فرآیند آموزش امری دوطرفه و تعاملی است و قرار نیست معلم گوینده و دانشآموز شنونده باشد/ «اگر مسئله اعتماد به نفس دانشآموزان حل شود، مسائل دانشی آنها نیز حل خواهد شد اما اگر فردی اعتماد به نفس نداشته باشد از ترس تمسخر همکلاسیها و تحقیر معلم، جرات سوال کردن در کلاس را ندارد.»/ اینکه کتابی به عنوان تفکر در مدرسه تدریس شود، دانشآموزان متفکر تربیت نمیکند، بلکه معلم باید با فرصت دادن به دانشآموزان، زمینه را برای فکر کردن دانشآموز مهیا کند تا آنان افرادی متفکر و نقاد تربیت شوند/ تقویت روحیه پرسشگری در دانشآموزان تنها وظیفه معلمان نیست/ ساختار آموزش و پرورش نیز باید به شیوهای اصلاح شود تا بستر لازم برای تقویت روحیه پرسشگری فراهم گردد....
در میان جمعیت میلیونی معلمان، تعداد معلمان اهل قلم و روزنامه نویسی که به نقد و واکاوی مسائلی که نظام آموزشی به آنها مبتلاست، می پردازند، به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد/ اغلب معلمان به طور شفاهی و بی نیاز از تحلیل جوانب امر، معمولا چاره ی کار را در استعفای شخص وزیر می پندارند/ بگذریم از این که برخی از اینها قبل از آنکه خود را به جای یک روز کاری شخص وزیر اطلاح طلب یا اصول گرا بگذارند، چه بسا از اداره ی یک مدرسه هم ناتوان بوده و یا هستند/ معلمان، تنها قشری هستند که پتانسیل زیادی در جهت شکوفایی تفکر انتقادی دارند/ نظام آموزشی هرکشور، آئینه ی تمام نمای حکومت آن است/ .نظام آموزشی باید در کلیات، محتوی و روش ها، منتقد و انتقاد پذیر باشد و در این راه باید از حضور معلمانی فکور، منتقد و خلاق بهره ببرد/ معلم منتقد نیز، به معنی مخالف، معاند یا مغرض نیست.این ها نسبت به سایرین، بیدارتر و دردمندترند/ ساختار آموزشی هر جامعه، بلای جان اندیشه هست/ از آنجایی که مدارس زیر نظر دولت ها اداره می شوند، روحیه ی محافظه کاری خاصی در حفظ آرامش محیط برای امر آموزش دارند/ دانش آموزان، شنونده های خوبی هستند و همین خاموشی آنها، معلمان را در حرف زدن تشویق و ترغیب می سازد / آنها، تمام حرف های معلم و حتی حاشیه رفتن ها و از شاخه ای به شاخه دیگر پریدن او را حمل بر توضیح بیشتر درس می پندارند و دم برنمی آورند/ این بالا نشینی معلم، به افتادن از آن سوی بام منجر می شود/ معلم، به ندرت مخاطبی را درمیان دانش آموزان می یابد که او را به چالش بکشد/ ما معمولا ذهنیتی مشوش و متوهم داریم/ بنابراین و با این توجیه که مدرسه صرفا جای آموزش علم و دانش است، همدیگر را به مواظبت از آب باریکه ی حقوق سفارش می کنند که در صورت از دست دادن شغل شان، کار دیگری بلد نیستند تا در این طوفان تورم، گلیم خویش را از آب بیرون بکشند/ غم نان هم نمی گذارد تا معلمان متفکر بشوند/ گاهی دورماندن برخی معلمان از حال و هوای تفکر انتقادی ، انگیزه ی شخصی دارد.آنها معلمانی هستند که دوست دارند فقط معلم باشند....
آموزگاری نیز به گفته ی سقراط بزرگ نقش مامایی اندیشه ها و شکفتگی حقیقت را دارد/ تاریخ دیرین استبداد و خودکامگی در سرزمین ما همواره مانع از دیدن ما از یکدیگر شده است/ باید تمرین گفت و گو باهم را بیاموزیم تا بتوانیم آموزگار شایسته ای درکنار نوآموزان و دانش آموزان خود باشیم/ به هر روی نمی توان بر سفره ی پرمهر گفت و گو نشست و حداقلی از شرط گفت و گو را نداشت/ گام نخستین در گفت و گو درهدف گفت و گو نهفته است/ گفت و گو کننده با هدف ایجاد نقطه وصل به گفت و گو بنشیند و مرزهای اشتراک را فربه ترسازد ،نه آنکه بر افتراقات انگشت نهد و شکاف ها را تشدید سازد .گو اینکه می توان از افتراقات گفت اما به نیت پررنگ کردن اشتراکات و نه عمیق ترکردن فاصله ها/ نگاهی به گفت و گو در میان ایرانیان نشان از آن دارد که محرومیت از تمرین گفت و گو باهم به ویژه چهره به چهره ،ایرانیان را ناشکیبا ،کم تحمل و در آستانه ی خشونت قرارداده است .این درحالیست که تاریخ ایران گرچه خشونت ها ی بسیاربه خود دیده و لکن تهی از مدارا نبوده است/ حکیمان و عارفانی چون مولانا ،سعدی ، حافظ و شیخ ابوالحسن خرقانی قله های این گفتمان مدارا جوی ایرانی هستند....
فرهنگ ما که فرهنگی مهرطلب است، به واسطه ی مهرطلبی اش مردمانی را در خود می پروراند که میانه ی خوشی با نقد ندارند/ وجود نقد، امری نه تنها لازم بلکه اگر بخواهیم جامعه و تفکراتی پویا داشته باشیم واجب است/ منتقد به عنوان فردی که از نگاهی تخصصی یا حتی عوامانه انتقادی را دارد، اولاً به « اثر » توجه ویژه ای را مبذول داشته است و دوماً از « نقطه نظر »ی جز آنچه در سر «تولیدکننده» ی اثر بوده است با اثر مواجه می شود/ حقیقت این است که نه ما متشکر از منتقدیم و نه حقیقتاً از او قلباً خوشمان می آید/ افراد تأیید طلب که در واقع تمام تلاش خود را می کنند که مورد تصدیق و تأیید دیگران قرار گیرند، قالباً پس از استماع نقد، احساس پوچی و بیهودگی می کنند و خود را بی ارزش می انگارند/ هیچ کس نه به تنهایی درست مطلق است و نه غلط مطلق/ از دیگر مسائل ذهنی که سبب آن میشود که مواجهه ی درستی با نقد نداشته باشیم مشکل ایدئالیست بودن است/ افراد ایدئالیست به دنبال (بهترین) بودن هستند، و بنابراین جهان هستی را عرصه ی نبرد می انگارند که باید بر دیگران مسلط و پیروز شد/ تأکید بر رأی غلط نیز حتی مادامی که فرد به واسطه ی منتقد متوجه خطای خود شده است نیز میتواند ناشی از خودشیفتگی باشد که فرد را از پذیرش نقد وارد باز می دارد....
بازخوانی و تیپ شناسی افراد به ویژه نخبگان و رجال موثر و لیدرهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به ویژه به لحاظ تجارب ارزنده و ذخائر گران سنگی که در وجود آنان نهفته و یا بر جای مانده، اهمیتی خاص و تعیین در سرنوشت و کیان و مسائل استراتژیک و راهبردی جامعه و کشور دارد.
مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در زمره چنین شخصیت های بزرگ و مطرح و الگو قرار دارد. دکترین و منش و رفتار هاشمی بستر ساز بازآفرینی و بازساز ارزشی و در عین حال فرهنگ نقادی و ارزیابی و چکاچک اندیشه ها و ایده ها و اصول انسانی- الهی دیالوگ معطوف به عقلانیت و رحمانیت و عطوفت و سمحه و سهله و گذشت و خرد و تدبیر و درایت بود.
آن گونه که اخلاق بزرگوارانه و تواضع و انعطاف و معقول و متعارف او که از سینه گشاده و فراخ آن سفر کرده و نیت خیرخواهانه و مرشدانه و هادیانه او بر می خواست در نظر و عمل بسیاری از جوانان و مبارزان و سیاسیون و فرهنگ دوستان موثر واقع گشت و نقش "بالانسر" و تعدیل کننده و وحدت بخش هاشمی، نقل محافل و مجالس بوده و هست.
ادب و عفو و فروتنی او زبانزد خاص و عام می باشد. همین "کاراکتر" این "الیت" محبوب موجبات آگاهی و بصیرت و دوراندیشی و نجات بخش قابل توجهی از مبارزان و زندانیان سیاسی عصر پهلوی و ممانعت از فرار مغزها و نخبگان پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است.
او به رغم بسیاری از بی مهری ها و حملات ناجوانمردانه و اتهامات و اکاذیب و جوساری ها و لجن پراکنی ها از ناحیه افراطیون، فریب خوردگان و مغرضان از هر دو جناح سیاسی مطرح کشور و باندها و شبکه های اختاپوسی مقدس مآبان و یا لاقیدهای سیاسی و برخی منتفعان در پوشش ژورنالیستی و سازمانی و گروهی و رفیقان نیمه راه با انگ ها و برچسب هایی نظیر عالی جناب سرخ پوش و یا عالی جناب خاکستری، بسیار مودبانه، خردمندانه و صبورانه با قضایا مواجه می شد.
برخی گوهرناشناسان وطنی و خذف پرستان و شب پره های دون که فاصله وسیع و عمیقی با اصالت دین و فرهنگ و انقلاب و زعامت نظام داشتند و در جمود و و حجد و رویاهای خود به سر می بردند در حالی، هاشمی و سازندگی و زحمات و تلاش ها و آینده نگری و کلان اندیشی او را به محاق می بردند که مردم قدردان و خردمندان و به ویژه بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری همواره پشتیبان و حامی مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی بودند و بسیاری از دانشمندان و سیاسیون و مبارزان و حتی برخی رهبران بزرگ و منصف و آگاه منطقه و جهان او را می ستودند و خرد و اندیشه و دکترین و مدیریت و شایستگی وی را مورد تحسین قرار می دادند.
الیاس سرکیس، سلیمان فرنجیه و نیز بزرگانی از مغرب زمین به هوش سیاسی، نبوغ فرهنگی و طرح ها و برنامه های توام با رشد و توسعه و سازندگی او اذعان داشتند.
در موضوعات مهم و راهبردی منطقه ای و حتی جهانی و در امر انرژی و به خصوص سلاح استراتژیک نفت و اوپک، مردانی چون زکی یمانی و دیگران با او به مشورت پرداخته و از ایشان نظرخواهی می نمودند.
آیت الله هاشمی رفسنجانی از دیرباز و از اوان جوانی همراه با مردم و نهضت و جنبش مردمی بود و با مغز و نبوغ شایان توجه اقتصادی که داشت توانست بسیاری از طلاب و محرومان جامعه را در همان سال های 40 و 50 صاحب خانه و کاشانه نماید و علاوه بر ایراد سخنرانی ها و تشکیل جلسات مذهبی و تفسیر قرآن و طرح مسائل عقیدتی و اجتماعی و انقلابی و حتی به رشته تحریر در آوردن تفسیر موضوعی قرآن در زندان ستم شاهی و همکاری با فدائیان اسلام و شرکت در رهبری و طراحی و عملیاتی نمودن برنامه های کلان و موثر سیاسی و مبارزاتی علیه ساواک، سیا و منافع شیطانی امپریالیسم آمریکا و به خطر انداختن طرح ها و سناریوهای اسرائیل غاصب و متحدش، شاه و دربار و ساواک، با انقلابیون بزرگ منطقه ای- جهانی رابطه ای صمیمانه و ارگانیک داشت و محرومان و ستمدیدگان و مبارزان فلسطین، لبنان، عراق و آمریکا لاتین از او به عنوان یک حامی و همگام و دلسوز یاد می نمودند.
مرحوم هاشمی در تربیت و کادرسازی مجرب و مفید سیاسی ، اقتصادی ، و امنیتی برای نظام و مشاوره ارزشمند به لیدر انقلاب و نظام و رهبری و تداوم رهبری و ولایت فقیه ید طولایی داشته و نقش به سزایی ایفا نموده است .
حقیقتا ، او یار دیرین و صمیمی و همیشگی امام و رهبر معظم انقلاب و بلکه به منزله ستونی مستحکم و مطمئن برای جمهوری اسلامی مطرح بود .
البته مطالب مطروحه و فوق الذکر نافی این واقعیت نمی باشد که وی به لحاظ نقش کاریزماتیک و به اصطلاح برخی کج اندیشان و یا غیرمنصفان نقش به اصطلاح " شبه پاتریمونال " که به عهده داشت و خود ستودنی برای انقلاب و نظام مطرح بود و در مرکز توجه داخلی ها و جهانیان واقع شده بود و یک ویژگی خاصی هژمونیک داشت از طرفی مورد حسادت و بغض و کینه کوته اندیشان و واپس گرایان و ورشکستگان سیاسی و حزبی و بخش هایی از شبه روشنفکران و یا لائیک ها و حتی خشک مقدسان قرار گرفته و از سوئی به قصد و انگیزه ایجاد شکاف و خلل میان رهبران و بزرگان و حتی طبقه متوسط و زیرین جامعه در کانون سناریوی فتنه انگیزی و تفکیک سازی و رو در رو قرار دادن انقلابیون از سوی سودجویان و مغرضان منطقه و بین الملل و دشمنان قسم خورده این مرز و بوم واقع می گشت اما پرواضح است که هاشمی ضمن دفاع از خود در برابر سیاست تخریب و اتهام زنی و از دور خارج کردن بدخواهان و تازه به دوران رسیده ها و یا انقلابیون یک شبه از سویی هوشیاری در مقایب پولیتیک آب داخل لانه مورچه ها ریختن ؛ همواره سعی و اهتمام داشت تا در دام خصم نیفتاده و با تدبیر و درایت و کفایت و تیزبینی و هوشی که از خود بروز می داد مترصد آن بود ضمن خاموش نمودن آتش فتنه و دشمن تراشی بومی و داخلی بیگانگان را نیز در عملیاتی نمودن نقشه های شوم و خطرناک شان ناکام ساز و به گونه ای نباشد که براندازان و جنگ افروزان به این نتیجه برسند که میان هاشمی و انقلاب و رهبری و دوستان ، فاصله ای افتاده است ؟!
در پیام رهبری انقلاب به مناسبت ارتحال هاشمی ، نیز این حقیقت مکتوم مانده که آن مرحوم به رغم دارا بودن نظراتی متفاوت و اختلاف نظر و سلیقه که امری طبیعی و لازمه رشد و توسعه و ترقی و پویایی است هرگز از تعلق خاطرش نسبت به نظام و انقلاب و رهبری کاسته نشد .
به هر حال ، عقلانیت سیاسی ، کلان نگری ، عشق به وطن و درایت و دیانت و انسانیت ایجاب می کند تا انسان ها دست از تخریب ، حسادت ، خودبینی و منفع طلبی به هر عنوان بردارند و به مفاخر ملی ، مذهبی و ذخایر و سمبل های ارزش و میزان و عقل و معنویت و سرمایه های عظیم و جاوید میهن احترام بگذارند و ضمن اداء دین خود و احترام به حقوق دیگران ، جاده صاف کن استکبار و مغرضان و بدخواهان نشوند .
هاشمی نیز همچون سایر انسان ها هرگز خود را معصوم نمی دانست و کارنامه سیاسی ، اقتصادی و عملکرد اجرایی اش قابل نقد و ارزیابی است و از نقد هرگز نمی هراسید .
اگر پیرامون استقراض از بانک جهانی صندوق بین المللی پول و سیاست تعدیل اقتصادی ، برخی صاحب نظران انتقادات و ایراد هایی را عنوان نموده اند و به اعترافات حتی سران و کارشناسان بانک جهانی و صندوق اشاراتی کرده اند ؛ مع الوصف هرگز نباید به هاشمی و سیاستش به منزله یک جزیره جداگانه دورافتاده نگریست و شرایط زمانی و موقعیت اضطراری پس از جنگ و همچنین نیت خیرخواهانه و خدمات و دلسوزی ها و سیاست سازندگی و اشتغال زایی و هنر مملکت داری و تنش زدایی داخلی – منطقه ای و جهانی را به تاق نسیان سپرد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
به گزارش مركز اطلاع رساني و روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش ، دكتر فخرالدين دانش آشتياني در سلسله نشست هاي قطبي با مديران كل آموزش و پرورش استان هاي سراسر كشور گفت : مسئولان بايد به نقدهاي معلمان توجه كنند و فضا بايد به گونه اي باشد كه آن ها بتوانند به راحتي نقد كنند و از نتيجه نقد خود مطلع شوند.
وي ادامه داد : اگر قرار است دانش آموزان نقاد تربيت شوند ، بايد ابتدا به معلمان اجازه نقادي داده شود.
وزير آموزش و پرورش گفت: محيط تربيتي بايد سالم باشد، در چنين فضايي است كه مشاركت و روحيه نقادي معنا پيدا مي كند، يك وجه مشاركت معلمان همان نقد آنان درباره تصميمات سازماني است .
وي خطاب به مديران كل آموزش و پرورش استان ها اظهار كرد : شما نيز مي توانيد و بايد به راحتي نقد كنيد و اينجانب از نقادي شما استقبال مي كنم و در چنين فضايي بهتر از فضاي تعارف و تشريفات مي توان آموزش وپرورش را اداره كرد.
عضو كابينه تدبير واميد ، زير پا گذاشتن حقوق مخالفان دولت را امري ناپسند توصيف و اظهار كرد: اين كار در دين مبين اسلام و در نظام تعليم و تربيت هيچ جايگاهي ندارد.
پایان پیام/
اقتصاد جوامع مدرن، مبتنی براقتصاد دانش بنیان است/ در جوامع توسعه یافته ،محققان سرمایه ی جامعه محسوب می شوند که تنها دغدغه ی شان تحقیق و پژوهش است. مدیران و مسوولان جوامع پیشرفته برای پژوهش و تحقیق دست و دلبازند و بی منت هزینه می کنند تا پژوهشگر و محقق آسانتر در مسیر اختراع و ابتکار و اکتشاف تلاش نماید/ در کشورهای جهان سوم ازجمله ایران، داستان از جنس دیگری است/ در اینجا مدیران بر این باورند که پژوهش و تحقیق کالایی تزیینی است و پژوهشگران افرادی هستند که صرفا در مناسبت های خاص می بایست از آنها استفاده کرد و از این افراد خاص بخواهیم که در مسیر حقیقت ،آن گونه که ما می خواهیم قدم بردارند و یافته های تحقیقشان مبتنی بر خواسته های ما باشد/ مدیران در این سرزمین براین باورند آنچه ما می خواهیم و آنچه گزاره های ذهنی ماست و آنجه ما می دانیم ،توسط محققان و پژوهشگران به وسیله انجام پژوهش و تحقیق تایید شود/ مدیران و مسوولان نه می دانند مساله را چگونه حل نمایند و نه می خواهند که مساله حل شود که قطعا اگر بخواهند با ابزاری به نام پزوهش می توان بسیاری از مشکلات را برطرف نمود/ نهادینه شدن پژوهش در آحاد جامعه منجر به روحیه نقد پذیری، گفت و گو و تفاهم،احساس مسوولیت ،احترام متقابل ،مقابله با خرافات و مهمتر از همه روحیه پرسش گری می شود/ اینکه بپرسیم و بخواهیم و بدانیم و بدون معیارعلمی و منطقی قبول نکنیم و زود قانع نشویم که خواستن و دانستن و پرسش گری حق ماست...
به بهانه انتشار اخیر یادداشتی در مورد عملکرد اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی، در سایت صدای معلم؛ به کجا چنین شتابان / آیا اخلاق و انصاف و مردانگی در جامعه معلمان مخصوصا در دیار آذربایجان همچنان سرپاست/ اهمیت و ضرورت بهبود وضعیت مادی آموزش و پرورش و وضع معیشتی معلمان، ابتدا قائم به خروج این نهاد از انزوای اجتماعی و قرار گرفتن در کانون تحولات و توجهات جامعه وکشور در عمل است/ بعد از پایان دوره ۸ ساله دولت قبل که فضا کاملاً بسته بود و هیچ تشکل و نهادی وجود نداشت/ رویکرد نسبت به فعالیت کانونهای صنفی در دولت فعلی مثبت بوده است/ معلم نمی تواند نسبت به اخلاق و رفتار خود آزاد و بی تفاوت باشد/ معلم كارگزار اصلي تعلیم و تربیت و روح نظام آموزشي كشوري است/ معلم باید همواره با به کار بستن مهارت های خود کنترلی و خویشتن داری مراقب رفتارهای تندخویی ، تخریب و تهمت و افترا ، بداخلاقی و .... باشد/ نقد عملکرد افراد، شخصیتها و...، اگر با شرایط و با استفاده از مکانیسم مناسب انجام گیرد، تأثیر مثبت و بسیار سازنده دارد/ نخستین شرط یک انتقاد سالم و سازنده، رعایت اصول اخلاقی و تقوای الهی است/ شرط دیگر برای انتقاد سازنده، آگاهی منتقد از منع قانونی یا قبح اخلاقی مطلب مورد انتقاد است/ انتقادات موجود: استفاده از ظرفیت فکری و مدیریتی زنان توانمند،استفاده از ظرفیت فکری و اجرایی جوانان فرهنگی ،برگزاری نشست های مستمر با منتخبین و اعضاء کانون صنفی فرهنگیان/ اقدامات مثبت: ایجاد باشگاه بزرگ فرهنگیان همتراز در شمال غرب کشور،توجه به نیازمندی های معلمان از طریق ایجاد مرکز بیماران وتوسعه کلینیک فرهنگیان، توجه به پیش دبستانی به لحاظ جذب ، پوشش، اعتبار بخشی...
نکته مهم در این زمینه خلط مفهوم اصلی Critical thinking با برداشت های رایج و تاریخی از واژه انتقاد و نقد در جامعه ایران به خصوص فرهنگ عامیانه است؛ چرا که عموم مردم همواره در مواجهه با این مفهوم، حالت تدافعی و واکنش منفی و حتی احساس عدم امنیت کرده و چنین احساس می نمایند که فرد منتقد قصد وارد کردن آسیب جدی به ایشان داشته و هیچ نیت مثبت توسط فرد انتقاد کننده متوجه فرد مورد نقد نیست و پیچیدگی مساله تاحدی است که متاسفانه این وضعیت از جانب مردم عادی به قسمت اعظم نخبگان جامعه نیز سرایت کرده و حاصل این برآیند، فقدان یک ذهنیت مثبت و رویکرد رفتاری سازنده نسبت به این مفهوم مهم فلسفی، روان شناختی و تربیتی شده است/ امروزه از یک طرف به عنوان یکی از مهارت های ده گانه زندگی توسط سازمان بهداشت جهانی مطرح شده/ نگاه منطقی و صحیح به مفهوم Critical thinking در حقیقت حرکت از نگاه عیب جویانه و خرده گیرانه به نگاه تیزبینانه، اندیشمندانه، جسورانه و سنجش گرایه به امور است/ چنين انساني قادر است در زمينه خودشناسي ورزيده تر شده؛ از مهارت هاي تصميم گيري مطلوبي برخوردار شده؛ نسبت به بررسي شواهد حساس و عالم تر گرديده؛ از قضاوت ها و انتخاب هاي عجولانه و هيجاني دوري جسته؛ خود را از دام تعصبات خارج نموده؛ انعطاف پذيري شناختي و هيجاني خود را تقويت كرده و در نهايت داراي بينش علمي و فلسفي شده باشد/ بايد قبول كرد كه Critical thinking (تفکر انتقادی)، بايد غايت اصلي نظام هاي آموزشي باشد/ ريشه قسمت اعظم مشكلات و فجايع امروزي در عدم توجه جدي سيستم هاي تربيتي نسبت په پرورش اين مهارت شناختي عالی و موثر مي باشد....
مهندس شهرداري كه براي متراژ ساختمان آمده است مدام اشكال هاي بنياسرائيلي ميگيرد. به جاهايي كه تصورش را هم نميكني اشكال ميگيرد. نميفهمي منظورش چيست/ منظور آقا مهندس پول توجیبی است و تا به مبلغ مورد نظر خود نرسد هيچ كاري براي تو انجام نميدهد/ چندین بار وسوسه میشوی تذکری دهی و اعتراضی بکنی. دست آخر منصرف میشوی، به خودت میگویی نتیجهای نخواهد داد و به اعصاب خوردکنی و دردسرش نمیارزد/ در حالي كه خستهاي به مدرسه و كلاس ميرسي/ آقا من به نمرهام اعتراض دارم، به من كم دادهايد! چرا حق من كم شده است/ به چشمان معصوم و مطالبهگرش نگاه ميكني، این بچه چه سماجت شیرینی دارد. در حالي كه یک آن نميشنوي او چه ميگويد و به چه چيز اعتراض دارد به فكر فرو ميروي، چهرههاي طماع مهندس رشوهگير، نانوا ، و راننده تاكسي از مقابل چشمانت رد ميشوند/ با خود میگویی چرا تو اعتراض نکردی، چرا زود خسته شدي؟ چرا ديگران اعتراض نكردند؟ چرا اعتراض را ياد نگرفتهايم...