صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

چگونه ورزش به یادگیری یک زبان خارجی کمک می کند

یادگیری یک زبان خارجی در دوران بزرگسالی سخت می‌شود. اما اگر یادگیری با ورزش و نرمش توام باشد این روند ممکن است تسهیل شود.

گزارشی از یک تحقیق جدید می‌گوید که حرکات ورزشی در خلال کلاس درس توانایی افراد برای حفظ و به  خاطرسپاری و فهم لغات جدید را تقویت می‌کند. یافته‌ها ، شواهدی به دست می‌دهند که نشان می‌دهد برای فعال کردن و درگیر کردن مغز بایستی بدنمان را حرکت دهیم.

در سال‌های اخیر تعداد زیادی از مطالعات انجام شده روی حیوانات و انسان‌ها  نشان داده است که در صورت ورزش هم، یادگیری افراد متفاوت از یکدیگر است. برای نمونه، جوندگان آزمایشگاهی که به چرخ‌های دوار دسترسی دارند حافظه بهتری نسبت به آنهایی که در یک جا ساکن می‌مانند نشان می‌دهند. و دانش آموزانی که در انواعی از فعالیت‌های فیزیکی در مدرسه شرکت کنند همواره عملکرد بهتری در امتحانات درسی دارند.

بیشتر دانشمندان فکر می‌کنند که ورزش بیولوژی مغز را به صورتی تغییر می‌دهد که باعث انعطاف بیشتر و افزایش قدرت دریافت اطلاعات جدید آن می‌شود، فرآیندی که دانشمندان از آن به انعطاف پذیری مغز تعبیر می‌کنند.

اما سوالات زیادی در باره حرکت و یادگیری هنوز بی‌جواب مانده است: اینکه ورزش قبل از آموزش مفید است یا در طول آن و یا بعد از آن. همچنین چه مقدار و چه نوع ورزشی ممکن است بهتر باشد.

بنابراین برای تحقیق جدید که اخیرا توسط کتابخانه عمومی علوم (PLOS ONE) در بریتانیا منتشر شده است محققانی از چین و ایتالیا توجه خود را روی یادگیری زبان و مغز افراد برزگسال متمرکز کرده‌اند.

یادگیری زبان موضوعی جذاب است. تقریبا همه ما در سنین کودکی زبان اول یعنی مادری خود را به آسانی فرا می گیریم. ما مجبور نیستیم که آموزش رسمی ببینیم، به راحتی و بدون زحمت کلمات و مفاهیم را جذب و یاد می‌گیریم.

اما قبل از اینکه به بزرگسالی قدم بگذاریم، مغز به طور کلی شروع به از دست دادن مقداری از توانایی زبانی مادرزادی خود می کند. مغز در نواحی که مربوط به زبان می شود انعطاف کمتری از خود نشان می‌دهد. در نتیجه برای بیشتر ما یادگیری یک زبان دوم بعد از دوران کودکی سخت‌تر می‌شود.

برای اینکه ببینند ورزش چه تاثیراتی ممکن است روی این روند داشته باشد، محققان ابتدا 40 دانشجوی چینی مرد و زن را که سعی داشتند انگلیسی یاد بگیرند به کار گرفتند. دانشجویان تا اندازه‌ای با این زبان آشنا بودند اما تا تسلط کامل به این زبان فاصله زیادی داشتند.

سپس محققان دانشجویان را به دو گروه تقسیم کردند. یک گروه به همان روال سابق به یادگیری زبان انگلیسی ادامه داد که عمدتا در جلسات حفظ لغات می نشستند.

گروه دیگر ورزش را هم به جلسات افزودند.

دانشجویان، مخصوصا 20 دقیقه قبل از شروع درس‌ها با سرعتی آرام  (تقریبا 60 درصد ماکزیمم توانایی اروبیکی آنها) سوار دوچرخه‌های مخصوص نرمش می‌شدند و 15 دقیقه یا بیشتر در خلال آموزش ادامه می‌دادند.

هر دو گروه لغات جدید را با تماشای کلماتی که از طریق ویدیو پروژکتور روی پرده بزرگ نشان داده می‌شد به همراه تصاویرشان یاد می گرفتند. مثلا کلمه سیب (apple) با تصویر آن که چیزی گرد و قرمز بود نشان داده می‌شد. در هر جلسه 40 کلمه به آنها نشان داده می‌شد که توالی آنها چندین بار تکرار می‌شد.

در مرحله بعد دانشجویان استراحت مختصری می‌کردند و سپس یک امتحان از لغات می‌دادند. برای پاسخ دادن به سوالات دانشجویان با استفاده از یک کامپیوتر به سرعت با زدن کلیدی کلمه را به تصویر درستش وصل می‌کردند. همچنین به جملاتی که با کلمات جدید درست شده بود پاسخ می دادند، به این صورت که با زدن علامتی نشان می‌دادند که جمله داده شده درست است یا بی‌معنی. مثلا با دیدن جمله «سیب یک دندانپزشک است» (The apple is a dentist.) روی صفحه کامپیوتر یکی از گزینه‌های «صحیح» یا «بی‌معنی» را تیک می‌زدند.

دانشجویان در طول این دوره که دو ماه طول کشید در هشت جلسه یادگیری واژگان شرکت کردند.

در پایان هر درس دانشجویانی که روی دوچرخه‌ها رکاب زده بودند در امتحاناتی که بعد از هر جلسه برگزار می‌شد عملکرد بهتری نسبت به آنهایی که بی‌حرکت در کلاس نشسته بودند داشتند.

این گروه همچنین در تشخیص جملات درست و بامعنی از گروهی که ساکن می‌نشستند توانایی بیشتری از خود نشان داد، اگر چه این تفاوت تا چند هفته بعد از آموزش ظاهر نشد.

شاید جالب‌ترین چیز دوام و ماندگاری بیشتر لغات و درک مطلب در گروه دوچرخه سواران بود. وقتی محققان یک ماه بعد از دوره از دانشجویان خواستند که برای مرحله نهایی ارزیابی بدون آمادگی و تمرین درس‌ها در این فاصله به آزمایشگاه برگردند، دوچرخه سواران نسبت به آنهایی که بدون حرکت در کلاس نشسته بودند کلمات را بهتر و درست‌تر به خاطر آورده و درک درست‌تری از لغات در جملات داشتند.

خانم سیمونه سولپیزیو (Simone Sulpizio) که استاد روانشناسی و زبانشناسی در دانشگاه ویتا سلوت سان رافائل در میلان ایتالیا و یکی از نویسندگان تحقیق است می‌گوید: «نتایج نشان می‌دهد که فعالیت فیزیکی در طول یادگیری باعث بهبود آن می‌شود

چگونه ورزش به یادگیری یک زبان خارجی کمک می کند

او می‌افزاید که بهتر شدن یادگیری با ورزش از کمک به حفظ و به خاطرسپاری فراتر می‌رود. ورزش همچنین فهم و درک یادگیرندگان زبان از چگونگی کاربرد لغاتی که جدیدا فراگرفته اند را بیشتر کرده و یادگیری را عمیق‌تر می‌کند.

با وجودی که این تحقیق روی دانشجویانی انجام گرفت که حرکات ورزشی نسبتا سبک انجام می‌دادند اما نمی تواند به ما بگوید آیا با دیگر افرادی که انواع دیگری از ورزش را انجام می‌دهند همان نتایج به دست می آید.

همچنین این تحقیق سرنخی از اتفاقات رخ داده در مغز را که ممکن است باعث تاثیرات مثبت ورزش در یادگیری شود در اختیار ما قرار نمی دهد. دکتر سولپیزیو توضیح می‌دهد که تحقیقات زیادی در گذشته نشان داده است ورزش باعث ترشح مواد شیمیایی عصبی مختلف در مغز می‌شود که باعث افزایش تعداد سلولهای جدید مغز و ارتباط بین نورون‌ها می شود. این تاثیرات انعطاف پذیری مغز را بهبود بخشیده و توانایی یادگیری را زیاد می‌کند.

دکتر سولپیزیو می‌گوید که از منظر دنیای واقعی، پیامدها و کاربردهای این تحقیق شاید در نگاه اول غیرعملی به نظر برسد. کلاس‌های بسیار اندکی با دوچرخه‌های ثابت تجهیز شده‌اند. اما شاید نیاز به تجهیزات ویژه ضروری نباشد.

او می‌گوید: «پیشنهاد ما این نیست که مدارس یا معلمان تعداد زیادی دوچرخه بخرند، یک پیام ساده‌تر که می‌توانید از این تحقیق به خانه ببرید شاید این باشد که آموزش باید با فعالیت فیزیکی همراه باشد. ساعت‌ها بدون حرکت نشستن بهترین راه برای یادگیری نیست.» 

منبع

https://www.nytimes.com/2017/08/16/well/move/how-exercise-could-help-you-learn-a-new-language.html?module=ArrowsNav&contentCollection=Well&action=keypress&region=FixedLeft&pgtype=article


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چگونه ورزش به یادگیری یک زبان خارجی کمک می کند

منتشرشده در پژوهش

گروه آموزش/

ویژگی‌های مهد کودک هوشمند چیست

ویژگی‌های مهد کودک هوشمند چیست؟
مهد کودک هوشمند همان طور که از نامش پیداست با یک مهد کودک و پیش دبستانی سنتی تفاوت دارد. این نوعی مهد کودک است که از تجهیزات و فناوری پیشرفته برای پیشبرد اهداف آموزشی استفاده می‌کند. ایده اصلی این است که برای کودکان تجربه‌ی آموزشی فراهم شود که بسیار بهتر از روش‌هایی است که در صورت عدم وجود این تجهیزات و امکانات ممکن نبود. این روزها شیوه‌های آموزشی به معنای واقعی کلمه پیشرفت کرده و روش‌های قدیمی تدریس مانند گذشته موثر یا قابل تقدیر نیستند. این روزها کودکان و دانش‌آموزان نیاز به تجربه یادگیری دارند که از نظر ماهیت تعاملی‌تر باشد و این دقیقا همان چیزی است که مهد کودک هوشمند فراهم می‌کند.


مزیت‌های مهد کودک هوشمند
1. دسترسی آسان به اطلاعات
این شاید بزرگترین مزیت مزیت مهد کودک هوشمند و پیش دبستانی دیجیتال است. به این دلیل است که در چنین کلاس‌هایی از وسایل زیادی استفاده می‌شود که می‌تواند به اینترنت متصل شوند. با وجود این وسایل  دسترسی معلمان به اینترنت بسیار آسانتر است. در صورتی که بخواهند در مورد هر موضوعی اطلاعات جدیدی کسب کنند و آن را در اختیار دانش‌آموزان قرار دهند این به راحتی برای آنها امکانپذیر است.


2. فهم بهتر موضوعات از طریق ابزارهای دیجیتال
اگر هدف این  باشد که دانش‌آموزان موضوعات را به روشی بهتر یاد بگیرند، فرصت‌هایی که یک کلاس هوشمند ایجاد می‌کند برای این هدف بسیار مناسب است. معمولا در این کلاس‌ها از بسیاری از وسایل بصری برای یادگیری استفاده می‌شود. این وسایل نقش فعالی در انتقال مفاهیم به کودکان دارند. در این روش، تصاویر ساده جایگزین هزاران کلمه می‌شود که برای کودکان قابلیت درک بیشتری فراهم می‌کند.


3. گزینه‌ای عالی برای کودکانی که در کلاس غایب هستند
مساله‌ای که در مورد کلاس‌های هوشمند درپیش دبستانی و مهد کودک‌ها وجود دارد این است که کلاس‌ها همیشه ضبط می‌شوند. این بدان معناست که اگر کودک شما در کلاس حضور نداشته باشد، آموزش مربوط به آن جلسه را از دست نمی‌دهد. این به این دلیل است که شما می‌توانید به راحتی به این فیلم های ضبط شده دسترسی داشته باشید. این در حالی است که در یک کلاس سنتی، آنها به سختی می‌توانند همه موضوعاتی که معلم به آنها آموزش می‌دهد را به ذهن بسپارند.


4. یادگیری به روشی پویا
این آگاهی رایج وجود دارد که همه کودکان از قدرت درک یکسانی برخوردار نیستند و در آموزش‌های سنتی، کودکان ضعیف‌تر، از این بابت همیشه با مشکلاتی مواجه می‌شوند. اما محیط کلاس‌های هوشمند با برخورداری از ویژگی پویایی، این امکان را فراهم می‌کند که فرایند یادگیری کودکان راحت‌تر و با سرعت بیشتری انجام شود. استفاده از جلوه‌های بصری یکی از نکات قابل توجه در این باره است. تاثیرات این نوع از ابزار آموزشی به صورت کلی، مفاهیم را واضح‌تر نموده و این به ویژه به کودکانی که از سطح بادگیری پایین‌تری برخوردار هستند، کمک می‌کند.


5. محیط آموزش کاملا تعاملی
ابزارهای دیجیتالی بخش جدایی ناپذیر کلاس‌هایی هستند که در مهد کودک‌های هوشمند برگزار می‌شود. به همین دلیل است که می‌توان محیط کلاس را در آنها به تعبیری واقعی، تعاملی دانست. این کلاس‌ها، فضایی است که کودکان و مربیان نقش‌های مشخصی را ایفا می‌کنند. این سبک یادگیری کل روند آموزشی را شفاف‌تر می‌سازد. این بسیار بهتر از آن چیزی است که در غیر این صورت می‌توانست وجود داشته باشد. این امر تعامل بین مربی و کودک را در مهد کودکو پیش دبستانی به شکل قابل توجهی بهبود بخشیده و باعث بهبود پیوند بین آنها نیز می‌شود. این به این دلیل است که ابزار دیجیتال امکان برقراری رابطه بین آنها در محیط خارج از مهد کودک را نیز فراهم می‌نماید.  


6. ابزار دیجیتالی جایگزین کاغذ می شود
در شیوه سنتی برای آموزش به کودکان از مقدار زیادی کاغذ استفاده می‌شود. این روزها تاکید بسیار زیادی بر محیط زیست وجود دارد و مشاغل به سمتی پیش می‌روند که استفاده از کاغذ در روند کاری آنها به حداقل برسد. در واقع با توجه به ابزارهای دیجیتالی می‌توان محیط زیست را به شکلی نجات داد. این ابزارها در حال ایجاد راه‌حلی برای جایگزین کردن استفاده از کاغذ هستند. در چنین روندی جایی برای چاپ وجود ندارد و این به معنای کاهش کربن حاصل از چاپ نیز هست.


7. نگهداری از این وسایل راحت است
در شیوه سنتی، کودکان مجبور هستند هر ساله مبالغ زیادی برای وسایل آموزشی مانند کتاب، دفتر، مداد و ... هزینه کنند. با وجود استفاده از کلاس‌های هوشمند در یک مهد کودک هوشمند، می‌توان چنین هزینه‌هایی را به حداقل کاهش داد. با استفاده از چنین محیط‌هایی، تمام کاری که باید انجام دهید این است که اول سال یک بار سرمایه‌گذاری نمایید و وسایل الکترونیکی را خریداری کنید.

ویژگی‌های مهد کودک هوشمند چیست

منتشرشده در آموزش نوین

سنجشگرانه‌اندیشی و تفکر انتقادی چیست

 سنجشگرانه‌اندیشی عبارت است از اندیشیدنِ خود‌هدایت‌گر، خود‌انضباط‌بخش، خود‌نظارت‌گر، و خود‌تصحیح‌گر.

مبنای سنجشگرانه‌اندیشی این است که سنجه‌های سفت و سختِ تعالی [در اندیشیدن] را بپذیریم و آنها را هوشیارانه به کار ببریم.

سنجشگرانه‌اندیشی همچنین مستلزم دادوستد [فکری] کارآمد، توانایی‌های حل مسئله، و تعهد به غلبه بر جامعه‌محوری و خودمحوری‌ای‌ست که به طور طبیعی در ما وجود دارد.

هر کسی می‌اندیشد؛ این طبیعت ماست. اما بسیاری از اندیشیدن‌های ما، اگر به حال خود رها شوند، سوگیرانه، تحریف‌شده، بخشی‌نگرانه، و ناآگاهانه‌اند یا کاملاً با پیش‌داوری همراه‌اند. اندیشیدنِ بی‌کیفیت زیان‌آور است؛ هم زیان مالی به ما تحمیل می‌کند و هم بر کیفیت زندگی‌مان تأثیر منفی می‌گذارد. اما، برای رسیدن به تعالی فکری از راه سنجشگرانه‌اندیشی، باید دست به کوشش با برنامه و روش‌مند زد.

کسی که در سنجشگرانه‌اندیشی ورزیده شده باشد: پرسش‌ها و مسئله‌های حیاتی مطرح می‌کند و آنها را به صورت واضح و دقیق صورت بندی می‌کند؛ اطلاعات متناسب را گردآوری و ارزیابی می‌کند و از انگاره‌های انتزاعی برای تفسیر کارآمد آنها استفاده می‌کند؛ راه‌حل‌ها و نتیجه‌گیری‌هایش را با معیارها و سنجه‌های متناسب می‌آزماید و، بدین شیوه، به راه‌حل‌ها و نتیجه‌های مستدل می‌رسد؛ با ذهن گشوده، در چارچوبِ نظام‌های فکریِ گوناگون می‌اندیشد و، در صورتِ نیاز، انگاشته‌ها، لازمه‌ها، و پیامدهای عملیِ آنها را بازشناسی و ارزیابی می‌کند؛ برای یافتنِ راه‌حلِ مسئله‌های پیچیده، به نحو کارآمد با دیگران دادوستدِ فکری می‌کند.

برگرفته از کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه‌ها تشخیص دهیم»/ص.114

 کانال سنجشگرانه‌اندیشی

سنجشگرانه‌اندیشی و تفکر انتقادی چیست

منتشرشده در آموزش نوین

گروه اخبار/

سرپرست وزارت آموزش و پرورش تاکنون در سخنرانی های متعدد خویش از شرکای آموزش و پرورش نام برده است .

از نظر سیدجواد حسینی ، شرکای آموزش و پرورش عبارتند از : خانواده، دولت، معلمان، تشکل‌های فعال و شناسنامه‌دار، هنرمندان، اساتید دانشگاه و صاحب‌نظران، نخبگان و خیرین .

در نشست تبیین سیاست ها و برنامه های سال 1398 نیز رسانه ها در گفتمان سرپرست وزارت آموزش و پرورش غایب بودند .

آخرین جوابیه وزارت آموزش و پرورش به رسانه ها به اول تیر 98 می رسد .

از  مدیری که شکایت از رسانه ها توسط مدیران وزارت آموزش و پرورش را  برای نخستین بار ممنوع اعلام می کند بیش از این انتظار می رود .

گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز  آمد ( این جا ) ؛  دوشنبه 17 تیرماه نشست تخصصی نقد کتاب  " مرگ مدرسه " در سالن فردوسی – خانه اندیشمندان علوم انسانی با سخنرانی اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاه و به میزبانی کافه خرد و  تارنمای رب برگزار گردید .

این نشست از ساعت 16 آغاز گردید و تا  حدود ساعت 22 ادامه داشت .

در این نشست یحیی قائدی ، علی‌رضا صادق‌زاده ، حبیب رحیم‌پور ازغدی ، علی لطیفی ، علی‌رضا صادقی ، نعمت الله فاضلی ، محمود مهرمحمدی ، ابوطالب سعادتی  و اسماعیل آذری‌نژاد به ارائه دیدگاه های خود پرداختند .

« صدای معلم » در این بخش مشروح سخنان "  محمود مهرمحمدی " را منتشر می کند .

منتشرشده در گفت و شنود

آیا نظام آموزشی ایران سکولار است

بیش از یکصد سال از استقرار نظام آموزشی به سبک جدید در ایران می گذرد. نظامی که در اصل وارداتی و سوغات غرب است. زمینه یابی آن ابتدا توسط برخی مستشرقان فرنگی و بعد به همت روشنفکران داخلی صورت گرفت. در برابر این میهمان ناخوانده، سه مواجه انجام شد؛ عده ای از روشنفکران شیفته غرب، خود را مجری برنامه های نظام جدید تصورکردند. عده ای رویکرد اصلاحی از خود نشان دادند و کوشیدند آن برنامه ها را بومی سازی و دینی نمایند. برخی نیز مصرانه بر روی اصول اسلامی خویش پای فشردند و با هرگونه نوآوری  مخالفت کردند.

آموزش جدید ، ازطرفی نیر نمی توانست و نمی خواست دین را در بین برنامه های خود بگنجاند. از سوی دیگر، زرق و برق شیوه های اجرایی آن برای جامعه محروم و در حال توسعه ایران گیج کننده می نمود. به این ترتیب و خیلی زود این نظام نوپا جای خویش را باز کرد و کار خویش را با مولفه های وجودی خویش از قبیل جدایی برنامه ها از دین، همراهی دختر و پسر، اعتقاد به آزادی حجاب، احترام به حقوق اقلیت ها و تاکید محض بر دانش و تجربه ،آغاز کرد و این وضع تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال پنجاه و هفت ادامه داشت.

اصل و اساس وضعیت جدید را ذهنیتی تازه تولد یافته به نام سکولاریسم شکل داده بود. سكولاریسم نوعی واکنش و اعتراض اجتماعی در دنیای جدید اروپا و در برابر ناکارآمدی مسیحیت بود که بیشتر بر اثر تحولات اقتصادى, فرهنگى, اجتماعی بعد از رنسانس به وجود آمد. این ایدئولوژی همه ارکان جامعه را اعم از سیاست و اقتصاد و فرهنگ و تعلیم و تربیت در برمی گیرد و اهداف خود را در آنها دنبال می کند. بارزترین نمود این تفکر در جدایی دین و دولت است که همواره بلای جان دولت ها و حکومت های انحصارگر و مطلقه به شمار می رود. در جامعه ما که هم به طور ایدئولوژیک کار شده و هم فکر شده است، برنامه‏ ریزان برنامه‏ های تعلیم و تربیت دینی، آگاهانه یا ناآگاهانه، دین را به منزله مجموعه‏ ای از مفاهیم، گزاره‏ ها تلقی کرده اند و بر همین اساس مرادشان از تعلیم و تربیت دینی انتقال پاره ‏ای از مفاهیم و گزاره‏ ها به دانش‏ آموزان بوده است

یکی از دستاوردهای این نظام ، رواج تربیت سکولار است. تربیت سكولار را می توان دنبالۀ تربیت لیبرال دانست. تربیت لیبرال در اندیشه‌های فلسفی یونان باستان ریشه دارد كه در آن ، دانش به عنوان اصلی ترین دستاورد ذهن وارتباط آن با واقعیت در نظر گرفته می شد. در این معنا دانش به خودی خود مورد توجه است، نه آن دانشی كه مثلاً از لحاظ شغلی سودمند باشد یا فضیلت‌های اخلاقی را دربر گیرد. در حقیقت آن‌چه مدنظر است خودِ دانش است و نه تبعات آن. تربیت سكولار نه نقطه مقابل تربیت دینی که غیر از آن است. در این نوع تربیت اجتماعی ،اعتقاد قدسی جایی ندارد. شاید فرد در كارهای شخصی متشرع باشد اما آن مناسک در فضای جمعی، امکان ظهور و بروز ندارند.

سکولاریسم شبیه عرف گرایی است.نام دیگرش «این جهانی» است که در آن قلمرو دیگری به نام ماورای دنیا وجود ندارد. در نتیجه اهداف تربیتی فقط بنابر میل ها و آرزو هایی كه از طریق تجربه به دست می آید تدوین می شوند واگر چه وجوه مشترك همه هستند اما به شدت بر حسب تحولات محیط اجتماعی متغیر می شوند. مواردی از قبیل؛ دنیای ملموس، واقعیت های محتمل، امكانات موجود اینجا و اكنون، زمینه ساز این برنامه تربیتی اند و به همین خاطر فرصت های تربیتی را كوتاه و اهداف تربیتی را لغزنده می سازد. در چنین نظام تربیتی عقلانی، کمتر جایی و فرصتی برای مراعات ارزشهای مذهبی و حركت در جهت غایت ها و آرمانهای دینیباقی می ماند.لاجرم امر دینی ، امر خصوصی تلقی می شود و همه وظایف معقول شهروندان در حوزه اجتماعی ارزیابی می گردد و این همان سیطره تفکر اومانیستی یا انسان گرایی است که از مشخصه های نظام سکولار است.

آیا نظام آموزشی ایران سکولار است

       می دانیم که هر ایدئولوژی به خاطر انحصارگری خاصی که دارد، اجازه مطرح شدن ارزشهای غیر را در بین خود نمی دهد. از آنجایی که سكولاریسم نیز یک ایدئولوژی است، بنابراین در محتوای تربیتی خود ،اجازه مطرح كردن ارزشهای دینی را نمی دهد. همچنان که مثلا ولایت فقیه نیز به مثابه یک ادیدئولوژی، ظهور و بروز اندیشه های سکولار را برنمی تابد .

از این منظر، سکولاریسم به عنوان نمادی از تهاجم فرهنگی غرب تلقی می شود که سودای نابه سامانی در ساختار اسلامی دارد و مرزهای اندیشۀ دینی را درمی‌نوردد.مقاومت در برابر این اتفاق فرهنگی تنها به كمك نشر اطلاعات تاریخی و اخلاقی و ایراد خطابه‌ و یادآوری شكوه گذشته تمدن اسلامی و حتی وسواس در مناسك عبادی ممکن نیست. به همین خاطر است که می بینیم حتی پس از گذشت چهار دهه از حکومت اسلامی، متاسفانه کم  دینی و بی دینی  نه تنها در بلاد ما که در اغلب مناطق مسلمان نشین عالم، معمولاً گوی سبقت را ربوده‌اند و اگر چه در اخلاق فردی و مناسك عبادی، پای‌بندی دینی خویش را به‌طور نسبی و ظاهری حفظ نموده‌اند، اما در حوزه‌های معرفتی و ساختارهای اقتصادی، حقوقی و اجتماعی، بی اختیار وبی آنکه بدانند، سكولاریسم را برگزیده اند .اما موفقیت سکولاریسم، قبل از آن که مربوط به قدرت و اقتدار تبلیغاتی غرب باشد، مرهون سیاست‌های استبدادی حاكمان جوامع اسلامی و شیفتگی روشن‌فكران و مصلحان اجتماعی نسبت به آراء و نظام‌های غربی است.در این میان، سكولاریسم تربیتی در واقع پس از ناکامی سیاست های کلان نظام ظاهر شده و معمولابا بیش‌ترین توفیق همراه بوده است؛ چرا که اصل ساختار نظام آموزشی مدرن، وارداتی و برگرفته از نظام آموزشی غرب است.

از سوی دیگر، پشتوانه هر حاكمیت سیاسی  یک ایدئولوژی است که بر تمام زمینه های اجتماع خویش سیطره و سلطه دارد.از آن جمله، نهاد آموزش و پرورش است که اغلب آن را وابسته به دولت تلقی می‌كنندكه قرار نیست مستقل عمل كند و باید منعكس‏كننده و مبلغ ایدئولوژی رسمی حاكمیت سیاسی باشد تا هم جامعه بر اساس این ایدئولوژی رسمی به نوعی وحدت ملی و اجتماعی دست یابد و هم افرادی كه تربیت شده نظام آموزش و پرورش رسمی كشور هستند بتوانند هماهنگ با كل جامعه و دولت و هماهنگی با سیاست‏گذاری‌های کلی نظام حركت كنند. شاید از همین روست که می بینیم بیشتر نظام های آموزشی دنیا، به نوعی محافظه کار هستند. در این روند ،مراد از «ایدئولوژی» ،نوعی نظام ارزشی است است که ثبات وبقای آن نظام سیاسی بسته به آن است و لذا اغلب نظام های سیاسی هم حتی اگر به ظاهر دعوی دموکراسی نمایند، وابسته به یک نظام ارزشی ایدئولوژیک هستند . تا اینجا چندان جای نگرانی نیست و نظام آموزشی آن حاکمیت حتی علی رغم محافظه کاربودنش، می تواند درون خود آزادی اندیشی و خلاقیت و نوآوری را تبلیغ و ترویج کند. مشکل وقتی شروع می شود که ایدئولوژی ، نه تنها به عنوان یک نظام ارزشی که جای نظام فکری حاکمیت را هم در برمی گیرد و می‌كوشد همه واقعیت‌ها را در چارچوب ارزش‌های سیاسی و اجتماعی خاصی تفسیر و تبیین كند. در این رویكرد حاكمیت سیاسی بیش از آنكه درصدد فهم و تفسیر واقعیت باشد، می‌كوشد تا به توجیه و اثبات مواضع و ارزش‌های سیاسی و اجتماعی از پیش‏ تعیین شده خود بپردازد و هر جا كه واقعیات با این مواضع و ارزش‌ها سازگار نباشد به تحریف واقعیت‌ها بپردازد؛ بی‌خبر از آنكه اگر ما به واقعیات پشت كنیم، واقعیات از پشت به ما خنجر خواهند زد.

آیا نظام آموزشی ایران سکولار است

مثلا در جامعه ما که هم به طور ایدئولوژیک کار شده و هم فکر شده است، برنامه‏ ریزان برنامه‏ های تعلیم و تربیت دینی، آگاهانه یا ناآگاهانه، دین را به منزله مجموعه‏ ای از مفاهیم، گزاره‏ ها تلقی کرده اند و بر همین اساس مرادشان از تعلیم و تربیت دینی انتقال پاره ‏ای از مفاهیم و گزاره‏ ها به دانش‏ آموزان بوده است.

در واقع آنچه آنان در طی این چهل سال بعد از انقلاب انجام داده‏ اند، با وجود تمام شعر و شعارها و حرف و حدیث های تزئینی در کتاب های درسی و بخشنامه های اداری، نه تعلیم و تربیت دینی بلكه صرف آموزش پاره‏ ای گزاره‏ های مرده و بی‏روح به نام دین به دانش‏ آموزان بوده است.

به بیان دیگر به جای تربیت دینی، صرفا آموزش دینی انجام شده است. این فرایند شاید تا پایان دوره آموزش ابتدایی قابل قبول و تحمل باشد اما فراتر از آن دور از انتظار است. برای یک دانش آموز دوره متوسطه و یا دانشجو، رهیافت دریافت ایدئولوژیك از دین، دعوت به خویش است و نه دعوت به حق و حقیقت. تفسیر ایدئولوژیك از دین، به مثابه پلی میان دینداری و سكولاریسم است. برای همین است که گاهی گفته می شود؛ آموزش و پرورش رسمی و غیررسمی در كشور ما با تعلیم و تبلیغ «دینِ ایدئولوژی ‏شده» خود بزرگترین زمینه‏ ساز رشد سكولاریسم در كشور بوده و لذا در این راستا ، رواج سکولاریسم قبل از آنکه در حکم تهاجم فرهنگی باشد، گونه ای استقبال فرهنگی است و ... نقطه، سرخط!


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آیا نظام آموزشی ایران سکولار است

منتشرشده در یادداشت

پیشنهادی به سرپرست وزارت آموزش و پرورش در مورد گران و سخت اداره شدن آموزش و پرورش

سرپرست محترم وزارت آموزش و پرورش
جناب آقای دکتر حسینی

آنچه مسلم است، آموزش و پرورش بسیار «گران» و «سخت» مدیریت می شود. این ساختار با تمام نوآوری هایش (که قدردان آن نیز هستیم)، هنوز سنتی است.

امروزه در این سطح از پیشرفت علم و فناوری، دیگر وقت آن است که شتاب دهی به استارتاپ ها و یا به عبارتی دیگر، حمایت از اپلیکیشن و یا سامانه هایی که بتواند وظایف بخشی از ساختار اداری آموزش و پرورش را انجام دهد، هدف وزارتخانه قرار بگیرد. ترکیب باتجربه های اداری و آموزشی آموزش و پرورش با افرادی که دارای تکنولوژی و فناوری هستند می تواند استارتاپهای موثری ایجاد کرده، به تبع آن اداره و نظارت بخش هایی از ساختار کهنه و بی کیفیت و غیر شفاف را اثر بخش تر نمود.

به طور مشخص پیشنهاد این است؛ مراکز نوآوری و شتاب دهی در قالبی که معاونت علمی ریاست جمهوری تعریف کرده است، ویژه مسائل آموزش و پرورش، در تمام استانها شکل بگیرد تا معلمان و مدیران و کارشناسان ستادی آموزش و پرورش در کنار دانش آموزان، اولیا، فناوران، کارآفرینان و غیره، بستری برای نوآوری بیابند و ایده های مفید و ارزشمند را شتابدهی کنند.

بدیهی است این مراکز نوآوری نباید تافته جدا بافته و در یک جزیره ای در بدنه آموزش و پرورش باشد. بلکه باید با همکاری معاونت علمی ریاست جمهوری، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، دیگر وزارتخانه ها و بدنه اکوسیستم کارآفرینی و استارتاپی شکل بگیرد. مراکز نوآوری و شتابدهی، چارچوب تعریف شده خوبی داشته و هم اکنون شهرداری ها با ایجاد مراکز نوآوری شهری و کارخانه های نوآوری، از این قالبها استفاده می کنند.
مدیریت و قانونگذاری این مراکز بسیار حایز اهمیت است. مثلا اینکه در این مرکز، استارتاپها و دیگر اجزای آن، نباید توسط دولت تصاحب و یا تصدی گری شود. سیر گردش داده های سترگ آموزش و پرورش باید آزاد شده، کلیه فعالیتها، رویدادها و سامانه ها صرفا تسهیل گری شود. 

پیشنهادی به سرپرست وزارت آموزش و پرورش در مورد گران و سخت اداره شدن آموزش و پرورش

جناب آقای دکتر حسینی

این حرکت چنانچه بتواند با یک مصوبه از هیئت دولت استارت خورده و پیش برود، موفق تر خواهد بود. چرا که حل مسایل آموزش و پرورش نیاز به همت تمام وزارتخانه ها، تمام تشکل ها (اعم از اقتصادی و کارآفرینی و اجتماعی سیاسی) و تمام اقشار جامعه دارد.

پیش بینی می شود تا سال ۲۰۵۰ هشتاد میلیون عنوان شغلی از بین برود و جایگزین آن ماشینها و استارتاپها خواهند شد.امور اجرایی و نظارتی بسیاری در وزارتخانه های آموزش و پرورش کشورهای دنیا توسط سامانه ها و اپلیکیشن ها انجام می شود. این مهم با شفاف شدن رویه ها و فرایندهای داخلی آموزش و پرورش قابل انجام است.

آنچه که اهمیت دارد تعیین تکلیف نقش دولت در این استارتاپهاست. چون دولت در هیچ کجای دنیا به دنیای استارتاپها ورود نکرده و نباید بکند. تنها انتظار هسته های فناور و استارتاپها که یک نهاد انسانی خلاق می باشد از دولت این است که سنگ اندازی نکنند.

در کشورها نهادهایی برای تسهیلگری و بستر سازی این امور وجود دارد و در کشور ما نیز معاونت علمی ریاست جمهوری، وزارت Ict ، دانشگاهها و ... چنین نقشهایی را داشته اند.تا کنون نقش آموزش و پرورش در این راستا بسیار ضعیف بوده و خوشبختانه با حضور حضرتعالی در وزارت امیدواریم این مهم جلوه بگیرد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پیشنهادی به سرپرست وزارت آموزش و پرورش در مورد گران و سخت اداره شدن آموزش و پرورش

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 31 تیر 1398 04:35

برنامه نویسی به زبان (او)

برنامه نویسی به زبان او و کاربرد آن در آموزش و پرورش  مدت هاست که زبان (او) به عنوان یک زبان برنامه نویسی قدرتمند ، در خانه ها ،  مدارس ، دانشگاه ها ، صنایع ، تجارت و هر کجا که فکرش را بکنید مورد بهره برداری قرار می گیرد. وجود منابع ارتباطی با زبان غنی ( او) ، کمک شایانی به پیشرفت علم رابطه گری در تمام مراکز اجتماعی این کشور داشته که حاکی از سابقه ی طولانی این زبان دارد. زبانی که بعضا بیش از زبان مادری ، در میان مردم رواج یافته . ویرایش اول زبان (او) از زمانی که آموزش در ایران به وجود آمد شروع شد و در طی صد سال گذشته تغییرات شگرفی داشته است.

 زبان ( او ) ، تکامل یافته زبان (تو) در حال حاضر است. کسانی که خود نمی توانند ، مستقیم حرفی را بزنند و برای آنکه وجهه خود را خوب حفظ کنند ، بهترین راه ارتباطی را زبان ( او ) می دانند.

زبان ( او ) ، یک زبان میانی ست. نه سطح بالاست و نه سطح پایین. علت میانی بودن این زبان آن است که ، از زبان سطح پایین استفاده می کند تا مستقیما به حافظه اصلی دستیابی داشته باشد و با مفاهیمی چون آدرس و نشان به خوبی آشنایی دارد.  از طرف دیگر به سطح بالا هم دسترسی دارد و به قابلیت خواندن دستورالعمل های بالایی نزدیک است. کوچکترین پیام های محاوره ای انسان را دریافت و پردازش می کند.

زبان ( او ) یک زبان ساخت یافته است. در این زبان با استفاده از حلقه های تکراری مثل هست ، بله ، حتما و چَشم می توان برنامه هایی نوشت که مو لای درزش نرود و برای هضم آن درک بالایی نیاز نباشد. لذا راحت هم اجرا می شود.

برخی زبان های ساخت یافته در جدول زیر آمده است:

زبان های سطح بالا

زبان های میانی

زبان های سطح پایین

(تو)

(شما)

(او)

(آنان)

(من)

(ما)

هدف از ایجاد برنامه نویسی زبان ( او) ، حذف تمام ورودی های منطقی ، پردازش آنچه از ابتدا مدنظر است و باید استخراج شود. لذا آنچه در ساختمان این زبان از همان ابتدا تعبیه شده است ، برای اجرا در تمام مراحل اکتفا می کند و دقیقا هم باید همان داده ها به ورودی داده شوند.

از نشانه های دستورالعمل هایی که از زبان ( او ) می بایست استخراج شود می توان به چند مورد اشاره کرد:

- هر دستور زبان ( او)  ، به " بررسی شود" ، ختم می شود.

-  حداکثر طول یک دستور ، 5 کلمه دارد و غالبا با ارجاع به مراجع بالاتر پاسخ داده می شود.

-  هر دستور می تواند در یک یا چند سطر ادامه داشته باشد که این کاملا منوط به قشر خاصی ست و برای کمتر از ده درصد جامعه صدق می کند.

-  در هر سطر می توان چند دستور را تایپ کرد ( اغلب این کار توصیه نمی شود ، چرا که ارزش انسانیت در این زبان پایین است )

وقتی دنبال کلمات کلیدی می گردیم تا با یک زبان ، قدرتی بیش از آنچه حساسیت برای کوچکی و بزرگی مدنظر است را به مراتب کمتر کنیم ، بیشتر بر دوام یک کلید واژه ، تمام کامپایلرها را اسیر می کنیم.

برنامه نویسی به زبان او و کاربرد آن در آموزش و پرورش

برنامه آموزش و پرورش را با این زبان نوشتند و کفایتش معلوم است.

مؤلفه ای چون وزیر آموزش و پرورش ، از زیر بار دستورات شرطی فرار کرد و معادلات زیادی را تغییر داد. یعنی عملا عملگر منطقی برای داشتن عبارات منطقی وجود ندارد.

درستی و نادرستی زبان ( او) ، با مقایسه صفر ارزش گذاری می شود. سرپرست فعلی آموزش و پرورش تقدم از بالا به پایین جدول است. شاید گزینه ای بهتر از او برای قایم کردن نقصِ نقشه ی فرار وزیر پیدا نشد.

هرگز آموزش و پرورش در این چهل سال متغیری ارزشمند و قابل احترام تلقی نشد که حال انتظار این را نداشته باشیم که طبق فرموده خانم دکتر علم الهدی :"  از انقلاب اسلامی به بعد که چهلمین سال آن را می گذرانیم سکولاریسم نه تنها ادامه پیدا کرد بلکه بسیار پیچیده تر ادامه پیدا کرد  " !
فلسفه ی وجودی آموزش در ایران ، همچون آمار و بهداشت در رتبه های بسیار پایین در سطح جهانی برای این کشور برنامه ریزی شد. اگر غیر از این است ، با یک مثال بسیار ساده ، چرا تاکنون بعد از چهار سال از تصویب قانون  3 / 6 / 95 ، سازمان نهضت سواد آموزی نخواسته است مستندات آمار مشمولان را به وزارت و مجلس ارائه کند ؟ دقیقا چند مربی پیش دبستانی و جامانده حق التدریس در کشور داریم؟ امور اداری و استخدامی تا کی می تواند از آمار دست و پا شکسته ، معجزه بسازد؟ کسانی که خود انتخاب کردند خدمتگزار مردم باشند ، باید برای مردم کار کنند ، خط سیاه پُر رنگی که میان خود و ملت کشیده اید و گاهی تبدیل به نرده و حفاظ شده است ، فاصله ها را زیاد خواهد کرد و این رویه دوام نمی آورد. چنانچه آشفتگی و نگرانی را در جوانان می بینید و بی تفاوت از آن رد می شوید ، همین زنگ خطری ست برای شما که زبان (ما ) را نمی شنوید
حافظه ملت ایران ، دارای ردیف و شماره است و در زبان ( ما ) آن را آدرس می نامند. با استفاده از عملگری چون وزیر آموزش و پرورش ، می توانیم به آدرس دسترسی پیدا کنیم. ولی چون در زبان ( او ) ، کلا دسترسی به محتوا جز برای مؤلفه های خاص تعریف نشده است ، عملا سردرگمی رکن اساسی این زبان است.
به نظر شما مردم و حتی جامعه فرهنگیان توانستند با سخنرانی های اخیر سرپرست موقت آموزش و پرورش ، تفاوتی میان فرهنگ امنیتی به جای امنیت فرهنگی احساس کنند؟ اکنون همه در آموزش و پرورش آزادانه می توانند مطالبات به حقشان را پیگیری کنند و مشکلی برایشان پیش نیاورند و نیاید؟
راه محمد (ص) ، در این زبان نامفهوم است و اعتبار نفوذی ندارد.  کاربرد این متغیر فقط برای دستکاری مفاهیم جهت تفهیم مطلبی خاص در سطح پایین نیاز است. این روش تا به امروز خوب جواب داده و راندمان دستگاه های زیادی را برای چپاول بالا برده است.
ملتی که آموزش صحیح ندیده باشد ، آگاهی کافی ندارد که فرق نتیجه درست و نادرست را متوجه شود و بیشتر راه را گم می کند . وقتی فقط صفر وجود دارد ، مقایسه نیاز نیست.

برنامه نویسی به زبان او و کاربرد آن در آموزش و پرورش

آقای حاجی بابایی در مصاحبه اخیر خود با صدای معلم گفت : کمک کنیم آموزش و پرورش سرپای خودش بایستد ؛ در این 6 سال وزیری نیامده است که واقعا در قد آموزش و پرورش بوده باشد !
باید از ایشان پرسید : قد آموزش و پرورش چقدر است؟ وقتی آموزش و پرورش در ایران این قدر علیل و ذلیل است و کمر خمیده ، که از زمان وزارت شما و قبل از آن هم چنین بوده است ، وزیر هم نداشته باشد اداره می شود . مگر نه این است که در این اوضاع وانفسا با سرپرست هم می چرخد!
آموزش و پرورش با این قوانین دست و پاگیری که مجلس فقط برای حفظ کرسی ها در هر دوره انتخابات ، آن هم از سر چشم و هم چشمی تصویب می کند ، متولی زیرک و دانایی نخواهد داشت. اطلس تمام راه های دیپلماسی در وزارت آموزش و پرورش تخیلی ست و تا زمانی که رُل اساسی را به جای فرهنگیان و دلسوزان واقعی این حوزه ، استعمارهای ملوک الطوایفی در چنگال خود گرفته اند ، شاهرگ های حیاتی آموزش و پرورش که نسل آینده هستند ، کمای سابق در کشمکش نزاع های داخلی نابود می شوند.
وقتی حرف از تجزیه کشور می شود ، تن و بدن هر ایرانی الاصلی به لرزه در می آید ، ولی مرحله کار ما از خاصیت کرخی گذشته است که شاید حواسمان نیست ، چگونه قدرت های محلی ، آموزش و پرورش را نشانه رفتند و در دوره ی فترت ، مقدمات نابه سامانی را حرفه ای تر از آینده نگری انگلیس ها برای تمام فرهنگ دوستان رقم زدند.
برای گل آلود کردن آب و گرفتن ماهی ، آستین ها بالاست. همین که در هر استان سلسله مراتب یارکشی و انتصاب افراد نالایق برای منصب ها حتی در رسته های پایین اتفاق افتاده و روز به روز بیشتر می شود ، هر فرهیخته ای را به فکر فرو می برد که عقب نگاه داشتن تجربه و کسوت معلمی در آموزش و پرورش ، جز در یک شعار دیده نمی شود .
شعاری که در سایه شومش ، چند صد میلیون انسان گرسنه ، مریض ، برهنه ، بی سواد و قلابی تحویل جامعه بشریت داده شده است.
شعاری که استعمارگران با اتکاء به آن ، چند قرن ، در اکثر نقاط جهان ، نهضت های فکری و علمی ملت ها را در هم کوبیده اند.
و بالاخره شعاری که آثار نکبت بار و ضررهای خانمان سوز و خسارت جبران ناپذیر آن ، به حساب نمی آید و ده ها سال وقت لازم است که بشریت از چنگ آن آزاد شود و شاید هم تا ابد آزاد نشود.
"باید ملت ایران را گذاشت تا در همین حالت توحش و بربریت باقی بماند "
سر گراوزلی سفیر انگلیس در ایران -  15 اکتبر 1844

کسانی که خود انتخاب کردند خدمتگزار مردم باشند ، باید برای مردم کار کنند ، خط سیاه پُر رنگی که میان خود و ملت کشیده اید و گاهی تبدیل به نرده و حفاظ شده است ، فاصله ها را زیاد خواهد کرد و این رویه دوام نمی آورد. چنانچه آشفتگی و نگرانی را در جوانان می بینید و بی تفاوت از آن رد می شوید ، همین زنگ خطری ست برای شما که زبان (ما ) را نمی شنوید .

برنامه نویسی به زبان او و کاربرد آن در آموزش و پرورش

منتشرشده در یادداشت

گروه استان ها و شهرستان ها/

هنوز دانشگاه فرهنگیان به گزارش صدای معلم با عنوان " جلسه مدیران دانشگاه فرهنگیان یا میتینگ انتخاباتی نمایندگان مجلس ؟! " ( این جا ) پاسخی نداده است ؟

در این گزارش آمده است : " پرسش صدای معلم  این است که این نمایندگان مجلس در وقایع و مشکلات اخیر دانشگاه فرهنگیان و دانشجو معلمان در موضوعاتی مانند : " افزایش حقوق دانشجو معلمان  ، روند هیات علمی شدن افراد در دانشگاه فرهنگیان بر اساس ضوابط و مقررات  ، پیمانی کردن استخدام دانشجو معلمان ، روند آزمون اصلح ، وضعیت ادامه تحصیل معلمان و دانشجو معلمان ، وضعیت آزادی بیان در دانشگاه فرهنگیان ، دخالت غیرقانونی و سلیقه ای  برخی نهادها و افراد در عزل و نصب های این دانشگاه و... چه کرده اند ؟

آیا وظایف نظارتی این نمایندگان همیشه باید بر عهده رسانه ها و خبرنگاران مستقل باشد ؟ "
جمعی از دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان ( ماده 28 ) با ارسال نامه ای برای صدای معلم خواهان توجه و پاسخ گویی مسئولان این دانشگاه به مطالبات خود شده اند .
 
منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور