گروه اخبار/
نامه ی زیر توسط یکی از دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان برای « صدای معلم » ارسال گردیده است .
این رسانه آماده انتشار پاسخ مسئولان و مخاطبان در این مورد است .
گروه اخبار/
« نجات بهرامی » امروز شنبه 19 مهر از زندان اوین آزاد شد .
وی معاون پیشین رسانه ای مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در زمان وزارت « سیدمحمد بطحایی » بود .
بهرامی دوشنبه 29 اردیبهشت سال جاری به زندان رفت .
دلیل آزادی ایشان ابتلا به کرونا و مناسب نبودن شرایط جسمانی اعلام شده است .
در حال حاضر ، « محمد حبیبی » و « اسماعیل عبدی » از اعضای کانون صنفی معلمان در زندان به سر می برند .
« صدای معلم » آزادی این معلم را به خانواده ایشان شادباش می گوید .
پایان پیام/
گروه گزارش/
معرفی شدگان چند برابر ظرفیت آزمون سراسری دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجائی تهران از سوی سازمان سنجش آموزش کشور برای انجام مصاحبه و سایر مراحل از سوی وزارت آموزش و پرورش دعوت شده اند .
مطابق چارتی که اعلام شده است ؛ داوطلبان ورود به این دو دانشگاه نخست باید صلاحیت های عمومی آن ها توسط " هسته های گزینش استان ها " مورد تحقیق و بررسی قرار گیرند .
سپس این داوطلبان باید در مصاحبه " تخصصی " که مطابق اعلام وزارت آموزش و پرورش در پردیس های استان ها صورت می گیرند شرکت کنند .
نگاهی به اخبار و مطالب منتشر شده در رسانه ها و شبکه های اجتماعی نشان می دهد که نقطه کانونی در محتوای این اخبار اعتراض برخی رتبههای برتر کنکور به دعوت نشدن در مصاحبه دانشگاه فرهنگیان است .
دانشگاه فرهنگیان و سازمان سنجش آموزش کشور هر یک در این مورد اطلاعیه ای داده و وضعیت را به گونه ای توجیه کرده اند .
این که در سال های اخیر ، رتبه های خوب و برتر کنکور بر خلاف سنت و رویه غالب مانند دهه 60 ، دهه 70 و حتی دهه 80 شمسی به سوی این دانشگاه تمایل پیدا کرده اند نکته در خور توجه و قابل تاملی است اما پرسش استراتژیک « صدای معلم » آن است که آیا این داوطلبان ورود به « حرفه معلمی » واقعا از روی علاقه و میل به معلم شدن گرایش پیدا کرده اند و یا فقدان فرصت های شغلی و به عبارت دیگر از سر " ناچاری " چنین وضعیتی رخ داده است و دوم آن که آیا با ساز و کارهای موجود در دانشگاه فرهنگیان و فرآیندهای آموزشی آن و نیز فضا و فرهنگ سازمانی غالب در آموزش و پرورش ، این " معلمان " بر خلاف سابق و نسل پیشین می توانند موجد " اصلاحات آموزشی " بوده و تحولی اساسی در وضعیت فعلی به وجود آورند و یا روزمرگی و فرهنگ سازمانی از آنان یک " کارمند " و به قول معلم فقید ، صمد بهرنگی یک " چوخ بختیار " خواهد ساخت ؟!
و اما نکته راهبردی در پذیرش دانشجو معلمان ، نوع و محتوای مصاحبه های صورت گرفته می باشد .
به یکی از این مصاحبه ها که در کانال " معلمان و دانشجو معلمان کشور " با بیش از 72000 عضو است توجه کنید :
« تجربه داوطلبی که امروز به مصاحبه رفته و بسته ما را هم تهیه کرده است .
سلام امید وارم حالتون خوب باشه
امروز به ما اطلاع دادن که بعد از ظهر مصاحبه داریم
البته فعلا فقط مصاحبه ی عقیدتی سیاسی رو انجام دادیم و مصاحبه روان شناسی مونده واسه هفته ی بعد که اونجا معاینات و اینا انجام میشه
ما رفتیم هسته ی گزینش اسممونو نوشتن زیاد معطل نشدیم حدود 20 دیقه ای نشستیم بعد صدامون کردن رفتیم تو یه اتاق (تو این مرحله هیچ مدرکی ازمون نخواستن)
رفتم داخل اتاق یه خانوم بودن خیلی محجبه و تقریبا خوش برخورد بعد سلام و اینا خودش گفت که رو صندلیه روبروش بشینم وسوالا شروع شد
اول درمورد خودمو خونوادم که خیلی آسونه .مثلا پدر مادرت چیکارن و چن خواهر برادرین و از این قبیل سوالات
بعد سوالای دیگه:
چه فعالیت هایی داشتی تو مدرسه یا مسجد یا هر جای دیگه ای هر فعالیت ورزشی علمی فرهنگی هنری و اینا - چقدر تو جامعه حضور داری و سعی میکنی حضور داشته باشی- آخرین راهپیمایی که شرکت کردی - سخنرانش_موضع سخنرانی(جایی که سخنران وایمیسته سخنرانی میکنه) - هدفت از شرکت در راهپیمایی - نماز جمعه شرکت کردی - نیت نماز جمعه چجوریه - حکم نماز ظهر و عصر بعد از نماز جمعه چیه (ک نماز ظهر مستحبه ولی نماز عصر واجبه و باید خونده بشه) - نماز جماعت شرکت میکنی - اخرین بار کی بوده - اسم امام جماعت مسجد محله تون _ اداره ی کشور به عهده ی کیه؟ - مانتو تنگ و کوتاه میپوشی؟ - چاردی هستی؟ - چقد آرایش میکنی؟ - لاک میزنی؟؟ - یکم قرآن بخون - ویژگی دوست خوب .
اگه تو تحقیق بگن که شما اصلا حجابتونو رعایت نمی کنید و لباس نامناسب میپوشید لاک میزنید(گیر داده بود؟؟)شما برای دفاع از خودتون چیکار میکنید
من چون سال دومم بود که تو مصاحبه شرکت میکردم یه چن تا سوالم از این منظر پرسید محور توسعه پایدار ، توسعه انسانی است و این معبر از آموزش و پرورش حرفه ای و معلم حرفه ای می گذرد .
مثلا :
فک میکنی پارسال مصاحبه ت خوب بوده یا امسال؟ - چرا -
اگه ازت بخوان که بین مصاحبه گر پارسال و امسال یکیمونو انتخاب کنی کدوممونو انتخاب میکنی .
(من هر چی گفتم جفتتونم خوبین گفت نه باید یکیو انتخاب کنی . گفت که شما باید قدرت انتقاد و انتخاب و اینجور چیزا داشته باشی. )
هیچی دیگه همینا
بچه های عزیز ریلکس باشید و راحت اینطوری میتونین به همه سوالتشون جواب بدین .
ممنونم ازتون بسته مصاحبتون عالی بود خیلی کمکم کرد تقریبا هر چی سوال پرسیدن داخلش بود . »
به تجربه ی داوطلبی دیگر در این زمینه توجه کنید :
« سلام من امروز رفتم مصاحبه
خب اولش مدارکو تحویل دادم و به یه سری سوالات شخصی جواب دادم، راجع به خانوادم و تحصیلاتشون، آدرس منزل و معدل سال دوازدهم و سه سال دبیرستان، رتبم و....
سوالاتی که ازم پرسیدن؛ راجع به : (ولایت فقیه، مرجع تقلید، نام چند تا از مراجع تقلید، فرق ولی فقیه و مرجع تقلید، برای اینکه رای و نظر مرجع تقلید راجع به موضوعی رو بدونیم چی کار میکنیم؟، رهبر ما چه کسی است؟، چه کسانی رهبر را انتخاب میکنند؟، وظایف رهبری، مسئولیت مردم در برابر رهبری، قرائت قرآن، خواندن نماز 3 رکعتی ، گرفتن وضو، انواع غسل و شیوه انجام آن، غسل های واجب، اگر کسی بعد از گرفتن غسل و خواندن نماز متوجه بشه که نجاست کاملا برطرف نشده باید چیکار کنه؟ نمازش چی میشه؟؟، روزه، مکلف شدن پسران و دختران از چه سالی است؟ ،مبطلات روزه، حکم مسافر در ماه رمضان، نماز جماعت، نماز جمعه،آیا خطبه های نماز جمعه را قبل اذان ایراد میکنند یا بعد آن؟، شرکت در راهپیمایی ها، آخرین راهپیمایی که رفتی، شرکت در مراسم مذهبی، نظرم راجع به سیگار و مواد مخدر، نظرم راجع به آرایش، در اوغات فراغت چی کار میکنی؟، از چه پیامرسانهایی استفاده میکنی؟ آیا عضو بسیج هستی یا بودی؟ آیا در رشته خاصی فعالیت داشتی؟، مقام و رتبه ای اوردی؟.......) بودن اگر به برون دادهای مراکز تربیت معلم پس از انقلاب اسلامی و نیز خروجی های دانشگاه فرهنگیان در دهه ی گذشته نگاهی بیفکنیم ؛ آیا چهره هایی به وزن " بالا " یافت خواهند شد ؟
خواستم ازتون تشکر کنم بابت این بسته فوقالعاده ای که در اختیارمون گذاشتین .
تونستم همشو درست جواب بدم
قبولی خودتان را تضمین کنید».
فارغ از اشکالات و اغلاط املایی و نگارشی وافر در این نظرات ؛ اما پرسش این است که آیا ارتباطی میان بحران در نظام آموزشی آن و مهم تر از همه ، " ناکارآمدی " آن با این پرسش ها مشاهده می شود ؟
این پرسش ها تا چه حد با نیازهای آموزشی ما و نیز " تجارب جهانی " سنخیت و تناسب دارد ؟
آیا در اتاق های مصاحبه ، دو طرف قرار است فیلم بازی کرده و اصطلاحا ایفای نقش کرده و صحنه " فریب سازمان یافته " را تداعی کنند ؟
آیا معلم از همان ابتدا و پیش از ورود به سیستم یاد نمی گیرد که باید نقش بازی کرده و دروغ بگوید ؟ برای آن که صرفا به هدفش برسد .
و این که ؛
« هدف ، وسیله را توجیه می کند »
آیا این معلمان در آینده همین آموزه ها را به دانش آموزان و فراگیران منتقل نخواهند کرد ؟
پرسش " صدای معلم " همان گونه که پیش تر نیز مطرح شد آن است که برون دادهای مراکز تربیت معلم در این 40 سال با این فیلترهای گزینشی ، عقیدتی و ایدئولوژیک چه اثربخشی و کارایی برای نظام آموزشی و جامعه داشته اند ؟
در ساده ترین نتیجه گیری می توان به فرآیند تعطیلی مدارس در هشت ماه گذشته بر اثر بحران کرونا اشاره کرد و این که این تعطیلی ظاهرا تاثیری بر روند اوضاع نداشته و می توان گفت که تقریبا همه ارکان تعلیم و تربیت از بسته بودن " در مدرسه " رضایت دارند .
پیش تر این پرسش مطرح گردید :
« حال اگر به برون دادهای مراکز تربیت معلم پس از انقلاب اسلامی و نیز خروجی های دانشگاه فرهنگیان در دهه ی گذشته نگاهی بیفکنیم ؛ آیا چهره هایی به وزن " بالا " یافت خواهند شد ؟
نکته قابل تامل آن است که استاد فقید " محمدرضا شجریان " خروجی دانش سرای مقدماتی " در پیش از انقلاب بوده است . ( این جا )
( در آینده به تفصیل به این مورد خواهیم پرداخت )
این چرخه معیوب ، ناکارآمد و غیرعلمی قرار است تا کی و کجا استمرار یابد ؟
با این ساز و کارها و وضعیتی که تعریف کرده ایم ؛ می توان براساس سند تحول بنیادین و در افق 1404، ترسیمگر ایرانی توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فن آوری در سطح منطقه با هویتی اسلامی، انقلابی، الهام بخش جهان اسلام همراه با تعاملی سازنده و مؤثر در عرصه روابط بینالمللی باشیم ؟ ( این جا )
اگر قرار است منبع تغذیه آموزش و پرورش به لحاظ " ورود نیرو " مراکزی این چنین باشند ؛ آیا نمی باید که مدیریت و سازه های علمی و امروزی متناسب با تجارب کشورهای موفق در آن تعریف ، تببین و عملیاتی شوند ؟ پرسش " صدای معلم " همان گونه که پیش تر نیز مطرح شد آن است که برون دادهای مراکز تربیت معلم در این 40 سال با این فیلترهای گزینشی ، عقیدتی و ایدئولوژیک چه اثربخشی و کارایی برای نظام آموزشی و جامعه داشته اند ؟
محور توسعه پایدار ، توسعه انسانی است و این معبر از آموزش و پرورش حرفه ای و معلم حرفه ای می گذرد .
پیشنهاد « صدای معلم »از سال ها قبل تاسیس و تثیبت " سازمان نظام معلمی " برای احصای صلاحیت های حرفه ای معلمان بوده است که مهم ترین ویژگی این سازمان ، استقلال حرفه ای آن است .
در صورت سر باز زدن از چنین مهمی و ادامه این روند معیوب نه تنها تحولی صورت نخواهد گرفت که ممکن است به بن بستی برگشت ناپذیر و غیرقابل تدبیر هم منجر شود .
پایان گزارش/
همین که جناب حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش، به مناسبت روز جهانی معلم ، پیام داده اند ( این جا ) ، نشانه شجاعت ایشان است. اما این شجاعت نصفه و نیمه است و ذیل تعابیر ایدئولوژیک و سیاسی پیام ، محو و نابود می شود.
قبل از حاجی میرزایی، مرتضی حاجی، وزیر وقت آموزش و پرورش در سال ۱۳۸۳ و علی اصغر فانی در سال 94 به مناسبت روز جهانی معلم پیام صادر کردند که هر دو جاندارتر و حرفه ای تر از پیام وزیر کنونی بود.
پنجم اکتبر برابر با 14 مهرماه ، از سوی یونسکو «سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد» روز معلم اعلام شده است، منظور از اعلام این روز این بود که جامعه و مخصوصا اولیا و دانش آموزان در این روز از زحمات طاقت فرسای معلمان قدردانی کنند و با حضور در مدرسه یا فرستادن کارت پستال معلمان را خوشحال کنند.
بعد از اینکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 ، موضوع سند 2030 تبدیل به یک مناقشه انتخاباتی شد، از سوی جریان اصولگرا اتهامات سیاسی علیه یونسکو مطرح شد و سند 2030 مورد هجوم قرار گرفت. هجوم به یونسکو در حالی صورت گرفت که ایران یکی از اعضای اولیه این نهاد وابسته به سازمان ملل بوده و عضویت آن بعد از انقلاب نیز ادامه داشته است. در این پیام هیچ اشاره ای به نام یونسکو و تاریخچه تعیین روزی به نام روز جهانی معلم نمی شود. در این پیام بر نقش حرفه ای معلمان تاکید نمی شود.
اساسنامه کمیسیون ملی یونسکو در ۱۳ ماده در سال ۱۳۲۸ ه.ش. توسط هیات وزیران تصویب شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این اساسنامه مورد بازنگری قرار گرفت و سرانجام در ۱۷ ماده و۴ تبصره تنظیم و پس از تایید وزارت فرهنگ و آموزش عالی در جلسه مورخ ۲۹ شهریورماه سال ۱۳۶۶ توسط هیات وزیران به تصویب رسید. مرکز عمل و معرف هر کشور در یونسکو « کمیته ملی یونسکو » است.
در ایران رئیس کمیته ملی یونسکو، وزیر علوم، تحقیقات و فن آوری است. این کمیته که در راس آن یک مقام دولتی قرار دارد برقراری ارتباط بین یونسکو و نهادهای علمی، آموزشی و فرهنگی داخل کشور را برعهده دارد. در شورای عالی کمیته ملی علاوه بر وزیر علوم، وزرای خارجه، ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش و رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست و رئیس صدا و سیما نیز حضور دارند. دبیرکل کمیته ملی یونسکو هم با ابلاغ وزیر منصوب می شود.
ظاهرا با ترکیب کمیته ملی یونسکو ، فضایی برای رخنه و نفوذ احتمالی استکبار از طریق یونسکو وجود ندارد.
نکته مهم این است که کشور آمریکا و دولت اسراییل در اعتراض به سیاست های حمایتی یونسکو از آرمان فلسطین و هژمونی کشورهای جهان سوم بر این نهاد ، به عنوان اعتراض از آن خارج شده اند و حضور و تاثیری در یونسکو ندارند.
در پیام حدودا 140 کلمه ای وزیر، تنها یک جمله 23 کلمه ای به موضوع روز جهانی معلم مربوط است: "فرارسیدن 5 اکتبر، مقارن با ۱4 مهر و روز جهانی معلّم را به شما مشتاقان تعلیم و تربیت تبریک و تهنیت میگویم."
در این پیام هیچ اشاره ای به نام یونسکو و تاریخچه تعیین روزی به نام روز جهانی معلم نمی شود. در این پیام بر نقش حرفه ای معلمان تاکید نمی شود. بر عکس، پیام وزیر پر از کلمات نامانوس و تعابیر عقیدتی در مورد آموزش و پرورش است. معلمان به عنوان "حامیان معنوی و هادیان فکری انسانهای روزگار " معرفی می شوند." که با" اتّکال به خداوند متعال و اتکا به سیرهی نظری و عملی پیامبران الهی و نیز با ابتنا بر شیوهی حیاتبخش معلّمی" در مسیر "سبز آفرینش " گام بر می دارند.
در پایان هم از معلمان خواسته می شود که : "رویکرد انسانها را نسبت به مقابله با بلایای طبیعی و بیماریهای فراگیر و واگیرداری مانند کرونا، ارتقا و اعتلا دهند. " که موضوعی مربوط به نهادهای بهداشتی و دولتی است.
مساله امروز ما زوال شغل معلمی به عنوان یک حرفه تخصصی و تمام وقت است. مساله این است که در جامعه و در میان مردم نیز معلمی اعتبار خود را از دست داده است و معلم دیگر الگوی جوانان نیست. مساله این است که معلم دیگر به شغل خود افتخار نمی کند.
معلم امروز انسانی ژنده پوش، غمگین و مضطرب و در معرض کووید ۱۹ است که در حل نا معادله پیچیده دخل و خرج زندگی درمانده است. روز معلم چه جهانی و چه ملی و مذهبی، برای معلم جز غم و اندوه، دستاوردی ندارد.
در حالی که آموزش و پرورش ما با چالش های اساسی روبه رو است و نظام آموزشی ما به دلیل بی اعتنایی به تحولات و پیشرفت های دنیا گرفتار رکود و بحران است، ما همچنان درگیر بحث های پایان ناپذیر در مورد تقدم یا تاخر تعلیم برتربیت و ماجراهای گزینش معلمان و تغییرات چندین باره کتاب های علوم انسانی برای تطبیق روایت های تاریخی با وقایع و تحلیل های روز هستیم.
آیا وقت آن نرسیده که نگاه مسوولان به آموزش و پرورش واقعی شود و به جای تکرار شعار های سیاسی و بار کردن همه وظایف به دوش نحیف آموزش و پرورش، توقعات خود را از این وزارتخانه و معلمان واقعی کنند؟
گروه خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش
باید اِستاد و فرود آمد
بر آستان دری که کوبه ندارد!
"احمد شاملو"
فرانتس کافکا، داستان کوتاهی با عنوان «جلو قانون» دارد که بهفارسیِ "صادق هدایت" در دسترس است. پاسبانی پیشاپیش قانون، قد برافراشته و مردی میخواهد از درب آن بگذرد و وارد قانون شود. مرد که با ممانعت پاسبان مواجه میشود، میپرسد: آیا ممکن است که بعد داخل شود؟ پاسبان میگوید: «ممکن است، اما نه حالا.» و ادامه میدهد: «من آخرین پاسبان نیستم. جلوی هر اتاقی پاسبانی تواناتر از من وجود دارد.» پس مرد ترجیح میدهد که: «انتظار بکشد تا به او اجازهی دخول بدهند.»
پاسبان، او را کمی دورتر از در مینشاند. آن مرد تا سالها منتظر میماند و پاسبانهای دیگر را فراموش میکند. پاسبان اولی به نظر او یگانه مانع میآید. بالاخره چشماش ضعیف میشود و از عمرش چیزی باقی نمیماند. قبل از مرگ، از پاسبان میپرسد: «چطور در طی این همهسال کس دیگری بهجز من تقاضای ورود نکرده است؟» پاسبان پاسخ میدهد: «از اینجا هیچکس بهجز تو نمیتواند داخل شود، چون این درِ ورود را برای تو درست کرده بودند. حالا من میروم و در را میبندم!»
▫️ این آستانه، برای بسیاری از ما معلمها مکشوف شده؛ دَربی که به محتوای بستهاش راهی نیست و برنامهی آموزشیاش در انقیاد مراتب ایدئولوژیست، محتوایی که از بالادست دیکته میشود، و معلم و شاگرد را در کانالهای پوسیدهی بیتخیل و بیچشمانداز سرگردان میسازد.
خروجی این کانالها هم سرراست است؛ تولید "تابع بیامید" که تمامی امکانهای تحقق رؤیا را وانهاده و جز تمکین، مدارا و سرسپردگیِ تامو تمام به وضع موجود، خط قصهای ندارد.
▫️ برای تکتک ما معلمان در آستان این درب، دو راه وجود دارد؛ یا مانند مرد داستان، عمری همسخن دربان شویم و مانع، تمامی سویههای گذر را تاریک کند و یا چون آیهی روشن "فروغ": نقبی بهسوی نور بزنیم!
سرسپردگی به این ساختار صلب که چون سایهی هول، بر حال بچهها ایستاده و فراسویی جز تاریکی را به آنها نشان نمیدهد، انتخاب من نبود.
▫️ با ناخنهای خون و قلبی شورمند، مشغول کندنام و خوب میدانم اگر همکارانام، حرفهی معلمی را بهمثابهی "کنش آموزگاری" فهم کنند و محتوای آموزشیای که با آجر به آجرِ ایدئولوژی منجمد شده، را مورد پرسش قرار دهند، اگر پرتو پژوهشیِ کارشان را در ورطهی تاریک آن بیاندازند و در افشای سازوکار این سیستم، یکصدا باشند، نگهبان پس خواهد نشست.
▫️ در این گذار، من و بچهها آینهایم؛ ما به هم میتابیم و حاصل انعکاسمان، روبهرو را در تاریکنای چشمانداز آموزش، روشن میکند؛ "پرسش" و "تحقیق" چراغ این مسیر است؛ آنچه دانشآموزان میپرسند، تحقیقی که انجام میدهند و از تردیدی که سر برمیکشند؛ را میتوانید در کانال "کنش معلمی و دانشآموزی" ببینید. نسلی که فرو میریزد و خلق میکند؛ خوب میداند دستها چقدر توانا هستند.
کانال صور ما
دکتر حسین بشیریه، دولت در نظام جمهوری اسلامی ایران را در قالب دولت های ایدئولوژیک تقسیم بندی می کند. از نظر وی هدف اصلی این گونه دولت ها اجرای اصول ایدئولوژی کم و بیش فراگیر و همه جانبه به منظور ایجاد تحول در خودفهمی ها و کردارهای اجتماعی و فرهنگی مردم است. از نظر بشیریه در دولت های ایدئولوژیک، میان ایدئولوژی دولتی (هنجارهای رسمی) با کردارها و گرایش های عمومی (هنجارهای غیررسمی) شکاف فزاینده ای به وجود می آید. به عبارت ساده تر بین افکار، باورها و گرایشات مردم یا افکار عمومی با افکار، باورها، برنامه ها و گرایشات دولت، نوعی ناهمگرایی و ناسازگاری به وجود آمده و به تدریج موجب شکافی و فاصله ای فزاینده بین آن دو می گردد. بنابراین شکاف میان ایدئولوژی دولتی با کردارها و افکار عمومی می تواند دو پیامد مهم را در بر داشته باشد: نخست، ایدئولوژی گریزی فعال به شیوه ای که در انتخابات 1376 و 1378 در دوره اصلاحات رخ داد. دوم، ایدئولوژی منفعلانه که به بی هنجاری اجتماعی و انفعال سیاسی و یا پیدایش جامعه توده ای منتهی می شود.
شکاف میان ایدئولوژی دولتی با کردهای مردمی را می توان در شکاف میان نام گذاری مدارس دولتی و غیردولتی در کشور مشاهده کرد. به این معنی که میان نام گذاری مدارس دولتی با مدارس غیردولتی در کشور، شکافی کاملا مشهود وجود دارد. چنان که می دانیم مؤسس یا موسسان مدارس غیردولتی، فرد یا افراد حقیقی و حقوقی هستند که بر طبق مفاد قانون اقدام به تاسیس واحد آموزشی مینمایند و طبق قوانین آموزش و پرورش به اداره آنها می پردازند. موسسان این مدارس از اختیاراتی چون انتخاب نام برای مدرسه خود برخوردارند. شکاف و فاصله بین نام هایی که توسط موسسان مدارس غیردولتی انتخاب می شود با نام هایی که توسط مسئولین آموزش و پرورش برای مدارس دولتی انتخاب می شود، مورد مقایسه قرار می گیرد. برای این منظور نام مدارس دولتی با نام مدارس غیردولتی در مقطع ابتدایی در یکی از نواحی شهر تبریز با یکدیگر مقایسه می گردد.
نام مدارس دولتی:
آيت اله كاشاني، ابن سينا، امام علی (ع)، حضرت ابوالفضل، حضرت امام حسین (ع) ، حضرت مهدی (ع)، رضوان، شهيد احمدی روشن، شهيد بهشتي، شهيد رحيمي، شهيد چمران، شهید شفیع زاده، شهيد محموديان، شهيد مدرس، شهيد هاشمي نژاد، شهیدان صبوری، صدوق ، علامه حلي، مسلم بن عقیل، ام ابیها، ام البنين، ايثار، حضرت سكينه، خديجه كبري، شهید باکری، شهيد حسين زاده، شهيد ستار داداشي، عفاف، علامه اميني، پروین اعتصامی، غزالي، فدک، ولایت و...
نام مدارس غیردولتی:
آرام خلاق، آزادگان، آفتاب مهر، ارسطو، ارمغان، امید آینده، امیدان فردا، پیام دانش، تمدن ، حكمت، دانش عصمت، دهخدا، ساعي، سامان، ستارگان، سحر، سرآمد، سما، شفق روشن، شفق مهر، طرح نو، عترت، فارابی، فرهنگ، گلستان فلق، گلستان کوثر، متفکران، معرفت، ستارگان منیر، مولود، نسیم، نورشهاب، نورفکور، نیایش، نیکو، يگانه، فراست، راه نور، اندیشه ناب، مبین، رهنمون، همام تبریزی، ترنم شادی، دانش مادر، سرزمین فرشتگان، مهر تابان، پدیده دانش، سپاس و...
با تامل بروی نام گذاری مدارس دولتی و غیردولتی مشاهده می شود که نام مدارس دولتی شامل نام امامان چون امام علی (ع) و حضرت امام حسین (ع)؛ نام شهدای انقلابی چون شهيد هاشمي نژاد و شهيد احمدی روشن؛ نام شخصیت های مذهبی چون علامه حلي و مسلم بن عقیل؛ واژه های انقلابی-اسلامی چون ولایت، فدک و ايثار می باشد. در مقابل، نام مدارس غیردولتی شامل نام مشاهیر و دانشمندان غیرحکومتی چون ارسطو، دهخدا و همام تبریزی؛ نام های مرتبط با علم و پیشرفت همچون پدیده دانش، اندیشه ناب، پیام دانش، تمدن، فرهنگ و متفکران می باشد.
بنابراین به وضوح مشاهده می شود که نام گذاری مدارس دولتی و غیردولتی بر اساس معیارهای کاملا متفاوتی انجام می گیرد که نشانگر شکاف بین ایدئولوژی دولتی با افکار مردمی در نام گذاری مدارس دولتی و غیردولتی در ایران است. این امر به قدری عیان است که افراد به راحتی قادرند با شنیدن نام یک مدرسه ناآشنا، دولتی یا غیردولتی بودن آن را تشخیص دهند.
کانال جامعه شناسی
زبور عشق نوازی نه کار هر مرغیست
یکی از مشکلات اساسی جامعه ما بیکاری است . در بسیاری از خانواده ها حداقل یک جوان تحصیل کرده بیکار در رویای یافتن شغل ، به سر می برد.
تورم و تحریم نیز دست در دست همدیگر داده و موجبات تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدی ، شرکت ها و کارخانه ها را فراهم کرده اند. آن عده از فارغ التحصیلان هم که اصراری به مشاغل دولتی ندارند و حاضرند به مشاغل آزاد و کسب و کار روی بیاورند ، به دلیل عدم سرمایه قادر به ایجاد چنین شغل هایی نیستند .
در چنین شرایطی برگزاری آزمون استخدامی که در شهریور ماه برگزار می شود ، روزنه امیدی برای فارغ التحصیلان بیکار محسوب می شود تا شانس خود را در دستیابی به یک شغل بیازمایند.
با کمال تعجب ، در دفترچه آزمون استخدامی کشوری ، دارندگان مدارک سطح 2 و 3 حوزه برای احراز شغل دبیری رشته زبان و ادبیات فارسی با دانش آموختگان کارشناسی و کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی برابر دانسته شده اند !
این تصمیم غیرکارشناسی ، اجحاف حق دانش آموختگان رشته زبان و ادبیات فارسی است و کاملا نشان از امتیاز دادن به کسانی است که پشتشان به قدرت حاکمه گرم است .
از کسانی که این پیشنهاد را ارائه کرده اند باید سوال کرد آیا برای فارغ التحصیلان ادبیات فارسی هم این امتیاز را قائل شده اید که در حوزه ها تدریس کنند ؟
آیا برای فارغ التحصیلان دانشگاه تهران ، صنعتی شریف ، شیراز ، اصفهان و.... هم امتیازاتی قائل شده اید ؟
این تصمیمات نابخردانه از کدام نهاد برخاسته است که آشکارا حقوق فارغ التحصیلان رشته زبان و ادبیات فارسی را در استخدام نادیده می گیرد ؟ فارغ التحصیلان حوزه چه تخصصی در تدریس زبان و ادبیات فارسی دارند ؟ ضعف مدیریت ها در اداره امور کشور ، نابه سامانی های اقتصادی ، توسعه نیافتگی ، اختلاس های بی پایان و .... همه گویای این است که در اغلب موارد ، اداره امور کشور را به دست متخصص و کارشناس آن حوزه نداده اند.
چه تخصصی در تدریس دستور زبان فارسی و مهارت های نگارشی دارند ؟ با ادبیات حماسی ، غنایی و نمایشی چه قدر آشنایی دارند ؟ از تاریخ ادبیات و سبک شناسی چه می دانند ؟
طلبه هایی که در حوزه علوم قرآنی و علم حدیث و امور دینی را می خوانند و رعایت حق و عدالت را برای مردم تفسیر می کنند ، چگونه به خود اجازه می دهند ، بی هیچ تخصصی در یک رشته جای فرد دیگری را در آزمون استخدامی بگیرند ؟ این حق کُشی با کدامیک از آموزه های دینی مطابقت دارد ؟
بدیهی است فارغ التحصیل حوزوی نمی تواند از تدریس دستور زبان ، اسطوره شناسی و شاهنامه ، از زیباشناسی متون نظم و نثر ، از ادوار مختلف ادبیات فارسی ، از مباحث زبان شناسی و تحلیل ظرافت های ادبی و نقد متون کلاسیک و معاصر برآید.
سیاست آموزش و پرورش در سالهای اخیر بر این گونه بوده است که در استخدام نیرو ، فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان یا فارغ التحصیلان رشته های مورد نیاز پذیرفته می شدند. حال بر اساس کدام قانون حوزوی ها در استخدام دبیر ادبیات فارسی راه پیدا کردند ؟
استخدام حوزوی ها در جایگاه دبیر زبان و ادبیات فارسی ، بی توجهی به این رشته است و زمینه کم رنگ شدن ذوق ادبی در دانش آموزان و بی اهمیت شمردن ادبیات فارسی را فراهم می کند . نوجوانان وقتی ببینند حوزوی ها جایگاه دبیران ادبیات فارسی را گرفته اند ، با چه انگیزه ای در انتخاب رشته دانشگاهی متقاضی رشته ادبیات فارسی باشند ؟ از کسانی که این پیشنهاد را ارائه کرده اند باید سوال کرد آیا برای فارغ التحصیلان ادبیات فارسی هم این امتیاز را قائل شده اید که در حوزه ها تدریس کنند ؟
ورود غیر تخصصی ها به هر شغلی چه در آموزش و پرورش چه هر نهادی دیگری ، علاوه بر نادیده گرفتن قانون و محروم کردن متخصصان آن رشته ، نشان از عدم مدیریت صحیح در این کشور است.
این امتیاز غیر قانونی گواه آشکاری است که تصمیم گیران آزمون استخدامی قادرند به خاطر منافع گروهی خاص ، قانون را زیر پا بگذارند و هر گونه امتیازاتی برایشان فراهم کنند. . اما بهترست بدعت گذاران این سهمیه ها بدانند که ورود روحانیون به حوزه های غیرمرتبط ، نه تنها به افزایش تربیت دینی جامعه کمکی نمی کند بلکه انگیزه نقدها را بیشتر می کند .
این تصمیم نامعقول صدای اعتراض استادان و دبیران ادبیات و انجمن زبان و ادبیات فارسی را بلند کرده است .
اگر این صداها به گوش مسؤلین برسد !
این سهمیه تبعیض آمیز مشابه همان سهمیه بندی های غیرعادلانه کنکور است که سالهاست دانش آموزان مستعد و نخبه را که توانایی تحصیل در رشته پزشکی و مهندسی را دارند ، از ورود به این رشته ها محروم کرده اند و افرادی با رتبه های ضعیف صرفا به خاطر استفاده از سهمیه ، صندلی های پزشکی و مهندسی را به خود اختصاص می دهند .
سهمیه بندی های کنکور که نمونه بارزی از بی توجهی به معیارهای علمی است ، در طول این سالها بسیاری از دانش آموزان مستعد را ناامید و افسرده کرده است و گاه مجبور به مهاجرت شده اند. زیرا حاصل سالها تلاش و شب نخوابی های خود را آن گونه که شایسته است ، نگرفته اند در حالی که رتبه های پایین تر را در جایگاه رتبه های برتر می بینند ، نتیجه این تبعیض ها این است که هیچ چیز سر جای خود نیست .
ضعف مدیریت ها در اداره امور کشور ، نابه سامانی های اقتصادی ، توسعه نیافتگی ، اختلاس های بی پایان و .... همه گویای این است که در اغلب موارد ، اداره امور کشور را به دست متخصص و کارشناس آن حوزه نداده اند.
سالهاست در حوزه مسکن ، کشاورزی ، اقتصاد ، صنعت ، آموزش و پرورش و .... شاهد مدیریت های ناکارآمد بوده ایم .
استخدام های سفارشی ، سهمیه بندی ها و پشت پرده هایی که در تایید صلاحیت ها و گزینش ها صورت می گیرد ، همه موجب روی کار آمدن افراد غیرمتخصص شده است که امروز بر مسندی تکیه زده اند .
ورود حوزوی ها به عنوان دبیر آموزش و پرورش دقیقا تکرار اشتباهات گذشته است که کار را به غیر متخصص بدهیم .حوزوی ها اگر چه در دروس الهیات و علم حدیث و فقه ، اندوخته فراوانی دارند ولی در زبان و ادبیات فارسی تخصصی ندارند . همان طور که فارغ التحصیلان زبان و ادبیات فارسی در دروس حوزوی تخصصی ندارند.
سالهاست که نهاد روحانیت در اغلب حوزه ها – حتی مهد کودک ها - وارد شده است. ظاهرا آنها نیز خود را در همه امور کارشناس و صاحب نظر می دانند و با حریم تقدسی که برایشان ایجاد شده است ، کسی حق اعتراض ندارد.
ورود حوزوی ها به کلاس های درس ادبیات ، کمکی به افزایش دانش ادبی و التذاذ ادبی مخاطبین نخواهد کرد و تنها اثرش شاید تبدیل کلاس ادبیات فارسی به کلاس معارف دینی باشد. بهتر است متولیان و برنامه ریزان آموزش و پرورش به این نکته توجه داشته باشند که در مدارس قرار نیست درس طلبگی تدریس شود برای تربیت این رشته دبیرستان های علوم اسلامی و معارف در حال حاضر مشغول انجام وظیفه اند .
در مدارس آموزه های دینی علاوه بر کتاب های معارف و حتی کتابهای دیگر ، در ساعات پرورشی ، مراسم صبحگاه ،پوسترهای روی دیوار مدارس و مسابقات فرهنگی ، به وفور اجرا می شود . هر گونه افراط در این زمینه ها و برنامه های ایدئولوژیک محور ، موجب دلزدگی نوجوانان می شود . کودکان و نوجوانان به ورزش ، هنر ، موسیقی و خلاقیت نیز نیاز دارند . از مهد کودک تا دانشگاه را نمی توان با آموزه های صرفا ایدئولوژیک پیش برد.
تجارب چهل سال نشان می دهد با این روش ها موفق نبوده ایم . « بگذاریم که احساس هوایی بخورد ... »
اگر وزیر یا متولیان آزمون های استخدامی ناچارند سفارش بالا دستی ها را بی چون و چرا اجرا می کنند و یا به دلیل ملاحظاتی همیشه باید به یک قشر خاص ،امتیازات خاص بدهند، به یاد داشته باشند که امروز فضای مجازی اخبار پشت پرده را برملا می کند . بسیاری از جریانات اجتماعی و کمپین ها بازتاب اخبار مستند و واقعی – نه اخبار کذب – است که از طریق شبکه های مجازی به دست مردم می رسد . خبر ورود طلاب حوزه علمیه در آزمون استخدامی به عنوان دبیر ادبیات ، افکار عمومی را به شدت تحت تاثیر قرار داده است . جوانان تحصیل کرده و بیکار به اینگونه اخبار واکنش نشان می دهند .
امروزه جوانان مطالبه گری را می دانند فارغ التحصیلان سایر دانشگاه ها می توانند ، مطالبه گر باشند که تا کی باید شاهد سهمیه بندی های ناعادلانه در این کشور باشیم ؟
همچنین می توانند متولیان این تصمیم گیری را به خاطر اجحاف به فارغ التحصیلان زبان و ادبیات فارسی و اجحاف در حق رشته ادبیات فارسی ، مورد بازخواست قرار دهند.
فارغ التحصیلان بیکار چشم به راه آزمون های استخدامی هستند ، فرصت های شغلی را از جوانان نگیریم و به عواقب این تصمیم گیری ها بیندیشیم.
آموزش و پرورش همین الان هم با مشکلات متعددی رو به روست پس بهتر است با تصمیم گیری تبعیض آمیز و نابخردانه ، مشکلات این وزارتخانه را بیشتر نکنیم.
نخواهی که ضایع شود روزگار
به ناکاردیده مفرمای کار
مطابق آن چه در دفترچه های استخدامی جدید آمده است قرار است طلاب سطوح ۲ و ۳ حوزه به عنوان حائزین مدارک کارشناسی و کارشناسی ارشد ادبیات فارسی معادل سازی شده و از امکان به کارگیری به عنوان دبیران متوسطه برخوردار شوند. اقدامی که از سوی انجمن استادان ادبیات کشور محکوم شده و در راستای تضعیف زبان فارسی تلقی شده است.
درباره این موضوع چند نکته شایان ذکر است:
اگر عدالت را به معنای رالزی آن در نظر بگیریم همه افراد باید بتوانند از فرصت های مساوی برای بهره مندی در جامعه برخوردار باشند. از این منظر هیچ کسی نمی تواند بخشی از جامعه مانند حوزویان را از شرکت در آزمون های استخدامی دستگاه های اجرایی در صورت برخورداری از شرایط لازم محروم نماید.
حوزویان به دلیل اشراف بر زبان عربی که ارتباط وثیقی با زبان فارسی دارد می توانند از توانمندی اولیه نسبت به تدریس این درس برخوردار باشند ولی واقعیت این است که این آمادگی اولیه باید توسط آزمون های تخصصی آموزش و پرورش محک خورد. هیچ چیزی نباید موجب به حاشیه رفتن ضرورت تخصص به دلیل پاره ای نزدیکی های سیاسی به حکومت شود .
در دوران پیش از انقلاب هم برخی از روحانیان از جمله شهیدان مطهری، بهشتی و باهنر در عرصه آموزش و پرورش کشور حضور داشتند. حتی برخی توانستند دست اندرکار تالیف کتاب های درسی معارف اسلامی شوند، ولی واقعیت این است که این حضور به دور از رابطه سالاری و صرفا مبتنی بر شایستگی بود.
متاسفانه در دوران بعد از انقلاب این تصور نادرست رایج شد که دینی کردن جامعه منوط به حضور حداکثری روحانیان در همه عرصه هاست. این در حالی است که نتایج امر درست بر خلاف نیت تصمیم گیران بوده است. هر گونه حضور بی ضابطه و سلیقه ای می تواند در حکم ضربه ای مهلک به روحانیان تلقی شود. ضوابط معادل سازی هم نباید نزد افکار عمومی ناعادلانه و رانت جویانه قلمداد شوند.
واقعیت این است که حضور بی آمادگی روحانیان در بسیاری از عرصه ها به کاهش مرجعیت اجتماعی آن ها انجامیده است.
آموزش و پرورش امروز ایران عرصه ای خطر خیز است. کاهش مرجعیت معلمان، بی انگیزگی دانش آموزان، افول توجه به ادبیات فارسی، در کنار پمپاژ داوری های پیشینی درباره نقش روحانیان در پیدایش وضع موجود به سختی پذیرش این معلمان جدید از سوی دانش آموزان خواهد انجامید. حضوری که اگر با تدبیر انجام نشود به کاهش منزلت بیشتر این قشر منجر می شود.
هر گونه حضور بی ضابطه و سلیقه ای می تواند در حکم ضربه ای مهلک به روحانیان تلقی شود. ضوابط معادل سازی هم نباید نزد افکار عمومی ناعادلانه و رانت جویانه قلمداد شوند.
از همین رو پیشنهاد می شود که روحانیان علاقه مند با اعتماد به نفس کافی از شرکت در آزمون و مصاحبه های تخصصی آموزش و پرورش استقبال نمایند.
نکته پایانی:
در ایران امروز که کالایی شدن دانش و افول سرمایه اجتماعی، به گسترش مدرک گرایی، افول کیفیت آموزشی و کاهش تعهد علمی در همه عرصه های آموزشی انجامیده است حوزه و دانشگاه به یکسان از این انحطاط زیان دیده اند. از همین رو آینده نگری برای فرزندان ایران عزیز ایجاب می کند که بر لزوم احراز صلاحیت های لازم در این عرصه بیش از پیش اصرار ورزیم.
کانال مهران صولتی
به گزارش خبرگزاری خانه ملت، جعفر قادری در نشست علنی چهارشنبه ۱۹ شهریور مجلس شورای اسلامی در تذکر شفاهی خطاب به وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه بحث تغییر و تحول در آموزش و پرورش استان فارس مورد توجه وزارتخانه قرار دارد، گفت: این وضعیت بلاتکلیفی مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد. از این رو وزارتخانه باید هر چه سریع تر این مساله را تعیین تکلیف کند تا وضعیت ادارات شهرستان ها و مدیریت از حالت تزلزل بیرون بیاید.
دکتر قادری منتخب تقریباً ۱۰ درصدی مردم شیراز با توجه به حضورش در مجلس نهم، قطعاً بخشهایی از قانون را می داند. او واقف است که رعایت قانون شرعا واجب است. به فرموده بنیان گذار انقلاب اسلامی همه باید تابع قانون باشیم. حال با هم مروری بر قانون مدیریت خدمات کشوری و شیوه عزل و نصب مدیران می کنیم.
آیین نامه اجرایی بند ج و تبصره ۲ ماده ۵۴ قانون مدیریت خدمات کشوری به صورت زیر است:
مدیریت حرفه ای چهار سال است. در صورت کسب شرایطی قابل تمدید نیز می باشد ، تغییر سمت مدیران حرفهای قبل از انقضای مدت تعیین شده در ماده ۲ با توجه به حالت ها و شرایط زیر مجاز است:
الف) ارتقا به پست های مدیریتی در سطح بالاتر
ب) انتصاب به پستهای همسطح
ج) عزل مدیر یا تنزل پست که به صورت زیر است:
۱- بر اساس حکم قطعی مراجع قضایی و یا هیئت های رسیدگی به تخلفات اداری. فرد محکوم به تنزل مقام و محروم از پستهای مدیریتی در دستگاه های اجرایی شده باشد .
۲- دو سال متوالی امتیاز ارزیابی عملکرد مدیر کمتر از ۷۰ درصد کل امتیازات ارزیابی عملکرد باشد.
۳- مدیر دوره های بدو انتصاب را بدون عذر موجه طی نکرده باشد.
۴- علاوه بر حالات و شرایط مندرج در ماده ۳ در صورت تحقق یکی از شرایط زیر نیز تغییر مدیران بلامانع است:
الف) درخواست کتبی
ب) حذف پست مدیر
ای کاش نمایندگان مجلس به دو وظیفه اصلی خود که همان قانون گذاری و نظارت بر اجرای قانون است می پرداختند و از دخالت در امور اجرایی خودداری میکردند. وقتی قانون صراحتاً پست مدیر کلی را به جز در صورت اثبات تخلف یا جرم، ۴ ساله می داند، چرا وزیر و استاندار نبایستی تابع قانون باشند و با زیاده خواهی های این چنینی برخورد کنند.
کاش فلک را سقف بگشاییم و طرحی نو در اندازیم.
مطابق قانون ، استاندار می تواند با حکم هر وزیری مخالفت کند و این اختلاف به هیئتی در وزارت کشور ارجاع داده شود. کاش از یک جایی شروع میکردیم و قانون را رعایت میکردیم. بی شک استاندار فارس که خود در انتخاب دکتر اسماعیلی نقشی تاثیرگذار داشته است، آزمونی سخت پیش رو خواهد داشت. تنها در صورتی می تواند با رفتن اسماعیلی موافق باشد که در شش ماه گذشته تخلفی آشکار از وی سر زده باشد. شاید هم برای بقا تن به تغییر دهد.
پس از انتصاب فرهاد اسماعیلی نوشتم؛ آیا وزیر پس از تشکیل مجلس جدید در برابر اصرار نمایندگان تازه به مجلس راه یافته مبنی بر برکناری فرهاد اسماعیلی مقاومت می کند یاخیر؟
جعفر قادری در مجلس خبر از عزم وزارت بر تغییر مدیر کلی آموزش و پرورش فارس می دهد. نمیدانم که این یک لابی نمایندگانی چون قادری جهت گرفتن پست برای اعضای ستاد خود و حکایت کهنه سهم خواهی یا واقعیت است.
به عنوان یک معلم با ۲۷ سال سابقه خدمت معلمی و دور بودن از پستهای اداری معتقدم دکتر فرهاد اسماعیلی یکی از فرزندان توانمند آموزش و پرورش فارس است. او دانش آموخته رشته فیزیک است . چهره ای علمی که تمامی سلسله مراتب اداری را طی کرده است. از مدیری مدرسه تا کارشناس مسئول و معاونت اداره و مدیریت اداره و معاون مدیر کل. بی شک اسماعیلی در بین مدیران کل گذشته از ابتدای انقلاب علمی ترین چهره بوده است.
مخالفین برخی تخلفات را علت مخالفت با وی عنوان می کنند در صورتی که هیچ کدام از این تخلفات مربوط به دوره شش ماهه وی نمی باشد و همگی مربوط به زمان قبل هستند. تنها ایرادی که میتوان به اسماعیلی گرفت انتصاب دو معاون ایشان است که آن هم با فشار شدید پدر خواندگان اصلاحات بوده است. این ایراد پر بیراه نیست. هر دو بدون سابقه و تخصص لازم و عدم توانایی در پستهای قبلی خود منصوب شدهاند و آهسته آهسته می رود تا تبدیل به پاشنه آشیل مدیر کل شوند. یکی از آنها به تازگی از هیات تخلفات استان فارس حکم تنزل یک طبقه به مدت یک سال دریافت کرده است که قطعاً بر روی این حکم اعتراض گذاشته شده است.
در مورد دیگری حرف و حدیث هایی شنیده می شود مبنی بر واریز نکردن مبلغی حدود سه میلیارد ریال قبل از ورود سازمان بازرسی منطقه ۳ کشور به پرونده سازمان تحت امر ایشان که خود آن را قانونی می داند.
بی ثباتی در مدیریت به هیچ وجه پذیرفته نیست اینکه مدیرکلی هنوز شش ماه نیامده نمایندگان جدید قصد تعویض آن را بدون هیچ مستند قانونی داشته باشند زیبنده نیست.
به نمایندگان محترم فارس پیشنهاد می کنم به جای پرداختن به انتصابات فکر مشکلات اساسی در آموزش و پرورش باشند.
مشکلات آموزش و پرورش مربوط به نقص قانون است و بخش دیگری قانون گریزی است. آموزش در کشور دچار بحران است این بحران را می توان در معدل دانش آموزان دیپلم که بهترین ملاک ارزشیابی آموزش است به وضوح مشاهده کرد.
باید به دور از پرداختن به کمیت، فکر کیفیت آموزش بود و این محقق نخواهد شد مگر با برگزاری امتحانات نهایی در همه دوره های تحصیلی و این همان چیزی است که حل مشکل کنکور را نیز در پی خواهد داشت.
آقای قادری پیشنهاد می کنم یک بار دیگر قانون برنامه ششم توسعه را بخوانید چرا مطابق آنچه در این قانون گفته شده است رتبه بندی معلمان در سال آخر برنامه ششم هنوز اجرایی نشده است؟
قانون مدیریت خدمات کشوری در فصل دهم تمامی کارمندان دولت را در رتبههای پایه و ارشد و خبره و عالی طبقه بندی می کند اما مسئولین آموزش و پرورش به غلط طوری القا می کنند که آنچه در برنامه ششم توسعه گفته شده است همان قانون مدیریت خدمات کشوری است که اجرا شده است و متاسفانه اعضای کمیسیون آموزش مجلس نیز آن را نمی دانند.
چه کسی پاسخگوی عدم تمکین دولت به قانون است ؟
قبل از ورود به تغییر مدیر کل لطفاً فریادهای معلمان به تنگ آمده از فقر و تنگدستی را بشنوید. قانون ششم توسعه را اجرایی کنید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی نوشت : ( این جا )
« برابرگزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی در جلسه شورای معاونین اداره کل که در محل باشگاه فرهنگیان تبریز برگزارشد عباس مطهری رئیس سازمان بسیج فرهنگیان کشورطی سخنانی با قدردانی از مدیران اداره کل آموزش و پرورش استان در جهت هماهنگی با بسیج فرهنگیان استان اظهار داشت: دیدگاه مقام معظم رهبری به آموزش و پرورش بسیارعمیق و نقش این بخش در جامعه ازدیدگاه ایشان تعیین کننده است که در این زمینه رهبری توجه ویژهای به سندتحول بنیادین داشته وبازنگری در آنرا ضروری دانسته اند.
رئیس سازمان بسیج فرهنگیان کشور در ادامه سخنان خود گفت: ماموریت بسیج فرهنگیان کمک به ارتقاء کارآمدی دستگاه تعلیم و تربیت است که در این زمینه و در راستای ارتقاء، خود بسیجیان در بطن مجموعه و در سطح جامعه نقش تعیین کننده ای دارند. »
البته این سخنان رئیس سازمان بسیج فرهنگیان کشور پیش تر و در پرتال این سازمان نیز منتشر گردیده است . ( این جا )
نخستین پرسش " صدای معلم " از رئیس سازمان بسیج فرهنگیان کشور آن است که معنا و مفهوم " کارآمدی " از نظر ایشان چیست ؟
ضمن آن که در نشست استان آذربایجان شرقی به صورت دقیق به مصادیق و فاکتورهای کارآمدی در آموزش و پرورش پرداخته نشده است .
البته در جلسه هم اندیشی رییس و مدیران سازمان بسیج فرهنگیان کشور با فرمانده و اعصای شورای پایگاه بسیج فرهنگیان شهدای معلم سه شنبه ۱۴ مرداد به مواردی اشاره شده است .
در خبر مربوطه چنین آمده است :
« بر اساس این گزارش برخی از این نظرات به شرح ذیل بوده است
- تخصصی کردن پایگاه ها از طریق ساماندهی افراد در قالب اندیشه ورزی حقیقی
- استفاده از نظرات کاربردی عموم فرهنگیان در غنی سازی برنامه ها
- تقویت اخلاص، بصیرت روحیه جهادی و حضور به هنگام در صحنه ها به عنوان مهمترین مولفه های بسیجی گری
-تهیه نقشه راه بسیج با لحاظ نمودن عنصر زمان
-توجه بسیج به تربیت دینی دانش آموزان »
هر چند این محورها را نمی توان موضع نهایی این سازمان برشمرد اما پرسش آن است که آیا در یک محیطی با اصول نظامی می توان به " اندیشه ورزی حقیقی " پرداخت ؟
سازمان بسیج فرهنگیان چه ساز و کار و مکانیسمی برای پیاده کردن نظرات فرهنگیان در برنامه ها فارغ از ساز و کارهای رسمی و بوروکراتیک نظام اداری دارد ضمن آن که به محتوای برنامه ها هم اشاره نگردیده است ؟
در حال حاضر بحث های فراوانی در مورد میزان موفقیت و اثربخشی " تربیت دینی " در نظام آموزشی مطرح است .
این موضوع تاکنون به طور جدی و کارشناسی در نشست های رسمی وزارت آموزش و پرورش و حتی شورای عالی آموزش و پرورش مورد آسیب شناسی قرار نگرفته است .
عملکرد نهاد " امور تربیتی " به عنوان متولی رسمی تربیت دینی در مدارس قابل نقد است .
می باید کارآمدی این نهاد را با توجه به منابعی که در اختیار دارد مورد بحث و نقادی قرار گیرد .
آیا سازمان بسیج فرهنگیان به این مباحث نگاه ریشه ای و تعلیلی داشته است ؟
نظر سازمان بسیج فرهنگیان در مورد مساله " اشباع دینی " چیست ؟
این رسانه تاکنون و در گزارش های متعدد به مفهوم " مدرسه پادگانی " اشاره و آن را مورد نقد کارشناسی قرار داده است .
نظر آن سازمان در مورد کارکردهای " مدرسه مدرن " و الزامات آن با توجه به تجربیات جهانی چیست ؟
آیا رئیس سازمان بسیج فرهنگیان نشستی با حضور رسانه های مستقل و منتقد داشته است و یا آن که جلسات بیشتر درون سازمانی و با حضور مدیران و مقامات بوده است ؟
" صدای معلم " پیش تر و به دفعات خواهان برگزاری نشست رسانه ای نهادهایی مانند سازمان بسیج فرهنگیان ، گزینش ، ستاد همکاری حوزه علمیه و وزارت آموزش و پرورش ، صندوق ذخیره فرهنگیان و... به منظور پاسخ گویی به افکار عمومی و حوزه عمومی بوده است .
پایان گزارش/