صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

poursoleymanspecial اوایل تابستان امسال بود .

نامه ها و گزارش هایی به سخن معلم می رسید که حاکی از وجود مسائل و بحران هایی در منطقه 2 تهران بود .

تعدادی از معلمان و مخاطبان رسانه سخن معلم از ما خواسته بودند که حتی الامکان نشستی با مدیریت منطقه داشته باشیم .

بر حسب وظیفه و رسالت رسانه ، این مساله با اداره آموزش و پرورش منطقه 2 در میان گذاشته شد .

درخواست دیدار و  ملاقات جهت انعکاس نظرات معلمان سه بار و در فواصل زمانی مختلف با مدیریت محترم منطقه مطرح شد .

اما پاسخی دریافت نشد !

تا این که چندی پیش نامه ای از سوی یکی از معلمان منطقه برای سخن معلم ارسال شد و ما نیز اقدام به انتشار آن نمودیم .


شنیده های ما حاکی از آن بود که  عده ای قصد  دارند از طریق مراوده با اصحاب قدرت و سیاه نمایی و غوغاسالاری از آب گل آلود ماهی گرفته و به مقاصد خویش که رنگ و بویی سیاسی داشت و یکی از آن ها امکان برکناری مدیریت منطقه بود برسند ...

انتشار آن نامه و انبوه نظراتی که در پای آن نوشته شد به  "شفاف سازی امور " و " فرآیند جریان شناسی گروه ها " کمک نموده و وضعیت تا حد زیادی تغییر کرد .

بخش بزرگی از این مدیریت تغییر توسط همکاران و معلمان دلسوز و آگاه رقم زده شد و سخن معلم نیز فقط به ماموریت حرفه ای خویش عمل نمود .

اما ذکر نکاتی در این مورد ضروری است :

متاسفانه با این که عصر حاضر قرن ارتباطات و دنیای رسانه ها مطرح شده است و به فرض در کشوری مانند ایالات متحده آمریکا ، حتی انتخابات ریاست جمهوری از طریق صنعت روابط عمومی و مدیریت و مهندسی افکار عمومی تعیین و تببین می شود اما هنوز در جامعه ما و به ویژه  برای برخی مسئولان این پارادیم اصولا ناآشناست !

نگاه برخی از مسئولان به رسانه و کارکرد آن از نوع " ابزاری " است و رسانه را تا آن جایی قبول دارند که از آن ها تعریف و یا تمجید کند ؛ به محض آن که همان رسانه رویکردی انتقادی در پیش بگیرد کل معادلات تغییر کرده و تمام اقدامات برای خاموش کردن و یا کم رنگ کردن رسانه منتقد از طریق برخی اقدامات زیر به کار گرفته می شوند :

  • تحویل نگرفتن و یا بایکوت کردن رسانه به گونه ای که برآیند جریان و یا حرکت به سوی" پاک کردن صورت مساله " حرکت نماید .
  • بی محلی کردن و یا بی تفاوت نشان دادن خود نسبت به خواسته افکار عمومی که از طریق رسانه بیان شده است ؛ حتی دادن جواب های سربالا ، سرکاری و ازموضع قدرت که عملکرد رسانه اصولا تاثیری در برنامه ها و رویکردها ندارد و به اصطلاح ما " کار خودمان را انجام می دهیم " !
  • حاشیه سازی برای مسئولان و گردانندگان رسانه به گونه ای که هزینه فعالیت رسانه ای و مدنی بالا رود .
  • هدایت و انحراف مطالبات رسانه در یک پروسه زمان بر با هدف مدیریت زمان  و کم رنگ کردن نقش رسانه و سپس مهندسی افکار عمومی در مورد آن مطالبات که وضعیت در مجموع به سود آن مدیر و یا مسئول تمام شود به گونه ای که افکار عمومی  به اقتدار فرد در ساختار سازمانی و سلسله مراتب قدرت توجه کنند و نقش رسانه حذف و یا بسیار کم رنگ شود .
  • و...

اساسا رسانه رکن چهارم یک جامعه مردم سالار است و هیچ کشور دموکراتیک و یا متعادلی در جهان نیست که رسانه های قدرت مند و مردمی نداشته باشد .مزایا و برآیند یک رسانه در درجه  اول به خود مسئولان بر می گردد و اصولا مدیری موفق و موثر است که بتواند تعامل منطقی ، سازنده و مستمری با رسانه ها تعریف کند .

برآیند سپهر عمومی جامعه  در حال حرکت به سوی " اتاق شیشه ای " است و در عصر حاضر هیچ کنش و یا واکنشی  از دید افکار عمومی و مردم پنهان نمی ماند .

مهم ترین شرط در تعامل رسانه ای مانند سخن معلم که به گواهی مسئولان ، معلمان و حتی مردم یک " رسانه مردمی و منتقد " نام گرفته است ؛ همانا " صداقت " و  " شفافیت در تعاملات و روابط " است که البته پیش زمینه آن زدودن "نگاه ابرازی " نسبت به این رسانه و کارکرد آن است .

امید که هم مدیران و مسئولان به ویژه وزارت آموزش و پرورش ، پاسخ گویی و مسئولیت پذیری را اولین شرط یک مدیریت موفق و موثر دانسته و به رسانه نه به عنوان یک " ابزار " و یا " رقیب " که به عنوان یک " واقعیت اجتناب ناپذیر " نگریسته و حداکثر اهتمام خویش را در  اصلاح آموزه های مدیریتی خویش از طریق دریافت به موقع " بازخورد " و اصلاح عملکرد به کار بندند .

 

 

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار :

سال قبل بود که مدیریت آموزش و پرورش شهرستان شوش دانیال ( ع ) طی بخشنامه ای از فرهنگیان خواسته بود با مراجعه به بانک انصار سریعا نسبت به افتتاح حساب در آن بانک اقدام به عمل آورند .

با رسانه ای شدن این موضوع در سایت سخن معلم ، در مدت کوتاهی بخشنامه از پرتال اداره آموزش و پرورش حذف گردید ! ( این جا را بخوانید )

به تازگی مدیریت آموزش و پرورش شهرستان ساوه طی بخشنامه ای به شماره 40843/54 و به تاریخ 29 / 9 / 93  ( این جا ) ؛ از کلیه واحدهای آموزشی دوره اول و دوم متوسطه خواسته است تا ضمن حضور در این مراسم ،تعداد دانش آموزان شرکت کننده ، نام و نام خانودگی سرپرست و همچنین نام و نام خانوادگی مربیان همراه را به مدیریت اداره آموزش و پرورش ارسال نمایند / .

 

savehspecial1

savehspecial2

savehspecial3

 

sandougjspecial2 منوچهر حسین نژاد :

واریز ٩٢٠ میلیارد ریال به حساب بازنشستگان عضو صندوق ذخیره فرهنگیان

 این حرف ها آیا واقعا خدمت به بازنشستگان است یا ضایع کردن حق آنها ، چرا؟
به این علت ها  ضایع کردن حق آن ها است :
1- چرا عضویت برای صندوق یک وقت اجباری می شود ولی هیچ می دانید خروج از صندوق به طور پنهانی اجباری است  ؛ بعضی وقت ها با درخواست فرد هم ادامه عضویت ایشان پذیرفته نمی شود  ؟
2- چرا آقای غندالی  از ارزش مالکانه بازنشستگان حرفی به میان نمی آورند ؟ ایشان گفته بودند موقع خروج اعضا ارزش مالکانه پرداخت خواهد شد.
3- آیا این بازنشسته ها طعم شیرین مدیریت این آقایان را چشیدند و از صندوق خداحافظی کردند یا در آخرت طعم شیرین آن را خواهند چشید؟
4- آیا جناب غندالی به این سوال به طور واضح می توانند پاسخ دهند " ارزش مالکانه بازنشستکان خارج شده از صندوق کی پرداخت خواهد شد  " ؟
5-و یک سوال خارج از این موضوع ؛  آیا غندالی می توانند اعلام کنند صندوق ذخیره چقدر کارمند واقعی دارد و چقدر نیروی معطل از همه جا وامانده و در صندوق پست گرفته که فقط نام عضو هیئت مدیره را یدک می کشند ؟
6- فصل زمستان شروع شد  .مهلت داده شده توسط غندالی رو به اتمام است . آیا حسابرسی صندوق به پایان خواهد رسید و اعضا  به حق واقعی خودشان  خواهند رسید ؟

مدیرعامل موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان با اعلام خبر واریز سهم الشرکه فرهنگیان بازنشسته عضو صندوق گفت: ٩٢٠ میلیارد ریال به حساب فرهنگیانی که مهرماه ١٣٩٣ به افتخار بازنشستگی نائل آمده و تمایل به خروج از صندوق داشته اند، واریز شد که این بیشترین رقم پرداختی به اعضای خروجی در طول فعالیت موسسه است.

شهاب الدین غندالی، در مصاحبه با بخش خبر روابط عمومی و امور بین الملل موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان، تصریح کرد: در مهرماه ١٣٩٣ حدود ١٢ هزار نفر از فرهنگیان عزیز بازنشسته شدند و طبق روال معمول باید در هنگام خروج از موسسه، سهم الشرکه خود را دریافت کنند.

وی از افزایش ٦٦ درصدی دریافتی اعضا نسبت به مهرماه گذشته خبر داد و گفت: در حالی امسال حدود ٩٢٠ میلیارد ریال به حساب اعضای بازنشسته موسسه واریز شده که سال گذشته این مبلغ حدود ٥٦٠ میلیارد ریال برای حدود ١٢ هزار نفر بوده است. این موضوع نشان دهنده افزایش ٦٦ درصدی دریافتی اعضا نسبت به مهر ماه ٩٢ است.

میانگین دریافتی اعضا بیش از ٧٦ میلیون ریال است

مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان همچنین میانگین دریافتی اعضای بازنشسته مهرماه ٩٢ را کمتر از ٥٠ میلیون ریال عنوان کرد و تصریح نمود: میانگین دریافتی بازنشستگان مهرماه ٩٣ بیش از ٧٦ میلیون ریال است که این افزایش چشم گیر حاصل سود فعالیت های اقتصادی موسسه است.

وی افزود: این رقم تمام دریافتی فرهنگیان بازنشسته مهرماه نیست ؛ چراکه سود سال مالی منتهی به ٣١ شهریور ١٣٩٣ نیز پس از برگزاری مجمع و تقسیم سود بین اعضا، حداکثر تا پایان سال ٩٣ به حساب این عزیزان واریز می شود. در همین حال افرادی که در مهرماه ٩٣ بازنشسته شده اند تا زمان تسویه حساب در سیستم سپرده گذاری موسسه به صورت روزشمار سود سرمایه خود را دریافت می کنند.

فرهنگیان بازنشسته حساب بانکی خود را فعال نگه دارند

دکتر غندالی تاکید کرد: لازم به ذکر است که سهم الشرکه بازنشستگان در طول سال، پس از بازنشستگی به حساب ایشان واریز می گردد اما در مهرماه به دلیل تعداد بسیار زیاد بازنشستگان در این ماه، روند تسویه حساب با آنها به زمان بیشتری نیاز داشت.

دکتر غندالی همچنین از فرهنگیان بازنشسته خواست تا حساب بانکی مرتبط با صندوق ذخیره فرهنگیان را برای واریز سود در مرحله بعد فعال نگه دارند.

مدیر عامل صندوق ذخیره فرهنگیان با اشاره به پای بندی این موسسه به تعهدات خود در قبال فرهنگیان، تاکید کرد: به رغم اینکه دولت سهم خود را به موقع پرداخت نکرده، اما فرهنگیان بازنشسته سهم خود، سهم دولت و سود حاصل فعالیت های اقتصادی را به طور کامل از موسسه دریافت می کنند.

روند سودآوری چشم گیر صندوق ذخیره فرهنگیان باعث شده تا هر ساله فرهنگیان بیشتری به عضویت آن درآمده به طوری که در حال حاضر قریب به اتفاق فرهنگیان کشور عضو صندوق هستند.

 

منتشرشده در اقتصاد
دوشنبه, 01 دی 1393 19:43

وهم کور تصویر ندارد !

نامه ای به وزیر آموزش و پرورش /

علیرضا کاشفی
دبیر آموزش و پرورش ناحیه یک کرج


آقای وزیر محترم !
حقوق مادی معلمان دغدغۀ دیرینی است که ظاهراً معلم جز آن به چیز دیگری نمی اندیشد. دیر زمانی ست که معیشت برای معلم مسأله است. ( قتل آقای خانعلی دبیر دبیرستان های تهران در 12 اردیبهشت 1340 توسط شهربانی وقت یاد باد ) اما این دغدغه بعد از دهه ها کمابیش باقیست و امروز با طرح بسیار ناشیانه حتی منجر به تعدد معلم نماهایی شده که علم را خادم و مال را مخدوم می دانند و به قول امام محمد غزالی « گمراهی را معنی دیگری جز این نیست. » ( بدیهی است که مقصود پرهیز دادن معلمان از آزمندی و سوء استفاده است وگرنه کار تعلیم همانند دیگر مشاغل دارای مزد و پاداش است. )
آقای وزیر !

