صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه گزارش/

تهدید اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران بر علیه روزنامه تیرنگ و پرسش های صریح صدای معلم

پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران در پاسخ به یک مطلب در روزنامه  " تیرنگ " جوابیه ای منتشر کرده است . ( این جا )

عنوان یادداشت در این روزنامه عبارت از : "  آمار معلمین معتاد چشمگیر است/ هیچ رمقی برای آموزش و پرورش نمانده " می باشد . ( این جا )

اداره کل آموزش و پرورش مازندران در حالی این روزنامه را تهدید به شکایت و پی گیری حقوقی کرده است که این روزنامه در پایان چنین آورده است :

« نکته: انتشار این مطلب در تیرنگ به معنای تایید آن نمی باشد و صرفا در راستای اطلاع رسانی و پیگیری بوده است. انتظار می رود آموزش و پرورش استان به مساله (حتی در صورت کذب بودن تمامی موارد) ورود و اقدامات لازم را اتحاذ کند. »

آمار معلمین معتاد چشمگیر است/ هیچ رمقی برای آموزش و پرورش نمانده

این اداره کل در جوابیه خود  حدود نیمی از محتوای آن را به معلمان ، جایگاه آنان و تلاش های آنان در فضای مجازی و شبکه شاد و... معطوف کرده است .

نخستین پرسش « صدای معلم  » آن است که بیان این مسائل چه ارتباطی با محتوای یادداشت روزنامه دارد ؟

معلمان در راستای وظایف شغلی و سازمانی خویش به وظایف خود عمل کرده اند . آیا مسئولان این اداره کل که خود را پشت سر " معلمان " و زحمات آنان مخفی می کنند ، نیز به همان اندازه همراه و پی گیر بوده اند ؟

« صدای معلم » در آخرین گزارش خود در مورد عملکرد اداره کل آموزش و پرورش مازندران چنین نوشت : ( این جا )

پیش از آن که وارد نقد سخنان این مسئول آموزش و پرورش شویم ؛ « صدای معلم » این پرسش اساسی را مطرح می کند که با توجه به سمت اداری این مقام مسئول ، چه نسبتی می توان میان مسائل مالی و پشتیبانی آموزش و پرورش و مقوله مهم " پژوهش " پیدا کرد ؟

پرسش این است که آیا اصولا در ادبیات مدیریتی مسئولان آموزش و پرورش این اصول جایی دارند و یا امور بر اساس " روزمرگی " اجرا می شوند ؟

معنای " برنامه ریزی های متعارف " چیست و تفاوت آن با روزمرگی چیست ؟

شاخص های مهم مدیریت اثربخش و کارا در زمان پیش از کرونا و پس از آن در این اداره کل چه تغییری داشته اند ؟

از تعطیلی مدارس به دلیل شیوع کرونا ، حدود 8 ماه می گذرد .

دستاورد عملکرد مدیریتی اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران علی رغم تاکید وزیر آموزش و پرورش بر اولویت داشتن " آموزش حضوری " ؛ حضور 14 درصدی دانش آموزان در مدارس بوده است

آمار معلمین معتاد چشمگیر است/ هیچ رمقی برای آموزش و پرورش نمانده

آیا معنای « مدیریت بحران » این است که بر خلاف تجارب جهانی دانش آموزان از آموزش حضوری محروم باشند و سلامت روان و پرورش مهارت های زندگی آنان به حاشیه برود و یا تعطیل شود ؟

اقدامات آن اداره کل در زمینه " بهداشت مدارس " چه بوده است ؟

آیا اگر اقدامات انجام شده در این زمینه کافی بود اعتماد بیشتری برای ترغیب حضور دانش آموزان در مدرسه ایجا نمی شد ؟

به نظر می رسد ساده ترین ، راحت ترین و کوتاه ترین راه برای مدیریت بحران در جامعه ما همان تعطیلی مدارس باشد . » پیش تر و در جریان شکایت وزیر آموزش و پرورش از یک کانال تلگرامی ؛ « صدای معلم » به کرات از اقدام ایشان در زیر پاگذاشتن دستور العمل وزارتی مبنی بر " ممنوعیت شکایت از رسانه ها توسط مدیران و مقامات وزارت آموزش و پرورش " انتقاد کرد .

اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران در بخشی از جوابیه خود آورده است :

« نخست اینکه چنین تحرکات کور و بی مبنایی در پوشش تحلیل رسانه ای، بر مبنای کدام آمار رسمی و تایید شده تکیه دارد و این رسانه از کدام مرجع قانونی به چنین سندی دست یافت که "آمار معلمان معتاد در مازندران چشم گیر است" ؟ رسانه مورد نظر این آمار را از کجا دریافت کرد و مرجع رسمی که چنین آماری را در دست دارد چرا پیش از همه این آمار را به اداره کل آموزش و پرورش مازندران نداد و چرا این گونه خوراک تبلیغاتی برای معاندان فراهم می کنید و ساده انگارانه گل به خودی می زنید؟ انگیزه شما چیست؟ »

« آیا ما به عنوان مسلمان و شیعه علوی که بر آبروی مومن تاکید ویژه دارند، مجاز هستیم با انگیزه های سیاسی و مطامع حقیر دنیایی، اخلاق را زیرپا گذاشته و درخصوص معلمان یا هر صنف دیگری اینگونه بی محابا و بی تقوا ادعای باطل کنیم؟ »

پرسش «  صدای معلم  » از آن اداره کل آن است که آیا در آن استان " معلم معتادی " رصد شده است ؟

اگر آن اداره کل آمار مشخص و قطعی در این زمینه دارد چرا آن را به افکار عمومی اعلام نمی کند ؟

آیا مطابق قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات " ( این جا ) هر شخص ایرانی حق دسترسی به اطلاعات عمومی را ندارد ؟

آمار معلمین معتاد چشمگیر است/ هیچ رمقی برای آموزش و پرورش نمانده

آیا در این زمینه آن اداره کل به وظیفه خود عمل کرده است و با افکار عمومی صادق بوده است که دیگران را متهم به نداشتن صداقت می کند ؟

آیا دانستن جزء " حقوق شهروندی " نیست ؟ معلمان در راستای وظایف شغلی و سازمانی خویش به وظایف خود عمل کرده اند . آیا مسئولان این اداره کل که خود را پشت سر " معلمان " و زحمات آنان مخفی می کنند ، نیز به همان اندازه همراه و پی گیر بوده اند ؟

آیا اگر هر رسانه و هر شهروندی انتقادی از عملکرد ما بیان کند باید سریع به دنبال " انگیزه " و " نیت " منتقد برآییم ؟

آیا اگر رسانه ای با ادبیات همسان ایدئولوژیک و سیاسی انتقاد کند ؛ از نظر این اداره کل ، گل به خودی زده است ؟

آیا این مسئولان با الفبای رسانه  و سواد رسانه ای آشنایی دارند ؟

کجای این حرف ها منطقی ، مستدل و مستند هستند ؟

آیا اگر شهروندی انتقاد کند و ما خوشمان نیاید باید سریع به او برچسب " سیاه نمایی " زد ؟

آیا شهروندان دیگر ایرانی با دین و آیین دیگر حق انتقاد و اعتراض ندارند ؟ کجای این گزاره ها با قانون اساسی و منشور حقوق شهروندی مطابقت دارد ؟

آمار معلمین معتاد چشمگیر است/ هیچ رمقی برای آموزش و پرورش نمانده

آیا اداره کل آموزش و پرورش مازندران به انتقادات شفاف و شناسنامه دار پاسخ گو می باشد که به دنبال اطلاع از هویت " نویسنده منتقد " می گردد ؟

آیا وظیفه روابط عمومی فقط بوق کردن اقداماتی است که وظایف ذاتی مدیران و مقامات است و منتی بر دیگران نباید گذاشت ؟

قطعا دانش و سواد رسانه ای ایجاب می کند که پروتکل ها و اخلاق رسانه ای در بیان مطالب و فرایند انتقاد رعایت شوند اما این نوع پاسخ دادن به رسانه به هیچ وجه در شان یک دستگاه فرهنگی که ادعای مدافع بودن معلمان و فرهنگ را دارد نیست .

پیش تر و در جریان شکایت وزیر آموزش و پرورش از یک کانال تلگرامی ؛ « صدای معلم » به کرات از اقدام ایشان در زیر پاگذاشتن دستور العمل وزارتی مبنی بر " ممنوعیت شکایت از رسانه ها توسط مدیران و مقامات وزارت آموزش و پرورش " انتقاد کرد .

آیا بهتر نیست نگران اجرای " قانون " و زیر پاگذاشته شدن آن باشیم ؟

پایان گزارش/


 

آمار معلمین معتاد چشمگیر است/ هیچ رمقی برای آموزش و پرورش نمانده

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش/

گزارش انتقادی صدای معلم از نشست بررسی سند 2030 در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی

نشست "واکاوی سند 2030 از منظر حکمرانی، علم و نظم تمدنی" به صورت مجازی 23 مهرماه و از طریق ویدئو کنفرانس در سالن شهید سلیمی جهرمی سازمان برگزار گردید .

پرتال سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در خبر خود چنین آورده است : ( این جا )

«  سخنرانی دکتر حسن ملکی، استاد دانشگاه، معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی با عنوان ماهیت سکولاریستی سند 2030 و سخنرانی حجت‌الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه، استاد حوزه و دانشگاه و معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی، دکتر مهدی مظفری‌نیا، دکتر مهدی معافی، سید محمد هادی میرطاهری سه تن از پژوهشگران اندیشکده روزگار نو، دیگر برنامه‌های این نشست خواهد بود.

این نشست قرار بود دوشنبه 13 مرداد از ساعت 9 تا 13 در مدرسه تاریخی دارالفنون برگزار شود که به خاطر شرایط کرونایی لغو شد و طبق برنامه و با رعایت پروتکل‌های بهداشتی به صورت ویدئو کنفرانس 23 مهر برگزار می‌شود. »

اما در توصیف محتوای این خبر از صفت " مطرود " برای سند 2030 استفاده گردیده است . آیا ریاست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که دارای مدرک دانشگاهی است جلوه ای از منش آکادمیک و علمی را در مدت ریاست خود در این سازمان به نمایش گزارده است ؟

اگر تصور سازمان پژوهش و برنامه ریزی از این سند جهانی چنین است دیگر چه ضرورتی دارد که در مورد آن بحث و یا واکاوی صورت گیرد ؟

مستندات مسئولان حامی این نگرش برای متصف ساختن سند 2030 برای " مطرود بودن " چیست ؟

اگر از نظر این سازمان و برخی ، سند 2030 مطرود است پس چگونه است که 196 کشور جهان که عضو یونسکو هستند در مشارکت این سند نقش داشته و آن را پذیرفته اند ؟

بر اساس خبر منتشر شده  دکتر مهدی معافی مؤسس و پژوهشگر اندیشکده روزگارنو به توصیف این سند پرداخته است .

این پژوهشگر در هیچ کجای سخنان خود از کلمه " مطرود " استفاده نکرده اما تیتر این خبر چنین است :

" توصیف سند مطرود 2030  "

گزارش انتقادی صدای معلم از نشست بررسی سند 2030 در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی

علی محبی معاون برنامه‌ریزی درسی و تولید بسته‌های تربیت و یادگیری این سازمان در مخالفت با این سند سخن گفته و در جایی چنین می گوید :

«  سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تربیت را 6 ساحتی دیده‌ است. در حالی‌که سند 2030 ابعاد اقتصادی و زیست محیطی و اجتماعی را دنبال می‌کند و نقص اساسی دارد و ساحت اخلاقی اعتقادی و... اصلاً پرداخته نشده است. »

پرسش « صدای معلم » از آقای محبی آن است که آیا ایشان متن سند را با دقت و حوصله مطالعه کرده است ؟

در بخشی از این سند چنین آمده است :

گزارش انتقادی صدای معلم از نشست بررسی سند 2030 در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی

 8-  ما به جهانی می اندیشیم که در همه جای آن، حقوق بشر و کرامت انسانی محترم شمرده شود، جهانی که در آن قانون، عدالت و برابری حاکم بوده و از هرگونه تبعیض به دور باشد.

به جهانی می اندیشیم که در آن نژادهای مختلف، قومیت و تنوع فرهنگی، محترم شمرده شوند. جهان مورد تصور ما جهانی است که در آن، همه از فرصت های برابر بهره مند باشند تا به واسطۀ آن، از تمام توانشان بهره ببرند و نتیجۀ آن نیک بختی همگانی باشد.

 به جهانی می اندیشیم که بر روی کودکانش سرمایه گذاری می کند. جهانی که در آن، کودکان به دور از هر نوع خشونت و سوءاستفاده رشد و نمو می کنند. اگر از نظر این سازمان و برخی ، سند 2030 مطرود است پس چگونه است که 196 کشور جهان که عضو یونسکو هستند در مشارکت این سند نقش داشته و آن را پذیرفته اند ؟

 جهان مورد تصور ما، جهانی است که در آن همۀ زنان و دختران به طور همه جانبه، تساوی جنسیتی را درک کنند و همۀ موانع حقوقی، اجتماعی و اقتصادی موجود بر سرِ راه توانمندسازی آنان از میان برداشته شده باشد.

جهانی که به آن می اندیشیم، یک جهان عدالت محور، منصف، بردبار، آزاد و فراگیر از بعُد اجتماعی است که در آن همۀ، نیازهای اقشار بسیار آسیب پذیر جامعه برآورده شده باشد. »

حال پرسش این رسانه از معاون برنامه‌ریزی درسی و تولید بسته‌های تربیت و یادگیری آن است که تعریف ایشان از " اخلاق " چیست ؟

آیا منظور ایشان از مفاهیمی مانند اعتقاد و اخلاق و... همین وضعیت سیستم آموزشی ایدئولوژیک است که فرصت تفکر انتقادی ، خلاقیت و مسئولیت پذیری را از ارکان آن یعنی دانش آموز و معلم سلب کرده است ؟

آقای محبی در همان ابتدای سخنان خود چنین آغاز می کند : آیا رئیس فعلی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی مانند رئیس پیشین حجت الاسلام علی ذوعلم آن قدر شهامت و جسارت دارد تا چهره های مخالف آموزش ایدئولوژیک مانند دکتر مقصود فراستخواه و ... را به آن سازمان دعوت کند و تفکر انتقادی در معنای واقعی و نه نمایشی و تبلیغی به تصویر کشیده شود ؟

« اول برخورد سازمانی، ساختاری و اجرایی و آن این است که به هیچ عنوان جایی برای طرح این سند در برنامه‌ها و اهداف سازمان وجود ندارد و به شدت مراقبت و محافظت به‌عمل می‌آید و بارها مخالفت شدید سازمان با این سند از لسان ریاست محترم سازمان جناب آقای دکتر ملکی هم اعلام شده است ... »

پرسش « صدای معلم » از آقای محبی آن است که این ادبیات متملقانه و چاکرمنشانه در شان یک سازمان پژوهشی است ؟

آیا مظاهر معنویت و اخلاق از نظر این مسئولان همین ها هستند ؟

آیا مسئولان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که این همه " سند تحول بنیادین " را تقدیس می کنند در بازه زمانی تقریبا یک دهه ای که از ابلاغ این سند گذشته است ، نشستی نقادانه و پژوهش محور در مورد سند تحول بنیادین برگزار کرده اند ؟

گزارش انتقادی صدای معلم از نشست بررسی سند 2030 در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی

قرار بر این بود که سند تحول بنیادین پس از گذشت پنج سال مورد بازبینی قرار گیرد .

چرا کسی به دنبال این " مهم " نیست و فقط " صدای ستایش و مدح " شنیده می شود ؟

آیا وقتی که سند تحول بنیادین این همه در هاله ای از " تقدیس " قرار گیرد ، کسی جرات خواهد داشت که به این " موجود مقدس " احیانا جسارتی کند ؟

آیا هر نقدی به معنای " جسارت و توهین " تلقی نخواهد شد ؟

آیا این روحیه " سند زدگی " مسئولان سنخیتی با روح پژوهش و تفکر انتقادی دارد ؟

گزارش انتقادی صدای معلم از نشست بررسی سند 2030 در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی

سندی که معلمان در تدوین آن نقشی نداشته و به آنان دیکته شده است .

البته تاکید و تصریح می شود که هر سندی مانند سند 2030 هم بی نیاز از نقد نیست اما  قطعا فحش دادن و بد و بیراه گفتن متدولوژی " اندیشه ی انتقادی " تلقی نخواهد شد .

آیا رئیس فعلی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی مانند رئیس پیشین حجت الاسلام علی ذوعلم آن قدر شهامت و صداقت دارد تا چهره های مخالف آموزش ایدئولوژیک مانند دکتر مقصود فراستخواه و ... را به آن سازمان دعوت کند و تفکر انتقادی در معنای واقعی و نه نمایشی و تبلیغی به تصویر کشیده شود ؟

آیا ریاست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که دارای مدرک دانشگاهی است جلوه ای از منش آکادمیک و علمی را در مدت ریاست خود در این سازمان به نمایش گذاشته است ؟

آیا کسانی که سازمان پژوهش و برنامه ریزی را اداره می کنند با الفبای " پژوهش " آشنایی و موانست دارند ؟

آیا این سازمان با آمدن یک چهره به ظاهر آکادمیک گامی به عقب جهش کرده است ؟!

پایان گزارش/


گزارش انتقادی صدای معلم از نشست بررسی سند 2030 در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی

منتشرشده در گفت و شنود

گروه تشکل ها/

تایید حکم دو سال حبس تعزیزی محمدتقی فلاحی دبیر کل کانون صنفی معلمان تهران

کانال کانون صنفی معلمان تهران خبر از محکومیت قطعی محمدتقی فلاحی دبیر کانون صنفی معلمان تهران به دو سال حبس تعزیری خبر داده است .

بر این اساس ، شعبه‌ی ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران رای دادگاه بدوی را عینا تایید کرده است .

دبیر کل کانون صنفی معلمان تهران  شنبه 19 بهمن 1398 بازداشت شد .

در حال حاضر « اسماعیل عبدی » و « محمد حبیبی » از اعضای کانون صنفی معلمان در زندان به سر می برند .

اخیرا ؛ « نجات بهرامی » معاون پیشین رسانه ای مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش پیش از اتمام دوران حبس آزاد گردید .

پایان پیام/


تایید حکم دو سال حبس تعزیزی محمدتقی فلاحی دبیر کل کانون صنفی معلمان تهران

نگاهی بر شکایت وزیر آموزش و پرورش از رضا نهضت مدیر کانال حرف حساب

ظل السلطان فرزند ناصرالدین شاه و حاکم جبار اصفهان سال ها در اصفهان گوش وزبان معترضين به ظلم و ستم را می برید و چشم آنها را ازحدقه بیرون می کشید؛ به طوری که مشهور است زمانی دستور داد نوکرانش شکم منتقدی را پاره کردند تا دلش را دربیاورند ببینند چقدر دل بزرگی داشته که رفته پیش شاه شکایت فرزندش ظل السلطان را کرده؛ همین ظل السلطان وقتی مردم کم کم از ظلم بسیار زیاد همین شاهزادگان و حاکمان به ستوه آمدند و ندای مشروطیت و قانون خواهی سردادند متوجه شد در فردای انقلاب مشروطه جایگاهی که نزد مردم ندارد  هیچ؛ بلکه ممکن است به مکافات عملش برسد؛ به صف مشروطه خواهان پیوست و چهره تغییر داد !

این مثال را مطرح کردم که اثبات کنم نه تنها مخالف تغییر مواضع افرادی چون جناب رضا نهضت نیستیم بلکه خوشحالم که در تحولات جاری نقش مثبتی ایفا می کنند هر چند نیات خود محورانه در سر داشته باشند و صداقتی در انتقاد کردن نداشته باشند . آیا یک بار آمار تعداد زندانی شدن معلمان در دوره وزیران قبلی با وزیر فعلی را بررسی و قیاس کردید؟! میزان آزادی معلمان زندانی را در یک سال گذشته بررسی کردید؟!

روی سخن این است که دهها و صدها معلم زمان مدیریت این دوستان زندان رفتند و باطوم خوردند و حتی بدون محکومیت شلاق خوردند چه رسدبه اینکه شاکی داشته باشند و محکوم شوند یا فرصت اعتراض به رای دهند؛ یا فردی در مقام و جایگاه وزارت برود از شکایت به حق خود رضایت دهد .

از طرفی وزیر تصور نمی کرد قاضی رای  شلاق صادر کند و آبرو و حیثیت جامعه معلمان برود؛ یقینا می توان گفت مقام وزارت هرگز درصدد شلاق خوردن جناب نهضت نبوده اند اما اخلاق حکم می کرد جناب نهضت و مشاورانش با باز کردن باب گفت و گو مسایل را حل می کردند که متاسفانه میسر نشد .
به هر حال می توان گفت اتفاقات خوبی به کمک رسانه های زر و زور رقم خورد که باهمراهی معلمان و دغدغه مندان مسائل تربیتی و آموزشی به فال نیک گرفته شد؛ چنانچه همیشه تاریخ ظالمان و زراندوزان جاهایی  خود صدای عدالت شدند و این نمی شود مگر به واسطه ارتقای آگاهی های جامعه که می تواند نشانه آینده ای امید بخش باشد زیرا حال اگر همان همکاری که بیشتر از همه به تنبيه دانش آموزان می پرداخت ، دیگران و معلمانی که اصلا تنبیه نمی کردند را به عدم تنبیه کردن توصیه کند؛ باید خوشحال بود زیرا تنبیه نکردن به یک مسئله فراگیر تبدیل شده است! و اینکه دیگر شاهد چنین رای هایی علیه جامعه معلمان نباشیم و تساهل و تسامح دولتمردان برای داشتن گوشی شنوا بیشتر شود؛ منتقدین هم اخلاق نقد کردن را بهتر رعایت نمایند .

نگاهی بر شکایت وزیر آموزش و پرورش از رضا نهضت مدیر کانال حرف حساب

روی سخن به جناب نهضت است که آیا حال که وزیر شکایت را پس گرفته چرا دنبال کش دادن موضوع و شکایت از وزیر است یا چرا از حق قانونی خودش در تجدید نظر استفاده نکرد؟

شرایط فعلی جامعه بیش ازهر زمانی به آرامش و بهداشت روانی نیاز دارد. مباحث ریشه ای و بیماری های ساختاری نظام آموزشی در کانال حرف حساب چقدر مطرح است؟ آیا تمسخر وزیر چقدر می تواند مشکلات ساختاری ما راحل کند؟! چرا یک کلام در کنار این همه تخریب وزیر به بی عدالتی دستگاه قضایی در صدور رای شلاق برای یک معلم ورود نکردید؟! چه مقدار به مافیای کنکور به خصوص در شهر تهران و مدارس زنجیره ای تیز هوشان و البرز پرداختید .... ؟

چه مقدار به مبحث تعارض منافع که وزیر ورود پیدا کردند پرداختید؟! درکنار این همه تخریب وزیر ، آیا جایی منصفانه قضاوتش کردید؟! آیا یک بار آمار تعداد زندانی شدن معلمان در دوره وزیران قبلی با وزیر فعلی را بررسی و قیاس کردید؟! میزان آزادی معلمان زندانی را در یک سال گذشته بررسی کردید؟!

آیا میزان افزایش حقوق در دوره یکساله وزیر فعلی را با دوران چند ساله وزیرانی چون فرشیدی ، فانی و بطحایی قیاس کردید و نتیجه بگیرید؟!

نگاهی بر شکایت وزیر آموزش و پرورش از رضا نهضت مدیر کانال حرف حساب

( تجمعات معلمان در اسفند 1385 که منجر به بازداشت گسترده و صدور احکام سنگین اداری و قضایی گردید . خواسته معلمان استرداد و اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری بود )

 

امیدوارم کمی بیشتر بیندیشیم و به تبیین و تحلیل بپردازیم.

چرا این همه مشکلات ساختاری آموزش و پرورش را رها کردید و صرفا به تخریب شخص وزیر همت گماردید؟! یعنی نمی دانید دوستانی که شما را تشویق و تحریک می کنند به تخریب وزیر ،اکثرا در وزارت خانه یا اداره کل و ادارات شهر تهران مشغولند و چندین وزیر آموزش و پرورش تغییر کرده ولی این مدیران ستادی همچنان چون فاسدان دربار ماندگارند و ذی نفع؛ اما اکنون با مطرح شدن بحث تعارض منافع توسط وزیر فعلی؛ دنبال تخریب وزیر و کاستن از اقتدارش هستند .

شاید با رفتن وزیر ، مسئله تعارض منافع بایگانی شود و در جایگاه خود بمانند و شاید هم ارتقا یابند.
آیا واقعا جناب نهضت دغدغه مند مسایل آموزش و پرورش هستند یا صرفا دنبال موج سواری و پس از تغییر وزیر رسیدن به جایگاهی؟!
امیدوارم بیشتر یاد بگیریم نحوه نقد کردن را و همواره مسایل را از نگاه بین رشته ای و چندین زاویه متفاوت نقد کنیم و به قدری سلیم النفس باشیم که بتوانیم در جهت منافع عمومی گام برداریم.
درآخر برای کانال حرف حساب و جناب نهضت آرزوی توفیق دارم .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نگاهی بر شکایت وزیر آموزش و پرورش از رضا نهضت مدیر کانال حرف حساب

منتشرشده در یادداشت

 گروه اخبار/

نامه ی زیر توسط یکی از دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان برای « صدای معلم » ارسال گردیده است .

این رسانه آماده انتشار پاسخ مسئولان و مخاطبان در این مورد است .

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

آزادی نجات بهرامی معاون پیشین رسانه ای مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش از زندان اوین

« نجات بهرامی »  امروز شنبه 19 مهر از زندان اوین آزاد شد .

وی معاون پیشین رسانه ای مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در زمان وزارت « سیدمحمد بطحایی » بود .

بهرامی دوشنبه 29 اردیبهشت سال جاری به زندان رفت .

دلیل آزادی ایشان ابتلا به کرونا و مناسب نبودن شرایط جسمانی اعلام شده است .

در حال حاضر ، « محمد حبیبی » و « اسماعیل عبدی » از اعضای کانون صنفی معلمان در زندان به سر می برند .

« صدای معلم » آزادی این معلم را به خانواده ایشان شادباش می گوید .

پایان پیام/

گروه گزارش/

انتقاد صدای معلم از مصاحبه های داوطلبان ورود به دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی

معرفی شدگان چند برابر ظرفیت آزمون سراسری دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجائی تهران از سوی سازمان سنجش آموزش کشور برای انجام مصاحبه و سایر مراحل از سوی وزارت آموزش و پرورش دعوت شده اند .

مطابق چارتی که اعلام شده است ؛ داوطلبان ورود به این دو دانشگاه نخست باید صلاحیت های عمومی آن ها توسط " هسته های گزینش استان ها " مورد تحقیق و بررسی قرار گیرند .

انتقاد صدای معلم از مصاحبه های داوطلبان ورود به دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی

سپس این داوطلبان باید در مصاحبه " تخصصی " که مطابق اعلام وزارت آموزش و پرورش در پردیس های استان ها صورت می گیرند شرکت کنند .

نگاهی به  اخبار و مطالب منتشر شده در رسانه ها و شبکه های اجتماعی نشان می دهد که نقطه کانونی در محتوای این اخبار اعتراض برخی رتبه‌های برتر کنکور به دعوت نشدن در مصاحبه دانشگاه فرهنگیان است .

دانشگاه فرهنگیان و سازمان سنجش آموزش کشور هر یک در این مورد اطلاعیه ای داده و وضعیت را به گونه ای توجیه کرده اند .

این که در سال های اخیر ، رتبه های خوب و برتر کنکور بر خلاف سنت و رویه غالب مانند دهه 60 ، دهه 70 و حتی دهه 80  شمسی به سوی این دانشگاه تمایل پیدا کرده اند نکته در خور توجه و قابل تاملی است اما پرسش استراتژیک « صدای معلم » آن است که آیا این داوطلبان ورود به « حرفه معلمی » واقعا از روی علاقه و میل به معلم شدن گرایش پیدا کرده اند و یا فقدان فرصت های شغلی و به عبارت دیگر از سر " ناچاری " چنین وضعیتی رخ داده است و دوم آن که  آیا با ساز و کارهای موجود در دانشگاه فرهنگیان و فرآیندهای آموزشی آن و نیز فضا و فرهنگ سازمانی غالب در آموزش و پرورش ، این " معلمان " بر خلاف سابق و نسل پیشین می توانند موجد " اصلاحات آموزشی " بوده  و تحولی اساسی در وضعیت فعلی به وجود آورند و یا روزمرگی و فرهنگ سازمانی از آنان یک " کارمند " و به قول معلم فقید ، صمد بهرنگی یک " چوخ بختیار " خواهد ساخت ؟!

انتقاد صدای معلم از مصاحبه های داوطلبان ورود به دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی

و اما نکته راهبردی  در پذیرش دانشجو معلمان ، نوع و محتوای مصاحبه های صورت گرفته می باشد .

به یکی از این مصاحبه ها که در کانال " معلمان و دانشجو معلمان کشور " با بیش از 72000 عضو است توجه کنید :

« تجربه داوطلبی که امروز به مصاحبه رفته و بسته ما را هم تهیه کرده است .

سلام امید وارم حالتون خوب باشه

امروز به ما اطلاع دادن که بعد از ظهر مصاحبه داریم

البته فعلا فقط مصاحبه ی عقیدتی سیاسی رو انجام دادیم و مصاحبه روان شناسی مونده واسه هفته ی بعد که اونجا معاینات و اینا انجام میشه

ما رفتیم هسته ی گزینش اسممونو نوشتن زیاد معطل نشدیم حدود 20 دیقه ای نشستیم بعد صدامون کردن رفتیم تو یه اتاق (تو این مرحله هیچ مدرکی ازمون نخواستن)

رفتم داخل اتاق یه خانوم بودن خیلی محجبه و تقریبا خوش برخورد بعد سلام و اینا خودش گفت که رو صندلیه روبروش بشینم وسوالا شروع شد

اول درمورد خودمو خونوادم که خیلی آسونه .مثلا پدر مادرت چیکارن و چن خواهر برادرین و از این قبیل سوالات

بعد سوالای دیگه:

چه فعالیت هایی داشتی تو مدرسه یا مسجد یا هر جای دیگه ای هر فعالیت ورزشی علمی فرهنگی هنری و اینا  -  چقدر تو جامعه حضور داری و سعی میکنی حضور داشته باشی- آخرین راهپیمایی که شرکت کردی - سخنرانش_موضع سخنرانی(جایی که سخنران وایمیسته سخنرانی میکنه) - هدفت از شرکت در راهپیمایی  - نماز جمعه شرکت کردی - نیت نماز جمعه چجوریه  - حکم نماز ظهر و عصر بعد از نماز جمعه چیه (ک نماز ظهر مستحبه ولی نماز عصر واجبه و باید خونده بشه) - نماز جماعت شرکت میکنی - اخرین بار کی بوده - اسم امام جماعت مسجد محله تون _ اداره ی کشور به عهده ی کیه؟ - مانتو تنگ و کوتاه میپوشی؟ - چاردی هستی؟ - چقد آرایش میکنی؟ - لاک میزنی؟؟  - یکم قرآن بخون - ویژگی دوست خوب .

اگه تو تحقیق بگن که شما اصلا حجابتونو رعایت نمی کنید و لباس نامناسب میپوشید لاک میزنید(گیر داده بود؟؟)شما برای دفاع از خودتون چیکار میکنید

من چون سال دومم بود که تو مصاحبه شرکت میکردم یه چن تا سوالم از این منظر پرسید محور توسعه پایدار ، توسعه انسانی است و این معبر از آموزش و پرورش حرفه ای و معلم حرفه ای می گذرد .

مثلا :

فک میکنی پارسال مصاحبه ت خوب بوده یا امسال؟ - چرا -

اگه ازت بخوان که بین مصاحبه گر پارسال و امسال یکیمونو انتخاب کنی کدوممونو انتخاب میکنی .

(من هر چی گفتم جفتتونم خوبین گفت نه باید یکیو انتخاب کنی . گفت که شما باید قدرت انتقاد و انتخاب و اینجور چیزا داشته باشی. )

هیچی دیگه همینا

بچه های عزیز ریلکس باشید و راحت اینطوری میتونین به همه سوالتشون جواب بدین .

ممنونم ازتون بسته مصاحبتون عالی بود خیلی کمکم کرد تقریبا هر چی سوال پرسیدن داخلش بود . »

انتقاد صدای معلم از مصاحبه های داوطلبان ورود به دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی

به تجربه ی داوطلبی دیگر در این زمینه توجه کنید :

« سلام من امروز رفتم مصاحبه

خب اولش مدارکو تحویل دادم و به یه سری سوالات شخصی جواب دادم، راجع به خانوادم و تحصیلاتشون، آدرس منزل و معدل سال دوازدهم و سه سال دبیرستان، رتبم و....

سوالاتی که ازم پرسیدن؛ راجع به : (ولایت فقیه، مرجع تقلید، نام چند تا از مراجع تقلید،  فرق ولی فقیه و مرجع تقلید، برای اینکه رای و نظر مرجع تقلید راجع به موضوعی رو بدونیم چی کار میکنیم؟، رهبر ما چه کسی است؟، چه کسانی رهبر را انتخاب می‌کنند؟، وظایف رهبری، مسئولیت مردم در برابر رهبری، قرائت قرآن، خواندن نماز 3 رکعتی ، گرفتن وضو، انواع غسل و شیوه انجام آن، غسل های واجب،  اگر کسی بعد از گرفتن غسل و خواندن نماز متوجه بشه که نجاست کاملا برطرف نشده باید چیکار کنه؟ نمازش چی میشه؟؟، روزه، مکلف شدن پسران و دختران از چه سالی است؟ ،مبطلات روزه، حکم مسافر در ماه رمضان، نماز جماعت، نماز جمعه،آیا خطبه های نماز جمعه را قبل اذان ایراد می‌کنند یا بعد آن؟، شرکت در راهپیمایی ها، آخرین راهپیمایی که رفتی، شرکت در مراسم مذهبی، نظرم راجع به سیگار و مواد مخدر، نظرم راجع به آرایش، در اوغات فراغت چی کار میکنی؟، از چه پیامرسانهایی استفاده میکنی؟ آیا عضو بسیج هستی یا بودی؟ آیا در رشته خاصی فعالیت داشتی؟، مقام و رتبه ای اوردی؟.......) بودن اگر به برون دادهای مراکز تربیت معلم پس از انقلاب اسلامی و نیز خروجی های دانشگاه فرهنگیان در دهه ی گذشته نگاهی بیفکنیم ؛ آیا چهره هایی به وزن " بالا " یافت خواهند شد ؟

خواستم ازتون تشکر کنم بابت این بسته  فوقالعاده ای که در اختیارمون گذاشتین .

تونستم همشو درست جواب بدم

قبولی خودتان را تضمین کنید».

فارغ از اشکالات و اغلاط املایی و نگارشی وافر در این نظرات ؛ اما پرسش این است که  آیا  ارتباطی میان بحران در نظام آموزشی آن و مهم تر از همه ، " ناکارآمدی " آن با این پرسش ها  مشاهده می شود ؟

این پرسش ها تا چه حد با نیازهای آموزشی ما و نیز " تجارب جهانی " سنخیت و تناسب دارد ؟

آیا در اتاق های مصاحبه ، دو طرف قرار است فیلم بازی کرده و اصطلاحا ایفای نقش کرده و صحنه " فریب سازمان یافته " را تداعی کنند ؟

آیا معلم از همان ابتدا و پیش از ورود به سیستم یاد نمی گیرد که باید نقش بازی کرده و دروغ بگوید ؟ برای آن که صرفا به هدفش برسد .

و این که ؛

« هدف ، وسیله را توجیه می کند »

آیا این معلمان در آینده همین آموزه ها را به دانش آموزان و فراگیران منتقل نخواهند کرد ؟

انتقاد صدای معلم از مصاحبه های داوطلبان ورود به دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی

پرسش " صدای معلم " همان گونه که پیش تر نیز مطرح شد آن است که برون دادهای مراکز تربیت معلم در این 40 سال با این فیلترهای گزینشی ، عقیدتی و ایدئولوژیک چه اثربخشی و کارایی برای نظام آموزشی و جامعه داشته اند ؟

در ساده ترین نتیجه گیری می توان به فرآیند تعطیلی مدارس در هشت ماه گذشته بر اثر بحران کرونا اشاره کرد و این که این تعطیلی ظاهرا تاثیری بر روند اوضاع نداشته و می توان گفت که تقریبا همه ارکان تعلیم و تربیت از بسته بودن " در مدرسه " رضایت دارند .

پیش تر این پرسش مطرح گردید :

« حال اگر به برون دادهای مراکز تربیت معلم پس از انقلاب اسلامی و نیز خروجی های دانشگاه فرهنگیان در دهه ی گذشته نگاهی بیفکنیم ؛ آیا چهره هایی به وزن " بالا " یافت خواهند شد ؟

نکته قابل تامل آن است که استاد فقید " محمدرضا شجریان " خروجی دانش سرای مقدماتی " در پیش از انقلاب بوده است . ( این جا )

انتقاد صدای معلم از مصاحبه های داوطلبان ورود به دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی

( در آینده به تفصیل به این مورد خواهیم پرداخت )

این چرخه معیوب ، ناکارآمد و غیرعلمی قرار است تا کی و کجا استمرار یابد ؟

با این ساز و کارها و وضعیتی که تعریف کرده ایم ؛  می توان براساس سند تحول بنیادین و در افق 1404، ترسیم‌گر ایرانی توسعه ‌یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فن آوری در سطح منطقه با هویتی اسلامی، انقلابی، الهام‌ بخش جهان اسلام همراه با تعاملی سازنده و مؤثر در عرصه روابط بین‌المللی باشیم ؟ ( این جا )

اگر قرار است منبع تغذیه آموزش و پرورش به لحاظ " ورود نیرو " مراکزی این چنین باشند  ؛ آیا نمی باید که مدیریت و سازه های علمی و امروزی متناسب با تجارب کشورهای موفق در آن تعریف ، تببین و عملیاتی شوند ؟ پرسش " صدای معلم " همان گونه که پیش تر نیز مطرح شد آن است که برون دادهای مراکز تربیت معلم در این 40 سال با این فیلترهای گزینشی ، عقیدتی و ایدئولوژیک چه اثربخشی و کارایی برای نظام آموزشی و جامعه داشته اند ؟

محور توسعه پایدار ، توسعه انسانی است و این معبر از آموزش و پرورش حرفه ای و معلم حرفه ای می گذرد .

پیشنهاد « صدای معلم »از سال ها قبل تاسیس و تثیبت " سازمان نظام معلمی " برای احصای صلاحیت های حرفه ای معلمان بوده است که مهم ترین ویژگی این سازمان ، استقلال حرفه ای آن است .

در صورت سر باز زدن از چنین مهمی و ادامه این روند معیوب نه تنها تحولی صورت نخواهد گرفت که ممکن است به بن بستی برگشت ناپذیر و غیرقابل تدبیر هم منجر شود .

پایان گزارش/


انتقاد صدای معلم از مصاحبه های داوطلبان ورود به دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی

منتشرشده در گفت و شنود

نقدی بر پیام وزیر آموزش و پرورش به مناسبت روز جهانی معلم

همین که جناب حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش، به مناسبت روز جهانی معلم ، پیام داده اند ( این جا ) ، نشانه شجاعت ایشان است. اما این شجاعت نصفه و نیمه است و ذیل تعابیر ایدئولوژیک و سیاسی پیام ، محو و نابود می شود.

قبل از حاجی میرزایی، مرتضی حاجی، وزیر وقت آموزش و پرورش در سال ۱۳۸۳ و علی اصغر فانی در سال 94 به مناسبت روز جهانی معلم پیام صادر کردند که هر دو جاندارتر و حرفه ای تر از پیام وزیر کنونی بود.

پنجم اکتبر برابر با 14 مهرماه ، از سوی یونسکو «سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد» روز معلم اعلام شده است، منظور از اعلام این روز این بود که جامعه و مخصوصا اولیا و دانش آموزان در این روز از زحمات طاقت فرسای معلمان قدردانی کنند و با حضور در مدرسه یا فرستادن کارت پستال معلمان را خوشحال کنند.

نقدی بر پیام وزیر آموزش و پرورش به مناسبت روز جهانی معلم

بعد از اینکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 ، موضوع سند 2030 تبدیل به یک مناقشه انتخاباتی شد، از سوی جریان اصولگرا اتهامات سیاسی علیه یونسکو مطرح شد و سند 2030 مورد هجوم قرار گرفت. هجوم به یونسکو در حالی صورت گرفت که ایران یکی از اعضای اولیه این نهاد وابسته به سازمان ملل بوده و عضویت آن بعد از انقلاب نیز ادامه داشته است. در این پیام هیچ اشاره ای به نام یونسکو و تاریخچه تعیین روزی به نام روز جهانی معلم نمی شود. در این پیام بر نقش حرفه ای معلمان تاکید نمی شود.

اساسنامه کمیسیون ملی یونسکو در ۱۳ ماده در سال ۱۳۲۸ ه.ش. توسط هیات وزیران تصویب شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این اساسنامه مورد بازنگری قرار گرفت و سرانجام در ۱۷ ماده و۴ تبصره تنظیم و پس از تایید وزارت فرهنگ و آموزش عالی در جلسه مورخ ۲۹ شهریورماه سال ۱۳۶۶ توسط هیات وزیران به تصویب رسید. مرکز عمل و معرف هر کشور در یونسکو  « کمیته ملی یونسکو » است.

در ایران رئیس کمیته ملی یونسکو، وزیر علوم، تحقیقات و فن آوری است. این کمیته که در راس آن یک مقام دولتی قرار دارد برقراری ارتباط بین یونسکو و نهادهای علمی، آموزشی و فرهنگی داخل کشور را برعهده دارد. در شورای عالی کمیته ملی علاوه بر وزیر علوم، وزرای خارجه، ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش و رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست و رئیس صدا و سیما نیز حضور دارند. دبیرکل کمیته ملی یونسکو هم با ابلاغ وزیر منصوب می شود.

ظاهرا با ترکیب کمیته ملی یونسکو ، فضایی برای رخنه و نفوذ احتمالی استکبار از طریق یونسکو وجود ندارد.

نکته مهم این است که کشور آمریکا و دولت اسراییل در اعتراض به سیاست های حمایتی یونسکو از آرمان فلسطین و هژمونی کشورهای جهان سوم بر این نهاد ، به عنوان اعتراض از آن خارج شده اند و حضور و تاثیری در یونسکو ندارند.

در پیام حدودا 140 کلمه ای وزیر، تنها یک جمله 23 کلمه ای به موضوع روز جهانی معلم مربوط است: "فرارسیدن 5 اکتبر، مقارن با ۱4 مهر و روز جهانی معلّم را به شما مشتاقان تعلیم و تربیت تبریک و تهنیت می‌گویم."

در این پیام هیچ اشاره ای به نام یونسکو و تاریخچه تعیین روزی به نام روز جهانی معلم نمی شود. در این پیام بر نقش حرفه ای معلمان تاکید نمی شود. بر عکس، پیام وزیر پر از کلمات نامانوس و تعابیر عقیدتی در مورد آموزش و پرورش است. معلمان به عنوان "حامیان معنوی و هادیان فکری انسان‌های روزگار " معرفی می شوند." که با" اتّکال به خداوند متعال و اتکا به سیره‌ی نظری و عملی پیامبران الهی و نیز با ابتنا بر شیوه‌ی حیات‌بخش معلّمی" در مسیر "سبز آفرینش " گام بر می دارند.

نقدی بر پیام وزیر آموزش و پرورش به مناسبت روز جهانی معلم

در پایان هم از معلمان خواسته می شود که : "رویکرد انسان‌ها را نسبت به مقابله با بلایای طبیعی و بیماری‌های فراگیر و واگیرداری مانند کرونا، ارتقا و اعتلا دهند. " که موضوعی مربوط به نهادهای بهداشتی و دولتی است.

مساله امروز ما زوال شغل معلمی به عنوان یک حرفه تخصصی و تمام وقت است. مساله این است که در جامعه و در میان مردم نیز معلمی اعتبار خود را از دست داده است و معلم دیگر الگوی جوانان نیست. مساله این است که معلم دیگر به شغل خود افتخار نمی کند.

معلم امروز انسانی ژنده پوش، غمگین و مضطرب و در معرض کووید ۱۹ است که در حل نا معادله پیچیده دخل و خرج زندگی درمانده است. روز معلم چه جهانی و چه ملی و مذهبی، برای معلم جز غم و اندوه، دستاوردی ندارد.

در حالی که آموزش و پرورش ما با چالش های اساسی روبه رو است و نظام آموزشی ما به دلیل بی اعتنایی به تحولات و پیشرفت های دنیا گرفتار رکود و بحران است، ما همچنان درگیر بحث های پایان ناپذیر در مورد تقدم یا تاخر تعلیم برتربیت و ماجراهای گزینش معلمان و تغییرات چندین باره کتاب های علوم انسانی برای تطبیق روایت های تاریخی با وقایع و تحلیل های روز هستیم.

آیا وقت آن نرسیده که نگاه مسوولان به آموزش و پرورش واقعی شود و به جای تکرار شعار های سیاسی و بار کردن همه وظایف به دوش نحیف آموزش و پرورش، توقعات خود را از این وزارتخانه و معلمان واقعی کنند؟

گروه خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش


نقدی بر پیام وزیر آموزش و پرورش به مناسبت روز جهانی معلم

منتشرشده در یادداشت

الزامات حرفه معلمی و کنش آموزگاری

باید اِستاد و فرود آمد
بر آستان دری که کوبه ندارد!
"احمد شاملو"

فرانتس کافکا، داستان کوتاهی با عنوان «جلو قانون» دارد که به‌فارسیِ "صادق هدایت" در دسترس است. پاسبانی پیشاپیش قانون، قد برافراشته و مردی می‌خواهد از درب آن بگذرد و وارد قانون شود. مرد که با ممانعت پاسبان مواجه می‌شود، می‌پرسد: آیا ممکن است که بعد داخل شود؟ پاسبان می‌گوید: «ممکن است، اما نه حالا.» و ادامه می‌دهد: «من آخرین پاسبان نیستم. جلوی هر اتاقی پاسبانی تواناتر از من وجود دارد.» پس مرد ترجیح می‌دهد که: «انتظار بکشد تا به او اجازه‌ی دخول بدهند.»
پاسبان، او را کمی دورتر از در می‌نشاند. آن مرد تا سال‌ها منتظر می‌ماند و پاسبان‌های دیگر را فراموش می‌کند. پاسبان اولی به نظر او یگانه مانع می‌آید. بالاخره چشم‌اش ضعیف می‌شود و از عمرش چیزی باقی نمی‌ماند. قبل از مرگ، از پاسبان می‌پرسد: «چطور در طی این‌ همه‌سال‌ کس دیگری به‌جز من تقاضای ورود نکرده است؟» پاسبان پاسخ می‌دهد: «از این‌جا هیچ‌کس به‌جز تو نمی‌تواند داخل شود، چون این درِ ورود را برای تو درست کرده بودند. حالا من می‌روم و در را می‌بندم!»

▫️ این آستانه، برای بسیاری از ما معلم‌ها مکشوف شده؛ دَربی که به محتوای بسته‌اش راهی نیست و برنامه‌ی آموزشی‌اش در انقیاد مراتب ایدئولوژی‌ست، محتوایی که از بالادست دیکته می‌شود، و معلم و شاگرد را در کانال‌های پوسیده‌ی بی‌تخیل و بی‌چشم‌انداز سرگردان می‌سازد.
خروجی این کانال‌ها هم سرراست است؛ تولید "تابع بی‌امید" که تمامی امکان‌های تحقق رؤیا را وانهاده و جز تمکین، مدارا و سرسپردگیِ تام‌و تمام به وضع موجود، خط قصه‌ای ندارد.

▫️ برای تک‌تک ما معلمان در آستان این درب، دو راه وجود دارد؛ یا مانند مرد داستان، عمری هم‌سخن دربان شویم و مانع، تمامی سویه‌های گذر را تاریک کند و یا چون آیه‌ی روشن "فروغ": نقبی به‌سوی نور بزنیم!
سرسپردگی به این ساختار صلب که چون سایه‌ی هول، بر حال بچه‌ها ایستاده و فراسویی جز تاریکی را به آن‌ها نشان نمی‌دهد، انتخاب من نبود.

الزامات حرفه معلمی و کنش آموزگاری

▫️ با ناخن‌های خون و قلبی شورمند، مشغول کندن‌ام و خوب می‌دانم اگر همکاران‌ام، حرفه‌ی معلمی را به‌مثابه‌ی "کنش آموزگاری" فهم کنند و محتوای آموزشی‌ای که با آجر به آجرِ ایدئولوژی منجمد شده، را مورد پرسش قرار دهند، اگر پرتو پژوهشیِ کارشان را در ورطه‌ی تاریک آن بیاندازند و در افشای سازوکار این سیستم، یک‌صدا باشند، نگهبان پس خواهد نشست.

▫️ در این گذار، من و بچه‌ها آینه‌ایم؛ ما به هم می‌تابیم و حاصل انعکاس‌مان، روبه‌رو را در تاریک‌نای چشم‌انداز آموزش، روشن می‌کند؛ "پرسش" و "تحقیق" چراغ این مسیر است؛ آنچه دانش‌آموزان می‌پرسند، تحقیقی که انجام می‌دهند و از تردیدی که سر برمی‌کشند؛ را می‌توانید در کانال "کنش معلمی و دانش‌آموزی" ببینید. نسلی که فرو می‌ریزد و خلق می‌کند؛ خوب می‌داند دست‌ها چقدر توانا هستند.

کانال صور ما


الزامات حرفه معلمی و کنش آموزگاری

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور