زمانی که استعمار انگلیس در هندوستان برای توسعه مستعمراتش آموزش زبان انگلیسی را در این کشور اجباری کرد، کسی فکر نمی کرد که قرنها بعد مردمان این کشور با تسلط خود به زبان انگلیسی تاریخ و تمدن خود را غنا خواهند بخشید و در معرفی خود به همان استعمارگران هویت مستقل و توانمند سیاسی – اقتصادی خود را به رخ خواهند کشید/ هندی ها پس از سالها دریافتند که کارکردن و تکیه بر نیروهای خود می تواند آنها را از فقر نجات دهد و از همین رو فرهنگ کار را در کشور خود رواج دادند تا به موفقیت رسیدند اما زبان انگلیسی و رواج آن در آموزش مدارس رسمی نیز موجب توسعه دانش و مهارت در همه جوانب گردید/ هر دو علم زبانشناسی و روانشناسی ، تأیید می کنند که بهترین سن یادگیری زبان دوم به غیر از زبان مادری سنین کودکی است/ فراگیری زبان بیگانه عاملی برای تمدن ستیزی یا تجددگرایی نیست. زبان پدیده ای بدون مرز است/ از یک سالگی تا سن 7 - 8 سالگي بهترين زمان آموزش زبان دوم است. حتی زمانی که کودک قادر به سخن گفتن نیست، او با مکرر شنیدن واژه ها، مأنوس می گردد/ فراگیری زبان دوم و یا سوم و.... به منزله افزایش مهارتها و توانایی فردی و اجتماعی است/ کشوری چون ژاپن برای ترویج توانمندی های خود در جهان ،آموزش زبان انگلیسی در مدارس خود را با کسانی که زبان اصلی شان انگلیسی است ، انجام می دهد/ زبان وسیله بیان تفکرات ذهنی با همنوعان است
به عنوان نمونه ؛ سعید حجاریان و حتی یک پزشک متخصص که مستقیما دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش را مورد خطاب قرار داد/ از عجایب فضای آموزش و پرورش این است که دیگرانی که خارج از آموزش و پرورش هستند به این موارد حساس هستند اما من باب مثال در گروه آموزش زبان انگلیسی یک منطقه که بنده هم عضو آن هستم هیچ معلمی به این مساله واکنش نشان نمی دهد و معلمان در حال به اشتراک گذاشتن سوالات امتحانی و بارم بندی آن ها هستند انگار که اصلا چنین موضوعاتی را مشاهده نمی کنند/ " همه زبان ها علی رغم تفاوت ها واقعا ارزشمند هستند . هر زبانی ابزار شگفت انگیزی برای ارتباط است که نیازهای تکلم کنندگان را برآورده می سازد "/ " ما باید به همه زبان ها احترام بگذاریم ، مهم نیست که آن ها چقدر متفاوت هستند و یا چه تعداد با آن صحبت می کنند . "/ حال نخستین پرسش این است کسانی که در کسوت " مدیر " و " برنامه ریز و سیاست گذار » این نکات را مورد تاکید قرار می دهند واقعا به این آموزه ها اعتقاد و یا باور دارند/ این سخنان از ایشان با توجه به خاستگاه فکری که دارد و در رده مدیران ستادی از نوع " تفکرات فسیل شده و از رده خارج" طبقه بندی می شود چندان دور از انتظار نیست/ به جرات می توان گفت وضعیت کنونی آموزش و پرورش و بن بستی که در ساز و کارهای آن حاصل شده است حاصل جمع جبری تفکرات امثال نوید ادهم و مانند ایشان در ستاد است/ این در حالی است که شورای عالی آموزش و پرورش از نظر کارکرد " اتاق فکر " وزارت آموزش و پرورش به شمار می آید و افکار جدید و خلاق از این جا باید در آموزش و پرورش ساطع شود/ سیاست های تحدید سازی آموزش زبان انگلیسی توسط این افراد در آموزش و پرورش فقط منجر به رونق آموزشگاه های زبان و موسسات تجاری - آموزشی شده است و نگاه های سطحی به این مقوله فقط موجب اتلاف وقت ، انرژی و منابع در آموزش و پرورش شده است/ نوید ادهم در کارنامه مدیریتی تقریبا یک دهه ای خود چیزی برای عرضه ندارد جز همان سند تحول بنیادین که پس از گذشت بیش از 4 سال هنوز خیلی از معلمان با آن آشنایی ندارند و بر خلاف بسیاری از مسئولان که دغدغه فکری و ادبیات مرجح آنان اسناد بالادستی و سند تحول بنیادین است معلمان خیلی به این چیزها فکر نمی کنند/ در ویرایش پایانی این سند در سال 91، این بخش و بهویژه آموزش اختیاری زبان خارجی در دبستانها حذف شد و آغاز آموزش زبان انگلیسی در همان دوره متوسطه اول (راهنمایی گذشته) باقی ماند/ بهترین سن آموزش زبان به کودک، قبل از 10سالگی و زمانی است که کودک هنوز در زبان مادری خود هم پیشرفت چندانی نداشته است. البته این مسئله به هیچ وجه کودک را از یادگیری زبان مادری بازنمیدارد بلکه به پیشرفت آن هم کمک خواهد کرد/ سوال این است که سیاست های موجود وزارتخانه در زمینه کاهش ساعات درسی زبان انگلیسی ، تراکم کلاس های درسی و مهم ار از آن " نگاه تحقیرآمیز " نسبت به این درس چه برون دادی برای نظام آموزشی داشته است/آیا معاون آموزش ابتدایی اطلاع دارد که در هنرستان ها دانش آموزان در هفته فقط یک زنگ کلاس زبان انگلیسی دارند و کلاس ها در دروس عمومی در هم ادغام می شوند/ ایجاد و یا تثبیت هویت لزوما به معنای نفی هویت و یا فرهنگ های دیگر نیست بلکه تعامل فرهنگ ها از طریق " زبان مشترک " می تواند دنیایی بهتر برای زیستن بیافریند و موجب کاهش تنش ها و اصطکاک در دنیای پر خشونت امروزی باشد/ با محدود کردن زبان انگلیسی مشکلاتی مانند تهاجم فرهنگی ، بحران هویت و... حل نمی شود/ سیاست های محدود کننده و تک بعدی نگر وزارت آموزش و پرورش و سایر افراد و نهادها نیز جز آن که این عطش را " پر رنگر " تر نماید عایدی دیگری نخواهد داشت...
فهمیدیم دنیا دنیای زبان انگلیسی است.کتابها به زبان انگلیسی، مقالات به زبان انگلیسی و نام بیماری ها و داروها به زبان لاتین و انگلیسی است و دستگاه ها و آناتومی بدن و خلاصه هر چیز دم دست و دوردست به زبان انگلیسی است/ در مجامع و کنگره ها ضروری بود( هست) و در مجموع زبان علم و دانش در جهان همین است که هست/ آن کسی که در محافل و مجامع جهانی متضرر خواهد شد بازهم ما هستیم که " ایدئولوژی خودزنی" را به عرصه زبان کشانده ایم/ باید دید که آن مغز متفکری که می خواهد به زور آیه شریفه" ولا تستوی الحسنه ولا السیّیئه" را در ذهن یک کودک فرو کند ، آیا نمی داند بعدها در مقابل حس نفرت شکل گرفته در ذهن این کودک باید پاسخگو باشد
حقیقتا نمره های دانش آموزانم درد آور است به جز دوسه نفر که فراگیری انگلیسی را از کودکی آغاز کرده اند و همچنان در کلاس های زبانکده ها به زبان آموزی می پردازند/ در یکی از کانال ها تماشای مصاحبه دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش در حوزه ای که تخصصش نیست ناراحتی ناشی از نمرات پایین دانش آموزانم را دوچندان کرد/ البته تا به امروز چیزی با عنوان تدریس رسمی انگلیسی در مدارس ابتدایی ایران نداشته ایم و احتمالا مخاطب این حرف مدارسی هستند که احیانا به شکل چراغ خاموش، خودسرانه و بدون اخذ مجوز به ترویج زبان انگلیسی پرداخته اند و یا در آینده چنین برنامه ای را در دستور کار دارند/ عموم زبان شناسان معتقدند هرچه زودتر کودک به سمت وسوی فراگیری زبان دوم برود نه تنها بهتر و بیشتر یاد می گیرد بلکه چنانچه فرآیند یادگیری بامتدهای حرفه ای همراه باشد لهجه تکلم کودک قرابت زیادی با لهجه کسانی خواهد داشت که زبان دوم کودک زبان اول و اصلی آن هاست/ بر پایه طرح دولت ژاپن، کسب نمره بالا در آزمون TOEFL، در آینده، شرط پذیرش دانشجو در دانشگاه های ژاپنی خواهد بود/ برای تحقق این طرح سن فراگیری زبان انگلیسی در مدارس ژاپن پایین تر آمده است/ زبان انگلیسی یک زبان بین المللی و زبان قاطبه منابع علمی دنیاست و دریچه ای برای ارتباط موثر و تعاملی با تمام ملت هاست/ به عنوان یک کارشناس آموزش زبان انگلیسی معتقدم ساختار و متدهای آموزش زبان انگلیسی در مدارس ما بسیار نامناسب و پرنقص است و نتیجه اش این می شود که کمتر دانش آموزی را پیدا می کنیم که چیز زیادی از زبان انگلیسی را در مدرسه فرا گرفته باشد/ گرچه امکان اجرای متدهای زبانکده ها در مدارس به طور کامل فراهم نیست ولی بهتر کردن اوضاع با اندکی تدبیر و طراحی حرفه ای دور از دسترس نیست/ آیا بهتر نیست به جای " پاک کردن صورت مساله " به فکر " حل مساله " باشیم/ آیا با این مدیران میسر خواهد بود...
وقتي از تربيت يا آموزش سخن به ميان ميآيد «زبان» به عنوان نخستين مقوله بيش از هر چيزي جايگاه و اهميت خود را نشان ميدهد چرا كه از نظر شناختي و روانشناسي يادگيري مهمترين بخش و زيربناي آموزش و تربيت زبان است.
زبان مادري و هر زبان ديگري كه در دوره رشد رسشي زبان (محدوده زماني يادگيري زبان مادري) توسط كودك آموخته ميشود ساخت ذهني و شناختي او را تشكيل ميدهد و زمينه و بستر تمام آموزشها را فراهم ميسازد و به همين دليل است كه كارشناسان بر (آموزش با زبان مادري) و (آموزش زبان مادري) تاكيد دارند تا ساخت شناختي و تربيتي كودكان داراي انسجام باشد و فرآيند آموزشي و تربيتي به درستي طي شود.
در مقوله زبان علاوه بر زبان مادري و زبان رسمي، در دنياي آموزش يادگيري يك يا چند زبان ديگر نيز كاركرد آموزشي و تربيتي دارد به اين معنا كه هرقدر كودكان و نوجوانان امكان يادگيري زبانهاي ديگري برايشان فراهم شود به همان ميزان زمينه و ساخت شناختي آنها گسترده و عميقتر هم خواهد شد و علاوه بر كاركردهاي مثبت ذهني و روانشناختي در يادگيري، كاركردهاي عيني و عملياتي هم در تربيت خواهد داشت.
كارشناسان آموزشي به ويژه روانشناسان حوزه يادگيري بر اين باورند كه محدود كردن يا محروم كردن كودكان و نوجوانان در مقوله آموزش زبان در واقع بستن دريچههاي يادگيري بيشتر و عميقتر است لذا توصيه ميشود در دوره كودكي كه بهترين زمان براي يادگيري زبان است آنها در معرض يك يا چند زبان قرار گيرند.
از نظر حقوقي نيز هركس حق دارد براي يادگيري هر زباني اقدام كند و در نظام رسمي يا غيررسمي آموزشي هرگونه محدوديت يا محروميت يك نقض آشكار حقوقي است و به طور كلي نه تنها در مقوله آموزش زبان خارجي بلكه به طور كلي در مقوله آموزش و پرورش و تعليم و تربيت آنچه نبايد از نظرها دور نگه داشته شود اين است كه هر نظام آموزشي و تربيتي رسمي يا غيررسمي در واقع يك ارايهدهنده خدمات است كه بر اساس نياز و خواست متقاضي بايد خدمات خود را ارايه كند و اين دانشآموزان و خانوادهها هستند كه تعيينكننده محتوا و برنامههاي آموزشي و تربيتي هستند نه متوليان نظام آموزشي.
نكته ديگر اينكه وقتي يك نياز و ضرورت فراگير از سوي دستگاههاي رسمي مورد كمتوجهي يا بيتوجهي قرار گيرد متقاضيان به سوي افراد و موسسات غيررسمي خواهند رفت و با صرف هزينههاي چندبرابر، خدمات خود را از آنها دريافت خواهند كرد همان چيزي كه متاسفانه در ساير ابعاد آموزشي اتفاق افتاده است .
اكنون به دليل پايين بودن سطح خدمات آموزشي در مدارس دولتي هركس توان و امكان دارد فرزندش را در مدرسه غيرانتفاعي ثبتنام ميكند و به دليل ناتواني سيستم رسمي در حال حاضر يك سيستم غيررسمي آموزشي شكل گرفته كه تجارت آموزشي را گسترش داده است؛ تجارتي كه بسياري از هزينههاي خانوادهها را ميبلعد در حالي كه اين هزينهها اگر صرف سيستم رسمي شود ميتواند كيفيت آموزشي و عدالت آموزشي را هم تامين كند و رسالت آموزشي و تربيتي هم مورد توجه قرار گيرد.
لذا به طور كلي آموزش زبان خارجي هم يك حق است براي كودكان و نوجوانان و هم يك ضرورت است در دنياي جديدي كه يكي از ابعاد سواد (سواد ارتباطي) است و مهمترين ابزار ارتباط زبان است و از طرفي محدود و محروم كردن افراد از آن يك بيتدبيري مديريتي است و يك اقدام غيركارشناسانه و غيرحرفهاي است كه به هيچوجه جاي دفاع ندارد.
روزنامه اعتماد
فلسفه تحلیلی یا تحلیل منطقی، روش و سیستمی است که در عصر حاضر با نگرشی دیگرگونه و جدید به شناخت و معرفی پدیده ها و موضوعات فردی، اجتماعی و حیاتی می پردازد . نقش و وظیفه اساسی این فلسفه تربیتی و معرفتی فراتر از دکترین و رویکرد ماهیت شناختی و وجودگرایی محض و پردازش و مطالعه در ماهیت طبیعت و خلقت می باشد.
فرآیند تجزیه و تحلیل منطقی و زبان شناختی، بنیان و جوهره و غرض اصلی فیلسوفان و نظریه پردازان و ایدئولوگ های این سیستم فلسفی، علمی تلقی می شود. اندیشمندان و بزرگان فلسفه تحلیلی مانند مهندس جوان اتریشی آقای وینگنشتاین شاگرد برجسته برتراندراسل، معتقدند که بسیاری از قضایا و پرسش های فیلسوفان و دانشمندان و رهبران و مربیان جوامع، از درست درنیافتن منطق زبان سرچشمه می گیرد و لذا از این پس باید، فلسفه به نقد زبان بپردازد و مفاهیم و ساختار ترکیبی آنها ( جمله ها) را محور کارش قرار بدهد.
کار فلسفی اساسا روشن سازی است. وظیفه فلسفه و دانش ارائه قضای فلسفی و علمی محض و منفردانه و صوری نیست، بلکه توضیح و روشن سازی قضایاست. بدون چنین فلسفه و نگرشی، اندیشه به همان صورتی که بوده است، تیره و مبهم خواهد ماند. وظیفه فلسفه و دانشمند علوم اجتماعی و تربیتی و اندیشمندان جامعه این است که این اندیشه ها را روشن سازند و حد و مرز وقیق آنها را معین سازند.
فلسفه های معروفی که به ویژه در زمینه انسان و مسائل مربوط به او از آرمانگرایان تا واقع گرایان سخن گفته و تئوری ها و برنامه هایشان را ارائه نموده اند عمدتا بحث از واقعیت، معرفت حقیقت و فضیلت را موضوع اصلی خود قرار داده اند و در بحث از آموزش – پرورش و تربیت و سازندگی و رشد و کمال هم به همان نکات توجه داشته اند. در این بحث نیز به تحلیل تجارب آدمی پرداخته اند که آموزش – پرورش از جمله آن تجارب است. لیکن در هیچ یک از این سیستم های فلسفی به پدیده زبان به عنوان یک عامل اساسی و تعیین کننده در حوزه تفکر و فهم توجهی نشده است. اکثر اختلاف نظرها میان فیلسوفان تربیتی و اخلاقی و یا دانشمندان حوزه های اجتماعی و جامعه شناختی و سکانداران و برنامه ریزان و مجریان جوانع و کشورها به نحوی از انحاء به درست روشن نبودن یا درست به کار نبردن مفاهیم کلامی مربوط می گردد.
ویتگنشتاین به جای بحث از طبیعت عالم یا طبیعت انسان به توضیح و تبیین زبان و فکر می پردازد و زبان شناسی ساختاری را مورد توجه خاص قرار می دهد. به نظر این اندیشمند نو اندیش و همفکران وی در بحث های فلسفی باید ساختار زبانی ( کلامی ) و منطق را پایه قرار داد.
این جمله دانشمند مزبور ومعروف است که می گوید : " فلسفه، وظیفه ای جز توضیح آن چه می دانیم ندارد و این توضیح بدون استفاده از زبان یا کلام غیر ممکن است. بنابراین فلسفه در واقع تحلیل کلام یا زبان کلامی است؛ زیرا مهمترین وسیله توضیح، مفاهیم کلامی هستند و تحلیل آنها درست فهمیدن آنها را ممکن می سازد. "
نظریه ویتگنشتاین را معمولا نظریه تصویری زبان می نامند زیرا معتقد بود که زبان به معنای حقیقی دارای خاصیت تصویری است. او زبان را وسیله اندیشیدن و روشن کننده اندیشه ها می دانست زیرا همیشه به این دو پرسش اساسی فکر می کرد: میان زبان و دنیا چه رابطه ای برقرار است؟ و زبان و اندیشه با همدیگر چه نسبت یا رابطه ای دارند؟
به نظر این متفکر مشهور، زبان است که جهان را معرفی می کند و این نمایش هنگامی میسر است که زبان و جهان در ساختار معینی شریک باشند. او معتقد بود که استفاده از زبان، کاری هدفمند است و مفاهیم آن از قواعد تغییرپذیر و قراردادی پیروی می کنند فلسفه را نباید کشف حقیقت دانست بلکه فعالیتی است برای حل معضلات ، توضیح مسائل و روشن کردن عقایدی که از منابع دیگر به دست آمده اند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
نشست تخصصی « فراتر از هستی » فردا دوشنبه 12 دی ماه از ساعت 14 تا 18 در دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار می شود .
از کلیه صاحب نظران ، محققان و دانشجویان جهت شرکت در این نشست دعوت می شود .
پایان پیام/
گروه اخبار/
رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در نشست کارشناسان روابط عمومی استان فارس گفت: مهمترین بخش استراتژی رسانه ای آموزش و پرورش در سراسر کشور اصل پاسخگویی است. حق مردم است بدانند نهاد تعلیم و تربیت چه عملکردی دارد.
نظری با تاکید بر اهمیت روابط عمومی در هر نهادی گفت: انتصاب روابط عمومی اولین اقدام وزیر آموزش و پرورش در شروع کار خود بود و این اقدام نشان از عمق توجه ایشان به این حوزه می باشد.
نظری با انتقاد از تعدد شرح وظایف غیرمرتبط که به کارشناسان روابط عمومی اکثر مناطق سپرده شده، گفت: نگاه به روابط عمومی باید نگاه تخصصی باشد و حضور کارشناسانی با تعدد وظایف محوله در این حوزه موجب ضعف آن خواهد شد و ضعف روابط عمومی نیز موجب ضعف سازمان می شود.
وی با تقسیم روابط عمومی به سه نسل مختلف گفت: درگذشته روابط عمومی نقش زبانی را برای سازمان داشت و تنها به ایجاد ارتباط یکطرفه بسنده می کرد.
نظری با بیان اینکه "روابط عمومی نسل دوم چشم و گوش سازمان ها بودند" افزود: در نسل سوم روابط عمومی ها، از نقش و کارکرد پیش بینی کننده کنندگی برای روابط عمومی ها صحبت می شود. سازمانی که از روابط عمومی هوشمند و تحلیل گر بهره مند باشد، هیچگاه دچار غافلگیری و فاصله با مخاطبان خود نخواهد شد.
رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش افزود: روابط عمومی سیال ترین پست سازمانی است و می تواند با پیش بینی بحران ها و انتقال آن به مدیران سازمانی، نقش مشورتی در پیشگیری از بحران ها داشته باشد و به همین دلیل باید نزدیکترین فرد به رئیس هر دستگاهی باشد.
وی اولین استراتژی مهم آموزش و پرورش در سراسر کشور را اصل پاسخگویی عنوان کرد و گفت:پاسخگو بودن یعنی استفاده از همه امکانات و روش های موثر در ترجمه و انعکاس مطالبات ذینفعان آموزش و پرورش و به تصویر کشیدن توانمندی ها و ارتقاء جایگاه نهاد تعلیم و تربیت.
نظری، لازمه نوسازی جایگاه آموزش و پرورش را توجه به روابط عمومی عنوان کرد و گفت: آموزش و پرورش با بحران هایی همچون بحران مرجعیت معلم و مدرسه مواجه شده و برای بازیابی این جایگاه لازم است به روابط عمومی برای تصحیح نگرش عمومی توجه شود .
وی با تاکید بر لزوم بهره گیری کارشناسان روابط عمومی از تکنولوژی روز گفت: پیام رسانه ها در جامعه نوسان ایجاد می کند و لازم است کارشناسان روابط عمومی به فضای رسانه ای مجهز شده تا بتوانند به بهترین شکل، تصویر مناسبی از نهاد تعلیم و تربیت به جامعه ارائه دهد.
نظری با تاکید بر اینکه "گفتمان آموزش و پروش در هزاره سوم گفتمان کیفیت است"، افزود:شاید دغدغه ای بالاتر از تربیت دانش آموزان توانمند و افزایش جاذبه مدرسه چه برای معلمان و چه برای دانش آموزان نتوان متصور بود و خانواده ها انتظار دارند تا فرزندان آنها به نحوی تربیت شوند که به وطن خودشان علاقه مند باشند و با کسب مهارت های زندگی از جمله تفکر انتقادی و توان انتخاب درست در زندگی برخوردار شوند.
گفتنی است این اجلاس با حضور کارشناسان ۵۹ منطقه و نواحی آموزش و پرورش استان فارس و در سالن ملاصدرا باشگاه فرهنگیان شهر شیراز برگزار شد.
نگاه، کانال رسمی وزارت آموزش و پرورش
چه بخواهیم و چه نخواهیم جبر جغرافیا ایران را بر روی نوار زلزله خیز جهان نشانده است و ایرانیان باید خود را با آن سازگار کنند ، وگرنه این زلزله خواهد بود که ایرانیان را با خود سازگار یا بهتر بگوییم معدوم خواهد ساخت ، و تمامی ساختارهای سرزمینی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی آن را با مشارکت آلاینده ها و ریزگردها به خاطره ای تاریخی برای عبرت آموزی آیندگان مبدل خواهد کرد .
برای مقابله با این پدیده ی همیشه ماندگار با زیست ایرانیان ، چندین سال است که مانوری با عنوان بزرگ " مانور زلزله " در مدارس کشور برگزار می شود . آن چه که در این دو دهه از مانور زلزله خود از نزدیک در مدارس متعدد شاهد بوده ام عبارت بوده است از :
به صدا در آوردن زنگ یا بوقی در چند لحظه و تقاضا از دانش آموزان مبنی بر اینکه زیر میز یا کنار آن پناه بگیرید . دانش آموزان هم با شوخی و خنده و جیغ و داد گویی که فرصتی برای تنوع و رفع خستگی به دست آورده اند ، جایی در زیر میز نشسته ، برخی نیم خیز و عده ای دیگر ایستاده ، معلمان هم اغلب با خنده یا لبخند روی صندلی خود نشسته اند و نظاره گر این مانور ! هستند . پس از چند دقیقه برهم خوردن نظم کلاس و همهمه ، کلاس به روال عادی خود برمی گردد و این گونه هست که مانور زلزله پایان می یابد و رفع تکلیف می شود .
اجرای مانور زلزله یکی از حیاتی ترین ، ضروری ترین و فوری ترین نیاز جامعه ی ایرانی است و هر گونه مماشات و یا تاخیر در اجرای درست آن خسارتی هنگفت و جبران ناپذیر و پشیمانی ابدی برای ایرانیان دارد .به دلیل بار سنگین مسئولیت های گوناگونی که بر دوش نهاد آموزش و پرورش از سوی نهادهای خارج از آموزش و پرورش نهاده شده است و همچنین به علت عدم تخصص یا دانش کافی اجراکنندگان این مهم ، که همان مدیران و معاونین و آموزگاران باشند این نیاز فوری و حیاتی آموزشی برای دانش آموزان و نوآموزان ایرانی ، به شوخی و تفریح و مزاح و خنده و رفع تکلیف برگزار می شود بدون آن که دانش آموزان ایرانی روش درست و راهکار عملی پناه گرفتن و حفظ جان خود در مقابل زلزله را بیاموزند .
اغلب دانش آموزان پس از سال ها برگزاری مانور زلزله در مدارس هنوز نمی دانند که در آپارتمان ها فرصت فرار از خانه ندارند ، نمی دانند در کدام بخش های خانه پناه بگیرند ، نمی دانند که از قبل جایی را برای خود و خانواده تدارک و مشخص کنند ، نمی دانند زیر میز یا تخت یا نیمکت پناه بگیرند یا در کنار آن ، نمی دانند دست ها را چگونه و بر روی چه عضوی از بدن نگاه دارند و علت آن چیست ، و یا چه وسایلی در خانه به صورت اورژانسی و آماده شده در دسترس داشته باشند .
برای اجرای درست چنین امر حیاتی باید جمعیت هلال احمر با مداخله و مشارکت فعال با نهاد آموزش و پرورش ، ضرورت و نحوه ی آموزش این مانور را به تمامی گردانندگان نظام تعلیم و تربیت ( مدیران ،معاونان و آموزگاران ) بیاموزد و سپس با پی گیری و ارتباط مستمر خود با نظام آموزش و پرورش بر اجرای کامل و درست آن با همراهی مدیران و مسئولان اداری و ستادی نظارت کافی داشته باشد و حتی در صورت لزوم نه چند دقیقه بلکه یک زنگ کامل در مدارس در روز برگزاری مانور به این امر اختصاص دهند تا گام نخست و فوری و عملی در مقابله و ایمنی سازی خود در برابر زلزله به اجرا درآید و یک ایده ی موفق جهانی در ایران نیز به نتیجه ای ملموس و عملی بیانجامد .
بزرگترین بیماری و ضعف و شکست همه ی برنامه های موفق تجربه شده در جهان برای ما ایرانیان ، در عدم اجرای درست و کاربردی و نتیجه بخش آن است که باعث می شود ، هر گونه برنامه ی موفقی از معنا تهی و لوث شود و در نتیجه با اعلام شکست آن برنامه عملا جامعه بر مدار توسعه نیافتگی خود و انهدام سرمایه ها و نیروی انسانی خویش بچرخد و امید برون رفت از درماندگی از جامعه ستانده شود .
گسل های فعال شده ی ایران در چند ماهه ی اخیر که پی در پی تمامی کشور را در می نوردد و سایه ی ارعاب و وحشت را بر خانواده های ایرانی افکنده است ، همتی از دل و جان می طلبد که مسئولان نهاد آموزش و پرورش و جمعیت هلال احمر و یا آتش نشانی نیز در یک همگرایی و همکاری تنگاتنگ به نتایج کاربردی امیدوارکننده ای دست یابند . نتایجی که برای زندگی واقعی فرزندان این کشور مفید فایده باشد و خروجی قابل ملموسی در پی داشته باشد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید