وزیر آموزش و پرورش، با اشاره به اینکه هر فرد ظرفیت، توانمندی و پیچیدگیهایی دارد که همه این موارد معجونی از وضعیت انسانهایی است که در اختیار ما قرار می گیرند و ما وظیفه آموزش این افراد را بر عهده داریم، گفت: از هر دانش آموز میتوان یک خمینی تولید کرد و به همین دلیل، معلمی شغل انبیا است.
نمیدانیم کدام وزیر را خطاب کنیم، چرا که چنان آمدن و رفتن وزرا در آموزش و پرورش عادی شده که طی همین چند سال اخیر چهار وزیر و سرپرست را تجربه کردیم، به همین دلیل است که هرکسی بر مسند وزارت نشست، جز شعار دادن و اعلام آمارهای عجیب و غریب، کار دیگری نخواهد کرد، این بیان جناب وزیر هم از این دسته خارج نیست.
منزل خود بین که کدامست راه؟
وامدن و رفتن از این جایگاه
زامدنِ این سفرت، رای چیست؟
باز شدن، حکمت از اینجای چیست؟
شوربختانه در آموزش و پرورشی گرفتار شدهایم که بالاترین مرجع آن، تفاوت پرورش انسان و تولید پیکان را نمیداند.
جناب وزیر ؛
وقتی میگوئیم شما با ابتداییترین اصول آموزش و پرورش، آشنایی ندارید، اینجا و این نتیجه اسفبار را برای آموزش و پرورش تحت مدیریت تان پیشبینی میکردیم، شما حتی نمیدانید که خمینی را تولید نمیکنند بلکه در بستر یک سیستم سالم آموزشی، پرورش میدهند.
جناب وزیر ؛
حرف شما را در مورد پتانسیل تبدیل هر یک از دانشآموزان به یک خمینی کبیر، کاملا قبول دارم، اما آیا اطلاع دارید که نتیجه مدیریت شما و افرادی چون شما بر آموزش و پرورش، تربیت چه افرادی است؟ آیا نتایج و برون داد آموزش و پرورش به سمت تربیت خمینیهاست؟
من به شما میگویم تا بدانید، دانشآموزان ما، این روزها به شدت دینگریز شدهاند و دلیل آن هم کاملا واضح است. یکی از دلایل آن پذیرفتن مسؤلیت توسط افرادی به ظاهر متدین است که به هیچ عنوان توانایی انجام آن را ندارند.
آری، میتوان با مهیا نمودن شرایط مطلوب آموزش، هر یک از هر یک از دانشآموزان را به یک نیوتن، بنجامین فرانکلین، گاندی و یا میرزاخانی تبدیل کرد اما فعلا از طریق این آموزش و پرورش، فقط همینهایی را میتوان تربیت کرد که اکنون شاهد آن هستیم.
هر چه کنی کشت، همان بدروی
کار بد و نیک، چو کوه و صداست
نرخ بالای طلاق، قتل، سرقت، تجاوز به حقوق دیگران، تخلفات بزرگان، دینگریزی جوانان، دروغ گویی مسئولان، قانونگریزی قانونگذاران، اعتیاد، ریاکاری و ... همه از نتایج آموزشی است که شما و افرادی چون شما، آن را مدیریت میکنید.
آیا میدانید بنجامین فرانکلین که بنیانگذار آمریکای نوین است و جیمز آبراهام گارفیلد، یکی دیگر از ریاست جمهورهای آمریکا، ریاضیدان بودهاند؟
آیا تاکنون، در مورد وزیر آموزش و پرورش کشور فنلاند که دارای یکی از قویترین و باثباتترین نظامهای آموزشی دنیاست، مطالعه کردهاید؟
آیا میدانید وزیر آموزش و پرورش در کشور فنلاند، یک معلم است؟
آیا میدانید یک معلم، وزیر آموزش و پرورش در دولت جدید آمریکاست؟
دیدگاه شما و وزارتخانه، نسبت به معلمان چگونه است؟
شرم آور است که دیدگاه معاونین شما نسبت به معلمان را حتی نمیتواند به زبان آورد. بد نیست که ببینید با معلمان مراجعه کننده به دفاتر وزارتخانه، چگونه برخورد میشود. حتی گاهی معلمان را به وزارتخانه، راه نمیدهند.
جهت اطلاع شما، دو مقایسه ساده بین سیستم آموزشی ما و دیگر کشورها، خدمت تان ارائه میدهم تا بدانید که انتظارات شما برای تولید (پرورش) انسانهای بزرگ، تمهیداتی لازم دارد که فعلا در آموزش و پرورش تحت مدیریت شما، وجود ندارد. البته توجه دارید که در مقام مقایسه، باید استثنائات را کنار گذاشت.
اول، حقوق معلمان ؛
در ایران، دریافتی هر معلم پس از کسورات قانونی، چیزی حدود چهار تا شش میلیون تومان است یعنی ۱۵۰ تا ۲۰۰ دلار. این عدد در کشور پنج میلیون نفری دانمارک، چیزی حدود ۴۰۰۰ دلار است، حال با این مقایسه، انتظار شما منطقی است؟
دوم، سرانه دانش آموزی ؛
در کشور ما بودجه های مرتبط به آموزش و پرورش در سال جاری، کمی بیش از پنجاه هزار میلیارد تومان است که البته بخشی از آن هنوز محقق نشده است. آیا میدانید وزیر آموزش و پرورش در کشور فنلاند، یک معلم است؟
یعنی سرانه سالانه دانشآموزی در کشور ما، حدود ۱۶۰ دلار است.
سرانه دانشآموزی در کشور سوئد بیش از ۳۱,۰۰۰ دلار است، یعنی حدود دویست برابر ایران.
مقایسه سرانه ۱۶۰ دلاری دانشآموزان ایرانی با سرانه ۳۱,۰۰۰ دلاری دانشآموزان در کشور سوئد، دور از انصاف نیست؟
به نظر شما،
اگر برون داد آموزشو پرورش ایران، مانند آموزش و پرورش سوئد باشد، نباید به عدالت خدا شک کنیم؟
حالا جنابتان بفرمائید، با کدام ابزار قرار است از دانشآموزان، بزرگانی چون خمینی بسازید؟
۱. اتکا به علم خودتان که حتی فرق پرورش و تولید را نمیدانید؟
۲. اتکا به دانشآموزانی که هرگز اجازه بروز استعدادشان را به آنها ندادهایم؟
۳. اتکا به معلمانی که این روزها دغدغه اصلی آنها معیشت است؟
۴. اتکا به بودجه آموزش و پرورش، که حتی برای پرداخت حقوق پرسنل هم، کفاف نمیکند.
۵. اتکا به دولت و مجلسی که اولویت هفتاد و چهارم آنها آموزش و پرورش است؟
۶. اتکا به هموطنانی که به اجبار تمام هزینههای آموزش فرزندان خود را پرداخت میکنند؟
۷. اتکا به نخبگانی که با یافتن کوچکترین امکانی، مهاجرت میکنند؟
نمیدانم در مخیله شما چه میگذرد که چنین ادعایی کردهاید!
جناب وزیر ؛
شما از جوانانی صحبت میکنید که هیچ امیدی به یافتن یک شغل معمولی ندارند، چگونه به خمینی شدن فکر کنند؟
جوانان ما چنان در چمبره مشکلات اولیه زندگی گرفتار شدهاند که حتی چگونه فکر کردن را به فراموشی سپردهاند.
شما از کسانی صحبت میکنید که سهونیم میلیون نفر از آنان گوشی هوشمند ندارند و طبیعتاً باید جز آمار بازمانده از تحصیل قلمداد شوند نه گزینه خمینی شدن!
قطعا هر کدام از دانش آموزان کشور پتانسیل تبدیل به بزرگانی برای تغییر در سرنوشت خود و جامعه هستند اما با کدام امکانات؟ همین آموزش نیمبند هم به اهتمام معلمان و هزینههای خانوادهها انجام میشود نه برنامهریزی شما و وزارتخانه.
شاید بیخبر باشید که تحصیل رایگانِ مورد نظر اصل سیام قانون اساسی، سال هاست که به محاق فراموشی سپرده شده و اصولاً اجرای اصل سیام قانون اساسی، از دغدغههای هیچ دولتمرد و مجلس نشینی نیست.
کمی منصف باشید و دسترنج معلمان و خانوادهها را بر باد ندهید چرا که این سخنان شما موجب دلسردی معلمان و دلخوری خانوادههاست. اگر باری از دوشمان بر نمیدارید لااقل با چنین سخنانی، بار مضاعف بر دوشمان نگذارید.
گر شرم نیامدیش چون میغ
بر لشگر خویشتن، زدی تیغ
در پایان، درباره ادعای شما باید گفت که:
آری میشود، اما به خون جگر شود.
قوت، بخوناب جگر میخوریم
روزی ما، در دهن اژدهاست
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
این وزیر مایه ننگ هست
یک بار هم گفته بود حقوقتون همین هست که هست میخواستید معلم نشوید