صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه رسانه/

جایگاه رسانه و خبرنگار و انتقاد از مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان

سه شنبه 31 اردیبهشت « محمد اعتدادی » مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان میزبان برخی از اصحاب رسانه و خبرنگاران در نشست رسانه ای این اداره کل بود .

اعتدادی در این نشست روز روابط عمومی و ارتباطات را به خبرنگاران تبریک گفته و خاطر نشان کرد که شغل مسئولان روابط عمومی و اصحاب رسانه همانند شغل معلمی یک هنر است.

مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان در این نشست به پرسش های خبرنگاران پاسخ گفته و مسائلی را حول محورهایی مانند ثبت نام دانش آموزان ، مشارکت های مردمی، اولیاء دانش آموزان و خیرین ، طرح جدید استانداردسازی سیستم گرمایشی کلاس های درس ، شفافیت مالی، افزایش بهره وری و جلوگیری از اتلاف منابع و اعمال نظر و سلیقه شخصی در توزیع کتب درسی و... بیان کرد . در نشست صدای معلم و مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان ، اعتدادی در پاسخ به پرسش های صدای معلم از این گلایه داشت که به جلسات شورای تامین استان دعوت نمی شود و مخالف دیدگاه امنیتی و فرهنگ امنیتی در حوزه آموزش است .

« صدای معلم » پس از نامه نگاری های فراوان سرانجام موفق شد گفت و گویی با مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان داشته باشد .

در این نشست ، صدای معلم از اعتدادی پرسید : ( این جا )

" جایگاه رسانه در آموزش و پرورش استان اصفهان ، جایگاه مورد نظر ما را ندارد و از نظر من ارتباط ضعیفی وجود دارد. ما حتی برای سرچ همین مطالبی که فرمودید و یک سری مسائل آموزش و پرورش استان اصفهان ، از تشکیل جلسات و فعالیت های این مجموعه و ... در اینترنت هم به مشکل بر می خوریم و اطلاعاتی پیدا نمی کنیم . راجع به این قضیه در استان اصفهان چه تدبیر و راهکاری دارید ؟ آیا قصد همکاری بیشتر از این به بعد  با اصحاب رسانه ، بالاخص رسانه ای مانند صدای معلم که با قشر فرهنگیان بیشتر در ارتباط است تصمیمی دارید یا خیر؟

می خواهیم سؤال کنیم آیا این فرمایشی که حضرتعالی دارید و نپرداختن به رسانه به تعبیر خودم این اتفاق از کی مدنظر شماست؟

این موضوع مربوط به این زمان نیست ، به طور کلی در دولت دوازدهم با وجود آنکه حقوق شهروندی ، بیان آزادانه اندیشه جز مسائلی است که همیشه مطرح بوده است ، ولی باز هم در آموزش و پرورش استان اصفهان هیچ خبری از فرهنگیان نمی شنویم. باز در برخی استان ها مثل تهران و آذربایجان و جنوب کشور خبری از انتقادات هست ولی در استان اصفهان ، فرهنگیان در مصاحبه ها شرکت نمی کنند و علاقه ای به شرکت و حتّی صحبت کردن راجع به مشکلاتشان ندارند . بحث رسانه بین فرهنگیان استان از نظر ما و اصحاب رسانه خیلی ضعیف است. ارتباط فرهنگیان با رسانه واقعاً ضعف دارد. اگر نظر شما غیر از این است و یا نظرتان با نظر ما تقریباً یکی ست ، در مورد آن راهکار بهتری بدهید.

جایگاه رسانه و خبرنگار و انتقاد از مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان

پاسخ اعتدادی چنین بود :

از این حیث پرسیدم که این سؤال شما با نگاه خود من متفاوت است. من اصلاً نگاهم به رسانه ، نگاه بسیار بسیار باز و بسیار مطلوبی ارزیابی می کنم. من خودم اعتقاد دارم و به دوستان روابط عمومی هم تأکید کرده ام که در بحث مصاحبه و ارتباط با خبرنگاران هر اقدامی که منجر به این می شود که آموزش و پرورش را به جامعه خوب بشناسانیم ، کوتاه نیایید. حالا اگر در این زمینه کمکی از دست ما برآید ، کوتاهی نمی کنیم. آموزش و پرورش و در رأس آن دو عنصربسیار ارزنده معلم و دانش آموز هستند ، که باید خدمات این عزیزان را به جامعه بشناسانیم، قطعاً می دانم که یکی از این ها رسانه است و اوّل و آخر هم شاید رسانه باشد. این برای من سنگین است و نمی پذیرم که من این ارتباط را ندارم و تعامل با رسانه را از اولویت های کار خود می دانم. اگرچه شاید در این یک ماه گذشته دلخوری برای شما ایجاد شده باشد که مثلاً چرا این نشست دیر شده ولی این را نگذارید به حساب اینکه ما نمی خواهیم ارتباط با رسانه برقرار کنیم. اصلاً این طور نیست و من این را قبول ندارم. "

شاید مهم ترین حسن این نشست این بود که بر خلاف رویه جاری در وزارت آموزش و پرورش که از کنار " این روز " به راحتی گذشت اما مدیر کل اصفهان حواسش به جایگاه رسانه و خبرنگاران بود ! ( این جا )

در نشست صدای معلم و مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان ، اعتدادی در پاسخ به پرسش های صدای معلم از این گلایه داشت که به جلسات شورای تامین استان دعوت نمی شود و مخالف دیدگاه امنیتی و فرهنگ امنیتی در حوزه آموزش است .

« صدای معلم » به این نشست دعوت نشده بود .

پایان گزارش/

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش - اصفهان - نرگس کارگری /

گزارش صدای معلم از نشست حاجی بابایی با  تشکل های فرهنگیان انقلابی استان اصفهان و دفاع حاجی بابایی از عملکرد خود

در همایش سالانه تشکل های فرهنگیان انقلابی استان اصفهان به مناسبت بزرگداشت مقام معلم که به همت جامعه اسلامی فرهنگیان ، جمعیت اسلامی فرهنگیان عدالتخواه ، کانون تربیت اسلامی ، کانون فرهنگیان فرهیخته و محفل نور فرهنگیان  و به دعوت شورای هماهنگی تشکل های انقلابی ، در دبیرستان امام محمد باقر (ع) استان اصفهان برگزار گردید ، « حمید رضا حاجی بابایی » ، رییس فراکسیون فرهنگیان مجلس شورای اسلامی، ایراد سخنرانی نمود.

در این جلسه عاملیان ، مدیرکل اسبق آموزش و پرورش استان اصفهان ضمن عرض خیرمقدم و تشکّر از حضور فرهنگیان انقلابی ، متدین و مؤمن استان اصفهان در این جلسه ، از زحمات همکاران فرهنگی خود در استان اصفهان قدردانی نمود.

ادامه سخنرانی به حاجی بابایی سپرده شد.

ایشان سخنان خود را با آیه هایی از سوره  الرحمن از  قرآن کریم شروع نمودند و راجع به تفسیر این آیه برای فرهنگیان حاضر در جلسه ، به منزلت و جایگاه مربی و معلم در جامعه اشاره نمودند و نسبت به تضعیف شدن مقام معلمان در کشور اظهار ناراحتی کردند.

این جلسه از یکی دو هفته قبل از طرف آقای عاملیان پیشنهاد شد و به دلیل فرهنگی بودنش و هم چنین هفته ی مقام معلم ، بنده در این محفل نورانی شرکت کردم.

هفته ی معلم و یاد و خاطره 40 هزار معلم و دانش آموز شهید و هم چنین یاد شهید مطهری و امام شهیدان را گرامی می داریم. ان شاء الله همه ی ما معلم باقی بمانیم و شاگردان خوبی پرورش دهیم. آیاتی که تلاوت شد حاوی معانی بسیاری ست. خداوند معلم بودن خود را با الرحمن شروع کرد و نوشتن را با سوره ی علق . خداوند با ارجحیت دادن کلمه ی الرحمن در این سوره ، می خواهد بگوید که به همه ی انسان ها رحمت خود را نازل می کند. چه مؤمن و چه کافر. چه کسی که برایش نماز می خواند و روزه می گیرد و چه کسی که این کار را نمی کند.

اگر رحیم را به کار برده بود فقط شامل حال مؤمنین می شد. پس خداوند می خواهد بگوید ، یک معلم باید رحمان باشد و با وجود تمام مشکلات معیشتی و اجتماعی و ... موقع ورودش به کلاس همه دانش آموزان را با یک نگاه ببیند.

معلمان کشور ما چهره ی رحمانی دارند. اگر معلمی چهره ی رحمانی ندارد ، به حرفه ی معلمی نقیصه ای  وارد نیست. بلکه  آن شخص معلم نیست و به درد معلمی نمی خورد.  معلم ، رحمان به جامعه و مردم است. بهترین و بارزترین  رحمانیت معلمان ، نشان دادن صراط مستقیم به دانش آموزان است و یک معلم این رحمانیت را به جا آورده و این تربیت به نحوی خود را نشان می دهد که والدین آسایش داشته باشند و جامعه از آن دانش آموز در امان باشد و در مسیر الهی حرکت کند.  رحمانیت فقط به خوش اخلاقی نیست.

وقتی به قرآن و تربیت دینی فکر می کینم و اگر از قرآن برای این تعلیم و ترییت کمک  می گیریم ، به کلمه تزکیه مراجعه نکنید . زیاد به کار نمی آید. باید به کلمه ربّ  مراجعه کنیم .

تزکیه تا تبدیل به بصیرت نشود  ، الهی نمی شود.

ایشان راجع به بحث بصیرت بسیار صحبت کردند و این که آیات و سخنان بسیاری راجع به این کلمه در قرآن آمده است و رهبر معظم انقلاب هم نسبت به داشتن بصیرت همراه با تقوا در میان مردم و بالاخص معلمان تأکید دارند.

تقوای بدون بصیرت و تزکیه ای که به بصیرت تبدیل نشود الهی نمی شود و این آن چیزی نیست که مورد پذیرش باشد.

ایشان فرمودند آمریکایی ها در کتاب هایی که اخیرا راجع به امنیت برای دهه های خودشان می نویسند می گویند ، امنیت در آینده ، با هسته ای ، موشک و هواپیما و نظامی گری نیست. امنیت در کشور هایی هست که نیروهای بصیر دارند. آگاهی دارند و می فهمند.

قبل از انقلاب یک استاد دانشگاه که از ایران به آمریکا سفر کرده بودند ، بعد از چندین سال با مدارک بالاتر به کشور بازگشتند و از ایشان استقبال خوبی هم شد. ایشان درخواست کردند که در مقطع ابتدایی مشغول فعالیت باشند ولی اجازه کار به ایشان داده نشد. چون ما ابتدایی را به خارجی ها نمی دهیم. در ابتدایی ما ، فنداسیونی طراحی شده است که به آمریکای سرفراز فکر نمی کند.

امام رضوان الله تعالی فرمودند : « به ابتدایی برسید ، دانشگاه دیر است »

گزارش صدای معلم از نشست حاجی بابایی با  تشکل های فرهنگیان انقلابی استان اصفهان و دفاع حاجی بابایی از عملکرد خود

همه کلید ها دست معلم ابتدایی ست. همه چیز ابتدایی ست.

دختر و پسری که 12 ساله شد ، هر چه شد ، هیچ پدر و مادری نمی تواند او را تغییر دهد. ما بدون فکر نظام 6-3-3 را بیهوده و بی برنامه ایجاد نکردیم. بلکه حاصل پژوهش های دینی ، اسلامی و جهانی ست.

 حاجی بابایی ، از بیانات ارزشمند مقام معظم رهبری در جلسه ای که به مناسبت بزرگداشت مقام معلم در محضر ایشان داشته اند ، صحبت های بسیاری ایراد کردند .

در دروه ابتدایی موانع کاهش پیدا می کند. به این نکته خوب توجّه کنید. هر آنچه می خواهیم بشویم ، باید در آموزش و پرورش بشویم. چیزی نمی گویم که واقعیت نداشته باشد . به واقع می گویم که من هیچ کس را ندیدم که به اندازه رهبری ، به آموزش و پرورش نگاه ویژه داشته باشد. در پنج سال اخیر ، هر خرابکاری خواستند انجام دادند و به نام سند تحول بنیادین نوشتند تا آن را بدنام کنند

از مدیران محترم تقاضا دارم ، در یک جزوه ی بسیار کوچک ، سیاست های کلی رهبری را چاپ کنند و به هر معلمی یک جلد را هدیه کنند.

رهبری می گوید : « در مورد آموزش و پرورش دو چیز را نباید حساب کنید . یکی پول و دیگری معلم. اصلا نباید تعداد معلم را حساب کرد. اگر پول دارید ، بری هر دانش آموز یک معلم ، ندارید برای دو دانش آموز یک معلم ، اگر ندارید برای 20 دانش آموز یک معلم ، اگر ندارید برای 30 دانش آموز یک معلم . »

اگر امروز 30 و بیشتر دانش آموز در یک کلاس ، یک معلم دارند ، پس ما در آموزش و پرورش کم گذاشته ایم. تا جایی که هر معلم یک دانش آموز را تربیت کند . در این کار ضرر نمی کنید.

در سیاست های کلی رهبری فرمودند : « مهم ترین نهاد تربیتی که آموزش و پرورش است ، مولد سرمایه های اجتماعی ست.»  اخیرا در جلسه ای که برای روز معلم در خدمت ایشان بودیم ، فرمودند: « مهم ترین موضوع تمدنی ، تعلیم و تربیت است ».

دیگر ایشان به چه زبانی بگویند ؟

حواسمان باشد همه چیز را نقد کنیم و همه چیز را بگویم ولی آموزش و پرورش را نقد نکنیم. حواسمان باشد تعلیم و تربیت در جامعه سیاه نشود و مردم نسبت به آموزش و پرورش بی اعتماد نشوند. اگر بی اعتمادی در آموزش و پرورش ایجاد شود ، نه به وزیر ، نه به وکیل ، نه به مجلس و ... بلکه به نظام آموزش و پرورش است.

زمانی به تلویزیون می رفتم. یکبار در پخش مصاحبه زنده تلویزیونی از شبکه های تلویزیون، مجری پرسید ، آموزش و پرورش چقدر معتاد دارد؟

بنده هم پرسیدم ، در صدا و سیما چقدر معتاد هست؟ ایشان ناراحت شدند. بعد از جلسه به ایشان گفتم شما نفهمیدید چه سؤالی پرسیدید. فقط می خواستید چیزی بپرسید و فکر می کنید هنر می کنید . سؤالی که از من می پرسید آن هم در پخش زنده ، اگر اثبات بشود که در نظام آموزش و پرورش ، دانش آموزان در مدارس معتاد می شوند، اصل تعلیم و تربیت نابود می شود. ایراد بعضی چیزها را نیاز نیست بگیرید.

زمانی نیروی انتظامی اعلام کردند ، که در آموزش و پرورش این تعداد در شرف اعتیادند . اجازه ادامه ندادیم مطرح شود . برخورد کردیم.

در زمان وزارت اینجانب ، یکبار استادی گزارشی از تعداد دخترانی که با جنس مخالف صحبت می کنند و مسائل گوناگون دیگر را آمار داد که بسیار تکان دهنده بود. بنده تنها نکته ای که به ایشان گفتم این بود که شما منزل خود را با آموزش و پرورش اشتباه گرفته اید. ناراحت شدند. به ایشان گفتم شما نمی فهمید چه می گویید . شما زیر انبار بنزین کبریت می زنید. نظام تعلیم و تربیت را باید حفظ کرد.

در جلسه ای رییس امور استخدامی گفتند ، ما در آموزش و پرورش ، 350 هزار نفر نیروی معلم مازاد داریم. آقای عاملیان یادتان هست روزی که می خواستیم ، اصفهان را ساماندهی کنیم ؟ آن زمان سیستم 6-3-3 را می خواستیم اجرا کنیم. کمترین معلمان را اصفهان و تهران داشت. حتی استان های دور مشکل نیرو نداشتیم.

بدترین شرایط از نظر ساختمانی را هم در استان تهران داشتیم و داریم. کلنگی ترین مدارس آموزش و پرورش ایران در تهران است.

مگر می شود در یک وزارت خانه ، آنقدر وزیر عامل المنفعه نداشته باشد که بگوید که از تعداد 900 هزار کارمند که در آموزش و پرورش کار می کنند ، حدود 70 هزار نفر آن ها خدمات می دهند  ، 225 هزار نفر آن مدیر و معلم اند و مابقی که 600 هزار نفرند ، 350 هزار نفر مازاد باشد ؟

من آمار و ارقام برایم خیلی مهم است . میزان فهم افراد را می توان از روی آمار و ارقامی که ارائه می دهد شناخت.

مصاحبه می کنند که از همین تعداد هم که داریم 100 هزار تای آن ها بی سوادند. پس آن تعداد معلمی که مورد هدف قرار نگرفته اند ، 150 هزار نفر می مانند. و جالب آن است که در مصاحبه ی دیگری اعلام کردند می خواهند با وزاری دیگر جلسه بگذاریم و تعدادی از این مازادها را به وزارت خانه های دیگر بفرستیم. این حرف ، نتیجه اش این شد که سه تا چهار سال بعد ، رهبر انقلاب به دانشگاه فرهنگیان تشریف بردند و گفتند ما تا سال 1400 ، چهارصد هزار کمبود نیرو در آموزش و پرورش داریم.

سال قبل ، من با مسئولین وزارت در اردوگاه شهید باهنر جلسه ای گذاشتیم . بررسی کردیم سال گذشته 194 هزار نفر قرار است معلم شوند. در روستاها کلاس های متوسطه تعطیل شد . کلاس های ده نفره ، 30 نفره شد و بیست نفره ها 40 نفره.

5000 مربی قرآن جذب کردیم. هر استانی می روم ،قاریان قرآن من جمله عزیزی که اکنون تلاوت قرآن داشتند می گویند ما از همان 5000 نفری هستیم که به عنوان مربی قرآن جذب شدیم . این  5000 قاری قرآن ، را اکثرا به کلاس درس فرستادند که تدریس کنند ولی به عنوان مربی پرورشی جذب شدند.

بله یک نفر می تواند به  100 نفر تدریس کند . به 40 نفر هم می شود ، به 20 نفر هم می شود. ولی هر میزان برای آموزش و پرورش خرج کنیم همان قدر نتیجه می بینم.

در جلسه با رهبر معظم انقلاب دیدید و شنیدید که چقدر بر امر آموزش و پرورش تأکید داشتند. چرا آموزش و پرورش به سمتی حرکت می کند که زمانی که ما وزارت را داشتیم ، سه نفر در المپیاد ریاضی در جهان مقام دار داشتیم. روزی هم که تحویل دادیم ، 12 نفر بودند.

مقام معظم رهبری گلایه کردند همه حرف های ایشان مطالعه شده و دقیق است.

 عده ای به این جمع بندی رسیدند و در شهر تهران مخصوصا یکباره تمام توان به کار گرفته شد که ما مدرسه ی تیزهوشان نداشته باشیم.  برای چه ؟

چرا نباید داشته باشیم. آن زمان خیلی گلایه کردند.  رؤسای سه قوه ، وزیر علوم و وزیر آموزش و پرورش را دعوت کردند . 20 ساعت در مورد این مدارس و این برنامه برای ما صحبت کردند و نقطه نظرات را گفتند و خواستند که نخبگان را دریابید. در کشور مردم درگیر قیمت پیاز و گوشت و ... اند، در مجلس بحث بر سر آن است که انتخابات استانی باشد یا شهرستانی؟

پس چرا باید این مدراس را تعطیل کنیم؟

من به شدت طرفدار مدارس اسلامی و مدارس غیر دولتی هستم. حرفی که می زنم با آگاهی ست. برخی افراد جدی نمی گیرند من چه می گویم. بحث من با نوع تفکری است که وقتی آمدم گفتم.

در تلویزیون در مصاحبه ای  شبکه ی افق با من مناظره داشت. یکی از عزیزان تئوریسین  گفت : ما هم مثل مدارس آمریکای شمالی ، همه ی مدارس را خصوصی کنیم و به دانش آموزان کوپن بدهیم و آن ها با کوپن به مدرسه بروند. چون پول می گیرند. مثلا 4 تا بچه  ، 4 تا کوپن.

این طرح را از آمریکای شمالی گرفتند ، نه از پیامبر !

معلم هم معلم آزاد است و به او 500 تا 600 هزار تومان بدهیم. ما با این نوع نگاه در آموزش و پرورش مخالفیم.

یک گروه و حزبی یک زمان گفته بود ، در این کشور دو کار انجام دهید ، بقیه اش را ول کنید. یکی اقتصاد را در دست بگیرید . شرکت ها و کارخانه های به نام را با خصوصی سازی بخرید و به رفقا بدهید. ده هزار مدرسه را هم بگیرید در دستان خودتان. دولت هم هر که خواست باشد ، باشد و ما جلوی این کار را گرفتیم. خصوصی سازی آموز ش و پرورش را از بین می بَرَد.

جناب عاملیان منظور من با این بنیادها و مدارسی چون امام محمد باقر نیست. برخی مدارس خط قرمز ها را رد می کردند.

 حاجی بابایی راجع به مسائل مربوط به تنگناهای مردم در حیطه ی دلار و انحصار برخی منابع توسط عده ای و همکاری نکردنشان با مردم هم صحبت های زیادی داشت .

ایشان اشاره کردند که خیزش انقلاب این است که به داشته هایت و به داشته های انقلاب فکر کن. همین دانشمندان هسته ای را آموزش و پرورش ، پرورش داد . توانمندی هایی که در این کشور هست ، حتی میلیون ها شهید حججی را آموزش و پرورش تربیت کرده است که آمریکا و هیچ کسی نمی تواند به این کشور تجاوز کند . این نشانه پیروزی ماست.

من می گویم کشتی که ما داریم  و با رهبری مقام معظم رهبری بر اقیانوس هدایت می شود و با امواج بلند هم مبارزه می کند و این کشتی ، کشتی اطمینان است ، باید دید در اتاق های این کشتی چه می گذرد.

منابع بسیاری در اختیار افرادی خاص قرار می گیرد. 18 میلیارد دلار در دو ماه داده شد. حتما بدانید که 2 دلار آن نه به یک بسیجی داده شد و نه به یک معلم و ایثارگر و خانواده شهدا. باید بدانید که این ها کجا خرج می شود.

100 نماینده مجلس نامه می نویسند ، آقای محترم این همکار را از سمتش بردار. ولی نتیجه ندارد. باید دید پشت آن چه خبر است.

گزارش صدای معلم از نشست حاجی بابایی با  تشکل های فرهنگیان انقلابی استان اصفهان و دفاع حاجی بابایی از عملکرد خود

معلمان باید معلم باقی بمانند یک معلم نجیب و با صلابت و بصیر است. امروز اگر شما معلمان وارد عمل نشوید و از کیان انقلاب دفاع نکنید ، و مسیرهای پر تلاطمی که پیش روی ملت می گذارند تا ملت را به خیال خودشان خسته کنند و نمی توانند ، کی می خواهید وارد شوید؟ نقش معلمان امروز تعیین کننده است. اغراق نیست ولی هیچ کس به اندازه من در پنج دوره ی اخیر در مجلس به نام معلم حرف نزده است و به اندازه من هم مورد هجمه وارد نشده است. ما قانون تصویب می کنیم ، پیگیری می کنیم ولی مشکل اینها نیست. عزیزان سند 2030 هیچ بخشنامه ای ندارد. برخی افراد خودشان 2030 هستند. مراقب کسانی باشید که منصوب می کنید. چرا که این افراد 2030 را اجرا می کنند.

چه کسی می گوید که در آموزش و پرورش نمی شود کار کرد، چه کسی می گوید پول نیست و نمی شود کار را جلو بُرد. همه ی اینها را قبول نداریم.

در ماه اول ورودم به وزارت ، مدیران بیمه را دعوت کردم . از آنان خواستم بیمه ای را معرفی کنند که مصوب کنم تا یک معلم هر کجای کشور رفت و به هر بیمارستان و درمانگاهی وارد شد ، یک ریال پول پرداخت نکند.

مسئول بیمه ایران آن زمان لبخندی زد و گفت : جسارت نمی کنم ولی این کار را نمی دانم شما با کارشناسی می گویید و یا فقط یک حرفی می زنید؟ گفتم مطمئن و با کارشناسی می گویم. دو جلسه ای صحبت کردیم. از ایشان پرسیدم. فکرهایتان را کردید ؟ برای سرمایه گذاری حاضرید؟ گفتند : بله پرسیدم چطوری ؟

 گفتند هر معلمی سه تا چهار هزار تومان حق بیمه ی هر ماه باید بپردازد. یعنی یک خانواده 5 نفره ، باید 120 هزار تومان در ماه به ما بدهد تا بیمه را برای یک معلم ببندیم. سال 1388 ، میانگین حقوق یک معلم در ماه 489 هزار تومان بود یعنی 25 درصدش را به بیمه می دادیم.

 در سند تحول بنیادین معلم تمام وقت نداریمگفتند چطور تأمین کنیم؟ گفتم یازده نوع بیمه در آموزش و پرورش داریم. یکی بیمه مدرسه که سالهاست دارید مفت می خورید. چهارده میلیون دانش آموز را هر سال بیمه کردیم . این هزینه ها را کجا می برید؟

من یازده بیمه را به شرکتی می دهم که برای 14 میلیون ، 12درصد در نظر بگیرد که با 12.5 به توافق رسیدیم.

کارشناسان ما گفتند ، قانون مجلس ممنوع کرده است که پولی برای بیمه تمکیلی پرداخت شود. بیمه معلم آن زمان 4 هزار تومان کم می کرد. گفتیم این مبلغ را به 6 هزار تومان کم کنند و از منابعی که به آموزش و پرورش می دهند ، برای معلم حساب بیمه می پردازیم. چیزی اضافه از معلم دریافت نمی کنیم.

سایر وزارت خانه ها من جمله وزیر بهداشت آن زمان خانم وحید گفتند ، این گونه ما به مشکل بر می خوریم و نمی شود کار کرد. ما را در جلسه ای دعوت کردند که وزرای دیگر هم بودند . همه گفتند این کار شما خطاست. تبعیض می شود و سایر کارمندان هم خواهند خواست. سر و صداها بالا رفت. در خواست کردیم صدا و سیما هم بیرون برود و ما ماندیم و نماینده ها. اغلب با این کار مخالفت کردند. گفتم : به یک شرط این کار را انجام نمی دهم . فردا یکی از شما در صحن علنی مجلس تذکر دهید که این کار غیر قانونی ست. هیچ کس این کار را نتوانست انجام دهد و کار را بدین شکل حل کردیم.

بعد از ما آمدند و گفتند می خواهیم بیمه بهتری برای معلمان بیاوریم. که بیمه طلایی بود. با بیمه ای که ما مشخص کرده بودیم ، بازنشستگان بیمه تکمیلی داشتند . این بیمه 4 ماه برای بازنشستگان اجرا شد. در خراسان 10 میلیارد تومان بازنشسته از آن استفاده کردند. ولی با شکایت های وزیر کار و عدم پرداخت پولی که قرار بود به ما پرداخت کند ، کار منتفی شد.

در کشور مردم درگیر قیمت پیاز و گوشت و ... اند، در مجلس بحث بر سر آن است که انتخابات استانی باشد یا شهرستانی؟

رییس جمهور بودجه را که به  مجلس آوردند ، هرجای بودجه را نگاه می کنیم  ،از دانشگاه و خدمات به همه جا بودجه مشخص کرده بودند و بزرگترین لطفی که به آموزش و پرورش داشتند ، یک بند آورده بودند که در سال 1398 ، 10 درصد آموزش و پرورش را بفروشند. من داد زدم که آیا متوجه هستید دارید چه می کنید ؟ ما بدون فکر نظام 6-3-3 را بیهوده و بی برنامه ایجاد نکردیم. بلکه حاصل پژوهش های دینی ، اسلامی و جهانی ست.

یعنی 9 سال دیگر ما هیچ مدرسه ی دولتی در کشور نداریم. و ما در مجلس جلوی این کار را گرفتیم و بحث بسته های حمایتی را محکم جلویش را گرفتیم و یکپارچه این نکته را حذف کردیم.

ضرباتی که امروز به کشور وارد می کنند ، ضرباتی است که به آموزش و پرورش وارد می کنند.

حرکات بین المللی که در فضای مجازی شروع شده است ، به سمتی هست که آموزش و پرورش را از بین ببرد.

از سال 1392 تا امروز  ، هر سال درصد بودجه آموزش و پرورش نسبت به بودجه ی کل کشور کاهش یافته است. معلوم است که کم می آید.

حقوق کارمندان را در مجلس 20 درصد اضافه کردیم. الان دو میلیون و پنجاه بازنشسته در کشور داریم. که حدود یک میلیون آن ها معلمند. 74 درصد آن ها زیر دو میلیون حقوق می گیرند که 20 درصد این مبلغ 400 هزار تومان می شود. به مصیبتی این کار را به صورت قانون مصوب کردیم.

با این کار حقوق ها تا سقف 4 میلیون رشد پیدا می کرد ولی قبول نمی کردند.  دو ماه است این قانون تصویب شده است ولی هر روز دولت بامبولی در می آورد. یکبار می گوید 18 درصد می دهیم . یکبار می گوید 20 درصد می دهیم.

بزرگترین مشکل ما از این جهت است که دولت می گوید ، انجام نمی دهم و مجلس هیچ قدرتی ندارد. این مشکلی هست که ما داریم.

مجلس اگر در رأس امور باشد ، مشکلات حل می شود ولی نیست.

به داد این کشور مجلس باید برسد !

گزارش صدای معلم از نشست حاجی بابایی با  تشکل های فرهنگیان انقلابی استان اصفهان و دفاع حاجی بابایی از عملکرد خود

در مجلس وقتی می خواستیم بودجه را ببندیم ، 14 میلیارد مشخص شد که دولت برای مردم کالاهای اساسی بخرد و به مردم توزیع کند. که در سال 1398 مردم به مشکل برخورد نکنند. من اعتراض کردم و تذکر دادم که این 14 میلیارد را تعریف کنید که این مقدار را دولت چه اجناسی و طی چند بار در سال و به چند نفر قرار است بدهد؟ مسئول جلسه اعلام کرد وقت تمام شده است. نمایندگانی که حاضرند اعلام کنیم تمام شده است ،رأی بدهید و رأی دادند که خسته شدیم و تمام شود.

فردایش برای تصویب قانون انتخابات استانی و شهرستانی جلسه بود ، ختم جلسه اعلام  نمی شد.امروز اگر شما معلمان وارد عمل نشوید و از کیان انقلاب دفاع نکنید ، و مسیرهای پر تلاطمی که پیش روی ملت می گذارند تا ملت را به خیال خودشان خسته کنند و نمی توانند ، کی می خواهید وارد شوید؟

در کشور مردم درگیر قیمت پیاز و گوشت و ... اند، در مجلس بحث بر سر آن است که انتخابات استانی باشد یا شهرستانی؟

زمانی که در مجلس رأی گرفته می شود که رسیدگی به موضوعی که مربوط به مردم و ملت است ادامه پیدا کند ، اعلام خستگی می کنند و با رأی اکثریت ختم جلسه اعلام می شود . ولی برای مسائل داخلی مجلس ، برخی مواقع بحث به درازا می کشد.

نماینده چه استانی باشد و چه شهرستانی ، فرقی نمی کند ، باید مشکل را حل کند.

جایی شوخی کردند و گفتند : هر چه مسئول هست معلمان تربیت کرده اند. من می گویم احتمالا روزی که این مسئولان تربیت شده اند یا معلم مرخصی بوده است یا خوابش برده است. این تربیت معلم نیست که امروز جلو معلم بایستیم .

مقام معظم رهبری فرمودند : « سند تحول بنیادین ، نسخه شفا بخش است . باید همتی برای آن باشد »

قلب سند تحول بنیادین سازمان پژوهش و برنامه ریزی ست.

اگر دانشگاه فرهنگیان پر قدرت اجرا شود ، یعنی سند تحول بنیادین. اگر دانشگاه فرهنگیان تعطیل شود ، یعنی سند 2030 !

دنیا به این نتیجه رسیده است که معلم را باید برای آموزش و پرورش تربیت کرد.

عزیزان سند 2030 هیچ بخشنامه ای ندارد. برخی افراد خودشان 2030 هستند. مراقب کسانی باشید که منصوب می کنید. چرا که این افراد 2030 را اجرا می کنند.

باید جلسات نقد و بررسی تشکیل شود و نسبت به این انتصابات صحبت شود. شما فرهنگیان متدین و ولایی باید مراقب این امر باشید. هیچ کس را ذره ای مورد حمله قرار نمی دهم .به آموزش و پرورش نگاه می کنم و هر کمکی بتوانم به آموزش و پرورش  می کنم.

آموزش و پرورش را باید همه کمک کنند و مال این شخص و آن شخص نیست. من صادقانه به وزیر فعلی گفتم من به شما رأی نمی دهم چون توانمندی اداره را در شما نمی بینم ولی اگر وزیر شدید شما را کمک می کنم و می توانید از ایشان هم بپرسید که آیا این کار را کرده ام یا خیر.

از سال 1390 این سند به کندی پیش رفته است . نمی گویم اجرا نشده است . بعضی ها به سند بی اعتقادند . بعضی ها تحت فشارهای سیاسی کار می کنند.

70 درصد برنامه ها و پژو هش هایی که در دانشگاه فرهنگیان به ریاست قبلی انجام شده بود در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر کرد. از ایشان  پرسیدم در پژوهش هایشان دانشگاه فرهنگیان را دیده بودند ؟ گفتند : نه . گفتم دانشگاه فرهنگیان را چه کسی به سند اضافه کرد ؟ گفتند : شما . گفتم شما قبلا دانشگاه فرهنگیان را قبول داشتید؟  گفتند : نه . در ابتدای کار دانشگاه فرهنگیان بعد از ما ، کسی را به سمت دانشگاه فرهنگیان گذاشتند که خود مخالف دانشگاه فرهنگیان است . به لطف مقام معظم رهبری ، رییسی که فعلا هست ، دارد خوب کار می کند و ما هم کمکش می کنیم.

برخی مواقع مواردی از سند تحول بنیادین بیرون می آید که با این سند هیچ سنخیت ندارد. مثلا ، در سند تحول بنیادین معلم تمام وقت نداریم. معلم جزو هیأت علمی شود. یعنی در مدرسه به او اتاقی داده شود که حتی اگر خواست در آن جا برگه هایش را تصحیح کند و مطالعات پژوهشی داشته باشد ولی به او حقوق هیأت علمی بدهید. این که نمی شود که شب و روز از او کار بکشید ولی حقوق معلم را به او بدهید.

در پنج سال اخیر ، هر خرابکاری خواستند انجام دادند و به نام سند تحول بنیادین نوشتند تا آن را بدنام کنند.

سند تحول بنیادین ، یعنی دانشگاه فرهنگیان و رتبه بندی معلمان که گفتم یعنی همه ی معلمان هیأت علمی شوند.

ما وقتی سال 1391  6-3-3 را  در کشور اجرا کردیم ، برای اجرای 6-3-3 سخت ترین استان برای اجرا اصفهان بود. ولی هیچ کلاسی بدون معلم نشد. آقای عاملیان شما این کمبود را داشتید یا خیر؟

خیر !

 آموزش و پرورش کمبود دارد بله . سه سال بعد ، مصاحبه کردند که هیچ معلمی نگرفتند. هر سالی 30 هزار معلم بازنشسته می شد. 20 هزار تا ابتدایی بود. بعد از سه سال 100هزار معلم بازنشسته شدند باز هم گفتند کمبود معلم نداریم. دانشگاه فرهنگیان را هم تعطیل کردند.

معلم را از دبیرستان به دبستان به زور منتقل نکردیم.

اگر معلمی می خواست از شهرضا به اصفهان  بیاید ، از او می خواستیم اگر رضایت دارد چنانچه در مقطع دبیرستان است به دبستان منتقل شود. ولی هیچ اجباری در کار نبود که امروز هست.

ما به نحوی برنامه ریزی کرده بودیم که 30 هزار نیرو به دانشگاه فرهنگیان وارد شود که 10 هزار خانم و 20 هزار آقا باشد.

سند تحول بنیادین کشور ما را به سمت افتخار و سرافرازی می برد. و اگر این سند تحول نباشد ما به سمت غرب حرکت می کنیم.

آخر عرایضم عرض کنم که بنا بر اعتقاد خودم نه بر اساس بحث های سیاسی می گویم . زمانی در 252 شبکه فارسی زبان دنیا گفتند که ای مردم اگر با آمریکا مذاکره کنیم مشکلات حل می شود. جوانان سر کار می روند و ازدواج می کنند. به طوری که نظر سنجی ها نشان می داد مردم به خاطر حل مشکلات می گفتند برجام را امضا کنید.

رهبر انقلاب هیچ گاه نگاه مردم را سبک نشمرد و وقتی این فضای اجتماعی را دیدند  ،گفتند مذاکره کنید امّا باید تمام تحریم های ما برداشته شود. ولی این اتفاق نیفتاد ولی برجام امضا شد و آمریکا مذاکرات را بر هم زد و از برجام بیرون رفت. و یک پیغام نانوشته برای ما بر جای گذاشت که آمریکا با سیاست خود ما را به واسطه ارتباط با اروپا در برجام نگه دارد که ما پیشرفت نکنیم.

حتی در زمان بحران سیل آمریکا انسانیت به خرج نداد و اجازه ندادند کمک های سیل زدگان به دست ایران برسد.

رمز موفقیت ما این نیست که به آمریکا بگوییم کدخدا.

ولی مردم به خاطر نظام و انقلاب با تمام خون دلها این تحریم ها را تحمل می کنند. و این جرم بی مدیریتی دولت است.  می گویند ترامپ دیوانه است ولی دیوانه تر از ترامپ کسی ست که به او اعتماد می کند. ما پر قدرت جلوی این ها ایستاده ایم.

 متأسفانه یک عده نمی فهند گرانی یعنی چه و زمزمه می کنند که آقا گفته است بنزین گران شود.

ماده 39 برنامه ششم به دولت  اجازه نمی دهد که یک لیتر بنزین را گران کند. و این را در مجلس به رییس مجلس هم اعلام کردم. کارت سوخت را حذف کردید و قاچاق بنزین را آزاد کردید. چرا این کار را مدیریت نمی کنید؟! این هم به آمریکا مربوط است؟

عده ای اندک به دنبال نابودی این نظامند.  خیلی هم دلشان می خواهند که با افزایش نارضایتی ها این کشتی را از حرکت باز نگه دارند. به نحوی که انگار در هر خانه ای را می زنند و می گویند بیرون بیایید و جلوی این نظام بایستید. ولی به حول و قوه الهی دستشان کوتاه است و به حرمت خون شهیدان این نظام پایدار خواهد ماند.

گزارش صدای معلم از نشست حاجی بابایی با  تشکل های فرهنگیان انقلابی استان اصفهان و دفاع حاجی بابایی از عملکرد خود

ادامه دارد

پیاده سازی و ویرایش : نرگس کارگری

منتشرشده در گفت و شنود

گروه اخبار/

اخیرا « علی وقف چی » نماینده مردم زنجان در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون کشاورزی درباره دلایل عزل و نصب‌های مدیران بدون توجه به حداقل ملزومات عزل و نصب مسئولان وزارت آموزش و پرورش از جمله مدیرکل آموزش و پرورش زنجان از وزیر آموزش و پرورش سوال کرده است . ( این جا )

« سیدمحمد بطحایی به این اظهارات پاسخ داده است .

دوشنبه, 23 ارديبهشت 1398 12:56

تعلیم و تربیت را به اهل فن واگذارید !

استقلال آموزش و پرورش و دخالت روحانیت و نهادهای غیرتخصصی در تعلیم و تربیت

شاید فیل مثنوی بهترین تعبیر برای زوایای نگرش ما به موضع جنجالی اخیر باشد. کلیپ غیرقانونی ، ساسی مانکن ، جنتلمن و..... هر عنوانی که دوست دارید بر آن بگذارید مشکل اصلی ما مرگ و یا شاید قتل مفهوم " معنا " ست. وقتی معنا در محتوای پیام رنگ ببازد ، سطحی نگری ، لودگی ، ابتذال ، همانند ستاره ای درخشان ، حداقل در بین جوانان و به موازات آن مابین کودکان و نوجوانان با تقلید و الگوجویی ، می درخشد و یک انتخاب ممتاز شمرده می شود.

ما اصل را گم کرده ایم و فروعات و تظاهرات نمایشی رفتار در سایۀ غفلت مان آن چنان ، قوت گرفته است که در آموزش و پرورش کشور نیز رخنه کرده است و این بار در بین کودکانی که از شنیدن و خواندن آن ، فقط نیت شادی و رقص را می شناسند. آنان کارشناس موسیقی نیستند. آنان مفهوم ابتذال را درک نمی کنند. آنان هنوز در حد من و شما موجود سیاسی نیستند. آنان از یکنواختی بی روح حاکم در مدرسۀ خود بیزار گشته و دنبال یک بهانه و جرقه اند. آنان از تظاهرات مذهب خسته اند چون در تاروپود درونی شان آثار عمیق معنویت مذهب رسوخ نیافته است ، چون روش آموزش آن معتدل و صحیح نبوده است. آنان جلوۀ عملکرد 40 سالۀ نظام آموزشی - سیاسی هستند که تمامی ساز و کار لازم و شایستۀ نظام آموزشی در آن نادیده گرفته شده است. البته سطحی نگری واقعیت تلخی است که با نابودی معنا در یک جامعه ، قادر است به بزرگسالان نیز تسرّی یابد و او به عنوان یک پدر و یا مادر و یا حتی یک معلم ، عمق را رها و حباب کم ارزش را اصل می شمارد که نتیجۀ عملی آن بی هویتی فردی و اجتماعی است.

استقلال آموزش و پرورش و دخالت روحانیت و نهادهای غیرتخصصی در تعلیم و تربیت

طبق نظر نوشته شدۀ یک هموطن بر زیر یادداشت : جنجال " جنتلمن " در نظام آموزشی متصلب ما و بحران مدیریت و مدیران ناکارآمد ! ، در همین سایت ، در مذمت معلمان ، چنین آمده است :
ناشناس 1398/02/21 - 15:20
" الان داشتم در اینستا واکنش ساسی مانکن رو درخصوص پخش این آهنگ توسط فرهنگیان در مدارس نگاه می کردم . بنده خدا خودشم هنگ کرده گفته این آهنگ مناسب مدارس اونم ابتدایی نیست . خود طرف چی میگه و معلم های جامعه چی دارن میگه . مردم و مسئولا هم شما رو خوب شناختن "
اما هموطن ارجمندی که شما هم به معلمان نیش زده اید :
واکنش سریع غیرمترقبه را ما معلمان نشان نداده ایم ، بلکه از ما بهتران واکنش دلخواسته را به نمایش گذاشته اند. در ضمن ما ملتی هستیم که سه چهار ماه با فردی آشنا می شویم اما آخرین چیزی که از او می پرسیم نام و نام خانوادگی اش است ، برخلاف فرنگ که ابتدا سلام داده و سپس دست می دهند و بلافاصله خود را معرفی می کنند. منظورم این است که پیام شفاهی تا پخش می شود اصالت واقعی خود را از دست می دهد و ما در این جامعه به همراهی خیلی از ضعف ها ، ضعف اطلاع رسانی دقیق و متقن را داریم و برای همین در ابتدا به حکایت فیل مثنوی اشاره کردم ، چون هر کسی از ظن خود ، همراه این موضوع گردید. امیدوارم با واکنش خود نسبت به موضوع ، از یک بی هویت ، قهرمان و ستاره نسازیم تا تعداد الگوجو بیشتر گردد.

در این بین امیدوارم کسی جایگاه واقعی هنر و موسیقی و نشاط و شادی و هیجان زندگی را در رفتار این کودکان با خطای این ماجرا ، ترکیب و تلفیق ننماید که آنچه در این بین آسیب می بیند فرهنگ و هویت ایرانی است. مبادا اصل را فدای فرع ناخواسته و ناموزون نمائیم. در ضمن به نظرم ، ایراد بر انتخاب کنندگان واژگان نیز وارد است. وقتی نام چنین گروه موسیقی را زیرزمینی بگذارید ، هر کم سن و سالی کنجکاو شده و پیگیر می گردد. فراموش نکنیم یک کودک دبستانی از موسیقی فقط حال و هوای جنبش و تحرک آن را درک می کند و حتی مفهوم کلمات موجود در آن را نمی فهمد. او نه به تناسب موسیقی با سن خود می اندیشد و نه نوع موسیقی را می شناسد ، چون درسی به این نام ندارد. معصوم ترین چیز در این بین کودکانی است که هر نوع برخورد تند و شتابان امروز ما ، او را از دامن مهر و عطوفت مدرسه فراری می دهد و شاید فردا خود او ، یکی از همان به اصطلاح هنرمندان زیرزمینی باشد.

جناب آقای قرائتی و مرتضی نجفی قدسی ،
ما چون معلمیم پس سعی می کنیم که تعصب کورکورانه نداشته باشیم . در هر شغلی ، افراد خوب و بد با معیارهای تخصصی نه امیال من و شما ، وجود دارند که دلسوز و با وجدانند و یا برعکس ، حتی در بین روحانیون . اگر واقعا این آهنگ توسط یک معلم یا اولیای مدرسه برای دانش آموزان پخش شده است ، به نظرم ، ایشان در حد یک کودک قدرت تمیز و تشخیص سره از ناسره ندارند و تدریس چنین فردی مخاطره آمیز هم هست. همۀ ما معلمان قدیس و خارق العاده نیستیم مثل تمامی افراد در سایر مشاغل . اما این نه دلیلی بر قبول تصور تربیت معلم توسط حوزه می شود و نه حکمی برای مقبولیت گفتۀ مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی می گردد که می گویند : " امروز آموزش و پرورش رها شده است ؛ در دوران ما آموزش و پرورش متأسفانه فاقد معلمان دلسوزی است که باید حضور داشته باشند ."

امروز به جای بازنگری و بازاندیشی به کارنامۀ سیاست های تبلیغ و ترویج ظواهر مذهب در درون نظام آموزشی ، عده ای بر ضعیف بودن معلمان اشاره می نمایند و قصد دارند تا برای غلظت بخشی بیشتر این عرصه و تکمیل رسالت ایدئولوژیک زدگی نظام آموزشی ، پای سمبل دین را به مدارس بکشند.

استقلال آموزش و پرورش و دخالت روحانیت و نهادهای غیرتخصصی در تعلیم و تربیت

تا زمانی که اشخاصی از بین مافیای آزمون و کنکور به دامان مراجع برای نجات جان مثله شدۀ بی هویت گشتۀ کنکور متوسل نشده بودند و یا چند روحانی برای مسندنشینی معاونت وزیر آموزش و پرورش انتخاب نشده بودند ، از سوی آنان رایزنی در آموزش و پرورش ، تا حد فعالیت دبیران پرورشی و نماز جماعت در مدارس بود ، اما آرام آرام ، نداهایی با بهانه قرار دادن ماجرای این کلیپ ( که درد دائمی فضای مجازی ماست و تا حال برای مقابله با آن تمهیداتی در حد بازدارندگی صورت نگرفته و یا اقدام انجام شده کافی و مؤثر نبوده است ) به گوش می رسد که رسما در کانون آن معلمان مورد مؤاخذه قرار گرفته اند . از جمله مؤاخذه کنندگان می توان به دو نمونه زیر اشاره کرد، نداهایی که لرزه بر اندام هر معلم می اندازد ، لرزه ای از تأسف برای ارزش و تلقی جامعه روحانیت و مدیر دارالقرآن نسبت به خودشان :
حجت الاسلام محسن قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز کشور" : حوزه علمیه باید معلم تربیت کند ."
و مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی : " امروز آموزش و پرورش رها شده است ؛ در دوران ما آموزش و پرورش متاسفانه فاقد معلمان دلسوزی است که باید حضور داشته باشند ."
وقتی وزارتخانه ای ولی نعمتی مستقل و قدرتمند نداشته باشد ، طبیعی است که عده ای خارج از آن نیت ورود و حضور در آن را بیابند. واقعیت آن که اگر ما معلمان نیز وزیری مجرب و متخصص و کاردان چون برخی وزارتخانه ها داشتیم ، چنین نگرش های احساساتی و نشدنی هم جوانه نمی زد. نمی توانم درک کنم که چرا روحانیت به وقت تجاوزات جنسی فردی و جمعی در مدارس بر روی همان کودکان و یا ازدواج دخترکان 8 – 11 ساله با مردان 40 – 80 ساله ، سکوت اختیار کرده اند و حال با همخوانی دخترکان به بلوغ نرسیده و یا رسیده اما حتما در یک مدرسۀ دخترانه ، این چنین نگران دین و کم کاری معلمان گردیده اند؟

آقای قرائتی ،
نباید فراموش کنیم که حوزه نمی تواند ، معلم تربیت کند چون تخصص آن را ندارد ، و اگر قرار بر این است که معنای جهانی معلم در این کشور با قدرت روحانیت ، تغییر معنا بیابد ، پس باید چند کار قبل تحقق آن انجام بگیرد:
* یا باید علوم پایه و محض و تمامی رشته ها و تخصص های لازم برای تدریس در مدارس ، خمیرمایۀ دروس حوزوی شود،
* یا باید کتب درسی و به تبع آن نظام آموزشی در کل تغییر بیابد و همگی عطر و بوی حوزه و مذهب و دین بیابد ، که شاخص های جهانی سواد و آموزش چنین اجازه ای نمی دهد و خود جامعه هم پاسخگوی چنین تحول ایستایی نیست.
* و یا باید دروس حوزوی تعطیل و دروس دانشگاه و تربیت معلم در حوزه ها ، جایگزین گردد که در این صورت ما جایگاه و کارکرد روحانی جماعت را در جامعه از دست خواهیم داد.
* و یا همانند دو سه سال اول انقلاب ، از روحانیون برای درس دین و زندگی بهره بریم که بحث دیگری است.
اما صغری و کبری شما برای نتیجه گیری جهت نیل به هدف مورد نظرتان ، منطقا صحیح نیست. از قرن هیجدهم تا امروز ، در جهان علوم هر روز بیشتر از دیروز علمی تر و تخصصی تر گردیده و حیطۀ آن برای افراد عام ، محدود و محدودتر شده است. یعنی در یک کلام ، حوزه نمی تواند معلم تربیت کند چون رسالت آن را ندارد.

آقای قرائتی ،
تربیت معلم توسط حوزه ، همانند حکم برقراری نماز جماعت در سراسر مدارس کشور نیست که بانی آن شما به تنهایی باشید. دانشگاه فرهنگیان که جایگزین مراکز تربیت معلم قدیم گردیده است با هزار و یک ادعا از عهدۀ انجام این کار عاجز مانده است ، حوزه که یک حیطۀ کاملا دینی و مذهبی است ، چگونه چنین رسالتی را به جا خواهد آورد؟!

جناب آقای قرائتی و مرتضی نجفی قدسی ،
در تعجبم شما که این همه دلسوز نظام آموزشی هستید ، چرا تا حال در برابر طومار بی انتهای ناله های معلمان طی چهل سال ، ساکت مانده اید و هیچ حمایت و همدلی با آنان انجام نداده اید؟!

اما امروز پس از یک بی اعتنایی بلند مدت نسبت به جامعۀ فرهنگیان ، الطاف نظری و شخصی خویش را معطوف آنان ساخته و انگشت اتهام به سوی معلمان گرفته اید ؟!

داد زدیم ، تجمع کردیم ، تحصن کردیم و...... نه وزیر دید و نه مجلس و نه ..... و امروز شما به بهانۀ یک همخوانی و هم رقصی سی چهل دانش آموز دختر در مدرسه ای دخترانه ، احساس خطر نموده و حکم تربیت معلم از بین روحانیت می دهید ؟! نباید نادانی و خطای جاهلیت یک عده ای محدود را به پای کل معلمان کشور بنویسید و تر و خشک را با هم بسوزانید.

استقلال آموزش و پرورش و دخالت روحانیت و نهادهای غیرتخصصی در تعلیم و تربیت


در این بین تنها یک جملۀ جناب قدوسی ، صد درصد صحیح است و آن رها شدگی آموزش و پرورش است ، اما من معلم یا جامعۀ فرهنگیان ، موجبات این رهاشدگی را فراهم نکرده ایم و برعکس ما خود از عناصر اصلی رهاشدگی هستیم . شما دو بزرگوار ، به جای مخاطب قرار دادن وزیر آموزش و پرورش و اِعمال فشار بر نمایندگان مجلس در جهت تعقیب استیضاح وزیر که ادعای آن از مرز سه بار گذشته است ، گلوگاه قربانیان وزارتخانه را چسبیده اید و همین عامل اشتباه نتیجه گیری تان از یک خطاست.

اگر قرار است مردان دین هم در این جامعه عدالت نگرش و بینش نداشته باشند ، پس ما دلخوش کدام جلوۀ زندگی باشیم ؟!
امروز کدام قشر و گروه و تحصیل کردۀ بی حد و حصر این مملکت و یا سازمان و انجمنی ، قرار است به ریشه یابی این حرکت نامتوازن اخلاقی بپردازد ؟ آن کودک در این وادی اسلامی ، کدام عناصر و واجبات را گم کرده است که بی هویتی و بی معنایی مطلق او را در دام نادانی اش محصور ساخته است ؟ آن کودک فرصت یادگیری چه چیزهایی را از دست داده است که این چنین در گرداب ابتذال ، به دنبال شادی ثانیه ها ، ماهیت گناهکار یافته است ؟
شما را به خدا در گذاشتن مسئولیت بر دوش من معلم آنچنان دست و دل بازید که قطره اشک گوشۀ چشم دانش آموز فقیر یتیم را هم از موجودیت من می بینید اما در دادن ارزش و بهای واقعی برای من معلم در این گریزگاه ، اولین سنگ را به جرم بی کفایتی به سوی من ، خود شما پرتاب می کنید. پس این دبیران پرورشی در این چهار دهه ، به پرورش کدام واقعیت و یا حقیت در درون و بین کودکان پرداخته اند؟! چرا نمی خواهید قبول کنید که جداسازی پرورش از آموزش اشتباه بزرگ نظام سیاسی در نظام آموزشی بوده است ؟

مسببین اصلی بحران های اخلاقی - رفتاری در مدارس کشور من معلم نیستم کارکرد ناقص و ابتر دبیران پرورشی کم تأثیر سوء بر این مهم نگذاشته اند.

بیایید به سهم برخی از عوامل در غفلت نابخشودنی امروز مدارس ، گوشۀ چشمی بیندازیم :

* بی کفایت ترین افراد وزیر آموزش و پرورش می شوند. آخرین رأی و کمترین رأی به او اختصاص دارد . ( هر چند که وزیر فعلی بیشترین رأی را آورد اما پاسخگوی شایسته ای به انتظارات نبوده اند. )
* پرورش را از آموزش جدا کردید ، یکی روح بود و دیگری کالبد. روح را سرگردان و جسم را سرگشته ساختید.
* آموزش را همانند سلسلۀ ساسانی ، طبقاتی ساختید و اقشار ممتاز افسار ادارۀ مدارس را با ثروت خود به دست گرفتند و رعایا و کفشدوزان و کارگران و کشاورزان تفالۀ نظام آموزشی در مدارس دولتی شدند.
* 18 نوع مدرسه ، برای اولیا ، دانش آموزان ، مدیران ، معلمان و.... شد وسیلۀ آزمون کرامات اخلاقی . سالم ماندن در هیاهوی انتخاب و ترجیح یکی بر دیگری ، جنگ زرگری بود و ضایع کنندۀ فرهنگ .
* گفتید : دین از سیاست جدا نیست و بر پیکر سکولاریسم ، شمشیر جهاد زدید ، اما نگفته بودید که سیاست بر آموزش و پرورش سیطرۀ مطلق خواهد داشت و لطافت و ظرافت تعلیم و تربیت را از بین خواهد برد.
* باید بپذیریم که خطای دیدگاهی آشکاری در بین خاص و عام در این جامعه رواج دارد یعنی باور این که سرآغاز تعلیم و تربیت از مدرسه است. تا حدی که رویۀ سیاست مداران و مدیران نیز همین باور گردیده است و برای همین در قضاوت ها اشتباه می نمایید. اولین نهاد اجتماعی که 7 سال زیربنای شخصیت ، هویت ، ماهیت اندیشه و خیال و باور کودک را پرورش می دهد خانواده است نه مدرسه. در این کشور تا خطایی در مدارس بزرگنمایی می شود – که البته بر اساس میل و رغبت و سلیقه این مهم انجام می گیرد – فوری یقۀ معلم را می گیرند که در تربیت کودک کوتاهی نموده است. با زندانی کردن دو معلم و یا باز خرید کردن ایشان و یا سه تا شش ماه حکم تعلیق او و یا مدیر و معاون مدرسه ، فقط وجدان خود را راضی می سازید و خشم افکار عمومی را خاموش می نمائید ، و گرنه درد بجای خود باقی است و حتی به مرور زمان شدت هم می یابد و یا همه گیر می شود.
ما ایرانی ها به خوردن و خوراندن مُسکن شدیدا معتادیم حتی در درمان دردهای اجتماعی . لابد تخته پاک کن لای در را بیشتر معلمان با مدارسی که ما داریم ، تجربه کرده اند، به جای درمان و چاره اندیشی ، تکه پاک کنی به اندازۀ کف دستمان را ظاهرا به طور موقتی و از سر ناچاری اما طی یک سال تحصیلی ، درمان می شماریم . تربیت ابتدا در کانون خانواده و در دامن مادر و آغوش پدر ، به کودک آموزش داده می شود و سپس او را برای تعلیم نادانسته ها سر سفرۀ صبر و خرد و دانایی معلم می نشانند تا به تکامل سنی رسد.

من معلم مسبب تمامی کاستی های شخصیتی والدین و کودکان جامعه نیستم ، بروید یقۀ ماهواره و فضای مجازی و بی هویتی برنامه های تلویزیون و دوری گزینی پدران و مادران را از دین و اخلاق را بچسبید ، همۀ آنان قبل من معلم تخریب اخلاقی – رفتاری لازم را انجام داده اند . لابد از نظریۀ افراطی و اما صحیح فروید روانکاو آلمانی مطلع اید : به من نوزادی بدهید تا از او جانی بالفطره بسازم . همان فرمایش مولا متقیان حضرت علی"ع" :

" مغز و قلب کودک همانند زمین بایری است که هر چه در آن بکاری ، همان حاصل دهد . "

شما می توانید به او تعهد و بزرگواری و گذشت و فداکاری و عشق به موجودات زنده و همنوع را یاد دهید و یا او را به حال خود رها سازید تا همانند علف هرز رشد یابد.

* نمی دانم از معنای واقعی زیر خط فقر قرار گرفتن معلمان ، افراد در موقعیت های گوناگون و با سطح سواد متفاوت و حتی در مقایسه با میزان درآمد خود ، چگونه تعابیری دارند ، مثلا برداشت روحانیت از این دردنامه چیست ؟! و متأسفم که هیچ مسئولی در این مملکت نمی تواند درک کند که این زیر خط فقری معلم فقط در نخوردن و نپوشیدن و نداشتن مأوا برای او خلاصه و معنا نمی شود و واقعیت اسفبار آن ماهیت و هویت فرهنگ ، نظام آموزشی و سرنوشت امروز و فردای کودکان این جامعه را نیز شامل می شود. فقر آموزش یعنی فقر دانایی یک جامعه. اگر اقتصاد یک کشور در جهت تأمین و ایجاد و برآوردسازی نیازهای نظام آموزشی ، عمل ننماید ، آن کشور هرگز نظام آموزشی پویا و توسعه یافته ای نخواهد داشت. و تلخ تر این که چنین عاقبتی دامن وخامت اقتصاد را هم می گیرد. چون نظام آموزشی از نظام اقتصادی اثر می پذیرد و اثر می گذارد یک تعاملی تنگاتنگ که به طور مستقیم و غیر مستقیم انجام می شود.

* لابد شما دو بزرگوار، جناب آقای قرائتی و مرتضی نجفی قدسی ، از سقف بودجۀ مراکز مذهبی کشور و در مقایسه با آن  آموزش و پرورش مطلعید ؟! سهم شما برای تبلیغ از سهم من برای آموزش خیلی خیلی بیشتر است. شما شاهرگ جامعه و من مویرگم . یک مویرگی که با بریدگی فقط موجب کبودی زیرجلدی می شود و اما با بریده شدن شاهرگ ، مرگ حادث می شود. یک مقایسه ای مختصر و مفید برای درک واقعیت . حال قضاوت کنید که آموزش و پرورش فاقد معلمان دلسوز است! آنچه که سوز یا همان انگیزه ایجاد می کند فقط خدمت معنوی و فی سبیل ا.. نیست ، چون خود این خدمت از سوی شما میلیاردها بودجه مصرف می کند.
اما من معلم به دلیل زیادی خوانده شدن از سوی سطحی اندیشان جامعه ، بدون هر نوع توان و یا نفع مادی ، قدرت معنوی خود را نیز عنقریب از دست می دهم . یک بار برای همیشه ، همۀ ما قبول کنیم که در هر جامعه ای به نسبت تناسب جمعیت کل کشور ، به دلیل فزونی جمعیت دانش آموز زیر 19 سال در مدارس و تأمین معلم برای مدارس آنها ، پرجمعیت ترین وزارتخانه آموزش و پرورش است . تعداد آنها زیاد هست اما آنان زیادی نیستند چون خوشبختانه فقیر و ثروتمند ، ضعیف و قدرتمند ، کارگر و وزیر و..... همه به وجود او محتاجند.

مگر فرمایش امام جعفر صادق " ع" نیست : " نزدیک است که فقر به کفر بینجامد " . امروز همان روز است. فقر نسبی در این جامعه رخت برکنده و فقر مطلق مستولی شده است. طبقه متوسط در سه سطح خود یعنی متوسط به بالا ، متوسط ، و متوسط به پائین ، در این جامعه محو گردیده است و چهرۀ فقر همانند آزمون رور شاخ و یا تست فرافکن لکه های جوهر بر روی سطح کشور پخش گردیده است.

* نمی توانم درک کنم که چرا روحانیت به وقت تجاوزات جنسی فردی و جمعی در مدارس بر روی همان کودکان و یا ازدواج دخترکان 8 – 11 ساله با مردان 40 – 80 ساله ، سکوت اختیار کرده اند و حال با همخوانی دخترکان به بلوغ نرسیده و یا رسیده اما حتما در یک مدرسۀ دخترانه ، این چنین نگران دین و کم کاری معلمان گردیده اند؟

شما که بیشتر از خیلی از ما معلمان فلسفه و منطق خوانده اید ، قدری صُغری کُبری کردن داده ها و سنجش منطقی نتایج آن بد نیست . از خود بپرسید در متن یک جامعۀ اسلامی چرا این همه ابتذال موج می زند ؟ آیا شکستن تمامی کاستی ها فقط بر سر معلمان ، از عدل و داد و انصاف دین است یا روحانیت ؟! شما تقصیر ندارید ، وقتی جمعی صاحب و حامی و مدافعی توانمند خردمند قدرتمند نداشته باشد ، شما حق دارید که بر این دیوار نازک بی اعتبار بتازید و بکوبید و یقۀ تنها میراث گهوارۀ دانش را بگیرید.

* از زمان فردوسی در دو دورۀ سامانیان و غزنویان تا امروز ، و ازسال 1313 هجری خورشیدی به بعد که شعر معروف او بر سر در وزارت آموزش و پرورش حک شده است ، ما ایرانیان نتوانسته ایم جمله و یا شعری دیگر جایگزین بیت زیر کنیم : وقتی وزارتخانه ای ولی نعمتی مستقل و قدرتمند نداشته باشد ، طبیعی است که عده ای خارج از آن نیت ورود و حضور در آن را بیابند


توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود


خود این یعنی بی هویتی و بی معنایی . مهم نیست که ما به فردوسی و حافظ افتخار کنیم ، آنچه که اهمیت دارد این است که در طی این همه سال ، چند فردوسی و حافظ خلق شده است ؟ فراموش نکنید که جامعه و خانواده در این بی نصیبی تولد چهره ای جدید ، سهم و اثرش بیشتر از معلمی است که حداقل در این چهار دهه شیر بی یال و دُم گردیده است.
باور کنید آموزش و پرورش فقط در معلم ، خلاصه نمی شود . فضای کلاسی درس از لحاظ استاندارهای معقول برای ظرفیت آموزشی ، محتوای کتب درسی و تعداد و حیطۀ آنها ، مؤلفین کتب درسی ، تکنولوژی آموزشی ، مراکز تربیت معلم ، نحوۀ انتخاب مدیران مدارس و مدیران کل استانها ، شایستگی و یا عدم لیاقت نمایندگان مجلس استانها ، وزیری که در مسند می نشیند ، خردجمعی اولیای دانش آموزان ، رسانه ها و....
همگی در کمیت و کیفیت آموزش کشور دخلیند. به جای محکوم کردن معلمان ، گوشه های متزلزل آموزش و فرهنگ را با وجدان و انصاف خود بگیرید که تمامی کشورهای پیشرفته از ناحیۀ این دو پیشرفت کرده اند. فراموش نکنید که نابودی این دو به مرگ اخلاقیات منجر می شود و اخلاقیات فقط در دین خلاصه نمی شود.
ظاهرا عده ای به دنبال کوچک ترین جرقۀ خطا و لرزش در مدارس هستند تا ادارۀ آن را برعهده بگیرند. اما یادمان باشد که این جرقه ها گاه باعث آتش سوزی شده و هر نوع احتمال پایبندی و دل سپاری به ارزش ها و هنجار ها را برای دانش آموزان ، به خاکستر تبدیل می سازد.
آنچه را که شما مردان دین و یا انتظامی و..... به دلیل کارشناس مسایل آموزش و پرورش نبودن ، خطرات جدّی برای امور ایدئولوژیک و امنیت جامعه می خوانید ، یک نیاز الهی برای بهانۀ زیستن است. یعنی سرور و شادی . مگر انبیا خود نی نمی نواختند ؟ موسیقی نیاز درونی هر انسانی است حتی برای متعالی شدن . منتهی انتظار تشخیص سره از ناسره از کودکی که به سن تمیز و بلوغ نرسیده است ، انتظاری خارج از ظرف است.
می توان همانند تمامی کشورها ، با گذاشتن درس موسیقی در مدارس ، هم غذای روح آنان را تأمین کرد و هم نجابت و اصالت موسیقی را به آنها آموزش داد. همۀ ناگواری های جامعۀ ما در سایۀ عدم آموزش است. کودکی که صوت و نت واره ها و نشانه ها و واژه های سرعت و لحن اجرا و گونه های موسیقی و اصطلاحات آهنگ سازی را فرا بگیرد ، خود مهارت انتخاب موسیقی اصیل و پرمغز و معنا را درخواهد یافت. و گرنه با نام های جذابی چون کلیپ زیرزمینی ، حس کنجکاوی او تحریک گردیده و به راحتی با سیر در فضای مجازی ، بدان دسترسی خواهد یافت. بجای تهدید و ارعاب کودکان و حس مجرم بودن را در آنها تقویت کردن که حس گنهکاری را هم تحریک می کند ، به آنان علم موسیقی را بیاموزید تا به نشاط و شادی دست یازند و از تأثیر مثبت آن در پیشرفت درسی بهره برند و هم روح و روانی سالم داشته باشند.
عوامل درون و برون سازمانی نظام آموزشی به هنگام هر نوع رخدادی در مدارس ، به اشتباه نخست دنبال مجرم و یا مجرمین می گردند و سپس با اعلام مجازات آنان ، انتظار فراموش شدن موضوع را دارند،اما در چنین شرایطی به دلیل عدم بررسی علل و ریشه های رفتار ناخوشایند ، نه دانش آموزان و اولیای آنها و نه اولیای مدارس ، برای تضمین عدم تکرار آن رفتار ، بیمه نمی شوند. چون ما بجای بررسی و جستجوی راهکار ، مسأله و یا معضل را پنهان می سازیم ، اما دیری نمی گذرد که جرقه هایی از تکرار همان رفتار در مدرسه و شهری دیگر ، از زیر خاکستر مدفون شده ، بیرون می جهد.
ما فقر استفاده از دانش کارشناسان کشور را ابتدا باید بپذیریم و سپس برای حل این بحران عمیق ، برنامه ریزی نمائیم. در کشورهای گوناگون ، از توان اساتید علوم مختلفی چون جامعه شناسی و روانشناسی و علوم تربیتی و.......، فقط برای تدریس در دانشگاه ها استفاده نمی کنند، بلکه از مهارت و دانش و تجربۀ آنان در تمامی سازمانها و مؤسسات تولیدی ، توزیعی ، تعاونی و خدماتی و آموزشی کشور ، استفاده می نمایند و برای همین دائما حرکت رو به جلو و فزاینده ای در هر بُعد زندگی دارند. پیشرفت آنان به دلیل استفادۀ بهینه از دانش کارشناسان است و عقب ماندگی و درجازدن ما نیز به دلیل نادیده گرفتن آنان است.
همکاران بزرگوار ، هوشیاری و بیداری من و شما یعنی مقدس شمردن حریم صنفی . واکنش ما به تبعیت از شعور متعالی مان باید نسبت به هر موضوع حساسی در مدارس ، توأم با درایت و دقت نظر باشد و وحدت و همدلی ما یعنی تداوم ارزشمندی و منزلت ما.
جا دارد از سوز و احساس همکاران بزرگواری که نگران مرگ حتمی شادی در مدارس بودند و دست به قلم شدند تقدیر و تشکر نمایم و دور از انصاف است در این بین از مدیر محترم سایت صدای معلم ، در انعکاس مناسب واکنش های انجام شده نسبت به جامعۀ فرهنگیان و دانش آموزان ، قدردانی ننمایم.

سپاس و سپاس.


 ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

نشست گزینشی علی ذوعلم رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی یا برخی خبرنگاران و رسانه ها

دیروز شنبه 21 اردیبهشت ماه حجت الاسلام علی ذوعلم با برخی از خبرنگاران و رسانه ها مانند خبرگزاری فارس ، خبرگزاری تسنیم ، باشگاه خبرنگاران جوان و خبرگزاری ایسنا نشست رسانه ای برگزار کرد .

این حرکت سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی اعتراض سایر خبرنگاران را برانگیخته است .

ایسنا که به این نشست دعوت شده بود در گزارش خود به نشست خبری با اصحاب رسانه استناد کرده است که حرکتی غیرحرفه ای است .

نکته قابل تامل آن است که خبرنگاران این رسانه ها که در بالا اشاره شد زمانی که پشت تربیون قرار گرفتند اعتراض خود را در مورد نشست رسانه ای گزینشی وزیر آموزش و پرورش با برخی رسانه ها که پیش تر انجام شد اعلام کرده بودند ( این جا ) .

به نظر می رسد رسانه های معترض نسبت به حرکت بطحایی ؛ در مورد این نشست گزینشی راضی بوده و از این اقدام غیرحرفه ای سازمان پژوهش انتقاد نکرده اند .

« ذوعلم » در نشست دیروز خویش گفته است :

" رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی با بیان اینکه در سازمان به روی افراد مختلف باز است، گفت: چند تن از این صاحب‌نظران را که نامه نوشتند، می‌شناسم و با آن‌ها ارتباط دارم. آماده‌ایم با این دوستان جلسه بگذاریم. سازمان پژوهش، سازمان دربسته‌ای نیست و باید پاسخگو باشیم، زیرا کار مهم و حساسی را در سطح ملی انجام می‌دهیم. اگر نقطه نظراتی وجود دارد، استفاده و از پیشنهادها استقبال می کنیم. "

« صدای معلم » از بدو انتصاب ذوعلم انتقاداتی را به صورت صریح نسبت به عملکرد گذشته ایشان و نیز  انتصابات اخیر در سازمان پژوهش اعلام کرده است .

در نشست رسانه ای  حجت الاسلام و السلمین علی ذوعلم در 24 بهمن 1397 ( این جا ) ؛  صدای معلم پرسش هایی را از ایشان مطرح کرد .

در آن نشست ذوعلم به صراحت در حضور خبرنگاران و در پاسخ به پرسش های صدای معلم گفت : ( این جا )

" تلقی بنده این است که سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در این زمینه مسئول است .

ما خودمان را پاسخ گو بدانیم .

ما در جهت رسیدن به پاسخ گویی بیشتر و مشارکت بیشتر و رفع کاستی های کنونی آموزش و پرورش خودمان را مسئول می دانیم . "

رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی تاکنون نه تنها در مورد عملکرد خویش پاسخ گو نبوده است که حتی از دعوت صدای معلم در نشست رسانه ای دیروز سرباز زد .

نخستین پرسش صدای معلم در نشست رسانه ای وزیر آموزش و پرورش به مناسبت هفته معلم در مورد انتصابات در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و عملکرد رئیس سازمان بود و این در حالی است که غیر از صدای معلم هیچ رسانه دیگری وارد این حوزه نشد و سوالی نپرسید .

متن کامل گزارش نشست را که ایسنا منتشر کرده است را می خوانیم .

منتشرشده در گفت و شنود

ساسی مانکن و ضعف وزیر و استقلال نهاد آموزش و پرورش و مدرسه

در هفته گذشته چندین کلیپ تصویری از مدارس کشور در شبکه های اجتماعی منتشر شد که با پخش موسیقی از خواننده پاپ (ساسی مانکن) با شادی وپایکوبی دانش آموزان در مدارس خبرساز شد که با واکنش نهادهای مسئول و غیرمسئول (از جمله وزیر آموزش و پرورش) مواجه شد.
در این بین وزیرآموزش وپرورش در اقدامی قابل تامل خواستار کمک پلیس فتا و دادستانی برای یافتن نشردهنده کلیپ ها شدند.
فارغ از تایید و یا عدم تایید برگزاری چنین مراسمی بر اقدام وزیر محترم در کشاندن پای نهادهای نظامی و امنیتی به مسئله ای درون سازمانی نقد جدی وارد است.
اقدامی که علاوه برناتوانی دستگاه تعلیم و تربیت در مواجهه با چالش های پیش روی ،نشان دهنده عدم شناخت و تصور صحیح از دانش آموزان دهه ۸۰ و ۹۰ و مطالبات آنها و همچنین  اولویت های برنامه های وزارتخانه از سوی وزیر و مدیران ارشد وزارتخانه می باشد.


جناب آقای بطحایی

لطفا به دنبال دلایل تاثیرپذیری کودکان از خواننده های زیرزمینی (ساسی مانکن ها) به جای معلمان پرورشی باشید .

کمک گرفتن از پلیس فتا و دادستانی برای یافتن نشر دهنده کلیپ ها جدای از پاک کردن صورت مسئله ، ناتوانی و ناکارآمدی نظام آموزشی و تربیتی را در مواجهه با چالش های پیش روی به اثبات می رساند.
به نظر می رسد مسئولین محترم خودشان را به خواب زده اند یا گمان می کنند مردم در خواب هستند!!

ساسی مانکن و ضعف وزیر و استقلال نهاد آموزش و پرورش و مدرسه
وزیر محترم 

مشکل کنونی آموزش و پرورش کمبود شدید منابع مالی و عدم واریز سرانه مدارس ،عدم واریز معوقات فرهنگیان (که به اشتباه مطالبات خوانده می شود) ، برخوردهای سیاسی و سلیقه ای با تشکل ها و رسانه های فرهنگیان ، پیگیری وضعیت فرهنگیان بازداشتی ، اجرای واقعی رتبه بندی ، عدم نظارت بر مدارس و موسسات غیردولتی، رسیدگی به  وضعیت مدارس سیل زده ، تامین وسایل گرمایشی ایمن در مدارس، ایستادگی در مقابل مطالبات سیاسی نمایندگان ، حفظ استقلال نظام تعلیم و تربیت به ویژه در حوزه های فرهنگی، تغییر متون کتب درسی با توجه به نیازهای روز و... می باشد.
فضای مجازی در کنار محاسن فراوان خود میتواند ریشه برخی آسیب های اجتماعی باشد، لیکن برای کنترل و مقابله با این آسیب ها در مدارس وجود یک اتاق فکر متخصص وآگاه در وزارتخانه بدیهی به نظر می رسد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی گفت: روحانیون اگر در مصدر آموزش و پرورش باشند می توانند به نونهالان و نوجوانان کمک و هدایت برسانند.

وزیر آموزش و پرورش و اتاق فکر و مدیران ناکارآمد

اندیشیدن فصل ممیز انسان و سایر موجودات است و می توان با نیم نگاهی به قرآن کریم و سفارش به تعقّل گرفته تا سخنان عرفایی چون مولای روم و فلاسفه ای چون کانت به اهمیت اندیشیدن پی برد و در باب رئیس یک مجموعه نیز با تفکر در ریشة رئیس که مشتق از «رأس» است به اهمیت دیرینة رئیس به عنوان سر و مغز یک مجموعه واقف شد به ویژه وقتی که رأس مجموعه ای به گستردگی و اهمیت وزارتخانه ای باشد که متولی اندیشیدن برای تربیت (خداگونه شدن) چند ده میلیون کودک و نوجوان یک سرزمین باشد. وزارتخانه ای که هم باید به فکر ارتقای علمی و تربیتی و رفاهی کارکنانش باشد و هم فکری برای ساختار تألیف کتب درسی دانش آموزانش کند و هم برای اجرای رویکردهای نوین آموزشی و پرورشی طرح و برنامه داشته باشد و هم باید به ساخت و تعمیر و تجهیز مدارس بیندیشد.

طبیعتا حساسیت چنین وزارتخانه ای فراتر از سایر وزارتخانه هاست و نیازمند وزیری است که ریاست کند و رأس این بدن باشد. در صورتی که به مدیریت و چرخاندن امور روی آورد جز اتلاف فرصتهای رشد و ترقی سرمایه های انسانی کشور کاری دیگر نمی کند.

در سالهای اخیر که معلمان پویا کورسویی از بهبود احوال آموزش و پرورش را در دولتهای یازدهم و دوازدهم مشاهده کردند و به بهبود احوال وزارت آموزش و پرورش و ارتقای سطح کیفی مدیریت و برنامه ریزی در این وزارتخانه امیدوار شدند و منتظر تصمیمات کارآمد از سوی مدیران ارشد وزارتخانه به ریاست وزیران محترم گردیدند تا شاید کشتی به گِل نشسته آموزش و پرورش شاهد حرکتی جان بخش برای فرزندان این مرز و بوم باشد بی توجهی به نظر معلمان باتجربه و دانشمند و بعضاً قدرت یافتن برخی نیروهای سفارشی، به ویژه در یک سال اخیر، امیدها را به ناامیدی بدل کرد.

اتفاقات یک سال اخیر در مورد حذف نیروهای کارآمد در صدر و ذیل وزارتخانه خبر از آشفتگی و بی برنامگی در سطح عالی این وازارتخانه دارد گویی وزیر محترم امکاناندیشیدن به رشد و اعتلای آموزش و پرورش دانش آموزان و معلمان را از دست داده اند.

آشفتگی در تألیف کتابهای درسی و برگزاری دوره های ضمن خدمت و تخصیص بودجه های لازم برای ساخت و تعمیر و تجهیز مدارس قدیمی و اتفاقات عجیب و انتصابات شگفت آور نشان از بی برنامگی مدیران ارشد این وزارتخانه و نفوذ و سفارش نمایندگان مجلس و قدرتمداران دارد.

وزیر آموزش و پرورش و اتاق فکر و مدیران ناکارآمد

وزیر محترم و مدیرانش به خاطر نداشتن یک تیم متفکر و اندیشمند در صدر وزارتخانه، به هر بادی می لرزند و چنان که در موارد بسیار از رسانه ها شاهد هستیم با کمترین تهدید در فضای مجازی به سویی می دوند که نیاز به صرف وقت و انرژی و ژست های رسانه ای ندارد.

در واقع این احوال نتیجه اندیشیدن وزیر محترم به ماندن در صدر وزارتخانه است.

متأسفانه ایشان ( با وجود محاسن اخلاقی فراوان)به جای توجه به ساختن تیم کارآمد مدیریت و برنامه ریزی،به فکر مدیریت اوضاع هستند که اندیشة کارهای درست و ماندگار را از ایشان سلب نموده است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
پنج شنبه, 19 ارديبهشت 1398 11:19

حوزه علمیه باید معلم تربیت کند

گروه اخبار/

رئیس ستاد اقامه نماز کشور گفت: حوزه علمیه باید همانند دانشگاه فرهنگیان عمل نموده و طلاب را به صورت معلم تربیت کند.

سند 2030 و مواضع بطحایی وزیر آموزش و پرورش

صحبت های آقای بطحایی وزیر آموزش و پرورش در جلسه مطبوعاتی روز یکشنبه 15 اردیبهشت  در باره سند 2030 ( منتشر شده در فارس و ایلنا)، هر چند آمیخته به پاره ای کلیشه های  سیاسی و نمایشی بود،  اما نکات درخشان و واقع گرایانه ای داشت که شایسته تقدیر است.

بطحایی  گفت :"مبادا برای اینکه اَنگ سند ۲۰۳۰ بخورد، خودمان را در حوزه تعلیم و تربیت منزوی کنیم." وی اضافه کرد: "خیلی از مطالب سند ۲۰۳۰ به صورت متعالی‌تر در سندهای خودمان داریم... گفتنی‌ها را گفتنی‌تر از ۲۰۳۰ در سندهای خودمان داریم." ترجمه صریح تر حرفهای وزیر این است :

1- از سند 2030 به عنوان برچسب سیاسی استفاده می شود. خود بطحایی احتمالا از ترس انگ خوردن، حرفهای سیاسی را قاطی حرفهای کارشناسی خود می کند که نتیجه اش تناقض در گفتار است

2- ارتباطمان را با یونسکو و یونیسف نمی توانیم قطع کنیم.

3-  مفاهیم آموزش و پرورش در همه جای دنیا کم و بیش مشترک است.
 
وزیر اعتراف می کند که بین سند 2030 و اسناد داخلی مثل سند تحول بنیادین ، تفاوت "ماهوی و کیفی" وجود ندارد. فرق 2030 با اسناد داخلی در این است که 2030 "متعالی" و سند تحول "متعالی تر" است. سند 2030 مطالب "گفتنی" دارد اما مطالب سندهای داخلی "گفتنی تر"  است. اینها تفاوت کیفی و ماهوی نیستند به عبارتی فرق بین سند 2030 و اسناد داخلی فرق بین " خوب " و خوب تر" است. وزیر مثال هم می زند. دو مثال مهم وزیر ، یکی بحث آموزش " مهارت های زندگی " و دیگری " بحث " عدالت آموزشی " صرف نظر از جنسیت (دختر و پسر بودن)  است. که اتقاقا  چالشی ترین بخش سند 2030 و دستاویز حمله مخالفان اصولگرا به سند 2030 است( روزنامه اصولگرای جوان 16 اردیبهشت ).

سند 2030 و مواضع بطحایی وزیر آموزش و پرورش
 
بطحایی می گوید : "گسترش مهارت‌های زندگی یکی از سیاست‌های اصلی سند تحول بنیادین است؛ آیا چون این موضوع در سند ۲۰۳۰ اشاره شده است، حالا باید آن را کنار بگذاریم؟ اگر محتوا چندان اهمیت ندارد شکل سند چگونه هویت اسلامی ما را تغییر می دهد؟

اگر صحبت از عدالت آموزشی می‌کنیم، درست است که در سند ۲۰۳۰ به آن اشاره شده است اما عدالت آموزشی یکی از ارزش‌های تعلیم و تربیت اسلامی است."

بطحایی افزود: "بین دختران و پسران در دستیابی به عدالت آموزشی نباید تفاوتی وجود داشته باشد  و اگر کسی این حرف را زد، باید منتسب به سند ۲۰۳۰ کنیم؟ سند ۲۰۳۰ کیلویی چند است؟ ما خیلی جلوتر از سند ۲۰۳۰ این حرف‌ها را زدیم... اگر یک جاهایی اشتراک مفهوم بین اسناد بالادستی مثل سند تحول با سند ۲۰۳۰ هست، نمی‌توانیم اصل اصولی خود را کنار بگذاریم. "

دستور کار 2030 برای توسعه پایدار، مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد،  17 هدف اصلی و 169 هدف فرعی به هم پیوسته دارد. اهداف کلی سند شامل عناوینی مانند، پایان دادن به فقر ، آموزش با کیفیت ، بهداشت برای همه، مدیریت منابع آب، جلوگیری از تخریب محیط زیست ، ایجاد مسکن امن  و... است. در حوزه آموزش اهدافی مانند دسترسی به  آموزش پیش دبستانی، دسترسی به آموزش فنی و حرفه ای، سواد آموزی همگانی ،ریشه کنی نابرابری جنسیتی، فراهم کردن  امکانات آموزشی برای معلولان، تضمین دسترسی همه به آموزش عالی ، دستیابی همه دختران و پسران به آموزش و پروش رایگان و کیفی در دوره دبستان و دبیرستان و... تعیین شده است که قرار است تا سال 2030 در همه کشورها تحقق یابد.
 
اگر سند را از روی  "متن"  و نه بر اساس تفسر و تحلیل های سیاسی نگاه کنیم، حرفهای سند همان حرف هایی است که در اسناد توسعه کشور از سند چشم انداز تا برنامه های 5 ساله اول تا ششم و اسناد بالادستی آموزش و پرورش آمده است.

حرف بطحایی درست است عنوان "سند 2030 به عنوان یک انگ درآمده"  و اینکه  : "ما خیلی جلوتر از سند 2030 این حرفها را زدیم." اما خود بطحایی احتمالا از ترس انگ خوردن، حرفهای سیاسی را قاطی حرفهای کارشناسی خود می کند که نتیجه اش تناقض در گفتار است. بطحایی در مصاحبه ها وقتی یک گزاره قطعی بیان می کند بلافاصله با گفتن (البته ) و افزودن چند تبصره مخالف (دیسکلایمر ) از خودش سلب مسئولیت می کند. نتیجه این که جمع جبری حرفهایش معمولا معادل صفر و خنثی است.

سند 2030 و مواضع بطحایی وزیر آموزش و پرورش

بطحایی می گوید: "حساسیت روی سند ۲۰۳۰ تنها به دلیل محتوای سند ۲۰۳۰ نیست بلکه به خاطر این است که هدف اصلی این اسناد، تغییر هویت اسلامی ما هست."

اگر محتوا چندان اهمیت ندارد شکل سند چگونه هویت اسلامی ما را تغییر می دهد؟ حرف های پَرت دیگری هم می زند، نمونه اش نظریه پردازی در باره منشا اسلامی تئوری های تعلیم و تربیت قرن 19 اروپا . خیلی خوب است که وزیر یا معاون او آقای کمره یی که به گفته بطحایی  جژء هیات سه نفره تنبیه اداری  مجریان سند 2030 است ، با صدور بخشنامه ای وزارتی تکلیف مدیران در سطوح مختلف  را روشن کنند و دقیق و مستند بگویند کدامیک از اهداف اصلی و فرعی سند 2030 با اسناد داخلی آموزش و پرورش مغایر است و کدام فعل یا ترک فعل در ارتباط با سند 2030 تخلف اداری محسوب می شود؟

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور