سلام خدمت همکاران فرهنگی و فرهیخته ام، ضمن تبریک سال نو شمسی و آرزوی بهاری خوش، امیدوارم همواره سالم و شاد باشیم تا بتوانیم نسلی شاد تربیت کنیم.
باید اذعان داشت که اغلب ما معلمان نسبت به جامعه یک زندگی عادی داریم و اعتراضات صنفی ما نه فقط به جهت حقوق ومزایای ماست که دولت و صداو سیما با پائین آوردن خواسته های فرهنگیان در حد افزایش حقوق، باز هم در حق این قشر فرهیخته ظلمی مضاعف تر از قبل را روا داشتند.
یک مساله ی ساده اینکه وقتی بحث افزایش حقوق فرهنگیان، یکی از پاسخ ها، بار مالی داشتن قضیه است ، اما در مورد اختلاس ها برای هر رقمی اعتبار وجود دارد مثلا اعداد زیر را در نظر بگیرید :
30.000.000.000.000
45.000.000.000.000
65.000.000.000.000
140.000.000.000.000
960.000.000.000.000
که همه بر حسب پول رایج کشور است.
این نکته اما مغفول مانده که وقتی یک معلم مشکلات مالی داشته باشد و تمام فکر و ذکرش را اجاره خانه و هزینه ی بیمارستان و ... پر کرده باشد، هرگز نباید از او انتظار تدریس مناسب و منسجم داشت.
وقتی اخبار فساد اقتصادی و اختلاس و ربا در جامعه دائما شنیده می شود ، باید پذیرفت که با چنین بستری دانش آموز هرگز از معلم درس عزت نفس و انسانیت را نخواهد پذیرفت= .
چند روز قبل از ایام عید به دلیل برگزاری آزمونی که در مدرسه برگزار شد، پس از پایان آزمون دانش آموزان را به سالن امتحانات بردم و از آنها خواستم که به این سوال پاسخ دهند:
اگر توان و موقعیت "اختلاس یا دزدی" را داشته باشید، چه کار خواهید کرد؟
جالب است که بسیاری از آنها بدون شک و تردید پاسخی دادند که واقعیت جامعه را نشان می داد.
اینکه دانش آموزی بپرسد "در چنین شرایطی چرا نباید اختلاس کنیم؟" مساله ای بسیار تاسف برانگیز است که باید ریشه یابی شود. وقتی استدلال یکی برای انجام اختلاس این است که " من اگر 5000 میلیارد تومان اختلاس کنم دیگر هیچ ارگانی توان برخورد با من را ندارد" ریشه در باورهای رایج در جامعه دارد، باوری غلط اما متاسفانه مرسوم.
پس از مدتی مذاکره از آنها خواستم که به سوال زیر پاسخ دهند:
اگر کسی توان و موقعیت "اختلاس یا دزدی" از اموال شما را داشته باشد، شما چه انتظاری از او خواهید داشت؟ و اگر توان برخورد با او را داشتید چه می کردید؟
جواب های برخی از بچه ها جالب بود:
یکی می گفت: آقا من خودم دیگه اختلاس نمی کنم .
یکی دیگر: آقا اعدامش می کردم .
و: چرا باید شرایط در جامعه به گونه ای باشد که این شخص بتواند از اموال مردم اختلاس کند؟
و: چرا با کسانی که اعداد اختلاس آنها آن قدر بزرگ است که در ماشین حساب معمولی جا نمی گیره، برخورد نمی کنن.
یکی جمله ای گفت که به فکر فرو رفتم و این شد دست مایه این مطلب: در کشور چین چند وقت پیش یکی از مسولین کشورشون رو به خاطر فساد مالی، اعدام کردن و تلویزیون ایران هم خبرش رو پخش کردف مقدار فساد مالی هم چند میلیون دلار بود، یعنی حدود ده میلیارد تومن(من مبلغ فساد رو نمی دونم)
در نهایت مذاکره به این نتیجه رسید که دو عامل « اخلاق و قانون قوی » می تواند برای جلوگیری از چنین رخدادهایی مفید باشد.
حالا سوال من این است که :
چرا قوه قضائیه ای که توان برخورد با افرادی چون "س.م" و "ب.ز" و "م.ر" را دارد، چگونه است که اجازه ی وقوع چنین جرم هایی را می دهد و قبل از وقوع وارد صحنه نمی شوند؟
و به این خبر هم توجه کنید:
" رییس کل بانک مرکزی با اشاره به اینکه ۵۷۵ پرونده مربوط به بدهکاران بانکی، به صورت جداگانه و ویژه به مراجع قضایی کشور ارائه شده است، گفت: پیشبینی میشود قدرت اعطای تسهیلات بانکهای کشور به ۲۸۵ هزار میلیارد تومان برسد. به گزارش ایسنا، ولیالله سیف در جلسه شورای گفتوگوی بخش خصوصی با دولت که در خرمآباد برگزار شد، افزود: بدهی متهمان این پروندهها ۲۶۰ هزار میلیارد ریال و معادل یک سوم بدهیهای معوقه بانکی است. "
مگر این ۵۷۵ نفر چه کسانی هستند؟ چرا قوه قضائیه و مقننه و مجریه، توان برخورد با آن ها و اعلام اسامی اشان را ندارند؟
به نظر شما اگر بدهی این بدهکاران بانکی (شما بخواند عزیزان بانکی) دریافت شود، با آن چه کارهایی می توان انجام داد؟ با ۲۶۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ریال (بانماد علمی می شود دو و شش دهم ضرب در ده به توان چهارده).
طنز قضیه آنجاست که این 575 نفر قطعاً مقدار متنابهی از بدهی هایشان در در همان بانک ها سپرده گذاری کرده اند و بانک ها طلب خود را از حساب شان هم برداشت نمی کنند !
خوانندگانی که اقتصاد می دانند نظر بدهند آیا در واقعیت امکان داشت این اتفاقات رخ دهد یا نه باز در نتیجه تبدیل دلارهای نفتی به ریال تورم و افزایش نقدیندگی در انتظار اقتصاد ما بود؟
و سوالات متعدد دیگری که متاسفانه هیچ وقت هیچ کس به آنها پاسخ نخواهد داد و این نکته ی غم انگیز مساله است.
منبع 1
کارمزد تراکنشهای بین بانکی کلید خورد/ تشکیل ۵۷۵ پرونده کلان بانکی
منبع 2
کارمزد تراکنشهای بین بانکی کلید خورد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
س
و در کشور ما هم " آموزش و پرورش هزينه اي است و توليد ندارد"
شما خودتون اين دو تا اعتقاد رو بگذاريد کنار هم و ببينيد چرا اين همه تفاوت هست بين رفاه اجتماعي دو کشور!
میگفت آقا من دکترا نمیگیرم که دیپلم که مهم نیست دکتراش بازیچه شده سخت نگیر تراخدا.
مردم تابع اند به بزرگان
اختلاس = دزدی از ما بهتران
اختلاس = دزدی کسانی که ...جرات ندارد ....
اختلاس = دزدی های با ارقام بزرگ
بقول مطهری ایکاش آدمی دوعمرداشت یکی را تجربه می کردو
دیگری را بکار می بست.اگر عمر دوباره ای بود ماهم لااقل اینجا
معلم نمی شدیم .شاید جایی دیگر.شما جوانها به فکر خودتان باشید.