صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

poursoleymansp6 در خبرها آمده بود که مدیر کل آموزش و پرورش استان بوشهر توسط آقای فانی برکنار شده  است .

هنوز توضیحی در مورد علت این برکناری توسط مسئولان وزارت آموزش و پرورش منتشر نشده است اما خبرها حاکی از این است که عزل آقای اصغر حصیری با فشار  برخی از نمایندگان مجلس صورت گرفته  است .

مدت هاست که خبر استیضاح وزیر آموزش و پرورش در رسانه ها  تکرار می شود .

این نمایندگان با تابلوی احیا و پی گیری " مطالبات معلمان " علم استیضاح را برافراشته اند اما به نظر می رسد بیشتر به دنبال منافع و آینده کاری خویش هستند و دیواری کوتاه تر از " مطالبات معلمان " برای خالی نبودن عریضه در گفتمان این نمایندگان یافت نمی شود .

فانی دومین کارت زرد را نیز از دست همین نمایندگان دریافت نمود و آن ها با این عمل نشان دادند که به هیچ وجه میدان را به نفع رقیب خالی نخواهند کرد .

اما نکته ای مهم و راهبردی که از دید این نمایندگان دور مانده  است این است که این نمایندگان تصور می کنند با تعویض مدیر یک ناحیه ، منطقه  و یا حتی یک مدیر کل می توانند تمام نقشه راه را برای تجدید حیات سیاسی خویش طراحی و سپس اجراء نمایند در حالی که از این نکته غافل هستند که اکنون عصر ، عصر رسانه است و کوچک ترین کنش و یا حتی اظهار نظر از دید افکار عمومی جامعه پنهان نمی ماند و در موقع مقتضی بازخوردی مناسب دریافت خواهد کرد .

فرهنگیان و معلمان خود می توانند مسائل را تشخیص دهند و هرگز برای « انتخاب » منتظر نظر و یا چراغ سبز کسی نمی مانند !

از نظر بسیاری از فرهنگیان و معلمان کارنامه این مجلس و به ویژه فراکسیون فرهنگیان و کمیسیون آموزش و تحقیقات حداقل در موضوع " مطالبات آموزش و پرورش و معلمان " درخشان و قابل دفاع نیست و اظهار نظر برخی از نمایندگان که پس از مدت زمان طولانی به یک باره به فکر آموزش و پرورش و معیشت معلمان افتاده اند نمی تواند تغییر خاصی در صورت مساله ایجاد کند ؛ به ویژه آن که این مواضع و دل سوزی ها در فاصله کم تر از یک سال به زمان انتخابات روی می دهد ...

و اما در مورد موضوع اصلی که برکناری مدیر کل استان بوشهر است ذکر چند نکته مهم است :

1-با برکناری این مدیر ، نمایندگان به احتمال خیلی زیاد به سراغ گزینه های بعدی خواهند رفت .

فانی و حلقه ی اطرافیان ایشان چه تدابیری برای زیاده خواهی احتمالی این نمایندگان دارند ؟

تا کجا و تا چه زمانی  این پروسه امتیازدهی و بازی برد – باخت ادامه خواهد یافت ؟

2-درست است که برخی از  نمایندگان خود را پشت مطالبات معلمان پنهان کرده اند اما همه قضایا را نمی توان در چهار دیواری مجلس خلاصه کرد !

استراتژی رسانه ای وزارت آموزش و پرورش برای مدیریت افکار عمومی و شفاف سازی عملکرد افراد و پویایی شناسی گروه ها چه بوده است ؟

به عنوان مثال ،  آیا در پرتال وزارت آموزش و پرورش  نقدی در مورد عملکرد این نمایندگان صورت گرفته است ؟

سخنان، مواضع و نقطه نظرات  معلمان حامی دولت تدبیر و امید که از مجاری غیردولتی و فرضا روزنامه ها و سایت های مستقل بیان می شود تا چه حد در این رسانه انعکاس دارد ؟

آقای دکتر اکرمی به عنوان مشاور آقای فانی  اخیرا انتقاداتی را در یکی از روزنامه ها در مورد عملکرد برخی از نمایندگان مجلس بیان نمود . این در حالی است که تاکنون این گونه اظهار نظرها هیچ انعکاسی در رسانه وزارت آموزش و پرورش نداشته است .

خط مشی روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در این گونه موارد چگونه تعریف و تببین می شود ؟

3-اساسا کارکرد و یا رویکرد معاونت پارلمانی و حقوقی وزارت آموزش و پرورش چیست ؟

بدون تردید اگر در قضایای اخیر این معاونت می توانست تعامل منطقی ، سازنده و مستمری را با کلیت مجلس برقرار نماید ، به احتمال زیاد چنین وضعیتی اتفاق نمی افتاد و یا شدت آن کاهش می یافت .

نمی توان همه تقصیرها و اشتباهات را به گردن مجلس نشینان انداخته و از خود مسئولیت زدایی نمود !

شاید این معاونت برای حل این مشکل ساده ترین و کوتاه ترین راه حل را پیشنهاد نموده و صورت مساله را پاک کرده است !

آقای فانی باید با تامل بیشتری با این گونه مسائل برخورد کند .

4-در وقایع اخیر اظهار نظرهای شفاف و مستدل  و یا حتی دفاع از عملکرد آقای فانی و نیز انتقاد از عملکرد نمایندگان مجلس در گفتمان رسمی حلقه ی اطرافیان فانی مشاهده نمی شود .

به عنوان مثال از حدود بیست مشاوری که آقای فانی را احاطه نموده اند تنها آقای دکتر اکرمی است که به نقد منطقی عملکرد مجلس پرداخته و از فانی دفاع می کند !

دلیل سکوت سایر مشاوران ایشان چیست ؟

کثرت این همه مشاور با توجه به برون داد ضعیف آن ها و نارضایتی بدنه معلمان از عملکرد وزارت آموزش و پرورش  چگونه باید مورد تفسیر و یا تحلیل قرار گیرد؟

البته این وضعیت در مورد سایر مسئولان ستادی وزارتخانه نیز صادق است .

در مدیریت رفتار سازمانی ، مدیر موفق با مشاوران و معاونین کارآمد و قوی شناخته می شود .

مگر آن که بپذیریم آقای فانی فردی فراتر از خود را تحمل نمی کند !

 

منتشرشده در یادداشت
یکشنبه, 03 اسفند 1393 20:29

آیا ما تنبلیم ؟

lazinesssp1 جوادی یگانه از آن دست جامعه‌شناسانی است که اگر نگاهی به رزومه‌اش بیندازیم متوجه می‌شویم در زمینه « تنبلی اجتماعی » تحقیقات زیادی به عمل آورده.

به همين دليل فقط كافي است به او بگويي موضوع مصاحبه‌ات چيست تا تمام زير و بم‌ پديده‌اي به نام تنبلي اجتماعي را در بياورد. تنبلي اجتماعي معضلي است كه از سال‌ها قبل در كشور ما وجود داشته است اما اين روزها معضلاتي كه اين مشكل در كشور به‌ وجود آورده روزبه‌ روز بيشتر مي‌شود. دكتر جوادي يگانه مي‌گويد تنبلي اجتماعي باعث بروز ضعف‌هاي فردي مي‌شود و جامعه‌اي كه افراد آن داراي مشكل باشند به سختي مي‌تواند موفق عمل كند. گفت‌وگوي ما را با اين جامعه‌شناس از دست ندهيد.

  • آقاي دكتر! شما در برخي از مطالعات تان فرض كرده‌ايد كه ايراني‌ها تنبل هستند؛ اين فرضيه از كجا آمده است؟

اين فرض بر پايه مشاهداتي است كه خيلي از ماها مي‌توانيم آن را در جامعه و رفتار اجتماعي مردم ببينيم. مثلا ما ايراني‌ها عدم‌ تمايل به‌ كار كردن در جامعه داريم، نشانه‌هايش هم خيلي بارز است؛ استقبال از بين‌التعطيلين، تمايل به استخدام دولتي، استقبال از پشت ميزنشيني، پايين بودن سرانه ورزش در ايران، بالا بودن ميزان تماشاي تلويزيون در كشور و... نشانه‌هايي است كه از احتمال وجود آفت و آسيبي به نام تنبلي خبر مي‌دهند. البته نتيجه تحقيقات نشان مي‌دهد تمايل به تنبلي وجود ندارد يا تمايل تنبلي در ايران پايين است. تمايل به اين معنا است كه به‌طور شخصيتي تمايل داشته باشيد كه تنبل باشيد. مثلا از زمان داريوش تا الان دروغ يكي از مسائل جامعه ما بوده است. وقتي داريوش مي‌گويد خدايا كشور ما را از دروغ مصون نگه دار، يعني دروغ وجود داشته و يك مسئله بوده. ولي مردم ما ذاتا دروغگو نيستند بلكه شرايط اجتماعي به‌گونه‌اي است كه آنها را وادار مي‌كند كه دروغ بگويند. درهرحال دروغگو نيستند. درباره تنبلي هم همين طوري است. اتفاقا در يك تيپ‌شناسي به نتيجه ديگري رسيديم. مثلا گفتيم بر اثر افزايش سواد گرايش به تنبلي كاهش پيدا مي‌كند پس چون سواد در جامعه ايران دارد افزايش پيدا مي‌كند، با كاهش گرايش به تنبلي روبه‌رو هستيم. يعني گرايش به تنبلي زياد نمي‌شود. خيلي از آدم‌هاي جامعه 2و 3شيفت كار مي‌كنند كه نشان مي‌دهد تنبل نيستند. اما اين به آن معنا نيست كه تنبلي وجود ندارد. تنبلي مولود عواملي است كه آن عوامل در جامعه ما وجود دارد.

