شهروند| درحالی که اعضای شورای شهر تهران و همچنین کاندیداهای چهارمین دوره انتخابات شورایاریها درحال تهیه تدارکات لازم برای برگزاری انتخابات شورایاریها در اسفندماه هستند و شورای شهر تهران در آخرین مصوباتش نظارت بر این دوره از انتخابات شورایاریها را چون سه دوره گذشته راسا برعهده گرفته است، وزیر کشور اعلام کرده است که در تقویم انتخاباتی وزارت کشور انتخاباتی به نام انتخابات شورایاریها وجود ندارد و در عین حال مسئولیت نظارت بر انتخابات را هم در حیطه وظایف مجلس تعریف کرده است.
از سوی دیگر اما مجلس گفته است که در آینده انتخابات شورایاریها را قانونمند میکند. سومین دوره فعالیت شورایاریها تا چند هفته دیگر به پایان میرسد. شورای اسلامی شهر تهران، زمان برگزاری چهارمین دوره انتخابات شورایاریها را ٨ اسفند اعلام کرده است و همچنین هیاتی ٩ نفره متشکل از اعضای شورای شهر تهران را بهعنوان کمیته نظارت بر این انتخابات تشکیل داده است. با وجود این اما برگزاری چهارمین دوره انتخابات شورایاریها مثل هر سه دوره گذشته به محلی برای اختلافات میان مدیریت شهری و دولت تبدیل شده است.
این بار در میانه این اختلافات پای مجلس هم به میان کشیده، چرا که عدهای ازجمله برخی اعضای شورا از یکسو و برخی مسئولان دولتی از سوی دیگر تلاش کردهاند و این روزها هم همچنان در تلاشند تا پای مجلس را بهعنوان ناظر به این انتخابات محلی و شهری باز کنند. در این میان اقدام سوالبرانگیز مهدی چمران در نامهنگاری با مجلس برای واگذاری مسئولیت نظارت بر انتخابات شوراها به مجلس که نهادی سیاسی است و اساسا در کل ادوار گذشته هیچ نقشی در انتخابات شورایاریها نداشته برای خیلیها سوالبرانگیز شده است.
گفته میشود مجلس شورای اسلامی البته قرار نیست نظارتی بر انتخابات این دوره داشته باشد. پیشتر احمد مسجد جامعی، عضو شورای شهر تهران گفته بود واگذاری مسئولیت نظارت بر انتخابات شورایاریها که نهادهایی مردمی و اجتماعی و در واقعی بخشی از شورای شهر تهران هستند برعهده شورای شهر تهران است و نمیتوان مسئولیت نظارت بر انتخابات یک نهاد اجتماعی و فرهنگی مثل شورایاریها را به نهادی سیاسی مثل مجلس سپرد. این اقدامات البته در تاریخ فعالیت شورایاریها و انتخابات سه دوره پیش بی سابقه نبوده است.
دولت وقت در ادوار دوم و سوم انتخابات شورایاریها هم مقاومتهای مشابهی برای برگزاری این انتخابات داشت. اما در هر دوره اعضای شورای شهر تهران با استناد به آیین نامهها و قوانین پیشبینی شده برای شورایاریها و بهرغم مخالفتهای سیاسی دولتهای وقت این انتخابات را برگزار کردند. دیروز عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور در حاشیه هفتادمین جلسه شورای اجتماعی کشور در جمع خبرنگاران اعلام کرد که برگزاری انتخابات شورایاریها برعهده وزارت کشور نیست. از سوی دیگر مهدی چمران، رئیس شورای اسلامی شهر تهران هم اعلام کرد که انتخابات شورایاریها در زمان مقرر برگزار میشود و به تأخیر هم نخواهد افتاد. وزیر کشور به خلأ قانونی که درباره برگزاری انتخابات شورایاریها وجود دارد اشاره کرد و گفت: قانون دراینباره به وزارت کشور تکلیف برگزاری انتخابات را اعلام نکرده است. حتی نظارت بر انتخابات شورایاریها نیز برعهده وزارت کشور نیست و در این زمینه خلأ قانونی وجود دارد. حالا شورای شهر تهران اصرار دارد انتخابات شورایاریها را بدون فوت وقت و در زمان مقرر برگزار کند. دیروز پس از سخنان وزیر کشور که اساسا برگزاری انتخابات شورایاریها را زیر سوال برده بود، مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران گفت که شورا تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا انتخابات شورایاریها برگزار شود.
اجرا با شهرداری، نظارت با شورا
غلامرضا انصاری، عضو شورای اسلامی شهر تهران درباره آخرین تصمیماتی که برای برگزاری انتخابات شورایاریها گرفتهشده است، گفت: «در تفاهم ستاد شورایاریها با نمایندگان تهران این بود که نظارت را سه نفر از نمایندگان تهران انجام دهند و اجرا را هم شورا. مخالفت جدی بود به دلایل مختلف و شورا مصوبهای گذراند که انتخابات به صورت گذشته برگزار شود و در گذشته هم همینطور بوده است که انتخابات شورایاریها هم نظارت و اجرایش توسط مردم برگزار شود.» او ادامه داد: «در ادوار گذشته ستاد شورایاریها که خودش هم ستاد کوچکی بوده است محله به محله میرفت و در دیدار با معتمدان محلی ناظران بر انتخابات را از بین مردم انتخاب میکرد. مردم خودشان انتخابات را برگزار و بر آن نظارت میکردند و این بهترین شیوه برای انتخابات شورایاریهاست چرا که در این شیوه، انتخابات کاملا خودجوش و مدنی است.»
بهگفته انصاری، در این دوره عدهای آمدند و روال برگزاری انتخابات مردمی را به کلی تغییر دادند. بحث استعلام و ستاد عریض و طویلی راه انداختند که مورد اعتراض قرار گرفت. او افزود: «ما در آخرین جلسات شورا مصوبهای داشتیم که با یک فوریت به تصویب رسید و براساس آن نظارت بر انتخابات توسط شورا و اجرا توسط معاونت اجتماعی شهرداری تهران انجام شود.» براساس این مصوبه شورا ٩ نفر از نمایندگان شورای شهر تهران مسئولیت نظارت بر انتخابات را برعهده گرفتهاند. او تأکید کرد: «نمایندگان تهران حق دخالت در انتخابات شورایاری را ندارند و این نه از نظر اخلاقی درست است و نه از نظر حقوقی و عرفی و در شأن مجلس نیست که در برگزاری انتخابات محلهای دخالت کند.»
بیش از ٢هزار نفر ثبتنام کردند
امیرفاضل اللهیان، سخنگوی ستاد انتخابات چهارمین دوره شورایاریها هم دیروز از آخرین وضع ثبتنامکنندگان در این دوره از انتخابات خبر داد و گفت: انتخابات در هشتم اسفندماه سال جاری برگزار میشود. سخنگوی ستاد انتخابات چهارمین دوره شورایاریها در پاسخ به برخی انتقادات مبنی بر غیرقانونی بودن این انتخابات گفت: این اعضا به شورای شهر که عضو هیأت نظارت هستند، وظیفه نظارت بر کیفیت انتخابات را برعهده دارند. این افراد علاوه بر تعیین ناظر در ستادهای انتخاباتی به بررسی گزارشهای ستاد مرکزی پرداخته و همچنین ضمن بررسی شکایت داوطلبان تأیید و رد صلاحیت داوطلبان را برعهده دارند. سخنگوی ستاد انتخابات چهارمین دوره شورایاریها با بیان اینکه تاکنون حدود ٢٠٠٠ نفر در انتخابات شورایاریهای تهران ثبتنام کردهاند، گفت: براساس آخرین آمار اعلامی، ٨٧٠ نفر از ثبتنامکنندگان در مقطع تحصیلی کارشناسی، ٣٨٩ نفر کارشناسی ارشد و ٥٣ تن در مقطع دکتری تحصیل کردهاند.
انتخابات شورایاریها را قانون مند میکنیم
مجلس شورای اسلامی هم دیروز نسبت به برگزاری انتخابات شورایاریها واکنش نشان داد و امیر خجسته رئیس کمیسیون شوراها وامور داخلی کشور در مجلس از موافقت وزارت کشور، کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس و همچنین مجمع نمایندگان استان تهران با برگزاری انتخابات شورایاریها خبر داد و گفت: در تلاش برای قانونمند کردن انتخابات و عملکرد شورایاریها هستیم. او با بیان اینکه درحال حاضر فعالیت شورایاریها قانونی نیست، افزود: با توجه به اینکه فعالیت شورایاریها میتواند ثمرات خوبی برای کشور داشته باشد در تلاش برای قانون مند کردن فعالیت آن هستیم. این نماینده مردم در مجلس نهم، با توجه به اینکه شورایاریها بهعنوان معتمد مردم کارهای بزرگی را در سطح مناطق خود انجام دادند و در تمام استانها فعال بودهاند ما در تلاش هستیم برای ادامه فعالیت شورایاریها قانون جدید دراینباره وضع کنیم.
بهگفته او انتخابات شورایاریها در ٨ اسفندماه تنها در تهران انجام خواهد شد اما ما خواهان رفع موانع قانونی و برگزاری این انتخابات در سایر استانها نیز هستیم.
کانون های فرهنگیان ، تشکل های صنفی هستند که اکثر آنها قبل از سال 79 با تشکیل هیات مؤسس فعالیت خود را آغاز نمودند و سپس با مجوز کمسیون ماده 10 احزاب با تشکیل مجمع عمومی و انجام انتخابات ، فعالیت خود را شروع و تعدادی از این تشکل ها توانستند پروانه فعالیت خود را از وزارت کشور اخذ کنند که نام آنها در پرتال وزارت کشور خاص تشکل های غیر سیاسی آمده است .
بر خلاف اصل 26 قانون اساسی که احزاب و تشکل ها را آزاد اعلام کرده و تاکید شده " هیچ کس را نمی توان از عضویت در آنها منع و یا به عضویت در آنها مجبور کرد" در دولت گذشته به طور غیر قانونی از ادامه فعالیت تشکل های صنفی فرهنگیان با عدم صدور مجوز برای تشکیل مجمع عمومی و در نتیجه عدم تمدید پروانه فعالیت آن ها مانع شدند .
به عبارتی ، مقام های مسئول در وزارت کشور و زیر مجموعه های آن که بایستی مجری قانون باشند خود قانون گذار و مجری و قاضی شده بودند ؛ یعنی عملاً وظایف هر سه قوه را با اِعمال سیاست های سلیقه ای خود بر عهده گرفتند .
در این بین آنچه مایه تعجب است و نشان از یک تصمیم فراتر از سطح قوه ی مجریه دارد این است که کمیسیون ماده 10 احزاب که از نمایندگان سه قوه تشکیل می شود و تنها مقر آن در وزارت کشور است در این قانون شکنی قوه ی مجریه را همراهی کردند .
سئوال اینجا است که آیا اصل 26 قانون اساسی حذف شده و یا تغییر کرده است ؟
متاسفانه نمایندگان مردم در مجلس نیز بر اجرای آن اصراری ندارند .
مهمتر اینکه اصل 26 قانون اساسی از اصولِ فصل سوم است که مربوط به حقوق ملت می باشد و این نشان می دهد تنظیم کنندگان قانون اساسی نسبت به اجرای اصولی که در این فصل آمده تاکید فراوان داشته اند ، زیرا تجلی خواسته های مردم در انقلاب سال 57 است .
تشکل های صنفی فرهنگیان حرکت در چارچوب قانون را سر لوحه ی کار خود قرار داده اند و چنانچه از حیطه ی قانون خارج شدند راهکار الزام آنها به تبعیت از قانون در قانون احزاب و تشکل ها بیان شده است . بنابر این نبایستی از فعالیت آنها در هراس بود .
آزادی بیان آن نیست که افراد در محافل شخصی و کاری خود چند کلمه نسبت به تضییع حقوق شان صحبت کنند و بعد نیز به فراموشی سپرده شود این کارها مربوط به دوره های گذشته بود ؛ آنچه الان در نظام های دمکراتیک مورد پذیرش قرار گرفته آزادی بیان در قالب تشکل های شناسنامه دار است که می توانند سخنگوی جمع کثیری از اعضای خود باشند و از این طریق حتی از هرج و مرج نیز جلوگیری کنند و خواسته های صنف خود را بیان و بر اجرای آن پافشاری کنند .
رئیس جمهور و نمایندگان مجلس در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد می کنند که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی باشند واین سه ، قابل تفکیک نیستند . زیرا قانون اساسی به وسیله خبرگان ملت که عمدتاٌ از فقها بودند بر اساس مذهب رسمی کشور تنظیم شده است .
بنا براین انتظار می رود رئیس جمهور و زیر مجموعه ی دولت عامل به قانون اساسی بدون تعطیل کردن حتی یک اصل و یا برتری دادن اصولی بر اصول دیگر باشند .
با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و تحقق حماسه سیاسی ، امیدی تازه در دل فرهنگیان ایجاد شد که بتوانند دوباره زیر چتر کانون ها گردهم آیند و خواسته های صنفی خود را که شامل رفع مشکلات آموزشی و معیشتی می شود با تعامل سازنده با مسئولین مربوطه در دولت و مجلس به طرق قانونی پیگیری نمایند و با ایجاد جو شادی و نشاط در مدارس پیشرفت های آموزشی را شاهد باشند ، به خصوص اینکه در سند تحول بنیادین رکن اساسی آموزش و پرورش را معلم می داند و به نوعی فعالیت های صنفی ( که در آموزش و پروش معنائی فراتر از خواسته های مادی دیگر اقشار جامعه را دارد ) به رسمیت شناخته است .
لذا با عنایت به اصل 26 قانون اساسی از وزیر محترم کشور انتظار می رود همان طور که از خواسته عمومی متجلی در انتخابات دور یازدهم ریاست جمهوری بر می آید ، فضای سیاسی را برای فعالیت های قانونی تشکلهای صنفی باز نموده و با اعطای مجوز تشکیل مجمع عمومی برای انتخابات دور جدید که چند سال معوق مانده از گسترش جو نارضیاتی در بین فرهنگیان کشور جلوگیری کند و بیش از این راضی به ادامه ی روش های قانون شکنانی گذشته نباشد .
بدیهی است با گذشت نزدیک به 18 ماه از شروع کار دولت تدبیر و امید، تعلل کردن در این مورد نوعی بی تدبیری محسوب می شود که باعث سرخوردگی اقشار مختلف که به امید باز شدن فضای سیاسی جامعه به پای صندوق های آمدند خواهد شد.
اگر در شعار بر اجرای امر به معروف و نهی از منکر تأکید می شود تحقق آن فقط در اجرای فردی آن که هیچ ضمانت اجرائی نیز ندارد نخواهد بود و بستر اصلی آن که خصوصاً می تواند مانع انجام فعالیت های خلاف قانون در همه ی ابعاد شود گسترش تشکل های سیاسی و صنفی است .
به نظر می رسد فعالیت احزاب سیاسی (دست کم در کشور ما ) به زمان های انتخابات محدود می شود . پیش از هر انتخابی شاهد ظهور چند حزب سیاسی هستیم که بعد از انتخابات در لاک خود فرو می روند، ولی تشکل های صنفی به دلیل ماهیت شان فعالیتی مدام دارند زیرا اعضای آن ها مرتب تحقق اهداف صنفی خود را طالب اند و هیات مدیره ی آن ها اگر نتوانند به این خواسته ها پاسخ دهند مورد بی مهری اعضا قرار می گیرند ...
البته این مانع تراشی ها به منزله ی پاک کردن صورت مسئله به جای حل آن است و در نهایت به نفع هیچ کس نیست .
گروه اخبار :
سازمان تروریستی داعش، مدرسههایی برای آموزشِ سربریدن به کودکان ایجاد کرد که در آنها، سربریدن، با قطع سرِ حیوانات، آموزش داده می شود.
روزنامه آمریکایی لس آنجلس تایمز، با انتشار گزارشی فاش کرد که سازمان تروریستی داعش، در مناطقی که در عراق و سوریه اشغال کرده است، مدرسه هایی ایجاد کرده است که در آن ها، شیوه سربریدن و شکنجه و همچنین حمل سلاح، در کنار آموزش افکار تند و تکفیری، به کودکان تدریس می شود.
برپایه این گزارش، داعش فیلم ها و عکس هایی از این مدرسه ها منتشر کرده است که در آن ها کودکانی زیر 10 ساله، علاوه بر تمرین سربریدن و شکنجه، تفنگ های "اِی.کِی 47" در دست دارند.
پایگاهِ اطلاعاتی اینتلیجنس آنلاین، که گروه های مسلح را زیر نظر دارد، فاش کرد تصاویری که داعش منتشر کرده، مربوط به یکی از پایگاه های این سازمان تروریستی در استان الرقه در سوریه است.
برپایه این گزارش، پایگاه اینترنتیِ "الفرقان" که شاخۀ تبلیغاتی سازمان تروریستی داعش به شمار می رود، با انتشار این تصاویر و ویدیوها، قصد دارد مدینه فاضله ای که قصد دارد برجهان حاکم کند را به جهان بنمایاند.
از سوی دیگر، شورای حقوق بشر سازمان ملل، اقدامِ داعش در به کارگیری کودکان و تبدیل کودکانِ زیر 10 سال به سرباز، نوعی از جنایت های جنگی به شمار می رود.
سازمان عفو بین الملل نیز اعلام کرد: داعش، کودکیِ شمار زیادی از کودکان را از آن ها گرفته است تا باورهای "داعشی" و حمل سلاح را در ذهن آن ها بکارد.
لس آنجلس تایمز، در پایان گزارشِ خود تاکید کرد: تصاویر و ویدیوهایی که داعش منتشر کرده است، نشان می دهد که یک طیف جدید از کودکانِ جنگ جو، دورۀ آموزشیِ خود را در مدرسه های داعش، به پایان برده اند.
شبکه اطلاع رسانی افغانستان
بیانیه ی انجمن اسلامی معلمان استان خراسان رضوی درباره ی اتفاقات اخیر محلس شورای اسلامی
( ماجرای یکشنبه 93/10/21)
صحنه ی پارلمان ایران یک بار دیگر حادثه ی غم انگیز و دردناکی را شاهد بود. هنگامی که آقای علی مطهری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، در وقت قانونی خود از تریبون سخن می گفت تعدادی از نمایندگان مخالف- از جمله دو نفر نماینده ی منتسب به شهر مقدس مشهد – با روش های ضد ارزشی و آزادی ستیز، اقدام به حمله به ایشان نموده، با اهانت به سخن ران و اقدامات دون شأن از ادامه ی نطق وی جلوگیری نمودند.
پر واضح است که بالاترین فضیلت و ارزش در مجلس قانون گذاری، احترام و ارج به آزادی و کرامت انسان است. سخنران آن روز مجلس در دفاع از مفهومی سخن می گفت که براساس اعتقاد او و بسیاری از مردم، از جمله ارزش های مورد تأیید انقلاب است. او هر که بود و هر چه می گفت براساس اصول 84 و 86 قانون اساسی و آیین نامه های داخلی مجلس، باید نطق خود را به پایان می رساند و مخالفان او با روش های قانونی – و نه با نفی و سلب آزادی و رواج بداخلاقی – به او تذکر یا پاسخ می دادند. نظیر چنین صحنه هایی در تاریخ پارلمان ایران فراوان اتفاق افتاده است. از اهانت به مدرس و سیلی زدن به او تا ایراد سخنان ضدآزادی و دفاع از ستم و قانون گریزی در مجالس گوناگون، به کرات دیده شده است اما آنچه در تاریخ از آن به نیکی یاد می شود، پای بندی نمایندگان مردم بر سوگندنامه و میثاق خود و رعایت اخلاق و آزادی است.
طنز تلخ این حادثه وقوع چنین حوادت غم انگیزی در خانه ی ملت است، جایی که باید انتظار داشت سرمشق رفتارهای طراز ارزش و دموکراتیک باشد.
انجمن اسلامی معلمان ایران، شاخه ی خراسان رضوی، ضمن ابراز تأسف، انزجار خود را از رفتارهای افراط گرایانه و ضد قانون اعلام داشته، بر این باور است اقدام یک نماینده در بیان نظرات خود – که قطعاٌ نظر بسیاری از موکلین اوست – عمل به قانون و سوگندنامه است و حمله و توهین و ناتمام گزاردن نطق او به هر شکلی محکوم است. این انجمن، هم صدا با مردم آزاده وقانون گرا معتقد است هیأت رئیسه ونمایندگان مجلس، باید در دفاع از آزادی وارزش ها به عنوان یک شاخص، آن هم درخانه ی ملت اهتمام بیشتر ورزیده، عکس العمل قاطع و مناسب داشته باشند.
نمایندگان مطمئن باشند بی تفاوتی در برابر این اقدام زشت، آنان را در برابر خواست واقعی ملت ایران قرار خواهد داد. از آنان انتظار می رود از این آزادی سربلند بیرون بیایند. کسانی که در این حادثه شرم آور، اخلاق، قانون مداری و شرافت انسانی را از دست داده اند باید بدانند تحرکات ضد اخلاقی آن ها در انتخابات آینده ی مجلس از حافظه ی مردم شرافتمند حذف نخواهد شد.
"انجمن اسلامی معلمان خراسان رضوی"
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
باور کنید کتاب خیلی چیز خوبی است ، کیمیائی است از معرفت و شناخت ؛ و تو اگر روزی روزگاری مثل من در تزاحم افکار مختلف ، سرگردان تراکم جمعیت شبح واری بودی که با حسی میان بودن و نبودن از دور و برت می گذرند ، کافی است یکی دو تا تقاطع را بگذرانی و آرام به یک کتاب فروشی پناه ببری . مثل همین الان که من به بودا نگاه می کنم و او می گوید به چه اندیشیدن مهم نیست ، چگونه اندیشیدن مهم است . این روزها خشنودی و نشاط فرهنگیان ایران مبتنی بر این نیست که چه جایگاه و پایگاهی دارند ، بلکه به این است که چگونه می اندیشند . ایدئولوژی و مرام آنهاست که باعث می شود تا ایستاده بمیرند . حتی اگر این تفکر توسط کسانی که به سیاق «انگلس» می روند کاذب شمرده شود و چون «آنتوان دو تراسی» بر کیسه های زر بنشینند و خویش را مبدع ایدئولوژی ما بنامند.
حتما شنیده اید که همین چند وقت پیش پزشکان و مهندسین و تعدادی از وکلای آلمان جلو دفتر آنگلا مرکل دست به اعتصاب زدند و گفتند که چرا حقوق عرفی آنان از حقوق معلمین کمتر است .و نیزحتما می دانید که فقط یک جمله این بانوی فیزیکدان و رهبر روشنفکر کافی بود تا همه اعتراض کنندگان بساط خویش برچینند و با زبانی قاصر از پاسخ گوئی راهی محل کار و منازل خویش شوند .
رهبر آلمان در پاسخ آنها گفته بود : از شما جماعت تحصیل کرده متعجبم که چگونه انتظار دارید حقوق شما به اندازه کسانی باشد که شما را تربیت کرده اند ؟
مسلما این تفکر فی البداهه و زائیده لحظه و فورس زمانی نیست بلکه به قول «کارل مانهایم» مبتنی بر پیش داوری یک نظام فکری آگاهانه است . امری که کشور ما در راستگی پسا فرهنگی خود بیش از کل تاریخ کشورهای اروپائی و غربی از آن بهره مند بوده است . مگر کل تاریخ مدنیت اروپا و غرب چقدر است ؟ و چه شده است که امروز این ایدئولوژی و تفکر تحت تأثیر اندیشه های انحرافی ، کاذب و غیر واقعی جلوه می کند ؟
در مملکت ما بر خلاف ممالک اروپائی سال هاست که مرام و مسلک و اندیشه معلمان به بازی گرفته شده است .
-مهم نیست که آنان به گواه سالنامه آماری محبوبیت صنوف (وزارت ارشاد ) در طی چندین سال نزدیک به 90 درصد اقبال و محبوبیت عمومی را کسب کرده اند و اساتید دانشگاه و ورزشکاران و پزشکان و کارمندان و روحانیون و قضات و بازاریان در رتبه های بعدی قرار گرفته اند .
* مهم نیست که حسن وجاهت و متانت و آراستگی کلام آنها زبان زد خاص و عام باشد و چون دهان بگشایند از کودک و پیرو جوان بفهمند که آنان معلم اند .
* مهم نیست که آنان سودای قدرت ندارند و به دنبال قدرت نیستند ، در صورتی که به زعم ریاست محترم جمهوری سابق ایران جناب آقای خاتمی سرمایه های گران سنگی هستند که بیش از همه بر منظر قدرت درخشندگی خواهند داشت .
* مهم نیست که آنان سال ها برای اعتلای نام ایران کوشیده اند .
* مهم نیست که آنان همیشه از قلت حقوق خویش رنج برده اند و زن و فرزند ، آرام بخش دل پر شکنج آنها بوده اند .
بلکه مهم این است که امروزه بدیهی ترین حقوق آنان قربانی دایره قدرت نگری ها و تنگ نظری ها می شود .
1- بانوی معلمی در مشهد غرق می شود و خانواده اش هنوز غرق ماتم او هستند تا دانش آموزش نجات یابد.
2- محمد رضا واعظی در نیشابور می سوزد و خانواده اش را در غم ازدست دادن خود می سوزاند تا دانش آموزانش نسوزند.
3- حسن امیدزاده در بیجار می سوزد و 17 بار عمل می شود تا خانواده اش مثل شمع آب شوند و دانش آموزانش زنده بمانند .
4- کبری زارع به خاطر دانش آموزانش می سوزد و با اهداء اعضاء هم به دیگران و هم به شاگردانش جان می بخشد .
5- علی بهاری به خاطر دانش آموزانش جان می دهد و اعضاء بدنش اهدا می شود .
6- شکر علی فرزاد به خاطر شاگردانش جان می دهد و اعضاء بدنش اهدا می شود تا خانواده اش دق مرگ شوند .
7-اکبر عابد می سوزد تا شاگردانش نسوزند .
8- خداکرم صفرزاده مدیر شبانه روزی که شاگردانش را زنده نگه می دارد تا خودش غرق شود و بچه هایش داغدار.
9- مرتضی اصغری در آذربایجان شرقی
10- موسی نظافتی در املش
11- محمد علی محمدیان در مریوان
12- عزیز محمدی منش در خرم آباد
13- کاظم صفرزاده در لرستان
14- و پدر فرهنگی که اعضاء دختر معلم و فداکارش را اهدا می کند و به گفته همسرش هرروز بر سر گذر کسانی که تکه پاره فرزندش را گرفته اند می ایستد تا بلکه این زخم روزی تمامش کند .
این ها مهم است که ندیده گرفته می شود و در لابه لای سکوت خبری رسانه های دولتی یا گم می شود یا اگر نیم گذری به این فداکاری ها می شود برای خالی نبودن عریضه است .
این ها مهم است و معلمانی که زندگی خود و خانواده را فروخته اند تا درمان دانش آموزان شان را به عهده بگیرند .
اگر بخواهم همان اندک را که می دانم برایتان سیاهه کنم کلیه ادارات آموزش و پرورش باید تندیس سیاست مداران از سر در خویش بردارند و تندیس این معلمان بگذارند .
این روزها تنبیه تعداد انگشت شماری از معلمین سهل انگار سبب شده است فضای رسانه ای کشور مالامال از نا مهربانی شود . نه نامهربانی مردمی که در آمارگیری 90 درصد رای محبوب خود را به نام معلمین ثبت کرده اند؛ بلکه نامهربانی مسئولینی که بدون توجه به تعهد اخلاقی خود به جامعه فرهنگی کشورو تحت تأثیر همین فضای مسموم ، یوسف به زر ناسره می فروشند .
تدوین قوانین خام و ناپخته و صدور بخشنامه های یک شبه ، سبب شده است که واژه نامیمون «معلم آزاری» باب روز مدارس شود .مسئولین یقین بدانند که قبل از صدور این بخشنامه ها ، تعهدات اخلاقی و وجدان فردی معلمین است که همین نیم بند آموزش + پرورش را سرپا نگاه داشته است و این رفتارها چیزی به جز توهین به شعور و شخصیت عموم فرهنگیان محترم نیست .
هدف من از طرح این همه ، تذکاری بود بر شهادت 4 تن از معلمین به دست گروه های تروریستی از ابتدای امسال.
گروه هائی که با پرداخت مبالغی بین 400 هزار تومان تا یک ملیون تومان به عوامل خود این عزیزان را به شهادت رساندند و متأسفانه آن قدرکه مسئولین محترم نسبت به کنش تنبیهات حساسیت به خرج دادند ، به این شهادت ها و فدا کاری ها واکنش نشان ندادند .
امیدواریم از این پس رفتارهای ناب و انسانی فرهنگیان قربانی غبار تبلیغات مسموم نشود و همه به این نتیجه قطعی و یقینی برسیم که نهادینه کردن اخلاق اجتماعی فقط با تکیه بر معلمین میسر می شود و بس .
حجت الاسلام ناصری معاون حقوقی وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به خبرگرازی مهر روز سه شنبه 16 دی ماه گفت "استیضاح وزیر بعید است" و در ادامه گفت " به دلیل مشکلاتی که آموزش و پرورش دارد استیضاح وزیر بعید به نظر می رسد اما اگر لازم باشد ما پاسخ گوی تمام سئوالات مجلس هستیم "
به واقع در فحوای کلام معاون حقوقی مجلس نیز این موضوع نمایان است که آموزش و پرورش حال چندان خوشی ندارد و این برای خود مدیران آموزش و پرورشی نیز تا حد زیادی آشکار است وگرنه ضرورتی ندارد که معاون حقوقی وزیر این گونه بگوید که مجلس به دلیل داشتن "مشکلات آموزش و پرورش" وزیر را استیضاح نمی کند.
اما این بیماری که باعث شده معاون حقوقی نیز به صراحت به آن اشاره کند چه می تواند باشد ؟ و مجلسیان چرا می خواهند قالی وزارت را از زیر پای وزیری که هنوز جای پای خود را سفت نکرده بکشند؟
6 دلیل عمده در نظر مجلسیان باعث شده وزارت آموزش و پرورش نیاز فوری به جراحی و حتی قطع همکاری با دولت را داشته باشد .
1-انتصابات سیاسی 2-بی توجهی به مصوبات مجلس 3- بی برنامگی در نقل و انتقالات 4 – اجرایی نشدن مرخصی 9 ماهه زایمان 5-امور تربیتی در حاشیه 6- وعده های عملی نشده به بازنشستگان .
گرچه گفته می شود برای آنکه آقای فانی به صندلی وزارت بنشیند بخشی از آموزش و پرورشی ها هم نقش داشته اند اما باید بپرسید این دسته چه کسانی هستند و با چه هدف و نیتی این گونه می پنداشتند که آقای فانی می تواند پاسخ گوی نیاز جمعی معلمان باشد ؟
اگر بخواهیم عمیق تر نگاه کنیم متوجه می شویم که معلمان هم به موازت مجلسیان چندان دل خوشی از آقای فانی ندارند و یکی از عمده دلایل معلمان برای اینکه روی خوشی به آقای فانی نشان ندهند بیمه های تکمیلی و همین طور افزایش نه چندان زیاد بودجه این وزارت خانه است . گرچه دلایل دیگری نیز بر شمرده می شود اما عمده ترین آنها این دو می تواند باشد . از جمله دلایل دیگری که برخی برشمرده اند عدم حمایت آموزش و پرورش از معلمان ؛نگاه اقتصادی به آموزش و پرورش و واگذاری مدارس به بخش خصوصی و این اواخر طرح در اختیار قرار دادن فضاهای مدارس برای تبلیغات و بسیاری از موارد دیگر...
حال اگر بخواهیم به هر دو جبهه ای که در مقابل آقای فانی قرار دارند نگاهی بیندازیم متوجه می شویم که آقای فانی با دو چالش عمده روبه روست : کسب رضایت معلمان و مجلسیان و به نظر می رسد این دو جبهه نه در شکل و نه در محتوا ارتباط معنا داری با هم داشته باشند .
لذا من در خوش بینانه ترین حالت فکر می کنم از این استیضاح آبی برای معلمان گرم نخواهد شد و چیزی عوض نمی شود چرا که مجلس در صدد است که فانی را محدود کند و دست و پایش را برای انتخاباتی که پیش روست ببنید .
به واقع اگر مجلس نیتی دلسوزانه به معلمان دارد باید پای صحبت آن ها بنشیند و از آنها موارد استیضاح را خواستار شود نه آنکه صرفا با اتکا به یک سری موارد فقط بخواهد خط چشمی به آقای فانی نشان دهد .
از لحن طراحان استیضاح نیز این گونه بر می آید که مجلس بیشتر تمرکزش بر روی عزل و نصب هاست و این کار فانی گویا به مذاق مجلسیان خوش نیامده و برای خالی نبودن عریضه مرخصی 9 ماهه زایمان را نیز مطرح کرده است که از نظر من این مورد و یا موارد دیگر در حد یک تذکر هم می توانست ختم شود و نیازی به این همه امضاء برای استیضاح نبود.
به گمان من آقای فانی از همان اول در یارکشی خود درست رفتار نکرده و اگر نشود با قطعیت این را گفت حداقل می توان گفت که باید دقت بیشتری نشان می داد ؛ اما باید پرسید آیا فانی یاری در تیم خود داشته که بتواند از آنها استفاده کند؟
آقای بذرپاش از جمله طراحان استیضاح در صحن علنی مجلس این گونه می گوید که " علت به کار گیری افرادی که در سنین بازنشستگی قرار دارند وحدود 10 سال از است از زمان بازنشستگی آنان گذشته ،در وزارتخانه ای که بیشترین کار را با قشر نوجوان و جوان جامعه دارد ، با توجه به اینکه بسیاری از نیروهای موجود از نیروهای خدوم و آماده به کار هستند چیست ؟"
من فکر نمی کنم واقعا آقای بذر پاش با سن نیرو های به کار رفته چندان مشکلی داشته باشد چرا که در ادوار گذشته نیز این موضوع بسیار عادی بود و حتی یادم هست در دوره آقای فرشیدی که میانگین سنی مدیران به کار گمارده شده بسیار بالا بود ؛ گاهی به شوخی شنیده می شد به آقای فرشیدی گفته میشود مدرسه پیر مردها در وزاتخانه راه انداخته است.
به گمان آقای بذرپاش پیش از آنکه به فکر میانگین سنی این افراد باشد به فکر میانگین و فعالیت سیاسی این افراد در حوزه های مختلف اشاره دارد که این حرف چندان هم بی ربط به نظر نمی رسد .
این خط و نشان کشی ها هم شروعش از طرف خود وزاتخانه آغاز شد. مثلا زمانی که نشریه تربیت منتشر شد ، موجی از واکنش های مختلف را بر انگیخت و حساسیت های مجلس را بالا برد و به پی آمد آن عزل و نصب های که صورت گرفت نمایندگان را در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی بیمناک کرد.
با این استدلال می توان این گونه گفت که مجلس در تلاش است که کنترل بهتری از نظر میانگین سیاسی در وزات آموزش و پرورش در دست داشته باشد مثل اتفاقی که در وزات علوم افتاد.
چرا که اولویت مجلس نشینان تمدید حضورشان در صندلی مجلس است نه نگاه دلسوزانه به آموزش و پرورش.
با این اوصاف مجلس عملاً برای محدود کردن آقای فانی تیغ استیضاح را همچنان در دست خواهد داشت و تا زمان انتخابات آن را بر نخواهد داشت و اگر احساس کند که آموزش و پرورش با اهداف مجلس همسو نیست آن را بر خواهد کشید و وزیر را استیضاح خواهد کرد اما در شرایط فعلی من هم بعید می دانم که این اتفاق رخ دهد .
اما این به آن معنا نیست که جبهه دوم نیز آرام باشد اعتراضی نکند و در راستای مجلس سکوت اختیار کند ،چرا که معلمان از وزیر انتظار بیشتری داشتند و فکر می کردند که با روی کار آمدن دولت جدید تغییرات مهمی در ساختار آموزش و پرورش بوجود خواهد آمد اما نه تنها این اتفاق رخ نداد بلکه به نظر وضع بدتر هم شد .
لذا اگر آقای فانی فکری برای این مسئله نکند جبهه دوم که معلمان را در بر دارد فشار خود را روز به روز زیادتر خواهند کرد و مجلس هم برای آنکه رضایت معلمان را کسب نماید ای بسا در آستانه انتخاب وزیر را استیضاح خواهد کرد .
ای خوش آن عاشق سرمست که در پای حبیب
سر و دستار نداند که کدام اندازد
حافظ
در چند روز گذشته دو فرد تروریست با حمله به مجله «شارلی ابدو» در پاریس 12 نفر را کشتند .در ادامه این اقدام نابخردانه و همچنین گروگان گیری در یکی از نقاط پاریس ،موج گسترده ضد تروریستی در سراسر جهان ایجاد شد ، در یکی از کمپین هایی که جهت حمایت از نشریه «شارلی ابدو » شکل گرفت،کمپین «من شارلی هستم» بود که با حمایت گسترده ای همراه شد، به گونه ای که در راهپیمایی های اعتراضی وحمایت از کشته شدگان بسیاری از افراد نوشته های« من شارلی هستم» را به همراه داشتند.
لازم به ذکر است که مجله شارلی ابدو در حوزه طنز و کاریکاتور منتشر می شود. پس از حوادث پاریس،این مجله در آخرین نسخه خود به پیامبر اسلام(ص) توهین نمود .کاریکاتور پیامبر گرامی اسلام در حالی که اشک می ریزد و شعار «من شارلی هستم» را در دست گرفته ، طراح این کاریکاتور در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته:«این طرحی نبود که همه انتظارش را داشتند،اما خودمان دوست داشتیم صفحه اول این طور باشد، تروریست ها هم دوست داشتند طرح روی جلد طور دیگری باشد، چون تروریست ها در این مجله جایی ندارند، تنها یک مرد گریه می کند، یک مرد خوب :محمد. ببخشید ولی باز هم کاریکاتور محمد را کشیدیم! اما محمدی که ما کشیدیم مرد خوبی است که پیش از هر چیز گریه می کند. ما نیز به نوبه خود این اقدام تروریستی را محکوم می نماییم، و بر این اعتقادیم که مکتب پیامبر گرامی اسلام با هر گونه خشونت و ترور مخالف است. اسلام دین رحمت و مهربانی است.دین اسلام دینی است که بزرگانی همچون ابن عربی، حافظ، سعدی، مولوی،عطار،آیت الله بروجردی، سید جمال الدین اسدآبادی،امام خمینی و ... معرفی می کنند.ما ضمن محکوم کردن توهین به دیگران به خصوص انبیاء الهی از اقدام تروریستی در پاریس و به دنبال آن از اقدام توهین آمیز مجله «شارلی ابدو» نیز بیزاری می جوییم. ما به همه انسان ها به خصوص به پیامبران گرامی از جمله حضرت موسی(ع)، حضرت عیسی(ع) و...همواره احترام می گذاریم و هیچ وقت به خود اجازه نمی دهیم که به آنها توهین کنیم ؛ چرا که از بزرگان خود آموخته ایم که باید حق را در همه صورت ها ببینیم و در همه صورت ها عبادت کنیم به گونه ای که ابن عربی یا شیخ اکبر در این ارتباط بیان می کند که:
قلب من پذیرای همه صورت هاست
قلب من چراگاهی است برای غزالان وحشی
و صومعه ای است برای راهبان ترسا
و معبدی است برای بت پرستان
و کعبه ای است برای حاجیان
قلب من الواح مقدس تورات است
و کتاب آسمانی قرآن
دین من عشق است
و ناقه عشق مرا به هر سوی که خدا
خواهد سوق می دهد
و این است دین ومذهب من (به نقل از کتاب مقالات دکتر حسین الهی قمشه ای)
آری ما عاشق محمد(ص) هستیم ؛ عاشق مردی هستیم که به هنگام فتح مکه فردی فریاد زد که امروز روز انتقام است و پیامبر گرامی اسلام در پاسخ فرد انتقام جو فرمود: امروز روز رحمت و مهربانی است.
نگارنده به هیأت تحریه مجله «شارلی اندو» توصیه می کند که در سیاست اداره مجله خود تجدید نظر کنند، و درب توهین را برای همیشه ببندند و درب های عشق و دوستی به روی خود بگشایند و مطمئن باشند که اگر امروز پیامبر عزیز اسلام حضور داشتند آنها را می بخشید.اقدامات گروه های تکفیری نه تنها در راستای دین مبین اسلام نیست ،بلکه علیه دین الهی است.اگر می خواهید اسلام را بشناسید به درگاه بزرگان اسلام قدم بگذارید،راز آن در است که پیامبراکرم(ص) فرمود:هر که مرا بیند حق را دیده است و مولوی در این ارتباط بیان می کند که:
هر که خواهد همنشینی با خدا گو نشیند در حضور اولیاء
از منظر قرآن کریم اقدام گروه های تروریستی اقدامی شیطانی است، این همان دشمنی است که خداوند با ارواح آدمیان گفت:
ای فرزندان آدم آیا با شما عهد نکردم که به دنبال گام های شیطان نروید همانا که او دشمن آشکار شماست و مرا بپرستید که راه مستقیم(سعادت ) این است.(سوره یاسین).
عرفا براین اعتقادند که تحقق معنی«لا اله الا الله» در جان سالک است، که وی را به حصار محکم و قلعه امن هدایت می کند ؛ اما گروه های تکفیری در بیابان غفلت پرچم«لا اله الا الله» را حمل می کنند و گرفتار دیو و دد هستند و به دنبال جنگ و نزاع و کشتار انسان های بی گناه هستند.
به قول حضرت مولانا:
نماز خوان به صفت چون فرشته ماند و من هنوز در صفت دیو و دد گرفتارم
ما نه تنها عاشق محمد(ص) که عاشق همه پیامبران از جمله عیسی(ع)، موسی(ع) و تمام انبیاء و بشریت هستیم ، ما ضمن تسلیت به خانواده های کشته شده پاریس از اقدامات تروریست ها متنفر و بیزاریم و باید حساب این گروهای تکفیری را از اسلام عزیز جدا دانست.آنها از ما نیستند، و براین اعتقادیم که شعار لا اله الا الله را حربه ای برای ضربه زدن به اسلام عزیز قرار داده اند.
در پایان آیه 64 آل عمران را متذکر می شویم:ای اهل کتاب بیایید بر کلمه ای که بین ما و شما«به حقانیت» برابر است، با هم به کنارآییم، و آن کلمه این است که جز خدای یکتا را نپرستیم،و هیچ چیز را در الهیت با او شریک نکنیم، و برخی دیگر را به جای خدا ارباب خود نگیریم.
به امید آنکه دیگر شاهد این حوادث تلخ و ناگوار نباشیم و همه عاشقانه در کنار هم زندگی کنیم و صلح و دوستی بر جهان حاکم شود .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
معلمان و فرهیختگان فرهنگی ، تولید کنندگان فکر و آموزاننده ی اندیشیدن و اندیشه ورزی که زیرساخت و شالوده ی توسعه و پیشرفت پایدار در تمامی پهنه ها و عرصه ها در جامعه درپرتو آن میسور و ممکن می گردد و سعادت و خوشبختی واقعی را به دنبال دارد ؛ آیا نان ، آزادی ومنزلت و افتخار ماندگار را درجامعه و برای فرزندان ما به ارمغان می آورد یا آزادی شان و منزلت و رفاه و آرامش را درجامعه پدید آورده و نهادینه می نماید ؟
سیر و مطالعه ی تاریخ جوامع و تجارب ارزشمند آنان بیانگر و گواه آن است که مردم و ملتی که به دنبال آزادی وحرمت انسانی بودند به رفاه و سعادت دست یافتند و تحسین همگان رابرانگیختند و در تاریخ ماندگارشدند و آنانی که برای رسیدن به نان ؛ آزادی و حرمت آدمی را تقدیم نمودند نه به نان و نه به سعادت مندی نائل نشدند و خود و جامعه ی خود را درگرداب فقر و فساد به ننگ و نابودی و اضمحلال کشاندند.
معلمین راستین کشورمان چون شریعتی و بهرنگی و خیل معلمان شهید گران قدرانقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی که به قول گل سرخی از قهرمان خلق های خاور- میانه یعنی امام حسین (ع) الهام گرفته اند نیز در گفتار و عمل به همه ی ما آموختند که نان را فدای آزادی و حرمت انسانی نکنیم .
آنانی که شعارپوپولیستی و عوام فریبانه ی آوردن پول نفت رابرسرسفره های مردم راسرمی دادند، دیدید که درعمل نه تنها سفره ی ما معلمان و اقشار آسیب پذیرجامعه را رنگین ننمودند بلکه آزادی بیان را هم از ما ستاندند و صدمات سهمگینی براعتبار، اقتصاد و جایگاه ملت شریف و متمدن ایران در داخل و عرصه ی جهانی وارد نمودند،امروز با حیله های الوان قصد فریب ملت رادارند.
اذعان می نمایم که مشکلات معیشتی بسیار، گذران زندگی را برای ما سخت کرده است اما هوشیار باشیم و در زمین دشمن بازی نکنیم ،بدون تردید و با ایمان راسخ ازرئیس جمهور محبوب حمایت کنیم ، اوست که شجاعانه از حقوق شهروندی ،از امنیتی نکردن مدارس و جامعه ،مراجعه به افکار عمومی در موضوعات مهم کشور و ضرورت رفراندوم سخن می گوید که چنان چه صورت تحقق و عینیت به خود گیرد تمام موانع و سدهای توسعه شکسته خواهد شد چرا که عوامل توسعه نیافتگی ازجمله اقتصاد رانتی، انحصارطلبی ،فقدان شفافیت درفعالیت های اقتصادی اجتماعی و سیاسی درارتباط با آن مواردی است که به پاره ای از آنها دربیانات رئیس جمهور محترم اشاره گردید ؛ به یقین تحقق حقوق شهروندی و آزادی بیان و آزادی بعداز بیان ، ضامن حرکت ،تصمیم سازی و اتخاذ سیاست های درست جهت دست یافتن و نیل به مطالبات و منویات مادی و معیشتی اقشارجامعه به ویژه معلمان معززخواهد گردید و با نهادینه شدن آزادی و حرمت انسان ، نان و رفاه مطابق شان ومنزلت انسانی نیز صورت تحقق به خود گرفته و فراهم خواهدشد، پس آزادی ، نان می آورد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بسمه تعالی
با نگاهی به : برنامه چشم انداز 1404- نقشه جامع علمی کشور- سال نامه آماری آموزش و پرورش 92 و93- سیاست های ابلاغی رهبری – برنامه پنجم توسعه – سند تحول بنیادین – منابع بودجه 93 و 94 – گزارشات مرکز پژوهش های مجلس و ...
مقام عالی رئیس الوزرا جناب آقای دکتر روحانی
با درود
قصه پر غصه بودجه های هرساله ، داستان بی پایان پدر دلسوز اما عائله مندی است که هیچ گاه نان به انصاف بین متکفلین خود تقسیم نکرده است . حال این روزهای وزارت آموزش و پرورش هم ـ آن گونه که وزیرش در هر محفل و مجلسی سفره دلش را باز می کند و از کسر بودجه می نالد ـ چندان خوشایند نیست . اهالی مجلس بر بودجه ریزی وزارت ایراد می گیرند و وزیر از دولت می نالد و آنچه از این مرغ نیم بسمل آموزش + پرورش باقی مانده است ، نیمه جانی است که خویش بر زمین و آسمان می کوبد تا جان زتن بر آید.
صادقانه بگوئیم که به چانه زنی مرسوم و معروف در بودجه های هر سال نیامده ایم و لیکن حضرتعالی باشید قاضی القضات .
چگونه است که همه بر آینده نکو سیرت این فرزند خلف (آموزش و پرورش) رأی می ریزند و چون کار به محاسبه بودجه می رسد گستره نگاه از افق ، به جلو پا تنزل می کند و چرتکه ها بدر می آید و حق این فرزند، ناحق می شود؟
لطفا نگاهی به سند چشم انداز 1404 کشور بیاندازید .
از ما بهتر می دانید که در باب توسعه آموزش ، از 25 کشور که در جوار رحمت ایران همیشه منتفع بوده و هستند ، به صراحت نام برده شده و مقرر گردیده است که در بین این 25کشورمنطقه؛ ایران در سال 1404 رتبه اول توسعه آموزشی را داشته باشد .
بر اساس همان تکلیف مشخص شده در سند چشم انداز ؛ اکنون (یعنی سال 1393) باید حداقل مقام دوم رتبه آموزشی را در بین این 25 کشور دارا باشیم .
اما چرا امروزه به جای مقام 2 کشورهای بحرین و گرجستان و عربستان و قرقیزستان و ارمنستان و ازبکستان و ترکمنستان و ترکیه و قزاقستان و ...در ردیف های اول جدول قرار دارند و مقام 19 نصیب ما شده است ؟
ما که فکر می کنیم اگر افغانستان ، عراق ، سوریه ، فلسطین و لبنان در سال های گذشته دچار جنگ های سخت داخلی و خارجی نبودند آنان نیز رتبه بهتر از ایران داشتند و این ما بودیم که باید در ردیف انتهائی جدول قرار می گرفتیم .
و شما چه ؟ شما فکر می کنید با همین روند آیا 10 سال دیگر، که سال 1404 خواهد بود ما به رتبه اول دست خواهیم یافت ؟ به زعم ما محقق می شد ، اگر حداقل قوانین مصوب اجرا می گردید و خواسته و نا خواسته گردوخاک تلاش دیگر برادران این فرزند را به بوته فراموشی نمی سپرد .
و اگرهای دیگری که خلاصه می کنیم و ذیلا به عرض مبارک می رسانیم .
1-آقای روحانی ! باور کنید ضرب المثل های معروف در عرف عموم ریشه هائی بس عمیق دارد و "چراغی که به خانه رواست ، به مسجد حرام است " و مسلما کمک های خارجی بسیار خوب است منوط به اینکه بهره ای دو چندان در صحنه بین المللی بستانید که متاسفانه تجربه سالیان دور این کمک ها نتیجه ای خلاف این امر را ثابت کرده است .
2-اگر وزیر آموزش و پرورش به جای قبول بی قید و شرط مسئولیت این وزارتخانه عریض و طویل، مانند وزیر محترم بهداشت – که خداوند پدرش بیامرزاد – هزار و یک شرط و شروط برای پذیرش وزارت می گذاشت تا کار به جائی نرسد که جمعی از فرهنگیان به جای طرح درد دل و مشکلات با وزیر خود به وزیر بهداشت کتیبه بنویسند !
جناب رئیس جمهور !
باور کنید حضرت عالی با پیشنهاد آقای فانی برای تصدی این وزارتخانه هم چهره ای علمی و تئوری پرداز در امور آموزش و پرورش را از جامعه فرهنگی دریغ فرمودید و هم با نصب ایشان به مدیریت این وزارتخانه ظلمی مضاعف را فراهم کردید.
3- اگر به اسناد تعهدات آموزشی ایران در کنفرانس توسعه آموزش جامتین تایلند (1990) ، اعلامیه یونسکو (2000) ، اجلاس فرصت های آموزشی یونسکو در داکار (2010) ، سند حمایت از معلمان و شاخص کارائی یونسکو (2002) و هزارو یک سند دیگر که برخی توسط شخص آقای خاتمی امضاء شده بود توجه می گردید .
جناب روحانی ! باور کنید
الف) حذف 100درصدی بودجه تحقق اهداف آموزش که با اصرار آقای خاتمی در سال 82 در جدول بودجه آموزش و پرورش گنجانده شده بود و عدم احیاء آن در بودجه 94
ب) حذف 100درصدی بودجه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در بودجه 94 آموزش و پرورش
پ) حذف 100درصدی هزینه های مربوط به بازنشستگان در بودجه 94 آموزش و پرورش
ت) حذف 100درصدی دیون و طلبکاری معلمان و بازخرید کارکنان دربودجه 94 آموزش و پرورش
ث) حذف 100درصدی بودجه راهبری نوسازس مدارس در بودجه سال 94 آموزش و پرورش
ج) حذف 100درصدی بودجه تغذیه مدارس در بودجه سال 94 آموزش و پرورش
چ) حذف 100درصدی بودجه سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در بودجه سال 94
ح) حذف 100درصدی بودجه خانواده های شاهد و ایثارگر در بودجه سال 94 آموزش و پرورش
خ) حذف 40 درصدی بودجه کارشناسی های آموزش در بودجه سال 94آموزش و پرورش
د) حذف 24 درصدی بودجه اندک حمایت از فرهنگیان در بودجه سال 94 آموزش و پرورش
ذ) کاهش مطالبات صندوق ذخیره فرهنگیان در بودجه سال 94 آموزش و پرورش
ر) کاهش 5/92 درصدی پاداش معوق مناطق محروم آموزش و پرورش در اعتبارات متفرقه
ز) کاهش تملک دارائی های، آموزش متوسطه نظری ، آموزش استثنائی و هنرستان های متوسطه نظری
و همچنین جایگزینی بودجه ردیف های فوق با موارد واهی و گاه غیر قابل توجیه و درک برای جامعه فرهنگیان مثل:
الف) اختصاص بودجه 30 میلیارد تومانی به یارانه مسکن فرهنگیان در بودجه 94 آموزش و پرورش!!به جز حق مسکن مدیران در وزارتخانه و ادارات کل و..آیا تا کنون ریالی به معلمین پرداخت شده است ؟ معلمان ما در بدترین مناطق روستائی گاه در مدارس بیتوته می کنند و این چه تعریفی است که به نام یارانه مسکن جامعه فرهنگیان در بودجه لحاظ می گردد؟
ب) اختصاص بودجه 60 میلیارد تومانی کمک به ایاب و ذهاب دانش آموزان مناطق روستائی! لطفا مسئولین و یا مدیرانی که از پرداخت چنین حقوقی به نام دانش آموزان مطلع هستند حداقل مثل بیلان های ناکرده ، به جامعه فرهنگیان اطلاع رسانی فرمایند که ابهامات این چنینی در بودجه ای که به نام ایشان بسته می شود مرتفع گردد!؟
پ) افزایش 110درصدی بودجه دانشگاه های فنی و حرقه ای که در سال 1391 به وزارت آموزش و عالی و اگذار شده !! و رنج تامین بودجه آن هنوز به عهده وزارت آموزش و پرورش است و متقابلا کاهش بودجه تجهیز هنرستان های متوسطه آموزش و پرورش!!
ت) افزایش بودجه نهضت سواد آموزی جهت پوشش تحصیلی 300 هزار نفر از اولیاء دانش آموزان که گاه این تحصیلات اندک هیچ کاربردی نداشته و صرفا در جهت افزایش معدل باسوادان ایران در مراکز بین المللی به کار می رود ؛ در حالی که در سال 93به گواهی آمار و اذعان مسئولین آموزش و پرورش بیش از 350 هزار نفر کودک و نوجوان به علل مختلف ازجمله کار از تحصیل محروم شده اند .
ث) افزایش بودجه سازمان مدارس غیر انتفاعی و غیر دولتی !!
ج) افزایش 60 درصدی بودجه دانشگاه شهید رجائی و فرهنگیان و رفاه دانشجویی
و دیگر موارد ناآمده چیزی جز پایدار بودن نارسائی های عمده در وزارتخانه نیست .
2-اگر بودجه آموزش + پرورش به جای رقم 5 / 2 درصد از بودجه کل کشور ؛ مثل برخی از نهادها که قریب به 40/درصد از کل بودجه را به خود اختصاص داده اند و یا مثل افزایش قریب به 2 برابری وزارت بهداشت و یا وزارت نیرو ، بودجه این وزارتخانه مهم نیز افزایش می یافت.
جناب رئیس الوزرا!
باور کنید که حرمت فرهنگیان و آموزش و پرورش کشور ما ازحرف های رایج و متداول و دهان شیرین کن فراتر نرفته و زمانی باور پذیر خواهد شد که اشعار و اعمال یکی شود. آیا می دانید و حتما می دانید که :
الف) ایران باجمعیت 77 میلیون نفری 23 هزار میلیارد تومان بودجه آموزش و پرورش دارد و ترکیه با جمعیت 75 میلیون نفری معادل 110 هزار میلیارد تومان بودجه آموزش و پرورش ؛ ایتالیا با جمعیت 61 میلیون نفری معادل 250 هزار میلیارد تومان بودجه آموزش و پرورش ، فرانسه با جمعیت 60 میلیون نفری معادل 360 هزار میلیارد تومان بودجه آموزش و پرورش ، دانمارک با جمعیت 5/5 میلیون نفری معادل 55 هزار میلیارد تومان بودجه آموزش وپرورش ، نروژ با جمعیت 5 / 4 میلیون نفری معادل 65 هزار میلیارد تومان بودجه آموزش و پرورش دارند.
ب) حقوق معلمین در ایران به طور متوسط در هر ماه 5 / 1 میلیون تومان است و در ترکیه ، کره جنوبی ، عربستان ، لبنان ، مالزی، اردن در هرماه معادل 8 تا 13 میلیون تومان ، فنلاند ، انگلستان، دانمارک ، فرانسه و امریکا در هر ماه معادل 15 تا 28 میلیون تومان است
پ) سرانه و هزینه دولت برای هر دانش آموز در ایران سالانه 1میلیون و 300 هزار تومان است که رسما" 700 هزار تومان بیشتر هزینه نمی شود و در کشور های اتحادیه اروپا که تعدادی از آنان در بالا آمد معادل 35 تا 57 میلیون تومان به ازاء هر دانش آموز در سال متغییر می باشد.
ت) در تمام کشورهای فوق بودجه آموزش و پرورش بیش از درآمد سرانه به ازاء هر نفر و حقوق معلمین در کشورهای مذکور بیش ازدر آمد سرانه کشور به ازاء هر نفر و در برخی موارد مساوی و در معدودی از آنها ( معادل 15 درصد) کمتر از درآمد سرانه هر فرد است در صورتی که در ایران حقوق یک معلم معادل نصف درآمد سرانه به ازاء هر فرد می باشد .
ث) بر اساس اصل 19 و بند 9 اصل سوم قانون اساسی مبنی بر رفع تبعیض ناروا متأسفانه هر ساله بر تفاوت حقوق معلمین با کارمندان دیگر وزارتخانه ها و حتی کارمندان ستادی آموزش و پرورش و کارمندان قوای مقننه و قضائیه که گاه معادل 2 الی 8 برابر حقوق معلمین را دریافت می کنند تأکید شده و علی رغم توصیه های کمیسیون اصل نود و تذکرات آنان و اطلاع مدیران ارشد دولت هیچ گونه اقدامی صورت نگرفته است .
4-اگر سهم 1 درصدی !! بخش آموزش + پرورش از کل بودجه این وزارتخانه بیشتر می شد ، چرا که به اذعان مسئولین و نمایندگان قریب به 99/درصد بودجه آموزش و پرورش صرف حقوق پرسنل می گردد و وزیر و مدیران این وزارتخانه عملا فقط پرداخت کننده حقوق هستند و لا غیر.
جناب آقای روحانی !
باور کنید با این سهم اندک 1 درصدی و نزدیک به 13 میلیون دانش آموز نه تنها فصل سوم و اصل سی ام قانون اساسی محقق نمی شود ، بلکه در سال 1404 که هیچ ؛ در سال 20404 هم توسعه آموزشی محقق نخواهد شد .
5-اگر از 10 سال پیش به کسر بودجه 27 درصدی وزارت آموزش و پرورش توجه می شد ، امروز این وزارتخانه به روایت کمیسیون برنامه و بودجه با کسر بودجه 270 درصدی مواجه نبود .
آقای رئیس جمهور !
باور کنید که برای تحقق اهداف آموزشی بودجه آموزش و پرورش طبق نظر کارشناسان باید به 5 برابر افزایش یابد و فرهنگیان به امید این افزایش دل به شما بسته اند ، تا بلکه روزی روزگاری فردی چون شما از در درآید و ما را از یأس ناخواسته بدر کند.
6-اگر این واقعیت را می گفتند که بودجه آموزش و پرورش با همان ضریب 20 یا 25درصدی! نه تنها افزایش نیافته بلکه با کاهش نسبت به سال گذشته نیز مواجه می باشد !، بهتر بود تا این که تلاش ناکرده خود را در نهایت بی انصافی به رخ جامعه فرهنگی کشور بکشند . گویا حضرات ابهام معاونت راهبردی در بودجه پایه را که در نتیجه انتقال کسری ها ی هر سال به سال بعد این وزارتخانه است را از یاد برده اند .
جناب رئیس الوزرا !
باور کنید قصد مان علامت سوال در مقابل دستاوردهای دولت شما نیست ؛نعمت حضور شما در این وانفسا غنیمتی است که معلوم نبود به این زودی ها میسر شود ولی انتظار تحویل کذب در افزایش بودجه وزارت آموزش و پرورش بازی با شأن و پایگاه یک جایگاه وسیع فرهنگی است . شما از ما بهتر می دانید که اگر کسر بودجه 5 هزار میلیارد تومانی سال گذشته که سرریز بودجه امسال شده است را در نظر بگیریم با فرض ثبات قیمت هر بشکه نفت 72 دلار باز هم بودجه این وزارتخانه با کاهش مواجه است و نه افزایش .
« انجمن اسلامی معلمان خراسان رضوی به عنوان نماینده قشر وسیعی از فرهنگیان این جامعه چند سوال بی جواب و مسلم را طرح می نماید که امید است حداقل حضرتعالی به عنوان فردی که انبوه رای اکثریتی را بر دوش می کشید در بودجه سال آینده لحاظ فرمائید »
الف) چرا با گذشت دو سال از دوره ریاست این دولت ، برنامه چشم انداز، نقشه جامع ، برنامه پنجم توسعه و توصیه های مکرر رهبری مبنی بر توجه به اسناد بالادستی در تحول آموزش و پرورش ندیده گرفته می شود و در عین توصیه موکد کارشناسان خبره همایش توسعه عدالت آموزشی که آقای نجفی و برخی مسئولین و وزرای آقای خاتمی و اساتید اعظم دانشگاه های کشور و اقتصاد دانان آموزش و پرورش و همچنین آقای فانی در آن سخنرانی داشته اند کوچکترین حساسیت و توجهی نسبت به این توصیه ها که باید در بودجه 94 لحاظ می شد صورت نگرفته است آیا این بی اعتنائی ها به موسسات مردم نهاد مشارکت آنان را در پی دارد؟
ب) چرا وزیر محترم آموزش و پرورش که خود یکی از طراحان تحول بنیادین آموزش و پرورش بوده اند با گذشت 2 سال از عمر این دولت همجنان بر اصل استقرار و حفظ موجودیت سازمانی بودجه تاکید داشته و از تغییر7 ردیف مرسوم در بودجه وزارت آموزش و پرورش که از سال 86 هم چنان باقی است کپی برداری کرده و از تغییر آن هراس داشته و نسبت به تطبیق بودجه با نظر کارشناسی های معاونت راهبردی و برنامه ریزی ریاست جمهوری اقدام ننموده اند تا توجه لازم برای افزایش بودجه فراهم آید و بودجه ریزی از شکل سنتی خارج شود ؟
پ) چرا و در حالی که مطالعات لازم برای تحول آموزش و پرورش را در اختیار داریم توسط مدیران ارشد وزارتخانه به نگاه تدریجی در حرکت احاله داده می شویم آیا 35 سال حرکت تدریجی کافی نبوده است تا دوستان به نتیجه برسند و افکار عمومی آماده شود و زیرساخت ها فراهم گردد؟
ت) چرا وزارت خانه های مختلف علاوه بر بودجه در هیأت دولت به چانه زنی پرداخته و ردیف های مشخصی از درآمد شرکت های دولتی کسب می نمایند و وقتی نوبت به این وزارتخانه می رسد آسمان به هم می ریزد و به دادن قول های واهی از محل در آمد ناخالص ملی و مالیات آستان قدس و ارتش و ...اکتفا می شود . چند بار درآمد ناخالص تراز مثبت داشته است ؟ دولت چقدر راه کار برای اخذ مالیات از بازاریان جزء داشته که امروز به کارتلها و تراست های اقتصادی پرنفوذ جهت اخذ مالیات روی آورده ؟ آیا جز اخذ مالیات از کارمندان که نانشان را در دست دارد تمهید درستی اندیشیده است؟
جناب آقای روحانی !
هرسال نگاهی دریغ الود به سال گذشته می اندازیم و آن هم به امید تغییر و تحول اساسی . امسال وزارت بهداشت متحول شد و امیدواریم سال آینده با همت والای حضرتعالی و وزیر محترم وقت آموزش و پرورش این مهم میسر شود.
- بدرود -
جواد لعل محمدی
گروه گزارش سخن معلم /
در بخش پیشین ( این جا ) با جناب آقای دکتر اسدالله مرادی ، عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان پیرامون " استیضاح وزیر آموزش و پرورش " به گفت و گو پرداختیم .
ادامه ی این گفت و گو را در ادامه می خوانید .
بدین وسیله از همه صاحب نظران و فرهنگیان گرامی دعوت می شود تا در این مباحث مشارکت فعال داشته باشند .
باز هم وزیر سابق آموزش و پرورش در برنامه تلویزیونی می گفت که همه گفتند سند تحول را اجرا نکن اما من اجراء کردم !
چرا این همه کارشناس مسائل آموزش و پرورش مقاومت می کردند و می گفتند اجرا نشود اما اجراء شد ؟!
بنده معتقدم اجرای سند تحول به آن صورت خسارت هایی به بار آورد که تا ده ها سال برای نسلی که این برنامه برای آن ها اقدام شد ، خسارت هایش همچنان هست و خواهد بود .
5-خوب است نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی محتوای این سندی که تولید شده است را بررسی کنند . ببینند که اجزاء و ارکان این سند هماهنگی و یا هارمونی دارد ؟
فرضا اگر ما بهترین آموزش و پرورش جهان را داشته باشیم ، آیا این سند اساسا قابلیت اجرا دارد ؟
من اعتقاد دارم که مسائل آموزش و پرورش از سنخ مسائل سیاسی و یا امنیتی نیست ، بلکه از سنخ فکری و فرهنگی است و تا اذهان دولت مردان و حاکمان و تک تک خانواده ها و معلمان و مربیان نسبت به منطق تعلیم و تربیت اصلاح نشود ، نمی توان در آموزش و پرورش امید به اصلاح داشت و امروزه اگر دولت ، خانواده و اندیشمندان و تئوری پردازان تعلیم و تربیت دست به دست هم دهند ، باز هم نمی توان مشکلات آموزش و پرورش را کاملا حل کرد .
مشکلات و مسائل آموزش و پرورش در عصر جدید و عصر جهانی شدن و تحولات شتابان ، مسائلی بسیار بغرنج و پیچیده است و با این نگاه ساده و ساده انگارانه نمی شود آن را حل کرد .
در این فضای آشوب ناک سیاسی ، تحلیل و داوری خیلی سخت است .
بنده به کار این وزیر و آموزش و پرورش اشکال دارم اما جنس و سنخ آن اساسا با آن چه که نمایندگان مجلس می گویند تفاوت دارد .
همواره نمایندگان مجلس در دولت های گذشته از وزیر آموزش و پرورش بیشتر مطالبات منطقه ای داشته اند ؛ برای این که معلمان در انتخابات یک گروه مرجع ، پرنفوذ و پر تاثیر هستند و حتی انتخابات را برگزار می کنند .
من معتقدم که نمایندگان خیلی به این مساله نظر دارند ؛ یعنی بیشترین فشاری را که می آورند نه برای منطق تعلیم و تربیت و نه برای تعلیم و تربیت اخلاقی و معنوی و نه برای حل کردن مسائل بنیادین آموزش و پرورش است بلکه خیلی از این ها معطوف به خواسته ها و مطالبات منطقه ای است که دارند یعنی فرضا می خواهند فلان فرد مسئول آموزش و پرورش شود که آن ها نظر دارند که مناسبات سیاسی و منطقه ای آن ها را در آن محل حل کند و برای انتخاب مجدد آن ها کمک کند .
این اشکالی است که تقریبا به همه مجالس گذشته وارد بوده است .
اولا در این دولت بودجه خیلی خوبی به وزارت بهداشت اختصاص یافته است ؛ ثانیا سنخ مسائل آموزش و پرورش با جاهای دیگر و حتی وزارت بهداشت فرق می کند .برای این که در وزارتخانه های دیگر وقتی پول پمپاژ کنید خیلی از مسائل آن به طور طبیعی حل می شود مثلا اگر بیمارستان بیشتر بسازید ، تجهیزات پزشکی بیاورید و... خیلی از مسائل حل می شود . اما مسائل آموزش و پرورش که از جنس تربیت است و ما با تحولات شتابانی که در این عصر داریم ،اگر امکانات آموزش و پرورش ما چند برابر وضعیت فعلی هم بشود ،مسائل آموزش و پرورش نه به صفر می رسند و نه می توان خروجی های آموزش و پرورش را کنترل کرد .در این جا نمی توان صدر درصد به هدفی که می خواهید برسید .
وقتی شما معلم فکور و امکانات خوب داشته باشید ، بچه ها هم فکورتر و اندیشمند تر می شوند و به طور طبیعی خروجی های آموزش و پرورش متنوع تر و متکثرتر و پیش بینی ناپذیرتر می شوند .
حقوق معلمان وکمبود فضاهای آموزشی مسائل دم دستی است که به چشم می آید .به نظر من ، نگاه حکومت و نوع نگاه خانواده پر آسیب تر است که ممکن است به چشم نیاید .
نقش وزیر به این معنا که یک وزیر شجاع ، لایق ، فکور باشد و بتواند جامعه علمی ، فرهنگی و فرهیخته ی ما را نمایندگی کند ،آن وزیر می تواند با دولت و مجلس و خانواده وارد گفت و گو بشود و چون موضوع را فکری و فرهنگی می بیند ؛ خیلی از مسائل حل خواهد شد اما نه این که به صفر برسد .
بنده برای وزیر خیلی نقش قائل هستم . اما اگر نگاه خانواده و حاکمیت هم جهت شود آن وقت هزینه ها در کنار هم قرار می گیرند و خیلی از مسائل حل خواهد شد .
چون موضوع تعلیم و تربیت انسان است و انسان به غایت موجود پیچیده ، کنش گر و عصیان گر است ؛ نمی توان مسائل آموزش و پرورش را به صفر رساند .
نباید نگاه ساده اندیشانه نسبت به مسائل آموزش و پرورش داشت .
از جهتی می تواند خوب باشد .باید کارشناسی شود .ممکن است مساله ای حل شود اما مساله ای دیگر تولید کند .چیزی که الان مساله است و از قضا بزرگ ترین اشکالی که خود نمایندگان به مجلس وارد می کنند این است که مجلس باید برای کشور سیاست گزاری کند و نه مشکلات منطقه ای . مسائل بنیادین تعلیم و تربیت اساسا برای دولت ، مجلس ، خانواده مساله نیست !
این خیلی تاسف بار و غم انگیز است و همیشه مسائل حاشیه ای مطرح می شود .
چنان چه که گفته شد ؛ این آموزش و پرورش ما با این همه کارشناس ، ستاد ، معلم و... در حاشیه این موسسات کنکور قرار گرفته است .
نباید از این مساله به راحتی گذشت . برای این که مسائل آموزش و پرورش حل شود اول باید سراغ مسائل بنیادین آن رفت .
سراغ مسائل بنیادین که آمدیم ، شجاع ترین ، لایق ترین و راهبردی ترین فرد باید وزیر آموزش و پرورش شود که حتی در برخی از جهات نقش او از رئیس جمهور مهم تر و پیچیده تر است .این جا دیگر نمی توان کد خدامنشانه آموزش و پرورش را مدیریت کرد .وزیر حتما باید ذهن راهبردی داشته باشد .
این افراد را باید پیدا کنیم و وارد آموزش و پرورش کنیم .من در این حد و اندازه فقط آقای دکتر نجفی را می شناسم .آموزش و پرورش باید روی چنین افرادی سرمایه گذاری کند .مدیران جوانی که ذهن راهبردی دارند .
الان وزیر آموزش و پرورش نماینده حکومت و دولت در آموزش و پرورش است و این خطاست . دولت نمی تواند به خانواده بگوید که من نسبت به فرزند شما خیرخواه تر و دلسوزتر هستم و خانواده این پیام را نمی گیرد .
تاکید می کنم اگر برنامه آموزش و پرورش با خانواده تطبیق داشت و هم سو بود، دیگر نیازی به این گونه موسسات نبود .خانواده شاید اعتراض خود را به این شکل اعلام می کند .
پولی که به این صورت صرف می شود اگر فقط بیست تا سی درصد آن وارد آموزش و پرورش شود خیلی از مشکلات آن حل خواهد شد .
معلمان با این جمعیت کثیری که دارند نه به این مسائل بنیادین توجه می کنند و نه در سرنوشت خودشان تاثیرگذارند !
تشکل ها و شماها باید به این مساله بپردازید که چطور می شود این مسائل بنیادین آموزش و پرورش را حل کنید و وزیر هم با شجاعت بگوید این سندی که شما تایید کرده اید قابل اجراء نیست .این سند پر تناقض است .
ما اگر به عنوان " معلم " این مطالبات را داشته باشیم آن موقع " مناسبات " عوض خواهد شد .
* از وقتی که در اختیار سخن معلم قرار دادید سپاسگزاریم .