این روزها از مجاری مختلفی از این جانب درخواست شده که در خصوص اصلاح وضعیت نظام آموزش و پرورش کشور پیشنهادهای خود را برای ریاست جمهوری آینده اعلام کنم. وظیفه خویش می دانم که بر حصب تخصص خود، آن چه را شرط بلاغ می دانم بیان کنم، به امید آن که گره های نظام آموزش و پرورش کشور گشوده شوند و موقعیت مناسبی برای بالیدن استعدادهای درخشان فرزندان این سرزمین فراهم آید.
اولویت هایی که ضروری به نظر می رسند از این قرارند:
1- تربیت فرزندان ایران زمین: رئیس "جمهور" در قبال هر زاده این سرزمین صرف نظر از تعین هایی چون جنسیت، آئین ، قشر اجتماعی و نظیر آنها، مسئولیت تامین امکانات تربیتی را به عهده دارد.
2- در پی خرد جمعی: پاسخ مناسب به مسئولیت مذکور در گرو آن است که همه ظرفیت خردمندی موجود در جامعه، نقطه اتکا قرار گیرد. دیدار و ارتباط پیوسته رئیس جمهور و وزیر آموزش و پرورش با صاحب نظران تعلیم و تربیت کشور و عرضه مشکلات به آنان و پی جویی پاسخ از آنان، راهی به سوی مقصد و مقصود است. خرسند شدن به هم نظران و خرسند کردن آنان، کوتاه آمدن از ظرفیت جمهور و خود، مانعی برای تحقق آمال تربیتی آن است.
3- مهار واژگونی در رابطه میان وسیله و هدف تربیت: تنگناهای اقتصادی، نظام های تربیتی را به سوی واژگونگی در برقراری نسبت میان وسیله و هدف می رانند، به نحوی که تامین نیروی کار شایسته را هدف اصلی خود قرار می دهند. اما مهارت های حرفه ای، تنها وسیله اند برای این که انسان ها فارغ از دغدغه معاش به هدف زندگی اخلاقی و معنوی دست یابند. تنظیم جایگاه درست وسیله و هدف در این زمینه یک ضرورت است. بر حسب این ضرورت، کاستن هدف به وسیله همان قدر نامیمون است که تاکید بر هدف بدون تامین وسیله، وسیله بدون هدف، نابینا و هدف بدون وسیله، افلیج است.
4- تامین عدالت آموزشی: برابری امکان های آموزشی در سرتاسر کشور، لازمه عدالت آموزشی است. استفاده از سهمیه های مختلف تحصیلی برای جبران نابرابری ها، تنها در کوتاه مدت و به صورت تاکتیک قابل قبول است و نمی توان آن را چون استراتژی به کار گرفت. از این رو، حرکت به سوی فراهم آوردن امکان های برابر آموزشی، آغازی حیاتی است تا زمینه نیل به فرجام را مهیا سازد. تنها شکل موجه نابرابری که مقتضای عدالت آموزشی است، نابرابری ناشی از تلاش و کوشش فردی یا گروهی است که در شرایط برابری امکان های آموزشی به ظهور برسند.
5- اصلاح بودجه بندی و اختصاص بودجه: وزارت آموزش و پرورش نیاز دارد که از بودجه ای در خور شان کمی (تعداد دانش آموزان) و کیفی (اهمیت تربیت) خود برخوردار باشد. به علاوه، در اختصاص بودجه لازم است مجاری فساد مسدود شوند و حق شاگرد، معلم و مدرسه به صاحبان حق برسد. به ویژه، معلمانی که از حسن معاش محروم و به حزن معاش گرفتارند، قادر نخواهند بود دل به تربیت بسپارند (کی شعر ترانگیزد خاطر که حزین باشد).
6- در پی سه گانه دانش، ارزش و توانش: برنامه درسی و فعالیت های مدرسه نیازمند توازنی مناسب میان سه عنصر دانش، ارزش و توانش است. در پی جویی این سه گانه، پرهیز از مغالطه های رایج زیر ضروری است:
الف) برآمیختن حافظه و فهم روابط مفاهیم در پی جویی دانش؛ پاسخ مناسب به مسئولیت مذکور در گرو آن است که همه ظرفیت خردمندی موجود در جامعه، نقطه اتکا قرار گیرد. دیدار و ارتباط پیوسته رئیس جمهور و وزیر آموزش و پرورش با صاحب نظران تعلیم و تربیت کشور و عرضه مشکلات به آنان و پی جویی پاسخ از آنان، راهی به سوی مقصد و مقصود است. خرسند شدن به هم نظران و خرسند کردن آنان، کوتاه آمدن از ظرفیت جمهور و خود، مانعی برای تحقق آمال تربیتی آن است.
ب) برآمیختن خشونت گرایی و تعهد ارزشی در پی جویی ارزش های اخلاقی و دینی؛
پ) برآمیختن نگرش ابزاری به هنر با ذوق یابی اصیل هنری در پی جویی ارزش های زیبا شناختی
ت) فروکاهش همه چیز به مهارت در پی جویی توانش (همچون فروکاستن زندگی پیچیده به مجموعه ای از مهارت در کلیشه " مهارت های زندگی").
7- راست بینی در گزینش معلمان: بی تردید معلمان نیازمند داشتن صلاحیت هایی هستند و گزینش معلم امری ضروری است. اما در نظام کنونی گزینش، کژبینی هایی به نام گزینش اعتقادی حاکم است که آموزش و پرورش را از وجود برخی معلمان لایق محروم می سازد. معیارهای گزینش محتاج کارشناسی است و اخذ نظر خبرگان تعلیم و تربیت در این خصوص حیاتی است.
8- تربیت معلمان برای تعامل: از آنجا که انسان از عاملیت برای تعیین سرنوشت خود برخوردار است، معلمان یارای شکل دهی به دانش آموزان را ندارند. بنابراین، در سیاست گذاری تربیت معلم، به جای آموختن روش های تلقین و تحمیل به معلمان ، لازم است آنان با روش های مناسب تعامل با شاگردان آشنایی بیابند. گونه های تعامل که معلمان می توانند بیاموزند متعدد است شامل:
الف) تعامل ناهمتراز معلم و شاگرد. تا جایی که این رابطه تعامل است، از معلم محوری دور خواهد بود و تا جایی که ناهمتراز است از شاگرد محوری فاصله خواهد گرفت؛
ب) تعامل همتراز معلمان با یکدیگر؛
ج) تعامل همتراز شاگردان با یکدیگر؛
9- بسط تعامل: تحقق آمال و برنامه های آموزش و پرورش در گرو جایگزین کردن تعامل به جای یکسونگری در عرصه های مختلف آن است، مشتمل بر: تعامل برنامه ریزان و مجریان برنامه، تعامل خانه و مدرسه، تعامل مدیران و اعضای سازمان. آموزش و پرورش از حرکت یک سویه و رفت بی برگشت در رنج دیرینه است و حاصل آن، مقاومت در برابر تغییر و بی خبری از نتایج تلاش های انجام شده است.
10- بریدن بند ناف دانشگاه از آموزش و پرورش: نظام آموزش و پرورش به بزرگ راهی برای ورود به دانشگاه بدل شده است. این شمشیر دو دم، از سویی دانشگاه را متورم ساخته و از سوی دیگر دانش آموزان را از دوران ابتدایی به هوس دانشگاه مفتون ساخته است. گشودن ورودی های مختلف برای دانش آموزان و بریدن بند ناف دانشگاه از آموزش و پرورش، هم دانش آموزان را به خود بازمی گرداند و هم راه نفس دانشگاه را می گشاید و هم بلیّه کنکور را چاره می کند.
با آرزوی بهروزی
کانال خسرو باقری
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ناچارا ایده دانشسرا و تربیت معلم با طرح های تشویقی مثل معافیت از سربازی و پرداخت حقوق حین تحصیل و...اجرا می شد
در حال حاضر هم با وجود انبوه فارغ التحصیلان دانشگاهی، همچنان دانشگاه فرهنگیان وجود دارد و هزینه اضافی بر دوش آموزش و پرورش دارد و البته در جذب معلم برای همه مقاطع و رشته ها ناتوان است.
از دیگر سو، سیستم خروج و ورود معلمان ابهام دارد و گاهی آ.پ با کمبود نیرو و گاهی با مازاد نیرو مواجه است که البته دلایل دیگری هم دارد: از جمله: تعدد نیروها و پست های اداری و غیر آموزشی و انتقالات و در خواست استخدام خارج از وزارت و...
در واقع مدیریت بهینه نیروی انسانی و اصلاح نظام جذب و نگهداشت معلمان، کلید طلایی حل بحران آموزش و پرورش است
پیشنهادات
۱- پذیرش معلم ، در رشته های تخصصی از بین نخبگان و دانش آموختگان دانشگاه و از طریق آزمون صورت بگیرد و دانشگاه فرهنگیان فقط برای مقطع ابتدایی جذب نیرو داشته باشد و البته در کنار آن، دوره های تخصصی بدو خدمت و ضمن خدمت برای افراد تازه استخدام را برگزار نماید.
۲- هر سال میزان بازنشستگی به دقت مشخص شده و بر مبنای آن جذب نیرو انجام شود.
۳- کاهش تعداد نواحی و ادارات و کارکنان اداری و پست های غیر ضروری و غیر آموزشی در مدارس با توجه به فراگیر شدن اینترنت و امکان غیر حضوری کردن خدمات اداری
۴- کاهش جذب معلم در برخی رشته ها مثل ورزش و عقد قرارداد با اماکن ورزشی دولتی و خصوصی برای آموزش اصولی ورزش به دانش آموزان در ساعات غیر آموزشی و روزهای آخر هفته
۵- ساماندهی نقل و انتقال معلمان و جلوگیری از هرج و مرج در این رابطه
۶- استفاده از ظرفیت های آموزش مجازی در موارد خاص
سرباز معلم
خرید خدمات
پیمانی
قراردادی
نهضتی
قرآنی
حق التدریس
پیش دبستانی ها
و انواع مدل های مندرس و منقرض .... چرا این رویه تعطیل و اصلاح نمیشه؟؟؟؟؟؟؟ و مدام در رسانه ها درباره معلم حرف زدن درباره حقوقش خبرپراکنی کردن، ایو رویه رو کی میخواد اصلاح کنه؟؟؟؟؟ اگه اراده ای بود تا به حال انجام شده بود. حالا که اصلا اراده ای نیست و مبرهن هست.