جهل در پیوند با قدرت بیرحمترین دشمنی است که عدالت ممکن است داشته باشد/ ناکامی در آموختن از گذشته به نتایج فاجعهبار سیاسی انجامیده است. چنین جهلی صرفاً مربوط به فقدان اطلاعات نیست/ در زمانهای که افرادی چون دونالد ترامپ میتوانند با تکیه بر ارزشهایی مانند «عظمت» جایگاهی کسب کنند و با تکیه بر این ارزشها، خاطرات پیشرفت اجتماعی و سیاسی را که بهنام عدالت و شرافت بشری به دست آمدهاست، از خاطرهها بزدایند، این خودِ تاریخ و تفکر است که مورد هجوم واقع شده است/ زمانی که جهل اسلحه به دست بگیرد، ظاهراً خشونتْ نوعی تراژدیِ ناگزیر خواهد بود / چگونه میتوانیم با استفاده از آموزش، در کنار دیگر منابع، از تبدیلشدن سیاست به افسارگسیختگی جلوگیری کنیم؟ چگونه میتوانیم با این وضعیت وحشتناک و تراژیک مقابله کنیم، آنهم بدون آنکه به سمت طرز فکرِ نظامی یا امنیتی عقبنشینی کنیم/ آموزش برای دموکراسی ضروری ست. هیچ جامعۀ دموکراتیکی نمیتواند بدون فرهنگی سازنده به حیاتش ادامه دهد/ چنین فرهنگی باید مدارسی داشتهباشد که بتوانند شهروندانی تربیت کنند منتقد، ژرفنگر، دانا و خواهان مداخله در داوریهای اخلاقی و خواهان اقدام مسئولانه و فراگیر در اجتماع. البته این آموزش نباید به مدارس محدود شود/ آموزش هم میتواند مبنایی شود برای تفکر انتقادی و هم میتواند محلی شود برای سرکوب و همین سرکوب است که تفکر را نابود میکند و به خشونت میانجامد/ با سستی ارزشهای عمومی همراه با سستیِ عرصههای عمومیای که آن ارزشها را میآفرینند، الگوهای سرکوبگرانۀ آموزشی محبوبیت بیشتری یافتهاند و محبوسساختن انسانها از آموزش آنان بهمراتب آسانتر شدهاست. امروزه مدارس را میتوان بر اساس زندانها سازمان داد و بهسادگی ضروریات شهروندی را به مصرفِ صرف فروکاست؛ درحالیکه هر گونه مفهوم مسئولیت اجتماعی و تعهد اخلاقی از جامعه رخت برمیبندند/ آموزشْ چیزی نیست جز ایجاد ذهنهای انتقادی و شهروندان مسئولیتپذیر. با آموزش میتوان جوانان و دیگران را از طریق پیونددادن مشکلات شخصی و دغدغههای کلان، برای مواجهه با اقتدار توانا ساخت/ خشونت نهتنها جسم، بلکه روح را نیز ناتوان میسازد / بدون آگاهیِ عمومیْ دموکراسیِ اصیل وجود نخواهد داشت/ آموزش انتقادی را باید هنرِ امکانات دانست و نه فضایی مدیریتشده برای بزدلی، احتیاط و ترس/ اگر جامعۀ امریکا میخواهد روی افراد جوان سرمایهگذاری کند، ضروری ست آنان را طوری آموزش دهد که در آن به چالش کشیدهشوند، ریسکپذیری را بیاموزند، به بیرون از مرزهای ایدئولوژیک بیندیشند و گسترۀ خلاقیت و داوری انتقادی خود را افزایش میدهند. این امر نیازمند ساختار آموزشی پیچیده و تخریبکننده است/ آموزشْ جایی ست که در آن تصمیم میگیریم آیا جهان را آنقدر دوست داریم که در قبال آن احساس مسئولیت کنیم یا خیر/ نگریستن به آموزش بهعنوان شکل سیاسی مداخله، مسیر پیشنهادی بهسوی عدالت نژادی و اقتصادی ست که به بازسازی امید سیاسی تازه خواهدانجامید. دانشگاه در جامعۀ سالم نقشی تخریبکننده بر عهده دارد. دانشگاهیان باید در برابر ناملایمات بایستند و صدای بیصدایان و گروههای بیقدرت باشند؛ درحالیکه حقیقت را در گوش مدافعان ثروت و قدرت نامحدود زمزمه میکنند. آموزش و پرورش باید مخرب و ناراحتکننده باشد؛ درحالیکه بهسختی در برابر نظامهای پذیرفتهشده میایستد....
گروه گزارش/
در جهت تاسیس و تثیبت فرهنگ گفت و گو و تفکر نقادی به عنوان دکترین صدای معلم ، هفته آینده نشست گروه صدای معلم با دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش برگزار می گردد .
با توجه به اهمیت شورای عالی آموزش و پرورش به عنوان اتاق فکر این وزارتخانه ، از همه فرهنگیان و معلمان در سراسر کشور دعوت می کنیم تا انتقادات ، پرسش ها و پیشنهادات خود را برای صدای معلم ارسال فرمایند .
آدرس زیر برای ارسال مطالب و مکاتبات است :
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
پایان پیام /
چندی پیش یادداشتی با عنوان « شورای معلمان و نماینده معلمان ؛ ابتذال و روزمرگی ؟! » به قلم علی پورسلیمان در صدای معلم منتشر گردید . ( این جا )
آقای « یوسف لاکانی » ابتدا مطلبی با عنوان " جوابیه به آقای پورسلیمان؛ عضو شورای صدای معلم » را ارسال نمود .
مدیر صدای معلم طی یک ای میل از ایشان سوال کرد که این جوابیه در مورد کدام مطلب بوده است .
ایشان جوابیه دوم را ارسال کرد .
ضمن تشکر از آقای لاکانی ، مطلب ایشان بدون هر گونه دخل و تصرف منتشر می گردد .
مدیر عزیزم ! مگر مسئولان آموزش و پرورش نمیگویند آموزش و پرورش رایگان است و پرداخت شهریه در مدارس هیئت امنایی برای کلاس های فوق برنامه است؟ پس چرا همان روز ثبت نام فرمودید باید شهریه را واریز کنید/ معلمان، فقط به جای گچ و ماژیک از قلم نوری استفاده کردند. آیا روش و محتوای تدریس عوض شد/ با افتخار پز دادید که مدرسه من هوشمند است/ با ما آن قدر مهربان نبودید تا ما آن قدر جسارت داشته باشیم که به این امر اعتراض کنیم / چرا شما آن قدر عبوث و خشک بودید که من نتوانستم با شما ارتباط برقرار کنم و از تدریس شما لذت ببرم/ چرا ما را حواله به کلاس بیرون از مدرسهتان دادید/ چرا شما درس به این شیرینی را این گونه کسالت بار تدریس میکنید ....
رویکرد اجرایی به اراده سیاسی یا مدیریتی مربوط می شود که گره گشایی از مسئله را در روندی عمومی از کنش می بیند و بیش از هر چیز در کوتاه مدت می اندیشد/ به نوعی گفتمان آموزشی و تربیتی رفته ایم که شکل بروز بیرونی آن یک اخلاق گرایی صوری و بسیار مبالغه آمیز است که در سرتا سر نظام های رسانه ای، گفتمانی و گفتاری در جامعه، به ویژه در روابط هژمونیک، آمرانه و بالا به پایین مشاهده می شود و در تضادی آشکار با واقعیت های در دسترس و محسوس همگان قرار دارد/ تاکید بر رویکرد آموزشی در قالب نصیحت و توصیه کردن های دائم و به اصطلاح مدرن آن «آموزش فرهنگ» به حدی گسترش یافته است که همه کنشگران در هر کجا که هستند خود را در نقش معلم اخلاق در نظر می گیرند/ به این نکته بدیهی توجه نمی کنند که آنچه حتی در آموزش اساسی است، هم گرایی و انطباق سخنان آموزش داده شده با کردار آموزش دهندگان است و اگر تضادی در این میان باشد، آموزش به نوعی ضد آموزش بدل خواهد شد/ به محض آنکه فشار قانونی – تنبیهی کنار رفته است، رفتار آسیب زا بار دیگر شروع به نشان دادن ضربه زدن کرده است....
گروه اخبار/ درس « تفکر و سواد رسانه ای » از سال تحصیلی جاری در مدارس و در پایه دهم تدریس خواهد شد .
با توجه به اهمیت این موضوع ؛ « صدای معلم » اخیرا انتقاداتی را متوجه نوع نگرش مدیران آموزش و پرورش و معلمان نسبت به این درس نموده است . ( این جا ) و ( این جا )
سواد رسانه ای در دنیای امروز به دنبال نقد کارکردهای رسانه ها است که هدف آنها تامین هژمونی فرهنگی، تعمیم فلسفه سیاسی و حفظ قدرت هایی است که خود این رسانه ها محصول آنها هستند/ ر حال حاضر ، نه مدیران وزارت آموزش و پرورش و به تبع آن معلمان شناخت چندان و یا درستی از " رسانه " ندارند/ گاه غالب مدیران وزارت آموزش و پرورش در همه سطوح به رسانه به مثابه " روابط عمومی " است/ انتظار نهایی او از صدای معلم ، پاک کردن صورت مساله بود/ هر چه به سطوح بالای آموزش و پرورش می رویم ، وضعیت پیچیده تر و چندبعدی می شود/ این مدیران حتی جرات و یا شهامت مکتوب کردن نظرات شفاهی خود را نیز ندارند / این نوع نگاه مدیران به رسانه به طور طبیعی تاثیر خود را بر روی برنامه ها و سیاست گذاری ها نیز می گذارد/ از زمانی که بحث سواد رسانه ای مطرح شده است ؛ چه میزان از آموزش های ضمن خدمت معلمان به این موضوع اختصاص داشته است / وزارت آموزش و پرورش برای ارتقای سواد رسانه ای معلمان چه تدابیری اندیشیده است / مسئولان وزارت آموزش و پرورش در محتوای آموزش های ضمن خدمت تا چه حد به " تفکر انتقادی " و " فرهنگ گفت و گو " پرداخته اند / تا چه زمانی باید محتوای آموزش های ضمن خدمت معلمان باید عناوین تکراری ، غیرمرتبط و بعضا ایدئولوژیک باشد/ رفتار و کنش برخی از معلمان در نظرات آیینه تمام نمایی از عملکرد و کارنامه مسئولان است/ معلمی که با ادبیات غیرفرهنگی توام با خشونت و بعضا برخاسته از فرهنگ لمپنیسم و فحاشی و... اقدام به ارائه نظر خود می کند ، مسئولان را باید به تفکر وادارد که چرا چنین است/ مسئول و یا مدیری که خود فهم درست ، به روز و جهانی از سواد رسانه ای ، ماهیت رسانه و سایر کارکردهای آن ندارد چگونه می تواند به معلمان روش تعامل با رسانه را آموزش دهد/ مدیری که از رسانه گریزان است و ترجیح می دهد در یک جاده صاف و قابل پیش بینی راه برود و کسی به او نگوید بالای چشمش ابروست .... ؛ چگونه می تواند مفاهیم دنیای جدید را در عصر رسانه به معلمان نشان دهد / این همان فضای نظارتی یک رسانه است که انسان متوجه خطای خود می شود/ مشکل از ماست ؛ چون که ما تعاملی با رسانه ها نداریم و دچار ترس از رسانه هستیم/ گر معلمان به قدرت و کارکرد رسانه آگاهی یابند و بتوانند از ظرفیت های رسانه به صورت منطقی و مستمر در جهت بهینه سازی سیستم و تصحیح عملکرد استفاده کنند شاید دیگر آن مدیرانی که بر اساس شایسته سالاری ( meritrocracy ) در آن جایگاه قرار نگرفته اند با چالش های جدی مواجه شده و خود را ناگزیر به پاسخ گویی در حوزه مسئولیت ها و اختیارات بدانند و یا ناچار باشند که جای خود را به افراد کاردان و مسئولیت پذیر بسپارند
چندی پیش ، یاداشتی از مرتضی نظری مطلبی با عنوان « 6 پرسش از معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش » در صدای معلم منتشر شد . ( این جا )
در راستای تاسیس و تثبیت " فرهنگ گفت و گو » و « تفکر نقادی » مطلب زیر که توسط محمد احمدی برای صدای معلم ارسال گردیده است منتشر می گردد .
به عنوان یکی از نزدیکان و تاثیرگذاران بر آقای مهر محمدی چند بار ایشان را به بخشیدن عطای مدیریت به لقایش به خاطر تقویت و اصلاح امور این دانشگاه شده اید و پاسخ ایشان به این حصور متزلزل و اثرات منفی آن چه بوده است/ چرا پست های خالی ادازی را از طریق سایت در معرص دید عموم قرار نمی دهید و از طریق فراخوان و اعلام شرایط علمی و تخصصی به جذب نیرو اقدام نمی کنید تا پیشرو نوسازی در تقسیم مناصب و پست ها باشید و با تسهیل ورود شایستگان زمیننه کسادی بازار دلالان پست و متصب چون خود باشید/ ایجاد فضای نقد یکی از دستاوردهای خوب دولت دکتر روحانی است/ یک باداشت انتقادی از خود درباره عملکرد دولت احمدی نژادی و نظام آموزشی و وضعیت توسعه در کشور پیش از چهار ماه پایانی احمدی نژاد باز نشر نمایید/ آن روزها به عنوان یک کارشناس چند یاداشت چند مقاله و کدام پرسش های مشفقانه را در اعتراص به شیوه ها ی مدیریتی و عملکردی و حیف و میل بیت المال نوشتید و منتشر نمودید/ سهم معلمان پژوهش گر را در سهیم شدن در خوان پروژه های علمی و تحقیقاتی را چگونه ارزیابی می کنید/ گاهی نقد خود بیشتر از نقد دیگران بستر ساز فرهنگ گفت و گو می گردد و سریع تر و بهتر به فصل چیدن میوه ی شیرین اصلاح ما را می رساند
چرا رویّه کشدار بوروکراسی اداری همچنان دامن گیر بخش اداری آموزش و پرورش است/ چرا در بدنه کارشناسی معاونت استراتژیک توسعه مدیریت شاهد کمترین تغییر تحول گرایانه به خصوص در جذب نیروهای جدید هستیم/ چرا شاهد سکوت سازمانی کارشناسان دلسوز هستیم/ چرا در توزیع پول و مهندسی هزینه به ویژه در مبحث خریدهای اداری و تجهیزات، اولویت با بخش های ستادی و اداری است نه مدارس/ با کدام منطق بودجه ریزی می توانیم دلیلی اقامه کنیم که دفتر معلمان مدرسه نباید از دفاتر مدیران ستادی مجهزتر و آبرومندتر باشد/ آیا در جریان برخی روابط مفسده انگیز غیررسمی و خارج از ضوابط با پیمانکاران هستید/ چرا ظرفیت سالن ها و اماکن اقامتی آموزش و پرورش را برای نشست ها و اجلاسیه ها رها کرده و سالن های دستگاه های دیگر را با بهای بالا اجاره می کنیم/ آیا اردوگاه شهید باهنر را که در خوش آب و هوا ترین و گران ترین نقطه کشور قرار دارد نمی توان با اندکی صرفه جویی در سایر هزینه ها به مجهزترین مکان چندمنظوره اقامتی، رفاهی و آموزشی تبدیل کنیم تا مجبور به پرداخت هزینه های بالا برای اجاره سالن نباشیم