قانون اساسی ، شورای نگهبان را برابر اصول 110،99،98،93،91،4 فقط منتخب درجه سه مردم و ناظر بر انتخابات و تطبیق کننده مصوبات مجلس با شرع و قانون اساسی و مفسر قانون اساسی قرار داده است. اما آن شورا با توسیع اختیار تفسیرحاصل از اصل 98 خود را در جایگاه دادگاه قانون اساسی، گزینش گر بلامنازع نمایندگان مجلس ، خبرگان و شخص رییس جمهور در مرحله صلاحیت سنجی قرارداده و دهه ها اعتراض ملت ره به جایی نبرده است. بنابراین عملاً و برخلاف اصول 1،3،6،15،20،56 و115 قانون اساسی مسئولان دو قوه مقننه و مجریه مستقیماً و قوه قضائیه و نهادهای نظامی هم به واسطه خبرگان و رهبری به جای منتخب ملت برگزیدگان شورای نگهبانند.
اصرار بر این برداشت مطلق گرایانه و قیم مآبانه چهره های تکراری، متملق، بی کفایت ؛ ذوب شدگان در این و آن، معتقدان به اولویت مصحلت حکومت به مصلحت مردم ، به قول خودشان دزد و دارندگان مدارک جعلی و مدارج علمی قلابی که هرگز بازنشسته نشوند بلکه به استناد قانون بقاء مسئول از وزراتی به سازمانی دیگر منتقل می شوند را باز تولید می کند.
از عجایب روزگار و ماحصل آن تفسیر و این گزینش و صلاحیت دهی شرایطی فراهم می آورد که همه مسببان وضع موجود از روسای قوای سه گانه، وزرا ، وکلا تا فرماندهان نظامی و مصلحان بغض در گلوکه تا همین دیروز قصد کاندیدها شدن نداشتند با نوشتن هزاران صفحه برنامه برای دولت خود درست در شب ثبت نام به میدان بیایند و بازار اتهام زنی را گرم و کارناوال تو دزدی- من خوبم و توخوبی - برادرت دزداست را راه بیاندازند. بدون آنکه از دادستانهایی که به فرموده دادستان مشهد تا یک بند انگشتی خدا قدرت دارند و دادیارانی که بدون توجه به حوزه قضایی به کل ملت تصمیم می گیرند، آبی گرم شود.
در آشوب سیاسی میان سرهنگ ها با حقوق دانان و فقدان سیاست ورزی بین پادگان و دادگاهها و تعارض بین دیپلماسی و میدان، آن که غایب است مردم و نظر اوست.
وزیری با توجه به حقوق حداقل ده برابری خود با کارگر و کارمند اشتغال 12 ساعته خود بعد از بازنشستگی ولاجرم اشتغال 120 ساعته آنها در روز را اختراع نموده آن یکی از آینده فضای مجازی که فقط در ایام حکومتی مباح است، سخن می گوید. دیگری بودجه طرح سلامت را صرف کارانه کارکنان نورچشمی خود می کند. این یکی در صدد همسان سازی حقوق هیات علمی علوم با وزارت بهداشت است و... خلاصه ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا آزادی، عدالت، ارزش های انسانی، توسعه، امید، نشاط، آینده و.... مصداق آنچه یافت می نشود آنم آرزوست گردد.
عجبا در این بین بزرگترین وزارت خانه کشور یعنی آموزش و پرورش معلمانش را عمله بی اجرت سایر وزارت خانه می داند. تقویت نهضت تجاهل سازی جامعه، تهی کردن محتوای کتب درسی ، کشانیدن به قهقرای آموزش با ایده های مضحکی چون نمرات کیفی، تغییر مکرر نظام آموزشی، درصد قبولی و عملگی معلمان در انتخابات مختلف ، خدشه دار کردن حیثیت، شخصیت اجتماعی معلم و متعلم ، سالها انکار کل فوق العاده ویژه و اجرای فقط یک سوم آن با تبلیغات گمراه کننده، طرح شیطنت آمیز معلم تمام وقت، استمرار شعار پوچ و بی مایه رتبه بندی و ارتقاء حقوق معلمان تا 80 درصد حقوق هیات علمی هم شان خود، تنها اندکی از شاهکارهای اوست ،که خود وعده آخری بر خلاف عقل ، انصاف و اصل 20ام قانون اساسی است. چرا که معیارهای اصلی بهره مندی هر کارمندی از حقوق در همه جای عالم منطقاً نوع شغل، ساعات اشتغال ،سابقه و مدرک تحصیلی است. حقوق و دست مزد متفاوت به بهانه تفاوت محل تدریس (مهد کودک، دانشگاه یا دبیرستان) و تقسیم معلم به انواع وزارت بهداشتی، خرید خدمتی، وزارت علومی، نهضتی، علمی کاربردی، حق التدریسی، رسمی، غیر رسمی، پیام نوری، دانشگاه آزادی جزء تبعیض عنوانی دیگر ندارد. دولت و وزرایی که وفق بند9 اصل سوم و اصل 121 قانون اساسی مکلف به رفع کلیه تبعیض های ناروایند با پررویی 20 درصد تبعیض را داد زده و در عمل هم تبعیض هزار درصدی را رواج می دهند.
تفسیر به رای شورای نگهبان، توزیع رانت هیات علمی و کارانه وزارت بهداشتی بین آقازاده ها و خودهای نتیجتاً ورود عده ای معلم نما با عنوان هیات علمی به دانشگاهها علاوه بر اضمحلال فرهنگ و تحدید آگاهی ملت، تهدید و تحقیر معلمان و بهره کشی قرون وسطایی از کثیری از آنها در آموزشگاهها و دانشگاهها را به دنبال داشته است. معیارهای اصلی بهره مندی هر کارمندی از حقوق در همه جای عالم منطقاً نوع شغل، ساعات اشتغال ،سابقه و مدرک تحصیلی است .
برای تغییر وضعیت فعلی یا باید شورای نگهبان با اصلاح رویه خود به جای جلوگیری از ثبت نام افراد گمنام از ثبت نام افراد شناخته شده ممانعت کند که فعلاً نشانی از آن دیده نمی شود، یا باید مسئولان همیشه مسئول محض رضای خدا از شدت شیفتگی خدمت خود بکاهند که روزنه امیدی نیست. یا لاجرم ضلع سوم تقصیر وضیعت موجود یعنی معلمان به معنای اعم کلمه، از بازی در میدان دلالان سیاست حاکمیت محور و از جولانگاه ذبح ارزش های بشری خارج و افسار سیاست منفعت محور و تنور انتخابات غیررقابتی را به منادیان، منتفعان و مدعیانش واگذارند و فعلاً به رسالت اصلی خود یعنی آگاه سازی جامعه نسبت به حقوق خدادادی خود از جمله عدالت و نیز آموزش مطالبه گری مدرن همت گمارند.
تا موقعی که در مقابل تضییع ظالمانه حقوق عده ای، تحقیر بی امان گروهی دیگر شاهد سکوت ذلت بار بقیه باشیم. تا زمانی که استادی و معلمی را حضور چند ساعته در مدرسه و دانشگاه، بازنویس و یا رو نویسی چند جزوه درسی معنا کنیم. تا وقتی که نه تنها فلاکت ، فقر، فساد و بیکاری عامه مردم حتی تبعیض بین خود معلمان، وجدان خفته خیلی از همکاران با اصطلاح استاد دانشگاه را بیدار نکند . هر گروه از معلمان با غفلت از رسالت اجتماعی و غافل از هم صنفان خود صرفاً در فکر همسان سازی با حقوق وزارت خانه نورچشمی تر از خود باشند و اصلاً ندانند که کثیری از همکارانشان سالها در حسرت همسان سازی 80 درصدی و ظلم 20 درصدی با خود اینهایند و فرهنگیان پیگیر رتبه بندی از دردهای بی علاج حق التدریسی و خرید خدمتی ها غافل باشند همچنان معلمی صد برابر معلمی دیگر دریافتی خواهد داشت و هیچ زخمی از آموزش و طبعاً هیچ دردی از جامعه درمان نشده و هیچ اصلاحی مانند اصلاح رویه مصلحت گرایانه شورای نگهبان دست یافتنی نخواهد بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه تشکل ها/
سومین کنگره کشوری سازمان معلمان ایران پنج شنبه 30 اردیبهشت 1400 به صورت مجازی برگزار کردید و طی آن اعضای شورای مرکزی این تشکل برای یک دوره سه ساله و اعضای هیات بازرسی برای یک دوره یک ساله انتخاب شدند.
« سخن معلم » ارگان سازمان معلمان ایران اسامی منتخبان مجمع را به شرح زیر اعلام کرده است :
اعضای اصلی شورای مرکزی به شرح زیر هستند :
1- طاهره نقی یی 2- یوسف اصغری 3- فاطمه اسدی 4- عباس کاظمی 5- ربابه اسکندری 6- سه رکاو غفاری 7- عباس مرادی 8- علی تفکری 9- علیرضا مومنی 10- فاطمه رضامند 11- عبدالحمید ربیع نیا 12- لیلا راکعی 13- محمد داوری 14- محمدرضا شهریاری 15- عباس شکرالهی
اعضای علی البدل شورای مرکزی :
1- محمود حاج محمدی 2- محمدتقی سبزواری 3- روح الله کلانتری 4- رامین کریمی نیا 5- محمود صفدری
اعضای اصلی هیات بازرسی :
1- فاطمه منصورزاده 2- مسعود محمد حسینی 3- عبدالحسین هاشمی
اعضای علی البدل هیات بازرسی :
1- علی ذکوی 2- منیژه رئیسی
در این نشست پیام « سید محمد خاتمی » رئیس دولت اصلاحات به کنگره 30 اردیبهشت 1400 سازمان معلمان ایران قرائت گردید.
در این پیام چنین آمده است :
« از تلاش های ارجمند سازمان معلمان ایران در خدمت به جامعه به خصوص بخش شریف تعلیم و تربیت تقدیر می کنم و توفیق این تشکل و شرکت کنندگان محترم در گردهمایی سراسری آن را در تامین هدفهایی که برای این نشست در نظر گرفته اند را آرزومندیم.
معلم آگاه ، مسئول و متعهد نقش ممتازی در تربیت و رشد ذهنی علمی ، عقلانی ، عاطفی و ایمانی فرزندان این مرز و بوم و پرورش سرمایه گران سنگ اجتماعی برای جامعه ای پویا ، خلاق ، سالم و رو به آینده دارد . نگاه ایدئولوژیک و پادگانی و کالایی به آموزش نه تنها خلاقیت و نوآوری را به عنوان جوهره پرورش خفه کرده بلکه عدالت آموزشی و آموختن برای زیستن را نیز قربانی نموده است .
این امید از معلمان عزیز بیجا نیست که در این برهه ی حساس علیرغم مشکلات فراوانی که در جامعه برای همه ی بخش ها به خصوص بخش های کمتر برخوردار وجود دارد و ناشی از فشارهای سخت ظالمانه خارجی و کاستی ها و نارسائی های ساختاری و رفتار و تدبیر امور در درون است بتواند نقش ممتاز خود را برای تامین مشارکت مردم و سرد شده در عرصه سرنوشت فراهم آورند و علیرغم موانعی که عرصه ی انتخاب را بر شهروندان تنگ می کند بتواند جامعه را قانع کنند که بهبود امور از راه مشارکت و انتخاب درست و برگزیدن کسانی می گذرد که شایستگی و توان رفع موانع و کاستی ها "مشکلات و فراهم آوردن زمینه ی بهتر و برخوردانه تر و آزادانه تر و ترجیح گفت و گو بر خشونت و تعامل بر تنش در عین حفظ اصول و آرمان ها با رعایت مصالح ملی و عزم بکارگیری این توان و شایستگی را دارند .
امیدوارم امکان و زمینه ی چنین انتخابی برای مردم فراهم باشد .
وظیفه ی عزیزانی که رویکرد اصلاح طلبانه دارند در این زمینه و این برهه سنگین تر است . »
همچنین طاهره نقی ئی دبیر کل پیشین سازمان معلمان ایران و عضو منتخب شورای مرکزی در دوره جدید سخنانی را در این کنگره ایراد نمود.
متن کامل سخنان ایشان به شرح زیر است :
« خانم ها و آقایان مدعوین گرامی اعضای محترم سازمان معلمان ایران
ضمن عرض ادب و سلام و خوش آمد گویی از حضور مسئولانه شما در ششمین کنگره سازمان معلمان ایران سپاسگزاریم و مقدمتان را گرامی می داریم .
در این فرصت کوتاه نکاتی را به اختصار مرتبط با دو حوزه آموزش و سیاست با شما در میان می گذاریم.
الف) حوزه آموزش
سازمان معلمان ایران پس از طی فرایند های پرنشیب و فراز وارد سومین دهه عمر خود شده است . در ابتدا یاد میکنیم از بنیانگذاران سازمان معلمان و تمام عزیزانی که با احساس مسئولیت مدنی و با تلاش و جدیت بذر این درختان را کاشتند و همچنین یاد مرحومان غلامرضا قنبری و عبدالرحمان کاکازاده از اعضای شورای مرکزی ادوار گذشته را گرامی می داریم.
در نگاه ما سرنوشت جامعه به سرنوشت آموزش و پرورش گره خورده است. برای ساختن آینده ای بهتر و سامانمندی بهینه آموزش و پرورش به مشارکت همه آحاد مردم در تعیین سرنوشت خود و نهاد تعلیم و تربیت نیازمندیم . مشارکت مردم در اداره امور کشور ، با حضور نخبگان علمی و پژوهشی، معلمان، اولیا دانش آموزان و نهادهای مدنی در تصمیمگیریهای کلان هموار میگردد.
ما بارها با صدای بلند مسائل و مشکلات جامعه و نهاد آموزش و پرورش را در قالب بیانیه ها و اطلاعیه ها اعلام کرده در جهت حل آنها کوشیده ایم. مدارس ما ناکارآمد و به موزه های آموزشی تبدیل شدهاند، تربیت نسل فردای ما مناسب نیازها و انتظارات جامعه و توسعه پایدار نیست .
ما اینک با پدیده تحصیل بی حاصل مواجه ایم .
نگاه ایدئولوژیک و پادگانی و کالایی به آموزش نه تنها خلاقیت و نوآوری را به عنوان جوهره پرورش خفه کرده بلکه عدالت آموزشی و آموختن برای زیستن را نیز قربانی نموده است .
سازمان معلمان ایران برای رسیدن به سیستم آموزشی مطابق با نیازهای جامعه و نسل آینده همواره اعلام داشته است:
* افزایش سهم آموزش از بودجه عمومی حداقل دو برابر میزان فعلی
* افزایش حقوق معلمان متناسب با زندگی شرافتمندانه
* خصوصی زدایی و کالا زدایی از آموزش علی الخصوص آموزش عمومی
* تقویت و گسترش و ایجاد امکانات مهارت یابی دانشآموزان
* ایجاد زیرساختهای مناسب و تامین ملزومات لازم برای آموزش با کیفیت مجازی در شرایط بیماری کرونا برای همه دانش آموزان به ویژه اقشار محروم
* اولویت دادن به تهیه و تامین واکسن کرونا برای همه معلمان و دانش آموزان
* تدوین کتب درسی و برنامه های آموزشی متناسب با نیازهای جامعه توسط متخصصان دانشگاهی
* منع دخالت نهادهای امنیتی و حراستی در فرایند گزینش معلمان
* مستقل کردن سیستم آموزشی از ایدئولوژی رسمی
* آموزش حقوق شهروندی در مدارس
* ایجاد فرصتهای برابر در آموزش و برقراری عدالت آموزشی
* اختصاص بودجه مناسب برای نوسازی مدارس فرسوده
* تامین استانداردها و امکانات گرمایشی و سرمایشی مناسب برای مدارس
* به رسمیت شناخته شدن سازمان ها و نهادهای مدنی و تشکل های صنفی معلمان و تضمین فعالیت قانونی آنها
* آزادی فوری معلم های منتقد دربند
این موارد فقط بخشی از لیست مطالبات بر زمین مانده معلمان است.
سازمان معلمان برای تغییر ساختار سیستم آموزشی متناسب با نیازهای فعلی جامعه و نسل فردا دست یاری و همکاری، اتحاد و ائتلاف به سوی همه احزاب و تشکلها به ویژه تشکلهای معلمی دراز میکند .
ما میتوانیم با حفظ سلایق و تفاوت دیدگاه ها ، با نگاهی مثبت و سازنده در راه تحقق مطالبات مشترک بکوشیم .
ب) حوزه سیاست
کشور ما در هفته های پیش رو در آستانه انتخاباتی مهم قرار دارد که متاسفانه موانع و مشکلات فراوانی پیشروی آن است. تمرکز شدید قدرت و عدم تناسب مسئولیت و پاسخگویی، سیاستگذاریهای نامناسب در زمینههای داخلی و خارجی، عدم شفافیت ، فسادهای گسترده، رکود و تورم مزمن، تحریمهای ظالمانه و …موجی از یاس و بی اعتمادی را در جامعه دامن زده و عدم انگیزش مناسب مردم را شکل بخشیده است.
امیدوارم سیاستگذاران با درایت و هوشیاری در رفع موانع بکوشند و زمینه برگزاری انتخاباتی آزاد و عادلانه و معنادار را مهیا کنند.
ما در هماهنگی با مجموعه جبهه اصلاحات ایران به کنش سیاسی-اجتماعی خواهیم پرداخت و برای ایجاد اعتماد اجتماعی و گسترش مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خویش موارد زیر را توصیه میکنیم:
- برگزاری انتخاباتی رقابتی و معنادار و عادلانه
- عمل به اصول بر زمین مانده قانون اساسی مانند برگزاری رفراندوم در امور مهم
- ایجاد وفاق و اتحاد ملی با آزادی کلیه زندانیان سیاسی
- گسترش بهداشت و تحصیل رایگان
- توجه به معیشت اقشار فرودست و محدود
- رفع تحریمها
- مهار تورم
- حل و رفع معضل فساد
- افزایش سرعت اینترنت و آزادی دسترسی به اطلاعات و رفع محدودیتهای فضای مجازی
- تعامل با دنیا بر اساس اولویت منافع ملی
- پرهیز از خصومت ورزی های پرهزینه بین المللی
اتحاد و ائتلاف همه نیروهای مترقی سیاسی و اجتماعی بر مبنای مطالبات مشترک و …
در پایان ضمن تشکر از همه اعضای محترم سازمان ، اعضای شورای مرکزی، بازرسان و روسای شعب و دفاتر و به ویژه پیشکسوتان گرامی که در سه سال گذشته از هر نوع همکاری دریغ نورزیده اند اعلام میداریم :
سازمان معلمان ایران با جامعه معلمان، دانشآموزان و اولیای آنان پیمان میبندد تا با کوشش مستمر جمعی، انتظارات و مطالبات این قشر عظیم اجتماعی را با صدایی رسا و اثرگذار در سطوح مختلف تصمیمگیری قاطعانه پیگیری کند تا به نتیجه مناسب برسد. »
از دیگر سخنرانان این نشست محمدرضا جلایی پور اصلاح طلب جوان و عضو حقیقی نهاداجماع ساز اصلاح طلبان بود .
« سازمان معلمان ایران » پس از دوم خرداد 1376 وارد حوزه عمومی آموزش و پرورش گردید .
نخستین دبیر کل این سازمان ، « حیدر زندیه » و سپس « علیرضا هاشمی سنجانی » بودند .
نخستین تجمع اعتراضی پس از انقلاب اسلامی توسط این تشکل و با حضور فرهنگیان در مرکز تربیت معلم شهید باهنر در 25 دی ماه 1380 برگزار گردید .
خواسته های مطرح شده در این تجمع بزرگ در آن زمان به شرح زیر بودند :
1- اعتراض به عدم پرداخت کمک های نقدی
2- کم توجهی به حل مشکل مسکن فرهنگیان
پایان گزارش/
خیلیها بر این باورند که ویروس تاجدار، ویروسی دستساز است و چینیها آن را برای فلج کردن اقتصاد سایر کشورها و سلطه بر جهان، تولید و منتشر کردهاند. این یعنی مافیای جهانی قتل و غارت! برخی حتی از رفتار چینیها به عنوان جنایت بشری یاد کرده و خواستار محاکمه بین المللی آن شدهاند. کسانی هم هستند که از "کانیبالیسم" (آدمخواری) چینی سخن میگویند و به جهانیان هشدار میهند که؛ "چین تصمیم به قتل عالم مردم جهان گرفته است".
برخی معتقدند که ویروس کرونا را قدرتهای جهانی برای کنترل جمعیت کرهی زمین ساخته و بر جان بشریت انداختهاند. و این یعنی مافیای جهانی قتل و مدیریت! برخی نیز دولتها را به استفادهی ابزاری از ویروس کرونا متهم میکنند و چنین قضاوت میکنند که دولتها و حکومتها از شرایط کروناییِ پیش آمده، جهت سرپوش گذاشتن بر ضعف و ناکارآمدی خود سود میجویند و با ایجاد ترس و نگرانی و محدودیت برای ملتها، برای خود فرصتسازی میکنند؛ اغراق در وحشیگری ویروس کرونا و ترسیم چهرهی هیولایی از آن و در عین حال، اهمال در به کارگیری تدابیر قرنطینهای و اعمال محدودیتهای سلیقهای و تعلل در ارائهی خدمات درمانی و سنگینی هزینههای بیمارستانی و تساهل در انجام اقدامات ایمنی و... از جمله دلایل این داوری هستند. این شواهد، حتی اگر غیرعلمی و عامیانه باشند، باز هم الگوگیری عاملان سوءمدیریت در مهار کرونا از دو رویکرد فوقالاشاره را به ذهن متبادر میسازند.
اگر همهی این باورها و تصورات، سوءتفاهم و یا ناشی از بدبینی و توهّم باشند، لابد مبنایی برای این سوءتفاهمات و بدبینیها و توهّمات وجود دارد. مثلاً مردم از وجود مافیای دخانیات و مواد مخدر باخبرند و میدانند که عدهای از تولید و توزیع این سموم مهلک، به صورت تشکیلاتی منتفعاند و شنیدهاند که حتی شاید به مرکز و محور قدرت متصل باشند. مردم میدانند که قاچاق و احتکار بسیاری از ارزاق و کالاهای ضروری زندگیشان، دست مافیاهای ویژهایست. مردم به تجربه دریافتهاند که بسیاری از فعالیتهای تجاری خصوصاً در حوزهی واردات و صادرات، مافیاییست.
به همین ترتیب، مافیای نفت و گاز و مافیای سکه و طلا و ارز و مافیای آهن و مافیای معدن و مافیای آب و مافیای چوب و مافیای وام و مافیای قاچاق دام و مافیای کود و مافیای گوشت و مافیای روغن و مافیای خودرو و مافیای دارو و مافیای ساختوساز و مافیای استخدام فامیل و مافیای دستفروشی در پیادهرو و مافیای تکدیگری در سطح شهر و مافیای تجارت قبر! و... برای گوش و چشم و ذهن و دل مردم مواردی عادی و آشنا هستند. آیا امیدی به رشد نهال دموکراسی و تحقق شایستهسالاری در سایهی سنگین جامعهی مافیاسالار هست؟
به کرات از زبان محققان و گزارشگران و مسئولان با وجدان هم شنیده شده که در کنار سوءمدیریت، تعارض منافع قانونگذاران و مجریان و مدیران میانی و ارشد هست که بنای اقتصاد سالم را ویران کرده و حسرت زندگی آرام و عادی را بر دل مردم نشانده است. این نیز یعنی جدال بیمحابای چند مافیا بر سر تحصیل مال ناروا!
اما سخن گفتن از مافیایی که جامهی عِلم و فرهنگ و هنر و اندیشه و اخلاق به تن کرده و پرچم اصلاح و اصول و عقیده و ایمان و تعهد و وجدان بر افراشته و عَلَم بنیاد و خدمت و خیریه و درمانگاه و دانشگاه و... بر سردرِ مقرّ خود کاشته است، کمی دشوار است و آوردن مثال و مصداق، بسی دشوارتر. مافیای انحصار طبابت و مافیای سلطه بر دستگاه تعلیم و تربیت و مافیای فوتبال و مافیای ذبح حلال و مافیای رسانه و تریبون و تبلیغات و مافیای فیلم و کتاب و مطبوعات و مافیای استخدام و استثمارِ لمپن و لات و مافیای مهندسی انتخابات و مافیای تولید و ترویج خرافات و... مثالهایی از این زمرهاند.
اگر روزگاری نیاکان ما تحت سلطهی مستقیم خان و سلطان و شاه و کدخدا بودند و یا بردهوار برای تیولداران و ظلّالسلطانها و ظلّاللهها کار میکردند، امروزه ما تحت تأثیر منش مافیایی حکومتها و زیر سایهی سنگین صدها مافیا دچار سرگیجه شدهایم.
حالا، چند سئوال و کمی پرسه در عالم خیال؛
آیا جوامع مغلوب و منکوب در یَد قدرت باندهای مافیایی، با اتکا به انتخاباتهای متأثر از نگاه و نفوذ همین باندها، قادر به بازآفرینی شاکلهی فکری و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی خود بر بنیاد اخلاق و انسانیّت و مدنیّت هستند؟
آیا یک جامعهی متأثر از تفکرات مافیایی میتواند سیستم ساختاری و نظم رفتاری یک نظام دموکراتیک را بپذیرد؟
آیا جامعهی معتاد به ارتباطات مافیایی و سرخوش از لذّات حاصل از روابط باندی و قومی و قبیلهای و خویشاوندی، قادر و حاضر است این لذّت و خلسه و رضامندی را ترک کند و به مکانیسم زیست اجتماعی سالم برگردد؟
آیا امیدی به رشد نهال دموکراسی و تحقق شایستهسالاری در سایهی سنگین جامعهی مافیاسالار هست؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه تشکل ها/
به مناسبت فرارسیدن « روز معلم » انجمن اسلامی معلمان ایران بیانیه ای صادر کرد .
متن کامل این بیانیه که در اختیار « صدای معلم » قرار گرفته است به شرح زیر است .
یکی از سوالات همیشگی این بوده که چرا در ایران جنبش های دمکراسی خواهی به نتیجه نرسیده؟ چرا مثلا مشروطه ناکام ماند؟ یا چرا وقتی محمدعلی شاه مجلس را به توپ بست مردم به کمک مشروطه طلبان و مجلس نشتافتند...؟ چرا تحول اساسی در فکر و اندیشه مردم صورت نمی گیرد؟!
و ده ها سوال شبیه این...
برای پاسخ به این گونه سوالات می توان ساعت ها سخن گفت اما برای صرفه جویی در وقتِ خودم و خوانندگان عزیزم، بدون اینکه از جای خودم بلند شوم دستم را دراز می کنم و روزنامه چهره نما را که دقیقا در زمان انقلاب مشروطه منتشر می شد برمی دارم و باز می کنم .
می بینم در شماره هفتم مورخه17آوریل1911یعنی27فروردین1290 مقایسه ای کرده میزان بودجه معارف یا آموزش و پرورش ایران را با برخی کشورها. (عکس آن را در زیر این نوشته گذاشته ام).
لامصب این پاسخ و آنچه در عکس می بینیم مثل آچار فرانسه به تمام جنبش ها و دوران های تاریخ ما می خورد و توضیح می دهد!
بودجه معارفِ برخی کشورها در زمانِ مشروطه چنین است:
بودجه آمریکا با 60 میلیون لیره در آن بالا قرار دارد و در پایین، بودجه معارف ایران را 200 هزار تومان ذکر کرده، حالا لیره را با تومن مقایسه کنید...! و تازه، این رقم مربوط به پس از انقلاب مشروطه است که جامعه ایران تکان خورده و ایرانیان به اهمیت آموزش و پرورش پی برده اند...!
برای اینکه بدانید این 200 هزار تومان بودجه معارف ،چقدر پول بوده فقط کافی است اشاره کنم که در همین زمان یعنی وقتی محمدعلی شاه آمد تا در تهران شاه شود، میزانه بودجه سالیانه دربارِ محمدعلی شاه، هشتصد هزار تومان بود.(کسروی،تاریخ مشروطه ایران...ص ۴۸۷) یعنی بودجه دربار مستبدِ ایران، به تنهایی چهار برابر کل بودجه آموزش و پرورش ایران بود!
البته میتوان این بودجه 200 هزار تومانی معارف ایران را با حقوق شاهزادگان نیز مقایسه کرد تا به اوضاع اسف انگیز فرهنگی پی برد: مثلا شعاع السلطنه برادر محمدعلی شاه در همین زمان ۱۱۵هزار تومان حقوق می گرفت یا ظل السلطان ۷۵هزار تومان حقوق می گرفت (همان...ص۴۸۷).
البته فرصت نیست تا برخی مخارج مانند ختنه سورانِ ملیجک غلامعلی خان را با بودجه معارف کشور مقایسه کنم اما می دانیم که بر طبق نوشته اعتمادالسلطنه، ملیجک جور غریبی ادرار می فرمودند:
«پیشخدمتی، گلدان در دست داشت . شاهزاده دکمه شلوار را در حضور من باز کردند . پیشخدمت باشی، احلیل شاهزاده را گرفته در گلدان نهادند شاهزاده ادرار کردند...»( خاطرات اعتماد السلطنه، نسخه خطی، سه شنبه 5 شعبان 1305)
حالا هی تعجب می کنیم چرا مردم در زمانِ به توپ بستن، از مجلس دفاع نکردند...؟!
که نه تنها دفاع نکردند بلکه در غارت اموال و فرشهای مجلس، روی قزاقان لياخوفی را سفيد كرده حتی به درختان حیاط مجلس نيز رحم نكردند! به طوری که عین السطنه در خاطراتش می نویسد:
«از بهمن میرزا پرسیدم چه غارت کردی؟
افسوس می خورد و می گفت آدم نداشتم نتوانستم از اموال مجلس بیشتر غارت کنم فقط یک توله جدل الدوله و دو عدد قناری با قفس، نصیب ام شد!»(روزنامه خاطرات عین السلطنه...ج3ص2129)
و حالا در این دنیای جهل و استبداد، عظمتِ کار، فداکاری و رنجهای مشروطه خواهان را در نظر بگیرید که می خواستند دیوِ استبداد را در قفسِ تنگِ قانون بکنند!
تغییرات سیاسی باید متاثر و ریشه در تغییرات فرهنگی باشد تا ریشه دار گردد و تنها با تربیت و آموزش است که می توان معجزه کرد و از چوب انسان تراشید...
تصویر روزنامه چهره نما :
کانال تاریخ تحلیلی ایران
سمنان
انتخابات مجلس یازدهم در شیراز با ۳۵۷۳۳۸ رأی ۲۵ درصد شرکت کننده داشت. آقای جعفر قادری با ۱۱۴۳۲۹ رای یعنی ٨ درصد کل دارندگان حق رای به مجلس یازدهم راه یافت.
وکیل مردم شیراز خود را استاد اقتصاد دانشگاه می داند، ( البته شاید دکترای سهمیه ای از نوع جانبازی یا رزمندگان داشته باشد) در مصاحبه با خبرگزاری فارس اظهار فضل نمودهاند:
«دولت سراغ بخشهای پیشران و محرک اقتصاد برود و رفع موانع تولید را جزو اولویت های دولت بعدی دانسته است.
گریگوری منکیو در فصل اول کتاب علم اقتصاد ده اصل کلی را برمیشمارد. اصل اول آن می گوید: *همیشه بده بستانی وجود دارد* یعنی برای به دست آوردن یک چیز باید از هزاران چیز دیگر چشم پوشی کنیم. این *اولین درس اقتصاد* است. آقای وکیل اقتصاددان نیک می دانند که بودجه ۱۴۰۰ با چند صد هزار میلیارد کسری روبه روست، و دولت هیچ راهی جز استقراض از بانک مرکزی و چاپ اسکناس ندارد و این یعنی نقض همان اصل نهم کتاب کلیات اقتصاد که می گوید: « چاپ پول تورم زاست » .
وکیل ۸ درصد از مردم شیراز نسخه رفع موانع تولید را برای دولت بعدی پیچیده اند ؛ شاید این بیت از خواجه شیراز در پاسخ به ایشان خالی از لطف نباشد که فرمود :
« دلم رمیده لولی وشیست شورانگیز دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز »
دلم آواره لولی صفتی و شوق آفرینی است که وعده های دروغ میدهد و عاشق کش و نیرنگ باز است.
« میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز »
حافظ اگر به معشوق نرسیدی وجود خودت مانع بوده است زیرا که هیچ چیز مانع عاشق صادق و معشوق نیست .
آقای اقتصاددان !
تحریم ها، عدم تصویب لوایح چون اف ای تی اف مانع تولید است.
" از میان برخیز " !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در مراسمی که انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برای بزرگداشت استاد محمد بهمنبیگی برگزار کرد (۳۰ آبان ۱۳۸۴)، من هم توفیق حضور داشتم. طبق روال مراسم بعد از همۀ سخنرانیها نوبت به نفر اصلی رسید. بهمنبیگی وقتی که پشت تریبون قرار گرفت، اولین جملهای که گفت، نقل به مضمون، این بود: «بالاخره ما هم آدم شدیم!»
همه میدانستند بهمنبیگی با وجود خدماتی که به آموزش عشایری کشور کرده است، با پیروزی انقلاب، چه ماجراهایی را از سر گذرانده و در نهایت، شانس آورده که زنده مانده است. جملۀ او در آغاز سخنرانی هم کنایهای بود بر سرنوشت انسانی که ممکن بود زنده نماند.
هر بار که در کشور سروصدای انتخابات بلند میشود، یاد همان جملۀ استاد بهمنبیگی میافتم. با بالا گرفتن تبِ انتخابات: ما مردم عادی، آدم حساب میشویم؛ ایران، ایران میشود؛ هویت ملی گمشده، دوباره هویت مردم ایران میشود؛ حس میهنپرستی مکروه، واجب و مقدس میشود؛ اسطورهها و شخصیتهای مشکوک ایران باستان، سر بلند میکنند و نماد ایران میشوند؛ تاریخ ایران با روایت محدود و تفسیر خاص، تاریخ سرافراز ایران میشود؛ و خلاصه، غبار از هر چه که تا دیروز به فراموشی عمدی سپرده شده بود، زدوده میشود و «مهم بودن» معنای دیگری مییابد!
سیاست و سیاستبازان از این بازیها و بازیچهها بسیار دارند!
باز زمان حرفهای خوب و وعدههای شیرین فرارسیده است؛ قرار است ایران آباد شود، راه علاج مشکلات کشف شود، مقامات شفاف و پاسخ گو شوند، بر دستان مردم بوسه زده شود، چرخ اقتصاد بچرخد، معیشت مردم به سامان برسد و همه جا را گل و بلبل فراگیرد!
تعجب نکنید از اینکه شما را در فضای مجازی عضو انواع گروهها و کانالها بکنند؛ شما الان خیلی مهم هستید!
خدا را شکر! یک انتخابات دیگر در پیش است و ما دوباره برای مدت محدود و با مسئولیت محدود، آدم میشویم!
کانال شوق تغییر
گروه رسانه/
یادداشت زیر نقدی است که توسط « علی دلیری » بر مطلب « مهران حبیبی » در انتقاد از مدیر کل آموزش و پرورش زنجان ( این جا ) برای صدای معلم ارسال گردیده است .