  • تعريف شما از تنبلي چيست؟

تنبلي به‌معناي تن پروري، بيكارگي و اهمال در كار است.براين اساس 2تعريف براي تنبلي وجود دارد؛ نخستين تعريف تمديد يا كش‌دادن وضع موجود است. يعني آدم‌ها تمايل به تغيير رفتار ندارند. يعني من حال و جرأت ندارم كه وضع فعلي‌ام را عوض كنم و بروم سراغ وضع ديگر؛ حتي اگر بهتر باشد. مثلا در ترافيك شلوغ خيابان‌ها مي‌توانيد از اتوبوس پياده شويد و يك ايستگاه را پياده برويد. يا وقتي تلويزيون در ميان سريالي آگهي پخش مي‌كند در اين 10دقيقه كار ديگري انجام بدهيد. ولي فرد تنبل مي‌نشيند و ديگر بلند نمي‌شود. اين، حفظ وضع موجود به هر قيمتي است. تعريف بعدي تنبلي اين است كه لذت آني را بر نفع آتي ترجيح بدهم. يعني من الان بايد ورزش كنم كه وقتي 60ساله شدم سالم باشم ولي اين كار را نمي‌كنم. يا الان بايد به دندان پزشكي مراجعه كنم ولي اين كار را نمي‌كنم. يا الان بايد درس بخوانم كه 4سال بعد استفاده كنم ولي الان تنبلي مي‌كنم، حالا فردا هر چي هم پيش آمد مهم نيست. به اين مي‌گويند« تسويف»‌؛ كار امروز را به فردا افكندن. بنابراين يك تعريف تنبلي بي‌عملي است و ديگري عمل براساس لذت‌آني.

  • البته شما در تحقيقتان از تنبلي اجتماعي هم صحبت مي‌كنيد؛ منظورتان از تنبلي اجتماعي چيست؟

ببينيد در تعريف كلي، رشد كند حركت اجتماعي به سمت داشتن جامعه‌اي مطلوب را تنبلي اجتماعي مي‌گويند. حالا اگر از من بپرسيد كه ما چند گروه تنبل در جامعه داريم من به شما پاسخ خواهم داد 2گروه! يكي تنبلي فردي و ديگري اجتماعي. تنبلي فردي زماني است كه يك نفر به‌دليل پرداختن به لذت آني و لحظه‌اي خودش، از نفعي كه مي‌تواند در آينده داشته باشد پرهيز مي‌كند. مثل كسي كه يك سال به‌دليل نفع شخصي و آني درس نخوانده و بعد موقع امتحان مي‌رسد و نمي‌داند كه در جواب سؤال‌ها بايد چه بنويسد. چنين فردي لذت آني خودش را طي سال‌هاي سال برده اما براي نفع آينده خودش قدمي برنداشته است.

  • احتمالا تنبلي اجتماعي دلايل زيادي هم بايد داشته باشد؟

دقيقا همين طور است. دلايل زيادي دارد، اضافه وزن، كم تحركي و بيشتر مواقع كمبود اعتماد به نفس باعث به‌وجود آمدن تنبلي اجتماعي مي‌شود. دراين زمان فرد احساس تحقير شدن دارد و تحقير همان طور كه مي‌دانيد باعث مي‌شود فرد درون گرا شود، در گوشه‌اي از خانه بنشيند و حتي در حالت‌هاي بدتر دست به كارهاي نادرستي بزند.

  • چطور اين اتفاق مي‌افتد؟

در اين نوع جامعه، افراد متوجه مي‌شوند كه با سخت‌كوشي به هيچ جايي نمي‌رسند و به همين دليل انگيزه‌شان براي كار كردن كم مي‌شود. به طور مثال زماني كه فرد با تحصيلات عاليه نمي‌تواند كار و جايگاه اجتماعي به‌دست بياورد به‌دليل همين مسئله افراد ديگر انگيزه‌شان براي تحصيل كم مي‌شود. در جامعه ما اپيدمي شده كه مي‌گويند فرد با زد و بند مي‌تواند ثروتمند شود و به رفاه برسد نه با تحصيل. براي خيلي‌ها جا افتاده كه يك سري از آدم‌ها با ثروت‌هاي باد آورده زندگي مي‌كنند و نمي‌شود با درست زندگي كردن پولدار شد. مثلا كسي كه روزنامه نگار است مي‌گويد كه با پول روزنامه‌نگاري و جايگاهي كه دارد نمي‌تواند به قدرت خاصي برسد اما يك نفر مي‌تواند با زد و بندها يك‌شبه از يك پست كوچك به يك پست بزرگ برسد. در زندگي ما بيشتر اين‌جا افتاده است كه بگوييم «از اين ستون به اون ستون فرجه» و ما كلا اين مثل را در جامعه‌مان خيلي زياد و به اشتباه به‌كار مي‌بريم، بعد نتيجه مي‌گيريم يك كاري را ديرتر انجام بده، اما بايد يادمان باشد كه در جامعه تغييرات سريع رخ مي‌دهد و منتظر نمي‌ماند، ما هم اگر مي‌خواهيم از جامعه عقب نمانيم بايد همراه با جامعه حركت كنيم.

  • كمي درباره همين ساختار اجتماعي كه باعث تنبلي مي‌شود توضيح بدهيد؟

يك مثال درخصوص كنكور بزنم تا اين ساختار اجتماعي اشتباه كمي واضح‌تر مشخص شود. الان در تلويزيون برنامه‌هايي داريم كه به افراد كنكوري ياد مي‌دهد چطور بدون حل مسئله تست بزنند. اين كار عملا به اين افراد ياد مي‌دهد كه درس نخوانند و با تست زدن وارد دانشگاه شوند و ادامه تحصيل بدهند. چنين برنامه‌اي از صبح تا شب در تلويزيون پخش مي‌شود. اين اتفاق بخواهيم يا نخواهيم روي فرد تأثير مي‌گذارد. درست مثل بچه‌اي كه مدام به او مي‌گويند فست‌فود بد است و نبايد بخوري، اما در هر وجب از خيابان كه راه مي‌رود فست فود است. اين ساختار باعث مي‌شود فرد درگير تنبلي اجتماعي شود و در اين مسير حركت كند.

  • رتبه تنبلي در كشور ما بالاست؟

متأسفانه كشور ما از بيماري تنبلي اجتماعي رنج مي‌برد اما خوشبختانه بايد بگويم گرايش به تنبلي در ايران بالا نيست و آدم‌ها تمايلي به اينكه بيكار و تنبل باشند ندارند اما شرايط اجتماعي طوري است كه نشان مي‌دهد كار كردن هم خيلي فايده‌اي ندارد و افراد با شرايط ديگري به ارتقاي شغلي مي‌رسند.

  • مدتي در رسانه‌ها اين مسئله مطرح شد كه رتبه ايران در تنبلي رتبه سوم جهان است؛ اين يك حرف علمي است يا نه؟

خير، علمي نيست. در تحقيقي كه من و تعدادي از دوستان در اين خصوص انجام داديم بايد بگويم كه كشور ما بعد از كشورهاي قاره آفريقا و كشورهاي عربي كه حدودا 50كشور مي‌شود قرار دارد و اينكه شايعه شده رتبه ما سوم است به‌نظر عجيب و غريب مي‌آيد. البته اين را هم بگويم كه ما به داده‌هاي جهاني دسترسي كامل نداريم و از روي چيزهايي كه داشتيم به اين نتيجه رسيديم، حتي ممكن است كشور ما در رتبه‌هاي پايين‌تري هم قرار بگيرد.

  • بالاترين ميزان تنبلي را كدام كشورها دارند؟

كشورهاي عربي.

  • دلايل اين تنبلي كه از آن صحبت مي‌كنيد در كشور ما چيست؟

lazinesssp2 يكي از اصلي‌ترين آنها ورود تعطيلات فراوان به تقويم كشور است و دوم اينكه تعطيلات ما سامان ندارد. الان يك روز تعطيل است، مردم خودشان فردا را هم تعطيل مي‌كند. اين ماجراي بين‌التعطيلين هم كه ديگر جاي خودش را دارد. شبكه اجتماعي، ترافيك، ساختار فاسدي كه در آن فساد جايزه مي‌گيرد و... در اين شرايط، تحرك اجتماعي رنگ مي‌بازد. بارها مشاهده كرده‌ايم كه فرد با هر سطح تحصيلاتي مي‌تواند نويسنده كتاب شود، مي‌تواند در دانشگاه درس بدهد. مي‌تواند حتي وزير شود. بارها در اخبار خوانده‌ايم كه فلان مدير رده چندم يك شركت با روي كار آمدن دولت در جايگاه وزير نشسته است. اين ساختار اجازه نمي‌دهد كه فرد بتواند پله‌پله بالا برود. به اين شكل است كه وجدان كاري پايين مي‌آيد و پايين بودن وجدان كاري باعث پايين آمدن وجدان فردي و مشكلات اجتماعي مي‌شود. جوهر اصلي تنبلي از دست دادن زمان است. اگر زمان را از دست بدهيم، تنبلي اجتماعي پررنگ‌تر از قبل مي‌شود. زمان از دست رفته حكم همان طلايي را دارد كه هميشه از آن صحبت مي‌كنيم و در قالب جمله «وقت طلاست» مدام تأكيد مي‌كنيم كه وقت طلايي مان را از دست مي‌دهيم. از دست دادن زمان باعث بي‌نظمي و بي‌برنامگي مي‌شود. بي‌نظمي با خودش انبوهي از كارهاي عقب افتاده را به همراه مي‌آورد كه خيلي از آنها ديگر قابل انجام دادن نيست.

  • تنبلي اجتماعي و تحقيق درباره آن از چه زماني مطرح شد؟

حضرت امام خامنه‌اي از سال 74مسئله انضباط اجتماعي را مطرح كردند و بعد از آن چند سخنراني ديگر درخصوص مسائل مهم اجتماعي داشتند و بحث تنبلي را مطرح كردند. جامعه‌شناسان از همان موقع به مسئله تنبلي اجتماعي علاقه‌مند شدند. تا اينكه ايشان در سخنراني‌شان در خراسان جنوبي در سال 91بر «پايين بودن بهره‌وري نيروي كار و تمايل كم به‌كار كردن» دست گذاشتند. زماني كه عالي‌ترين مقام كشور به اين مسائل اشاره مي‌كند ما اميدوار مي‌شويم كه مي‌توان با كمي تحقيق و پژوهش اين مشكلات را از بين برد يا آنها را كمرنگ كرد.

  • چه مواردي روي تنبلي اجتماعي تأثير‌گذار است؟

زماني كه كسب ثروت از راه نبوغ صورت نگيرد و رانت‌هاي سياسي، فرهنگي يا اجتماعي به‌وجود بيايد افراد به سمت تنبلي مي‌روند يا بدتر اينكه ميل به مهاجرت پيدا مي‌كنند. من در بقيه گفت‌وگوهايي كه انجام داده‌ام نيز اين ليست را عنوان كرده‌ام كه تقديرگرايي، نوگرايي، توجه به آينده، تمايل به كارهاي زود بازده و يك‌شبه، خودمداري، فردگرايي، فرار از مسئوليت به‌خاطر نفع فردي، بيگانگي شهروندان از حكومت، احساس بي‌قدرتي و بي‌هنجاري به‌شدت روي تنبلي اجتماعي مؤثر است. مورد بعدي ميزان جدايي بين دولت و ملت است. اگرمردم آن طور كه بايد و شايد به دولت اعتماد نداشته باشند، همين عدم‌اعتماد باعث مي‌شود كه مردم از مسئوليت‌هايي كه بر عهده آنها گذاشته شده است فرار كنند و از دولت جدا باشند. تقديرگرايي هم يكي از چيزهايي است كه در صورت تعريف اشتباه باعث تنبلي مي‌شود. فرد فكر مي‌كند هر چيزي كه تقدير رقم زده برايش اتفاق مي‌افتد و نمي‌تواند آينده را كنترل كند، همين طرز فكر راه را براي تنبلي اجتماعي باز مي‌كند. ريشه ديگر تنبلي اجتماعي اين است كه فرد احساس مي‌كند نه قدرتي دارد و نه مي‌تواند تأثيري روي جامعه بگذارد. فرد احساس مي‌كند نمي‌تواند محيط اجتماعي خودش را تحت‌تأثير قرار بدهد براي همين با خودش مي‌گويد بهتر است هيچ قدمي در اين زمينه برندارد. به ليستي كه تا اينجا گفته‌ام بيگانگي اجتماعي و بي‌هنجاري را هم اضافه كنيد. چرا كه وقتي جامعه‌اي هنجار و آرماني ندارد تابع قوانين خاصي نيست و افراد انگيزه‌اي براي رسيدن به هدف‌شان ندارند و همين سرمنشا تنبلي اجتماعي است.

  • در تحقيقاتي كه انجام داده‌ايد، موردي را به شكل خاص در نظر داريد كه برايمان تعريف كنيد؟

در يكي از پژوهش‌هايي كه داشتيم روي 1328نفر از شهروندان تهراني آزمايشي را انجام داديم. آزمايش نشان مي‌داد كه از اين تعداد افراد حداقل 20درصد تنبلي دارند كه به‌نظر ميزان زيادي مي‌آيد. جالب است كه ميزان تنبلي اين 20درصد بين زياد و خيلي زياد بود و هيچ‌كدام از تنبلي رتبه پايين بهره‌نمي‌بردند.

  • دليل ميل به مهاجرت همين تنبلي است؟

مي‌تواند باشد اگر افراد حس مي‌كنند در اين كشور حرام مي‌شوند و بايد به جايي بروند كه برايشان ارزش قائل هستند. بعضي از كساني كه دست به مهاجرت مي‌زنند با خودشان فكر مي‌كنند حالا كه نمي‌توانم با زد و بند و پارتي به جايي برسم بهتر است از كشور بروم.

  • ريشه اصلي تنبلي اجتماعي در كشور ما به كجا برمي‌گردد؟

مهم‌ترين عامل، همان ساختار اجتماعي و سياسي مشكل دار است. الان در نظام دولتي و حتي خصوصي كشور شاهد اين هستيم كه مثلا يك معاون پژوهشي به شكل كاملا بي‌‌قاعده‌اي به مسند وزارت نشسته است، درست مثل عملكردي كه ناصرالدين شاه داشت. او از پسرآشپز خوشش مي‌آمد براي همين او را همه كاره خودش كرد. البته مي‌خواهم كمي هم از خوبي‌هايي كه در جامعه داريم صحبت كنم. ما در سيستم علمي، ساختار ارتقاي پله به پله داريم، در جايگاه و مسائل ديني هم به همين شكل جلو مي‌رويم، در پزشكي هم افرادي در سمت پزشك هستند كه درس خوانده‌اند و دوره ديده‌اند اما در فضاي ثروت و قدرت، طبقه‌بندي نداريم و همين مسئله مشكلاتي را ايجاد مي‌كند.

  • مي‌توانيم اميدوار باشيم كه تنبلي اجتماعي از بين برود؟

بله اين مقوله از بين رفتني است. اما به شرط و شروط خاص خودش.

  • چه شرطي؟

ما بايد مشكل را پيدا كنيم و با حل كردن مشكل سعي كنيم كه تنبلي را از بين ببريم. افراد بايد براساس نبوغ يا تلاش در حوزه‌اي ارتقا پيدا كنند اگر اين سيستم رانتي شود بايد بگويم كه باعث تنبلي مي‌شود.

بايد ريشه‌ها را درست كرد
دكتر جوادي يگانه اين راه‌حل‌ها را پيشنهاد مي‌دهد

كسي مثال زده بود و گفته بود مردم وقتي ماشين دولت دست‌شان است آنقدر اين ماشين را مي‌دوانند كه پدر ماشين درمي‌آيد ولي مواظب ماشين خودشان هستند. اگر ما خانه‌مان كثيف نيست ولي شهرمان كثيف است، به اين معنا نيست كه كثيف هستيم. آدم‌ها براي خودشان و آن وقت‌هايي كه منافع‌شان اقتضا مي‌كند خوب كار مي‌كنند.

يكي از آدم‌هايي كه از ايران در دوره ناصرالدين شاه بازديد كرده بوده پزشكي است به نام دكتر پولاك. 10سال هم در ايران بوده. او مي‌گويد ايراني‌ها 2تا دوره دارند؛ آسودگي و تلاش. يك دوره طولاني آسوده هستند و بعد در دوره‌اي اساسي شروع مي‌كنند به‌كار كردن.

الان كه هوا آلوده است و مدام تشويق مي‌كنند كه درخانه بمانيد هيچ امكاناتي براي ورزش كردن وجود ندارد. ما اول بايد مشكل اصلي را حل كنيم. مولوي تعبيري دارد كه مي‌گويد:

«گر نه موش دزد در انبان ماست، گندم انبار چهل ساله كجاست اول‌اي جان دفع شر موش كن، وانگهي در جمع گندم كوش كن» ما مشكلات جدي‌تري داريم كه تا آنها را حل نكنيم نمي‌توانيم تنبلي را حل كنيم.

طبق تحقيقات ما سالمندها، زن‌ها، متاهل‌ها، بي‌سوادها، بيكارها، روستايي‌ها و طبقات اجتماعي پايين و آنهايي كه كمتر به آينده فكر مي‌كنند تنبل‌تر هستند. بنابراين در نسل‌هاي جديد ما با كاهش گرايش به تنبلي روبه‌رو هستيم. البته اين به‌معناي كاهش رفتار تنبلي نيست.

بعضي آمارها مي‌گويد در سال‌هاي اخير عدم‌اعتماد به آينده افزايش پيدا كرده. اگر اين آمار درست باشد احتمالا ميزان تنبلي افزايش پيدا مي‌كند. وقتي قدرت اقتصادي نداري، وقتي فقر چشم‌انداز پيش رويت است و خودت را با اتيوپي و اوگاندا مقايسه مي‌كني بعيد است كه بخواهي كار جدي را دنبال كني.

ما يكي از بيشترين تغييرات قانون را در دنيا داريم. اگر سيستم را اصلاح و محيطي فراهم كنيم كه بشود كار كرد، ايراني‌ها كار مي‌كنند. اينكه ايراني‌ها مي‌گويند وقتي به خارج مي‌روند استثمار مي‌شوند به خاطر اين است كه در آنجا آدم‌ها بايد فقط كار كنند.

به‌خاطر همين ما كه اندكي تمايل به تنبلي داريم در اين سيستم به مشكل برمي‌خوريم. چون در آن سيستم اگر كار نكني بيرونت مي‌كنند. ولي در جامعه ايران اگر كار هم نكني كسي با تو كار ندارد. يعني سيستمي كه بين دوغ و دوشاب فرقي نمي‌گذارد، انگيزه را براي كار كردن از بين مي‌برد. ما اول بايد سيستم را اصلاح كنيم تا بعد بگوييم مشكل تنبلي از كجاست. سعدي قصه‌اي دارد كه غلام سياهي بچه‌اي را بغل كرده بود و آن بچه مدام گريه مي‌كرد. يكي گفت اين از تو مي‌ترسد، بگذارش زمين آرام مي‌شود!

همشهری آنلاین

 

منتشرشده در پژوهش
یکشنبه, 03 اسفند 1393 19:55

آموزش و پرورش ، وزارت دفاع

moradispecial2 « نوع نگاه به یک موضوع » نقش بسیار راهبردی در تصمیم ، تصمیم سازان و دست اندرکاران سیاسی در جامعه و تعیین اولویت و جایگاه آن دارد. برتمامی اصحاب خرد و اندیشه مبرهن است که آموزش وپرورش درجامعه امر و مقوله زیرساختی و زیربنایی محسوب می شود و ازشئون سرمایه ای به حساب می آید  ؛ چنان چه سیستم آموزش وپرورش و خرده نظام های آن درتراز و اندازه ی واقعی و شایسته ی آن نگریسته و به آن پرداخته شود و به ویژه مدارس به عنوان پیشانی و خط مقدم درتمامی عرصه ها و پهنه های اجتماعی مورد توجه قرارگیرد و هم غم و تمامی تلاش ها درجهت آبادانی و توسعه ی آنان مبذول و مصروف گردد به تحقیق شاهد برون دادها و تربیت نسلی خواهیم بود که میهن و سرزمین خود را چون عضوی حیاتی ازبدن خویش دانسته ، حفظ کیان ،فرهنگ،سرمایه های انسانی و مادی و افتخار و شکوهمندی آن را در داخل ثغور آن و درجهان و عرصه ی بین الملل از وظایف خلل ناپذیر و باورهای آرمانی خود دانسته و هیچ ترفندی از جانب بد خواهان و اهریمنان در ذهن و عمل او تاثیری ننهاده و امنیت پایدار و ماندگار مردمی ، موضع و جایگاهی اساسی به خود گرفته و نهادینه خواهدشد.

امروزبه دلایل متعدد ناصواب درخصوص نگاه به آموزش و پرورش و خرده نظام های آن شاهد کم رنگی مضاعف و روبه تزاید درمیان فرهنگیان محترم و دانش آموزان و به تبع آن درمیان خانواده ها و کلان جامعه نسبت به آنچه که درفوق به آن اشاره گردید و انتظار آن را داریم ،هستیم که فوق العاده نگران کننده می باشد. عدم حساسیت های به جا و منطقی درخصوص رقم خوردن سرنوشت و شکل گیری آینده ای درخشان برای کشور و هم میهنان مان درنسل جوان یا همان دانش آموزان ، افق تاریک و مبهمی را فرا روی ما مجسم و ترسیم می نماید.

به واقع برای رفع دل مشغولی ها ،نگرانی ها و ترس جدی از آینده از سویی و از جهتی دیگر برای تحقق و اجرایی شدن اهداف و برنامه های بالا و پایین دستی و سند تحول باید آموزش و پرورش را به معنی حقیقی کلام وزارت دفاع کشور تلقی نمود.

آنچه در تمامی ابعاد نظامی ، فرهنگی ،اخلاقی ، مناسبات اجتماعی و امنیتی توان حفظ کشور و ایجادنسبی اطمینان و امنیت خاطر را به دنبال داشته و ظرفیت و قابلیت آفریدن و تکوین جامعه ای چابک ،پرافتخار، تحول خواه را در برداشته است ،همانا قرارگرفتن آموزش و پرورش و خرده نظام های آن درجایگاه و موقعیت شایسته ی آن درجامعه می باشد .

ظاهرا درسنوات اخیر بودجه ی دفاعی کشوربیش از 100% افزایش یافته است ؛ ضمن تاکید برافزایش و حفظ توان دفاعی کشور به نظرمی رسد افزایش توان دفاعی با نیمی از افزایش مطروحه در فوق نیز مناسب و پاسخگو بوده و سزاوار است که درصد باقی مانده به آموزش و پرورش تخصیص داده شود.

ملت متمدن ایران باشکوه ترین و مطرح ترین جنبش ها و انقلاب های اجتماعی را در قرون اخیر برپا نموده و آفریده است که در مقام و جایگاه مقایسه با سایر جنبش ها و انقلاب هایی چون انقلاب کبیر فرانسه انقلاب مائویستی چین ،و انقلاب بلشویکی روسیه دارای ویژه گی های منحصر به فردی است – در این مقال درصدد مقایسه ی تطبیقی انقلاب های مذکوربا انقلاب اسلامی درکشورمان نیستیم – با عنایت به این حقیقت عریان و غیرقابل انکار و با وجود پتانسیل و توانمندی های ظاهر و پنهان مردم عزیزکشورمان خاصه فرهنگیان و معلمان متعهد و مسئول باید تصمیم سازان ،کارگزاران و مجریان سیاسی و اجتماعی با آسیب شناسی و رفع دغدغه های موجود با اعتماد به نقش این قشر راهبردی و بسیار اثربخش ،زمینه ی جدی حضور آنان را درعرصه های گوناگون جامعه فراهم و مهیا نمایند و آبادانی آموزش و پرورش را به معنی واقعی سرلوحه ی نگرش و برنامه ها و اقدامات جدی و غیرشعاری خودقرار دهند .

امروزحدود 27 سازمان و نهاد به امورفرهنگی درکشور مشغول بوده و به کنش فرهنگی مبادرت داشته و منابع مالی بسیار قابل توجهی در اختیار دارند که هریک به صورت جزیره ای و غیرمرتبط با یکدیگر به کنش و فعالیت انحصاری فرهنگی مشغول می باشند ، سازمان ها و مراکزی چون شهرداری،بسیج ،نهاد رسیدگی به امور مساجد،نیروی انتظامی و....که هریک به نوعی خود را متولی فرهنگ و صاحب امتیاز و شایسته و محق ورود درپهنه ی فرهنگی جامعه دانسته و رویه ای مستقل درپیش گرفته اند و در این خصوص متاسفانه وحدت ارگانیکی و مشی هماهنگی وجود ندارد و به واقع با سردرگمی و فقدان برنامه و پراکندگی عملکردی در امورفرهنگی مواجه می باشیم و جامعه فاقد سیاست و برنامه ی مشخص درعرصه ی فرهنگی و تبیین شایستگی های رفتاری و اخلاقی می باشد درصورتی که منابع موجود تجمیع شده و در اختیارآموزش وپرورش قرارگیرد و نگرش ،کنش و مدیریت در آن براساس علم و فضیلت سالاری استوارگردد،نسل نوجوان وجوان آن وبه تعبیری دانش آموزان ،دانش آموختگان ودانش پژوهان آن تمام قد و با همه ی موجودیت خویش پرچم دار و حافظ حریم و حرمت ملت و میهن خود خواهند بود .

سیستم سیاسی و دولت زمانی به امنیت ماندگار و پایدار رسیده و دست می یابد و هنگامی مشروعیت و مقبولیت عمومی رادارا خواهد بود که از آموزش پرورش نسل جوان خود غفلت ننماید و به واقع آن را به عنوان وزارت دفاع تلقی نماید .

خودمانی بگویم این موشک اس 300 و زیردریایی مجهزبه موشک کروز نیست که حافظ و نگهدارنده یک نظام سیاسی مردمی است بلکه این باور و ایمان و مقبولیت نظامی است که حاکمیت آن همه ی هم خود و امکاناتش را به پای آموزش و پرورش نوجوانان و جوانانش ریخته و هزینه نموده و آنان را حافظان اصلی و تکیه گاه واقعی تلقی نماید.

به امیدشکل گیری چنین نگرش ، باور و کنشی در امروز جامعه ،چراکه پرداختن به آن درفردا دیر و به بی راهه رفتن خواهد بود.

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت
santafehsp ظاهرا وزارت آموزش و پرورش این روزها در حوزه طنز فعال شده است، به نظر می رسد اساتید استراتژی وزارتخانه را بر روی پیامکی و وایبری گذاشته‌اند، شنیدن دو خبر یعنی «فروش اقساطی خودروهای خارجی و شاسی بلند به فرهنگیان» و  «راه اندازی تور مسافرتی خارج از کشور برای فرهنگیان» فقط دو نمونه از این دست است. به همین بهانه پای گفت وگو با یکی از معلمان بازنشسته  نشسته‌ایم؛
من: شما به عنوان یک معلم بازنشسته، چطور می‌خواهید یک خودروی شاسی بلند بخرید و برای تفریح به آنتالیا سفر کنید؟
معلم بازنشسته: با عرض سلام، کی؟ من؟!
من: بله، مگه قرار نشده به شما خودروهای خارجی رو به صورت اقساط بفروشن؟
معلم بازنشسته: کی؟ من؟! ( پشت سرش را نگاه می‌کند!)
من: باور کن با خودتم، ثبت نام کردی یا نه؟
معلم بازنشسته: با منی؟!
من: جز من و شما که کسی اینجا نیست، برای مسافرت خارجی اقدامی انجام دادی؟
معلم بازنشسته: کی؟ من؟! من که نمی فهمم چی میگی تو! اما زیاد اینجا واینستا، حرکت کن.
من: چرا؟ خوبه که!
معلم بازنشسته: هیچم خوب نیست، الان مغازه‌های محل باز میشن، منو ببینن اینجا شر به پا میشه.
من: آخه چرا؟!
معلم بازنشسته: آقا اسکندر بقال بابت پول یه سطل ماست و دو تا پفک ازم طلبکاره، آقا تیمور آرایشگر بابت دو تا اصلاح و مرتب کردن مو، آقای شاپور میوه فروش هم بابت پول نیم کیلو خیار... راه بیفت معطل نکن. در ضمن من شنیدم تو خودتم معلمی، می‌تونی این کارها رو انجام بدی؟ اصلا جلسه‌ای چقدر بهت حق التدریس میدن؟
من: جلسه ای 5 هزار تومن، تازه هر شش ماه یه بار پول سه ماه رو حساب می کنن.
معلم بازنشسته: با این حقوق، کرایه تاکسی ات در میاد؟
من: تاکسی؟ نصف راه رو با اتوبوس میرم، نصف دیگه راه رو برای بالا بردن آمادگی جسمانی می‌دوم!
معلم بازنشسته: ببین اون یارو رو می‌بینی ته کوچه ایستاده و کلاه سرشه؟
من: خب؟
معلم بازنشسته: هیچی دیگه، کفاشتو در بیار، چشماتو ببند و تا نفس و جون داری بدو، منو گیر بیاره، به توام رحم نمی کنه، هردو به خاطر چک برگشتی می‌افتیم زندان، بدو، آفرین!
 
 من از شغل خودم راضی ام
وزیر کار خطاب به مردم از آنها سوال کرده «شما از شغل خود راضی هستید؟» بنده به عنوان قطره ای از دریای مردم پاسخ می‌دهم «مهم نیست، شما از شغل خود راضی هستید؟ شما راضی باشید انگار ما راضی هستیم، شما هم به جای اینکه وقت وزارت کار را صرف پرسیدن سوال در مورد میزان رضایت مردم کنید، به کارهای دیگر بپردازید، ما راضی هستیم، همه رقمه، بدجور و نافرم و صبح تا شب داریم حالشو می بریم، حله؟!»
 با خالی ترین حالت وزارتخانه‌های تهران چه کنیم؟!
معاون وزیر نیرو در راستای اجرای طرح«پرسیدن اظهر من الشمس ها!» خطاب به جمعیتی در مورد بحران کم آبی عنوان کرده«اگر نمی‌توانید مدیریت کنید، استعفا بدهید»
ضمن تشکر و حمایت همه جانبه از این طرح جذاب ایشان، ما هم ضمن حمایت همه رقمه خود خطاب به ایشان می گوییم«از خودتان شروع کنید تا الگویی بشود برای دیگران و آنها هم در راستای حمایت از طرح شما استعفا بدهند!» البته اگر این طرح اجرا شود، آن‌وقت «با خالی ترین حالت وزارتخانه های تهران چه کنیم؟!»
 
منتشرشده در یادداشت

kashefispecial دشمن خورشید           

آن دشمن خورشید برآمد بر بام   

دو چشم ببست و گفت خورشید بمرد

«مولوی»

آقای رئیس جمهور محترم

احقاق حق صدها هزار معلمی که در گرداب سرسام انگیز خدمت مضحک دو شیفت و حتی سه شیفت برای حفظ آبرو و تأمین معیشت شان زیر چرخ های روزگار له می شوند، اولویت چندم در دولت شماست؟ آفت مادی گرایی به ویژه در ده سال گذشته به شدت در کشور رشد کرده است. آقای رئیس جمهور برای ارتقاء بنیۀ علمی آینده سازان ایران زمین تکیه گاه شما چیست؟ مطمئناً معلمان با حقوق مادی و معنویِ لگد مال شده نمی توانند تکیه گاه مناسبی باشند. با اینکه یکی از معدود اقشاری هستند که کار حرفه ای و تخصصی در مدارس ارائه می دهند. (منظورم سی دی های آموزشی متحرک و دلالان معلم نما نیست و نیز هر مستخدم آموزش و پرورش معلم نیست.) ضمن خدمت های مضحک الکترونیکی، کتاب های درسی و مدارس تان چه تطبیقی با استانداردهای جهانی دارند؟

امیدوارم افتخار شما تخته های هوشمندی که در کلاس ها نصب شده نباشد؟ نمی دانم وزیر آموزش و پرورشِ شما چه پاسخی دارند؟ آقای رئیس جمهور انتظار ما از شما بیش از دولت هایی است که فکر نکرده حرف زدند و ملت تاوان حرف های غیر منطقی و غیر علمی آنها را دادند و می دهند؟

در یک کلام خدمت شما عرض می کنم که زندگی مادی و معنوی معلمان اسفبار است. امیدوارم دغدغه های منطقی آنها در دولت تدبیر و امید با بی تدبیری وزارت آموزش و پرورش به نا امیدی نینجامد.

اما دغدغه ای بس مهمتر،

می گویند شکم گرسنه ایمان ندارد. ولی نمونه های بسیاری از تاریخ دردمند ایران زمین سراغ داریم که آن را حکم کلی نمی داند. مردم منطقه ای از ایران که ماه ها بی آذوقه مانده و بچه ها و سالمندان ناتوان از گرسنگی تلف شدند برای مشروطه و آزادگی ایرانیان مقاومت کردند. یا نمونۀ دیگر شعب ابوطالب در صدر اسلام است. در همان منطقه که ستارخان ها و ثقه الاسلام ها برای آزادگی ایرانیان قیام کردند آن آزاده و راد مردانی که زندگی خود را در ارتقاء سیاسی، اجتماعی ملت ایران و مشروطه خواهی گذاشتند حتی جان بر کف برای دفاع از هویت ایرانی و آب وخاکِ سرزمین شان در آن روزگار وانفسا سرخیِ شرف، حیا، نجابت، غیرت، مردانگی، حق جویی، ایثار و اصالت را بر زردیِ بی شرفی، بی حیایی، بی نجابتی، بی غیرتی، نا مردی، هوسرانی، بی عاری و بی اصالتی، غالب کرده و نقطه عطفی در مبارزه علیه  بی هویتی گشتند، امروز در شهر سلماس در آذربایجان غربی مجسمۀ فردوسی را از میدان فردوسی شهر پایین می کشند و راضی از فتح پیروزمندانه شان هستند.

آقای رئیس جمهور کارگزاران دولت شما در ایران زمین،

-  مجسمۀ حکیمی را پایین می آورند که مقبول ایرانیان بوده و هست و در طی هزار سال بر مقبولیتش افزوده شده.

-  مجسمۀ دانایی را از ایران زمین حذف می کنند که سهم به سزایی در رفع خطرِ انحطاط زبان فارسی داشته است. ( در وانفسایی که هدف اکثریت قوم مهاجم نه نشر اسلام بلکه عربیزه کردن منطقه بود. )

- مجسمۀ هنرمند بلامنازعی که شاهکارش ارزش منحصر به فرد ادبی و هنری دارد، از میدان شهری در ایران پایین کشیده می شود.

- روشنفکری که در خفگان حکومت بنی عباس، نامورنامه اش نه تنها اضمحلال روحیۀ ایرانی را غیر ممکن ساخت بلکه روحی تازه در کالبد ایران دمید، مجسمه اش از شهر ایرانی حذف می شود.

آقای رئیس جمهور

امروز پان ترکیسم با هیبتی از فرق سر تا نوک پا سیاست زده، نقش حزب تودۀ مزدور را ایفا می کند. مهره هایی از آنها ظاهر اسلامی به خود گرفته و ترک تازی می کنند. مردم شريف و نجيب آذربایجان مبهوتِ بي حيايي دشمن خورشيد ( پان ترکیسم ) شده اند و خوب مي دانند اگر ناحق ها را حق مي خوانند، آمده اند كه سر ببرند تا كلاه دهند. 

والحمدالله تعالی شأنه

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت
جمعه, 01 اسفند 1393 08:26

بیانیه سازمان معلمان ایران

گروه اخبار /

با توجه به اعلام برخی از گروه ها و نیز اطلاعیه های مجعول در مورد دعوت فرهنگیان و معلمان برای انجام تحصن ، تجمع و...  در روزهای آینده ؛ " سازمان معلمان ایران  "در این مورد اطلاعیه ای صادر نمود .

متن کامل این بیانیه که در اختیار سخن معلم قرار گرفته است به شرح زیر می باشد :


sazmansp معلمان دردمند ایرانی ؛

می دانیم کاسه ی صبرتان لبریز شده و از این که نگاه آمرانه و یک سویه آسیب های فراوانی به آموزش و پرورش وارد کرده و عزمی جدی برای اصلاح و نجات آن وجود ندارد ، عصبانی هستید .

می دانیم مطالبات انباشته شده  ی معلمان سال هاست همراه ماست .

از اولین تجمع معلمان در 25 دی ماه 1380 که سازمان معلمان ایران آن را شکل داده بود تا امروز پی گیر جدی و صادقانه مطالبات بر حق تان بوده و هستیم .

عزیران فرهنگی؛

تجربه فعالیت صنفی - مدنی در سال های گذشته ، این درس را به ما آموخته است که در مسائل اجتماعی الزاما کوتاه ترین فاصله میان دو نقطه ، خط مستقیم نبوده و تجمع و تحصن تنها راه پی گیری مطالبات انباشته شده مان نیست .

« قدرت را قدرت تغییر می دهد » تا زمانی که «  قدرت اجتماعی » حامی دولت منتخب ، بسیج نشود و در عرصه حیات اجتماعی حضور نداشته باشند و رویکردها تغییر نکند ، به صرف جا به جا شدن یک مدیر ( حتی در حد ریاست جمهوری ) اتفاق مهمی رخ نخواهد داد .

 ما با مشارکت سازمان دهی شده ی خود باید اوضاعی را رقم  بزنیم که مسئولان در نهاد آموزش و پرورش و فراتر از آن ناگزیر به تغییرات و اصلاح شوند .

ما در سازمان معلمان ایران آهسته اما پیوسته حرکت می کنیم زیرا می خواهیم به دور دست ها برسیم ، مسائل اجتماعی را پیچیده تر از آن می دانیم که با راه حل های ساده و کوتاه بتوان آن ها را حل کرد ، تجربه شکست خورده ی گذشتگان را تکرار نخواهیم کرد ، رویکردمان اصلاح طلبانه است و تغییر گام به گام و اصل مشارکت جویی را پذیرفته ایم .

ما حق اعتراض را برای همه ی اقشار از جمله معلمان فرض مسلم می دانیم و لیکن در شرایط کنونی که اقتدار طلبان با تکیه بر امکانات عمومی ، در مسیر حرکت دولت منتخب مردم ناهمواری هایی ایجاد کرده و می کنند ؛ تحصن و تجمع نه تنها گره از کار آموزش و پرورش نمی گشاید که زمینه را برای بازگشت امثال " معجره هزاره ی سوم " فراهم خواهد نمود .

همکاران فهیم ؛

ما نیک می دانیم در جوامعی چون ایران که نهادهای مدنی ضعیف بوده و سنت گفت و گو میان مردم و حکومت و مرجع قضاوت کننده مستقل وجود ندارد ، متاسفانه سرنوشت مطالبات در " خیابان ها " تعیین می شود و راه گفت و گو برای سازش و تفاهم دشوار یاب است ، بنابراین گروه ها مطالبات خود رابه سطح خیابان می کشند و برای رسیدن به اهداف خود نیازمند افراد و حامیان بیشتری هستند و البته آن ها که شعارهای رادیکال تری بدهند پذیرفتنی تر خواهند بود .

با توجه به این شرایط طبیعی است که اجازه ی برگزاری تجمع داده نشده و نمی شود !

کنش گران فرهنگی ؛

بیائیم با نهادینه کردن مشارکت درسرنوشت خود ، فضای عمومی و رسانه ها را از حضور خود لبریز نمائیم ، با معلمان سایر نقاط جهان ارتباط برقرار کرده و از تجارب آن ها جهت تعالی تعلیم و تربیت استفاده کنیم ، خود را در تشکل های موجود و یا تشکل های جدید سازمان دهی نموده و « منطق و عقلانیت » را وارد تصمیم گیری ها و اقدامات مان نمائیم و با اولویت بندی خواسته ها و تحلیل شرایط کشور آینده ی بهتری را برای خود و آینده سازان این مرز و بوم رقم زنیم .

سازمان معلمان ایران

اول اسفند 1393

tribunspecial  گروه اخبار /

 انجمن اسلامی معلمان شهرستان دشتستان در خصوص عزل اصغر حصیری از مدیرکلی آموزش و پرورش استان بوشهر، بیانیه ای منتشر کرده است.

متن این بیانیه ای بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انی بعثت لاُتمم مکارم الاخلاق
درود و سلام بر پیامبر عظیم الشأن که انگیزه برانگیخته شدنش را تکمیل درجات اخلاقی بشری عنوان می کند. آنچه که نوع انسان را از دیگر موجودات برتر جلوه می دهد اخلاق انسانی و اسلامی آن است. اخلاق را می توان در یک جمله کوتاه از مولی الموحدین علی بن ابیطالب بیان کرد که می فرماید: هر آنچه به خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هر چیزی که برای خویشتن نمی پسندی برای دیگر انسان ها هم ناپسند بدان. در فرهنگ اسلامی حوزه نظری مقام و منزلت معلم بسیار بالا رفته است که فرموده اند معلمی شغل انبیاست. یعنی آن قدر جایگاه آن رفیع و بلند است که تا سطح پیامبران خدا بالا رفته است اما آیا این نظریه را در حوزه عمل نیز پیاده کرده ایم.
مدیر کل آموزش و پرورش هر استان چکیده ای از معلمانی است که در استان به شغل رفیع آموزش و پرورش فرزندان این میهن عزیز مشغول هستند. جدا از تفاوت ها، توانایی ها و دیگر پارامترها، هنگامی که در میان چندین هزار معلم یک نفر را به سمت مدیر کلی استان انتخاب و منصوب می کنند چنین به ذهن انسان خطور می کند که از بهترین ها را یافت کرده اند، ذره بین گذاشته اند دقیق بوده اند تا در میان این همه گوهر درشت ترین، زیباترین و با ارزش ترین ها را برگزیده اند. آن مقام محترم هم  با هزار افکار و اندیشه و با تمام توان به امر مدیریتی در حوزه کاری مشغول می شود آن هم با سلیقه خود در چهارچوب قانون چرا که در روز محاسبه نمره ارزشیابی را به ایشان خواهند داد.

اما متاسفانه اتفاقاتی از هنگام تصدی پست مدیرکلی آموزش و پرورش استان بوشهر به جریان افتاد که مسببانش در حوزه آموزش و پرورش هیچ سررشته ایی نداشتند و فقط چون سلیقه ایشان اعمال نشده بود پافشاری و اصرار داشتند که به جای زید و عمرو را باید منصوب می کردند همین تفاوت سلیقه موجب ناگوارترین اتفاق در این حوزه شد و آن هم عزل مدیر کل آموزش و پرورش به بدترین شکل که نه احترام معلمان را رعایت کردند و نه شأن انسانی را چرا که بی احترامی به مدیرکل بی احترامی به همه معلمان استان بوشهر می باشد و لذا ما نمایندگان معلمان دشتستان چنین شیوه تغییری را ناپسند دانسته و محکوم می کنیم ، بنابراین از جناب دکتر فانی وزیر محترم آموزش و پرورش قاطعانه خواستاریم که جلوی چنین شیوه های عزل مدیران خود را گرفته و برای خوشنودی کسانی که در جهت آموزش و پرورش هیچ هزینه ای را متحمل نشده اند حتی زحمت درس خواندن را هم به خود  نداده اند شخصیت های فرهنگی و فرهیخته این استان و دیگر استان ها را لگدمال ننماید  ؛ چرا که اگر بستر فرهنگی تضعیف شود دیگر فاتحه همه حوزه های کاری را باید خواند.

بدین سان ما فرهنگیان دشتستان حمایت کامل و قاطع خود را از همه مدیران با کفایت و با درایت و محبوب استان و شهرستان اعلام می داریم. سربلندی ایران عزیز را از خداوند قادر خواستاریم./

اتحاد جنوب

 

boushehr2

 

 

abdollahispecial اصغر حصیری مدیرکل آموزش و پرورش استان بوشهر به دستور علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش از سمت خود برکنار و علیمراد کرمی معاون پشتیبانی اداره کل به عنوان سرپرست به جای او منصوب شد. عزل حصیری بعد از نشست علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش با برخی از نمایندگان استیضاح کننده وزیر آموزش و پرورش در روز سه شنبه 28 بهمن اتفاق افتاد. به گفته برخی از فرهنگیان بوشهر، نمایندگان تندرو مجلس برای پس گرفتن نامه  استیضاح وزیر آموزش و پرورش، خواستار  برکناری برخی از مدیران استانی از جمله مدیرکل آموزش و پرورش بوشهر شده بودند.

ظاهرا  وزیر آموزش و پرورش با قربانی کردن یکی از بهترین مدیرانش سعی کرد خودش را نجات دهد. گفته می شود برکناری حصیری به درخواست حجت الاسلام مهدی موسوی‌نژاد، نماینده دشتستان ،یکی از پیگیرترین نمایندگان مجلس در طرح  استیضاح وزیر صورت گرفته است.

آیا این روش فانی جواب می دهد؟ سقف این امتیاز دادن ها تا کجاست؟ به نظر می رسد این کوتاه آمدنها فقط اشتهای اصولگرایان برای گرفتن امتیازات بیشتر را تحریک می کند.گفته می شود استاندار بوشهر هم با این برکناری موافق بوده است!

یکی از فرهنگیان بوشهر می گوید : "از وزارتخانه با آقای حصیری تماس گرفتند و از او خواستند که خودش استعفا بدهد اما او زیر بار نرفت و وزیر ناچار شد حکم برکناری او را مستقیما ابلاغ  کند." او می افزاید : " دلیل این برکناری ، استقلال رای و توصیه نپذیرفتن از اصولگرایان استان است که همچنان اغلب پست های اجرایی را در اختیار دارند." ظاهرا پست تشریفاتی مشاور معاون وزیر در تهران به حصیری پیشنهاد شده که حصیری در پذیرش آن مردد است.  

حصیری از بدو انتصاب در دی ماه 92 آماج  انتقاد اصولگرایان استان بوشهر بوده است. وی در خرداد 93 در مراسم معارفه مدیر آموزش و پرورش دشتی گفت : "من به عنوان متولی اداره کل آموزش و پرورش استان بوشهر در روز معارفه‌ام قسم یاد کرده‌ام که برای انتخاب مدیرانم از هیچ کس دستور نگیرم و دستور هم نخواهم گرفت و پای این عهد خود هزینه داده و هزینه خواهم داد." حصیری این سخنان را در پاسخ  به کنایه های امام جمعه خورموج بیان کرد.

در  مراسم معارفه احمد طیبیان رییس آموزش و پرورش شهرستان دشتی ، عبدالحسین مصلح امام جمعه خورموج (مرکز شهرستان دشتی) به طعنه گفته بود که مدیرکل، شهری است . حصیری در پاسخ امام جمعه  گفت : "... ایشان گفتند من شهری هستم، خیر من شهری نیستم دهاتی هستم و افتخار می‌کنم که فرزند دشتی‌ام." رییس سابق دانشگاه علمی کاربردی کنگان افزود: " اگر آقای طبیبان دیده نشده شاید مشکل از ما بوده . ما که اهل کشور و این خاک هستیم ،به هیچ جرم و کار نکرده‌ای، در این 8 سال، دیده نشدیم. "

وی اضافه کرد: "اگر من به جای آقای مصلح (امام جمعه خورموج) بودم این جمله را شاید تکرار نمی‌کردم که «جناب آقای طیبیان چه بخواهی و چه نخواهی چون دین و پیامبر رحمت است شما را به تقوا دعوت می‎کنم."  رییس سابق آموزش و پرورش دشتی هم در این مجلس بی محابا گفت : " اظهار لطف، عنایت و رضایت حاج بابایی در سفر به شهرستان دشتی به اینجانب همچون مدال زرینی می‌دانم که با تمام سنوات خدمتم معاوضه نمی‌کنم."

حصیری در مرداد 93 در گفت و گویی خبری گفت : " این پست را با 8 ماه اضافه کار معوقه پرسنل و 60میلیارد ریال مطالبات فرهنگی تحویل گرفتم."  خلیل رضایی مدیرکل پیشین آموزش و پرورش و رئیس دفتر شورای نگهبان در استان بوشهر به بهانه این انتقاد، در نامه ای سرگشاده  با دفاع از عملکرد دولت احمدی نژاد ،خدمات این دولت را بی سابقه و بی بدیل نامید و  نوشت : " تقصیر و گناهی بر شما مترتب نیست، زیرا امروز نادیده گرفتن خدمات بی سابقه و بی بدیل دولت گذشته، بزرگ نمایی مشکلات موجود، ضعف ها را به اسم دیگران گذاشتن و سیاه نمایی عملکرد دولت گذشته، ناسپاسی، بی انصافی و بی تقوایی، در گفتار و ادبیات بزرگان سیاسی شما، کاملا مشهود و ملموس است."

مدیرکل پیشین  به جای پاسخ به حصیری ، به بزرگان سیاسی مخالف احمدی نژاد که در باره عمکرد دولت گذشته سیاه نمایی می کنند جواب داد !

نمایندگان اصولگرای مجلس چند ماه است که از نامه ای با امضای 60 تن از نمایندگان برای استیضاح وزیر آموزش و پرورش خبر می دهند و آن را مانند شمشیر داموکلس بالای سر علی اصغر فانی آویخته اند.  استیضاح فانی برای اصولگرایان ارزش سیاسی ندارد و بعید است که مجلس اصولگرا به فانی رای عدم اعتماد بدهد. اما نمایندگان با تهدید به استیضاح، امتیاز لازم را از وزیر می گیرند و معدود مدیران که مرعوب اصولگرایان تندرو نشده اند را از دور خارج می کنند.  

هرچند نمایندگان طالب استیضاح معمولا دلایلی مانند ناکارآمدی وزارتخانه ، مشکلات معیشتی فرهنگیان و عناوین جذابی مانند اینها را به عنوان سرفصل های استیضاح بیان می کنند اما مهم ترین تقاضای آنها عزل مدیران غیر همسو در استان ها و انتصاب مدیران همسو به جای آنهاست.

دوهفته پیش نمایندگان معترض به هیات رییسه برای اعلام وصول نامه استیضاح فشار آوردند و حتی جلو تریبون مجلس اجتماع کردند ، علی لاریجانی، اعلام وصول نامه را موکول به بعد از تعطیلات مجلس و برگزاری جلسه مشترک با وزیرآموزش و پرورش کرد. هیات رییسه مجلس تلاش می کند با برگزاری جلسات مشترک بین وزیر و معاونان او و نمایندگان استیضاح کننده، مطالبات نمایندگان را برآورده و آنها را از استیضاح منصرف کند. عزل حصیری مدیرکل آموزش و پرورش بوشهر  احتمالا نخستین محصول این جلسه بود.   

 عزل و نصب مدیران و استخدام نیروی جدید خارج از ضوابط قانونی ،در ادوار گذشته هم مهم ترین چالش بین وزرای آموزش و پرورش و نمایندگان مجلس بوده است. این فشار در دوره ای که مجلس و دولت گرایش سیاسی متفاوتی دارند بروز پیدا می کند. در آخرین سال وزارت مرتضی حاجی، مقاومت در مقابل برخی تقاضاهای نمایندگان از جمله برکناری مدیرکل آموزش و پرورش همدان و نصب شخص مورد نظر نماینده پرنفوذ وقت این شهر او را تا آستانه استیضاح پیش برد.

بیشترین عزل و نصب مدیران آموزش و پرورش در سال 85 صورت گرفت. دامنه تغییرات به قدری گسترده بود که این سخن در مدارس پیچید که : "فرشیدی آموزش و پرورش را شخم زده است. " مرتضی حاجی در مصاحبه ای به من گفت :  "همه كساني را كه با من سلام و عليك داشتند، بركنار كردند." با این حال مجلس هفتم که با دولت همسو بود کوچکترین اعتراضی به عزل گسترده مدیران نکرد.

با وجود اینکه هنوز اکثر پست های مدیریتی وزارتخانه و ادارات کل و مناطق همچنان در اختیار اصولگرایان و یا افراد مرعوب اصولگرایان است و اصولا نیروی انسانی آموزش و پرورش بیشتر تحت تاثیر اصولگرایان است، با این حال آنها حضور معدود مدیران  غیر همسو را تحمل نمی کنند. اصولگرایان در دوره اصلاحات با پخش شبنامه ، در زمستان سال 80  معلمان را به صورت "خودجوش" با شعارهای معیشتی به خیابان کشانده و دولت و مجلس ششم را با  فوران مطالبات اقتصادی روبرو کردند، از سوی دیگر در مجلس  با سیاست تهدید به استیضاح و سوال از وزیر، امتیازات مورد نظر خود را کسب کردند. با روی کار آمدن مجلس هفتم فشارها تشدید شد.  

این سوال مطرح است که مدیری مانند حصیری در آموزش و پرورش چرا تحمل نشد؟

در شهرستانها هر مدیری که  زاویه ای کوچک با اصولگرایان داشته باشد ،  هرچند معتقد به تمام ارزش های مورد قبول انقلاب و نظام و دارای سوابق جبهه و جنگ باشد تحمل نمی شود. شاید ترس از این است که وجود این افراد فضایی را که اصولگرایان ساخته اند بشکند و در انتخابات مردم به این نمادها رای بدهند. تنها اصلاح طلبان و معتدل هایی تحمل می شوند که بعد از نشستن بر صندلی ریاست، مجری منویات اصولگرایان بشوند. حصیری مدیرکل آموزش و پرورش بوشهر باور کرده بود که در سال 92  انتخاباتی صورت گرفته و دولتی با گرایش جدید روی کار آمده و بر این واقعیت در حرف و عمل تاکید می کرد.

برکناری اش از مدیرکلی تاوان این اعتقاد بود.   

روز

 

منتشرشده در یادداشت

fanisp1 اصرار موسوی نژاد برای برکناری مدیر کل آموزش و پرورش استان در پی آن صورت گرفت که حصیری حاضر نشد به خواسته های نماینده دشتستان در باره برکناری مدیران آموزش و پرورش دشتستان و سعدآباد گردن نهد.

خبرعزل مدیر کل اصلاح طلب آموزش و پرورش استان بوشهر دو روز گذشته به یک باره در فضای رسانه ای استان پیچید.



 اولین نکته مهم در انتشار این خبر آن بود که سایت وابسته به موسوی نژاد نماینده نزدیک به جبهه پایداری پیش از همه این خبر را انتشار داد. اندک زمانی بعد مشخص شد که چرا این سایت در انتشار خبر عزل مدیر کل آموزش و پرورش پیش دستی کرده است. بنا به اطلاعات به دست آمده، نماینده دشتستان پس از آن که نمایندگان وزیر آموزش و پرورش صورت جلسه قبول عزل حصیری را امضا می کنند، خبرش را بلافاصله به سایت منسوب به خود مخابره می کند.اصرار موسوی نژاد برای برکناری مدیر کل آموزش و پرورش استان در پی آن صورت گرفت که حصیری حاضر نشد به خواسته های نماینده دشتستان در باره برکناری مدیران آموزش و پرورش دشتستان و سعد آباد گردن نهد. حصیری بارها در مقابل اصرار موسوی نژاد گفته بود عزل مدیرانی را که چند ماه از انتصاب آنان گذشته است آن هم بدون هیچ دلیلی و تنها به خاطر فشارهای سیاسی نماینده، اخلاقی نمی داند.

boushehr

تاکید حصیری بر اخلاقی نبودن عزل بدون دلیل مدیران خود شاید از آن روی صورت می گرفت که او تصور می کرد وزیر کهنسال آموزش و پرورش که مدیر کل آموزش و پرورش استان بارها از او به عنوان استاد اخلاق یاد می کرد و همچنین معاونان و مشاوران آقای وزیر به همان اندازه پای بند اخلاق و متعهد به دفاع از مدیران زیردست خود هستند که او بود اما واقعه دیروز نشان داد که تصور آقای مدیر کل از اخلاق گرایی وزیر و اطرافیانش چندان واقع بینانه نبوده است و آنان حاضر نیستند حتی به بهای قربانی کردن مدیرانی که تنها گناه شان پایداری در برابرخواسته های نابه جای تندروترین نمایندگان مخالف دولت است، جز به بقای خویش بیندیشند.

عزل مدیرکل آموزش و پرورش در حالی که وزیر بزرگترین و مهم ترین وزراتخانه آن هم به تحقیرآمیزترین شکل در جمع چند نماینده تندرو نه چندان دارای پایگاه اجتماعی حاضر شود و برای چند روز بقای بیشتر، مدیران زیر دستش را به قربانگاه زیاده خواهی های چند نماینده ببرد، نه تنها باعث نومیدی و سرخوردگی و احساس شکست همه هواداران دولت به ویژه جامعه بزرگ و عزت مند آموزش و پرورش خواهد شد، بلکه نشان از ساده لوحی و دست پاچگی دست اندرکاران وزارت آموزش و پرورش به ویژه معاون پارلمانی وزارتخانه و مدیر کل امور مجلس آن نیز دارد که گمان می کنند با راضی کردن افرادی چون نماینده دشتستان می توانند ادامه وزارت وزیر را تضمین کنند.

این اتفاق اگر هم رخ دهد، چنین ماندنی در برابر رفتار غیر اخلاقی آقایان و معامله آنان فاقد ارزش بود، چه رسد به این که همه قرائن نشان می دهد با توجه به حجم مطالبات نمایندگان و موارد متعدد در نامه استیضاح، درخواست عزل یک مدیر کل تنها یک درمان موقتی و پنهان کردن آتش زیر خاکستر است. ضمن آن که تن دادن به هر رفتاری برای بقای آقای فانی، زمینه استیضاح وی را در افکار عمومی به ویژه فرهنگیان، این بار به جای تعدادی معدود از نمایندگان فراهم آورده است.

این همان چیزی است که احتمالا نمایندگان افراطی مخالفان دولت در پی آن اند.آنان با گذاشتن چنین شرط هایی پیش پای وزرای در معرض استیضاح، آنان را در برابر آزمونی اخلاقی قرار می دهند اگر همچون فرجی دانا، وزیر اخلاق گرای علوم، مقاومت کردند، به عزل شان رای می دهند و به قیمت قهرمان ساختن از وزیر معزول هزینه اش را هم در برابر افکار عمومی پرداخت می کنند. کم هزینه ترین اقدام برای آنان اقدامی همچون عزل مدیر کل آموزش و پرورش است. هم به هدف خویش رسیده اند، هم کم پشتوانگی اخلاقی و معامله گر بودن وزرای دولت را عیان کرده اند و هم به هدف بزرگتر که سرخورده و مایوس کردن حامیان دولت است، نایل آمده اند.نهایت این که عزل بی دلیل و فاقد هر توجیه اخلاقی و قانونی مدیر کل آموزش و پرورش استان تنها برای راضی کردن یک نماینده تندرو مخالف دولت، آن هم صرفا برای چند روز بقا در پست وزارت چیزی جز اهدای قربانی به نماینده دشتستان برای بقای چند روزه آقای فانی نبود./

اتحاد جنوب

 

چهارشنبه, 29 بهمن 1393 19:36

طنز قانونی !

majlissp شنیده شده یکی از وکلای ملت در سرسرای آفتاب گیر خانه ی ملت فرموده اند آموزش و پرورش یک نهاد مصرفی است و چون تولیدی ندارد نمی شود حقوق فرهنگیان را بیش از این بالا برد!

در تایید نظرات کاردانی یا حتی کارشناسی این بزرگ سخن سترگ، لازم شد عرض کنیم که از سخنان ایشان دو برداشت می شود کرد از قرار:

یکم: فرهنگیان چیزی تولید نمی کنند که مالی باشد و مایه ای

دویوم: فرهنگیان درآمدی تولید نمی کنند ، کسبی ندارند و بی مایه فتیر است!

صرفا جهت اینکه  آن نهاد محترم دیگر بار به زحمت نیفتند و تفسیر این در و گهر ننمایند خود راه حل هایی اندیشیده ایم که این هردو را به یک بارگی حل کنیم حل کردنی !

در باب تفسیر نخست فرهنگیان باید از وکلای خود تولید را بیاموزند ،تولید دارند در حد ایزو سیزده هزارو یک که کف بازار تهران از قرار جینی خیلی تومن فروش دارد و خلایق برای به دست آوردنش صف کشیده اند در حد صف سبد کالا، آخر دوستان تدریس هم شد تولید؟!! آخر تربیت هم شد تولید؟!!! واللا!

کسی نداند فکر می کند این وکلای ملت هستند که با التماس و خواهش صدر خود به شرکت در رای گیری مصوبات می پردازند نه معلمان!!! و حتی ممکن است فکر کند این مشکلات انگشت شمار جامعه ناشی از قوانین مصوب وکلاست نه عدم حضور در صحنه ی فرهنگیان! کلّا و هرگز .

 و در باب تفسیر ثانی پیشنهادی می شود داشت و آن اینکه از این پس فرهنگیان به مانند بعضی از کارکنان بعضی ادارات در بعضی از کشورهای دوردست برای انجام وظایف خود که صرفا جهت انجام آنها استخدام شده و حقوق می گیرند از خلایق درهم و دینار مطالبه کنند .

مثلا شنیده ایم کشوری وجود دارد که در آن پرستاران که حقوق می گیرند تا مراقب بیمار باشند و سرمی آمپولی چیزی به او برسانند برای انجام این وظیفه ی خود از همراهان مریض پول می گیرند آن هم به صورت واریز صندوق!

یا حتی پلیس آن کشور که بودجه می گیرد تا به شکایات خلق الله برسد برای شکایت کردن مردم از دیگر مردم، هزینه می گیرد که چرا شکایت کردی که برای ما هزینه دارد!

دادگاه های آن کشور پا را فراتر گذاشته درصدی از مال مورد دعوا را برای قضاوت دعوا از مدعیان کاندر طلبش بی خبرانند مطالبه می کنند که هر که بامش بیش برفش بیشتر!

حتی چندی سخن بر این منوال رفت که بانک ها هنگام دریافت و پرداخت پول حق الزحمه ای بگیرند حلال چون شیر مادر .

و گویند رانندگان بسیاری از ارگان های بعضی کشورها وقتی با خودرو از شهری به شهری روند حق ماموریتی گیرند که لطف نموده خودرو رانده اید آن هم خارج از شهر که وظیفه ی تان نبود .

و الا ماشا الله از این دست نکته ها

بنا براین چه بهتر می شود که فرهنگیان به جای اعتراض به حقوق پایین خود از این پس در مدارس خود صندوقی تاسیس نمایند و از اربابان رجوع و چه بسا والدینشان جهت هر فقره پرسش کلاسی :

قبضی 500 تومانی

کوییز کتبی قبضی هزار تومانی

تصحیح اوراق امتحانی 1250 تومانی

اعلام نمره 368 تومانی

صحبت در مورد نظافت و بهداشت برای شاگردان از قرار هر نفر 2000 تومان

و اعلام تکلیف منزل و بررسی آن قبضی 3000 تومانی را مطالبه نمایند باشد که اینگونه خود را خود تدبیری نموده باشند. و دیگر نیازی به تحصن و تعصب نباشد. زیاده التماس دعاست

دعاگو

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

به نظر شما ؛ عزم دولت چهاردهم ( مسعود پزشکیان ) برای اصلاح سیستم آموزشی کشور تا چه میزان جدی است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور