مشکلات مدیریتی یکی از بارزترین مشکلاتی است که ادارات دولتی و حکومتی ایران با آن دست در گریبان هستند و به خاطر تصمیمات نادرست مدیران گاه خسارت های جبران ناپذیری به جامعه وارد می شود که نمود عینی را می توان به وفور در جامعه دید.
یکی از دلایل اصلی بروز این مشکلات این است که چیزی به اسم بازنشستگی علی الخصوص در رده مدیران هیچ معنا و مفهومی ندارد. مدیرانی که هیچ تخصصی در علوم روز دنیا ندارند و علم آنها مربوط به سی سال گذشته است. بعد از سی سال فعالیت و بازنشسته شدن دوباره در همان پست و به صورتی دیگر مشغول به فعالیت می شوند به بهانه اینکه افراد باتجربه ای هستند و بهتر از کم سن و سال های خود از عهده مدیریت این نهادها برمی آیند.
این در حالی است که اغلب این مدیران مجهز به علم روز دنیا نیستند و به خاطر عدم توانایی علمی و همچنین تحلیل قوای جسمانی تجربه آنها هم جوابگوی نیازهای مدیریتی سال های فعلی نیست و اغلب هم بازدهی به مراتب پایین تری از نیروهای جوان و متخصص (که به جرم کم تجربه بودن در رده های پایینی هستند) دارند.
سوال این است که چرا با وجود نیروهای متخصص و توانا دوباره باید کماکان از نیروهایی در رده های بالایی دولتی و کشوری استفاده کرد که آزمون خود را پس داده اند و توانایی های جسمانی و تخصصی خود را از دست داده اند؟!
نیروهایی که مجهز به علوم روز دنیا نیستند و درک درستی از شرایط روز جامعه ندارند و سابقه کار مدیریتی روشنی نیز در سی سال گذشته ندارند. تا کجا باید این مدیران پشت میزها بنشینند؟
آیا این درست است که از کسی که مهارت علمی او جوابگوی نیازهای جدید اداره مورد نظرش نیست دوباره استفاده کرد؟
برخلاف اینکه ادعا می شود اغلب این مدیران افراد با تجربه ای هستند ولی واقعیت این است که اگر تجربه آنها قابل استفاده بود، آنها خود می توانستند بعد از دوران بازنشستگی از آن تجارب در بیرون اداره متبوع برای خود کسب و کاری راه بیندازند. اما این تجربه تنها به درد ماندن در پشت میز اداره و تکرار شکست های مدیریتی گذشته را می خورد و به درد هیچ کسب و کار دیگری نمی خورد.
و سوال آخر اینکه تا کی باید کشور ایران تاوان اشتباهات مدیران غیر متخصص را بدهد؟ و استفاده از افراد مسن و بازنشسته در جایگاه های بالای مدیریتی و بیرون گذاشتن افراد توانا و متخصص از دایره مدیریت تا کجا ادامه خواهد داشت؟
آیا روزی را خواهیم دید که مدیران به صورت کاملا واقعی بازنشسته شوند و میزهای خود را تحویل اخلاف خود دهند؟
الف
نظرات بینندگان
امید است به جای پرداختن به مسائل فرعی مانند آنچه در "هویت معلمی من:بیان گردید مطالبه همه فرهنگیان اصلاح نظام مدیریتی فشل حاکم برآموزش وپرورش باشد.
اشکال اساسی آموزش و پرورش ما هم ضعف نیروی انسانی در زمینه های مختلف به ویژه مدیریت و مشاوره مدارس است.
بنده معاون مدرسه متوسطه اول هستم و اصلا هم احساس نمی کنم کارم راحته و از عهده هر کسی برمیاد، همکار عزیز کمی جانب انصاف را نگه دارید و تصدیق بفرمایید که کار معاونت مدرسه نیز سختی های خودشو داره