گروه رسانه/
به استحضار دوستان و مخاطبان محترم « صدای معلم » می رسانیم در راستای ارتقاء و بهسازی این رسانه ، گروه فنی در حال اعمال تغییراتی بر روی این سایت است .
ممکن است این تغییرات موجب پاره ای اختلالات گردد که تا 24 ساعت ادامه خواهد داشت .
از این بابت عذرخواهی می کنیم .
پایان پیام/
از طریق دوربین از انگیزه های آنان در ورود به عرصه خبرنگاری در دوره نوجوانی و جوانی سوال می شود ، پاسخ بچه ها جالب توجه است/ " واقعا درس ها ، کنکور و رقابت و صرفا فاکتور آموزش اجازه نمی دهد بچه ها در فراغت به مهارت آموزی بپردازند و اصلا ما فراغتی نداریم ، همش درس ، تست ، کنکور ، کتاب درسی ، رقابت خشک و محفوظات . من می دانم فردا وقتی وارد جامعه شدیم نمره محفوظات به تنهایی به ما کمک نمی کند ، بلکه آن مهارت ، همگروهی و فعالیت های فوق برنامه است که به دادمان خواهد رسید من خبرنگاری را انتخاب کردم چون از کنجکاوی این حرفه ، خوشم می آید" / " هیچ مرکزی مطمئن تر از آموزش و پرورش و کانون نیست که خانواده ها مجاب شوند ما را برای مهارت آموزی به آنجا بفرستند" / " پیامبران با آوردن کتاب درحقیقت یک خبرنگار بودند پس خبرنگاری شغل مقدسی است . فکر کنم خبرنگار باید نترس و شجاع باشد ، فن بیان بلد باشد ، عدالت خواه و باانصاف باشد . من به خاطر این فاکتورها می خواهم خبرنگار بشوم" / " وقتی به دوربر فامیلان خودنگاه می کنم که مدرک عالیه گرفتند اما هیچ حرفه ای نیاموختند وحشت می کنم ، براساس علاقه به عکاسی ، نویسندگی و فیلمبرداری به انجمن خبرنگاران آمده ام" / " در جوامع توسعه یافته اردوها را سخت می گیرند تا بچه ها در مسیر تحصیل ، مهارت زندگی را تجربه کنند اما در کشور ما اولیاء و مسئولین آموزش و پرورش تاکید دارند که بچه ها در ناز و نعمت درس بخوانند و به همین علت سهل گیری ، برای خروج از هرگونه چالش اصل مسئله یادگیری مثل اردوها و مهارت آموزی را پاک می کنند " / چرا آموزش و پرورش از این پتانسیل عظیم مهارت آموزی و تجربه اندوزی و انگیزشی بودن این متد در کانون ها حمایت نمی کند / چرا پژوهش سراها سرانه دارند اما کانون که در تربیت و توسعه انسانی اصلی تر است و می تواند سهم به سزایی داشته باشد هیچ سرانه ای ندارد و در سیستم بکفا شناخته نمی شود
25سال است که نسل سوم آموزش در دنیا انقلابی به پا کرده است. با اینکه هیچ خبری در عمل از این تحول عظیم در کشور دیده نمی شود اما وقتی در سخنان مسئولین رده بالای کشورمون دقیق میشویم به نظر می رسد که نیت دارند تا نظام جامع کارآفرینی رو در کشور پیاده سازی کنند.
نسل اول آموزش و پرورش در دنیا، نسل آموزش محور بود. در این نسل هدف این است تا خروجی ها، افراد "دانا" باشند. یعنی افراد، اطلاعات گسترده ای داشته باشند. (هدهد همه چیز دان).
نسل دوم آموزش؛ پژوهش محور بود که پایان نامه ها و پروژه های دانش آموزی و دانشجویی محصول این نسل است.
دراین نسل افراد خروجی، در یک موضوع خاص، اطلاعات عمیقی دارند.
نسل سوم آموزش، نسل کارآفرین محور است. در این نسل، دانش آموزان و دانشجویان در راستاي حل مشکلات و مسائل اطرافشون مهارت کسب می کنند.
استارتاپ ها محصول این نسل از آموزش هستند.آنچه مسلم است دولت و مسئولین در این نسل از آموزش، باید نقش تصدی گری را کنار بگذارند و تسهیل گری کند.
در نسل سوم آموزش، فرصت های اثرگذاری و نقشآفرینی ارزشمندی برای معلمان درس کارآفرینی مشاهده میشود.
آنچه جالب است بدانید این است که بسیاری از معلمان و جامعه، با چشم بستن بر روی این فرصت ها، تمام قد با آن مخالفت خواهند کرد.
فرصت های مشابه نقش آفرینی برای گروه دیگری نیز، در بستر آموزش و پرورش نسل سومی وجود دارد. این گروه، منتورهای استارتاپ ها هستند. سرعت گرفتن توسعه و رشد آموزش نسل سومی در کشور به عوامل زیادی وابسته است. منتورهای استارتاپ ها و معلمان کارآفرینی آموزش و پرورش جزو این عوامل مؤثر هستند.
پیشنهاد میشود این دو گروه ارزشی کشورمان، با همدیگر شبکه ای جهت هم افزایی و اثر گذاری بهینه تشکیل دهند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
دل نبود آغاز عشقی برملا
رازهای عشق پنهان بین ما
آتشی بر پا دل از شوق وجود
مجلس آرا همچو شمعی نور بود
سودمندی دل حصولی علم را
در میان ارباب عارف پیشه ها
گفتنی ها گفته شد حالا بیان
علم والایی میان خلقی عیان
با نیا علمی هنر آداب را
هر تمدن معرفی ای آشنا
خوش خبر یاد از گذر ایام هان
از سلاطین عارفانی یاد همان
سالکان را پیشوایانی دلا
زاهدانی طبع روشن خو نما
حلیه زیبایی به زیبایی عیان
جلوه آرا شد هنر ما را بیان
با ادب پرور که شاعر پیشگان
همنشین گشتیم ما روشندلان
ای کهن ایران ادب گستر جهان
شادمان زی بین خلقی عالمان
در میان جمعی که یک دل یک زبان
گر زبان ها گونه گون معنا همان
انجمن علمی سخن را ترجمان
با ادیبانی هنرور بین مان
با ادیبان همچو بلبل بوستان
همنشین با گل چمن ای دوستان
هر وجودی مشت خاکی بیش لا
با سرا باقی عیان مقصد دلا
گر چه دل آرام با آسایشی
با بیان شیوا دهد پندی همی
مایه دل گرمی و شوقی ذوق ها
فضل عرفانی هنر آداب را
جان ما شیرین زبانی تا به کی
رخت بندی چون گذر ایام طی
ای بشر خاکی معارف پیشه ای
پیشه ای تا اخذ تقوا توشه ای
بار علمی با عمل تقوا عیان
هر عیانی را چه پنهانی بیان
هر معادن جود بخشد زرّ کان
کعبه دل شد کن طوافی هر زمان
چون حرم آن قبله ای باشد دلا
خلق را دعوت به جانب ربنا
هر وجودی چون طوافی کعبه را
کعبه ای گردد مُمثّل بین ما
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
برنامه درسی پنهان عمدتا مورد تایید نیروهای رسمی مدرسه نیست اما می تواند نسبت به برنامه درسی رسمی یا اجرایی،تاثیری به مراتب عمیق تر بر دانش آموزان داشته باشد.پیام های عمده ی برنامه درسی پنهان وجود دل مشغولی های عمده در خصوص جنسیت، طبقه، نژاد،قدرت و دانش است/ برنامه درسی فراتر از محتوای موضوع های درسی است که باید آموخته شود.گرچه انتخاب محتوای مفید و مناسب مهم ترین مسئولیت برنامه ریزان درسی و معلم است.اما محتوا تنها برنامه درسی را تشکیل نمی دهد،مگر اینکه محتوا بخشی از تجارب دانش آموز باشد/ مهم ترین کار برنامه درسی،هدایت زندگی است/ کار برنامه ریزان درسی،کار یادگیری تخصصی است که آگاهانه و به منظور هدایت استعدادها و علاقه ی کودکان به سوی مشارکت فعال و موثر در زندگی اجتماعی محلی و جامعه بزرگ تر انجام می گیرد/ مسئله برنامه ریزی درسی تنها توجه به این نیست که کدام موضوع باید آموخته شود،یا ذهن یادگیرنده تقویت شود و یا دانش او افزایش پیدا کند بلکه باید به بهبود زندگی فرد و اجتماع نیز توجه شود/ برنامه درسی حاصل و ترکیب انتظاراتی است از آنچه کودکان باید یاد بگیرند با آنچه در دنیای واقعیت ها در پرتو صرف وقت بیشتری از زندگی شان در مدرسه کسب می کنند،این مقصود مهم علت وجودی مدرسه است و به این دلیل است که اصلاح و بهبود مستمر وضع تحصیلی در مدارس در اهمیت اول قرار می گیرد/ برنامه درسی پنهان،از یادگیری هایی حکایت می نماید که در چارچوب اجرای برنامه درسی تصریح شده و به دلیل حضور در بطن و متن فرهنگ حاکم بر نظام آموزشی،دانش آموزان تجربه می کنند/ پیام برنامه درسی پوچ برای برنامه ریزان درسی آن است که این تصمیم گیری ها باید هوشیارانه و با توجه به نیازها یا ضرورت های حال و آینده فردی و اجتماعی اتخاذ شده و همان گونه که بیشتر اشاره شد،برنامه ریز گرفتار آفت سنت و عادت نشود/ برنامه درسی پوچ آشکار پس از آنکه با استفاده از چارچوب ارزشی مورد شناسایی قرار گرفت،به برنامه درسی صریح راه پیدا می کند و از پوشش برنامه درسی پوچ خارج می شود/ صرف گنجاندن عنوان ماده ی درسی در برنامه درسی صریح (رسمی)تا زمانی که جهت گیری ها و کیفیت تصمیم گیری درباره عناصر آن از نظر انطباق با شرایط و نیازهای متحول فرد و جامعه مورد بررسی و کاوش قرار نگرفته است،دغدغه ی دچار شدن(بودن)آن ماده ی درسی به برنامه درسی پوچ را برطرف نمی سازد
گروه رسانه /
نقاشی بالا توسط یکی از دانش آموزان دختر کلاس هشتم کشیده شده است .
مدرسه را آنش زده و جنازه ی مدیر را با شادی تشییع می کنند .
معلمان هم داخل ساختمان هستند .
این نقاشی تداعی گر ترانه " Another Brick in the Wall " توسط " پینک فلوید " در سال 1979 می باشد .
این ترانه را می توانید در لینک زیر مشاهده کنید .
بسیاری از قضایا و پرسش های فیلسوفان و دانشمندان و رهبران و مربیان جوامع، از درست درنیافتن منطق زبان سرچشمه می گیرد و لذا از این پس باید، فلسفه به نقد زبان بپردازد و مفاهیم و ساختار ترکیبی آنها ( جمله ها) را محور کارش قرار بدهد/ کار فلسفی اساسا روشن سازی است. وظیفه فلسفه و دانش ارائه قضای فلسفی و علمی محض و منفردانه و صوری نیست، بلکه توضیح و روشن سازی قضایاست/ در هیچ یک از این سیستم های فلسفی به پدیده زبان به عنوان یک عامل اساسی و تعیین کننده در حوزه تفکر و فهم توجهی نشده است/ بیشتر مردم می توانند با استفاده از مفاهیم، حرف های حسابی بزنند لیکن نمی توانند درباره خود آن مفاهیم حرف حسابی بزنند/ از نقطه نظر فیلسوفان و دانشمندان مطرح و به نام دکترین فلسفه تحلیلی، روش علم باید روش فلسفه باشد. اشیاء را فقط ضمن تجربه شخصی می توان شناخت و به این وسیله می توان صحت و سقم حقیقت به دست آمده را دریافت. تفکر درست در صورتی ممکن است که انسان دارای ذهن باز و گرایش علمی و دید انتقادی باشد/ در کاربرد مفاهیم تربیتی کاملا بیدار و آگاه باشیم و مثلا وقتی اصطلاحاتی از قبیل آزادی و .... در تربیت به کار می بریم معنا و محدوده آنها را کاملا مشخص کنیم، آنچنان که دیگر هر معلمی یک نوع تعبیر و تفسیر نکند/ هدف تربیت در نظر فلسفه تحلیلی کمک به رشد و تکامل ذهنی و اجتماعی فرد است. معلم باید هر دانش آموز را به داشتن گرایش علمی و ذهن باز و عینی تشویق کند و فعالیت های آموزشی خود را بر پایه تجربه های شخصی یادگیرنده و حل مساله به وسیله خود او انجام بدهد
شاید این سؤال برای خیلی از والدین و خانواده ها مطرح باشد که بچه های شان را از چه سنی به آموزشگاه زبان بفرستند؟ این سؤال به جا و درست، از برخی واقعیت های اجتماعی، دغدغه ها و تصورات ذهنی خانواده های ایرانی حکایت دارد:
1- با وجود اینکه زبان انگلیسی شش سال در مدارس ایران آموزش داده می شود، دانش آموختگان ایرانی عموماً نمی توانند به زبان انگلیسی حرف بزنند یا بنویسند و در برقراری ارتباط با این زبان بین المللی و فراگیر با مشکل مواجه می شوند .
2- بزرگتر ها ضعف خودشان در برقراری ارتباط با زبان انگلیسی را- درست یا غلط - از چشم سیستم آموزش رسمی ایران می دانند و آن را نا کارآمد ارزیابی می کنند؛ در نتیجه خانواده ها تا حدود زیادی به آموزش رسمی زبان انگلیسی در مدارس ایران بی اعتماد هستند، و بنابر این فرزندان شان را به ناچار در کلاس های زبان آموزشگاه های آزاد ثبت نام می کنند -با این امید که آن ها در آینده مانند والدین شان نباشند و بتوانند به زبان انگلیسی تکلم کنند؛
3- بسیاری از مردم خوانده و شنیده اند که زبان را باید از سنین طفولیت آموخت و بنابر این سن آموزش رسمی زبان انگلیسی در مدارس ایران را دیرهنگام و «نوش دارویی بعد از مرگ سهراب» تلقی می کنند .
4- یکی از درس های مشکل در مدارس و دانشگاه های ایران، درس زبان انگلیسی است .بهتر است کودکان در دوره ابتدایی دوم (سوم تا ششم) آشنایی اولیه با زبان انگلیسی داشته باشند و این سنین برای فرستادن آن ها به کلاس زبان مناسب است
5- نمره درس زبان در آزمون های ورودی دانشگاه های ایران مهم و تأثیر گذار است .
6- بدون مدرک معتبر زبان امکان ادامه تحصیل در مقطع دکتری دانشگاه های داخل وجود ندارد .
7- امروزه چاپ مقالات در نشریات معتبر بین المللی برای اساتید، دانشجویان و پژوهشگران ایرانی از ضروریات است و برای انجام این مهم باید به زبان انگلیسی تسلط کافی داشته باشند؛
8- دانشجویان ایرانی برای ادامه تحصیل در دانشگاه های معتبر خارجی، لازم است در یکی از آزمون های بین المللی تافل یا آیلتس شرکت کرده و نمره مورد نیاز را کسب نمایند.
خانواده های ایرانی سال ها است که به اهمیت آموزش درست زبان انگلیسی به فرزندان شان پی برده و به دنبال چاره بوده اند؛ رونق آموزشگاه های زبان در کنار آموزشگاه های علمی آزاد گویای این واقعیت است. اما آنچه مناقشه برانگیز شده سن مناسب برای آموزش زبان خارجی به کودکان است. تصور عموم خانواده ها این است که این نوع آموزش ها باید از سنین پایین و حتی زیر دبستان شروع شود اما در عمل چون با سن کودکان تناسب لازم را ندارند و آموزش دهندگان تخصص های لازم برای آموزش کودکان را دارا نیستند، با مشکلاتی از قبیل بی رغبتی کودکان و در نتیجه عدم پیشرفت در یادگیری آنها مواجه می شوند.
برای رسیدن به پاسخی اطمینان بخش به این مسأله،لازم است مراحل رشد کودک و مکانیسم های متفاوت یادگیری زبان اول یا زبان مادری و زبان خارجی را مورد توجه قرار دهیم.
منظور از زبان خارجی برای مردم یک کشور زبانی است که در میان آن ها استعمال نمی شود. بنابر این زبان های انگلیسی، روسی، آلمانی، فرانسوی و ...، برای ایرانی ها زبان های خارجی محسوب می شود.
مکانیسم یادگیری زبان خارجی متفاوت از مکانیسم یادگیری زبان اول یا زبان مادری است؛ انسان ها زبان مادری شان را در کودکی از محیط خانواده و افراد پیرامون خود «اقتباس و اخذ» میکنند بی آنکه به طور مستقیم آموزشی دیده باشند. کودکان زبان مادری شان رادر مراکز آموزشی خاصی آموزش نمی بینند بلکه در متن زندگی و به صورت واقعی و کاربردی و برای رفع نیاز های ارتباطی شان آن را فرا می گیرند.
در سنین کودکی فقط جنبه گفتاری زبان است که به کار می آید و کودکان نیز به طور غریزی و طبیعی قابلیت بالایی در یادگیری و به کارگیری آن دارند؛ آن ها با دیدن، شنیدن، تکرار و تمرین، آزمون و خطا، به صورت کاملا طبیعی و غیر مستقیم به این مهم دست می یابند.آن ها بخش های مختلف تشکیل دهنده زبان مادری شان، شامل حداقل واژگان و ساختار دستوری مورد نیاز را، هماهنگ و همراه با هم فرا می گیرند.
آموزش جنبه نوشتاری زبان اما، برای کودکان به ویژه در سنین پایین موضوعیت ندارد؛ چون نیاز و کاربردی برای آن نیست، قابلیت آن هم وجود ندارد؛ پس برای یادگیری این جنبه از زبان، کودک باید به مراحل بالاتری از رشد جسمی و ذهنی برسد تا هم قابلیت های لازم را به دست آورد و هم کاربردی برایش داشته باشد.
اما یادگیری زبان خارجی نیاز به آموزش دارد: بنابر این کودک باید به سنی رسیده باشد که بتواند قلم به دست بگیرد و قبلا با جنبه نوشتاری زبان مادری اش آشنایی اولیه پیدا کرده باشد. با این وصف، همانطور که اشاره شد فرستادن کودکان زیر سن دبستان به کلاس های زبان عموماً بیهوده است و می تواند آسیب زا هم باشد. البته ممکن است در این کلاس ها فقط جنبه گفتاری زبان آموزش داده شود. در اینجا یک نکته را باید در نظر داشت؛ همان طور که اشاره شد کودکان در سنین پایین به طور طبیعی و غریزی از قابلیت بالایی برای فراگیری زبان برخوردارند اما به شرطها و شروطها؛ و شرط آن این است که زبان مورد نظر با زندگی کودک عجین شده باشد.
کودکان زبان مادری شان رادر مراکز آموزشی خاصی آموزش نمی بینند بلکه در متن زندگی و به صورت واقعی و کاربردی و برای رفع نیاز های ارتباطی شان آن را فرا می گیرند بنابر این، کودک در هر محیطی قرار بگیرد برای برقراری ارتباط و رفع نیازهای خود، زبان مورد استفاده در آن محیط را به سرعت خواهد آموخت. پس کودکان قادرند بدون هیچ آموزش خاصی جنبه گفتاری زبان یا زبان هایی را که عملاً در محیط پیرامونی شان، اعم از خانواده و مدرسه، استعمال می شود یاد بگیرند. ولی درآموزش زبان خارجی در کلاس ها – حتی به صورت مکالمه و کاملا گفتاری- چون این شرایط فراهم نیست، چندان مفید فایده نخواهد بود.
تا اینجا معلوم شد که آموزش دادن« خواندن و نوشتن »به کودکان قبل از سن دبستان، زودهنگام بوده، فایده ای برای آن تصور نمی شود- البته از جهات اقتصادی و تربیتی زیان بخش هم خواهد بود.
حال باید دید چه سنی مناسب این نوع آموزش ها است؟
همانطور که اشاره شد اصل «احساس نیاز و کاربرد ی بودن» در یادگیری یک زبان نقش کلیدی ایفا می کند. بر این اساس، تا وقتی چنین نیاز و کاربردی به وجود نیامده باشد سرمایه گذاری برای آن مفید بخش نخواهد بود. با توجه به اینکه آموزش زبان در مدارس در دوره اول دبیرستان (دوره راهنمایی) آغاز می شود، در این دوره است که دانش آموزان ایرانی به یادگیری زبان انگلیسی نیازمند شده و این زبان برای آن ها کاربرد پیدا می کند، در حالیکه قبل از این دوره برای یادگیری زبان خارجی احساس نیاز نمی کردند. پس بهتر است کودکان در دوره ابتدایی دوم (سوم تا ششم) آشنایی اولیه با زبان انگلیسی داشته باشند و این سنین برای فرستادن آن ها به کلاس زبان مناسب است. البته باید در انتخاب آموزشگاه دقت شود و خانواده ها نظارت لازم را داشته باشند.
معمولاًیک دوره دو ساله آموزش زبان انگلیسی برای دانش آموزان قبل از ورود به دوره متوسطه اول (راهنمایی) کفایت می کند و ادامه آموزش زبان انگلیسی را می توان پس از یک وقفه یک تا دو ساله، از پایه های هشتم یا نهم پی گیری کرد؛ به دلیل اینکه محتوا و نکات دستوری کتاب های آموزشی دوره های بعدی (نوجوانان و بزرگسالان) برای دانش آموزان دوره ابتدایی نامأنوس بوده، چندان قابل درک نیست - چنین مطالبی حتی در زبان فارسی هم قبل از دوره متوسطه تدریس نمی شود.
بیشتر والدین نگران هستند در صورت ایجاد وقفه به دلیل «فرار بودن زبان» فراموش شود؛ اما واقعیت این است که این مسأله به زبان اختصاص ندارد و هر مهارتی که انسان می آموزد اگر از آن استفاده نکند یا نتواند استفاده کند خیلی زود فراموش خواهد شد. چاره ی این مشکل در تداوم کلاس ها و طولانی کردن دوره های آموزشی به هر بهایی نیست بلکه باید تدابیر دیگری اندیشیده شود مثل تماشای فیلم ها و کارتون ها به زبان اصلی، یا استفاده از آن زبان در محیط خانواده– در صورتی که اعضای خانواده توانایی آن را داشته باشند.
همانطور که اشاره شد این ملاحظات فقط در مورد آموزش مهارت های «خواندن و نوشتن» زبان صدق می کند و کودکان در سنین پایین می توانند مهارت های گفتاری زبان را در صورت فراهم بودن شرایط محیطی، بهتر و سریعتر فرا بگیرند و این مشکلات در آنجا مطرح نیست، برای اینکه کودکان در شرایط طبیعی زندگی واژگان و ساختار یک زبان را متناسب با سن و نیاز و شرایط محیطی شان فرا می گیرند.
و نکته آخر، با توجه به اینکه امروزه لوازم الکترونیک از قبیل کامپیوتر، موبایل و تبلت از سنین خیلی پایین در دسترس کودکان قرار می گیرد، یک یا دو دوره 3 ماهه تابستانی در سال های آغازین دوره ابتدایی (دوم یا سوم ابتدایی) برای آشنایی دانش آموزان با حروف و کلمات زبان انگلیسی خالی از لطف نخواهد بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
پیش تر ؛ گفت و گوی صدای معلم با « محمد رضا اصغری » کاریکاتوریست برگزیده جشنواره نوجوان سالم منتشر شد . ( این جا )
« مبین رمضانیان » دانش آموز هنرستان شهید باهنر منطقه 9 تهران می باشد که در رشته حسابداری تحصیل می کند .
او تاکنون موفق شده است جوایز مختلفی را در رشته " آموزش زبان انگلیسی " کسب کند .
« صدای معلم » این موفقیت ها را به ایشان ، خانواده و واحد آموزشی مربوطه تبریک می گوید .
« صدای معلم » گفت و گویی با ابشان انجام داده است .