معلمان و فرهیختگان فرهنگی ، تولید کنندگان فکر و آموزاننده ی اندیشیدن و اندیشه ورزی که زیرساخت و شالوده ی توسعه و پیشرفت پایدار در تمامی پهنه ها و عرصه ها در جامعه درپرتو آن میسور و ممکن می گردد و سعادت و خوشبختی واقعی را به دنبال دارد ؛ آیا نان ، آزادی ومنزلت و افتخار ماندگار را درجامعه و برای فرزندان ما به ارمغان می آورد یا آزادی شان و منزلت و رفاه و آرامش را درجامعه پدید آورده و نهادینه می نماید ؟
سیر و مطالعه ی تاریخ جوامع و تجارب ارزشمند آنان بیانگر و گواه آن است که مردم و ملتی که به دنبال آزادی وحرمت انسانی بودند به رفاه و سعادت دست یافتند و تحسین همگان رابرانگیختند و در تاریخ ماندگارشدند و آنانی که برای رسیدن به نان ؛ آزادی و حرمت آدمی را تقدیم نمودند نه به نان و نه به سعادت مندی نائل نشدند و خود و جامعه ی خود را درگرداب فقر و فساد به ننگ و نابودی و اضمحلال کشاندند.
معلمین راستین کشورمان چون شریعتی و بهرنگی و خیل معلمان شهید گران قدرانقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی که به قول گل سرخی از قهرمان خلق های خاور- میانه یعنی امام حسین (ع) الهام گرفته اند نیز در گفتار و عمل به همه ی ما آموختند که نان را فدای آزادی و حرمت انسانی نکنیم .
آنانی که شعارپوپولیستی و عوام فریبانه ی آوردن پول نفت رابرسرسفره های مردم راسرمی دادند، دیدید که درعمل نه تنها سفره ی ما معلمان و اقشار آسیب پذیرجامعه را رنگین ننمودند بلکه آزادی بیان را هم از ما ستاندند و صدمات سهمگینی براعتبار، اقتصاد و جایگاه ملت شریف و متمدن ایران در داخل و عرصه ی جهانی وارد نمودند،امروز با حیله های الوان قصد فریب ملت رادارند.
اذعان می نمایم که مشکلات معیشتی بسیار، گذران زندگی را برای ما سخت کرده است اما هوشیار باشیم و در زمین دشمن بازی نکنیم ،بدون تردید و با ایمان راسخ ازرئیس جمهور محبوب حمایت کنیم ، اوست که شجاعانه از حقوق شهروندی ،از امنیتی نکردن مدارس و جامعه ،مراجعه به افکار عمومی در موضوعات مهم کشور و ضرورت رفراندوم سخن می گوید که چنان چه صورت تحقق و عینیت به خود گیرد تمام موانع و سدهای توسعه شکسته خواهد شد چرا که عوامل توسعه نیافتگی ازجمله اقتصاد رانتی، انحصارطلبی ،فقدان شفافیت درفعالیت های اقتصادی اجتماعی و سیاسی درارتباط با آن مواردی است که به پاره ای از آنها دربیانات رئیس جمهور محترم اشاره گردید ؛ به یقین تحقق حقوق شهروندی و آزادی بیان و آزادی بعداز بیان ، ضامن حرکت ،تصمیم سازی و اتخاذ سیاست های درست جهت دست یافتن و نیل به مطالبات و منویات مادی و معیشتی اقشارجامعه به ویژه معلمان معززخواهد گردید و با نهادینه شدن آزادی و حرمت انسان ، نان و رفاه مطابق شان ومنزلت انسانی نیز صورت تحقق به خود گرفته و فراهم خواهدشد، پس آزادی ، نان می آورد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بسمه تعالی
با نگاهی به : برنامه چشم انداز 1404- نقشه جامع علمی کشور- سال نامه آماری آموزش و پرورش 92 و93- سیاست های ابلاغی رهبری – برنامه پنجم توسعه – سند تحول بنیادین – منابع بودجه 93 و 94 – گزارشات مرکز پژوهش های مجلس و ...
مقام عالی رئیس الوزرا جناب آقای دکتر روحانی
با درود
قصه پر غصه بودجه های هرساله ، داستان بی پایان پدر دلسوز اما عائله مندی است که هیچ گاه نان به انصاف بین متکفلین خود تقسیم نکرده است . حال این روزهای وزارت آموزش و پرورش هم ـ آن گونه که وزیرش در هر محفل و مجلسی سفره دلش را باز می کند و از کسر بودجه می نالد ـ چندان خوشایند نیست . اهالی مجلس بر بودجه ریزی وزارت ایراد می گیرند و وزیر از دولت می نالد و آنچه از این مرغ نیم بسمل آموزش + پرورش باقی مانده است ، نیمه جانی است که خویش بر زمین و آسمان می کوبد تا جان زتن بر آید.
صادقانه بگوئیم که به چانه زنی مرسوم و معروف در بودجه های هر سال نیامده ایم و لیکن حضرتعالی باشید قاضی القضات .
چگونه است که همه بر آینده نکو سیرت این فرزند خلف (آموزش و پرورش) رأی می ریزند و چون کار به محاسبه بودجه می رسد گستره نگاه از افق ، به جلو پا تنزل می کند و چرتکه ها بدر می آید و حق این فرزند، ناحق می شود؟
لطفا نگاهی به سند چشم انداز 1404 کشور بیاندازید .
از ما بهتر می دانید که در باب توسعه آموزش ، از 25 کشور که در جوار رحمت ایران همیشه منتفع بوده و هستند ، به صراحت نام برده شده و مقرر گردیده است که در بین این 25کشورمنطقه؛ ایران در سال 1404 رتبه اول توسعه آموزشی را داشته باشد .
بر اساس همان تکلیف مشخص شده در سند چشم انداز ؛ اکنون (یعنی سال 1393) باید حداقل مقام دوم رتبه آموزشی را در بین این 25 کشور دارا باشیم .
اما چرا امروزه به جای مقام 2 کشورهای بحرین و گرجستان و عربستان و قرقیزستان و ارمنستان و ازبکستان و ترکمنستان و ترکیه و قزاقستان و ...در ردیف های اول جدول قرار دارند و مقام 19 نصیب ما شده است ؟
ما که فکر می کنیم اگر افغانستان ، عراق ، سوریه ، فلسطین و لبنان در سال های گذشته دچار جنگ های سخت داخلی و خارجی نبودند آنان نیز رتبه بهتر از ایران داشتند و این ما بودیم که باید در ردیف انتهائی جدول قرار می گرفتیم .
و شما چه ؟ شما فکر می کنید با همین روند آیا 10 سال دیگر، که سال 1404 خواهد بود ما به رتبه اول دست خواهیم یافت ؟ به زعم ما محقق می شد ، اگر حداقل قوانین مصوب اجرا می گردید و خواسته و نا خواسته گردوخاک تلاش دیگر برادران این فرزند را به بوته فراموشی نمی سپرد .
و اگرهای دیگری که خلاصه می کنیم و ذیلا به عرض مبارک می رسانیم .
1-آقای روحانی ! باور کنید ضرب المثل های معروف در عرف عموم ریشه هائی بس عمیق دارد و "چراغی که به خانه رواست ، به مسجد حرام است " و مسلما کمک های خارجی بسیار خوب است منوط به اینکه بهره ای دو چندان در صحنه بین المللی بستانید که متاسفانه تجربه سالیان دور این کمک ها نتیجه ای خلاف این امر را ثابت کرده است .
2-اگر وزیر آموزش و پرورش به جای قبول بی قید و شرط مسئولیت این وزارتخانه عریض و طویل، مانند وزیر محترم بهداشت – که خداوند پدرش بیامرزاد – هزار و یک شرط و شروط برای پذیرش وزارت می گذاشت تا کار به جائی نرسد که جمعی از فرهنگیان به جای طرح درد دل و مشکلات با وزیر خود به وزیر بهداشت کتیبه بنویسند !
جناب رئیس جمهور !
باور کنید حضرت عالی با پیشنهاد آقای فانی برای تصدی این وزارتخانه هم چهره ای علمی و تئوری پرداز در امور آموزش و پرورش را از جامعه فرهنگی دریغ فرمودید و هم با نصب ایشان به مدیریت این وزارتخانه ظلمی مضاعف را فراهم کردید.
3- اگر به اسناد تعهدات آموزشی ایران در کنفرانس توسعه آموزش جامتین تایلند (1990) ، اعلامیه یونسکو (2000) ، اجلاس فرصت های آموزشی یونسکو در داکار (2010) ، سند حمایت از معلمان و شاخص کارائی یونسکو (2002) و هزارو یک سند دیگر که برخی توسط شخص آقای خاتمی امضاء شده بود توجه می گردید .
جناب روحانی ! باور کنید
الف) حذف 100درصدی بودجه تحقق اهداف آموزش که با اصرار آقای خاتمی در سال 82 در جدول بودجه آموزش و پرورش گنجانده شده بود و عدم احیاء آن در بودجه 94
ب) حذف 100درصدی بودجه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در بودجه 94 آموزش و پرورش
پ) حذف 100درصدی هزینه های مربوط به بازنشستگان در بودجه 94 آموزش و پرورش
ت) حذف 100درصدی دیون و طلبکاری معلمان و بازخرید کارکنان دربودجه 94 آموزش و پرورش
ث) حذف 100درصدی بودجه راهبری نوسازس مدارس در بودجه سال 94 آموزش و پرورش
ج) حذف 100درصدی بودجه تغذیه مدارس در بودجه سال 94 آموزش و پرورش
چ) حذف 100درصدی بودجه سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در بودجه سال 94
ح) حذف 100درصدی بودجه خانواده های شاهد و ایثارگر در بودجه سال 94 آموزش و پرورش
خ) حذف 40 درصدی بودجه کارشناسی های آموزش در بودجه سال 94آموزش و پرورش
د) حذف 24 درصدی بودجه اندک حمایت از فرهنگیان در بودجه سال 94 آموزش و پرورش
ذ) کاهش مطالبات صندوق ذخیره فرهنگیان در بودجه سال 94 آموزش و پرورش
ر) کاهش 5/92 درصدی پاداش معوق مناطق محروم آموزش و پرورش در اعتبارات متفرقه
ز) کاهش تملک دارائی های، آموزش متوسطه نظری ، آموزش استثنائی و هنرستان های متوسطه نظری
و همچنین جایگزینی بودجه ردیف های فوق با موارد واهی و گاه غیر قابل توجیه و درک برای جامعه فرهنگیان مثل:
الف) اختصاص بودجه 30 میلیارد تومانی به یارانه مسکن فرهنگیان در بودجه 94 آموزش و پرورش!!به جز حق مسکن مدیران در وزارتخانه و ادارات کل و..آیا تا کنون ریالی به معلمین پرداخت شده است ؟ معلمان ما در بدترین مناطق روستائی گاه در مدارس بیتوته می کنند و این چه تعریفی است که به نام یارانه مسکن جامعه فرهنگیان در بودجه لحاظ می گردد؟
ب) اختصاص بودجه 60 میلیارد تومانی کمک به ایاب و ذهاب دانش آموزان مناطق روستائی! لطفا مسئولین و یا مدیرانی که از پرداخت چنین حقوقی به نام دانش آموزان مطلع هستند حداقل مثل بیلان های ناکرده ، به جامعه فرهنگیان اطلاع رسانی فرمایند که ابهامات این چنینی در بودجه ای که به نام ایشان بسته می شود مرتفع گردد!؟
پ) افزایش 110درصدی بودجه دانشگاه های فنی و حرقه ای که در سال 1391 به وزارت آموزش و عالی و اگذار شده !! و رنج تامین بودجه آن هنوز به عهده وزارت آموزش و پرورش است و متقابلا کاهش بودجه تجهیز هنرستان های متوسطه آموزش و پرورش!!
ت) افزایش بودجه نهضت سواد آموزی جهت پوشش تحصیلی 300 هزار نفر از اولیاء دانش آموزان که گاه این تحصیلات اندک هیچ کاربردی نداشته و صرفا در جهت افزایش معدل باسوادان ایران در مراکز بین المللی به کار می رود ؛ در حالی که در سال 93به گواهی آمار و اذعان مسئولین آموزش و پرورش بیش از 350 هزار نفر کودک و نوجوان به علل مختلف ازجمله کار از تحصیل محروم شده اند .
ث) افزایش بودجه سازمان مدارس غیر انتفاعی و غیر دولتی !!
ج) افزایش 60 درصدی بودجه دانشگاه شهید رجائی و فرهنگیان و رفاه دانشجویی
و دیگر موارد ناآمده چیزی جز پایدار بودن نارسائی های عمده در وزارتخانه نیست .
2-اگر بودجه آموزش + پرورش به جای رقم 5 / 2 درصد از بودجه کل کشور ؛ مثل برخی از نهادها که قریب به 40/درصد از کل بودجه را به خود اختصاص داده اند و یا مثل افزایش قریب به 2 برابری وزارت بهداشت و یا وزارت نیرو ، بودجه این وزارتخانه مهم نیز افزایش می یافت.
جناب رئیس الوزرا!
باور کنید که حرمت فرهنگیان و آموزش و پرورش کشور ما ازحرف های رایج و متداول و دهان شیرین کن فراتر نرفته و زمانی باور پذیر خواهد شد که اشعار و اعمال یکی شود. آیا می دانید و حتما می دانید که :
الف) ایران باجمعیت 77 میلیون نفری 23 هزار میلیارد تومان بودجه آموزش و پرورش دارد و ترکیه با جمعیت 75 میلیون نفری معادل 110 هزار میلیارد تومان بودجه آموزش و پرورش ؛ ایتالیا با جمعیت 61 میلیون نفری معادل 250 هزار میلیارد تومان بودجه آموزش و پرورش ، فرانسه با جمعیت 60 میلیون نفری معادل 360 هزار میلیارد تومان بودجه آموزش و پرورش ، دانمارک با جمعیت 5/5 میلیون نفری معادل 55 هزار میلیارد تومان بودجه آموزش وپرورش ، نروژ با جمعیت 5 / 4 میلیون نفری معادل 65 هزار میلیارد تومان بودجه آموزش و پرورش دارند.
ب) حقوق معلمین در ایران به طور متوسط در هر ماه 5 / 1 میلیون تومان است و در ترکیه ، کره جنوبی ، عربستان ، لبنان ، مالزی، اردن در هرماه معادل 8 تا 13 میلیون تومان ، فنلاند ، انگلستان، دانمارک ، فرانسه و امریکا در هر ماه معادل 15 تا 28 میلیون تومان است
پ) سرانه و هزینه دولت برای هر دانش آموز در ایران سالانه 1میلیون و 300 هزار تومان است که رسما" 700 هزار تومان بیشتر هزینه نمی شود و در کشور های اتحادیه اروپا که تعدادی از آنان در بالا آمد معادل 35 تا 57 میلیون تومان به ازاء هر دانش آموز در سال متغییر می باشد.
ت) در تمام کشورهای فوق بودجه آموزش و پرورش بیش از درآمد سرانه به ازاء هر نفر و حقوق معلمین در کشورهای مذکور بیش ازدر آمد سرانه کشور به ازاء هر نفر و در برخی موارد مساوی و در معدودی از آنها ( معادل 15 درصد) کمتر از درآمد سرانه هر فرد است در صورتی که در ایران حقوق یک معلم معادل نصف درآمد سرانه به ازاء هر فرد می باشد .
ث) بر اساس اصل 19 و بند 9 اصل سوم قانون اساسی مبنی بر رفع تبعیض ناروا متأسفانه هر ساله بر تفاوت حقوق معلمین با کارمندان دیگر وزارتخانه ها و حتی کارمندان ستادی آموزش و پرورش و کارمندان قوای مقننه و قضائیه که گاه معادل 2 الی 8 برابر حقوق معلمین را دریافت می کنند تأکید شده و علی رغم توصیه های کمیسیون اصل نود و تذکرات آنان و اطلاع مدیران ارشد دولت هیچ گونه اقدامی صورت نگرفته است .
4-اگر سهم 1 درصدی !! بخش آموزش + پرورش از کل بودجه این وزارتخانه بیشتر می شد ، چرا که به اذعان مسئولین و نمایندگان قریب به 99/درصد بودجه آموزش و پرورش صرف حقوق پرسنل می گردد و وزیر و مدیران این وزارتخانه عملا فقط پرداخت کننده حقوق هستند و لا غیر.
جناب آقای روحانی !
باور کنید با این سهم اندک 1 درصدی و نزدیک به 13 میلیون دانش آموز نه تنها فصل سوم و اصل سی ام قانون اساسی محقق نمی شود ، بلکه در سال 1404 که هیچ ؛ در سال 20404 هم توسعه آموزشی محقق نخواهد شد .
5-اگر از 10 سال پیش به کسر بودجه 27 درصدی وزارت آموزش و پرورش توجه می شد ، امروز این وزارتخانه به روایت کمیسیون برنامه و بودجه با کسر بودجه 270 درصدی مواجه نبود .
آقای رئیس جمهور !
باور کنید که برای تحقق اهداف آموزشی بودجه آموزش و پرورش طبق نظر کارشناسان باید به 5 برابر افزایش یابد و فرهنگیان به امید این افزایش دل به شما بسته اند ، تا بلکه روزی روزگاری فردی چون شما از در درآید و ما را از یأس ناخواسته بدر کند.
6-اگر این واقعیت را می گفتند که بودجه آموزش و پرورش با همان ضریب 20 یا 25درصدی! نه تنها افزایش نیافته بلکه با کاهش نسبت به سال گذشته نیز مواجه می باشد !، بهتر بود تا این که تلاش ناکرده خود را در نهایت بی انصافی به رخ جامعه فرهنگی کشور بکشند . گویا حضرات ابهام معاونت راهبردی در بودجه پایه را که در نتیجه انتقال کسری ها ی هر سال به سال بعد این وزارتخانه است را از یاد برده اند .
جناب رئیس الوزرا !
باور کنید قصد مان علامت سوال در مقابل دستاوردهای دولت شما نیست ؛نعمت حضور شما در این وانفسا غنیمتی است که معلوم نبود به این زودی ها میسر شود ولی انتظار تحویل کذب در افزایش بودجه وزارت آموزش و پرورش بازی با شأن و پایگاه یک جایگاه وسیع فرهنگی است . شما از ما بهتر می دانید که اگر کسر بودجه 5 هزار میلیارد تومانی سال گذشته که سرریز بودجه امسال شده است را در نظر بگیریم با فرض ثبات قیمت هر بشکه نفت 72 دلار باز هم بودجه این وزارتخانه با کاهش مواجه است و نه افزایش .
« انجمن اسلامی معلمان خراسان رضوی به عنوان نماینده قشر وسیعی از فرهنگیان این جامعه چند سوال بی جواب و مسلم را طرح می نماید که امید است حداقل حضرتعالی به عنوان فردی که انبوه رای اکثریتی را بر دوش می کشید در بودجه سال آینده لحاظ فرمائید »
الف) چرا با گذشت دو سال از دوره ریاست این دولت ، برنامه چشم انداز، نقشه جامع ، برنامه پنجم توسعه و توصیه های مکرر رهبری مبنی بر توجه به اسناد بالادستی در تحول آموزش و پرورش ندیده گرفته می شود و در عین توصیه موکد کارشناسان خبره همایش توسعه عدالت آموزشی که آقای نجفی و برخی مسئولین و وزرای آقای خاتمی و اساتید اعظم دانشگاه های کشور و اقتصاد دانان آموزش و پرورش و همچنین آقای فانی در آن سخنرانی داشته اند کوچکترین حساسیت و توجهی نسبت به این توصیه ها که باید در بودجه 94 لحاظ می شد صورت نگرفته است آیا این بی اعتنائی ها به موسسات مردم نهاد مشارکت آنان را در پی دارد؟
ب) چرا وزیر محترم آموزش و پرورش که خود یکی از طراحان تحول بنیادین آموزش و پرورش بوده اند با گذشت 2 سال از عمر این دولت همجنان بر اصل استقرار و حفظ موجودیت سازمانی بودجه تاکید داشته و از تغییر7 ردیف مرسوم در بودجه وزارت آموزش و پرورش که از سال 86 هم چنان باقی است کپی برداری کرده و از تغییر آن هراس داشته و نسبت به تطبیق بودجه با نظر کارشناسی های معاونت راهبردی و برنامه ریزی ریاست جمهوری اقدام ننموده اند تا توجه لازم برای افزایش بودجه فراهم آید و بودجه ریزی از شکل سنتی خارج شود ؟
پ) چرا و در حالی که مطالعات لازم برای تحول آموزش و پرورش را در اختیار داریم توسط مدیران ارشد وزارتخانه به نگاه تدریجی در حرکت احاله داده می شویم آیا 35 سال حرکت تدریجی کافی نبوده است تا دوستان به نتیجه برسند و افکار عمومی آماده شود و زیرساخت ها فراهم گردد؟
ت) چرا وزارت خانه های مختلف علاوه بر بودجه در هیأت دولت به چانه زنی پرداخته و ردیف های مشخصی از درآمد شرکت های دولتی کسب می نمایند و وقتی نوبت به این وزارتخانه می رسد آسمان به هم می ریزد و به دادن قول های واهی از محل در آمد ناخالص ملی و مالیات آستان قدس و ارتش و ...اکتفا می شود . چند بار درآمد ناخالص تراز مثبت داشته است ؟ دولت چقدر راه کار برای اخذ مالیات از بازاریان جزء داشته که امروز به کارتلها و تراست های اقتصادی پرنفوذ جهت اخذ مالیات روی آورده ؟ آیا جز اخذ مالیات از کارمندان که نانشان را در دست دارد تمهید درستی اندیشیده است؟
جناب آقای روحانی !
هرسال نگاهی دریغ الود به سال گذشته می اندازیم و آن هم به امید تغییر و تحول اساسی . امسال وزارت بهداشت متحول شد و امیدواریم سال آینده با همت والای حضرتعالی و وزیر محترم وقت آموزش و پرورش این مهم میسر شود.
- بدرود -
جواد لعل محمدی
گروه گزارش سخن معلم /
در بخش پیشین ( این جا ) با جناب آقای دکتر اسدالله مرادی ، عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان پیرامون " استیضاح وزیر آموزش و پرورش " به گفت و گو پرداختیم .
ادامه ی این گفت و گو را در ادامه می خوانید .
بدین وسیله از همه صاحب نظران و فرهنگیان گرامی دعوت می شود تا در این مباحث مشارکت فعال داشته باشند .
باز هم وزیر سابق آموزش و پرورش در برنامه تلویزیونی می گفت که همه گفتند سند تحول را اجرا نکن اما من اجراء کردم !
چرا این همه کارشناس مسائل آموزش و پرورش مقاومت می کردند و می گفتند اجرا نشود اما اجراء شد ؟!
بنده معتقدم اجرای سند تحول به آن صورت خسارت هایی به بار آورد که تا ده ها سال برای نسلی که این برنامه برای آن ها اقدام شد ، خسارت هایش همچنان هست و خواهد بود .
5-خوب است نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی محتوای این سندی که تولید شده است را بررسی کنند . ببینند که اجزاء و ارکان این سند هماهنگی و یا هارمونی دارد ؟
فرضا اگر ما بهترین آموزش و پرورش جهان را داشته باشیم ، آیا این سند اساسا قابلیت اجرا دارد ؟
من اعتقاد دارم که مسائل آموزش و پرورش از سنخ مسائل سیاسی و یا امنیتی نیست ، بلکه از سنخ فکری و فرهنگی است و تا اذهان دولت مردان و حاکمان و تک تک خانواده ها و معلمان و مربیان نسبت به منطق تعلیم و تربیت اصلاح نشود ، نمی توان در آموزش و پرورش امید به اصلاح داشت و امروزه اگر دولت ، خانواده و اندیشمندان و تئوری پردازان تعلیم و تربیت دست به دست هم دهند ، باز هم نمی توان مشکلات آموزش و پرورش را کاملا حل کرد .
مشکلات و مسائل آموزش و پرورش در عصر جدید و عصر جهانی شدن و تحولات شتابان ، مسائلی بسیار بغرنج و پیچیده است و با این نگاه ساده و ساده انگارانه نمی شود آن را حل کرد .
در این فضای آشوب ناک سیاسی ، تحلیل و داوری خیلی سخت است .
بنده به کار این وزیر و آموزش و پرورش اشکال دارم اما جنس و سنخ آن اساسا با آن چه که نمایندگان مجلس می گویند تفاوت دارد .
همواره نمایندگان مجلس در دولت های گذشته از وزیر آموزش و پرورش بیشتر مطالبات منطقه ای داشته اند ؛ برای این که معلمان در انتخابات یک گروه مرجع ، پرنفوذ و پر تاثیر هستند و حتی انتخابات را برگزار می کنند .
من معتقدم که نمایندگان خیلی به این مساله نظر دارند ؛ یعنی بیشترین فشاری را که می آورند نه برای منطق تعلیم و تربیت و نه برای تعلیم و تربیت اخلاقی و معنوی و نه برای حل کردن مسائل بنیادین آموزش و پرورش است بلکه خیلی از این ها معطوف به خواسته ها و مطالبات منطقه ای است که دارند یعنی فرضا می خواهند فلان فرد مسئول آموزش و پرورش شود که آن ها نظر دارند که مناسبات سیاسی و منطقه ای آن ها را در آن محل حل کند و برای انتخاب مجدد آن ها کمک کند .
این اشکالی است که تقریبا به همه مجالس گذشته وارد بوده است .
اولا در این دولت بودجه خیلی خوبی به وزارت بهداشت اختصاص یافته است ؛ ثانیا سنخ مسائل آموزش و پرورش با جاهای دیگر و حتی وزارت بهداشت فرق می کند .برای این که در وزارتخانه های دیگر وقتی پول پمپاژ کنید خیلی از مسائل آن به طور طبیعی حل می شود مثلا اگر بیمارستان بیشتر بسازید ، تجهیزات پزشکی بیاورید و... خیلی از مسائل حل می شود . اما مسائل آموزش و پرورش که از جنس تربیت است و ما با تحولات شتابانی که در این عصر داریم ،اگر امکانات آموزش و پرورش ما چند برابر وضعیت فعلی هم بشود ،مسائل آموزش و پرورش نه به صفر می رسند و نه می توان خروجی های آموزش و پرورش را کنترل کرد .در این جا نمی توان صدر درصد به هدفی که می خواهید برسید .
وقتی شما معلم فکور و امکانات خوب داشته باشید ، بچه ها هم فکورتر و اندیشمند تر می شوند و به طور طبیعی خروجی های آموزش و پرورش متنوع تر و متکثرتر و پیش بینی ناپذیرتر می شوند .
حقوق معلمان وکمبود فضاهای آموزشی مسائل دم دستی است که به چشم می آید .به نظر من ، نگاه حکومت و نوع نگاه خانواده پر آسیب تر است که ممکن است به چشم نیاید .
نقش وزیر به این معنا که یک وزیر شجاع ، لایق ، فکور باشد و بتواند جامعه علمی ، فرهنگی و فرهیخته ی ما را نمایندگی کند ،آن وزیر می تواند با دولت و مجلس و خانواده وارد گفت و گو بشود و چون موضوع را فکری و فرهنگی می بیند ؛ خیلی از مسائل حل خواهد شد اما نه این که به صفر برسد .
بنده برای وزیر خیلی نقش قائل هستم . اما اگر نگاه خانواده و حاکمیت هم جهت شود آن وقت هزینه ها در کنار هم قرار می گیرند و خیلی از مسائل حل خواهد شد .
چون موضوع تعلیم و تربیت انسان است و انسان به غایت موجود پیچیده ، کنش گر و عصیان گر است ؛ نمی توان مسائل آموزش و پرورش را به صفر رساند .
نباید نگاه ساده اندیشانه نسبت به مسائل آموزش و پرورش داشت .
از جهتی می تواند خوب باشد .باید کارشناسی شود .ممکن است مساله ای حل شود اما مساله ای دیگر تولید کند .چیزی که الان مساله است و از قضا بزرگ ترین اشکالی که خود نمایندگان به مجلس وارد می کنند این است که مجلس باید برای کشور سیاست گزاری کند و نه مشکلات منطقه ای . مسائل بنیادین تعلیم و تربیت اساسا برای دولت ، مجلس ، خانواده مساله نیست !
این خیلی تاسف بار و غم انگیز است و همیشه مسائل حاشیه ای مطرح می شود .
چنان چه که گفته شد ؛ این آموزش و پرورش ما با این همه کارشناس ، ستاد ، معلم و... در حاشیه این موسسات کنکور قرار گرفته است .
نباید از این مساله به راحتی گذشت . برای این که مسائل آموزش و پرورش حل شود اول باید سراغ مسائل بنیادین آن رفت .
سراغ مسائل بنیادین که آمدیم ، شجاع ترین ، لایق ترین و راهبردی ترین فرد باید وزیر آموزش و پرورش شود که حتی در برخی از جهات نقش او از رئیس جمهور مهم تر و پیچیده تر است .این جا دیگر نمی توان کد خدامنشانه آموزش و پرورش را مدیریت کرد .وزیر حتما باید ذهن راهبردی داشته باشد .
این افراد را باید پیدا کنیم و وارد آموزش و پرورش کنیم .من در این حد و اندازه فقط آقای دکتر نجفی را می شناسم .آموزش و پرورش باید روی چنین افرادی سرمایه گذاری کند .مدیران جوانی که ذهن راهبردی دارند .
الان وزیر آموزش و پرورش نماینده حکومت و دولت در آموزش و پرورش است و این خطاست . دولت نمی تواند به خانواده بگوید که من نسبت به فرزند شما خیرخواه تر و دلسوزتر هستم و خانواده این پیام را نمی گیرد .
تاکید می کنم اگر برنامه آموزش و پرورش با خانواده تطبیق داشت و هم سو بود، دیگر نیازی به این گونه موسسات نبود .خانواده شاید اعتراض خود را به این شکل اعلام می کند .
پولی که به این صورت صرف می شود اگر فقط بیست تا سی درصد آن وارد آموزش و پرورش شود خیلی از مشکلات آن حل خواهد شد .
معلمان با این جمعیت کثیری که دارند نه به این مسائل بنیادین توجه می کنند و نه در سرنوشت خودشان تاثیرگذارند !
تشکل ها و شماها باید به این مساله بپردازید که چطور می شود این مسائل بنیادین آموزش و پرورش را حل کنید و وزیر هم با شجاعت بگوید این سندی که شما تایید کرده اید قابل اجراء نیست .این سند پر تناقض است .
ما اگر به عنوان " معلم " این مطالبات را داشته باشیم آن موقع " مناسبات " عوض خواهد شد .
* از وقتی که در اختیار سخن معلم قرار دادید سپاسگزاریم .
محمدرضا نیک نژاد، فرو کاستن نقصان های کنونی آموزش و پرورش به سطح تیم فانی را ستمی دیگر به فرهنگیان و آموزش و پرورش و چشم بستن بر واقعیت های این نهاد موثر دانست.
محمدرضا نیک نژاد، کارشناس مسائل آموزش و پرورش ایران، درباره پیشنهاد استیضاح وزیر آموزش و پرورش به خبرنگار جماران گفت: «گر چه احتمال دارد این بار هم موضوع ختم به خیر شود، اما نباید از فضای پدید آمده برای گفت و گو و بحث در این باره گذشت و دست کم می توان به تحلیل عامل های درونی و بیرونی موثر بر آموزش و پرورش و دلایل ناکارآمدی گسترده ترین وزارتخانه کشور پرداخت.»
این فعال صنفی با بیان این که این استیضاح را می توان از دو زاویه مورد ارزیابی قرار داد؛ اول از دیدگاه نمایندگان درخواست کننده استیضاح و دوم از دیدگاه فرهنگیان و شرایط حاکم بر آموزش و پرورش، اظهار کرد: «بر کسی پوشیده نیست که مجلس همواره باید نفش نظارتی خویش بر قوای دیگر را پیگیری و اجرا نماید و این نقش آن جا تعریف می شود که بخش هایی از دو قوه دیگر دچار دشواری های مدیریتی و یا ناکارآمدی شده و می توان با تذکر، فراخواندن و در پایان استیضاح و برکناری مسئول آن، به نابسامانی مورد نظر پایان بخشید.»، اما «هر از چندی استیضاح وزیر آموزش و پرورش تیتر خبرها قرار می گیرد و مجلس شمشیر نظارتی خویش را آخته کرده و برقی از آن نشان وزیر می دهد و البته تاکنون موضوع به خیر و خوشی به پایان رسیده است. »
نیک نژاد با تاکید بر این که به عنوان یک فرهنگی در استیضاح و پیگیری آن در یکی - دو سال گذشته هیچ گاه دل نگرانی هایی از جنس آموزشی – پرورشی در نمایندگان مطرح کننده،ندیده است تصریح کرد :« اگر هم اشاره ای شده است بی گمان به عنوان پوششی بوده برای بهانه های سیاسی نهفته در اندیشه های این نمایندگان»
وی در پاسخ به این سوال که دلیل تان برای این مدعا چیست گفت: «دلیل مدعایم این است که آموزش و پرورش گرفتاری های فراوانی دارد و سال هاست که سیر قهقرایی، مسیر ناگزیر آن است. این گرفتاری ها نمونه های فراوانی دارد که از آن میان می توان به مدیریت لگام گسیخته دوران دولت دهم اشاره کرد که بی گمان آموزش و پرورش را از نهادی برنامه محور و حساس به سازمانی بی برنامه،باری به هر جهت، احساسی، پیرو سیاست هایی غیر دموکراتیک و پوپولیستی و شتاب زده تبدیل نمود»
عضو کانون صنفی معلمان ایران افزود: «همین مجلس و کمیسیون آموزشی آن – به ویژه رییس کمیسیون - در برابر این تغییرات سکوت کرده و هم گرایی حزبی – جناحی مانع از حتی یک تذکر جدی به وزیر وقت گردید. برای نمونه ای دیگر می توان به صدها گرفتاری این وزارتخانه در زمان حال اشاره نمود که نمایندگان در پیگیری نقش نظارتی خویش چشم بر آن ها بسته و ناگهان گویا با اشاره ای، از خواب خود خواسته،برخاسته و فریاد وا آموزش و پرورش و وامعلم و وادانش آموز سر می دهند. »
عضو انجمن کارشناسان آموزش و پرورش با بیان این که متاسفانه برخورد نمایندگان استیضاح کننده سیاسی است و در یک گستره فراخ تر می توان این استیضاح را فشار بر دولت و برهم زدن تمرکز نهاد اجرایی در حرکت به سوی هدف های کلی اش ارزیابی نمود، گفت: «شاید بزرگترین ستمی که همین نمایندگان به دانش آموزان،فرهنگیان، آموزش و به دنبالش توسعه ای پایدار و پیش برنده ی کشور نمودند و دلخوری همیشگی فرهنگیان را بر خود روا داشتند،رای عدم صلاحیت به دکتر نجفی بود. بی گمان این رای یک فرصت تاریخی را برای بهبود آموزش کشور از بین برد. بنابر این مهمترین نهادی که در نابه سامانی آموزش و پرورش باید مورد بازخواست قرار گیرد همین مجلس است.»
نیک نژاد با اشاره به این که این استیضاح از زاویه شرایط حاکم بر آموزش و پرورش و دید فرهنگیان ماهیتی متفاوت دارد، گفت: «بی گمان آموزش و پرورش در نگاه مسولان کشور در جایگاه در خور خویش قرار ندارد.»
وی افزود: «از مسئولان پیشین شنیده شده است که در هنگام تخصیص بودجه، آموزش و پرورش در اولویت های پایانی همه دولت ها قرار داشته و بر خلاف رویه جهانی و نوین آن، از بی توجهی، دچار گرفتاری های سخت افزاری و نرم افزاری فراوانی است. بهترین شاهد آن کاهش بودجه از 12 میلیارد دلار 14- 15 سال پیش به 7 میلیارد دلار امروزین آن است. »
این فعال صنفی با بیان این که همواره آموزش و پرورش از نبود وزیری قدرتمند که بتواند در کابینه حق میلیون ها دانش آموز، بیش از یک میلیون فرهنگی و البته جایگاه تاثیر گذارش را بازستاند، در رنج بوده است، تصریح کرد: « البته دکتر علی اصغر فانی از گزینه های نخستین دولت و بسیاری از فرهنگیان نبود اما دست انداز مجلس، بسته شدن دست دولت و البته دخالت های سیاسی برخی تشکل های فرهنگی - که دست بر قضا چندان پایگاه اجتماعی ای در میان فرهنگیان ندارند - سبب گردید که دکتر فانی به عنوان وزیر معرفی و سپس رای اعتماد بگیرد؛ با این وجود از سویی فانی را می شد در یک تصویر کلی تر و یکی از اعضای کابینه ی دولت تدبیر دید و از دیگر سو معلمی کار کشته که خاک کلاس و گچ تخته را خورده و با بیش سه دهه حضور در آموزش و پرورش با گرفتاری های سامانه آموزشی بیش از هر کس دیگری در بدنه مدیریتی کشور. پس می شد به او اعتماد کرد و البته اعتماد شد. »
عضو کانون صنفی معلمان با بیان این که گرفتاری ها آن چنان ژرف و گسترده بود و هست که یکی – دو سال زمان درخوری نیست تا بتوان آنها را سر و سامان داد، گفت: «فانی در آموزش و پرورش ساختاری را تحویل گرفت که از هر جهت دچار مشکلات فراوانی بود و هست. از همه مهم تر گرفتاری های بودجه ای و هزینه های سر سام آور بود. اگر این گرفتاری را در کنار آن نگاه مسولان در بی توجهی به آموزش قرار دهیم، شاید بتوان بر فانی در برخی تصمیم گیری هایش مانند فروش مدرسه ها با موقعیت تجاری، واگذاری مدرسه ها به بخش خصوصی، تعدیل نیرو و .... دل سوزاند. اما از دید آموزشی به باور من همه این اقدام ها می تواند سامانه آموزش کشور را به ناکجا آباد ببرد و تاثیرهای ناگواری را بر آن تحمیل نماید.»
وی تصریح کرد: «اما تنها گرفتاری های بودجه ای نیست که فانی را دچار مشکل کرده است، بلکه برخی از رویکردهای آموزشی و پرورشی وزارتخانه و گروه مشاوران و معاونان آن نیز نقصانی است که دشواری های برآمده از آن، این نهاد توسعه ای را از کارکردهای نوین آن باز داشته است. برای نمونه برخی از رویکردهای فرهنگی کلیشه ای وزارت خانه را می توان ادامه راه دولت دهم دانست و اصرار بر یک سری سیاست های تجربه شده و شکست خورده ارزیابی نمود و یا اصرار بر حفظ چهره های غیرمحبوب دولت پیشین در سطح وزارتخانه، ادارات کل و آموزش و پرورش استان ها و شهرستان ها و .... که گویا برخی از اعضای وزارتخانه برای به دست آوردن دل منتقدین اصولگرا انجام می دهند. یا اصرار بی دلیل بر سیاست های خشک در قبال آموزش و پرورش و گاه نگاه پادگانی بر آن .»
نیک نژاد در پاسخ به این سوال که آیا دکتر فانی مسول همه این نقصان هاست، گفت: «شاید نتوان همه این دشواری ها را به وزیر نسبت داد اما شوربختانه برخی از رویکردها و عملکرد تیم همراه سبب گردیده است که گروهی از فرهنگیان با استیضاح همراهی و با استیضاح کنندگان همدلی نمایند.»
این صاحب نظر مسائل آموزش و پرورش مواردی چون اصرار بر تعطیل نشدن مدرسه ها حتی در آلوده ترین روزها، اضافه شدن ساعت های آموزشی به رغم کمبود امکانات آموزشی و پرورشی، اصرار بر برگرداندن تعطیلی پنجشنبه ها و همچنین بستن قرارداد با بیمه آتیه سازان حافظ و کاهش مزیت های بیمه طلایی و سقف و بیمارستان های طرف قرار داد، و از همه مهمتر منفعل بودن وزارتخانه در کاهش قدرت اقتصادی فرهنگیان و ضعیف عمل کردن در گرفتن سهم بودجه ناچیز از کل بودجه، را از موارد دلخوری فرهنگیان برشمرد»
وی با بیان این که فرو کاستن دشواری های کنونی آموزش و پرورش به سطح تیم فانی را ستمی دیگر به فرهنگیان و آموزش و پرورش و چشم بستن بر واقعیت های این نهاد موثر است، اظهار کرد: «بر این باروم که با تغییر یک فرد نمی توان رویکرد حاکمیتی به یک فرآیند را تغییر داد. رفتن فانی نمی تواند دردی از درد های این نهاد توسعه ای را کاهش دهد، همچنان که ماندن او به تنهایی و بدون تغییر نگاه های دولت مردان نمی تواند تحولی ایجاد کند. باید نگاه دولت مردان و نمایندگان و به آموزش و پرورش را تغییر داد، گرچه این سخن پایانی دلیل بر منفعل بودن و تلاش نکردن نیست.»
نیک نژاد با انتقاد از برخی فعالان سیاسی و رسانه ای که به زعم خود برای مصلحت بزرگ تر- یعنی جلو گیری کردن از تضعیف دولت - انتقاد بر وضعیت نابه سامان آموزش و پرورش را بر نمی تابند، گفت: «من به عنوان یک دوست دار دولت، نقد بر تیم آموزشی را تقویت دولت می دانم. بر کسی پوشیده نیست که شمار زیادی از فرهنگیان و البته گروه گسترده ی تحت تاثیر آنها، به عنوان یکی از گروه های مرجع، همواره در انتخابات از جمله انتخاب رییس جمهور دکتر روحانی موثر بوده و خواهند بود. جلوگیری از ناامیدی ایشان از برنامه ها و شعارهای دولت تدبیر و امید، بزرگترین مصلحت موجود در وضعیت کنونی آموزش و پرورش است.»
وی ابراز داشت: «بی گمان من به عنوان یک معلم نسبت به این ناامیدی حساسیت فراوانی دارم و بیم آن دارم که سبب تغییر رویکرد به دولت گردد و آن گاه شاید آسیبی بزرگ تر متوجه دولت شود. بنابراین من و افرادی مانند من برای جلوگیری از گسترش چنین ناامیدی ای میان فرهنگیان باید دست به کار شده و بر روندهای ناجور و رویکردهای نابه جای کاربدستان آموزشی گله کنیم، تا از آسیب های جدی تر بر دولت جلوگیری نماییم.»
انتهای پیام /*همواره در مهمانیهای فامیلی به گونهای چندشآور تکرار میکرد، این مسئول دزد است، آن یکی از جایگاهی که قرار دارد بهرههای فراوانی برده، فلان کس از رانت خواری به چه جاهایی که نرسیده، فلان مسئول همه فامیلهای خود را سر کار برده، دیدی پیش از مسئولیتش ماشینش فلان بود و اکنون بَهمان است، خانهاش فلان جا بود و اکنون بَهمان جا است و.... نمیدانم چرا همیشه این جور آدمها از پلههای قدرت بالا میروند؟ یارو تا دیروز خودش از همه بیشتر میدزدید، امروز برایمان رئیسبازی در میآورد و... هر بار شنوندهها هم با او همراهی میکنند و هر یک از تجربههای خویش داد سخن میدهند و کم و بیش ناسزایی نصیب این و آن مسئول میکنند.
چند ماه پیش دیدمش. گفت برای دبیری فدراسیون یکی از رشتههای ورزشی در شهرستان برگزیده شده است. کمی از جایگاهِ تازهاش گفت و دگرگونیهای بزرگی که پس از او رخ داده است! میانه سخنانش گفت «از استان نامهای آمده بود که دو تن از بانوان ورزشکار شهرستان را برای دوره مربی گری برگزیده و به استان معرفی کنم. من هم نام همسر و برادرزادهام را فرستادم.» گفتم همسرت که هیچ پیشینهای در ورزش ندارد. گفت خب میرود و یاد میگیرد!
مدتی درگیر سخنانش بودم که به یادِ دو سکانس ارزشمند از فیلم «زنده باد زاپاتا» برداشتی آمیخته به افسانه از زندگی انقلابی نامآور مکزیکی «امیلیانو ساپاتا» افتادم. در بخشی از فیلم، گروهی از دهقانان تهیدست که زمینهایشان را از دست دادهاند، به دیدار رئیسجمهوری میروند و از اوضاع نابه سامان خویش و ستم زمینداران بزرگ شکایت میکنند. ساپاتای جوان وقتی بیتفاوتی رئیسجمهوری را میبیند اعتراض میکند. رئیسجمهوری هم که از دلیری او به خشم آمده است، روی کاغذ، دور نام ساپاتا را خط میکشد تا او را به خاطر بسپارد!
سالها میگذرد و سرانجام پس از جنگهای بیشمار، دهقانان به رهبری ساپاتا پیروز میشوند و حقشان را میگیرند. پس از مدتی همرزمان ساپاتا و از آن میان برادر او، اسیر مقام و قدرت میشوند و از مردم فاصله میگیرند. شماری از دهقانان برای گلهگزاری به دیدار ساپاتا میروند. اینبار در سکانسی دیگر از فیلم، ساپاتای میانسال را میبینیم که بر جای همان رئیسجمهوری پیشین نشسته است، در پاسخ به اعتراض مردم، درست همانند رئیسجمهوری پبشین تلاش میکند که با وعده مردم را از سر خویش باز کند، اما جوانکی پردل و دلیر، همان فریادهای دیروز ساپاتا را بر سر او میکوبد. ساپاتا که از پر دلی او به خشم آمده، نامش را میپرسد و روی برگه کاغذ، دور آن خط میکشد تا سر فرصت حقش را کف دستش بگذارد!
اما به یاد جوانی خویش و رفتار رئیسجمهوری پیشین میافتد و با دهقانان همراه میشود و دوباره انقلابی میشود و با دیکتاتورهای تازه و هم رزمان پیشین در میافتد و البته جان خویش بر سر آن میگذارد - دروغ یا راستش به گردن کارگردان.
بیگمان میل به قدرت و بهرهبرداری درست و نادرست افراد از آن، ویژگی ذاتی قدرت و انسان است. این ویژگی به همراه ساختارِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ پیچیدهای که آن را میپروراند، چنبرهای قدرتمند ساخته است که کمتر کسی توان گریز از آن را دارد. قدرت – به هر شکلش – گستره خطرخیزی است که تنها عقابانی همچون گاندی، ماندلا و شاید هم ساپاتای افسانهای، توانستهاند از دام آن بگریزند.
گرچه ساختارهای نوین و توانمند سیاسی راهکارهایی همچون جدایی قوا و آزادی رسانهها و حکومت قانون را برای آن اندیشیدهاند اما جای گمانی نیست که این گستره، پُر است از تناورانی، تن داده به بیآبرویی. من و فامیلم که... آنجا که عقاب پر بریزد/از پشه لاغری چه خیزد.
باسمه تعالی
روز خونین بروجرد
فرشاد علی یاری (دانش آموز سوم راهنمایی مدرسه امام حسن مجتبی(ع) در سال 1365 و شاهد عینی فاجعه دردناک و غم انگیز بمب باران مدرسه فیاض بخش )
کجایید ای شهیدان خدایی بلا جویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق پرنده تر ز مرغان هوایی
رزمندگان غیور ایران اسلامی در 19 دی 1365 شمسی در منطقه عمومی شلمچه عملیات بزرگ کربلای 5 را با رمز مقدس یا زهرا(س) آغاز کردند. رزمندگان عزیز با هجومی مرگ بار و غافل گیرانه به قلب دشمن،شلمچه، بوبیان و کوت سواری را آزاد کردند.در این عملیات ارتش عراق با چنان شکستی مواجه شد که گارد ریاست جمهوری عراق با فرماندهی صدام ملعون به منطقه اعزام می شود.به دنبال این عملیات موقعیت سیاسی و نظامی عراق تضعیف شد و در نتیجه حملات گسترده این کشور به مراکز اقتصادی،صنعتی،آموزشی و مسکونی ایران بار دیگر آغاز شد.
در آن روز صدا و سیمای جمهوری اسلامی لحظه به لحظه پیروزی های رزمندگان اسلام را گزارش می داد و مردم نیز در باره این عملیات غرورآفرین مدام بحث و گفت و گو می کردند . در روز بیستم دی ماه 1365 نگارنده که خود دانش آموز سوم راهنمایی مدرسه امام حسن مجتبی بوده، شاهد عینی روز خونین بروجرد بوده است. آن روز ما نوبت عصر بودیم .با دوستانم در محوطه مدرسه در حال خواندن درس تاریخ بودیم چرا که آن روز آفای داوری دبیر تاریخ مان می خواست از ما امتحان بگیرد. ما در ضمن مطالعه در باره عملیات کربلای 5 با یکدیگر نیز گفت و گو می کردیم. تا اینکه آقای محمود روزبهانی معاون مدرسه در پشت تریبون مدرسه قرار گرفت و از دانش آموزان می خواست که صفوف را تشکیل دهند.
ساعت 12:45 دقیقه را نشان می داد که ما کم کم در صف ها ایستادیم .آقای روزبهانی دانش آموزان را دعوت به سکوت کرد و بعد یکی از دانش آموزان شروع به تلاوت آیاتی از قران نمود. بعد از تلاوت قرآن آقای روزبهانی شروع به سخنرانی کردند که موضوع سخنرانی وی در ارتباط با عملیات کربلای 5 بود. ضمن آن که آقای آزما مدیر مدرسه هم در کنار وی ایستاده بود .آقای روزبهانی در اواخر سخنرانی خود بیان کرد که به مناسبت پیروزی رزمندگان دلاور ایران اسلامی گروه سرود مدرسه می خواهند سرود « این پیروزی را » بخوانند. بچه های گروه سرود در جایگاه قرار گرفتند.
در این لحظه بود که ارابه مرگ در آسمان بروجرد ظاهر شد و یک باره انفجار مهیبی شنیده شده دو موشک هوا به زمین در مقابل مدرسه فیاض بخش و یک موشک به بالای خط کمربندی اصابت کرد . انفجار آن قدر مهیب بود که شیشه های منازل منطقه روردکی، ابراهیم آباد و محمود آباد شکسته شدند. فریاد مرگ چنان مهیب بود که قابل وصف نیست ؛ همه چیز به هم خورد من و هم شاگردی هایم با صورت به زمین افتادیم . صورتم زخمی شده بود ، به یک باره بلند شدم به بیرون مدرسه دویدم ، دود و خاکستر همه جا را فراگرفته بود. دود انفجار از کیلومتر ها کاملا مشخص بود. آن لحظه همه فریاد می زدند ، غم بود و گریه وناله ، مردم از مناطق مختلف بروجرد سراسیمه به منطقه محل انفجار می دودیدند.چند نفر از معلمان مدرسه امام حسن مجتبی که در کنار پنجره نشسته بودند به شدت مجروح شدند. در کنار درب مدرسه دانش آموزان انتظامات را مشاهده کردم که با صورت به زمین افتاده بودند و به شهادت رسیده بودند ، کمی جلوتر آقایی را دیدم که از اهالی ابراهیم آباد بود در حالی که در یک دست خود یک نایلون پرتقال ودر دست دیگرش یک نایلون سیب بود که موج انفجار وی را به شهادت رسانده بود. دوان دوان خود را به مدرسه ابتدایی فیاض بخش رساندم . نیروهای امدادگر رسیده بودند و در حال جمع آوری مجروحان و انتقال آنها به بیمارستان بودند. اوج فاجعه را آنجا مشاهده کردم .دانش آموزان معصومی که به طرز وحشتناکی کشته شده بودند. دانش آموزان غرق در خون شده بودند.قلب بعضی از آنها بیرون زده بود. مادری را دیدم که مغز فرزندش را که متلاشی شده بود در دست گرفته و رو به آسمان فریاد می زد ای خدا ...
دانش آموزی دستش قطع شده بود و فریاد وناله می کرد ، دانش آموزی دیگر بدنش کاملا سوخته شده بود . دانش آموزی که در حال جان دادن بود و نفس های آخر خود را می کشید .دانش آموزی که بدنش تکه تکه شده بود و دانش آموزی که کاملا سوخته شده بود. آن روز تکرار حادثه کربلا بود و ای کاش آقای داودوندی با دوربینش حضور داشتند تا عمق فاجعه را به تصویر می کشیدند.
آنجا بوی خون می آمد و ناله و فریاد و اوج مظلومیت ملت ایران که قربانی خوی ددمنشانه رژیم بعثی عراق گرفته بودند.دانش آموزان مدرسه فیاض بخش و امام حسن مجتبی آن روز از سیاست چیزی نمی دانستند .نمی دانم آن روز با چه امید و آروزیی رورانه مدرسه شده بودند.دانش آموزانی که از منطقه محروم محمودآباد و ابراهیم آباد بودند.مادران این دانش آموزان که در آن روز خونین فرزندان شان را برای رفتن به مدرسه آماده می کردند نمی دانستند که چند لحظه بعد جگرگوشه شان به خاک وخون کشیده خواهد شد.محمد، علی، محسن و...نمی دانم آن روز به هنگام رفتن به مدرسه به چه فکر می کردید؟
قطعا می دانم که آن روز شما به جنگ فکر نمی کردید. نمی دانم که چه آروزهایی داشتید؟ در آن لحظه که با نشاط و شوق تحصیل قدم به قدم به سوی مدرسه می رفتید ، هیچ وقت فکر نمی کردید که مردانی ستمگر در عراق در حال نصب کردن موشک ها بر ارابه مرگ هستند ؟ هیچ وقت فکر نمی کردید که تا چند لحظه دیگر بدن تان تکه تکه خواهد شد ؟ هیچ وقت فکر نمی کردید که تا چند لحظه دیگر لباس های تنتان می سوزد و به بدن زخمی تان می چسبد ؟ هیچ وقت فکر نمی کردید که جنازه های سوخته تان در سالن طالقانی بروجرد به نمایش گذاشته شود ؟
نمی دانم آن روز خلبان ارابه مرگ به چه فکر می کرده؟ آیا به خیال خود غرورآفرین از یک عملیات هوایی به پایگاه خود برگشته است؟ آیا شب هنگام آسوده به تخت خواب خود رفته؟ در حالی که دانش آموزان بی گناه را به خاک و خون کشیده؟
به یاد رمان برادران کارامازوف ،اثر کلاسیک فئودور داستایفسکی می افتم که در قسمتی جنایات جنگی را بیان می کند که:« آنها کارهایی می کنند که حتی نمی توانی تصورش را هم بکنی.مردم گه گاه از قساوت حیوانی دم می زنند اما این یک توهین و ظلم بزرگ در حق حیوانات است. حیوانات هرگز نمی توانند به اندازه انسان قساوت به خرج دهند آن هم قساوتی هنرمندانه. یک ببر فقط می تواند بدرد وبه دندان بکشد،این همه کاری است که می تواند انجام دهد».
دانش آموزان مدرسه فیاض بخش به شوق تحصیل وارد مدرسه شدند ولکن نمی دانستند که آن روز هرگز کیف هایشان باز نخواهد شد. هرگز کتاب هایشان را باز نخواهند کرد . مشق هایی که هرگز معلم آنها را بررسی نخواهد کرد. آن روز قضیه برای دانش آموزان بسیار دردناک و غم انگیز بود ، حق حیات و تحصیل از آنها گرفته شد. راستی چرا انسان این همه قساوت به خرج می دهد؟ آن هم قساوتی هنرمندانه که در یک لحظه با فشردن دکمه ای ده ها انسان بی گناه را به خاک و خون می کشد.دانش آموزان مدرسه فیاض بخش مظلومانه در حمله موشکی دردناک و غم انگیز به شهادت رسیدند و تعدادی دیگر مجروح شدند که هنوز از مجروحیت خود زجز می کشند.
آیا وقت آن نرسیده است که انسان راهی را برگزیند که این حوادث دردناک دیگر تکرار نشود؟
نگارنده ملتمسانه از خداوند بزرگ می خواهد که این حوادث دردناک هیچ وقت تکرار نشود.از خداوند تبارک وتعالی علو درجات شهدای دانش آموز را خواستارم و برای خانواده آنها صبر جزیل و سلامتی را خواهانم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بحث افزایش 20 درصدی حقوق معلمان ابتدایی از ماه ها پیش بر سر زبان ها افتاده است .
قرار بر این بود که این قضیه در مهر ماه امسال اجرایی شود اما به دلایلی که به نظر می رسد مهم ترین آن عدم تخصیص بودجه و یا اعتبار باشد ، جامه عمل به خود نپوشید .
با قوت گرفتن بحث استیضاح وزیر آموزش و پرورش که نوک پیکان آن متوجه " مطالبات معلمان " است ، مسئولان این وزارتخانه سعی کردند تا گامی در جهت بهبود وضعیت معیشت معلمان به ویژه ابتدایی که البته واقعا استحقاق آن را هم دارند ، بردارند و این موضوع به نوبه خود جای تقدیر و قدردانی دارد .
از مدت ها پیش این بحث به صورت جدی مطرح بود که هرگونه افزایش حقوق فرهنگیان و معلمان با توجه به تبعات آن " رسانه ای " نشود و حتی مسئولان وزارت آموزش و پرورش اکیدا از مسئولان دوایر و مناطق خواسته بودند که این مساله کاملا رعایت شود .
اخیرا خبرگزاری فارس خبری را از مدیر کل دفتر وزارتی با محتوای زیر منتشر نمود :
« مدیرکل دفتر وزارتی آموزش و پرورش در گفتوگو با فارس خبر داد
حقوق معلمان ابتدایی ۲۰ درصد افزایش یافت/ اعمال افزایش حقوق از پایان دی
مدیرکل دفتر وزارتی آموزش و پرورش از تحقق افزایش ۲۰ درصدی حقوق معلمان ابتدایی از پایان ماه جاری خبر داد.
خبرگزاری فارس: حقوق معلمان ابتدایی ۲۰ درصد افزایش یافت/ اعمال افزایش حقوق از پایان دی
محمد فاضل، مدیر کل دفتر وزارتی آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس و در پاسخ به این پرسش که «آیا افزایش 20 درصدی حقوق معلمان ابتدایی تحقق یافت؟»، اظهار داشت: بله، این افزایش حقوق مربوط به آموزگاران مقطع ابتدایی است و تحقق یافته است.
فاضل افزود: این افزایش حقوق از پایان ماه جاری در حقوق آموزگاران مقطع ابتدایی نمایان خواهد شد.
مدیر کل دفتر وزارتی آموزش و پرورش تصریح کرد: سیاست وزارت آموزش و پرورش این نیست که این گونه مسائل را خبری کند و به همین دلیل به دنبال اعلام این مطالب نیست؛ اما فرهنگیان بدانند آموزش و پرورش در تمام موارد به دنبال استیفای حقوق معلمان است.»
این نحوه اطلاع رسانی در تضاد با سیاست های اعلام شده بود و حتی با اعتراض سازمان مدیریت و برنامه ریزی نیز روبه رو گردیده است ...
هم زمان سایت خبری – تحلیلی جماران خبری را با محتوای زیر منتشر نمود :
« احکام افزایش حقوق معلمان ابتدایی صادر شد/امتیاز فوق العاده شغل معلمان ابتدایی از 800 به 1500 افزایش یافت
کد خبر: 69754 | تاریخ خبر: 17 / 10 /93 نسخه چاپی | ارسال به دوستان
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران
احکام افزایش حقوق آموزگاران صادر شد. به گزارش خبرنگار جماران به نقل از شهرام شهبازی کارشناس امور اداری آموزش و پرورش حقوق معلمان ابتدایی به مبلغ 844900 ریال افزایش پیدا کرد که این افزایش ناشی از بالا رفتن امتیاز فوق العاده شغل از 800 به 1500 امتیاز است.به گفته شهبازی این افزایش فقط جهت همکارانیست که درمقطع ابتدایی مشغول تدریس هستند و شامل کادر اجرایی مانند مدیر و معاون ،مربی بهداشت و پرورشی و معاون آموزگاران مدارس ابتدایی نمی شود . به گفته وی تاریخ اجرای حکم اول دی ماه سال نود سه است .»
با انتشار این اخبار مسئولان وزارت آموزش و پرورش درصدد بودند که این دو خبر که در صدر اخبار پر بازدید هر دو سایت بود حذف شوند که تاکنون چنین مساله ای محقق نشده است !
حتی خبرگزاری فارس که در زمره " رسانه های مخالف دولت " محسوب می شود و برخی از مسئولان این وزارتخانه تمایل عجیبی برای گفت و گو با این رسانه و یا رسانه های مشابه را دارند ؛ این خبر را علی رغم تمایل و اصرار مسئولان وزارت آموزش و پرورش هم چنان در صدر صفحه اجتماعی خود قرار داده است !
این وضعیت موید این مدعاست که متاسفانه وزارت آموزش و پرورش فاقد یک نظام اطلاع رسانی منسجم ، هوشمند و یک پارچه است . همچنین فقدان یک اتاق فکر مشخص و هدف مند موجب گردیده است تا مسئولان این وزارتخانه مشی مشخصی در برابر مدیریت مطالبات فرهنگیان و معلمان نداشته و هر فرد و یا مدیری متناسب با نظر و سلیقه خود عمل کند .
حل این مساله نه نیاز به روش های سنتی و کد خدامنشانه که محتاج برنامه ریزی و مدیریت بر اساس شاخص های یک مدیریت پاسخگو و علمی است .
« سوال مهم این است که مجلس با این بودجه اندک چگونه می خواهد رفاه و معیشت معلمان را با تغییر وزیر حل کند؟
جرا خود آستین همت را بالا نمی زنند و در ترمیم بودجه سال 94 اقدامی درخور تحسین انجام نمی دهند ؟
چرا آموزش و پرورش جزو دغدعه های اصلی آن ها نیست.مگر امام خمینی (ره) نفرموده اند که «مسئله فرهنگ و آموزش و پرورش در رأس مسائل کشور است» ( صحیفه امام جلد 15، ص 309)؟
چرا مجلسیان که خود را پیروان آن عزیز سفر کرده می دانند به این رهنمود پای بند نیستند؟
چرا فرهنگیان و معلمان مجلس اقدام عاجلی انجام نمی دهند؟
تردیدی نیست که معیشت معلمان با کیفیت آموزشی و افزایش مهارت و توانایی دانش اموزان رابطه مستقیمی دارد. و نیز کیفیت بخشی در آموزش و پرورش با کیفیت سایر بخش ها و جامعه رابطه ی متقابلی دارد.»
حامد سام دلیری کارشناس آموزش و پرورش و عضو شورای نویسندگان سخن معلم درباره طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش علی اصغر فانی که توسط برخی از نمایندگان امضاء شده است به خبرنگار جماران گفت :«نارضایتی مجلس از دولت نشان دهنده دور شدن اهداف و تضاد بین دو قوه است که در نتیجه ی آن هدف های آرمانی که فصل مشترک بین دو قوه است را دست نیافتنی و یا دورتر می کند . استیضاح در نظام ها یکی از مهمترین ابزارها برای کنترل نمودن کارکردهای وزیران و نظارت بر کارهای اجرایی آنهاست .دولت برای رهایی از تیغ استیضاح باید رضایت نمایندگان را جلب و نشان دهد که مسیر اجرایی، بر اساس هدف های مشترک دو قوه است . شیوه های نظارتی مجلس به اشکال گوناگون چون تذکر، سوال، استیضاح و تحقیق و تفحص است.طبق اصل هفتادم قانون اساسی در صورتی که نمایندگان لازم بدانند، وزرا مکلف به حضور در مجلس هستند . حتی 10 نماینده می توانند تقاضای طرح سوال کنند اما اینکه این حداقل نماینده به چه صورتی خواهند توانست با بحث های کارشناسی و به واقع خیرخواهانه دست به این طرح بزنند جای سوال است.»
وی در پاسخ به این سوال که به نظر شما دغدغه ی اصلی استیضاح کنندگان جیست گفت :« در ایران ، وزرای آموزش و پرورش با بیشترین تذکر و تهدید از طرف مجلس روبرو شده اند که با توجه نسبتاً عمیق روشن خواهد شد که بیشتر انها مایوس کننده و یا سهم جویانه بوده است. این افراط گری موجی، روح تعلیم و تربیت را ،که به واقع نگاهی تعلیم و تربیتی و اموزشی و پرورشی می خواهد را متزلزل خواهد کرد. در بیشتر مواقع دیده شده است که برخی از نمایندگان محلس خواهان آن هستند که مدیران نزدیک به آنها در استان ها و مناطق مستقر شوند و این البته جز با وزیر نزدیک به خود میسر نبوده است .
به همین دلیل است که دیده می شود، به علت عدم برآورده شدن این خواسته ها ،وزیر مورد احتجاج قرار می گیرد. اما سوالی که در اینجا مطرح است این است که نمایندگان تا چه حد موجب تغییر حوزه ی تعلیم و تربیت از دریچه استیضاح شده اند؟
متاسفانه عملکرد مجلس نشان می دهد که در بسیاری از اوقات، به قصد تضعیف دولت منتخب به رای مردم و مورد حمایت مقام معظم رهبری از استیضاح استفاده می کنند. و این البته جز تغییرات تخریبی ، منفعتی را برای آموزش و پرورش به همراه ندارد .متاسفانه برخی مجلس نشینان برای موجه جلوه دادن کارشان و به جریان انداختن استیضاحی مردم پسندانه ، معیشت و رفاه معلمان را به عنوان ابزاری بر می گزینند و سعی می کنند به وسیله آن خواسته های خود را در به کارگیری مدیران نزدیک به خود را ، به وزیر تحمیل نمایند و به این وسیله مدیران همسو با خود را به استان ها و مناطق بفرستند.»
وی افزود :«با یک بررسی و نگاه اجمالی مشخص می شود که مواقعی که برخی مجلس نشینان ، توان تحمیل مدیران خود را بر وزیر ندارند سعی می کنند تا گوش شنوایی برای گله ها و انتقادات معلمان پیدا کنند ؛در واقع متاسفانه آنان از معلمان و خواسته های به حق آنان به مثابه ابزاری برای رسیدن به خواسته های نادرست خود استفاده می کنند.»
وی خطاب به استیضاح کنندگان گفت :« سوال این است که چرا با وجود این که استیضاح حق قانونی مجلس است فرهنگیان و معلمان در اکثر موارد از اقدامات مجلس ابراز رضایتی ندارند؟» وی گفت :« در حقیقت وقتی ضابطه ها برای رابطه ها به کار گرفته شوند تقلب به وسیله قانون صورت می گیرد. تقلب به وسیله قانون وقتی مشخص خواهد شد که تغییر مطلوبی بعد از جابه جائی ایجاد نشود و کیفیتی را بر حوزه مربوطه حاصل نکند. نه تنها تغییر یک وزیر کیفیتی را ایجاد نمی کنند بلکه موجب سردرگمی حوزه مربوطه خواهد شد که ناشی از تغییر نگرش ها، انتظارات و برنامه ها است .» این کارشناس آموزشی ادامه داد :« سوال مهم این است که مجلس با این بودجه اندک چگونه می خواهد رفاه و معیشت معلمان را با تغییر وزیر حل کند؟چرا خود آستین همت را بالا نمی زنند و در ترمیم بودجه سال 94 اقدامی درخور تحسین انجام نمی دهند؟ چرا آموزش و پرورش جزو دغدعه های اصلی آن ها نیست.مگر امام خمینی (ره) نفرموده اند که «مسئله فرهنگ و آموزش و پرورش در رأس مسائل کشور است» ( صحیفه امام جلد 15، ص 309)؟چرا مجلسیان که خود را پیروان آن عزیز سفر کرده می دانند به این رهنمود پایبند نیستند؟چرا فرهنگیان و معلمان مجلس اقدام عاجلی انجام نمی دهند؟ تردیدی نیست که معیشت معلمان با کیفیت آموزشی و افزایش مهارت و توانایی دانش اموزان رابطه مستقیمی دارد. و نیز کیفیت بخشی در آموزش و پرورش با کیفیت سایر بخش ها و جامعه رابطه ی متقابلی دارد.»
حامد سام دلیری در پایان گفت : «شاید برخی فرهنگیان از عملکرد فانی و فانی ها رضایت نداشته باشند اما می دانند که با رفتن یک شخص مشکلات حل نمی شود. می توان گفت که استیضاح وزیر آموزش و پرورش سیاسی است و قطعا این سیاسی بودن دغدغه معیشتی معلمان را مد نظر ندارد و جز ایجاد رانت و فساد در ساختار و سیاسی کردن تعلیم و تربیتی که با فضای سیاسی اینگونه در تضاد است ،نتیجه ای را به ارمغان نخواهد آورد . »
خبر استیضاح آقای فانی را می دانید و شاید این بار سوم است که مطرح می شود و حدود 60 نماینده مجلس آن را امضا کرده اند .طراحان استیضاح دغدغه خود برای استیضاح وزیر آموزش و پرورش را مطالبات فرهنگیان و معلمان عنوان کرده اند .
نظر شما به عنوان یک فعال فرهنگی و دارای دیدگاه اصلاح طلبانه در حوزه تعلیم و تربیت در مورد این مساله و دلایل آن چیست ؟
نمایندگانی که دغدغه خود را مطالبات فرهنگیان عنوان می کنند طی 10 تا 15 سال پیش در برابر مطالبات فرهنگیان که ریشه و خاستگاه صنفی داشت چه برخوردی داشتند ؟ این جریانات کاملا مشخص هستند . این که این افراد چه کسانی بودند و چه مواضعی در برابر مطالبات فرهنگیان داشتند .برخی از این افراد در برابر کسانی که پیگیر مطالبات صنفی معلمان بودند چه برخورد و یا مواضعی داشتند .
برخی از آن ها حتی پیگیری مطالبات صنفی را تضعیف نظام می دانستند !
در حال حاضر رئیس دولت ، آقای روحانی است و برخی از این ها به دنبال " جریان سازی " هستند که می خواهند روی موج مطالبات فرهنگیان و معلمان که البته به حق هم هست و کسی هم آن ها را انکار نمی کند سوار شوند و می خواهند از آن نهایت استفاده را ببرند .برای فرهنگیان هم کاملا این وضعیت مشخص است . زمانی این جریان به مطالبات معلمان توجهی نداشت اما الان به آن خط می دهد .اما معلمان به آن ها توجه نمی کنند چون می دانند که حرف این نمایندگان از ته دل نیست و آن ها واقعا به دنبال حل مشکلات فرهنگیان و رفع مطالبات آنان نیستند .
متاسفانه و دقیقا همین طور است .فرهنگیان ما عاقل هستند و البته به دنبال این هستند که دولت نسبت به مسائل آن ها توجه کافی نشان دهد . البته دولت نشانه هایی به فرهنگیان داده است که به دنبال حل مسائل آن هاست و اگر فرهنگیان در این دولت تدبیر و امید امیدی دارند به خاطر سیاست های دولت طی تقریبا دو سال گذشته است .حداقل در دو سال گذشته یک آرامش نسبی بر اقتصاد کشور حاکم است .
چرا این رویکرد بین این افراد وجود دارد و چرا ترجیح می دهند که در این شرایط سکوت کرده و نسبت به افکار عمومی بی اعتنا باشند ؟
اول این که ما نمی توانیم لیدر باشیم و ادعا کنیم تشکل داریم ، صاحب نظر هستیم و قس علیهذا . و بعد بگوییم که ما در این شرایط اظهار نظر نمی کنیم !
این نهایت محافظه کاری است در شرایطی که فضا کاملا سیاسی است .اگر استیضاح را وارد می دانند باید دلیل آن را بگویند و اگر آن را بد می دانند به همین صورت اعلام موضع کنند .
اما اعتقاد من این است که جناب فانی فعالیت هایی را انجام می دهد و البته من در جریان آن هستم اما نقدی به لحاظ رسانه ای وارد است و آن این که اطلاع رسانی صورت نمی گیرد .تعدادی از فرهنگیان می گویند ما کسانی نیستیم که عدالت را زیر پا بگذاریم و اگر بدانیم که وزیر ما فعالیت می کند خوشحال می شویم .
محروم کردن جامعه از اطلاعات و اطلاع رسانی یک جور بدسلیقگی است و ما باید در این زمینه به مردم ، جامعه ی فرهنگیان اطلاع رسانی کنیم .به لحاظ شغلی ، از آن جا که من در موضوع روابط عمومی درگیر هستم به این نتیجه رسیده ام که خیلی از مشکلات به دلیل نبود سیستم اطلاع رسانی ، فقدان گفت و گو است و این که هر فرد احساس کند صدایش شنیده می شود و کسی هست که پاسخ گو است .
یک سری نقدهایی به لحاظ ساختاری وجود دارد که فرهنگیان خودشان را با کارمندان دیگر مقایسه می کنند ؛ مثلا نامه ای بود که در آن اشاره شده بود که چطور می شود یک کارمندی طی چند سال چند صد میلیون تومان وام می گیرد ، بازنشسته می شود و بعد وام هایش بخشیده می شود ...فرهنگیان هم جزیی از این جامعه هستند و خانواده کارکنان دولت محسوب می شوند .این که یک معلم فکر می کند اگر یک وام خرید خود رو بگیرد ، هنر کرده است ! قاعده این است که شاید مردم و یا فرهنگیان محرومیت را بپذیرند اما قبول " تبعیض " برای آن ها غیرممکن است .دولت هم اعتقاد ندارد که این کاملا درست است و این سامان دهی باید صورت بگیرد و رئیس محترم جمهور باید در همه بخش ها این عدالت را برقرار کند و این از وظایف خدمتگزاران این نظام است ، این که عدالت برقرار شود .این که گفته شود آموزش و پرورش هزینه است قابل قبول نیست .این نگاه نادرستی است که ما البته از آقای رئیس جمهور و دولت تدبیر و امید که با رویکرد مورد قبول شرکت کردیم و تا آخر از ایشان حمایت می کنیم انتظار پیگیری و حل مساله را داریم
به نظر من ، استیضاح وزیر و کنار رفتن آقای فانی نه تنها باب خوبی را در آموزش و پرورش و برای فرهنگیان ایجاب نمی کند بلکه شاید آسیب هم برساند .آقای فانی کارهایی را در آموزش و پرورش انجام داده است ، اگرچه شاید احساس شود که کاری صورت نگرفته است . ما باید کلیت را در نظر بگیریم و نه یک وزارت را .شما الان وضعیت مردم را با گذشته مقایسه کنید .آقای وزیر تابع دولتی است که در آن تصمیم گرفته شده است اولویت اول سلامت باشد .نگاه دولت نگاهی است که همه از آن حمایت می کنند . ما نمی توانیم این اولویت را که در جهان در رتبه نخست مطرح می شود را نادیده بگیریم و از دولت انتظار داشته باشیم که در این شاخصه کار نکند و فقط به آموزش و پرورش بپردازد .اگرچه نگاهی که دولت به سلامت دارد نفع آن به آموزش و پرورش هم می رسد .من معلم نمی توانم در کلاسی تدریس کنم که دانش آموزان آن در بحث سلامت مشکل داشته باشند .در بسیاری از بخش های آموزش و پرورش و در سال جاری و در بخشی از استان ها از جمله استان خراسان شمالی که من در آن هستم با توجه به نگاه مثبت استاندار که نماینده رئیس جمهور در استان است ، اعتبارات خوبی در زمینه تجهیز و توسعه مدارس به آموزش و پرورش واریز شده است و یا در طرح هایی مانند آسیب های اجتماعی و... استاندار وارد عمل شده است و مطابق آن طرح اعتباراتی را اختصاص داده است .
در زمینه مطالبات و مشکلات فرهنگیان این انتظار به حقی است و امسال که " سال سلامت " بود در سال بعد حداقل نگاه دولت به آموزش معطوف شود و این موقعی حاصل می شود که فضا ، فضای آرامش باشد .آقای فانی اصولا شخصیت " غوغا سالارانه ای " ندارند و کارهایشان را اصطلاحا با " چراغ خاموش " انجام می دهند .در این شرایط که تعدادی نماینده در مجلس بر طبل استیضاح می کوبند ؛ شفاف سازی و اطلاع رسانی عملکرد می تواند خیلی مثمر ثمر و سازنده باشد . حداقل اگر وزیر در جلسه استیضاح رای نیاورد ، فرهنگیان با افتخار از آن یاد خواهند کرد .
حداقل می گویند که ایشان می خواست برای ما کار کند اما مجلس سیاسی نگذاشت .
قبل از آن که به بحث گروه کاری بپردازیم باید به این مساله بپردازیم که حدااقل از دو دهه پیش ، مشکلات فرهنگیان در زمینه مطالبات و معیشت بوده است و این که بگوییم چون آقای فانی در این دولت تیمش ضعیف بوده است به این صورت شده است .باید یک مقدار واقع بین باشیم .تا تحولی در نگاه دولت نسبت به آموزش و پرورش به وجود نیاید و نگاه اساسی تر نباشد مثل نگاهی که به مقوله بهداشت صورت گرفت ، وزیر نمی تواند شق القمر کند .تیم کاری او نمی تواند کار خاصی انجام دهد .در تیم کاری آقای فانی افراد فرهیخته ،دانشمند و متفکری وجود دارند .
فرهنگیان دوران آقای دکتر نجفی را هم تجربه کرده اند .اعتقاد بر این است که آقای نجفی توانست آن نگاه را در مجموعه هیات دولت متحول کند و جامعه و توجهات را به سوی آموزش و پرورش سوق دهد ولی آقای فانی نتوانسته است چنین تحولی را در نگاه جامعه و دولت ایجاد کند .
البته مشکلات قدری پیچیده تر شده است .شرایط آقای فانی با آقای نجفی اصلا قابل مقایسه نیست .ما اقتصادی داریم که متکی بر نفت است .با یک نوسان در نفت ، برنامه ها نیز مشکل پیدا می کنند و دولت نمی تواند آن ها را برای تصویب به مجلس بفرستد و اگر هم تصویب شود ممکن است شورای نگهبان آن را رد کند ؛ چون پشتوانه مالی و یا اجرایی ندارد .فکر می کنم اقتصادی که ما داریم ( اقتصاد متکی به نفت )و نیز آن بحث تحول نگاه دولت به آموزش و پرورش باید در یک نقطه به هم برسند؛ حتی اگر وزیری هم به مراتب قوی تر از آقای دکتر نجفی هم بیاید .
آقای فانی کسی است که برخاسته از آموزش و پرورش است .کسی است که نسبت به مسائل و مشکلات آموزش و پرورش اشراف دارد .از سوی دیگر شخصیتی آرام و متین است و البته در کنار آن کارهای خودش را هم انجام می دهد .فکر می کنم با این تفاسیری که در مجلس نسبت به آموزش و پرورش وجود دارد و این بحث هایی که بین فرهنگیان صورت گرفته است و بدون تردید این ها را رصد کرده است ؛ تدبیر اقتضا می کند نگاه نسبت به آموزش و پرورش خوب شود .
اگر این اتفاق به خاطر مسائل مالی و... انجام شود تلخ است .
به عنوان یک فرد ایرانی می گویم ، این نگاهی که دولت به " سلامت " داشته است یک نگاه درستی بوده است و بی راه هم نیست .قطعا شما با افراد بیمار برخورد داشته اید .حتی ما فرهنگیانی داشته ایم که به خاطر تامین اقلام دارویی شان مشکلات اساسی داشتند و حتی تا استانداری می آمدند .به نظر من ، سلامت اولین گزینه است .شما نباید فقط فرد را در نظر بگیرید .آقای هاشمی نباشد و فرد دیگری باشد .این نگاه دولت ، نگاه خوبی است .همه آن را ستایش می کنند و مردم هم از این وضعیت راضی هستند .چه اشکالی دارد در کنار این نگاه خوب دولت ، نگاه خوب دیگری هم باشد و آن هم آموزش و پرورش و توجه به آن باشد .اگر ما در حوزه آموزش و پرورش سرمایه گذاری کنیم ،این فرهنگ سازی صورت بگیرد ،از طریق پیشگیری ، خیلی از صرفه جویی ها را خواهیم داشت .این پیشگیری موجب می شود که هزینه های درمان هم کم شود .
آموزش و پرورش بهترین بستر است . اگر قرار است اعتباری در زمینه درمانی هزینه شود ،با مبالغ کم تری می توان فرهنگ سازی گرد و به صورت " پیشگیری " اعمال شود .
من از همه تشکل ها و رسانه ها دعوت می کنم که این بحث ها را با نمایندگان در قالب گفت و گو داشته باشند . روشنگری کنند .اگر این افراد دغدغه آموزش و پرورش دارند ، راه کارشان چیست .آیا تضمینی وجود دارد که با آمدن فرد دیگر ، مشکل حل شود .بسیاری از اعتبارات دست این نمایندگان مجلس است . چطور برای افزایش اعتبارات اقدامی نمی کنند و از آن طرف می گویند اگر این فرد عوض شود ، مشکلات حل می شود !