می دانیم که سه تشکل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی، سازمان معلمان ایران و انجمن اسلامی معلمان تقریبا از شاخص ترین احزاب وابسته به فرهنگیان هستند که در حوزه های مختلف و مرتبط با دستگاه تعلیم وتربیت از جمله سیاست، فرهنگ، آموزش و تربیت فعالیت می کنند.
تا امروز هریک از این گروه ها کوشیده اند تا حدممکن ضمن دفاع از حقوق معلمان ، سلطه ی قدرت های سیاسی بر آموزش و پرورش را به سمت بهبودی شرایط پیش ببرند اما تاکنون بنابه دلایلی چندان موفق نبوده اند و نتوانسته اند کام معلمان ودانش آموزان را از برخورداری ، رفاه و رضایت روانی شیرین کنند و تا رسیدن به این مقصد فرسنگ ها فاصله دارند.
نخست ما بنا بر تعاریف حزب و تشکیلات و کارکردهای مختلف و زمینه های ظهور و بروز آن ها، تشکیلات فوق را در قالب حزب نمی پذیریم بلکه گروه هایی هستند که سعی می کنند با انسجامی خودساخته به سمت وحدت مطالبه گری پیش روند و برای حزب شدن در مختصات سیاسی لازم است از مناظر گوناگون رفرم شوند. احزاب وابسته به معلمان باید بیاموزند که راه برون رفت از مشکلات فعلی در نقد و ستیز با چرخه سیاست و یا نرمش و ملاطفت با آن نیست بلکه در پیمودن مسیر حق طلبی و قانون گرایی بر محور مطالبات کل مجموعه است .
با این مقدمه می خواهم بگویم که احزاب به طور کلی باید برآمده از اراده ی فکری گروهای مرتبط با خود باشند و در درونشان پیام برابری ، برادری و ظلم ستیزی بر مبنای گفتمان تعقلی -هدف دار شکل بگیرد.
بی شک هر چقدر مجموعه ای که حزب از آن برمی خیزد وسیع تر و با انتخاب اکثریت زیرمجموعه باشد، کارکرد و رسالتش می تواند اثربخش تر و امیدوارکننده تر باشد.
اما تاکنون گروه های فرهنگیان که خیزش های سیاسی برداشته اند غالبا در مواجه با قدرت ، کارکردهای اجتماعی خود را از یاد برده اند و تقریبا در حالت انفعال شکسته و نیم بند بر آن بوده اند به هر طریق ممکن در چرخه سیاست باشند و ادامه حیات دهند. حال آن که حیات گروه ها و نمایندگان مدنی تنها در این موضوع خلاصه نمی شود و از سویی بدایت و غایت کار تشکیلاتی هم فقط این مورد نیست.
با این اوصاف باید اذعان کنیم که احزاب وابسته به فرهنگیان بیش از آن که تفکر اجتماعی داشته باشند رویکردشان سیاسی بوده است و با همین نگاه نیز برآنند که مدافع حقوق طرفداران و زیرمجموعه خود باشند.
به واقع خطای بزرگ این احزاب همین است که قدرت را در جای دیگر می جویند و ندانسته اند که با همین ظرفیت کمی معلمان و البته دانش آموزان باید درصدد تولید قدرت فرهنگی باشند و اگر این اتفاق روی دهد در اندک زمانی سایر اهداف نیز در دسترس قرار خواهند گرفت.
چه اگر چنین نشود هر حزبی خودخوانده و نماینده طیف حداقلی خواهد بود که در ساخت قدرت سیاسی نه مجالی برای عمل گرایی خواهد داشت و نه به طور موزون و متناسب رشد خواهدکرد و عملا در گوارش قدرت های برتر هضم و دفن خواهدگردید و تنها توهم موجودیت درفضای سیاسی خواهد داشت.
آنچه به نظر می رسد این است که احزاب منتسب به فرهنگیان نیازمند استحاله فکری هستند و این امر با تغییراتی در زیرساخت های فکری - فردی لیدرهای آنان باید روی دهد.
از آن رو که آموزش و پرورش اکنون بیماری است که به شدت بدنش گرفتار تومورهای بدخیم بی توجهی، سیاست زدگی ، سهل انگاری و دماگوژی درونی است و اگر در چنین وضعی درمانگران به داروهای مسکن و نشست های نمایشی روی بیاورند مرگ این پیکر را باید به نظاره بنشینند.
احزاب وابسته به معلمان باید بیاموزند که راه برون رفت از مشکلات فعلی در نقد و ستیز با چرخه سیاست و یا نرمش و ملاطفت با آن نیست بلکه در پیمودن مسیر حق طلبی و قانون گرایی بر محور مطالبات کل مجموعه است .
نکته مهم تر اینکه قدرت مجموعه ای به مراتب کارکرد بیشتری از قدرت جریانی دارد و صلاح نیست به خاطر شخص گرایی و فردیت محوری ، مصلحت جمعی را از یادبرد.
هر چند ما درحوزه نظر و گفتمان قائل به پلورالیسم یا تکثرگرایی هستیم اما مقصد واقعی باید انتفاع عمومی و خیر جمعی باشد و سمت و سو های احزاب در این قرار نگیرد که از مجموعه ی خود به دنبال ساختن نردبانی برای توسعه ی قدرت و مقام قبیله ای برآیند.
به طور کلی متفکران تشکیلاتی وابسته به معلمان برای قرارگرفتن در مسیر تحول مطالبه گری نخست باید هم از نظر مبانی فکری و هم ابعادمدیریتی قائل به تغییراتی بنیادین شوند و با اصل تفاهم و تبادل و مراعات رویکرد تساهل و تسامح در مشی و منش یکدیگر به سمت دفاع مدنی از فرهنگیان و دانش آموزان و کلا ساحت تعلیم و تربیت پیش بروند و اگر چنین شود ،خواهند توانست در کنار قدرت فرهنگی ،سایر قدرت ها را نیز به مجموعه بزرگ خود تزریق نمایند و گفتمان آموزش و پرورش را در جایگاه اول قراردهند و از این همه گسستگی ،سستی ،انفعال و ابزارزدگی خارج شوند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
فرج کمیجانیها باج خواهانی هستند که فقط به فکر منافع مادی و سیاسی خود بوده و وزارتخانه ا وپ را به جولانگاه نیروهای فاسدی که تحت عنوان مدیر به وزرا قالب کرده اند تبدیل کرده اند. یکی از مطالبات فرهنگیان محاکمه منفعت طلبان منسوب به این گروه های مافیایی و منصوبین آنها در جای جای سطوح مدیریتی اموزش و پرورش است.
آقایان روزگار دیگر بکامتان نخواهد بود. بزودی پرده ها می افتد و باید پاسخگوی رفتار غیر قانونی و مافیاییتان باشید.