گروه گزارش/
چندی پیش حسن ملکی معاون وزیر آموزش و پرورش و رییس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی با تأکید بر اینکه تحول در برنامه ریزی آموزشی و کتب درسی بدون حضور حوزه علمیه امکان ندارد، تصریح کرد: باید با کمک و همراهی حوزه علمیه این تحول صورت بگیرد و روی این عقیده نیز پافشاری می کنم.
او یکی از نکات پر اهمیت در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی کل کشور را سند تحول بنیادین آموزش و پرورش برشمرد و افزود: برنامه ریزی درسی و آموزشی باید مبتنی بر سند تحول باشد و اینکار هم اتفاق نمی افتد، مگر اینکه حلقه واسطه ای شکل بگیرد و باید الگویی تدوین شود تا مبتنی بر سند تحول، برنامه ریزی درسی و آموزشی تغییر کند.
معاون وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه از میز آموزش و پرورش درخواست داریم این الگو را تدوین کرده و به سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ارائه دهد تا ما بتوانیم با استفاده از آن کار تغییر در برنامه ریزی درسی و کتب درسی را انجام دهیم.
ملکی با اشاره به ظرفیت های دفتر تبلیغات اسلامی و گزارشی که از فعالیت های قطب های فکری و فرهنگی به خصوص میز آموزش و پرورش ارائه شد، اظهار داشت: آمادگی این را داریم تا کارگروهی تشکیل شود و یک تفاهم نامه ای میان سازمان پژوهش کشور و دفتر تبلیغات اسلامی صورت بگیرد تا در همه زمینه ها (آموزشی، پژوهشی، تبلیغی و هنر، رسانه و فضای مجازی) بتوانیم همکاری داشته باشیم. » ( این جا )
همچنین در دفترچه آزمون استخدامی کشوری ، دارندگان مدارک سطح 2 و 3 حوزه برای احراز شغل دبیری رشته زبان و ادبیات فارسی با دانش آموختگان کارشناسی و کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی برابر دانسته شده اند . ( این جا )
مشاور عالی وزیر و دبیر ستاد همکاری های حوزه علمیه و آموزش و پرورش در نشست مجازی ستاد همکاری های حوزه علمیه و آموزش و پرورش خراسان رضوی اظهاراتی در این مورد داشته است . ( این جا )
پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان خراسان رضوی می نویسد :
« به گزارش روابط عمومی آموزش و پرورش خراسان رضوی، علیرضا حاجیان زاده در نشست مجازی ستاد همکاری های حوزه علمیه و آموزش و پرورش خراسان رضوی ضمن تسلیت شهادت امام هادی (ع) از تعاملات مثبت و سازنده فی ما بین دو نهاد تقدیر کرد و گفت: ستادی همکاری های مشترک آموزش و پرورش و حوزه علمیه با استفاده از تجربیات بیش از یک دهه فعالیت و بهره گیری از اسناد بالادستی، برنامه پنج ساله همکاری مشترک را تدوین نموده است و امسال در دومین سال اجرای این برنامه هستیم.
وی با اشاره به محوریت ساحت اعتقادی، عبادی و اخلاقی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و همچنین تاکید این سند بر لزوم مشارکت دستگاه ها و نهادهای برون سازمانی در پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت گفت: این دو مقوله با توجه به رویکرد تربیتی سند تحول بنیادین به مشارکت، تعامل و همکاری های حوزه علمیه و آموزش و پرورش معنا می بخشند.
حاجیان زاده از قابلیت عملیاتی بودن و جامعیت برنامه به عنوان دو ویژگی برنامه پنج ساله همکاری مشترک حوزه علمیه و آموزش و پرورش نام برد و گفت: این همکاری ها در عرصه های نیروی انسانی، تبلیغ و فعالیت فرهنگی، برنامه درسی و مشارکت حوزه در تامین محتوای آموزشی و محتوای کتب درسی، پژوهش و تبادل فکر و اندیشه با حوزه علمیه و همچنین مدارس وابسته به حوزه علمیه جریان دارد.
مشاور عالی وزیر و دبیر ستاد همکاری های حوزه علمیه و آموزش و پرورش با تاکید بر لزوم استفاده حداکثری از ظرفیت های همکاری های مشترک فی مابین حوزه علمیه و آموزش و پرورش خاطر نشان کرد: در برنامه پنج ساله همکاری های مشترک بین دو نهاد جذب سالانه پنج هزار طلبه وظیفه هدف گذاری شده است، همچنین تعدادی از طلاب نیز برای همکاری با آموزش و پرورش به روش خرید خدمات جذب خواهند شد.
این مقام مسئول با اشاره به اجرای دو طرح امین و روشنا با هدف تبلیغ و ترویج فعالیت های فرهنگی در مدارس یادآور شد: در تامین محتوای آموزشی و محتوای کتب درسی نیز مشارکت های خوبی بین حوزه و آموزش و پرورش صورت گرفته است به گونه ای که در سال جاری بیش از 80 درصد نقد و بررسی های انجام شده در چاپ جدید کتب درسی اعمال شد. » این که گفته شود تحول در برنامه ریزی آموزشی و کتب درسی بدون حضور حوزه علمیه امکان ندارد تا چه میزان علمی و با واقعیات امروز نظام های آموزشی موفق و توسعه یافته جهان تطابق و هم خوانی دارد ؟
در ماه های اخیر ، تغییر و تحریف محتوای کتاب های درسی ، اعتراضات گسترده ای را در میان معلمان و جامعه در پی داشت .
پرسش « صدای معلم » از آقای حاجیان زاده آن است که سهم ایشان و حوزه علمیه در این تغییرات چه بوده است ؟
سیاست آموزش و پرورش در سالهای اخیر بر این گونه بوده است که در استخدام نیرو ، فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان یا فارغ التحصیلان رشته های مورد نیاز پذیرفته می شدند.
بر اساس کدام قانون حوزوی ها در استخدام دبیر ادبیات فارسی راه پیدا کردند ؟
آیا برای فارغ التحصیلان ادبیات فارسی هم این امتیاز را قائل شده اند که در حوزه ها تدریس کنند ؟
آیا این گونه سهمیه بندی ها مشابه همان سهمیه بندی های غیرعادلانه کنکور است که سالهاست دانش آموزان مستعد و نخبه را که توانایی تحصیل در رشته پزشکی و مهندسی را دارند ، از ورود به این رشته ها محروم کرده و افرادی با رتبه های ضعیف صرفا به خاطر استفاده از سهمیه ، صندلی های پزشکی و مهندسی را به خود اختصاص داده اند ؟
مدت هاست که بحث ناکارآمدی نظام آموزشی و بحران در کیفیت و فلسفه آموزش مطرح است .
پرسش صریح صدای معلم از ایشان و سیاست گذاران و برنامه ریزان آن است که سهم حوزه علمیه و نهادهای آموزش ایدئولوژیک در این 4 دهه و شکل گیری وضعیت موجود چه بوده است ؟
آیا کسانی که آموزش و پرورش را به عنوان " جامعه هدف " برای اقدامات خود برگزیده اند ؛ در برابر عملکرد خود هم پاسخ گو هستند ؟
پیش تر « صدای معلم » از رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی فعلی که تحصیلات آکادمیک دارد پرسش کرد که آیا اساسا باوری به تضارب آرا و تفکر انتقادی دارد ؟
این که گفته شود تحول در برنامه ریزی آموزشی و کتب درسی بدون حضور حوزه علمیه امکان ندارد تا چه میزان علمی و با واقعیات امروز نظام های آموزشی موفق و توسعه یافته جهان تطابق و هم خوانی دارد ؟
اصولا این حرف ها تا چه حد حتی با واقعیت های " مدرسه ایرانی " و " نیازهای آموزشی " این جامعه تناسب دارد ؟ پرسش صریح صدای معلم از ایشان و سیاست گذاران و برنامه ریزان آن است که سهم حوزه علمیه و نهادهای آموزش ایدئولوژیک در این 4 دهه و شکل گیری وضعیت موجود چه بوده است
پرسش این رسانه از وزیر آموزش و پرورش و نیز رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که توسط ایشان منصوب گردیده آن است که در شرایط کنونی، سازمان پژوهش برای متناسب سازی برنامه درسی چه کاری انجام داده است و آیا در این زمینه طرح و برنامه ای دارد ؟
آیا قرار است نهادهای خارج از آموزش و پرورش که تخصص و احاطه چندانی بر روی مسائل آموزش ندارند به آقای ملکی رهنمود بدهند ؟ اساسا استقلال ذاتی و حرفه ای نظام آموزشی در کجا باید تعریف و عینیت پیدا کند ؟
آیا رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برنامه ای منهای " مناسک گرایی " و " صورت گرایی " دارد و یا آن که این سازمان همچنان بر مدار " روزمرگی " و " عقلانیت ستیزی " حرکت می کند ؟
پرسش صدای معلم که بارها مطرح شده آن است که چرا ستاد همکاری های حوزه علمیه و آموزش و پرورش از برگزاری نشست رسانه ای با خبرنگاران و رسانه ها طفره می رود و در برابر عملکرد و گفته های خویش پاسخ گو و مسئول نیستند ؟
وظیفه مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در این میان چیست ؟
پایان گزارش/
گروه گزارش/
هنوز هیچ مقام و مرجعی به گزارش « صدای معلم » با عنوان " در باب " کارورزی دانشجو معلمان " یکی از ارکان تربیت معلم ؟! " پاسخی ارائه نکرده است . ( این جا )
در حالی که دانشگاه فرهنگیان نیز مانند مدارس نزدیک به یک سال تعطیل بوده و سخنان وزیر آموزش و پرورش و مسئولان این وزارتخانه در مورد « اولویت داشتن آموزش حضوری » از حد شعار و حرف فراتر نرفته است ؛ « بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان » اقدام به برگزاری نشست تشکیلاتی مسئولان بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان سراسر کشور کرده است .
مطابق اعلام این نهاد ، این نشست از تاریخ هفتم بهمن لغایت دهم بهمن در اردوگاه شیدالشهداء آبعلی تهران برگزار می گردد .
پرسش « صدای معلم » آن است که آیا مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا در مورد نهاد مذکور و تصمیمات آن موضوعیت ندارد ؟
در دانشگاهی که حتی درس کارورزی آن که جنبه مهارتی دارد و دانشجو معلمان باید مهارت های معلمی را به صورت میدانی تجربه و تمرین کنند ، به شکل « مجازی » درآمده است و مشخص نیست برون داد این تصمیمات چگونه خواهد بود ؛ چرا باید نشست های دیگر این دانشگاه در وضعیتی دیگر برگزار گردد ؟
چرا باید دیوار مدارس و دانشگاه ها همچنان کوتاه باشد ؟
آیا نهادهای بازرسی در دانشگاه فرهنگیان و وزارت آموزش و پرورش این وقایع را نمی بینند ؟
دانشگاهی که علی رغم تعطیل بودن کلاس ها و خدمات رفاهی هنوز از حقوق دانشجو معلمان کسر می کند ؛ این نشست ها با کدام هزینه و بودجه ، برنامه ریزی و اجرا می شوند ؟
پایان گزارش/
وزیر آموزش و پرورش، با اشاره به اینکه هر فرد ظرفیت، توانمندی و پیچیدگیهایی دارد که همه این موارد معجونی از وضعیت انسانهایی است که در اختیار ما قرار می گیرند و ما وظیفه آموزش این افراد را بر عهده داریم، گفت: از هر دانش آموز میتوان یک خمینی تولید کرد و به همین دلیل، معلمی شغل انبیا است.
نمیدانیم کدام وزیر را خطاب کنیم، چرا که چنان آمدن و رفتن وزرا در آموزش و پرورش عادی شده که طی همین چند سال اخیر چهار وزیر و سرپرست را تجربه کردیم، به همین دلیل است که هرکسی بر مسند وزارت نشست، جز شعار دادن و اعلام آمارهای عجیب و غریب، کار دیگری نخواهد کرد، این بیان جناب وزیر هم از این دسته خارج نیست.
منزل خود بین که کدامست راه؟
وامدن و رفتن از این جایگاه
زامدنِ این سفرت، رای چیست؟
باز شدن، حکمت از اینجای چیست؟
شوربختانه در آموزش و پرورشی گرفتار شدهایم که بالاترین مرجع آن، تفاوت پرورش انسان و تولید پیکان را نمیداند.
جناب وزیر ؛
وقتی میگوئیم شما با ابتداییترین اصول آموزش و پرورش، آشنایی ندارید، اینجا و این نتیجه اسفبار را برای آموزش و پرورش تحت مدیریت تان پیشبینی میکردیم، شما حتی نمیدانید که خمینی را تولید نمیکنند بلکه در بستر یک سیستم سالم آموزشی، پرورش میدهند.
جناب وزیر ؛
حرف شما را در مورد پتانسیل تبدیل هر یک از دانشآموزان به یک خمینی کبیر، کاملا قبول دارم، اما آیا اطلاع دارید که نتیجه مدیریت شما و افرادی چون شما بر آموزش و پرورش، تربیت چه افرادی است؟ آیا نتایج و برون داد آموزش و پرورش به سمت تربیت خمینیهاست؟
من به شما میگویم تا بدانید، دانشآموزان ما، این روزها به شدت دینگریز شدهاند و دلیل آن هم کاملا واضح است. یکی از دلایل آن پذیرفتن مسؤلیت توسط افرادی به ظاهر متدین است که به هیچ عنوان توانایی انجام آن را ندارند.
آری، میتوان با مهیا نمودن شرایط مطلوب آموزش، هر یک از هر یک از دانشآموزان را به یک نیوتن، بنجامین فرانکلین، گاندی و یا میرزاخانی تبدیل کرد اما فعلا از طریق این آموزش و پرورش، فقط همینهایی را میتوان تربیت کرد که اکنون شاهد آن هستیم.
هر چه کنی کشت، همان بدروی
کار بد و نیک، چو کوه و صداست
نرخ بالای طلاق، قتل، سرقت، تجاوز به حقوق دیگران، تخلفات بزرگان، دینگریزی جوانان، دروغ گویی مسئولان، قانونگریزی قانونگذاران، اعتیاد، ریاکاری و ... همه از نتایج آموزشی است که شما و افرادی چون شما، آن را مدیریت میکنید.
آیا میدانید بنجامین فرانکلین که بنیانگذار آمریکای نوین است و جیمز آبراهام گارفیلد، یکی دیگر از ریاست جمهورهای آمریکا، ریاضیدان بودهاند؟
آیا تاکنون، در مورد وزیر آموزش و پرورش کشور فنلاند که دارای یکی از قویترین و باثباتترین نظامهای آموزشی دنیاست، مطالعه کردهاید؟
آیا میدانید وزیر آموزش و پرورش در کشور فنلاند، یک معلم است؟
آیا میدانید یک معلم، وزیر آموزش و پرورش در دولت جدید آمریکاست؟
دیدگاه شما و وزارتخانه، نسبت به معلمان چگونه است؟
شرم آور است که دیدگاه معاونین شما نسبت به معلمان را حتی نمیتواند به زبان آورد. بد نیست که ببینید با معلمان مراجعه کننده به دفاتر وزارتخانه، چگونه برخورد میشود. حتی گاهی معلمان را به وزارتخانه، راه نمیدهند.
جهت اطلاع شما، دو مقایسه ساده بین سیستم آموزشی ما و دیگر کشورها، خدمت تان ارائه میدهم تا بدانید که انتظارات شما برای تولید (پرورش) انسانهای بزرگ، تمهیداتی لازم دارد که فعلا در آموزش و پرورش تحت مدیریت شما، وجود ندارد. البته توجه دارید که در مقام مقایسه، باید استثنائات را کنار گذاشت.
اول، حقوق معلمان ؛
در ایران، دریافتی هر معلم پس از کسورات قانونی، چیزی حدود چهار تا شش میلیون تومان است یعنی ۱۵۰ تا ۲۰۰ دلار. این عدد در کشور پنج میلیون نفری دانمارک، چیزی حدود ۴۰۰۰ دلار است، حال با این مقایسه، انتظار شما منطقی است؟
دوم، سرانه دانش آموزی ؛
در کشور ما بودجه های مرتبط به آموزش و پرورش در سال جاری، کمی بیش از پنجاه هزار میلیارد تومان است که البته بخشی از آن هنوز محقق نشده است. آیا میدانید وزیر آموزش و پرورش در کشور فنلاند، یک معلم است؟
یعنی سرانه سالانه دانشآموزی در کشور ما، حدود ۱۶۰ دلار است.
سرانه دانشآموزی در کشور سوئد بیش از ۳۱,۰۰۰ دلار است، یعنی حدود دویست برابر ایران.
مقایسه سرانه ۱۶۰ دلاری دانشآموزان ایرانی با سرانه ۳۱,۰۰۰ دلاری دانشآموزان در کشور سوئد، دور از انصاف نیست؟
به نظر شما،
اگر برون داد آموزشو پرورش ایران، مانند آموزش و پرورش سوئد باشد، نباید به عدالت خدا شک کنیم؟
حالا جنابتان بفرمائید، با کدام ابزار قرار است از دانشآموزان، بزرگانی چون خمینی بسازید؟
۱. اتکا به علم خودتان که حتی فرق پرورش و تولید را نمیدانید؟
۲. اتکا به دانشآموزانی که هرگز اجازه بروز استعدادشان را به آنها ندادهایم؟
۳. اتکا به معلمانی که این روزها دغدغه اصلی آنها معیشت است؟
۴. اتکا به بودجه آموزش و پرورش، که حتی برای پرداخت حقوق پرسنل هم، کفاف نمیکند.
۵. اتکا به دولت و مجلسی که اولویت هفتاد و چهارم آنها آموزش و پرورش است؟
۶. اتکا به هموطنانی که به اجبار تمام هزینههای آموزش فرزندان خود را پرداخت میکنند؟
۷. اتکا به نخبگانی که با یافتن کوچکترین امکانی، مهاجرت میکنند؟
نمیدانم در مخیله شما چه میگذرد که چنین ادعایی کردهاید!
جناب وزیر ؛
شما از جوانانی صحبت میکنید که هیچ امیدی به یافتن یک شغل معمولی ندارند، چگونه به خمینی شدن فکر کنند؟
جوانان ما چنان در چمبره مشکلات اولیه زندگی گرفتار شدهاند که حتی چگونه فکر کردن را به فراموشی سپردهاند.
شما از کسانی صحبت میکنید که سهونیم میلیون نفر از آنان گوشی هوشمند ندارند و طبیعتاً باید جز آمار بازمانده از تحصیل قلمداد شوند نه گزینه خمینی شدن!
قطعا هر کدام از دانش آموزان کشور پتانسیل تبدیل به بزرگانی برای تغییر در سرنوشت خود و جامعه هستند اما با کدام امکانات؟ همین آموزش نیمبند هم به اهتمام معلمان و هزینههای خانوادهها انجام میشود نه برنامهریزی شما و وزارتخانه.
شاید بیخبر باشید که تحصیل رایگانِ مورد نظر اصل سیام قانون اساسی، سال هاست که به محاق فراموشی سپرده شده و اصولاً اجرای اصل سیام قانون اساسی، از دغدغههای هیچ دولتمرد و مجلس نشینی نیست.
کمی منصف باشید و دسترنج معلمان و خانوادهها را بر باد ندهید چرا که این سخنان شما موجب دلسردی معلمان و دلخوری خانوادههاست. اگر باری از دوشمان بر نمیدارید لااقل با چنین سخنانی، بار مضاعف بر دوشمان نگذارید.
گر شرم نیامدیش چون میغ
بر لشگر خویشتن، زدی تیغ
در پایان، درباره ادعای شما باید گفت که:
آری میشود، اما به خون جگر شود.
قوت، بخوناب جگر میخوریم
روزی ما، در دهن اژدهاست
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
این روزها ، کم تر جایی را در حوزه فعالیت های مختلف در جامعه می توان یافت که به خاطر " کرونا " تعطیل باشد جز « مدارس » و « دانشگاه ها » .
از مقامات و مدیران مختلف گرفته تا حتی رسانه ها و تشکل های صنفی معلمان ( این جا ) بر طبل تعطیلی مدارس می کوبند .
برخی از نمایندگان مجلس نیز برای آن که از قافله عقب نمانند به صف توصیه کنندگان به استمرار تعطیلی مدارس پیوسته و خود را دلسوز وضعیت معلمان و دانش آموزان نشان می دهند .
در این رابطه ، یک عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی از وزیر آموزش و پرورش خواست که فعلا در این شرایط از بازگشایی مدارس سخن نگوید و بگذارد کادر درمانی کشور نفسی تازه کنند.
محمد مهدی فروردین نماینده فیروزآباد در نطق میان دستور جلسه علنی مجلس سه شنبه 30 دی گفت : « وزیر آموزش و پرورش بگذارد کادر درمان نفس تازه کند و خانواده ها به واسطه ویروس کرونا کمتر داغ دار شوند و در این شرایط از بازگشایی مدارس سخن نگوید . » 290 نفری که حتی خودشان قادر به رعایت بهداشت نیستند چه نسخه ای را برای دیگران تجویز می کنند ؟
در این رابطه پیش تر حتی « نایب رییس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی » با انتشار پیامی در حساب کاربری خود در توییتر ، وزیر آموزش و پرورش را تهدید به استیضاح کرده بود . ( این جا )
سیدامیرحسین قاضی زاده هاشمی نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در نامهای به وزیر آموزش و پرورش نسبت به شرایط مدارس هشدار و گفت که در بازدید از مدارس مشخص شد رعایت دستورالعمل های بهداشتی، حتی در مناطق برخوردار پایتخت نیز شرایط مناسبی ندارد و تضمین کننده سلامت فرزندانمان نیست. ( این جا )
« صدای معلم » در گزارشی پیشنهاد داد تا جلسات مجلس شورای اسلامی " غیرحضوری " شوند و بودجه آن صرف ارتقای " بهداشت مدارس کشور " و مقاوم سازی آنان شود . ( این جا )
این رسانه نوشت :
« هرچند که تاکنون رقم رسمی از هزینه اداره مجلس شورای اسلامی مطرح نشده است، اما در مهرماه سال ۹۵ حشمتالله فلاحتپیشه نسبت از هدررفت وقت پارلمان انتقاد و تاکید کرده بود: با توجه به اینکه هر دقیقه اداره مجلس ۳۰۰ میلیون تومان هزینه دارد، چرا وقت پارلمان را هدر میدهند؟
اگر تورمی که از مهر ماه سال ۹۵ تاکنون شاهد آن هستیم را هم نادیده بگیریم برای هر ساعت جلسه علنی مجلس شورای اسلامی ۱۸ میلیارد تومان هزینه میشود که البته با احتساب تورم طی سالهای اخیر حتماً رقم یک ساعت جلسه علنی بسیار سرسامآورتر خواهد بود و میتوان برآورد کرد که با این بودجه در کشور چه اقداماتی را میتوان انجام داد. »
پرسش " صدای معلم " از نایب رئیس مجلس آن است که آیا می داند کل هزینه ای که وزارت آموزش و پرورش برای " بهداشت مدارس " در حالت عادی و نیز " وضعیت کرونا " اختصاص داده است به چه میزان است ؟
آیا با دست خالی می توان کاری کرد ؟
قریب 9 ماه از تشکیل مجلس یازدهم می گذرد .
این نماینده پاسخ دهد که خروجی و برون داد این مجلس حداقل برای آموزش و پرورش چه بوده است ؟ »
مجلسی که با فروش داراییها و سرمایه های آموزش و پرورش برای پرداخت حقوق معلمان موافق است ؟! ( این جا )
و یا مجلسی که در جهت افزایش مدارس سمپاد در حال حرکت است ؟ ( این جا )
سعید نمکی در بازه زمانی که وضعیت تهران قرمز بود، در نامهای به محمد باقر قالیباف نوشت: طبق مصوبه چهل و چهارمین جلسه ستاد ملی مدیریت کرونا در ۲۴ آبان ۹۹، برگزاری جلسات در شهرهای قرمز تا سقف ۱۵ نفر با رعایت بقیه پروتکل مربوطه مجاز است و کلان شهر تهران نیز مبتنی بر شاخص موجود تا دو هفته آینده از وضعیت قرمز برخوردار است. لذا خواهشمند است دستور فرمایید مفاد مصوبه مذکور در برگزاری جلسات مجلس محترم لحاظ گردد.
پرسش « صدای معلم » آن است که چگونه می شود در مرکزی که باید الگوی کشور در رعایت قانون و احترام به خرد جمعی باشد ، به « پروتکل های بهداشتی » وقعی گذاشته نمی شود ؟
این نمایندگان با این رفتارها و عملکرد چه چیزی را به جامعه ایران آموزش می دهند ؟
290 نفری که حتی خودشان قادر به رعایت بهداشت نیستند چه نسخه ای را برای دیگران تجویز می کنند ؟
نمایندگانی که از ادامه تعطیلی مدارس سخن می گویند چگونه می توانند اثبات کنند که مدارس منبع شیوع کرونا هستند ؟
پرسش اساسی این رسانه که پیش تر هم مطرح شده آن است که نقش مدارس و دانشگاه ها در موج های اول تا سوم کرونا زمانی که تقریبا همه آن ها قریب به یک سال در تعطیلی به سر می برند چه بوده است ؟
پایان گزارش/
گروه تشکل ها/
محمدرضا رمضانزاده ؛ از فعالان صنفی معلمان در خراسان شمالی جهت اجرای حکم یک سال حبس، سه شنبه 30 دی به زندان بجنورد منتقل شد.
در بهمن 1398 هفت تن از فرهنگیان استان خراسان شمالی: حمیدرضا رجایی ، سعید حق پرست ، محمدرضا رمضانزاده، علی فروتن ، مصطفی رباطی ، حسین رمضانپور و حسن جوهری، در دادگاه بدوی مجموعا به 41 سال حبس و شلاق محکوم شدند.
پس از صدور این احکام ، « صدای معلم » در گزارشی به تاریخ 19 بهمن 1398 پرسش هایی را خطاب به قوه قضائیه مطرح کرد . ( این جا )
در این گزارش آمده بود :
« نخستین پرسش « صدای معلم » آن است که آیا آن گونه که معاون پیشین حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش تصریح می کند آیا خلاهای قانونی در مورد مطالبات صنفی احصا و یا تعریف شده است ؟
آیا می توان از این گونه اعتراضات صنفی که تفسیر موسعی از آن در جهت آسیب پذیر کردن امنیت و یا سیاسی کردن صورت می گیرد برداشت خاصی را معیار و ملاک نظر و عمل قرار داد ؟
آیا آن گونه که آقای عسکری می گوید مسئولان و مقامات قضایی نیز به مطالبات صنفی به عنوان مطالبات معقول انسانی می نگرند و مسائل این معلمان را که جنبه غیرشخصی داشته و سخن بسیاری از معلمان است را از آن سوی " میز " مشاهده و قبول دارند ؟
آیا مسئولان و مقامات در جهت احقاق حقوق مسلم قانونی در چارچوب قانون اساسی و آزادی های شهروندی و مدنی تلاش و اهتمام لازم را به عمل آورده اند ؟
پرسش مهم این رسانه از این مقام قضایی آن است که آیا واقعا در این گونه موارد تناسب " جرم و " مجازات " رعایت گردیده است ؟
آیا این مقامات وسایر مسئولان همان گونه که در مورد این گونه پرونده ها حساسیت های " ویژه " را به خرج می دهند در مورد سایر تجمعات و تحرکات که اکثرا سیاسی بوده و حتی معطوف به " منافع ملی " و " مصالح جامعه " نبوده و حتی در تضاد و تعارض با آن ها هستند پی گیر بوده و برخوردهای قانونی را انجام می دهند ؟
معلمان علی رغم تحمل سختی ها و رنج های فراوان که مهم ترین آن ها " تبعیض " است اما مخالف خشونت در همه ابعاد آن بوده و به اذعان مسئولان از سالم ترین و پاک دست ترین اقشار جامعه محسوب می شوند .
این اظهارات برای افکار عمومی معلمان قابل قبول و پذیرش نیست و افکار عمومی را جریحه دار کرده است .
« صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش می خواهد تا از مسیرهای قانونی پی گیر وضعیت این معلمان باشد . »
در 25 بهمن 98 ، جمعی از فعالان رسانه ای حوزه آموزش و پرورش در بیانیه ای احکام قضایی معلمان خراسان شمالی را محکوم کردند . ( این جا )
در این بیانیه چنین آمده بود :
« ما این اتهامات متناقض را در جهت به زانو در آوردن و شکستن شخصیت این همکاران می دانیم و به نظر ما این رویه، مورد قبول معلمان نیست.
ما می دانیم این همکاران، فعالان صنفی هستند و حداکثر فعالیت آنها دعوت به تجمع و تحصن آرام در اعتراض به وضعیت معیشتی معلمان بوده است.
ما نمی دانیم مستندات این اتهامات سنگین چیست ؟
معلمان قشر آگاه، قانونمند و منطقی جامعه و مورد وثوق و اعتماد مردم هستند. معلمان به دلیل ماهیت شغلی خود اهل دوز و کلک و مداهنه نیستند و مطالبات خود را بدون آرایه های کلامی بیان می کنند. زبانشان صریح و تلخ ، اما حقگو است.
معلمان در عمل هرگز از چارچوب قانون خارج نشده و نمی شوند. مسئولان قضایی باید این ویژگی ها را ارج بگذارند.
ما گروهی از نویسندگان ، روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای حوزه آموزش و پرورش با امضای این متن معتقدیم که هیات منصفهء جامعه یک میلیون و 800 هزار نفری فرهنگیان شاغل و بازنشسته، این اتهامات را قبول ندارد و این همکاران را تبرئه می کند. »
پایان پیام/
دموکراسی شکننده است و گاه می تواند فاجعه بیافریند مانند برامدن هیتلر یا ترامپ، اگر نهادهای رسمی و حاکمیتی و نهادهای مردمی و آموزش از آن پاسداری نکند. گاه برخی از اندیشمندان در تعریف دموکراسی گفته اند دموکراسی شیوه ای روشن برای دست آوردهای ناروشن است. ولی شاید بهتر باشد این تعریف را تغییر داد و گفت می توان از دست آوردهای دموکراسی با نهادسازی و آموزش نگهبانی نمود تا آن چه به دست می آید علیه خودش به کار گرفته نشود.
آنچه که در امریکا گذشت شگفت انگیز بود و شاید برای آنان که دغدغه دموکراسی داشتند، نگران کننده ولی همه ی آن رویدادهای تلخ و هرج و مرج گونه را دموکراسی توسط نهادهای حاکمیتی و نهادهای سیاسی و مدنی مردمی و آموزش نیروهای کنترل کننده بحران از ستاد تا صف، به خوبی مدیریت کرد و دموکراسی بالنده تر گردید.
نهادهای حاکمیتی و مردمی امریکا از دموکراسی در برابر مضحکه ترامپ و هوادارانش با استواری بر قانون به خوبی، پاسداری نمودند. مهارت نیروهای کنترل کننده بحران، بدون استفاده از خشونت گسترده، به خوبی آتشفشان هیجان هوادران ترامپ را کنترل کرده و سرد نمودند. بالاتر از همه اینها ریشه های نیرومند دموکراسی در فرهنگ امریکا چنان استوار است که وقتی افکار عمومی امریکا متوجه پیامدهای نگران کننده رفتارهای عحیب و غرب ترامپ و هوادارانش برای دموکراسی امریکا شدند، علیه او بسیج شدند و بر دیوانگی های ترامپ لگام نهادند و او را وادار به پذیرش قواعد بازی کردند.
دموکراسی در کنار پاسداشت نهادی و آموزش با هر بار بلعیدن و حل و فصل چنین بحران هایی نیرومندتر از پیش می گردد.
facebook
گروه گزارش/
در روزهای گذشته ، رسیدگی به پرونده زمین خواری سه هزار میلیارد تومانی در شهرستان نظر آباد استان البرز در برخی رسانه ها منتشر گردید .
ایسنا نوشت : ( این جا )
« مرکز رسانه قوه قضاییه اعلام کرد:
«هنوز یک سال از سفر رئیس قوه قضائیه به استان البرز نمیگذرد که یکی دیگر از دستورهای مهم رئیس عدلیه، اجرایی و رسیدگی به پرونده زمین خواری بزرگ سه هزار میلیارد تومانی، اختلاس، ارتشاء، کلاهبرداری و سرقت اسناد دولتی کلید خورد.
دوازدهم دی ماه سال گذشته بود که آیت الله رئیسی به استان البرز سفر کرد و در جلسه شورای اداری این استان، اشاره به موضوع تغییر کاربریها و زمین خوازیها خاطرنشان کرد: جنگل، منابع طبیعی و محیط زیست جزو حقوق عامه هستند. ما نباید اجازه دهیم که حقوق عام تحت هیچ عنوانی به مخاطره بیفتد. اولین میداندار این میدان مدیران و مسئولین هستند.
رییس محیط زیست، رییس منابع طبیعی میداندار هستند و آنها در این عرصه مرزبان هستند.
پس از این سفر و پیرو دستورات ریاست دستگاه قضا، قرارگاه صیانت از بیتالمال برای جلوگیری از تغییر کاربری اراضی کشاورزی در استان البرز تشکیل شد و در ۶ ماه نخست امسال ۲ هزار و ۲۰۰ هکتار اراضی کشاورزی رفع تصرف و آزادسازی شده که ارزش مالی آنها ۶ هزار میلیارد تومان است.
دادستان عمومی و انقلاب شهرستان نظرآباد البرز از بازداشت ده متهم مرتبط باپرونده زمین خواری، اختلاس، ارتشاء، پولشویی و سرقت اسناد رسمی خبر داد.
روح الله احمدی دادستان عمومی و انقلاب شهرستان نظرآباد با تشریح زوایای این پرونده گفت: در سال ۱۳۵۸ با رای حاکم شرع کرج و در اجرای ماده ۱۰۱ قانون شهرداری ها، شرکت مقدم مکلف به پرداخت سرانه خدماتی به مبلغ ۳۵ میلیون تومان شد و چون شرکت در آن زمان تمکن مالی نداشت، متعهد شد ۱۰۰ هکتار از اراضی خود را به جای پرداخت نقدی به شهرداری واگذار کند.
دادستان شهرستان نظرآباد با اشاره به اینکه به دلیل اهمال و سهل انگاری مسئولان اسبق شهرداری نظرآباد، اقدام لازم برای اخذ سند رسمی این املاک انجام نگرفت، گفت: از سال ۹۵ برخی افراد سودجو در شرکت فلاحتی که از شرکت مقدم مجزا شده بود، با اشراف نسبت به موضوع و نفوذ در شهرداری و همچنین پرداخت رشوه به برخی کارکنان، مدارک واگذاری این املاک را از شهرداری به سرقت برده و سپس با استناد به مدارک مالکیت قبلی شرکت مقدم، علیه شهرداری دادخواست خلع ید میدهند و متعاقب آن، حکم تخلیه و تخریب برخی املاک شهرداری از جمله فرهنگسرای شهرستان را میگیرند.
احمدی با اشاره به سفر رئیس دستگاه قضایی به استان البرز و دستور مقابله قاطع با هرگونه فساد از جمله زمین خواریها گفت: با بررسی برخی اسناد تخلف گسترده در برخی ادارات شهرستان از جمله شهرداری، اداره ثبت اسناد و آموزش و پرورش، به ضابطین ماموریت داده شد ابعاد پرونده را بررسی و نتیجه تحقیق از متهمان را به مرجع قضایی گزارش دهند.
دادستان نظرآباد از احضار متهمان به دادسرا و شعبه بازپرسی خبر داد و افزود: متهمان پرونده در اظهارات خود به بزههای ارتکابی خود از جمله، اختلاس، ارتشاء، کلاهبرداری کلان، سرقت اسناد دولتی و زمین خواری اقرار کردند و به این ترتیب قرار بازداشت موقت ده متهم پرونده صادر شد.
احمدی در ادامه از بازداشت روسای وقت اداره های آموزش و پرورش و ثبت اسناد و املاک نظرآباد گفت و افزود: متهمان ردیف اول و دوم پرونده که اسناد مالکیت شهرداری را یه سرقت برده بودند با پرداخت رشوههای سنگین به کارکنان شهرداری، اداره ثبت و آموزش و پرورش و سند سازی، حکم تخریب چند ساختمان از جمله ساختمان بخشداری و فرهنگسرای شهرداری را هم گرفتند و حتی ساختمان فرهنگسرای این شهرستان را نیز تخریب کردند. چرا مدیر کل پیشین این استان که این فسادها در زمان مدیریت ایشان رخ داده پاسخ گو نیستند و « سیدمحمد بطحایی » وزیر وقت آموزش و پرورش با چه منطقی ایشان را به سمت رئیس مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش را برگزید ؟
دادستان عمومی و انقلاب نظرآباد با اشاره به اینکه با آغاز رسیدگی به پرونده، برخی از اراضی و املاک از طرف چند متهم این پرونده به بیت المال بازگردانده شده گفت: با ادامه رسیدگیها و صدور رای نهایی متهمان علاوه بر عودت اراضی و املاکی که تصرف کرده اند به جریمههای نقدی سنگین هم محکوم خواهند شد.
در همین زمینه مجتبی عسگری شهردار نظرآباد هم با تشکر از اقدامات قضایی صورت گرفته در این پرونده گفت: اقدام قانونی برای اخذ سند بخشی از املاک که بعد از رسیدگی به پرونده به شهرداری برگشته انجام شده و به محض صدور رای دادگاه، برای گرفتن سند مالکیت مابقی املاک اقدام میشود».
کانال البرزپژوهی در این مورد می نویسد :
« یکی از اعضای اصلی دستگیر شده این باند در صفحه اینستاگرام خود لوح تقدیری به تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ منتشر کرده که در آن آقای سالار قاسمی (مدیر کل آموزش و پرورش استان البرز) از او با عنوان "خیر نیک اندیش مدرسه ساز استان البرز" تقدیر کرده است!؟
آقای مدیرکل! این به اصطلاح "خیر نیک اندیش مدرسه ساز" به گفته دادستان محترم شهرستان نظرآباد همان غاصب ۲۰ مدرسه در شهرستان نظرآباد است. کسی که بارها به جان و تن دانش آموزان و معلمان شریف نظرآبادی وحشت افکند. لطفا" به طور صریح پاسخ دهید چه اتفاقات نامیمونی پشت پرده تقدیم این لوح سپاس رخ داده است؟ دانستن حق مردم است. »
این کانال تلگرامی در ادامه توضیحی را از یکی از فرهنگیان منتشر کرده است :
« فرایند تقدیر از خیرین مدرسه ساز هر ساله توسط مجمع خیرین مدرسه ساز استان که ماهیت مردم نهاد و غیر دولتی دارد و به نوعی زیر نظر اداره کل نوسازی مدارس استان فعالیت می کند برگزار می شود و امضای مدیرکل آموزش و پرورش در این تقدیرنامه به دلیل اینکه متولی تعلیم و تربیت است و بهره بردار فضاهای آموزشی است در این تقدیرنامه و از باب سپاسگزاری از خیرین مدرسه ساز می باشد و این تقدیر نامه توسط آموزش و پرورش صادر نشده است. تفاهم نامه آموزش و پرورش نظرآباد و شرکت فلاحتی هم در تاریخ ۹۵/۱۲/۱۴ به امضاء رسیده و آقای قاسمی دو سال بعد یعنی در پاییز ۹۷ به عنوان مدیرکل آموزش و پرورش منصوب شده است. بر همین اساس ایشان اطلاعی از امضای این تفاهم نامه نداشته و از ماهیت افراد باخبر نبوده است. لازم به ذکر است افراد خیر (مدرسه ساز) توسط مناطق و شهرستان ها به مجمع خیرین معرفی می شوند، کسانی که در شهرستان نظرآباد از ماهیت این افراد باخبر بودند چرا و با چه هدفی این افراد معلوم الحال را به عنوان خیر نیک اندیش معرفی کردند؟ »
جمعی از فعالان فرهنگی شهرستان نظرآباد در بیانیه ای در این مورد نوشتند : عملکرد حراست اداره کل آموزش و پرورش این استان به عنوان " نهاد نظارتی " در این قضایا چه بوده است ؟
« درباره نظرآباد و آن چه که در این سال ها بر او گذشته، حرف ها بسیار است و درددل ها بی شمار. آن خون واژه ها که در این دوران بر صحیفه صفر و یک فضای مجازی، چشمان شما را رنجاند اندوه دلمان بود اما با همه این ها «اندوه دل نگفتیم الا یک از هزاران».
از جمله این اندوه ها به یغما رفتن بیش از یکصد هکتار زمین، فرهنگسرای مهر و بازارچه الغدیر جنوبی و ملک مسجد غدیریه و حیاط برخی از مدارس و ساختمان سابق بخشداری و... بود. ریشه این اندوه به عده ای انگشت شمار برمی گردد. کسانی که به دنبال تأمین منافع حقیرانه خود، به امید و آرزوی ۱۵۰ هزار نظرآبادی مظلوم خیانت کردند.
گذشت تا وقتی ماها ساده لوحانه داشتیم از استان شدن البرز و شهرستان شدن نظرآباد، ذوق می کردیم فرصتی ناب برای این افراد پیش آمد تا در این فضای بی صاحب، از این شهر و از این مردم و از این نظام، انتقام بگیرند. نفس آنان به تسویل آنان پرداخت و آرام آرام به غارت اموال عمومی پرداختند. از مسجد تا فرهنگ سرا.
در استانی که پیاپی، استان دار عوض می کند و در شهرستانی که در هشت سال، نه فرماندار به خود می بیند بهترین فضا برای غارتگران و سودجویان پیش می آید تا از این بی صاحبی و بی دولتی، نهایت بهره را ببرند. شهر بی صاحب و مدیران مطلع دیروز اما بی تفاوت امروز و سردمداران مفتخر به قاطعیت نابه جای بیت المال بربادده، جایی می شود مثل نظرآباد.
فریادهای دلخراش و ناله های اشک بار فعالان فرهنگی جز در فضای مجازی، جایی برای گفتن و محملی برای شنیدن ندارد. ناگاه به خود می آیی و می بینی که از فرهنگ سرای مهر جز زمینی خالی چیزی برجای نمانده است و حیاط چند مدرسه به دونیم تقسیم شده و سود و سوداخانه همانانی شده که در صدد انتقام بوده اند.
مردم البته هیچ گاه باور نکردند که فرهنگ سرایی نبوده است. نشان به این نشان که هم چنان کسی این بلوار را به نام ناهموار «بلوار میلاد» نمی شناسد و همه آن را «بلوار فرهنگ سرا» می شناسند و هنوز به رانندگان شریف این خط، می گویند: «آقا! فرهنگ سرا پیاده می شیم» و آن راننده شریف هم بی آن که این نام را مرده بینگارد کنار فرهنگسرا توقف کرده است ... »
پرسش « صدای معلم » از مدیر کل فعلی آموزش و پرورش استان البرز آن است که چرا در این مدت در برابر این مساله مهم سکوت کرده است ؟ اگر اشتباهی رخ داده است چرا عذرخواهی نمی کند ؟
واحد حقوقی اداره کل آموزش و پرورش استان البرز چه اقداماتی را برای احقاق حقوق آموزش و پرورش و پرونده " مدرسه خواری " انجام داده است ؟
عملکرد حراست اداره کل این استان به عنوان " نهاد نظارتی " در این قضایا چه بوده است ؟
چرا « خسرو ساکی » مدیر کل پیشین این استان که این فسادها در زمان مدیریت ایشان رخ داده پاسخ گو نیستند و « سیدمحمد بطحایی » وزیر وقت آموزش و پرورش با چه منطقی ایشان را به سمت رئیس مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش را برگزید ؟
پایان گزارش/