سریال خانگی " هیولا " به کارگردانی مهران مدیری در حال پخش است و احیانا کسانی که به سوژه های طنز علاقه دارند آن را مشاهده کرده اند .
سریال با سوژه قرار دادن زندگی یک معلم با نام " هوشنگ شرافت " به چگونگی گرفتاری او در پیچ و خم زندگی و فشار و فقر تحمیل شده بر او می پردازد و با فلاش بک به زندگی خاندان او که حاکی از صداقت ، پاکدستی و شرافت شغلی و وجدانی آنان می باشد ، تغییرات تدریجی در زندگی اش را با ورود او به هیئت مدیره صندوق ذخیره فرهنگیان و سپس ورود او به جرگه ی جماعتی که امروزه از آنان به عنوان " رانت خوار ، ویژه خوار ، اختلاسگر ، غارتگر ، و فساد سیستماتیک " یاد می کنند و می شناسند ؛ به تصویر می کشد .
هیولا گرچه مورد استقبال منتقدین و اهل هنر هفتم و دوستداران آثار مدیری قرار نگرفت ولی توانسته است جایگاه قابل قبولی میان بینندگان آثار طنز پیدا کند .
در قسمت های آغازین شاید سکانس هایی از سریال برای برخی از آموزگاران توهین آمیز به نظر برسد ولی در ادامه هر چه که داستان جلو می رود ، بیننده متوجه می شود که مدیری با دستمایه قرار دادن زندگی یک معلم ، به رونمایی طنازانه از ابعاد وحشتناک فساد سیستماتیک در کشور می پردازد . فساد سیستماتیک و تو در تویی که از یک معلم پاک و ساده که برای اصلاح روند فساد در یک نهاد اقتصادی وابسته به فرهنگیان ( صندوق ذخیره فرهنگیان ) یک رانت خوار تمام حرفه ای می سازد که جز نفع و سود شخصی و انباشت ثروت و غارت اموال عمومی به چیز دیگری نمی اندیشد!
در حقیقت در یک نظم مبتنی بر فساد ، عناصر سالم نیز وقتی وارد چرخه ی فساد می شوند ، نه تنها نمی توانند این چرخه ی فساد را اصلاح کنند بلکه خود نیز توسط " هیولای فساد " بلعیده می شوند و خود جزئی از چرخ های فساد می شوند ! سازوکار رانت چنان بر کشور مستولی شده است که بندبازی با رانت از دستگاهی به دستگاهی دیگر امری رایج و متداول شده است !
ورود هوشنگ شرافت به حلقه ی مدیریت صندوق ذخیره فرهنگیان او را با مافیای کنکور ، مافیای واردات ، مافیای زمین خواری و جنگل خواری ، مافیای شرکت های صوری ، مافیای موسساتی با نام و عنوان خیریه ! و نیروها و کارکنان غیرمولد و سودجویی مواجه و آشنا می کند ، و رفته رفته خود او که در مقابل پیشنهادهای وسوسه انگیز از یک سو ، و نیاز و فقر و عقب ماندگی زندگی اش از سوی دیگر ، قرار می گیرد ، بهترین راه را استفاده از موقعیت پیش آمده ارزیابی می کند و بدین گونه است که آقای شرافت ! برای همیشه از شرافت خود دست می شوید و برای آنکه دچار عذاب وجدان نشود ، با صدقه دادن به نیازمندان ، خود را از ملامت درونی و وجدانی نیز خلاص می کند !
شاید بتوان یکی از بارزترین مصادیق رانت سیستماتیک را نحوه ی استعفای عجیب و غریب بالاترین مقام وزارت آموزش و پرورش در چند ماه اخیر دانست که دارای ابهامات و پرسش های فراوانی بود . وزیری که برای جلب حمایت فرهنگیان و رای آوری در مجلس ، وعده های بسیار داد ! و پس از دو سال بدون آنکه به آن وعده ها جامه ی عمل بپوشاند ، به طرز ناباورانه ای به یک باره به بهانه ی شرکت در انتخابات مجلس ! استعفا می دهد و یک ماه پس از استعفا سر از معاونت دانشگاه آزاد ! در می آورد .
در تحلیل این رفتار بالاترین مسئول نظام تعلیم و تربیت کشور ، هم با وعده های غیر عملی و در حقیقت دروغین مواجهیم ، هم با استعفا و پایانی دروغین !.
سازوکار رانت چنان بر کشور مستولی شده است که بندبازی با رانت از دستگاهی به دستگاهی دیگر امری رایج و متداول شده است !
هیولا ، روایت حال و روز امروز ما و زیست مچاله شده در گیرودار فساد و رانتی است که حتی ، نظام تعلیم و تربیت را نیز در خود فرو برده و گرچه در ژانر طنز تهیه شده اما در حقیقت زخم چرکین و عفونی کریه و دردناکی را در قاب طنز به تماشا گذاشته است .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
مدرنترین تئوری مدیریت که مبدع آن کشور ما هست!!!!!