روزگار ؛ سختی را دامن گیر معلمان کرد ، روزگار سخت ؛ معلمان عاشق و متخصص را آبدیده و کارکشته و با تجربه پرورش داد . معلم واقعی می داند که با فرزند ، همسر ، دانش آموز ، همکار ، اولیاء ، اداره و مردم و… چگونه برخورد ، همکاری و سازگاری داشته باشد تا به ساحت شغل شریفش لطمه ای وارد نشود اما در این میان انگشت شماری غیر متخصص که از حادثه ندانم کاری ، پارتی بازی و از ما بهتران وارد حرفه تخصصی اش به غلط وارد شدند و آب زلال و شیرین معلمی را شور و ناگوار و گل آلود می کنند و بر زخم غم های درون خفته معلمان افزوده و در این میان راهزنانی نشسته در کمین ؛ در برنامه پر مخاطب و حساس ، با زبان درازی ، تکثیر زشتی می کنند و شلاق نامرادی بر ذهن و اندیشه معماران آینده ساز می زنند که نتیجه و ثمره ی آن جز انکسار حریم ها و حرمت ها نخواهد بود .
یادش به خیر دهه 60 و 70 مجریانی در صدا و سیما { نمونه اش جلال مقامی ، مرحوم رضا صفدری } حاضر می شدند که وقار ، متانت و ادب ، تسلط بر سخنوری ، آگاهی بی نظیر به حواشی و جوانب یک برنامه چنان دلتنگ مان می کند که حسرت برنامه ای فرهنگی و با اصالت ، حضور افراد پرنفوذ معنوی و ماندگار و تاثیر گذار سرزمین علم و اخلاق که با کلام دلنشین شان حتی در بزرگترین اتفاق سال ” نو شدن ” و زدودن کدورت و کینه ها ، بر دل مان می ماند که اکنون بعضی برنامه های کپی شده فرنگی ، ابرهای تیره شو های بی اصالت و دور از نزاکت از کانال های متعدد و با مجریانی زبان دراز بی منطق ، بر ذهن و اندیشه مخاطبان بارمی شوند و با بارش سهمگین تناقضات ، فرهنگ و اصالت بر می چینند و بی اعتمادی و بی هویتی نثارمان می کنند .
صدا و سیمایی که قرار بود دانشگاه باشد اما یاد نگرفته است اگر در گوشه ای از سرزمین پهناورش اتفاقی افتاده ؛ چرایی ، چگونگی ، و از همه مهمتر در واکاوی علل ماجرا ، عواقب پخش و انتشار آن چه کمک مثبتی خواهد نمود تا در اجراء و ارائه آن دقت و وسواس مضاعف داشته باشند تا به حریم و حرمت ها خدشه ای وارد نشود که مجریان بفهمند و بدانند که با کاشتن باد طوفان درو خواهد شد .
البته اگرشورای نظارت صدا و سیما از خواب غفلت بیدار شده و به وظایفش به درستی همت گمارد قطعا سوتی های صدا و سیما به حداقل خواهد رسید .
اگر شورای نظارت از علیخانی مجری و تهیه کننده و برنامه ساز و مسئولش سئوال کند ، رسانه ملی برای تبلیغ هر ثانیه چندین میلیون مبلغ تعرفه دریافت می کند ، چطور می شود در برنامه های پیاپی ، “سولماز” و “احسان” برند می شوند و تبلیغ . چه بده و بستانی در پس آن خوابیده است که بعضی از آیتم های برنامه ، همراه همیشگی علیخانی مجانی تکرار می شوند ؛ این همه ستاره در کشور وجود دارد که هر کدام شان ….
… خانمی در خوزستان که جانباز است و قطع نخاع که همسر معلم از گل بهترش ، 34 سال با تمام سختی ایستاده است به پایش و با دست خالی به او عشق نثار می کند و ایثار، آیا امثال علیخانی این مروت را دارند که او را به برنامه اش راه دهند تا دو کلمه حرف حساب بشنویم و غیرت ، که هر چه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند …
بگذریم و سخن کوتاه کنیم …
… و اما به دو نمونه از خروار دسته گل این رسانه علیه معلمان اشاره می شود ؛
در هشت و سی سال های گذشته فیلمی پخش می شود که از بینی دانش آموزی مقداری خون جاری شده و در حال حرکت به سمت اورژانس و گوینده خبر می گوید امروز مدیر مدرسه ای دانش آموز بی گناه را به باد کتک سهمگین گرفته است و این خبر در کل کشور دهان به دهان می چرخد و همه از هم سئوال می کنند مگر آموزش و پرورش صاحب ندارد که این طور یک نوجوان به باد کتک گرفته می شود که خونین و مالین به بیمارستان روانه شود ، فشار آن قدر زیاد می شود تا مدیر کل وقت تعلیق بر حکم مدیر می زند که نتیجه شانتاژی و نگاه ژورنالیستی به اتفاقات این چنینی از کاه ، کوه ساخته می شود ؛ اما با واکاوی حقیقت ماجرا این چنین از زبان شاهدان که اتفاقا همکلاسی های همان فرد سوژه صدا و سیما می باشند چنین بیان می شود :
مراسم صبحگاه همه دانش آموزان با فرمان ناظم مدرسه به صف می شوند {ناظم در روز اول مهر به بچه ها گوشزد می کند که مراسم پرچم و قرائت قرآن هویت و تابلو و احترام به آن در یک برنامه آموزشی همچون کلاس درس می باشد و بی انضباطی و بی توجهی قابل پذیرش نمی باشد ، برای مهم بودن امر می گوید در تمام دنیا مراکز آموزشی به مراسم این چنینی بیش از حد ارزش قائلند به خصوص برای ما شیعیان احترام به قرآن و پرچم هویتی مضاعف دارد } پس ازصلوات ، مراسم آغاز می شود ،قاری قرآن که دانش آموزی خوش صوت است تلاوت را آغاز می کند ؛ مدیر، ناظم ، مربی پرورشی ، مشاور و دو معلم به احترام قرآن هر کجا هستند خبر دار ایستاده اند در میانه ، نا گاه دانش آموزی شیطنت می کند و با سوزن ته گرد به پس گردن دانش آموز جلویی ضربه وارد نموده و با فریاد فرد مضروب ، همهمه می شود ؛ ناظم ضمن تذکر کلی دستور اجرای مراسم پرچم را می دهد ، پرچم در حال اهتزاز است ، این دو دانش آموز مجددا با هم درگیر شده و مشت یکی بر بینی دیگری فرود می آید و مدیر به سرعت به مکان درگیری می رسد و آنان را جدا نموده و به سمت دفتر هدایت می کند که یکی از آنها که اتفاقا مقصر و شروع کننده هست و بر اثردرگیری از بینی اش خون چاری است ، از رفتن به دفتر امتناع می کند که با فشار مدیر به سمت جلو ، تعادلش به هم خورده و زمین می خورد ، در نهایت دانش آموز خاطی با هدایت ناظم به بیمارستان اعزام می شود ؛ اما در میانه راه آن طوری که فیلم هشت و سی به دروغ روایت می کند ، مدیر مدرسه با کتک هایش او را مجروح کرده و به حال خود رها نموده و بقیه ماجرا …و چنان عرصه بر مدیر تنگ شده که مجبور به عذرخواهی دربرنامه هشت و سی و تسلیم شانتاژ صدا و سیما .
البته جمعی از همکاران آن خطه در نامه ای به مدیر کل وقت (دوران احمدی نژاد ) نوشتند که اتفاقا کار عجولانه شما در لغو حکم مدیر عادلانه نبوده ، اما تحکم و تنبیه مدیر ، به بی انضباطی ، بی احترامی و بی توجهی به پرچم و شعار اسلامی و اذیت و آزار به همنوع ، در یک فعالیت جمعی و گروهی ، برخوردی به دور از منطق نبوده است و شما به عنوان مدافع حریم نظام آموزش و پرورش از صدا و سیما به خاطر دخالت بی جا و اخلال در امر تعلیم و تربیت شکایت نمائید ، اما متاسفانه صد حیف که آن مسئول از ترس هیولای رسانه ، حتی جرائت طرح مسئله نکرد چه برسد به شکایت …
واما مورد دوم ؛ در ساعات پایانی سال 93 قریب به تحویل سال که همه دست بر دعا دارند و خانه تکانی دل ، رسانه ملی به کاشت کینه مشغول است مجری “علیخانی” که بلد است قرار داد میلیاردی ببندد با صدا و سیما و پروژه بگیرد که هم تهیه کننده شود هم برنامه نویس و هم برنامه ساز و هم کارگردان و هم مجری ؛ در این ساعات معرکه می گیرد عین مرتاض های حرفه ای در حضور شو نویس و بازیگرسریال پایتخت ، مرز مقدس تعلیم و تربیت را می شکاند و با آوردن نوجوان بیزاز از درس و مشق “بیژن ” با گفتمانی بی ادبانه و بی احترامی به همه معلمان ، خلایق را مات می کند .
خلق نمی دانند که چرایی ، چگونگی ، علل و انگیزه و دست مایه سوژه علیخانی و حقیقت ماجرا چیست ، اینکه سرباز معلمی دوره ندیده و دانشسرا و تربیت معلم نرفته ، از صحنه پاسخ دانش آموزی فیلم گرفته و بعدتر که از سربازی خلاص می شود از سربازی فیلم را در دنیای مجازی به اشتراک می گذارد بدون توجه به عواقب آن ، اینکه معلمان با حقوق اندک به بازخورد رفتار و عملکرد امثال علیخانی ، فرزاد جمشیدی ، آزاده نامداری ، فرزاد حسنی ، قتل معلم فیزیک بروجردی ، بی احترامی به مراسم پرچم و ده ها فیلم و سریالی که تاثیر سوء بر روان دانش آموزان وارد می کنند می تواند نشات گرفته از همین تفکر ، کوچک کردن معلمان ، گنده کردن اشتباه موردی معلم علیه معلمان و تحقیر و توهین معلمان در رسانه ملی ، در مدرسه تاوان می دهند که دانش آموز به خود جرات می دهد ، مراسم آیینی مهم و فعالیت گروهی را به سخره بگیرد و یک مدرسه را به هم بریزد .
آیا علیخانی و کارگزاران رسانه ملی فکر نمی کنند تحقیر معلمان چه تاثیر مخربی بر عملکرد یک مدرسه و نظام آموزشی می گذارد ؟
اگر فکر می کرد که چنین خبط و خطایی نمی کرد ؛ آقای سرافراز تا کی به این هجمه افسار گسیخته مجریان کم فهم ، مغرور ، میدان می دهید بدون هیچ نظارت بر عملکرد و عواقب سوء تربیتی آن ؟!
تا کی معلمان و مسؤلان مدارس تاوان ندانم کاری و نامرادی شما را به جان بخرند؟
آقایان شورای نظارت و رئیس جدید صدا و سیما این پیشنهاد دلسوزانه را برای جلوگیری از تعارضات تربیتی و گسست تربیت نسل آینده بپذیرید و جامه عمل بپوشانید .
اول اینکه دستور دهید هر گونه توهین و تحقیر معلمان به هر نحوی مانند کشور های پیشرفته برای برنامه سازان و کارگردانان و مجریان رسانه ملی ، جریمه و عقوبتی به میزان تعرفه تبلیغات داشته باشد حتی چند برابر آن ، تا هیچ کس جرات وراجی علیه معماران تعلیم وتربیت نداشته باشد .
و پیشنهاد دوم ؛ اینکه در میان تعدد کانال ها ، کانالی را به آموزش و پرورش اختصاص دهید به مدیریت یکی از اساتید فن ، مثل دکتر شرفی و دکتر عبدالعظیم کریمی و … همانند برنامه سیمای مدرسه دهه هفتاد ، با عنوان سیمای تربیت یا شبکه تربیت و یا سیمای مدرسه و… تا ضمن داشتن خوراک فکری برای معلمان ،دانش آموزان و اولیا ، از عوارض و بازخورد به پاسخ ها همت گمارد و به رشد و بالندگی تربیت نسل فردا کمک نماید .
آقای سرافراز !
معلمان نه زیادی اند و نه زیاده خواه ، ما و شما و همه آحاد جامعه مدیون معلمان خود هستیم آنان را نشکنیم تا جامعه فردا نشکند !
نظرات بینندگان
طرح رتبه بندي به صلاح معلمان نيست چرا كه شامل بسياري از معلمان از جمله فوق ديپلم ها نمي شود و اين طرح موجب تفرقه افكني بين معلمان شده چرا كه برخي بواسطه رابطه و امتياز بازي سقف امتياز را گرفته و معلمان زحمتكش و بي ادعا بهره اي از آن نمي برند از طرفي ديگر گرفتن ارزشيابي ها و گواهي نامه هاي اين طرح براي معلمان سخت كوش كه همه سعي و تلاش و وقتشان را براي دانش آموزان صرف مي كنند دردسر زاست
امام باقر(ع)فرمود:قولوا للنّاس احسن ما تحبّون ان یقال لکم.
ترجمه:«با مردم به نیکوترین وجهی که میخواهید با شما سخن گفته شود، سخن بگویید»
قرآن در سوره بقره آیه 83 می فرماید:
و قولوا للنّاس حسناً و اقیموا الصّلاة و آتوا الزّکاة. ترجمه:«و با مردم(به زبان) خوش سخن بگویید و نماز را به پای دارید، و زکات را بدهید».
مطالب مقاله اصلا تكراري نبود وبراي بسياري از معلمان ازجمله بنده تازگي داشت بكار گيري مطالب توهين آميز زيبنده هيچ كس نيست ولي گاهي سكوت و احترام به شخص توهين كننده وي را جسور ميكند و موجب اصرار وي در عمل ناشايستش مي شود با كمال احترام
یه قول مرحوم شاملو:
من درد مشترکم/مرافریاد کن.
البته ادبت که به قشنگی اسمت نیست ولی جناب بی مسما اول بفرمایید: چکاره تشریف دارید؟تا بدونیم اهل عرضه هستی یانه ؟
سکوت وزارت آموزش و پرورش و انفعال تشکل های صنفی معلمان برای چیست ؟
چرا فانی و روابط عمومی وزارتخانه در این مورد سکوت کرده اند و حرفی نمی زنند ؟
وزیری که برای فوت همسر آقای جنتی پیام می دهد چرا در مورد اهانت به معلمان سکوت کرده است ؟
آیا این است وزیر آقای روحانی بودن ؟!
این کانون صنفی معلمان که همبشه عادت دارد خود را پس از هر حرکتی ضمیمه ( الصاق ) کند - تعبیر سخن معلم - الان کجاست و چرا اعتراضی نمی کند ؟
لابد گذاشته اند پس از تعطیلات !
بعد بیایند و بگویند که ما بودیم و فلان و بهمان و همه به فراخوان ما منتظر ایستاده بودند !
همه شاهدند که گروه سایت سخن معلم از همان ابتدا به این قضیه بی حرمتی اعتراض کرده است و بنده به عنوان یک معلم کوچک از عملکرد آگاهانه سایت تشکر و قدردانی می کنم .
جناب آقاي محمد رضا خورشيدي پاجي استاد گرانمايه دو پيشنهاد خوب ارائه نموده اند :
اول هرگونه توهين و تحقير معلمان ( به نظر بنده همه شهروندان )در رسانه ملي ( به نظر بنده در همه رسانه ها ازجمله سايت وزين سخن معلم ) ممنوع گردد .مسلمأ بر فرهنگيان قلم بدست واجب است که براي همه احترام قائل باشند حتي اگر فرد يا افراد مورد نقدو يا مخاطب مورد نظر ، شايسته احترام نباشند . !
دوم کانالي مخصوص آموزش و پرورش اختصاص داده شود ( به نظر بنده يک برنامه هفتگي در ساعت مناسب هم کفايت مي کند .) به شرط آنکه از دانش آموزان ، اوليا ي محترمشان ، صاحب نظران حوزه تعليم و تربيت ، جامعه شناسان ، حقوق دانان ، هنرمندان ، انديشمندان ديني، متخصصين علوم اجتماعي ، صنعتگران ، اساتيد محترم دانشگاه ، تشکل هاي مدني و...در برنامه ريزي و برنامه سازي و طرح موضوعات مختلف استفاده شود . تا چالش هاي جامعه نقد و بررسي گردد .
با تقديم شايسته ترين احترامات – ارادتمند شما شهسوازاده
شاگرد نوازی فرمودید وگرنه بنده اگر قابل باشم یک معلم هستم
در پیشنهاد ممنوعیت تحقیر و توهین ؛ شما بسیار جامع کاملش کردید و اما در مورد کانال اختصاصی ، من با بعضی اساتید فن در میان گذاشتم و اتفاقا در نظام تعلیم و تربیت مورد توجه و احترام هستند می فرمودند اگر خواست عمومی معلمان باشد شدنی است
ممنون
ولی چرا به این جا رسیده ایم داستان دیگری دارد
وقتی حرفه ی معلمی که همگي می دانیم حرفه و شغل نیست بلکه معلمی عشق است. معلمی شغل نیست. کار نیست
عشق معلم قیمت ندارد نرخ ندارد. وقتی برای عشق معلم قیمتی بسیار پایین قرار داده می شود یعنی فاتحه ی عشق معلم را خواندند و حلوایش را خوردند .
معلم باید سروری کند . آقایی کند نه اینکه سرویس رفت وآمد شاگردانش شود .
نباید راننده آژانس و اسنپ بشود . نباید به لحاظ اقتصادی در پایین ترین سطح جامعه باشد,
دوستان معلم دلی پر خون دارد از دست زمانه از دست جامعه از دست نظام و حکومت و از دست همه .
خون دل معلم یعنی سربریدن فرهنگ . علم . دانش . ادب . معرفت و تمام صفات نیک .