صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

bahramidid الف: تلاش براي شناخت و نقد خلقيات ملي و تاريخي :

در اين امر مهم لازم است با نگاهي تاريخي و دقيق فراز و نشيب‌هاي تاريخ كشور را بررسي و سپس تأثير حوادث مختلف بر خلقيات و روش‌هاي زندگي مردم را آشكار كند. آنگاه راه‌هاي برطرف كردن عيوب اخلاقي و شخصيتي در جامعه را بررسي كرده و پيشنهادهايي را به برنامه‌ريزان و مجريان دستگاه‌ها و نهادها ارائه داد.

 اگر چه بسياري از تحليل‌ها در اين مورد راه اغراق مي‌پيمايند، اما نمي‌توان بسياري از واقعيت‌هاي تلخ در مورد موانع تاريخي و شخصيتي توسعه را انكار كرد.

« مشكل ما تركيبي از بحران شخصيت و افكار غيرمنطقي است. بزرگترين خدمت يك مدير، يك انديشمند، يك رئيس‌جمهور و يك نماينده مجلس به ايران و ايراني اين است كه به متحول كردن شخصيتي ايرانيان اهتمام ورزد. ما به يك ايراني تازه نياز داريم. يك ايراني وظيفه‌شناس، مسئوليت‌پذير، حدشناس، منصف، پركار، متدين بدون هياهو، با حس وابستگي به سرزمين، قدرشناس، انتقادپذير، مطمئن از خود، متكي به خود، كم سخن، كم ادعا و خودشناس. افكار متعادل برآيند شخصيت متعادل است و شخصيت نيز مقدم بر افكار است. شخصيت، تربيت و اصالت مي‌خواهد، كاربردي شدن نظام آموزشي و پرداختن به خلق و خوي ايراني نه تنها مبناي شناخت مشكلات ماست بلكه مبناي برنامه‌ريزي براي نسل‌هاي آينده است. ژاپني‌ها رهيافت كاربردي در كشورداري و تحول را از 1870 آغاز كردند و در نيمه دوم سده بيستم پاسخ آن را گرفتند. احاله مباحث فلسفي به دانشگاه‌ها و تمركز بر تحول تربيتي و شخصيتي ايرانيان مهمترين وظيفه دولت‌ها در ايران است.

بدون انسان‌هاي قاعده‌مند، نمي‌توان ساختار برپا كرد. امروزه شخصيت ايراني غيرقابل پيش‌بيني است و چون شخصيت و رفتار او و افكار او قاعده‌مند نيست، غيرقابل مديريت است. ثبات سياسي و اقتصادي و اجتماعي در قاعده‌مندي است. اگر بخواهيم انسان‌ها را در قالب ساختارهاي منطقي قرار دهيم و تربيت كنيم، آيا مبناي برنامه‌ريزي «انسان» است يا «ساختار» يا هر دو و اولويت با كدام يك از اين دو اصل است؟ در واقع به هر دو نياز است. هم به انسان‌هاي منطقي و علمي و منصف و قاعده‌مند و هم به ساختارهاي تعريف شده و نقدپذير و در حال تحول. اما بدون اولي نمي‌توان دومي را بنا كرد. (امروزه تنها راه) علاج هيجاني بودن، احساساتي بودن، دمدمي مزاج بودن، غيرقابل پيش‌بيني بودن و فردمحور بودن، ورود به عرصه تفكر و علم و عقلانيت است. در اين چارچوب كنش‌هاي ما مربوط به دوره پيش از مدرنيته است. از اين رو با اعتقاد پشت چراغ قرمز نمي‌ايستيم، دير رفتن به جلسات براي ما مهم نيست، پاسخ تلفن كساني را مي‌دهيم كه مقام مهمي دارند، پرچم كشورهاي خارجي را به پشت ماشين مان مي‌چسبانيم، احترام به رأي انسان‌هاي ديگر موضوعي جدي در بافت فرهنگي ما نيست، وقتي اشتباه مي‌كنيم، پوزش نمي‌خواهيم، از كارها و دستاوردهايمان بيش از حد مغروريم و هيچ كس را قبول نداريم.

مجموعه اين رفتارها ريشه در فرهنگ قبيله‌اي و استبدادي دارد. پيش از اصلاح اين فرهنگ رفتاري و مباني نادرست شخصيتي چگونه مي‌توانيم سيستم بسازيم و پيشرفت كنيم؟»(2)

متأسفانه در چنين شرايطي گاه شاهد حركت‌هايي در جامعه هستيم كه نه تنها به ترويج عقلانيت رفتاري در جامعه كمك نمي‌كند، بلكه در زنده كردن و تبليغ حركت‌هاي هيجاني، اصالت دادن به عياري و «لوطي‌گري» به جاي قانون مداري و ارزشي‌ دانستن رسومات قبيله‌اي و بدوي به جاي تلاش و تكاپو براي ساختن جامعه مدرن هستيم و همين امر وظيفه نهادهايي چون آموزش و پرورش و آموزش عالي را سنگين‌تر و دشوارتر مي‌سازد. اين نهادها بايد بتوانند به فردي كه بيش از 15 سال و در دوره‌هاي مختلف زندگي خود تحت پوشش فرهنگي و علمي و تربيتي آن‌ها بوده است ياد دهند كه احساساتي بودن، فداكاري و ديگر ويژگي‌هاي اخلاقي از اين نوع بسيار مثبت است اما براي توسعه و پيشرفت به چيزهاي ديگري غير از اين‌ها نيز نياز داريم و يا ناسيوناليسم و وطن‌پرستي ما نبايد تنها جنبه احساسي داشته باشد، بلكه ناسيوناليست كسي است كه در هر مقامي كه باشد از مسئوليت و كار زياد شانه خالي نمي‌كند. اگر جوان دانشجوي ايراني دوست داشتن وطن را تنها در ناسزاگويي به ملت‌هاي ديگر مي‌بيند و يا اگر كارگر ايراني دغدغه‌اش اين است كه هر چه كمتر كار كرده و حقوق بيشتري دريافت كند، اگر فروشنده‌هاي ما مغازه خود را تميز مي‌كنند ولي آشغال‌ها را در خيابان و جوي آب مي‌ريزند، اگر روشنفكر و سياست مدار و روزنامه‌نگار ايراني تنها خودش را قبول دارد و حاضر به گفتگو با رقيب خود نيست و اگر شهروند ايراني در مقابل قدرتمندان و ثروتمندان تملق مي‌كند ولي همسر و فرزندان خود و يا همسايه فقيرش را مورد آزار و اذيت قرار مي‌دهد، همگي اگر ناشي از كم‌كاري ما در آموزش و پرورش نباشد، لااقل در اينجا قابل اصلاح و تربيت هستند ،به شرط آن كه فرد فرد ما نياز به اصلاح و توسعه را هم‌چون نياز به آب و غذا از اولويت‌هاي اصلي و اساسي خويش قلمداد كنيم.

 

ب ـ تمرين دموكراسي و ترويج فرهنگ تشكل‌گرايي:

تشكل‌گرايي و تقويت فرهنگ مشاركت عمومي مخصوصاً در بين جوانان دانش‌آموز و دانشجو باعث رشد خلاقيت‌هاي فردي و گروهي در بين آنان شده و احساس مفيد بودن و تعلق داشتن به گروه و جامعه را در آنان بيدار مي‌كند. قرار گرفتن در يك ساختار دموكراتيك كه فرد آن را متعلق به خود مي‌داند باعث نظم‌پذيري و در نهايت جامعه‌پذيري وي مي‌شود و از قانون‌گريزي و رفتارهاي ضد اجتماعي در جامعه جلوگيري مي‌كند. از طرفي اين كار علاوه بر اين كه افراد را در يك فضاي عقلايي و منطقي قرار مي‌دهد و رابطه آن‌ها با دولت‌ها و برنامه‌ريزان را سامان مي‌بخشد باعث رشد مهارت‌هاي علمي و تربيت افراد نخبه در درون يك تشكل نيز مي‌شود.

امروزه مهم‌ترين آفتي كه جوانان را از مشاركت و فعاليت گروهي و شور و نشاط بازمي‌دارد و آن‌ها را به وادي انزوا، سكوت، هنجارشكني و مسئوليت‌گريزي سوق مي‌دهد اين است كه خود را بازيچه دانسته و اميدي به نقش‌آفريني و تأثير بر اوضاع اجتماعي نداشته باشند. توجه و احترام به ديدگاه‌هاي جوانان در برنامه‌ريزي‌هاي علمي و آموزشي گذشته از اين كه اين برنامه‌ها را واقعي‌تر و كاربردي‌تر مي‌سازد، هم‌چنين باعث مي‌شود كه جوانان در موفقيت و اجراي آن برنامه‌ها نهايت تلاش و همكاري را از خود نشان دهند.

نكته قابل توجه در تشويق جوانان و كمك به آنان براي ساختن تشكل‌هاي صنفي، سياسي، فرهنگي و... اين است كه هرگونه قيم مآبي و تحديد اختيارات آنان، مي‌تواند فلسفه وجودي اين كار را زير سؤال برده و نقش آن‌ها در تصميم‌گيري و ابتكار را خنثي سازد. ما نمي‌توانيم براي جوانان و نوجوانان تشكل بسازيم و آنگاه خود آن را اداره كنيم، به اعضاي آن امر و نهي كنيم و اين كار خود را نيز تمرين دموكراسي بدانيم .

تأسيس تشكل‌هاي واقعي و گسترش آن‌ها در بين جوانان و در زمينه‌هاي متعدد باعث ايجاد تحرك و پويايي در جامعه، جلوگيري از انزوا و سرخوردگي در بين جوانان، افزايش شعور سياسي، گسترش و تعدد نهادهاي متولي آموزش در جامعه و پويايي جامعه مدني مي‌گردد كه وجود آن سهم عمده اي در توسعه داشته و شاخص مهمي در ارزيابي توسعه فرهنگي و انساني در جهان امروز محسوب مي‌گردد.

پانوشت:

1ـ جورج سارتون، به نقل از صادق زيبا كلام، ما چگونه ما شديم، انتشارات روزنه 1378 صفحه 209

2ـ محمود سريع‌القلم، اطلاعات سياسي ـ اقتصادي شماره 192 ـ 191 ص 18ـ17

پايان

قسمت اول

قسمت دوم

قسمت سوم

 

منتشرشده در دیدگاه
dashtispecial  مروری بر خاطرات دوره خدمت در آموزش و پرورش بدون نیاز به هیچ درایت سیاسی می تواند بسیاری از مسائل را روشن کند و گویای روشنی بر تفاوت دوره های مختلف باشد. جو سنگین سکوت و اطاعت و فرمانبری محض را در برخی دوره ها شاهد بوده ایم.
زمان های زیادی معلمان بدون هیچ گونه اعتراضی حتی نسبت به وضع معیشتی که صد البته ریشه در گذشته های دور دارد روزگار گذراندند. در دوره اصلاحات اعتراضات خیلی بلند و گاهی غلیظ مطرح گردید. به راحتی معلمان و غیر آنان انتقاد و اعتراض می کردند و حتی به راحتی ناسزا می گفتند و هیچ ترسی از توبیخ و غیره نداشتند. توجه نمی شد که برخی از این اعتراضات سوگیرانه است و دیگرانی بر تنور آن می دمند و می خواهند از نفوره های آتش آن برای خود نان بپزند. البته نان شان را پختند با آتش افروخته شده و نصیب معلمان از آن دود بود نه نان.
دیگر بار با تفاوت هایی فضایی نسبتا آزاد برای بیان مطالبات ایجاد گردیده است. کسانی که رهرو اصلاح و تربیت بوده و تجربه کرده اند این راه را و هزینه برای تجارب شان داده اند اینک راه کارشان را در اختیار سایرین قرار می دهند. اما افسوس و صد افسوس که گمان ها بر این است که فعالیت باید فیزیکی باشد و دارای نمود خارجی.
گمان می کنند که باید با سرعت آمد و با سرعت تر حرکت کرد و بعضا برای افزایش سرعت شان بر مرکب های تندرو فرصت طلبان و دلواپسان نیز سوار می گردند.
همراهی با اعتراض معلمان در این روزها توسط کسانی شکل گرفته که تردید در مناسب و درست بودن نحوه اعتراض را به شدت می افزاید. کسانی که وقتی بر کرسی زمامداری آموزش و پرورش نشسته بودند، چماق کتک بود که بر سر معلم می نشست و اشک بود که بر چشمان خانواده های معلمان در حبس می نشست و آه بود که بر دل کودکان معلم معزول از خدمت می نشست.
 
" آزموده را آزمودن خطاست. "
 
از تجارب حاصل از رنج های پیشگامان آموزش و پرورش بر می آید که گام اول برای تحقق مطالبات معلمان، تقویت تشکل ها و نهادهای مدنی می باشد.
داشتن مطالبات مشخص و معقول و قابل دسترسی و پیگیری آنها و تلاش در جهت تحقق آنها به صورت گام به گام. بالا بردن غیر واقعی سطح توقعات، نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه از لحاظ روانی نیز آزار دهنده بوده و رنجی مضاعف را در این شرایط سخت اقتصادی تحمیل می کند.
گفت و گو با مسئولان و خواستن پاسخ صریح و روشن و رسانه ای کردن آنها نیز از دیگر تجارب مفید تشکل ها بوده است. به نظر می رسد که توجه به هشدارهای کسانی که از سیاست آگاهی دارند لازم و ضروری است. سیاست و قدرت دوقلوهای به هم چسبیده اند و نمی توان پذیرفت که از قدرت های صنوف، سیاستمدارن چشم پوشی کنند.
پس بر پیشروان لازم است که در پیگیری مطالبات صنفی خود درایت سیاسی نیز داشته باشند تا منفعت طلبان مسیر اعتراض مطالبات صنفی را به نفع  خود مصادره نکنند.
انتقاد کردن الزاما با فریاد زدن و تعطیل کردن و .... می تواند همراه نباشد. به عنوان مثال همین که معلمان را از حقوق خودشان آگاه کنیم یک گام برداشته ایم هرچند در ظاهر کوچک ولی در واقع بزرگ و زیر بنایی.
 گاهی شاید در مورد علل وقوع برخی رخدادهای تاریخی به هنگام مطالعه آن خواننده از خود بپرسد که چرا چنین شد در حالی که در زمان نه چندان دوری این مردم تجربه شکست را داشته اند ، یا تجربه فریب خوردن را داشته اند ،یا منویات منفعت طلبانه افراد را در همراهی با خود می دانسته و باز چرخش ناگهانی آنان را در نیافته اند.
اینک گویا پاسخ را می توان دید.

آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در یادداشت

منتقدان این سند می گویند این آن سندی نیست که ما می خواستیم، و آنها قبل از سندتحول، سندی با عنوان" سند ملی " تهیه کرده بودند که در آن، درنظام جدید متوسطه هیچ کاری راجع به پرورشی نداشت/ دولت لایحه ای در جهت کمک به حل معیشت معلمان به مجلس نیاورده است،در حالی که مجلس مایل به حل مشکلات معلمین است/ سخنران بعدی «  رییس سازمان بسیج فرهنگیان »بود. ایشان نیز ضمن نگرانی از جنگ نرم بر لزوم آمادگی فرهنگیان ولایت مدار برای مقابله با آن سخن راند/ عده ای می خواهند معلمان را تحریک کرده و با نام مشکلات معیشتی مقابل نظام قرار دهند/ کسانی که وقتی سابقه آنان را بررسی می کنید معلوم می شود چه سابقه ای دارند می خواهند معلم ها را برای اغتشاش تحریک کنند/ مگر نه اینکه از معلمین به عنوان مجریان انتخابات استفاده کرده و در همه راهپیمایی های مهم و تظاهرات دفاع از نظام در صف اول است،پس چرا به حقوقش رسیدگی نمی شود/ می گویند معلم که همیشه تعطیل است و سه ماه تابستان و تعطیلات عید رامطرح می کنند/ مگر نه اینکه معلمین دهه فجر را برگزار می کنند ولی چرا فجرانه اش را دیگران می گیرند/ آقای فرشیدی تا کنون و پس از گذشت چندین سال در برابر این سرکوب گسترده سکوت کرده است

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش / تحرکات اخیر و به ویژه تجمع و یا تحصن و پرسش های فراوان فرهنگیان و همکاران موضوعی شد تا این بار با آقای"  علیرضا هاشمی سنجانی " به گفت و گو بنشینیم .

متن گفت و گو را می خوانید

منتشرشده در گفت و شنود
sazmansp پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران

سازمان معلمان ایران با صدور بیانیه ای، ضمن بر حق دانستن اعتراضات صنفی معلمان ، تحصن و تجمع در شرایط کنونی را زمینه ساز بازگشت تفکرات احمدی نژادی بر عرصه کشور دانستند. در بخشی از این بیانیه خطاب به معلمان کشور  آمده است :«می دانیم مطالبات انباشته شده ی معلمان سال هاست همراه ماست. از اولین تجمع معلمان در 25 دی ماه 1380 که سازمان معلمان ایران آن را شکل داده بود تا امروز پی گیر جدی و صادقانه مطالبات بر حق تان بوده و هستیم .»
به گزارش جماران، سازمان معلمان ایران با بیان این که تجربه فعالیت صنفی - مدنی در سال های گذشته ، این درس را آموزانده است که در مسائل اجتماعی الزاما کوتاه ترین فاصله میان دو نقطه ، خط مستقیم نیست می افزاید :« تجمع و تحصن تنها راه پی گیری مطالبات انباشته شده مان نیست .»

در بخش دیگری از این بیانیه آمده است :«« قدرت را قدرت تغییر می دهد » تا زمانی که «  قدرت اجتماعی » حامی دولت منتخب ، بسیج نشود و در عرصه حیات اجتماعی حضور نداشته باشند و رویکردها تغییر نکند ، به صرف جا به جا شدن یک مدیر ( حتی در حد ریاست جمهوری ) اتفاق مهمی رخ نخواهد داد .ما با مشارکت سازمان دهی شده ی خود باید اوضاعی را رقم  بزنیم که مسئولان در نهاد آموزش و پرورش و فراتر از آن ناگزیر به تغییرات و اصلاح شوند .»

این بیانیه می افزایدما در سازمان معلمان ایران آهسته اما پیوسته حرکت می کنیم زیرا می خواهیم به دور دست ها برسیم ، مسائل اجتماعی را پیچیده تر از آن می دانیم که با راه حل های ساده و کوتاه بتوان آن ها را حل کرد ، تجربه شکست خورده ی گذشتگان را تکرار نخواهیم کرد ، رویکردمان اصلاح طلبانه است و تغییر گام به گام و اصل مشارکت جویی را پذیرفته ایم .»

سازمان معلمان خطاب به معلمان و فرهنگیان کشور می گویدما نیک می دانیم در جوامعی چون ایران که نهادهای مدنی ضعیف بوده و سنت گفت و گو میان مردم و حکومت و مرجع قضاوت کننده مستقل وجود ندارد ، متاسفانه سرنوشت مطالبات در " خیابان ها " تعیین می شود و راه گفت و گو برای سازش و تفاهم دشوار یاب است ، بنابراین گروه ها مطالبات خود رابه سطح خیابان می کشند و برای رسیدن به اهداف خود نیازمند افراد و حامیان بیشتری هستند و البته آن ها که شعارهای رادیکال تری بدهند پذیرفتنی تر خواهند بود .با توجه به این شرایط طبیعی است که اجازه ی برگزاری تجمع داده نشده و نمی شود .»

این بیانیه می افزایدما حق اعتراض را برای همه ی اقشار از جمله معلمان فرض مسلم می دانیم و لیکن در شرایط کنونی که اقتدار طلبان با تکیه بر امکانات عمومی ، در مسیر حرکت دولت منتخب مردم ناهمواری هایی ایجاد کرده و می کنند ؛ تحصن و تجمع نه تنها گره از کار آموزش و پرورش نمی گشاید که زمینه را برای بازگشت امثال " معجره هزاره ی سوم " فراهم خواهد نمود .»

در پایان این بیانیه از فعالان صنفی و فرهنگیان کشور خواسته شده است با نهادینه کردن مشارکت درسرنوشت خود ، فضای عمومی و رسانه ها را از حضور خود لبریز نمایند و با معلمان سایر نقاط جهان ارتباط برقرار کرده و از تجارب آن ها جهت تعالی تعلیم و تربیت استفاده کنند و با حضوردر تشکل های موجود و یا تشکل های جدید سازمان دهی شوند و با بهره گیری از  « منطق و عقلانیت »  و با اولویت بندی خواسته ها و تحلیل شرایط کشور آینده ی بهتری را برای خود و آینده سازان این مرز و بوم رقم بزنند .

انتهای پیام /*
 

kanoontarbiat گروه اخبار /

برگزاری گردهمایی فرهنگیان تهران به مناسبت روز امور تربیتی و تربیت اسلامی،گفته می شود این همایش به منظور " بررسی مشکلات معیشتی معلمان و ارایه راهکار های عملی " با حضور نمایندگان موثر مجلس و کارشناسان و معلمان برگزار می شود.

به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، گردهمایی فرهنگیان تهران با عنوان «تربیت اسلامی و جنگ نرم» به مناسبت 8 اسفند روز امور تربیتی و تربیت اسلامی با حضور تعدادی از نمایندگان مجلس برگزار می‌شود. این مراسم با همكاری كانون تربیت اسلامی، سازمان بسیج فرهنگیان، جامعه اسلامی فرهنگیان، جمعیت اسلامی فرهنگیان و سازمان بسیج دانش‌آموزی برگزار خواهد شد.

گردهمایی فرهنگیان تهران ساعت 14 روز پنج‌شنبه 7 اسفند در سالن ورشو واقع در خیابان طالقانی، خیابان استاد نجات‌اللهی شمالی، قبل از خیابان ورشو برگزار می‌شود.

حضور كلیه فرهنگیان و معلمان كشور را گرامی می داریم .

منبع : رسانه معلم

 


سخن معلم :

همایش بزرگ فرهنگیان استان تهران به به مناسبت 8 اسفند روز امور تربیتی و تربیت اسلامی و با هدف "بررسی مشکلات معیشتی معلمان " !!

بدون شرح !

fractionsp گروه اخبار /

سید حسین نقوی حسینی درخصوص وضعیت بودجه آموزش و پرورش در سال ۹۴ اظهار داشت: هم‌اكنون شرایط معیشتی و اقتصادی آموزش و پرورش خوب نیست و فرهنگیان از دو جنبه نارضایتی‌هایی را دارند كه به حق نیز است.

وی افزود: وجه نخست نارضایتی فرهنگیان درخصوص میزان دریافتی آنهاست به گونه‌ای كه یك معلم با مدارك لیسانس و فوق لیسانس دریافتی مناسبی در حد تامین زندگی ندارد به عنون مثال یك فرهنگی با  حقوق یك میلیون تومان در ماه برای اداره زندگی دچار مشكلاتی است و اگر این فرد مستاجر هم باشد گذران زندگی دشوارتر می‌‌شود.

رئیس فراكسیون فرهنگیان مجلس ادامه داد: تبعیض موجود میان معلمان و كاركنان سایر دستگاه‌ها نیز مورد اعتراض است، یك نیروی لیسانس یا فوق لیسانس در وزارتخانه‌های دیگر چند برابر یك فرد لیسانس و فوق لیسانس در آموزش‌وپرورش حقوق دریافت می‌كند.

نقوی حسینی گفت:‌زمانی كه طرح تحول سلامت اجرا شد و شاهد تحولاتی اساسی در حوزه بهداشت و درمان بودیم این انتظار وجود داشت كه چنین تحولی را نیز برای نظام آموزش و پرورش كشور مدنظر داشته باشیم و آن را عملیاتی كنیم.

وی ادامه داد:‌این تصور وجود داشت كه دولت برنامه‌های ویژه‌ای را برای فرهنگیان دارد و اگر در سال ۹۳ طرح تحول سلامت در نظام بهداشت و درمان اجرا شد در سال ۹۴ نیز طرح خاصی برای آموزش و پرورش اجرا خواهد شد اما پیشنهادات خاصی از سوی دولت به مجلس نیامد و گام بلندی در راستای تحول در آموزش‌ و پرورش برداشته نشده است.

رئیس فراكسیون فرهنگیان مجلس در پاسخ به این پرسش كه مجلس برای حل مشكلات آموزش‌وپرورش و معلمان چه تدابیری دارد؟‌گفت:‌ در سال ۹۳ تحولاتی را در بحث بودجه آموزش و پرورش شاهد بودیم به گونه‌ای كه در سال ۹۲ بودجه این وزارتخانه ۱۶ هزار میلیارد تومان بود كه با افزایش در نظر گرفته شده از سوی دولت و مصوبات مجلس بودجه آموزش و پرورش در سال ۹۳ به بیش از ۲۱ هزار میلیارد تومان رسید اما این افزایش بودجه نیز به لحاظ كیفی در وضعیت فرهنگیان تغییراتی ایجاد نكرد.

نقوی حسینی بیان كرد: طبق قانون اساسی مجلس نمی تواند از درآمد دولت کم یا به هزینه‌ها اضافه كند. مجلس نهایتا می‌تواند ۵ تا ۱۰ درصد در ردیف‌های دریافتی و پرداختی تغییراتی ایجاد كند اما با وجود این محدودیت‌ها چند پیشنها خوب در بودجه سال ۹۴ برای آموزش و پرورش به تصویب رسیده است اما برای تحول در آموزش و پرورش و تغییر اساسی در وضعیت فرهنگیان نیاز داریم تا دولت لایحه‌ای را به مجلس ارائه كند.

انتهای پیام/

تسنیم

majlissp

 

poursoleymansp6 در خبرها آمده بود که مدیر کل آموزش و پرورش استان بوشهر توسط آقای فانی برکنار شده  است .

هنوز توضیحی در مورد علت این برکناری توسط مسئولان وزارت آموزش و پرورش منتشر نشده است اما خبرها حاکی از این است که عزل آقای اصغر حصیری با فشار  برخی از نمایندگان مجلس صورت گرفته  است .

مدت هاست که خبر استیضاح وزیر آموزش و پرورش در رسانه ها  تکرار می شود .

این نمایندگان با تابلوی احیا و پی گیری " مطالبات معلمان " علم استیضاح را برافراشته اند اما به نظر می رسد بیشتر به دنبال منافع و آینده کاری خویش هستند و دیواری کوتاه تر از " مطالبات معلمان " برای خالی نبودن عریضه در گفتمان این نمایندگان یافت نمی شود .

فانی دومین کارت زرد را نیز از دست همین نمایندگان دریافت نمود و آن ها با این عمل نشان دادند که به هیچ وجه میدان را به نفع رقیب خالی نخواهند کرد .

اما نکته ای مهم و راهبردی که از دید این نمایندگان دور مانده  است این است که این نمایندگان تصور می کنند با تعویض مدیر یک ناحیه ، منطقه  و یا حتی یک مدیر کل می توانند تمام نقشه راه را برای تجدید حیات سیاسی خویش طراحی و سپس اجراء نمایند در حالی که از این نکته غافل هستند که اکنون عصر ، عصر رسانه است و کوچک ترین کنش و یا حتی اظهار نظر از دید افکار عمومی جامعه پنهان نمی ماند و در موقع مقتضی بازخوردی مناسب دریافت خواهد کرد .

فرهنگیان و معلمان خود می توانند مسائل را تشخیص دهند و هرگز برای « انتخاب » منتظر نظر و یا چراغ سبز کسی نمی مانند !

از نظر بسیاری از فرهنگیان و معلمان کارنامه این مجلس و به ویژه فراکسیون فرهنگیان و کمیسیون آموزش و تحقیقات حداقل در موضوع " مطالبات آموزش و پرورش و معلمان " درخشان و قابل دفاع نیست و اظهار نظر برخی از نمایندگان که پس از مدت زمان طولانی به یک باره به فکر آموزش و پرورش و معیشت معلمان افتاده اند نمی تواند تغییر خاصی در صورت مساله ایجاد کند ؛ به ویژه آن که این مواضع و دل سوزی ها در فاصله کم تر از یک سال به زمان انتخابات روی می دهد ...

و اما در مورد موضوع اصلی که برکناری مدیر کل استان بوشهر است ذکر چند نکته مهم است :

1-با برکناری این مدیر ، نمایندگان به احتمال خیلی زیاد به سراغ گزینه های بعدی خواهند رفت .

فانی و حلقه ی اطرافیان ایشان چه تدابیری برای زیاده خواهی احتمالی این نمایندگان دارند ؟

تا کجا و تا چه زمانی  این پروسه امتیازدهی و بازی برد – باخت ادامه خواهد یافت ؟

2-درست است که برخی از  نمایندگان خود را پشت مطالبات معلمان پنهان کرده اند اما همه قضایا را نمی توان در چهار دیواری مجلس خلاصه کرد !

استراتژی رسانه ای وزارت آموزش و پرورش برای مدیریت افکار عمومی و شفاف سازی عملکرد افراد و پویایی شناسی گروه ها چه بوده است ؟

به عنوان مثال ،  آیا در پرتال وزارت آموزش و پرورش  نقدی در مورد عملکرد این نمایندگان صورت گرفته است ؟

سخنان، مواضع و نقطه نظرات  معلمان حامی دولت تدبیر و امید که از مجاری غیردولتی و فرضا روزنامه ها و سایت های مستقل بیان می شود تا چه حد در این رسانه انعکاس دارد ؟

آقای دکتر اکرمی به عنوان مشاور آقای فانی  اخیرا انتقاداتی را در یکی از روزنامه ها در مورد عملکرد برخی از نمایندگان مجلس بیان نمود . این در حالی است که تاکنون این گونه اظهار نظرها هیچ انعکاسی در رسانه وزارت آموزش و پرورش نداشته است .

خط مشی روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در این گونه موارد چگونه تعریف و تببین می شود ؟

3-اساسا کارکرد و یا رویکرد معاونت پارلمانی و حقوقی وزارت آموزش و پرورش چیست ؟

بدون تردید اگر در قضایای اخیر این معاونت می توانست تعامل منطقی ، سازنده و مستمری را با کلیت مجلس برقرار نماید ، به احتمال زیاد چنین وضعیتی اتفاق نمی افتاد و یا شدت آن کاهش می یافت .

نمی توان همه تقصیرها و اشتباهات را به گردن مجلس نشینان انداخته و از خود مسئولیت زدایی نمود !

شاید این معاونت برای حل این مشکل ساده ترین و کوتاه ترین راه حل را پیشنهاد نموده و صورت مساله را پاک کرده است !

آقای فانی باید با تامل بیشتری با این گونه مسائل برخورد کند .

4-در وقایع اخیر اظهار نظرهای شفاف و مستدل  و یا حتی دفاع از عملکرد آقای فانی و نیز انتقاد از عملکرد نمایندگان مجلس در گفتمان رسمی حلقه ی اطرافیان فانی مشاهده نمی شود .

به عنوان مثال از حدود بیست مشاوری که آقای فانی را احاطه نموده اند تنها آقای دکتر اکرمی است که به نقد منطقی عملکرد مجلس پرداخته و از فانی دفاع می کند !

دلیل سکوت سایر مشاوران ایشان چیست ؟

کثرت این همه مشاور با توجه به برون داد ضعیف آن ها و نارضایتی بدنه معلمان از عملکرد وزارت آموزش و پرورش  چگونه باید مورد تفسیر و یا تحلیل قرار گیرد؟

البته این وضعیت در مورد سایر مسئولان ستادی وزارتخانه نیز صادق است .

در مدیریت رفتار سازمانی ، مدیر موفق با مشاوران و معاونین کارآمد و قوی شناخته می شود .

مگر آن که بپذیریم آقای فانی فردی فراتر از خود را تحمل نمی کند !

 

منتشرشده در یادداشت
یکشنبه, 03 اسفند 1393 20:29

آیا ما تنبلیم ؟

lazinesssp1 جوادی یگانه از آن دست جامعه‌شناسانی است که اگر نگاهی به رزومه‌اش بیندازیم متوجه می‌شویم در زمینه « تنبلی اجتماعی » تحقیقات زیادی به عمل آورده.

به همين دليل فقط كافي است به او بگويي موضوع مصاحبه‌ات چيست تا تمام زير و بم‌ پديده‌اي به نام تنبلي اجتماعي را در بياورد. تنبلي اجتماعي معضلي است كه از سال‌ها قبل در كشور ما وجود داشته است اما اين روزها معضلاتي كه اين مشكل در كشور به‌ وجود آورده روزبه‌ روز بيشتر مي‌شود. دكتر جوادي يگانه مي‌گويد تنبلي اجتماعي باعث بروز ضعف‌هاي فردي مي‌شود و جامعه‌اي كه افراد آن داراي مشكل باشند به سختي مي‌تواند موفق عمل كند. گفت‌وگوي ما را با اين جامعه‌شناس از دست ندهيد.

  • آقاي دكتر! شما در برخي از مطالعات تان فرض كرده‌ايد كه ايراني‌ها تنبل هستند؛ اين فرضيه از كجا آمده است؟

اين فرض بر پايه مشاهداتي است كه خيلي از ماها مي‌توانيم آن را در جامعه و رفتار اجتماعي مردم ببينيم. مثلا ما ايراني‌ها عدم‌ تمايل به‌ كار كردن در جامعه داريم، نشانه‌هايش هم خيلي بارز است؛ استقبال از بين‌التعطيلين، تمايل به استخدام دولتي، استقبال از پشت ميزنشيني، پايين بودن سرانه ورزش در ايران، بالا بودن ميزان تماشاي تلويزيون در كشور و... نشانه‌هايي است كه از احتمال وجود آفت و آسيبي به نام تنبلي خبر مي‌دهند. البته نتيجه تحقيقات نشان مي‌دهد تمايل به تنبلي وجود ندارد يا تمايل تنبلي در ايران پايين است. تمايل به اين معنا است كه به‌طور شخصيتي تمايل داشته باشيد كه تنبل باشيد. مثلا از زمان داريوش تا الان دروغ يكي از مسائل جامعه ما بوده است. وقتي داريوش مي‌گويد خدايا كشور ما را از دروغ مصون نگه دار، يعني دروغ وجود داشته و يك مسئله بوده. ولي مردم ما ذاتا دروغگو نيستند بلكه شرايط اجتماعي به‌گونه‌اي است كه آنها را وادار مي‌كند كه دروغ بگويند. درهرحال دروغگو نيستند. درباره تنبلي هم همين طوري است. اتفاقا در يك تيپ‌شناسي به نتيجه ديگري رسيديم. مثلا گفتيم بر اثر افزايش سواد گرايش به تنبلي كاهش پيدا مي‌كند پس چون سواد در جامعه ايران دارد افزايش پيدا مي‌كند، با كاهش گرايش به تنبلي روبه‌رو هستيم. يعني گرايش به تنبلي زياد نمي‌شود. خيلي از آدم‌هاي جامعه 2و 3شيفت كار مي‌كنند كه نشان مي‌دهد تنبل نيستند. اما اين به آن معنا نيست كه تنبلي وجود ندارد. تنبلي مولود عواملي است كه آن عوامل در جامعه ما وجود دارد.

  • تعريف شما از تنبلي چيست؟

تنبلي به‌معناي تن پروري، بيكارگي و اهمال در كار است.براين اساس 2تعريف براي تنبلي وجود دارد؛ نخستين تعريف تمديد يا كش‌دادن وضع موجود است. يعني آدم‌ها تمايل به تغيير رفتار ندارند. يعني من حال و جرأت ندارم كه وضع فعلي‌ام را عوض كنم و بروم سراغ وضع ديگر؛ حتي اگر بهتر باشد. مثلا در ترافيك شلوغ خيابان‌ها مي‌توانيد از اتوبوس پياده شويد و يك ايستگاه را پياده برويد. يا وقتي تلويزيون در ميان سريالي آگهي پخش مي‌كند در اين 10دقيقه كار ديگري انجام بدهيد. ولي فرد تنبل مي‌نشيند و ديگر بلند نمي‌شود. اين، حفظ وضع موجود به هر قيمتي است. تعريف بعدي تنبلي اين است كه لذت آني را بر نفع آتي ترجيح بدهم. يعني من الان بايد ورزش كنم كه وقتي 60ساله شدم سالم باشم ولي اين كار را نمي‌كنم. يا الان بايد به دندان پزشكي مراجعه كنم ولي اين كار را نمي‌كنم. يا الان بايد درس بخوانم كه 4سال بعد استفاده كنم ولي الان تنبلي مي‌كنم، حالا فردا هر چي هم پيش آمد مهم نيست. به اين مي‌گويند« تسويف»‌؛ كار امروز را به فردا افكندن. بنابراين يك تعريف تنبلي بي‌عملي است و ديگري عمل براساس لذت‌آني.

  • البته شما در تحقيقتان از تنبلي اجتماعي هم صحبت مي‌كنيد؛ منظورتان از تنبلي اجتماعي چيست؟

ببينيد در تعريف كلي، رشد كند حركت اجتماعي به سمت داشتن جامعه‌اي مطلوب را تنبلي اجتماعي مي‌گويند. حالا اگر از من بپرسيد كه ما چند گروه تنبل در جامعه داريم من به شما پاسخ خواهم داد 2گروه! يكي تنبلي فردي و ديگري اجتماعي. تنبلي فردي زماني است كه يك نفر به‌دليل پرداختن به لذت آني و لحظه‌اي خودش، از نفعي كه مي‌تواند در آينده داشته باشد پرهيز مي‌كند. مثل كسي كه يك سال به‌دليل نفع شخصي و آني درس نخوانده و بعد موقع امتحان مي‌رسد و نمي‌داند كه در جواب سؤال‌ها بايد چه بنويسد. چنين فردي لذت آني خودش را طي سال‌هاي سال برده اما براي نفع آينده خودش قدمي برنداشته است.

  • احتمالا تنبلي اجتماعي دلايل زيادي هم بايد داشته باشد؟

دقيقا همين طور است. دلايل زيادي دارد، اضافه وزن، كم تحركي و بيشتر مواقع كمبود اعتماد به نفس باعث به‌وجود آمدن تنبلي اجتماعي مي‌شود. دراين زمان فرد احساس تحقير شدن دارد و تحقير همان طور كه مي‌دانيد باعث مي‌شود فرد درون گرا شود، در گوشه‌اي از خانه بنشيند و حتي در حالت‌هاي بدتر دست به كارهاي نادرستي بزند.

  • چطور اين اتفاق مي‌افتد؟

در اين نوع جامعه، افراد متوجه مي‌شوند كه با سخت‌كوشي به هيچ جايي نمي‌رسند و به همين دليل انگيزه‌شان براي كار كردن كم مي‌شود. به طور مثال زماني كه فرد با تحصيلات عاليه نمي‌تواند كار و جايگاه اجتماعي به‌دست بياورد به‌دليل همين مسئله افراد ديگر انگيزه‌شان براي تحصيل كم مي‌شود. در جامعه ما اپيدمي شده كه مي‌گويند فرد با زد و بند مي‌تواند ثروتمند شود و به رفاه برسد نه با تحصيل. براي خيلي‌ها جا افتاده كه يك سري از آدم‌ها با ثروت‌هاي باد آورده زندگي مي‌كنند و نمي‌شود با درست زندگي كردن پولدار شد. مثلا كسي كه روزنامه نگار است مي‌گويد كه با پول روزنامه‌نگاري و جايگاهي كه دارد نمي‌تواند به قدرت خاصي برسد اما يك نفر مي‌تواند با زد و بندها يك‌شبه از يك پست كوچك به يك پست بزرگ برسد. در زندگي ما بيشتر اين‌جا افتاده است كه بگوييم «از اين ستون به اون ستون فرجه» و ما كلا اين مثل را در جامعه‌مان خيلي زياد و به اشتباه به‌كار مي‌بريم، بعد نتيجه مي‌گيريم يك كاري را ديرتر انجام بده، اما بايد يادمان باشد كه در جامعه تغييرات سريع رخ مي‌دهد و منتظر نمي‌ماند، ما هم اگر مي‌خواهيم از جامعه عقب نمانيم بايد همراه با جامعه حركت كنيم.

  • كمي درباره همين ساختار اجتماعي كه باعث تنبلي مي‌شود توضيح بدهيد؟

يك مثال درخصوص كنكور بزنم تا اين ساختار اجتماعي اشتباه كمي واضح‌تر مشخص شود. الان در تلويزيون برنامه‌هايي داريم كه به افراد كنكوري ياد مي‌دهد چطور بدون حل مسئله تست بزنند. اين كار عملا به اين افراد ياد مي‌دهد كه درس نخوانند و با تست زدن وارد دانشگاه شوند و ادامه تحصيل بدهند. چنين برنامه‌اي از صبح تا شب در تلويزيون پخش مي‌شود. اين اتفاق بخواهيم يا نخواهيم روي فرد تأثير مي‌گذارد. درست مثل بچه‌اي كه مدام به او مي‌گويند فست‌فود بد است و نبايد بخوري، اما در هر وجب از خيابان كه راه مي‌رود فست فود است. اين ساختار باعث مي‌شود فرد درگير تنبلي اجتماعي شود و در اين مسير حركت كند.

  • رتبه تنبلي در كشور ما بالاست؟

متأسفانه كشور ما از بيماري تنبلي اجتماعي رنج مي‌برد اما خوشبختانه بايد بگويم گرايش به تنبلي در ايران بالا نيست و آدم‌ها تمايلي به اينكه بيكار و تنبل باشند ندارند اما شرايط اجتماعي طوري است كه نشان مي‌دهد كار كردن هم خيلي فايده‌اي ندارد و افراد با شرايط ديگري به ارتقاي شغلي مي‌رسند.

  • مدتي در رسانه‌ها اين مسئله مطرح شد كه رتبه ايران در تنبلي رتبه سوم جهان است؛ اين يك حرف علمي است يا نه؟

خير، علمي نيست. در تحقيقي كه من و تعدادي از دوستان در اين خصوص انجام داديم بايد بگويم كه كشور ما بعد از كشورهاي قاره آفريقا و كشورهاي عربي كه حدودا 50كشور مي‌شود قرار دارد و اينكه شايعه شده رتبه ما سوم است به‌نظر عجيب و غريب مي‌آيد. البته اين را هم بگويم كه ما به داده‌هاي جهاني دسترسي كامل نداريم و از روي چيزهايي كه داشتيم به اين نتيجه رسيديم، حتي ممكن است كشور ما در رتبه‌هاي پايين‌تري هم قرار بگيرد.

  • بالاترين ميزان تنبلي را كدام كشورها دارند؟

كشورهاي عربي.

  • دلايل اين تنبلي كه از آن صحبت مي‌كنيد در كشور ما چيست؟

lazinesssp2 يكي از اصلي‌ترين آنها ورود تعطيلات فراوان به تقويم كشور است و دوم اينكه تعطيلات ما سامان ندارد. الان يك روز تعطيل است، مردم خودشان فردا را هم تعطيل مي‌كند. اين ماجراي بين‌التعطيلين هم كه ديگر جاي خودش را دارد. شبكه اجتماعي، ترافيك، ساختار فاسدي كه در آن فساد جايزه مي‌گيرد و... در اين شرايط، تحرك اجتماعي رنگ مي‌بازد. بارها مشاهده كرده‌ايم كه فرد با هر سطح تحصيلاتي مي‌تواند نويسنده كتاب شود، مي‌تواند در دانشگاه درس بدهد. مي‌تواند حتي وزير شود. بارها در اخبار خوانده‌ايم كه فلان مدير رده چندم يك شركت با روي كار آمدن دولت در جايگاه وزير نشسته است. اين ساختار اجازه نمي‌دهد كه فرد بتواند پله‌پله بالا برود. به اين شكل است كه وجدان كاري پايين مي‌آيد و پايين بودن وجدان كاري باعث پايين آمدن وجدان فردي و مشكلات اجتماعي مي‌شود. جوهر اصلي تنبلي از دست دادن زمان است. اگر زمان را از دست بدهيم، تنبلي اجتماعي پررنگ‌تر از قبل مي‌شود. زمان از دست رفته حكم همان طلايي را دارد كه هميشه از آن صحبت مي‌كنيم و در قالب جمله «وقت طلاست» مدام تأكيد مي‌كنيم كه وقت طلايي مان را از دست مي‌دهيم. از دست دادن زمان باعث بي‌نظمي و بي‌برنامگي مي‌شود. بي‌نظمي با خودش انبوهي از كارهاي عقب افتاده را به همراه مي‌آورد كه خيلي از آنها ديگر قابل انجام دادن نيست.

  • تنبلي اجتماعي و تحقيق درباره آن از چه زماني مطرح شد؟

حضرت امام خامنه‌اي از سال 74مسئله انضباط اجتماعي را مطرح كردند و بعد از آن چند سخنراني ديگر درخصوص مسائل مهم اجتماعي داشتند و بحث تنبلي را مطرح كردند. جامعه‌شناسان از همان موقع به مسئله تنبلي اجتماعي علاقه‌مند شدند. تا اينكه ايشان در سخنراني‌شان در خراسان جنوبي در سال 91بر «پايين بودن بهره‌وري نيروي كار و تمايل كم به‌كار كردن» دست گذاشتند. زماني كه عالي‌ترين مقام كشور به اين مسائل اشاره مي‌كند ما اميدوار مي‌شويم كه مي‌توان با كمي تحقيق و پژوهش اين مشكلات را از بين برد يا آنها را كمرنگ كرد.

  • چه مواردي روي تنبلي اجتماعي تأثير‌گذار است؟

زماني كه كسب ثروت از راه نبوغ صورت نگيرد و رانت‌هاي سياسي، فرهنگي يا اجتماعي به‌وجود بيايد افراد به سمت تنبلي مي‌روند يا بدتر اينكه ميل به مهاجرت پيدا مي‌كنند. من در بقيه گفت‌وگوهايي كه انجام داده‌ام نيز اين ليست را عنوان كرده‌ام كه تقديرگرايي، نوگرايي، توجه به آينده، تمايل به كارهاي زود بازده و يك‌شبه، خودمداري، فردگرايي، فرار از مسئوليت به‌خاطر نفع فردي، بيگانگي شهروندان از حكومت، احساس بي‌قدرتي و بي‌هنجاري به‌شدت روي تنبلي اجتماعي مؤثر است. مورد بعدي ميزان جدايي بين دولت و ملت است. اگرمردم آن طور كه بايد و شايد به دولت اعتماد نداشته باشند، همين عدم‌اعتماد باعث مي‌شود كه مردم از مسئوليت‌هايي كه بر عهده آنها گذاشته شده است فرار كنند و از دولت جدا باشند. تقديرگرايي هم يكي از چيزهايي است كه در صورت تعريف اشتباه باعث تنبلي مي‌شود. فرد فكر مي‌كند هر چيزي كه تقدير رقم زده برايش اتفاق مي‌افتد و نمي‌تواند آينده را كنترل كند، همين طرز فكر راه را براي تنبلي اجتماعي باز مي‌كند. ريشه ديگر تنبلي اجتماعي اين است كه فرد احساس مي‌كند نه قدرتي دارد و نه مي‌تواند تأثيري روي جامعه بگذارد. فرد احساس مي‌كند نمي‌تواند محيط اجتماعي خودش را تحت‌تأثير قرار بدهد براي همين با خودش مي‌گويد بهتر است هيچ قدمي در اين زمينه برندارد. به ليستي كه تا اينجا گفته‌ام بيگانگي اجتماعي و بي‌هنجاري را هم اضافه كنيد. چرا كه وقتي جامعه‌اي هنجار و آرماني ندارد تابع قوانين خاصي نيست و افراد انگيزه‌اي براي رسيدن به هدف‌شان ندارند و همين سرمنشا تنبلي اجتماعي است.

  • در تحقيقاتي كه انجام داده‌ايد، موردي را به شكل خاص در نظر داريد كه برايمان تعريف كنيد؟

در يكي از پژوهش‌هايي كه داشتيم روي 1328نفر از شهروندان تهراني آزمايشي را انجام داديم. آزمايش نشان مي‌داد كه از اين تعداد افراد حداقل 20درصد تنبلي دارند كه به‌نظر ميزان زيادي مي‌آيد. جالب است كه ميزان تنبلي اين 20درصد بين زياد و خيلي زياد بود و هيچ‌كدام از تنبلي رتبه پايين بهره‌نمي‌بردند.

  • دليل ميل به مهاجرت همين تنبلي است؟

مي‌تواند باشد اگر افراد حس مي‌كنند در اين كشور حرام مي‌شوند و بايد به جايي بروند كه برايشان ارزش قائل هستند. بعضي از كساني كه دست به مهاجرت مي‌زنند با خودشان فكر مي‌كنند حالا كه نمي‌توانم با زد و بند و پارتي به جايي برسم بهتر است از كشور بروم.

  • ريشه اصلي تنبلي اجتماعي در كشور ما به كجا برمي‌گردد؟

مهم‌ترين عامل، همان ساختار اجتماعي و سياسي مشكل دار است. الان در نظام دولتي و حتي خصوصي كشور شاهد اين هستيم كه مثلا يك معاون پژوهشي به شكل كاملا بي‌‌قاعده‌اي به مسند وزارت نشسته است، درست مثل عملكردي كه ناصرالدين شاه داشت. او از پسرآشپز خوشش مي‌آمد براي همين او را همه كاره خودش كرد. البته مي‌خواهم كمي هم از خوبي‌هايي كه در جامعه داريم صحبت كنم. ما در سيستم علمي، ساختار ارتقاي پله به پله داريم، در جايگاه و مسائل ديني هم به همين شكل جلو مي‌رويم، در پزشكي هم افرادي در سمت پزشك هستند كه درس خوانده‌اند و دوره ديده‌اند اما در فضاي ثروت و قدرت، طبقه‌بندي نداريم و همين مسئله مشكلاتي را ايجاد مي‌كند.

  • مي‌توانيم اميدوار باشيم كه تنبلي اجتماعي از بين برود؟

بله اين مقوله از بين رفتني است. اما به شرط و شروط خاص خودش.

  • چه شرطي؟

ما بايد مشكل را پيدا كنيم و با حل كردن مشكل سعي كنيم كه تنبلي را از بين ببريم. افراد بايد براساس نبوغ يا تلاش در حوزه‌اي ارتقا پيدا كنند اگر اين سيستم رانتي شود بايد بگويم كه باعث تنبلي مي‌شود.

بايد ريشه‌ها را درست كرد
دكتر جوادي يگانه اين راه‌حل‌ها را پيشنهاد مي‌دهد

كسي مثال زده بود و گفته بود مردم وقتي ماشين دولت دست‌شان است آنقدر اين ماشين را مي‌دوانند كه پدر ماشين درمي‌آيد ولي مواظب ماشين خودشان هستند. اگر ما خانه‌مان كثيف نيست ولي شهرمان كثيف است، به اين معنا نيست كه كثيف هستيم. آدم‌ها براي خودشان و آن وقت‌هايي كه منافع‌شان اقتضا مي‌كند خوب كار مي‌كنند.

يكي از آدم‌هايي كه از ايران در دوره ناصرالدين شاه بازديد كرده بوده پزشكي است به نام دكتر پولاك. 10سال هم در ايران بوده. او مي‌گويد ايراني‌ها 2تا دوره دارند؛ آسودگي و تلاش. يك دوره طولاني آسوده هستند و بعد در دوره‌اي اساسي شروع مي‌كنند به‌كار كردن.

الان كه هوا آلوده است و مدام تشويق مي‌كنند كه درخانه بمانيد هيچ امكاناتي براي ورزش كردن وجود ندارد. ما اول بايد مشكل اصلي را حل كنيم. مولوي تعبيري دارد كه مي‌گويد:

«گر نه موش دزد در انبان ماست، گندم انبار چهل ساله كجاست اول‌اي جان دفع شر موش كن، وانگهي در جمع گندم كوش كن» ما مشكلات جدي‌تري داريم كه تا آنها را حل نكنيم نمي‌توانيم تنبلي را حل كنيم.

طبق تحقيقات ما سالمندها، زن‌ها، متاهل‌ها، بي‌سوادها، بيكارها، روستايي‌ها و طبقات اجتماعي پايين و آنهايي كه كمتر به آينده فكر مي‌كنند تنبل‌تر هستند. بنابراين در نسل‌هاي جديد ما با كاهش گرايش به تنبلي روبه‌رو هستيم. البته اين به‌معناي كاهش رفتار تنبلي نيست.

بعضي آمارها مي‌گويد در سال‌هاي اخير عدم‌اعتماد به آينده افزايش پيدا كرده. اگر اين آمار درست باشد احتمالا ميزان تنبلي افزايش پيدا مي‌كند. وقتي قدرت اقتصادي نداري، وقتي فقر چشم‌انداز پيش رويت است و خودت را با اتيوپي و اوگاندا مقايسه مي‌كني بعيد است كه بخواهي كار جدي را دنبال كني.

ما يكي از بيشترين تغييرات قانون را در دنيا داريم. اگر سيستم را اصلاح و محيطي فراهم كنيم كه بشود كار كرد، ايراني‌ها كار مي‌كنند. اينكه ايراني‌ها مي‌گويند وقتي به خارج مي‌روند استثمار مي‌شوند به خاطر اين است كه در آنجا آدم‌ها بايد فقط كار كنند.

به‌خاطر همين ما كه اندكي تمايل به تنبلي داريم در اين سيستم به مشكل برمي‌خوريم. چون در آن سيستم اگر كار نكني بيرونت مي‌كنند. ولي در جامعه ايران اگر كار هم نكني كسي با تو كار ندارد. يعني سيستمي كه بين دوغ و دوشاب فرقي نمي‌گذارد، انگيزه را براي كار كردن از بين مي‌برد. ما اول بايد سيستم را اصلاح كنيم تا بعد بگوييم مشكل تنبلي از كجاست. سعدي قصه‌اي دارد كه غلام سياهي بچه‌اي را بغل كرده بود و آن بچه مدام گريه مي‌كرد. يكي گفت اين از تو مي‌ترسد، بگذارش زمين آرام مي‌شود!

همشهری آنلاین

 

منتشرشده در پژوهش
یکشنبه, 03 اسفند 1393 19:55

آموزش و پرورش ، وزارت دفاع

moradispecial2 « نوع نگاه به یک موضوع » نقش بسیار راهبردی در تصمیم ، تصمیم سازان و دست اندرکاران سیاسی در جامعه و تعیین اولویت و جایگاه آن دارد. برتمامی اصحاب خرد و اندیشه مبرهن است که آموزش وپرورش درجامعه امر و مقوله زیرساختی و زیربنایی محسوب می شود و ازشئون سرمایه ای به حساب می آید  ؛ چنان چه سیستم آموزش وپرورش و خرده نظام های آن درتراز و اندازه ی واقعی و شایسته ی آن نگریسته و به آن پرداخته شود و به ویژه مدارس به عنوان پیشانی و خط مقدم درتمامی عرصه ها و پهنه های اجتماعی مورد توجه قرارگیرد و هم غم و تمامی تلاش ها درجهت آبادانی و توسعه ی آنان مبذول و مصروف گردد به تحقیق شاهد برون دادها و تربیت نسلی خواهیم بود که میهن و سرزمین خود را چون عضوی حیاتی ازبدن خویش دانسته ، حفظ کیان ،فرهنگ،سرمایه های انسانی و مادی و افتخار و شکوهمندی آن را در داخل ثغور آن و درجهان و عرصه ی بین الملل از وظایف خلل ناپذیر و باورهای آرمانی خود دانسته و هیچ ترفندی از جانب بد خواهان و اهریمنان در ذهن و عمل او تاثیری ننهاده و امنیت پایدار و ماندگار مردمی ، موضع و جایگاهی اساسی به خود گرفته و نهادینه خواهدشد.

امروزبه دلایل متعدد ناصواب درخصوص نگاه به آموزش و پرورش و خرده نظام های آن شاهد کم رنگی مضاعف و روبه تزاید درمیان فرهنگیان محترم و دانش آموزان و به تبع آن درمیان خانواده ها و کلان جامعه نسبت به آنچه که درفوق به آن اشاره گردید و انتظار آن را داریم ،هستیم که فوق العاده نگران کننده می باشد. عدم حساسیت های به جا و منطقی درخصوص رقم خوردن سرنوشت و شکل گیری آینده ای درخشان برای کشور و هم میهنان مان درنسل جوان یا همان دانش آموزان ، افق تاریک و مبهمی را فرا روی ما مجسم و ترسیم می نماید.

به واقع برای رفع دل مشغولی ها ،نگرانی ها و ترس جدی از آینده از سویی و از جهتی دیگر برای تحقق و اجرایی شدن اهداف و برنامه های بالا و پایین دستی و سند تحول باید آموزش و پرورش را به معنی حقیقی کلام وزارت دفاع کشور تلقی نمود.

آنچه در تمامی ابعاد نظامی ، فرهنگی ،اخلاقی ، مناسبات اجتماعی و امنیتی توان حفظ کشور و ایجادنسبی اطمینان و امنیت خاطر را به دنبال داشته و ظرفیت و قابلیت آفریدن و تکوین جامعه ای چابک ،پرافتخار، تحول خواه را در برداشته است ،همانا قرارگرفتن آموزش و پرورش و خرده نظام های آن درجایگاه و موقعیت شایسته ی آن درجامعه می باشد .

ظاهرا درسنوات اخیر بودجه ی دفاعی کشوربیش از 100% افزایش یافته است ؛ ضمن تاکید برافزایش و حفظ توان دفاعی کشور به نظرمی رسد افزایش توان دفاعی با نیمی از افزایش مطروحه در فوق نیز مناسب و پاسخگو بوده و سزاوار است که درصد باقی مانده به آموزش و پرورش تخصیص داده شود.

ملت متمدن ایران باشکوه ترین و مطرح ترین جنبش ها و انقلاب های اجتماعی را در قرون اخیر برپا نموده و آفریده است که در مقام و جایگاه مقایسه با سایر جنبش ها و انقلاب هایی چون انقلاب کبیر فرانسه انقلاب مائویستی چین ،و انقلاب بلشویکی روسیه دارای ویژه گی های منحصر به فردی است – در این مقال درصدد مقایسه ی تطبیقی انقلاب های مذکوربا انقلاب اسلامی درکشورمان نیستیم – با عنایت به این حقیقت عریان و غیرقابل انکار و با وجود پتانسیل و توانمندی های ظاهر و پنهان مردم عزیزکشورمان خاصه فرهنگیان و معلمان متعهد و مسئول باید تصمیم سازان ،کارگزاران و مجریان سیاسی و اجتماعی با آسیب شناسی و رفع دغدغه های موجود با اعتماد به نقش این قشر راهبردی و بسیار اثربخش ،زمینه ی جدی حضور آنان را درعرصه های گوناگون جامعه فراهم و مهیا نمایند و آبادانی آموزش و پرورش را به معنی واقعی سرلوحه ی نگرش و برنامه ها و اقدامات جدی و غیرشعاری خودقرار دهند .

امروزحدود 27 سازمان و نهاد به امورفرهنگی درکشور مشغول بوده و به کنش فرهنگی مبادرت داشته و منابع مالی بسیار قابل توجهی در اختیار دارند که هریک به صورت جزیره ای و غیرمرتبط با یکدیگر به کنش و فعالیت انحصاری فرهنگی مشغول می باشند ، سازمان ها و مراکزی چون شهرداری،بسیج ،نهاد رسیدگی به امور مساجد،نیروی انتظامی و....که هریک به نوعی خود را متولی فرهنگ و صاحب امتیاز و شایسته و محق ورود درپهنه ی فرهنگی جامعه دانسته و رویه ای مستقل درپیش گرفته اند و در این خصوص متاسفانه وحدت ارگانیکی و مشی هماهنگی وجود ندارد و به واقع با سردرگمی و فقدان برنامه و پراکندگی عملکردی در امورفرهنگی مواجه می باشیم و جامعه فاقد سیاست و برنامه ی مشخص درعرصه ی فرهنگی و تبیین شایستگی های رفتاری و اخلاقی می باشد درصورتی که منابع موجود تجمیع شده و در اختیارآموزش وپرورش قرارگیرد و نگرش ،کنش و مدیریت در آن براساس علم و فضیلت سالاری استوارگردد،نسل نوجوان وجوان آن وبه تعبیری دانش آموزان ،دانش آموختگان ودانش پژوهان آن تمام قد و با همه ی موجودیت خویش پرچم دار و حافظ حریم و حرمت ملت و میهن خود خواهند بود .

سیستم سیاسی و دولت زمانی به امنیت ماندگار و پایدار رسیده و دست می یابد و هنگامی مشروعیت و مقبولیت عمومی رادارا خواهد بود که از آموزش پرورش نسل جوان خود غفلت ننماید و به واقع آن را به عنوان وزارت دفاع تلقی نماید .

خودمانی بگویم این موشک اس 300 و زیردریایی مجهزبه موشک کروز نیست که حافظ و نگهدارنده یک نظام سیاسی مردمی است بلکه این باور و ایمان و مقبولیت نظامی است که حاکمیت آن همه ی هم خود و امکاناتش را به پای آموزش و پرورش نوجوانان و جوانانش ریخته و هزینه نموده و آنان را حافظان اصلی و تکیه گاه واقعی تلقی نماید.

به امیدشکل گیری چنین نگرش ، باور و کنشی در امروز جامعه ،چراکه پرداختن به آن درفردا دیر و به بی راهه رفتن خواهد بود.

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور