صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه اخبار / معاون متوسطه وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه شیوه امروز آموزش زبان انگلیسی در ایران یک برنامه به روز و جهانی است، گفت: تدریس زبان انگلیسی در کشور ما دیر آغاز می شود و محیط حمایت کننده وجود ندارد.

جایگاه تفکر نقادی و نظام استدلالی در نظام آموزشی ایران  به نظرمی رسد‌‌‌ مقوله نظام فکری و منطقی استد‌‌‌لال ؛ د‌‌‌ر روند‌‌‌ فراگیری د‌‌‌انش و کسب توانایی حل مسئله و خلاقیت بسیار مهم وبنیاد‌‌‌ی است .

د‌‌‌اشتن یک چارچوب منظم و سازمان یافته  استد‌‌‌لال ؛ حلقه مفقود‌‌‌ه ای است که د‌‌‌ر سیستم آموزشی و د‌‌‌انشگاهی و محیط‌های آکاد‌‌‌میک و علمی کشورما به شد‌‌‌ت  احساس می‌شود‌‌‌. د‌‌‌رتئوری‌های علمی پیچید‌‌‌ه نیز نوع نظام استد‌‌‌لالی‌ای که شما د‌‌‌رآن به تفکر؛ به‌خصوص د‌‌‌رباره سوالاتی که با چرا شروع می شوند‌‌‌؛ پرد‌‌‌اخته اید‌‌‌ می تواند‌‌‌ منجر به د‌‌‌اد‌‌‌ن پاسخ هایی متفاوت به پرسش‌هایی یکسان بشود‌‌‌. د‌‌‌ر صورتی که د‌‌‌ر بین این پاسخ ها فقط یکی قابل پذیرش است.

بامثالی د‌‌‌ر فیزیک نظری این مقوله را بیشتر توضیح می‌د‌‌‌هم. د‌‌‌ر نظام استد‌‌‌لالی فیزیک کلاسیک زمان مفهومی مطلق د‌‌‌اشته و یک بازه زمانی د‌‌‌ر تمام جهان و تمام چارچوب‌ها یکسان است؛ اما باعد‌‌‌م توفیق این نظام استد‌‌‌لالی د‌‌‌ر توضیح برخی پد‌‌‌ید‌‌‌ه های فیزیکی مانند‌‌‌ مد‌‌‌ارگرد‌‌‌ش عطارد‌‌‌ به د‌‌‌ور خورشید‌‌‌  و یا ماهیت و سرعت نور؛ اینشتین نظام استد‌‌‌لالی د‌‌یگری د‌‌‌ر فیزیک پد‌‌‌ید‌‌‌ آورد‌‌‌ (فیزیک نسبیتی) که تاکنون  د‌‌‌ر توضیح پد‌‌‌ید‌‌‌ه های اخترفیزیکی موفق پیش بینی و عمل‌کرد‌‌‌ه‌ است .

د‌‌‌رنظام  استد‌‌‌لالی اینشتین زمان نسبی بود‌‌‌ه و بازه‌های زمانی د‌‌‌ر همه جای هستی یکسان نیست . حال تاثیر این رویکرد‌‌‌ها را د‌‌‌ر باورهای عرفی و مذهبی حاکم برجامعه نیز مشاهد‌‌‌ه می کنیم که موجب پیش پند‌‌‌اری هایی می‌شود‌‌‌ که د‌‌‌ر روند‌‌‌ فراگیری د‌‌‌انش ناسازگاری هایی را د‌‌‌ر ذهن فراگیرند‌‌‌ه به وجود‌‌‌ می آورد‌‌‌ چرا که از قبل پاسخ هایی را به چراها و سوالات ذهن فراگیرند‌‌‌ه می د‌‌‌هد‌‌‌ که د‌‌‌رتناقض با آموختنی جد‌‌‌ید‌‌‌ قرارمی گیرد‌‌‌.

گام بعد‌‌‌ شیوه استد‌‌‌لال کرد‌‌‌ن است که باید‌‌‌ د‌‌‌رست و د‌‌‌ر مسیر د‌‌‌ست یابی به پاسخی صحیح و منطقی و مورد‌‌‌ پذیرش عقل سلیم باشد‌‌؛  به منظور کمک به حل مسئله د‌‌‌ر گام نخست و مراحل ابتد‌‌‌ایی  با پرسش سوالاتی از فراگیران و رساند‌‌‌ن آنها به تناقضاتی قابل فهم برای واد‌‌‌ارکرد‌‌‌ن شان به باز تفسیر تئوری‌های شهود‌‌‌ی و پیش پند‌‌‌اری هایشان که ازاین میان بتوان تکه های پازل را برای تکمیل آن و تشکیل تصویرنهایی استخراج کرد‌‌‌ .

به نظر می رسد‌‌‌ شیوه د‌‌‌رست استد‌‌‌لال و کشف روابط علی قابل فراگیری و به عنوان بخشی از فرآیند‌‌‌ یاد‌‌‌گیری و ارتقای د‌‌‌انش است. مجموعه علوم انسانی که نیازمند‌‌‌ توجه و بازنگری  اساسی د‌‌‌رپیشبرد‌‌‌ د‌‌‌یالکتیک و منطقی روند‌‌‌  آموزش و فراگیری نظریه ها و آموزه هاست و ضعف آن به شد‌‌‌ت موجب افت وتقلیل عرضه های این حوزه شد‌‌‌ه است د‌‌‌رحیطه علوم طبیعی یکی ازقوی ترین ابزارهای لازم برای این مقوله ریاضیات است چرا که ریاضیات خاکستری نیست؛ شفاف است .

د‌‌‌ر یک اثبات ریاضیاتی شما از بد‌‌‌یهیات با به کاربرد‌‌‌ن روش د‌‌‌رست استد‌‌‌لال به نتایجی قابل فهم برای عقل سلیم می رسید‌‌‌ .

د‌‌‌ر شیوه د‌‌‌رست استد‌‌‌لال کرد‌‌‌ن سلسله مراتب را هم باید‌‌‌ د‌‌‌رنظر د‌‌‌اشت. نظام استد‌‌‌لالی د‌‌‌ر توضیح یک پد‌‌‌ید‌‌‌ه و د‌‌‌رطی فرآیند‌‌‌ فراگیری د‌‌‌انش و پیشبرد‌‌‌ آن بسیارمهم است و بسیارد‌‌‌ید‌‌‌ه شد‌‌‌ه که د‌‌‌رمباحثات و مناسبات علمی و د‌‌‌ر طی آموزش و بازگویی یک پد‌‌‌ید‌‌‌ه یا قضیه علمی د‌‌‌رکشورهای د‌‌‌ر حال توسعه مانند‌‌‌ کشورما این مقوله مورد‌‌‌ توجه و پرورش قرارنگرفته است و د‌‌‌ر محیط‌های آکاد‌‌‌میک  نظام و چارچوب استد‌‌‌لالی د‌‌‌رستی مشاهد‌‌‌ه نمی‌شود‌‌‌ و نتیجه این نقصان هم عد‌‌‌م پرورش د‌‌‌انشجویان و د‌‌‌انش آموزان خلاق و طراح است .

روزنامه قانون

منتشرشده در یادداشت

معرفی کتاب سرپرستی و نظارت آموزشی گفتمانی عمیق از مفهوم سرپرستی  گروه کتاب و رسانه /

کتاب سرپرستی و نظارت آموزشی نوشته ی توماس سرجیوانی و رابرت استارات (2008؛ ترجمه ی عبدالمحمد طاهری و محمد شعبانی، 1393) یک راهنمای پژوهش محور برای حرفه ی سرپرستی می باشد.

مبنای کاربردهای عملی این کتاب را مفهومی از سرپرستی به عنوان یک عمل اخلاقی شکل می دهد. نویسنده در این کتاب بازتعریفی از حرفه ی سرپرستی نه در یک قالب سلسله مراتبی و سنتی بلکه به عنوان فعالیتی مشترک که تمامی اعضای سیستم آموزشی را در برمی گیرد ارائه می دهد.

این کتاب شامل هفده فصل است که در هرکدام به مباحث اساسی در حوزه های مختلف آموزشی و مدیریتی پرداخته می شود. از جمله موضوعاتی که به طور تفصیلی به آن ها پرداخته شده می توان به سرپرستی و تدریس اخلاق مدار، اجتماع یادگیری، تدریس و ارزشیابی، رشد حرفه ای و بازسازی، سرپرستی بالینی، درس پژوهی، انگیزش و رضایت مندی معلمان، وفضا و فرهنگ مدرسه اشاره داشت.

سرجیوانی با تکیه بر تجارب حرفه ای و زیسته ی خود به عنوان یک معلم و نیز از جایگاه یک استاد صاحب کرسی در دانشگاه ترینیتی به واکاوی عمیق ترین مسائل دنیای تعلیم و تربیت می پردازد.

این کتاب ارزشمند در سال 1393 ترجمه و از سوی انتشارات آوای نور منتشر گردید. این کتاب می تواند زمینه ای باشد برای مطرح گشتن هرچه جدی تر مسائل اساسی حوزه ی تعلیم و تربیت در نظام آموزشی کشور.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در معرفی کتاب

ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان و مشکلات دانشجو معلمان  مقدمه و طرح مساله

یادش به خیر وقتی مادر، دیگ فسنجان را روی سه فتیله می گذاشت تا دوازده ساعت تمام به قول خودش قل بخورد خوب می دانست اگر بخواهد غذایی را که با عشق پخته است جذب اعضاء و جوارح عزیزانش شود و از خوردنش لذت ببرند باید خوب جا بیفتد ،باید زمان بر آن بگذرد.باید تمام روغن های گردویش در آن دوازده ساعت آزاد شود ، باید ترکیب مناسبی با دیگر مواد آمیخته در دیگ ایجاد کند تا وقتی سر ظهر در قابلمه را بر می دارد نیمی از اهالی محل متوجه آن رایحه بهشتی جا افتاده شوند.

اما اکنون نه از آن دیگ سفالی خبری است ،نه سه فتیله آرام پز و نه زمان برای دوازده ساعت قل خوردن و نه قلبی صاف و نه حوصله ای و نه عشق . وقتی می شود یک غذای نیم پز یخ زده را از سوپری سر کوچه گرفت و یکی دو دقیقه در ماکروفر گذاشت و پرت کرد سر میز چرا باید این همه دردسر کشید !

حکایت فوق ،قصه امروز ماست در تربیت معلم .

از دارالفنون تا دانشگاه فرهنگیان بین دو تا چهار سال وقتی  که آمد تا معلم شود به او می فهمانی که در این شغل از پول خبری نیست . هیچ وقت وضع و اوضاعش به اندازه دیگر کارمندان دولت نخواهد شد . مناعت طبع را دو تا چهار سال به خوردش می دهی ،گذشت را به خوردش می دهی ،مودب بودن را ،حیا را و همه آن خصلت هایی را که در یک کلمه می توان جمع بست ،منش معلمی .

خصلتی که مدیران دیگر دستگاه ها آرزو دارند یکی از کارمندانشان واجد آن باشند. دانش آموختگان این مراکز وقتی راه می روند، وقتی حرف می زنند و وقتی درس می دهند همه می فهمند که جا افتاده اند مثل غذای مادر روی سه فتیله...

در دهه شصت و هفتاد ، وقتی برنامه ریزان و سیاست گذاران آموزش و پرورش ،ناگهان با انبوه شاگردان بی جا و مکان آموزشی و بی معلم و دیگر امکانات روبه رو شدند ، روز هایی که مدارس سه شیفت اداره می شدند و معلمان از صبح تا شب درس می دادند در روز های جنگ و بازسازی و تحریم های کمرشکن و نفت هفت دلاری به این عقل سلیم نرسیدند که غذای آماده و به قولی فست فود را از سر کوچه تهیه کنند تا کارشان راه بیفتد .

در عوض دانشسراهای تربیت معلم را گسترش دادند و با همان دقت و وسواسی به تربیت و جا انداختن منش معلمی در داوطلبان این شغل همت گماشتند  و نتیجه آن معلمانی که نزدیک به سه دهه است با صبوری و متانت همه محدودیت های این شغل را تحمل می کنند و آن را به حساب شاگردان معصوم خود نمی گذارند.

اما امروز سیاست گذاران را چه شده است که پس ازسی سال ماده 28 را بهانه می کنند تا دانش آموختگان دیگر دستگاه ها را حاضر و آماده در ماکروفری به نام دانشگاه فرهنگیان چند روزی بگردانند و برسر سفره فرزندان معصوم این مرز و بوم بیاورند؟

 

ماده 28 چیست؟

ماده 28 یک ماده از 31 ماده اساسنامه دانشگاه فرهنگیان است که در تاریخ  6 / 10 / 90 به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید که به شرح زیر است:

"تامین بخشی از نیازهای خاص آموزش و پرورش در رشته هایی که امکان توسعه آن از طریق دانشگاه وجود ندارد ،مطابق ضوابط و مقررات وزارت آموزش و پرورش از میان دانش آموختگان سایر دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی و پژوهشی کشور و حوزه های علمیه ،مشروط به گذراندن دوره یک ساله مهارت آموزی در دانشگاه بلا مانع می باشد"

 

فلسفه وجودی ماده 28 چیست؟

از آن جایی آیین نامه اجرایی سند تحول وزارت آموزش و پرورش ،هر نوع استخدام  و تامین نیروی انسانی در این وزارتخانه را محدود به دانش آموختگان دانشگاه فرهنگیان نموده  و به دلیل محدودیت های فعلی این دانشگاه در تربیت دانشجو در برخی از رشته های شغلی  ،همان گونه که در این ماده از اساسنامه ذکر شده است ،تامین نیروی انسانی مورد نیازی که امکان توسعه آن برای دانشگاه وجود ندارد هدف اصلی طرح این ماده است.

به زعم نگارنده امکان توسعه رشته های تحصیلی زیر به دلیل نبود زیر ساخت های لازم از جمله کادر هیات علمی مجرب و امکانات فیزیکی در این رشته ها حداقل در کوتاه مدت برای دانشگاه امکان پذیر نیست:

1- رشته های فنی و حرفه ای . لازم به ذکر است آموزشکده های فنی وحرفه ای با امکانات بسیار گسترده و کادر علمی مجرب تا چند سال پیش در اختیار وزارت آموزش و پرورش بود که بخش مهمی از نیروی انسانی آموزشگاه های کشور را تامین می نمود ولی متاسفانه با عقد تفاهم نامه ای ترکمن چای مانند این مجموعه به وزارت علوم واگذار گردید.

2- رشته های شغلی اداری و کارشناسی غیر آموزشی مانند کارشناس امور حقوقی و غیره

 

موارد نقض ماده 28 در برنامه استخدامی سال 94

وزارت آموزش و پرورش بر اساس این ماده از اساسنامه در تابستان سال 94 اقدام به برگزاری آزمون استخدامی نموده که در این آزمون جمعیتی بالغ بر 170000نفر شرکت نمودند و از هر داوطلب در مرحله ثبت نام 48000 تومان دریافت نمود ؛ جمع کل مبلغ دریافتی وزارت مذکور در یک محاسبه ساده هشت میلیارد و یکصد و شصت میلیون تومان بوده است .

این آزمون جهت جذب 3700 داوطلب شغل معلمی برگزار شد که در مرحله دوم سه برابر ظرفیت ذکر شده برای گذراندن مرحله مصاحبه و گزینش اعلام گردیدند که در این مرحله نیز مبلغ 50000 تومان دریافت گردید و از آن جایی که مسئولیت مصاحبه به دانشگاه فرهنگیان واگذار شد در این مرحله مبلغی بالغ بر555میلیون تومان برای دانشگاه در آمد زایی داشته است و به استناد اظهارات سرپرست محترم دانشگاه در مصاحبه اختصاصی اعلام شده در سایت دانشگاه، از هر داوطلب پذیرفته شده حداقل دو میلیون تومان به عنوان شهریه آموزشی دریافت خواهد شد (که البته هنوز قطعی نشده است ) ولی اگر این موضوع هم امکان پیدا کند  دانشگاه فرهنگیان برای آموزش این 3700 داوطلب ،مبلغ هفت میلیارد و چهارصد میلیون تومان نقدا" دریافت خواهد نمود که البته می ماند طلب دانشگاه از آموزش و پرورش که تقریبا به همین مقدار است.

حداکثر هزینه حق التدریس برای اجرای 36 واحد پیش بینی شده برای کلاس های 30 نفره طبق محاسبه نگارنده یک و نیم میلیارد تومان برآورد شده است.لذا در صورتی که در بدترین شرایط ، دانشگاه  نتواند طلب خود خود را از آموزش و پرورش وصول کند ،حدود شش میلیارد تومان سود نموده است پس می بینید که این یک معامله برد برد است هم برای وزارت آموزش و پرورش، هم برای دانشگاه و حتی برای داوطلبان ماده 28.

پس مشکل کجاست و چه کسی ضرر می کند؟

این سوالی است که نگارنده سعی دارد در ادامه بحث بدان بپردازد.

اما همه آنچه در بند فوق ذکر شد مورد نقض ماده 28 نیست آنچه به عنوان مورد نقض این ماده انجام پذیرفته ،جذب داوطلب در رشته هایی است که در حال حاضر به عنوان برنامه درسی در دانشگاه جریان دارد .

به عبارت دیگر ، آموزش و پرورش به جای استخدام دانش آموختگان آزاد می توانست به جذب دانشجو در این رشته ها برای دانشگاه فرهنگیان بپردازد.در دفتر چه آزمون استخدامی این وزارت خانه  سه گروه شغلی در جداول جداگانه تعریف شده که به ترتیب عبارتند از الف – استادکار ب- هنر آموز ج - آموزگاری ودبیری بند ج که شامل 14 رشته شغلی ذکر شده در این دفترچه است شامل موارد زیر می باشد:

جدول شماره یک ،رشته های شغلی استخدامی مصداق نقض ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان

کد

رشته

ردیف

 

کد

رشته

ردیف

308

دبیر دینی و قرآن

8

 

301

آموزگار ابتدایی

1

309

دبیر زبان انگلیسی

9

 

302

دبیر تربیت بدنی

2

310

دبیر شیمی

10

 

303

دبیر ریاضی

3

311

دبیر علوم اجتماعی

11

 

304

دبیر زیست شناسی

4

312

مربی مراقب سلامت

12

 

305

دبیر عربی

5

313

مربی پرورشی

13

 

306

دبیر فیزیک

6

314

آموزگار استثنایی

14

 

307

دبیر زبان و ادبیات فارسی

7

همان گونه که ملاحظه می شود تقریبا در تمامی رشته های ذکر شده،دانشگاه فرهنگیان کرسی های فعال دارد و ضرورتی نبود تا از دانش آموختگان دانشگاه های دیگر استفاده شود.

این شیوه جذب همزمان شده است با کاهش روز افزون دانشجویان حضوری دانشگاه که زنگ خطری برای سیاستگذاران تعلیم و تربیت کشور است . جدول زیر بیانگر فرآیند جذب دانشجوی کارشناسی پیوسته در چهار سال گذشته یعنی از زمان تاسیس دانشگاه در سال 91 تا کنون است.

جدول شماره دو، فرآیند جذب دانشجو در دانشگاه فرهنگیان از بدو تاسیس

1394

1393

1392

1391

سال

5000

11000

17500

24000

تعداد دانشجو

همان گونه که ملاحظه می شود میزان جذب دانشجو در سال 94 نسبت به سال 91 حدود هشتاد درصد کاهش را نشان می دهد.

لازم به ذکر است آمار فوق تقریبی بوده و شامل دانشجویان تمام وقت کارشناسی پیوسته  متعهد خدمت در دو دانشگاه شهید رجایی و فرهنگیان است.

 

نقش ماکروفر از سوی دانشگاه فرهنگیان برای جذب شده های  سال 94 ماده 28

همان گونه که ذکر شد،دانشگاه فرهنگیان موظف است جذب شده های ماده 28 را یک سال پذیرش و آموزش دهد. صرف نظر از اینکه فرصت یک ساله برای مهارت آموزی داوطلبان بسیار اندک است .در شرایط فعلی نیز دانشگاه با تعللی که انجام داده این مدت را به نیم آن یعنی شش ماه تقلیل داده است به طوری که در حال حاضر که در نیمه نخست بهمن ماه به سر می بریم هنوز برنامه آموزشی  شروع و یا لااقل اعلام نشده است.

آخرین حکایت ها نشان از آن دارد که دانشگاه دو برنامه فشرده و باز برای این داوطلبان طراحی نموده است به طوری که بخشی از واحد های در نظر گرفته شده را از بیستم بهمن ماه لغایت پایان ترم به مرحله اجرا بگذارد داوطلبان در مهر ماه به سر کلاس ها رفته و مشغول کار شوند و نیم دیگر واحدها را به صورت ضمن خدمت و هفته ای یک روز در دانشگاه حاضر شوند.

آیا این برنامه  می تواند یک لیسانس یا فوق لیسانس  روان شناس بالینی را که در تمام مدت تحصیل خود حتی یک واحد روش تدریس نگذرانده و هیچ واحد تربیتی نداشته است را تا مهر ماه بر سر کلاس درس ابتدایی حاضر نموده وابلاغ تدریس به وی اعطا نماید؟

آیا برنامه ریزیان دانشگاه فرهنگیان ،تربیت معلم را با خم رنگرزی اشتباه نگرفته اند؟

آیا این عزیزان می دانند نیمسالی که روی آن حساب کرده اند نیم آن تابستان و بخشی از آن ماه مبارک رمضان است و فرصت کارورزی و حضور در مدارس فقط تا نیمه اردیبهشت است؟ درکدام مدل آموزشی دنیا شروع به کار یک معلم به این سهولت است؟

خوب است برنامه ریزان کمی بیندیشند قبل از اینکه دکمه ماکروفر را بزنند.

 

سخن پایانی با چند سوال از اعضای هیات امنای دانشگاه فرهنگیان

1-  آیا اعضای محترم امناء وظیفه نظارتی بر عملکرد دانشگاه ندارند و تبعات تصمیمات خود را درتصویب آیین نامه ها تعقیب نمی نمایند؟

2- برنامه ماده 28 چه توجیهی غیر از صرفه اقتصادی دارد؟ آیا شایسته است سرنوشت طفلان معصوم این سرزمین را به موضوعات اقتصادی پیوند بزنیم؟

در صورتی که گفته شود موجب ایجاد اشتغال می شود باید پرسید آیا آموزش و پرورش بنگاه کاریابی است؟

چرا کاهش هشتاد درصدی جذب دانشجوی تمام وقت را مغایر با سیاست های اشتغال نمی دانید؟

3- اعضای محترم هیات امنای دانشگاه زمانی که ماده 28 را تصویب می کردند آیا می دانستند که این طرح روزی جایگزین نظام گزینش تربیت معلم شود و آن باغ سرسبز با درختان تنومند یکصد ساله را با سایه بانی موقت برای گذری کوتاه تغییر دهند؟

آیا شایسته است نظام دیر پای تربیت معلم به کاروان سرایی بین راهی برای اقامتی کوتاه تبدیل شود؟ آیا این عمل مغایر منویات مقام رهبری در خصوص ضرورت پرداختن به آرایش درونی در دانشگاه فرهنگیان نیست؟

4- با توجه به اینکه دانشجویان تمام وقت دانشگاه فرهنگیان در هشت ترم متوالی ده ها واحد تربیتی را می گذرانند و کلیه دروس مدرسه را با آخرین متد های روش تدریس زیر نظر اساتید برجسته بارها تمرین می کنند و حداقل 6 ترم تحصیلی را در مدارس کارورزی میکنند برنامه ریزان نمی توانند مطمئن باشند که اینان از صلاحیت لازم برای تدریس برخوردار باشند و برنامه امتحان جامع را مطرح می نمایند آن وقت چگونه است که با استخدام لیسانس های بعضا غیر مرتبط از دانشگاه های دیگر و با آموزش کوتاه مدت چندماهه با اطمینان  کامل آنان را به کلاس های درس گسیل می دارند ؟

آیا این سیاست یک بام و دو هوا نیست؟


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

غفلت نظام آموزشی کشور از اهمیت ورزش موسیقی و زبان خارجی  شاید اکثر کسانی که قصداقامت طولانی مدت ، تحصیل یا مهاجرت به یکی از کشورهای اروپایی یا آمریکا را دارند و جهت اخذ ویزا به سفارتخانه های کشورهای مذکور مراجعه می کنند ، در جلسات مصاحبه با این سه سوال مواجه شوند:


1 - علاقه ورزشی تان چیست و در چه رشته ورزشی فعالیت دارید؟
2 - رشته هنری تان چیست و به کدام نوع موسیقی علاقه دارید؟
3 - باچند زبان خارجی آشنایید و به چه میزان تسلط دارید؟

در نگاه اول ، این سه سوال، غریب و بی ربط به نظر می رسند، اما با اندکی دقت می توان دریافت که هریک از این سوالات برای سنجش بعدی از ابعاد وجودی انسان، جهت زندگی در دنیای مدرن است . ورزش برای سلامتی جسم ، هنر برای سلامتی روح ، و زبان برای برقراری ارتباط مفید و سالم با جامعه جهانی ، ضرورتی انکار ناپذیر است .

در نوشته حاضر، نگارنده برآن است که اهمیت هریک از سه موضوع ورزش ، موسیقی و آشنایی بازبان خارجی را مورد تحلیل قرار داده، ضعف نظام آموزشی کشور را در پرورش و تربیت فرزندان جامعه، برای نیل به مقاصد مذکور مورد نقد قرار دهد .

متاسفانه باید گفت:

نظام آموزشی رسمی کشور اعم از مدارس و دانشگاه ها، اهمیت عمده را به آموزش های تئوریک می دهند ، گویی غیر از انتقال معلومات نسل پیشین ، رسالت دیگری ندارند. در این صورت معلوم نیست با این روش تک بعدی که بر نظام آموزشی کشور حاکم است، چگونه می توان انتظار پیشرفت و تکامل داشت؟

آیا با این شیوه، می توان گفت که نسل جدید برای زندگی در دنیای فردا تربیت می شود؟ آیا مسوولان امر می توانند انتظار ابتکار و خلاقیت و خلق تفکرات جدید، از نسل جوان را داشته باشند؟

اگر واقعا چنین انتظاری هست، پس چرا از پرورش تک بعدی فرزندان این ملت دست برنمی داریم ؟ چرا نسل جدید را مجبور می کنیم محفوظات نسل قبلی را یاد بگیرند و آن را بی کم و کاست به نسل بعدی تحویل دهند؟

راستی، کجا می رویم و رو به کدام آینده داریم ؟


صاحب نظران اذعان دارند که انسان، برای زندگی موفق، نیازمند پرورش همه ابعاد وجودی خود است. ساختار وجودی انسان ترکیبی از سه بعد جسم، اندیشه و روح است. لذا هرسه جنبه وجودی اش نیازمند پرورش و تربیت است.پرورش تک بعدی افراد، خسارات جبران ناپذیری بر پیکر اجتماع وارد می کند.

می توان گفت:

سلامت جسم، سلامت اندیشه و سلامت روح، سه عنصر اساسی برای کمال انسان هستند. سلامت جسم از طریق ورزش ،تربیت بدنی و تغذیه اصولی به دست می آید. تربیت عقل و اندیشه نیزدر پرتو آموزش های صحیح در خانه و مدرسه و دانشگاه حاصل می شود. به شرطی که قدرت تفکر در افراد رشد یابد. آنچه نظام آموزشی کشور در حال حاضر پی گیری می کند ، رشد حافظه دانش آموزان است و قدرت بالندگی ذهن و اندیشه را بارور نمی کند.

نسل جدید مجبور است اطلاعات نسل قدیم را حفظ کند و بدون اندک دخل و تصرف به نسل بعدی تحویل دهد. چون اگر غیر ازاین باشد در کنکور قبول نخواهد شد و اجازه حضور در محیط علمی و دانشگاهی را نخواهد داشت .گام بعدی تربیت روح است که نشاط زندگی از آن حاصل می شود ، و زندگی را مملو از شور و سرمستی می کند. بدین منظور باید عواطف لطیف انسانی که امانتی الهی هستند رشد یافته و شکوفا شوند، و سپس از طریق تقویت فضائل اخلاقی به مراحل کمال خود برسند. حس نوع دوستی و مهرورزی به بندگان خدا، نیکوکاری، احسان ، گذشت و فداکاری از جمله صفاتی هستندکه اگر در وجود کسی راه یابند او را به شخصیتی رشد یافته و کامل تبدیل می کنند .


1- ورزش، اولین گام برای زندگی موفق
ورزش ، سلامت جسمانی و بهداشت تغذیه، اولین گام در زندگی موفق است ، که بزرگان گفته اند: عقل سالم در بدن سالم است .انسان بیمار غیر از رنج و زحمتی که خود دچار آن است و علاوه بر هزینه هایی که برای درمان بیماری اش متحمل می شود، عملا نیروی کار جامعه را نیز معطل می کند . آری، جسم انسان به تغذیه صحیح، بهداشت و ورزیدگی نیاز دارد. تغذیه بی رویه، بدون رعایت بهداشت و تحرک جسمانی، عاملی مضر برای سلامتی انسان است .

مدارس در ایران به دلیل گرفتاری در نظام آموزشی حافظه محور، در خصوص ارائه اطلاعات کافی در مورد تغذیه صحیح، رعایت اصول بهداشتی، شناسایی و تقویت استعدادهای ورزشی دانش آموزان برنامه ای ندارند. ساعات ورزش معمولا به بطالت می گذرد و یا به جای آن دروس دیگر اجرا می شود .

در نیمی از سال تحصیلی نیز به دلیل برودت هوا در مناطق سردسیری و یا به علت حرارت بیش از حد در مناطق کویری و گرمسیری و عدم سالن های کافی و امکانات ورزشی، ساعات ورزش برگزار نمی شود  ؛ آنگاه انتظار داریم تیم های جوانان ،امید و ملی در میادین جهانی بدرخشند ؛ از طرفی هزینه های هنگفتی برای حضور تیم های ملی در عرصه رقابت های جهانی صرف می شود ولی نتایج آن گونه نیست که بتوان بدان امید بست.

همچنین هزینه های زیادی در فصل نقل و انتقال بازیکنان فوتبال صرف می شود تا رضایت نسبی تماشاگران به دست آید، غافل از اینکه این هزینه ها باید از دوره مدرسه شروع شود و در دانشگاه ادامه یابد تا جوانان کشور با سلامت و شادابی کامل، مراحل رشد خود را طی کنند و در نتیجه بتوان ده ها باشگاه برتر و هزاران نفر آماده ی حضور در تیم های ملی و مسابقات جهانی را شاهد بود.


وظیفه نظام آموزشی کشور در امر ورزش
نظام آموزشی کشور باید از طریق ارائه آموزش های لازم در جهت ضرورت حفظ و گسترش بهداشت عمومی، زمینه سلامت نسل ها را تامین کرده و از طریق جدی گرفتن برنامه های ورزشی مدارس و دانشگاه ها ، سلامت عمومی جامعه را تضمین کند. مدارس نباید از نقش کلیدی ورزش غافل باشند. به جای مجبور کردن دانش آموزان به حفظ متراژ و بلندی قله فلان کوه، یا طول رودخانه می سی سی پی ، یا تاریخ تولد و وفات سلاطین و امپراطوران ، بهتر است هر روز دو ساعت از وقت آموزشی مدارس را به تربیت بدنی و شناخت علایق ورزشی دانش آموزان اختصاص دهند .

حتما هر دانش آموز در یک یا دو رشته ورزشی تبحر لازم را به دست آورد تا در آینده بازیکنان تیم ملی در خاطرات خود نگویند که اولین بازی ها و مسابقات را از زمین های خاکی اطراف شهر شروع کردیم و به جای آن ، بگویند عضو تیم ورزشی در مدرسه محل تحصیلم بودم و زیر نظر مربی ورزشی مدرسه ام آموزش دیدم. قطعا اگر چنین اتفاقی بیفتد شاهد برخی بد اخلاقی ها در میادین ورزشی نخواهیم بود و محیط های ورزشی از سلامت کامل اخلاقی برخوردار خواهند شد و در نتیجه خانواده ها شامل پدر ومادر ، دختر و پسر در کنار هم برای تماشای مسابقات وتشویق تیم محبوبشان به میادین ورزشی خواهند آمد.


2- هنرو خلق زیبایی ها، دومین گام برای زندگی موفق
هنر را خلق زیبایی تعریف کرده اند. به عبارت دیگر روح آدمی در مواجهه با زیبایی های طبیعت که دفتر صنع حق تعالی است به درک مفهوم زیبایی نائل می شود و آنگاه که می خواهد به آفرینش مجدد زیبایی دست بزند ، هنر پدید می آید. پس هنرمند کسی است که بهره ای از شناخت زیبایی دارد وگرنه امکان خلق اثر هنری را نخواهد داشت . این هنر می تواند در قالب یک شعر زیبا، یک متن مسجع، یک قطعه ادبی، یک تابلوی نقاشی، عکسی از یک منظره ی طبیعی یا تصویری از صورت و جمال معشوق باشد و گاه نیزبه صورت یک مجسمه ، یک اثر معماری، یک فیلم نامه یا نمایش نامه و بالاخره یک آهنگ زیبا و صوتی دلنشین ظاهر شود. موسیقی یکی از مظاهر و مصادیق هنر است که درآن وزن، صدا و آهنگ، تناسب و هماهنگی، زیبایی و احساس های لطیف انسانی به هم در می آمیزند واثری ماندگار را خلق می کنند.


موسیقی، تلطیف کننده روح انسان
موسیقی تلطیف کننده ی روح آدمی است.انسان ها فطرتا ازشنیدن آهنگ موزون ،نواهای روح نواز، صداهای نشاط آفرین، آواهای طرب انگیز و به طور کلی از نغمه هایی که به کمک تارهای صوتی از سازهای موسیقی یک نوازنده حاصل می شود یا صداهای دل نشینی که از تارهای صوتی حنجره یک خواننده صادر می شود،لذت برده و از آن استقبال می کنند .
علاوه بر نیاز درونی انسان، اصلی ترین الهام بخش او در گرایش به موسیقی،پیام های موسیقیایی جهان آفرینش است که نشانه های آن را در جای جای نظام هستی می توان به تماشا نشست.در صدای پرندگان ، در غرش ابرها، در طوفان و امواج دریاها، در وزش باد، در بارش باران ، در خش خش برگ های پاییزی در زیر پای عابران این موسیقی ها را می توان شنید.

آری، زمزمه و ترنم بلبلان بر شاخسارها، صدای پیچش باد در لابه لای شاخ و برگ درختان، صدای بال های زنبور عسل بر روی گلبرگ ها، چهچهه ی مستانه پرندگان در بهار دل انگیز و... همگی نمونه هایی از موسیقی واحد جهان، وآهنگ تسبیح موجودات است. خداوند جهان آفرین این همه زیبایی و نظم را آفریده و آهنگ و موسیقی را به موجودات عالم بخشیده است.

پس، گوش جان لازم است تا در هماهنگی با آهنگ واحد هستی، صدای تسبیح موجودات را بشنویم.
بالاتر از همه این ها، نظم آهنگ و موسیقی بی بدیل الفاظ قرآن است که بر پیامبر اسلام وحی شده است. علمای بلاغت از آن به عنوان یکی از وجوه اعجاز قرآن نام برده اند. چنانچه همین موسیقی الفاظ قرآن، دلیل اصلی دل نشینی ، جذابیت و حسن تاثیر آیات آن در شنوندگان بوده است و در تاریخ نمونه های زیادی نقل شده است که خیلی از افراد با شنیدن آیات قرآن شیفته و مسحور آن می شدند و ایمان می آوردند.
اینکه امروزه در کشور ما سخن گفتن در باره موسیقی تبدیل به تابو شده است یا عده ای آن را با لهو و لعب اشتباه می گیرند، نیازمند ریشه یابی و نقد منطقی است و در جای دیگری باید بدان پرداخت. اما آنچه مسلم است این است که نمی توان جامعه را از موسیقی محروم کرد .

عدم نگاه شفاف به موضوع موسیقی و عدم ارائه مدل و معیاری قابل قبول برای موسیقی متعالی، و تعیین نکردن حد و مرز موسیقی حرام با موسیقی مجاز باعث شده است که ،اولا موسیقی مبتذل و زیرزمینی رشد کند، ثانیا تصویری سخیف از موسیقی اصیل ایرانی در جهان نشان داده شود که شایسته ملت متمدن ایران با پیشینه ی ریشه دار فرهنگی نیست .
آموزش و پرورش کشور ، اهمیت چندانی به درس هنر ، خصوصا رشته موسیقی نمی دهد و فرزندان این ملت حتی با نام های ساز های ایرانی آشنا نیستند ، چه رسد به این که بخواهند یک وسیله موسیقی را به دست گرفته یا نت های موسیقی را اجرا کنند.

به نظر می رسد به خاطر احتیاط بیش از حد، و برای جلوگیری از آلوده شدن موسیقی اصیل ،به لهو و لعب مجبور شده ایم از اصل آن صرف نظرکنیم . چون دیکته ای که نوشته نشده است ، کسی نمی تواند بر آن ایراد بگیرد ؛ واین راه حلی است که نظام آموزشی کشور آن را ترجیح داده است .

حال اگر بخواهیم برای سریالهای فاخری مثل سریال امام علی (ع) ، یا فیلمی مثل روز واقعه ، موسیقی متن بگذاریم ، تازه متوجه می شویم که چقدر آهنگ ساز ، کم داریم و یا اصلا نداریم .

روان شناسان باور دارند که بسیاری از مفاهیم تربیتی در سنین پایین، به خصوص در مهد کودک ها به کمک موسیقی قابل تعلیم است ، اما چون هنوز نظام آموزشی کشور ، تکلیف خود را با ابزار وآلات موسیقی نمی داند لذا نمی تواند آئین نامه ای برای آن تدوین کند.


3-آموزش زبان خارجی، سومین گام موفقیت
بدون آشنایی با یک یا چند زبان خارجی و بین المللی ،ورود به دنیای علم ودانش و بهره مندی از تکنولوژی های برتر امکان پذیر نیست. هر زبان دنیایی جدید است که در صورت آشنایی با آن ، وارد دنیاها و اسرار نهفته جوامع بشری می شویم. در اثر آشنایی با چند زبان زنده دنیا، قدرت تطبیق و مقایسه ی فرهنگ ها را پیدا می کنیم . می توانیم فرهنگ مشترک جهانی را کشف می کنیم و زبانی مشترک برای گفت و گو بیابیم ، می توانیم به جای دشمنی و جنگ وستیز به تعامل سازنده با همه ی ملل روی آوریم.

بزرگان گفته اند : ( الناس اعداء ماجهلوا . ) انسان ها با آنچه نمی شناسند، دشمنی می ورزند. بشر امروز، برای رهایی از جنگ ها و خشونت ها نیازمند گفت و گو های سازنده است واین هدف بدون آشنایی با زبان یکدیگر ، حاصل نخواهد شد.
متاسفانه ، نظام آموزشی کشور در این زمینه نیز ناموفق است . مدارس ما در آموزش زبان خارجی اعم از عربی یا انگلیسی در پنجاه سال گذشته چه توفیقی به دست آورده اند؟

چند درصد از دانش آموزان بعد از پایان تحصیلات دبیرستانی ، توانایی مکالمه ای ساده به زبان عربی یا انگلیسی را به دست می آورند؟

متاسفانه غیر از کسانی که در کلاس های خصوصی یا آزاد شرکت می کنند بقیه دانش آموزان کشور از به کارگیری چند جمله ساده ، برای برقراری ارتباط با یک فرد خارجی عاجزند ، چه رسد به اینکه بخواهند یک متن علمی بنویسند یا یک مقاله علمی در کلاس درس ارائه دهند.
همه می دانیم که برای آموزش یک زبان خارجی ، دو، سه ماه حضور در یک کشور خارجی و شرکت در کلاس های فشرده آموزش زبان کافی است .

پس ، تمام زمان هایی که در طول دوران تحصیل، صرف آموزش زبان عربی یا انگلیسی در مدارس کشور می کنیم، عملا اتلاف عمر و سرمایه جوانان کشور است  و متاسفانه هیچ وقت فکر نکرده ایم که می توان با برگزاری دوره های مشترک با آموزش و پرورش کشور های مختلف ، و اعزام دانش آموزان در ایام تابستان به آن کشور ها ، برای همیشه مشکل زبان آموزی را برای جوانان ایرانی حل کرد ؛ البته اگر واهمه ی این را نداشته باشیم که ممکن است جوانان ما منحرف شوند.

نگارنده معتقد است که ما در تعامل با جهان چیزی از دست نمی دهیم ، بلکه بر عکس، در این ارتباطات ،فرهنگ و تمدن ایرانی ، خصوصا اخلاق اسلامی جوانان ما دیگران را تحت تاثیر قرار خواهد داد.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش /

روز چهارشنبه ششم بهمن ماه شورای نویسندگان سخن معلم از محل خبرگزاری پانا دیدار و با سردبیر و نیز کارکنان آن گفت و گو نمودند .

در این دیدار صمیمانه که بیش از یک ساعت به طول انجامید شورای نویسندگان سخن معلم با محمدرضا سیفی سر دبیر خبرگزاری پانا و نیز برخی از اعضای سرویس ها گفت و گو کرده و بر تعامل رسانه ای میان رسانه های مستقل غیردولتی و رسانه های دولتی تاکید نمودند .

در این نشست همچنین موضوعات مختلفی مانند تاریخچه فعالیت خبرگزاری پانا ، ضرورت حضور فعال معلمان در رسانه ها ، آسیب شناسی رسانه های مرتبط با وزارت آموزش و پرورش ، آسییب شناسی ارتباط تشکل های معلمان و رسانه و... مطرح و مورد بحث قرار گرفت .

به گزارش سخن معلم ، شورای نویسندگان سخن معلم بر این باور بود که خبرگزاری پانا نسبت به زمان قبل و مشخصا یک سال پیش در مسائل آموزش و پرورش و معلمان جدی تر ظاهر شده است ضمن آن که از نظر محتوایی و نیز رویکرد انتقادی وضعیت پیش رونده ای را اتخاذ نموده است اما به نظر می رسد تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله نسبتا زیادی  دارد .

خبرگزاری پانا از این که فقط تریبون مسئولان وزارتخانه و ستاد باشد باید خارج شده و یک رویکرد مردمی تر داشته باشد .

خبرگزاری پانا باید با کف مدرسه ارتباط برقرار کند و البته این نیازمند تحول در سیاست های رسانه ای مسئولان و مدیران سایر بخش های وزارت آموزش و پرورش است .

همچنین شورای نویسندگان سخن معلم در جهت تاثیرگذاری بیشتر  به مسئولان این خبرگزاری پیشنهاد نمود تا مانند سایر رسانه ها و خبرگزاری ها ، در کنار ارائه خبر  بخش تحلیل را فربه تر کنند و در این زمینه گفت و گو ( مصاحبه ) با کارشناسان غیردولتی و مستقل را جزء سیاست های این خبرگزاری قرار دهند چون اعتقاد بر این است که در بدنه فرهنگیان و معلمان بحران اعتماد وجود دارد و راه کم کردن این فاصله ( گپ ) میان ستاد و صف در آموزش و پرورش تعدیل سیاست های رسمی موجود  و تدوین یک مانیفست مشخص برای کارکرد رسانه ها خارج از سلیقه و نگرش مدیران آموزش و پرورش در حوزه رسانه های مرتبط با وزارت آموزش و پرورش و حتی نشریه نگاه است .

شورای نویسندگان سخن معلم پیشنهاد نمود تا این خبرگزاری با تشکل های معلمان تعامل بیشتری داشته باشد و تدوین یک راهبرد مشخص جهت ارتباط دو سویه میان این خبرگزاری و نیز فعالان تشکل ها احساس می شود ضمن آن که با سیاست های دولت تدبیر و امید نیز هم خوانی وجود دارد .

در پایان ، شورای نویسندگان سخن معلم اعلام نمود که به منظور تثیبت جایگاه رسانه ای معلمان و تغییر نگرش و ذهنیت جامعه و مسئولان نسبت به مقوله آموزش و پرورش ارتباط و تعامل با همه خبرگزاری ها و رسانه های را در دستور کار خود دارد و از زحمات و فعالیت های کارکنان و مسئولان خبرگزاری پانا تشکر و قدردانی نمود .

همچنین گزارش تصویری این دیدار در خبرگزاری پانا در آدرس زیر قابل دسترسی است :

http://pana.ir/Sliding/ViewPhoto-25935.aspx

دیدار و گفت و گوی شورای نویسندگان سخن معلم با کارکنان خبرگزاری پانا

دیدار و گفت و گوی شورای نویسندگان سخن معلم با کارکنان خبرگزاری پانا

دیدار و گفت و گوی شورای نویسندگان سخن معلم با کارکنان خبرگزاری پانا

دیدار و گفت و گوی شورای نویسندگان سخن معلم با کارکنان خبرگزاری پانا

دیدار و گفت و گوی شورای نویسندگان سخن معلم با کارکنان خبرگزاری پانا

دیدار و گفت و گوی شورای نویسندگان سخن معلم با کارکنان خبرگزاری پانا

پایان گزارش /

منتشرشده در گفت و شنود
جایگاه علم آمار در کتب درسی و نظام آموزشی ایران  با توجه به تغییر نظام آموزشی کشور و به دنبال آن تغییرات در تالیف کتب ریاضیات جدید در دوره متوسطه اول و دوم توسط تیم تالیف وزارت آموزش و پرورش قرار است کتاب آمار و مدل سازی حذف و به صورت فصل های مجزا به نام آمار و احتمال به دیگر کتب ریاضی اضافه شود !
نکته ی جالب اینجاست که گرایش ها و شاخه های مختلف ریاضی مانند جبر، ریاضیات گسسته، هندسه و....به عنوان دروس مجزا و مستقل دارای کتاب و جایگاه خاص خود در دبیرستان هستند تا دانش آموز به صورت پایه ای با مفاهیم و کاربرد گرایش های مختلف ریاضی آشنا شوند اما آمار و احتمال از یک طرف به عنوان شاخه ای از ریاضیات کاربردی و پایه و اساس برنامه ریزی و پژوهش و تحقیق و از طرف دیگر به عنوان یک علم مستقل که در علوم فنی و انسانی و تحقیق و پژوهش و پیش بینی و برنامه ریزی کاربرد زیادی دارد و شاهرگ توسعه و تحقیق در علوم انسانی و کشور است و نیاز امروز جامعه و نظام آموزشی  است حذف شده است. 

 « به راستی جایگاه آمار یکی از چهار رشته ی برتر دنیا ( البته  به تعبیر سازمان ها و نهادهای جهانی در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته) در کشور عزیز ما و نظام آموزش و پرورش  کجاست؟!) »
 

اینجانب با توجه به تجربه و تدریس در این درس و با توجه به تجربه و تحقیق از دیگر همکاران و دبیران ریاضی کشور به دلایل زیر سال ها منتظر  تغییرات اساسی در این کتاب بودیم .

الف) کتاب حاضر از نظر علمی و کاربردی بسیار ضعیف و غیر آموزشی است به طوری که 50% کتاب نقاشی و مطالب غیر مرتبط براساس نرم افزار قدیمی می نی تب است که بیشتر این درس یعنی زنگ آمار برای دانش آموزان زنگ  تفریح و برای دبیران ریاضی به عنوان کلاس فو ق العاده و کمبود برای دیگر دروس است !

ب) به خاطر عدم اهمیت به این درس در امتحانات کشوری و کنکور ( طوری که در کنکور یک یا حداکثر دو تست  از این درس در سوالات کنکور است) دانش آموزان بهایی به این درس نمی دادند و از طرف دیگر چون امتحان این درس  کشوری و نهایی  نبود و معدل کتبی اهمیت ندارد توسط مدیران و مسئولین اهمیت داده نمی شد.

  مهمتر اینکه به خاطر اینکه  آمار تنها درسی است که امتحان  کتبی نوبت دوم 14 نمره ای ست و 6 نمره پروژه و کار عملی است ( البته فقط روی کاغذ و نه در عمل ) دست دبیر مربوطه برای نمره دادن باز است.
 

حال با توجه به مسائل مطروحه ؛ سوال من و تمام دبیران و مجریان در آموزش و پرورش  از انجمن آمار و بزرگان علم امار و ریاضی این است  که :

کاربرد علم آمار در کشور و آموزش و پرورش  کجاست ؟
 
اگر قرار است روحیه پژوهش و تحقیق را در کشور و مجریان و مدیران آینده زنده کنیم نباید این کار از آموزش و پرورش و دانش آموزان شروع شود ؟
شما برای همگانی کردن علم آمار بعنوان مبنای تحقیق و پژوهش جهت  برنامه ریزی برای آینده ای بهتر چه اقدامی انجام داده اید؟!

اما :
سوال دوم و روی اصلی سخنم با تیم تالیف کتب ریاضی وزرات آموزش و پرورش به ویژه استادان بزرگوارم دکتر علی رجالی و دکتر عالمیان است .

در این چند سال اخیر این دومین بار است که کتب ریاضی به صورت اساسی و پایه ای متحول شده و تغییر اساسی پیدا می کنند ؛ دبیران ریاضی همیشه منتظر تغییر کتاب آمار و مدل سازی ( که البته نمی دانم این مدلسازی کجای کتاب توضیح یا کار شده ) بودند .

شما برای همگانی و عمومی کردن این علم به عنوان کاربرد ریاضیات در پیش بینی و قضاوت و برنامه ریزی و پایه تحقیق و پژوهش در اکثر علوم انسانی و فنی چه اقدام مثبتی انجام دادید ؟!

اساتید و سروران گرامی جناب پرفسور علی رجالی و عالمیان
از دوم ابتدایی دانش آموز به صورت غیر مستقیم با نمودارها و شمارش با علم آمار و احتمال و آشنا می شود تا سال نهم تقریبا دانش آموز به دانش ابتدایی آمار و احتمالات دست یابی پیدا می کند . بهتراست در سال دهم مانند جبر و هندسه و ... کتابی تالیف شود تحت عنوان آمار و احتمالات 1 و 2 که شامل دو قسمت :
کتاب اول - عمومی  و کاربردی شامل: کار عملی و رسم نمودارها  به صورت انجام پروژه ،مشترک تمام رشته ها 

کتاب دوم - تخصصی تر مباحث احتمال و آمار ریاضی شامل : ترکیبات و آنالیز و توزیع احتمال برای علوم پایه در کتب درسی آموزش و پرورش تالیف شود .
 
در آخر امیدوارم با توجه به تغییر و تحول کتب ریاضی برای دومین بار در چند سال گذشته و تغییر نظام آموزشی به 6-3-3 مطالب بالا در نظر گرفته شود تا فردا دوباره مجبور نباشیم با تحمیل هزینه ی بالایی به وزارت آموزش و پرورش سه باره مجبور به تغییر کتب ریاضی شویم و بودجه هنگفتی به نظام آموزش کشور تحمیل شود .

ارسال مطلب برای سخن معلم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
منتشرشده در یادداشت

فرهنگ مطالعه و پؤوهش  یکی از معضلاتی که در نوشته ها و پست های دوستان جوانم در دنیای مجازی می بینم متاسفانه " غلط دیکته ای " است.

اینکه نوشتار فارسی دشواری هایی دارد و مثلا چند شکل نوشتار برای یک صامت وجود دارد (مثلا س و ص و ث) توجیه خوبی نیست. چون این مشکلات در زبان های دیگر نظیر فرانسوی و انگلیسی و... هم کمابیش به چشم می خورد. مثلا در زبان فرانسه در بعضی کلمات بعضی از حروف نوشته می شوند اما خوانده نمی شوند !!

مشکل از جای دیگری منشا می گیرد که آن " عدم مطالعه ی نسل جوان " است. نسلی که کتاب نمی خواند و روزنامه نمی خواند و... چشمش به شکل درست کلمات عادت نکرده است. بسیاری از اشتباهات را از روی دست مطالبی که در اینترنت می چرخد کپی می کند و حتی یک بار در کتاب یا منبع قابل اتکایی به شکل صحیح آن کلمه برنخورده است.

از آن طرف وقتی مشکل تشدید می شود که می بینیم خود نسل جوان هم تمایل چندانی به درست نوشتن ندارد و در این سال ها تمام مطالبی که من درباره ی درست نویسی نوشته ام کمترین بازخورد را در بین مطالبم در اینترنت داشته اند و برعکس آن، یک عکس خنده دار از من با باجه ی تلفن افتاده، هزاران بار در بین مردم دست به دست شده و به اشتراک گذاشته می شود.

من فقط توصیه می کنم که کتاب زیاد بخوانید. رمان های خوب را بخوانید. کتاب های جامعه شناسی و روان شناسی و فلسفه را تنها نگذارید. شعر بخوانید و از خواندن هر قالب و جریانی خودتان را محروم نکنید. کتاب " غلط ننویسیم " استاد ابوالحسن نجفی را تهیه کنید و بخوانید و در خانه داشته باشید و مهم تر از همه آنکه گاهی از این تبلت و موبایل و لپ تاپ فاصله بگیرید و به کاغذ و کتاب و... پناه ببرید.

من خودم حتی اینجا که به کتاب دسترسی ندارم سعی می کنم شعرهایم را با خودکار روی کاغذ بنویسم و بنویسم تا از شکل نوشتاری زبان دور نشوم  و با خودم جلوی آینه حرف می زنم تا از نحوه ی درست گفتاری دور نیافتم.

یکی دیگر از مشکلات نسل جوان نداشتن اطلاعات عمومی است. مدرنیزاسیون وارداتی و تخصصی شدن امور در همه ی کشورها دارد خلاقیت را به نفع بازدهی نابود می کند و اطلاعات عمومی نسل جوان را کاهش می دهد. برای همین هم هست که ده ها نفر از نسل جوان روزانه از من سوال می کنند شغاد (با فتحه بر روی ش و بر وزن شراب) کیست که در ترانه ای به کار رفته است. نسل جوان من حتی یکی از معروف ترین داستان های شاهنامه یعنی مرگ رستم به وسیله ی برادر ناتنی اش را نخوانده است.

در انتها باید تصمیم بگیریم که از امروز نظام ارزشی متفاوتی خلق کنیم. لایک نشانه ی خوبی یک نوشته نیست. بسیاری از بزرگان هنر و اندیشه ی این سرزمین و حتی جهان، تعداد فالوورهای اینستاگرام و فیس بوک و هر چیزشان از چند هزار نفر فراتر نمی رود اما بازیکن های فوتبال و حتی بازیگران درجه هشت تلویزیون طرفداران چند میلیونی دارند. پس ارزش به راه درست و کیفیت مخاطب است نه تعداد آنها !

ادبیات کلاسیک را بخوانید. ادبیات امروز را بخوانید. شعر و داستان جهان را بخوانید. و بنویسید... هر روز بنویسید... حتی اگر در حد نوشتن خاطرات روزانه باشد. به جای گرفتن عکس سلفی (که البته هیچ اشکالی ندارد) تصویر را با کمک کلمه خلق کنید و بنویسید... در نوشتار هر کلمه ای که شک کردید با یک سرچ ساده در یکی از لغت نامه ها آن را چک کنید. مطمئن باشید در همین سرچ های ساده چیزهای بیشتری هم یاد خواهید گرفت.

این نوشتار را برای اساتیدم ننوشتم که از آنها همیشه آموخته ام. اینها را نوشتم که تلنگری باشد به خودمان که داریم ادبیات و هنر و زبانمان را از دست می دهیم و باید حواسمان باشد.

در انتها بگویم که خود من هم گاهی طرز درست نوشتار یک کلمه ی کم کاربرد یادم می رود. ندانستن عیب نیست. اینکه برای رفع نادانسته هایمان تلاش نکنیم عیب است.

منتشرشده در دیدگاه
چهارشنبه, 30 دی 1394 18:50

معجزه گفت و گو !

جامعه ما تا چه حد به " گفت و گو " و " اثرات " آن باور دارد ؟

معلمان ما در کلاس ها و در مواجهه با دانش آموزان تا چه از روش " گفت و گو " به منظور تحقق اهداف آموزشی استفاده می کنند ؟

کلیپ ویئویی زیر اثرات گفت و گو را به عنوان یک روش برتر در یک " موضوع اجتماعی " به نمایش می گذارد .

منتشرشده در آموزش نوین

جایگاه هنر تئاتر در نظام تربیتی و آموزشی و جای تئاتر کودکان در نظام تعلیم و تربیتی  کارگردان بزرگ در یک گفت و گو گفته بود که در زمان کودکی اش دیدن یک تئاتر در سنندج  او را متحول کرده است ...

یادمان باشد که اکنون خود دکتر قطب الدین صادقی جهان وسیعی در تئاتر و ترویج فرهنگ انسان دوستی  از طریق همین هنر نمایش را به خود اختصاص داده است !

به نقل از گزارش خبرگزاری کتاب ایران ( ایبنا ) دكتر سعيد ناجي در نشست « فلسفه براي كودكان » سال ها پیش گفته بود: بررسی‌ها نشان مي‌دهد که کودکان فیلسوف‌تر از بزرگ‌سالانند و سوالات فلسفی آنان شاید هیچ‌گاه به ذهن بزرگ‌ترها خطور نكند، چرا كه شرايط آموزشي جوامع، روحيه پرسش‌گري افراد را با ارايه پاسخ‌های کلیشه‌ای و اصرار براي قبول آنان از ميان می برد.

این سخن دکتر سعید ناجی از اهمیت والایی برخوردار است و دروازه ی معرفتی دیگری به سوی ما باز نگه می دارد و آن هم متعلق است به جنبه ی عملی مسئله که آبشخور آن تفکری مبتنی بر انسانی زیستن وشکوفایی  و ترویج اخلاق های انسانی است.

یعنی پرسش مهم این جاست که آیا همان طور که کودکان (دانش آموزان ) ذهن نسبتا خالی از هر گونه پیش فرض کلیشه ای دارند آیا از لحاظ عاطفی و اخلاقی هم به همین شکل یا مشابه آن نیستند؟

کودکانی که وقتی به مرحله ی نوجوانی می رسند گاهی دست به قتل و سرقت و سایر بزهکاری ها می زنند آیا نمی توانستیم از طریق یک الگوی زیبای عملی آنها را از آن سیاهی ها دور نماییم. وقتی به عاطفه ی آنان و شکوفایی و توانایی شان در بروز رفتار و احساس و عواطف سالم توجه و الگویی عملی نداشته باشیم سر انجام عواطف آنان جز سرگردانی و کج روی می تواند باشد آن هم در دنیای امروزی که سر تا پا خشونت و بی رحمی و فساد موج می زند و برایشان الگو تولید می نماید.

گاهی فلسفه ی کودکان و اهمیت آن به عنوان راه خردورزی کودکان، راهی است که از نظریه و تئوری می گذرد اما در اینجا می خواهم توجه خوانندگان عزیز را به بعد دیگر قضیه جلب نمایم و آن هم توجه و اصلاح دانش آموزان به  فلسفه ای است که در عمل انسان مصداق واقعی خود را پیدا می کند .از قدیم تقسیماتی بوده برای فلسفه یکی فلسفه ی نظری و دیگری حکمت عملی و این دو جنبه یعنی تئوری و عمل دو روی یک سکه در نظر گرفته می شوند و هدف بعضی فلاسفه هرچه نزدیک کردن دنیای نظر و عمل است.

آموزش چگونگی تفکر متناسب برای کودکان از طریق آموزش تئوریک مهم است اما توجه به جنبه ی دیگر آن هم مهم است،جنبه ای که در بسیاری از اوقات (نه همیشه ) مهمتر است و تا حدودی زمینه ی رشد بیشتر آن دقیقا شبیه زمینی زراعتی که از لحاظ مساعد بودن خاک پذیرای بذر برای رشد و محصول دهی است.

کودکانی که از یافته های حکمت عملی برخوردار می شوند و الگویی عملی به طور مداوم آنها را همراهی نماید به طور شایسته تر و آماده تری می توانند تفکر عقلانی را در خود نهادینه نمایند. تو گویی هر چه کودکان لطافت روحی بیشتر و قلب پاک تر و مزین به رفتارهای معنوی اخلاقی را دارا باشند به همان اندازه هم آمادگی بیشتری پیدا می کنند برای تفکر عقلانی و آموزش چگونه فکر کردن.

آموزش چگونه زیستن از مجرای الگوهای عملی و آشنایی عینی با جهانی واقعی و یا متاثر از واقعیت می تواند در تئاتر  متجلی شود چون کودکان بیشتر از هر موردی دیگر به الگوی عملی و درست یک نوع رفتار انسانی محتاجند و کمتر مثل بزرگان بتوانند از شیوه های دیگر بهره بگیرند برای شناختن خوبی ها و زشتی ها و ناچار به راهنمایی و الگویی عملی نیازمند هستند و تئاتر با خصلت عملی بودن خود، تاحدودی این حفره ی خالی را پرمی نماید.

به نظر نگارنده ، مصداق و عینیت آموزش تفکر و اخلاقی زیستن در جهانی دیده می شود که تئاتر یکی از نماینده های پویای آن است.

ارسطو معتقد بود که تقلید زیباشناسانه از واقعیت، خود به مثابه ی خلق واقیت تازه است.اگر مثل ارسطو به قضیه نگاه کنیم  پس می توانیم تئاتر را به مثابه ی آفرینش جهانی واقعی نو در نظر بگیریم که کودکان با نگاه دوباره به آن جهان واقعی و تازه به ترغیب رفتارهای نیکوی انسانی برانگیخته شوند و از زشتی ها دور شوند ؛ چنانچه ارسطو هدف از هنرهای نمایشی را برانگیختن رحم و شفقت و ایجاد ناراحتی و غم در مقابل بدی ها و زشتی ها می داند...

ژیل دلوز فیلسوف معروف فرانسوی یک روز معتقد بود سینما نوعی اندیشیدن است از طریق تصویر. آیا نمی توان تئاتر را هم نوعی اندیشیدن دانست که از دیالوگ و رفتار و نور و صدا و ...تغذیه می کند به هدف واداشتن ما به اندیشیدن دوباره به جهان آفاق و انفس ؟

وقتی از تئاتر به عنوان شکلی از حکمت عملی سخن به میان می آید منظور فلسفه بافی و طرح تئوری فکری و فلسفی با زبان غامض نیست برای کودکان بلکه بی گمان تئاتر موفق برای دانش آموزان از راه همان نمایش رفتار و سایر عناصر نمایش به شیوه ای ظریف و متناسب دنیای کودکان که هم ذهن و فکر کودکان را تحریک کند و هم دل نازک و معصوم آنان را به زیبایی های کرامت انسانی پیوند دهد و زشتی ها را از دید آنان منفور نماید که در واقع وظیفه ی بعضی از مکاتب فلسفی هم رسیدن به چنین اهدافی است (مثلا عمل گرایی).

البته باید تئاتر کودکان هم از لحاظ سوژه و هم از لحاظ ساختار ( فرم ) آن چنان جذاب باشند که بتوانند توانای جذب کودکان و برانگیختن احساس لطیف آنان داشته باشند احساسی که هنوز آن چنان رنگ و بوی تزویر و دروغ و سنگدلی به خود نگرفته است.

تئاتر کودکان نباید تنها زیبایی ها را در خود پر رنگ نماید بلکه در کنار آن هم باید بتواند با ظرافت خاص دنیای کودکان ، زشتی ها و رذیلت ها و سیاهی ها را مجسم نماید تا دانش آموزان از طریق شناخت آنها  "شناخت از طریق اضداد" تا حدودی روح زیبایی ها را بیشتر درک نمایند ،البته در این میان توجه به یک عنصر دیگر مهم است آن هم عنصر ساختار یا فرم است.

از لحاظ ساختاری باید این مسئله را در نظر گرفت که تئاتر از طریق همین ساختارش نقض غرض را به دنبال نداشته باشد.گاهی نقض غرض از طریق  اجرای دیالوگ ها و حرکات و طراحی دکور و...صورت می گیرد یعنی از طریق دیالوگ و حرکات بازیگران و سایر موارد، ارزش های ثروت پرستی و ابتذال و تمسخر دیگران و رکیک بازی و رکیک گویی (کلمات و حرکات خلاف شأن و ادب) به طور مستقیم یا غیر مستقیم آموزش داده می شود.

امروزه اگر چه در زمینه ی تئاتر کودکان در مدارس و سایر مکان ها کار های موفقی انجام می گیرد و در جشنواره ها مطرح می شود اما بی گمان کافی نیست و نباید فقط محدود به جشنواره و اعطای جوایز به نمایش های موفق شود بلکه باید در اوقات دیگر سال اجراهای مختلف وجود داشته باشد و صاحب نظران این زمینه بیشتر در پیشرفت و گسترش تئاتر کودکان باشند و این کار زمینه را فراهم می کند که هنر نمایش در مدارس و...بیشتر مورد توجه قرار بگیرد .

جایگاه هنر تئاتر در نظام تربیتی و آموزشی و جای تئاتر کودکان در نظام تعلیم و تربیتی

شاید به سبب در نظر گرفتن ابعاد مهم و ظرافت کاری های تئاتر کودکان است که کمتر نمایشنامه نویسان بزرگ و کارگردانان سراغ تئاتر کودکان می روند چون روحیه و استعداد هنری خاصی می طلبد؛ و یا شاید چنین فکر می کنند که باید برای بزرگترها نمایش بنویسند و اجرا نمایند چون تئاتر جهانی است بیشتر مربوط به بزرگترها است و تنها آنها هستند که هنر و روح تئاتر را درک می کنند ؛ یا شاید احساس می کنند نوعی پس روی و پرستیژی آن چنانی ندارد که برای کودکان بنویسی و کاگردانی کنید که البته اثبات و مشخص نمودن علت بی توجهی نویسندگان بزرگ به تئاتر کودکان مشکل است ؛اما توجه به این حقیقت بدیهی دوباره لازم است چون این کودکان هستند که نسل آینده را مدیریت می کنند؛ نسلی که از همان کودکی و متناسب با دانش و بینش عمیق با هنر نمایش آشنایی پیدا کنند بی گمان الفت بیشتری با اخلاق معنوی و انسانی دارند.

باید بخشی از درس هنر هم که در مدارس تدریس می شود اختصاص داد به آشنایی کودکان در مورد هنر تئاتر و با جرأت می توان گفت که تالیف و تدریس و آشنا نمودن دانش آموزان با این هنر والا از گام های اولیه و اساسی است.

مورد دیگر توجه و اهمیت دادن به رمانهای معروفی است که برای کودکان و نوجوانان نوشته شده اند تا بتوان با اقتباس از آنها نمایش نامه تاثیر گذار و زیبا خلق نمود. ممکن است به هر دلیلی از جمله حجم نسبتا زیاد کتاب یا علاقه نداشتن به خواندن رمان، کودکان موفق به خواندن آنها نمی شوند اما وقتی به کمک کارگردان ها بتوان آنها را به قالب تئاتر در آورد شاید تاثیر و کارای آنها دوچندان بشود.

تمام رمانی که آنها ممکن بود با سختی در چندین روز و در قالب کلمات نسبتا خشک و بدون روح بخوانند اما اکنون روح و دنیای همین رمان را به طور زنده و با تلفیق صداها و نور و حرکات زیبا و جاندار بازیگران نمایش نهایتا در زمانی نزدیک به یک ساعت و نیم، لمس می کنند.

به طور خلاصه در هر جا بحث آموزش و هنر و الگوها مطرح است همان جا باید تئاتر کودکان سخنی برای خود داشته باشد تا در راستی اهداف تربیتی گام موفق و کارآمد برداشته شود.

افلاطون در طراحی مدینه ی فاضله اش نهادینه کردن خوبی ها در دوران کودکی را پایه و اساس می داند و (البته به رغم مخالفت افلاطون نسبت به هنر) در این راستا آشنایی با تئاتر از همان دوران کودکی شاید بتواند نقش شایانی داشته باشد برای آشنا ساختن کودکان جهت تربیت و آشنا ساختن بیشتر با واقعیت های انسانی و تغییر و کمک به آنها برای تغییر دیدگاه و رفتار خود.

به هر تقدیر وقت آن است که با اطمینان ایمان بیاوریم به اینکه جای تئاتر کودکان در نظام تعلیم و تربیتی ما همچنان خالی است و گام های باید برداشته شود برای پر کردن همین حفره ی مهم حکمت عملی دنیای کودکان.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در آموزش نوین

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور