مدتی است طرحی به ذهن بنده حقیر رسیده است برای حذف کنکور که خیلی خلاصه خدمت بزرگواران عرض می کنم. خیلی دوست دارم نقص ها و کاستی های این طرح را از زبان شما فرهیختگان بزرگوار بشنوم :
1- برای انتخاب دانشجوی رشته های پرتقاضا مثل پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی در رشته تجربی یا بعضی مهندسی ها در رشته ریاضی یا مثلا حقوق در رشته انسانی به این صورت عمل شود.
سال اول و دوم و سوم متوسطه دوم، دانش آموزان در سطح مدرسه بر اساس آزمون هایی که توسط معلمان مدرسه برگزار می شود شناسایی شوند و همه معلمان مربوطه نمره ای به دانش اموزان بدهند و در پایان سال سوم بعد از امتحانات دیپلم که به صورت سراسری برگزار می شود از هر کلاس 5 نفر برتر انتخاب شوند و به منطقه یا ناحیه مربوطه معرفی شوند. تا اینجای کار بر اساس کارکرد سه ساله، فردی که از نظر عمومی و تخصصی شایستگی دارد وارد رقابت منطقه ای می شود. برای انتخاب دانشجو به صورت زیر عمل شود.
برای رشته پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی 4 ازمون منطقه ای برگزار شود که شامل الف) آزمون زیست شناسی و ب) آزمون شیمی و ج) آزمون ریاضی و د) آزمون فیزیک
نحوه برگزاری آزمون ها:
هر آزمون با فاصله یک هفته برگزار شود در طول تیرماه
آزمون هر منطقه توسط دبیران مناطق دیگر به صورت کاملا رندوم و تصادفی طراحی شود.( در توضیح این قسمت باید عرض کنم هر منطقه سوالات مربوطه را به مرکز استان ارسال می کند و یک ساعت قبل از برگزاری آزمون با قرعه کشی یا روشی دیگر مشخص می شود سوال هر منطقه از کدام منطقه انتخاب شود. سوالات از طریق اینترنت داخلی به منطقه مورد نظر می رسد و دانش آموز که روبروی لپ تاپ مورد نظر نشسته است پس از شروع آزمون سوال را در مانیتور مشاهده نموده و جواب می دهد. جواب دانش آموز اسکن شده و به مرکز می رود و در مرکز برای تصحیح کننده تصادفی ارسال می شود. پس از تصحیح و طی مراحل قانونی دانش آموزان هر منطقه رتبه بندی می شوند و بر اساس جمعیت از بین همان دانش اموزان قبولی های پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی و حتی پرستاری و معلمی و چند رشته پر طرفدار انتخاب می شوندو بقیه رشته ها هم که به راحتی براساس سابقه تحصیلی انتخاب می شوند.
با این روش هرکس با منطقه و ناحیه خودش رقابت می کند
نیروهای متخصص هم در کل کشور توزیع می شوند
سهمیه بندی ها هم همگی لحاظ می شود
و نکته بسیار مهم آن اینست که افرادی که واقعا از لحاظ علمی قوی هستند وارد رشته هایی مثل پزشکی می شوند و نه افرادی که با زور استاد و کلاس و ترفند تستی در کنکور رتبه می اورند و از لحاظ علمی بسیار ضعیف هستند .
البته این طرح بسیار خام است ولی قطعا می تواند به عنوان یک طرح موفق پخته تر و کاربردی تر شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
1- بر خلاف بیشتر بلایای طیبعی مانند گردباد و سیل، تا الان هنوز هیچ راهی برای پیشبینی زلزله پیدا نشده است: اینکه کجا و چه وقت زلزله رخ خواهد داد. بنابراین نکته حائز اهمیت این است که همیشه باید در مقابل زلزله آمادگی داشته باشید، مخصوصا اگر ساکن یک منطقه زلزلهخیز هستید. توجه و عمل به این توصیهها و پیشنهادات میتواند هم جان شما را نجات دهد و هم از خسارت به اموال شما تا حدود قابل توجهی بکاهد.
2- وسایل الکترونیکی و برقی و چیزهایی که به دیوار آویزان می شوند را در جای خود ببندید و محکم کنید.
برای محکم کردن چیزهایی که به دیوار آویزان یا نصب می شود از نوار، میخ، بند، پدهای چسبی قوی و بتونه مخصوص استفاده کنید و اطمینان حاصل کنید که وسایل الکترونیکی و برقی گرانبها مانند تلویزیون، مایکروفر و آبگرمکن به هنگام تکان و زلزله نمیافتند.
3- از قفلهای ایمنی و محکم در آشیزخانه استفاده کنید.
استفاده از قفلها و بستهای ایمنی برای کابینتهای آشپزخانه یا وسایل روی میز آشپزخانه برای اطمینان از نیافتادن وسایل و ایزار و لوازم آشپزخانه به زمین یا پرت شدنشن در آشپزخانه را مدنظر داشته باشید. اطمینان حاصل کنید که اشیا برنده و تیز مانند کارد و چنگال در کابینتهای محکم و مقاوم نگه داری می شوند.
4- تخنخوابتان را در جای مناسب قرار دهید
شاید بیدار شدن در صبح با اشعه خورشید صبحگاهی که از پنجره به داخل اتاق می تابد هیجان انگیز به نظر برسد اما اگر نزدیک پنجره بخوابید به هنگام زلزله خرده شیشه های شکسته ممکن است روی تختخواب بیافتد. توصیه می شود که کابینت ها و کمدهای سنگین یا قاب عکس ها را از تختخواب دور نگه دارید چرا که ممکن است روی آنهایی که در تختخواب خوابیده اند بیافتد. همچنین یادتان باشد که یک جفت کفش و یک چراغ قوه نزدیک تختخواب دم دست داشته باشید.
5- از به کار بردن قاب عکس های شیشه ای اجتناب کنید.
برای تزیین خانه ترجیحا از قاب عکسهای ساخته شده از پلاستیک یا فایبرگلاس استفاده کنید. به هنگام زلزله احتمال شکستن این نوع مواد کمتر است و شما در مواقع اضطراری نگران گذاشتن پایتان روی تکه خرده های شیشه های شکسته نخواهید بود.
6- دسترسی آسان به کیت اضطراری
یک کیت پزشکی اضطراری یا جعبه کمکهای اولیه در محلی آسان و قابل دسترس نگهداری کنید. اطمینان حاصل کنید که همه اعضای خانواده از محل نگهداری آن اطلاع دارند. علاوه بر این باتری های قابل حمل، کپی مدارک مهم، مقداری پول، نسخهها، کیسههای زباله، شماره تلفنهای ضروری و کپسول های آتش نشانی را هم در دسترس داشته باشید. در صورت امکان سوت یا منوّر (فشفشه) هم دم دست داشته باشید تا در صورت نیاز گروههای امداد و نجات را از موقعیت خود مطلع نمایید.
7- غذاهای فاسد نشدنی ذخیره کنید.
ذخیره مواد غذایی از ضروریات است. حداقل برای مصرف سه روز مواد غذایی کنسرو شده و فاسد نشدنی ذخیره کنید. این اقلام نباید نیازی به پختن یا نگهداری در یخچال داشته باشند. برای مثال می توان از برگههای خشک شده میوه، شکلات، بیسکویت و کلوچه، غلات فرآوری شده، شیر پاستوریزه مدت دار و فاسد نشدنی، گوشت کنسرو شده، قوطی آب میوه و البته مقدار زیادی آب برای ذخیره استفاده کرد. از غذاهای خشک دوری کنید چرا که باعث عطش می شود. فراموش نکنید که یک کنسروباز کن یا یک چاقوی سویسی (چند کاره) هم در دسترس داشته باشید. همچنین غذا برای حیوانات خانگیتان از یادتان نرود.
8- برای جابه جایی و حرکت به مکان دیگر آمادگی داشته باشید.
سوخت و برق اولین چیزهایی هستند که در یک زلزله قوی قطع می شوند. بدون برق پمپ بنزین ها کار نخواهند کرد. بنابراین توصیه می شود که سه چهارم باک خودرویتان همیشه پر باشد یا یک گالن فلزی بنزین آماده داشته باشید تا در صورت نیاز به نزدیکترین ایستگاه اورژانس بروید. همچنین توصیه می شود که در خودروی خود یا نزدیک در نقشهها را آماده داشته باشید تا روی آن نزدیکترین مراکز را بدرستی علامت گذاری و در کمترین زمان پیدا کنید.
9- اتصالات گازی خود را ایمن کنید.
یک شیر قطع اتوماتیک که به هنگام زمین لرزه جریان گاز را قطع میکند روی کنتور خود نصب کنید. علاوه بر این بهتر است که همیشه در مواقع اضطراری دیگر یا به هنگام اشکال در قطع گاز اتوماتیک طرز قطع گاز به صورت دستی را یاد بگیرید. اطمینان حاصل کنید همه افراد بزرگسال در خانواده به روشی یکسان و مشابه از قطع گاز به صورت دستی اطلاع دارند.
10- کمک های اولیه را یاد بگیرید
اطمینان حاصل کنید که با اصول و اقدامات کمک های اولیه مانند احیا آشنا هستید و می توانید زخم ها را تمیز و بانداژ کنید تا تا بتوانید قبل از اینکه پرسنل اورژانس برسند به مصدومین کمک کنید.
11- خانه خود را بیمه و مستحکم کنید
اگر از عهده هزینه ها برمی آیید باید خانه خود را توسط یک مهندس ساختمان یا یک متخصص پی و فونداسیون ضدزلزله کنید. این در اصل شیوهای است که محکم کردن خانه روی فونداسیون و پی را دربر میگیرد تا به هنگام زلزله خانه فرو نریزد.
12- پناه بگیرید و منتظر باشید
هر اقدامی که انجام شود یا هر چیزی که گفته شود بهترین راهکار توصیه شده توسط کارشناسان زلزله پیدا کردن یک جان پناه، ایمن کردن خود و حفظ جان و منتظر شدن است. از میز ناهارخوری گرفته تا تختخواب و هر نوع اثاث امن که بتواند به عنوان سرپناه محکم و حافظ جان شما عمل کند بهترین گزینه است. روی زمین بنشینید و روی دستها و زانو در داخل خانه حرکت کنید و با دست هایتان گردن و سرتان را بپوشانید. فرار از ساختمان را از سر بدر کنید که هرگز فکر خوبی نیست چرا که در خلال یک زلزله احتمال صدمات ناشی از افتادن آجرها و پنجرهها بر روی شما خیلی زیاد است.
13- برای یک بیمه نامه زلزله هزینه کنید
بیمهنامه استاندارد خانه شما ممکن است صدمان ناشی از زلزله را پوشش ندهد. اگر در یک منطقه زلزله خیز ساکن هستید مصونیت خود و خانوادهتان را با بیمهنامههای مناسب مد نظر داشته باشید. این کمک می کند که خانه خود را بعد از زلزله بازسازی کنید.
14- تلفن خود را در دسترس داشته باشید
احتمال مختل شدن اینترنت بلافاصله بعد از زلزله زیاد است. اطمینان حاصل کنید که یک موبایل با شارژ کامل در دسترس دارید. در این صورت می توانید با اعضای خانواده، دوستان یا کادر اورژانس تماس بگیرید یا به آنها اس ام اس بفرستید.
منبع:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در بخشی از یادداشت اخیر خود با نام " دعوای تعیین متولی برای آموزش ضمن خدمت فرهنگیان و معلمان بی تفاوت " آورده بودم :
" به انجام مسئولیت آموزش ضمن خدمت توسط سازمان نظام معلمی که عده ای آن را مطرح می سازند ، نیز امیدی نیست ، چون وقتی وزیر یک وزارتخانه استقلال کافی برای اجرای تعهدات وزارتخانه را ندارد ، انتظار انجام بهینۀ وظایف از یک تشکلی که باوری به آزادی عمل و هویت آن در درون همین نظام نیست ، دور از واقعیت است."
هر فردی آزاد و مختار است که تا برحسب تجربه و یا دانش اندوخته ، نظر خود را در حیطۀ شغلی خویش بیان دارد. این ابراز دیدگاه می تواند خوشایند و یا ناخوشایند ، مفید و مؤثر و یا برعکس نسبت بدان موضوع باشد. دیگران حق دارند آن را بپذیرند و تأیید کنند و یا بر آن خرده گیرند و نقد کنند. آنچه که در این وسط بدیهی و مبیّن است ، حلقۀ مفقوده ای در عرصۀ فعالیت شغلی معلمان است تا کارکردهای گوناگون آن را به هم متصل ، پیوسته و هموار سازد.
واحدها و بخش های گوناگون لازم برای سوخت رسانی به موتور محرکۀ آموزش و پرورش یعنی معلمان به عنوان اساسی ترین رابط نظام آموزشی عبارتند از : تربیت معلم ، گروه های آموزشی ، آموزش ضمن خدمت ، تکنولوژی آموزشی ، پژوهش ، تألیف کتب درسی و تشخیص محتوای ضروری برای آن و نیازسنجی حرفه ای برای هر یک از این مقوله ها به طور منفک و پیوسته که هر یک از اهم مواردی است که سازمان نظام معلمی به عنوان یک نهاد مدنی می تواند به انجام آنها قادر باشد اما به شرط و شروطی مشخص و تحقق انتظاراتی معقول و موجه.
دو شرط مهم برای موجودیت سازمان نظام معلمی
1 - مهمترین شرط آن که به جای موجودیت تشکل های متعدد جزیره ای شکل بی حاصل و یا متفرق توسط معلمان ، بهتر است همه معلمان به ریسمان سازمان نظام معلمی چنگ زنند تا از تحلیل قوا و ایجاد نفاق در عمل ، به وحدت رویه و پیکری واحد و یکپارچه و متحد تبدیل شوند. اگر قرار بر کشوری بودن این سازمان باشد ، آن نیز به سرنوشت همان سه نفر برگزیده برای صندوق ذخیره فرهنگیان و شورای عالی آموزش و پرورش ، مبتلا خواهد شد
2 - شرط مهم دیگر وجود و حاکمیت دموکراسی به عنوان سوپاپ اطمینانی برای پُر تعدادترین شاغلان در وزارت آموزش و پرورش است ، یک سازمانی مستقل که به آرای جمع احترام بگذارد و پای بند اصول حرفه ای باشد و گر نه هر نوع وابستگی ، آفت آن خواهد بود.
و اما انتظاراتِ تشکیل سازمان نظام معلمی را می توان از دریچه ای در موارد زیر خلاصه کرد :
1 – ابتدا انتظار تدوین اساسنامه ای برای مقبولیت سازمان است که شامل افرادی است که در تشکل های مختلف ، دیروز و امروز فعالیت
داشته اند و یا مدیر سایت صدای معلم که سالها با پرداختن به مسایل آموزش و پرورش اِشراف لازم را دارند.
سازمان نظام معلمی باید پشتوانه ای مستحکم و مدون با قابلیت اجرایی روان ، ارائه دهدکه قدرت دفاع از برنامه ها و اهداف و برنامه های خود را داشته باشد. یک برنامۀ کار کم نقص . بی نقص عرض نکردم ، چون با آغاز مسیر ، ناهمواری ها و سنگ و کلوخ ها مشخص و عیب یابی خواهد شد. در واقع به این مسیر همانند یک میدان مین گذاری شده با احتیاط ولی با اطمینان خاطر از توانمندی ها ، قدم گذاشته می شود.
کارشناسان امر باید بررسی نمایند که طرح نظام معلمی انجام شده در مهر سال 94 با نظارت مهدی نویدی ادهم که توسط احمد عابدینی در واحد کمیسیون برنامه های توسعه و منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش ، انجام شده است ، انتظارات معلمان و نیازهای امروز آنان را پاسخگوست یا خیر؟ مبادا با محدود و مقیّد کردن خود به طرحی که قابلیت و یا الزام عملیاتی شدن را نیافته است ، مسیر پیش رو را به خطا رویم که متأسفانه این کار یعنی اضافه شدن محدودیتی بر محدودیت های دیگر. طی طریق در این مسیر باید با چنان دوراندیشی و سبک و سنگین سازی اهداف انجام بگیرد که امکان هر نوع شکست و یا خاک خوردن آن را به پنج درصد احتمالات برساند و با قدرت اجرایی 95 درصد ، اعتماد ، اطمینان ، استقلال نظر و عمل معلمان را بیمه و تضمین نماید و گر نه اگر با عمل ناقص و یا ابتر خود باز به ساحل نجات نظام آموزشی نرسیم ، ارزش و باور و اعتماد معلمان دیگر هرگز قابل بازیابی و ترمیم نخواهد بود. ما حق نداریم در برهه هایی از زمان ، تکه هایی از یک پازل کامل نشده را پر نمائیم و با شادی و خوشحالی زایدالوصفی ، رشته های ایمان و اعتماد شغلی معلمان را بگسلیم.
2- به عنوان یک دبیر بازنشسته برای تمامی بازنشستگان فرهنگی دیروز و امروز جامعه نیز ، ضرورت همفکری و همیاری بر اساس تجربه و تفکر کمال یافته در این سازمان را ضروری می دانم. یعنی باید تعیین تکلیف نمود که آیا سازمان نظام معلمی فقط برای شاغلان لازم هست و یا درایت آن تا حدی است که از پتانسیل های ارزشی بازنشستگان فعال و مؤثر بر نظام آموزشی نیز بهره خواهد جست؟
3- انتظار دیگر از سازمان نظام معلمی ، استانی بودن آن است. همانند تشکیلات سابق گروه های آموزشی ، تمامی استانها و شهرهای کوچک و بزرگ کشور ، مجموعه ای از افراد را در دوره ها و رشته های گوناگون از بین خود برگزینند و آنان در ساختاری زنجیروار به هم متصل شوند تا به اعضای کشوری برسند. مجموعۀ فعالیت های حوزه هایی که نام بردم یعنی : تربیت معلم ، گروه های آموزشی ، آموزش ضمن خدمت ، تکنولوژی آموزشی ، پژوهش ، تألیف کتب درسی و تشخیص محتوای ضروری برای آن و نیازسنجی حرفه ای برای هر یک از این مقوله ها به طور منفک و پیوسته ، در این ساختار به صورت زیرمجموعه ، فعالیت نموده و از طریق اعضای کشوری با وزارتخانه مرتبط گردند. در تمثیلی می توان سازمان نظام معلمی کشوری را ملکه و مابقی را ، کارگران کندوی آموزش نامید که امید است فوری با چنین نامگذاری ، کسی برافروخته نگردد. هدف ترسیم راه و هدف سازمان است. اعضای استانی با استفاده از تکنولوژی ارتباطات ، فاصلۀ بین خود را به حداقل رسانیده و بدون نیاز به سفرهای غیرضرور و یا تشکیل جلسات و سمینارهای مرسوم ، به هم اندیشی و همفکری می رسند. تنها حوزه ای که نیازمند چنین جلساتی است تألیف کتب درسی و تشخیص محتوای ضروری برای آن است که بهتر است نیازسنجی برای آن بر اساس خواسته های تمامی استانها باشد تا به وحدت رویه دست یازند.
اگر قرار بر کشوری بودن این سازمان باشد ، آن نیز به سرنوشت همان سه نفر برگزیده برای صندوق ذخیره فرهنگیان و شورای عالی آموزش و پرورش ، مبتلا خواهد شد. یعنی فرهنگیان سراسر کشور نه آنان را خواهند شناخت و نه هیچ نوع بده بستان اطلاعاتی مفید مابین این افراد با زیرمجموعه ای که نمایندۀ آنان خوانده می شود ، خواهند داشت و همچنین اثرگذاری آنان بر حیطه های انتخاب شده غیر قابل تجربه هست. چون هر مجموعه ای حق قانونی دارد تا ابتدا نمایندۀ انتخابی حوزۀ خود را بشناسد و سپس به او اعتماد و اطمینان خاطر داشته باشد. تصور نمی کنم بجز همکاران و شاید همشهریان این شش تن ، مابقی فرهنگیان آنان را بشناسند و یا به آنان اعتماد داشته باشند.
4- انتظار بعدی ، ثابت نگه داشتن اعضای هر منطقه تا زمان مفید و مؤثر بودن بر اهداف سازمان است. با این روش افراد تشویق به رقابت و نمایش خلاقیت بیشتر می شوند. اعضای غیرکارآمد ، بدون هر نوع تعارف خود با قبول ناتوانی کنار روند و اعضای کارآمد بدون هر نوع تنگ نظری و بخل ، همیاری و حمایت شوند. مبادا همانند سرگروه های آموزشی بخواهیم دهه ها آنان را بدون داشتن انگیزه و قابلیت کیفیت بخشی حفظ نماییم. باید با درجاتی از شعور اجتماعی سازمان نظام معلمی اداره گردد که در آن برای افراد تنبل و بدون هدف و انگیزه ، جایی باقی نماند. این مهم با بالا بردن سطح علمی اعضای سازمان ،به طور اتومات شدنی است ، چون افراد بیسواد جرأت حضور در آن را نخواهند یافت.
5 - انتظار بعدی سیاسی نکردن سازمان نظام معلمی است. هر چند سیاسی کردن هر امری برای نظام سیاسی به منزلۀ تسلط بر حدود اختیارات آن حوزه است ، اما راه گشایی برای دخالتها و نفوذها و اثرگذاری های غیر تخصصی و غیرکارشناسی نیز هست و ما از این ناحیه در آموزش و پرورش کشور ضربه های عمیق بسیاری به جراحت داریم. سیاسی کردن آموزش ، فرصت طلبان مخرب را وارد عمل می سازد و آنان برای رسیدن به منافع خود از هیچ سوء استفاده ای ابزاری دریغ نمی ورزند. در انتظار بنشینید و ببینید چند مدیر کل استانی و یا منطقه ای و ناحیه ای برای شرکت در انتخابات نمایندگی مجلس ، فرهنگیان را نردبان موفقیت و محبوبیت و مقبولیت خویش قرار خواهند داد. این جریان یکی از محصولات سیاسی کاری در آموزش و پرورش است. اگر به نوع نظام آموزشی کشورهای برتر آموزشی از جمله ژاپن نگاهی بیفکنید ، آنها آموزش و پرورش را نه به صورت متمرکز از سوی مرجعی به نام دولت و وزارت آموزش و پرورش که به صورت سیاستگذاری منطقه ای هدایت می کنند.
6 - انتظار بعدی ایدئولوژیک نکردن خود سازمان و اعضای سازمان نظام معلمی در این راستاست. معلمان عضو سازمان در استانها و شهرهای مختلف ، یک بار به هنگام استخدام گزینش شده اند و صلاحیت اخلاقی و دینی آنان به اثبات رسیده است ، ما در پی خلق ارزش هستیم نه ضایع و تخدیر کردن شخصیت همکاران . پس انتخاب ما بر اساس سابقه خدمت و تخصص و دانش همکاران خواهد بود. نامزدها ابتدا در مدارس برای فعالیت صنفی مشخص و سپس از سوی متصدیان و معاونان آموزشی ادارات نواحی و مناطق و استانها ، هم اندیشی و تأیید خواهند شد . ارتباط متغیر مدرک تحصیلی در انتخاب اعضا نه بدان معنا که همگی دکتری و یا فوق لیسانس باشند ، که آن وقت مسیر ما ناخواسته جهت یافته می گردد، بلکه ترکیبی از هر مدرک. چون زوایای دردمندی و نگرش معلمان با مدارک مختلف ، متفاوت است و ما به همین ترکیب تفاوت ها نیازمندیم تا تفکری محدود و قالبی نسبت به هر حیطه ای نداشته باشیم. حذف سازمان نظام معلمی در مجموعۀ سیاست های سند تحول بنیادین ، به دلیل تعقیب و نیل به همین دو هدف یعنی شماره 5 و 6 بوده است .
7- انتظار بعدی نقش صرفا نظارتی وزارت آموزش و پرورش بر فعالیت سازمان نظام معلمی است. هر نوع نقش هدایتی و یا امنیتی ، باعث ایجاد محدودیت در عمل و نابودی تفکر و خلاقیت در آن خواهد شد. ما قصد آن داریم در این سازمان بتوانیم به پتانسیل های بالقوۀ نادیده گرفته شدۀ معلمان فرصت ظهور و بالفعلیت در آمدن دهیم ، قرار است سازمان موجب ایجاد تحولات درون ساختاری در نظام آموزشی گردد.
8 - انتظار بعدی سپردن عرصۀ تعلیم و تربیت به اهل فن یعنی خود معلمان است. این یک نهاد مدنی و صنفی است و ورود اغیار بدان یعنی آسیب زنی به حریم آن . من معلم هرگز مدعی کشیدن دندان فاسد و یا جراحی قلب بیماری نیستم ، مگر آن که با ایجاد فرصت تحصیل و برقراری عدالت آموزشی بنا به اراده و میل و توانم متخصص این دو رشته گردم ، که در گذشته چنین فرصتی برای ارتقای معلمان وجود داشت.
9 - علی پورسلیمان مدیر سایت صدای معلم در بخشی از یادداشت خود با عنوان " سازمان نظام معلمی را سیاسی نکنید " اشاره به نکته ای مهم اما واقعی دارند :
"بزرگترین و شاید مهم ترین آسیبی که سازمان نظام معلمی را تهدید میکند "بی تفاوتی" معلمان در مورد جایگاه و منزلت حرفه معلمی است ، بدون تردید بسیاری از معلمان طرح سازمان نظام معلمی را مطالعه نکرده و از سوی دیگر ممکن است " ایفای نقش" ناقص ، بد و کاسبکارانه سایر تشکلها این ذهنیت را برای آنان تداعی کرده است که سازمان نظام معلمی نیز چیزی در مایه این تشکلها است که میخواهد در جهت اهداف خویش آنان را مورد استفاده ابزاری قرار دهد." (1)
یقین مجموعۀ رفتارها و برخوردها و ناشنیده و نادیده انگاری های معلمان توسط مسئولان دولت و مجلس و.... در ایجاد و شدت یافتن این بی تفاوتی سهم بسزایی داشته است. یک انسان چرا رفلکس طبیعی خود را نسبت به پدیده ها و مسایل پیرامون خود را از دست می دهد ؟ عمدتا به دلیل هیچ شماری اطرافیان خود. معلمان از نردبان ترقی شدن نمایندگانی که به وقت نیازمندی به تک آرای آنان ، رگبار وعده و وعید خود را برای تهییج او جهت شرکت در انتخابات ، شلیک می نمایند و بعد از گذشتن از پل منتهی به صندلی مجلس ، فراموش می شوند ، بیزار و بی اعتماد و بی تفاوت گشته اند.
من نیز گِله از برخی همکاران دارم هر چند تلخ اما واقعیت جامعه ماست. کاش آن قدر که به پروندۀ خصوصی و یا سیاسی شخصیت ها و مهره های سوختۀ نظام آموزشی واکنش می دهید ، قدری نسبت به شغل و موقعیت و موجودیت خود حساسیت نشان دهید.
اگر شمای معلم نمی خواهید سازمان نظام معلمی به افرادی خاص و ناشناخته و ناتوان و غیرمتخصص سپرده شود ، پس باید قدری به مسئولیت و رسالت شغلی خود احترام بگذارید. شما چه سهمی ابتدا در تثبیت موجودیت این سازمان و سپس در پرمحتوا و غنابخشی آن می توانید داشته باشید؟ من شخصا به شرط تأمین انتظاراتم ، وجود چنین سازمانی را برای ارتقای سطح کیفی نظام آموزشی و مقبولیت تخصص و حرفه ای بودن شغل معلمی و نیل به رشد و توسعۀ پایدار در آموزش و پرورش می پذیرم. اما باید به شعور من معلم احترام گذاشته شود و اساسنامۀ آن و نحوۀ انتخاب اعضای آن به سمع و نظرم برسد. بدون مطالعه و اطلاع از محتوا و نوع فعالیت سازمان ، چگونه می توان آن را پذیرفت ؟
اگر توان اندیشۀ بیشتری را برای بیان نظراتم داشتم ، باز در این خصوص خواهم نگاشت. این مهم در سایۀ بیان نظرات شما مقدور است ، پس
سهم من معلم در تشکیل و تحقق اهداف سازمان نظام معلمی چیست ؟! این سازمان چرا باید تشکیل شود و چگونه مؤثرتر خواهد بود.؟
فراموش نکنیم بیان نظرات برای تبادل افکار و گفت و گوی کتبی و رسیدن به نتایج مطلوب تر است ، لذا بنده آنها را نقل کردم و شمای بزرگوار آنها را نقد و بررسی نمایید. ما باید قابلیت و توانمندی خود را به اثبات برسانیم و گر نه کسی آن را در وجود ما اقرار نخواهد کرد. سپاس
1 ) برای نگارش این متن از دو یادداشت علی پورسلیمان مدیر سایت صدای معلم ، استفاده نموده ام.
** سازمان نظام معلمی را سیاسی نکنید !
** سازمان نظام معلمی و احیای مرجعیت بر بادرفته .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">
با تغییر نظام آموزشی مدت آموزش در هنرستان ها از دو سال به سه سال افزایش یافت. این تغییرات شامل دروس کارگاهی و تئوری و نیز دروس عمومی و نحوه ارزشیابی دروس می شود.برخی دروس عمومی به هنرستان ها اضافه شده که انصافا مفید می باشد . دروسی مانند الزامات محیط کار انسان و محیط زیست بهداشت و سلامتی و...
البته نقدهای بسیاری نیز بر این تغییر سیستم وارد است که در این یادداشت به برخی از آن ها پرداخته شده است .
متاسفانه به روال سال های قبل هدایت دانش آموزان به رشته های هنرستانی غیر علمی است.
اکثر دانش آموزانی که در هنرستان ها ثبت نام می شوند ،از نظر پایه درسی ضعیف می باشند.تمرکز آموزش و پرورش روی دبیرستان ها به خصوص مدارس خاص است .
هنرستان ها فقط گسترش کمی پیدا کرده اند اصلا کیفیت آموزشی هنرستان ها برای آموزش و پرورش مهم نیست انگار سیاست بر این است که دانش آموزانی پایه درسی شان ضعیف می باشد به هنرستان فرستاده شوند و سه سالی سرگرم باشند و در آخر هم دیپلمی به آن ها داده شود.
دروس کارگاهی با سرفصل های جدید ارائه شده است اما امکانات کارگاهی متناسب با این سرفصل به روز نشده است .برای آموزش برخی پودمان ها هیچ ابزار و امکاناتی وجود ندارد و هنرآموزان مجبورند صرفا به آموزش مطالب تئوری بسنده کنند.
دوره های آموزش های ضمن خدمت کافی نیز برای هنرآموزان برگزار نگردیده است.
ارزشیابی در این سیستم اصلا جدی و واقعی نیست. قالب اکثر دروس به صورت پودمانی درآمده است. کلیه دروس کارگاهی ،فیزیک، ریاضی، شیمی ،دانش فنی و....همه به صورت پودمانی است.
در پایان سال فقط برای هفت درس آزمون برگزار می شود. کتاب دروس پودمانی به پنج پودمان تقسیم شده و دبیر در پایان هر پودمان آزمون برگزار می کند و برگه های آزمون نیز بایگانی نمی شود.
هنرجو اگر نمره قبولی کسب نکند حق دارد مجددا امتحان بدهد .برخی از هنرجویان با سوءاستفاده از این قانون بدون هیچ آمادگی سرجلسه حضور می یابند و برگه سفید تحویل می دهند یا غیبت می کنند و یا به راحتی تقلب می کنند چراکه در صورت گرفتار شدن مجددا امتحان خواهند داد.
برخی از دبیران و هنرآموزان نیز برای اینکه زحمت امتحان مجدد را نداشته باشند به همه هنرجویان نمره قبولی می دهند.
در دروس غیر پودمانی هم ضریب ارزشیابی پایانی از ۶ به چهار کاهش یافته است .برخی دانش آموزان که نمره نیمسال و مستمر آن ها (نمره ای که هیچ نظارتی روی آن وجود ندارد و برگه ای بایگانی نمی شود)بالای پانزده باشد با کسب نمره پایانی کمتر از پنج نیز قبول می شوند! امتحانات نهایی سال آخر هنرستان هم برداشته شده است. با این قوانین تقریبا به همه هنرجویان دیپلم اهدا می شود!
جالب اینجاست با این کیفیت ارزشیابی برای ورود به دانشگاه کنکوری نیز وجود ندارد و صرفا شرط معدل وجود دارد.
آیا واقعا این رویه ها و قوانین به نفع آموزش و پرورش نسل آینده ساز است؟
امیدوارم همکاران عزیز با نظرات خوب خود اگر موارد دیگری به نظرشان می رسد بیان نمایند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در این گزارش ضمن اشاره به پیشنهاد حجت الاسلام علی ذوعلم رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و نیز نقد عملکرد ایشان زمانی که مسئولیت تولید سند برنامه درسی را داشته آمده است :
" حجتالاسلام علی ذوعلم این هنر را داشتهاند که مسئولیت تولید سند برنامه درسی را به عهده بگیرند و به این مسئولیت ببالند. نتیجۀ کار ایشان در عمل، به مرگ تخصص و رشته مطالعات برنامۀ درسی موسوم گشت.
سند برنامه درسی ملی تولید شده توسط ذوعلم با دستورات اعجابآور وزیر وقت، آقای حاجی بابایی پیکر آموزش و پرورش را در آماج تیرهای بیمبالاتی علمی و فنی قرار داد.
در سند برنامه درسی ای که مدیریت تولید آن با علی ذوعلم بوده است، دست ذینفعان برنامههای درسی از نقشآفرینی در آن کوتاه بوده است. در تدوین سند برنامه درسی ملی، خانوادهها، معلمان، جوامع محلی حتی حضور حداقلی هم نداشتهاند. "
« حسین خنیفر » رئیس دانشگاه فرهنگیان در گفت و گو با تسنیم بیان کرد :با اساتید فعلی و امکانات مراکز این دانشگاه میتوانیم متولی این کار شویم اما ابتدا نیاز است با وزارت آموزش و پرورش به توافق برسیم چون سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی هم مدعی است که آموزشهای ضمن خدمت معلمان باید به آنها واگذار شود. "
« حجت الله بنیادی » در گفت و گو با ایسنا ضمن غیرقانونی بودن پیشنهاد حجت الاسلام ذوعلم در مورد واگذاری اجرای آموزش ضمن خدمت معلمان به سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی گفته است :
" خیز سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی برای اجرای دورههای توانمندسازی از یک سو و تعیین دانشگاه فرهنگیان به عنوان مأمور و متولی اصلی بهسازی و توانمندسازی معلمان در اساسنامه این دانشگاه از سوی دیگر، از جمله موضوعات مهم نیازمند تأمل، بررسی و نگرش جامع و فرابخشی است.
بر مبنای نگرشهای نوین مدیریت منابع انسانی و سند تحول بنیادین، مهمترین اصل و اولین گام برای تربیت، بهسازی و توانمندسازی معلمان، احصای شایستگیهای حرفهای و تدوین الگوی شایستگی معلمان است. دانشگاه فرهنگیان با برنامه ریزی و تلاش چند ساله برای تدوین و تصویب الگوی شایستگی حرفه ای معلمان، بهترین و توانمندترین مرجع برای بهسازی و توانمندسازی معلمان است."
نکته مهم آن است که بنیادی بر خلاف نظر رئیس دانشگاه فرهنگیان که امکانات دانشگاه فرهنگیان را کافی برای اجرای این مهم دانسته است تصریح می کند که دانشگاه فرهنگیان با مشکلاتی جدی مانند فضا، بودجه، کمبود اعضای هیئت علمی و برخی نگرشهای مدیریتی رو به رو است و اهتمام جدی تاکنون در این مورد تاکنون صورت نگرفته است .
حجت الله بنیادی در این گفت و گو خود را کارشناس و پژوهشگر حوزه آموزش و پرورش معرفی می کند در حالی که ایشان در حال حاضر مدیر کل شاهد و امور ایثارگران در دانشگاه فرهنگیان می باشد .
« صدای معلم » پیش تر نوشت : ( این جا )
با توجه به تجارب 4 دهه در تاریخ آموزش و پرورش تنها مرجعی که می تواند نیازهای معلمان در زمینه تدریس را تشخیص داده و دانش آنان را به روز آوری کند خود معلمان هستند .
« سازمان نظام معلمی » به عنوان نهاد تخصصی و حرفه ای معلمان صلاحیت این کار را داشته و در شرح وظایف این سازمان نیز به آن اشاره گردیده است . "
ماده 3 از وظایف و اختیارات سازمان نظام معلمی عنوان می کند :
1.همکاری در سنجش صلاحیت های تخصصی و حرفه ای معلمان ، با ملاک ها ، شاخص ها و استانداردهای تعیین شده در شورای عالی آموزش و پرورش
همچنین بند 4 از این ماده تصریح می کند :
" همکاری در نظارت بر کیفیت کار تخصصی و حرفه ای معلمان و نظارت بر فعالیت های معلمان در امور کمک آموزشی و نحوه تبلیغات و آگهی های رسانه ای امور آموزشی و کمک آموزشی ، بر اساس استانداردهای مورد تایید وزارت آموزش و پرورش
و بند 6 از وظایف و اختیارات سازمان نظام معلمی :
" اجرای برنامه های آموزشی مداوم ، بازآموزی و توانمند سازی معلمان و ارتقای صلاحیت ها و دانش حرفه ای آنان بر اساس استانداردهای مورد تایید وزارت آموزش و پرورش
سخنان بنیادی را می خوانیم :
اوایل خرداد ماه جاری، ذوعلم، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، از ارائه پیشنهادی به وزیر آموزش و پرورش برای در اختیار گرفتن تمام دورههای ضمن خدمت معلمان به وسیله این سازمان خبر داده و گفته بود که «با توجه به اینکه شبکه معاونان پژوهشی، مولفان کتاب درسی و کارشناسان سازمان پژوهش را در اختیار داریم، میتوانیم آموزشهای ضمن خدمت را به طور یکپارچه در اختیار بگیریم؛ در این مسیر از ظرفیت دانشگاه فرهنگیان و معلمان توانمند هم بهره میگیریم.»
حجتاله بنیادی، کارشناس و پژوهشگر حوزه آموزش و پرورش در گفتوگو با ایسنا، در واکنش به اظهارات رئیس سازمان پژوهش و پیشنهاد واگذاری ضمن خدمت فرهنگیان به این سازمان اظهار کرد: توانمندی و انگیزه معلمان، دو اصل اساسی در پیشرفت آموزش و پرورش است که توجه دقیق و درست به آنها از وظایف و مأموریتهای کلان وزارت آموزش و پرورش محسوب میشود. توانمندسازی معلمان، مهمترین راهبرد و سریعترین راهکار ارتقاء و رشد نظام تعلیم و تربیت و رشد و توسعه همه جانبه کشور است.
وی افزود: ارتقای دانش، مهارت و شایستگی حرفهای معلمان یکی از محورهای مهم بهبود کیفیت تعلیم و تربیت و آنچنان با اهمیت است که ضعف سایر عوامل آموزشی و پرورشی را میتواند تا حد زیادی جبران کند. توانمندسازی و توسعه حرفهای معلمان یک چرخه بی پایان است که با تربیت معلم پیش از خدمت آغاز شده و تا پایان خدمت معلمی و حتی پایان عمر یک معلم ادامه مییابد. بنابراین مدیریت و مسئولیت این چرخه با هیچ استدلالی نمیتواند در دو بخش مجزا و با دو سازو کار متفاوت صورت پذیرد.
دانشگاه فرهنگیان، مرجع تربیت و بهسازی منابع انسانی آموزش و پرورش
این کارشناس و پژوهشگر حوزه آموزش و پرورش با اشاره به حذف مرکز برنامهریزی و آموزش نیروی انسانی در تغییرات اخیر ساختار سازمانی حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش گفت: با این وجود، خیز سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی برای اجرای دورههای توانمندسازی از یک سو و تعیین دانشگاه فرهنگیان به عنوان مأمور و متولی اصلی بهسازی و توانمندسازی معلمان در اساسنامه این دانشگاه از سوی دیگر، از جمله موضوعات مهم نیازمند تأمل، بررسی و نگرش جامع و فرابخشی است.
بنیادی ادامه داد: بر مبنای نگرشهای نوین مدیریت منابع انسانی و سند تحول بنیادین، مهمترین اصل و اولین گام برای تربیت، بهسازی و توانمندسازی معلمان، احصای شایستگیهای حرفهای و تدوین الگوی شایستگی معلمان است. دانشگاه فرهنگیان با برنامه ریزی و تلاش چند ساله برای تدوین و تصویب الگوی شایستگی حرفه ای معلمان، بهترین و توانمندترین مرجع برای بهسازی و توانمندسازی معلمان است.
ورود بخشهای دیگر آموزش و پرورش برای توانمندسازی معلمان، فاقد توجیه علمی و قانونی
وی تاکید کرد که به جرأت میتوان ادعا کرد مهمترین حسن اساسنامه دانشگاه فرهنگیان، تعیین مرجعیت این دانشگاه برای تربیت و بهسازی منابع انسانی آموزش و پرورش است. هر چند که این دانشگاه به دلیل تنگنای فضا، بودجه، کمبود اعضای هیئت علمی و برخی نگرشهای مدیریتی به طور جدی به انجام این مأموریت مهم اهتمام نکرده است، لکن ورود هر بخش دیگری از آموزش و پرورش برای بهسازی و توانمندسازی معلمان فاقد توجیه علمی و قانونی است و ناشی از نگرش نازل و سطح پایین به توانمندسازی معلمان و ارتقای شایستگی حرفهای معلمان است.
این کارشناس و پژوهشگر حوزه آموزش و پرورش با بیان اینکه مطابق اساسنامه دانشگاه فرهنگیان، مسئولیت آموزش کارکنان وزارت آموزش و پرورش به این دانشگاه سپرده شده است گفت: در ماده (۱) اساسنامه دانشگاه آورده شده است؛ «دانشگاه فرهنگیان، دانشگاهی است برای تأمین، تربیت و توانمندسازی منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش، پیشرو در آموزش، پژوهش، … وابسته به وزارت آموزش و پرورش که با اهداف… و قوانین و مقررات مربوط اداره می شود.».
بنیادی ادامه داد: در بند (۲) ماده (۲) مربوط به اهداف نیز یکی از اهداف تأسیس این دانشگاه؛ «تربیت، توانمندسازی و ارتقای شایستگیهای عمومی، تخصصی و حرفهای منابع انسانی با تأکید جامعه ذکر شده است. همچنین در بند دو ماده (۳) و در وظایف و اختیارات این دانشگاه «توانمندسازی و ارتقای سطح تربیتی، دانشی و مهارتی فرهنگیان ازطریق آموزشهای کوتاه مدت» ذکر شده است. با وجود چنین تصریح و تأکیدی در اساسنامه دانشگاه فرهنگیان مبنی بر مسئولیت دانشگاه فرهنگیان برای برگزاری (نیاز سنجی، طراحی، اجرا و..) دورههای آموزش کوتاه مدت معلمان به اظهار نظر برخی مدیران سازمان پژوهش و ارائه پیشنهاد برای اجرای دورههای ضمن خدمت توسط آن سازمان جای تأمل و تعجب دارد. پیشنهاد سازمان پژوهش مبنی بر واگذاری آموزش و ضمن خدمت معلمان در تناقض و تعارض با اساسنامه دانشگاه فرهنگیان و ورود به حیطه مأموریت های این دانشگاه است.
وی با اشاره به اینکه یکی از مؤلفههای مهم در کیفیت و اثربخشی هر دوره آموزشی، استاد و مدرس آن دوره است اظهار کرد: تا کنون به دلایل نبود یک نظام منسجم برای آموزش معلمان، ساز و کار شفاف و معینی برای تأمین استادان توانمند برای دورههای ضمن خدمت وجود نداشته است و معمولاً از میان خود معلمان همان رشته درسی که دارای مدارک فوق لیسانس یا دکتری هستند انتخاب میشوند. تعداد قابل توجه و رو به افزایش اعضای هیئت علمی و استادان دانشگاه فرهنگیان (حداقل ۱۰ برابر سازمان پژوهش) و امکان جذب عضو هیئت علمی متناسب با نیازهای آموزش و پرورش برای بهسازی و توانمندسازی معلمان از نقاط قوت دانشگاه در تأمین اساتید شایسته برای دوره های توانمندسازی معلمان است. علاوه بر اعضای هیأت علمی، فضا و امکانات فیزیکی، برنامه ها و محتوایهای آموزشی که در دانشگاه فرهنگیان وجود دارد و یا ایجاد خواهد شد، از مزیتهای دانشگاه فرهنگیان در مقایسه با سازمان پژوهش است.
این کارشناس و پژوهشگر حوزه آموزش و پرورش با بیان اینکه مطابق اساسنامه سازمان پژوهش، این سازمان موظف است در امر تربیت کارشناسان (مرتبط با حوزه برنامه ریزی آموزشی)، اجرای برنامههای کارورزی و تعامل و نظرخواهی از معلمان و ایجاد شرایط مشارکت آنان در تدوین برنامهها اقدام کند عنوان کرد: توانمندسازی و بهسازی منابع انسانی آموزش و پرورش، موضوعی گسترده و فراگیر است که نمیتوان آن را معادل تربیت کارشناس دانست و بر عهده سازمان پژوهش نهاد.
بنیادی افزود: از طرفی وظیفه تربیت کارشناس در اساسنامه این سازمان از سال ها قبل وجود داشته است، ولی هیچگاه مستندی برای واگذاری توانمندسازی معلمان به این سازمان نبوده و نمیتواند باشد. ورود این گونه سازمان پژوهش به موضوع توانمندسازی معلمان، حاکی از نگرش محدود و بسته به توانمندسازی معلمان و معادل دانستن آن با برگزاری دورههای روش تدریس کتب درسی است.
وی به سابقه تأسیس و راه اندازی دانشگاه فرهنگیان در سال ۱۳۹۱ اشاره کرد و گفت: دو مسئولیت و مأموریت مهم «توانمندسازی منابع انسانی آموزش و پرورش» و «انجام مطالعات و پژوهش های کاربردی و تولید دانش مورد نیاز وزارت آموزش و پرورش» برای دانشگاه فرهنگیان تعریف شده است. از آنجا که وجود واحدهای موازی در یک سازمان یکی از آفتهای مهم در پیشرفت سازمان و انجام مأموریتها و وظایف است، جانمایی مناسب دانشگاه فرهنگیان در ساختار سازمانی آموزش و پرورش و حذف واحدهایی که به موازات این دانشگاه فعالیت میکنند یکی از ضرورت های مهم آموزش و پرورش است که تا کنون به آن پرداخته نشده است.
این کارشناس و پژوهشگر حوزه آموزش و پرورش اضافه کرد: جانمایی مناسب دانشگاه فرهنگیان در ساختار اجرایی، پژوهشی و بینالمللی وزارت آموزش و پرورش موجب ممانعت از موازی کاری ها و افزایش بهره وری و به خصوص تجمیع امور مربوط به تربیت و توانمندسازی منابع انسانی و پژوهشهای راهبردی در آموزش و پرروش میشود.
بنیادی با اشاره به اینکه علاوه بر اینها، سازمان پژوهش برای انجام وظیفه اصلی خود یعنی برنامه ریزی آموزشی و تهیه و تولید برنامههای درسی و آموزشی نیازمند مشارکت دانشگاه فرهنگیان و استفاده از ظرفیت استادان این دانشگاه است گفت: قرار گرفتن سازمان پژوهش به عنوان زیر مجموعه دانشگاه فرهنگیان میتواند علاوه بر مدیریت یکپارچه امور پژوهشی و حذف فعالیتهای موازی که در حوزه پژوهش در این سازمان وجود دارد، گامی مهم در ارتقای کیفیت خدمات و انجام بهتر مأموریتهای این سازمان باشد.
پایان گزارش/