آیا سیاست های آموزش و پرورش در بسط این گمراهی ( مادی گرایی ) نقش دارد؟ می گویند اگر معلم حقوق بیشتری می خواهد باید کار حرفه ای انجام دهد. اگر بین معلم و سی دی های آموزشی متحرک ( معلم نماها ) فرق بگذاریم، قطعاً شغل معلمی حرفه ایست. شما چه تلاشی در حرفه ای شدن خودِ معلم انجام داده اید؟ کلاس های پیش پا افتادۀ ضمن خدمت و امتحان های الکترونیکی که یک نفر به جای چند نفر پاسخ می دهد، چقدر کارساز بوده اند؟ بحث علمی که اصل و مبدأ آن مطالعه ( به معنی کاملش ) و پشتوانۀ اعتلای سطح آگاهیست، کجای آموزش و پرورش جا دارد؟ آیا وقت تغییر معیارهای گزینش معلم نرسیده است؟ برای بعد از تغییر معیارهای گزینش چه برنامه ای دارید؟ راستی آقای وزیر معیارهای انتخاب گزینش مدیران مدرسه چیست؟ ایمان به اخلاق اسلامی و شرف انسانی و حب وطن توأم با اقتدار و شفقت و داشتن تخصص اعتبار یک معلم است. چه معیارهایی کمابیش نمایانگر این اعتبارات است؟ رعایت آداب و معاشرت ظاهری که اغلب ریاکارانه است؟ داشتن مدرک دکتری از دانشگاه های رنگارنگ؟ یا چی؟ آقای وزیر رتبه بندی مدارس به سبک و سیاق امروز ناعادلانه و کاملاً غلط است. این دانشگاه ها ست که باید رتبه بندی شوند تا هر بی سوادی با داشتن یک برگ کاغذ مدعی آموزش نشود و شعار « شغل انبیاء » را دست بر دهان معلم ننهد.

یاد شعر استاد شهریار افتادم،
ما را چه جای جلوه که تجلیل می کنند                          تا با کدام تجزیه تحلیل می کنند
یـک روز پیل مورچه کـردند زیر پای                                 امروز نیز مورچه را فیل می کنند

پدرم بعد از سی و شش سال تدریس می گوید ناموس آموزش و پرورش امتحانات است. البته این حرف همۀ معلمان آن دوره بود. امتحانات ارج و قربی داشت. اگر این حرف درست باشد که نیست، وضع امتحانات در آموزش و پرورش امروز چگونه است؟ به بهانۀ پایین بودن سطح معیشت سوالات به شاگردان خصوصی داده می شود، یک معلم نما خوب یاد گرفته که چگونه شاگردان را به کلاس های خصوصی خود یا آموزشگاه هایی که از آنها به طور مستقیم یا غیر مستقیم پورسانت می گیرد، بکشاند و اغلب مدیر هم با معلم نماها برای تشکیل کلاس های فوق برنامه هم پیاله می شود. می گویند گسترش کلاس های خصوصی به دلیل رشد چشم و هم چشمی است. این حرف اساساً نادرست است. حرف ناراست دیگری هم گفته می شود که « شاید تدریس معلمی مقبول دانش آموز نیفتد و با معلم دیگری بهتر آموزش ببیند.» کسانی که با « فارسی وان » می خوابند و با «جِم» بیدار می شوند. چنین تفکراتی را ارائه می دهند. نمی دانم آقایان چقدر با این شبکه ها انس دارند وگرنه برای کند ذهنی شان باید دلیل دیگری بیابیم.
سوال این است که اگر معلم وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد چند درصد دانش آموزان نیاز به فوق برنامه خواهند داشت؟ آیا وقتش نرسیده که درباره گزینش معلمان تجدید نظر کنیم؟ این همه فوق برنامه دال بر گنگی دانش آموزان است یا غیر متعهد بودن معلمان و سوء استفاده مدیران؟ نقش کتاب های درسی در این زمینه چیست؟
آقای وزیر !
این کتاب ها در مسیر ارتقاء خلاقیت و رشد استعداد دانش آموزان تألیف نشده و حتی پیوند آنها با کتاب های دانشگاهی سست است. ( منظورم صرفاً کتاب های ریاضی و فیزیک دبیرستان است که تخصص اینجانب می باشد. ) و سوال آخر آقای وزیر ارتقاء معیشت معلم فرصت ساز و انگیزه ساز برای حرفه ای شدن در ایمان و تخصص کاری اوست یا حرفه ای بودنش مستلزم ارتقاء معیشت اش؟ مادی گرا شدن برای همه جامعه خطرناک است.
چون . . . . . . گوشت یافت نپرسد              کین شتر صالحست یا خر دجّال
استیفای حقوق با ارتقاء سطح آگاهی ممکن خواهد شد نه کم کاری و لج بازی و سوار شدن بر گردۀ دانش آموز، که این راحت طلبی و کوچک بودن را می رساند. منظورم صرفاً معلم نیست. برنامه های آموزشی در بسط راحت طلبی چه نقشی دارند؟
ناموس آموزش و پرورش نه امتحانات بلکه وجود بچه هاست. آنها فرزندان ما هستند. از پدر و دیگر معلمانم آموخته ام، وظیفه نخست معلم این است که متعلم را همچون فرزند خویش بداند. رسول اکرم ( ص ) فرمودند : « انما اَنا لکم مثل الوالد لولده » ( من برای شما همچون پدر برای فرزندش هستم. ) با این حساب علم مخدوم و مال خادم است و گمراهی را معنی دیگری جز عکس این امر نیست. و الحمدلله اولاً و آخراً

 * لازم به توضیح است که انتشار این مطلب موجب واکنش هیات عالی گزینش وزارت آموزش و پرورش شده و جوابیه ای در این خصوص برای سخن معلم ارسال گردید . ( این جا )

 

منتشرشده در دیدگاه

sabzevarspecial1 گروه اخبار - مجید دواچی

معاون استاندار و فرماندار ویژه ی سبزوار در نشست هم اندیشی شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان سبزوار با فرماندار گفت: آموزش و پرورش دستگاه عظیم و مهمی است چرا که وظیفه ی انتقال ارزش ها و مفاهیم و آداب و رسوم، تعلیم و تربیت و برنامه ریزی برای تربیت نیروی انسانی را برعهده دارد.

به گزارش روابط عمومي انجمن اسلامي معلمان سبزوار؛ احمد برادران افزود: اکثر توفیقات کشورهای توسعه یافته؛ ناشی از برنامه ریزی آن ها در بخش نیروی انسانی یعنی توجه به آموزش عالی و آموزش و پرورش است.

وی خاطر نشان کرد: بخشی از اشکالات به ضعف برنامه ریزی، بخشی به ضعف محتوا و برخی مسایل هم به ما بر می گردد.

وی تمرکز گرایی را یکی از گرفتاری های آموزش و پرورش ایران دانست و یادآوری نمود: در کمتر کشور توسعه یافته ای آموزش و پرورش متمرکز است و در آموزش و پرورش ایران باید تمرکز زدایی شود که البته ساختارهایش وجود دارد ولی به آن عمل نمی شود. شوراهای آموزش و پرورش بهترین مرجعی است که باید به آن ها تفویض اختیار شود.

وی سرمایه گذاری برای آموزش و پرورش را سرمایه گذاری برای آینده دانست و تأکید کرد: وضع امروز جامعه ی ما؛ نتیجه ی غفلت از آموزش و پرورش و عدم رضایت شغلی معلمان است که در حوزه ی آموزش و پرورش باید تحلیل شود چرا انگیزه های معلمان ضعیف شده است و احساس تظلمی که نه از تفاوت ها بلکه از تبعیض ها به وجود آمده است چگونه برطرف می شود.

وی تصریح کرد: البته دولت هم برای رفع اشکالات؛ نیاز به زمان دارد چرا که در بدترین شرایط کشور را تحویل گرفت. با 43درصد تورم، دومین کشور پر تورم دنیا محسوب می شدیم. همزمان رکود هم داشتیم. اتفاقاتی که جبران هر یک از آن ها واقعاً سخت خواهد بود. از یک طرف در دنیا پروژه ی ایران هراسی در اولویت بود. از طرف دیگر، تحریم های جدی علیه کشور ما اعمال می شد. سوء مدیریت هم مؤثر بود. تقریباً کشوری نبود که با ما مسأله نداشته باشد ولی امروز با فضای گفتمانی که اتفاق افتاده بسیاری از مشکلات حل خواهد شد و در آینده ای نه چندان دور، توفیقات بیش تری کسب خواهیم نمود.

نماینده ی عالی دولت در شهرستان سبزوار ضمن اذعان کاهش منابع درآمدی دولت گفت: کشور سه قوه دارد و دولت مجری قانون است و باید اسناد بالادستی را نیز مورد ملاحظه قرار داده و رعایت کند. البته دولت و حاکمیت باید توجه بیش تری به فرهنگیان داشته باشد. احمد برادران افزود: دولت باید بستر را برای حضور NGO ها فراهم کند نه این که خود آن ها را ایجاد کند.

وی خاطر نشان کرد: دولت تدبیر و امید برای اولین بار منشور حقوق شهروندی را تدوین کرد. وی ضمن تأکید بر شایسته سالاری و کارآمدی یادآوری نمود: کسانی می توانند مجری خوبی برای سیاست های دولت باشند که با اهداف دولت هماهنگ بوده و به رویکرد دولت توجه و اعتقاد داشته باشند.

وی با بیان این که خود را مدیون آموزش و پرورش می دانم تصریح کرد: شخصاً در جلسات شورای آموزش و پرورش شرکت می کنم و مسایل آموزش و پرورش را از نزدیک رصد می کنم و پیگیر موضوعات آموزش و پرورش هستم و خدمت به آموزش و پرورش را نه فقط خدمت به سازمان آموزش و پرورش بلکه خدمت به جامعه و آیندگان این کشور می دانم.

شایان ذکر است در ابتدای نشست هم اندیشی انجمن اسلامی معلمان سبزوار با معاون استاندار و فرماندار ویژه ی سبزوار که در محل فرمانداری سبزوار برگزار شد، رییس و اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان سبزوار به بیان دیدگاه ها، و دغدغه های خود از وضعیت موجود جامعه پرداختند و راهکارهایی را نیز ارایه دادند.

 ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

moavenatparvareshispecial سید امیر محمد خرازانی ، کارشناس آموزش و پرورش در گفت و گو با خبرنگار جماران گفت: «اولیا به شدت نگران بحث های پرورشی و تربیتی فرزندان شان هستند.»

وی با ارائه گزارش جلسه ی انجمن اولیا و مربیان یکی از دبیرستان های تهران، از ناآگاهی دانش آموزان در حوزه شبکه های اجتماعی و صورت نگرفتن فرهنگ سازی لازم از سوی آموزش و پرورش و به تبع، نگرانی اولیا در این خصوص خبر داد و با تصریح به اهمیت و مورد تأکید بودن مسائل مذهبی اضافه کرد: «بخش پرورشی،محدود به بحث های مذهبی نیست و مسائل مذهبی فقط قسمتی از این حوزه را تشکیل می دهد.»

وی نارضایتی اولیا را از عدم اطلاع رسانی صحیح آموزش و پرورش در حوزه شبکه های اجتماعی مطرح کرد و افزود: «مشاوره فقط مشاوره درسی نیست. دانش آموزان در حوزه های مختلف به مشاوره نیاز دارند؛ به خصوص در زمینه هایی که ممکن است نتوانند در بستر خانواده، اطلاعات مورد نیاز خود را به دست آورند. اینجاست که نقش مربی تربیتی و معاون پرورشی پررنگ می شود.»

وی ضمن اظهار تعجب از نبود مربی پرورشی در دبیرستان چهارصد نفره فوق الذکر، به تشریح نگرانی اولیا در این زمینه پرداخت و گفت: «همه اولیا متفق القول بر این عقیده بودند که مشکلات آموزشی دانش آموزان، قابل اغماض است و می توان از طریق کلاس های تقویتی و آموزشگاه های آزاد مسئله را حل کرد،اما بحث تربیتی آن ها کمک و حمایت بیشتر آموزش و پرورش را طلب می کند.»

وی در ادامه با انتقاد به اجرایی نشدن برخی برنامه های آموزش و پرورش گفت: «سال گذشته، معاونت پرورشی از ایجاد شبکه اجتماعی دانش آموزی «شاد» خبر داد. نتیجه ی این برنامه چه شد؟ چرا آموزش و پرورش در این خصوص تلاشی نمی کند؟ چرا برای آگاه سازی و بالندگی معاونین پرورشی و مربیان تربیتی اقدامی صورت نمی گیرد؟»

این کارشناس آموزش و پرورش، سخنان و سؤالات اولیا را در جلسه ی مذکور، بازخواست مردم از نظام آموزش و پرورش تلقی کرد و گفت: «برخی از اولیا علی رغم سطح بالای تحصیلات، از تربیت فرزند خود درمانده شده اند و مرجعی نیست تا پاسخگوی سؤالات آن ها باشد.»

وی در ادامه، سطح آگاهی مشاوران را ضعیف ارزیابی کرد و افزود: «متأسفانه به جز معدودی از مربیان و معاونین پرورشی، سطح مطالعه و آگاهی های به روز این دوستان کم است؛ در حالی که دانش آموزان کاملاً به روز هستند و پا به پای تغییرات پیش می روند.»

وی با اشاره به تأخّر فرهنگی موجود در کشور اظهار کرد: «این تأخر فرهنگی در آموزش و پرورش بسیار زیاد است. ابزارها و تکنولوژی ها وارد جامعه می شوند و دانش آموزان از آن ها استفاده می کنند؛ در حالی که هنوز فرهنگ مصرف آن ها نهادینه نشده است. متأسفانه آموزش و پرورش در این خصوص، هیچ برنامه ای ندارد.»

وی با عنوان کردن امر و نهی به عنوان یک روش تربیتی نادرست افزود: «منع ورود دانش آموزان به فضا و شبکه های اجتماعی، روش تربیتی مناسبی نیست. غالباً تلاش معاونین پرورشی مدارس، در این حد است که دانش آموزان را از ورود به این فضاها نهی می کنند. در حالی که من شخصاً نمی خواهم فرزندم را از این محیط و جریان دور کنم و سبب ناآگاهی او شوم؛ اما در عین حال، به راهکارهایی نیاز دارم تا بتوانم از فرزندم در برابر خطرات احتمالی این شبکه ها محافظت کنم. معاونین پرورشی مدارس چنین راهکاری را در اختیار اولیا قرار نمی دهند و چه بسا اولیا ناگزیرگردند با صرف هزینه گزاف، به مراکز مشاوره خصوصی مراجعه کنند.»

وی با اشاره به کم کاری آموزش و پرورش در حوزه تربیت جنسی تصریح کرد: «آموزش و پرورش برای تربیت جنسی دانش آموزان برنامه ای ندارد؛ در حالی که سایر کشورها با انتشار کتب و مجلات، این مسائل را برای دانش آموزان تشریح می کنند و اطلاعات لازم را در اختیار آن ها قرار می دهند.»

وی در پایان خاطرنشان کرد: «آموزش و پرورش ما هم از ورود به این حوزه هراس دارد و هم از نحوه و چگونگی ورود به آن بی اطلاع است؛ در حالی که همه نظام های آموزش و پرورش دنیا درباره تربیت جنسی دانش آموزان حرف و برنامه دارند و برحسب خط قرمزهای خود، راجع به آن بحث می کنند و راهکار می دهند.»

 ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در آموزش نوین

loueialtoserشهروز فروتن کیا -عضو شورای نویسندگان سخن معلم و دانشجوی دکترای جامعه شناسی دانشگاه تهران

هنگامی که از بازتولید ایدئولوژی دولت حاکم توسط نهادهایی چون خانواده و آموزش و  پرورش سخن به میان می آید این بدین معناست که هر یک از این نهادها به نوعی درخدمت منافع نظام حاکم قرار دارند و ارزش ها و آرمان ها و به عبارتی دیگر ایدئولوژی نظام حاکم را ترویج، القا و بازتولید می کنند . از سوی دیگر ، کارکرد ایدئولوژی توجیه وضعیت موجود است از این رو مشاهده می گردد که کنشگران فعالانه یا منفعلانه ارزش ها و خط مشی های نظام حاکم را دنبال می کنند و آن را مجددا خلق می نمایند. بنابراین در هر نظامی مجموعه ای از ساختارها حاکم است که از جانب کنشگران و عاملان بازتولید می گردد.

ايدئولوژي نظامي است (با منطق و دقت خاص خود) از بازنمايي‌ها (تصاوير، اساطير، ايده‌ها يا مفاهيم در هر مورد خاص) كه از وجود تاريخي و نقشي خاص در يك جامعه‌اي معين برخوردار است...

آلتوسر معتقد است در جوامع سرمايه‌داري دو نوع گفتمان وجود دارد: گفتمان علمي كه معرفت درست مي‌دهد و گفتمان ايدئولوژيك كه چنين نمي‌كند. منظور آلتوسر از گفتمان علمي، همان ماترياليسم تاريخي است كه درباره واقعيت‌ مادي وجود افراد، در مجموعه‌اي پيچيده‌اي از نيروها و روابط توليد كه شامل توليد سرمايه‌داري هم مي‌شود، سخن مي‌گويد. برخلاف علم، ايدئولوژي ارتباط چنداني به آگاهي ندارد. ايدئولوژي سازنده گفتمان‌ها، تصاوير و مفاهيم است كه نمي‌تواند واقعيت‌ و جايگاه ما را در درون آن روابط بازنمايي كند؛ اما علم واقعيت و جايگاه ما را در درون اين روابط مي‌نماياند؛ ايدئولوژي‌ها متضمن بازنمايي دنياي واقعي زندگي مردم نيستند؛‌ ايدئولوژي بازتاب مناسبات واقعي حاكم بر افراد نيست.

آلتوسر معتقد است اگر زیربنای جامعه را اقتصاد در نظر بگیریم که بسیار تعیین کننده است ؛ روبنا، دولت و به طور کلی ساختار سیاسی و همچنین  ساختار ایدئولوژیکی را شامل می­ شود. در اینجا  بازتولید ارزش ها و آرمان های نظام حاکم از طریق ایدئولوژی صورت می گیرد و در حقیقت ایدئولوژی در بازتولید مهم ترین نقش را ایفا می کند. بنا به نظر آلتوسر ، کار روبنا کمک به ایجاد شرایط لازم برای بقای سرمایه داری است –پس عمده کارکردش این است که بازتولید شدن سرمایه داری را امکان پذیر کند. در جامعه سرمایه داری دولت در خدمت بازتولید و تداوم این نظام قرار دارد که از دو طریق این نقش را ایفا می کند:

در شرایط حاد از نیروی قهریه خود استفاده می کند: ارتش و پلیس که "دستگاه های سرکوب دولت" هستند. اما اغلب اوقات به دلیل کارآیی کم و بیش موثر "دستگاه های ایدئولوژیک دولت"  استفاده از قوه قهریه ضرورت ندارد؛ به عبارت دیگر دولت گاهی مستقیما از زور و سرکوب برای بازتولید نظام سرمایه داری استفاده می کند که این در مفهوم دستگاه سرکوب دولت نمایان می گردد و گاهی به شیوه غیر مستقیم یعنی از طریق نظام ایدئولوژیکی دولتی به بازتولید نظام حاکم می پردازد. مهمترین سازوبرگ های ایدئولوژیک دولت های سرمایه داری عبارتند از: کلیسا، مدارس، خانواده، نهادهای حقوقی و فرهنگی و رسانه های دولتی و ...

سازو برگ سركوبگر دولت با ساز و برگ ايدئولوژيك دولت يكسان نيستند. ساز و برگ سركوبگر دولت واحد و تك است در حالي كه ساز و برگ ايدئولوژيك متكثرند. دستگاه سركوبگر دولت به عرصه عمومي متعلق است در حالي كه ساز و برگ ايدئولوژيك با عرصه خصوصي مرتبط است. ساز و برگ سركوبگر دولت با خشونت كار مي كند در حالي كه ساز و برگ ايدئولوژيك دولت با ايدئولوژي سر و كار دارد. سازو برگ ايدئولوژيك مسلط در دوره تاريخي پيشا سرمايه داري كليسا بود اما امروزه مدرسه جاي آن را گرفته است. مدرسه امروز همراه با خانواده يك دوتايي تشكيل داده اند همان گونه كه كليسا و خانواده در زمان گذشته چنين دوتايي را تشكيل مي دادند

آلتوسر معتقد است ايدئولوژي‌ها و دستگاه‌هاي ايدئولوژيك دولتي از يك سو از جامعه طبقاتي و تضاد‌هاي ناشي از آن به وجود مي‌آيند و از سوي ديگر، به بازتوليد سلطه طبقه حاكم و نظام سرمايه‌داري ياري مي‌رسانند يا آن را بازتوليد مي‌كنند. آنچه به ويژه از نظر آلتوسر درباره «بازتوليد» اهميت دارد، قدرت كار است:

اين بازتوليد تا حدودي از سوي پرداخت دستمزد تأمين مي‌شود؛ اما كارگر بايد در كاري كه به او محول شده است، «باكفايت» باشد. اين مستلزم مهارت تكنيكي، يعني داشتن مهارت و توانايي استفاده از مها‌رت‌هايي است كه يك كار خاص مي‌طلبد، و «رفتار خوب»، يعني داشتن رفتار صحيح و احترام گذاشتن به مقامات و سخت‌كوش و متعهد بودن و غيره است. در سرمايه‌داري، اين مهارت‌هاي تكنيكي و رفتاري در نظام آموزش كسب مي‌شوند.

آموزش و پرورش يكي از مهم‌ترين سازمان‌هاي دولتي ايدئولوژيك مسلط در جوامع سرمايه‌داري مدرن است. در مدارس، كودكان به رغم اينكه مهارت‌ها ـ ميزان معيني از دانش فني و رموز كارـ را كه در لفافة ايدئولوژي‌هاي حاكم پيچيده شده است، كسب مي‌كنند (زبان ، حساب، هندسه، تاريخ طبيعي، علوم، ادبيات)، ايدئولوژي حاكم را در شكل محض آن (اخلاقيات، آموزش‌هاي مدني، فلسفه، رويكرد خاصي از دين) فرامي‌گيرند.

آلتوسر به خوبي استقلال نسبي ايدئولوژي را از زيربناي اقتصادي توضيح مي‌دهد؛ او بر اين باور است كه ايدئولوژي يك مؤسسه دولتي براي بازتوليد سرمايه‌داري است كه افراد از طريق فرآيند‌ جامعه‌پذيري به تدريج با عرف‌هاي فرهنگي و روش‌هاي رفتاري جامعه‌اي كه در آن رشد مي‌كنند، آشنا مي‌شوند.

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در دیدگاه

niknejaddidgah وارد کلاس چهارم‌ ریاضی شدم. دانش‌آموزان با ناهماهنگی همیشگی از جا برخاستند و نشستند. همهمه در کلاس موج می‌زد. کمی صدایم را بالا بردم و چند بار روی میز زدم و گفتم، «بچه‌ها لطفا اجازه بدید...» کلاس آرام شد. گفتم، این زنگ به فراخوان شماری از معلمان و تشکل‌های صنفی کشور قرار است در کلاس درباره خشونت و زمینه‌های گسترش آن در جامعه و مدرسه به گفت‌وگو بنشینیم. بچه‌ها هورایی کشیدند. یکی گفت:  آقا امروز از فیزیک و قانون‌های نیوتن و... خبری نیست؟! گفتم نه! امروز زنگ گفت‌وگوست. ادامه دادم، دبیر فیزیکی در کلاس و با ضربه‌های چاقوی دانش‌آموزش کشته شده است. بارها معلمان نیز دانش‌آموزان را کتک‌زده و آسیب رسانده‌اند. به باور شما ، چه‌چیزی سبب می‌شود که انسان‌ها گاهی چنین سنگدلانه یکدیگر را بیازارند؟

احمد سکوت کلاس را شکست و گفت: آقا این رفتارها تنها در مدرسه رخ نمی‌دهد و بسیار گسترده‌تر است. برای نمونه همین اسیدپاشی‌های اصفهان، کودکی‌آزاری‌هایی که گاه صدایش درمی‌آید، درگیری‌های خیابانی و... گفتم، احمدجان درست می‌گویی و البته نمی‌شود این رویدادها را جدا از هم دانست. علی که بیشتر وقت‌ها با گوشی آیفونش ور می‌رود گفت، مردم اعصاب ندارند! گرفتاری‌های اقتصادی تحمل همه را کم کرده و با کوچکترین برخورد، درگیری زبانی به وجود می‌آید و درگیری فیزیکی و شاید در پایان هم چاقوکشی و... پویا که درس خوان کلاس است گفت، به نظرم خشونت در وجود تک‌تک ما هست. تا اندازه‌ای هم به تربیت خانوادگی وابسته است. من در خانه نمی‌توانم به آسانی نظرم را بگویم. پدرم عصبانی می‌شود و گاهی هم کوچکتر که بودم، کتک می‌خوردم. همین رفتار را من درباره برادر کوچکترم دارم، در مدرسه معلم‌ها با دانش‌آموزان دارند و در خیابان پلیس با شهروندان و رئیس پلیس با زیردستانش و... و این چرخه در خانه و مدرسه و جامعه بازتولید می‌شود. برای آن‌که گفت‌وگو به کج‌راهه نرود گفتم، درست است که نمی‌توان رویدادهای اجتماعی را از یکدیگر جدا کرد و انواع خشونت و ریشه‌های آن گسترده‌تر از مدرسه است، اما می‌خواهیم بدانیم که ریشه‌های خشونت در مدرسه و کلاس کجاست؟ و چگونه می‌توان از گسترش آن جلوگیری کرد؟ گفت، آقا ببخشید! شما دارید این حادثه را بزرگ می‌کنید. تاکنون چند معلم سبب راهی‌شدن دانش‌آموزان به بیمارستان شده‌اند؟ من خودم دیده‌ام که معلمان با برخورد نادرست شان باعث ترک‌تحصیل برخی از بچه‌ها شده‌اند. چرا چسبیدید به این دبیر بروجردی؟!

به نظرم نباید چنین برداشتی پدید‌ آید که خشونت در جامعه زیاد است! گفتم، حسین‌آقا درست می‌گویی، معلمان هم خشونت می‌کنند و من نمی‌خواهم از کسی دفاع کنم. اما معلم و دانش‌آموز هم جزو این جامعه‌اند و آنها هم با سازوکارهای موجود در جامعه تربیت شده‌اند. می‌پذیرم که هرکس که در روابط اجتماعی دست بالا را دارد، بیشتر خشونت می‌کند. حمید که در بیشتر ساعت‌های درسی چرت می‌زند و نمرات پایینی دارد، وسط حرف‌هایم پرید و گفت، آقا این حسین هم هر چیزی‌رو سیاسی می‌کنه! ببینید من اصلا علاقه و انگیزه‌ای برای درس خواندن ندارم. ساز می‌زنم و می‌خواهم از هنر به جایی برسم. اما از سویی شرایط برای هنر در ایران فراهم نیست و از دیگرسو به اجبار خانواده‌ام به رشته ریاضی آمده‌ام. فقط مدرک می‌خواهم که بتوانم به خارج بروم و علاقه‌ام را پی بگیرم. خب! حالا من به کلاس آمده‌ام، نه می‌توانم و نه می‌خواهم درس بخوانم. شما به‌عنوان دبیر و بنا به وظیفه، می‌خواهید درس بدهید و بخواهید. من هم که کلا تعطیلم. شما حس می‌کنید من به شما بی‌احترامی می‌کنم و من هم فکر می‌کنم شما گیر الکی می‌دهید. این می‌شود سرچشمه اختلاف و درگیری و خدای ناکرده کشیده‌شدن به جاهای باریک. برای این‌که خستگی بچه‌ها هم رفع شود گفتم، حمید! خوب از فرصت استفاده کردی و به هم فهموندی که دیگه بهت گیر ندم! بچه‌ها خندیدند.
بهمن که یکی دیگر از بچه‌های درس خوان‌ کلاس است گفت،  ببینید آقا من آمده‌ام درس بخوانم. سر کلاس هم سراپا گوشم. اما کلاس کوچک و خفقان‌آور است، بسیاری از بچه‌ها علاقه به درس ندارند و از هر فرصتی برای فرار از درس و مشق استفاده می‌کنند، دبیرها هم فشار بیش از حد می‌آورند و همه می‌خواهند فقط درس آنها را بخوانیم، فضای مدرسه خسته‌کننده است، نه کتابخانه‌ای نه جای نهار خوردن یا استراحتی، دبیرستان ما برای دل خوشی هم که شده یک درخت ندارد! درس‌ها هم آدم‌را روانی می‌کنند. خانواده و فامیل هم انتظار زیادی دارند. اگر شما باشید روانی نمی‌شوید؟!

در این وضع اگر کسی - معلم و دانش‌آموز فرقی نمی‌کند- گیر بی خودی دهد شاید آدم نتواند خودش را کنترل کند و عصبانیت هم یک لحظه است و... در میانه سخنان بهمن زنگ خورده بود، اما بچه‌ها در جایشان نشسته بودند- برخلاف همیشه که برای بیرون رفتن از کلاس سر و دست می‌شکنند! محمدعلی که بیشتر وقت‌ها نقاشی می‌کشد و چندان با درس همدلی ندارد گفت، آقا خشونت در همه‌جا هست و گاه‌گداری در پیشرفته‌ترین کشورها هم رخ می‌دهد. اما مهم‌تر از ریشه‌یابی خشونت، این است که ما یاد نگرفته‌ایم که آن را کنترل کنیم. این آموزش‌ها نه در خانه به ما داده می‌شوند نه در مدرسه. پس نمی‌توان انتظار کاهش خشونت را داشت و... معاون پایه چهارم بی‌آن‌که در بزند تو آمد و با شگفتی گفت ببخشید! دبیر زنگ بعد چند دقیقه‌ایست که منتظر است! بچه‌های چهارم‌تجربی هم منتظر شما هستند. بی‌‌آن‌که بتوانم به جمع‌بندی بپردازم از بچه‌ها خداحافظی کردم و رو به آنها گفتم، ببخشید که وقت کلاس را گرفتم. استراحت نکرده به کلاس بعدی رفتم و بی‌آن‌که خوش‌وبشی بکنم گچ را برداشته و گفتم بنویسید قانون سوم نیوتن... زنگ تفریح بعدی در دفتر دبیران نشسته بودم که چندتا از بچه‌های چهارم ریاضی صدایم زدند. به آستانه در که رسیدم گفتند، زنگ پیش خیلی خوب بوده و از بابت این‌که معذرت‌خواهی کرده‌اید، می‌گوییم که این گفت‌وگوها ضروری‌تر از درس است و ما نیاز داریم که درباره این موضوعات گفت‌وگو کنیم. من هم از آنها سپاسگزاری کردم که کنشگرانه در گفت‌وگو شرکت کرده بودند.
 چند روز است از خودم می‌پرسم که هدف آموزش و پرورش از برکردن فیزیک و شیمی و عربی و ادبیات و ... است؟! آیا درست است که بهترین سال‌های جوانی و سرزندگی بچه‌هایمان بر سر نمره و معدل و کنکور به باد رود؟ چرا به جای پرداختن به ریشه‌های آسیب‌های اجتماعی- فرهنگی و آشنا کردن آنها با پایه‌های زندگی اجتماعی در جهان پیچیده کنونی، همه وقت و انرژی آنها در لابه‌لای کتاب‌های درسی و کمک‌درسی به هدر می‌رود؟

بی‌گمان ، ساختار آموزشی ما در پرورش شهروندان شایسته ناتوان است و تا هنگامی که برای آن برنامه‌ای نداشته باشیم نمی‌توان امیدی به سامان یافتن رفتارهای اجتماعی- فرهنگی داشت. همچنان که محمدعلی گفت، ما آموزش‌های درستی برای کنترل خشم و احساسات مان دریافت نکرده‌ایم. برای فراگیری مهارت‌های اجتماعی و شهروندی، آیا جایی بهتر از مدرسه و زمانی بهتر از زنگ گفت‌وگو سراغ دارید؟ تا کی باید در گردابه فرو رونده نمره و معدل و کنکور بچرخیم و افزون بر آزار دانش‌آموزان و معلمان، چرخه خشونت در جامعه را بازتولید کنیم؟! 

روزنامه شهروند

           

منتشرشده در آموزش نوین

budget مزبان حبیبی :

چند روز پیش لایحه ی بودجه از طرف هیئت دولت به مجلس تقدیم شد، در این باره نکاتی قابل تامل است و سوالاتی مطرح:

الف: فرهنگیان از مجلس و مجلس نشینان قطع امید نموده و چشم امید به دولت تدبیر و امید دوخته بودند تا برای مشکلات عدیده ی آنها چاره ای اندیشیده شود، اما دریغ!
افزایش ۱۴ درصدی حقوق کارمندان و کارکنان دولت، ظلم مضاعف به فرهنگیان است چرا که در این مقوله دو نکته مفغول مانده است:یکی اینکه افزایش ۱۴ درصدی در کل حقوق اعمال نمی شود به عنوان مثال افزایش ۲۵ درصدی سال ۹۳ برای ۱۳۵۰۰۰۰۰ تومان در آموزش و پرورش، شده حدود ۱۲۰۰۰۰ تومان یعنی کمتر از ۱۰ درصد کل حقوق، اما همین ۲۵ درصد افزایش حقوق برای برخی از سازمان به ۴۰ درصد کل حقوق رسیده و وقتی علت را جویا می شویم می گویند ضریب افزایش ۱۴ درصد در آن وزارتخانه ها با آموزش و پرورش متفاوت است.
 مطلب دوم اینکه، در بسیاری از ارگان ها مانند دادگستری و وزارت بهداشت و نهاد ریاست جمهوری و .... افزایش های کلانی سال گذشته در حقوق اعمال شده، آن هم بی سروصدا، حال آن که در آموزش و پرورش برای افزایش های ناچیز چندین بار اعلام می شود.
ب: وقتی قانون به صراحت ذکر کرده که افزایش حقوق باید حداقل معادل با تورم آن سال اعمال شود و این مصوبه ی مجلس است، چرا بودجه نویسان چنین قانونی را در برنامه های خود اعمال نمی کنند، جای سوال دارد.
ج: چگونه است که برای بسیاری از نهادها و وزارتخانه ها افزایش بودجه داشته ایم، اما وقتی به آموزش و پرورش می رسد، صحبت از کسر بودجه و کمبود اعتبار است؟
بهتر نیست هر چقدر هست برای کل کارکنان در نظر گرفته شود؟
د: چطور است که همه وزارتخانه ها و نهادها در امر بودجه نویسی اعمال نفوذ می کنند، اما وزارت آموزش و پرورش هیچ حرکت مفیدی در این باره نداشته است؟
حداقل ما اطلاع نداریم !
 
منتشرشده در اقتصاد

niknejaddidgah محمد رضا نیک نژاد - آموزگار

1- سال ۵۵ در کوچه‌مان دو خانه نقلی، نوساز، دیوار به دیوار و یکسان بود که یکی از آن‌ها خانه پدری‌ام بود. همسایه، خانواده‌ای ٥ نفره با پدری ژاندارم، مادری خانه‌دار و بی‌اندازه مهربان، ٢ پسر و یک دختر بودند. پس از اندک زمانی ٢ خانواده در شیرینی‌ها و تلخی‌های زندگی، دیوار به دیوار هم گشتند و مادران برای بچه‌های ٢ خانه، مادری می‌کردند و بچه‌ها نیز خواهران و برادران هم بودند. عمو حیدر ژاندارمی با رفتارهای نظامی‌های پر ابهت آن دوران، دارای اندامی ورزیده با خال کوبی‌هایی که برای کودکی به سن من ترسناک می‌نمود. رفتار سنگین و اندام تنومند و چهره در هم کشیده‌اش از گذشته پر شر و شوری خبر می‌داد که در نگاه نخست هر کسی را می‌ترساند و البته خانواده ما را. زمان گذشت و هم نشینی نشان داد که در پشت آن چهره در هم کشیده، مردی مهربان نهفته است و درون آن قامت سفت و سخت نظامی، دلی می‌تپید که برایم سال‌ها قلبی پدرانه بود. گرچه عمو حیدر سال‌ها در جبهه و مرزهای گوناگون کشور و در انجام وظیفه، جدی بود و با خلاف‌کاران سخت گیر، اما در زندگی خصوصی و در رفتار با خانواده، فامیل و همسایه‌ها مردی مهربان و دل‌انگیز بود. حتی یک بار هم ندیدم و نشنیدم که فرزندانش را تنبیه کند و داد و بی‌دادی از خانه آن‌ها شنیده شود. اما خط و خال و پیشه‌اش در برخوردهای نخست، همه را به بی‌راهه می‌کشاند.
۲- در چند روز گذشته خبر شکنجه ستیزه‌جویان در زندان‌های آمریکا، رسوایی اخلاقی و سیاسی تازه‌ای برای آن کشور پدید آورد. آمریکایی‌ها در پاسخ به افکار عمومی گفته‌اند که آزار این زندانیان، اطلاعات ارزش مندی از گروه‌های ستیزه‌جو به دست داده و سبب‌سازِ نجات بسیاری از مردم بی‌گناه شده است. همواره در برخورد با چنین دوگانه‌های اخلاقی‌ای، سرگشته می‌شوم و همدلی با یک سوی جریان برایم بس دشوار و آزار دهنده است. از سویی آزار و شکنجه هر انسانی و با هر باوری، با ارزش‌های پذیرفته شده‌ام جور در نمی‌آید و از دیگر سو شاید این آزار‌ها بر کسانی که خودشان دل نگران انسان و ارزش‌های انسانی نیستند، برای نجات جان انسان‌های دیگر چندان بی‌راه هم نباشد! نمونه‌ای دیگر از این دست، حادثه‌ای است که این روز‌ها پاکستان را به عزای ۱۳۲ دانش آموز نشانده است. فرادستان پاکستان باید چه برخوردی با این گونه ستیزه‌جویان کنند؟ ستیزه‌جویانی که دین خویی آمیخته با برداشت‌های خشونت‌آمیز از ایدئولوژی شیطانی‌شان، آن‌ها را وا می‌دارد تا انسانیت را فرو گذارند و بی‌ترس، کودکان بی‌گناه را به گلوله ببندند، ماموران واکسیناسیون را بکشند، انسانی را تا آستانه مرگ بزنند و شکنجه دهند، سر انسانی را ببرند و با سرافرازی جلو دوربین بگیرند، زن‌ها و دختران بی‌گناه و بی‌پناه را به کنیزی ببرند و...
هفته پیش در خاک سپاری عمو حیدر شرکت کردم. مردی در خاک آرمید که برخلاف ظاهرش، بسیار مهربان بود. من در فرهنگی بزرگ شده بودم که در آن داشتن خالکوبی، نکوهیده بود، اما شاید در فرهنگ خانوادگی عمو حیدر این رفتار زشت نمی‌نمود!

می‌دانم که چنین نگاهی پیش زمینه نسبی‌گرایی اخلاقی است و پیامدش نبود سنجه‌ای برای برآورد ارزش‌های اخلاقی جامعه. برای شناخت عمو حیدر تجربه هم نشینی نیاز بود که بیش از ٣ دهه همسایگی، فراهم نمود. اما همچنان در تصمیم گیری درباره چگونگی برخورد با ستیزه‌جویانی که این روز‌ها در جای جای جهان، رفتارهای وحشتناکی را انجام می‌دهند سردرگم و ناتوانم. آیا این سرگشتگی از ناتوانی من است؟ یا ویژگی اخلاقی جهان کنونی؟ نمی‌دانم!

روزنامه شهروند

 

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور