انتشارات آوای نور منتشر کرد:
هنر گام زمان
گفت و گو با دکتر عبدالمحمد طاهری، با مروری بر تجارب آموزشی، پژوهشی و اجرایی
به کوشش محمد شعبانی
دیزاین و صفحه آرایی: سحر شعبانی
تهران، زمستان 1396
دیباچه کتاب
نگاه کيفي به تعليم و تربيت امکان واکاوي و رهيافتن به مسائل اساسي و بنيادي در اين عرصه را فراهم مي سازد. بدون چنين رويکردي نمي توان به فهم اصيل و شناختي صحيح و همه جانبه از مسئله ي آموزش و پرورش انسان دست يافت. اگر قرار باشد آموزش و پرورش در کمک به بشريت براي بهبود زيست انساني خود و ايجاد جهاني بهتر نقش آفريني کند، اين مهم نيازمند نگرشي اصيل، همه جانبه، عميق، و منطقي به خود مفهوم آموزش و پرورش است.
نگاه کمّي و خطي به فرايندهاي تعليم و تربيت و مفاهيمي اساسي چون آموزش، پرورش، معلم، يادگيري، مدرسه، دانشگاه، و ... ما را در دام تقليل گرايي و ساده انگاري گرفتار مي کند و مانع از فهم دقيق و درست اين مفاهيم کليدي مي شود. از اين رو بايد تلاش کرد تا تعليم و تربيت را از منظري کيفي و غيرخطي مورد مداقه قرار داد تا چشم ما بر پيچيدگي ها و ابعاد گوناگون اين حوزه ي بسيار بنيادي در حيات انسانها باز شود.
نگاه کيفي، نگاهي که هر پديدهاي را در بستري از تعاملات متقابل و گوناگون آن با حوزه ها، نظام ها، و عوامل بسيار ديگري مي بيند، نگاهي که توجه به امر پيچيده دارد، جز با نوعي جهان بيني و معرفت شناسي که بر چنين واقعيت هايي صحه مي گذارد ممکن نيست. بايد پديده ها را در بستر تاريخي آنها مطالعه کرد، به مقتضيات و شرايط زماني و مکاني آنها توجه داشت، و آنها را در بستري از روابط زماني و مکاني با عناصر ديگر معنا و فهم کرد.
نمي توان تعليم و تربيت را بدون چنين واکاوي عميقي در جهان مدرسه و دانشگاه فهميد. نمي توان معلمي را بدون تامل در زيست جهان معلمان درک کرد. بايد تجربهي زيستهاي که در پس هر يک از اين مفاهيم نهفته است را واکاويد. از همين روست که آموختن از تجربه ي صاحبان آن شرط خردورزي است، شرط عقلانيت است.
در رسيدن به فهم درست و اصيل از حرفه ي معلمي بايد صاحبان تجربه ي معلمي را دريافت، آنان که سالهاي عمر خود را در جهان مدرسه و دانشگاه در تلاش براي ارتقاي معرفت و آگاهي مردمان گذرانده اند.
صحبت از چيستي و چگونگي معلمي بي آنکه تجارب معلمان واقعي را مورد نظر قرار دهيم، کاري بيهوده است و حاصل آن هيچ. معلماني که تجربه اندوخته اند، آنان که سالهاي متمادي رنج رفت و برگشت بين نظر و عمل را در ميدان مدرسه و دانشگاه به خود داده اند تا گامي هر چند کوچک در جهت رشد آگاهي ما از امر تعليم و تربيت برداشته باشند.
تحقيق در تجارب معلمان و ثبت و انتشار آنها براي پژوهشگران عرصهي تعليم و تربيت نه تنها يک ماموريت و رسالت حرفهاي که يک بايد اخلاقي است. نه تنها از معلمان انتظار مي رود تا تجارب زندگي حرفهاي خود را در اختيار تازه واردان اين عرصه و نيز پژوهشگران بگذارند بلکه از متخصصان و محققان نيز انتظار مي رود که به زيست نگاري از تجارب معلمان همت گمارند تا اين منابع بسيار مهم و ارزشمند از شناخت و مهارت حفظ گردند و الهام بخش و هدايت گر مسير رشد و تعالي تعليم و تربيت انسانها باشند.
امروز اهميت و ضرورت تعليم و تربيت در هيچ جاي جهان بر هيچ کس پوشيده نيست و در نتيجه بهبود اين امر اساسي. اما بهبود تعليم و تربيت بدان جهت که بتواند انسانها را براي ساخت جهاني بهتر و زيباتر و همزيستي هرچه مسالمت آميزتر آماده سازد ميسر نخواهد بود مگر اينکه تجربه ي آنان که عمري در اين راه قدم برداشته اند را منبع آگاهي و فهم خويش قرار دهيم. به همين خاطر است که زيست نگاري از زندگي حرفهاي و حتي شخصي صاحبان تجربه در عرصه هاي مختلف را امروزه يکي از ارزشمندترين روشهاي پژوهش و توليد شناخت مي دانند.
هر فردي زيست جهان خاص خود را دارد که تجارب حرفه اي او نيز در پرتو اين زيست جهان معنا و تفسير مي شود و لذا در درک صحيح از مفاهيمي همچون معلمي و امر آموزش و پرورش بايستي به سراغ تجربه ي مربيان و معلمان، و آن هم در بستري از زيست حرف هاي و گاه شخصي آنان رفت. بدون چنين رويکردي، نظرورزي ها در اين عرصه خام و تقليل گرايانه خواهند بود و راه را بر فهم پيچيدگي هاي جهان تعليم و تربيت انساني مي بندند.
به آنچه در اينجا مي نويسم به ديده ي اطمينان مي نگرم چرا که خود گرفتاري در اين دام را تجربه کرده ام. من خود در آغاز کار معلمي به شدت تحت تاثير آنچه با عنوان مباني نظري در دوران دانشگاه آموخته بودم تمام تلاشم را مي کردم تا آنها را راهنماي عمل خود قرار دهم بي آنکه اندک توجهي به واقعيت هاي متنوع و گوناگون و گاهاً متعارض ناشي از موقعيت ها و زمينه هاي متغير در مدرسه و کلاس درس داشته باشم.
خود را بي نياز از مصاحبت با معلمان با تجربه مدام غرق در مطالعه ي کتابهاي مختلف مي ديدم. اما آنچه را مي خواستم نمي يافتم.
آشنايي با دکتر عبدالمحمد طاهري و ارتباطات مستمر و گفتگوي همدلانه اي که از اين آشنايي به دست آمد، زيست حرفهاي من را دگرگون ساخت.
شايد در ابتداي آشنايي من با وي، تنها قرار بود که در ترجمه ي کتاب نظارت و سرپرستي آموزشي اثر توماس سرجيواني به او کمک کنم. اما اين جادوي سرجيواني بود که مرا چنان درگير خود کرد که راهي نداشتم جز اينکه دوستي و مرافقت با پيروان تفکر و انديشه ي او را عمل اصلي خود قرار دهم، کساني که مي توانستند براي من محل رجوع باشند و در حل مسائل و چالش هايي که در حرفه ي معلمي در جهان پيچيده ي امروز با آنها روبه رو بودم من را کمک کنند. ويژگي چنين افرادي گشودگي آنان و فهم همدلانه اي است که از يک سوي ريشه در تربيت عاطفي و اخلاقي آنها دارد و از سوي ديگر ريشه در عقلانيت و خردورزي آنها.
در کنار دکتر طاهري که در ظاهر يک رابطه ي دوستي اما در حقيقت يک رابطه ي استاد- شاگردي به معناي واقعي کلمه بود، بار ديگر تجربه ي يادگيري ضمني را مي چشيدم و مي توانستم با سرعت بيشتري آن آموخته هاي پيشين خود از کتابها را در ميدان عمل فهم کرده و به کار بندم.
پرسش کردن از آنچه در اين حرفه ي بسيار اساسي برايم ناشناخته بود سبب مي شد تا دنيايي جديد پيش چشمم باز شود، دنيايي که معرفت هاي عميق و گسترده اي را پيش روي من مي گذاشت هر چند که شايد در بهره گيري از اين معارف ظرفيت من چندان کافي نبود. تجارب گسترده و متنوعي که دکتر طاهري در عرصه ي تعليم و تربيت با سخاوت در اختيارم مي گذاشت به من مي فهماند که زندگي من با چه دنياي عظيمي گره خورده است، دنيايي که رسالتش مهمترين و بنياديترين رسالت در جهان هستي است: پرورش انسانهايي که ارزش زندگي را مي دانند، مي دانند چه چيز در زندگي داراي ارزش است، مي دانند چگونه جهاني زيباتر و بهتر براي خود و همنوعانشان بسازند، چگونه سلامت کره ي خاکي خود را حضانت کنند، و چگونه همزيستي صلح آميز و نوع دوستانه را اساس تمام فعاليتهاي حيات فردي و اجتماعي خود قرار دهند.
در گفت و گو با دکتر طاهري نه صرفاً با نگاه و رويکرد او به مفاهيم و مسائل تعليم و تربيت آشنا مي شدم که پرسشگري به يک فعاليت مستمر براي ذهن من تبديل مي شد. پرسش از هر آنچه در جهان تعليم و تربيت مفهومي پيدا مي کرد و نيز از هر آنچه در بيرون با اين جهان پيچيده گره مي خورد، نظير سياست، فرهنگ، و ... . در ادامهي راه به اين فکر افتادم که اگر چنين تجارب ارزشمندي اين قدر براي من به عنوان يک معلم تازه کار مفيد بوده است شايد براي معلمان ديگر نيز چنين باشد، حال چه آنهايي که تازه به اين عرصه ورود مي کنند و چه آنهايي که در اين وادي مشغول عمل هستند اما احساس نياز به نگرشي نو، فهمي نو، و بازنگري در پارادايمهاي ذهني خود مي کنند تا از اين روي دانش، مهارتها، نگرشهاي خود را بهبود بخشند. همين جرقه کافي بود تا تصميم به گفت و گويي با دکتر طاهري در خصوص پاره اي از مسائل تعليم و تربيت به طور کلي و آموزش و پرورش جامعه ي خود به طور خاص بگيرم و اين پرسشها و پاسخها را براي استفاده ي جامعه ي تعليم و تربيت و همکاران بزرگوار خود در آموزش و پرورش و دانشگاه مستند و منتشر سازم، شايد که ذکر اين تجارب و بحث و گفت و گو پيرامون آنها و نقادي در اين عرصه فتح بابي باشد براي تلاشهاي هر چه جديتر در باب تجربه نگاري و زيست نگاري از زندگي حرفه اي معلمان و مربيان برجسته و فهم هر چه بهتر و کيفيتر از مفاهيم و مسائل تعليم و تربيت با تاکيد بر جامعه ي ايران.
در اين گفت و گو که در طي سه جلسه مصاحبه در ارديبهشت 1394 صورت گرفت تلاش نمودم تا پرسشهايي را با توجه به تجربه ي بيش از سي ساله ي جناب دکتر طاهري در عرصه ي معلمي و مديريت در آموزش و پرورش ايران مطرح سازم و بر اساس آن تجارب، فهم و نگاه وي را به مسائل و مفاهيمي در تعليم و تربيت همچون رسالت و اخلاق در عمل معلمي، سياستگذاري در آموزش و پرورش، فرهنگ و فضاي سازماني در مدرسه، و مسئله ي کيفيت تحصيلي جويا شوم.
همچنين سعي نمودم تا با تکيه بر تجارب ايشان در امر پژوهش و نگارش، به بحث پيرامون پژوهشگري به عنوان يک عمل جدايي ناپذير از وظيفه ي معلمي بپردازم.
علاوه بر اين، از تجارب وي در عرصه ي مديريت و مشاوره نيز نکاتي را فراخواندم.
در پايان نيز يکي از ارزشمندترين تجارب ايشان که فعاليت در سمت رايزن فرهنگي ايران در افغانستان بوده است و مي تواند در فهم هر چه بهتر از تعاملات بين المللي و بين فرهنگي در عرصه ي تعليم و تربيت مفيد باشد را پيش روي مخاطبان قرار دادهام.
زماني که ثبت و ضبط و نگارش اين گفت و گوها به پايان رسيد با همفکري جناب آقاي دکتر طاهري به اين صرافت افتاديم که شايد بد نباشد مجموعه اي از مستنداتي را که تجارب آموزشي، پژوهشي، و اجرايي ايشان را در دوره هاي مختلف فعاليت هاي وي در نظام آموزش و پرورش و آموزش عالي ايران به تصوير مي کشند در اين مجلد بگنجانيم تا هم مخاطبان کتاب هر چه بهتر بتوانند با فعاليتهاي حرفه اي ايشان آشنا شوند و هم يک مجموعه ي زيست نگارانه ي ارزشمند را طراحي و ايجاد کرده باشيم.
از اين رو از همسر هنرمند خود، سرکار خانم سحر شعباني، خواستم تا اين کار بسيار سنگين و حساس و ظريف را به عهده گيرد و مجموعه ي اين مستندات را در نسبت با دوره هاي مختلف زندگي حرفه اي جناب دکتر طاهري به تصوير کشد.
در اينجا شايسته است که از سخت کوشي و دقت و حوصله اي که ايشان در ايده پردازي و طراحي بصري کتاب به خرج دادند کمال سپاسگزاري را به عمل آورم.
به طور کلي مي توان گفت که کتاب حاضر در سه بخش اصلي طراحي شده است. در بخش اول متن گفت و گو با جناب دکتر طاهري آمده است. در بخش دوم، مجموعه ي فعاليت ها و افتخارات ايشان به صورت خلاصه و تيتروار معرفي شده است. در بخش سوم نيز مستنداتي از فعاليتها و افتخارات ايشان در قالب لوح تقدير، عکس، حکم اداري، و ... در سه دورهي زماني دهه ي هفتاد، هشتاد، و نود آمده است.
تمام تلاشم در آماده سازي اين کتاب منتشر ساختن بخش بسيار کوچکي از تجارب بسيار گسترده و وسيع مربيان، معلمان، و مديران توانمند و برجسته ي کشورمان در نظام آموزش و پرورش و آموزش عالي بوده است تا فرصت بهره گيري از اين تجارب را براي ديگر همکاران خود و افراد جامعه ام فراهم ساخته باشم. و نيز تلاش کرده ام تا از اين طريق، بر اهميت فرهنگ زيست نگاري تاکيد ورزم و ثبت و ضبط و انتشار تجارب صاحبان آن در نظام تعليم و تربيت را يکي از مهمترين و اصلي ترين وظايف و مسئوليت هاي پژوهشگران اين عرصه و مهمتر از آن سازمانهاي آموزش و پرورش و دانشگاهها بدانم. هر چند که به عنوان يک شاگرد کوچک جامعهي تعليم و تربيت، تلاشي در اين راستا نموده ام اما کوشش خود را مبرا از ايراد و اشکال نميدانم و يقين دارم که اشکالاتي جدي مي تواند از سوي افراد صاحبنظر در اين عرصه به اين کار وارد آيد.
با اين حال، نقدها و تذکرات و پيشنهادات همکاران و اساتيد گرامي مي تواند هدايتگر ما در ادامهي مسير باشد و در رفع ايرادات و اصلاح خطاها موثر واقع شود. دراينجا بايد از جناب آقاي دکتر طهماسبي پور (استاد و راهنماي بزرگوار من در دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي) که از يک سوي سببساز آشنايي من با جناب دکتر طاهري گشتند و از سوي ديگر با راهنمايي هاي ارزنده ي خود ما را در کار تهيه ي اين مجموعه ياري رساندند صميمانه تشکر نمايم.
در پايان اميدوارم اين کتاب و شرح گفت و گويي که در اينجا آمده مورد قبول اهالي فرهنگ و خصوصاً معلمان و مديران مدارس و دانشگاهها قرار گيرد و آرزوي روزها و آينده اي بهتر و زيباتر را براي آموزش و پرورش ايران دارم، روزهايي که در آن مدارس ما و دانشگاههاي ما با نشاط ترين خانهي فرزندانمان باشند.
با عشق و اميد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
استاد بزرگوار ، انديشمند گرانقدر ، محقق برجسته ، معلم زمان ، جناب آقاي شعباني
سپاس بيکران از همت بلند ِ شما که براي ارتقاي آموزش و پرورش قلم بدست گرفته ايد !
حقير بعنوان شاگرد ِ درس آموز شما استاد ِ توانمند ، در مقابل کار ِ سترگ حضرتعالي ، تمام قد سر تعظيم فرو مي آورم .
آرزوي موفقيت ِ روز افزون شما در عرصه ي خدمت به آموزش و پرورش اين مرز بوم را دارم.
با تقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند و شاگرد ِ درس آموز ِ شما شهسوارزاده