در سیستم استخدام دولتی معلمان ، دولت هم کارفرما است و هم نقش سندیکا و اتحادیه معلمان را ایفا می کند. حقوق و دستمزد بر اساس ضوابط اداری تعیین می شود. افزایش حقوق سالانه طبق نظر مدیران دولتی صورت می گیرد. مساله استخدام و نگهداشت و خروج نیروی کار تابع مقررات سفت و سختی است که از سوی نهادهای دولتی تعیین شده است. معلم بعد از استخدام رسمی جز در موارد امنیتی و سیاسی از نوعی مصونیت آهنین شغلی برخوردار می شود. در واقع فضایی برای فعالیت تشکل باقی نمی نماند. این وِیژگی جوامع تحت کنترل دولت های اقتدارگرا است که اتحادیه و سندیکا و احزاب مخالف بسیار ضعیف و تحت کنترل هستند. معلمان هم به همین دلیل (سلطه کامل دولت ) تشکل ها را جدی نمی گیرند.
تشکل های صنفی یا صنفی – سیاسی با گرایش چپ و اصلاح طلب و اصولگرا در واقع بخشی از جریان های سیاسی هستند که مطالبات معلمان را ذیل گرایش سیاسی خود تعریف می کنند. این موضوع از جنبه نظری قابل بحث است و حتما بحث مبسوطی را می طلبد، اما بعد از این مقدمه، مورد نظر من این است که جلسات اخیر نوبخت با نمایندگان برخی تشکل ها به محوریت فرج کمیجانی برگزارشده و می شود.
سوابق مجمع فرهنگیان نشان می دهد که مطالبات صنفی کمترین جایگاه را در فعالیت ها و بیانیه ها و خواسته های این حزب دارد. استراتژی این حزب چینش اعضای حزب در پست های مدیریتی آموزش و پرورش و خودداری از هرگونه انتقاد از حاکمیت و دولت و و وزرای آموزش و پرورش است. حالا همین حزب به کمک نوبخت میدان دار مطالبات معلمان شاغل و بازنشسته و کمیجانی تبدیل به ستاره صنفی معلمان شده است!
او افزایش حقوق معلمان در طرح رتبه بندی را به نام خود ثبت کرد و الان هم با تیمی به عنوان نمایندگان بازنشستگان مشغول مذاکره و مشاوره با نوبخت است و احتمالا در این قسمت هم اعتباری کسب می کند.
تصور من این است که افزایش حقوق معلمان شاغل (رتبه بندی) ، ناشی از مطالبه گری و فشار گروه های شرکت کننده در این جلسات نبوده، بلکه یک تصمیم دولتی و حکومتی بوده است که به دلایلی که معلوم نیست آقای نوبخت این تشکل ها را هم سهیم کرده است.
البته با توجه به کسری شدید بودجه دولت این افزایش حقوق ها مشکوک است. اما مساله این است که چرا سازمان برنامه خودش مستقلا ترمیم حقوق شاغلان و بازنشستگان را انجام نمی دهد و چرا اعتبار این اقدامات را به حساب فرج کمیجانی واریز می کند؟
نکته دیگر این است که کمیجانی تبلیغ می کند که تنها راه برای گرفتن حق معلمان ، رایزنی با مسئولان و خودداری از اعتراض و تجمع و تحصن است.
همه ما به دلایل زیادی روی فعالیت چپ مارکسیستی حساسیت داریم و آن را در داخل فعالیت های صنفی نقد می کنیم، اما حساسیت چندانی روی سندیکاهای راست و وابسته به دولت نداریم.
حالا فرض کنیم این گرایش در دولت روحانی جواب می دهد ، اگر دولت عوض شود و دولتی روی کار بیاید که اصولا فعالیت صنفی و تشکل ها را به رسمیت نشناسد سرنوشت تشکل های طرفدار دولت فعلی چه خواهد شد؟
گروه فعالین رسانه ای معلمان
گروه گزارش/
خبر تغییر و یا به عبارتی برکناری رئیس دانشگاه فرهنگیان در صدای معلم منتشر گردید . ( این جا )
هر چند 2 ساعت پیش از انتشار توسط صدای معلم این خبر توسط مرکز بسیج دانشجویی که منتشر شده بود حذف گردید .
آیا حذف اخبار بدون توضیح و یا شفاف سازی می تواند امری حرفه ای در حوزه رسانه باشد ؟
آیا به این ترتیب دیگر مخاطبان به آن رسانه می توانند " اعتماد " کنند ؟
هنوز و پس از گذشت یک سال " جبار کوچکی نژاد " به گزارش صدای معلم پاسخی ارائه نکرده است . ( این جا )
بازار اظهار نظر در مورد صلاحیت و یا عدم صلاحیت گزینه دولت برای وزارت آموزش و پرورش داغ است .
از سوی دیگر با نزدیک شدن به انتخابات مجلس در اسفند ماه نمایندگان مجلس سعی می کنند تا می توانند " صدای معلمان " باشند و حتی بر تنور مطالبات آنان بدمند .
جبار کوچکینژاد نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در یک برنامه تلویزیونی درباره چالشهای پیش روی وزیر جدید آموزش و پرورش اظهار کرده است .
او گفته است :
" در چند ماه آینده انتخابات مجلس را داریم و دولت به شدت نسبت به آموزش و پرورش طمع دارد و آن را به عنوان نهادی که بین فرهنگیان و خانوادهها دارای نفوذ بسیار است در جهت تامین امیال احزاب فعال در دولت و احزاب خارج از دولت مهم میداند درحالی که دولت باید آموزش و پرورش را در جهت خواستههای برحق مردم و در جهت اسناد بالادستی هدایت کند و همین نگاهها باعث میشود که تحولات سریع در آموزش و پرورش رخ دهد و با تغییر یک وزیر حتی مدیران مدارس هم تغییر میکنند که این آسیبهای جدی به همراه دارد."
« صدای معلم » پیش تر در گزارشی نوشت : ( این جا )
" پس از کنار گذاشتن « نجات بهرامی » معاون مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ؛« مرتضی نظری » رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی در مورد دخالت نمایندگان مجلس در توئیتی نوشت : ( این جا )
" دخالت برخی نمایندگان مجلس در امور داخلی استان ها و شهرستان ها به حد غیرقابل تحمل رسیده . مدیران تحول گرای آموزش و پرورش تحت فشار انتصابات قومی و قبیله ای هستند .آموزش و پرورش سازمان رای کسی نیست . "
این موضوع واکنش تند « جبار کوچکی نژاد » نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس را در پی داشت که خواهان عزل مرتضی نظری توسط وزیر آموزش و پرورش گردیده بود .
سرانجام این درخواست نماینده مجلس اجابت گردید و در قالب ادغام دوایر سازمانی و کوچک سازی ساختار ، نظری کنار گذاشته شد .
حکایت دخالت ها و حتی درخواست های غیرمعقول و شخصی نمایندگان مجلس که قانونا باید حافظ منافع عموم و مصالح کشور باشند به یک معضل بزرگ تبدیل شده است و جایگاه نمایندگان و نمایندگی مجلس را به ابتذال کشانده است .
مطابق توصیه نامه زیر جبار كوچكي نژاد درخواست انتقال " اعظم كوچكي نژاد " را به دانشگاه فرهنگيان كرده است. ( این جا )
« صدای معلم » پیش تر نیز نشست تشکل های فرهنگیان را با کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در مورد تشکیل سازمان نظام معلمی مورد نقد قرار داد . ( این جا )
به این نمایندگان پیشنهاد می شود گزارش صدای معلم را در مورد جعبه سیاه انتصاب مدیر کل آموزش و پرورش خوزستان مورد پی گیری قرار داده و به افکار عمومی گزارش دهند . ( این جا )
این رسانه با نزدیک شدن انتخابات رفتار نمایندگان مجلس را در 4 سال گذشته در بوته نقد و نظر کارشناسی قرار خواهد داد . نمایندگان مجلس مطابق قانون حق اظهار نظر در مورد همه امور را دارند اما آیا مرز میان " انتقاد " و " دخالت " تفکیک شده است ؟
از همه فرهنگیان دعوت می کنیم در این مطالبه گری همراه ما باشند . "
امروز خبرگزاری میزان گفت و گویی با این نماینده مجلس داشته است .
جبار کوچکینژاد در گفتوگو با میزان از برکناری حسین خنیفر رییس دانشگاه فرهنگیان خبر داده و می گوید: مجلس باید در مقابل این نوع تصمیمگیریها مقاومت کند.
با توجه به تاکیدات، نه تنها در این سالها توجهی به این دانشگاه نشد که در نهایت با حذف آقای خنیفر فصل جدیدی در آن شروع شده که این فصل به بی اثر کردن دانشگاه میانجامد.
اقدام صورت گرفته از سوی مجلس بی پاسخ نخواهد ماند و مجلس سریعاً به موضوع رسیدگی خواهد کرد.
قطعاً در این زمینه سؤال از وزیر آموزش و پرورش مطرح خواهد شد و مجلس به این مسئله ورود خواهد کرد.
کوچکینژاد با اشاره به نقش عواملی که در حذف خنیفر مؤثر بودند، ادامه می دهد : عواملی که دنبال حذف خنیفر بودند در داخل دانشگاه و در بسیاری از معاونتها نفوذ داشته و تقریبا قدرت آقای خنیفر را خنثی کردند آنچنان که آقای خنیفر در زمان تصدی خود بر این دانشگاه همواره مظلومانه برای این دانشگاه تلاش میکرد.
تیمی که به دنبال برکناری خنیفر بود پیشتر در دانشگاه فرهنگیان فعال بود و انحرافاتی داشت.
این نماینده مجلس با بیان اینکه خنیفر یک نیروی انقلابی و متدین بود که میتوانست دانشگاه فرهنگیان را دچار تحول کند، گفت: جریان و عوامل برکناری خنیفر در دانشگاه فرهنگیان یک جریان مخوف است. این جریان، همان جریانی است که زمانی این دانشگاه را منحل کرده و به بدنه آموزش و پرورش کشور آسیب رساند. "
پرسش « صدای معلم » آن است که این گونه اظهار نظرها که بوی دخالت در امور آموزش و پرورش را می دهد تا کی و کجا باید ادامه یابد ؟
اصل 57 از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصریح می کند :
" قواي حاكم در جمهوري اسلامي ايران عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجريه و قوه قضاييه كه زيرنظر ولايت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آينده اين قانون اعمال ميگردند. اين قوا مستقل از يكديگرند . "
« مرتضی تمجیدی » مدیر کل پیشین استان زنجان در این مورد می گوید : ( این جا )
" «مسئله مهم این است که انتخاب و انتصاب مسئولان ذیربط حق ذاتی و قانونی فرد مسئول محسوب میشود و فرقی نمیکند این انتصاب در چه سطح مدیریتی باشد. آن مدیر باید پاسخگو باشد و به همین خاطر باید استقلال در انتخاب و عمل را هم داشته باشد.
متأسفانه در سالهای اخیر نهادها، افراد و عوامل خارج از آموزش و پرورش سعی میکنند در فرآیند قانونی انتخاب مسئولان دخالت کنند و به جای تفکر به منافع ملی و استانی و حل مسائل جامعه به دنبال مسائل شخصی هستند و دنبال اینکه برای اطرافیان خود پست و جایگاهی کسب کنند.»
تمجیدی میگوید: «فشار میآورند و سعی میکنند خواستههای شخصیشان را اعمال کنند و متأسفانه در این بین برخی از نمایندگان مجلس بدون توجه به اصل تفکیک قوا که اصلی قانونی است سعی میکنند نظرات و افکار غیرمنطقی خودشان را با فشار و زور و روشهای خاص اعمال کنند.
متأسفانه در این بین باید به این موضوع اشاره کرد که در این شرایط مسئولان وزارتی و استانی هم دچار انفعال و استیصال هستند و گاهاً مسئولان استانی تشویق میشوند تن به خواستههای غیرقانونی برخی از نمایندگان بدهند.
این موضوع به یک فرهنگ تبدیل شده است و برخی نمایندگان در تمامی انتصابها از آبدارچی گرفته تا مدیر و معاون و مدیرکل دخالت میکنند و از اهرم استیضاح بهره لازم را میبرند در حالی که استیضاح وسیلهای است برای حذف وزیران ناکارآمد نه وسیلهای برای رسیدن به اهداف شخصی و به جایی رساندن اقوام و اطرافیان و آنهایی که در ستادهای انتخاباتی بودند.
به گفته این مدیر بازنشسته جای خالی مدیران شجاع و مستقل و کسانی که تسلیم این خواستهها نشوند در بین مدیران استانی و وزارتی خالی است و این مسئله باعث شده در عزل و نصبها همیشه ردپایی از نفوذ و دخالت کسانی دیده شود که مسئولیتی ندارند. از طرفی دیگر در نتیجه این دخالتها کسانی انتخاب می شوند که در درجات چهارم و پنجم مدیریتی قرار دارند. همه نمایندگان اعلام می کنند که دخالتی ندارند اما همه میدانند و دلایل و شواهدی وجود دارد که ثابت میکند از ابتدا در همه مسائل دخالت دارند.
وی ادامه میدهد: «جای گلایه وجود دارد که چرا آموزش و پرورش باید تسلیم این هیاهوها شود. اگر دخالتهای بیجای برخی نمایندگان یک روی سکه باشد روی دیگر آن ضعف برخی مدیران ستادی است که تسلیم این فضا میشوند. زمانی که در استان قبول مسئولیت کردم دوره قبلی مجلس بود. نمایندگان استان در دوره قبل تعامل بهتری با آموزش و پرورش داشتند و دخالتهای بسیار کمتری دیده میشد. وقتی مدیر کل شدم وزیر وقت دکتر فانی بود که کمتر اجازه دخالت به نمایندگان میداد. بعد از فانی، دکتر آشتیانی هم به استقلال آموزش و پرورش بها میداد اما در یکی دو سال اخیر میزان دخالتها بیشتر شده است.»
تمجیدی با ذکر این نکته که «امیدواریم حاکمیت قانونی را تصویب کند که مدیران بر اساس شایستگی انتخاب شوند و ثبات مدیریتی داشته باشند»، درباره علل بروز این رفتار از سوی نمایندگان میگوید: «شاید نیاز به آسیبشناسی داشته باشد و یک مطالعه فرهنگی بطلبد تا بتوان برای این دخالتها پاسخی علمی و قانعکننده داد. اما متأسفانه این وضعیت در سالهای اخیر رو به رشد بوده و عدهای با زدوبند بر سر کار آمدهاند و میخواهند همچنان جایگاه خود را داشته باشند و فکر میکنند اگر افرادی را که از اطرافیان خود هستند در مدیریت بگمارند دوره مسئولیتشان ادامه می یابد.» "
* نمایندگان مجلس مطابق قانون حق اظهار نظر در مورد همه امور را دارند اما آیا مرز میان " انتقاد " و " دخالت " تفکیک شده است ؟
آیا وزیر آموزش و پرورش حق عزل و نصب مدیران خود را ندارد ؟
در غیر این صورت ؛ پاسخ گویی چه شان و جایگاهی خواهد داشت ؟
داستان دخالت نمایندگان مجلس در عزل و نصب های آموزش و پرورش تا کی ادامه خواهد داشت ؟
پایان گزارش/
گروه اخبار/
خبرگزاری فارس لیست اعضای کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس شورای اسلامی مجلس یازدهم را منتشر کرد .
فارس گفته است ، احتمال تغییر جزیی در فهرست نهایی اعضا کمیسیون وجود دارد.
اسامی اعضای کمیسیون آموزش تحقیقات مجلس به شرح زیر است:
۱- اسفندیار اختیاری
۲- محمدمهدی زاهدی
۳- علیرضا زاکانی
۴- حبیبالله دهمرده
۵- علی کریمی
۶- علیرضا منادی
۷- اکبر احمدپور
۸- روحالله متفکرآزاد
۹-احمد نادری
۱۰-فرهاد بشیری
۱۱-احمدحسین فلاحی
۱۲-مهرداد ویس کرمی
۱۳-محمدرضا احمدی
۱۴-مهدی اسماعیلی
۱۵-مهدی روشنفکر
۱۶-زهره سادات لاجوردی
۱۷-سیدمحمد مولوی
۱۸- مسلم صالحی
۱۹-رضا حاجیپور
در این لیست « حمیدرضا حاجی بابایی » باز هم حضور ندارد .
« صدای معلم » در گزارش خود به تاریخ 8 خرداد از حاجی بابایی خواشته بود تا ریاست کمیسیون آموزش مجلس را بر عهده بگیرد . ( این جا )
در این گزارش آمده بود :
« صدای معلم » همچون دوره گذشته به حمیدرضا حاجی بابایی پیشنهاد می کند که با عضویت در کمیسیون آموزش و حتی تصدی ریاست آن تاثیر این کمیسیون را در مسائل آموزش و پرورش به صورت عملی و نه شعار نشان دهد .
شاید تلفیق ریاست فراکسیون فرهنگیان با رویکرد متفاوت از گذشته در کنار عضویت موثر در کمیسیون آموزش بتواند گامی در حل بحران ها و چالش های نظام آموزشی داشته باشد . "
پایان پیام/
گروه گزارش/
19 خرداد روابط عمومی دانشگاه فرهنگیان نوشت : ( این جا )
" اساتید و کارکنان حوزه ستادی این دانشگاه با قیام عمومی ملت آمریکا علیه ساختار حکومت و سیاست در این کشور و جنبش اجتماعی نفس در ایالات متحده آمریکا اعلام همبستگی کردند.
در مراسمی که در همین خصوص با حضور رئیس دانشگاه در جمع اساتید و کارکنان در محل محوطه سازمان مرکزی برگزار شد، دکتر حسین خنیفر با معرفی آمریکا به عنوان کشوری زیاده خواه تصریح کرد: آمریکا در سطح جهان هیچ دستاوردی نداشته است علت آن هم زیاده خواهی و سلطه طلبی این کشور بوده است که همچنان با نگاه خصمانه خود تصور میکند هنوز ابرقدرت است و میتواند سیاستهای خود را در سطح جهان خصوصا در جمع مردم مظلوم تحمیل کند.
رئیس دانشگاه، از اخلاق و خیرخواهی برای همنوع به عنوان مهم ترین مؤلفه اجتماعی یاد کرد و گفت: گستردهترین ارتباط انسان، ارتباط و تعامل با اعضای جامعه خویش است. متاسفانه این اصل در کشور آمریکا فراموش شده است.
این مقام مسئول، حمایت از مظلوم را وظیفه همگانی دانست و افزود: این تفکر بسیار عوامانه و غیر دینی است که فقط به خود توجه کنیم و نسبت به مشکلات مستضعفان جهان بی تفاوت باشیم.
وی، تاکید کرد: هرگاه برای گروهی از ملت ها زمینه قیام فراهم شده، به مبارزه با حکومت ظلم و جور پرداخته اند، و بسیاری از این مبارزه ها نتیجه اش پیروزی اهل حق بوده است. بنا بر کلام الهی در برابر نقشه دشمنان، خداوند چاره جو و پشتیبان اولیاى خویش است.
دکتر خنیفر، کشور ایران را جزء ده کشور آگاه سیاسی جهان ذکر و تصریح کرد: انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) در عمر 40 ساله خود دستاوردهای ارزشمندی در بخش های مختلف کسب کرد.
وی، در پایان ابراز امیدواری کرد: به برکت نام بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، مقاومت آحاد مردم، رشادت های شهدا و هدایت های حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) شاهد توفیق بیش از پیش کشورمان ایران باشیم."
انتظار این است فردی که ریاست یک مجموعه آکادمیک را بر عهده دارد " علمی " سخن گفته و می باید که گفته ها مستند و به روز باشند .
نخستین پرسش « صدای معلم » از حسین خنیفر آن است که ایشان بر پایه کدامین شواهد و مستندات حکم داده است که کشوری مانند آمریکا که بیشترین رشد اقتصادی در جهان را دارد هیچ دستاوردی نداشته است ؟
سایت بورس نیوز در این زمینه خبر می دهد : ( این جا )
" اقتصاد ایالات متحده آمریکا با وجود مشکلات و چالشهایی در سطح داخلی، هنوز یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیا است. میزان تولید ناخالص داخلی این کشور در سال ۲۰۱۹ در حدود ۲۱ تریلیون دلار آمریکا پیشبینی میشود. اقتصاد آمریکا ۲۰ درصد از درآمد کلی جهانی است.
اقتصاد در آمریکا، کاملا توسعه یافته و مبتنی بر سیستمهای پیشرفته تکنولوژیک است. اقتصاد آمریکا تحت سیطره شرکتهای خدماتگرا است که در زمینههای مختلفی از جمله فناوری، خدمات مالی و سرمایهگذاری، بخش سلامت و خرده فروشی فعالیت میکنند.
