. سرنوشت فاروق وردک و مکاتب خیالیاش هیچ گاه مشخص نشد. این در حالی است که به باور یونیسف، «حدود ۳.۷ میلیون کودک فاقد دسترسی به آموزش هستند که ۶۰ درصد آنها را دختران تشکیل میدهند.».
در بخش تحصیلات عالی نیز وضعیت بهتری وجود ندارد. واقعیت این است که وضعیت تولید محتوا و بروندادهای دانشگاهها در افغانستان فاجعهبار است. کیفیت پایین مواد و محتواهای درسی، بهروز نبودن و ناکارآمدی محتواهای تولیدشده، متدهای تدریس فرسوده، چپترمحوری، فضاهای آموزشی نامناسب و فاقد استاندرد و در نهایت فساد در نظامهای آموزش و پرورش و آموزش عالی موجب شده که در طول دو دهه گذشته، افغانستان تنها بهلحاظ کمیت در عرصه آموزشی رشد کند. بزرگترین مشکل این است که محتواهای تولیدشده با واقعیات جامعه در عرصههای مختلف اجتماعی و اقتصادی همخوانی و مطابقت ندارد. به این معنی که سیستمهای آموزشی ما هر کدام مسیر خودشان را میروند. آموزش صلح، معطوف به پرورش است.
سیستم آموزش عالی افغانستان در طول دو دهه گذشته که فرصت نفسکشیدن و قدبرافراشتن پیدا کرد در زمینه صلحسازی در جامعه توجه چندانی نشان نداده است. استادان و دانشکده شرعیات ما با محتوای ثقافت اسلامی بیش از آنکه مدارا، همدیگرپذیری و صلح را آموزش دهند، افراطگرایی و خشونت را محور آموزش قرار دادهاند. این موضوع را میشود از رشد افراطگرایی در میان دانشجویان دانشگاههای افغانستان، بهخصوص دو دانشگاه کابل و ننگرهار به خوبی مشاهده کرد. دانشجویان معترض در سال ۲۰۱۵ در ننگرهار، پرچم داعش و طالب را برافراشتند. هرچند عمل آنان مورد نکوهش قرار گرفت اما بیانگر واقعیت تلخ ناکارآمدی آموزش عالی در افغانستان بود .
یک موضوع اساسی که فرایند صلحسازی را همه روزه در افغانستان به چالش میکشد، زمینههای اجتماعی تولید خشونت است. این زمینهها در قالب فرهنگ، زبان، روابط اجتماعی و امر روزمره، پیوسته مفهوم صلح را تهدید میکنند. نقطهای که دقیقا سیستم آموزشی ما باید وارد میشد و مسئولیت اجتماعی خود را ایفا میکرد. متأسفانه، نظامهای آموزشی ما بیشترین تمرکزشان بر امر آموزش بوده است. یعنی تلاششان این بوده که شاگردان و دانشجویان را مورد آماج اطلاعات و مفاهیم مختلف قرار دهند. گاهی این اطلاعات و مفاهیم در تضاد با یکدیگر بوده، طوری که عاجز از ایجاد یک ساخت معنادار بوده است. اینکه این اطلاعات و مفاهیم چقدر مطابق با نیازهای جامعه و دانشجویان بوده و در زندگی واقعی آنان کاربرد داشته، بحثی است جداگانه که خارج از موضوع این نوشته است.
در این بمباران اطلاعات و مفاهیم آنچه که نظامهای آموزشی ما از آن غفلت کردند، توجه به امر پرورش افراد بوده است. مهارتهای زندگی، همدیگرپذیری، احترامگذاشتن، رعایت اصل احترام به قانون، مسئولیتپذیری، صلحخواهی و موارد بسیاری را میتوان برشمرد که معطوف به امر پرورش میشوند و جایشان در درون محتواهای نظامهای آموزشی ما خالی است. بلایی که سیستمهای آموزشی ما بر سر دانشجو و دانشآموز آورد، این بود که خلاقیت و تخیل آنان را از بین برد.
ما پس از دو دهه سرمایهگذاری با نسلی رو به روییم که فاقد اندیشه، تحلیل و تفکر انتقادی است. نسلی که بیگمان باید بزرگترین سرمایه و منابع ما میبود اکنون فاقد عاملیت و تفکر در بسیاری از حوزههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
درست است که آموزش کیمیا، فیزیک، هندسه اهمیت دارد و نظامهای آموزشی باید به آن توجه کنند، اما برنامههای درسی صلحمحور نیز نیاز جامعه ماست. ما نیاز داشتیم در یک جامعه متکثر، چندقومی و پساجنگ یاد بگیریم چطور به باورهای یکدیگر احترام بگذاریم. ما نیاز داشتیم بدانیم صلح، امنیت و مدارا چیست و چگونه در جامعه تحقق مییابد. ما نیاز به درک وسیعی از حقوق بشر و احترام به دیگری داشتیم. ما نیاز داشتیم پایههای دموکراسی نوپایمان روزبهروز در مکاتب و دانشگاهها توسط سیستمهای آموزشیمان تقویت میشد. اگر ما آن چنان که ادعا کرده بودیم که صلح ضرورت جامعه است، طی دو دهه گذشته باید برای آن برنامهریزی میکردیم. اگر چنین کرده بودیم، امروز دانشگاهها و مکاتبمان هر کدام پرچمدار مبارزه با خشونت و افراطگرایی بودند. اما بزرگترین دانشگاه ما در قلب شهر کابل مورد حمله تروریستی قرار میگیرد درحالیکه این باور وجود دارد که برخی دانشجویان و استادان این دانشگاه در زمینهسازی و تحقق این حمله نقش داشتهاند.
صلح مفهومی است که دربرگیرنده معانی مختلفی است و راههای رسیدن به آن هم بسیار متنوع و در مواردی پیچیده است. صلح نبود جنگ نیست، بلكه مقصود از آن، رسیدن به نوعی هماهنگی در تمامی سطوح فعالیتها و تلاشهای انسان میباشد. صلح مفهومی فراتر از احساس آرامش یا فقدان خشونت و یا حتا رفع برخی نیازهای اساسی دارد و میتوان آن را وجود عدالت، عشق، برابری و یگانگی در تمام وجوه زندگی معنا کرد. بود یا نبودِ این مؤلفهها و ویژگیها در ارتباطات فردی، در جوامع بشری و در قوانین حکومتی و نیز در بسیاری جاهای دیگر دیده میشود.
آموزش صلح، معطوف به پرورش است. پرورش جنبههایی از شخصیت و وجود فرد که در آن ارزشها و نگرشهای افراد جامعه موجب تغییر رفتار میشوند. در این نوع از آموزش افراد یاد میگیرند که چطور از خشونت پرهیز کنند، چگونه از ارزشهای صلحآمیز پاسداری کنند. چگونه به حقوق بشر، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی احترام بگذارند و در نهایت در آموزش صلح، افراد چگونگی همزیستی مسالمتآمیز را در کنار یکدیگر تجربه میکنند. از برآیند چنین آموزشی، فرهنگ مبتنی بر صلح و صلحخواهی تولید میشود . »
چه میزان تشابه میان نظام آموزشی ایران و افغانستان مشاهده می شود ؟
از نظر تحلیل گر مسائل افغانستان و پس از دو دهه سرمایه گذاری روی نظام آموزشی به آن جا رسیدند که فکرش را نمی کردند . ما که بیش از 4 دهه هنوز به آموزش و پرورش بی توجیهم چه عاقبت و فرجامی در انتظار « ما » خواهد بود ؟
چه رابطه ای میان تعلیم و تربیت ما و ساختار آن با تعریف و توسعه دموکراسی و ارزش های دموکراتیک مشاهده می شود ؟
وقوع صحنه های خشونت بار و بی بدیل در فضای اجتماعی ایران و گسترش آن نشانه ی چیست ؟
بارها بیان کرده ام که در نظام آموزشی ایران به تنها مولفه ای که اشاره نمی شود و در مناسبات غایب است ، تفکر انتقادی است .
و اما می خواهم به بزرگ ترین معضل و آسیب نظام آموزشی ایران اشاره کنم و آن پرورش حس « سم رقابت » در روح و روان دانش آموزان چه در نهاد خانواده و چه مدرسه و نظام آموزشی است .
به نظر می رسد از همدیگر جلو زدن به هر قیمتی و عرضه خود به دیگران در قامت ارزش صرف مادی و غیرانسانی به یک ارزش و هنجار در تربیت افراد و رویه معمول زندگی تبدیل شده است .
در واقع ، آیا آموزش و پرورش ما توانسته است هنر زندگی جمعی را با احترام به قانون و حقوق و ارزش های دیگران در رفتار آحاد و اقشار جامعه نهادینه کند ؟
چندی پیش ، صدای معلم تصاویری از نحوه رانندگی مردم جنگ زده اوکراین را در خیابان ها و جادها منتشر کرد که با وجود وضعیت بحرانی کشور در کمال نظم و آرامش در حال حرکت بودند . ( این جا )
به نظرم ؛ مطمئن ترین و بهترین شاخص برای قضاوت در مورد فرهنگ یک کشور و حتا آینده آن ، نحوه رانندگی کردن مردم آن کشور است .
این رفتارها قطعا یک شبه به وجود نیامده و حاصل یک فرایند علمی و برنامه ریزی های درست بوده است.
واقعا ما چقدر فارغ از تب روزمرگی و التهاب سم رقابت که ریشه در تربیت و آموزش نادرست ما دارند و تهدیدی جدی و ریشه دار برای صلح به شمار می آیند ؛ قصد درس گرفتن از سرنوشت دیگران و مهم تر از همه تاریخ خودمان را داریم .