واژه شناسی علوم سیاسی :
1- سیاسی: یعنی کسب قدرت عمومی با رای آزادانه مردم.
سیاست به معنی علم و تدبیر برای اداره جامعه، علم اداره حکومت.
2- توسعه سیاسی : در اصطلاح به معنای افزایش ظرفیت و كارآیی یك نظام سیاسی در حل و فصل تضادهای منافع فردی و جمعی، فرآیند بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی مردم و انتخابی بودن نهادهای سیاسی است.این مکتب بعد از جنگ جهانی دوم برای ارتقای عقلانیت سیاسی و پرهیز از استبداد و خشونت جهان شمول شد و امروزه از شاخص های توسعه یافتگی کشورهاست.
3-دموکراسی ( مردم سالاری) : اصطلاح دموکراسی از اصطلاحات موضوعه تمدن یونان باستان است و مراد از آن حکومت مردم بر مردم است ، امروزه سیستم دموکراسی عبارت از حکومت مردم است که به وسیله اکثریت آحاد ملت از طریق انتخابات آزاد نمایندگان و تشکیل مجلس ملی اجرا می گردد،به عبارتی دموکراسی عبارت است از حق همگانی برای شرکت در تصمیم گیری در تمامی جامعه ، در موارد به خصوصی زمامدار می تواند مستقیما به آراء عمومی مراجعه نماید که آن را رفراندوم یا رجوع به آراء عمومی گویند.
4- اصلاح طلبی (Reform ) : طرفداری از سیاست توسعه زندگی اجتماعی یا اقتصادی یا سیاسی با روش های ملایم و بدون خشونت در جامعه از راه های انتخابات دموکراتیک و سیاست ورزی.
در تعریف اصلاح طلبی گفته اند: «به جریان سیاسی گفته میشود که انجام تغییر در جامعه را از طریق انجام اصلاحات در قوانین و سیاستها و نه از طریق انقلاب یا خشونت و تعویض حکومت، تبلیغ میکند و اصلاح طلب کسی است که خواستار تغییر در بخشهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه است بدون آنکه در اساس جامعه دگرگونی ایجاد شود ».
5- محافظه کار: جریان سیاسی طرفدارحفظ ارزش های گذشته و نگهداری جامعه در وضعیت موجود است.محافظه کاران بیشتر متکی به آداب ورسوم جامعه و ارزش های مذهبی مدنظر خود می شوند.
6- فن سالاری ( تکنو کرات): حکومتی که درآن دانشمندان، متخصصان، مهندسان ، کارشناسان اقتصادی ، قدرت حاکمه را تشکیل دهند و در حوزه تصمیم گیری اقتصادی و سیاسی موثر باشند.
7 - اکونومیسم: مقدم داشتن اقتصاد و تامین معیشت مردم بر سیاست و مبارزه سیاسی.
8- آنارشیسم: آرش در لغت یونانی بمعنی حکومت است (آنارشی) یعنی بدون حکومت یا زمامدار و لذا معاف از مصائب اجتماعی.مسلک آنارشیسم حکومت را تنها باعث ناراحتی و بدبختی مردم و اجتماع می داند، مبنای فکری بر پایه دشمنی با حکومت استوار است ( آشوب طلبی و هرج و مرج خواهی) .
9- انترناسیونالیسم: عقاید و سیاست هایی که بر منافع مشترک اقوام و ملت ها تکیه می کند و با ملی گرایی ( ناسیونالیسم) مخالف است.
10- رادیکالیسم: گرایش به دیدگاه سیاسی تندرو در مقابل میانه روی.
11- تسامح و تساهل: روا دانستن و محترم شمردن وجود عقاید و آراء مختلف و گوناگون سیاسی و ... ، تسامح و تساهل یکی از اصول مهم لیبرالیسم و دموکراسی جدید است .
12- کاپیتالیسم ( نظام سرمایه داری): سیستمی که در آن مالکیت خصوصی سرمایه تعیین کننده نظام اقتصادی و سیاسی جامعه است .
13- سوسیالیسم ( جامعه گرایی) :مفهوم این اصطلاح سابقا ً کنترل تمام شئون حیاتی اعضاء جامعه توسط حکومت بوده است که بالطبع شامل کنترل مؤسسات اقتصادی هم می شد ولی امروزه معنی آن شامل کنترل تمام امور اقتصادی و صنعتی است که به وسیله مالکیت دولت نسبت به کلیه دستگاه های تولیدی اعم از صنعتی و کارخانجات و وسایل حمل و نقل و امور بانکی و غیره انجام می گیرد .
14- سوسیال دموکراسی : شاخه ای از سوسیالیسم که بر اصل مردم سالاری ( دموکراسی ) برای دگرگونی های اجتماعی و اصلاح طلبی تاکید دارد و نه بر انقلاب .
15- فاشیسم: عبارت از روش حکومتی است که به حد افراط حالت استبدادی و انقلابی دارد. در این مسلک فرهنگ و فکر و عمل و نیز کلیه شئونات مذهبی و اجتماعی و حیاتی ملت تحت کنترل شدید دولت است . فاشیست های آلمان تحت رهبری (هیتلر) بر این پندار بودند که نژاد ژرمن ما فوق نژادهای دیگر بوده و باید بر تمام جهان و یا کلیه همسایگان خود تسلط و ارجحیت داشته باشد . فاشیسم ایتالیا به رهبری (موسولینی ) نیز خواب دوره قدیم امپراطوری روم را میدید و هدف آنها احیاء شوکت و عظمت روم قدیم بود. در آئین فاشیسم جنگ بر حق بوده و ملت باید همیشه آماده پیکار باشد . فاشیسم معتقد به نبوغ پیشوا بوده و رهبر را حتی به درجه خدایی رسانده است.
فاشیسم مختص رژیم های استوار بر دیکتاتوری ، ترور، خشونت است.
16- پلورالیسم :کثرت گرایی و تنوع گرایشات سیاسی و اجتماعی و ...
17- لیبرالیسم : مجموعه روش ها و سیاست ها که هدف آن آزادی هر چه بیشتر برای فرد است .
18- پوپولیسم : مکتبی است در آمریکای لاتین و خاورمیانه، یعنی حکومتی که توده های مردم و غیر ازکارشناسان در تعیین سیاست ها و تصمیم گیری های آن نقش تعیین کننده دارند.
19- دوالیسم : یعنی داشتن تفکرات دو گانه ، کسانی که تفکر دوگانگی دارند مثل زرتشت که به روشنایی و سیاهی معتقد بود .
20- پارلمانتاریسم : یعنی نوعی حکومت که رئیس دولت از بین اکثریت نمایندگان که بیشترین کرسی ها را در اختیار دارند انتخاب می شوند .
21- آلترناتیو : یعنی بی رقیب بودن ، بی رقیب بودن در حوزه سیاسی و حکومت ، از نظر لغوی هم یعنی جانشین یا رقیب .
22- توتالیتاریسم : یعنی تقدم منافع فردی بر منافع جمعی، تمامیت خواه .
23- دولت گرایی : یعنی تمام منابع در دست دولت متمرکز شود .
24- امپریالیسم : به حکومتی اطلاق می شود که هدف آن استثمار ملت ها و تشکیل یک امپراطوری عظیم باشد.
25- اپورچونیسم : به معنی فرصت طلب، نان رابه نرخ روز خوردن .
26- اریستو کراسی : یا حکومت اشرافی،نام سیستم حکومتی است که در آن قدرت و نظارت در اختیار عده معدودی از طبقه اشراف و هیئت حاکمه است .
27- اتو کراسی : سیستم حکومت فردی است که قدرت و حکمرانی عملا ً در دست زمامدار است .
28- الیگارشی : رژیم و حکومتی است که به وسیله چند نفر معدود اداره شده و کلیه قوا و قوانین و قدرت حکومت متمرکز دراختیار همان عده قلیل است .
29- کوئیسم : در این آئین سیاسی، عقیده به خویشتن پرستی و خودخواهی و تکبر وجود دارد .
30- بالشویسم ، بالشویکیسم : نام نوعی خاص از مکاتب مارکسیسم است که در آن ( پرولتاریا ) یعنی طبقه کارگر باید قدرت سیاسی را به دست گرفته و سرمایه داری را نابود سازد .
31- بربریسم: مقصود حالت توحش و بربریت و بدویت است که در طایفه و یا قبیله ای وجود داشته باشد .
32- تئوکراسی : سیستمی است که در آن زمامداران رسمی و رؤسا و رجال درجه اول از پیشوایان و مراجع مذهبی تشکیل شده باشد .
33- تروریسم : عقیده ای سیاسی است که در آن لزوم آدمکشی و ایجاد خوف و وحشت برای نیل به هدف سیاسی و بر انداختن حکومت وقت به چشم می خورد .
34- دسپوتیسم : دسپو به معنای مستبد، خودکامه، سیستم حکومتی را گویند که تابع قدرت مطلقه و استبدادی زمامداری سلطه گر باشد .
35- دیالکتیک: به کار بردن روش مصاحبه و مباحثه در مسائل سیاسی است .
36- دیکتاتوری: روش حکومتی است که سرنوشت یک ملت در اختیار و فرمان آشکار یا پنهان مستبدانه و بدون چون و چرای یک فرد موسوم به دیکتاتورباشد. دیکتاتورهابرای انحراف افکارعمومی و عوام فریبی مجلس فرمایشی بانمایندگان وابسته تشکیل می دهند.
37- راسیونالیسم : فلسفه اصالت و ارجحیت و برتری عقل بر احساسات است، خردورزی، عقل گرایی .
38- فئودالیسم : مقصود از این اصطلاح در قرون وسطی این بود که قسمت بزرگی از اراضی کشور به نام املاک از طرف شاه به کسی موسوم به فئودال واگذار می شد و آن اراضی را به مستأجرین خود اجاره می داد ، فئودالها و یا نمایندگان شان در حوزه املاک خود نسبت به رعایا و کشاورزان اختیارات قضائی و جزائی و مالی و سیاسی کامل داشتند و امرزه مراد از این مسلک این است که عده از اشراف و مالکین مقدار زیادی املاک را صاحب می باشند و رعایای ایشان از حقوق سیاسی و اجتماعی محروم بوده و توسط اربابان خود استثمار می شوند و یا به مقدار خیلی ضعیف و کمی از امتیازات سیاسی و کشوری می توانند بهره مند گردند .
39- ناسیونالیسم : یعنی مکتب ملیت عبارت از اعتقاد به اعتلای یک ملت و تفوق و برتری آن نسبت به تمام ملل و لزوم وفاداری مطلق تبعه آن نسبت به مملکت خود و مقید به اینکه اعتقادات و ارزش های آن ملت بالاتر و والاتر از معتقدات سایر ملل است . هیتلر و موسولینی ناسیونالیسم را ستوده و به حد افراط از آن حمایت می کردند .
40 -کمونیسم ( کمونیزم common ) : یعنی مسلک اشتراکی در گذشته این اشتراک مفهوم وسیع تری داشته مانند زمان قباد که مذهب مزدک پدید آمد و شامل اشتراک عمومی در همه امور زندگی و مسائل جنسی می شد و اما معنی و مرام کمونیزم امروزه که در همه نقاط جهان مورد نظر است پیشرفت عقیده و مرام با قوه قهریه توام با اعمال عملیات نظامی است و حفظ رژیم کمونیستی باقوه نظامی مورد نظر می باشد.
41- ایدئوکراسی: مذهب حافظ قدرت و پس از آن هر چه بر دیگران مکروه و حرام است بر “سلطان” مباح میگردد.
نظرات بینندگان
سوادسیاسی بعدازسوادزندگی دراولویت دوم نظام آموزشی جوامع توسعه محوراست.
نمی توان انتظاربهبودوضعیت راداشت بدون داشتن مدیریت سیاسی توانمند.
سیاستگذاری وتصمیم گیری توسط ساختارهای سیاسی انجام می گیردوبدون اصلاح ساختارسیاسی وضعیت آموزش وپرورش هم درست نخواهدشد.
ماازمعلمان خودآموختیم بایدبه ریشه مشکلات توجه کنیم.
معلم بایدبامفاهیم آشناباشدوبتواندبه پرسشهای نسل پرسشگرامروزی پاسخ دهد.معلم مایادداده بزرگ فکرکنیم.