صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
جمعه, 09 بهمن 1393 21:04

اکتیویسم و تشکل ها

سعید شهسوار زاده

عضو شورای نویسندگان سخن معلم


* هنر نهاد هاي رسمي و سازمان هاي اجتماعي و مدني ˏغير دولتي ، پيدا کردن راه هاي مطلوب براي عملي شدن مطالبات وخواسته ها و دامن زدن به ديالوگ اجتماعي به عنوان کم هزينه ترين راه اصلاح و بهبود جامعه است
* مساله قدرت و نوع رابطه باآن گره کوربسياري ازجوامع است
* در درون تشکل ها ، تضاد و اختلاف آراء و تفات در عقايد و انديشه ها باعث رشد و تعالي آن تشکل مي گردد  و کيش شخصيت و مهندسي از بالا مهلک ترين آفت هر تشکل است .
* با ارزش ترين سرمايه هر تشکلي اعضاء و ارتباط عاطفي و انساني بين آنهاست . تشکلي که نتواند به چنين بلوغ و فرهنگ ديالوگ و تفاهم دست يابد آبستنˏ بحران ها و مشکلات فراوان است ...


 به نام دوست
تا تشکل هاي مدني به بلوغ سياسي نرسند ، نمي توانند در جامعه خود اثر گذار باشند .
گام گذاشتن به جهان بزرگ سالي سياست


تعريف اکتيويسم :
به اکتيويسم مي توان از زاويه هاي گوناگون نگاه کرد . اين پديده را مي توان نوعي کنش و مشارکت اجتماعي هم تعريف کرد . از نگاه پديدار شناسانه اکتيويسم شايد پيش از هرچيز، نوعي بودنˏ مدني يا نوعي هوشياري و وجدان مدني باشد . سازمان هاي مدني در اشکال گوناگون آن ، بخش اصلي نيروهاي زنده يک جامعه هستند که تلاش مي کنند در سرنوشت جامعه اي که در آن زندگي مي کنند مشارکت داشته باشند . اکتيويسم هم بعد فردي دارد و هم بعد اجتماعي و جمعي . تحول مهمي که در چند دهه اخير به چشم مي خورد ضعيف شدن نسبي اکتيويسم سياسي و سنديکايي و رشد اشکال جديد اکتيويسمي است که بيشتر حوزه هاي خاص زندگي مانند محيط زيست را نشانه مي گيرد .
اکتيويسم ، رويکرد نظري يا عملگرايي :
دادن معناي فردي يا اجتماعي به يک کنش در عمل ˏشهروند ، کنش گر را به سوي اشکال گوناگون يادگيري سوق مي دهد . کسي که هوادار محيط زيست است و کنش اجتماعي خود را درباره ي آن سوق مي دهد ، بايد چيزهايي را درباره محيط زيست و آسيب هاي آن بداند و يا ياد بگيرد چرا ، که کنش گر بودن در حقيقت به دو نوع ديالوگ دامن مي زند . ديالوگ اول دروني است و فرد بايد در مقام داوري شخصي به خود بگويد ، من چرا بايد براي بهبود محيط زيست يا خشونت خانوادگي يا موضوعات ديگر وارد کنش اجتماعي شوم . ديالوگ دوم بيروني است يعني " منˏ " کنش گر درباره ديگر کنش گران بايد ارزش ها، زبان، مفاهيم و دانش خاصي را استفاده يا تقسيم کند که به حضور او دريک جمع معنا دهد . کسي که براي محيط زيست مبارزه مي کند بايد زبان ، مفاهيم و دانش زيست محيطي را درک کند و از آنها در کنش روزمره به گونه اي موثر استفاده کند . همين مثال براي کسي که براي مبازه با خشونت در جامعه وارد کنش مدني مي شود صادق است . او براي تبديل شدن به کنش گر آگاه و هوشمند بايد جامعه شناسي و روان شناسي خشونت را ياد بگيرد و بداند خشونت و باز توليد آن پديده بسيار پيچيده اي است . مثال هاي ديگري مي توان در باره کنش گرˏ سياسي ، سنديکايي يا مذهبي زد . در همه اين موارد کنش گران به درجات مختلف وارد روند هاي شناختي پيرامون موضوع کنش مي شوند و گاه خودˏ تشکل هاي مدني ، سازکارهاي آموزش طرفداران خود وبالا بردن سطح شناخت آنها را فراهم مي آورند . البته اين شناخت مي تواند هم عميق و گسترده باشد وهم سطحي .
اکتيويسم و مخالفت خواني :
اکتيويسم هميشه به معناي مخالفت آشکار با نهاد هاي رسمي و دولتي نيست و در مواردي مي تواند همراهي با نهادهاي رسمي براي مقابله با آسيب هاي اجتماعي يا بهبود جامعه باشد .در اروپا بسياري از نهاد هاي رسمي هنگام تدوين يا عملي کردن سياست هاي اجتماعي از سازمان هاي مدني و اکتيويست ها ياري مي خواهند . در يک جامعه متعارف و مشارکتي اين نيروي مدني " ضد قدرت " در حقيقت در خدمت نقد ، اصلاح و بهبود نظم ˏاجتماعي قرار دارد .
البته گاه به خاطر بسته بودن فضاي سياسي و عدم توانايي نهاد هاي رسمي در برقراري ديالوگ و سازش ، اين رابطه شکلي بحراني و پر تنش به خود مي گيرد .
هنر نهادهاي رسمي و سازمان هاي اجتماعي و مدني ˏغير دولتي ، پيدا کردن راه هاي مطلوب براي عملي شدن مطالبات وخواسته ها و دامن زدن به ديالوگ اجتماعي به عنوان کم هزينه ترين راه اصلاح و بهبود جامعه است . به وجود آوردن اين فرهنگ و سبک و سياق اداره ي جامعه بر پايه گفت وگو و مشارکت چندان آسان نيست . مساله قدرت و نوع رابطه با آن گره کور بسياري ازجوامع است . جامعه اي که نتواند به چنين بلوغ و فرهنگ ديالوگ و تفاهم دست يابد آبستن بحران ها و مشکلات فراوان است . ۞

تأثير گذاري اکتيويسم بر نهاد هاي رسمي :
اکتيويسم به مثابه نوعي واسطه ميان نهاد هاي رسمي و افکار عمومي ، بخشي از انرژي ، توانايي و ثروت اجتماعي يک جامعه و مدرسه اجتماعي واقعي است که در آن همگان از جمله نهاد هاي رسمي مي توانند بسيار بياموزند .نهاد هاي رسمي که به جامعه اعتماد دارند و از اعتماد به نفس کافي در اداره ي جامعه برخوردارند مي توانند اکتيويسم جامعه مدني يا حتي اپوزيسيون سياسي را در جهت کارايي بهتر سياست ها و برنامه هاي خود به کار گيرند . ديالوگ ميان تشکل هاي گوناگون مدني با نهاد هاي رسمي به افزايش اعتماد متقابل ميان حاکمان و جامعه و انسجام و وفاق عمومي کمک مي کند . وجود يک وجدان جمعي که در خدمت اهداف بلند مدت جامعه قرار دارد يا شکل گيري و تحول ارزش هاي عمومي از جمله به پويایی سازمان مدني و اکتيويسم اجتماعي و سياسي وابسته است . ۱


مذاکره و ديالوگ حاکم بر تشکل هاي مدني نشانه بلوغ سياسي تشکل ها مي باشد :
وقتي تشکل هاي مدني با نهاد هاي رسمي وارد مذاکره و ديالوگ مي شوند بايد به اين مفاهيم و مقولات کاملأ آگاه باشند و استادانه آنها را به کار ببرند . هر چقدر مهارت در به کارگيري اين مفاهيم بيشتر باشد ، آن تشکل گام بزرگ تري به جهان بزرگ سالي سياست گذاشته است و بر عکس اگر تشکلي با مذاکره و ديالوگ آشنا نباشد از بيماري کودکي رنج مي برد .


کيش شخصيت و مهندسي از بالا بزرگ ترين آفت تشکل ها :
در درون تشکل ها ، تضاد و اختلاف آراء و تفات در عقايد و انديشه ها باعث رشد و تعالي آن تشکل مي گردد  و کيش شخصيت و مهندسي از بالا مهلک ترين آفت هر تشکل است .
وقتي در تشکلي برسر موضوعي نزاع در بگيرد، مقدمه رشد آن مجموعه فراهم شده است ، به شرط آن که رهبران و اعضاي آن تشکل موضوع را " صفر و يک " نکند  و با مذاکره و ديالوگ به دنبال راه حل " برد ، برد " باشند . زيرا راه حل "برد ، باخت " نشانه عدم بلوغ آن تشکل است . تجربه گذشته تشکل ها نشان مي دهد که ، بد بيني و بي اعتمادي ، تلاش رهبران و اعضاء به منظور مهندسي از بالا جهت بر طرف کردن نزاع ها کارنامه فاجعه باري از خود بر جاي مي گذارد .


فن مذاکره :
دکتر مسعود حیدری ملقب به پدر علم اصول و فنون مذاکره با بیش از 49 سال سابقه تدریس دانشگاهی، مشاوره، تحقیق و مدیریت ، مذاکره و به عنوان مشاور ارشد، عضو هیات علمی و مدرس در سازمان مدیریت صنعتی فعالیت می‌کند. آنچه در ادامه می‌خوانید، چکیده مباحثی است که با موضوع اصول و فنون مذاکرات بین‌المللی توسط ایشان مطرح شده است .

با رشد و توسعه فعالیت سازمان، دامنه روابط آن نیز روزبه‌روز گسترش می‌یابد و ابزار حفظ و تداوم توسعه این ارتباطات، تسلط به فن مذاکره است. دانستن اصول مذاکره، پیروزی ما را در مذاکرات تضمین می‌کند و سرمایه‌گذاری بر یادگیری این امر، سرمایه‌ای همیشگی و بهره‌ای مادام‌العمر را برای سازمان به ارمغان می‌آورد.

یکی از اصلی‌ترین ارکان مذاکره، آگاهی از وجود تفاوت‌های میان ما و مذاکره‌کنندگان‌مان است. این تفاوت‌ها می‌تواند منجر به اختلاف و تنش شود. باید تا حد امکان در جهت برقراری روابط انسانی و اجتناب از تنش تلاش کرد.

در مذاکره باید در نظر بگیریم که در ازای امتیازاتی که می‌گيریم، چه امتیازاتی را واگذار می‌کنیم. ما نه در خلاء، بلکه در اتمسفر مذاکره می‌کنیم و باید در نظر داشت که در اتمسفر مقاومت وجود دارد. علاوه بر منافع خود، باید گوشه چشمی هم به منافع طرف مقابل داشته باشیم. پیش از شروع مذاکره باید مسایلی که قرار است در آن طرح شود را پیش‌بینی کنیم و در جست‌وجوی راه‌حل باشیم. هیچ‌گاه نباید تنها با یک راه‌حل به مذاکره برویم؛ چرا که خیلی زود به بن‌بست می‌رسیم.

اغلب مذاکرات میان افراد نابرابر در قدرت صورت می‌گیرد؛ تفاوت در برون و درون، تفاوت در درجه نیاز به نتیجه مذاکره، میزان تحصیلات و تجربه، IQ، تفاوت در جو حاکم بر جلسه مذاکره و ... بنابراین باید این تفاوت‌ها را بررسی کنیم و برای آنها برنامه‌ریزی داشته باشیم. هنر ما این است که جمع جبری این تفاوت‌ها را مثبت کنیم. شاید نتوان IQ را تغییر داد؛ ولی باقی موارد قابل تغییر است.

ما با انسان‌ها مذاکره می‌کنیم؛ بنابراین باید اخلاق انسانی را رعایت کنیم. لازمه رفتار انسانی این است که هرگز طرف مقابل را مورد حملات شخصی قرار ندهیم، حتی اگر سزاوار آن باشد؛ چون ایجاد نفرت و رنجش می‌کند و از ما سلب اعتماد می‌شود. باید در نظر داشت که اکثر اختلافات، ناشی از تفاوت سطح اطلاعات است؛ هرگز نباید اجازه بدهیم که گپ اطلاعاتی ایجاد شود. شنیدن یک دارایی است؛ به هیچ وجه خود را از آن محروم نکنیم. باید گوش کنیم و بعد حرف بزنیم.
زیربنای مذاکره خوب، صداقت و راست گویی است و مرز صداقت پشت میز مذاکره، رازداری است. ادب و متانت باعث می‌شود که طرف مقابل رفتار مناسب‌تری را مقابل ما در پیش بگیرد. ۲

۞ تشکل هاي مدني بايد کم هزينه ترين راه حل ها را جهت اصلاح و بهبود درون سازماني و برون سازماني دنبال کنند . رهبران بزرگ ، تشکل هاي مدني بالغ ، همان طور که با استفاده از فن مذاکره و ديالوگ به جاي طرح " صفر ويا يک " با نهاد هاي رسمي و ديگر تشکل هاي مدني تعامل مي کنند بايد مسائل و مشکلات درون سازماني را با خويشتن داري بيشتر حل وفصل کنند زيرا با ارزش ترين سرمايه هر تشکلي اعضاء و ارتباط عاطفي و انساني بين آنهاست . تشکلي که نتواند به چنين بلوع و فرهنگ ديالوگ و تفاهم دست يابد آبستنˏ بحران ها و مشکلات فراوان است .
1 مقاله اکتيويسم چيست ؟ گام گذاشتن به جهان بزرگ سالي سياست از جناب آقاي "سعيد پيوندي" جامعه شناس و استاد دانشگاه لورن فرانسه مندرج در هفته نامه صدا دوره جديد شماره 6 شنبه 29شهريور 1393
2 اصول و فنون مذاکره از زبان پدر علم مذاکره ایران به آدرس ايترنتي ذيل :

http://vivannews.com/Pages/News-28376.aspx

منتشرشده در دیدگاه
پنج شنبه, 08 بهمن 1393 07:46

انقلاب فرهنگی و فرهنگ انقلابی

در آستانه ی سی و هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران قرار داریم.همچنین  با پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب ؛سال 93 سال فرهنگ و اقتصاد با عزم ملی و مدیریت جهادی نام گذاری گردید. اما به راستی این پرسش مطرح می شود که چرا فرهنگ نتوانست به طور زیربنایی و اساسی در جامعه مطرح شود؟
چرا مهمترین شاخصه ی انقلاب اسلامی ایران که  انقلاب فرهنگی بود تا در راستای آن فرهنگ انقلابی نیز تحقق یابد ، اما با گذشت 36 سال هنوز نه انقلاب فرهنگی به زعم مسوولان تحقق یافت و نه فرهنگ انقلابی. ازسال های نخست انقلاب، شور انقلابی غالب به مهمترین رکن فرهنگ سازی کشور سرایت کرد تا قالب مدارس و دانشگاه ها اسلامی و انقلابی گردند اگر چه در بعضی اوقات شعور برشور چیره می گشت تا شاید اوضاع نابه سامان تعلیم و تربیت اندکی نظم و نسقی یابد و شعارهای اول انقلاب به گونه ی تحقق یابد و با اصلاح تعلیم و تربیت کشور ،نظام سیاسی و اقتصادی کشور نیز اصلاح گردد.
به راستي هيچ انديشيده‌ايم كه فرهنگ  در اين سرزمين چه وضعيتي دارد؟
سوال اين جاست كه نقش مهمترین عنصر فرهنگ ساز یعنی  آموزش و پرورش در نظام فرهنگي دنيا چگونه است؟ چند درصد توليدات علمي دنيا از آن ما مي‌باشد؟ و آيا انجام فعاليت‌هاي علمي در ايران در مقايسه با استعدادهاي ايران در سطح جهان رضايت‌بخش است؟ مگر نه اين است كه پيشرفت يك جامعه بدون توسعه فرهنگي غيرممكن است ؟
پديده ونداليسم، نگرش اقتصادي، مشاركت، مسائل محيط‌ زيست، رسانه و ارتباطات زماني نتيجه مي‌دهد كه بسترهای فرهنگی آن آماده شود و از فرهنگ سازان و فرهنگیان استفاده ابزاری نشود.

چگونه می توان به این پارادوکس پاسخ گفت که میزان دانشجویان از یک میلیون فراتر رفته و تعداد دانش آموزان بیش از 14 میلیون نفر –یعنی 14 برابر جمعیت امارات-می باشد ؛در حالی که در خوش بینانه ترین صورت تیرازکتاب از 1500 نسخه فراتر نمی رود ؟!

البته سفسطه گویی و پاسخ هایی چون غالب شدن اینترنت نمی تواند توجیه مناسبی از کم کاری وضیعت فرهنگی داشته باشد.

به زعم نگارنده مهمترین مساله فرهنگ آنهایی هستند که مسوولیت فرهنگی را پذیرفته در حالی که شایستگی این مسوولیت عظیم را نداشته و ندارند و فرهنگ را دچار سیاست زدگی و روزمرگی و حاشیه زدگی و سطحی نگری نموده اند.

دوست روزنامه نگارم که سه بار در جشنواره رسانه و ترافیک توانسته بود حائز رتبه های برتر شود برایم گفت:با هزینه شخصی و در دوسال مطالعه کتابی در راستای ارتقای فرهنگ تردد و ترافیک نوشتم. تمام کارهای این کتاب بامن بود. وقتی کتاب چاپ شد ؛به توصیه ی بعضی دوستان به معاونت آموزش ترافیک شهرداری تهران مراجعه کردم و کتاب خود را به مسوول معاونت آموزش داده تا به نوعی معرفی شده و یا حداقل 100 جلد کتاب را بگیرند.-ببینید به کجا رسیده ایم-پس از چند هفته مسوول آموزش  به این نویسنده و خبرنگار گفت:ما از این نویسنده ها زیاد داریم و اصلا به ما ربطی ندارد !

ما باید خودمان فکر کنیم و تصمیم بگیریم و حمایت کنیم !

ببینید نوعی دیکتاتوری فرهنگی که غالب است.البته این نویسنده می گفت:به پلیس راه استان تهران نیز مراجعه کردم و پاسخی بهتر از آن نیافتم.

به راستی چرا معلمان؛ آموزگاران ؛نویسندگان و روزنامه نگاران به زعم برخی مسوولان زیادند؟

آن دوست خبرنگارم می گفت:حالا آن مسوول آموزش ترافیک رفته ولی من همچنان نویسنده ام.

مسوولان می آیند و می روند اما فرهنگ و فرهنگیان و فرهنگ سازان می مانند. فرهنگ ابزار نیست. فرهنگ روبنا نیست. فرهنگ ساده و سطحی نیست. فرهنگ اصل و زیربنا است.اگر مسوولان نظام به فرهنگ و مسایل فرهنگی بپردازند؛نظام و انقلاب و خود مسوولان برنده اصلی می باشند.

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت

freeexpress مصطفي حسيني طباطبايي

حادثة اسف‌باري كه در فرانسه روي داد و واكنش پُرسر و صدايي كه پس از آن صورت گرفت، نكته‌اي را براي ما روشن مي‌كند كه «آزادي بيان» در غرب، مفهوم ويژه‌اي دارد و البته مفهوم مزبور براي ما شرقي‌ها در خور بحث و تأمّل است. اگر خوانندگان محترم به ياد داشته باشند، چندي پيش مردي كه مسلمان نبود، در آمريكا به مدرسه‌اي با سلاح گرم حمله كرد و عده‌اي از كودكان بي‌گناه را طعمه مرگ ساخت. آن رويداد دل خراش، به هيچ وجه واكنشي را پديد نياورد كه در حادثه پاريس رخ داده است و تظاهرات يك ميليوني با حضور برخي از رهبران سياسي دنيا در عزاي كودكان مظلوم، ابداً ديده نشد. حادثه فرانسه ظاهراً به دليل مخالفت با «آزادي بيان» اين همه سر و صدا به راه انداخته است.

به نظر ما شرقي‌ها كه تحت تأثير فرهنگ اسلام هستيم، آزادي بيان در حدّ نقد و اعتراض، بي‌اشكال شمرده مي‌شود، ولي اگر كار آن نقد، به تهمت و افتراء يا مسخره كردن و استهزاء بيانجامد مجاز نيست. مثالي مي‌زنم؛ اگر يكي از آشنايان شما كمي شكمش برآمده شده باشد، شما نقادانه مي‌توانيد به او يادآور شويد كه بايد رژيم غذايي بگيرد و كمتر غذا بخورد، ولي چنانچه تصوير وي را با شكم بسيار بزرگ در روزنامه خود منعكس سازيد و زير تصوير بنويسيد «آقاي بُشكه»! و آن را در همه جا پراكنده كنيد، اين كار علاوه بر نقد، بار تحقير و توهين را نيز با خود حمل مي‌كند و تجاوز به حقوق و حرمت ديگران به شمار مي‌آيد.

قرآن كريم مي‌فرمايد: لا يسخر قومٌ من قومٍ (حجرات:11)، يعني هيچ دسته‌اي نبايد دسته ديگر را مسخره كند. آزادي بيان هم مانند ديگر آزادي‌ها بايد حدّ و مرزي داشته باشد و خردمندانه تعريف شود. ما نبايد تسليم بخش‌هايي از فرهنگ غرب شويم كه راه افراط در آنها پيموده شده است. اسلام براي ما تعليمات دقيق‌تر و حكيمانه‌تري را به ارمغان آورده است. 

من در اينجا حادثه‌اي را كه خود شاهدش بودم [به عنوان يك نمونه ساده و محدود] با قدري تغيير نقل مي‌كنم تا معلوم شود تفاوت نقد و استهزاء و اثر هر كدام چيست؟

در دوران تحصيل دبيرستاني، شاگرد ممتازي در كلاس ما بود كه ديگر شاگردان و حتي رقباي وي، او را با احترام ياد مي‌كردند. روزي چند دقيقه بر سر كلاس ديرتر رسيد، آقاي دبير نگاهي به او انداخت و چون وضع موي سرش را قدري آشفته ديد، به وي گفت: پرتقال فروش، برو بر سرجايت بنشين! (در آن زمان جوانان پرتقال فروش كه مغازه‌اي نداشتند، سر و وضع مرتبي هم نداشتند). دانش‌آموزان به شدت خنديدند و آن شاگرد ممتاز، شرمنده شد. عصر آن روز ملاحظه كرديم كه رقباي آن دانش‌آموز ممتاز كاريكاتوري را كشيده و به ديوار كلاس نصب كرده‌اند، در حالي كه تصوير مضحك او فرياد مي‌زد: آي، پرتقال‌ شيرين دارم! [روشن است كه پرتقال‌فروشي در جاي خودش شغل بدي نيست، امّا وقتي سر كلاس و در جمع دانش‌آموزان از زبان معلم، با لحن خطاب و عتاب، به دانش‌آموزي گفته شود، معناي ديگري پيدا مي‌كند: معناي تمسخر و تحقير!]

شما شايد نتوانيد تصور كنيد كه اين حادثه تا چه اندازه در روحيه آن جوان تأثير بد گذاشت. از آن روز به بعد، شاگردان كلاس به محض روبرو شدن با وي مي‌پرسيدند:‌ پرتقال، كيلويي چند است؟! و او را كه قبلاً احترامي داشت، دست مي‌انداختند و مي‌آزردند. در حالي كه دبير ما مي‌توانست به طور خصوصي او را به مرتب كردن موهايش سفارش كند و وضع وي را نقد نمايد و اثر نيك به جاي نهد. [وقتي نمونه ساده‌اي از استهزاء آن هم در يك حوزه محدود، داراي آثار مخربي باشد، به طريق اولي در سطوح بالاتر و فراگيرتر، مخرب‌تر است]. در حادثه اخير پاريس، خوشبختانه جوان سياه‌پوست و مسلماني هم جان چند تن را از كشته شدن نجات داده و آنها را در زيرزمين مخفي كرده و سپس به پليس گزارش داده است، ولي هرگز مورد تشويق قرار نگرفت و خبرگزاري ها و جرايد خارجي كمتر از كار وي سخن گفته‌اند تا نشان دهند كه همه مسلمانان خشن و تروريست هستند!

از عجايب آن كه آقاي نتانياهو نخست‌وزير دولت اسرائيل هم در مراسم تجليل از مقتولين شركت كرده بود!

فراموش نكرده‌ايم كه او در بمباران نوار غزه كه زنان و كودكان بسياري بي‌گناه كشته و مجروح شدند، اجازه نداد، تا دارو براي كمك مجروحان به نوار غزه حمل كنند. من نفهميدم، وي كه با آزادي دارو مخالف بود، چگونه است كه براي تجليل از آزادي بيان به پاريس سفر كرده بود؟ مردم كشور ما و مسلمانان دنيا، سياست بازي را از امور اخلاقي خوب تشخيص مي‌دهند و ضمناً توجه دارند كه برخي از دولت‌هاي غربي نويسندگان خود را به استهزاء بزرگان اسلام و در رأس آنان خاتم پيامبران الهي(ص) بيش از پيش تشويق مي‌كنند و اين امر را مقوله‌اي انساني و روشنفكرانه قلمداد مي‌نمايند!

لبئس ماكانوا يعملون.

روزنامه اطلاعات

منتشرشده در یادداشت
shorayarispecialوزیر کشور: در تقویم انتخاباتی وزارت کشور انتخابات شورایاری‌ها وجود ندارد

 شهروند| درحالی که اعضای شورای شهر تهران و همچنین کاندیداهای چهارمین دوره انتخابات شورایاری‌ها درحال تهیه تدارکات لازم برای برگزاری انتخابات شورایاری‌ها در اسفندماه هستند و شورای شهر تهران در آخرین مصوباتش نظارت بر این دوره از انتخابات شورایاری‌ها را چون سه دوره گذشته راسا برعهده گرفته است، وزیر کشور اعلام کرده است که در تقویم انتخاباتی وزارت کشور انتخاباتی به نام انتخابات شورایاری‌ها وجود ندارد و در عین حال مسئولیت نظارت بر انتخابات را هم در حیطه وظایف مجلس تعریف کرده است.

از سوی دیگر اما مجلس گفته است که در آینده انتخابات شورایاری‌ها را قانون‌مند می‌کند. سومین دوره فعالیت شورایاری‌ها تا چند هفته دیگر به پایان می‌رسد. شورای اسلامی شهر تهران، زمان برگزاری چهارمین دوره انتخابات شورایاری‌ها را ٨ اسفند اعلام کرده است و همچنین هیاتی ٩ نفره متشکل از اعضای شورای شهر تهران را به‌عنوان کمیته نظارت بر این انتخابات تشکیل داده است. با وجود این اما برگزاری چهارمین دوره انتخابات شورایاری‌ها مثل هر سه دوره گذشته به محلی برای اختلافات میان مدیریت شهری و دولت تبدیل شده است.

این بار در میانه این اختلافات پای مجلس هم به میان کشیده، چرا که عده‌ای ازجمله برخی اعضای شورا از یک‌سو و برخی مسئولان دولتی از سوی دیگر تلاش کرده‌اند و این روزها هم همچنان در تلاشند تا پای مجلس را به‌عنوان ناظر به این انتخابات محلی و شهری باز کنند. در این میان اقدام سوال‌برانگیز مهدی چمران در نامه‌نگاری با مجلس برای واگذاری مسئولیت نظارت بر انتخابات شوراها به مجلس که نهادی سیاسی است و اساسا در کل ادوار گذشته هیچ نقشی در انتخابات شورایاری‌ها نداشته برای خیلی‌ها سوال‌برانگیز شده است.

گفته می‌شود مجلس شورای اسلامی البته قرار نیست نظارتی بر انتخابات این دوره داشته باشد. پیشتر احمد مسجد جامعی، عضو شورای شهر تهران گفته بود واگذاری مسئولیت نظارت بر انتخابات شورایاری‌ها که نهادهایی مردمی و اجتماعی و در واقعی بخشی از شورای شهر تهران هستند برعهده شورای شهر تهران است و نمی‌توان مسئولیت نظارت بر انتخابات یک نهاد اجتماعی و فرهنگی مثل شورایاری‌ها را به نهادی سیاسی مثل مجلس سپرد. این اقدامات البته در تاریخ فعالیت شورایاری‌ها و انتخابات سه دوره پیش بی سابقه نبوده است.

دولت وقت در ادوار دوم و سوم انتخابات شورایاری‌ها هم مقاومت‌های مشابهی برای برگزاری این انتخابات داشت. اما در هر دوره اعضای شورای شهر تهران با استناد به آیین نامه‌ها و قوانین پیش‌بینی شده برای شورایاری‌ها و به‌رغم مخالفت‌های سیاسی دولت‌های وقت این انتخابات را برگزار کردند. دیروز عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور در حاشیه هفتادمین جلسه شورای اجتماعی کشور در جمع خبرنگاران اعلام کرد که برگزاری انتخابات شورایاری‌ها برعهده وزارت کشور نیست. از سوی دیگر مهدی چمران، رئیس شورای اسلامی شهر تهران هم اعلام کرد که انتخابات شورایاری‌‎ها در زمان مقرر برگزار می‌شود و به تأخیر هم نخواهد افتاد. وزیر کشور به خلأ قانونی که درباره برگزاری انتخابات شورایاری‌ها وجود دارد اشاره کرد و گفت:   قانون دراین‌باره به وزارت کشور تکلیف برگزاری انتخابات را اعلام نکرده است. حتی نظارت بر انتخابات شورایاری‌ها نیز برعهده وزارت کشور نیست و در این زمینه خلأ قانونی وجود دارد.  حالا شورای شهر تهران اصرار دارد انتخابات شورایاری‌ها را بدون فوت وقت و در زمان مقرر برگزار کند. دیروز پس از سخنان وزیر کشور که اساسا برگزاری انتخابات شورایاری‌ها را زیر سوال برده بود، مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران گفت که  شورا تمام تلاش خود را به کار می‌گیرد تا انتخابات شورایاری‌ها برگزار شود.


اجرا با شهرداری، نظارت با شورا
غلامرضا انصاری، عضو شورای اسلامی شهر تهران درباره آخرین تصمیماتی که برای برگزاری انتخابات شورایاری‌ها گرفته‌شده است، گفت: «در تفاهم ستاد شورایاری‌ها با نمایندگان تهران این بود که نظارت را سه نفر از نمایندگان تهران انجام دهند و اجرا را هم شورا. مخالفت جدی بود به دلایل مختلف و شورا مصوبه‌ای گذراند که انتخابات به صورت گذشته برگزار شود و در گذشته هم همین‌طور بوده است که انتخابات شورایاری‌ها هم نظارت و اجرایش توسط مردم برگزار شود.» او ادامه داد: «در ادوار گذشته ستاد شورایاری‌ها که خودش هم ستاد کوچکی بوده است محله به محله می‌رفت و در دیدار با معتمدان محلی ناظران بر انتخابات را از بین مردم انتخاب می‌کرد. مردم خودشان انتخابات را برگزار و بر آن نظارت می‌کردند و این بهترین شیوه برای انتخابات شورایاری‌هاست چرا که در این شیوه، انتخابات کاملا خودجوش و مدنی است.»

به‌گفته انصاری، در این دوره عده‌ای آمدند و روال برگزاری انتخابات مردمی را به کلی تغییر دادند. بحث استعلام و ستاد عریض و طویلی راه انداختند که مورد اعتراض قرار گرفت. او افزود: «ما در آخرین جلسات شورا مصوبه‌ای داشتیم که با یک فوریت به تصویب رسید و براساس آن نظارت بر انتخابات توسط شورا و اجرا توسط معاونت اجتماعی شهرداری تهران انجام شود.» براساس این مصوبه شورا ٩ نفر از نمایندگان شورای شهر تهران مسئولیت نظارت بر انتخابات را برعهده گرفته‌اند. او تأکید کرد:  «نمایندگان تهران حق دخالت در انتخابات شورایاری را ندارند و این نه از نظر اخلاقی درست است و نه از نظر حقوقی و عرفی و در شأن مجلس نیست که در برگزاری انتخابات محله‌ای دخالت کند.»


بیش از ٢‌هزار نفر ثبت‌نام کردند
امیرفاضل اللهیان، سخنگوی ستاد انتخابات چهارمین دوره شورایاری‌ها هم دیروز از آخرین وضع ثبت‌نام‌کنندگان در این دوره از انتخابات خبر داد و گفت: انتخابات در هشتم اسفندماه‌ سال جاری برگزار می‌شود. سخنگوی ستاد انتخابات چهارمین دوره شورایاری‌ها در پاسخ به برخی انتقادات مبنی بر غیرقانونی بودن این انتخابات گفت: این اعضا به شورای شهر که عضو هیأت نظارت هستند، وظیفه نظارت بر کیفیت انتخابات را برعهده دارند. این افراد علاوه بر تعیین ناظر در ستادهای انتخاباتی به بررسی گزارش‌های ستاد مرکزی پرداخته و همچنین ضمن بررسی شکایت داوطلبان تأیید و رد صلاحیت داوطلبان را برعهده دارند. سخنگوی ستاد انتخابات چهارمین دوره شورایاری‌ها با بیان این‌که تاکنون حدود ٢٠٠٠ نفر در انتخابات شورایاری‌های تهران ثبت‌نام کرده‌اند، گفت: براساس آخرین آمار اعلامی، ٨٧٠ نفر از ثبت‌نام‌کنندگان در مقطع تحصیلی کارشناسی، ٣٨٩ نفر کارشناسی ارشد و ٥٣ تن در مقطع دکتری تحصیل کرده‌اند.


انتخابات شورایاری‌ها را قانون مند می‌کنیم
مجلس شورای اسلامی هم دیروز نسبت به برگزاری انتخابات شورایاری‌ها واکنش نشان داد و امیر خجسته رئیس کمیسیون شوراها وامور داخلی کشور در مجلس از موافقت وزارت کشور، کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس و همچنین مجمع نمایندگان استان تهران با برگزاری انتخابات شورایاری‌ها خبر داد و گفت: در تلاش برای قانونمند کردن انتخابات و عملکرد شورایاری‌ها هستیم. او با بیان این‌که درحال حاضر فعالیت شورایاری‌ها قانونی نیست، افزود: با توجه به این‌که فعالیت شورایاری‌ها می‌تواند ثمرات خوبی برای کشور داشته باشد در تلاش برای قانون مند کردن فعالیت آن هستیم. این نماینده مردم در مجلس نهم، با توجه به این‌که شورایاری‌ها به‌عنوان معتمد مردم کارهای بزرگی را در سطح مناطق خود انجام دادند و در تمام استان‌ها فعال بوده‌‌اند ما در تلاش هستیم برای ادامه فعالیت شورایاری‌ها قانون جدید دراین‌باره وضع کنیم.

به‌گفته او انتخابات شورایاری‌ها در ٨ اسفندماه تنها در تهران انجام خواهد شد اما ما خواهان رفع موانع قانونی و برگزاری این انتخابات در سایر استان‌ها نیز هستیم.

 

 کانون های فرهنگیان ، تشکل های صنفی هستند که اکثر آن­ها قبل از سال 79 با تشکیل هیات مؤسس فعالیت خود را آغاز نمودند و سپس با مجوز کمسیون ماده 10 احزاب با تشکیل مجمع عمومی و انجام انتخابات ، فعالیت خود را شروع و تعدادی از این تشکل ها توانستند پروانه فعالیت خود را از وزارت کشور اخذ کنند که نام آنها در پرتال وزارت کشور خاص تشکل ­های غیر سیاسی آمده است .

بر خلاف اصل 26 قانون اساسی که احزاب و تشکل­ ها را آزاد اعلام کرده و تاکید شده " هیچ کس را نمی­ توان از عضویت در آنها منع و یا به عضویت در آن­ها مجبور کرد" در دولت گذشته به طور غیر قانونی از ادامه فعالیت تشکل­ های صنفی فرهنگیان با عدم صدور مجوز برای تشکیل مجمع عمومی و در نتیجه عدم تمدید پروانه فعالیت آن ها مانع شدند .

به عبارتی ، مقام­ های مسئول در وزارت کشور و زیر مجموعه­ های آن که بایستی مجری قانون باشند خود قانون گذار و مجری و قاضی شده بودند ؛ یعنی عملاً وظایف هر سه قوه را با اِعمال سیاست ­های  سلیقه ای خود بر عهده گرفتند .

در این بین آنچه مایه تعجب است و نشان از یک تصمیم فراتر از سطح قوه­ ی مجریه دارد این است که کمیسیون ماده 10 احزاب که از نمایندگان سه قوه تشکیل می­ شود و تنها مقر آن در وزارت کشور است در این قانون شکنی قوه ­ی مجریه را همراهی کردند .

سئوال اینجا است که آیا اصل 26 قانون اساسی حذف شده و یا تغییر کرده است ؟

متاسفانه نمایندگان مردم در مجلس نیز بر اجرای آن اصراری ندارند .

مهم­تر اینکه اصل 26 قانون اساسی از اصولِ فصل سوم است که مربوط به حقوق ملت می باشد و این نشان می­ دهد تنظیم کنندگان قانون اساسی نسبت به اجرای اصولی که در این فصل آمده تاکید فراوان داشته ­اند ، زیرا تجلی خواسته های مردم در انقلاب سال 57 است .

تشکل­ های صنفی فرهنگیان حرکت در چارچوب قانون را سر لوحه­ ی کار خود قرار داده ­اند  و چنانچه از حیطه ­ی قانون خارج شدند راه­کار الزام آن­ها به تبعیت از قانون در قانون احزاب و تشکل ­ها بیان شده است . بنابر این نبایستی از فعالیت آن­ها در هراس بود .

آزادی بیان آن نیست که افراد در محافل شخصی و کاری خود چند کلمه نسبت به تضییع حقوق شان صحبت کنند و بعد نیز به فراموشی سپرده شود این کارها مربوط به دوره ­های گذشته بود ؛ آنچه الان در نظام­ های دمکراتیک مورد پذیرش قرار گرفته آزادی بیان در قالب تشکل­ های شناسنامه ­دار است که می­ توانند سخنگوی جمع کثیری از اعضای خود باشند و از این طریق حتی از هرج و مرج نیز جلوگیری کنند و خواسته ­های صنف خود را بیان و بر اجرای آن پافشاری کنند .

رئیس جمهور و نمایندگان مجلس در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد می­ کنند که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی باشند واین سه ، قابل تفکیک نیستند . زیرا قانون اساسی به وسیله خبرگان ملت که عمدتاٌ از فقها بودند بر اساس مذهب رسمی کشور تنظیم شده است .

بنا براین انتظار می ­رود رئیس جمهور و زیر مجموعه ­ی دولت عامل به قانون اساسی بدون تعطیل کردن حتی یک اصل و یا برتری دادن اصولی بر اصول دیگر باشند .    

با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و تحقق حماسه سیاسی ، امیدی تازه در دل فرهنگیان ایجاد شد که بتوانند دوباره زیر چتر کانون­ ها گردهم آیند و خواسته­ های صنفی خود را که شامل رفع مشکلات آموزشی و معیشتی می­ شود با تعامل سازنده با مسئولین مربوطه در دولت و مجلس به طرق قانونی پیگیری نمایند و با ایجاد جو شادی و نشاط در مدارس پیشرفت های آموزشی را شاهد باشند ، به خصوص اینکه در سند تحول بنیادین رکن اساسی آموزش و پرورش را معلم می ­داند و به نوعی فعالیت­ های صنفی ( که در آموزش و پروش معنائی فراتر از خواسته ­های مادی دیگر اقشار جامعه را دارد ) به رسمیت شناخته است .

لذا با عنایت به اصل 26 قانون اساسی از وزیر محترم کشور انتظار می رود همان طور که از خواسته عمومی متجلی در انتخابات دور یازدهم ریاست جمهوری بر می­ آید ، فضای سیاسی را برای فعالیت های قانونی تشکل­های صنفی باز نموده و با اعطای مجوز تشکیل مجمع عمومی برای انتخابات دور جدید که چند سال معوق مانده از گسترش جو نارضیاتی در بین فرهنگیان کشور جلوگیری کند و بیش از این راضی به ادامه­ ی روش­ های قانون شکنان­ی گذشته نباشد .

بدیهی است با گذشت نزدیک به 18 ماه از شروع کار دولت تدبیر و امید، تعلل کردن در این مورد نوعی بی تدبیری محسوب می­ شود که باعث سرخوردگی اقشار مختلف که به امید باز شدن فضای سیاسی جامعه به پای صندوق های آمدند خواهد شد.

اگر در شعار بر اجرای امر به معروف و نهی از منکر تأکید می شود تحقق آن فقط در اجرای فردی آن که هیچ ضمانت اجرائی نیز ندارد نخواهد بود و بستر اصلی آن که خصوصاً می تواند مانع انجام فعالیت های خلاف قانون در همه ی ابعاد شود گسترش تشکل های سیاسی و صنفی است .

به نظر می رسد فعالیت احزاب سیاسی (دست کم در کشور ما ) به زمان های انتخابات محدود می شود . پیش از هر انتخابی شاهد ظهور چند حزب سیاسی هستیم که بعد از انتخابات در لاک خود فرو می روند، ولی تشکل های صنفی به دلیل ماهیت شان فعالیتی مدام دارند زیرا اعضای آن ها مرتب تحقق اهداف صنفی خود را طالب اند و هیات مدیره ی آن ها اگر نتوانند به این خواسته ها پاسخ دهند مورد بی مهری اعضا قرار می گیرند ...

 البته این مانع تراشی ها به منزله ی پاک کردن صورت مسئله به جای حل آن است  و در نهایت به نفع هیچ کس نیست .

 

منتشرشده در یادداشت

daeshspecial1  گروه اخبار :

سازمان تروریستی داعش، مدرسه‌هایی برای آموزشِ سربریدن به کودکان ایجاد کرد که در آن‌ها، سربریدن، با قطع سرِ حیوانات، آموزش داده می شود.

روزنامه آمریکایی لس آنجلس تایمز، با انتشار گزارشی فاش کرد که سازمان تروریستی داعش، در مناطقی که در عراق و سوریه اشغال کرده است، مدرسه هایی ایجاد کرده است که در آن ها، شیوه سربریدن و شکنجه و همچنین حمل سلاح، در کنار آموزش افکار تند و تکفیری، به کودکان تدریس می شود.

برپایه این گزارش، داعش فیلم ها و عکس هایی از این مدرسه ها منتشر کرده است که در آن ها کودکانی زیر 10 ساله، علاوه بر تمرین سربریدن و شکنجه، تفنگ های "اِی.کِی 47" در دست دارند.

پایگاهِ اطلاعاتی اینتلیجنس آنلاین، که گروه های مسلح را زیر نظر دارد، فاش کرد تصاویری که داعش منتشر کرده، مربوط به یکی از پایگاه های این سازمان تروریستی در استان الرقه در سوریه است.

برپایه این گزارش، پایگاه اینترنتیِ "الفرقان" که شاخۀ تبلیغاتی سازمان تروریستی داعش به شمار می رود، با انتشار این تصاویر و ویدیوها، قصد دارد مدینه فاضله ای که قصد دارد برجهان حاکم کند را به جهان بنمایاند.

از سوی دیگر، شورای حقوق بشر سازمان ملل، اقدامِ داعش در به کارگیری کودکان و تبدیل کودکانِ زیر 10 سال به سرباز، نوعی از جنایت های جنگی به شمار می رود.

سازمان عفو بین الملل نیز اعلام کرد: داعش، کودکیِ شمار زیادی از کودکان را از آن ها گرفته است تا باورهای "داعشی" و حمل سلاح را در ذهن آن ها بکارد.

لس آنجلس تایمز، در پایان گزارشِ خود تاکید کرد: تصاویر و ویدیوهایی که داعش منتشر کرده است، نشان می دهد که یک طیف جدید از کودکانِ جنگ جو، دورۀ آموزشیِ خود را در مدرسه های داعش، به پایان برده اند.

 شبکه اطلاع رسانی افغانستان

 

anjomanspecial بیانیه ی انجمن اسلامی معلمان استان خراسان رضوی درباره ی اتفاقات اخیر محلس شورای اسلامی
( ماجرای یکشنبه 93/10/21)

صحنه ی پارلمان ایران یک بار دیگر حادثه ی غم انگیز و دردناکی را شاهد بود. هنگامی که آقای علی مطهری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، در وقت قانونی خود از تریبون سخن می گفت تعدادی از نمایندگان مخالف- از جمله دو نفر نماینده ی منتسب به شهر مقدس مشهد – با روش های ضد ارزشی و آزادی ستیز، اقدام به حمله به ایشان نموده، با اهانت به سخن ران و اقدامات دون شأن از ادامه ی نطق وی جلوگیری نمودند.
پر واضح است که بالاترین فضیلت و ارزش در مجلس قانون گذاری، احترام و ارج به آزادی و کرامت انسان است. سخنران آن روز مجلس در دفاع از مفهومی سخن می گفت که براساس اعتقاد او و بسیاری از مردم، از جمله ارزش های مورد تأیید انقلاب است. او هر که بود و هر چه می گفت براساس اصول 84 و 86 قانون اساسی و آیین نامه های داخلی مجلس، باید نطق خود را به پایان می رساند و مخالفان او با روش های قانونی – و نه با نفی و سلب آزادی و رواج بداخلاقی – به او تذکر یا پاسخ می دادند. نظیر چنین صحنه هایی در تاریخ پارلمان ایران فراوان اتفاق افتاده است. از اهانت به مدرس و سیلی زدن به او تا ایراد سخنان ضدآزادی و دفاع از ستم و قانون گریزی در مجالس گوناگون، به کرات دیده شده است اما آنچه در تاریخ از آن به نیکی یاد می شود، پای بندی نمایندگان مردم بر سوگندنامه و میثاق خود و رعایت اخلاق و آزادی است.
طنز تلخ این حادثه وقوع چنین حوادت غم انگیزی در خانه ی ملت است، جایی که باید انتظار داشت سرمشق رفتارهای طراز ارزش و دموکراتیک باشد.
انجمن اسلامی معلمان ایران، شاخه ی خراسان رضوی، ضمن ابراز تأسف، انزجار خود را از رفتارهای افراط گرایانه و ضد قانون اعلام داشته، بر این باور است اقدام یک نماینده در بیان نظرات خود – که قطعاٌ نظر بسیاری از موکلین اوست – عمل به قانون و سوگندنامه است و حمله و توهین و ناتمام گزاردن نطق او به هر شکلی محکوم است. این انجمن، هم صدا با مردم آزاده وقانون گرا معتقد است هیأت رئیسه ونمایندگان مجلس، باید در دفاع از آزادی وارزش ها به عنوان یک شاخص، آن هم درخانه ی ملت اهتمام بیشتر ورزیده، عکس العمل قاطع و مناسب داشته باشند.
نمایندگان مطمئن باشند بی تفاوتی در برابر این اقدام زشت، آنان را در برابر خواست واقعی ملت ایران قرار خواهد داد. از آنان انتظار می رود از این آزادی سربلند بیرون بیایند. کسانی که در این حادثه شرم آور، اخلاق، قانون مداری و شرافت انسانی را از دست داده اند باید بدانند تحرکات ضد اخلاقی آن ها در انتخابات آینده ی مجلس از حافظه ی مردم شرافتمند حذف نخواهد شد.

"انجمن اسلامی معلمان خراسان رضوی"

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

lalmohammadididgah باور کنید کتاب خیلی چیز خوبی است ، کیمیائی است از معرفت و شناخت ؛ و تو اگر روزی روزگاری مثل من در تزاحم افکار مختلف ، سرگردان تراکم جمعیت شبح واری بودی که با حسی میان بودن و نبودن از دور و برت می گذرند ، کافی است یکی دو تا تقاطع را بگذرانی و آرام به یک کتاب فروشی پناه ببری . مثل همین الان که من به بودا نگاه می کنم و او می گوید به چه اندیشیدن مهم نیست ، چگونه اندیشیدن مهم است . این روزها خشنودی و نشاط فرهنگیان ایران مبتنی بر این نیست که چه جایگاه و پایگاهی دارند ، بلکه به این است که چگونه می اندیشند . ایدئولوژی و مرام آنهاست که  باعث می شود تا ایستاده بمیرند . حتی  اگر این تفکر توسط کسانی که به سیاق «انگلس» می روند کاذب شمرده شود و چون «آنتوان دو تراسی» بر کیسه های زر بنشینند و خویش را مبدع ایدئولوژی ما بنامند.

حتما شنیده اید که همین چند وقت پیش پزشکان و مهندسین و تعدادی از وکلای آلمان جلو دفتر آنگلا مرکل دست به اعتصاب زدند و گفتند که چرا حقوق عرفی آنان  از حقوق معلمین کمتر است  .و نیزحتما می دانید  که فقط یک جمله این بانوی فیزیکدان و رهبر روشنفکر کافی بود تا همه اعتراض کنندگان بساط خویش برچینند و با زبانی قاصر از پاسخ گوئی راهی محل کار و منازل خویش شوند .

رهبر آلمان در پاسخ آنها گفته بود : از شما جماعت تحصیل کرده متعجبم که چگونه انتظار دارید حقوق شما به اندازه کسانی باشد که شما را تربیت کرده اند ؟

مسلما این تفکر فی البداهه و زائیده لحظه و فورس زمانی  نیست بلکه به قول «کارل مانهایم» مبتنی بر پیش داوری یک نظام فکری آگاهانه است . امری که کشور ما در راستگی پسا فرهنگی خود بیش از کل تاریخ کشورهای اروپائی و غربی از آن بهره مند بوده است . مگر کل تاریخ مدنیت اروپا و غرب چقدر است ؟ و چه شده است که امروز این ایدئولوژی  و تفکر تحت تأثیر اندیشه های انحرافی ، کاذب و غیر واقعی جلوه می کند ؟

در مملکت ما بر خلاف ممالک اروپائی سال هاست که مرام و مسلک و اندیشه معلمان به بازی گرفته شده است .

-مهم نیست که آنان به گواه  سالنامه آماری محبوبیت صنوف (وزارت ارشاد ) در طی چندین سال نزدیک به  90  درصد اقبال و محبوبیت عمومی را کسب کرده اند و اساتید دانشگاه و ورزشکاران و پزشکان و کارمندان و روحانیون و قضات و بازاریان در رتبه های بعدی قرار گرفته اند .

* مهم نیست که حسن وجاهت و متانت و آراستگی کلام آنها زبان زد خاص و عام باشد و چون دهان بگشایند از کودک و پیرو جوان بفهمند که آنان معلم اند .

* مهم نیست که آنان سودای قدرت ندارند و به دنبال قدرت نیستند ، در صورتی که به زعم ریاست محترم جمهوری سابق ایران جناب آقای خاتمی سرمایه های گران سنگی هستند که بیش از همه بر منظر قدرت درخشندگی خواهند داشت .

* مهم نیست که آنان سال ها برای اعتلای نام ایران کوشیده اند .

* مهم نیست که آنان همیشه از قلت حقوق خویش رنج برده اند و زن و فرزند ، آرام بخش دل پر شکنج آنها بوده اند .

بلکه مهم این است که امروزه بدیهی ترین حقوق آنان قربانی دایره قدرت نگری ها و تنگ نظری ها می شود .

1- بانوی معلمی در مشهد غرق می شود و خانواده اش هنوز غرق ماتم او هستند تا دانش آموزش نجات یابد.

2- محمد رضا واعظی در نیشابور می سوزد و خانواده اش را در غم ازدست دادن خود می سوزاند تا دانش آموزانش نسوزند.

3- حسن امیدزاده در بیجار می سوزد و 17 بار عمل می شود تا خانواده اش مثل شمع آب شوند و دانش آموزانش زنده بمانند .

4- کبری زارع به خاطر دانش آموزانش می سوزد و با اهداء اعضاء هم به دیگران و هم به شاگردانش جان می بخشد .

5- علی بهاری به خاطر دانش آموزانش جان می دهد و اعضاء بدنش اهدا می شود .

6-  شکر علی فرزاد به خاطر شاگردانش جان می دهد و اعضاء بدنش اهدا می شود تا خانواده اش دق مرگ شوند .

7-اکبر عابد می سوزد تا شاگردانش نسوزند .

8- خداکرم صفرزاده مدیر شبانه روزی که شاگردانش را زنده نگه می دارد تا خودش غرق شود و بچه هایش داغدار.

9- مرتضی اصغری در آذربایجان شرقی

10- موسی نظافتی در املش

11- محمد علی محمدیان در مریوان

12- عزیز محمدی منش در خرم آباد

13-  کاظم صفرزاده در لرستان

14- و پدر فرهنگی که اعضاء دختر معلم و فداکارش را اهدا می کند و به گفته همسرش هرروز بر سر گذر کسانی که تکه پاره فرزندش را گرفته اند می ایستد  تا بلکه این زخم روزی تمامش کند .

این ها مهم است که ندیده گرفته می شود و در لابه لای سکوت خبری رسانه های دولتی یا گم می شود یا اگر نیم گذری به این فداکاری ها می شود برای خالی نبودن عریضه است .

این ها مهم است و معلمانی که زندگی خود و خانواده را فروخته اند تا درمان دانش آموزان شان را به عهده بگیرند .

tandisspecial  اگر بخواهم همان اندک را که می دانم برایتان سیاهه کنم کلیه ادارات آموزش و پرورش باید تندیس سیاست مداران از سر در خویش بردارند و تندیس این معلمان بگذارند .

این روزها تنبیه تعداد انگشت شماری از معلمین سهل انگار سبب شده است فضای رسانه ای کشور مالامال از نا مهربانی شود . نه نامهربانی مردمی که در آمارگیری 90 درصد رای محبوب خود را به نام معلمین ثبت کرده اند؛ بلکه نامهربانی مسئولینی که بدون توجه به تعهد اخلاقی خود به جامعه فرهنگی کشورو تحت تأثیر همین فضای مسموم ، یوسف به زر ناسره می فروشند .

تدوین قوانین خام و ناپخته و صدور بخشنامه های یک شبه ، سبب شده است که واژه نامیمون «معلم آزاری» باب روز مدارس شود .مسئولین یقین بدانند که قبل از صدور این بخشنامه ها ، تعهدات اخلاقی و وجدان فردی معلمین است که همین نیم بند آموزش + پرورش را سرپا نگاه داشته است و این رفتارها چیزی به جز توهین به شعور و شخصیت عموم فرهنگیان محترم نیست .

هدف من از طرح این همه ، تذکاری بود بر شهادت 4 تن از معلمین به دست گروه های تروریستی از ابتدای امسال.

گروه هائی که با پرداخت مبالغی بین 400 هزار تومان تا یک ملیون تومان به عوامل خود این عزیزان را به شهادت رساندند و متأسفانه آن قدرکه مسئولین محترم نسبت به کنش تنبیهات حساسیت به خرج دادند ، به این شهادت ها و فدا کاری ها واکنش نشان ندادند .

امیدواریم از این پس رفتارهای ناب و انسانی فرهنگیان قربانی غبار تبلیغات مسموم نشود و همه به این نتیجه قطعی و یقینی برسیم که نهادینه کردن اخلاق اجتماعی فقط با تکیه بر معلمین میسر می شود و بس .

 

منتشرشده در یادداشت
یکشنبه, 27 دی 1393 14:32

استیضاح وزیر بعید است !

majlis حجت الاسلام ناصری معاون حقوقی وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به خبرگرازی مهر روز سه شنبه 16 دی ماه گفت "استیضاح وزیر بعید است" و در ادامه گفت " به دلیل مشکلاتی که آموزش و پرورش دارد استیضاح وزیر بعید به نظر می رسد اما اگر لازم باشد ما پاسخ گوی تمام سئوالات مجلس هستیم "

به واقع در فحوای  کلام معاون حقوقی مجلس نیز این موضوع نمایان است که  آموزش و پرورش حال چندان خوشی ندارد و این برای خود مدیران آموزش و پرورشی نیز تا حد زیادی آشکار است وگرنه ضرورتی ندارد که معاون حقوقی وزیر این گونه بگوید که مجلس به دلیل داشتن "مشکلات آموزش و پرورش" وزیر را استیضاح نمی کند.

اما این بیماری که باعث شده معاون حقوقی نیز به صراحت به آن اشاره کند چه می تواند باشد ؟ و مجلسیان چرا می خواهند قالی وزارت را از زیر پای وزیری که هنوز جای پای خود را سفت نکرده بکشند؟

 6 دلیل عمده در نظر مجلسیان باعث شده  وزارت آموزش و پرورش نیاز فوری به جراحی و حتی قطع همکاری با دولت را داشته باشد  .

1-انتصابات سیاسی 2-بی توجهی به مصوبات مجلس 3- بی برنامگی در نقل و انتقالات 4 – اجرایی نشدن مرخصی 9 ماهه زایمان 5-امور تربیتی در حاشیه 6- وعده های عملی نشده به بازنشستگان .

گرچه گفته می شود برای آنکه آقای فانی به صندلی وزارت بنشیند بخشی از آموزش و پرورشی ها هم نقش داشته اند اما باید بپرسید این دسته چه کسانی هستند و با چه هدف و نیتی این گونه می پنداشتند که آقای فانی می تواند پاسخ گوی نیاز جمعی معلمان باشد ؟

اگر بخواهیم عمیق تر نگاه کنیم متوجه می شویم که معلمان هم  به موازت مجلسیان چندان دل خوشی از آقای فانی ندارند و یکی از عمده دلایل معلمان برای اینکه روی خوشی به آقای فانی نشان ندهند بیمه های تکمیلی و همین طور افزایش نه چندان زیاد بودجه این وزارت خانه است . گرچه دلایل دیگری نیز بر شمرده می شود اما عمده ترین آنها این دو می تواند باشد . از جمله دلایل دیگری که برخی برشمرده اند عدم حمایت آموزش و پرورش از معلمان ؛نگاه اقتصادی به آموزش و پرورش و واگذاری مدارس به بخش خصوصی و این اواخر طرح در اختیار قرار دادن فضاهای مدارس برای تبلیغات و بسیاری از موارد دیگر...

حال اگر بخواهیم به هر دو جبهه ای  که در مقابل آقای فانی قرار دارند نگاهی بیندازیم متوجه می شویم که آقای فانی با دو چالش عمده روبه روست : کسب رضایت معلمان و مجلسیان و به نظر می رسد این دو جبهه نه در شکل و نه در محتوا ارتباط معنا داری با هم داشته باشند .

لذا من در خوش بینانه ترین حالت فکر می کنم از این استیضاح آبی برای معلمان گرم نخواهد شد و چیزی عوض نمی شود چرا که مجلس در صدد است که فانی را محدود کند و دست و پایش را برای انتخاباتی که پیش روست ببنید .

به واقع اگر مجلس نیتی دلسوزانه به معلمان دارد باید پای صحبت آن ها بنشیند و از آنها موارد استیضاح را خواستار شود نه آنکه صرفا با اتکا به یک سری موارد فقط بخواهد خط چشمی به آقای فانی نشان دهد .

از لحن طراحان استیضاح نیز این گونه بر می آید که مجلس بیشتر تمرکزش بر روی عزل و نصب هاست و این کار فانی گویا به مذاق مجلسیان خوش نیامده و برای خالی نبودن عریضه مرخصی 9 ماهه زایمان را نیز مطرح کرده است که از نظر من این مورد و یا موارد دیگر در حد یک تذکر هم می توانست ختم شود  و نیازی به این همه امضاء برای استیضاح نبود.

به گمان من آقای فانی از همان اول در یارکشی خود درست رفتار نکرده و اگر نشود با قطعیت این را گفت حداقل می توان گفت که باید دقت بیشتری نشان می داد ؛ اما باید پرسید آیا فانی یاری در تیم خود داشته که بتواند از آنها استفاده کند؟

 آقای بذرپاش از جمله طراحان استیضاح  در صحن علنی مجلس این گونه می گوید که " علت به کار گیری افرادی که در سنین بازنشستگی قرار دارند وحدود 10 سال از است از زمان بازنشستگی آنان گذشته  ،در وزارتخانه ای که بیشترین کار را با قشر نوجوان و جوان جامعه دارد  ، با توجه به اینکه بسیاری از نیروهای موجود از  نیروهای خدوم و آماده به کار هستند چیست ؟"

من فکر نمی کنم واقعا آقای بذر پاش با سن نیرو های به کار رفته چندان مشکلی داشته باشد چرا که در ادوار گذشته نیز این موضوع بسیار عادی بود و حتی یادم هست در دوره آقای فرشیدی که میانگین سنی مدیران به کار گمارده شده  بسیار بالا بود  ؛ گاهی به شوخی شنیده می شد  به  آقای فرشیدی گفته میشود مدرسه پیر مردها در وزاتخانه راه انداخته  است.

به گمان آقای بذرپاش پیش از آنکه به فکر میانگین سنی این افراد باشد به فکر میانگین و فعالیت سیاسی این افراد در حوزه های مختلف اشاره دارد که این حرف چندان هم بی ربط به نظر نمی رسد .

این خط و نشان کشی ها هم شروعش از طرف خود وزاتخانه آغاز شد. مثلا  زمانی که نشریه تربیت منتشر شد ، موجی از واکنش های مختلف را بر انگیخت و حساسیت های مجلس را بالا برد و به پی آمد آن عزل و نصب های که صورت گرفت نمایندگان را در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی بیمناک کرد.

با این استدلال می توان این گونه گفت که مجلس در تلاش است که کنترل بهتری از نظر میانگین سیاسی در وزات آموزش و پرورش در دست داشته باشد مثل اتفاقی که در وزات علوم افتاد.

چرا که اولویت مجلس نشینان تمدید حضورشان در صندلی مجلس است نه نگاه دلسوزانه به آموزش و پرورش.

با این اوصاف مجلس عملاً برای محدود کردن آقای فانی تیغ استیضاح را همچنان در دست خواهد داشت و تا زمان انتخابات آن را بر نخواهد داشت و اگر احساس کند که آموزش و پرورش با اهداف مجلس همسو نیست آن را بر خواهد کشید و وزیر را استیضاح خواهد کرد اما در شرایط فعلی من هم بعید می دانم که این اتفاق رخ دهد .

اما این به آن معنا نیست که جبهه دوم نیز آرام باشد اعتراضی نکند و در راستای مجلس سکوت اختیار کند  ،چرا که معلمان از وزیر انتظار بیشتری داشتند و فکر می کردند که با روی کار آمدن دولت جدید تغییرات مهمی در ساختار آموزش و پرورش بوجود خواهد آمد اما نه تنها این اتفاق رخ نداد بلکه به نظر وضع بدتر هم شد .

لذا اگر آقای فانی فکری برای این مسئله نکند جبهه دوم که معلمان را در بر دارد فشار خود را روز به روز زیادتر خواهند کرد و مجلس هم برای آنکه رضایت معلمان را کسب نماید ای بسا در آستانه انتخاب وزیر را استیضاح خواهد کرد .

 

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 26 دی 1393 11:26

سلام بر عاشقان محمد (ص)

ای خوش آن عاشق سرمست که در پای حبیب

سر و دستار نداند که کدام اندازد

حافظ

در چند روز گذشته دو فرد تروریست با حمله به مجله «شارلی ابدو» در پاریس 12 نفر را کشتند .در ادامه این اقدام نابخردانه و همچنین گروگان گیری در یکی از نقاط پاریس ،موج گسترده ضد تروریستی در سراسر جهان ایجاد شد ، در یکی از کمپین هایی که جهت حمایت از نشریه «شارلی ابدو » شکل گرفت،کمپین «من شارلی هستم» بود که با حمایت گسترده ای همراه شد، به گونه ای که در راهپیمایی های اعتراضی وحمایت از کشته شدگان بسیاری از افراد نوشته های« من شارلی هستم» را به همراه داشتند.

لازم به ذکر است که مجله شارلی ابدو در حوزه طنز و کاریکاتور منتشر می شود. پس از حوادث پاریس،این مجله در آخرین نسخه خود به پیامبر اسلام(ص) توهین نمود .کاریکاتور پیامبر گرامی اسلام در حالی که اشک می ریزد و شعار «من شارلی هستم» را در دست گرفته ، طراح این کاریکاتور در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته:«این طرحی نبود که همه انتظارش را داشتند،اما خودمان دوست داشتیم صفحه اول این طور باشد، تروریست ها هم دوست داشتند طرح روی جلد طور دیگری باشد، چون تروریست ها در این مجله جایی ندارند، تنها یک مرد گریه می کند، یک مرد خوب :محمد. ببخشید ولی باز هم کاریکاتور محمد را کشیدیم! اما محمدی که ما کشیدیم مرد خوبی است که پیش از هر چیز گریه می کند. ما نیز به نوبه خود این اقدام تروریستی را محکوم می نماییم، و بر این اعتقادیم که مکتب پیامبر گرامی اسلام با هر گونه خشونت و ترور مخالف است. اسلام دین رحمت و مهربانی است.دین اسلام دینی است که بزرگانی همچون ابن عربی، حافظ، سعدی، مولوی،عطار،آیت الله بروجردی، سید جمال الدین اسدآبادی،امام خمینی و ... معرفی می کنند.ما ضمن محکوم کردن توهین به دیگران به خصوص انبیاء الهی از اقدام تروریستی در پاریس و به دنبال آن از اقدام توهین آمیز مجله «شارلی ابدو» نیز بیزاری می جوییم. ما به همه انسان ها به خصوص به پیامبران گرامی از جمله حضرت موسی(ع)، حضرت عیسی(ع) و...همواره احترام می گذاریم و هیچ وقت به خود اجازه نمی دهیم که به آنها توهین کنیم ؛ چرا که از بزرگان خود آموخته ایم که باید حق را در همه صورت ها ببینیم و در همه صورت ها عبادت کنیم به گونه ای که ابن عربی یا شیخ اکبر در این ارتباط بیان می کند که:

قلب من پذیرای همه صورت هاست

قلب من چراگاهی است برای غزالان وحشی

و صومعه ای است برای راهبان ترسا

و معبدی است برای بت پرستان

و کعبه ای است برای حاجیان

قلب من الواح مقدس تورات است

و کتاب آسمانی قرآن

دین من عشق است

و ناقه عشق مرا به هر سوی که خدا

خواهد سوق می دهد

و این است دین ومذهب من               (به نقل از کتاب مقالات دکتر حسین الهی قمشه ای)

آری ما عاشق محمد(ص) هستیم ؛ عاشق مردی هستیم که به هنگام فتح مکه فردی فریاد زد که امروز روز انتقام است و پیامبر گرامی اسلام در پاسخ فرد انتقام جو فرمود: امروز روز رحمت و مهربانی است.

نگارنده به هیأت تحریه مجله «شارلی اندو» توصیه می کند که در سیاست اداره مجله خود تجدید نظر کنند، و درب توهین را برای همیشه ببندند و درب های عشق و دوستی به روی خود بگشایند و مطمئن باشند که اگر امروز پیامبر عزیز اسلام حضور داشتند آنها را می بخشید.اقدامات گروه های تکفیری نه تنها در راستای دین مبین اسلام نیست ،بلکه علیه دین الهی است.اگر می خواهید اسلام را بشناسید به درگاه بزرگان اسلام قدم بگذارید،راز آن در است که پیامبراکرم(ص) فرمود:هر که مرا بیند حق را دیده است  و مولوی در این ارتباط بیان می کند که:

هر که خواهد همنشینی با خدا         گو نشیند در حضور اولیاء

از منظر قرآن کریم اقدام گروه های تروریستی اقدامی شیطانی است، این همان دشمنی است که خداوند با ارواح آدمیان گفت:

ای فرزندان آدم آیا با شما عهد نکردم که به دنبال گام های شیطان نروید همانا که او دشمن آشکار شماست و مرا بپرستید که راه مستقیم(سعادت ) این است.(سوره یاسین).

عرفا براین اعتقادند که تحقق معنی«لا اله الا الله» در جان سالک است، که وی را به حصار محکم و قلعه امن هدایت می کند ؛ اما گروه های تکفیری در بیابان غفلت پرچم«لا اله الا الله» را حمل می کنند و گرفتار دیو و دد هستند و به دنبال جنگ و نزاع و کشتار انسان های بی گناه هستند.

به قول حضرت مولانا:

نماز خوان به صفت چون فرشته ماند و من             هنوز در صفت دیو و دد گرفتارم

ما نه تنها عاشق محمد(ص) که عاشق همه پیامبران از جمله عیسی(ع)، موسی(ع) و تمام انبیاء و بشریت هستیم ، ما ضمن تسلیت به خانواده های کشته شده پاریس از اقدامات تروریست ها متنفر و بیزاریم و باید حساب این گروهای تکفیری را از اسلام عزیز جدا دانست.آنها از ما نیستند، و براین اعتقادیم که شعار لا اله الا الله را حربه ای برای ضربه زدن به اسلام عزیز قرار داده اند.

در پایان آیه 64 آل عمران را متذکر می شویم:ای اهل کتاب بیایید بر کلمه ای که بین ما و شما«به حقانیت» برابر است، با هم به کنارآییم، و آن کلمه این است که جز خدای یکتا را نپرستیم،و هیچ چیز را در الهیت با او شریک نکنیم، و برخی دیگر را به جای خدا ارباب خود نگیریم.

به امید آنکه دیگر شاهد این حوادث تلخ و ناگوار نباشیم و همه عاشقانه در کنار هم زندگی کنیم و صلح و دوستی بر جهان حاکم شود .

 

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور