در معادل سازي مفهوم Critical thinking، مفاهیمی چون تفکر انتقادی، اندیشه انتقادی، سنجش گرایانه اندیشی، جسورانه اندیشی، هنرسنجانه، نکته سنجانه و مواردی از این قبیل مطرح شده است؛ به طوری که این مفهوم در متون علمی زبان فارسی، غالبا تحت عنوان تفکر انتقادی مورد توجه قرار گرفته است.
نکته مهم در این زمینه خلط مفهوم اصلی Critical thinking با برداشت های رایج و تاریخی از واژه انتقاد و نقد در جامعه ایران به خصوص فرهنگ عامیانه است؛ چرا که عموم مردم همواره در مواجهه با این مفهوم، حالت تدافعی و واکنش منفی و حتی احساس عدم امنیت کرده و چنین احساس می نمایند که فرد منتقد قصد وارد کردن آسیب جدی به ایشان داشته و هیچ نیت مثبت توسط فرد انتقاد کننده متوجه فرد مورد نقد نیست و پیچیدگی مساله تاحدی است که متاسفانه این وضعیت از جانب مردم عادی به قسمت اعظم نخبگان جامعه نیز سرایت کرده و حاصل این برآیند، فقدان یک ذهنیت مثبت و رویکرد رفتاری سازنده نسبت به این مفهوم مهم فلسفی، روان شناختی و تربیتی شده است.
با توجه به موارد و واقعیت فوق، طرح این سوال شاید لازم باشد که آیا تفکر انتقادی فقظ مشاهده و گوشزد کردن موارد منفی متوجه یک فرد و یا یک سیستم است و یا اینکه در ماهیت چنین تفکری، اهداف و موارد مهمی مستتر بوده که متفکران تعلیم و تربیت از آن به عنوان غایت اصلی نظام های آموزش و پرورش یاد کرده اند؟
در ضمن Critical thinking حاوی چه ویژگی هایی است که امروزه از یک طرف به عنوان یکی از مهارت های ده گانه زندگی توسط سازمان بهداشت جهانی مطرح شده و هم به عنوان رویکرد غالب در پیشگیری از سوء مصرف مواد و آسیب های اجتماعی مطرح گردیده است؟
در بررسی مفهوم Critical thinking حتما ضروت دارد تا این مفهوم از نظر ریشه لغوی مورد بررسی قرار گیرد تا معنای صحیحی از آن حاصل شود. واژه Critic از واژه لاتين Criticus وآن هم از واژه يونانيkritikos اخذ شده كه دربرگیرنده فردی است كه اهل تشخيص و شناسایی و نیز قادر به قضاوت كردن است و همچنین در بررسی ریشه لغوی این مفهوم؛ مشخص می گردد که ريشه kritikos ازKrinein بوده و آن هم كه به معناي جدا كردن، تميز دادن، تصميم گرفتن و قضاوت كردن می باشد.
بنابراین با توجه به بررسی تحلیلی خاستگاه لغوی مفهوم Critical thinking، چنین برمی آید که این مفهوم صحبت از تفکری بنیادی می کند که می تواند به شکلی انواع تفکر های انسانی دیگر را تحت پوشش قرار داده و همچنین به عنوان یک هدف اساسی و مهم مورد توجه در جهت گیری های نظام های آموزشی قرار گیرد.
نگاه منطقی و صحیح به مفهوم Critical thinking در حقیقت حرکت از نگاه عیب جویانه و خرده گیرانه به نگاه تیزبینانه، اندیشمندانه، جسورانه و سنجش گرایه به امور است که می تواند هم از نگاه مردم و حتی نخبگان جامعه به عنوان یک حرکت فکری و رفتاری قابل قبول و مثبت در نظر گرفته و همچنین کار مربیان تعلیم و تربیت را در پرورش چنین مهارتی سهل تر نموده و نگرش آن ها را نسبت به موضوع مثبت سازد.
با توجه به طرح مسایل فوق می توان به راحتی در مورد مفهوم Critical thinking صحبت کرد که Critical thinking به معني درست اندیشیدن و تلاش برای یافتن آگاهی قابل اعتماد در جهان مي باشد و شامل فرآیندهای ذهنی تشخیص، تحلیل و ارزیابی دادهها است و يا از يك طرف ديگر، هنر اندیشیدن پیرامون اندیشیدن در مورد خود می باشد؛ درحالیکه شما میخواهید اندیشهتان را بهتر، روشنتر، دقیقتر و یا قابل دفاعتر بنمایید و در اين ميان، فردی که انتقادی میاندیشد قادر است پرسشهای مناسب بپرسد و اطلاعات مربوط را جمعآوری کند؛ سپس با خلاقيت آنها را دستهبندی کرده و با منطق استدلال کند و در پایان به یک نتیجه قابل اطمینان درباره مسئله برسد.
البته جهت روشن كردن بيشترمساله، باز مي توان به برداشت حاصل از تعاريف مختلف اشاره كرد كه مشخص مي سازند که Critical thinking شامل فکر مستدل و تیزبینانه درباره این که چه چیزی را باور کنیم و چه اعمالی را انجام دهیم و يا ارزیابی تصمیمات از راه وارسی منطقی و منظم مسائل، شواهد و راه حل ها مي باشد و عناصر و مهارت هاي تشكيل دهنده آن را متفكري چون انیس (1987) در قالب جست و جوی یک بیان روشن از موضوع یا سوال، جست و جوی دلایل کوشش برای کسب اطلاعات جامع، استفاده و ذکر منابع معتبر، در نظر گرفتن موقعیت کلی، در نظر گرفتن نکته اصلی، از یاد نبردن مساله اصلی مورد علاقه، جستجوی شقوق مختلف، انعطاف پذیر و بدون تعصب بودن، اتخاذ موضع کردن، تا حد امکان دقیق بودن، با هر یک از اجزای موقعیت کلی به طور منظم برخورد کردن معرفي مي نمايد.
با دقت و تامل در مفاهيم و تعاريف اشاره شده چنين برمي آيد كه Critical thinking (تفکر انتقادی)، مويد تفكر مبنايي و اساسي بوده و در برگيرنده مهارت هاي شناختي سطوح بالاي هدف هاي آموزشي مخصوصا تحليل، تركيب و ارزشيابي مي گردد كه توجه به پرورش آن مي تواند انسان های مورد نظر مصلحان واقعي جامعه انساني متناسب با نيازهاي مربوط به شرايط زماني را پرورش دهد و چنين انساني قادر است در زمينه خودشناسي ورزيده تر شده؛ از مهارت هاي تصميم گيري مطلوبي برخوردار شده؛ نسبت به بررسي شواهد حساس و عالم تر گرديده؛ از قضاوت ها و انتخاب هاي عجولانه و هيجاني دوري جسته؛ خود را از دام تعصبات خارج نموده؛ انعطاف پذيري شناختي و هيجاني خود را تقويت كرده و در نهايت داراي بينش علمي و فلسفي شده باشد.
آري !
بايد قبول كرد كه Critical thinking (تفکر انتقادی)، بايد غايت اصلي نظام هاي آموزشي باشد؛ چرا كه در صورت پرورش آن در انسان ها، مي توان به آينده بشريت و جامعه انساني اميدوار شد و در این میان نباید فراموش کرد که ريشه قسمت اعظم مشكلات و فجايع امروزي در عدم توجه جدي سيستم هاي تربيتي نسبت په پرورش اين مهارت شناختي عالی و موثر مي باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان