رضا معصومی راد ، دکتری جامعهشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان
دکتر یوسف علی اباذری استاد گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران محبوبیتی خاص در بین دانشجویانش دارد. حتی دانشجویانی که با ایشان درس نداشته اند، اوصافی از وی شنیده اند و منشی در وی دیده اند که شوق دارند در درس و کلاس وی شرکت کنند. اگر بخواهم در این خصوص یک فکت ارائه کنم ، جمعیتی را می توانم شاهد بگیرم که در روز نکوداشت ایشان 19 اردیبهشت در تالار ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی حاضر شده بودند. همه صندلی ها پر بود، صندلی های دیگر آورده بودند، آنها هم پر بود، دانشجویان در کف سالن و کنار دیوار و روی پله ها هم نشسته بودند. و آن زمان که دکتر اباذری برای سخن گفتن روی سن رفت و زمانی که بر می گشت همه برخاسته بودند و برای او کف می زدند. این اغراق نیست ، دانشجویان دکتر اباذری را دوست دارند، برخی او را می ستایند.
اما سؤال این جاست که چرا او چنین دوست داشتنی است؟
به گمان من در دکتر اباذری یک ویژگی بسیار بارز است و آن وارستگی و آزادگی است. وی از قیود و تعهدات و مراتب و جیفه ظاهری دنیا خود را رها کرده است. و همین ویژگی او را به راستی به یک معلم نمونه و الگو تبدیل کرده است، که باید تندیس وی را در محوطه دانشکده برای سرمشق گیری رهپویان دانش و علم و کسوت معملی و دانش جویی نصب کرد و تقدیس نمود. دکتر اباذری انسانی قوی است که وسوسه های جاه طلبانه و مادی گرایانه حریف وی نیست و قادر شده در مسیر وارستگی، حقیقت جویی و حقیقت گویی باصلابت و ثابت قدم باشد.
برای وی پول و مقام و حقوق و گرانت و حق التحقیق و مقاله بنویس و کتاب بنویس و ارتقاء رتبه و درجه پیدا کن و ماشین فلان و خانه فلان داشته باش و با این مقام عالی رتبه سیاسی قرین باش و با آن یکی حشر و نشر داشته باش و ... ارزشی ندارد و همواره با کنایه و طعنه به آنها نگریسته است.
وی از دکان داری در عرصه علم و معلمی بیزار است و به همین علت مانند بسیاری نیست. بسیاری که دکانی پررونق دارند و کالاهای متعدد عرضه می کنند و همه پر زروق و برق. دکان آنها همه چیز می فروشد، همه نوع علمی، همه نوع دانشی ، همه نوع تکنیکی. هر چه بخواهی در دکان آنها یافت می شود. همه درس ها را آنها استادند. در همه زمینه ها دست کم کتابی، تحقیقی و یا مقاله ای دارند. هیچ وزارتخانه، سازمان، اداره یا شهرداری و بنگاهی نیست که به سراغ آنها بیاید و دست خالی برگردد. آنها برای همه حرفی و سخنی دارند که بزنند. در هر منبری هم می توانند سخن بگویند. آنها البته آگاهانه یا ناآگاهانه ممکن است در این همه مهارت و استادی ، توانگری و زبردستی، علم و حقیقت و دانش را هلاک کنند ، ولی اهمیتی ندارد ، چرا که دست کم جیب خود را پر می کنند. از این همه تحقیق و سخنرانی و تدریسی که آنها می کنند و کتاب ها و مقالاتی که می نویسند ، گزندی به هیچ جای جامعه نمی رسد و نیشتری به هیچ جا نمیخورد، در حالی که جامعه پر از مسئله و مشکل است و مشتری ها هم به ظاهر برای درمان آن دردها آمده اند، اما نه درد شناسایی و بیان میشود و نه درمان و علاج صورت می گیرد. یکی از مَثَل های رایج در این عرصه حکایت مُقَنَی است. مُقَنَی که زمانی دیگر سفارشی برای کندن قنات دریافت نکرده بود و گله و شکایت شاگردانش برخاسته بود که در اثر ادامه بیکاری، شکم زن و بچه را چگونه سیر کنیم . مُقَنَی آنها را به کندن قناتی مشغول داشت و آنها در ابتدا خوشحال و خدای را شاکر که از بیکاری به در آمده اند. هنگامی که مشغول کندن زمین شدند، دریافتند که از این زمین آب در نخواهد آمد و لذا زمزه و پچ پچشان بلند شد که استاد ما را به کاری عبث مشغول داشته است. استاد که این زمزمه را شنید به آنها گفت ، شما را چه کار که آب در می آید یا نه، برای شما پول که درمیآید. این مَثَل در محافلی که برای انجام تحقیقات متنوع و عریض و طویل در وزارتخانهها، سازمان ها ، شرکت ها و شهرداریها و ... برپا می شود ، همچون نقل و نبات بر زبان های همکاران و دست یارانی که وظیفه اصلی تهیه متون و داده ها بر عهده آنهاست ، جاری است.
اما دکتر اباذری از این اوصاف دور است و شاگردانش هم به معنای واقعی اگر خواهان الگو قرار دادن وی هستند و اگر وی و منش او را ستایش می کنند ، اگر چه می پذیریم بسیار سخت و دشوار است، اما باید در طریق دانش و معرفت مانند او باشند و خود را با معیار ایشان ارزیابی کنند.
ذکر یک خاطره از دکتر اباذری هم خالی از لطف نیست .
یک روز سر کلاس نظریه های جامعه شناسی، دکتر اباذری کتاب ترنر را به من داد تا به انتشارات ببرم و قسمتی از آن کتاب را تکثیر کنم. مسئول انتشارات کتاب را تکثیر کرد و در موقع تحویل چکی را که حق التدریس یک ترم استاد بود و از لای کتاب قطور پیدا کرده بود ، به من داد که آن را برای استاد ببرم. من زمانی که چک را برگرداندم ، دکتر اباذری تازه یادش آمد و خندید و گفت : «اووه بله ممنون.»
بله ما دکتر اباذری را دوست داریم ، و او را بزرگ و گرامی می داریم ، نه به این علت که در مقام داوری نشسته ایم که او را گذر کننده از یک مناسک شاخته ایم، بلکه در مقام رهپویانی که مشعل ایشان را درخشان تر یافته و جذب نور هدایت کننده آن شده اند، چنین می کنیم .
هر انسانی که به ملیت خود افتخار می کند باید از خود بپرسد که چرا به ملیتش افتخار می نماید؟ چه خاصیت فوق العاده ای در اهل جای مشخصی بودن وجود دارد که باید بدان افتخار نمود؟ از آنجایی که تولد و قدم در این دنیا نهادن یک رخداد غیرانتخابی است؛ اصولا"غرور ملی چه معنایی پیدا می کند؟
فرد بر اثر “تصادف تولد” در ایران زاده شده است و خود درانتخاب مکان تولد نقشی نداشته است،همین تصادف می توانست فرد را شهروند کوبا، سومالی، کره شمالی، سوئد و…نماید، پس وی برای چه باید به ایرانی بودن خود افتخار نموده و به خاطر ایرانی بودن، مغرور و متعصب باشد؟
اصولا"افتخار نمودن به چیزهایی که یک انسان با استفاده از توانایی ها و استعدادهای خود آن ها را کسب نکرده امری غیرمنطقی و تأسف بار است؛ مواردی که مایه افتخار یک انسان هستند اکتسابی بوده و افتخار به صورت ارثی به کسی نمی رسد. شاعر گران مایه نظامی گنجوی در این باب می گوید: “گیرم پدر تو بود فاضل / از فضل پدر تو را چه حاصل؟”.
آیا به راستی افتخار به ملیت، نژاد، رنگ پوست، زبان و… که آدمی در مرحله نخست آنان را به صورت اتفاقی و بر اساس “تصادف تولد” به دست آورده و در مرحله دوم، تمامی آن ها را با میلیون ها انسان دیگر شریک است؛ امری پوپولیستی(عوام فریب) و اندوه بار نیست؟
کوروش بزرگ انسان درست کاری بود، ایرانیان باید از تنها افتخار کردن به وی دست برداشته و از چگونگی برخوردهای دوستانه وی با دیگر انسان ها و احترام گذاشتنش به باورهای دیگران و...درس اخلاق بگیرند و عملا"اخلاق مدارباشند. نشستن و افتخار کردن به کوروش کبیر در حالی که کمترین اثری از پویایی در کشور دیده نمی شود و بی اخلاقی بیدادمی کند، دردی از ما دوا نخواهد کرد .
یک انسان باید به چه اندازه از استعداد، پویایی، هوش و توانایی تُهی باشد که خود قادر به رسیدن به پیروزی هایی که بتوان بدان ها افتخار کرد نباشد و عاجزانه به مُشتی داستان و روایت چند هزار ساله، برای افتخار و سر بلند کردن در جامعه جهانی و مغرور بودن، چنگ بیاندازد؟ اصولا"رخدادهای تاریخی که چند صد سال و یا چند هزار سال پیش به وقوع پیوسته اند و سبب پیروزی ملتی و یا شکست ملت دیگری در آن زمان شده اند، نمی توانند مایه افتخار و یا شرمندگی انسان ها در حال حاضر باشند.
شکست یا پیروزی شما در گذشته باعث شکست یا پیروزی شما در آینده نمی شود!
آرتور شوپنهاور نویسنده مشهوردر باب غرور ملی می گوید: ” مبتذل ترین نوع غرور، غرور ملی است زیرا کسی که به ملیت خود افتخار میکند در خود عملکرد با ارزشی برای افتخار ندارد وگرنه به چیزی متوسل نمیشد که با هزاران هزار نفر در آن مشترک است. برعکس، کسی که امتیازات فردی مهمی در شخصیت و عملکرد خود داشته باشد، کمبودها و خطاهای ملت خود را واضح تر از دیگران میبیند، زیرا مدام با اینها برخورد میکند. اما هر نادان فرومایه که هیچ افتخاری در جهان ندارد، به مثابه آخرین دستاویز به ملتی متوسل میشود که خود جزیی از آن است. چنین کسی آماده و خوشحال است که از هر خطا و حماقتی که ملتش دارد، با چنگ و دندان دفاع کند.”
مردم جهان باید بدین باور برسند که انسان ها همه با هم برابر و مساویند و همگی شان شایسته برخورداری از حقوق انسانی می باشند، زبان، رنگ، نژاد، ملیت و… ملاک برتری مردمی نسبت به مردم دیگر نیستند بلکه ملتی از ملت های دیگر برتر و بهتر است که در زمینه های علمی، اقتصادی، ورزشی، هنری، سیاسی و… با تکیه بر داشته ها و توانایی های خود و با کوشش شبانه روزی مردمانش پیشرفت کرده و گوی سبقت را از باقی کشورها ربوده باشد.
دانش فرگشت ثابت می نماید که در حدود صد هزار سال پیش، تمامی انسان ها در آفریقا زندگی می کردند و از آنجا پراکنده گشته و در جاهای مختلف کره زمین، سکنی گزیدند؛ با تکیه بر دانش فرگشت، انسان ها همه از نژادی یکسان و مشترک هستند، حال به راستی مایه خجالت نیست که گروهی از مردم گمان کنند که به خاطر نژادشان از باقی مردمان بهترند؟ آیا نژاد پرستی و غرور ملی و افتخار به آنچه گذشتگان در طی هزاره ها انجام داده اند، نشانه بلاهت و عقب افتادگی فکری یک جامعه نیست؟
آدولف هیتلر با داشتن باورهای نژاد پرستانه، میلیون ها نفر انسان بی گناه را به قتل رساند، نژاد پرستی و اینکه کسی گمان کند به دلیل نژادش و یا رنگ پوستش یا ملیتش از شخص دیگری بهتر و والاتر است، بی خردی محض است.
برخی می پرسند که آیا یاد کردن و سخن گفتن از بزرگانی چون فردوسی، امیرکبیر،سعدی و حافظ و کوروش بزرگ و… نیز اشتباه است؟ پاسخ آنان این چنین است که: “یاد کردن از بزرگان تاریخی ملتی و درس گرفتن از اندرزهای آنان، نه تنها اشکال ندارد بلکه موجب پیشرفت و شکوفایی فکری ملت می گردد. مشکل آنجایی آغاز می شود که آن یاد کردن ها، تبدیل به پرستیدن می شوند و ما بُت می سازیم و چون خودمان قادر نیستیم کاری درخور افتخار امروزی انجام دهیم، دست از تلاش و کوشش برداشته و شبانه روز فقط به گذشته اجدادمان افتخار می کنیم و این تراژدی، زمینه های عقب ماندگی یک جامعه و عدم پیشرفتش را فراهم می آورد.
اگر ما ازکورش و فردوسی درس می گرفتیم درجامعه این قدر دروغ، ریا و تصادفات رانندگی نداشتیم، بهتر است از خود سوال کنیم امروز جهانیان در مورد ایرانیان چه فکر می کنند؟ ارزش پول ملی و پاسپورت ایرانی درجهان چقدراست؟
پس به هوش باشیم،ضمن شناخت تاریخ و درس گرفتن از آن،برای امروز و فردای خود افتخارات جدید بیآفرینیم.
ملی گرایی و گذشته نگری در عصرجهانی شدن کارآیی ندارند،باید کل جهان امروزی را شناخت و افتخارات جهانی امروزی آفرید،همان افتخار جهانی که اصغر فرهادی با ساخت فیلم جدایی و پروفسور مریم جهانی باکشف فرمول ریاضی آفریدند.
افتخاری که استیوجابز با تولیدات Appleنصیب کشورش کرد،افتخارات بنیانگذار فیس بوک که انقلاب جهانی در ارتباطات ایجاد نمود...
جبار کوچکی نژاد روز جمعه در گفت و گو با خبرنگار حوزه آموزش ایرنا افزود: مشکل پرداخت حقوق حق التدریسی ها، پرداخت نکردن سرانه واحدهای آموزشی، حمل و نقل دانش آموزان استثنایی و مدارس روستایی را بخش دیگری از مشکلاتی عنوان کرد که موجب شده نمایندگان مجلس شورای اسلامی بار دیگر طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش را مطرح کنند.
وی اظهار کرد: طرح استیضاح علی اصغر فانی به امضای حدود 50 نماینده مجلس رسیده و با هیات رییسه نیز در این خصوص وارد مذاکره شده اند.
این نماینده مجلس، اضافه کرد: هنوز استیضاح وزیر توسط هیات رییسه اعلام وصول نشده و عرف این است که ابتدا مذاکراتی صورت گیرد تا نمایندگان قانع شده و از استیضاح انصراف دهند و یا اینکه وزیر تعهداتی داده و در جهت برخی اصلاحات تلاش کند.
نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه وزارت آموزش و پرورش در وضعیت بسیار سختی قرار گرفته است، گفت: کوتاهی در امور و تشدید مشکلات این وزارتخانه به دولت، مجلس و وزیر باز می گردد.
وی یادآور شد: مسائل مختلف باعث شده فرهنگیان به شدت نگران آینده شغلی باشند و نقطه مقابل آن است که آنها حداقل حقوق را دریافت می کنند.
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی درعین حال تصریح کرد: در مجلس نیز مشکلی داریم که کمک های خوبی برای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در نظر گرفته شده این در حالی است که حتی با بسیاری از پیشنهادهای ما برای بهبود وضعیت فرهنگیان و معلمان مخالفت می شود.
کوچکی نژاد توضیح داد: از جمله این موارد طرح رتبه بندی فرهنگیان بود که طرح دو فوریتی آن سال گذشته در مجلس شورای اسلامی مطرح و با مخالفت نمایندگان مواجه شد.
وی با اشاره به اینکه وزارت آموزش و پرورش اکنون در وضعیت خوبی قرار ندارد و باید چاره ای اندیشید، گفت: صرف نظر از اینکه دولت و مجلس باید توجه ویژه ای به رفع مشکلات این وزارتخانه داشته باشند، وزیر هم باید مسایل را مطرح کرده و حرف های خود را بزند.
این نماینده مجلس اضافه کرد: نمایندگان موافق استیضاح وزیر آموزش و پرورش معتقدند که وزیر به وظایف خود عمل نمی کند؛ به همین دلیل دست به استیضاح زده اند.
طرح استیضاح علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش پیشتر نیز مطرح شده بود و نمایندگان با جمع آوری امضا خواستار استیضاح بودند که این طرح مسکوت باقی ماند.
در دو سه هفته ی اخیر مطالبی درباره ی مشکلات گذشته مدیران رانتی یکی از مناطق آموزش و پرورش شهر تهران در سایت سخن معلم منتشر شده که باعث واکنش نسنجیده ی این مدیران رانتی و حمله به سایت سخن معلم شده است!
یکی از این واکنش های نسنجیده ، دادن رای منفی هدایت شده به عملکرد سایت سخن معلم در بخش نظر سنجی است. این امر باعث شده که گزینه های نظر سنجی در طی دوسه هفته ی اخیر کاملا جابه جا شوند. تا ماه گذشته این گزینه ها به این صورت بود که بالاترین درصد از بازدیدکنندگان عملکرد این سایت را " عالی " ارزیابی کرده بودند . تعداد آرا نظر سنجی تا ماه گذشته چیزی نزدیک به هزار و پانصد رای ثبت شده بود که در دو سه هفته اخیر از مرز 3000 نفر گذشته است !
بعد از افشا گری یکی از معلمان منطقه مورد نظر در مورد چند نفر از مدیران و سو استفاده های آنها در دوره ی وزیر قبلی، روند رای در نظر سنجی سایت سخن معلم کاملا برعکس شده است. حتی در چند روز گذشته گزینه ضعیف نظر سنجی افزایش بسیار زیاد و سوال بر انگیزی داشته است که نشان از حمله ی هدایت شده توسط همان گروهی را دارد که منافع چند ساله شان به خطر افتاده است.
البته طبیعی است که همه ی بازدید کنندگان از یک سایت از عملکرد آن راضی نباشند و بخشی هم عملکرد را ضعیف ارزیابی نمایند ، اما در این مورد خاص (سایت سخن معلم) نشان از یک برنامه ی هدایت شده بعد از انتشار اخبار تخلف در منطقه فوق دارد ؛ چرا که افزایش آرای ضعیف همزمان با این اخبار است و روند آرای نظر سنجی کاملا برعکس گشته است.
البته روشن است همیشه کسانی که برای منافعشان خطری پیش می آید برای مقابله به هر حربه ای متوسل شوند. این بار مدیران رانتی از محل رانت های قبلی ظاهرا گروهی را اجیر کرده اند تا وارد سایت سخن معلم شوند و به عملکرد این سایت نمره ی منفی دهند اما " مدیران رانتی " بدانند این روش مشکل شان را حل نخواهد کرد ...
شهروند| هنوز معلوم نیست، ولی محتمل است؛ استیضاح. اینبار نوبت علیاصغر فانی، وزیر آموزشوپرورش است. حالا و بعد از استیضاح وزیر علوم در مرداد گذشته، دوباره ٦٠ نماینده مجلس از استیضاح وزیر علوم دم میزنند. ماجرا از هفته پیش شروع شد. وقتی موسوینژاد، نماینده دشتستان درخواست تعدادی از نمایندگان برای استیضاح وزیر آموزشوپرورش را اعلام کرد. بعد از آن بود که علی لاریجانی، رئیس مجلس به امضاکنندگان طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش توصیه کرد که پیش از اعلام وصول این استیضاح در جلسه علنی مجلس، در جلسهای با علی اصغر فانی، نگرانیهای خود را با او در میان بگذارند. حالا و بعد از گذشت پنج روز از این توصیه، این جلسه هنوز برگزار نشده و نمایندگان امضاکننده طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش هنوز بر سر حرفشانند. آنها حالا ١٧ محور را بهعنوان دلایل شان برای استیضاح فانی اعلام کرده اند؛ محورهایی مانند انتصاب مدیران سیاسی و ناکارآمد در آموزش و پرورش، اجرا نکردن قانون استخدام مربیان پیش دبستانی و مربیان نهضت سوادآموزی، برگشت به کار نیروهای بازنشسته، توجه نکردن به بیمههای درمان و تکمیلی فرهنگیان، توجه نکردن به حوزه تربیتی دانشآموزان، سوء مدیریت در حوزههای مختلف آموزش و پرورش و محقق نشدن مطالبات فرهنگیان.
آنطور که به نظر میرسد این ٦٠ نفر بر استیضاح وزیر آموزش و پرورش اصرار دارند و چندان علاقهای هم به برگزاری جلسه با فانی ندارند چرا که به گفته خودشان «از برگزاری جلسه با او و شنیدن پاسخهایش، قانع نشدهاند.» اما با وجود این اصرار، آن طور که اعضای هیأترئیسه مجلس مانند حسین سبحانینیا میگویند، هنوز نامهای مبنی بر طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش به هیأترئیسه نرسیده اما «این طرح از سوی بعضی نمایندگان در مجلس کلید خورده است.»
امضاکنندگان طرح استیضاح وزیر آموزشوپرورش اما هنوز بر سر حرفشانند. جبار کوچکینژاد، عضو کمیسیون آموزش مجلس دراینباره میگوید: «آموزش و پرورش چهارهزار میلیارد تومان به فرهنگیان بدهی دارد و این مورد اصرار نمایندگان مجلس مبنی بر استیضاح وزیر را به همراه داشته است.» او مشکل پرداخت حقوق حقالتدریسیها، پرداخت نکردن سرانه واحدهای آموزشی، حملونقل دانشآموزان استثنایی و مدارس روستایی را بخش دیگری از مشکلاتی میداند که باعث شده نمایندگان مجلس شورای اسلامی بار دیگر طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش را مطرح کنند.
به گفته او امضاکنندگان طرح استیضاح وزیر علوم با هیأترئیسه دراینباره وارد مذاکره شدهاند: «هنوز استیضاح وزیر توسط هیأترئیسه اعلام وصول نشده و عرف این است که ابتدا مذاکراتی صورت گیرد تا نمایندگان قانع شده و از استیضاح انصراف دهند یا اینکه وزیر تعهداتی داده و در جهت بعضی اصلاحات تلاش کند.» او ادامه میدهد: «از جمله این موارد طرح رتبهبندی فرهنگیان بود که طرح دو فوریتی آن سال گذشته در مجلس مطرح و با مخالفت نمایندگان مواجه شد. صرف نظر از اینکه دولت و مجلس باید توجه ویژهای به رفع مشکلات این وزارتخانه داشته باشند، وزیر هم باید مسائل را مطرح کرده و حرفهای خود را بزند. نمایندگان موافق استیضاح وزیر آموزش و پرورش معتقدند که وزیر به وظایف خود عمل نمیکند؛ به همین دلیل دست به استیضاح زدهاند.»
این اولینبار نیست که وزیر آموزش و پرورش تا لبه استیضاح میرود و برمی گردد. نخستین بار فروردین امسال بود که فانی برای پاسخگویی به پرسش درباره علت سیاسی بودن انتصابات مدیران آموزش و پرورش و به کارگیری افرادی که در سنین بازنشستگی قرار دارند که مهرداد بذرپاش، نماینده تهران طرح کرده بود به مجلس رفت و با ٧١ رأی موافق، ١١٥ رأی مخالف و ١١ رأی ممتنع از ٢٠٢نماینده، چهارمین کارت زرد دولت یازدهم را دریافت کرد. بعد از آن بود که نمایندگان مجلس اعلام کردند که ٩٢ امضا برای استیضاح او جمع کردهاند؛ هرچند این طرح هیچوقت به نتیجه نرسید و نمایندگان بیشتر مشغول استیضاح وزیر علوم شدند تا وزیر آموزش و پرورش. بعد از آن و در مرداد گذشته بود که مهدی موسوینژاد، نماینده مردم دشتستان در مجلس دوباره از ۳۰ امضا برای استیضاح وزیر آموزشوپرورش خبر داد و گفت این طرح بهزودی تقدیم هیأترئیسه میشود. در آن زمان مباحث پرورشی و اجرا نکردن طرح تحول آموزشی از دلایل استیضاح وزیر اعلام شده بود که آن هم البته به نتیجه نرسید.
حالا این برای سومینبار است که وزیر آموزشوپرورش در صورت اعلام وصول نامه استیضاحش در مجلس باید خود را برای پاسخگویی آماده کند. این موضوع اما مخالفانی را هم در مجلس بهویژه در کمیسیون آموزش مجلس دارد. عطاالله سلطانيصبور، رئیس کمیته آموزش و پرورش یکی از مخالفان استیضاح وزیر آموزش و پرورش است. او دراینباره گفته است: «آقای فانی از جنس آموزش و پرورش است و بیش از هرکس دیگری آن را میشناسد و به نظرمن استیضاح مشکل را حل نمیکند چون برخی از مواردی که استیضاح کنندهها اعلام میکنند مربوط به تغییر نظام آموزشی است و ربطی به ایشان ندارد و بخشی هم بودجه نیاز دارد که در این زمینه هم دولت باید اقدامی انجام بدهد.»
در اویل تابستان امسال بود که مهندس بذرپاش طی نطق مفصلی وزیر آموزش و پرورش را به باد انتقاد گرفت و عملکرد او را سوال برانگیز خواند . بذر پاش که بیرق خود را در پایگاه اصول گرایان علم کرده است ، در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد به او مشورت می داد که محصول عمل شان عیان و هیچ حاجتی بر بیان مکرر آن نیست . وی که مترصد هر فرصتی است تا بتواند نسبت به توجیه اعمال دولت مغفور گذشته بر آید ؛ چون جواب قانع کننده ای برای رفتار خود ندارند، بنا را بر انتقاد گذاشته اند تا انتقاد نشوند .
بذرپاش در همان نطق خود در مجلس که زمینه ای برای استیضاح فانی بود ، به نمایندگی تعدادی از مجلسیان که افسارسخن خود را به این سخن پرداز متبحر داده بودند نوک پیکان را به سمت انتصابات در این وزاتخانه برد و با اشاره کلی به دیگر معضلات که نشان از کم اطلاعی او داشت زمینه استیضاح را فراهم تر کرد. این قضیه مسکوت ماند و در اوایل مهرماه به علت شروع فصل مدارس جائی برای طرح مجدد آن نبود ؛ اما در همین دو سه روز پیش خبر رسید که 60 امضا برای استیضاح وزرای آموزش و پرورش ، کشور ، ارشاد و یکی دو وزارتخانه دیگر کلید خورده است .
انجمن اسلامی معلمان خراسان به عنوان مرجعی که دفاع از حقوق همه جانبه فرهنگیان جامعه را مطمح نظر خود قرار داده است ، نه قصد انتقاد از آقای فانی را دارد - که اگر لازم باشد در جایش بیان خواهد کرد - و نه قصد دفاع . اما وقتی از جایگاه ثالث به این بازی مجلس نگاه می کند ، انتظار دارد نمایندگان محترم قبل از هز چیز عملکرد این روزهای قوه مقننه را که اصلا به قانون گذاری شباهتی نداشته و بیشتر شائبه دغدغه کارکردهای تبلیغاتی برای دوره بعد را در ذهن تقویت می کند ، به بوته نقد بسپارند .
واقعا سوالی که برای من وجود دارد این است که استیضاح مجلسیان چگونه باید صورت بگیرد . اگر نمایندگان مجلس تحت تاثیر شرایط و برای حفظ موقعیت خود و یا خاطر خواهی خبط کنند و وظیفه را به فراموشی بسپارند چه باید کرد؟ چگونه می شود که عده ای تحت عنوان هیأت رئیسه تصمیم می گیرند فردی مثل نجفی - که خود نیز به مدیریت او اذعان دارند - وزیر نشود و او فقط با فاصله یک رأی وزیر نمی شود . و در جای دیگر طرح استیضاح مطرح می شود ، جامعه تحت فشار روانی قرار می گیرد و نهایتا آقای ثروتی نماینده بجنورد می گوید که هیأت رئیسه نمی خواهد که استیضاح صورت بگیرد .
این رفتارها در کجای قوه تقنینی کشور جا دارد؟ چطور چند نفر تحت تأثیر رفتارهای شخصی تصمیم می گیرند وزیری را استیضاح کنند، چون صرفا افراد توصیه شده توسط آنان یا برکنار شده اند و یا پذیرفته نشده اند. جالب تر این است که همین افراد نامه استیضاح را به نزد دوستان خاطر خواه خود می برند و آنها حتی به متن نامه نگاه نمی کنند و امضا می کنند؟ که چند وقت پیش نمونه ای از این امضاها را دیدید و شنیدید.
این مقام مسوول پنجشنبه شب در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: حدود ساعت 16 و 30 دقیقه روز گذشته (پنجشنبه) دو فرد مسلح ناشناس سوار بر یک دستگاه موتورسیکلت در روستای نصیرآباد شهرستان سرباز، در اقدامی تروریستی دو نفر از ساکنان این روستا را به شهادت رساندند و متواری شدند.
وی گفت: 'عیسی شهرکی زاد' معلم بومی ساکن در روستای یادشده به همراه 'ادهم صبوری ' از اعضای بسیجی بلوچ اهل سنت، هنگامی که در صف نانوایی بودند، با تیراندازی دو فرد مسلح موتورسوار به شهادت رسیدند.
عیسی شهرکی 13 سال سابقه خدمت در آموزش و پرورش داشت.
به گزارش ایرنا، از ابتدای امسال تاکنون دو معلم دیگر به نام های 'جواد نوروزی' و 'رضا سرگزی' در جنوب سیستان و بلوچستان به شهادت رسیده اند.
سردار حسین رحیمی فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان در تماس خبرنگار ایرنا، ضمن تایید ترور دو نفر توسط اشرار مسلح در شهرستان سرباز، گفت: پس از وقوع این حادثه نیروهای انتظامی بلافاصله در محل حضور یافته و درصدد شناسایی و دستگیری عاملان این حادثه هستند.
اخلاق و به دنبال آن، رفتار منطقی و معقولانه ، در آداب و سنت های اسلامی و ایرانی نقش و جایگاه مهمی داشته و دارد که شرط لازم برای صلح و دوستی و از همه مهمتر، آرامش است. چارچوب اخلاقی محدوه ای را برای عملکرد و نقش افرینی آنها در جریان ها و فعل و انفعلات خانوادگی، خارج از خانواده و در روابط اجتماعی انسانها در سطح اجتماع و درسطح کلان رفتار سیاسی، مشخص خواهد کرد تا بر مبنای این حدود مشخص و اخلاقی، دست به کنش های متقابل بزنند. ضعیف ترین خانواده ها در جامعه ، خانواده های ناتوانی هستند که قادر به پاسخ گویی و اقناع یکدیگر به عنوان یک عضو خانواده و همراه نیستند و مسائل و مشکلات درون خانوادگی را وارد محیطی که لزومی برای مطرح کردن آن نیست می کنند و این اتکاء بر محیط بیرون و بیگانه ای که شناختی نسبت به افت و خیز ها ندارند به مانند دیوار خشتی در حال ویران است که وضعیت را بحرانی تر و نه پایدارتر خواهد کرد.
حل مشکلات با ابزارهای بیرونی در بلند مدت ناکارآمد شده و راهی جز مدارا و دلسوزی را روشن نمی سازد. در سوی دیگر سست ترین و وامانده ترین افراد، انسان هایی هستند که در روابط اجتماعی ، مسائل و مشکلات رفتاری خود را به درون خانواده برده و فرزندان را درگیر دغدغه هایی می کنند که فراتر از انتظارات و شرطیات انسانی و اخلاقی است ؛ صرف نظر از اینکه مقصر در کدام طرف مشکل رفتاری قرار دارد.
سوال نگارنده به عنوان یک انسانی که نه چپ است نه راست است نه بالا است نه پایین است ، به عنوان یک معلم ، این است که چرا ذهن شاگرانی را که هنوز 13 سالشان تمام نشده را با دغدغه های سیاسی و جناحی پرکنیم؟
مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) هشدار می دهند که فعالیت های حزبی و سیاسی برای اموزش و پرورش " سم " است . بر اساس سند تحول بنیادین; تربیت دینی و اخلاقی- تربیت سیاسی و اجتماعی- تربیت زیستی و بدنی- تربیت هنری و زیبا شناختی- تربیت اقتصادی و حرفه ای- تربیت علمی و فناوری -ساحت هایی هستند که تعلیم و تربیت دانش آموزان بر اساس آنها صورت خواهد گرفت ، اما تربیت سیاسی و اجتماعی به چه شکل و نوعی صورت گیرد که ذهن دانش آموزان را درگیر مسائلی که به واقع نیازی به درگیر شدن در آن نیست و وجود ندارد صورت گیرد؟
متاسفانه با وجود دغدغه های بسیار بحث های کارشناسی کمی در این زمینه صورت گرفته است. حمید رضا کفاش معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش در گفت و گویی که با سایت تسنیم داشت گفت : قصد نداریم تا دانش آموزان از یک جریان سیاسی خاص حمایت کنند; در دانشگاه مسائل را بهتر درک کرده و تحلیل می کند در حالی که در مدرسه ممکن است دانش آموزان تحت تاثیر مطالب بیان شده قرار گرفته و به نوعی شست و شوی مغزی داده شود!
سوال این است که چرا در مدارس ابتدایی صحبت از درگیرهای جناحی و حتی سیاسی ای می شود؟ چه لزومی هست که دانش آموزان با جمله " سران فتنه " آشنا شوند؟ آن هم در ابتدایی؟
چرا دانش آموزان ابتدایی را در این سن کم وارد دعواهای این چنینی و به واقع خانوادگی کنیم؟ این خود زنی ها مناسب شرایط و ویژگی های رشدی دانش آموزان ابتدایی نیست. امام خمینی (ره) می فرمایند: بنده دوست دارم جوانان و دانش آموزان مدارس روی ریزترین پدیده های سیاسی دنیا فکر کرده و تحلیل کنند، به فرضا اینکه تحلیلی خلاف واقع باشد، خدا لعنت کند آن دست هایی را که تلاش کرده و می کتتد قشر جوان و دانشگاهی ما را غیر سیاسی کنند!
به نظر نگارنده تعبیر درستی از این سخن گران بهای بنیان گذار جمهوری اسلامی، با وجود شفافیت محض، نشده است. بهتر است دانش آموزان در مقاطع بالاتر نسبت به مسائل سیاسی حساس تر و ریز تر شده تا تحلیل درستی از وضعیت داشته باشند. در سن ابتدایی و دبستان به فرموده رهبر معظم انقلاب " سم " خواهد بود.
این تندروی ها عاملی برای بی تکلیفی در عرصه ی سیاسی و بی تفاوتی ها و سیاست زدگی آنها در آینده خواهد شد و نتیجه ی به عکسی را رقم خواهد زد.
از ابتدای جمهوری اسلامی آموزش و پرورش به مرکز صدور نیروهای ارزشی و پاک دست به دیگر دستگاه ها بدل شده اما هر وزیر را که می خواهند استیضاح کنند به انتصاب مدیران ناکارآمد متهم می شود. اختلاف همواره بر سر چینش و گرایش مدیران است