شرکتهای بزرگ آمریکایی، نقشی تاثیرگذار در اقتصاد جهانی دارند. بیش از ۵۰ شرکت از شرکتهای Fortune Global 500 از کشور ایالات متحده آمریکا هستند .
اقتصاد آمریکا برای رشد ۲.۵ درصدی در سال ۲۰۱۹ و ۱.۷ درصدی در سال ۲۰۲۰ برنامهریزی شده است. "
و اما نکته مهم و پرسش مهم تر از " رئیس دانشگاه فرهنگیان " آن است که ایشان بر پایه کدامین شواهد و مستندات علمی ایران را جزء ده کشور آگاه سیاسی جهان ذکر می کند ؟
میزان " آگاهی " افراد یک جامعه نسبت مستقیمی با میزان و سرانه مطالعه دارد .
آماری که در سال قبل یعنی 1398 ارائه شده است ؛ کشور " هند " بیشترین آمار مطالعه را به خود اختصاص داده است .
" بر اساس تحقیقات انجام شده و آمار منتشر شده، هند به صورت هفتگی و به طور متوسط 10 ساعت و 42 دقیقه مطالعه دارد. در واقع هند با این میزان مطالعه در رتبه اول این لیست قرار گرفته است. باید اشاره کنیم که هند با سطح سواد پایین از مطالعه بسیار بالایی برخوردار است و این میزان مطالعه مردم این کشور روز به روز رو به افزایش است. این آمار نشان می دهد که هندی ها علاقه زیادی به مطالعه و به طور کلی خواندن دارند و روزانه ساعاتی از وقت خود را مشغول مطالعه هستند. " ( این جا )
لیست کشورهایی با بیشترین آمار مطالعه در جهان
" گاردین " در سال 2016 10 کشور از باسواد ترین کشورهای جهان را معرفی کرده است :
و اما نکته ی آخر تاکید رئیس دانشگاه فرهنگیان بر اعلام همبستگی دانشگاه فرهنگیان با جنبش نفس در آمریکا است .
حسام شیخ محمدی عضو اسبق شورای نظارت بر وضعیت صنفی-رفاهی دانشگاه فرهنگیان در یادداشتی در « صدای معلم » چنین می نویسد : ( این جا )
" اگرچه این دانشگاه در بخش عمدهای از بودجه خود وابسته به وزارت آموزش و پرورش است و در قوانین اجرایی و دانشگاهی زیرنظام وزارت علوم، تحقیقات و فناوری محسوب می شود و در واقع می بایست مورد حمایت هر دو وزارتخانه مهم کشور باشد، اما محروم تر از دانشگاه های وابسته به تنها وزارت عتف یا وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به گذران امور می پردازد.
مطالبات دانشجویی و کنش های صنفی نیز در این دانشگاه از چارچوبی خاص خارج نمی شود و به جهت وابستگی شغلی محصلین این دانشگاه به قوه مجریه یعنی تعهد ۸ ساله ایشان به وزارت آموزش و پرورش و رصد از سوی گزینش ادارات کل آموزش و پرورش استان ها ، امکان ابتکار عمل و رساندن صدای خویش را همچون دیگر دانشگاه ها نداشته و ندارند.
امید است متانت و وجهه معلمی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان مورد سوء استفاده مقامات و مسئولین قرار نگیرد و حقوق اولیه ای همچون امکان تشکل یابی و آزادی برابر با دانشجویان دانشگاههای دیگر ، امکان انتخاب پوشش و نه الزام یک نوع پوشش خاص ، مقررات رفت و آمد برابر با دیگر دانشگاه ها ، بهره مندی از برترین اساتید کشور همچون نظام های تربیت معلم برتر در دنیا ، و مهمتر از همه تخصیص سرانه غذایی و رفاهی به دانشجویان انسان ساز این دانشگاه ، به سرعت برقرار گردد. و در نهایت با به کارگیری پشتیبانی های فراسازمانی و استفاده از ظرفیت های کشور در رفع مشکل برخورداری دانشجومعلمان از فضاهای آموزشی، پژوهشی، ورزشی، خوابگاهی و غذاخوری در شان دانشجویان دانشگاه همت بگمارند و محدودیت تک جنسیتی بود نیز با ساخت مراکز جامع تربیت معلم در استان ها مرتفع گردد... "
پرسش مهم " صدای معلم " آن است که آیا دانشجو معلمان در این دانشگاه حتی بر اساس همان منشورهای تدوین شده در داخل دانشگاه و نیز منشور حقوق شهروندی ، در کمال آزادی و بدون ترس از سوی نهادهایی مانند گزینش ، حراست و... می توانند حرف های خود را در تریبون این دانشگاه و سایر رسانه ها بزنند ؟
آیا امکان " نفس کشیدن " برای منتقدان این دانشگاه فراهم است ؟
آیا آقای خنیفر بیانیه موهن و تهدید آمیز خود به عنوان رئیس دانشگاه فرهنگیان در مورد مکتوبات خدیجه گلینمقدم معاون مدیرکل آموزش و پژوهش این دانشگاه که در صفحه شحصی خود نوشته بود را فراموش کرده است ؟! ( این جا ) و ( این جا )
کسی که تحمل انتقاد یک شهروند آن هم در صفحه شخصی خود و نه در تریبون دانشگاه را ندارد ؛ چگونه می تواند با جنبشی در آن سوی مرزها اعلام همبستگی کند ؟
آیا این مواضع واقعا بر مبنای صداقت و واقعیت هستند ؟
این در حالی است که علی رغم محکومیت این عمل نزد حوزه عمومی و واکنش کنش گران نه رئیس دانشگاه فرهنگیان و نه هیات رئیسه بابت آن بیانیه هیچ گاه عذرخواهی نکردند ! ( این جا )
( به دستور شهردار واشنگتن شعار "زندگی سیاهان مهم است"( Black Lives Matter) در کف یکی از خیابان های اطراف کاخ سفید نوشته شد. )
پایان گزارش/
( صحنه ای از برخورد پلیس آمریکا با تظاهرکنندگان! )
گروه اخبار/
« محمود بهشتی لنگرودی » فعال صنفی و عضو کانون صنفی معلمان امروز دوشنبه 19 خرداد از زندان اوین به مرخصی آمد .
او به دلیل فعالیت های صنفی خود به ۵ سال حبس محکوم شده و از تاریخ ۲۱ شهریور ۹۶ به دلیل این حکم زندانی است. بهشتی از زمان تإسیس کانون صنفی معلمان ایران در سال ۱۳۷۸ عضو این کانون بوده و مدتی نیز سخنگوی این تشکل صنفی بوده است.
به گفته نزدیکان وی ؛ مرخصی ایشان متصل به آزادی است .
در حال حاضر ، « اسماعیل عبدی » ، « محمد حبیبی » و « نجات بهرامی » در زندان به سر می برند .
چندی پیش وزیر آموزش و پرورش در نشست رسانه ای با خبرنگاران و در پاسخ به پرسش و انتقاد « صدای معلم » گفت که حکم اخراج آقای حبیبی از آموزش و پرورش شکسته شده و اصلاح گردیده است . ( این جا )
پایان پیام/
از دوره اول صفويه که حوزه عمومي در جهان شکل گرفت ، مردم ايران پيشتاز بودند . آيا نسل کنوني ، نبايد جهت جلوگيري از اتميزه شدن جامعه تلاش کند ؟
نقش و مسئوليت شهروندان در مشارکت اجتماعي چيست ؟
در اين گفت و گو ( تحليل ريشه هاي حوزه عمومي ) عمدتأ از دوران باستان تا 300 سال قبل و نيم قرن گذشته متمرکز مي شويم .
پيش درآمد و مقدمه :
مدیرکل دفتر آموزش، ترویج تحقیقات وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی معتقد است با رشد صنعتی شدن جوامع و انتقال جمعیت عشایر و روستایی به شهرها ساختارهای اجتماعی سنتی که مردم را درقالب تشکلهای اجتماعی در بر میگرفت، فروپاشیده است. رستمی میگوید: «باز تعریف ساختارهای اجتماعی جدید در کلانشهرها شیوههای نوین ارتباطات اجتماعی را شکل داد که از آن تحت عنوان سرمایه اجتماعی نام بردند.
روانشناسان مي گويند :
خشونت هاي سياسي ، همچنين مصيبت هاي اجتماعي و طبيعي پي در پي در دهه هاي گذشته ، جامعه ايران از نظر رواني به بحران فرو برده و اميد در جوانان را به حداقل رسانده است .
از زبان تحليل گران داخلي و خارجي ، کنشگران مدني ، هنرمندان ، ورزشکاران ، عموم ِ مردم در کوچه و خيابان و... با اشاره وقايع چند سال اخير و .....بار ها و بارها شنيده ايم :
"مردم از سياست دلزده شده اند "
با فرض پذيرش اين گزاره ، به تحليل ِ وظايف و مسئوليت هاي شهروندان در حوزه عمومي و نهاد هاي مدني مي پردازم .( در گفت و گوي مجازي ذيل )
منابع اين ياد داشت در ابتداي هر قسمت مشخص شده است . وقتي شماره افزايش مي يابد منبع تغيير يافته است .
پرسش کننده :
در بخش پاياني بررسي سيل نوروز ( اينجا ) 1398 با اشاره به حوزه عمومي ( امر اجتماعي ) خانه هاي دوام و ايمني شهر تهران گفتيد :
اميد است شهروندان عزيز و گرامي به ويژه فرهنگيان فرهيخته ( گروه مرجع ) پس از پيوستن به پويش شهر آماده ، در سايه آگاهي از آنچه در دنيا مي گذرد ، در خلق آنچه بايد اتفاق بيفتد نقش آفريني کنند !
بزرگ فکر کنند، خُرد عمل کنند!
در اين راه سترگ :
کاهش اختلاف و فاصله بين "چگونه مي توان شهر ها را تاب آور نمود ؟ " (نگاه جهاني )
با
"شهر آماده "
( عملکرد منطقه اي )
رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي
و
نهادهاي مدني به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين نقش بسزايي بر عهده دارند !
بزرگ فکر کنيد، خُرد عمل کنيد!
در اين گفت و گو مي خواهيم به حوزه عمومي ( امر اجتماعي ) بپردازيم .
خلاصه بخش هاي فبل :
عمده ترين ريشه هاي عقيم ماندن حوزه عمومي در ايران ، اجتماعي مي باشد نه سياسي( 1 )
در اين گفت و گو ( تحليل ريشه هاي حوزه عمومي ) عمدتأ از دوران باستان تا 300 سال قبل و نيم قرن گذشته متمرکز مي شويم .
حوزه عمومی یک امکان یا یک وضعیت است تا یک ساخت نهادی. زمانی که شهروندان درباره مسایل مورد علاقه خود و منافع عمومی به گونه ای آزاد و بدون قید و بند – یعنی با تضمین آزادی اجتماعات و انجمن ها، آزادی بیان و چاپ و نشر افکارشان – با یکدیگر مشورت و کنکاش می کنند، در واقع به صورت یک پیکره عمومی عمل می کنند.
هابرماس تاکید میکند باید از انواع حوزه عمومی نام برد. وی در مطالعات خود به حوزه عمومی سیاسی، حوزه عمومی اقتصادی، حوزه عمومی اجتماعی و حوزه عمومی فرهنگی و ادبی اشاره کرده و معتقد است که فضای گفتوگو و نقد را نمی توان به حوزه سیاست محدود کرد.
عدم توجه به پیشینه تاریخی " حوزه عمومي " سبب شده است تا اکثر مطالعات در این حوزه بر اساس رویکردهای هنجاری و تجویزی، موانع جدی بر سر راه شکلگیری حوزه عمومی در ایران را در ساخت سیاسی جست و جو کنند و آن را به مثابه حقی اجتماعی از دولت و نظام سیاسی مطالبه کنند؛ در حالی که دموکراسی در غرب بر عکس از دل حوزه عمومی بیرون آمد.
( به دستور شهردار واشنگتن شعار "زندگی سیاهان مهم است"( Black Lives Matter) در کف یکی از خیابان های اطراف کاخ سفید نوشته شد. )
تحلیل نهایی آن است که شکل نگرفتن حوزه عمومی در ایران بنیانی اجتماعی دارد.
اکثريت مردم ِ ايران ( طي قرن هاي متمادي ) از دولت ها انتظار بسط و گسترش دموکراسي را داشته و مسئوليت خود را به کلي فراموش کرده بي عملي کامل را پيشه کرده اند .
مهمترین دلیل ناتوانی حوزه عمومی در مواجهه با استبداد سیاسی را باید در ساخت اجتماعی جامعه ایران جست و جو کرد.
این موضع که تغییرات جدید در شیوه زیستی و فکری ایرانیان ناشی از جهانی شدن ارتباطات تا چه حد قادر خواهد بود بنیانهای گسترش حوزه عمومی را فراهم سازد، به بررسیهای دقیقتر نیازمند است.
اقتدارگرایی ...ویژگی مشترک نظامهای سیاسی در ایران بوده است. از زمانی که نخستین پادشاهی های بزرگ در این سرزمین پا گرفتند تا قرون متمادی پس از آن ساخت سیاسی در ایران اقتدارگرا بوده است. در این مقاله برای پاسخ به این پرسش مهم که چرا اقتدارگرایی در ایران در این مدت با وجود تحولات متعدد داخلی، منطقه ای و جهانی به صورت مداوم تکرار شده به متغیر فرهنگ سیاسی اشاره گردید.
فرهنگ سیاسی ایران با دارابودن یک ویژگی اساسی یعنی نبود فردیت همراه با دیگر ویژگیهایی عاملی شده تا ساخت سیاسی اقتدارگرا در ایران به صورت چرخهای که همایون کاتوزیان آن را چرخه ی استبداد نام می نهد تکرار شود. فردیتی که نبودش خود معلول ساخت اقتدارگرای خانواده ی ایرانی و ... است.
از نظر فراستخواه :
ما به کنشگران اجتماعی و مدنی نیاز داریم که شرایط فعالیتهای محلی و مردم نهاد را ایجاد کنند. مثال دم دستی اش این است؛ شما در ساختمان یا محلهای که زندگی میکنید به یکی دو نفر کنشگر احتیاج دارید تا اوضاع ساختمان یا محله تان را سروسامان دهند. من فکر میکنم یک دومینوی بدبختی برای ما ایجاد شده که ما باید آن را تبدیل به دومینوی خوشبختی کنیم.
هر امری در جای خود وجود داشته باشد، امر اجتماعی، امر حرفهای، امر مدنی، امر محلی، امر شهری، امر سازمانهای تخصصی، امر مدارس و..... همگی باید زنده بشوند و از زیر یوغ امر سیاسی بیرون بیایند. در ایران یک «همبستگی اقتضایی» وجود دارد؛ یعنی در صورتی که اقتضا شود مردم مشارکت میکنند و همبستگی ایجاد میشود؛ مثلاً برای کمک به زلزله زدگان یک منطقه ولی چون بسترسازی و سازماندهی مناسبی برای این همبستگیها انجام نمیدهیم و تشویق نمیشوند، بعد از رفع یک حادثه باز این همبستگی از بین میرود و هرکسی میرود سراغ زندگی خودش.یکی دیگر از مواردی که در سیستم مدیریتی ما وجود دارد این است که مدیران ما به سیستمهای مدیریتی دنیا توجه ندارند.
علت اینکه می گویم این جامعه هنوز امید دارد تلاشی است که مردم میکنند و رنجی که میبرند وگرنه اصلاً مردم امیدی به شرایط نداشتند و با خودشان میگفتند شرایط همین است و کاری نمیتوان کرد. علت این همه تنش و اینکه مردم آرام نمیگیرند همین امیدی است که مردم برای بهبود اوضاع دارند. موقعی ما به امید پایدار می رسیم که هرکسی قدمی بردارد، مشارکت کند و در کنارش ساختارها را هم اصلاح کنیم و به جای اینکه فقط به تاریکیها نفرین بفرستیم، شمعی روشن کنیم.
درس تاريخ آن است که از تکرار وقايع هولناک جلوگيري شود!
به زبان ساده باید گفت جهان زیست ایرانی یعنی افتخار به گذشته کهن و درخشان ایران در سایه ایمان و باور قلبی به اصول و ارزش های اسلامی برای تعامل منطقی و برقرای روابط عقلانی با جهان و زندگي مدرن .
تجربه کشورهای توسعه یافته در ترکیب سه عنصر هویت تاریخی، باور دینی و الزامات حیات مدرن ما را امیدوار می سازد تا با نوعی خوش بینی به آینده ای بیندیشیم که از راه ِ به کارگیری کنش ارتباطی و پای بندی به بیناذهنیت اجتماعی و فرهنگی به یک جهان زیست انحصاری برای ایران و ایرانی دست یابیم .
در حال حاضر با توجه به حضور پر رنگ برخی لایه های اجتماعی و تشکل های مدنی همانند بازار و روحانیت سنتی ، تجار ، صنعتگران و فعالان مدرن ، طبقه متوسط، نهادها و سازمان های نیمه دولتی، NGO ها ، جنبش های اجتماعی جدید و.... در کنار تحولات فضای مجازی می توان حوزه عمومی ایران را « یک حوزه عمومی در حال توسعه یا در حال گذار به مدرنیته » نام نهاد.
به هر روی حوزه عمومیِ مد نظر هابرماس اندک اندک در ایران در حال نُضج گیری است زیرا قلمرو تصدی گری دولت به تدریج در حوزه های گوناگون به ویژه اقتصاد و تا حدودی فرهنگ و آموزش در حال کوچک شدن است و مطالبات اجتماعی و سیاسی مردم نیز در حال گسترش است حتی اگر فرصت برای مطالبه آن فراهم نباشد .
می توان از طریق کاربست رویکرد بینا ذهنی هابرماس و تعمیق نهادهای حوزه عمومی در جامعه امروزین ایران، بسیاری از مسائل و معضلات سیاسی را حل و فصل نمود.
هدف نهایی برقراری دیالوگ مورد نظر هابرماس در حوزه عمومی تفاهم و به صورت ضمنی و در نهایت تعامل{ ملت با دولت} است .
***
قسمت پنجم ( قسمت پاياني ) :
حقوق نهادین شهروندی و مشارکت سیاسی (راهجوی توسعۀ سیاسی ) ( 5 )
نوع مقاله: مقاله پژوهشی نویسندگان عبدالرحمن عالم (استاد گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران )
و احد نوری اصل (دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه رازی کرمانشاه )
پرسش کننده :
با توجه به طولاني شدن مطالب فوق ، به نتيجه گيري مقاله ي پژوهشي حقوق نهادین شهروندی و مشارکت سیاسی (راهجوی توسعۀ سیاسی ) اکتفا کنيد .
پاسخ دهنده :
شما باتوجه به مطالعه مقاله فوق الذکر و نتيجه گيري آن ، پرسش کنيد تا حقير پاسخ بدهم .
پرسش کننده :
يک جامعه براي دستيابي به توسعه سياسي ، علاوه بر نظام سياسي دموکراتيک به چه چيزي ديگري نياز دارد ؟
پاسخ دهنده : ( 5 )
يک جامعه براي دستيابي به توسعه سياسي ، نه تنها نيازمند نظام سياسي دموکراتيک است که در آن حقوق شهروندان رعايت شود ، بلکه به افرادي فعال در عرصه ي سياسي نياز دارد .
اين افراد فعال که در يک بستر از فرهنگ سياسي مشارکتي قرار مي گيرند ، بايد دست کم در يک جامعه از حداکثري حداقلي برخوردار باشند تا بتوانند بقيه جامعه را نيز با خود همسو کنند .
پرسش کننده :
حقوق شهروندي بر نظام سياسي مقدم است ؟ يا نظام سياسي بر حقوق شهروندي مقدم است ؟
پاسخ دهنده : ( 5 )
زماني که افراد فعال سياسي در جامعه در تعامل با ساختار دموکراتيک ، با متقدم دانستن حقوق شهروندان بر نظام سياسي قرار گرفتند مي توانند در بستر فرهنگ سياسي مشارکتي به شگل گيري يک نظام دموکراتيک در جامعه ياري رسانند .
اما در نبود افراد فعال براي مشارکت سياسي و نبود نظام سياسي که در آن حقوق شهروندان رعايت شود ، ما داراي فرهنگ سياسي تبعي يا انقيادي خواهيم بود که مشارکت سياسي نه تنها بسيار دشوار خواهد بود ، بلکه سبب خواهد شد که جامعه از رسيدن به حداقلي از توسعه سياسي باز بماند .
برونداد چنين شرايطي در عرصه ي نظام سياسي را مي توان نظام هاي اقتدار گرا و تماميت خواه دانست که نه تنها خود نتيجه ي وضعيتي اند که توضيح داده شد ، بلکه در تشديد اين وضعيت براي تثبيت جايگاه قدرت خود تلاش خواهند کرد .
به عبارت ديگر :
ناقوس ها براي ما به صدا در آمده اند !
برشاخه نشستگان ، بن را نمي بند !
از دوره اول صفويه که حوزه عمومي در جهان شکل گرفت ، مردم ايران پيشتاز بودند !
نسل کنوني ، بايد جهت جلوگيري از اتميزه شدن جامعه تلاش کند !
نقش و مسئوليت شهروندان در مشارکت اجتماعي تقويت حوزه هاي عمومي است !
در اين گفت و گو ( تحليل ريشه هاي حوزه عمومي ) عمدتأ از دوران باستان تا 300 سال قبل و نيم قرن گذشته را بررسي کرديم تا رهگشاي آينده باشد .
پايان گفت و گو .
منابع :
(1 ) از همزمانی ظهور حوزه عمومی در ایران و غرب تا موانع اجتماعی - سیاسی گسترش آن در ایران
نویسنده
هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
http://www.jsi-isa.ir/article_21059.htm
( 2) فرهنگ سیاسی، فردیت و بازتولید اقتدارگرایی در ایران
نویسندگان
http://psq.kiau.ac.ir/article_529186.html
( 3) تار نماي وزين " گروه صداي معلم "
مقصود فراستخواه :
امر اجتماعی در ایران مغلوب امر سیاسی شده است؛ ما باید از غلبه امر سیاسی خلاص شویم
( 4 ) بررسی رابطه چرخش زبانی با اندیشه انتقادی هابرماس و کاربست آن در نهاد حوزه عمومیِ ایرانی
دانشگاه مازندران : حسین دوست محمدی محمد تقی قزلسفلی 1396
( 5 ) حقوق نهادين شهروندي و مشارکت سياسي ( راهجويي توسعه سياسي )
فصلنامه سياست ، مجله دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران ، دوره 49 ، شماره 1 بهار 1397 ، صفحات 145-127
نوع مقاله: مقاله پژوهشی نویسندگان عبدالرحمن عالم (استاد گروه علوم سیاسی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ) و احد نوری اصل (دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه رازی کرمانشاه )
https://jpq.ut.ac.ir/article_70950.html
اخیرا سید صفدر حسینی از فعالان فرهنگی اجتماعی خرمدره از سوی مدیر کل آموزش و پرورش زنجان به عنوان مدیر آموزش و پرورش خرمدره منصوب و قبل از تشکیل مجلس جدید معارفه شده است. ظاهرأ آقای شجاعی نماینده منتخب منطقه پس از روی کار آمدنش به بهانه عدم مشورت با ایشان ساز مخالفت با مدیر جدید آموزش و پرورش زده و برای پیشبرد کارش به استاندار و وزارت فشار می آورد تا مدیر جدیدالمنصوب عزل و نیروهای نزدیک به ستادش را جایگزین وی نماید.
از منظری حساسیت این نماینده نسبت به تحولات آموزش و پرورش منطقه استحفاظی خویش ستودنی است، ولی با توجه به این که ریشه های انتصاب به قبل از عید مربوط است، لذا بهتر است آقای شجاعی به جای تفکر تعویض افراد به ایده تغییر ، بهبود و ارتقای رویکردها متمرکز گردد، چون همیشه تغییر همراه با تعویض مدیران صورت نمی گیرد.
از طرفی با توجه به اصل تفکیک قوای سه گانه انتصابات اداری در حیطه کاری دولت بوده و سایر قوا بیشتر نقش نظارتی دارند، هر چند در مناطق کوچکتر این مرزها خاکستری بوده و تداخل مسئولیتها کاملا مشهود است.
از نمایندگان جدید مجلس خاصه آقای شجاعی انتظار می رود انرژی خود را روی حل و فصل مشکلات منطقه خود مصروف نمایند و برنامه و نقشه راهی (با مشارکت سایر نمایندگان استان، مدیریت عالی و نخبگان فکری و ابزاری) برای توسعه منطقه و استان ترسیم نمایند و در انتخاب مدیران مناطق خود به جای نگاه جناحی و همچنین رویکرد سیاسی به کارآمدی و توانمندی افراد فوکوس نمایند.
شایان ذکر است که سید صفدر حسینی دارنده دکترای مدیریت استراتژیک، چهره ای علمی و اجرایی، از ذخایر آموزش و پرورش منطقه و از رزمندگان سرافراز دفاع مقدس استان می باشند.
بیانیه فرهنگیان شهرهای ابهر و خرم دره
بسیار خرسندیم که دوست فرهیخته و عالم آقای دکتر صفدر حسینی خرم به سمت رییس آموزش و پرورش شهرستان خرم دره منصوب گردیده اند. سالها خدمت صادقانه در حوزه های آموزشی ابهر و خرم دره با رویکردی دلسوزانه از ایشان شخصیتی تاثیر گذار در اذهان شاگردان و همکاران به یادگار نهاده است.
این انتصاب شایسته را به اولیای بزرگوار و دانش آموزان آینده ساز شهرستان خرم دره تبریک عرض می نماییم و توفیق ایشان را در خدمت به نهاد تعلیم و تربیت بر مدار برنامه های دولت تدبیر و امید از درگاه الهی خواهانیم.
(جمعی از فرهنگیان شهرستانهای ابهر و خرم دره)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
پس از شروع به کار مجلس یازدهم ، محمدباقر قالیباف رئیس این مجلس در نخستین نطق پیش از دستور خود گفت :
" الگوی مدیریتی دستگاههای اجرایی ناکارآمد است و مجلس با دولت منطقی و انقلابی خواهد بود.
او گفت "اکنون که مجلس در آغاز راه خود قرار دارد، آنچه شرایط را خطرناک تر میکند، الگوی مدیریتی دستگاه اجرایی کشور است، که علاوه بر ناکارآمدی و آشفتگی مدیریتی، و تمرکز بر نگاه به بیرون، به بسیاری از اصول و مولفههای الگوی مدیریت جهادی نیز باور ندارد".
در این زمینه لازم است به برخی تجارب زیسته خود در اوان دانشجویی خود اشاره کنم .
اواسط دهه 1370 در یکی از جلسات دفاع از پایان نامه توسط یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی در دانشگاه تهران شرکت کرده بودم .
به نظرم ؛ استاد راهنما دکتر سیدمحمد میرکمالی و استاد داور دکتر قنادان بودند .
در میانه سخنان و دفاع این دانشجو بحثی میان این دو استاد شکل گرفت .
آقای میرکمالی که خود " مدیریت اسلامی " را تدریس می کرد تعریف خاصی از این علم ارائه کرده بود .
ایشان آن موقع مدیریت را فرآیند کار کردن با مردم برای خدا تعریف می کرد .
قنادان بر خلاف ایشان می گفت که مدیریت به عنوان یک علم ، اسلامی و غیراسلامی ندارد .
در این زمینه به مدیریت در کشورهایی مانند ژاپن اشاره می کرد که از نظر موفقیت قابل مقایسه با ما و حتی سایر کشورهای اسلامی نبودند .
در واقع این ها همگی بر مبنای مفروضات و اصول " علم " بنا شده اند و این اصول نیز مشترک بوده و از قواعد مشخصی دارند .
مدیریت اگر در معنای واقعی و علمی آن پیاده شود نتایج روشن و قابل اندازه گیری برای هر سازمانی خواهد داشت . اگر نهادهایی مانند مجلس ، کمیسیون های ذی ربط و... می خواهند در این زمینه کاری کنند ، " سواد رسانه ای " را در مفهوم علمی و بنیادین آن در جامعه گسترش و فرهنگ سازی کنند .
این ها مسائلی هستند که در " الفبای مدیریت " نهفته هستند .
اگر مدیران و تصمیم گیرندگان یک سازمان به این اصول عمل نکنند و سلایق و نگاه های خود را به جای " اصول مدیریت " جا بزنند در نهایت آن سازمان دچار " ناکارآمدی " خواهد شد .
حال پرسش از رئیس جدید مجلس آن است که این الگوی ناکارآمد فقط در دستگاه های اجرایی جریان دارد و سایر قوا و ارکان نظام در کارآمدی کامل به سر می برند ؟
آیا " مدیریت علمی و کارآمد " بر همان مجلس و یا قوه مقننه در تمام ابعاد حکمفرماست ؟
منطقی بود بر اساس اصل " خود انتقادی " و " خود ارزیابی " آقای قالیباف این انتقاد را از خود و مجموعه اش شروع می کرد .
بدون تردید اگر مجلس در این 4 دهه دارای ساختار کارآمد بود به وظایف مصرح خویش در قانون اساسی عمل می کرد شاید وضعیت با الان تفاوت بسیار زیادی داشت .
اما در جامعه معمولا رسم بر آن است که کسی و یا جریانی خود را معیوب و یا دچار مشکل نمی د اند و بسیاری به بیماری توهم و خودشیفتگی دچار هستند .
در این زمینه لازم است به واقعیت هایی اشاره کرد .
ایسنا می نویسد : ( این جا )
" هر روز جلسه مجلس، چقدر میارزد؟
چنین اتفاقهایی در کنار موارد مشابه آن، میتواند بهانهای باشد برای نگاه به فعالیت مجلس و بررسی اینکه هر جلسه علنی مجلس چقدر هزینه در بردارد. این مقیاس از آن جهت است که شاید کمتر بتوان متر و معیار مشخصی برای جلسات غیرعلنی پیدا کرد. به همین جهت بنای این گزارش، صرفا جلسات علنی مجلس است. کما اینکه پیش از این نیز یکی از نمایندگان مجلس به دلیل تاخیر در برگزاری جلسه علنی عنوان کرده بود که «باید ببینیم هر دقیقه مجلس علنی چقدر هزینه دارد».
تاخیر در آغاز جلسه، پرداختن به موضوعات فرعی به جای اصلی و طرح مسائلی که شاید در درجه کمتر اهمیت باشد، همگی از انتقادهایی است که بسیاری از کارشناسان به عملکرد مجلس دارند. آن طور که پیش از این خبرگزاری تسنیم اعلام کرده بود، هزینه هر یک دقیقه از جلسات علنی مجلس، ۱۷.۸ میلیون تومان و هر یک ساعت، ۱.۶ میلیارد تومان است. این آمار که مربوط به سال ۹۳ است، با احتساب برگزاری ۲۸ هزار و ۵۰۱ دقیقه جلسه علنی محاسبه شده است.
اگر با احتساب تورم ۲۲ درصدی ۸ ماهه ۹۷ بخواهیم این آمار را بهروز کنیم، رقمی در حدود ۲۱.۷ میلیون تومان برای هر یک دقیقه و ۱.۳ میلیارد تومان برای هر یک ساعت جلسه علنی مجلس به دست میآید؛ یعنی مجلس برای هر یک روزی که جلسه علنی برگزار میکند، با محاسبه میانگین ۴ ساعت برای هر جلسه غیرعلنی در روز، رقمی در حدود ۵.۲ میلیارد تومان هزینه میکند. حالا اگر قرار باشد جلساتی از این قبیل یا جلسات غیرعلنی به موضوعهای فرعی و یا حاشیهای همچون مساله نماینده سراوان بپردازد، مشخص نیست چقدر از این هزینهها هر ساله هدر میرود.
در کنار این مسئله، پیشتر نیز بحثهایی درباره کاهش تعداد جلسات علنی مجلس از سه روز در هفته به دو روز نیز مطرح شد که راه به جایی نبرد. به طور مثال عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان پیشنهاد کم کردن تعداد روزهای مجلس و به تبع آن، کم شدن روزهای فعالیت مجلس را داده بود. حتی ارقام محاسبه شده با تورم سال جاری، بازهم کمتر از رقمی است که سال ۹۵، فلاحتپیشه نماینده مجلس گفته بود: «هر دقیقه اداره مجلس، ۳۰۰ میلیون تومان هزینه دارد.» او در این اظهارنظر گفته بود که چرا باید وقت پارلمان هدر رود. ( 1 )
این خبرگزاری در ادامه می افزاید :
" با توجه به قربانی شدن ۴ دانشآموز در زمستان امسال و توجه دوبارهای که به بحث استاندارد بودن سیستم گرمایشی شد، میتوان همین بودجه را با بودجه موردنیاز برای تجهیز مدارس به سیستم گرمایشی مقایسه کرد.
آن طور که رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس سال گذشته اعلام کرده بود، سیستم گرمایشی ۸۳ هزار کلاس درس «غیراستاندارد» است. از طرفی همان طور که در گزارش اشاره شد، هر روز جلسه علنی در مجلس ۵.۲ میلیارد تومان هزینه دارد، یعنی اگر هر یک بخاری که برای هر کلاس درسی نیاز است را ۳۰۰ هزار تومان در نظر بگیریم، با تعطیل یا لغو هر یک روز جلسه علنی مجلس میتوان بیش از ۱۷ هزار کلاس درسی را به سیستم گرمایشی مجهز کرد.
در مجموع ۸۳ هزار کلاس سیستم گرمایشی استاندارد ندارند؛ یعنی اگر هر یک روز لغو جلسه علنی مجلس، منجر به تامین سیستم گرمایشی برای ۱۷ هزار کلاس درس شود، در این صورت با کمتر از ۵ روز میتوان کل کمبود سیستم گرمایشی استاندارد را برای کلاسهای درسی کشور جبران کرد."
حال باید از رئیس مجلس پرسش کرد که آیا واقعا حضور مجلس و کارکرهای آن چه تاثیری در بهبود و ارتقای وضعیت موجود خواهد داشت پیش از آن که بخواهد " دیگران " را در جایگاه " متهم " متهم به ناکارآمدی نماید ؟!
به نظر نگارنده ؛ اگر آقای قالیباف صداقت داشت و قصد بر اعتماد سازی بود باید این گونه عنوان می کرد که الگوی مدیریت و حکمرانی در همه نهادها و قوا ناکارآمد و آشفته است .
این گونه برخوردها سیاسی است و نمی تواند موجب جلب اعتماد مردم شود . مهم ترین دلیل برای این مدعا کاهش بی سابقه و تاریخی مشارکت مردم در این دوره از انتخابات مجلس بود .
پرسش دیگر در مورد " الگوی " منطقی – انقلابی " است .
رابطه فلسفی و وجوبی میان دو تفکر منطقی با تفکر انقلابی چیست ؟
و آیا اساسا این دو سنخیتی با هم داشته و قابل جمع هستند ؟
آقای قالیباف که از الگوی مدیریت جهادی می گوید ؛ آیا تاکنون به سامانه هایی مانند 137 که در زمان مدیریت ایشان افتتاح شد نظری افکنده اند که ببینند این سامانه ها چقدر بی خاصیت و روزمره شده و بوروکراسی مزمن و زائد بر آن ها حاکم شده است ؟ ( این جا )
به نظر می رسد راه اندازی این سامانه بخش هایی مانند روابط عمومی ، بازرسی و... را نیز کاملا بی اثر و خنثی کرده است .
آیا معنای مدیریت جهادی این است ؟!
حرف هایی که آقای قالیباف در مقام " رئیس قوه قانون گذاری " می زند تا چه مبنای حقوقی داشته و اساسا با کدامین تعاریف و ادبیات مدیریتی پذیرفته شده در دنیای مدرن و توسعه یافته سازگاری دارد ؟
و اما بخش دوم و اصلی این مقال اشاره به اولویت های فرهنگی از نظر رئیس مجلس و یکی از نمایندگان تازه راه یافته به مجلس است .
قالیباف در نشست علنی مجلسی یکشنبه 11 خرداد می گوید :
" موضوع دیگر که اهمیت فراوان دارد، مقوله فرهنگ است. فرهنگ، همیشه از مهمترین اولویت ها بوده، اما با آن برخورد شعاری شده است. مجلس یازدهم، تقویت نهاد خانواده و ترویج و تقویت فرهنگ و سبک زندگی اسلامی- ایرانی را در برابر سبک زندگی غربی مورد اولویت اصلی خود قرار می دهد و اجرایی شدن سند تحوّل آموزش و پرورش و اصلاح و تقویت کمّی و کیفی رسانه ملّی را پیگیری خواهد کرد.
همچنین تلاش خواهیم کرد با شتاب دادن به روند شکل گیری شبکه ملّی اطلاعات و نظارت دقیق بر عملکرد مسئولین این حوزه، ضمن قانون مندسازی فضای مجازی، دستگاه های مسئول را مکلّف کنیم، که با بهترین کیفیت ممکن، خدمات زیرساختی و محتوایی در حوزه فضای مجازی را، به مردم عرضه کنند. "
محمد سبزی دیگر نماینده این مجلس در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری خانهملت می گوید :
" اولویت فرهنگی مجلس یازدهم رسیدگی و ساماندهی آسیبهای فضای مجازی است. پرسش این است که چه می شود که روحیه های " جهادی " به تدریج جای خود را دوباره به بوروکراسی اداری می دهند ؟
منتخب مردم ساوه و زرندیه با بیان اینکه ولنگاری موجود در فضای مجازی امروز در حال لطمه زدن به فرهنگ غنی ایرانی اسلامی کشور است، ادامه داد: چنانچه کنترل و مراقبتهای لازم در این فضا صورت نگیرد، نسلهای جدید با تهاجم فرهنگی مواجه و برای کشور مشکلآفرین خواهد شد.
وی ضمن برشمردن فرصتها و مزیتهای مهم فضای مجازی، عنوان کرد: در شرایط فعلی شیوع ویروس کرونا موجب مراجعه بیشتر مردم به فضای مجازی و اینترنت شده است لذا این فضا به مراقبتها و کنترل بیشتری دارد.
سبزی با انتقاد از عملکرد مسئولان دولتی، یادآور شد: دولت برنامهای برای ساماندهی فضای مجازی ندارد و همین سبب تشدید ولنگاری در فضای مجازی شده است.
این منتخب مردم در مجلس یازدهم تأکید کرد: در عین حال موافق تقویت زیرساختها در فضای مجازی برای رونق گرفتن کسب و کارهای مجازی و پیشبرد اهداف آموزشی در این فضا هستیم که همه این موارد باید در یک برنامه جامع پیش برود."
در این زمینه پرسشی که مطرح می شود این است که اصولا از نگاه این افراد ، " فرهنگ " چگونه تعریف می شود ؟
قالیباف حرف جدیدی حداقل در حوزه " آموزش و پرورش " ندارد چرا که تنها برنامه اش اجرای سند تحول بنیادین است که حدود یک دهه از ابلاغ آن برای اجرا می گذرد و به اذعان مسئولان تنها 30 درصد آن اجرایی شده است و در جدیدترین اظهار نظر ، حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش در نشسستی که اخیرا با فرهنگیان منتحب در مجلس یازدهم داشته است گفته است :
" بودجه کافی برای تحقق سند تحول بنیادین آموزش و پرورش وجود ندارد و اعتباری به این سند تخصیص داده نشده است. "
بیش از ۸۳ درصد (۲۳۰ نفر) از ۲۷۶ نماینده منتخب در مجلس یازدهم را اصولگرایان تشکیل می دهند .
صاحبان و طرفداران این طیف فکری بیش از 4 دهه است که مهم ترین نهادهای فرهنگی را در اختیار دارند .
یکی از مهم ترین این نهادها که اختیار قانون گذاری دارد و حتی شان بالاتری در این مورد از مجلس شورای اسلامی دارد ، " شورای عالی انقلاب فرهنگی " است .
شورای فرهنگی عمومی کشور هم از این مقوله است .
" امور تربیتی " و معاونت پرورشی و فرهنگی با توجه به خاستگاه و تاسیس آن همواره نگاه ایدئولوژیک را در نهاد آموزش بسط داده است .
صدا و سیما ، سازمان تبلیغات اسلامی و سایر نهادهای موازی فرهنگی که بودجه های قابل توجهی را هر ساله به خود اختصاص می دهند و به جامعه و افکار عمومی هم پاسخ گو نیستند نیز همه در اختیار این طیف فکری بوده است .
پرسش این است که نتیجه مدیریت این آقایان در 40 سال گذشته با مفروضات ذهنی که دارند در حوزه " فرهنگ و آموزش " چه بوده است ؟
دستاورد این " نگاه کنترل گر مزمن " با توجه به صرف اعتبارات و بودجه قابل توجه برای جامعه و آینده چه بوده است ؟
دستاورد فرهنگی این مجموعه در آخرین مورد قتل فجیع و غیرانسانی " رومینا اشرفی " است که هیچ نهادی مسئولیت آن را در حوزه عمومی به گردن نمی گیرد .
« ابراهیم فتح الهی » عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور در صدای معلم می نویسد : ( این جا )
" بر اساس این نگاه تحلیلی میتوان دریافت باوجود تلاشهایی که از اول انقلاب تاکنون، از سوی سازمانهای فرهنگی مسئول صورت گرفته است، هنوز بسیاری از مسائل و معضلات فرهنگی جامعه مثل پرخاشگری در روابط اجتماعی، عصبیتها و تعصبات قومی، فرصتطلبی و سودجویی اقتصادی، مسابقۀ ثروت و سیریناپذیری در بهدست آوردن منافع، مزاحمتهای اجتماعی، عدم احترام به حقوق شهروندی دیگران، تقدم منافع حزبی و گروهی و قبیلهای، قانونگریزی، عدم انضباط اجتماعی، تقدم منافع فردی بر منافع ملی، بیعدالتی اجتماعی، استفاده از افراد صاحبنفوذ برای دور زدن قانون، فقر و نابرابری اقتصادی، ریاکاری و تزویر، بالا رفتن سن ازدواج، شیوع ازدواجهای مصلحتی و وقوع طلاق بهخاطر دریافت مهریه، افزایش آمار طلاق در شهرهای بزرگ، عدم تضمین شغلی برای فارغالتحصیلان دانشگاهی و افزایش نگرانی نسبت به زندگی آینده،کاهش نسبی آمار مطالعه و کتابخوانی و... همچنان باقی است.
یک راهحل این است که مثل همیشه و به دلیل حساسیت موضوع، به فکر تأسیس سازمان جدیدی با عنوان (سازمان حل مشکلات و معضلات فرهنگی) باشیم و با بهکار گماردن افراد صاحبنظر و متخصص، بحثهای کارشناسی و آسیبشناسانه ارائه دهیم و سازمان مذکور مرجع نهایی بررسی مشکلات فرهنگی نامیده شود. سپس هر کس هر ایده و نظری دارد به سازمان مذکور ارائه دهد و حاصل آنها جمعبندی شده و بعد از بحث و بررسیهای فراوان در کمیتههای تخصصی و کمیسیونهای مشترک و تلفیقی به عنوان یک طرح کلی به هیأت دولت ارائه شود. سپس حاصل دیدگاهها بهصورت یک لایحه ازطرف دولت به مجلس تقدیم تا بعد از بحث و بررسیهای کاملاً تخصصی در کمسیونهای مربوط مجلس، درصحن علنی مجلس مطرح و بعد از تصویب اکثریت نمایندگان و ارجاع به شورای نگهبان به هیأت دولت ارسال تا آئیننامههای اجرایی و بخشنامههای لازم تهیه شود و...؛ این همان راهی است تاکنون بارها و بارها آزمودهایم.
راهحل دیگر این است که با نگاهی منطقی به گذشته و تأمل در کاستیهای راه طی شده، با استفاده از تجربۀ ملتهای پیشرو و تجدیدنظر در افکار غلط، راهی نو پیش پای فرهنگ بگشاییم. یا اینکه اساساً از تولیگری بر فرهنگ دست برداریم و اجازه دهیم فرهنگ راه خود را آزادانه طی کند.
بهعبارت دیگر، اجازه دهیم فرهنگ در زندگی راه پیدا کند و تاروپود زندگیمان را تحت تأثیر قرار دهد. یعنی به جای آنکه عرصه را بر فرهنگ را تنگ کنیم، باید اجازه دهیم «فرهنگ» زندگی ما را اداره کند. حتی باید دست از «کنترل فرهنگی» برداریم و فرهنگ «خودکنترلی» یا «کنترل اجتماعی» را بهجای آن حاکم کنیم.
ملت ایران به دلیل سابقه و دیرینۀ تمدنی کهن و برخورداری از فرهنگ غنی، میتواند یک الگوی موفق از فرهنگ انسانی و دینی را برای زندگی در جهان امروز عرضه کند.
بهعبارت دیگر میتوان و بایست مدلی از سازگاری دین و دانش و همگرایی بین زندگی دینی و تفکر علمی را ارائه کرد. لازمه این کار آن است که: تفکر فرهنگی را ایزوله نکنیم، از ارتباط فرهنگی با سایر ملتها نهراسیم، فرهنگ جهان امروز را بشناسیم، زبان برقراری ارتباط با دیگران را یاد بگیریم و بپذیریم که خداوند انسان را موجودی اجتماعی آفریده است. منظور از اجتماع نیز فقط چارچوب مرزهای جغرافیایی خودمان نیست، بلکه پهنۀ هستی، دفتر معرفت کردگار است. منظور از (سیروا فیالارض) که در قرآن بدان اشاره شده است، گردش در طبیعت نیست. بلکه آشنایی با تمدنها و مطالعه در سیر زندگی بشر در روی زمین است.
بنابراین نباید فرصت فهمیدن را از خود دریغ کنیم. ما به ارتباطات جهانی بهخصوص در عرصۀ فرهنگ به شدت نیازمندیم تا هم بتوانیم از حاصل تجربۀ بشری بهرهمند شویم و هم داشتهها، محصولات و اندیشههای فرهنگی خود را به محک داوری دیگران بزنیم.
مسلما در این ارتباط فرهنگی ضرر نخواهیم کرد، بلکه رشد و شکوفایی فرهنگی بیشتری را شاهد خواهیم بود. روزگار ما آنگونه نیست که یک ملت بتواند ایزوله و بدون ارتباط با دیگران زندگی کرده و پیشرفت کند. تجربۀ کشورهای کمونیستی در حصار کشیدن به دور خود، تجربهای شکستخورده است.
ملت ایران با سابقۀ تمدنی درخشان، در این ارتباطات فرهنگی نه تنها ضرر نخواهد کرد، بلکه الهامبخش و الگوآفرین به دیگران نیز خواهد بود. "
پرسش این است که چه می شود که روحیه های " جهادی " به تدریج جای خود را دوباره به بوروکراسی اداری می دهند ؟
تحلیل این پرسش به طور واقع بینانه و آغاز پاسخ آن با فرآیند خودانتقادی ما را به نقطه روشن و مشترکی خواهد رساند .
از نظر نگارنده ؛ مهم ترین اولویت فرهنگی در حال حاضر آن گونه این افراد تصور می کنند اعمال سانسور و کنترل بر شبکه اجتماعی و مجازی که نامش را " سامان دهی " می گذارند نیست !
در غیاب نهادهای ناظر کارآمد موثر و استیلای روزمرگی و بی خیالی بر این گونه واحدها که آن ها را از هویت و کارکرد سازمانی " تهی " کرده است و مهم تر از آن فقدان " حوزه عمومی " در سپهر عمومی ؛ این شبکه های اجتماعی و مجازی هستند که هر از چندگاهی تلنگری بر این مسئولان و مقامات می نوازند .
اگر نهادهایی مانند مجلس ، کمیسیون های ذی ربط و... می خواهند در این زمینه کاری کنند ، " سواد رسانه ای " را در مفهوم علمی و بنیادین آن در جامعه گسترش و فرهنگ سازی کنند .
به نظر می رسد در حال حاضر مهم ترین بحران ، شکاف " حاکمیت – ملت " است .
مهم ترین دلیل برای این مدعا کاهش بی سابقه و تاریخی مشارکت مردم در این دوره از انتخابات مجلس بود .
این نکته ای است که هیچ گاه نباید از چشم این نمایندگان پنهان بماند و یا در چرخه ی روزمرگی به فراموشی سپرده شود .
اولویت فرهنگی باید احیای فرهنگ گفت و گو و تفکر انتقادی میان این دو و حفظ سرمایه اجتماعی باشد .
باید به متولیان اصلی فرهنگ که مهم ترین آنان " معلمان " هستند بها داد .
همان مطالبه ای که رئیس مجلس در مورد اجرای سند تحول بنیادین ذکر کرده است بدون مشارکت معلمان محکوم به شکست است .
باید به اصلی ترین و مهم ترین نهاد متولی فرهنگ یعنی آموزش و پرورش فرصت " تنفس ؛ خلاقیت و رشد " داد .
ارتقای وضعیت معشیتی معلمان در سایه تعریف یک اقتصاد درست و علمی آموزش و پرورش در کنار عدم دخالت در امور آموزش و پرورش مانند عزل و نصب ها و دیکته کردن سلایق و مهره ها در گام نخست مهم ترین کمکی است که نمایندگان مجلس می توانند به عنوان سم فرهنگی خویش ایفا کنند .
با شعارهای پوپولیستی و تکرار حرف ها و عملکردی که پر از اشکال و خطاست ؛ نمی توان فضای بدبینی و بی اعتمادی را در اکثریت جامعه تعدیل کرد .
( 1 )
( نماینده طرقبه در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی اشعاری در مدح قالیباف و نمایندگان می خواند ! )
گروه اخبار/
ایسنا نوشت :
رئیس ستاد مرکزی راهیان نور اعلام کرد با رعایت پروتکل های بهداشتی از تیر ماه ۱۳۹۹ سفرهای راهیان نور در مناطق سفید انجام می شود.
سردار کارگر در جلسه شورای سیاست گذاری راهیان نور کشور اعلام کرد: با توجه به موافقت وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و ابلاغ رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و با رعایت پروتکل های بهداشتی از تیر ماه ۱۳۹۹ سفرهای راهیان نور در مناطق سفید انجام می شود.
رئیس ستاد مرکزی راهیان نور گفت: همچنین از دستور العمل های وزارت میراث فرهنگی و گردشگری برای این سفرها استفاده خواهد شد. "
این تصمیم در حالی اتخاذ می شود که جامعه هدف " مدارس " هستند اما خبری از نظر وزیر آموزش و پرورش نیست .
این در حالی است که مطابق با " سند ملی راهیان نور کشور " ، شورای هماهنگی و پشتیبانی از راهیان نور کشور متشکل از نمایندگان تام الاختیار وزارتخانه ها، سازمان ها، نهادها و دستگاه های اجرایی و نیروهای مسلح می باشد که با مسئولیت دبیر ستاد مرکزی هماهنگی های لازم و پشتیبانی از راهیان نور را تصویب و ابلاغ می نماید.
پرسش " صدای معلم " آن است که آیا اصرار موکد مسئولان وزارت آموزش و پرورش مبنی بر اختیاری بودن حضور دانش آموزان در مدارس و برگزاری امتحانات به صورت غیرحضوری به جز دو پایه با چنین تصمیماتی هم خوانی دارد ؟
پیش تر ، « صدای معلم » در گزارشی با عنوان : " ادامه تعطیلی مدارس و برگزاری امتحانات مدارس به شیوه غیرحضوری غیرمنطقی و بلاموضوع است ! " نسبت به وضعیت موجود انتقاد کرد . ( این جا )
در این گزارش آمده است :
" برنامه وزارت آموزش و پرورش در اختیاری کردن حضور دانش آموزان در مدرسه و اجباری بودن حضور معلمان و سایر کادر مدرسه فاقد تئوری مشخص در حوزه آموزش موثر بوده و نوعی رفع تکلیف به شمار می آید .
همان گونه که سیاست های یک سویه و آمرانه وزارت آموزش و پرورش در نصب و اجرای برنامه شاد مخالف اصول و سیاست " مدرسه محوری " بود استمرار این وضعیت و اداره بخشنامه ای محیط های آموزشی نیز در تداوم مخالفت با اصل مدرسه محوری است .
مطابق آیین نامه اجرایی مدارس ، " شورای مدرسه " با تعامل سایر ارکان آن صلاحیت تصمیم گیری در این موارد را داراست .
همان الزامات و شرایطی را که رئیس اتاق اصناف تهران برای بازگشایی مشاغل پر خطر اعلام کرده است می توان به صورت دقیق تر و عینی تر در مدارس به کار بست .
" مدرسه " محیط زندگی است و دانش آموزان با تمرین مهارت های زندگی و برخورد منطقی با بحران ها باید خود را برای آینده و زندگی در مقیاس وسیع تر در مقام یک " شهروند " خود را آماده کنند .
پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش و ستاد ملی مبارزه با کرونا آن است که بر اساس چه مبانی و استدلالی در مورد " مدارس " تصمیم می گیرند ؟
آیا " دیوار مدارس " همواره باید کوتاه باقی بماند ؟
پر رنگ کردن نقش " مدرسه " در راستای اصل " مدرسه محوری " به همراه در اختیار دادن بودجه و اعتبارات لازم و کافی برای اجرای درست و کامل شیوه نامه های بهداشتی در کنار نظارت علمی و جامع می تواند بهترین تصمیم برای ادامه حیات مدرسه در شرایط کرونایی و تمرین مسئولیت پذیری و حقوق شهروندی باشد .
پایان گزارش/
گروه گزارش/
خبرگزاری خانه ملت نوشت :
" امروز هشتم خرداد ترکیب کامل اعضاء هیئت رئیسه اجلاسیه اول دور یازدهم مجلس مشخص شد و محمدباقر قالیباف با اکثریت آراء به ریاست مجلس انتخاب شد.
منتخبان ملت در نشست علنی امروز (پنج شنبه 8 خرداد) مجلس شورای اسلامی اعضای هیئت رئیسه اجلاسیه اول دور یازدهم مجلس شورای اسلامی را انتخاب کردند.
بر اساس نظر موافق منتخبان ملت محمدباقر قالیباف با 230 رأی از مجموع 267 رأی مأخوذه به عنوان رئیس مجلس یازدهم و امیرحسین قاضی زاده هاشمی با 208 رأی و علی نیکزاد با 196 رأی از مجموع 274 رأی به عنوان نواب رئیس اول و دوم اجلاسیه اول دور یازدهم مجلس انتخاب شدند.
از میان کاندیداهای دبیری هیئت رئیسه برای اجلاسیه اول مجلس یازدهم، سیدناصر موسوی لارگانی با 171 رأی، احمد امیرآبادی فراهانی با 165 رأی، حسینعلی حاجی دلیگانی با 149 رأی، روح الله متفکر آزاد با 148 رأی، علی کریمی با 127 رأی و محسن دهنوی با 119 رأی از مجموع 272 رأی مأخوذه به عنوان دبیران هیئت رئیسه انتخاب شدند.
همچنین منتخبان ملت، محمدحسین فرهنگی را با 167 رأی، علیرضا سلیمی را با 129 رأی و محسن پیرهادی را با 128 رأی از مجموع 268 رأی مأخوذه بهعنوان ناظران هیئت رئیسه اجلاسیه اول دور یازدهم مجلس انتخاب کردند. "
بدین ترتیب حاجی بابایی عملا از هیات رئیسه مجلس کنار گذاشته شد .
حتی پیغام حاجی بابایی به قالیباف هم موثر نیفتاد .
مصطفی فقیهی در توییتر درباره رقابتها بر سر ریاست مجلس نوشت: «پیغام حاجی بابایی به قالیباف: از ریاست مجلس انصراف میدهم، به شرطی که برای نائب رییسی از من حمایت کنی!»
این وقایع نشان داد که حاجی بابایی در محاسبات خود دچار خطاهای فاحش گردیده و به نظر می رسد علی رغم سابقه نسبتا زیاد ایشان در 6 نمایندگی مجلس و حتی یک دوره وزارت باید بیش از پیش در مورد جایگاه خود بازبینی های لازم را داشته باشد .
حاجی بابایی در مجلس دهم ریاست فراکسیون فرهنگیان را بر عهده داشت .
تاکنون ایشان در عمر نمایندگی خود 4 دوره رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس بوده اما تغییرات موثر ، محسوس و معناداری در وضعیت فرهنگیان و آموزش و پرورش ایجاد نشده است .
حاجی بابایی در 5 دوره نمایندگی مجلس در کمیسیونهای محاسبه و بودجه، تلفیق، اصل نود و امنیت ملی و سیاست خارجی عضویت داشته اما هیچ گاه عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نبوده است اما در مورد آموزش و پرورش اظهار نظرهای متعددی داشته است .
حاجی بابایی در پاسخ به پرسش " صدای معلم " در همایش سالانه تشکل های فرهنگیان انقلابی استان اصفهان که به مناسبت بزرگداشت مقام معلم در دبیرستان امام محمد باقر (ع) استان اصفهان برگزار گردید چنین می گوید : ( این جا )
پرسیدیم :
چرا در کمیسیون آموزش در این دوره و دوره قبل حضور نداشته اید امّا دائما در امور آن اظهار نظر می کنید؟
حاجی بابایی :
در همه ی دوره ها عضو این کمیسیون نشدم. برای آن که کمیسیون آموزش و تحقیقات را کمتر مؤثر می بینم.
من رییس فراکسیون فرهنگیانم که 120 نفرند و کمیسیون آموزش و تحقیقات 23 نفرند. به این نکته توجه کنید.
من روز اولی که وارد مجلس شدم و تحقیق کردم ، گفتند هر نماینده ای که عضو کمیسیون برنامه و بودجه بشود ، این به نفع آموزش و پرورش است و من عضو این کمیسیون برنامه و بودجه شدم و رییس کمیسون تلفیق برنامه ششم هم هستم و در این کمیسیون مطالبی برای آموزش و پرورش نوشتم که در یازده برنامه گذشته در 44 سال نوشته نشد و این نشان می دهد که کمیسیون برنامه و بودجه خیلی برای آموزش و پرورش بهتر است. از طرفی فراکسیون فرهنگیان مجلس را هم داریم.
الان شما فرض کنید من عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات . چه کسی به اندازه ی من در مجلس راجع به آموزش و پرورش حرف می زند؟ "
البته نمایندگان دیگر نظرهای متفاوتی دارند .
سخنگوی فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی با تاکید براینکه فراکسیون های سیاسی نقش مهمی در مجلس ایفا می کنند گفت ( این جا ) : در تصمیم گیری هایی که به رای جمعی نمایندگان نیاز دارد، فراکسیون های سیاسی نقش قاطع و تعیین کننده ای ایفا می کنند.
"داریوش قنبری" نماینده مردم ایلام ،مهران ،ایروان ،شیروان و چرداول درگفت و گو با خبرنگار خانه ملت اظهار می کند: در ابتدای شکل گیری هر مجلس عده ای با سرعت اقدام به تشکیل فراکسیون هایی تحت عناوین مختلف می کنند که بعد از مدتی به فراموشی سپرده شده و چیزی جز یک نام و عنوان از آنها باقی نمی ماند و هیچ فعالیتی ندارند.
در حال حاضر تنها 3 فراکسیون سیاسی در مجلس فعال هستند و به جز چند فراکسیون تخصصی مثل فراکسیون دانشگاهیان که حقیقتا بسیار خوب عمل کرده است ،بقیه فراکسیون ها عملا فعالیتی ندارند . تاکنون ایشان در عمر نمایندگی خود 4 دوره رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس بوده اما تغییرات موثر ، محسوس و معناداری در وضعیت فرهنگیان و آموزش و پرورش ایجاد نشده است .
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه فراکسیون های تخصصی همپای کمیسیون ها می توانند نقش داشته باشند خاطر نشان کرد : از فراکسیون ها ی تخصصی این انتظار می رود که متناسب با حوزه فعالیتشان ،مشکلات و کمبودها را شناسایی کرده و با در نظر قانون ،طرح و لوایح مورد نیاز را تهیه کرده و به مجلس ارائه دهند.اما متاسفانه در حال حاضر تاثیر فراکسیون های سیاسی از کمیسیون های تخصصی هم بیشتر شده و تاثیر بیشتری در تصمیم گیری های تخصصی دارند .
فراکسیون ها به خوبی می توانند از اهرم نظارتی مجلس استفاده کنند اما متاسفانه در حال حاضر چنین چیزی مشاهده نمی شود و فراکسیون ها هنوز به جایگاه و وظایفشان واقف نیستند.
با وجود اینکه فراکسیون ها تشکیلاتی عمل می کنند و باید دارای اصول و قواعد خاصی باشند اما اکثر فراکسیون ها اصول مشخصی را برای خودشان تعریف نکرده اند و وضعیت سردرگمی دارند.
قنبری در ادامه به تاثیرگذاری زیاد فراکسیون های سیاسی در تصمیمات مجلس و در سطح وسیع تر،تصمیمات کلان کشور اشاره کرد و گفت: در انتخابات هیئت رئیسه و انتخاب وزرا که به رای جمعی نمایندگان احتیاج دارد ،فراکسیون های سیاسی بسیار تاثیرگذارند و نقش قاطع و تعیین کننده دارند.
فراکسیون ها همچنین در نحوه استفاده از اهرم های نظارتی ،ارائه و تصویب طرح ها ، لوایح و برنامه ها هم می توانند نقش آفرینی کنند . "
آقای حاجی بابایی در سخنرانی مختلف و متعدد علاقه مندی خود را به مسائل آموزش و پرورش و معلمان اعلام کرده است اما هیچ جایی بهتر از کمیسیون تخصصی در مجلس برای پی گیری چالش های این وزارتخانه با ابزارها و مکانیسم های قانونی نیست .
« صدای معلم » همچون دوره گذشته به حمیدرضا حاجی بابایی پیشنهاد می کند که با عضویت در کمیسیون آموزش و حتی تصدی ریاست آن تاثیر این کمیسیون را در مسائل آموزش و پرورش به صورت عملی و نه شعار نشان دهد .
شاید تلفیق ریاست فراکسیون فرهنگیان با رویکرد متفاوت از گذشته در کنار عضویت موثر در کمیسیون آموزش بتواند گامی در حل بحران ها و چالش های نظام آموزشی داشته باشد .
پایان گزارش/