صدای معلم :
لازم به توضیح است علی رغم اننشار نامه ها و مطالب انتقادی در مورد وضعیت هنرستان های فنی و کار و دانش در این رسانه تاکنون اداره کل دفتر آموزشهای کار و دانش وزارت آموزش و پرورش و سایر مسئولان نسبت به مسائل مطروحه پاسخ گو نبوده اند .
« صدای معلم » آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
برگ نوا تبه شد و ساز طرب نماند ای چنگ ناله برکش و ای دف خروش کن
در چهار مقاله نظامی عروضی واقعه ای توصیف شده است که خلاصه اش چنین است :
پادشاه سامانی ، امیرنصر ، با ملازمان و خدمه برای تفریح از بخارا به هرات رفته بود ، به دلیل آب و هوای خوش و تفرجگاه زیبا ، این سفر به درازا می کشد . خدمتکاران و همراهان از دوری خانواده دلتنگ می شوند و تمایل به بازگشت به بخارا دارند ولی جرات ندارند به امیر خواسته خود را بگویند . از این رو دست به دامان رودکی – شاعر معروف قرن چهارم - می شوند که از ملازمان شاه در این سفر است . رودکی چنگ برمی گیرد و می نوازد و شعر دل انگیز « بوی جوی مولیان را » با صدایی خوش می خواند تا شاه را به سوی بخارا ترغیب کند . شعر و آواز و نوای چنگ آن چنان شاه را منقلب می کنند که فوری از جا برمی خیزد و پای در رکاب می گذارد و قصد رفتن به بخارا می کند و.....
اگر حتی این روایت به گونه ای اغراق آمیز توصیف شده باشد و خطای تاریخی هم در آن باشد اما یک پیام را منتقل می کند :
تاثیر موسیقی و صوت خوش بر انسان .
در ادبیات ما از تاثیر موسیقی بسیار گفته اند . سعدی و حافظ هم از تاثیر موسیقی غافل نبوده اند .
اُشتر به شعر عرب در حالت است و طَرب // گر ذوق نیست ترا گژ طبع جانوری ( سعدی )
رَباب و چنگ به بانگ بلند می گویند // که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید ( حافظ )
موسیقی یکی از قدیمی ترین هنرها در جوامع بشری بوده است . استفاده از موسیقی در کلیسا و نیز در ایران پیش از اسلام ، سرودهای مذهبی گاثها ، مؤید این نکته است که موسیقی کارکردهای مذهبی داشته است . در خواندن اشعار حماسی نیز موسیقی برای تاثیرگذاری بیشتر به کار گرفته می شد . بعدها در هنر تعزیه نیز تاثیرپذیری از موسیقی را می بینیم .در خواندن ادعیه ، اذان ، مدیحه و نوحه سرایی همه به نوعی از موسیقی الهام می گیرند .
حضور خوانندگان و نوازندگان در دربارها و همراهی شعر با موسیقی مؤید این واقعیت است که هنر موسیقی در فرهنگ ما پیشینه دارد. تاثیر موسیقی در فیلم و نمایش نیز غیرقابل انکارست .
امروزه بسیاری از روانشناسان بر این باورند که موسیقی در افزایش مهارت های یادگیری ، اجتماعی و رشد عاطفی کودک مؤثر است . در مهدکودک ها و در برنامه های آموزشی کودکان ، بسیاری از آموزه های تربیتی را در قالب شعر به کودکان آموزش می دهند. زیرا داشتن ریتم و وزن ، کودک را به وجد می آورد .
همان طور که از دیدن یک منظره زیبا ، یک اثر هنری مانند تابلو ، مجسمه و حتی خط زیبا ، لذت بصری برای انسان حاصل می شود ، از شنیدن یک صوت دل انگیز و نوای موسیقی نیز ، احساس خوشایندی به انسان دست می دهد . همین امر موجب شده است که موسیقی را غذای روح بنامیم . امروزه استفاده از موسیقی درمانی ، یکی از شیوه های کاربردی در حوزه روانشناسی است .
جایگاه موسیقی در نظام آموزشی
در بسیاری از کشورها در برنامه آموزشی مدارس ، درسی با عنوان هنر گنجانده می شود که موسیقی هم در آن مجموعه جا می گیرد . دانش آموزان می توانند بنا به سلیقه خود یک رشته از مجموعه هنر را انتخاب کنند و آموزش ببینند. .
در نظام آموزشی ما نه واحد درسی به عنوان موسیقی تعیین شده و نه استفاده از موسیقی را در مدارس مجاز کرده ایم . اصولا صحبت از موسیقی در مدارس به گونه ای تابو محسوب می شود .
در مدارس ما برای اجرای هرگونه مراسم سوگواری ، روضه خوانی ، برگزاری احیا ، راهیان نور ، دعوت از کارشناس دینی و برنامه هایی از این قبیل هیچ محدودیتی نیست اما اجرای یک سرود ملی میهنی امکان پذیر نیست .حتی به مناسبت جشن نوروز هم صدای ساز و آوازی به گوش نمی رسد .
مراسم صبحگاهی می تواند با یک موزیک شاد و یا نرمش همراه با موزیک ، در آغاز روز ، انرژی مثبتی برای دانش آموزان ایجاد کند اما این مراسم به صورت خشک و رسمی برگزار می شود. دانش آموزان خواب آلود به اجبار باید در این صف حضور یابند . دعای روز هفته را بخوانند و نصایح معاون پرورشی یا معاون آموزشی را بشنوند . در مناسبت های خاص شعار« مرگ بر .... » هم سر می دهند .
اگر هم برنامه ای به مناسبت های اعیاد مذهبی در مدارس برگزار شود ، تنها هنر مجاز در این برنامه ها ، مداحی است ؛ این برنامه ها معمولا با ذائقه مدیران و معاونان پرورشی اجرا می شود اما واقعیت این است که سلیقه اغلب نوجوانان با سلیقه معاونت های پرورشی ، تفاوت های زیادی دارد .
نتایج کارهای فرهنگی در حدود چهل سال بعد از انقلاب ، نشان می دهند معاونت های پرورشی نتوانسته اند بر ذوق و سلیقه نوجوانان تاثیرگذار باشند. این را از پوشش ظاهری دانش آموزان در خارج از مدارس و سلیقه آنان در انتخاب موسیقی ، مدل مو و لباس به خوبی می توان مشاهده نمود .
حدود چهل سال است که نظام آموزشی مدعی است شیوه های تعلیم و تربیت دینی را اجرا می کند و با این هدف ، صدای هر سازی را خفه کرده اند . حتی در جشن ها و مناسبت های خاص ، یک سرود میهنی در مدارس طنین انداز نمی شود .
واقعیت انکار ناپذیر اینست که نظام آموزشی با دیدگاه های صرفا ایدئولوژیک نتوانسته است الگوهایی مناسب در حوزه هنر ارائه دهد . تربیت دینی نه تنها در مدارس که از تمام رسانه های کشور به ویژه صدا و سیما به وفور تبلیغ می شود اما این حجم از تبلیغات در راستای یک سلیقه است و تاکنون نتوانسته است با ذائقه اغلب جوانان همسو شود . سلیقه ای که موسیقی و برنامه های مورد پسند اغلب جوانان را ممنوع می داند . مجموع این محدودیت ها ، اشتیاق نوجوانان را به موسیقی بیشتر کرده است . استقبال نوجوانان از آموزشگاه های خصوصی موسیقی گویای این واقعیت است.
در حالی که برای برگزاری اردوهای راهیان نور برنامه ریزی های ویژه صورت می گیرد و معمولا کلاس های درس یک روز کامل تعطیل می شود و برای برنامه های سوگواری نیز برنامه ریزی صورت می گیرد ولی هیچ گاه برای یک اجرای موسیقی و سرود در مدارس برنامه ریزی نمی شود .
نشاط را به مدارس بیاوریم
بدیهی است وضعیت موسیقی در مدارس ، تحت تاثیر وضعیت موسیقی در کل جامعه است . سیاست گذاران فرهنگی تا کنون نتوانسته اند با موسیقی برخورد درستی داشته باشند .
حدود چهل سال است صدا و سیما تکلیف خود را با موسیقی روشن نکرده است . هنوز در سیمای جمهوری اسلامی ، آلات موسیقی در لابه لای گل ها پنهان می گردند که دیده نشوند اما صدایشان شنیده می شود !
هنوز در شهرستان ها مجوز برگزاری کنسرت - بعد از طی مراحل قانونی - لغو می شود و هیچ مرجع قانونی در این زمینه پاسخگو نیست. ظاهرا کسانی قدرت لغو موسیقی را دارند که قدرت اجرایی شان بالاتر از نهادهای فرهنگی مجوز دهنده است !!
هنوز نهادهای سیاست گذار در حوزه فرهنگ ، امکان ورود استادان و کارشناسان برجسته موسیقی را ، به رسانه فراهم نمی کنند . علاوه بر اینها بعضی از هنرمندان را تحریم هم می کنند .
در حالی که در اغلب شبکه های صدا و سیما میزگردها و پرسش و پاسخ های فقهی به تکرار برگزار می شود ، برنامه های تخصصی در حوزه موسیقی به ندرت برگزار می گردد .
اعمال سیاست های سختگیرانه در برخورد با هنر و به ویژه موسیقی ، زمینه رواج هنرهای کم مایه و ضعیف را فراهم می کند . همان چیزی که آن را موسیقی زیرزمینی می نامیم . هر چه محدودیت ها در یک جامعه بیشتر شوند ، زیرزمینی ها هم بیشتر رشد خواهند کرد .
بدیهی است با این نوع سیاست گذاری های فرهنگی در جامعه ، مدارس که تابع قوانین سختگیرانه تری هستند ، نسبت به موسیقی ، محافطه کارتر از دیگران عمل می کنند.
نظام آموزشی ما به تحولی بنیادین نیازمند است . هم در شیوه های آموزش ، هم در محتوای کتابهای درسی و هم در سلیقه های فرهنگی حاکم بر این نهاد .
مؤلفان کتاب های درسی ، انبوهی از معلومات را به صورت محفوظات برای دانش آموزان تدارک دیده اند که بخش زیادی از آنها کاربردی نیستند و موجب خستگی دانش آموزان می شوند .
با این راهکارها می توان تا حدودی فضای مدارس را شاد کرد :
* استفاده از موسیقی و یا خواندن سرود محلی در برنامه های صبحگاهی یا مناسبت های ملی
* پژوهش گروهی در زمینه موسیقی اقوام ( در درسهایی مثل علوم اجتماعی ، درس آزاد کتاب فارسی و کتاب نگارش )
* نواختن یک ساز در برنامه های مناسبتی توسط نوجوانانی که در نواختن ساز مهارت دارند
* طرح موضوعاتی در ارتباط با موسیقی در کتاب های درسی مانند ارتباط شعر و موسیقی ، تاثیر موسیقی بر انسان ، آشنایی با پیشینه موسیقی و.....
* تشکیل گروه های هنری در رشته های مختلف
* پخش موسیقی مناسب با فضای مدرسه در زنگ تفریح
* برگزاری مسابقات هنری ، ورزشی ، کتابخوانی و.....
* استفاده از رنگ های شاد در فضای مدرسه
* حذف شعار ( مرگ بر .... ) از مدارس
البته برگزاری بسیاری از این برنامه ها نیازمند بودجه اضافی است که معمولا در مدارس دولتی تامین نمی شود .
اگر متولیان فرهنگی جامعه بتوانند با اجرای سیاست های مناسب ، نشاط اجتماعی را افزایش دهند ، طبعا این نشاط به مدارس و دانشگاه ها هم خواهد رسید .
البته نشاط اجتماعی ، محصول عوامل متعددی است که مهمترین آنها وضعیت اقتصادی ، آزادی های فردی و اجتماعی و چشم اندازی روشن برای جوانان در حوزه اشتغال ، مسکن و ازدواج می باشد .
در هر صورت سیاست های فرهنگی حاکم بر جامعه ، به بازنگری اساسی نیاز دارد .
در حوزه شعر ، موسیقی ، طنز ، نقد ، نویسندگی و ... باید به نگرش های متفاوت هم فرصتی برای اظهار نظر داد . تریبون های رسانه ها ، تا ابد نمی توانند در اختیار یک گروه خاص باشند .
اجازه دهیم صداهای دیگر اندیشمندان و صاحبنظران هم شنیده شود . جامعه امروز به دلیل شرایط بد اقتصادی و بحران هایی که از سر گذرانده است ، بیش از پیش به شادی نیاز دارد . سیاست گذاران فرهنگی اگر نمی توانند برای مردم شادی بیافرینند ، حداقل اجازه خلق شادی های کوچک را از مردم نگیرند .
بگذاریم که احساس هوایی بخورد ....
صدای معلم :
کلیپ کوتاهی که در پایین مشاهده می کنید متعلق به "منوچهر پرخیده" است که در ماه های اخیر شروع به خواندن "ربنا" و آهنگ های سنتی و معروف کرده است .
حالا همین شخص در ساری مجوز برگزاری کنسرت گرفته و بلیط های خود را با قیمت پنجاه تا صد هزار تومان به فروش رسانده است...
کلیپ را مشاهده فرمایید .
گروه رسانه/
به نام خدا
فراخوان ارسال مقاله ویژه فرهنگیان
بررسی چالش ها و امکان های اصلاحات آموزشی در مدرسه و در نظام آموزشی ایران بی شک نیازمند مشارکت موثر همکاران فرهنگی است .
بدین وسیله انجمن فلسفه تعلیم و تربیت و دانشگاه تهران ای کلیه نیروهای شاغل در عرصه آموزش و پرورش عمومی مشتمل بر معلمان ، مدیران ، کادر اداری مدرسه ، کارشناسان و مدیران حوزه های اجرایی و تصمیم گیری ، برای شرکت و ارسال مقاله دعوت می کند .
محورهای سه گانه همایش عبارتند از :
- تبیین فلسفی - بنیادی اصلاحات آموزشی
-تبیین فلسفی چالش های اصلاحات آموزشی و پرورشی در ایران
- تبیین و نقد تلاش های اصلاح گرانه در عرصه آموزش و پرورش رسمی و غیررسمی ایران
ذیل محور سوم زیر محورهای موضوعی زیر با توجه فعالیت همکاران فرهنگی تعریف شده است :
الف - بررسی و ارزیابی طرح های مصوب در حال اجرا یا اجرا شده در مدارس : طرح مداوم ، طرح تعالی ، طرح تدبیر ، طرح کرامت و...
ب- چالش های اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش پ
* چالش های عنلی اجرای سند در عرصه مدرسه
*چالش های اجرای سند تحول در عرضه ادارات حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش
ج- چالش های مدرسه در مواجهه با حوزه های ستادی
*موانع اصلاح گری در مدرسه در تعامل با حوزه های اداری
*موانع اصلاح گری در مدرسه در تعامل با نیروهای مدرسه ، والدین و...
*چالش های سیاست گزاری در عملکرد مدرسه
*چالش های تمرکز زدایی و امکان های تمرکززدایی در مدرسه و در سطوح اداری
د-چالش های تمرکززدایی و امکان تمرکز زدایی در مدرسه و در سطوح اداری
د-ظرفیت های موجود مدرسه و بخش های مختلف ساختار آموزش و پرورش برای اصلاحات آموزشی
ه - روایت گری تجربه های اصلاح گری در مدرسه : کامیابی و ناکامی ها
آخرین تاریخ ارسال چکیده مقاله و روایت ها پایان شهریور ماه 1398
با احترام - دبیرخانه همایش دهم - مرداد 1398
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه ی زیر توسط جمعی از مدیران مدارس در آموزش و پرورش لرستان برای صدای معلم ارسال گردیده است .
این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
یادگیری یک زبان خارجی در دوران بزرگسالی سخت میشود. اما اگر یادگیری با ورزش و نرمش توام باشد این روند ممکن است تسهیل شود.
گزارشی از یک تحقیق جدید میگوید که حرکات ورزشی در خلال کلاس درس توانایی افراد برای حفظ و به خاطرسپاری و فهم لغات جدید را تقویت میکند. یافتهها ، شواهدی به دست میدهند که نشان میدهد برای فعال کردن و درگیر کردن مغز بایستی بدنمان را حرکت دهیم.
در سالهای اخیر تعداد زیادی از مطالعات انجام شده روی حیوانات و انسانها نشان داده است که در صورت ورزش هم، یادگیری افراد متفاوت از یکدیگر است. برای نمونه، جوندگان آزمایشگاهی که به چرخهای دوار دسترسی دارند حافظه بهتری نسبت به آنهایی که در یک جا ساکن میمانند نشان میدهند. و دانش آموزانی که در انواعی از فعالیتهای فیزیکی در مدرسه شرکت کنند همواره عملکرد بهتری در امتحانات درسی دارند.
بیشتر دانشمندان فکر میکنند که ورزش بیولوژی مغز را به صورتی تغییر میدهد که باعث انعطاف بیشتر و افزایش قدرت دریافت اطلاعات جدید آن میشود، فرآیندی که دانشمندان از آن به انعطاف پذیری مغز تعبیر میکنند.
اما سوالات زیادی در باره حرکت و یادگیری هنوز بیجواب مانده است: اینکه ورزش قبل از آموزش مفید است یا در طول آن و یا بعد از آن. همچنین چه مقدار و چه نوع ورزشی ممکن است بهتر باشد.
بنابراین برای تحقیق جدید که اخیرا توسط کتابخانه عمومی علوم (PLOS ONE) در بریتانیا منتشر شده است محققانی از چین و ایتالیا توجه خود را روی یادگیری زبان و مغز افراد برزگسال متمرکز کردهاند.
یادگیری زبان موضوعی جذاب است. تقریبا همه ما در سنین کودکی زبان اول یعنی مادری خود را به آسانی فرا می گیریم. ما مجبور نیستیم که آموزش رسمی ببینیم، به راحتی و بدون زحمت کلمات و مفاهیم را جذب و یاد میگیریم.
اما قبل از اینکه به بزرگسالی قدم بگذاریم، مغز به طور کلی شروع به از دست دادن مقداری از توانایی زبانی مادرزادی خود می کند. مغز در نواحی که مربوط به زبان می شود انعطاف کمتری از خود نشان میدهد. در نتیجه برای بیشتر ما یادگیری یک زبان دوم بعد از دوران کودکی سختتر میشود.
برای اینکه ببینند ورزش چه تاثیراتی ممکن است روی این روند داشته باشد، محققان ابتدا 40 دانشجوی چینی مرد و زن را که سعی داشتند انگلیسی یاد بگیرند به کار گرفتند. دانشجویان تا اندازهای با این زبان آشنا بودند اما تا تسلط کامل به این زبان فاصله زیادی داشتند.
سپس محققان دانشجویان را به دو گروه تقسیم کردند. یک گروه به همان روال سابق به یادگیری زبان انگلیسی ادامه داد که عمدتا در جلسات حفظ لغات می نشستند.
گروه دیگر ورزش را هم به جلسات افزودند.
دانشجویان، مخصوصا 20 دقیقه قبل از شروع درسها با سرعتی آرام (تقریبا 60 درصد ماکزیمم توانایی اروبیکی آنها) سوار دوچرخههای مخصوص نرمش میشدند و 15 دقیقه یا بیشتر در خلال آموزش ادامه میدادند.
هر دو گروه لغات جدید را با تماشای کلماتی که از طریق ویدیو پروژکتور روی پرده بزرگ نشان داده میشد به همراه تصاویرشان یاد می گرفتند. مثلا کلمه سیب (apple) با تصویر آن که چیزی گرد و قرمز بود نشان داده میشد. در هر جلسه 40 کلمه به آنها نشان داده میشد که توالی آنها چندین بار تکرار میشد.
در مرحله بعد دانشجویان استراحت مختصری میکردند و سپس یک امتحان از لغات میدادند. برای پاسخ دادن به سوالات دانشجویان با استفاده از یک کامپیوتر به سرعت با زدن کلیدی کلمه را به تصویر درستش وصل میکردند. همچنین به جملاتی که با کلمات جدید درست شده بود پاسخ می دادند، به این صورت که با زدن علامتی نشان میدادند که جمله داده شده درست است یا بیمعنی. مثلا با دیدن جمله «سیب یک دندانپزشک است» (The apple is a dentist.) روی صفحه کامپیوتر یکی از گزینههای «صحیح» یا «بیمعنی» را تیک میزدند.
دانشجویان در طول این دوره که دو ماه طول کشید در هشت جلسه یادگیری واژگان شرکت کردند.
در پایان هر درس دانشجویانی که روی دوچرخهها رکاب زده بودند در امتحاناتی که بعد از هر جلسه برگزار میشد عملکرد بهتری نسبت به آنهایی که بیحرکت در کلاس نشسته بودند داشتند.
این گروه همچنین در تشخیص جملات درست و بامعنی از گروهی که ساکن مینشستند توانایی بیشتری از خود نشان داد، اگر چه این تفاوت تا چند هفته بعد از آموزش ظاهر نشد.
شاید جالبترین چیز دوام و ماندگاری بیشتر لغات و درک مطلب در گروه دوچرخه سواران بود. وقتی محققان یک ماه بعد از دوره از دانشجویان خواستند که برای مرحله نهایی ارزیابی بدون آمادگی و تمرین درسها در این فاصله به آزمایشگاه برگردند، دوچرخه سواران نسبت به آنهایی که بدون حرکت در کلاس نشسته بودند کلمات را بهتر و درستتر به خاطر آورده و درک درستتری از لغات در جملات داشتند.
خانم سیمونه سولپیزیو (Simone Sulpizio) که استاد روانشناسی و زبانشناسی در دانشگاه ویتا سلوت سان رافائل در میلان ایتالیا و یکی از نویسندگان تحقیق است میگوید: «نتایج نشان میدهد که فعالیت فیزیکی در طول یادگیری باعث بهبود آن میشود.»
او میافزاید که بهتر شدن یادگیری با ورزش از کمک به حفظ و به خاطرسپاری فراتر میرود. ورزش همچنین فهم و درک یادگیرندگان زبان از چگونگی کاربرد لغاتی که جدیدا فراگرفته اند را بیشتر کرده و یادگیری را عمیقتر میکند.
با وجودی که این تحقیق روی دانشجویانی انجام گرفت که حرکات ورزشی نسبتا سبک انجام میدادند اما نمی تواند به ما بگوید آیا با دیگر افرادی که انواع دیگری از ورزش را انجام میدهند همان نتایج به دست می آید.
همچنین این تحقیق سرنخی از اتفاقات رخ داده در مغز را که ممکن است باعث تاثیرات مثبت ورزش در یادگیری شود در اختیار ما قرار نمی دهد. دکتر سولپیزیو توضیح میدهد که تحقیقات زیادی در گذشته نشان داده است ورزش باعث ترشح مواد شیمیایی عصبی مختلف در مغز میشود که باعث افزایش تعداد سلولهای جدید مغز و ارتباط بین نورونها می شود. این تاثیرات انعطاف پذیری مغز را بهبود بخشیده و توانایی یادگیری را زیاد میکند.
دکتر سولپیزیو میگوید که از منظر دنیای واقعی، پیامدها و کاربردهای این تحقیق شاید در نگاه اول غیرعملی به نظر برسد. کلاسهای بسیار اندکی با دوچرخههای ثابت تجهیز شدهاند. اما شاید نیاز به تجهیزات ویژه ضروری نباشد.
او میگوید: «پیشنهاد ما این نیست که مدارس یا معلمان تعداد زیادی دوچرخه بخرند، یک پیام سادهتر که میتوانید از این تحقیق به خانه ببرید شاید این باشد که آموزش باید با فعالیت فیزیکی همراه باشد. ساعتها بدون حرکت نشستن بهترین راه برای یادگیری نیست.»
منبع
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه آموزش/
ویژگیهای مهد کودک هوشمند چیست؟
مهد کودک هوشمند همان طور که از نامش پیداست با یک مهد کودک و پیش دبستانی سنتی تفاوت دارد. این نوعی مهد کودک است که از تجهیزات و فناوری پیشرفته برای پیشبرد اهداف آموزشی استفاده میکند. ایده اصلی این است که برای کودکان تجربهی آموزشی فراهم شود که بسیار بهتر از روشهایی است که در صورت عدم وجود این تجهیزات و امکانات ممکن نبود. این روزها شیوههای آموزشی به معنای واقعی کلمه پیشرفت کرده و روشهای قدیمی تدریس مانند گذشته موثر یا قابل تقدیر نیستند. این روزها کودکان و دانشآموزان نیاز به تجربه یادگیری دارند که از نظر ماهیت تعاملیتر باشد و این دقیقا همان چیزی است که مهد کودک هوشمند فراهم میکند.
مزیتهای مهد کودک هوشمند
1. دسترسی آسان به اطلاعات
این شاید بزرگترین مزیت مزیت مهد کودک هوشمند و پیش دبستانی دیجیتال است. به این دلیل است که در چنین کلاسهایی از وسایل زیادی استفاده میشود که میتواند به اینترنت متصل شوند. با وجود این وسایل دسترسی معلمان به اینترنت بسیار آسانتر است. در صورتی که بخواهند در مورد هر موضوعی اطلاعات جدیدی کسب کنند و آن را در اختیار دانشآموزان قرار دهند این به راحتی برای آنها امکانپذیر است.
2. فهم بهتر موضوعات از طریق ابزارهای دیجیتال
اگر هدف این باشد که دانشآموزان موضوعات را به روشی بهتر یاد بگیرند، فرصتهایی که یک کلاس هوشمند ایجاد میکند برای این هدف بسیار مناسب است. معمولا در این کلاسها از بسیاری از وسایل بصری برای یادگیری استفاده میشود. این وسایل نقش فعالی در انتقال مفاهیم به کودکان دارند. در این روش، تصاویر ساده جایگزین هزاران کلمه میشود که برای کودکان قابلیت درک بیشتری فراهم میکند.
3. گزینهای عالی برای کودکانی که در کلاس غایب هستند
مسالهای که در مورد کلاسهای هوشمند درپیش دبستانی و مهد کودکها وجود دارد این است که کلاسها همیشه ضبط میشوند. این بدان معناست که اگر کودک شما در کلاس حضور نداشته باشد، آموزش مربوط به آن جلسه را از دست نمیدهد. این به این دلیل است که شما میتوانید به راحتی به این فیلم های ضبط شده دسترسی داشته باشید. این در حالی است که در یک کلاس سنتی، آنها به سختی میتوانند همه موضوعاتی که معلم به آنها آموزش میدهد را به ذهن بسپارند.
4. یادگیری به روشی پویا
این آگاهی رایج وجود دارد که همه کودکان از قدرت درک یکسانی برخوردار نیستند و در آموزشهای سنتی، کودکان ضعیفتر، از این بابت همیشه با مشکلاتی مواجه میشوند. اما محیط کلاسهای هوشمند با برخورداری از ویژگی پویایی، این امکان را فراهم میکند که فرایند یادگیری کودکان راحتتر و با سرعت بیشتری انجام شود. استفاده از جلوههای بصری یکی از نکات قابل توجه در این باره است. تاثیرات این نوع از ابزار آموزشی به صورت کلی، مفاهیم را واضحتر نموده و این به ویژه به کودکانی که از سطح بادگیری پایینتری برخوردار هستند، کمک میکند.
5. محیط آموزش کاملا تعاملی
ابزارهای دیجیتالی بخش جدایی ناپذیر کلاسهایی هستند که در مهد کودکهای هوشمند برگزار میشود. به همین دلیل است که میتوان محیط کلاس را در آنها به تعبیری واقعی، تعاملی دانست. این کلاسها، فضایی است که کودکان و مربیان نقشهای مشخصی را ایفا میکنند. این سبک یادگیری کل روند آموزشی را شفافتر میسازد. این بسیار بهتر از آن چیزی است که در غیر این صورت میتوانست وجود داشته باشد. این امر تعامل بین مربی و کودک را در مهد کودکو پیش دبستانی به شکل قابل توجهی بهبود بخشیده و باعث بهبود پیوند بین آنها نیز میشود. این به این دلیل است که ابزار دیجیتال امکان برقراری رابطه بین آنها در محیط خارج از مهد کودک را نیز فراهم مینماید.
6. ابزار دیجیتالی جایگزین کاغذ می شود
در شیوه سنتی برای آموزش به کودکان از مقدار زیادی کاغذ استفاده میشود. این روزها تاکید بسیار زیادی بر محیط زیست وجود دارد و مشاغل به سمتی پیش میروند که استفاده از کاغذ در روند کاری آنها به حداقل برسد. در واقع با توجه به ابزارهای دیجیتالی میتوان محیط زیست را به شکلی نجات داد. این ابزارها در حال ایجاد راهحلی برای جایگزین کردن استفاده از کاغذ هستند. در چنین روندی جایی برای چاپ وجود ندارد و این به معنای کاهش کربن حاصل از چاپ نیز هست.
7. نگهداری از این وسایل راحت است
در شیوه سنتی، کودکان مجبور هستند هر ساله مبالغ زیادی برای وسایل آموزشی مانند کتاب، دفتر، مداد و ... هزینه کنند. با وجود استفاده از کلاسهای هوشمند در یک مهد کودک هوشمند، میتوان چنین هزینههایی را به حداقل کاهش داد. با استفاده از چنین محیطهایی، تمام کاری که باید انجام دهید این است که اول سال یک بار سرمایهگذاری نمایید و وسایل الکترونیکی را خریداری کنید.
سنجشگرانهاندیشی عبارت است از اندیشیدنِ خودهدایتگر، خودانضباطبخش، خودنظارتگر، و خودتصحیحگر.
مبنای سنجشگرانهاندیشی این است که سنجههای سفت و سختِ تعالی [در اندیشیدن] را بپذیریم و آنها را هوشیارانه به کار ببریم.
سنجشگرانهاندیشی همچنین مستلزم دادوستد [فکری] کارآمد، تواناییهای حل مسئله، و تعهد به غلبه بر جامعهمحوری و خودمحوریایست که به طور طبیعی در ما وجود دارد.
هر کسی میاندیشد؛ این طبیعت ماست. اما بسیاری از اندیشیدنهای ما، اگر به حال خود رها شوند، سوگیرانه، تحریفشده، بخشینگرانه، و ناآگاهانهاند یا کاملاً با پیشداوری همراهاند. اندیشیدنِ بیکیفیت زیانآور است؛ هم زیان مالی به ما تحمیل میکند و هم بر کیفیت زندگیمان تأثیر منفی میگذارد. اما، برای رسیدن به تعالی فکری از راه سنجشگرانهاندیشی، باید دست به کوشش با برنامه و روشمند زد.
کسی که در سنجشگرانهاندیشی ورزیده شده باشد: پرسشها و مسئلههای حیاتی مطرح میکند و آنها را به صورت واضح و دقیق صورت بندی میکند؛ اطلاعات متناسب را گردآوری و ارزیابی میکند و از انگارههای انتزاعی برای تفسیر کارآمد آنها استفاده میکند؛ راهحلها و نتیجهگیریهایش را با معیارها و سنجههای متناسب میآزماید و، بدین شیوه، به راهحلها و نتیجههای مستدل میرسد؛ با ذهن گشوده، در چارچوبِ نظامهای فکریِ گوناگون میاندیشد و، در صورتِ نیاز، انگاشتهها، لازمهها، و پیامدهای عملیِ آنها را بازشناسی و ارزیابی میکند؛ برای یافتنِ راهحلِ مسئلههای پیچیده، به نحو کارآمد با دیگران دادوستدِ فکری میکند.
برگرفته از کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم»/ص.114
کانال سنجشگرانهاندیشی