از اواخر قرن بیستم ؛ اختراع اینترنت، موبایل و تلویزیونهای ماهواره ای از آمریکا آغازشد و از اوایل قرن 21 با پیدایش فیس بوک، یوتیوب، وایبر و تلگرام به اقصی نقاط جهان رسید.
انقلاب اطلاعاتی، دوره پُست مدرنیسم را پایه گذاری کرد که نماد مهم آن اینترنت، شبکه های مجازی، جهانی شدن و سیستم های هوشمند است.
در سبک زندگی پسامدرنیسم (post modernism) بالارفتن سن ازدواج، تک فرزندی ، عضویت در شبکه های مجازی و هوشمندکردن لوازم زندگی (مثل کلیدهای برق هوشمند، دربهای منزل هوشمند، خانه های هوشمند، انترنت اشیاء و...)، شادیهای جمعی به عنوان ارزش زندگی پذیرفته شده و گستره جهانی دارد.
در ایران در خصوص « سبک زندگی » ؛ مطالعات آکادمیک و دانشگاهی صورت نگرفته است در نتیجه سبک زندگی غیر مفید و مضر به دلیل مغفول ماندن از بررسی های کارشناسی واردخانه های مردم شده و اثرات مخرب خود را می گذارند مثل استفاده بی رویه از ظروف یک بار مصرف پلاستیکی و نابودی محیط زیست، مصرف بی رویه نوشابه و غذاهای پر کالری ،کم تحرکی ،تن پروری، مصرف زدگی، فقر فکری و...
سبک زندگی مطلوب امروزی با گستره جهانی:
1- ترویج مناظره و هم اندیشی در تمام سطوح خانواده و جامعه برای کاهش تعارضات و استفاده از خِردجمعی (ترغیب گفتمان مستدل).
2- حقوق محوری و تساوی حقوق همه شهروندان.
3- تقدم توسعه اجتماعی مثل کنترل جمعیت و کیفیت زندگی بر توسعه سیاسی.
4- تقیّد به نظم گرایی، گردشگری، دانش ورزی و قانون مداری.
5- بسیج عمومی برای فقر زدایی، نفی خشونت، حراست از محیط زیست.
6- ترویج شادی و نشاط در زندگی فردی و اجتماعی همه مردم جهت تامین بهداشت روانی و لذت بردن از زندگی.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، آلودگی هوا و تعطیلی مدارس ؛ رویکردی که سالیان سال است استانداری ها در پیش می گیرند و در فصل سرما، آموزش را قربانی سیاست های اشتباه در مدیریت آلودگی هوا می کنند ؛ از سوخت نامناسب گرفته تا خودروسازی غیر استاندارد، از حمل و نقل عمومی پریشان احوال گرفته تا پاسکاری مدیران ارشد در پیگیری وضع آلودگی هوا، از کمبود فضای سبز گرفته تا مازوت سوزی در اطراف شهرهای بزرگ، می توان به این نتیجه رسید که در ابَر مسئله آلودگی هوا، دیواری کوتاه تر از وزارت آموزش و پرورش وجود ندارد. آموزش و پرورش با رویکردی جدید و جدی باید اعلام کند که به جای تعطیلی مدارس، لازم است سیستم حمل و نقل عمومی گسترش داده یا از تردد ماشین های شخصی جلوگیری شود.
همچنین، ناتوان تر از مسئولان آموزش و پرورش در اعاده حق دانش آموزانی که دو سال و نیم تمام، از آموزش مجازی استفاده کردند و اکنون با فروکش کردن کرونا، می توانستند با حضور در مدرسه، تعمیق یادگیری را در پیش داشته باشند؛ اما باز هم درگیر سیاست های بزرگانی می شوند که همچنان آموزش را جدی نمی گیرند.
در این راستا، علی زرافشان ، معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو با رکنا، همه دنیا متاثر از کرونا شد؛ لذا فرصت ها و تهدیدهایی برای آموزش رقم خورد، گفت: اینکه آموزش و پرورش ها مجبور شدند آموزش را به سمت استفاده دوگانه از فضای مجازی و فضای واقعی پیش ببرند و هم معلم ها شایستگی هایشان را در به کارگیری فن آوری اطلاعات و فضای مجازی افزایش دادند، فرصت های خوبی بود که برای سیستم های آموزشی دنیا رقم خورد.
وی در ادامه افزود: برای مثال در ایران شبکه شاد و مدارس مجازی راه اندازی شدند؛ لذا نوعی تمایل برای تولید محتوا فراهم شد. سوی منفی این ماجرا، افت آموزش و یادگیری دانش آموزان بود که نتیجه اش را دیدیم.
انتقال از آموزش حضوری و رو در رو با معلم به آموزش غیر حضوری، برای دانش آموزان افتی را در پی داشت و مطالعات جهانی آن را کاملا روشن کرده است.
اوایل کرونا، 36 درصد دانش آموزان ایرانی، بعد از 10 سالگی قادر به خواندن متن ساده هم نبودند
علی زرافشان با تاکید بر اینکه بانک جهانی در سال 2020، در این خصوص، مطالعه ای با عنوان فقر یادگیری انجام داده است، گفت: در این مطالعه فقط بر روی عامل شایستگی های خواندن دانش آموزان تمرکز شده است. در این گزارش نشان داده شد که به طور متوسط 57 درصد دانش آموزان جهان، پایه چهارم، یعنی 10 سالگی، را طی می کنند؛ اما قادر به خواندن متن ساده نیستند! در واقع این بچه ها، حداقل شایستگی خواندن را کسب نمی کنند. این یعنی به تبع آن، حداقل شایستگی ریاضیات، علوم و سایر دروس را هم کسب نمی کند و دلیل آن است که دانش آموز حتی نمی تواند متن این دروس را بخواند تا در نهایت مفهوم آنها را درک کند.
وی افزود: در سال 2020، که زمان آن مربوط به اوایل شروع کرونا است، سهم ایران از این 57 درصد، 36 درصد بود؛ یعنی 36 درصد دانش آموزان ابتدایی ایران، کلاس چهارم را تمام می کنند در حالی که حداقل شایستگی خواندن را فرا نمی گیرند.
امسال فقر یادگیری در ایران به 44 درصد رسید
زرافشان در ادامه تاکید کرد: این گزارش در سال 2022 تکرار شد و در گزارش سال جدید، این نسبت از 57 درصد به 70 درصد افزایش پیدا کرد. در حالی که در هدف گذاری این مطالعه این گونه پیش بینی شده بود که در سال 2030، کشورها بتوانند این فقر یادگیری را به نصف، کاهش دهند؛ یعنی ایران باید به رقم 18 درصد در سال 2030 برسد که با توجه به عقب ماندگی کشورها در دوران کرونا، این مهم قطعا به تعویق می افتد.
معاون اسبق آموزش متوسط وزارت آموزش و پرورش گفت: اگرچه گزارش کامل 2022 هنوز منتشر نشده است؛ ولی گزارش اولیه که رقم 70 درصد را نشان می دهد، ثابت می کند که با همان نسبت، فقر یادگیری در ایران به 44 درصد افزایش پیدا کرده است. این نشان دهنده آن است که اگر با همین روال مثل دوران کرونا آموزش ها را مجازی ادامه دهیم، انتظار می رود که عدم دست یابی به شایستگی های پایه و حداقل های شایستگی، باعث شود که بچه ها در سالهای آینده با ضعف شدیدی از آموزش و پرورش فارغ التحصیل شوند.
باید به ازای خسارتی که به نسل آینده کشور وارد می شود، آموزش و پرورش در موضع مطالبه قرار بگیرد. دست فیلترینگ و تعطیلی مدارس بر گلوی دانش آموزان
او با تاکید بر اینکه همین دانش آموزان، با همین فقر آموزشی، به دوران دانشجویی می رسند و تاثیر آن در آینده به وفور دیده خواهد شد و با همین میزان توانمندی به سالهای بالا تر می روند؛ یعنی ما با نسلی مواجه خواهیم شد که در واقع شایستگی هایش به حداقل ممکن کاهش پیدا کرده است و برای جبران این مهم، آموزش و پرورش باید دست به اقدامات جدی بزند، گفت: در تعطیلی های اخیر، یک مسئله به مسائل قبلی آموزش و پرورش اضافه شده که موضوع فیلترینگ اینترنت و کاهش پهنای باند است که اگر محتوای مجازی هم وجود داشته باشد، امکان دسترسی وجود ندارد.
وی گفت: در شهرستان ها، اوضاع دسترسی به اینترنت از تهران هم نامناسب تر است؛ لذا آموزش و پرورش باید فکری جدی در خصوص برخوردهای انفعالی اش در برابر ستادی که در خصوص تعطیلی مدارس می گیرند بکند.
آموزش و پرورش با رویکردی جدید و جدی باید اعلام کند که به جای تعطیلی مدارس، لازم است سیستم حمل و نقل عمومی گسترش داده یا از تردد ماشین های شخصی جلوگیری شود.
علی زرافشان ضمن تاکید بر اینکه تاثیر فیلترینگ را نیز نباید روی تعلیم و تربیت نادیده گرفت، گفت: باید مسئولان آموزش و پرورش در موضع مطالبه گری قرار بگیرند و هم از مسئولان مخابرات کشور و هم استانداری که مسئول تعطیلی مدارس است، بخواهند که تعطیلی مدارس را سهل ترین راه در دوران آلودگی هوا نپندارند.
2 سال آینده، 50 درصد دانش آموزان بعد از کلاس چهارم، حتی نخواهند توانست یک متن ساده را بخوانند
وی افزود: اینکه در مصاحبه ها می بینیم که مسئولان اظهار تاسف می کنند، کافی نیست و به درد نمی خورد. مدارس نباید هدف اول و فوری ارگان های تصمیم گیرنده قرار بگیرند. با تعطیلی مدارس، از آلودگی هوا کاسته نشد در نتیجه فایده ای ندارد.
زرافشان در پایان گفت: برای دو سال آینده، باید منتظر این باشیم که بیش از 50 درصد دانش آموزانمان به حداقل شایستگی هم دست پیدا نکنند.
پایان پیام/
گروه رسانه/
کانا شوق تغییر نوشت :
« چندی پیش ساکاری موموئی، معلم ۱۱۵ ساله ژاپنی، به عنوان پیرترین معلم شاغل جهان شناخته شد و نام وی در کتاب رکوردهای گینس ثبت شد.
وی که به شعر علاقه زیادی دارد، در هفته ۳ ساعت تدریس میکند. طبق مقررات نظام آموزشی ژاپن، ارتباط معلمان با فرآیند تدریس بلافاصله بعد از بازنشستگی قطع نمیشود. معلمان به تدریج از ۴۰ ساعت کار هفتگی، به ۳۶، سپس به ۳۰ و آنگاه به ۲۴ ساعت تدریس می رسند و این زمانی است که حدودا ۳۵ تا ۴۰ سال تدریس کردهاند و آن گاه که بازنشسته شدند، باز در مدرسه حاضر میشوند و ساعات کمی را به تدریس، آموزش و مشاوره میپردازند که میتواند به اولیا، دانشآموزان یا معلمان تازه کار باشد.
موموئی، با توجه به سنی که دارد، جزو معلمانی است که کمترین ساعات تدریس را دارد.
این ویژگی ممتاز نظام آموزشی ژاپن، از جمله مقولاتی است که پیش از این در دو شماره ۲۳ و ۲۴ دو ماهنامه شوق تغییر با عناوین اعتمادسازی جمعی و نگهداری معلمان و نیز جانشینپروری به آنها پرداخته شده است.
پایان پیام/
بعد از جنگ دوم جهانی در سال ١٩۴٨ برای گسترش کرامت و برابری همه انسانها، « اعلامیه جهانی حقوق بشر » توسط سازمان ملل متحد در ٣٠ ماده به تصویب رسید و همه حکومتها ملزم به رعایت آن شدند.
ماده 1- همه افراد بشر آزاد و با حیثیت و حقوق یکسان زاییده می شوند و دارای موهبت خرد، وجدان با رفتار برادری هستند.
2- هر کس می تواند از کلیه آزادی ها که در اعلامیه حاضر به آن تصریح شده، بی هیچ گونه برتری از نظر نژاد، جنس، زبان، دین، زاد و بوم یا موقعیت اجتماعی، توانگری یا نسب یا هر وضع دیگر بهره مند گردد.
3- هر کس حق دارد از زندگی و آزادی و امنیت شخصی خویش برخوردار باشد.
4- هیچ کس را نمی توان به بندگی یا بردگی گرفت.
5- هیچ کس را نمی توان شکنجه کرد یا مورد عقوبت با روش وحشیانه و غیر انسانی یا اهانت آمیز قرار داد.
6- هر کس دارای این حق است که شخصیت حقوقی او در همه جا مراعات گردد.
7- همه افراد در پیشگاه قانون یکسان هستند و حق دارند که بی هیچ تفاوت از پشتیبانی قانون در قبال ناقضین این اعلامیه استفاده کنند.
8- هر کس می تواند از تعدی به حقوق اصلی که به موجب قانون اساسی یا قانونهای دیگر برای او شناخته شده است به دادگاه های صلاحیت دار ملی متوسل گردد.
9- هیچ کس را نمی توان خودسرانه بازداشت یا زندانی یا تبعید نمود.
10- هر کس حق دارد با استفاده کامل از تساوی حقوق با دیگران، دعوای او در یک دادگاه مستقل و بی طرف عادلانه و علنی رسیدگی شود و آن دادگاه در باره حقوق و تعهدات او، یا صحت هرگونه اتهام کیفری که به او متوجه باشد حکم دهد.
11- هرکس متهم به ارتکاب جرمی باشد، تا وقتی تقصیر او طی محاکمه علنی با حق دفاع قانونا" به ثبوت نرسد، بی گناه محسوب می شود.
12- زندگانی خصوصی یا امور خانوادگی یا محل سکونت کسی نباید در معرض دخالت واقع شود. نیز به حیثیت و حسن شهرت هیچ کس نمی توان حمله کرد.
13- هر کس حق دارد در داخل هر کشور آزادانه نقل مکان کند و اقامت گزیند. هر کس می تواند هر کشوری را که بخواهد، من جمله کشور خود را ترک کند.
14- هر کس حق دارد برای گریز از هر گونه شکنجه و فشار به جایی پناهنده شود.
15- هر کس می تواند هر ملیتی را بپذیرد. هیچ کس را نمی توان خود سرانه از ملیت او محروم ساخت یا حق تغییر ملیت از او را سلب نمود.
16- زن و مرد وقتی به سن ازدواج برسند می توانند بدون هیچ قید نژادی و دینی ازدواج کنند و خانواده بنیاد گذارند. آنان به هنگام زناشویی و در اثنا و هنگام انحلال آن، حقوق متساوی دارند. عقد ازدواج فقط با رضای آزادانه همسران آینده، قانونی است.
17- هر کس به تنهایی یا با شراکت دیگری دارای حق مالکیت است. مالکیت هیچ کس را نمی توان از وی سلب کرد.
18- هر کس دارای حق آزادی فکر و ضمیر و دین است.
19- هر کس آزاد است هر عقیده ای را بپذیرد و آن را به زبان بیاورد و با هر وسیله ای بدون هیچ قید و محدودیت به جغرافیا، اخبار و افکار را تحقیق، دریافت و انتشار دهد.
20- هر کس حق دارد آزادانه در احزاب و جماعت های مسالمت آمیز شرکت جوید.
21- هر کس حق دارد مستقیماً یا به وسیله نمایندگانی که آزادانه انتخاب شدند در اداره امور کشور خود شرکت جوید. اراده ملت اساس قدرت اختیارات ملی است.
22- هر عضو جامعه حق دارد از تامین اجتماعی مناسب برخوردار گردد.
23- هر کس حق برگزیدن آزادانه کار با شرایط عادلانه و معیشت ارضا کننده دارد و در مقابل بیکاری نیز حمایت شود.
24- هر کس حق استراحت و استفاده از ایام فراغت و مرخصی دارد.
25- هرکس حق دارد از سطح یک زندگانی برخوردار باشد که سلامت، رفاه او و خانواده اش من جمله خوراک، لباس، مسکن و امور پزشکی آنان را تامین کند. هر کودک خواه حاصل زناشویی قانونی یا غیر قانونی، از حمایت اجتماعی برابر برخوردار می گردد.
26- هر کس حق دارد از تعلیم و تربیتی رایگان حداقل تا آموزش ابتدایی و اساسی بر خوردار باشد. هدف تعلیم و تربیت باید شکوفایی شخصیت بشری، تقویت احترام به حقوق بشر و صلح، حسن تفاهم و دوستی بین همه ملت ها از هر نژاد یا دین باشد.
27- هر کس حق دارد آزادانه در زندگانی فرهنگی اجتماع شرکت جوید و از اقسام هنرها و علوم استفاده کند.
28- هرکس حق دارد در سطح اجتماعی و جهانی چنان نظمی حکمفرما شود که حقوق و آزادی هایی این اعلامیه در آن سطح به نتیجه کامل برسد.
29- هر کس نسبت به اجتماعی که در آن اجتماع رشد آزاد و کامل شخصیت او امکان پذیر است تکالیف شهروندی بر عهده دارد.
30- هیچ یک از مواد اعلامیه را نمی توان طوری تفسیر کرد که برای دولتی یا قشری یا فردی متضمن حقی شود و هدف آن از بین بردن حقی از آزادی های مذکور در این اعلامیه باشد.
در جوامع دموکراتیک قانون اساسی و ارزشهای جامعه بر اساس مفاد اعلامیه حقوق بشر هستند و در مدارس نیز تدریس میشوند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در بازی فوتبال بین تیم های ایران و آمریکا در جام جهانی ۲۰۲۲ ، تیم ایران شکست خورد و در پایان بازی بازیکنان ایران برای عدم موفقیت شان گریه می کردند !
بازیکنان آمریکا را می بینیم که در این لحظات حساس که می توانستند شادی و پایکوبی کنند چون حریف خود را ناراحت می بینند به دل داری آنها آمدند .
( بازیکنان تیم ایران و آمریکا )
این عکس ها پیام دارند :
نتیجه آموزش و تربیت انسان بعد از ۲۰ سال در این صحنه ها دیده می شود که آیا آموزش و پرورش و خانواده و جامعه توانسته اند نقش خود را به درستی ایفا کنند یا نه ؟
وقتی دانش آموز کلاس اول ابتدایی در اولین ساعت ورود به مدرسه قبل از رفتن سَر کلاس و در مراسم صبحگاهی حاضر می شود به او یاد می دهیم که با مُشت های گِره کرده و با قدرت هر چه تمام تر شعار مرگ بر .....بدهد و بر دَهن یاوه گویان بزند ! در حقیقت بچه ای که آمده درس انسان دوستی و ایثار و فداکاری و از خودگذشتگی بیاموزد و الفبای درسی و الفبای زندگی را یاد بگیرد در همان اولین لحظه او را انسانی انتقام جو و عصبی و خشن بار می آوریم و در طول مدت ۱۲ سال آموزش رسمی این رویه ادامه پیدا می کند و هر روز صبح در مدرسه قبل از شروع کلاس در مراسم آغازین مُشت های خود را گِره می زنیم و با قدرت هر چه تمام تر از روزهای قبل شعار مرگ بر ..... سَر می دهیم !
در تلویزیون و جامعه هم این شیوه شعار دادن تقویت می شود !
نتیجه این می شود که جوان ۲۰ ساله ایرانی ؛ جوانی است انتقام جو و خشن و عصبی که اینها را در سطح جامعه و خانواده و جامعه می توان دید !
( نحوه ی برخورد بازیکن ایرانی با بازیکن ولزی در جام جهانی فوتبال پس از گل زدن به تیم کشور ولز و برد ایران )
در خانواده برخورد خشن با اعضا و بی احترامی به بزرگترها و در بیرون از خانه ، رانندگی های وحشیانه و انتقام جویانه بدون توجه به قانون ! و آمار قتل و جنایت و بزهکاری ها هم این موضوع را تصدیق می کند !
نمی خواهم شرح روان شناسانه بدهم و نصیحت بکنم اما باید که شیوه های تربیتی و آموزشی در آموزش و پرورش اصلاح شوند و خانواده و جامعه و رسانه های ارتباطی هم سو با آن شیوه به جلو بروند .
در مقابل تیم حریف را می بینیم که جوان ۲۰ ساله فردی است صلح طلب و فداکار و ایثارگر که آموخته مرگ هیچ کس را نباید خواست و به هم نوع خود کمک و مهربانی باید کرد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
سه شنبه 22 شهریور وزیر فرهنگ سوریه دیداری با وزیر آموزش و پرورش ایران داشت و متعاقب این نشست « صدای معلم » گزارشی را با عنوان « وزیر فرهنگ سوریه به چه می اندیشد ... وزیر آموزش و پرورش ما در چه فکری است ؟! » را منتشر کرد . ( این جا )
دوشنبه 23 آبان ، یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش ایران نشستی را با خانم گابریلا خمینز وزیر علوم و معاون رئیسجمهور ونزوئلا در امور علم، تکنولوژی، آموزش و بهداشت و هیات همراه برگزار کرد .
مطابق آن چه پرتال وزارت آموزش و پرورش منتشر کرده است ( این جا ) گابریلا خيمنس در این نشست چنین عنوان می کند :
« پدر معنوی ما، سیمون بولیوار همواره تأکید داشت که اخلاق و معرفت مهمترین نکات و موضوعات بشری است. وي۲۰۰ سال قبل این نکته را متذكر شد که اگر کشوری بخواهد پيشرفت كند، باید اخلاق، شناخت و معرفت را در سرلوحه كار خود قرار دهد. در آمارهایی که منتشر شد آمده است که هزاران معلم از ۵۵۰ هزار معلمی که در ونزوئلا مشغول به کار هستند دیگر از ماه سپتامبر که مدارس مجددا آغاز به کار کرد، در کلاسهای درس خود حاضر نشدند، چرا که حقوق ماهانه ۸ دلاریشان کفاف زندگیشان را نمیداد.
هوگو چاوز رهبر فقید ما روح انقلابی را در کشور ما جاری ساخت و تعداد مدارس ونزوئلا را به ۲ برابر افزایش داد .
وزیر علوم و فن آوری ونزوئلا اضافه کرد: ۲۶ هزار مدرسه و ۲۰۰ دانشگاه داریم که میزبان ۸ میلیون دانشآموز و ۲،۵ میلیون دانشجو هستند.۶۰ درصد از دانشآموزان و دانشجویان ونزوئلایی را دختران تشکیل میدهند. همچنین ۷۰ درصد از استادان و معلمان ما خانم هستند.
وی بابیان اینکه مدارس ونزوئلا یک دوره انتقالی و تحولی را سپری کردهاند، گفت: توانستهایم ۹۸ درصد از جامعه هدف نظام آموزشیمان را تحت پوشش قرار دهیم.
( معلمان در حال کمک به دانش آموزی هستند که بر اثر گرسنگی غش کرده است - منبع : نیویورک تایمز )
گابریلا خيمنس با اشاره به اقدام و تصمیم ماندگار رهبر فقید ونزوئلا گفت: ۱۵ سال قبل با ایده فرمانده هوگو چاوز طرحی آغاز شد که براساس آن هر دانشآموز یک لپتاپ رایگان از نظام آموزشی کشور تحویل میگیرد که بیش از ۳۰ هزار کتاب آموزشی و درسی بهصورت الکترونیک در این لپتاپها قرار دارد. همچنین ۵ میلیون دانشجو لپتاپ خود را به رایگان تحویل گرفتهاند .
( صحنه ای از یک کلاس در یک مدرسه راهنمایی در کشور ونزوئلا - منبع : نیویورک تایمز )
وزیر علوم و فن آوری ونزوئلا در بخش دیگری از سخنان خود گفت: مدارسی برای استعدادهای درخشان ورزشی ایجاد کردیم و همچنین مدارسی برای پرورش استعداد موسیقی دانشآموزان علاقهمند داریم. تا جایی که امروز یکمیلیون نفر از جمعیت ۸ میلیونی دانشآموزانمان مسلط به یکی از ابزار موسیقی هستند و این امکان حتی برای خانوادههای فقیر هم فراهم است . »
یوسف نوری هم در این نشست چنین می گوید :
« مهمترین کاری که در نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران انجامگرفته است، تدوین سند تحول بنیادین آموزش وپرورش است. همچنین شبکه آموزشی دانش آموزان، شاد را داریم که شبکه یادگیری برخطی است که در جهان بینظیر است. این شبکه از ابتدای ویروس کرونا طراحی و مورد بهرهبرداری قرار گرفت و اکنون نیز در مواقعی که مدارس با تعطیلی مواجه میشوند، از این شبکه بهعنوان شبکه پشتیبان استفاده میشود . » سیاستهای پوپولیستی چاوز در هر حال روی بالا بردن کمیت ثبتنام دانشآموزان در این مدرسه استوار بوده است.
این که « این مهم ترین کار جمهوری اسلامی ایران در حوزه آموزش و پرورش به گفته وزیر آن تدوین سندی است که پس از گذشت بیش از 10 سال فقط 30 درصد آن در حال خوش بینانه اجرایی شده و البته نقدهای جدی بر این سند متناقض و متعارض از سوی کارشناسان آموزشی وارد شده بماند اما نخستین پرسش « صدای معلم » از آقای یوسف نوری آن است که با توجه به مشابهت های فراوان میان دو اقتصاد ایران و ونزوئلا و این که ونزوئلا سالها دچار بحران اقتصادی و ابرتورم بوده است اما چگونه می شود که دانش آموزان و دانشجویان ونزوئلایی لپ تاپ رایگان از دولت دریافت می کنند اما در ایران که به گفته ی وزیر آموزش و پرورش آن شاهکارش راه اندازی « شبکه شاد » بوده است معلمان و دانش آموزان ایرانی از این موهبت محروم بوده و اکثرا با موبایل های شخصی شان به « آموزش نیم بند » در دوران کرونا و تعطیلی 25 ماهه پرداختند ؟
هر چند با حضوری شدن مدارس ، دوباره دوران ممنوعیت به همراه داشتن موبایل در مدارس توسط دانش آموزان بازگشته و بر خلاف آن چه وزیر آموزش و پرورش ایران ادعا می کند « شاد » جایگاهی در برنامه های آموزشی مدارس ندارد .
وزیر آموزش در سوریه و ونزوئلا که هر دو در عداد کشورهای جهان سوم طبقه بندی می شوند هر دو « زن » هستند . کاش هم وزیر آموزش سوریه و هم وزیر علوم و معاون رئیسجمهور ونزوئلا از وزیر آموزش و پرورش ایران می پرسیدند که چرا در این 44 سال پس از انقلاب اسلامی حتا یک زن بر کرسی وزارت آموزش و پرورش تکیه نزده است ؟
« دنیای اقتصاد » در آذر ماه 1398 در مقاله ای با عنوان « فروپاشی سیستم آموزشی در ونزوئلا » به برخی واقعیت ها اشاره کرده است که خواندن آن به ویژه برای مقامات و مسئولانی که فرصت مطالعه و تفکر در حوزه ی آموزش و چالش های آن را ندارند خالی از لطف نخواهد بود. ( این جا ) (1 )
بدون تردید اگر در این نشست که ظاهرا فقط برخی رسانه های دولتی و مورد وثوق حاکمیت حضور دارند اگر رسانه های « مستقل و منتقد » می بودند می شد از بالاترین مقام آموزشی در ونزوئلا پرسش هایی را مطرح کرد و واقعیت های نظام آموزشی ایران هم شفاف تر و واقعی تر مطرح می شدند .
توصیه « صدای معلم » به یوسف نوری آن است که در کنار این گونه نشست ها ، دیداری هم با وزرای آموزش سایر کشورها که در حوزه ی آموزش و تربیت « حرفی برای گفتن دارند » نیز داشته باشد بلکه تکانی به این نظام آموزشی از رده خارج ما وارد شده و در مسیر اصلاحات آموزشی واقعی قرار گیرد .
( 1 )
« بحران شش ساله ونزوئلا در حال تخریب سیستم مدارس این کشور است. این در حالی است که این کشور ثروتمند که روی میلیونها بشکه نفت خوابیده است، زمانی موتور محرک اقتصادی منطقه به حساب میآمد. این مدارس پیشتر مهمترین تامینکننده دانشجو برای بهترین دانشگاههای این کشور بودند و حتی برخی از این دانشآموزان راهی دانشگاههای آمریکایی میشدند. گرسنگی در حال حاضر فقط یکی از مشکلات موجود در ونزوئلا است. میلیونها ونزوئلایی در این اواخر از این کشور کوچ کردهاند و باعث کاهش عددی دانشآموزان و معلمان شدهاند. بسیاری از مربیان و معلمانی هم که باقی ماندهاند از این حرفه بیرون رفتهاند، چرا که دریافتیشان در برابر ابرتورم این کشور به قدری بیارزش است که حاضر به ماندن در شغل خود نشدند.
در برخی از مدارس تنها ۱۰۰ دانشآموز در مدارس حضور پیدا میکنند، این در حالی است که زمانی تعداد دانشآموزان به هزار نفر میرسید. کارشناسان و معلمان میگویند، فروپاشی سیستم آموزش و پرورش در ونزوئلا نه تنها یک نسل را محکوم به فقر میکند، بلکه این کشور را به دهها سال عقبتر خواهد برد.
لوییس براوو، یک محقق آموزشی در دانشگاه مرکزی ونزوئلا در کاراکاس به نیویورک تایمز گفت: «یک نسل ممکن است بهطور کامل عقب بیفتد. امروزه آموزش و پرورش اجازه نمیدهد دانشآموزان افراد مفیدی برای جامعه باشند . »
از سال ۲۰۱۴، دولت انتشار آمار دانشآموزان را متوقف کرد. اما بازدید از مدارس و گفتوگو با دهها معلم و پدر و مادر نشان میدهد که حضور دانشآموزان در مدارس این کشور با کاهش شدیدی روبهرو شده است. بسیاری از دانشآموزان و معلمان در این کشور غنی از سوءتغذیه رنج میبرند و تقریبا از هر دو گروه تعداد زیادی از افراد در کلاسها حضور پیدا نمیکنند، چرا که یا در کنار خیابان زندگی میکنند یا از کشور خارج شدهاند. این وضعیت یک شرمساری بزرگ برای دولت سوسیالیست خودخواندهای است که از مدتها پیش در مورد ظرفیتهای اجتماعیاش صحبت میکرد.
اوضاع ونزوئلا با کشورهایی که از مدل آنها تقلید میکند، یعنی کوبا و روسیه بسیار متفاوت است. کوبا حتی در بدترین شرایط اقتصادی خود، بهویژه در دهه ۱۹۹۰ نظام آموزش و پرورش خود را حفظ کرد و از فروپاشی نجات داد. دانشآموزان از سال ۲۰۱۳، درست اندک زمانی پس از اینکه نیکلاس مادورو قدرت را در دست گرفت، شروع به ترک تحصیل کردند.
سقوط بهای صادرات اصلی این کشور، یعنی نفت خام به همراه تلاشهای بیموقع مادورو برای کنترل ارز و قیمت، اقتصاد این کشور را به رکودی کشاند که در تاریخ این کشور بیسابقه است.برخی از کودکان ونزوئلایی در خانه ماندند، برای اینکه دیگر آن مدارس وعدههای غذایی خود را حذف کرده بودند یا اینکه والدین آنها نمیتوانستند پول رفت و آمد یا یونیفرم مدارس کودکانشان را تامین کنند.
همچنین بنا بر آمارهایی که سازمان ملل منتشر کرده است از سال ۲۰۱۵ به این سو، ۴ میلیون نفر از این کشور مهاجرت کردهاند .
در آمارهایی که منتشر شد آمده است که هزاران معلم از ۵۵۰ هزار معلمی که در ونزوئلا مشغول به کار هستند دیگر از ماه سپتامبر که مدارس مجددا آغاز به کار کرد، در کلاسهای درس خود حاضر نشدند، چرا که حقوق ماهانه ۸ دلاریشان کفاف زندگیشان را نمیداد. به همین منظور آنها راهی کسب و کار دیگری شدند و قصد دارند بخت و اقبال خود را با پیدا کردن معادن طلا بیازمایند .
آلکساندر کسترو، رئیس اتحادیه محلی معلمان در ایالت زولیا که به تازگیها بسیار بر سر زبانها افتاده است، میگوید: «۶۰ درصد از ۶۵ هزار معلم در سالهای اخیر از رفتن به مدارس خودداری کردهاند».
او میافزاید: «آنها (معلمان) به ما میگویند که ترجیح میدهند ناخن لاک بزنند تا اینکه برای کمتر از ۱۰ دلار در ماه کار کنند». معلمانی هم که در شغل خود باقی ماندهاند مجبورند آموزش چند موضوع مختلف درسی را بر عهده بگیرند یا در چند مدرسه حضور پیدا کنند. البته از مدارسی که بازدید به عمل آمد، بیشتر مدارس ساعت کار خود را کاهش دادهاند یا اینکه در هفته یک یا دوبار درهای مدرسه را بازمیکنند. در یکی از روستاهای ونزوئلا در دشتهای مرکزی این کشور در ماه اکتبر از ۱۵۰ کودکی که ثبتنام کردهاند، تنها چهار کودک در مدرسه حاضر میشوند. چهار دانشآموز از پایههای مختلف در یک کلاس حضور پیدا میکنند و از الفبا تا درس جبر در آن کلاس آموزش داده میشود. بقیه کودکان نیز به اقوام خود پیوستهاند تا در کار ماهیگیری و کسب روزی به خانواده خود کمک کنند.
در ماراکایبو، دومین شهر بزرگ این کشور، اخیرا مدارس دچار نقص فنی شدهاند و برخی از آنها با خاموشیهای طولانی روبهرو هستند. معلمان از دانشآموزانی که هنوز تصمیم نگرفتهاند به خاطر کمبود غذا به مدارس بیایند، میخواهند که بدون یونیفرم هم که شده به مدارس بیایند. این در حالی است که بزرگترین مدرسه این شهر حتی سرویسهای بهداشتی اش کار نمیکند. این مدرسه برای ۳ هزار نفر طراحی شده اما تنها ۱۰۰ نفر از دانشآموزان در کلاسها حضور پیدا میکنند.
آمارها نشان میدهد در سانتا باربارا در بیرون از شهر کاراکاس، نیمی از معلمان حاضر نشدهاند پس از تعطیلات تابستانی به محل کار خود بازگردند. در ریکو چیکو، در خارج از شهر کاراکاس بیشتر اتاقهای مدارس خالی از حضور معلم و دانشآموز است. یکی از معلمان میگوید، دانشآموزانی هم که باقی ماندهاند، پیش از اینکه درس را شروع کنند، ابتدا سوال میکنند، آیا غذایی وجود دارد یا نه؟
هوگو چاوز، الهامبخش مادورو، گسترش آموزش و پرورش عمومی را یکی از بزرگترین اهداف کارزار سوسیالیستیاش در قرن بیست و یک اعلام کرده بود. برای دههها تا سال ۲۰۱۳ به دلیل وجود غذا و برخی امکانات رفاهی دیگر در این مدارس، میزان ثبتنام پیشرفتهایی داشت اما پس از آن میزان ثبتنام در مدارس این کشور افت قابل توجهی کرد.
سیاستهای پوپولیستی چاوز در هر حال روی بالا بردن کمیت ثبتنام دانشآموزان در این مدرسه استوار بوده است.در بوکا دیاوخیره، خاندان کاروتو وقتی فهمیدند که کافهتریای مدرسه تعطیل است، دیگر ۹ فرزند خود را به مدرسه نفرستادند. خورخه لوییس، ۳۶ ساله که بیکار بوده و پدر دو فرزند هم است، میگوید: «من نمیتوانم کودکان خود را گرسنه به سر کلاس بفرستم.» در این خاندان، یوکسی کاروتو، خواهر ۱۷ ساله خورخه آخرین نفر از این خاندان است که ترک تحصیل کرد. او سعی کرد که دوران تحصیلات عمومی خود را تمام کند و مجددا در کلاسهای درس حاضر شد اما اینبار مشکل از جای دیگر بود و این معلمانش بودند که در کلاس در س حاضر نشدند. او حالا وظیفهاش نگهداری از کودک یک سالهاش است. او میگوید: «من دوست دارم ریاضیات و خواندن را سریعا یاد بگیرم تا اگر فردا فرزندم بزرگ شد و اشکالی در درس داشت، بتوانم به او کمک کنم. اما در حال حاضر مهمترین مشکل ما غذا است که به اندازه کافی در دسترس نیست»
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
این روزها که صحبت از نسل زد و «لزوم شناخت» این نسل بیان می شود، بد نیست نگاهی کنیم به نسل زد (https://t.me/solseghalam/2014) آمریکایی و ژاپنی.
نسل زد آمریکایی که در مجاورت سیلیکن ولی، در معرض مستقیم تولیدات اپل و همراه با رگبار محصولات هالیوود رشد کرده. نسلی که دیروز به دبیرستان هُوم استِد (https://t.me/solseghalam/1346) (دبیرستان استیو جابز) رفته و امروز چند قدم آن طرف تر، به دانشگاه کل تِک می رود. دانشگاهی که سریالBig Bang Theory در آنجا ضبط شد و شخصیت «شلدون» در آنجا خلق شد. چند سالی است که چندین ساعت در روز با این نسل کار میکنم و چند نکته مهم در مورد سبک زندگی آن ها:
1- نسل زد آمریکایی و ورزش (جیم و جدیت)
ورزش یک مولفه اساسی در زندگیِ نسل زد است. رفتن به ورزشگاه/جیم بخش لاینفک از زندگی اینهاست. حضور در ورزشگاه همراه با جدیت است و چنین نیست که جیمِ دانشگاه محل گفت و گو با حرفها و فحشهای زیرشکمی باشد. وقتِ ورزش، فقط ورزش.
هنگام جیم می بینی که چنان به ورزش مشغولند که تو گویی اکنون این، مهمترین کارِ دنیاست.
2- نسل زد و مساله مشروب/سیگار
در تمام این چندسال حتی یکبار هم ندیده ام که یکی از دانشجویانم سیگار بکشد. این درحالی است که در تمام سالهایی که ژاپن بودم دانشجوی ژاپنی هر دو ساعت یکبار، باید برای سیگار کشیدن از آزمایشگاه به طبقه اول (جایی که محل قانونی تنباکو مشخص شده) می رفت.
خاطرم هست یکبار برای بازدید از کارخانه سازه های فولادی Kawada Industries به یاماگوچی رفته بودیم. کارخانه ای که مدعی است نیمی از آسمان خراشهای توکیو محصول سازه های فولادی اوست. شام را میهمان مدیرعامل بودیم. همه چیز رسمی و منظم. ساعتی پس از شام پسرها مست کرده بودند و تا نیمه شب مقابل مهمانسرای کارخانه به عربده کشی گذراندند. چیزی که (در یک بازدید علمی) در فضایِ جدیِ جوان آمریکایی رخ نمی دهد. جوان آمریکایی زود می آموزد که «خودش» تکلیفِ خودش را با سیگار و الکل مشخص کند. این چرخه تقابل را یک چیز متوقف می کند: «طعم زندگی»
3- حضور در طبیعت
بخشی از اوقات نسل زد آمریکایی در طبیعت می گذرد. همان گونه که جیم، بخش لاینفک زندگی اوست، حضور در طبیعت هم (https://t.me/solseghalam/702) چنین است. یا کوه، یا جنگل، یا دریاچه، یا دریا… اثر طبیعت، اثرِ خنثی سازی استرس است. امری که (شاید) نبودش در ژاپن یکی از دلایل رونق سیگار و الکل و… است.
بدیهی است که اینها به معنی آن نیست که هیچ جوان آمریکایی مطلقا به سمت سیگار و الکل و… نمیرود. بلکه بحث در اینجاست که در یک نگاه کلی، نسل زد در آمریکا «سالم تر» از پیش بینیِ ما زندگی می کند. زیستِ متوازن تری نسبت به نسل زد ژاپنی دارد.
4- درس خواندن
نسل زدِ آمریکایی درسخوان نیست ولی در درس خواندن جدی است. به چه معنی؟ اگر مبنای مقایسه را بگذاریم دانشجوی ژاپنی یا حتی دانشجویِ دانشگاههای برتر پکن، دانشجوی آمریکایی واقعا «آنقدر» درسخوان نیست ولی در «امر دانشجویی»، بی مبالات نیست. نمره و کوئیز و تکالیف را شدیدا جدی میگیرد.
5- نسل زد و حکمرانی
در ژاپن یک امپراطور وجود دارد و آن کورپوریشنها هستند. نظم پادگانیِ شرکتهای بین المللی، به قدری خشن و صلب است که دو راه بیشتر موجود نیست. یا کار کردن در کورپوریشن (با آن استاندارهای دشوار) یا اینکه خودکشی (https://t.me/solseghalam/1099).
در سمت دیگر پاسفیک، نسل زد آمریکایی (به رغم آن قصه جیم، ورزش و جدیت) به شدت منقاد، به شدت پیگیرِ صحبتهایی که در کلاس می شود، و شدیدا رام است. کوچکترین صحبت استاد در کلاس را جدی می گیرند. ساعات رفع اشکال (که به دفتر استاد می آیند) حتی در تُنِ صدا، مراعات میکنند. چون در آمریکا یک حاکم وجود دارد، و آن حاکم دلار است. این نسل از کودکی آموخته که زندگی «امر گرانی»ست و جایِ ریسک/خراب کردن با الکل و… ندارد. اگر مبلغی دلار را برای شهریه و هزینه منزل/خوابگاه و… داده باید نهایتِ توجه را داشته باشند که آن درس را نیفتند و همچنین از امروز باید رصد کنند سال آینده به چه شرکتی برای مصاحبه شغلی بروند و…
تحلیل و تامل
نسل زد امروز آمریکایی، یا ژاپنی را کسی «ارشاد» نمیکند بلکه این نسل (با وجود مظاهر تکنولوژی) می کوشد که خودش را به زیرکی در قالبِ تنگِ «نظم پیشِ روی» جا کند.
نَه نسل زد ژاپنی و نه نسل زد آمریکایی هیچ یک، دلِ خوشی از نظم آهنینی که پدران در آن زیسته اند، ندارند. اما نَه پدران مجبورند که به خاطر فرزندان «هویت خویش» را عوض کنند، و نه اینکه فرزندان می خواهند انتقامِ از «ساختار صلب پدران» بگیرند. چرخۀ تقابلی نسلها در یک جا و یک نقطه متوقف می شود. و آن نقطه «توسعه به نفع زندگی» است.
حداقل ها اگر باشد، هر نسلی اصالت را به «زندگی» می دهد و نه اعتراض به نسل قبل. مساله ی تفاوت نسلها، همیشه بوده و بعد از این (به خاطر تکنولوژی) بیشتر خواهد بود. ولی این چرخه تقابل را یک چیز متوقف می کند: «طعم زندگی».
کانال ارزیابی شتاب زده
گروه رسانه/
وزارت معارف (آموزش و پرورش) طالبان اعلام کرد که یک نهاد در ترکیه، پنج مدرسه دینی در افغانستان می سازد. این مدارس دینی در شرایطی ساخته می شوند که در حال حاضر در برخی از ولایت های این کشور، مکاتب ساختمان ندارند و بیش از یک سال است که طالبان به دانش آموزان دختر بالاتر از کلاس ششم اجازه ادامه تحصیل را نمی دهند.
گروه رسانه/
شماری از کشورهای جهان در بیانیهای مشترک با تأکید بر نقش آموزش دختران در شکوفایی اقتصادی آینده افغانستان، از دولت موقت طالبان خواستند تا هرچه زودتر مدرسههای دخترانه بالاتر از کلاس ششم را بازگشایی کند.
آمریکا، بریتانیا، استرالیا، بلژیک، کانادا، فرانسه، آلمان، یونان، مجارستان، ایرلند، ایتالیا، لیتوانی، نروژ، لهستان، اسلوونی، سوئد، ترکیه، قطر، بنگلادش، چاد، اندونزی، ژاپن، لبنان، سریلانکا، سنتوینسنتوگرنادینها، ترکمنستان و امارات عربی متحده، ۲۷ کشوری هستند که از طالبان خواستهاند که تصمیمشان مبنی بر ممنوعیت آموزش دختران را لغو کند.
این ۲۷ کشور در بیانیه خود تأکید کردهاند که طالبان باید به حق آموزش همه شهروندان افغانستان احترام بگذارد و به تعهد خود برای بازگشایی مدرسهها به روی همه دانشآموزان پایبند باشد.
آنها در بیانیه خود تصریح کردهاند که ایجاد محدودیت تحصیلی برای دختران، خواست اکثریت مردم افغانستان نیست. این کشورها همچنین در بیانیه خود اعلام کردهاند که اقدام طالبان در ایجاد محدودیت تحصیلی برای دختران، افغانستان را به تنها کشوری در جهان تبدیل کرده که آموزش دختران در مقطع متوسطه ممنوع است.
بیانیه این ۲۷ کشور در حالی منتشر شده که اعتراضهای مسالمتآمیز بسیاری از زنان و دانشآموزان دختر افغان به بسته ماندن مدرسههای دخترانه با واکنش خشونتآمیز نیروهای دولت موقت طالبان مواجه شده است.
در این بیانیه همچنین آمده است که محرومیت زنان از آموزش مانع از مشارکت آنها در رشد و شکوفایی اقتصادی آینده افغانستان میشود.
این کشورها در بیانیه خود اعلام کردهاند که منع زنان افغان از کار کردن در بخشهای دولتی و عمومی باعث میشود که تولید ناخالص داخلی افغانستان در کوتاه مدت ۶۰۰ میلیون دلار کاهش یابد.
۲۷ کشور که خود را «دوست زنان افغانستان» نامیدهاند در بیانیه خود نسبت به «کاهش روزافزون احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی زنان و دختران در افغانستان» ابراز نگرانی کردهاند.
این گروه از کشورها در ادامه از هیات معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان، «یوناما» خواستند تا تا با نظارت دقیق بر وضعیت زنان در افغانستان به گزارشدهی خود در این مورد ادامه دهد.
دولت موقت طالبان اگرچه همواره وعده بازگشایی دبیرستانهای دخترانه در افغانستان را داده اما این وعده تاکنون اجرایی نشده است.
پایان پیام/
گروه اخبار/
شاهدان عینی در روستایی در مرکز میانمار میگویند نظامیان پس از بازداشت و کشتن یک معلم دبیرستان، جسد بدون سر او را در مدرسه مقابل دیدگان مردم به نمایش گذاشتهاند.
جسد این معلم ۴۶ ساله روز یکشنبه ۱۶ اکتبر در روستای «توآنگ مینت» در منطقه «ماگوی» در حالی که سر از بدنش جدا شده بود مقابل درب مدرسه رها شد و نظامیان مدرسه را نیز که از سال گذشته تعطیل بود آتش زدند.
کشتن «سائو تون موئه» آخرین نمونه از فجایع و سوءاستفادههایی است که از زمان سرنگون شدن دولت قبلی میانمار به نظامیان در قدرت نسبت داده میشود. دولت نظامی و رسانههای دولتی تاکنون به این خبر واکنشی نشان ندادهاند.
نظامیان در قدرت از زمان سرنگون کردن دولت منتخب آنگسان سوچی دهها هزار نفر را بازداشت کردهاند و مسئول مرگ دستکم ۲۳۰۰ غیرنظامی شناخته میشوند.
ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا با تاکید بر اینکه واشنگتن از گزارشها درباره اقدام رژیم نظامی برمه در کشتن و مثلهکردن جسد یک معلم مدرسه «شوکه» شده است در یک پیام توئیتری نوشت: «خشونت وحشیانه رژیم از جمله علیه معلمان نیازمند پاسخی قوی از سوی جامعه جهانی است.»
در ماه سپتامبر نیز در جریان حمله هلیکوپتری به مدرسهای در صومعه بودائیان در شمال میانمار دستکم ۷ دانشآموز کشته شدند. حملهای که دولت نظامی این کشور دخالت در آن را تکذیب کرد.
طبق شواهد و مستندات کمیسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد از زمان روی کار آمدن نظامیان کودتاچی در فوریه ۲۰۲۱ حداقل ۲۶۰ مورد حمله به مدارس و کادرآموزشی میانمار ثبت شده است.
سرکوب شدید اعتراضهای مسالمتآمیز مردم موجب شکل گیری مقاومت مسلحانه و آغاز «جنگ داخلی » در برخی مناطق شده است.
ارتش میانمار در مناطق حومه ، سیاست سوزاندن روستاها و بیرون راندن اجباری روستانشینان از آبادیهایشان را دنبال کردهاند، اقدامی که طبق تحلیل کارشناسان سازمان ملل متحد امکان دسترسی مردم حتی به کمکهای بشردوستانه را تا حد بسیار زیادی تحت تاثیر قرار داده است.