مقدمه
پیش شرط دموکراسی رعایت تام و تمام حقوق شهروندی است. در کشورهای توسعه یافته شهروندان تابعی از دولت نیستند، بلکه دولت تابعی از شهروندان (مبتنی بر تصمیمگیری و خواست عمومی) آنهاست و این حقوق دو عنصر اصلی و در عین حال پارادوکسیکال (اعطای حق فردی جهت دنبال کردن منافع شخصی و نیز توانایی شکل دادن به نهادهای حکومتی) را در خود دارد.حقوق شهروندی به اختصار تکالیف و حقوق شهروندان در برابر یکدیگر و همچنین جامعه بوده و شامل انواع ذیل می باشد:
حقوق مدنی:
آزادی بیان، عقیده، مذهب، زبان، مالکیت و...
حقوق اجتماعی:
حق تشکیل انجمنها، سندیکاها و... جهت بیان مطالبات اجتماعی
حقوق سیاسی:
حق دسترسی برابر به مناصب سیاسی و برخورداری از مشارکتهای نهادمند با تشکیل احزاب و تشکلهای سیاسی
زبان به مثابه یک مطالبه اجتماعی
می دانیم وظیفه و کارکرد اصلی زبان، برقراری ارتباط کلامی و همچنین یکی از ستون های هویت ملی و کرامت انسانی بوده و رشد و پرورش آن حق مسلم شهروندان میباشد.به طور کلی مقولات حقوق شهروندی نباید با مسائل امنیتی تلاقی کند.
غیرامنیتی کردن حوزه های فرهنگی_اجتماعی و حوزه حقوق شهروندی به معنای عدم توجه به مسائل امنیتی کشور نیست، بلکه به معنی تن دادن به مباحث منطقی و ایجاد فضای لازم برای بحث و بررسی در خصوص اجزا و جوارح حقوق شهروندی و در نهایت یک نوع دادوستد_مدنی است.بدیهی است که مسائل عمومی باید در فضاهای عمومی مورد بحث قرار گیرد تا از درون نقطهنظرات و افقهای موجود، شیوههای سیاستگذاری نوین در کلیت جامعه تدوین گردد.
در مسئله آموزش زبان مادری در ایران دو گروه اساسا به بیراهه رفته اند:
الف. گروهی که زبان مادری را کافی دانسته و خود را از یادگیری زبان_مشترک بینیاز می دانند.
ب. گروهی که آموزش زبان مادری را به مثابه نابودی زبان رسمی و کیان ملی تلقی می نمایند.
چند زبانگی فرصت یا تهدید !؟
در ژئوپولتیک زبان، در گذشته فرانسه و سپس انگلیسی زبان بینالمللی بوده و هست. در آینده زبانهای چینی، ژاپنی و... نیز به زبانهای بین المللی پیوست خواهند شد. مطابق دستاوردهای علوم شناختی در دهکده جهانی، چندزبانگی باعث بالا رفتن ظرفیت آموزش زبانهای دیگر شده و یک امتیاز و نیاز هزاره سوم می باشد.
از منظر کنوانسیونهای بین المللی، تلاش برای امحاء نژادی و استهلاک زبانی در جهت یکسان سازی قومی و زبانی احتمالا می تواند نوعی آپارتاید محسوب شده و از مصادیق ژنوساید_فرهنگی باشد.
فهم قومی و اسطورهای از زبان، واپسگرایی است
از منظر حقوق شهروندی، سخن گفتن از آموزش زبان مادری ابداً ربطی به تجزیه طلبی، تفرقه، قومگرایی و پان... نداشته، بلکه سخن گفتن از میثاق ملی و بالفعل کردن حقوق شهروندی در قانون اساسی است.
لذا تقلیل زبان به مسئله قومی و امنیتی اشتباه محض میباشد.
بر اساس اعلامیه جهانی حقوق زبانی (مصوب یونسکو در سال ۱۹۹۶) در ۵۲ ماده در بندهای سهگانه منشور زبان مادری، دولتهای امضا کننده موظفند شرایط و امکانات لازم را جهت آموزش زبانهای مادری به وجود آورده (تعهدات ایجابی) و همچنین از تجاوز و تعدی به حریم زبانهای مادری منع شدهاند (تعهدات سلبی).
روز جهانی زبان مادری و حقوق شهروندی
روز ۲۱ فوریه (۲ اسفند) روز جهانی زبان مادریست. این روز یادآور کشتار دانشجویان بنگلادشی توسط پلیس داکا در اعتراض به رسمی نشدن زبان بنگالی میباشد. از حدود ۷۰۰۰ زبان دنیا بیش از نصف آن در حال انقراض میباشد. در ایران نیز از بیست و چند زبان بیشتر از نصف آن درحال زوال کامل بوده و الباقی نیز در حال استحاله و آسیمیلاسیون قرار دارند.
در گذر از سنت به مدرنیته و تبدیل ابژهوارگی رعیتی به سوژهوارگی شهروندی، بدون پرداختن به ملزومات جامعه مدنی مبتنی بر حقوق شهروندی عملا ترسیم شیر بی یال و دم از مدرنیزاسیون و دموکراتیزیشن خواهد بود.
سخن از مردمسالاری بدون توجه به مطالبات قومی، مذهبی، جنسیتی، زبانی و... صحبت از جامعه شتر_گاو_پلنگی بیش نخواهد بود.
تکالیف دولت تدبیر و امید در قبال حقوق شهروندی
گفتمان رایج دولت، طرح حقوق اقلیتهاست.
دکتر روحانی در هر دو دوره از تبلیغات انتخاباتی خود به صراحت صحبت از اجرای بیتنازل قانون اساسی داشته و همچنین مشخصا وعده تاسیس فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی آذری، کردی و... و اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی را دادهاند. ولی متأسفانه تاکنون اقدام مؤثری در خصوص موارد یادشده صورت نگرفته است.از دولتمردان و بویژه خانم دکتر مولاوردی معاونت حقوق شهروندی انتطار میرود به جد پیگیر عملیاتی شدن وعدههای انتخاباتی دولت در افق حقوق شهروندی (بویژه اجرای بی کم و کاست اصل ۱۵) باشند.
به ویژه آنکه ما تجربه بومی ۱۱۰ ساله آموزش زبان ارمنی را در پیش رو داریم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
دوشنبه بیست و سوم بهمن ماه نشست « کارشناسی و تخصصی » با سخنرانی و پرسش و پاسخ « فاطمه مهاجرانی » سرپرست مرکز استعدادهای درخشان وزارت آموزش و پرورش با موضوع "تحليل استراتژيك مصوبه اخير از منظر مركز استعدادهاي درخشان " در محل انجمن اسلامی معلمان ایران برگزار شد .
« صدای معلم » بخش نخست این گزارش را به صورت کامل منتشر می کند .
گروه رسانه/
به استحضار دوستان و مخاطبان محترم « صدای معلم » می رسانیم در راستای ارتقاء و بهسازی این رسانه ، گروه فنی در حال اعمال تغییراتی بر روی این سایت است .
ممکن است این تغییرات موجب پاره ای اختلالات گردد که تا 24 ساعت ادامه خواهد داشت .
از این بابت عذرخواهی می کنیم .
پایان پیام/
از طریق دوربین از انگیزه های آنان در ورود به عرصه خبرنگاری در دوره نوجوانی و جوانی سوال می شود ، پاسخ بچه ها جالب توجه است/ " واقعا درس ها ، کنکور و رقابت و صرفا فاکتور آموزش اجازه نمی دهد بچه ها در فراغت به مهارت آموزی بپردازند و اصلا ما فراغتی نداریم ، همش درس ، تست ، کنکور ، کتاب درسی ، رقابت خشک و محفوظات . من می دانم فردا وقتی وارد جامعه شدیم نمره محفوظات به تنهایی به ما کمک نمی کند ، بلکه آن مهارت ، همگروهی و فعالیت های فوق برنامه است که به دادمان خواهد رسید من خبرنگاری را انتخاب کردم چون از کنجکاوی این حرفه ، خوشم می آید" / " هیچ مرکزی مطمئن تر از آموزش و پرورش و کانون نیست که خانواده ها مجاب شوند ما را برای مهارت آموزی به آنجا بفرستند" / " پیامبران با آوردن کتاب درحقیقت یک خبرنگار بودند پس خبرنگاری شغل مقدسی است . فکر کنم خبرنگار باید نترس و شجاع باشد ، فن بیان بلد باشد ، عدالت خواه و باانصاف باشد . من به خاطر این فاکتورها می خواهم خبرنگار بشوم" / " وقتی به دوربر فامیلان خودنگاه می کنم که مدرک عالیه گرفتند اما هیچ حرفه ای نیاموختند وحشت می کنم ، براساس علاقه به عکاسی ، نویسندگی و فیلمبرداری به انجمن خبرنگاران آمده ام" / " در جوامع توسعه یافته اردوها را سخت می گیرند تا بچه ها در مسیر تحصیل ، مهارت زندگی را تجربه کنند اما در کشور ما اولیاء و مسئولین آموزش و پرورش تاکید دارند که بچه ها در ناز و نعمت درس بخوانند و به همین علت سهل گیری ، برای خروج از هرگونه چالش اصل مسئله یادگیری مثل اردوها و مهارت آموزی را پاک می کنند " / چرا آموزش و پرورش از این پتانسیل عظیم مهارت آموزی و تجربه اندوزی و انگیزشی بودن این متد در کانون ها حمایت نمی کند / چرا پژوهش سراها سرانه دارند اما کانون که در تربیت و توسعه انسانی اصلی تر است و می تواند سهم به سزایی داشته باشد هیچ سرانه ای ندارد و در سیستم بکفا شناخته نمی شود
25سال است که نسل سوم آموزش در دنیا انقلابی به پا کرده است. با اینکه هیچ خبری در عمل از این تحول عظیم در کشور دیده نمی شود اما وقتی در سخنان مسئولین رده بالای کشورمون دقیق میشویم به نظر می رسد که نیت دارند تا نظام جامع کارآفرینی رو در کشور پیاده سازی کنند.
نسل اول آموزش و پرورش در دنیا، نسل آموزش محور بود. در این نسل هدف این است تا خروجی ها، افراد "دانا" باشند. یعنی افراد، اطلاعات گسترده ای داشته باشند. (هدهد همه چیز دان).
نسل دوم آموزش؛ پژوهش محور بود که پایان نامه ها و پروژه های دانش آموزی و دانشجویی محصول این نسل است.
دراین نسل افراد خروجی، در یک موضوع خاص، اطلاعات عمیقی دارند.
نسل سوم آموزش، نسل کارآفرین محور است. در این نسل، دانش آموزان و دانشجویان در راستاي حل مشکلات و مسائل اطرافشون مهارت کسب می کنند.
استارتاپ ها محصول این نسل از آموزش هستند.آنچه مسلم است دولت و مسئولین در این نسل از آموزش، باید نقش تصدی گری را کنار بگذارند و تسهیل گری کند.
در نسل سوم آموزش، فرصت های اثرگذاری و نقشآفرینی ارزشمندی برای معلمان درس کارآفرینی مشاهده میشود.
آنچه جالب است بدانید این است که بسیاری از معلمان و جامعه، با چشم بستن بر روی این فرصت ها، تمام قد با آن مخالفت خواهند کرد.
فرصت های مشابه نقش آفرینی برای گروه دیگری نیز، در بستر آموزش و پرورش نسل سومی وجود دارد. این گروه، منتورهای استارتاپ ها هستند. سرعت گرفتن توسعه و رشد آموزش نسل سومی در کشور به عوامل زیادی وابسته است. منتورهای استارتاپ ها و معلمان کارآفرینی آموزش و پرورش جزو این عوامل مؤثر هستند.
پیشنهاد میشود این دو گروه ارزشی کشورمان، با همدیگر شبکه ای جهت هم افزایی و اثر گذاری بهینه تشکیل دهند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
دل نبود آغاز عشقی برملا
رازهای عشق پنهان بین ما
آتشی بر پا دل از شوق وجود
مجلس آرا همچو شمعی نور بود
سودمندی دل حصولی علم را
در میان ارباب عارف پیشه ها
گفتنی ها گفته شد حالا بیان
علم والایی میان خلقی عیان
با نیا علمی هنر آداب را
هر تمدن معرفی ای آشنا
خوش خبر یاد از گذر ایام هان
از سلاطین عارفانی یاد همان
سالکان را پیشوایانی دلا
زاهدانی طبع روشن خو نما
حلیه زیبایی به زیبایی عیان
جلوه آرا شد هنر ما را بیان
با ادب پرور که شاعر پیشگان
همنشین گشتیم ما روشندلان
ای کهن ایران ادب گستر جهان
شادمان زی بین خلقی عالمان
در میان جمعی که یک دل یک زبان
گر زبان ها گونه گون معنا همان
انجمن علمی سخن را ترجمان
با ادیبانی هنرور بین مان
با ادیبان همچو بلبل بوستان
همنشین با گل چمن ای دوستان
هر وجودی مشت خاکی بیش لا
با سرا باقی عیان مقصد دلا
گر چه دل آرام با آسایشی
با بیان شیوا دهد پندی همی
مایه دل گرمی و شوقی ذوق ها
فضل عرفانی هنر آداب را
جان ما شیرین زبانی تا به کی
رخت بندی چون گذر ایام طی
ای بشر خاکی معارف پیشه ای
پیشه ای تا اخذ تقوا توشه ای
بار علمی با عمل تقوا عیان
هر عیانی را چه پنهانی بیان
هر معادن جود بخشد زرّ کان
کعبه دل شد کن طوافی هر زمان
چون حرم آن قبله ای باشد دلا
خلق را دعوت به جانب ربنا
هر وجودی چون طوافی کعبه را
کعبه ای گردد مُمثّل بین ما
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
برنامه درسی پنهان عمدتا مورد تایید نیروهای رسمی مدرسه نیست اما می تواند نسبت به برنامه درسی رسمی یا اجرایی،تاثیری به مراتب عمیق تر بر دانش آموزان داشته باشد.پیام های عمده ی برنامه درسی پنهان وجود دل مشغولی های عمده در خصوص جنسیت، طبقه، نژاد،قدرت و دانش است/ برنامه درسی فراتر از محتوای موضوع های درسی است که باید آموخته شود.گرچه انتخاب محتوای مفید و مناسب مهم ترین مسئولیت برنامه ریزان درسی و معلم است.اما محتوا تنها برنامه درسی را تشکیل نمی دهد،مگر اینکه محتوا بخشی از تجارب دانش آموز باشد/ مهم ترین کار برنامه درسی،هدایت زندگی است/ کار برنامه ریزان درسی،کار یادگیری تخصصی است که آگاهانه و به منظور هدایت استعدادها و علاقه ی کودکان به سوی مشارکت فعال و موثر در زندگی اجتماعی محلی و جامعه بزرگ تر انجام می گیرد/ مسئله برنامه ریزی درسی تنها توجه به این نیست که کدام موضوع باید آموخته شود،یا ذهن یادگیرنده تقویت شود و یا دانش او افزایش پیدا کند بلکه باید به بهبود زندگی فرد و اجتماع نیز توجه شود/ برنامه درسی حاصل و ترکیب انتظاراتی است از آنچه کودکان باید یاد بگیرند با آنچه در دنیای واقعیت ها در پرتو صرف وقت بیشتری از زندگی شان در مدرسه کسب می کنند،این مقصود مهم علت وجودی مدرسه است و به این دلیل است که اصلاح و بهبود مستمر وضع تحصیلی در مدارس در اهمیت اول قرار می گیرد/ برنامه درسی پنهان،از یادگیری هایی حکایت می نماید که در چارچوب اجرای برنامه درسی تصریح شده و به دلیل حضور در بطن و متن فرهنگ حاکم بر نظام آموزشی،دانش آموزان تجربه می کنند/ پیام برنامه درسی پوچ برای برنامه ریزان درسی آن است که این تصمیم گیری ها باید هوشیارانه و با توجه به نیازها یا ضرورت های حال و آینده فردی و اجتماعی اتخاذ شده و همان گونه که بیشتر اشاره شد،برنامه ریز گرفتار آفت سنت و عادت نشود/ برنامه درسی پوچ آشکار پس از آنکه با استفاده از چارچوب ارزشی مورد شناسایی قرار گرفت،به برنامه درسی صریح راه پیدا می کند و از پوشش برنامه درسی پوچ خارج می شود/ صرف گنجاندن عنوان ماده ی درسی در برنامه درسی صریح (رسمی)تا زمانی که جهت گیری ها و کیفیت تصمیم گیری درباره عناصر آن از نظر انطباق با شرایط و نیازهای متحول فرد و جامعه مورد بررسی و کاوش قرار نگرفته است،دغدغه ی دچار شدن(بودن)آن ماده ی درسی به برنامه درسی پوچ را برطرف نمی سازد
گروه رسانه /
نقاشی بالا توسط یکی از دانش آموزان دختر کلاس هشتم کشیده شده است .
مدرسه را آنش زده و جنازه ی مدیر را با شادی تشییع می کنند .
معلمان هم داخل ساختمان هستند .
این نقاشی تداعی گر ترانه " Another Brick in the Wall " توسط " پینک فلوید " در سال 1979 می باشد .
این ترانه را می توانید در لینک زیر مشاهده کنید .
بسیاری از قضایا و پرسش های فیلسوفان و دانشمندان و رهبران و مربیان جوامع، از درست درنیافتن منطق زبان سرچشمه می گیرد و لذا از این پس باید، فلسفه به نقد زبان بپردازد و مفاهیم و ساختار ترکیبی آنها ( جمله ها) را محور کارش قرار بدهد/ کار فلسفی اساسا روشن سازی است. وظیفه فلسفه و دانش ارائه قضای فلسفی و علمی محض و منفردانه و صوری نیست، بلکه توضیح و روشن سازی قضایاست/ در هیچ یک از این سیستم های فلسفی به پدیده زبان به عنوان یک عامل اساسی و تعیین کننده در حوزه تفکر و فهم توجهی نشده است/ بیشتر مردم می توانند با استفاده از مفاهیم، حرف های حسابی بزنند لیکن نمی توانند درباره خود آن مفاهیم حرف حسابی بزنند/ از نقطه نظر فیلسوفان و دانشمندان مطرح و به نام دکترین فلسفه تحلیلی، روش علم باید روش فلسفه باشد. اشیاء را فقط ضمن تجربه شخصی می توان شناخت و به این وسیله می توان صحت و سقم حقیقت به دست آمده را دریافت. تفکر درست در صورتی ممکن است که انسان دارای ذهن باز و گرایش علمی و دید انتقادی باشد/ در کاربرد مفاهیم تربیتی کاملا بیدار و آگاه باشیم و مثلا وقتی اصطلاحاتی از قبیل آزادی و .... در تربیت به کار می بریم معنا و محدوده آنها را کاملا مشخص کنیم، آنچنان که دیگر هر معلمی یک نوع تعبیر و تفسیر نکند/ هدف تربیت در نظر فلسفه تحلیلی کمک به رشد و تکامل ذهنی و اجتماعی فرد است. معلم باید هر دانش آموز را به داشتن گرایش علمی و ذهن باز و عینی تشویق کند و فعالیت های آموزشی خود را بر پایه تجربه های شخصی یادگیرنده و حل مساله به وسیله خود او انجام بدهد