پس از توافق باکشورهای 1+ 5 نباید مغرور شویم و فکرکنیم همه مشکلات حل می شود، بلکه با « عقلانیت و سیاست ورزی » ادامه دهنده تعامل بر اساس منافع ملی با جهانیان باشیم :
1- تعمیق روابط سیاسی، علمی و اقتصادی با جهان.
2- گسترش صنعت گردشگری با جهان با حذف دریافت ویزا از اتباع کانادا، روسیه،استرالیا، ژاپن، چین، اتحادیه اروپا و آمریکا.
3-دقت شود پول های بلوکه شده پس از آزادی صرف سرمایه گذاری شود تا دچار « بیماری هلندی » نشویم.
4- نخبگان غیردولتی و وزارت خارجه بارهبران حزب جمهوری خواه آمریکا وارد مذاکره شوند.
5-ایران برای عضویت در شورای امنیت و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد رایزنی نماید.
6- ایران با نمایندگان سازمان ملل در امورحقوق بشر نیز مذاکره کند.
7- ایران تلاش کند در بحران یمن، عراق و سوریه " نقش میانجی " را بازی کند.
موفقیت ایران در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجه حاصل فداکاری ها و حمایت اکثریت ملت و مقام معظم رهبری است و نباید به نام یک جناح یا گروه مصادره شود.
برای قدرتمندشدن به اتحاد ملت با حاکمیت و آشتی ملی نیاز داریم.
3 حماسه دیگر
به دنبال 2حماسه تاریخ ساز و ملی یعنی انتخابات سال1392 و تفاهم با گروه 1+5 که برسرنوشت ملت تاثیر مثبت گذاشتند ؛ به نظرمی رسد3حماسه دیگر برای تکمیل پروسه توسعه ملی لازم وضروری است :
1-حماسه زیست محیطی: برای حراست از محیط زیست و مدیریت آب.
اگر عزم ملی برای جلوگیری از تخریب محیط زیست و بحران آب به عمل نیاید،دریای مازندران نیز به سرنوشت دریاچه ارومیه گرفتار می شود.
2-حماسه اقتصادی:به منظور واگذاری اقتصاد به مردم، کوتاه کردن نهادهای شبه حکومتی از اقتصادرانتی، برقراری نظام مالیاتی فراگیر و غیرتبعیض آمیز، جذب سرمایه خارجی الزامی است .
3-حماسه آشتی ملی: از طریق اعلام عفو عمومی و برقراری حاکمیت صندوق های رای.
یازده هزار و نهصد و نود و نه ماهی کوچولو شب بخیر گفتند و خوابیدند . . . اما
ماهی کوچولویی خوابش نبرد شب تا صبح همه اش در فکر دریا بود . . . (بهرنگی)
- با تبریک و دست مریزاد بابت بیانیه موفقیت آمیز هسته ای به حضرت عالی. از هر کجای ضرر که برگردیم منفعت است.
سخن از دل برآمده بی مقدمه آغاز می شود و بی مؤخره به پایان می رسد.
زمان مطالعه در ایران بسیار ناچیز است ، به جز درآمد پایین خانوده ها دو دلیل مهم و مرتبط به هم برای مقاومت کردن در مقابل مطالعه عبارتند از :
1- بسط راحت طلبی در جامعه؛
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست عاشقی شیوۀ رندان بلا کش باشد (حافظ)
2- ترس از تزلزل اعتقاداتِ بت شده در اذهان؛
ترسم که صرفه نبرد روز بازخواست نان حلال شیخ ز آب حرام ما (حافظ)
این ترس یک دلیل واهی در مقابل عدم مطالعه در اذهان متبادر می کند، می گویند در کتاب ها افکار ضد و نقیض وجود دارد لذا مطالعه آرام و قرار ما را بهم می زند.
آقای رئیس جمهور محترم،
نقش آموزش و پرورش در بت شدن اعتقادات و بسط راحت طلبی که به مادیگرا شدن جامعه انجامیده چیست؟
مافیایی در آموزش و پرورش چنبره زده و معلم نماها و دلالان آموزش از آن سو استفاده می کنند و با کور فهمی از معیشت پایین معلمان حرف می زنند. چون برای آنها عدالت اجتماعی به اندازۀ کباب خوردن با خانواده ارزش ندارد که به خاطرش با وزیر و رئیس در بیفتند. با قیافۀ روشنفکرانه می گویند شکم گرسنه ایمان ندارد و اسفند ماه به بهانۀ بسته شدن بودجه در مجلس در اتاق دبیران نشسته و سر کلاس نمی روند.
وقتی صمیمی ترین وقت پدران و مادران و معلمان با « فاطما گل » و سریال های جِم بالیوود سپری می شود و تاریخ منطقه را از سریال « حریم سلطان » می آموزند و سپس در « واتس اپ » و « وایبر » و « لاین » و « بیتاک » . . . چت می کنند، چنین پدر و مادرها و معلمان ( به قول صمد بهرنگی « چوخ بختیارها » ) چه حرفی برای گفتن دارند؟
تربیت خانودگی بچه های ما در خانه و مدرسه اکثراً به دست چنین افرادی است. اعتراضات معلم نماها که صرفاً معیشت پایین معلم را هدف قرار داده با افزایش 10 تا 15درصدی حقوق معلم تا اسفند ماه بعدی فرو می نشیند.
خدا برکت بده به مؤلفان کتاب های درسی که خواسته یا ناخواسته به نفع مافیای آموزشی قلم زده اند. ( منظورم صرفاً کتاب های ریاضی و فیزیک است که تخصص اینجانب می باشد. ) صدها برابر این پول ها از قِبل کتابهای درسی و کم کاری و بدکاری معلم نماها ( سی دی های آموزشی ) از جیب خانواده ها درمی آید. طبیعتاً خانواده های چوخ بختیار هم این دزدی ها را درک نکرده و به انواع و اقسام کلاس های خصوصی تن می دهند.
به عنوان یک معلم فکر می کنم اگر نقش مافیای آموزشی را کم رنگ کرده و در بچه ها انگیزه و امید به آینده به وجود آوریم، بیش از 2 درصد بچه های ایران نیاز به کلاس های تکراری نخواهند داشت ولی امروز برای بیش از 95 درصد دانش آموزان شهری انواع و اقسام کلاس های فرا مدرسه ای تشکیل می دهند !
وای بر احوال بچه های معصوم روستایی با کتاب های درسی که به نفع مافیای آموزشی تنظیم شده است. این همه فوق برنامه دال بر گنگی دانش آموزان است یا غیر متعهد بودن معلمان شان و سوء استفاده مدیران؟
یک معلم نما خوب یاد گرفته که چگونه شاگردان را به کلاس های خصوصی خود یا آموزشگاه هایی که از آنها به طور مستقیم یا غیر مستقیم پورسانت می گیرد، بکشاند و اغلب مدیر هم با معلم نماها برای تشکیل کلاس های فوق برنامه هم پیاله می شود.
استیفای حقوق با ارتقاء سطح آگاهی ممکن خواهد شد نه کم کاری و لج بازی و سوار شدن بر گردۀ دانش آموز، که ناشی از راحت طلبی و کوچک بودن است. وقتی سریال های صد من یه غازِ شبکه های رنگارنگ و چت کردن محیط بر زندگی افراد است، کج فهمی در چگونگی استیفای حقوق مادی و معنوی نیز کاملاً نمایان می شود. هفتصد سال پیش مولوی فهمید ولی ما امروز با مدارک اسانس و فوق اسانس از دانشگاه های رنگارنگ و دکتراهای کابینۀ آن پرزیدنتی که ادعایش آسمان را سوراخ کرده و نظرات دنیا را کاغذ پاره ای بیش نمی خواند نفهمیدیم که :
تا نباشد راست کی باشد دروغ این دروغ از راست می گیرد فروغ
آقای رئیس جمهور در نشر و بسط این ابتذال ها آموزش و پرورش و صدا و سیما و فرهنگ و ارشاد اسلامی کجا ایستاده اند؟
برنامۀ شما در آموزش و پرورش برای شکل گیری و اعتلای ادراکات پنج گانه ( تصور، درایت، وهم، قضاوت و حافظه ) چیست؟
اعتیاد، طلاق و ساده لوحی از در و دیوار بالا می رود. خواسته و ناخواسته سلایق و علایق مردم ایران به بی راهه کشیده شده، روحیۀ آنها تضعیف شده و احساس مسئولیت در جامعه افت کرده است. اول انقلاب گفته می شد « تعهد مقدم بر تخصص است.» دربارۀ این جمله دو مورد مهم لازم به ذکر است :
1- تعهد به کی و چی؟ تعهد به بشریت و مملکت که هدف یک انقلاب مردمی باید باشد؟
2- کسی که تخصص کاری را ندارد و آن پست را می پذیرد بدون استثنا بی مسولیت بوده و آن مقام به فساد و ابتذال خواهد انجامید.
آقای رئیس جمهور محترم
در پایان یادآوری می کنم معلمی کاملاً یک کار حرفه ای و یک هنر است. طبیعتاً معلم نما ها خارج از این دسته بندی قرار می گیرند. اما دیگر کارکنان دولت که کارمندان آموزش و پرورش به جز معلمان را نیز شامل می شوند دارای اضافه کاری معادل چهار ماه حقوق و یک ماه مرخصی می باشند که برابر پنج ماه دریافتی بدون حضور در محل کار می باشد. خواهش می کنم تعطیلات تابستان را دائماً به رخ ما نکشید. اولاً یک ماه مرخصی حق ماست. ثانیاً در همه جای دنیا چنین وقت هایی به معلمان می دهند. ثالثاً در ایران طرف معلمان در یک کلاس، 30 تا 40 بچه ای می باشد که اکثراً بی انگیزه بوده و به قول خود هدف شان اخذ مدرک و تصاحب یک میز است و نیز معلمان پاسخگوی اولیای چنین بچه هایی هستند که در شکل گیری هدف آنها بی تقصیر نمی باشند. اما مقصر اصلی نه اولیای خانه و نه اولیای مدرسه بلکه بی برنامگی و بد برنامگی دولت می باشد. تصحیح اوراق امتحانی و طراحی سوال و آمادگی قبل از ورود به کلاس را نیز به آنها اضافه کنید که این همه بدون کارمزد انجام می گیرد.
حال خود نتیجه بگیرید که حق و حقوق مادی و معنوی معلم چیست؟
والحمدالله تعالی شأنه
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
شماری از مردم تهران به دنبال اعلام توافق هستهای، به خیابانها آمده و به شادی پرداختند.
مردم در خیابان ولیعصر تهران با بوق زدن، شادی و ابراز احساسات خود از نتیجه به دست آمده در مذاکرات هسته ای در لوزان ابراز شادمانی می کنند.
جمعی از مردم نیز در خیابان اطراف وزارت خارجه حضور یافتند و با شعار "روحانی متشکریم" همراه با بوق خودروها شادی خود را نشان دادند.
ایران و گروه ۱+۵ بعد از روزها مذاکرات فشرده در لوزان سوئیس، ساعاتی پیش از توافق میان خود خبر دادند.
در ادامه، تصاویر ویدئویی اختصاصی از این رخداد را مشاهده می کنید:
شادی مردم در خیان ولیعصر
آنا
سلام دوستان
با مسرت زیاد توافق هستهای را به مردم ایران صمیمانه تبریک میگویم.
بدون تردید نقش تیم مذاکرهکننده بالأخص آقایان ظریف، عراقچی و تختروانچی در این پیروزی بسیار موثر بود. همه آنان که خواهان سعادت و پیشرفت ایران هستند از این موفقیت به وجد خواهند آمد.
شاید اگر بسیاری از هممیهنانمان میدانستند که برنامههای هستهای کشور چه بهصورت مستقیم و چه بهصورت غیرمستقیم در قالب تحریمها چه هزینههای هنگفتی برای کشور در برداشتهاند، از خبر دریافت این پیروزی به خیابانها میریختند و به شادمانی میپرداختند؛ اما با کمال تأسف مردمی که برای یک بازی فوتبال آنگونه شادمانی میکنند، برای این پیروزی و موفقیت هیچ واکنشی نشان ندادند.
این بیتفاوتی یقیناً بهواسطه همان عدم آگاهی از ابعاد هزینههای هستهای برای کشور میباشد. روند موفقیتآمیز این مذاکرات درعینحال بسیاری از باورهای آمریکاستیزانه و غربستیزانه رایج در ایران را با پرسشهایی فراوانی مواجه خواهد ساخت.
ایام به کام باد
صادق زیباکلام
سیزدهم فروردین یک هزار و سیصد و نودوچهار
صفحه فیس بوک
موفقيت تيم مذاکره کننده هسته اي جمهوري اسلامي ايران با 5+1 را که موفقيت ملت ايران است به همه ايرانيان تبريک عرض مي نمايم .
1. خدا را شاکريم ، در مقابل شهداء سر تعظيم فرو مي آوريم ،مقام شامخ جانبازان را گرامي داشته ، قاطعيت و خردورزي مسئولين را ارج مي نهيم ، بردباري و هوشياري ملت يک پارچه از همه اقوام و مليت ها همه گويش ها و ...با هر عقيده مرام را تحسين مي کنيم ،علما و دانشمندان را ستايش مي کنيم ، فرهنگيان و فرهيختگان را که سرچشمه خروشان تعليم و تربيت اين مرز و بوم هستند را به نيکي ياد مي کنيم و قدردان بزرگواري تمامي ملت شريف ايران را که در جاي جای کره خاکی گسترده اند مي باشيم که سياست برد - برد مطرح شده از سوي جمهوري اسلامي ايران به بار نشست و افتخار ، سربلندي و عزت براي ملت و مسئولين آفريد .
2. اين پيروزي حاصل همگامي ، همراهي همه آحاد ملت از شهروندان به ظاهر بي نام و نشان در اقصي نقاط ايران عزيز و سرتاسر کره خاکي تا بالاترين مقامات کشور، حاصل شده است .
اميد است ادامه اين روند رو به رشد ، نقارها و شکاف ها را برطرف نمايد . شاهد بالندگي و شکوفاي بيشتر جمهوري اسلامي ايران و احقاق حقوق بيشتر شهروندان باشيم .
3. اين پيروزي مربوط به يک جناح خاص نمي باشد؛ پيروزي ملت واحد است . اگر وحدت و يکدلي همه ملت و همه جناح ها نبود اين پيروزي غرور آفرين رقم نمي خورد .اين پيروزي متعلق به چپ و راست ، اصواگرا ، ميانه رو ، اصلاح طلب ، موافق ، مخالف ، منتقد و ... نيست ، بلکه متعلق به همه ملت است که در سايه " حذف منيت و نگاه ملي " (1) دولت و ملت و همه جناح ها به دست آمده است .
4. همان گونه که 29 اسفند در تاريخ پر فراز ونشيب ايران زمين ، با نام " ملي شدن صنعت نفت ايران " باعث غرور، افتخار و سربلندي همه ايرانيان در تمام اعصار خواهد بود ، قطعأ نسل کنوني و نسل هاي آينده روز سيزده فروردين را به عنوان روز احقاقˏ حقوقˏ حقه ي ملت ايران با سربلندي ، سرافرازي و عزت ثبت خواهند کرد . حلاوت وشيريني آن ماندگار مي ماند و گذر زمان همواره اين دست آورد زرین را صيقل داده و تلالوء آن روز افزون مي باشد .
5. اين پيروزي نشانه تدبير و خرد همه مسئولين و همراهي و همگامي همه ملت ايران است ، لذا بر همه مسئولين و همه آحاد ملت مبارک و ميمون باد .
نکاتي که بايد مسئولين ، نهاد هاي مدني ، اصحاب رسانه ، علما و دانشمندان ، فرهنگیان ، حقوق دانان ، پزشکان ، وکلا و قضات ، سياست مداران ، کارگران ، کشاورزان و... توجه نمايند اينست که نوار همدلي و همزباني ملت و مسئولين ادامه يابد تا پيروزي و موفقيت بيشتر نصيب جامعه گردد .
در کنار جشن و سرور ملت و خوشحالي مسئولين ، همه و همه بايد هوشيارانه ، مراقب کساني چون بابک زنجاني باشيم که منافع آنان با منافع ملت و مسئولين هم راستا نمي باشد . بايد اين دستاوردها پايدار و مستمر گردد .
حالا مي روم تا شايد بتوانم " منيت را درخود سرکوب کنم و به موضوعات با ديد ملي نگاه کنم .(1)
لطفا مقاله ي " یک ديالوگ اتوبوسي و يک نتيجه گيري ! " به قلم بنده را که روز دو شنبه مورخ 20 بهمن 1393 ( کمتر دو ماه پيش ) در سايت وزين " گروه سخن معلم " درج شده است را مطالعه فرماييد .
ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود/ رنج دوران برده ایم...
ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس چه سفرها کرده ایم، چه سفرها کرده ایم
ما برای بوسیدن خاک سر قله ها چه خطرها کرده ایم، چه خطرها کرده ایم
ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود خون دلها خورده ایم
خون دلها خورده ایم
ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود رنج دوران برده ایم
رنج دوران برده ایم
ما برای بوئیدن بوی گل نسترن چه سفرها کرده ایم، چه سفرها کرده ایم
ما برای نوشیدن شورابه های کویر چه خطرها کرده ایم، چه خطرها کرده ایم
ما برای خواندن این قصه عشق به خاک خون دلها خورده ایم
خون دلها خورده ایم
ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک رنج دوران برده ایم
رنج دوران برده ایم
ترانه ی « سفر به خاطر وطن »
ترانه و طرح آهنگ : نادر ابراهیمی
تنظیم کننده برای ارکستر و رهبر گروه نوازندگان : فریدون شهبازیان
خواننده : محمد نوری منابع :
(1) مقاله ي "یک دیالوگ اتوبوسی و یک نتیجه گیری !" انتشار در سايت وزين " گروه سخن معلم "
سلام خدمت همکاران فرهنگی و فرهیخته ام، ضمن تبریک سال نو شمسی و آرزوی بهاری خوش، امیدوارم همواره سالم و شاد باشیم تا بتوانیم نسلی شاد تربیت کنیم.
باید اذعان داشت که اغلب ما معلمان نسبت به جامعه یک زندگی عادی داریم و اعتراضات صنفی ما نه فقط به جهت حقوق ومزایای ماست که دولت و صداو سیما با پائین آوردن خواسته های فرهنگیان در حد افزایش حقوق، باز هم در حق این قشر فرهیخته ظلمی مضاعف تر از قبل را روا داشتند.
یک مساله ی ساده اینکه وقتی بحث افزایش حقوق فرهنگیان، یکی از پاسخ ها، بار مالی داشتن قضیه است ، اما در مورد اختلاس ها برای هر رقمی اعتبار وجود دارد مثلا اعداد زیر را در نظر بگیرید :
30.000.000.000.000
45.000.000.000.000
65.000.000.000.000
140.000.000.000.000
960.000.000.000.000
که همه بر حسب پول رایج کشور است.
این نکته اما مغفول مانده که وقتی یک معلم مشکلات مالی داشته باشد و تمام فکر و ذکرش را اجاره خانه و هزینه ی بیمارستان و ... پر کرده باشد، هرگز نباید از او انتظار تدریس مناسب و منسجم داشت.
وقتی اخبار فساد اقتصادی و اختلاس و ربا در جامعه دائما شنیده می شود ، باید پذیرفت که با چنین بستری دانش آموز هرگز از معلم درس عزت نفس و انسانیت را نخواهد پذیرفت= .
چند روز قبل از ایام عید به دلیل برگزاری آزمونی که در مدرسه برگزار شد، پس از پایان آزمون دانش آموزان را به سالن امتحانات بردم و از آنها خواستم که به این سوال پاسخ دهند:
اگر توان و موقعیت "اختلاس یا دزدی" را داشته باشید، چه کار خواهید کرد؟
جالب است که بسیاری از آنها بدون شک و تردید پاسخی دادند که واقعیت جامعه را نشان می داد.
اینکه دانش آموزی بپرسد "در چنین شرایطی چرا نباید اختلاس کنیم؟" مساله ای بسیار تاسف برانگیز است که باید ریشه یابی شود. وقتی استدلال یکی برای انجام اختلاس این است که " من اگر 5000 میلیارد تومان اختلاس کنم دیگر هیچ ارگانی توان برخورد با من را ندارد" ریشه در باورهای رایج در جامعه دارد، باوری غلط اما متاسفانه مرسوم.
پس از مدتی مذاکره از آنها خواستم که به سوال زیر پاسخ دهند:
اگر کسی توان و موقعیت "اختلاس یا دزدی" از اموال شما را داشته باشد، شما چه انتظاری از او خواهید داشت؟ و اگر توان برخورد با او را داشتید چه می کردید؟
جواب های برخی از بچه ها جالب بود:
یکی می گفت: آقا من خودم دیگه اختلاس نمی کنم .
یکی دیگر: آقا اعدامش می کردم .
و: چرا باید شرایط در جامعه به گونه ای باشد که این شخص بتواند از اموال مردم اختلاس کند؟
و: چرا با کسانی که اعداد اختلاس آنها آن قدر بزرگ است که در ماشین حساب معمولی جا نمی گیره، برخورد نمی کنن.
یکی جمله ای گفت که به فکر فرو رفتم و این شد دست مایه این مطلب: در کشور چین چند وقت پیش یکی از مسولین کشورشون رو به خاطر فساد مالی، اعدام کردن و تلویزیون ایران هم خبرش رو پخش کردف مقدار فساد مالی هم چند میلیون دلار بود، یعنی حدود ده میلیارد تومن(من مبلغ فساد رو نمی دونم)
در نهایت مذاکره به این نتیجه رسید که دو عامل « اخلاق و قانون قوی » می تواند برای جلوگیری از چنین رخدادهایی مفید باشد.
حالا سوال من این است که :
چرا قوه قضائیه ای که توان برخورد با افرادی چون "س.م" و "ب.ز" و "م.ر" را دارد، چگونه است که اجازه ی وقوع چنین جرم هایی را می دهد و قبل از وقوع وارد صحنه نمی شوند؟
و به این خبر هم توجه کنید:
" رییس کل بانک مرکزی با اشاره به اینکه ۵۷۵ پرونده مربوط به بدهکاران بانکی، به صورت جداگانه و ویژه به مراجع قضایی کشور ارائه شده است، گفت: پیشبینی میشود قدرت اعطای تسهیلات بانکهای کشور به ۲۸۵ هزار میلیارد تومان برسد. به گزارش ایسنا، ولیالله سیف در جلسه شورای گفتوگوی بخش خصوصی با دولت که در خرمآباد برگزار شد، افزود: بدهی متهمان این پروندهها ۲۶۰ هزار میلیارد ریال و معادل یک سوم بدهیهای معوقه بانکی است. "
مگر این ۵۷۵ نفر چه کسانی هستند؟ چرا قوه قضائیه و مقننه و مجریه، توان برخورد با آن ها و اعلام اسامی اشان را ندارند؟
به نظر شما اگر بدهی این بدهکاران بانکی (شما بخواند عزیزان بانکی) دریافت شود، با آن چه کارهایی می توان انجام داد؟ با ۲۶۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ریال (بانماد علمی می شود دو و شش دهم ضرب در ده به توان چهارده).
طنز قضیه آنجاست که این 575 نفر قطعاً مقدار متنابهی از بدهی هایشان در در همان بانک ها سپرده گذاری کرده اند و بانک ها طلب خود را از حساب شان هم برداشت نمی کنند !
خوانندگانی که اقتصاد می دانند نظر بدهند آیا در واقعیت امکان داشت این اتفاقات رخ دهد یا نه باز در نتیجه تبدیل دلارهای نفتی به ریال تورم و افزایش نقدیندگی در انتظار اقتصاد ما بود؟
و سوالات متعدد دیگری که متاسفانه هیچ وقت هیچ کس به آنها پاسخ نخواهد داد و این نکته ی غم انگیز مساله است.
منبع 1
کارمزد تراکنشهای بین بانکی کلید خورد/ تشکیل ۵۷۵ پرونده کلان بانکی
منبع 2
کارمزد تراکنشهای بین بانکی کلید خورد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
یکی از فرض های نادرست امروز رسانه ای در ایران اینست که اگر مذاکرات هسته ای به سرانجام برسد، همه مسایل ایران حل خواهد شد. متأسفانه، مذاکرات هسته ای نوعی سرگرمی روزانۀ بعضی رسانه ها شده است.
باید فراتر از این مذاکرات فکر کرد.
به عنوان یک نظر در میان نظرات دیگر، آیندۀ ما ایرانیان در گروی موارد زیر است:
1.هر کدام از ما در حرفه های مختلفی که هستیم به طور دقیق با کار آمدی بالا، روزانه حداقل 5 ساعت کار کنیم. ( کار مفید روزانه در ژاپن7 ساعت و 25 دقیقه و میانگین کشورهای خاورمیانه 15 دقیقه است).
2.اگر می خواهیم به ثروت برسیم، با رانت و ارتباطات این کار را نکنیم. بلکه زحمت بکشیم. فکر کنیم. رقابت کنیم و ثروتمند شویم.
3.تا می توانیم با هموطنان خود همکاری کنیم. مبنای توسعه، سیستم است. مبنای سیستم، همکاری است. از تعارض و اختلاف و درگیری با هموطنان خود پرهیز کنیم از رانندگی گرفته تا توزیع امکانات.
4.تولید کنیم ، حتی شده مداد بسازیم. ابداع کنیم حتی شده بند کفشی ابداع کنیم که بیست سال کار کند.
5.کار کنیم. تولید کنیم. کمتر مصرف کنیم. صادرات کالا و خدمات را گسترش دهیم. توانمند شویم. با قدرت اقتصادی، حاکمیت ملی را بهتر حفظ خواهیم کرد و بر محیط بین الملل تأثیرگذارتر خواهیم بود.
گروه اخبار /
داستان خیلی ساده است؛ تلویزیون در شب سال تحویل می خواهد تمام شبکه هایش مثل هم باشد! چیزی که هیچ جای دنیا مرسوم نیست و هر شبکه مطابق با رویکرد و نوع فعالیتش، برنامه های ویژه خود را آماده می کند و روی آنتن می فرستد.
این نوع نگاه غلط باعث شده، ماراتون نفس گیر مجری ها به جای شبکه ها در تلویزیون ظهور کند و مجری ها هم با حضور ستاره ها و عبارت های ""حضور استثنایی، برای اولین بار و بمب خبری و..."" برنامه خود را متمایز کنند.
ظاهرا همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه صدای برخی چهره ها درآمد! فاکتور حضور برخی ستاره ها در تلویزیون، بدجوری برنامه «مجری ها» را به هم ریخته بود اما مشکل اقتصادی کشور، به صداوسیما هم رسید و بساط این بازی ها تا حد زیادی جمع شد تا اینکه پای اسپانسرها به میان آمد و این داستان دوباره جان گرفت...
به نظر شما اینکه یک بازیگر برای 10 دقیقه حضور در تلویزیون 20 میلیون تومان پول بگیرد، چه معنایی دارد؟ فرض که اسپانسر این پول را به آن بازیگر و کارگردان و ورزشکار داده باشد؛ با چه توجیهی؟
مگر نه اینکه همه ستاره ها، بخش عمده ای از شهرت خود را مدیون همین تلویزیون و دیده شدن توسط مردم هستند؟ (رجوع شود به صحبت های مهران مدیری بعد از تصمیم برای بازگشت به تلویزیون) حالا چه می شود که برای 10 دقیقه حضور در سر سفره هفت سین شب سال تحویل باید پول بگیرند و با مردم روبه رو شوند؟
چه کسی این سنت را باب کرد که حضور در تلویزیون با گرفتن پول باشد؟ نکند این وسط پول ها طور دیگری هم تقسیم می شود؟
یک وقت شما به مهمان خود هدیه ای می دهید، که بحثش جداست اما اینکه دو سه تا اسپانسر را برای 8ساعت برنامه به خط کنید و ارقام میلیونی به برخی مهمان ها بدهید، یک نوع کاسبی جدید نیست؟
به نظرم یک جای کار بدجوری لنگ می زند و بهتر است برای یکبار هم که شده با «شفافیت» با مردم روبرو شویم و بگوییم برای این برنامه های خاص چقدر هزینه می کنیم؟
چقدر از جیب بیت المال و چقدر از جیب اسپانسر که صد البته توازن نداشتن این دو رقم برای رسانه ملی زیاد جالب نیست!
کاش احسان علیخانی که برنامه اش امسال، بدجوری با اسپانسرها پر شده بود، داستان این رقم های دریافتی را تکذیب کند.
در نخستین روزهای سال جدید، که مردم سراسر فلات ایران، یعنی مردم ایران، افغانستان، کشورهای آسیای میانه و قفقاز به استقبال بهار خوب و زیبای طبیعت خداوندی شتافته اند و می کوشند به پایان رسیدن فصل سرد زمستان و آغاز سال و بهاری تازه را تجربه کنند، امروز، یکشنبه دوم فروردین سال 1394، شاهد مرگ وحشیانة فرخنده محمدی، دختر جوان 27 سالة افغان بودیم که توسط گروهی حیوان انسان نمای مسلمان نما، به نام دفاع از کتاب مقدس، قرآن ــ همان کتابی که مرگ یک انسان بی گناه را برای وجدان های بیدار مساوی با مرگ تمام بشریت می داند (سورة مائده/5، آیة 32)ــ ابتدا مورد ضرب و جرح قرار گرفته بود، و سپس بدن خسته و ناتوانش در زیر چرخ های اتومبیل قرار گرفته و در نهایت پیکرش آتش زده شده بود. در همین جا تسلیت و احساس همدردی خویش را با همة «برادران و خواهران»ــ دو کلمه ای که در روزگار کنونی بسیاری تهی و بی معنا گردیده اندــ ابراز می دارم.
همچنین، در همین روز، شاهد مرگ خودخواستة جوان 34 سالة عرب ایرانی، یونس عساکره، از سرزمین غیور خرمشهر بودیم که به دلیل اعتراض به ویران شدن دکة کوچک میوه فروشی اش توسط نیروهای شهرداری، که یگانه سرمایه و منبع درآمد او و خانوادة محرومش بود، در روز شنبة 23 / 12 / 1393 در مقابل شهرداری خرمشهر دست به خودسوزی زده بود.
سردی، سکوت و خاموشی وجدان های بسیاری از انسان ها، از جمله ما ایرانیان، و علی الخصوص بسیاری از مسئولین کشور، روحانیون، روشنفکران و دانشگاهیان و نیز بسیاری از آحاد مردم ما در قبال این حوادث معنادار، که نشان از فجایعی بسیار عظیم در عمق حیات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ما دارد، برای من حکایت از «مرگ انسان»، یعنی مرگ «وجدان های بیدار و خودآگاه» در روزگار کنونی دارد. سردی، فسردگی، رخوت و غفلت وجدان های ما حکایت از آن دارد که زمستان جان های ما را فتح کرده است.
به یاد داشته باشیم که آغاز و پایان فصل ها نه در طبیعت که در جان ها و وجدان های ماست. به همین دلیل، باورم نیست که بهار آمده است.
بیژن عبدالکریمی
دومین روز فروردین و زمستان سال 1394
سایت بیژن عبدالکریمی