گروه گزارش/
در نشست رسانه ای که حجت الاسلام علی ذوعلم با خبرنگاران سه شنبه 11 تیر داشت صدای معلم از رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی پرسید : ( این جا )
" به نظر شما آیا بهتر نیست وقتی از فردی دعوت می کنیم که مخالف صریح تربیت سکولار است و آن را نفی می کند ؛ کسی هم باشد که مدافع آن باشد و پاسخ بدهد ؟
آیا شما برنامه ای برای تعامل و تضارب افکار در سازمان پژوهش دارید ؟ "
پاسخ ذوعلم چنین بود :
" این سوال خیلی خوبی است .
سوال جدی و درستی است .
به نظر بنده و به عنوام یک عضو سازمان پژوهش حتما این سازمان باید بستر تضارب آراء را ( از جناب آقای محمدی ) می خواهیم که جلسات مناظره ای باشد .
یک نفر موافق و یک نفر مخالف و یک تیم داور هم داشته باشیم .
واقع این بحث آزاد اندیشی که سال ها است مورد سوال جامعه ما و مقام معظم رهبری است و بارها ایشان گلایه کردند به صورت جدی از حوزه های علمیه ، از دانشگاه ، از سازمان پژوهش و... که چرا این برگزار نمی شود ؟
من فکر می کنم این را باید حتما در سازمان پژوهش انجام دهیم و به قول آقای پورسلیمان اگر در مساله ای دو دیدگاه وجود دارد آن ها مطرح شوند و روی آن بحث شود .
البته من فکر می کنم در کشورمان هیچ کدام از صاحب نظرانی که من می شناسم کسانی نیستند که از سکولاریسم یک دفاع جانانه و جدی انجام دهند .
صدای معلم گفت :
چرا هستند !
به عنوان نمونه آقای دکتر بیژن عبدالکریمی .
ذوعلم هم در پاسخ گفت :
اگر ایشان واقعا مدافع سکولاریسم تربیتی است از ایشان با کمال احترام دعوت شود و ایشان تشریف بیاورند ، خانم علم الهدی هم تشریف بیاورند .
این دو بزرگوار بحث کنند و بقیه هم استفاده کنند .
امروز سه شنبه 1 مرداد در ادامه سلسله نشست های " بزم اندیشه " سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی میزبان " حسن رحیم پور ازغدی " عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود .
موضوع نشست ، " نقش دانشمندان اسلامی در پایه گذاری علوم " تعریف شده بود .
در نشست قبلی که با حضور " جمیله علم الهدی " برگزار گردید ایشان با 30 دقیقه تاخیر حاضر گردید و بابت تاخیرش عذرخواهی نکرد اما رحیم پور ازغدی تنها با 10 دقیقه تاخیر در نشست حضور پیدا کرد .
علم الهدی حدود 45 دقیقه سخنرانی کرد و تقریبا به این میزان به پرسش و پاسخ با مخاطبان اختصاص پیدا کرد .
اما حسن رحیم پور ازغدی یک ساعت و 55 دقیقه سخنرانی کرد اما تنها 22 دقیقه به پرسش و پاسخ با حاضران پرداخت .
دراین نشست صدای معلم 7 پرسش مطرح کرد و رحیم پور به این پرسش ها پاسخ داد .
مشروح سخنان این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و نیز پرسش و پاسخ صدای معلم با ایشان به تدریج در این رسانه منتشر خواهد گردید .
پایان پیام/
اين روزها بازار پرالتهاب شايعات و گمانهزنيها درباره انتخاب وزير جديد آموزش و پرورش داغ است. به نظر ميرسد با نزديکتر شدن به موعد معرفي وزير، طيفها و تشکلهاي سياسي با هدف تاثيرگذاري بر انتخاب وزير، گزينهي مورد علاقه و حمايت خود را جزء گزينههاي مطرح براي وزارت معرفي کنند. اگرچه بيشتر گزينههايي که مطرح ميشود با واقعيت فاصله دارد، اما اين فشارها ممکن است انتخاب وزير بعدي را تحت الشعاع قرار دهد.
در جديدترين اظهار نظرها، چهار فعال زن اصلاحطلب از حسن روحاني خواستهاند تا در راستاي عمل به شعارهاي انتخاباتياش، براي وزارت آموزش و پرورش از «وزير زن» استفاده نمايد. از جمله شعارهاي انتخاباتي روحاني در هر دو انتخابات ۹۲ و ۹۶، وعده به کارگيري زنان در عرصههاي مديريتي به ويژه در سطوح عالي اداري و اجرايي بود که هيچ گاه محقق نشد!
اگرچه به گفته برخي از تحليلگران سياسي، در شرايط به وجود آمده روحاني ميتواند با معرفي يک وزير زن پيام روشني به بدنه اجتماعي حامي خود بدهد اما نبايد فراموش کرد که آموزش و پرورش ب هعنوان يکي از مهمترين و تاثير گذارترين وزارتخانههاي کشور نيازمند وزيري در قد و قواره مشکلات خود ميباشد. البته در اينکه زناني که در عرصههاي مديريت کلان کشور حضور دارند براي تصدي جايگاه وزارت توانمندي لازم را دارند شکي نيست اما به باور نگارنده با توجه به دو سال باقي مانده از عمر دولت دوازدهم و در شرايطي که وزارتخانه پر مخاطب آموزش و پرورش هم از لحاظ مديريتي و هم از لحاظ اقتصادي با چالشهاي اساسي روبه روست عملا معرفي وزير زن کمکي به حل مشکلات و معضلات پايان ناپذير آموزش و پرورش نکرده و با توجه به شرايط سياسی حاکم بر مجلس، بعيد است که بتواند از سد بهارستان عبور کند. و تا مادامي که سياستها تغيير نکند، آمدن و رفتن وزيران اعم از اصلاحطلب يا اصولگرا بر فرض توانايي هم، به تنهايي قادر نخواهد بود موانع را از ميان برداشته و راه را براي پيشرفت هموار نمايد
اين روزها گزينههاي متعددي براي وزارت آموزش و پرورش مطرح ميشود؛ از سرپرست فعلي آموزش و پرورش گرفته تا مدير کل وزارتي آموزش و پرورش و بعضي از نمايندگان فعلي مجلس. اگرچه براساس يک رويه نانوشته معمولا دولتها کسي را که به عنوان سرپرست وزارتخانهای معرفي ميکنند را به عنوان وزير پيشنهادي هم به مجلس معرفي ميکنند، شانس سرپرست فعلي آموزش و پرورش براي وزارت بيشتر از ديگران است اما گزينه پيشنهادي رئيسجمهور براي وزارت بزرگترين دستگاه اجرايي کشور با برخورداري از يک ميليون پرسنل فرهنگي و بيش از 13 ميليون دانشآموز قبل از قبول پست وزارت بايد اقتضائات، تهديدها و مسئلههاي اصلي حوزه آموزش و پرورش را به درستي بشناسد.
آموزش و پرورش هم از لحاظ ساختاري و هم از لحاظ اقتصادي مدتها است که درگير مشکلات پيچيده و نابه سامانيهاي بسيار جدي است. عدم توجه جدي به مشکلات وزارتخانه عريض و طويل آموزش و پرورش بهعنوان دغدغههاي ملي باعث تلانبار شدن مشکلات اين حوزه شده و عملا دولتها به تنهايی قادر به حل آنها نبوده و نيستند.
کسري دائمي بودجه، انباشتگي مالي و معوقات چندين و چند سالهي فرهنگيان، مصوبات و قوانين اجراء نشده و صدها مسئله ريز و درشت دستگاه عريض و طويل آموزش و پرورش مسائلي نيستند که صرفا با وعده و وعد قابل حل شدن باشند. کانديداهاي پست وزارت بايد به خاطرداشته باشند که شعارهاي «حل مشکلات و مسائل اقتصادي، رتبهبندي و پرداخت مطالبات فرهنگيان»، شعارهاي بسيار دلنشيني هستند اما نه در دولت و نه در مجلس اراده و تواني براي اجراي اين شعارها وجود ندارد.
واقعيت اين است طي اين سالها و از پي آمدن و رفتن وزيراني از جريانهاي مختلف، به دليل سياستها، غفلتها و کاستيها، اوضاع آموزش و پرورش نهتنها بهبود نيافته که از بسياري جهات بدتر هم شده است. بخش اعظمي از مشکلات کنوني آموزش و پرورش، به عدم توجه و اهتمام جدي حاکميت و دولتها به حل مشکلات ريشهاي و زيرساختي اين حوزه بر ميگردد و تا مادامي که سياستها تغيير نکند، آمدن و رفتن وزيران اعم از اصلاحطلب يا اصولگرا بر فرض توانايي هم، به تنهايي قادر نخواهد بود موانع را از ميان برداشته و راه را براي پيشرفت هموار نمايد.
در شرايط کنوني آموزش و پرورش نيازمند وزيري است که با قدرت تعامل و مديريت چند جانبه ابتکار عمل را در دست گرفته و با اتخاذ ديدگاهي نو، اصلاحات ساختاري و نهادي را با صراحت و جديت سرلوحه کار خود قرار دهد. بيشک مسير اصلاح و نوسازي ساختار کهنه و فرسوده آموزش و پرورش بسيار دشوار است اما وزير جديد بايد با واقعبيني، نگاه تخصصي و برنامه محور، به دور از شعار زدگي براي ترميم ساختار بيمار آموزش و پرورش تلاش کند.
بهزعم نگارنده در شرايط کنوني، عمدهترين انتظارات فرهنگيان از وزير جديد آموزش و پرورش در دو حوزه خلاصه ميشود؛ يكي انتظارات در حوزه اقتصادي آموزش و پرورش است كه بهبود معيشت آنان را شامل ميشود و اين مساله در صدر درخواستها و مطالبات فرهنگيان قرار دارد. انتظار ديگر در حوزه ارتقاي کمي و کيفي نظام آموزش و پرورش براساس اجراي كامل سند تحول بنيادين آموزش و پرورش خلاصه ميشود.
بيگمان دولت روحاني براي برونرفت از مشکلات کنوني آموزش و پرورش نيازمند بازنگري در برنامههاي استراتژيک خود و اتخاذ سياستهاي هوشمندانهاي در اين حوزه دارد و بدون تغيير نگاه «سنتي و هزينهاي» دولت نسبت به آموزش و پرورش نميتوان انتظار تغييرات بنيادي و ساختاري در اين حوزه داشت.
در اين شرايط انتخاب درست و هدفمحور ميتواند بسياري از سوء تفاهمات ايجاد شده در خصوص بيتوجهي دولت اعتدال به معلمان و مشکلاتشان را برطرف نمايد. بنابراين از رئيسجمهور و مردان تصميمسازش انتظار ميرود احساس مسئوليت و تصميم منطقي و عاقلانه را جايگزين مصلحتانديشي و حفظ منافع حزبي و جناحي نمايند و براي ايجاد تحولي لازم و ضروري، با تغيير رويکرد و با اقدامات عملي در جهت بهبود اوضاع آموزش و پرورش، فرهنگيان و دانشآموزان بکوشند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
علی رغم انتشار چند گزارش صدای معلم در مورد فروش املاک آموزش و پرورش و از جمله اردوگاه منظریه ( شهید باهنر ) تهران تاکنون مسئولان وزارت آموزش و پرورش و از جمله حمیدرضا حاجی بابایی رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس شورای اسلامی ، رئیس کمیسیون تلفیق برنامه ششم توسعه ، رئیس کمیسیون تلفیق برنامه ششم و عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس سکوت کرده اند هر چند کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس علی رغم ادعای حاجی بابایی در مورد کم اثر بودن این کمیسیون نشست هایی داشته است .
حاجی بابایی برای نخستین بار اعلام کرد این اردوگاه به ثمن بخس ( یک سوم قیمت واقعی ) در قالب اجاره به شرط تملیک واگذار شده است.
رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس در مرداد 97 در مورد وضعیت واگذاری اردوگاه باهنر گفته بود :
"براساس بررسی های صورت گرفته، دولت تا به امروز اعتباری برای پرداخت اقساط اردوگاه شهید با هنر اختصاص نداده و خزانه داری کل کشور پولی را پرداخت نکرده است.
با توجه به عدم تخصیص اعتبار تا به امروز، در سررسید قسط در تاریخ های ۹۶/۳/۳ و۹۶/۹/۳ و۹۷/۳/۳ به میزان ۲۱۰۰ میلیارد تومان از بدهی های آموزش و پرورش به شرکت واسط مالی سوم شهریور پرداخت نشده است .
اعلام شده بود که اردوگاه شهید باهنر با اجاره به شرط تملیک به صورت قسطی به شرکت غیردولتی واسط سوم شهریور فروخته شده است و آموزش وپرورش این اردوگاه ملی را به شرط تملیک به ازای ۸ قسط که در بازه زمانی شش ماهه هرقسط به میزان ۷۰۰ میلیارد تومان خریداری نموده است،که جمع آن ۵۶۰۰ هزار میلیارد تومان پرداخت می شود.
اگر این موضوع صحت داشته باشد،باید در این خصوص دولت اعتبار مورد نیاز را در لایحه بودجه سالانه پیش بینی نماید،اما تا به حال نه در لایحه بودجه ردیفی در این خصوص دیده شده است و نه خزانه داری کل پرداختی داشته است.
رئیس فراکسیون فرهنگیان گفته بود: در بررسی های صورت گرفته علی رغم تلاش گسترده برای پیگیری موضوع به سندی برخورد نکردیم، اما اگر در وزارت آموزش وپرورش سندی مبنی بر پرداخت وجود دارد ،ارائه نماید.
اما اگر سندی وجود نداشته باشد و پاسخگوی سخنان غیر واقعی به مردم چه کسانی خواهند بود؟
اولین بار آقای فانی وزیر وقت آموزش و پرورش نامه ای را مبنی بر درخواست واگذاری ۵ اردوگاه در کشور عبارت از ، شهید باهنر تهران، اردوگاه نیشابور، میرزا کوچک خان رامسر، شهید بهشتی اصفهان، شهید رجایی گلستان نوشت که در نهایت اردوگاه شهید باهنر واگذار شد.
حاجی بابایی تصریح کرده بود : پیگیر اصلی واگذاری آقای مجاوری مشاور معاونت پشتیبانی وقت آقای بطحایی بود، از این نظر بی دلیل نیست مسئول اصلی بی محابا درشت گویی می کند.
رئیس فراکسیون فرهنگیان گفت که قطعا کمیسیون اصل نود رسیدگی لازم را انجام خواهد داشت.
با این حال و پس از گذشت حدود یک سال حاجی بابایی سکوت کرده است .
پرسش « صدای معلم » این است که چرا ایشان و افراد همفکر آقای حاجی بابایی آن قدر که در مورد خصوصی سازی آموزش و پرورش حساس و پی گیر هستند در مورد فروش املاک این وزارتخانه حرفی نمی زنند و موضع آن ها سکوت و انفعال است ؟
« محمدعلی وزیری » بازنشسته و مشاور مدیر کل آموزش و پرورش یزد در یادداشتی که برای صدای معلم ارسال کرده است از عملکرد این نماینده مجلس انتقاد کرده است .
گروه تشکل ها/
« کانون اسلامی دانشگاهیان استان خراسان » از تشکل های رسمی در نامه ای به رئیس جمهور معیارهایی را برای انتخاب وزیر آموزش و پرورش برشمرده است .
متن کامل این بیانیه که در اختیار صدای معلم قرار گرفته است به شرح زیر است .
گروه استان ها و شهرستان ها/
در گفت و گویی که صدای معلم با عبدالرضا فولادوند مدیر کل وقت آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران داشت ( این جا ) ؛ منشور حقوق شهروندی در این اداره مشهود بود اما به نظر می رسد که در شهر تهران چنین رویه ای حداقل تاکنون پی گیری نشده است .
« صدای معلم » تاکنون انتقاداتی را از جانب فرهنگیان در مورد اداره کل آموزش و پرورش تهران منتشر کرده است اما روابط عمومی این اداره ظاهرا فرصتی برای مطالعه و پاسخ به این نامه ها و مطالب را ندارد .
نامه ی زیر توسط یکی از فرهنگیان برای صدای معلم ارسال گردیده است .
این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
گروه گزارش/
پس از تغییر رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش ، « صدای معلم » دو گزارش در مورد آن تهیه کرد .
در گزارش نخستین ( این جا ) آمده بود :
" « صدای معلم » برای نخستین بار در طول تاریخ آموزش و پرورش پس از انقلاب اسلامی گفت و گویی را با کفراشی انجام داد و پرسش های صریحی را با ایشان مطرح کرد .
در طول دوران تصدی کفراشی در آموزش و پرورش فرهنگ امنیتی جای خود را به امنیت فرهنگی داد .
متاسفانه در دوران وزارت سیدمحمد بطحایی این روند معکوس گردید و ضمن شکایت های متعدد از رسانه ها و معلمان منتقد ، پرونده های مختلفی برای فعالان صنفی در هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش تشکیل گردید .
« صدای معلم » امیدوار است با استقرار رئیس جدید مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش ضمن تاکید بر حفظ استقلال ذاتی وزارت آموزش و پرورش و به رسمت شناخته شدن آن از سوی نهادها و افراد که از سخنان نخستین سیدجواد حسینی سرپرست وزارت آموزش و پرورش در ابتدا بوده است همچون سابق فضای امنیت فرهنگی بر مدارس و در میان منتقدان آموزش ساری و جاری گردد .
لازم به ذکر است سرپرست وزارت آموزش و پرورش در اقدامی بی سابقه شکایت مدیران آموزش و پرورش از رسانه ها را نیز ممنوع اعلام کرد که موجب تقدیر و تشکر است . "
خبرگزاری فارس که در برابر فضای امنیتی ایجاد شده در دوران وزارت بطحایی و نیز شکایت از رسانه های مستقل و معلمان منتقد کاملا سکوت کرده در گزارشی با عنوان : " سرپرست وزارت آموزش و پرورش چشم این وزارتخانه را نشانه گرفت " می نویسد :
" وزارت آموزش و پرورش این روزها با سرپرست اداره میشود؛ مدیریتی که باید آن را بهگونهای مدیریت لرزان نام نهاد؛ در این شرایط گمانهزنی و یارکشیها برای انتخاب وزیر مطرح است و بیش از آنکه فضای وزارتخانه، فضای کار و تلاش را تجربه کند، فضای غبارآلودی را میگذراند؛ هر چند که زحمات خیلی از فرهنگیان و مدیران دلسوز را نباید هیچ گاه نادیده گرفت.
اما در هرحال وزارتخانهای که با سرپرست اداره میشود دارای شرایط بسیار متفاوت است و به نوعی می توان گفت ثباتی ندارد در چنین شرایطی تغییر و تحول در وزارتخانه توسط سرپرست ابهامبرانگیز است آن هم اگر کلیدیترین بخش آموزش و پرورش تغییر کند.
۲۵ تیرماه امسال، سید جواد حسینی سرپرست وزارت آموزش و پرورش طی حکمی «جلال دلقندی» را به عنوان سرپرست مرکز حراست آموزش و پرورش منصوب کرد و همان روز مراسم تکریم و معارفه را برگزار کرد؛ نکته جالب توجه این است که مظفر مظاهری در این مراسم حضور نداشت به عبارت دیگر، مراسم تکریم بدون حضور مدیرقبلی حراست برگزار شد.اگر نهادهایی مانند حراست ها ، ادارات ارزیابی و رسیدگی به شکایات و... در آموزش و پرورش دقیق ، مستند و مستمر عمل کنند دیگر نیازی به دخالت نهادهای بیرونی نیست .
فارس در ادامه می افزاید :
" ظاهر این اتفاق در یک تغییر رئیس مرکز حراست است؛ اما نکته جالب توجه این است که بعد از تغییر رئیس مرکز حراست آموزش و پرورش، عدهای به جشن و پایکوبی پرداختند و برخی در کانالهای شبکههای اجتماعی و سایتهای خبری و غیرخبری به تمجید از حسینی در تغییر رئیس مرکز حراست پرداختند.
در شرایطی که حسینی به عنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش فعالیت میکند، تغییر رئیس مرکز حراست با ابعاد حساس کاری آن، مبهم به نظر میرسد؛ نکته جالب توجه اینکه مظاهری چند ماه پیش به عنوان نماینده وزیر و بازرس ویژه در صندوق ذخیره فرهنگیان منصوب شد و در راستای به ثمررسیدن پرونده صندوق ذخیره فعالیتهای مختلفی کرد.
نکته مهمتر اینکه مظاهری به دنبال پیگیری برخی پروندههای تخلفات در آموزش و پرورش بود و این سؤال مطرح میشود که آیا این تغییر با آن پروندههای تخلف ارتباطی دارد؟ "
این خبرگزاری ضمن حمایت ضمنی از عملکرد رئیس پیشین حراست وزارت آموزش و پرورش و به عنوان نمونه به عملکرد ایشان اشاره کرده و می نویسد :
" نکته جالب درباره شخصیت مظاهری این است که بهمن سال گذشته قرار بود همایش تخصصی رؤسای حراست آموزش و پرورش در استان خراسان رضوی برگزار شود اما اتفاق جالبی افتاد و مرکز حراست تصمیم گرفت که به جای برگزاری همایش، صرفهجویی کند؛ اتفاقی که انشاءالله در تمام بخشهای آموزش و پرورش باب شود و تا آنجا که میتوان از همایشهای غیرضروری و هزینهبر کاست و از راههای جایگزین چون ویدئو کنفرانس بهره برد. "
فارس در پایان پرسشی مطرح می کند :
" حال سؤال این است که ضرورت تغییر رئیس مرکز حراست آن هم در دوران سرپرستی و آن هم برگزاری مراسم بدون حضور وی، چقدر ضروری بوده است؟ و این ضرورت از چه باب تعریف شده است؟ "
سیدجواد حسینی در مراسم معارفه و تکریم سرپرست جدید حراست وزارت آموزش و پرورش عنوان می کند :
" امنیت فرهنگی باید جایگزین فرهنگ امنیتی شود. "
نخست نکته ای که باید به افراد و با چنین نگرش هایی یادآور شد این است که :
کلیدی ترین بخش آموزش و پرورش مدرسه و ارکان آن یعنی معلمان و دانش آموزان هستند !
همچنین به نظر می رسد اهمیت امنیت فرهنگی در دستگاهی مانند وزارت آموزش و پرورش برای این دوستان چندان اهمیت و یا ارزشی ندارد .
بگذریم از آن که در طول وزارت سیدمحمد بطحایی نقد جدی و یا قابل توجهی را از خبرگزاری فارس در مورد عملکرد ایشان و سایر دوایر و زیرمجموعه ها هم شاهد نبودیم ....
در گزارش دوم صدای معلم ( این جا ) ضمن انتقاد از عملکرد برخی رسانه های معلمی ، تشکل های فرهنگیان و بعضی فعالان رسانه ای در برابر فرهنگ امنیتی ایجاد شده در وزارت بطحایی چنین آمده است :
" این یک اصل منطقی و طبیعی است که اگر در سازمانی نهادهای نظارتی داخل آن سازمان ضعیف عمل کنند به واسطه برخی گزارش و یا شکایت های مردمی و... نهادهای بیرونی در درون آن ورود پیدا کنند .
پس می توان چنین نتیجه گیری کرد که اگر نهادهایی مانند حراست ها ، ادارات ارزیابی و رسیدگی به شکایات و... در آموزش و پرورش دقیق ، مستند و مستمر عمل کنند دیگر نیازی به دخالت نهادهای بیرونی نیست .
مشکل ما این است که این گونه دوایر و واحدها هم مانند سایر اجزای سیستم شده و کارآمدی و فایده ذاتی خود را از دست داده اند . " کلیدی ترین بخش آموزش و پرورش مدرسه و ارکان آن یعنی معلمان و دانش آموزان هستند !
لازم به ذکر است ؛
در جریان مسائل صندوق ذخیره فرهنگیان صدای معلم بارها نسبت به تخلفات صورت گرفته در این صندوق و باز شدن پای نهادهای قضایی و نظارتی خارج از آموزش و پرورش به وزیر وقت آموزش و پرورش علی اصغر فانی و سایر مسئولان هشدار داده بود . ( این جا ) و ( این جا )
پایان گزارش/
گروه تشکل ها/
در پی درج یادداشتی از جواد بابازاده با عنوان : " بطحایی سقف اندیشه و اخلاق در آموزش و پرورش را کوتاه تر کرد " نقدی بر عملکرد تشکل های فرهنگیان در وزارت سیدمحمد بطحایی ( این جا ) ؛ امین ثامنی از فرهنگیان فارس و عضو سازمان معلمان ایران نقدی بر آن نگاشته است .
پس از انتخابات سال ۹۶ آن زمان که شخصیت های درجه اول سیاسی ، تمایلی برای نشستن بر روی صندلی وزارت آموزش و پرورش از خود نشان ندادند در رقابت بین نفرات ضعیف ، سید محمد بطحایی که خود را اصلاح طلب معرفی می کرد اما در نهان سَرو سِری با اصولگرایان داشت به مجلس معرفی شد و زمانی نزدیک دو سال بر صندلی وزارت تکیه زد !
دوره ی وزارت بطحایی را شاید بتوان یکی از بدترین دوره های آموزش پرورش نامید در این دوره بر خلاف شعارهای متجددانه بطحایی و اطرافیانش، بی اخلاقی در آموزش و پرورش بیشتر شد ، سطح مدیریتی اُفت کرد و رقابت های ستادی و تقسیم غنایم عریان تر شد . مدیرانی از بیرون برای تصدی پست های ارشد بر آموزش و پرورش تحمیل شد، فضای رسانه ای به سمت زرد نویسی و افشاگری و تسویه حساب های شخصی رفت .
در این یادداشت عملکرد احزاب و تشکل های حوزه ی آموزش و پرورش در این دوره را اجمالا بررسی می کنم، احزاب و تشکل های حوزه ی آموزش و پرورش را بر اساس تعریفی که از خود ارائه می دهند در دو گروه می توان طبقه بندی کرد:
۱_تشکل های سیاسی ۲_تشکل های صنفی.
احزاب و تشکل های سیاسی هم به دو دسته ی اصلاح طلب - اعتدالی و اصولگرا تقسیم می شوند .
فعالین کانون های صنفی معلمان هم دارای گرایش های مختلفی هستند. عده ای می کوشند از طریق مذاکره با مدیران برخی مشکلات را حل کنند اما طیفی از فعالین کانون که در سالهای اخیر صدای بلندی داشتند معقدند بدون زیر و رو شدن کل این سیستم و تغییرات اساسی امید و امکان هیچ اصلاح و بهبودی نیست و به همین منظور طرفدار اتحاد خلق برای پیروزی هستند.
بطحایی با زیرکی توانست احزاب و تشکل های سیاسی هر دو جناح را راضی یا ساکت کند !
در دوره ی بطحایی از این گروه ها و اعضایشان به جز تعریف وزیر و سکوت چیزی خاصی مشاهده نشد. احزاب و اشخاص اصولگرا مانند کانون تربیت اسلامی بارها حمایت خود را از بطحایی اعلام کردند و شاید بتوان گفت اصولگراها برنده واقعی این دوره بودند ؛ آنها توانستند در دولت رقیب خود نیروهایی چون ذوعلم و خنیفر و فاضل نظری را با لابی و فشار در سمت های مهم ستاد آموزش و پرورش قرار دهند متقابلا در بزنگاه های مختلف از بطحایی حمایت کردند.
احزاب و افراد اصلاح طلب اما داستان شان متفاوت بود . حزب اتحاد ملت و اصلاح طلبان سرشناسی چون حیدر زندیه و مریم شربتدار قدس که علنی و اصلی ترین مخالفان بطحایی در هنگام انتخاب وزیر بودند و برای انتخاب نشدنش پیام ویدیویی خطاب به روحانی منتشر کردند و در گروه های معلمی مخالفت های شدیدی بر علیه این انتخاب داشتند در دوره ی وزارت بطحایی از لحاظ حزبی و فردی سکوت اختیار کردند . عده ای مدعی هستند اصلی ترین دلیل سکوت آنها حضور برخی نیروهای نزدیک به این حزب در صندوق ذخیره ی فرهنگیان بود ولی دلیل آن هر چه بود شاهد هیچ کنش خاصی از این حزب و اعضایش در مقابل کارهای مختلف بطحایی و اتفاقات این دوره نبودیم. تشکل های معلمی بین اکثریت مطلق معلمان پایگاهی ندارند
انجمن اسلامی معلمان که از قدیمی ترین و بزرگ ترین احزاب معلمی ایران محسوب می شود در هنگام انتخاب وزیر تلاش کرد علی محمد مصلحی را به عنوان گزینه ی وزارت مطرح کند ولی بعد از عدم توفیق در این امر در دوره بطحایی سیاست سکوت توام با لابیگری برای گرفتن صندلی های مدیریتی را در پیش گرفت.
علی محمد مصلحی از تاثیرگذار ترین نیروهای این حزب پس از نرسیدن به صندلی های وزارت و معاونت وزیر ترجیح داد در گوشه ی خلوت در صندوق ذخیره فرهنگیان بی سر و صدا مدیریت کند و از منافع اقتصادی قابل تامل آن بهره مند شود .
داود محمدی هم از جایگاه نمایندگی مجلس سعی کرد نیروهای نزدیک به خود را در دانشگاه فرهنگیان و بخش های مختلف آموزش و پرورش جا بدهد . برخی از اعضای این حزب مثل کمره ای و فولادوند به سمت های معاونت وزیر و مدیرکلی تهران رسیدند ولی نکته جالب آنکه انجمن اسلامی به سان احزاب اصولگرا و دیگر احزاب نزدیک به دولت هیچ گاه از بطحایی حمایت علنی نکرد !
مجمع فرهنگیان ایران اسلامی با دبیرکلی فرج کمیجانی پس از انتخابات مدعی بودند دولت هر کس را معرفی کند ما موظف به حمایت از او هستیم و انصافا چه بعد از معرفی علی زرافشان و چه بعد از معرفی محمد بطحایی علنی و بدون نقاب به مدح و دفاع از آنها پرداختند . مجمع فرهنگیان و افراد موثر این تشکل مانند فرج کمیجانی و عادل عبدی از روز معرفی بطحایی تا زمان استعفا بدون قید و شرط از بطحایی حمایت کردند و وفاداری خویش نسبت به صندلی وزارت را حفظ کردند و هر زمان سخن از نارسایی و نقد شد اعلام کردند ما نقدهایمان را خصوصی به بطحایی بیان می کنیم. در این دوره افراد وابسته به این حزب از جمله عادل عبدی که سابقه ی مشاور امور تشکل های چند وزیر را در کارنامه ی خود دارد پاداش خدمتش را گرفتند. عبدی بعد از یک دوره دوری از ستاد در زمان دانش آشتیانی به ستاد برگشت. در طول این دوسال غلامرضا کریمی حکم ریاست مرکز بین الملل، فرحناز مینایی پور حکم مدیرکل زنان و خانواده وزارت آموزش و پرورش، عبدالرسول عمادی حکم سرپرستی معاونت را از بطحایی گرفتند.
شاخه ی فرهنگیان حزب اعتدال و توسعه که دبیرکل آن مجتبی زینی وند است نقش شریک وزارت را بازی کردند و صندلی های بیشتری از مدیریت را در اختیار گرفتند . زینی وند با آغاز به کار بطحایی، به عنوان ریس سازمان مشارکت ها و غیردولتی آموزش و پرورش جایگزین مرضیه گرد شد افرادی چون نعمت اللهی و مهاجرانی و رخشانی و جهان آرا و ... از این حزب سمت های بسیار مهمی را از بطحایی گرفتند ؛ نکته قابل تامل آنکه این حزب علاوه بر گرفتن سمت های مدیریتی برای اعضای آموزش و پرورشی خود برای برخی اعضای خارج آموزش و پرورش خود هم صندلی مدیریت در ستاد آموزش و پرورش تدارک دید.
دیگر حزب فعال و شناخته شده حوزه ی آموزش و پرورش سازمان معلمان ایران بود سازمان معلمان در سالهای اخیر ما بین فعالیت سیاسی و صنفی نوسان داشته است و در هیچ کدام از آنها کنش ملموسی نشان نداده است . سازمان در این دوره هم درگیر بازسازی و احیای خود بود. علیرضا هاشمی دبیرکل سابق این حزب که موتور محرک و مغز متفکر این حزب به شمار می آمد و هنوز هم در کنار آن است، پس از سالها، دبیرکلی سازمان را کنار گذاشت و ترجیح داد در فضای سیاسی و حزب اتحاد ملت حضور پررنگی داشته باشد . افراد شناخته شده و تاثیر گذار حزب مانند محمد مرد هم کنار کشیدند تا طاهره نقی یی به عنوان دبیرکل جدید و محمد داوری سخنگو، سعی در ترمیم حزب داشته باشند این حزب در دفاع یا نقد وزیر و عملکرد مدیران کنش خاصی نداشت.
به نظر می رسد احزاب و تشکل ها تقریبا از فلسفه ی وجودی خود تهی شدند .
این ها برنامه و گفتمان خاصی ندارند ، کنش شناخته شده و آشکار آنها رقابت برای رساندن اعضایشان به پستهای مدیریتی و نشست پشت درهای بسته با مدیران و افراد سیاسی است و همین امر از عمده دلایلی است که تشکل های معلمی بین اکثریت مطلق معلمان پایگاهی ندارند و اعضای آنها در مجموع کمتر از یک درصد معلمان و کارکنان آموزش و پرورش را شامل نمی شوند . اغلب معلمان هم چندان به آنها امیدوار نیستند و به چشم راهی به صندلی های مدیریتی و بده بستان با مدیران ارشد وزارتخانه و مسئولان سیاسی می نگرند !
با این اوصاف آیا می توان انتظار داشت که تشکل ها در فضای آموزش و پرورش نقش موثری داشته باشند ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ نشست نقد و بررسی عملکرد مدیریت آموزش و پرورش در دولت های یازدهم و دوازدهم در مجتمع آموزشی نبی اکرم ( ص ) برگزار گردید .
قرار بود در این نشست آقایان حمیدرضا حاجی بابایی و حجت الاسلام سلیمی سخنرانی کنند .
حاجی بابایی با 45 دقیقه تاخیر وارد شد و سلیمی هم نیامد .
حاجی بابایی خطاب به حاضران گفت که 5 دقیقه به ساعت 6 بیرون آمده است و تاکید کرد که در مسیر ترافیک بوده است . این در حالی است که ساعت شروع نشست ساعت 6 ( بعد ظهر ) بوده است .
با این که حاجی بابایی 2 بار عذرخواهی کرد اما به نظر می رسد دیر آمدن و تاخیر در حضور جزیی از فرهنگ ایرانی است . راست و چپ ، اصول گرا و اصلاح طلب ، بزرگ و کوچک ، مرد و زن و... ندارد و شاید صفتی است که بالسویه بین اکثر ایرانی ها توزیع شده است .
در ابتدای نشست « عباس جمالی » به عنوان کارشناس مسائل آموزش و پرورش نقدهایی بر عملکرد دولت تدبیر و امید وارد ساخت .
مهم ترین نقدی که ایشان مطرح کرد خصوصی سازی آموزش و پرورش بود و این که آموزش و پرورش در اولویت دولت های یازدهم و دوازدهم نبوده است .
جمالی در پایان نشست نیز در مورد سرپرست وزارت آموزش و پرورش گفت که ایشان چهره سیاسی است و مسائلی را نیز در مورد سند 2030 و ارتباط ایشان با آن مطرح ساخت .
در ادامه حاجی بابایی نیز با اشاره به این که نگاه این دولت نسبت به آموزش و پرورش درجه یک نبوده است تاکید کرد که اقتصاد ما اقتصاد لیبرال است .
رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس عنوان کرد که هر جا اسلامی رفتیم موفق شدیم و هر جا اسلامی نبودیم دچار مشکل شدیم .
نماینده مردم همدان افزود : در این کشور لیبرال حکومت می کند اما بسیجی باید جواب بدهد .
حاجی بابایی در ادامه ضمن تکرار برخی مسائلی که قبلا مطرح کرده است مانند نحوه افزایش حقوق کارمندان دولت ، وضعیت افزایش حقوق دانشجو معلمان تصریح کرد که دولتمردان به راحتی قانون را دور می زنند .
وزیر اسبق آموزش و پرورش ضمن انتقاد از تعطیلی مدارس دوره اول متوسطه در 2 و 3 سال اخیر که بی سابقه بوده است تاکید کرد که در دو سه سال گذشته بیش از 50 هزار نیروی خرید خدمات را بدون آزمون وارد آموزش و پرورش کرده اند .
حاجی بابایی عنوان کرد هر کسی را خواسته اند آورده اند .
حاجی بابایی در پاسخ به یک پرسش کتبی که پرسیده بود : " دلایل استعفای آقای بطحایی کدام ها هستند و این که سیاست مجلس در مورد آقای حسینی سرپرست وزارت آموزش و پرورش چیست با توجه به این که ایشان یک چهره کاملا سیاسی است ؟ " در پاسخ چنین گفت :
وقتی آقای بطحایی آمد مجلس رای بگیرد با او گفتم که من شرعا نمی توانم به شما رای بدهم اما فراکسیون مخالفت نمی کند و کار می کند .
البته کار کردند و به آقای بطحایی هم رای دادند . اما شرعا چون شما را می شناسم نمی توانم به شما رای بدهم .
تو آدم خوبی هستی اما قطعا وزیر خوبی نمی شوی !
ولی این اواخر قضیه یک مقدار فرق می کند .
یک موقع ما می گوییم این به درد وزارتخانه می خورد و یا نمی خورد اما یک موقع این را بردارند کی را می خواهند جایش بگذارند .
این هم هست .
ما این اواخر حس می کردیم چون می دانید این اواخر بیش از 10 بار دوستان امید در مجلس می خواستند آقای بطحایی را استیضاح کنند .
ایشان در واقع مهم ترین دلیل برداشتن اش این بود که مقاومت می کرد در برابر این که سیاسی عمل کنند .
من بحث کارآمدی را کار ندارم .
یعنی رضایت مندی را ایجاد نمی کرد و تقریبا می توان گفت برای این که بتوانند آموزش و پرورش را در یک سال باقیمانده مدیریت کنند ایشان را فرستادند رفت یعنی دلیل رضایت و یا یا عدم رضایت از ایشان نیست .
ولی برای مدیریت آموزش و پرورش بیشتر این کار انجام شد .
آقایی که هم تشریف آورده اند من از دور ایشان را می شناسم اعتقاد من این است که آموزش و پرورش یک شخصیت می خواهد که آموزش و پرورش را اداره کند .
یک شخصیت مقبول ، یک شخصیت جاافتاده ، یک شخصیت از هر نظر تاثیرگذار .
ما در سال های اخیر در آموزش و پرورش چند تا وزیر عوض کردیم ؟
واقعا مشکل اساسی داریم .
من می خواهم نظر خودم را عرض بکنم .
اعتقاد من این است که در این 6 سال وزیری نیامده است که واقعا در قد آموزش و پرورش بوده باشد .
البته جناب آقای فانی هم که خیلی از او تعریف می کردند و تشریف آوردند بنده به شدت با آمدن ایشان مخالف بودم و اعلام کردم .
درست که می گویند ایشان معاون بوده است و زحمت کشیده است و آدم خوبی است اما ایشان نمی تواند آموزش و پرورش را اداره کند و دلیلش هم برای من کاملا محرز است .
ما باید الان مراقب آموزش و پرورش باشیم .
آموزش و پرورش نباید میدان سیاست باشد .
آموزش و پرورش باید آموزش و پرورش باشد .
وقتی تعریف دانشگاه فرهنگیان را کردیم . دانشگاه فرهنگیان در واقع به آموزش و پرورش خون تزریق می کند .
معلمانی که به نظام تعلیم و تربیت فکر می کنند و آن را قبول دارند . بیایند میدان داری کنند و بچه ها را تربیت کنند .
آموزش و پرورش از مسائل سیاسی آسیب می بیند .
الان هم در هاله ای از ابهام است .
دولت الان مترصد و دنبال انتخاب کسی است که ببینیم در جمع بندی ها چه خواهد شد .
هنوز جمع بندی خاصی از مسائل وجود ندارد .
در ادامه حاضران به طرح پرسش های خود پرداختند .
اکثریت پرسش ها حول مسائل و مشکلات شخصی و در حوزه های اقتصادی و معیشتی مانند افزایش حقوق ، احکام کارگزینی ، بیمه تکمیلی ، قدرت خرید معلمان و... بود .
تنها یک پرسش در مورد سند 2030 مطرح شد .
مشروح سخنان حاجی بابایی و نیز پرسش و پاسخ صدای معلم با ایشان در صدای معلم منتشر خواهد گردید .
پایان گزارش/