اول شهریور جعفر پاشایی، مدیرکل آموزش و پرورش استان در حاشیه جلسه شورای آموزش و پرورش گفت: «همزمان با بازگشایی مدارس در مهر ماه سال 98، آموزش زبان ترکی در برخی مدارس آذربایجان شرقی به صورت پایلوت تدریس میشود.» اگر گفته این مدیر را جدی بگیریم و مدت زمان اندک باقی مانده تا بازگشایی مدارس را برای تهیه تدارکات، متریال و مدرس برای اجرای این طرح کافی بدانیم شاید بی ربط نباشد که روی پیشنهاد نگارنده در خلال پروسه نیز فکر کنند.
1- مقدمه
انسان در طول حیات خود از هزاران سال پیش برای نشان دادن زبان خود به صورت پایدار و بیان تفکرات خود ناگزیربه استفاده از خط بوده است. برای ثبت و ضبط دانش و به مکتوب درآوردن آنها از خط به صورت های مختلف سود برده است. از همه مهم تر، از خط در ثبت کتابهای آسمانی و نیز تاریخ و ادبیات سود برده است. خط پدیده ای است که بعد از زبان به وجود آمده است حتی امروز زبانهایی در قبایل افریقایی وجود دارد که سیستم نوشتاری ندارند. اشکال، علایم و سمبل هایی که بشر به عنوان خط مورد استفاده قرار می داده در طول حیات انسان دچار تغییر و تکامل گشته است ولی تغییر خط به اندازه صورت شفاهی زبان نبوده است و این می تواند توجیه کننده رابطه ناهمگون بین صداها و حروف در بیشتر زبانها باشد. به زبان دیگر ، خط مقاومت زیادی در برابر تغییر نسبت به فرم گفتاری زبان داشته است. خطوط زبانها به صورتی که امروزدیده می شود نبوده است. در خطوط امروزی رابطه بین صداها و حروف قراردادی بوده و رابطه ای معنادار نمی باشد. بطوری که از قدیم الایام سواد خواندن و نوشتن به معنی آگاهی از این رابطه و توانایی تشخیص و خواندن این علایم و نوشتن شکل آنها می باشد.
خط در تکامل خود از مراحل مختلفی عبور کرده است و در تمام این پیشرفتها دست توانای بشر دخیل بوده است. نمودار زیر این تکامل و مراحل آن را نشان می دهد:
انسان در مراحل ابتدائی تمدن برای ثبت زبان خود از سیستم تصویرنگاری استفاده کرده است: به این صورت که برای نشان دادن یک شی تصویر آن را رسم و یا نقاشی می کرد. شکل هر چیزی نمایانگر آن چیز بود. برای مثال ☼ برای نشان دادن خورشید به کار می رفت. در این سیستم رابطه ی بین شکل و خود شی قراردادی نیست بلکه طبیعی می باشد. به بیان دیگر با دیدن شکل می توان به خود شی پی برد. وقتی این تصویر در طول زمان حالت پایدار و ثابتی مانند شکل ¤ به خود گرفت، به غیر از خورشید نشانگر معانی دیگری مانند گرما، روشنایی و روز که بیشتر انتزاعی بودند، شد. از این مرحله به عنوان سیستم نوشتاری اندیشه نگار (تصورنگار) نام برده می شود(یول، 1985).
در مرحله ی بعد یعنی کلمه نگاری هر شکل نماد یک کلمه است. در این سیستم، دیگر رابطه ی بین نماد نوشتاری و شی طبیعی نیست بلکه کاملاً قرار دادی شده و از شکل نوشتاری نمی توان شی یا پدیده را حدس زد. خط میخی که در حدود 6000 سال قبل به وسیله ی سومریان که در بخش هایی از جنوب عراق امروزی ساکن بودند استفاده می شد بهترین نمونه برای این سیستم نوشتاری می باشد. آخرین حلقه ی این سیر تکامل که یکی از اساسی ترین پیشرفتها در زمینه خط می باشد تبدیل سیستم نوشتاری هجانگاری به الفبا نگاری بود. در این سیستم هر علامت نمایانگر یک صدا است. اما در این تکامل بعضی زبانها بیشتر از مرحله کلمه نگاری تکامل نیافته اند. برای مثال سیستم نوشتاری کلمه نگار را تا حدود زیادی می توان در زبان چینی امروز یافت. در این سیستم نوشتاری هر سمبل و کاراکتر نشان دهنده معنی یک کلمه می باشد و آواهای زبان گفتاری را نشان نمی دهد که نتیجه اش بیشتر شدن تعداد علایم در ایم سیستم نوشتاری می باشد. سیستم نوشتاری بعضی زبانها مانند فارسی یا عربی تکامل شان در گذر ازمراحل تبدیل سیلاب نگاری به الفبا نگاری کامل، متوقف مانده است یعنی به طور کامل الفبا نگار نشده اند. سیستم نوشتاری زبان ژاپنی امروز نیز تا حدودی هجا نگار می باشد. در الفبا نگاری صداهای صامت و مصوت هر دو نشان داده می شود. در سیستم نوشتاری عربی یا فارسی تنها صامت ها نشان داده می شود، به طوری که مثلا در کلمه "بعد" حرف "ب" نمایانگر فقط صدای صامت می باشد و قادر به نمایش صداهای مصوت (صدادار) نمی باشد و می تواند نشان دهنده هجاهای /ba/ ، / /bo یا /be/ باشد. شاید به جرات بتوان گفت که تنها چیزی که برای زبان ترکی نمیتوان تصور کرد نوشتن آن با حروف فارسی یا عربی (رسم الخط فارسی خود از عربی مشتق شده است) است یعنی این قالب و لباس به تن زبان ترکی سازگار نیست. چرا که زبان ترکی گذشته از تفاوتهای آوایی که با زبانهای فارسی یا عربی دارد، دارای دو صدایی است که در هیچ کدام از زبانهای عربی یا فارسی وجود ندارد. این صداها که اوملاوت (umlaut) نامیده می شود شامل /ö/ و /ü/ می باشد اما الفبای لاتین مانند الفبای زبانهای فرانسه، انگلیسی یا آلمانی (دارای 3 اوملاوت) که بطور کامل الفبانگار شده اند از اشکالات بالا مبرا بوده و درآنها هم صامت و هم مصوت نشان داده می شود، اگر چه یک تناظر دقیق و یک به یک بین حروف و صداها وجود ندارد.
2- خط لاتین
زمانی که مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) درسال 1929 در راستای مدرنیزاسیون در ترکیه خط لاتین (رومی) را به جای خط عربی معرفی کرد مخالفان بسیاری را علیه خود برانگیخت. اینکه این کار به صورت علمی انجام گرفته و روی تغییر آن تحقیق شده و یا اینکه آتاتورک از این نقیصه خط عربی اطلاع داشته موضوع مورد بحث این مقوله نیست هر چه باشد بعد از گذر سالها و پیشرفت علم در عصر حاضر صرف نظر از پیامدها و عواقب فرهنگی و سنتی، اکثریت علما اتفاق نظر دارند که آتاتورک با تغییر خط به رشد و توسعه خط ترکی کمک قابل توجهی کرده است. از این گذشته با تغییر خط دانش آموزان مقاطع پایین تر از مشکلی به نام دیکته رهایی یافتند چرا که در الفبای ترکی امروز که در کشور ترکیه یا آذربایجان مرسوم است و یک سیستم نوشتاری مدرن و به روز است یک تناظر یک به یک بین صداها و حروف وجود دارد که در کمتر سیستم نوشتاری این ویژگی را می توان یافت. ناگفته پیداست که علمایی همچون ملک الشعرا بهار از اشکالات خط فارسی (اقتباس شده از عربی) آگاه بوده و اختلاف نظر هایی که امروز در باره جدا یا چسبیده نوشتن بعضی کلمات وجود دارد و یا گذاشتن "ی" در آخر کلماتی که به کلمه دیگر اضافه می شوند خود شاهدی بر این مدعاست که خط عربی یا فارسی که از آن گرفته شده دارای اشکالاتی چند است.
همان طور که اشاره شد زبان ترکی دارای دو صدایی است (صداهای اوملاوت یعنی /ö/ و /ü/ و در کلمه هایی مثل bölüm و Türk) که در هیچ یک از زبانهای فارسی یا عربی وجود ندارد. برای نوشتن این صداها معادلهایی در الفبای عربی یا فارسی وجود ندارد. مثال زیر می تواند راهگشا باشد:
بمیر: اول //öl
شو: اول /ol/
نخست: اول/avval/
در فارسی هر سه اینها به یک شکل (اول) نوشته می شود در حالیکه معانی کاملاً متفاوتی دارند.
گذشته از تفاوتهایی که بین فارسی و ترکی از نظر ریشه و شاخه زبانی و طبق بندی زبانی وجود دارد چطور می شود این دو صدا را در الفبای فارسی یا عربی نشان داد؟ از این گذشته ترکی با داشتن این دو صدای مصوت و قرار گرفتن در رده زبانهای پیوندی به سیستم نوشتاریی نیاز دارد که مصوتها را به صورت جداگانه نشان داده و خواندن کلمات طولانی را تسهیل کند. به عبارت دیگر زبان ترکی بیشترین مشخصات زبانهای پیوندی را نشان می دهد. یک زبان پیوندی زبانی است که در آن کلمات به صورت رشته ای طویل از فرمها هستند که به هم می پیوندند. به بیان فنی تر در این گونه از زبانها، وندها و تکواژهای مختلف ممکن است به ستاک یک کلمه پیوسته و به آن معانی مختلف یا مقوله های دستوری متفاوت اضافه کند. مثالهای زیر مساله را بیشتر روشنتر می کند:
1) sevinmediģimden=sevin + me+diģim + den سوینمدیمدن «از دوست نداشته شدن من»
2) hatIrlIyorum =hatir + liyor+ um هاتیرلیوروم » « به خاطر میاورم
3) vereceksiz? ورجکسیز «خواهید داد؟»
4) güldörecidim گلدورجیدیم » «می خواستم بخندانمشان
در این مثالها، با توجه به شکل نوشتاری لاتین و عربی آنها، به خوبی پیداست که برای اشکال عربی تلفظ و اشکال نوشتاری متفاوتی را می توان ارائه داد، چرا که فقط صامت های را نشان می دهد. امّا در نسخه ی لاتین به علت اینکه علاوه بر صداهای صامت مصوت ها را هم نشان میدهد تنها یک تلفظ و یک شکل نوشتاری قابل تصور است که این دقت در این خط را در مقایسه با خط عربی نشان می دهد. شکل نوشتار عربی شماره ی 4 نشان می دهد که می توان «گ» کلمه اول را بصورت «گو» هم نوشت. در تلفظ شکل عربی مثال 4 می توان کلمه را با این هجاها شروع کرد:
gül – gol – göl – gal – gel – gul.
3- اشکالات خط فارسی
مسعود خیام در کتاب خود "خط آینده: آینده خط تمام اتوماتیک فارسی؟" لزوم تغییر خط فارسی را برای سازگاری آن با دنیای مدرن امروز یادآورشده است.
وی بعضی اشکالات خط کنونی فارسی را به صورت زیر طبقه بندی می کند:
- تعداد حروف تشکیل دهنده آن با دقت مشخص نیست.
- دارای حروف صدادار یا مصوت کوتاه در زنجیره خط نیست.
- پیوسته نویس است و حروف به یکدیگر می چسبند.
- راست نویس است.
در واقع مشکلات خط کنونی فارسی از همان سرآغاز الفبا شروع می شود و حتی در مورد تعداد حروف الفبای این خط اتّفاق نظر وجود ندارد. کتابهای درسی تعداد حروف الفبا را 32 عدد می دانند در حالی که معین آن را 33 می خواند (ص 30). و در جای دیگری می نویسد: «در حال حاضر هدف اصلی گام های تکاملی کلیه خطوط دنیا برقراری استانداردهای عمومی و رسیدن به سرزمین نهایی خط اتوماتیک است. خط کنونی فارسی از چنین ایده آل کاملی فرسنگ ها فاصله دارد. بر خلاف تصور بعضی ها که خیال می کنند ریاضیات را می شود از راست نوشت چپ نویس شدن ریاضیات به دلیل سلیقه شخصی نیست. دور بودن دست راست از قلب باعث شده باربری بیشتری داشته باشد و به این ترتیب اکثریت انسانها راست دست شده اند. در حرکات افقی دور شدن دست از بدن به کارآیی ان می افزاید. نمونه ملموس این سخن را موقع کشیدن آرشه روی سیم های ویلون می توان نشان داد. کشیدن خط از وسط به سمت راست برای دست راست به معنای دور شدن از بدن و راحت تر از جهت دیگر است. به این دلیل است که در هندسه و نهایتاً در مهندسی جهت خطوط افقی از چپ به راست است. این خطوط محورهای چپ به راست را تولید می کند. محور یک بعدی طول ها از چپ به راست است و یکی از وظایف ریاضیات چپ نویس مدرج کردن همین محور است....» (ص 8)
گذشته از اشکالات بالا در سیستم نوشتاری زبان فارسی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
مشکل سیستم نوشتاری فارسی زمانی زیاد به چشم می خورد که بخواهیم برای اتوموبیلها پلاک بنویسیم: از آنجایی که ارقام فارسی چپ نویس بوده و حروف آن راست نویس می باشد، لذا وقتی این دو به صورت ترکیبی نوشته می شوند یک تناقض بین این دو بوجود می آید؛ آیا باید از راست پلاک اتوموبیل را بخوانیم یا از چپ؟ در تایپ نویسی با کامپیوتر نیز این مشکل خود را به هنگام درج کردن تاریخ یا شماره ها و ارقام مختلف بین خطوط مانند شماره تلفن نشان می دهد. به طوری که برای تایپ شماره تلفن 22245378-0481 ابتدا باید شماره 22245378 را نوشته و بعد از گذاشتن خط تیره شماره 0481 را درج کرد. حتی برای برنامه نویسان کامپیوتر و طراحان صفحات وب این مساله مشکل ساز می شود. برای نوشتن ارقام یا فرمول ها در شیمی ، فیزیک و ریاضی مشکل حادتر می شود چرا که همه کم و بیش این مشکل را در مدرسه و دانشگاه تجربه کرده اند. یک معلم فیزیک برای تایپ سؤالان پایان ترم خود با کامپیوتر شخصی اش به علت دوگانگی در راست نویس بودن حروف و چپ نویس بودن اعداد دچار مشکل شده و اشتباهات تایپی خواهد داشت. وجود چندین نوع املا برای کلمات فارسی و اختلاف نظر در مورد آنها که هنوز به قوت خود باقی است از دیگر مسائل رسم الخط فارسی است. این اختلاف نظرها باعث به وجود آمدن آثاری همچون «غلط ننویسیم» می شود که می خواهد درست نوشتن املای کلمات را به مردم یاد دهد. در فرم نوشتاری ترکی با الفبای فارسی (برگرفته از عربی)، این صورتهای مختلف املا برای یک کلمه بیشتر می شود. نمونه بارز آن را می توان در آثاری مانند "حیدربابا" یافت که املای بعضی کلمات آن هنوز صورت ثابتی پیدا نکرده است. یا در ادارات و بانکها و نیز کامپیوتر که یک پدیده جدید است باز هم مشکل در خط پدیدار می شود. بودن چندین حرف برای یک صدا از دیگر مشکلات خط فارسی می باشد ؛ به طور مثال صدای/s/ با سه حرف س، ص و ث نشان داده می شود در حالی که بر خلاف عربی که این حروف تلفط متفاوت داشته و متمایز کننده معنی هستند تلفظ و ادا و مخرج همه آنها در فارسی عین هم است. یا "اتاق" به دو صورت "اطاق" و "اتاق" نوشته می شود که زائد بودن بعضی حروف در فارسی را نشان می دهد که علتش می تواند تغییر خط قدیم فارسی به عربی باشد چرا که در عربی این سه حرف دارای سه صدای متفاوت می باشد در حالی که در زبان فارسی این سه شکل همه در تمام بافت های زبانی و واجی به یک شکل تلفظ می شوند. می توان از تجربه بعضی کشورها (مخصوصاً اسپانیولی زبانها) در اقدام به حذف یک یا چند تا از حروف زائد و اضافی و سادهتر کردن سیستم نوشتاری خود، سود برد. همانطور که اشاره شد در عربی حروف /ز/، /ذ/، /ظ/ و /ض/ مخرج و تلفظ های کاملا متفاوت دارند. حتی افرادی مانند ملک الشعرا بهار و سعید نفیسی به لزوم تجدید نظر در سیستم نوشتاری فارسی معتقد بودند. صادق هدایت و مجتبی مینوی نیز معتقد به خط تک نمادی چپ نویس برای فارسی بوده اند.
راقم این سطور خود نیز نه تنها از طرفداران تغییر خط ترکی در ایران به لاتین است بلکه همچون نویسنده "خط آینده" اعتقاد دارد که خط فارسی نیز می تواند تغییر یافته و سادهتر شود. بد نیست بدانید که قبل از رسم الخط عربی خط فارسی خط اوستا بوده که از خط های بسیار پیشرفته در طول تاریخ بوده است و دارای 44 حرف بوده ه هم صامت ها را نشان می داده و هم مصوت ها را تغییر یابد.
ضمنا بحث نیم فاصله در تایپ و آشنا نبودن تایپیستهای کتابهای درسی با نقطهگذاری را هم باید به این لیست اضافه کنیم. برای مثال هنوز هم در بعضی از کتابهای درسی یک فاصله (Space) قبل از نقطه آخر جمله درج میشود که اشتباه است.
از طرفی تجربه موفق ترکیه و جمهوری آذربایجان در به کارگیری الفبای لاتین می تواند در تبدیل الفبای فارسی یا عربی که برای نوشتن زبان ترکی آذربایجانی در ایران رواج دارد مورد استفاده قرار گیرد. از این گذشته با توجه به این نکته که محصولات نوشتاری و فرهنگی از قبیل روزنامه ها و مجلات که به زبان ترکی و با الفبای فارسی در ایران نوشته شده به علل مختلف سیاسی و فرهنگی از نظر کمی در حد قابل ملاحظه ای نیست لذا این مساله، تغییر خط ترکی به لاتین را تسریع بخشیده و منتقدان و مخالفان کمتری را در پی خواهد داشت. با توجه به پدیده تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات و نیز متنوع شدن وسایل ارتباطی مانند موبایل، ماهواره و اینترنت مردم قبلاً شروع به استفاده از این خط کرده اند نمونه روشن آن را در پیامهایی که مردم از طریق موبایل (SMS) یا در اینترنت و فرستادن ایمیل یا پیام وبه خط انگلیسی و به زبان فارسی (اصطلاحا پینگلیش) یا ترکی می فرستند به عینه می توان دید. لذا زمینه برای تبدیل خط ترکی به لاتین آماده شده است. فقط به تلنگری نیاز است که این مسیر تاریخی را عوض کرده و جرات شروع کردن را به خود بدهد. کارشناسان و مولفان در استان با تالیف کتاب های درسی با رسم الخط لاتین می توانند آغاز کننده این حرکت باشند. همچنین کانال های تلویزیونی محلی ترکی آذربایجانی، روزنامهها و مجلات و کتابهایی که به زبان ترکی منتشر می شود می توانند با چشم پوشی از تعصبات بیجا و به صورت علمی استفاده از این سیستم نوشتاری را شروع کنند. البته قبل از آن باید یک توافق بین نویسندگان برای شکل نوشتن بعضی صداها حاصل شود به طور مثال فتحه با کدام یک از حروف لاتین نوشته شود. راه حل آنی می تواند استفاده و کپی برداری از حروفی که در جمهوری آذربایجان استفاده می شود باشد. چرا که باعث یکدستی حروف ترکی شده و منافع بیشمار فرهنگی را نصیب مردم ترک زبان خواهد کرد و ترک زبانان آذربایجان ایران خواهند توانست از محصولات نوشتاری که به خط لاتین و به زبان ترکی است سود ببرند.
در خاتمه، علاوه بر آن چه گذشت یک کار خوب دیگر هم باید انجام شود: نامهای زیبای ترکی آذربایجانی مخصوصا نام مناطق جغرافیایی، روستاها، بخشها و شهرها که دارای هویت و معنی هستند و با بدسلیقگی و مغرضانه فارسیزه شده، یا به فارسی ترجمه یا گرته برداری شده اند باید در متون و اسناد به تلفظ و املای اوریژینال و اصلی و واقعی خود که قرنها به این نام های خوانده می شدند بازگردانده شده و در کتاب های درسی از این نامهای اصلی استفاده شود. بیشتر این نامهای تحربف شده هنوز بعد از یک قرن جا نیافتاده است و باید دور ریخته شوند. بیشک مدیر محترم آموزش و پرورش با اختیارات و تیم کاری و نگاه علمی که دارد میتواند از پس این دو برآید. گذشت زمان نشان خواهد داد ...
منابع
1- خیام، مسعود (1373) خط آینده: آینده تمام اتوماتیک فارسی. تهران: نگاه
2- فالک، جولیا اس. (1371) زبان شناسی و زبان. مترجم: خسرو غلامعلی زاده.مشهد: آستان قدس رضوی
3- باطنی، محمدرضا (1369) رابطه خط و زبان. تهران: فرهنگ معاصر
4. Crystal, David 1992. Language & Languages. Oxford: Balckwell Publishers
5. Crystal, David 1991. A Dictionary of Linguistics and Phonetics. Oxford: Balckwell Publishers.
6. Fromkin, V. Rodman, R. 1988. An Introduction to Language. Florida: Dryden Press.
7. Yule, Grorge. 1996. The Study of Language. Cambridge: Cambridge University Press.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
خواهش می کنم برای رسیدن به اهداف غیرملی و غیرقومی فرهنگ غنی آذربایجان را تاراج نکنید. ما از این سواستفاده ها کم متضرر نشده ایم.
موضوع از زاویه علمی-زبانشناختی و تا حدودی جامعه شناختی مورد بحث و بررسی قرار گرفت و پیش بینی شد که یکی از موانع در این راه تعصبات و احساسات است. زبان ترکی آذربایجانی در ایران یک رسم الخط رسمی که مثلا مصوبه فرهنگستانی باشد ندارد. این زیان از دم دستی ترین رسم الخط که در دسترس داشته برای مکتوب ساختن خود استفاده کرده است. آذری های آن ور رودخانه هم دم دستی ترین رسم الخط برایشان رسم الخط سیریلیک یا کریلیک (روسی) بوده که از آن استفاده کرده اند و بعد از استفلال به لاتین روی آورده اند.
و فکر می کنم که با تغییر رسم الخط، به اشعار زیبای این شاعران هیچ خدشه ای وارد نخواهد شد همانطور که تجربه جمهوری آذربایجان، ترکیه و تاجیکستان به خوبی نشان می دهد.
شاعران و نویسندگان ترکیه با همین رسم الخط لاتین ادبیات خود را جهانی کرده اند و حتی به نوبل دست یافته اند.
از طرفی یکی از اهداف آموزش دانش آموزان مرتبط ساحتن مطالب درسی به زندگی واقعی آنهاست به طوری که استفاده از این نوع رسم الخط کاربردهایی در زندگی روزمره آنها خواهد داشت.
6- پیشنهاد می شود تدریس زبان ترکی در مدارس آزمایشی بیشتر با تاکید بر ادبیات و فولکلور و هنرمندان و تصنیف های ماندگار و موسیقی باشد چرا که این زبان زبانی است که آثار موسیقایی بیشتری دارد.
7- اگر این برنامه بخواهد به صورت علمی و غیرسیاسی جلو رود و موفق باشد بایستی نظرسنجی و نیازسنجی را هم به آن اضافه کنیم و از نظرات و پیشنهادات تمام کارشناسان و متخصصان زبان آذربایجانی چه در سازمان و چه در خارج سازمان و حتی زبانشناسات و متخصصان آنور رودخانه هم سود ببریم.
یکی از مشکلات خط فارسی این است که در این خط، واکهها بخصوص واکههای کوتاه، نشانهای ندارند؛ به همین دلیل اگر کسی با کلمه یا اسم خاصی آشنا نباشد، ممکن است آن را به شکلهای مختلفی بخواند. مشکل دیگر این است که ما برای یک واج، حروف متفاوتی داریم و همچنین بعضی از «نویسه»ها یا حروف زبان فارسی شکلهای متفاوتی دارند؛ مثلا «ه» در ابتدا، انتها و وسط کلمه، به شکلهای متفاوت نوشته میشود.
او با تأکید بر اینکه فرهنگستان نباید به قوانین فعلی بسنده کند و باید آنها را بهروز کند، میگوید: قانونمندی باید با کمک آموزش و پرورش از کتابهای درسی شروع شود تا بچهها و معلمها دچار سرگردانی نشوند. اگر این شلختگیها کم شود و فرهنگستان هم بهتر و با سرعت بیشتری کار کند، میتوان آراستگی را در زبان فارسی شاهد بود.
دربارهی رسمالخط، سلیقهها و نگاههای مختلفی وجود دارد؛ دلیل آن هم این است که ما حروفمان را از عربی گرفتهایم و رسمالخط ما هم بیشتر بر پایهی عربی است. امروز هر شاعر، روزنامهنگار، نویسنده و استادی یک نوع رسمالخط را که به آن عادت دارد، به کار میگیرد و در نتیجهی آن، یک جور بههمریختگی و بلبشو ایجاد شده است.
او با اشاره به سلیقهیی نوشته شدن کتابهای درسی، اظهار میکند: راه حل برونرفت از به همریختگی کنونی در رسمالخط فارسی، هماهنگی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و دفتر تألیف کتابهای درسی است.
مرادی کرمانی یادآوری میکند: در عین اینکه ما باید معیار معینی داشته باشیم، خیلی هم نباید تعصب داشت. کشور ما مثل بسیاری از جاهای دیگر دنیا، پر از تنوع سلیقههاست.
«استفاده از خط عربی در ترکی آذری حتی مشکلاتی به مراتب بیشتر از فارسی داره !»
«اگر بخواهیم بگوییم خط عربی خط مسلمانان است، باید دانست که دوسوم از مجموع مسلمانان دنیا از این خط استفاده نمیکنند. از بین کل جمعیت مسلمان دنیا، بهجز «اَعراب مستعربه» مثل اَعراب نواحی بینالنهرین، مصریها و لیبیاییها که در آغاز عرب نبودهاند و بعدا عرب شدهاند، از این خط عربی فقط در ایران، پاکستان و افغانستان استفاده میشود، سایر مسلمانان دنیا مثلا در مالزی، اندونزی، ترکیه، کشورهای تازه استقلالیافتهی آسیای مرکزی و مجموعهی وسیع مسلمانان آمریکا و اروپا، هیچکدام از خط عربی استفاده نمیکنند؛ پس خط عربی نه به «عرب» و نه به اسلام ربطی ندارد.»
صفوی اظهار کرد: هیچ مشکلی از این بابت نداریم که بگوییم اگر این خط دست بخورد، چه اتفاقی در فرهنگ و تمدن ما میافتد. نه، این خط از دورهی هخامنشیان تا به حال که بوده، هیچ ربطی به هویت تاریخی نداشته و ندارد. در خیلی از جاهای دنیا هم نمونههایی را میبینیم؛ مثلا ترکیه اصلا خط عربی را برداشت و خط رومیایی را به جای آن گذاشت و فکر نمیکنم به هویت تاریخیاش لطمه خورده باشد. متخصصانی هم که باید به سراغ نوشتههای دورهای که خط عربی استفاده میشد، بروند، آن خط را یاد میگیرند. این که مشکلی نیست.
اگر برای رسم الخط فارسی کاری نمی شود صورت داد حداقل برای زبان ترکی می توان از رسم الخط الفبا/آوانگار لاتین سود برد تا دانش آموزان با رسم الخط لاتین آشنا شوند در حالیکه قبلا رسم الخط عربی را هم یاد گرفته اند. این در یادگیری زبان انگلیسی هم تاثیر مثبت دارد.
اگر واقعا یک فضای علمی بر آموزش و پرورش حاکم باشد باید دانش آموزان ما با فرهنگ ها و زبان ها و رسم الخط های ملل و اقوام دیگر هم آشنا شوند. نه اینکه کسانی مانند لاریجانی یا حدادعادل بدون پشتوانه علمی کوچکترین روزنه برای زبان دیگر در ایران را خیانت به زبان فارسی بدونند.
نبود همین موارد و لباس محلی و موسیقی محلی
و...... که از نمودهای ملی گرایی است باعث انزوای
فرهنگی ، اجتماعی ایرانیان گردیده است. در همایش های بین المللی معرفی هر یک از نمادهای
فرهنگی ، جای ایران همیشه خالی است. بسیاری
از بی هویتی های جوانان امروز و سردرگمی آنان
نتیجه همین عدم آشنایی با فرهنگ خودی است. یک کشور با پاسداشت خرده فرهنگ ها اعتلا می یابد نه فقط سیاست تزریقی از پایتخت کشور.
تسهیل در یادگیری و سوادآموزی بهتر میشود
حرف درستی نیست چرا که اگر اینطور بود اول از
همه ژاپنی ها و کره ای ها و چینی ها باید
اینکار را میکردند و الان نصف مردم ژاپن باید
بیسواد بودند . حدود چند صد سال سلسله های
ترک زبان مثل صفویان و قاجاریان و افشاریان
و غیره بر ایران حکومت میکردند ظاهرا بین
آنها کسی نبوده که به فکر گسترش و آموزش
ترکی بیفتد که شما اکنون مدعی این امر هستید
ترکی که زبان ما ایرانیان نیست . با اینکه من خود
ترک زبانم معتقدم آنچه که باعث وحدت ما شده
زبان فارسی بوده و اکثر کسانی که داعیه گسترش
ترکی بوده اند جز بر طبل تفرقه نکوبیده اند
شما را نمیدانم ولی بهتر است سرگذشت
آخوندزاده و یا میرزا ملکم را یکبار دیگر مرور
کنید
"الان ترکیه شروع به آموزش خط و ادبیات قدیم و عثمانی نموده است،چرا؟ چون فهمیده است که با تغییر الفبا که صرفا سیاسی بوده است و باعث انقطاع سیر زبان و فرهنگ دوره جدید از تمدن و فرهنگ قبل و قدیم شده است"
نظر شخصی شماست. یادگیری زبان های باستانی و رسم الخط های مرتبط جزو برنامه درسی دانشگاه هاست.
خود این تغییرعملا نشون داد که تغییر رسم الخط ربطی به انقطاع فرهنگی ندارد. یعنی مصداق روشنی برای این انقطاع موردنظر شما وجود ندارد.
من خیلی دوست دارم زبان نوشتاری آرزی را یاد بگیرم لطفا راهنمایی کنید.
1) sevinmediģimden=sevin + me+diģim + den سوینمدیمدن
2) hatIrlIyorum =hatir + liyor+ um هاتیرلیوروم
3) vereceksiz? ورجکسیز
4) güldörecidim گلدورجیدیم
شماره 1 را می توانست به این صورت بنویسد>>> سئوینمه دیگیمدن
شماره 3 را می توانست چنین بنویسد>>> وئره جکسیز
شماره 4 را می توانست چنین بنویسد>>> گ̌ولدوره جئیدیم
JAKSIZ
JOKSIZ
JEKSIZ
اصلا در خود "گلدور" چه طور می خوای اوملاوت را با حروف عربی نشون بدی؟ یا اون "و" را O تلفظ کنیم یا V یا W یا ö یا ü؟