واژه شناسی علوم سیاسی :
1- سیاسی: یعنی کسب قدرت عمومی با رای آزادانه مردم.
سیاست به معنی علم و تدبیر برای اداره جامعه، علم اداره حکومت.
2- توسعه سیاسی : در اصطلاح به معنای افزایش ظرفیت و كارآیی یك نظام سیاسی در حل و فصل تضادهای منافع فردی و جمعی، فرآیند بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی مردم و انتخابی بودن نهادهای سیاسی است.این مکتب بعد از جنگ جهانی دوم برای ارتقای عقلانیت سیاسی و پرهیز از استبداد و خشونت جهان شمول شد و امروزه از شاخص های توسعه یافتگی کشورهاست.
3-دموکراسی ( مردم سالاری) : اصطلاح دموکراسی از اصطلاحات موضوعه تمدن یونان باستان است و مراد از آن حکومت مردم بر مردم است ، امروزه سیستم دموکراسی عبارت از حکومت مردم است که به وسیله اکثریت آحاد ملت از طریق انتخابات آزاد نمایندگان و تشکیل مجلس ملی اجرا می گردد،به عبارتی دموکراسی عبارت است از حق همگانی برای شرکت در تصمیم گیری در تمامی جامعه ، در موارد به خصوصی زمامدار می تواند مستقیما به آراء عمومی مراجعه نماید که آن را رفراندوم یا رجوع به آراء عمومی گویند.
4- اصلاح طلبی (Reform ) : طرفداری از سیاست توسعه زندگی اجتماعی یا اقتصادی یا سیاسی با روش های ملایم و بدون خشونت در جامعه از راه های انتخابات دموکراتیک و سیاست ورزی.
در تعریف اصلاح طلبی گفته اند: «به جریان سیاسی گفته میشود که انجام تغییر در جامعه را از طریق انجام اصلاحات در قوانین و سیاستها و نه از طریق انقلاب یا خشونت و تعویض حکومت، تبلیغ میکند و اصلاح طلب کسی است که خواستار تغییر در بخشهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه است بدون آنکه در اساس جامعه دگرگونی ایجاد شود ».
5- محافظه کار: جریان سیاسی طرفدارحفظ ارزش های گذشته و نگهداری جامعه در وضعیت موجود است.محافظه کاران بیشتر متکی به آداب ورسوم جامعه و ارزش های مذهبی مدنظر خود می شوند.
6- فن سالاری ( تکنو کرات): حکومتی که درآن دانشمندان، متخصصان، مهندسان ، کارشناسان اقتصادی ، قدرت حاکمه را تشکیل دهند و در حوزه تصمیم گیری اقتصادی و سیاسی موثر باشند.
7 - اکونومیسم: مقدم داشتن اقتصاد و تامین معیشت مردم بر سیاست و مبارزه سیاسی.
8- آنارشیسم: آرش در لغت یونانی بمعنی حکومت است (آنارشی) یعنی بدون حکومت یا زمامدار و لذا معاف از مصائب اجتماعی.مسلک آنارشیسم حکومت را تنها باعث ناراحتی و بدبختی مردم و اجتماع می داند، مبنای فکری بر پایه دشمنی با حکومت استوار است ( آشوب طلبی و هرج و مرج خواهی) .
9- انترناسیونالیسم: عقاید و سیاست هایی که بر منافع مشترک اقوام و ملت ها تکیه می کند و با ملی گرایی ( ناسیونالیسم) مخالف است.
10- رادیکالیسم: گرایش به دیدگاه سیاسی تندرو در مقابل میانه روی.
11- تسامح و تساهل: روا دانستن و محترم شمردن وجود عقاید و آراء مختلف و گوناگون سیاسی و ... ، تسامح و تساهل یکی از اصول مهم لیبرالیسم و دموکراسی جدید است .
12- کاپیتالیسم ( نظام سرمایه داری): سیستمی که در آن مالکیت خصوصی سرمایه تعیین کننده نظام اقتصادی و سیاسی جامعه است .
13- سوسیالیسم ( جامعه گرایی) :مفهوم این اصطلاح سابقا ً کنترل تمام شئون حیاتی اعضاء جامعه توسط حکومت بوده است که بالطبع شامل کنترل مؤسسات اقتصادی هم می شد ولی امروزه معنی آن شامل کنترل تمام امور اقتصادی و صنعتی است که به وسیله مالکیت دولت نسبت به کلیه دستگاه های تولیدی اعم از صنعتی و کارخانجات و وسایل حمل و نقل و امور بانکی و غیره انجام می گیرد .
14- سوسیال دموکراسی : شاخه ای از سوسیالیسم که بر اصل مردم سالاری ( دموکراسی ) برای دگرگونی های اجتماعی و اصلاح طلبی تاکید دارد و نه بر انقلاب .
15- فاشیسم: عبارت از روش حکومتی است که به حد افراط حالت استبدادی و انقلابی دارد. در این مسلک فرهنگ و فکر و عمل و نیز کلیه شئونات مذهبی و اجتماعی و حیاتی ملت تحت کنترل شدید دولت است . فاشیست های آلمان تحت رهبری (هیتلر) بر این پندار بودند که نژاد ژرمن ما فوق نژادهای دیگر بوده و باید بر تمام جهان و یا کلیه همسایگان خود تسلط و ارجحیت داشته باشد . فاشیسم ایتالیا به رهبری (موسولینی ) نیز خواب دوره قدیم امپراطوری روم را میدید و هدف آنها احیاء شوکت و عظمت روم قدیم بود. در آئین فاشیسم جنگ بر حق بوده و ملت باید همیشه آماده پیکار باشد . فاشیسم معتقد به نبوغ پیشوا بوده و رهبر را حتی به درجه خدایی رسانده است.
فاشیسم مختص رژیم های استوار بر دیکتاتوری ، ترور، خشونت است.
16- پلورالیسم :کثرت گرایی و تنوع گرایشات سیاسی و اجتماعی و ...
17- لیبرالیسم : مجموعه روش ها و سیاست ها که هدف آن آزادی هر چه بیشتر برای فرد است .
18- پوپولیسم : مکتبی است در آمریکای لاتین و خاورمیانه، یعنی حکومتی که توده های مردم و غیر ازکارشناسان در تعیین سیاست ها و تصمیم گیری های آن نقش تعیین کننده دارند.
19- دوالیسم : یعنی داشتن تفکرات دو گانه ، کسانی که تفکر دوگانگی دارند مثل زرتشت که به روشنایی و سیاهی معتقد بود .
20- پارلمانتاریسم : یعنی نوعی حکومت که رئیس دولت از بین اکثریت نمایندگان که بیشترین کرسی ها را در اختیار دارند انتخاب می شوند .
21- آلترناتیو : یعنی بی رقیب بودن ، بی رقیب بودن در حوزه سیاسی و حکومت ، از نظر لغوی هم یعنی جانشین یا رقیب .
22- توتالیتاریسم : یعنی تقدم منافع فردی بر منافع جمعی، تمامیت خواه .
23- دولت گرایی : یعنی تمام منابع در دست دولت متمرکز شود .
24- امپریالیسم : به حکومتی اطلاق می شود که هدف آن استثمار ملت ها و تشکیل یک امپراطوری عظیم باشد.
25- اپورچونیسم : به معنی فرصت طلب، نان رابه نرخ روز خوردن .
26- اریستو کراسی : یا حکومت اشرافی،نام سیستم حکومتی است که در آن قدرت و نظارت در اختیار عده معدودی از طبقه اشراف و هیئت حاکمه است .
27- اتو کراسی : سیستم حکومت فردی است که قدرت و حکمرانی عملا ً در دست زمامدار است .
28- الیگارشی : رژیم و حکومتی است که به وسیله چند نفر معدود اداره شده و کلیه قوا و قوانین و قدرت حکومت متمرکز دراختیار همان عده قلیل است .
29- کوئیسم : در این آئین سیاسی، عقیده به خویشتن پرستی و خودخواهی و تکبر وجود دارد .
30- بالشویسم ، بالشویکیسم : نام نوعی خاص از مکاتب مارکسیسم است که در آن ( پرولتاریا ) یعنی طبقه کارگر باید قدرت سیاسی را به دست گرفته و سرمایه داری را نابود سازد .
31- بربریسم: مقصود حالت توحش و بربریت و بدویت است که در طایفه و یا قبیله ای وجود داشته باشد .
32- تئوکراسی : سیستمی است که در آن زمامداران رسمی و رؤسا و رجال درجه اول از پیشوایان و مراجع مذهبی تشکیل شده باشد .
33- تروریسم : عقیده ای سیاسی است که در آن لزوم آدمکشی و ایجاد خوف و وحشت برای نیل به هدف سیاسی و بر انداختن حکومت وقت به چشم می خورد .
34- دسپوتیسم : دسپو به معنای مستبد، خودکامه، سیستم حکومتی را گویند که تابع قدرت مطلقه و استبدادی زمامداری سلطه گر باشد .
35- دیالکتیک: به کار بردن روش مصاحبه و مباحثه در مسائل سیاسی است .
36- دیکتاتوری: روش حکومتی است که سرنوشت یک ملت در اختیار و فرمان آشکار یا پنهان مستبدانه و بدون چون و چرای یک فرد موسوم به دیکتاتورباشد. دیکتاتورهابرای انحراف افکارعمومی و عوام فریبی مجلس فرمایشی بانمایندگان وابسته تشکیل می دهند.
37- راسیونالیسم : فلسفه اصالت و ارجحیت و برتری عقل بر احساسات است، خردورزی، عقل گرایی .
38- فئودالیسم : مقصود از این اصطلاح در قرون وسطی این بود که قسمت بزرگی از اراضی کشور به نام املاک از طرف شاه به کسی موسوم به فئودال واگذار می شد و آن اراضی را به مستأجرین خود اجاره می داد ، فئودالها و یا نمایندگان شان در حوزه املاک خود نسبت به رعایا و کشاورزان اختیارات قضائی و جزائی و مالی و سیاسی کامل داشتند و امرزه مراد از این مسلک این است که عده از اشراف و مالکین مقدار زیادی املاک را صاحب می باشند و رعایای ایشان از حقوق سیاسی و اجتماعی محروم بوده و توسط اربابان خود استثمار می شوند و یا به مقدار خیلی ضعیف و کمی از امتیازات سیاسی و کشوری می توانند بهره مند گردند .
39- ناسیونالیسم : یعنی مکتب ملیت عبارت از اعتقاد به اعتلای یک ملت و تفوق و برتری آن نسبت به تمام ملل و لزوم وفاداری مطلق تبعه آن نسبت به مملکت خود و مقید به اینکه اعتقادات و ارزش های آن ملت بالاتر و والاتر از معتقدات سایر ملل است . هیتلر و موسولینی ناسیونالیسم را ستوده و به حد افراط از آن حمایت می کردند .
40 -کمونیسم ( کمونیزم common ) : یعنی مسلک اشتراکی در گذشته این اشتراک مفهوم وسیع تری داشته مانند زمان قباد که مذهب مزدک پدید آمد و شامل اشتراک عمومی در همه امور زندگی و مسائل جنسی می شد و اما معنی و مرام کمونیزم امروزه که در همه نقاط جهان مورد نظر است پیشرفت عقیده و مرام با قوه قهریه توام با اعمال عملیات نظامی است و حفظ رژیم کمونیستی باقوه نظامی مورد نظر می باشد.
41- ایدئوکراسی: مذهب حافظ قدرت و پس از آن هر چه بر دیگران مکروه و حرام است بر “سلطان” مباح میگردد.
صندوق بینالمللی پول نظریه نشت اقتصاد را رد کرد. احتمالا اسم این نظریه را شنیدهاید، نظریهای که در دهه 1970 محبوب شد و بخش عمدهای از دستور کار «ریگانومیک» (اقتصاد ریگانی هوادار کسبوکار) را در دهه 1980 تشکیل میداد.
نظریه نشت اقتصادی ساده است؛ اگر سرمایه (پول) را در بالای نردبان اقتصادی (میان ثروتمندان و بنگاهها) انباشته کنید، آن پول زایندهتر از موقعیتی خواهد بود که در آن پول را در جایی دیگر متمرکز میکنید. به این ترتیب انباشتگی پول در بالای نردبان، برای همه شغل ایجاد خواهد کرد و نتیجه درآمد همه افزایش خواهد یافت.
این نظریه چه صحیح بود یا نه، نظریه اغواکنندهای برای جهان کسبوکار و سیاست بود چراکه به معنای کاهش مالیات برای پردرآمدهای جامعه بود. این نظریه سالها بهعنوان بخشی از بنیان نظام کاهش مالیات بنگاهها در گرداگرد جهان مورد استفاده قرار میگرفت؛ اما اکنون صندوق بینالمللی پول این نظریه را مورد تردید قرار داده است.
مشکل اینجا است که این نظریه جواب نمیدهد!
این استدلال تازهترین پژوهش صندوق بینالمللی پول در این حوزه است که « علل و عواقب نابرابری درآمدی » نام گرفته است. ترجمه دادههای این گزارش که نشان میدهد افزایش درآمد دهکهای پایین جامعه به افزایش رشد تولید ناخالص ملی خواهد انجامید این است که مالیات فقرا باید کاهش و حداقل دستمزدهای آنان افزایش پیدا کند تا اقتصاد رشد بهتری داشته باشد. نتیجه در واقع این است که اگر میخواهید رشد کمتری داشته باشید، مالیات افراد ثروتمند را کاهش دهید. به عبارت دیگر، مزایای موجود در بالای نردبان به پایین نشت نمیکند.
گزارش صندوق بینالمللی پول دلایلی را برای کاهش رشد با افزایش نابرابری ارائه میدهد: اول اینکه افزایش نابرابری میتواند به کاهش سرمایهگذاری در بخش تحصیلات منجر شود و یک جمعیت کمتر تحصیلکرده به معنای جمعیتی با بازدهی کمتر است.
دوم اینکه افرایش نابرابری با ناپایدار کردن اوضاع اقتصای، مالی و سیاسی، باعث تحت فشار قرار گرفتن سرمایهگذاری و در نتیجه رشد میشود. در این گزارش آمده است: «مطالعات نشان میدهد که یک دوره طولانی از نابرابری زیاد در اقتصادهای پیشرفته به بحران مالی جهانی پیوند میخورد، بحرانی که با تشدید نسبت بدهی به دارایی خالص، گسترش بیش از اندازه اعتبار و تسهیل استانداردهای دریافت وام مسکن ایجاد میشود.»
سوم اینکه افزایش نابرابری میتواند منجر به سیاستهایی شود که به رشد آسیب میزند. یک الیت اقتصادی قدرتمندتر میتواند به کاهش مزایای دولتی بینجامد که فقرا را بسیار بیشتر تحت تاثیر قرار میدهد. این روند در نهایت میتواند به اقدامات پروتکشنیستی (حمایت تعرفهای) بینجامد و اصلاحات بازار و جهانی شدن را تحت فشار قرار دهد.
به این ترتیب اقتصاددانان صندوق بینالمللی پول به ارائه راهکارهایی برای مقابله با این چالش میرسند، چالشی که آنها آن را «چالش تعیینکننده زمان ما» خواندهاند.
پیشنهاد نویسندگان گزارش تازه صندوق بینالمللی پول این است که کشورهای توسعهیافته باید بر « پیشرفتهتر کردن نظامهای مالیاتی » و آموزش و دیگر حوزههای توسعه « نیروی انسانی و مهارتهای آنها » تمرکز کنند.
«دسترسی بهتر به آموزش و خدمات پزشکی و سیاستهای اجتماعی هدفمند، بدون توجه به سطح توسعه اقتصادی، ضمن تضمین اینکه نهادهای بازار کار به ضرر فقرا عمل نمیکنند، میتواند به افزایش سهم درآمدی فقرا و طبقه متوسط کمک کند.»
انجمن اسلامی معلمان ایران (به اختصار انجمن )
« انجمن اسلامی معلمان ایران » که در بحبوحه انقلاب شکل گرفت و با اهدافی که امروز در اساسنامه انجمن اعلام شده عمدتا می توان گفت از جایگاه معلمان برخاسته و هدف اصلی آن رشد علمی ، اجتماعی و سیاسی و اقتصادی معلمان و به دنبال آن و از این موضع یقینا تاثیر و سرایت به جامعه است . اگر بخواهیم این انجمن را در قالب یک تشکل اجتماعی بررسی و ارزیابی کنیم از نوع و جایگاه آن باید شروع شود که جون از یک صنف و گروه شاغل در دولت تشکیل می شود لذا جنبه محافظه کارانه آن قوی است و بدیهی و از آنجا که همین قشر در جایگاه اجتماعی نقش و وظیفه تعلیم و تربیت را به عهده دارد و پیوسته برای رشد و تعالی جامعه می کوشد خواسته یا نا خواسته در قشر پیشروان یا روشنگران یا روشن فکران جامعه قرار گرفته و با اصلاح گران ( به معنی عام ) همراه می شود ، این دوگانگی در ساختار وجودی انجمن هم کنترل کننده است و هم باعث بقای آن تا کنون بوده است که اکنون بیش از این محل بحث ما نیست .
دومین مسئله انجمن که برخاسته از همان ساختار نیز هست و قابل بررسی است مسئله حضور اعضاء در پست های اجرایی است ، بدین معنی که نقش دوسویه به عنوان مجری باید در کنار کارگزاران قرار گرفته از آنجه به اجرا در آمده دفاع کند و به عنوان یک تشکل که پایگاه آن معلمان است باید در مقابل مجریان ایستاده از حقوق معلمان دفاع کند . این مسئله البته اختصاص به انجمن تنها ندارد .
به طور کلی ، هر تشکل سیاسی با این مسئله روبه روست اما با دقت و برنامه ریزی صحیح و مرز بندی مناسب این مسئله را حل نموده یا از آسیب های آن می کاهد ، به این صورت که اعضایی از انحمن که وارد اجراء شده اند ضمن حفظ عضویت از قرار گرفتن در مراکز تصمیم گیری یا عضویت در شوراهای تصمیم گیری کناره گیری نموده به کار اجرایی خود می پردازند ؛ زیرا :
اولا ، مسئولیت های اجرایی به اندازه کافی وقت مجریان را می گیرد که فرصتی حتی برای حضور در جلسات انجمن را نداشته باشند جه رسد به فکر کردن و برنامه ریزی.
ثانیا ، وجود مدیران اجرایی در شوراهای تصمیم گیری در هر تشکل باعث می شود که مشکلات اجرایی و راه حل آن ، مشکل یا مسئله تشکل شده و از وظیفه اصلی که برای تحقق آن اهداف تلاش برای به دست گرفتن قدرت اجرایی شده به فراموشی سپرده شود.
ثالثا ، دیگر محل و مجالی برای ارزیابی و نقد و بررسی بی طرفانه و واقع بینانه نمی ماند و انجمن به همراه مجریان در مقابل پایگاه خود در اینجا معلمان قرار گرفته رو به ضعف خواهدگذاشت .
بنابراین پیشنهاد روشن و مشخص این است که :
انجمن ، شوراهای تصمیم گیری خود را از مدیران اجرایی دور نگه داشته و حضور مدیران در شرایط لازم به دعوت انجمن باشد .
در این صورت ، ضمن حفظ مرز میان اجرایی و تصمیم گیری مجریان پاسخ گو و اعضا به فعالیت در راستای اهداف تشکل به راه خود ادامه داده و مسائل و مشکلات بیان شده خنثی می شود .
به یاری خدا
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
ترديدي نيست كه هر پديدهاي داراي زواياي آشكار و پنهان است و هر قدر آن پديده پيچيده باشد اين زوايا متعدد و پنهانيها عميقتر و گستردهتر است. حال اگر پديدهاي از جنس سياسي و اجتماعي باشد و محور آن آدمها، جريانها و جناحهاي مختلف باشند، پيچيدگي آن چند برابر ميشود و اگر موضوع آن هم وسيع و چندجانبه باشد بر ابعاد پيچيده آن ميافزايد.
به همين دليل بيراه و به دور از واقعيت نيست اگر ادعا شود استيضاح يك وزير آن هم از جنس آموزش و پرورش ميتواند يكي از پيچيدهترين پديدههاي اجتماعي و سياسي باشد به ويژه آنكه اين استيضاح توسط يك مجلس اصولگرا غيرهمسو با دولت اعتدالگراي متمايل به اصلاحطلبي صورت گيرد.
به همين دليل توجه به ابعاد اين استيضاح و كالبدشكافي آن ميتواند در تبيين ديدگاهها و نظرات و در شناخت جريانها و اشخاص موثر باشد و جامعه فرهنگيان به عنوان متوليان اصلي دستگاه تعليم و تربيت با كسب شناخت دقيقتر ابعاد پديده و موضوع ميتوانند در ايفاي نقش خود واقعبينانهتر و آگاهانهتر عمل كنند.
بيشك آنچه را ميتوان پيرامون استيضاح دكتر علياصغر فاني، وزير آموزش و پرورش مورد توجه قرار داد محدود به چهار ساعتي نخواهد بود كه چهارشنبه گذشته در صحن علني مجلس شاهد و ناظر بوديم ، بلكه اين استيضاح كه درواقع از حدود يك سال پيش مطرح بود حداقل يك پيشينه يكساله دارد و از سويي ديگر ميدانيم بحثها و گفتوگوهاي فراواني چه در قالب جلسات كميسيون آموزش و تحقيقات و چه جلسات فراكسيونها يا ارتباطات فردي و گروهي نمايندگان با شخص وزير و ساير مديران و مسوولان وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته است؛ بنابراين براي پرداختن به زواياي پيدا و پنهان استيضاح دكتر فاني حداقل اين گستره را ميبايست موردتوجه قرار دهيم.
به نظر ميرسد يك دستهبندي نگرشي كه بتواند انگيزههاي مخالفان و موافقان را در خود جاي دهد و رفتارهاي آنان را در آن قالب تبيين كند به ما كمك خواهد كرد تا بيشتر افراد را در دامنه تحليل و تبيين خود قرار دهيم لذا در اين نوشته در قالب چند دسته به اين زوايا ميپردازيم.
١- موافقان صنفي استيضاح: در طول يك سال گذشته به ويژه چند ماه اخير كه با تحركات اعتراضي معلمان موضوع آموزش و پرورش عموميتر شد، برخي نمايندگان با اين ادعاكه هيچ قصد و غرض سياسي ندارند و فقط به دنبال حل مسايل صنفي آموزش و پرورش هستند، به اين موضوع ورود كردند. اين دسته از نمايندگان كه بيشتر از شهرستانها به ويژه شهرهاي كوچكتر هستند خود را همسو بامعلمان دانسته و مدعي بودند كه اعتراضات معلمان را بر حق ميدانند و صداي آنها را شنيدهاند، لذا بر حسب وظيفه نمايندگي تلاش ميكنند نخست اين صدا را به گوش دولت برسانند و دوم اينكه راهكاري براي حل مشكلات بيابند. برخي از اين نمايندگان آشكارا به تعامل با معلمان و تشكلها پرداخته و بدون محافظهكاري و ملاحظهكاري همسويي خود را با مطالبات معلمان نشان دادند و خود را پشت هيچ جريان يا الفاظ و عبارتي پنهان نكردند. اين عده كه تعدادشان بسيار معدود است را ميتوان به موافقاني تعبير كرد كه آشكارا موافقت خود با استيضاح را از اين منظر دنبال ميكردند و معلمان نيز بيشترين همسويي را با اين دسته از نمايندگان كه به نظر ميرسيد صادقانه و شفاف همسو و همدل با معلمان هستند، نشان دادند.
٢- موافقان سياسي استيضاح: هر چند هيچ يك از موافقان استيضاح به صراحت و آشكارا از انگيزه و اهداف سياسي سخن به ميان نياوردند اما اصرار برخي بر اينكه به هيچ وجه اهداف ما سياسي نيست و تلاش براي پنهان كردن اين انگيزه و هدف، بيشتر سياسي بودن آنها را نشان ميداد، به ويژه اينكه بر مصاديقي از انتقادها تاكيد ميكردند كه با اين ادعاي آنها ناسازگار بود. آن دسته از نمايندگان كه با حساسيت بر انتصابات و حلقه مشاوران و مديران دكتر فاني خرده ميگرفتند بيشتر از منظر سياسي موافق استيضاح بودند، چراكه آنها دلايلي كه اثبات كننده ضعف مديريت افراد مورد انتقاد آنها باشد را ارايه نميدادند بلكه بيشتر بر سمت و سوي فكري و سياسي مديران انگشت ميگذاشتند؛ اين در حالي است كه بالاخره هيچ مديري آن هم در سطح مديران ارشد نميتواند بدون گرايش سياسي باشد و ادعاي غيرسياسي بودن يا غيرسياسي شدن يك ادعاي غيرممكن است چرا كه ساختار سياسي و حاكميتي ما اين موضوع را غيرممكن ساخته است ، لذا نمايندگاني كه تلاش داشتهاند با پنهان كردن انگيزه سياسي خود به مخالفت با دكتر فاني بپردازند چندان موفق نبودند و دم خروس ادعاي آنها در سخنان و ابراز نظرهايشان كه رنگ و بوي جناحي، تبليغاتي و انتخاباتي داشت، آشكار شد. اين دسته از نمايندگان كمترين اقبال را در افكار عمومي معلمان داشتند تا حدي كه فعالان حوزه رسانه و تشكلهاي صنفي دست تعدادي از آنها را رو كردند.
٣- مخالفان صنفي استيضاح: شايد گروهي كه در ميان كارشناسان و صاحبنظران بيشترين حامي را داشت و مورد استقبال نخبگان فعال صنفي معلمان نيز قرار گرفت، اين گروه ازنمايندگان بودند كه نه با تعصب جناحي و جرياني مخالف استيضاح بودند و نه حامي جدي و مطلق دكتر فاني؛ بلكه آنها به طور معقول و منطقي از اين منظر با استيضاح مخالفت ميكردند كه ريشه مشكلات آموزش و پرورش در جاي ديگري است، لذا راه حل را هم بايد در آنجا جستوجو كرد. در واقع آنها عقيده دارند كه استيضاح آدرس اشتباهي است براي حل مسائل آموزش و پرورش. از طرفي اين عده بر ضعفهاي آقاي فاني پوشش نميگذاشتند و آشكارا اذعان ميكردند كه ايشان و تيم مديريتي وي ضعفهايي دارند اما اين ضعفها آن قدر عميق و گسترده نيست و دوم اينكه مربوط به دوره مديريتي فعلي نيست، لذا راهكار رفع آن استيضاح نيست بلكه تعامل و گفتوگو و ارايه طرح و برنامه است. اين دسته از نمايندگان كه بيشتر از حاميان منتقد دولت يازدهم هستند مورد اقبال بدنه سياسي جامعه به ويژه اصلاحطلبان نيز هستند و شايد بتوان گفت كه از جمله معدود نمايندگان مجلس نهم هستند كه شانس بيشتري براي انتخاب دوباره دارند.
٤- مخالفان سياسي استيضاح: اين گروه را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد، يك دسته بهرغم اينكه مخالف سرسخت دولت هستند به استيضاح راي مثبت ندادند؛ آنها از عملكرد فاني راضي نيستند اما آن قدر هم ناراضي نيستند كه از لحاظ جرياني احساس خطر كنند، از طرفي نگران آن بودند كه با كنار گذاشتن فاني رييسجمهور گزينهاي را معرفي كند كه از نظر آنها بدتر باشد، لذا به تعبير خودشان از ترس مواجه شدن با گزينه بدتر به بد راضي ماندند و نكته مهمتر اينكه اين طيف از مخالفان سياسي كه برخي با سكوت و برخي با مخالفت آشكار با استيضاح مواجه شدند، به اين ميانديشند كه نبايد برگ استيضاح را كه از قويترين اهرمها براي فشار به دولت است با استيضاح وزيري كه چندان مزاحمتي براي آنها ايجاد نميكند، سوزاند يا به عبارتي آنها نيمنگاهي به استيضاح چند وزير ديگر دارند استيضاحهايي كه شايد در ماههاي آينده و در آستانه انتخابات مجلس با اهداف كاملا سياسي، تبليغاتي و انتخاباتي صورت بگيرد و از منظر ديگر اين دسته از نمايندگان كه سياسي بودنشان آشكار است، ميدانند چه موافق و چه مخالف استيضاح باشند، نميتوانند محبوبيتي ميان قشر فرهنگي براي خود دست و پا كنند، لذا چون هيچ نفع فردي و جناحي در اين استيضاح متصور نبودند، به صورت پنهان يا آشكارا با استيضاح مخالفت كردند. دسته دوم مخالفان سياسي استيضاح حاميان دولت تدبير و اميد بودند؛ آنها شرايط دولت را از لحاظ سياسي و اقتصادي حساس دانسته و بر حمايت مطلق و همهجانبه از دولت تاكيد دارند و هر گونه تقابل با دولت حتي انتقادهاي موردي را هم برنميتابند و ميگويند چوب لاي چرخ دولت گذاشتن است. بنابراين استيضاح فاني را هم در اين قالب تعبير و تفسير كرده و با آن مخالفت كردند. اين افراد حمايت حداكثري خود از فاني را بهنمايش گذاشتند و حتي او را بهترين وزير دانسته و در مقايسه با ساير وزراي آموزش و پرورش نمره بالاتري به او ميدهند. اين عده هم كه تعدادشان در مجلس معدود است، اگرچه مورد رضايت و حمايت دولت هستند ولي جايگاه چنداني در افكار عمومي معلمان ندارند مگر لايهاي از معلمان كه خيلي سياسي و همراه دولت هستند.
به طور كلي با نگاهي كالبدشكافانه به موضوع استيضاح ميتوان به اين جمعبندي رسيد كه در اين استيضاح، نگاه عميق و همهجانبه به مسائل آموزش و پرورش و مطالبات معلمان حلقه مفقوده بوده است.
*عضو شورای نویسندگان سخن معلم
گروه مدرسه «اعتماد»: بالاخره پس از فراز و فرودهاي يكساله استيضاح علياصغر فاني، وزير آموزش و پرورش دولت يازدهم چهارشنبه پيش در صحن علني مجلس مورد بررسي قرار گرفت؛ استيضاحي كه هر قدر به لحظههاي پاياني نزديك ميشد مانند يك مسابقه فوتبال نمايشي نتيجه آن قابل پيشبينيتر ميشد حتي افرادي كه چندان حرفهاي موضوع را تعقيب نميكردند هم پي برده بودند كه استيضاح راي نخواهد آورد؛ واقعيتي كه به وقوع پيوست و پيشبينيها تحقق يافت.
حال پرسش اين است كه وقت دولت و مجلس كه سرمايه ملي است و بايد در مسير منافع ملي صرف شود در فرآيند اين استيضاح كه از يك سال پيش كليد خورد چرا بايد اينگونه هزينه بشود؟
فعالان حوزه رسانه وظيفه دارند به عنوان يك مطالبه ملي اين پرسش را طرح كنند و بزرگترين سرمايه جبرانناپذير يعني «زمان» را مورد نظر جدي قرار داده و از قواي سهگانه بخواهند تا اين سرمايه را صرف منافع ملي كنند.
به همين منظور ما در گروه مدرسه «اعتماد» بر آن شديم تا استيضاح دكتر علياصغر فاني، وزير آموزش و پرورش را كه يك سال دولت و مجلس را درگير كرد مورد واكاوي قرار دهيم تا با تبيين ابعاد اين استيضاح بتوانيم ضمن توجه دادن مجلس و دولت به منافع ملي، افكار عمومي به ويژه جامعه معلمان را متوجه حقايق سياسي حاكم بر فضاي اين دو قوه كنيم.
تحليل عملكرد نمايندگان مجلس چه موافقان و چه مخالفان استيضاح كمك ميكند تا نسبت مجلس با موضوع آموزش و پرورش را دريابيم و با واقعبيني انتظارات و كنشهاي خود را هماهنگ سازيم.
محتواي نطقهاي مخالفان و موافقان استيضاح و واكنش چهرهها و جريانهاي سياسي از يك سو و معلمان و كنشگران صنفي جامعه فرهنگيان از سويي ميتواند به تبيين فضا كمك كند تا با طرح مطالبات متناسب با واقعيتهاي دولت و مجلس معلمان هوشمندانه و هدفمندانه به دنبال تعامل سازنده و تحركات موثر باشند.
اميد است حل مسائل آموزش و پرورش در اين فضا به يك مطالبه ملي تبديل شود و براي تامين منافع ملي در درازمدت تمام دستگاههاي حاكميتي عزم خود را براي رفع معضلات اين دستگاه به كار گيرند.
از ادعاي صنفي تا ادعاي سياسي استيضاح
نمايندگان استيضاحكننده بهشدت مراقب بودند از اتهام سياسي بودن استيضاح برائت بجويند. ابرازنظرهاي آنان كه گاهي از شدت افراط نتيجه عكس ميداد جالب توجه بود. دقت به برخي از اين ابراز نظرها ما را به اين نتيجه ميرساند كه تلاش آنها براي پنهان كردن اين انگيزهها چقدر ناشيانه بوده است.
بشيري: استيضاح مورد مطالبه همه فرهنگيان بوده و اين موضوع سياسي نيست.
نماينده مردم قروه و دهگلان: وزارت آموزش و پرورش يك نهاد استراتژيك و مهم براي توسعه كشور است، استيضاح آقاي فاني به هيچ عنوان سياسي نيست و ايشان از برنامههاي اعلامي خود فاصله گرفتهاند.
جبار كوچكينژاد: جلسه استيضاح در جهت حمايت از يك ميليون فرهنگي سراسر كشور و حدود ١٣ ميليون دانشآموز است و هيچ گونه شائبه سياسي، جناحي و فراكسيوني در اين استيضاح نيست. اين استيضاح از متن مجلس بوده و نمايندگان تصميم به آن گرفتند، همچنين معتقديم فرهنگيان كشور بيش از ٨٠ درصد اصرار به استيضاح وزير آموزش و پرورش دارند و امروز به نمايندگان خود نگاه ميكنند كه به چه شكلي از حق و حقوقشان دفاع ميشود.
نقوي حسيني: بحث ما كاركرد ايشان است و استيضاح ما به هيچ عنوان سياسي نيست. سعي نكنيد استيضاح را سياسي كنيد؛ اگر استيضاح سياسي بود، سخنان اكرمي در جمع معلمان براي استيضاح كافي بود. اكرمي در جمع معلمان ميگويد كه معلمان بايد زمينه آزادي سرانه فتنه را فراهم كنيد، چرا اينجا نشستهايد؛ ما سياسي استيضاح نميكنيم. ما اگر ميخواستيم سياسي استيضاح كنيم، سخنان آقاي كفاش در استان كرمان كافي بود. ما سياسي استيضاح نميكنيم، وگرنه نمودار انتصابها كه اغلب آنها اعضاي حزب منحله مشاركت يا فتنهگر هستند براي استيضاح كافي بود. اين استيضاح صنفي و براي معلمان است.
اين تاكيدها در حالي توسط نمايندگان موافق استيضاح صورت ميگرفت كه به خوبي آگاه بودند كه بدنه فرهنگيان بهشدت مخالف انگيزههاي سياسي است، بنابراين تلاش نمايندگان در واقع براي پاسخ به افكار عمومي معلمان بود؛ تلاشي كه چندان كارگر نيفتاد و بيشتر معلمان در فضاي مجازي نشان دادند كه به انگيزههاي سياسي، انتخاباتي و تبليغاتي آنها پي بردهاند.
استيضاح و معيشت معلمان
يكي از محورهاي مشترك سخنان موافق وحتي مخالف استيضاح اقرار به وجود مشكلات معيشتي معلمان بود بهگونهاي كه نمايندگان براي همصدا نشان دادن خود با معلمان تلاش داشتند اين فراز از سخنان خود را برجسته سازند. به عنوان نمونه بشيري، عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس گفته بود: بايد توجه كرد و از وزير و مديريتهاي اين وزارتخانه اين سوال مطرح ميشود كه در ارتباط با حقوق و مطالبات فرهنگيان چه اقدامي تاكنون انجام دادهايد و چرا وزير آموزش و پرورش درخصوص اجراي قانون مديريت خدمات كشوري هيچ اقدامي را در آموزش و پرورش انجام نميدهد؟ و اين موضوع باعث شده فرهنگيان در نقاط مختلف كشور اجتماع كرده و اعتراض كنند و در مقابل ديوان عدالت اداري براي مطالبات حقوقشان تجمع كنند.
تاكيد برشاهبيت اعتراضات و مطالبات معلمان هر چند به ظاهر مورد استقبال قرار ميگيرد اما نمايندگان بايد توجه داشته باشند كه به ياري گسترش فضاي مجازي و توسعه و تعميق فعاليتهاي روشنگرانه تشكلها و فعالان رسانهاي وصنفي ومدني سطح آگاهي معلمان بالاتر رفته و به ابعاد موضوعات توجه جديتري دارند.
معلمان ميدانند مشكل معيشت آنها در ذيل موضوع كلانتري به نام اقتصاد آموزش و پرورش قابل حل خواهد بود ، بنابراين صرف همصدايي با آنها تا زمانيكه در قالب طرح يا لايحه جامعي چاره اساسي انديشيده نشود اميدي به تغيير قابل ملاحظه در شرايط رفاهي ومعيشتي وجود ندارد.
اعتراضات معلمان و استيضاح فاني
نماينده مردم قروه و دهگلان تنها نمايندهاي بود كه در نطق خود به صراحت از اعتراضات معلمان سخن به ميان آورد و گفت: همه ما و همه معلمان به نحوي از وضعيت درآمدي كشور آگاه هستيم، ولي چرا معلمان به خيابانها آمدند، تحصن كردند و در مقابل ادارات آموزش و پرورش با پلاكاردهاي اعتراضي جمع شدند؟ آقاي فاني، ايكاش در يكي از اين جمعها حاضر ميشديد و اوضاع را آن چنان كه بود صادقانه به آنها توضيح ميداديد... وقتي كه معلمان تحصن كردند، عدم حضور شما به معني بيمحلي به معلمان و جامعه فرهنگيان بود.
شايد از اعتراض معلمان سخن گفتن آن هم از تريبون رسمي مجلس تاكيد برحق اعتراضي باشد كه رييسجمهور نيز درهفته معلم آن را به رسميت شناخت و از طرفي با تشكيل كارگروهي دستور داد تا مطالبات معلمان مورد بررسي وپيگيري قرار گيرد. هرچند برخي نهادهاي ديگر محدوديتهايي را براي معلمان ايجاد كردند و احكام قضايي چند تن از فعالان تشكلهاي معلمي در ماههاي اخير اجرايي شد.
واكنش معلمان و فعالان صنفي ومدني و تشكلها به استيضاح
درفضاي مجازي واكنشهاي متعددي به موضوع استيضاح فاني و راي مجدد وي ابراز شده است. در يكي از اين واكنشها ، عبدالرضا خسروي، كارشناس ارشد فيزيك و دبير آموزش و پرورش بروجرد مي نويسد: تمديد وزارت دكتر فاني در مجموع حركت مثبتي بود هر چند بر عملكرد دكتر فاني در برخي حوزهها نقد جدي وارد است اما تجربه در دولتهاي قبل نشان داده است كه ثبات مديريت در اين وزارتخانه عريض و طويل مفيدتر خواهد بود. وزارت آموزش و پرورش در اين دولت و دولتهاي گذشته همواره محل كشمكشهاي فراوان بين دولت و مجلس بوده است. با نگاهي اجمالي به ١٢ وزير آموزش و پرورش پس از انقلاب خواهيم ديد فقط پنج وزير دوره چهار ساله وزارت خود را بدون استيضاح به پايان رساندهاند.
پورسليمان، مدير سايت سخن معلم نيز در سايت خود اينگونه ابراز نظر ميكند: به نظر ميرسيد موافقان استيضاح از يك منظر شعاري و احساسي سعي در بيان مطالبات و خواستههاي معلمان داشتند. عدم راي اعتماد به آقاي دكتر نجفي كه مورد وثوق و اعتماد فرهنگيان سراسر كشور بود شايد اين حس را به مجلس منتقل كرده بود تا نمايندگان موافق استيضاح با اجتناب از ادبيات سابق به گونهاي خواستههاي خود را از منظر «صنفي» و «معلمپسندانه» بيان كنند. ساير معلمان و فعالان نيز در ابراز و نظرهايي مايوسانه به آنچه چهارشنبه گذشته در مجلس گذشت واكنش نشان دادند اما از اينكه موضوع آموزش و پرورش و مطالبات معلمان در كانون توجه دولت و مجلس قرار گرفته خوشحال بودند. آنها بيشتر اين توجه را نتيجه تحركات چند ماه اخير معلمان ميدانند.
شايد بعد از راي عدم اعتماد مجلس به دكتر نجفي ، معرفي دكتر فاني به عنوان نماينده تشكلهاي فرهنگيان جهت احراز سمت وزارت، بارقه روشني از اميد به مدد تدبير دولت و نيز تلاش تشكلهاي صنفي و سياسي فرهنگيان بر جامعه ماتم زده فرهنگيان بود.
با راي اعتماد مجلس و ارايه برنامههاي پنج گانه وزير جديد اين اميد پررنگتر شد اما ديري نپاييد كه جامعه فرهنگيان بنا به دلايل متعددي از جمله عدم پويايي و تحرك كافي وزارتخانه و نيز جذب ضعيف بودجه دچار ياسي ممتد شد كه تا امروز ادامه داشته و هرروز نيز عميقتر ميشود. اين يأس و نااميدي از جناب وزير با مشاهده توفيقات وزارت بهداشت و مقايسه دو وزارت با يكديگر تبديل به نقطه بازگشتي براي كنشگران صنفي شد كه راه خود را از اين وزير و سياستهايش جدا كرده و هر روز فاصلهها بيشتر و به همان نسبت تفاهم و تلاش براي درك مشتركي از فضا و شرايط كمتر شد. نامه و بيانيهها و طومارهايي كه در اين برهه نوشته شدحكايت از اين افتراق و جدايي دارد كه ضعف روابط عمومي وزارتخانه و نيز تعامل ضعيف وزير با فعالان صنفي باعث شد كه ايشان نتواند آنچه توسط كنشگران صنفي بدنه فرهنگيان نام گرفت را متقاعد كرده و با خود همدل و همزبان و در نهايت همراه سازد.
اين فضا ، زمينهساز اعتراضات و تجمعات و تحصنهايي در سراسر كشور شد كه از اسفند ماه سال گذشته شروع شد اما به موازات رويدادهاي فوق آنچه نبايد از نظرها مغفول بماند ناسازگاري و ناراستي اكثر نمايندگان مجلس در بحث بودجه و نيز دخالتهاي نابه جا و اعمال فشارهايي در بحث انتصابات مديران آموزش و پرورش است كه از طرفي ضرباتي مضاعف بر بدنه فرهنگيان وارد كرد و از طرف ديگر بهشدت وزير را در موضع ضعف و تزلزل قرار داد كه نتيجه آن تقابل بيشتر ميان بدنه و وزارت شد. تا آنجايي كه بعضي از نمايندگان تندرو از تجمع اسفندماه فرهنگيان در مقابل مجلس حمايت كرده و آن را نوعي پناه آوردن فرهنگيان به مجلس عنوان كردند كه با هوشياري تشكلهاي صنفي وسياسي فرهنگيان، تير نمايندگان مدعي برسنگ خورد و بر هدف مراد ننشست.
به هر روي در هفته گذشته وزير آموزش و پرورش استيضاح شد كه اين استيضاح از دو منظر مورد بررسي و پردازش است:
١- عايدي اين استيضاح براي فرهنگيان جز مطرح شدن دوباره مشكلات و مطالبات آنان تقريبا ناچيز بود.
٢- تنها برنده اين پروژه غالب نمايندگان مجلس بودند كه به واسطه ضعف اعتماد بهنفس وزير كه ناشي از پشت كردن و رويگرداني بدنه از او است در دو مرحله امتيازهاي قابل توجهي را از وزير دريافت كردند كه مرحله اول آن قبل از وصول استيضاح و مرحله دوم بعد از آن صورت گرفت. به طوري كه باعث شد نيمي از نمايندگان امضاي خود راپس بگيرند. آنچه در اين استيضاح كه اكثر موافقان آن نمايندگان اصولگراي مجلس هستند محرز است را به اين شرح ميتوان مورد اشاره قرار داد:
١- اكثر نمايندگان موافق استيضاح مشكلاتي از جامعه فرهنگيان را بيان كردند كه ميراث دولتهاي قبل بوده و در گذشته نيز وجود داشته اما هيچ گاه در سنوات گذشته بابت اين مسائل وزيري به استيضاح كشانده نشد كه حتي اخطار هم دريافت نكرد بنابراين، اينكه نمايندگان استيضاحكننده مجلس ادعا ميكنند هدف آنها براي استيضاح سياسي نيست و صرفا به خاطر نارضايتي فرهنگيان از شرايط است درست نيست.
٢- ميان دو نماينده طرفدار دولت كه يكي از آنها درصد بالايي از مشكلات فرهنگيان را گوشزد كرده و به طور منطقي به تحليل درستي از شرايط پرداخت و هم دولت و هم مجلس و هم حاكميت را در اين وضعيت شريك دانست اما از فرهنگيان صنفي زنداني نامي به ميان نياورد كه شايد مهمترين خواسته امروز جامعه فرهنگيان باشد. نماينده ديگر متاسفانه آمار و اعداد و ارقامي ميداد كه با هيچ منطقي جور در نميآمد آيا به راستي فقط يك ششم بودجه آموزش و پرورش صرف حقوق معلمان ميشود؟ يا در خصوص ١٧٦هزار صفحه مطلبي كه هر روز وارد فضاي علمي ميشود آموزش و پرورش چه نقشي ميتواند داشته باشد.
٣- يكي از نمايندگان اصولگراي موافق استيضاح بيان ميدارد همه تلاش ما اين بود كه استيضاح صورت نگيرد و مشكلات قبل از استيضاح حل شود ، حال سوال اينجاست اين چه مشكلي است كه اگر حل ميشد وزير استيضاح نميشد. جواب اين سوال و نيت حقيقي استيضاح در ادامه سخنان اين نماينده بر ملا شده و انتصاب مديران بهزعم ايشان ناكارآمد و بازنشسته و مشاوران سياسي اصلاحطلب و عدم توجه به جذب و نگهداري نيروهاي كارآمد را دليل استيضاح عنوان ميكند. با توجه به سابقه ايشان در دخالتهاي نابه جا در انتصاب مديران كل آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد در استان خودشان مبرهن است كه برخي نمايندگان اصولگراي تندرو ميخواهند براي دولت تعيين تكليف كرده و مدير اجرايي تعيين كنند حال آنكه وظيفه آنها قانونگذاري و نظارت بر آن است.
٤- نماينده اصولگراي ديگري ضمن بر شمردن مشكلات ديرينه آموزش و پرورش در انتهاي نطق خود به جلسهاي كه در بجنورد با فرهنگيان تا پاسي از شب داشته اشاره ميكند و اذعان ميدارد بسيار نگران كننده بود كه فرهنگيان شجاعي كه در دفاع مقدس حضور داشتند امروز براي مطالبه حقوقشان گريه و زاري ميكنند.
بنده به عنوان رييس شوراي پيگيري مطالبات فرهنگيان استان خراسان شمالي كه مديريت جلسه مذكور را به عهده داشتم اعلام ميدارم اين جلسه به درخواست اين شورا با آقاي بطحايي، معاون پشتيباني وزير برگزار شد و به مدت چهار ساعت طول كشيد و مشكلات و دغدغههاي موجود بهطور كاملا منطقي بيان شد ، هرچند معاون محترم وعدههاي خوبي دادند كه برگشت كسري مقرري ماه اول تنها وعدهاي بود كه اندك اميدي به اجراي آن است ، اما اين نماينده محترم و نمايندهاي ديگر كه عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس بودند به طور ناخوانده و بدون هماهنگي قبلي وارد اين جلسه شدند كه باعث مسائلي شد كه خود مجالي ديگر ميطلبد.
در نهايت ، بنده ضمن تقدير از نمايندگان واقعي ملت كه مشكلات فرهنگيان را بيان و پيگيري ميكنند از ساير نمايندگان ميخواهم قشر فرهيخته فرهنگيان و مشكلات آنها را دست مايه اهداف و اغراض حزبي و سياسي خود و مطالبات حقيقي آنها را وجهالمصالحه قرار ندهند چرا كه فرهنگيان بيدار، ضمن فرياد عدالتخواهي و رفع تبعيض بين كارمندان به عنوان گروهي مرجع و موثر در بزنگاههاي سياسي ميتوانند تاريخساز باشند. هرچند به زعم بنده و بسياري از همكاران اين استيضاح منفعت و سودي براي بدنه فرهنگيان ندارد اما ميتواند درس مهمي براي تمام فعالان صنفي و سياسي فرهنگيان باشد تا با شناخت شرايط و نيز اولويتها سعي در اتحاد و همدلي تمام تشكلهاي فرهنگيان كرده و از نفي و انكار يكديگر پرهيز كرده و با تجميع قوا و تشريك مساعي در عرصه نظر و عمل مسيري واحد و روشن را انتخاب كنيم و تا حد امكان از تعامل به جاي تقابل جهت مطالبه و وصول حقوق فرهنگيان استفاده كنيم به اميد آنكه وزير محترم به عهدي كه بعد از جلسه استيضاح با خداي خود بست وفا كند.
روزنامه اعتماد
گروه اخبار / سازمان معلمان ایران در پی بازداشت و زندانی شدن تعدادی از فعالان تشکل های صنفی معلمان بیانیه ای صادر نمود .
متن این بیانیه که در اختیار سخن معلم قرار گرفته است به شرح زیر است
گروه گزارش /
دوشنبه هشتم تیرماه ، فانی میزبان خانواده علیرضا هاشمی سنجانی ، دبیر کل سازمان معلمان ایران بود .
دبیر کل سازمان معلمان ایران در 30 فروردین ماه سال جاری به خاطر فعالیت های صنفی و پرونده ای که در سال 1389 برایش تشکیل داده بودند روانه زندان شد .
متن زیر حاصل گفت و گوی سخن معلم با همسر علیرضا هاشمی سنجانی است که در نشست با وزیر آموزش و پرورش مطرح گردیده است .
آقاي علی پورسليمان ، مدير محترم سايت وزين " گروه سخن معلم " روز چهار شنبه مورخ 3 تير ماه جاري مقاله اي ارائه نمودندبه نام " درس هاي استيضاح " ؛ با توجه به اهميت موضوع ، پويش ( کمپين ) " درس هاي استيضاح " در رسانه ها مطرح شد .
اينجانب به حکم وظيفه در حد بضاعت محدودم به اين مهم پرداختم . اميد است، بزرگان ، فرهيختگان ، قلم به دستان گران قدر ، اين پويش ( کمپين ) را غنا و اعتبار ببخشند .
دکتر فاني قبل از استيضاح دو کارت زرد از مجلس شوراي اسلامي گرفت . جهت روشن شدن موضوع جدول کارت هاي زرد مجلس شوراي اسلامي به وزراي دولت يازدهم ، به دانشنامه ويکي پديا مراجعه فرماييد .( 1 )
افراد کارت زرد گرفته در دولت یازدهم ( 1 )
" تا کنون ۷ وزیر در دولت یازدهم از مجلس کارت زرد دریافت کردند که از بین آنان رضا فرجیدانا در ۲۹ مرداد ۱۳۹۳ استیضاح شد، همچنین محمدرضا نعمتزاده، علیاصغر فانی، علی طیبنیا و علی جنتی، دو بار از مجلس کارت زرد گرفتهاند. " .( 1 )
پس از فراز و نشيب هاي فراوان روز چهار شنبه دوم تير ماه 1394 در مجلس شوراي اسلامي بحث استيضاح دکتر فاني برگزار شد . وزير آموزش و پرورش ، با 76 رأي موافق استيضاح ، 167 رأي مخالف استيضاح ، 13 رأي ممتنع بار ديگر از بهارستان رأي اعتماد گرفت .
در سايت وزين " گروه سخن معلم " و ديگر رسانه ها همواره مطرح مي گرديد که عده اي بسيار محدود از نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي فقط به دلايل سياسي بر طبل استيضاح مي کوبند و سعي دارند تا برخي از نمايندگان ديگر را همراه خود نمايند . براي اين عده ي بسيار محدود ، آموزش و پرورش و چالش هاي آن هيچ اهميتي ندارد . آنچه براي آنان مهم است تضعيف دولت تدبير و اميد است آن هم در سال هم دلي و همزباني . همچنين عده اي بسيار محدود از ياران صديق همين تعداد محدود نمايندگان محترم ، در مقالات و اظهار نظرات ( کامنت ها ) اين خط تضعيف دولت تدبير و اميد را همگام با رهبران خود پيگيري مي نمودند .
در ميان موافقان استيضاح ، دو گروه متفاوت به چشم مي خورند ، برخي نمايندگان که هميشه پاي سوال و استيضاح و تذکر ايستاده اند و برخي ديگر که به دلايل غير سياسي ، پاي برگه استيضاح را امضاء کرده اند. ، نمونه اش قسيم عثماني ، نماينده مردم بوکان است .
پيگيري ها نشان از آن دارد که خيز بسيار اندک بهارستاني ها به جاي فاني ، به سمت استيضاح عباس آخوندي چرخيده است . عملکرد اين گروه اندک از نمايندگان محترم ،نمايشي است از ميل اين گروه به استيضاح وزراي دولت تدبير و اميد . تفاوتي ندارد که وزير آموزش و پرورش باشد يا وزير راه ، يا وزیر علوم، تحقیقات و فناوری فرجي دانا باشد و...
در اکثر تحليل ها همواره اشاره مي شد :
اميد است نمايندگان اصول گرا معتدل چون علي لاريجاني جلوي اين تندروي ها را بگيرند و روند استيضاح دکتر فاني را از روند سياسي دور نموده به روند کارشناسي هدايت کنند .
قبل از استيضاح ، در حين جلسه استيضاح و پس از آن ، بحث هاي مطرح شده که براي فرهنگيان فرهيخته بسيار جالب توجه است .
در ذيل به قسمتي از آن مي پردازيم .
روزنامه شرق روز پنجشنبه 4 تير ماه 1394 شماره 2333 : ( 2 )
" نطق او ( قسيم عثماني ) از همان ابتداي کار ، تحرکات پشت پرده چند روز گذشته برخي تندروها در بهارستان را لو مي دهد : "
" جريان هاي مختلف دست به دست هم داده اند تا اين استيضاح رأي نياورد . البته اميدوارم اين تلاش در جهت همدلي و هم زباني و بهبود آموزش و پرورش باشد نه اينکه اين زمينه را عده اي خاص براي استيضاح وزيران ديگر آماده کنند ."
" کنايه صريح عثماني معطوف به فعاليت نمايندگاني است که فرمان استيضاح فاني را از چند روز گذشته به سمت ديگري چرخانده و حالا در اجراي کار ، پا سست کرده اند . "
" يکي از نمايندگان که نمي خواهد نامي از او برده شود به جلسه اي اشاره دارد که ... در آن برخي محور هاي مرتبط با استيضاح فاني و ديگر استيضاح هاي در دستور مجلس به بحث گذاشته شده است . گويا خروجي اين جلسه اين بوده است که استيضاح فاني چندان به سود اين طيف سياسي نخواهد بود و شايد به همين خاطر است که حالا قسيم عثماني به صراحت از چرخش آراي برخي استيضاح کنندگان مي گويد : "
" تاريخ به خوبي قضاوت خواهد کرد که چه بازي اي پشت پرده توقف استيضاح فاني و کليد خوردن ديگر استيضاح ها بوده ، اگر دوستان واقعأ به خاطر همدلي با دولت در استيضاح فاني جانب احتياط را رعايت کردند ، که چه بهتر ، اما بايد ديد در استيضاح پيشنهادي برخي ديگر از جمله عباس آخوندي وزير راه و محمد رضا نعمت زاده ، وزير صنعت هم به ماجراي همدلي ميان دولت و مجلس فکر خواهند کرد يا آراي سياسي مورد نظرشان "
" عثماني که نامش نخست در ميان موافقان استيضاح آخوندي به چشم مي خورد ، در باره انصرافش از استيضاح آخوندي به " شرق " مي گويد : "
" همان جلسه نخست متوجه شدم که هيچ دليل مرتبط با راه و مسکن در کار نيست و بازي سياسي آخوندي را به مجلس کشانده و به همين خاطر از اسيضاح انصراف دادم . اين مسئله به صراحت ميان نمايندگان رد و بدل مي شود که تندروها براي استيضاح هاي آتي و البته سياسي تر سرمايه گذاري کرده اند . " ( 2 )
خبرنگار روزنامه اعتماد جهت روشنگري بيشتر موضوع ، پس از جلسه استيضاح دکتر فاني ، با جناب آقاي قسيم عثماني نماينده محترم مردم بوکان در مجلس شوراي اسلامي مصاحبه مي کند که در ذيل قسمت هايي از آن تقديم مي گردد.
مقاله ي : پشت پرده تلاش براي استيضاح آخوندي در گفت و گوي " اعتماد " با عثماني :
به فاني رأي دادند تا آخوندي را بر کنار کنند .
روزنامه اعتماد روز پنجشنبه 4 تير ماه 1394 شماره 3277 : ( 3 )
" بعد از جلسه علني ديروز، قسيم عثماني در گفت وگو با «اعتماد» توضيحات بيشتري درباره اين تلاش ها ارايه كرد. او كه امضايش زير طرح استيضاح عباس آخوندي هم نقش بسته بوده، توضيح مي دهد كه در همان جلسه اولي كه براي بررسي اين استيضاح تشكيل شده بود، فهميده كه موضوع كشاندن وزير راه به مجلس موضوعي فني نيست. او همچنين مي گويد كه طيف منتقد دولت نمي خواستند كارت خود را با بركناري علي اصغر فاني براي استيضاح هاي موثرتر بسوزانند. "
* " شما در نطق خودتان به عنوان موافق استيضاح آقاي فاني اشاره كرديد كه برخي نمايندگان با اعلام حمايت از وزير آموزش و پرورش به دنبال اين هستند تا وزراي ديگري را در آينده قرباني كنند. مختصات اين تلاش ها چگونه بوده و مشخصأ چه هدفي در اين ماجرا دنبال مي شود؟
" حركات برخي همكاران در صحن مشخص بود كه اينها بيشتر به دنبال استيضاح ديگراني در كابينه هستند و چون مي دانند كه در اين مجلس زمينه براي بركناري يك وزير به سختي فراهم مي شود، نمي خواستند به اصطلاح معروف كارت استيضاح را براي آقاي فاني بسوزانند. به هر حال برخي وزرا براي اين طيف ها از اهميت بيشتري برخوردار هستند و براي آنها اولويت اصل بركناري آنهاست. به هر حال طيف مخالف دولت در مجلس الان در موقعيت اقليت قرار دارند و اين موقعيت اجازه نمي دهد تا هر وقت كه بخواهند بتوانند دست بالابگيرند. آنها براي پروژه هاي خود مجبور هستند از فراكسيون اكثريت ياركشي كنند و اين اتفاق نمي تواند زياد تكرار شود. بنابراين نيرو و توان خود را هزينه استيضاح آقاي فاني نكردند. "
* " الان توجه اين طيف براي استيضاح بعدي متوجه كدام يك از وزرا است؟
آقاي آخوندي و آقاي زنگنه بيشتر مدنظر اين طيف هستند. براي هر دوي اينها هم تلاشي را شروع كردند كه در همان قدم هاي اول مشخص شد كه سرمايه گذاري و صرف وقت و انرژي براي استيضاح و بركناري آقاي زنگنه بي فايده است و رفتن پاي استيضاح وزير نفت براي اينها يك بازي از پيش باخته مي شود. به همين دليل هم موضوع استيضاح وزير نفت را رها كرده اند. اما در مقابل احساس مي كنند كه هنوز براي بركناري امثال آقاي آخوندي يا حتي نعمت زاده شانس هايي دارند و تمركز خود را به اين سمت برده اند. در شرايط فعلي هم آقاي آخوندي در مركز توجه آنها است. "
* " يعني فكر مي كنيد در هفته هاي آينده استيضاح ديگري در دستور كار مجلس قرار بگيرد و دولت در فاصله كوتاهي دو استيضاح را تجربه كند؟
امروز اينها مي گويند براي همدلي و فرمايشات حضرت آقا راي به ادامه كار آقاي فاني در وزارت آموزش و پرورش داده ايم. اما شرط اين است كه اين حرف تا آخر سال دوام بياورد ولي اگر هفته بعد از تعطيلات همين طيف ها جلو آمدند و براي استيضاح آقاي آخوندي و اعلام وصول آن فشار آوردند، مشخص مي شود هدف اصلي آنها و اصلاپروژه آنها براي استفاده از كارت استيضاح چه بوده است. اينكه آيا اين تلاش هايي كه من اشاره كردم نهايتا منجر به نتيجه خاصي مي شود، هنوز مشخص نيست اما برنامه طيف مخالفان دولت فعلا اين است. "
* " خب چه كساني در اين پروژه اي كه شما مي گوييد مشاركت دارند؟ آيا از استيضاح كنندگان آقاي فاني هم در اين برنامه هستند؟
" بعضا از كساني كه استيضاح آقاي فاني را امضا كرده بودند هم در اين ماجرا هستند. البته همه امضا كنندگان را نمي گويم چون حتي تعدادي از دوستان ما هم به دلايل كاملا فني و غيرسياسي امضا را پس گرفته اند و منظور من همه آنها نيستند. البته برخي از اين طيف ها هم استيضاح آقاي آخوندي را امضا نكرده اند كه مثلابشود گفت كه اين استيضاح سياسي است. تقريبا شبيه همان كاري كه در جريان استيضاح آقاي فرجي دانا اتفاق افتاد. در كل ، سر نخ ماجرا در داخل همان حلقه مشخصي است كه سياست مخالفت با دولت را در پيش دارند و براي همه هم شناخته شده هستند. "
* " شما استيضاح آقاي آخوندي را هم امضا كرده بوديد. الان موضع شما تغيير كرده يا خير؟
" من خودم طرح استيضاح آقاي آخوندي را امضا كردم و مي خواستم محكم پاي آن بايستم. اما وقتي نخستين جلسه استيضاح كنندگان تشكيل شد معلوم شد كه اصلا موضوع مربوط به مباحث فني و راه سازي و مسكن نيست. "
* " پس مساله اصلي براي استيضاح وزير راه چيست؟
مساله هر چه هست، راه و حمل و نقل و مسكن نيست. من آن را با قاطعيت الان مي گويم. البته درباره جزييات آن سعي مي كنم فعلاحرفي نزنم، ولي در اينكه تلاش براي استيضاح آقاي آخوندي تا درصد بالايي تحت تاثير دلايل سياسي است، شك ندارم. به همين دليل هم بعد از آن جلسه ديگر با اين روند همراهي نكردم.
* " بگذاريد يك مقدار مشخص تر صحبت كنيم. يك بحثي به شكل پررنگ درباره تغيير و تحول مديران استان ها مطرح بود و برخي نمايندگان در اين زمينه توصيه هايي به وزير راه و شهرسازي داشتند. يعني برخي مي گويند كه فلان مدير را نمي خواهيم و برخي هم مي گويند بايد فلاني مسووليت بگيرد. اين موضوع چقدر در زمينه سازي براي استيضاح آقاي آخوندي تاثير داشته است؟ "
يكي از خود استيضاح كنندگان به من گفت كه اختلاف بر سر مديركل راه و شهرسازي اصفهان زمينه اصلي اين استيضاح است.من هيچ گاه حاضر نيستم هيچ وزيري را به خاطر اين مسائل استيضاح كنم و هيچ گاه به هيچ وزيري هم تا الان نگفته ام كه چرا اين مسوول را گذاشتي يا فلاني را نگذاشتي. اصلا شان مجلس و نمايندگي مجلس و استيضاح اين نيست. به هر حال نماينده مجلس يا به وزيري اعتماد دارد يا ندارد. اگر اعتماد كرده ايم، تعيين تركيب مديران وزارتخانه به عهده خود وزير است نه نمايندگان مجلس. به هرحال ، خيلي ها در اين استيضاح از آقاي آخوندي «التماس دعا» دارند و خيلي ها هم اصلا چون مشكل سياسي با وزير دارند نمي خواهند او در كابينه باشد. اينها اصلاكاري به كارنامه وزارت راه هم ندارند. "
* "تا همين چند وقت پيش فضاي مجلس خيلي به ضرر آقاي فاني بود. اين فضا اما تغيير كرد. البته در اين بين قدري هم از مشكلات فرهنگيان مطرح و پررنگ شد كه شايد بتوان گفت به نفع اين قشر بود. اما در اينكه فضا به يك باره به نفع آقاي فاني تغيير كرد شكي نيست. حالا سوال اين است كه آيا بر اساس برداشت شما اين تغيير فضا صرفا ناشي از درك وضعيت وزارت آموزش و پرورش نبوده و به مسائل ديگري هم مربوط مي شده است؟ "
فضا كاملابه ضرر آقاي فاني بود. يك سال است كه استيضاح آقاي فاني مطرح بود و همه اين صحبت هايي كه انجام شد را قبلا شنيده بوديم. قبلاهيچ اتفاقي نمي افتاد. اين همكاران ما چرا قبلا كه همين حرف ها زده مي شد، يعني تا همين ١٠ روز پيش قانع نمي شدند؟ اما بلافاصله كه بحث استيضاح آقاي آخوندي مطرح شد و به هيات رييسه آمد و بعد به كميسيون ارجاع شد، وضعيت آقاي فاني تغيير كرد. يك دفعه همه آن منتقدان و مخالفان آمدند گفتند وزير بماند و كاري از دست او بر نمي آيد. چون در پشت پرده به اين نتيجه رسيده بودند كه استيضاح آقاي آخوندي موقعيت بهتري براي ضربه زدن به دولت است. الان بحث من اين نيست كه خوب بود آقاي فاني بركنار مي شد يا نه. بحث بر سر پروژه و برنامه اي است كه براي آن طراحي كرده اند. اگر مشكل بودجه وجود دارد و وزير آموزش و پرورش كاري از دستش بر نمي آيد، خب براي وزير راه هم همين طور است. ما اميدواريم درباره آقاي آخوندي هم همين استدلال وجود داشته باشد. "
"يعني اين موضوعات الان مطرح شده است و بين نمايندگان صحبت هايي درباره آن صورت مي گيرد؟
بله. اين بحث الان مطرح شده است. يعني هم مخالفان دولت حرف ها و برنامه هاي شان به گوش ما رسيده و هم در طرف مقابل، ديگر نمايندگان متوجه شده اند كه چه تلاشي براي هفته هاي آينده در كار است. حداقل امروز خيلي از نمايندگان متوجه هستند كه راي اعتماد مجدد طيف منتقد دولت به آقاي فاني از «حب» خود ايشان نبود، بلكه از بغض بقيه بود. "
نتيجه گيري :
امروز که رهبر معظم انقلاب به آموزش و پرورش نگاه ويژه دارند ، امروز که از طرف دولت کار گروه رسيدگي به مشکلات فرهنگيان تشکيل شده است . امروز آموزش و پرورش نهاد هاي مدني را به رسميت شناخته شده است ، امروز که رسانه ها بيشتر از گذشته به آموزش و پرورش اقبال نشان داده اند . امروز که خردمندان مجلس شوراي اسلامي به آموزش و پرورش و چالش هاي آن توجه دارند ( چه موافقان استيضاح غير سياسي و چه مخالفان واقعي استيضاح ) . امروز که همه جناح ها وسليقه ها خود را براي انتخابات اسفند 94 آماده مي کنند ؛ فرهنگيان فرهيخته بايد :
1. با حضور در تشکل هاي مدني به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين و تکيه به خرد جمعي مطالبات به حق خود را در مذاکره با مسئولين ( کار گروه تعيين شده از طرف رئيس جمهوري ) مرحله به مرحله پيگيري کنند .
2. فرهنگيان فرهيخته قلم به دست ، پيوند خود را با رسانه ها افزايش داده تا خرد جمعي طيف وسيع تر از جامعه را به سوي چالش آموزش و پرورش معطوف نمايند تا در سايه همدلي و همزباني بيشتر، راهکارهاي مناسب تر جهت برطرف کردن اين چالش ها ارائه گردد .
3. با توجه اهميت تشکيل و تقويت « فراکسيون معلمان در مجلس شوراي اسلامي » ، فرهنگيان فرهيخته از هم اکنون با مطالعه ، تحقيق و بررسي ، مشورت با همکاران و... خود را براي انتخابات پر شور و سرنوشت ساز اسفند 94 آماده نمايند تا در مجلس آينده حضور نمايندگان محترمي که رأي اعتماد ، سئوال از وزرا ، کارت زرد ، استيضاح و ...آنان سياسي است نه کارشناسي ، به حداقل بدون تأثير در بدنه مجلس محترم تبديل شوند .
4. فرهنگيان فرهيخته از ظرفيت هاي قانوني شوراي معلمان ،حضور گسترده در شوراي عالي آموزش و پرورش ، پارلمان معلمان ، شورا هاي شهر و روستا ، شوراياري ها و... حداکثر بهره را ببرند و شرايط براي گفت و گوي دو سويه بين مردم و مسئولين ( بازخورد اطلاعات به کارشناسان ، متخصصان ، تصميم گيران و تصميم سازان و... ) فراهم آورند .
در سايه اين تعامل سازنده بين فرهنگيان فرهيخته و مسئولين محترم آموزش و پرورش به وزير آموزش و پرورش اجازه داده شود تا نيروهاي کارآمد و متخصص از هر جناح سياسي ( اصول گرا يا اصلاح طلب ) را جايگزين نيروهاي تحميلي به آموزش و پرورش نمايند . ( تا ديگر شاهد گلايه هاي چون ، نماينده محترم مردم بوکان جناب آقاي قسيم عثماني نباشيم . )
5. حالا که سايه ي استيضاحˏ سياسي از سرˏ آموزش و پرورش برداشته شده است ! متخصصين ، کارشناسان ، فرهنگيان فرهيخته ، تشکل هاي مدني ، اصحاب رسانه ، اولياء محترم دانش آموزان و...وظيفه دارند با کار کارشناسي ،(به دور از نگاه سياسي ) عملکرد دولت تدبير و اميد ، وزير آموزش و پرورش دکتر فاني و حلقه مديريت وي ، را نقد منصفانه نمايند . تا :
I. با حمايت از نقاط مثبتˏ عملکرد هاي کارشناسي شده، تلاش نمايند عملکردهاي مثبت تقويت شود .
II. با نقد کارشناسي شده ، چالش ها، لغزش ها ي دولت ، وزيرو حلقه مديريت وي را به حداقل برسد .
III. در سايه تعامل سازنده بين مردم و مسئولين ، در آموزش و پرورش ، تبعيض ها ، مطالبات انباشته شده و... با برنامه ريزي و تعيين اولويت ها به تدريج ولي با شتاب مناسب با توجه به منافع ملي برطرف شوند .
منابع :
( 1 ) دانشنامه ويکي پديا
( 2 ) روزنامه شرق روز پنجشنبه 4 تير ماه 1394 شماره 2333
( 3 ) روزنامه اعتماد، شماره 3277 به تاريخ 4 / 4 / 94 صفحه 3
چندی پیش آقای رحمانی فضلی – وزیر کشور – در مورد ورود پول های کثیف به دنیای سیاست، سخنانی را اظهار کرد که موجب تأسف، تعجب و چالش در فضای سیاسی و سپس دعوت ایشان به مجلس شد.آنچه بیش از هر چیز توجه مردم و فعالان سیاسی را به خود جلب کرد این بخش از سخنان خود وزیر کشور بود که گفت: قاچاقچیان مواد مخدر حساب های مشکوک و گردش مالی زیادی دارند و برای نمونه یک قاچاقچی 35 ساله که 5 کلاس هم سواد نداشت 2000 میلیارد تومان گردش مالی داشته و چندین حساب بانکی به نام افراد متوفی باز کرده بود .
این قسمت از گفته های وزیر کشور را می توان از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار داد. هدف من از نگارش این یادداشت، سخن گفتن در مورد پول های کثیف و مشکوک و پیامدهای نامطلوب آن در دنیای سیاست نیست که هدف اصلی رحمانی فضلی بود، اگرچه در این زمینه سخن فراوان است و مباحثی نیز مطرح گشت؛ بلکه می خواهم نتیجه ناخواسته ی این عبارت از سخنان وزیر کشور که «آن قاچاقچی 35 ساله 5 کلاس سواد نداشته » را تحلیل نمایم.
در واقع ، این نکته از سخنان ایشان مورد غفلت قرار گرفت و کمتر کسی به آن توجه کرد. البته این امر تا حدی طبیعی است چرا که هدف اصلی رحمانی فضلی از ابراز آن سخنان جلب توجه بر فرآیند پول شویی در کشور و چگونگی یا احتمال ورود پول های کثیف به حوزه ی سیاست بود و از این جهت به هدف یا بخشی از اهداف خود نیز نائل آمد.به هر حال، این سخن که « سواد فرد قاچاقچی در حد پنج کلاس نبوده »،از وضعیت نابه سامان آموزشی حکایت دارد و پیامدهای ناخواسته ی نامطلوب فراوانی برای نظام آموزشی در کلیه سطوح دارد:
1. در بیشتر جوامع، فردی که از تحصیلات بیشتری بهره مند است به همان نسبت امکان دست یابی به مزایای اجتماعی برای وی بیشتر مهیاست. به عبارت دیگر ، یکی از راه های رسیدن به مزایایی چون ثروت و قدرت، داشتن تحصیلات بیشتر است و معمولاً در اکثر جوامع افراد تحصیل کرده قدر می بینند و بر صدر می نشینند. به لحاظ اجتماعی نیز نظام آموزشی تولید کننده ی سرمایه ی انسانی، سرمایه ی اجتماعی و وظیفه ی انتقال فرهنگ و ارزش ها را برعهده دارد.
با وجود این کافیست نگاهی به اطراف خود بیاندازیم تا نمونه ها ی متعددی از فرد مورد اشاره ی وزیر کشور که در سطح بالایی سواد نداشته اما در عین حال در مدت زمان کوتاهی به ثروت افسانه ای دست یافته است، ببینیم.
در واقع ، هر کدام از ما تعدادی از این گونه افراد را هر روز می بیند و کم و بیش می شناسد. این وضعیت و سخن گفتن از چنین افرادی بیش از هر چیز از ناکارآمدی نظام آموزشی در دست یابی به اهداف فردی و اجتماعی (تولید و تربیت نیرو و سرمایه ی انسانی و اجتماعی) از یک سو و بحران و بی برنامگی در نظام اقتصادی از سوی دیگر حکایت دارد که منجر به دسترسی به ثروت های بادآورده ی کلان و شکل گیری یک طبقه ی «نوکیسه» شده است که بیشتر آنها «پنج کلاس سواد» ندارند و سواد، تحصیلات، مدرسه و در یک کلام نظام آموزشی را مستقیم و غیر مستقیم به استهزا می گیرند و با ثروتی که کسب کرده اند به سادگی می توانند در مقاطع مختلف تحصیلی مدرک پایان تحصیلات را جعل یا حتی به دست آورند.
2. اگر فردی با « پنج کلاس سواد » بتواند در زمان کوتاهی به چنین ثروت افسانه ای دست یابد ؛ آیا حضور در کلاس درس و درس خواندن، انتخابی عقلانی است؟
در جامعه ای که یکی از مهم ترین مسائل آن بیکاری است و توجه به پول به عنوان یک ارزش بر تمامی شئون زندگی سایه انداخته است؛ آیا دانش آموز برای حضور فعال در کلاس، انگیزه ای خواهد داشت؟
بسیاری از تحقیقات و تجارب شخصی معلمان نشان می دهد که یکی از علل اصلی افت تحصیلی و بروز خشونت در کلاس های درس، علاوه بر متون و محتوای کتاب های درسی، امکانات کم آموزشی، وضعیت نابه سامان معیشتی معلمان، سوء مدیریت، فرسایش سرمایه ی اجتماعی و ... نبود انگیزه در میان دانش آموزان برای ادامه ی تحصیل است. فقدان انگیزه به نوبه ی خود موجب به وجود آمدن بحران اقتدار معلمان در کلاس شده است و مدیریت کلاس و دانش آموزان را بسیار دشوار کرده است.
فقدان انگیزه در میان دانش آموزان علل گوناگونی دارد. یکی از علل اصلی آن ناکارآمدی نظام اقتصادی است که دست یابی به پول های کثیف در آن به آسانی ممکن و میسر است.
حال در جامعه ای که بیکاری و تورم در حد بالایی است و پول حلّال بسیاری از مسائل و مشکلات است ؛ آیا برای یک دانش آموز، راه و روش و سخن معلم بیشتر به عنوان الگو مورد پذیرش قرار می گیرد یا فرد مورد اشاره وزیر کشور که - همچنان که گفته شد- در سطح جامعه و در اطراف ما کم هم نیستند؟ این سخن که آن فرد « پنج کلاس » سواد نداشته، موجب تنفر از آن فرد و بیسوادی نمی شود بلکه بیش از هر چیز بی انگیزگی در کلاس و بدبینی نسبت به آینده ی ادامه ی تحصیل و سوادآموزی را افزایش می دهد.
مشکلی که به طور روزافزونی در حال گسترش است و معلمان را بیش از پیش آزار می دهد و در یک نگاه کلی تر نظام آموزشی را با بحران و در تربیت سرمایه و نیروی انسانی با ناتوانی مواجه می سازد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید