محمدرضا نیک نژاد، فرو کاستن نقصان های کنونی آموزش و پرورش به سطح تیم فانی را ستمی دیگر به فرهنگیان و آموزش و پرورش و چشم بستن بر واقعیت های این نهاد موثر دانست.
محمدرضا نیک نژاد، کارشناس مسائل آموزش و پرورش ایران، درباره پیشنهاد استیضاح وزیر آموزش و پرورش به خبرنگار جماران گفت: «گر چه احتمال دارد این بار هم موضوع ختم به خیر شود، اما نباید از فضای پدید آمده برای گفت و گو و بحث در این باره گذشت و دست کم می توان به تحلیل عامل های درونی و بیرونی موثر بر آموزش و پرورش و دلایل ناکارآمدی گسترده ترین وزارتخانه کشور پرداخت.»
این فعال صنفی با بیان این که این استیضاح را می توان از دو زاویه مورد ارزیابی قرار داد؛ اول از دیدگاه نمایندگان درخواست کننده استیضاح و دوم از دیدگاه فرهنگیان و شرایط حاکم بر آموزش و پرورش، اظهار کرد: «بر کسی پوشیده نیست که مجلس همواره باید نفش نظارتی خویش بر قوای دیگر را پیگیری و اجرا نماید و این نقش آن جا تعریف می شود که بخش هایی از دو قوه دیگر دچار دشواری های مدیریتی و یا ناکارآمدی شده و می توان با تذکر، فراخواندن و در پایان استیضاح و برکناری مسئول آن، به نابسامانی مورد نظر پایان بخشید.»، اما «هر از چندی استیضاح وزیر آموزش و پرورش تیتر خبرها قرار می گیرد و مجلس شمشیر نظارتی خویش را آخته کرده و برقی از آن نشان وزیر می دهد و البته تاکنون موضوع به خیر و خوشی به پایان رسیده است. »
نیک نژاد با تاکید بر این که به عنوان یک فرهنگی در استیضاح و پیگیری آن در یکی - دو سال گذشته هیچ گاه دل نگرانی هایی از جنس آموزشی – پرورشی در نمایندگان مطرح کننده،ندیده است تصریح کرد :« اگر هم اشاره ای شده است بی گمان به عنوان پوششی بوده برای بهانه های سیاسی نهفته در اندیشه های این نمایندگان»
وی در پاسخ به این سوال که دلیل تان برای این مدعا چیست گفت: «دلیل مدعایم این است که آموزش و پرورش گرفتاری های فراوانی دارد و سال هاست که سیر قهقرایی، مسیر ناگزیر آن است. این گرفتاری ها نمونه های فراوانی دارد که از آن میان می توان به مدیریت لگام گسیخته دوران دولت دهم اشاره کرد که بی گمان آموزش و پرورش را از نهادی برنامه محور و حساس به سازمانی بی برنامه،باری به هر جهت، احساسی، پیرو سیاست هایی غیر دموکراتیک و پوپولیستی و شتاب زده تبدیل نمود»
عضو کانون صنفی معلمان ایران افزود: «همین مجلس و کمیسیون آموزشی آن – به ویژه رییس کمیسیون - در برابر این تغییرات سکوت کرده و هم گرایی حزبی – جناحی مانع از حتی یک تذکر جدی به وزیر وقت گردید. برای نمونه ای دیگر می توان به صدها گرفتاری این وزارتخانه در زمان حال اشاره نمود که نمایندگان در پیگیری نقش نظارتی خویش چشم بر آن ها بسته و ناگهان گویا با اشاره ای، از خواب خود خواسته،برخاسته و فریاد وا آموزش و پرورش و وامعلم و وادانش آموز سر می دهند. »
عضو انجمن کارشناسان آموزش و پرورش با بیان این که متاسفانه برخورد نمایندگان استیضاح کننده سیاسی است و در یک گستره فراخ تر می توان این استیضاح را فشار بر دولت و برهم زدن تمرکز نهاد اجرایی در حرکت به سوی هدف های کلی اش ارزیابی نمود، گفت: «شاید بزرگترین ستمی که همین نمایندگان به دانش آموزان،فرهنگیان، آموزش و به دنبالش توسعه ای پایدار و پیش برنده ی کشور نمودند و دلخوری همیشگی فرهنگیان را بر خود روا داشتند،رای عدم صلاحیت به دکتر نجفی بود. بی گمان این رای یک فرصت تاریخی را برای بهبود آموزش کشور از بین برد. بنابر این مهمترین نهادی که در نابه سامانی آموزش و پرورش باید مورد بازخواست قرار گیرد همین مجلس است.»
نیک نژاد با اشاره به این که این استیضاح از زاویه شرایط حاکم بر آموزش و پرورش و دید فرهنگیان ماهیتی متفاوت دارد، گفت: «بی گمان آموزش و پرورش در نگاه مسولان کشور در جایگاه در خور خویش قرار ندارد.»
وی افزود: «از مسئولان پیشین شنیده شده است که در هنگام تخصیص بودجه، آموزش و پرورش در اولویت های پایانی همه دولت ها قرار داشته و بر خلاف رویه جهانی و نوین آن، از بی توجهی، دچار گرفتاری های سخت افزاری و نرم افزاری فراوانی است. بهترین شاهد آن کاهش بودجه از 12 میلیارد دلار 14- 15 سال پیش به 7 میلیارد دلار امروزین آن است. »
این فعال صنفی با بیان این که همواره آموزش و پرورش از نبود وزیری قدرتمند که بتواند در کابینه حق میلیون ها دانش آموز، بیش از یک میلیون فرهنگی و البته جایگاه تاثیر گذارش را بازستاند، در رنج بوده است، تصریح کرد: « البته دکتر علی اصغر فانی از گزینه های نخستین دولت و بسیاری از فرهنگیان نبود اما دست انداز مجلس، بسته شدن دست دولت و البته دخالت های سیاسی برخی تشکل های فرهنگی - که دست بر قضا چندان پایگاه اجتماعی ای در میان فرهنگیان ندارند - سبب گردید که دکتر فانی به عنوان وزیر معرفی و سپس رای اعتماد بگیرد؛ با این وجود از سویی فانی را می شد در یک تصویر کلی تر و یکی از اعضای کابینه ی دولت تدبیر دید و از دیگر سو معلمی کار کشته که خاک کلاس و گچ تخته را خورده و با بیش سه دهه حضور در آموزش و پرورش با گرفتاری های سامانه آموزشی بیش از هر کس دیگری در بدنه مدیریتی کشور. پس می شد به او اعتماد کرد و البته اعتماد شد. »
عضو کانون صنفی معلمان با بیان این که گرفتاری ها آن چنان ژرف و گسترده بود و هست که یکی – دو سال زمان درخوری نیست تا بتوان آنها را سر و سامان داد، گفت: «فانی در آموزش و پرورش ساختاری را تحویل گرفت که از هر جهت دچار مشکلات فراوانی بود و هست. از همه مهم تر گرفتاری های بودجه ای و هزینه های سر سام آور بود. اگر این گرفتاری را در کنار آن نگاه مسولان در بی توجهی به آموزش قرار دهیم، شاید بتوان بر فانی در برخی تصمیم گیری هایش مانند فروش مدرسه ها با موقعیت تجاری، واگذاری مدرسه ها به بخش خصوصی، تعدیل نیرو و .... دل سوزاند. اما از دید آموزشی به باور من همه این اقدام ها می تواند سامانه آموزش کشور را به ناکجا آباد ببرد و تاثیرهای ناگواری را بر آن تحمیل نماید.»
وی تصریح کرد: «اما تنها گرفتاری های بودجه ای نیست که فانی را دچار مشکل کرده است، بلکه برخی از رویکردهای آموزشی و پرورشی وزارتخانه و گروه مشاوران و معاونان آن نیز نقصانی است که دشواری های برآمده از آن، این نهاد توسعه ای را از کارکردهای نوین آن باز داشته است. برای نمونه برخی از رویکردهای فرهنگی کلیشه ای وزارت خانه را می توان ادامه راه دولت دهم دانست و اصرار بر یک سری سیاست های تجربه شده و شکست خورده ارزیابی نمود و یا اصرار بر حفظ چهره های غیرمحبوب دولت پیشین در سطح وزارتخانه، ادارات کل و آموزش و پرورش استان ها و شهرستان ها و .... که گویا برخی از اعضای وزارتخانه برای به دست آوردن دل منتقدین اصولگرا انجام می دهند. یا اصرار بی دلیل بر سیاست های خشک در قبال آموزش و پرورش و گاه نگاه پادگانی بر آن .»
نیک نژاد در پاسخ به این سوال که آیا دکتر فانی مسول همه این نقصان هاست، گفت: «شاید نتوان همه این دشواری ها را به وزیر نسبت داد اما شوربختانه برخی از رویکردها و عملکرد تیم همراه سبب گردیده است که گروهی از فرهنگیان با استیضاح همراهی و با استیضاح کنندگان همدلی نمایند.»
این صاحب نظر مسائل آموزش و پرورش مواردی چون اصرار بر تعطیل نشدن مدرسه ها حتی در آلوده ترین روزها، اضافه شدن ساعت های آموزشی به رغم کمبود امکانات آموزشی و پرورشی، اصرار بر برگرداندن تعطیلی پنجشنبه ها و همچنین بستن قرارداد با بیمه آتیه سازان حافظ و کاهش مزیت های بیمه طلایی و سقف و بیمارستان های طرف قرار داد، و از همه مهمتر منفعل بودن وزارتخانه در کاهش قدرت اقتصادی فرهنگیان و ضعیف عمل کردن در گرفتن سهم بودجه ناچیز از کل بودجه، را از موارد دلخوری فرهنگیان برشمرد»
وی با بیان این که فرو کاستن دشواری های کنونی آموزش و پرورش به سطح تیم فانی را ستمی دیگر به فرهنگیان و آموزش و پرورش و چشم بستن بر واقعیت های این نهاد موثر است، اظهار کرد: «بر این باروم که با تغییر یک فرد نمی توان رویکرد حاکمیتی به یک فرآیند را تغییر داد. رفتن فانی نمی تواند دردی از درد های این نهاد توسعه ای را کاهش دهد، همچنان که ماندن او به تنهایی و بدون تغییر نگاه های دولت مردان نمی تواند تحولی ایجاد کند. باید نگاه دولت مردان و نمایندگان و به آموزش و پرورش را تغییر داد، گرچه این سخن پایانی دلیل بر منفعل بودن و تلاش نکردن نیست.»
نیک نژاد با انتقاد از برخی فعالان سیاسی و رسانه ای که به زعم خود برای مصلحت بزرگ تر- یعنی جلو گیری کردن از تضعیف دولت - انتقاد بر وضعیت نابه سامان آموزش و پرورش را بر نمی تابند، گفت: «من به عنوان یک دوست دار دولت، نقد بر تیم آموزشی را تقویت دولت می دانم. بر کسی پوشیده نیست که شمار زیادی از فرهنگیان و البته گروه گسترده ی تحت تاثیر آنها، به عنوان یکی از گروه های مرجع، همواره در انتخابات از جمله انتخاب رییس جمهور دکتر روحانی موثر بوده و خواهند بود. جلوگیری از ناامیدی ایشان از برنامه ها و شعارهای دولت تدبیر و امید، بزرگترین مصلحت موجود در وضعیت کنونی آموزش و پرورش است.»
وی ابراز داشت: «بی گمان من به عنوان یک معلم نسبت به این ناامیدی حساسیت فراوانی دارم و بیم آن دارم که سبب تغییر رویکرد به دولت گردد و آن گاه شاید آسیبی بزرگ تر متوجه دولت شود. بنابراین من و افرادی مانند من برای جلوگیری از گسترش چنین ناامیدی ای میان فرهنگیان باید دست به کار شده و بر روندهای ناجور و رویکردهای نابه جای کاربدستان آموزشی گله کنیم، تا از آسیب های جدی تر بر دولت جلوگیری نماییم.»
انتهای پیام /*همواره در مهمانیهای فامیلی به گونهای چندشآور تکرار میکرد، این مسئول دزد است، آن یکی از جایگاهی که قرار دارد بهرههای فراوانی برده، فلان کس از رانت خواری به چه جاهایی که نرسیده، فلان مسئول همه فامیلهای خود را سر کار برده، دیدی پیش از مسئولیتش ماشینش فلان بود و اکنون بَهمان است، خانهاش فلان جا بود و اکنون بَهمان جا است و.... نمیدانم چرا همیشه این جور آدمها از پلههای قدرت بالا میروند؟ یارو تا دیروز خودش از همه بیشتر میدزدید، امروز برایمان رئیسبازی در میآورد و... هر بار شنوندهها هم با او همراهی میکنند و هر یک از تجربههای خویش داد سخن میدهند و کم و بیش ناسزایی نصیب این و آن مسئول میکنند.
چند ماه پیش دیدمش. گفت برای دبیری فدراسیون یکی از رشتههای ورزشی در شهرستان برگزیده شده است. کمی از جایگاهِ تازهاش گفت و دگرگونیهای بزرگی که پس از او رخ داده است! میانه سخنانش گفت «از استان نامهای آمده بود که دو تن از بانوان ورزشکار شهرستان را برای دوره مربی گری برگزیده و به استان معرفی کنم. من هم نام همسر و برادرزادهام را فرستادم.» گفتم همسرت که هیچ پیشینهای در ورزش ندارد. گفت خب میرود و یاد میگیرد!
مدتی درگیر سخنانش بودم که به یادِ دو سکانس ارزشمند از فیلم «زنده باد زاپاتا» برداشتی آمیخته به افسانه از زندگی انقلابی نامآور مکزیکی «امیلیانو ساپاتا» افتادم. در بخشی از فیلم، گروهی از دهقانان تهیدست که زمینهایشان را از دست دادهاند، به دیدار رئیسجمهوری میروند و از اوضاع نابه سامان خویش و ستم زمینداران بزرگ شکایت میکنند. ساپاتای جوان وقتی بیتفاوتی رئیسجمهوری را میبیند اعتراض میکند. رئیسجمهوری هم که از دلیری او به خشم آمده است، روی کاغذ، دور نام ساپاتا را خط میکشد تا او را به خاطر بسپارد!
سالها میگذرد و سرانجام پس از جنگهای بیشمار، دهقانان به رهبری ساپاتا پیروز میشوند و حقشان را میگیرند. پس از مدتی همرزمان ساپاتا و از آن میان برادر او، اسیر مقام و قدرت میشوند و از مردم فاصله میگیرند. شماری از دهقانان برای گلهگزاری به دیدار ساپاتا میروند. اینبار در سکانسی دیگر از فیلم، ساپاتای میانسال را میبینیم که بر جای همان رئیسجمهوری پیشین نشسته است، در پاسخ به اعتراض مردم، درست همانند رئیسجمهوری پبشین تلاش میکند که با وعده مردم را از سر خویش باز کند، اما جوانکی پردل و دلیر، همان فریادهای دیروز ساپاتا را بر سر او میکوبد. ساپاتا که از پر دلی او به خشم آمده، نامش را میپرسد و روی برگه کاغذ، دور آن خط میکشد تا سر فرصت حقش را کف دستش بگذارد!
اما به یاد جوانی خویش و رفتار رئیسجمهوری پیشین میافتد و با دهقانان همراه میشود و دوباره انقلابی میشود و با دیکتاتورهای تازه و هم رزمان پیشین در میافتد و البته جان خویش بر سر آن میگذارد - دروغ یا راستش به گردن کارگردان.
بیگمان میل به قدرت و بهرهبرداری درست و نادرست افراد از آن، ویژگی ذاتی قدرت و انسان است. این ویژگی به همراه ساختارِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ پیچیدهای که آن را میپروراند، چنبرهای قدرتمند ساخته است که کمتر کسی توان گریز از آن را دارد. قدرت – به هر شکلش – گستره خطرخیزی است که تنها عقابانی همچون گاندی، ماندلا و شاید هم ساپاتای افسانهای، توانستهاند از دام آن بگریزند.
گرچه ساختارهای نوین و توانمند سیاسی راهکارهایی همچون جدایی قوا و آزادی رسانهها و حکومت قانون را برای آن اندیشیدهاند اما جای گمانی نیست که این گستره، پُر است از تناورانی، تن داده به بیآبرویی. من و فامیلم که... آنجا که عقاب پر بریزد/از پشه لاغری چه خیزد.
باسمه تعالی
روز خونین بروجرد
فرشاد علی یاری (دانش آموز سوم راهنمایی مدرسه امام حسن مجتبی(ع) در سال 1365 و شاهد عینی فاجعه دردناک و غم انگیز بمب باران مدرسه فیاض بخش )
کجایید ای شهیدان خدایی بلا جویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق پرنده تر ز مرغان هوایی
رزمندگان غیور ایران اسلامی در 19 دی 1365 شمسی در منطقه عمومی شلمچه عملیات بزرگ کربلای 5 را با رمز مقدس یا زهرا(س) آغاز کردند. رزمندگان عزیز با هجومی مرگ بار و غافل گیرانه به قلب دشمن،شلمچه، بوبیان و کوت سواری را آزاد کردند.در این عملیات ارتش عراق با چنان شکستی مواجه شد که گارد ریاست جمهوری عراق با فرماندهی صدام ملعون به منطقه اعزام می شود.به دنبال این عملیات موقعیت سیاسی و نظامی عراق تضعیف شد و در نتیجه حملات گسترده این کشور به مراکز اقتصادی،صنعتی،آموزشی و مسکونی ایران بار دیگر آغاز شد.
در آن روز صدا و سیمای جمهوری اسلامی لحظه به لحظه پیروزی های رزمندگان اسلام را گزارش می داد و مردم نیز در باره این عملیات غرورآفرین مدام بحث و گفت و گو می کردند . در روز بیستم دی ماه 1365 نگارنده که خود دانش آموز سوم راهنمایی مدرسه امام حسن مجتبی بوده، شاهد عینی روز خونین بروجرد بوده است. آن روز ما نوبت عصر بودیم .با دوستانم در محوطه مدرسه در حال خواندن درس تاریخ بودیم چرا که آن روز آفای داوری دبیر تاریخ مان می خواست از ما امتحان بگیرد. ما در ضمن مطالعه در باره عملیات کربلای 5 با یکدیگر نیز گفت و گو می کردیم. تا اینکه آقای محمود روزبهانی معاون مدرسه در پشت تریبون مدرسه قرار گرفت و از دانش آموزان می خواست که صفوف را تشکیل دهند.
ساعت 12:45 دقیقه را نشان می داد که ما کم کم در صف ها ایستادیم .آقای روزبهانی دانش آموزان را دعوت به سکوت کرد و بعد یکی از دانش آموزان شروع به تلاوت آیاتی از قران نمود. بعد از تلاوت قرآن آقای روزبهانی شروع به سخنرانی کردند که موضوع سخنرانی وی در ارتباط با عملیات کربلای 5 بود. ضمن آن که آقای آزما مدیر مدرسه هم در کنار وی ایستاده بود .آقای روزبهانی در اواخر سخنرانی خود بیان کرد که به مناسبت پیروزی رزمندگان دلاور ایران اسلامی گروه سرود مدرسه می خواهند سرود « این پیروزی را » بخوانند. بچه های گروه سرود در جایگاه قرار گرفتند.
در این لحظه بود که ارابه مرگ در آسمان بروجرد ظاهر شد و یک باره انفجار مهیبی شنیده شده دو موشک هوا به زمین در مقابل مدرسه فیاض بخش و یک موشک به بالای خط کمربندی اصابت کرد . انفجار آن قدر مهیب بود که شیشه های منازل منطقه روردکی، ابراهیم آباد و محمود آباد شکسته شدند. فریاد مرگ چنان مهیب بود که قابل وصف نیست ؛ همه چیز به هم خورد من و هم شاگردی هایم با صورت به زمین افتادیم . صورتم زخمی شده بود ، به یک باره بلند شدم به بیرون مدرسه دویدم ، دود و خاکستر همه جا را فراگرفته بود. دود انفجار از کیلومتر ها کاملا مشخص بود. آن لحظه همه فریاد می زدند ، غم بود و گریه وناله ، مردم از مناطق مختلف بروجرد سراسیمه به منطقه محل انفجار می دودیدند.چند نفر از معلمان مدرسه امام حسن مجتبی که در کنار پنجره نشسته بودند به شدت مجروح شدند. در کنار درب مدرسه دانش آموزان انتظامات را مشاهده کردم که با صورت به زمین افتاده بودند و به شهادت رسیده بودند ، کمی جلوتر آقایی را دیدم که از اهالی ابراهیم آباد بود در حالی که در یک دست خود یک نایلون پرتقال ودر دست دیگرش یک نایلون سیب بود که موج انفجار وی را به شهادت رسانده بود. دوان دوان خود را به مدرسه ابتدایی فیاض بخش رساندم . نیروهای امدادگر رسیده بودند و در حال جمع آوری مجروحان و انتقال آنها به بیمارستان بودند. اوج فاجعه را آنجا مشاهده کردم .دانش آموزان معصومی که به طرز وحشتناکی کشته شده بودند. دانش آموزان غرق در خون شده بودند.قلب بعضی از آنها بیرون زده بود. مادری را دیدم که مغز فرزندش را که متلاشی شده بود در دست گرفته و رو به آسمان فریاد می زد ای خدا ...
دانش آموزی دستش قطع شده بود و فریاد وناله می کرد ، دانش آموزی دیگر بدنش کاملا سوخته شده بود . دانش آموزی که در حال جان دادن بود و نفس های آخر خود را می کشید .دانش آموزی که بدنش تکه تکه شده بود و دانش آموزی که کاملا سوخته شده بود. آن روز تکرار حادثه کربلا بود و ای کاش آقای داودوندی با دوربینش حضور داشتند تا عمق فاجعه را به تصویر می کشیدند.
آنجا بوی خون می آمد و ناله و فریاد و اوج مظلومیت ملت ایران که قربانی خوی ددمنشانه رژیم بعثی عراق گرفته بودند.دانش آموزان مدرسه فیاض بخش و امام حسن مجتبی آن روز از سیاست چیزی نمی دانستند .نمی دانم آن روز با چه امید و آروزیی رورانه مدرسه شده بودند.دانش آموزانی که از منطقه محروم محمودآباد و ابراهیم آباد بودند.مادران این دانش آموزان که در آن روز خونین فرزندان شان را برای رفتن به مدرسه آماده می کردند نمی دانستند که چند لحظه بعد جگرگوشه شان به خاک وخون کشیده خواهد شد.محمد، علی، محسن و...نمی دانم آن روز به هنگام رفتن به مدرسه به چه فکر می کردید؟
قطعا می دانم که آن روز شما به جنگ فکر نمی کردید. نمی دانم که چه آروزهایی داشتید؟ در آن لحظه که با نشاط و شوق تحصیل قدم به قدم به سوی مدرسه می رفتید ، هیچ وقت فکر نمی کردید که مردانی ستمگر در عراق در حال نصب کردن موشک ها بر ارابه مرگ هستند ؟ هیچ وقت فکر نمی کردید که تا چند لحظه دیگر بدن تان تکه تکه خواهد شد ؟ هیچ وقت فکر نمی کردید که تا چند لحظه دیگر لباس های تنتان می سوزد و به بدن زخمی تان می چسبد ؟ هیچ وقت فکر نمی کردید که جنازه های سوخته تان در سالن طالقانی بروجرد به نمایش گذاشته شود ؟
نمی دانم آن روز خلبان ارابه مرگ به چه فکر می کرده؟ آیا به خیال خود غرورآفرین از یک عملیات هوایی به پایگاه خود برگشته است؟ آیا شب هنگام آسوده به تخت خواب خود رفته؟ در حالی که دانش آموزان بی گناه را به خاک و خون کشیده؟
به یاد رمان برادران کارامازوف ،اثر کلاسیک فئودور داستایفسکی می افتم که در قسمتی جنایات جنگی را بیان می کند که:« آنها کارهایی می کنند که حتی نمی توانی تصورش را هم بکنی.مردم گه گاه از قساوت حیوانی دم می زنند اما این یک توهین و ظلم بزرگ در حق حیوانات است. حیوانات هرگز نمی توانند به اندازه انسان قساوت به خرج دهند آن هم قساوتی هنرمندانه. یک ببر فقط می تواند بدرد وبه دندان بکشد،این همه کاری است که می تواند انجام دهد».
دانش آموزان مدرسه فیاض بخش به شوق تحصیل وارد مدرسه شدند ولکن نمی دانستند که آن روز هرگز کیف هایشان باز نخواهد شد. هرگز کتاب هایشان را باز نخواهند کرد . مشق هایی که هرگز معلم آنها را بررسی نخواهد کرد. آن روز قضیه برای دانش آموزان بسیار دردناک و غم انگیز بود ، حق حیات و تحصیل از آنها گرفته شد. راستی چرا انسان این همه قساوت به خرج می دهد؟ آن هم قساوتی هنرمندانه که در یک لحظه با فشردن دکمه ای ده ها انسان بی گناه را به خاک و خون می کشد.دانش آموزان مدرسه فیاض بخش مظلومانه در حمله موشکی دردناک و غم انگیز به شهادت رسیدند و تعدادی دیگر مجروح شدند که هنوز از مجروحیت خود زجز می کشند.
آیا وقت آن نرسیده است که انسان راهی را برگزیند که این حوادث دردناک دیگر تکرار نشود؟
نگارنده ملتمسانه از خداوند بزرگ می خواهد که این حوادث دردناک هیچ وقت تکرار نشود.از خداوند تبارک وتعالی علو درجات شهدای دانش آموز را خواستارم و برای خانواده آنها صبر جزیل و سلامتی را خواهانم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بحث افزایش 20 درصدی حقوق معلمان ابتدایی از ماه ها پیش بر سر زبان ها افتاده است .
قرار بر این بود که این قضیه در مهر ماه امسال اجرایی شود اما به دلایلی که به نظر می رسد مهم ترین آن عدم تخصیص بودجه و یا اعتبار باشد ، جامه عمل به خود نپوشید .
با قوت گرفتن بحث استیضاح وزیر آموزش و پرورش که نوک پیکان آن متوجه " مطالبات معلمان " است ، مسئولان این وزارتخانه سعی کردند تا گامی در جهت بهبود وضعیت معیشت معلمان به ویژه ابتدایی که البته واقعا استحقاق آن را هم دارند ، بردارند و این موضوع به نوبه خود جای تقدیر و قدردانی دارد .
از مدت ها پیش این بحث به صورت جدی مطرح بود که هرگونه افزایش حقوق فرهنگیان و معلمان با توجه به تبعات آن " رسانه ای " نشود و حتی مسئولان وزارت آموزش و پرورش اکیدا از مسئولان دوایر و مناطق خواسته بودند که این مساله کاملا رعایت شود .
اخیرا خبرگزاری فارس خبری را از مدیر کل دفتر وزارتی با محتوای زیر منتشر نمود :
« مدیرکل دفتر وزارتی آموزش و پرورش در گفتوگو با فارس خبر داد
حقوق معلمان ابتدایی ۲۰ درصد افزایش یافت/ اعمال افزایش حقوق از پایان دی
مدیرکل دفتر وزارتی آموزش و پرورش از تحقق افزایش ۲۰ درصدی حقوق معلمان ابتدایی از پایان ماه جاری خبر داد.
خبرگزاری فارس: حقوق معلمان ابتدایی ۲۰ درصد افزایش یافت/ اعمال افزایش حقوق از پایان دی
محمد فاضل، مدیر کل دفتر وزارتی آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس و در پاسخ به این پرسش که «آیا افزایش 20 درصدی حقوق معلمان ابتدایی تحقق یافت؟»، اظهار داشت: بله، این افزایش حقوق مربوط به آموزگاران مقطع ابتدایی است و تحقق یافته است.
فاضل افزود: این افزایش حقوق از پایان ماه جاری در حقوق آموزگاران مقطع ابتدایی نمایان خواهد شد.
مدیر کل دفتر وزارتی آموزش و پرورش تصریح کرد: سیاست وزارت آموزش و پرورش این نیست که این گونه مسائل را خبری کند و به همین دلیل به دنبال اعلام این مطالب نیست؛ اما فرهنگیان بدانند آموزش و پرورش در تمام موارد به دنبال استیفای حقوق معلمان است.»
این نحوه اطلاع رسانی در تضاد با سیاست های اعلام شده بود و حتی با اعتراض سازمان مدیریت و برنامه ریزی نیز روبه رو گردیده است ...
هم زمان سایت خبری – تحلیلی جماران خبری را با محتوای زیر منتشر نمود :
« احکام افزایش حقوق معلمان ابتدایی صادر شد/امتیاز فوق العاده شغل معلمان ابتدایی از 800 به 1500 افزایش یافت
کد خبر: 69754 | تاریخ خبر: 17 / 10 /93 نسخه چاپی | ارسال به دوستان
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران
احکام افزایش حقوق آموزگاران صادر شد. به گزارش خبرنگار جماران به نقل از شهرام شهبازی کارشناس امور اداری آموزش و پرورش حقوق معلمان ابتدایی به مبلغ 844900 ریال افزایش پیدا کرد که این افزایش ناشی از بالا رفتن امتیاز فوق العاده شغل از 800 به 1500 امتیاز است.به گفته شهبازی این افزایش فقط جهت همکارانیست که درمقطع ابتدایی مشغول تدریس هستند و شامل کادر اجرایی مانند مدیر و معاون ،مربی بهداشت و پرورشی و معاون آموزگاران مدارس ابتدایی نمی شود . به گفته وی تاریخ اجرای حکم اول دی ماه سال نود سه است .»
با انتشار این اخبار مسئولان وزارت آموزش و پرورش درصدد بودند که این دو خبر که در صدر اخبار پر بازدید هر دو سایت بود حذف شوند که تاکنون چنین مساله ای محقق نشده است !
حتی خبرگزاری فارس که در زمره " رسانه های مخالف دولت " محسوب می شود و برخی از مسئولان این وزارتخانه تمایل عجیبی برای گفت و گو با این رسانه و یا رسانه های مشابه را دارند ؛ این خبر را علی رغم تمایل و اصرار مسئولان وزارت آموزش و پرورش هم چنان در صدر صفحه اجتماعی خود قرار داده است !
این وضعیت موید این مدعاست که متاسفانه وزارت آموزش و پرورش فاقد یک نظام اطلاع رسانی منسجم ، هوشمند و یک پارچه است . همچنین فقدان یک اتاق فکر مشخص و هدف مند موجب گردیده است تا مسئولان این وزارتخانه مشی مشخصی در برابر مدیریت مطالبات فرهنگیان و معلمان نداشته و هر فرد و یا مدیری متناسب با نظر و سلیقه خود عمل کند .
حل این مساله نه نیاز به روش های سنتی و کد خدامنشانه که محتاج برنامه ریزی و مدیریت بر اساس شاخص های یک مدیریت پاسخگو و علمی است .
« سوال مهم این است که مجلس با این بودجه اندک چگونه می خواهد رفاه و معیشت معلمان را با تغییر وزیر حل کند؟
جرا خود آستین همت را بالا نمی زنند و در ترمیم بودجه سال 94 اقدامی درخور تحسین انجام نمی دهند ؟
چرا آموزش و پرورش جزو دغدعه های اصلی آن ها نیست.مگر امام خمینی (ره) نفرموده اند که «مسئله فرهنگ و آموزش و پرورش در رأس مسائل کشور است» ( صحیفه امام جلد 15، ص 309)؟
چرا مجلسیان که خود را پیروان آن عزیز سفر کرده می دانند به این رهنمود پای بند نیستند؟
چرا فرهنگیان و معلمان مجلس اقدام عاجلی انجام نمی دهند؟
تردیدی نیست که معیشت معلمان با کیفیت آموزشی و افزایش مهارت و توانایی دانش اموزان رابطه مستقیمی دارد. و نیز کیفیت بخشی در آموزش و پرورش با کیفیت سایر بخش ها و جامعه رابطه ی متقابلی دارد.»
حامد سام دلیری کارشناس آموزش و پرورش و عضو شورای نویسندگان سخن معلم درباره طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش علی اصغر فانی که توسط برخی از نمایندگان امضاء شده است به خبرنگار جماران گفت :«نارضایتی مجلس از دولت نشان دهنده دور شدن اهداف و تضاد بین دو قوه است که در نتیجه ی آن هدف های آرمانی که فصل مشترک بین دو قوه است را دست نیافتنی و یا دورتر می کند . استیضاح در نظام ها یکی از مهمترین ابزارها برای کنترل نمودن کارکردهای وزیران و نظارت بر کارهای اجرایی آنهاست .دولت برای رهایی از تیغ استیضاح باید رضایت نمایندگان را جلب و نشان دهد که مسیر اجرایی، بر اساس هدف های مشترک دو قوه است . شیوه های نظارتی مجلس به اشکال گوناگون چون تذکر، سوال، استیضاح و تحقیق و تفحص است.طبق اصل هفتادم قانون اساسی در صورتی که نمایندگان لازم بدانند، وزرا مکلف به حضور در مجلس هستند . حتی 10 نماینده می توانند تقاضای طرح سوال کنند اما اینکه این حداقل نماینده به چه صورتی خواهند توانست با بحث های کارشناسی و به واقع خیرخواهانه دست به این طرح بزنند جای سوال است.»
وی در پاسخ به این سوال که به نظر شما دغدغه ی اصلی استیضاح کنندگان جیست گفت :« در ایران ، وزرای آموزش و پرورش با بیشترین تذکر و تهدید از طرف مجلس روبرو شده اند که با توجه نسبتاً عمیق روشن خواهد شد که بیشتر انها مایوس کننده و یا سهم جویانه بوده است. این افراط گری موجی، روح تعلیم و تربیت را ،که به واقع نگاهی تعلیم و تربیتی و اموزشی و پرورشی می خواهد را متزلزل خواهد کرد. در بیشتر مواقع دیده شده است که برخی از نمایندگان محلس خواهان آن هستند که مدیران نزدیک به آنها در استان ها و مناطق مستقر شوند و این البته جز با وزیر نزدیک به خود میسر نبوده است .
به همین دلیل است که دیده می شود، به علت عدم برآورده شدن این خواسته ها ،وزیر مورد احتجاج قرار می گیرد. اما سوالی که در اینجا مطرح است این است که نمایندگان تا چه حد موجب تغییر حوزه ی تعلیم و تربیت از دریچه استیضاح شده اند؟
متاسفانه عملکرد مجلس نشان می دهد که در بسیاری از اوقات، به قصد تضعیف دولت منتخب به رای مردم و مورد حمایت مقام معظم رهبری از استیضاح استفاده می کنند. و این البته جز تغییرات تخریبی ، منفعتی را برای آموزش و پرورش به همراه ندارد .متاسفانه برخی مجلس نشینان برای موجه جلوه دادن کارشان و به جریان انداختن استیضاحی مردم پسندانه ، معیشت و رفاه معلمان را به عنوان ابزاری بر می گزینند و سعی می کنند به وسیله آن خواسته های خود را در به کارگیری مدیران نزدیک به خود را ، به وزیر تحمیل نمایند و به این وسیله مدیران همسو با خود را به استان ها و مناطق بفرستند.»
وی افزود :«با یک بررسی و نگاه اجمالی مشخص می شود که مواقعی که برخی مجلس نشینان ، توان تحمیل مدیران خود را بر وزیر ندارند سعی می کنند تا گوش شنوایی برای گله ها و انتقادات معلمان پیدا کنند ؛در واقع متاسفانه آنان از معلمان و خواسته های به حق آنان به مثابه ابزاری برای رسیدن به خواسته های نادرست خود استفاده می کنند.»
وی خطاب به استیضاح کنندگان گفت :« سوال این است که چرا با وجود این که استیضاح حق قانونی مجلس است فرهنگیان و معلمان در اکثر موارد از اقدامات مجلس ابراز رضایتی ندارند؟» وی گفت :« در حقیقت وقتی ضابطه ها برای رابطه ها به کار گرفته شوند تقلب به وسیله قانون صورت می گیرد. تقلب به وسیله قانون وقتی مشخص خواهد شد که تغییر مطلوبی بعد از جابه جائی ایجاد نشود و کیفیتی را بر حوزه مربوطه حاصل نکند. نه تنها تغییر یک وزیر کیفیتی را ایجاد نمی کنند بلکه موجب سردرگمی حوزه مربوطه خواهد شد که ناشی از تغییر نگرش ها، انتظارات و برنامه ها است .» این کارشناس آموزشی ادامه داد :« سوال مهم این است که مجلس با این بودجه اندک چگونه می خواهد رفاه و معیشت معلمان را با تغییر وزیر حل کند؟چرا خود آستین همت را بالا نمی زنند و در ترمیم بودجه سال 94 اقدامی درخور تحسین انجام نمی دهند؟ چرا آموزش و پرورش جزو دغدعه های اصلی آن ها نیست.مگر امام خمینی (ره) نفرموده اند که «مسئله فرهنگ و آموزش و پرورش در رأس مسائل کشور است» ( صحیفه امام جلد 15، ص 309)؟چرا مجلسیان که خود را پیروان آن عزیز سفر کرده می دانند به این رهنمود پایبند نیستند؟چرا فرهنگیان و معلمان مجلس اقدام عاجلی انجام نمی دهند؟ تردیدی نیست که معیشت معلمان با کیفیت آموزشی و افزایش مهارت و توانایی دانش اموزان رابطه مستقیمی دارد. و نیز کیفیت بخشی در آموزش و پرورش با کیفیت سایر بخش ها و جامعه رابطه ی متقابلی دارد.»
حامد سام دلیری در پایان گفت : «شاید برخی فرهنگیان از عملکرد فانی و فانی ها رضایت نداشته باشند اما می دانند که با رفتن یک شخص مشکلات حل نمی شود. می توان گفت که استیضاح وزیر آموزش و پرورش سیاسی است و قطعا این سیاسی بودن دغدغه معیشتی معلمان را مد نظر ندارد و جز ایجاد رانت و فساد در ساختار و سیاسی کردن تعلیم و تربیتی که با فضای سیاسی اینگونه در تضاد است ،نتیجه ای را به ارمغان نخواهد آورد . »
خبر استیضاح آقای فانی را می دانید و شاید این بار سوم است که مطرح می شود و حدود 60 نماینده مجلس آن را امضا کرده اند .طراحان استیضاح دغدغه خود برای استیضاح وزیر آموزش و پرورش را مطالبات فرهنگیان و معلمان عنوان کرده اند .
نظر شما به عنوان یک فعال فرهنگی و دارای دیدگاه اصلاح طلبانه در حوزه تعلیم و تربیت در مورد این مساله و دلایل آن چیست ؟
نمایندگانی که دغدغه خود را مطالبات فرهنگیان عنوان می کنند طی 10 تا 15 سال پیش در برابر مطالبات فرهنگیان که ریشه و خاستگاه صنفی داشت چه برخوردی داشتند ؟ این جریانات کاملا مشخص هستند . این که این افراد چه کسانی بودند و چه مواضعی در برابر مطالبات فرهنگیان داشتند .برخی از این افراد در برابر کسانی که پیگیر مطالبات صنفی معلمان بودند چه برخورد و یا مواضعی داشتند .
برخی از آن ها حتی پیگیری مطالبات صنفی را تضعیف نظام می دانستند !
در حال حاضر رئیس دولت ، آقای روحانی است و برخی از این ها به دنبال " جریان سازی " هستند که می خواهند روی موج مطالبات فرهنگیان و معلمان که البته به حق هم هست و کسی هم آن ها را انکار نمی کند سوار شوند و می خواهند از آن نهایت استفاده را ببرند .برای فرهنگیان هم کاملا این وضعیت مشخص است . زمانی این جریان به مطالبات معلمان توجهی نداشت اما الان به آن خط می دهد .اما معلمان به آن ها توجه نمی کنند چون می دانند که حرف این نمایندگان از ته دل نیست و آن ها واقعا به دنبال حل مشکلات فرهنگیان و رفع مطالبات آنان نیستند .
متاسفانه و دقیقا همین طور است .فرهنگیان ما عاقل هستند و البته به دنبال این هستند که دولت نسبت به مسائل آن ها توجه کافی نشان دهد . البته دولت نشانه هایی به فرهنگیان داده است که به دنبال حل مسائل آن هاست و اگر فرهنگیان در این دولت تدبیر و امید امیدی دارند به خاطر سیاست های دولت طی تقریبا دو سال گذشته است .حداقل در دو سال گذشته یک آرامش نسبی بر اقتصاد کشور حاکم است .
چرا این رویکرد بین این افراد وجود دارد و چرا ترجیح می دهند که در این شرایط سکوت کرده و نسبت به افکار عمومی بی اعتنا باشند ؟
اول این که ما نمی توانیم لیدر باشیم و ادعا کنیم تشکل داریم ، صاحب نظر هستیم و قس علیهذا . و بعد بگوییم که ما در این شرایط اظهار نظر نمی کنیم !
این نهایت محافظه کاری است در شرایطی که فضا کاملا سیاسی است .اگر استیضاح را وارد می دانند باید دلیل آن را بگویند و اگر آن را بد می دانند به همین صورت اعلام موضع کنند .
اما اعتقاد من این است که جناب فانی فعالیت هایی را انجام می دهد و البته من در جریان آن هستم اما نقدی به لحاظ رسانه ای وارد است و آن این که اطلاع رسانی صورت نمی گیرد .تعدادی از فرهنگیان می گویند ما کسانی نیستیم که عدالت را زیر پا بگذاریم و اگر بدانیم که وزیر ما فعالیت می کند خوشحال می شویم .
محروم کردن جامعه از اطلاعات و اطلاع رسانی یک جور بدسلیقگی است و ما باید در این زمینه به مردم ، جامعه ی فرهنگیان اطلاع رسانی کنیم .به لحاظ شغلی ، از آن جا که من در موضوع روابط عمومی درگیر هستم به این نتیجه رسیده ام که خیلی از مشکلات به دلیل نبود سیستم اطلاع رسانی ، فقدان گفت و گو است و این که هر فرد احساس کند صدایش شنیده می شود و کسی هست که پاسخ گو است .
یک سری نقدهایی به لحاظ ساختاری وجود دارد که فرهنگیان خودشان را با کارمندان دیگر مقایسه می کنند ؛ مثلا نامه ای بود که در آن اشاره شده بود که چطور می شود یک کارمندی طی چند سال چند صد میلیون تومان وام می گیرد ، بازنشسته می شود و بعد وام هایش بخشیده می شود ...فرهنگیان هم جزیی از این جامعه هستند و خانواده کارکنان دولت محسوب می شوند .این که یک معلم فکر می کند اگر یک وام خرید خود رو بگیرد ، هنر کرده است ! قاعده این است که شاید مردم و یا فرهنگیان محرومیت را بپذیرند اما قبول " تبعیض " برای آن ها غیرممکن است .دولت هم اعتقاد ندارد که این کاملا درست است و این سامان دهی باید صورت بگیرد و رئیس محترم جمهور باید در همه بخش ها این عدالت را برقرار کند و این از وظایف خدمتگزاران این نظام است ، این که عدالت برقرار شود .این که گفته شود آموزش و پرورش هزینه است قابل قبول نیست .این نگاه نادرستی است که ما البته از آقای رئیس جمهور و دولت تدبیر و امید که با رویکرد مورد قبول شرکت کردیم و تا آخر از ایشان حمایت می کنیم انتظار پیگیری و حل مساله را داریم
به نظر من ، استیضاح وزیر و کنار رفتن آقای فانی نه تنها باب خوبی را در آموزش و پرورش و برای فرهنگیان ایجاب نمی کند بلکه شاید آسیب هم برساند .آقای فانی کارهایی را در آموزش و پرورش انجام داده است ، اگرچه شاید احساس شود که کاری صورت نگرفته است . ما باید کلیت را در نظر بگیریم و نه یک وزارت را .شما الان وضعیت مردم را با گذشته مقایسه کنید .آقای وزیر تابع دولتی است که در آن تصمیم گرفته شده است اولویت اول سلامت باشد .نگاه دولت نگاهی است که همه از آن حمایت می کنند . ما نمی توانیم این اولویت را که در جهان در رتبه نخست مطرح می شود را نادیده بگیریم و از دولت انتظار داشته باشیم که در این شاخصه کار نکند و فقط به آموزش و پرورش بپردازد .اگرچه نگاهی که دولت به سلامت دارد نفع آن به آموزش و پرورش هم می رسد .من معلم نمی توانم در کلاسی تدریس کنم که دانش آموزان آن در بحث سلامت مشکل داشته باشند .در بسیاری از بخش های آموزش و پرورش و در سال جاری و در بخشی از استان ها از جمله استان خراسان شمالی که من در آن هستم با توجه به نگاه مثبت استاندار که نماینده رئیس جمهور در استان است ، اعتبارات خوبی در زمینه تجهیز و توسعه مدارس به آموزش و پرورش واریز شده است و یا در طرح هایی مانند آسیب های اجتماعی و... استاندار وارد عمل شده است و مطابق آن طرح اعتباراتی را اختصاص داده است .
در زمینه مطالبات و مشکلات فرهنگیان این انتظار به حقی است و امسال که " سال سلامت " بود در سال بعد حداقل نگاه دولت به آموزش معطوف شود و این موقعی حاصل می شود که فضا ، فضای آرامش باشد .آقای فانی اصولا شخصیت " غوغا سالارانه ای " ندارند و کارهایشان را اصطلاحا با " چراغ خاموش " انجام می دهند .در این شرایط که تعدادی نماینده در مجلس بر طبل استیضاح می کوبند ؛ شفاف سازی و اطلاع رسانی عملکرد می تواند خیلی مثمر ثمر و سازنده باشد . حداقل اگر وزیر در جلسه استیضاح رای نیاورد ، فرهنگیان با افتخار از آن یاد خواهند کرد .
حداقل می گویند که ایشان می خواست برای ما کار کند اما مجلس سیاسی نگذاشت .
قبل از آن که به بحث گروه کاری بپردازیم باید به این مساله بپردازیم که حدااقل از دو دهه پیش ، مشکلات فرهنگیان در زمینه مطالبات و معیشت بوده است و این که بگوییم چون آقای فانی در این دولت تیمش ضعیف بوده است به این صورت شده است .باید یک مقدار واقع بین باشیم .تا تحولی در نگاه دولت نسبت به آموزش و پرورش به وجود نیاید و نگاه اساسی تر نباشد مثل نگاهی که به مقوله بهداشت صورت گرفت ، وزیر نمی تواند شق القمر کند .تیم کاری او نمی تواند کار خاصی انجام دهد .در تیم کاری آقای فانی افراد فرهیخته ،دانشمند و متفکری وجود دارند .
فرهنگیان دوران آقای دکتر نجفی را هم تجربه کرده اند .اعتقاد بر این است که آقای نجفی توانست آن نگاه را در مجموعه هیات دولت متحول کند و جامعه و توجهات را به سوی آموزش و پرورش سوق دهد ولی آقای فانی نتوانسته است چنین تحولی را در نگاه جامعه و دولت ایجاد کند .
البته مشکلات قدری پیچیده تر شده است .شرایط آقای فانی با آقای نجفی اصلا قابل مقایسه نیست .ما اقتصادی داریم که متکی بر نفت است .با یک نوسان در نفت ، برنامه ها نیز مشکل پیدا می کنند و دولت نمی تواند آن ها را برای تصویب به مجلس بفرستد و اگر هم تصویب شود ممکن است شورای نگهبان آن را رد کند ؛ چون پشتوانه مالی و یا اجرایی ندارد .فکر می کنم اقتصادی که ما داریم ( اقتصاد متکی به نفت )و نیز آن بحث تحول نگاه دولت به آموزش و پرورش باید در یک نقطه به هم برسند؛ حتی اگر وزیری هم به مراتب قوی تر از آقای دکتر نجفی هم بیاید .
آقای فانی کسی است که برخاسته از آموزش و پرورش است .کسی است که نسبت به مسائل و مشکلات آموزش و پرورش اشراف دارد .از سوی دیگر شخصیتی آرام و متین است و البته در کنار آن کارهای خودش را هم انجام می دهد .فکر می کنم با این تفاسیری که در مجلس نسبت به آموزش و پرورش وجود دارد و این بحث هایی که بین فرهنگیان صورت گرفته است و بدون تردید این ها را رصد کرده است ؛ تدبیر اقتضا می کند نگاه نسبت به آموزش و پرورش خوب شود .
اگر این اتفاق به خاطر مسائل مالی و... انجام شود تلخ است .
به عنوان یک فرد ایرانی می گویم ، این نگاهی که دولت به " سلامت " داشته است یک نگاه درستی بوده است و بی راه هم نیست .قطعا شما با افراد بیمار برخورد داشته اید .حتی ما فرهنگیانی داشته ایم که به خاطر تامین اقلام دارویی شان مشکلات اساسی داشتند و حتی تا استانداری می آمدند .به نظر من ، سلامت اولین گزینه است .شما نباید فقط فرد را در نظر بگیرید .آقای هاشمی نباشد و فرد دیگری باشد .این نگاه دولت ، نگاه خوبی است .همه آن را ستایش می کنند و مردم هم از این وضعیت راضی هستند .چه اشکالی دارد در کنار این نگاه خوب دولت ، نگاه خوب دیگری هم باشد و آن هم آموزش و پرورش و توجه به آن باشد .اگر ما در حوزه آموزش و پرورش سرمایه گذاری کنیم ،این فرهنگ سازی صورت بگیرد ،از طریق پیشگیری ، خیلی از صرفه جویی ها را خواهیم داشت .این پیشگیری موجب می شود که هزینه های درمان هم کم شود .
آموزش و پرورش بهترین بستر است . اگر قرار است اعتباری در زمینه درمانی هزینه شود ،با مبالغ کم تری می توان فرهنگ سازی گرد و به صورت " پیشگیری " اعمال شود .
من از همه تشکل ها و رسانه ها دعوت می کنم که این بحث ها را با نمایندگان در قالب گفت و گو داشته باشند . روشنگری کنند .اگر این افراد دغدغه آموزش و پرورش دارند ، راه کارشان چیست .آیا تضمینی وجود دارد که با آمدن فرد دیگر ، مشکل حل شود .بسیاری از اعتبارات دست این نمایندگان مجلس است . چطور برای افزایش اعتبارات اقدامی نمی کنند و از آن طرف می گویند اگر این فرد عوض شود ، مشکلات حل می شود !
رضا معصومی راد ، دکتری جامعهشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان
دکتر یوسف علی اباذری استاد گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران محبوبیتی خاص در بین دانشجویانش دارد. حتی دانشجویانی که با ایشان درس نداشته اند، اوصافی از وی شنیده اند و منشی در وی دیده اند که شوق دارند در درس و کلاس وی شرکت کنند. اگر بخواهم در این خصوص یک فکت ارائه کنم ، جمعیتی را می توانم شاهد بگیرم که در روز نکوداشت ایشان 19 اردیبهشت در تالار ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی حاضر شده بودند. همه صندلی ها پر بود، صندلی های دیگر آورده بودند، آنها هم پر بود، دانشجویان در کف سالن و کنار دیوار و روی پله ها هم نشسته بودند. و آن زمان که دکتر اباذری برای سخن گفتن روی سن رفت و زمانی که بر می گشت همه برخاسته بودند و برای او کف می زدند. این اغراق نیست ، دانشجویان دکتر اباذری را دوست دارند، برخی او را می ستایند.
اما سؤال این جاست که چرا او چنین دوست داشتنی است؟
به گمان من در دکتر اباذری یک ویژگی بسیار بارز است و آن وارستگی و آزادگی است. وی از قیود و تعهدات و مراتب و جیفه ظاهری دنیا خود را رها کرده است. و همین ویژگی او را به راستی به یک معلم نمونه و الگو تبدیل کرده است، که باید تندیس وی را در محوطه دانشکده برای سرمشق گیری رهپویان دانش و علم و کسوت معملی و دانش جویی نصب کرد و تقدیس نمود. دکتر اباذری انسانی قوی است که وسوسه های جاه طلبانه و مادی گرایانه حریف وی نیست و قادر شده در مسیر وارستگی، حقیقت جویی و حقیقت گویی باصلابت و ثابت قدم باشد.
برای وی پول و مقام و حقوق و گرانت و حق التحقیق و مقاله بنویس و کتاب بنویس و ارتقاء رتبه و درجه پیدا کن و ماشین فلان و خانه فلان داشته باش و با این مقام عالی رتبه سیاسی قرین باش و با آن یکی حشر و نشر داشته باش و ... ارزشی ندارد و همواره با کنایه و طعنه به آنها نگریسته است.
وی از دکان داری در عرصه علم و معلمی بیزار است و به همین علت مانند بسیاری نیست. بسیاری که دکانی پررونق دارند و کالاهای متعدد عرضه می کنند و همه پر زروق و برق. دکان آنها همه چیز می فروشد، همه نوع علمی، همه نوع دانشی ، همه نوع تکنیکی. هر چه بخواهی در دکان آنها یافت می شود. همه درس ها را آنها استادند. در همه زمینه ها دست کم کتابی، تحقیقی و یا مقاله ای دارند. هیچ وزارتخانه، سازمان، اداره یا شهرداری و بنگاهی نیست که به سراغ آنها بیاید و دست خالی برگردد. آنها برای همه حرفی و سخنی دارند که بزنند. در هر منبری هم می توانند سخن بگویند. آنها البته آگاهانه یا ناآگاهانه ممکن است در این همه مهارت و استادی ، توانگری و زبردستی، علم و حقیقت و دانش را هلاک کنند ، ولی اهمیتی ندارد ، چرا که دست کم جیب خود را پر می کنند. از این همه تحقیق و سخنرانی و تدریسی که آنها می کنند و کتاب ها و مقالاتی که می نویسند ، گزندی به هیچ جای جامعه نمی رسد و نیشتری به هیچ جا نمیخورد، در حالی که جامعه پر از مسئله و مشکل است و مشتری ها هم به ظاهر برای درمان آن دردها آمده اند، اما نه درد شناسایی و بیان میشود و نه درمان و علاج صورت می گیرد. یکی از مَثَل های رایج در این عرصه حکایت مُقَنَی است. مُقَنَی که زمانی دیگر سفارشی برای کندن قنات دریافت نکرده بود و گله و شکایت شاگردانش برخاسته بود که در اثر ادامه بیکاری، شکم زن و بچه را چگونه سیر کنیم . مُقَنَی آنها را به کندن قناتی مشغول داشت و آنها در ابتدا خوشحال و خدای را شاکر که از بیکاری به در آمده اند. هنگامی که مشغول کندن زمین شدند، دریافتند که از این زمین آب در نخواهد آمد و لذا زمزه و پچ پچشان بلند شد که استاد ما را به کاری عبث مشغول داشته است. استاد که این زمزمه را شنید به آنها گفت ، شما را چه کار که آب در می آید یا نه، برای شما پول که درمیآید. این مَثَل در محافلی که برای انجام تحقیقات متنوع و عریض و طویل در وزارتخانهها، سازمان ها ، شرکت ها و شهرداریها و ... برپا می شود ، همچون نقل و نبات بر زبان های همکاران و دست یارانی که وظیفه اصلی تهیه متون و داده ها بر عهده آنهاست ، جاری است.
اما دکتر اباذری از این اوصاف دور است و شاگردانش هم به معنای واقعی اگر خواهان الگو قرار دادن وی هستند و اگر وی و منش او را ستایش می کنند ، اگر چه می پذیریم بسیار سخت و دشوار است، اما باید در طریق دانش و معرفت مانند او باشند و خود را با معیار ایشان ارزیابی کنند.
ذکر یک خاطره از دکتر اباذری هم خالی از لطف نیست .
یک روز سر کلاس نظریه های جامعه شناسی، دکتر اباذری کتاب ترنر را به من داد تا به انتشارات ببرم و قسمتی از آن کتاب را تکثیر کنم. مسئول انتشارات کتاب را تکثیر کرد و در موقع تحویل چکی را که حق التدریس یک ترم استاد بود و از لای کتاب قطور پیدا کرده بود ، به من داد که آن را برای استاد ببرم. من زمانی که چک را برگرداندم ، دکتر اباذری تازه یادش آمد و خندید و گفت : «اووه بله ممنون.»
بله ما دکتر اباذری را دوست داریم ، و او را بزرگ و گرامی می داریم ، نه به این علت که در مقام داوری نشسته ایم که او را گذر کننده از یک مناسک شاخته ایم، بلکه در مقام رهپویانی که مشعل ایشان را درخشان تر یافته و جذب نور هدایت کننده آن شده اند، چنین می کنیم .
هر انسانی که به ملیت خود افتخار می کند باید از خود بپرسد که چرا به ملیتش افتخار می نماید؟ چه خاصیت فوق العاده ای در اهل جای مشخصی بودن وجود دارد که باید بدان افتخار نمود؟ از آنجایی که تولد و قدم در این دنیا نهادن یک رخداد غیرانتخابی است؛ اصولا"غرور ملی چه معنایی پیدا می کند؟
فرد بر اثر “تصادف تولد” در ایران زاده شده است و خود درانتخاب مکان تولد نقشی نداشته است،همین تصادف می توانست فرد را شهروند کوبا، سومالی، کره شمالی، سوئد و…نماید، پس وی برای چه باید به ایرانی بودن خود افتخار نموده و به خاطر ایرانی بودن، مغرور و متعصب باشد؟
اصولا"افتخار نمودن به چیزهایی که یک انسان با استفاده از توانایی ها و استعدادهای خود آن ها را کسب نکرده امری غیرمنطقی و تأسف بار است؛ مواردی که مایه افتخار یک انسان هستند اکتسابی بوده و افتخار به صورت ارثی به کسی نمی رسد. شاعر گران مایه نظامی گنجوی در این باب می گوید: “گیرم پدر تو بود فاضل / از فضل پدر تو را چه حاصل؟”.
آیا به راستی افتخار به ملیت، نژاد، رنگ پوست، زبان و… که آدمی در مرحله نخست آنان را به صورت اتفاقی و بر اساس “تصادف تولد” به دست آورده و در مرحله دوم، تمامی آن ها را با میلیون ها انسان دیگر شریک است؛ امری پوپولیستی(عوام فریب) و اندوه بار نیست؟
کوروش بزرگ انسان درست کاری بود، ایرانیان باید از تنها افتخار کردن به وی دست برداشته و از چگونگی برخوردهای دوستانه وی با دیگر انسان ها و احترام گذاشتنش به باورهای دیگران و...درس اخلاق بگیرند و عملا"اخلاق مدارباشند. نشستن و افتخار کردن به کوروش کبیر در حالی که کمترین اثری از پویایی در کشور دیده نمی شود و بی اخلاقی بیدادمی کند، دردی از ما دوا نخواهد کرد .
یک انسان باید به چه اندازه از استعداد، پویایی، هوش و توانایی تُهی باشد که خود قادر به رسیدن به پیروزی هایی که بتوان بدان ها افتخار کرد نباشد و عاجزانه به مُشتی داستان و روایت چند هزار ساله، برای افتخار و سر بلند کردن در جامعه جهانی و مغرور بودن، چنگ بیاندازد؟ اصولا"رخدادهای تاریخی که چند صد سال و یا چند هزار سال پیش به وقوع پیوسته اند و سبب پیروزی ملتی و یا شکست ملت دیگری در آن زمان شده اند، نمی توانند مایه افتخار و یا شرمندگی انسان ها در حال حاضر باشند.
شکست یا پیروزی شما در گذشته باعث شکست یا پیروزی شما در آینده نمی شود!
آرتور شوپنهاور نویسنده مشهوردر باب غرور ملی می گوید: ” مبتذل ترین نوع غرور، غرور ملی است زیرا کسی که به ملیت خود افتخار میکند در خود عملکرد با ارزشی برای افتخار ندارد وگرنه به چیزی متوسل نمیشد که با هزاران هزار نفر در آن مشترک است. برعکس، کسی که امتیازات فردی مهمی در شخصیت و عملکرد خود داشته باشد، کمبودها و خطاهای ملت خود را واضح تر از دیگران میبیند، زیرا مدام با اینها برخورد میکند. اما هر نادان فرومایه که هیچ افتخاری در جهان ندارد، به مثابه آخرین دستاویز به ملتی متوسل میشود که خود جزیی از آن است. چنین کسی آماده و خوشحال است که از هر خطا و حماقتی که ملتش دارد، با چنگ و دندان دفاع کند.”
مردم جهان باید بدین باور برسند که انسان ها همه با هم برابر و مساویند و همگی شان شایسته برخورداری از حقوق انسانی می باشند، زبان، رنگ، نژاد، ملیت و… ملاک برتری مردمی نسبت به مردم دیگر نیستند بلکه ملتی از ملت های دیگر برتر و بهتر است که در زمینه های علمی، اقتصادی، ورزشی، هنری، سیاسی و… با تکیه بر داشته ها و توانایی های خود و با کوشش شبانه روزی مردمانش پیشرفت کرده و گوی سبقت را از باقی کشورها ربوده باشد.
دانش فرگشت ثابت می نماید که در حدود صد هزار سال پیش، تمامی انسان ها در آفریقا زندگی می کردند و از آنجا پراکنده گشته و در جاهای مختلف کره زمین، سکنی گزیدند؛ با تکیه بر دانش فرگشت، انسان ها همه از نژادی یکسان و مشترک هستند، حال به راستی مایه خجالت نیست که گروهی از مردم گمان کنند که به خاطر نژادشان از باقی مردمان بهترند؟ آیا نژاد پرستی و غرور ملی و افتخار به آنچه گذشتگان در طی هزاره ها انجام داده اند، نشانه بلاهت و عقب افتادگی فکری یک جامعه نیست؟
آدولف هیتلر با داشتن باورهای نژاد پرستانه، میلیون ها نفر انسان بی گناه را به قتل رساند، نژاد پرستی و اینکه کسی گمان کند به دلیل نژادش و یا رنگ پوستش یا ملیتش از شخص دیگری بهتر و والاتر است، بی خردی محض است.
برخی می پرسند که آیا یاد کردن و سخن گفتن از بزرگانی چون فردوسی، امیرکبیر،سعدی و حافظ و کوروش بزرگ و… نیز اشتباه است؟ پاسخ آنان این چنین است که: “یاد کردن از بزرگان تاریخی ملتی و درس گرفتن از اندرزهای آنان، نه تنها اشکال ندارد بلکه موجب پیشرفت و شکوفایی فکری ملت می گردد. مشکل آنجایی آغاز می شود که آن یاد کردن ها، تبدیل به پرستیدن می شوند و ما بُت می سازیم و چون خودمان قادر نیستیم کاری درخور افتخار امروزی انجام دهیم، دست از تلاش و کوشش برداشته و شبانه روز فقط به گذشته اجدادمان افتخار می کنیم و این تراژدی، زمینه های عقب ماندگی یک جامعه و عدم پیشرفتش را فراهم می آورد.
اگر ما ازکورش و فردوسی درس می گرفتیم درجامعه این قدر دروغ، ریا و تصادفات رانندگی نداشتیم، بهتر است از خود سوال کنیم امروز جهانیان در مورد ایرانیان چه فکر می کنند؟ ارزش پول ملی و پاسپورت ایرانی درجهان چقدراست؟
پس به هوش باشیم،ضمن شناخت تاریخ و درس گرفتن از آن،برای امروز و فردای خود افتخارات جدید بیآفرینیم.
ملی گرایی و گذشته نگری در عصرجهانی شدن کارآیی ندارند،باید کل جهان امروزی را شناخت و افتخارات جهانی امروزی آفرید،همان افتخار جهانی که اصغر فرهادی با ساخت فیلم جدایی و پروفسور مریم جهانی باکشف فرمول ریاضی آفریدند.
افتخاری که استیوجابز با تولیدات Appleنصیب کشورش کرد،افتخارات بنیانگذار فیس بوک که انقلاب جهانی در ارتباطات ایجاد نمود...
جبار کوچکی نژاد روز جمعه در گفت و گو با خبرنگار حوزه آموزش ایرنا افزود: مشکل پرداخت حقوق حق التدریسی ها، پرداخت نکردن سرانه واحدهای آموزشی، حمل و نقل دانش آموزان استثنایی و مدارس روستایی را بخش دیگری از مشکلاتی عنوان کرد که موجب شده نمایندگان مجلس شورای اسلامی بار دیگر طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش را مطرح کنند.
وی اظهار کرد: طرح استیضاح علی اصغر فانی به امضای حدود 50 نماینده مجلس رسیده و با هیات رییسه نیز در این خصوص وارد مذاکره شده اند.
این نماینده مجلس، اضافه کرد: هنوز استیضاح وزیر توسط هیات رییسه اعلام وصول نشده و عرف این است که ابتدا مذاکراتی صورت گیرد تا نمایندگان قانع شده و از استیضاح انصراف دهند و یا اینکه وزیر تعهداتی داده و در جهت برخی اصلاحات تلاش کند.
نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه وزارت آموزش و پرورش در وضعیت بسیار سختی قرار گرفته است، گفت: کوتاهی در امور و تشدید مشکلات این وزارتخانه به دولت، مجلس و وزیر باز می گردد.
وی یادآور شد: مسائل مختلف باعث شده فرهنگیان به شدت نگران آینده شغلی باشند و نقطه مقابل آن است که آنها حداقل حقوق را دریافت می کنند.
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی درعین حال تصریح کرد: در مجلس نیز مشکلی داریم که کمک های خوبی برای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در نظر گرفته شده این در حالی است که حتی با بسیاری از پیشنهادهای ما برای بهبود وضعیت فرهنگیان و معلمان مخالفت می شود.
کوچکی نژاد توضیح داد: از جمله این موارد طرح رتبه بندی فرهنگیان بود که طرح دو فوریتی آن سال گذشته در مجلس شورای اسلامی مطرح و با مخالفت نمایندگان مواجه شد.
وی با اشاره به اینکه وزارت آموزش و پرورش اکنون در وضعیت خوبی قرار ندارد و باید چاره ای اندیشید، گفت: صرف نظر از اینکه دولت و مجلس باید توجه ویژه ای به رفع مشکلات این وزارتخانه داشته باشند، وزیر هم باید مسایل را مطرح کرده و حرف های خود را بزند.
این نماینده مجلس اضافه کرد: نمایندگان موافق استیضاح وزیر آموزش و پرورش معتقدند که وزیر به وظایف خود عمل نمی کند؛ به همین دلیل دست به استیضاح زده اند.
طرح استیضاح علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش پیشتر نیز مطرح شده بود و نمایندگان با جمع آوری امضا خواستار استیضاح بودند که این طرح مسکوت باقی ماند.