طبقه ی متوسط (جدید) در ایران که تا قبل از 1384 تقریبا 60 درصد از جمعیت ایران را شامل می شد گروهی متشکل از تکنوکرات هایی(فن سالاران ) که دارای تخصص و غالبا تحصیل کرده که فرهنگیان (معلمان) گسترده ترین و بیشترین تعداد این جمعیت را تشکیل می دهند .
همان گونه که می دانید طبقه ی متوسط علاوه بر رفاه و معیشت مطلوب مطالباتی دیگر از حکومت دارند که در مقابل دو طبقه ی دیگر (طبقه ی فرودست و طبقه ی بالا ) این مطالبات پررنگ تر می باشند .مطالبات طبقه ی متوسط شامل آزادی های اساسی و رعایت حقوق مصرح شهروندی که قانون اساسی به آن پرداخته است می باشد، در این جستار قصد آن دارم که توجه طبقه ی متوسط و خصوصا معلمان را به نکات مهمی جلب کنم ، امید است خوانندگان محترم نوشته را دقیق خوانده و سپس به قضاوت در مورد آن بپردازند .
در بین حاکمان معاصر ایران نکات مشابهی در شیوه ی حکومت کردن وجود دارد که نویسنده قصد دارد ابتدا به اشتراکات بین دو حاکم معاصر در ایران یعنی دکتر محمد مصدق و شیخ حسن روحانی بپردازد و این به معنی تملق یا بالا بردن جایگاه کسی یا پایین آوردن جایگاه شخص دیگری نیست .حتی ممکن است خوانندگان نکات مشابه و تفاوت های دیگری بین حاکمان معاصر بیابند که نویسنده به آنها اشاره ای نکرده است ؛ حال به شباهت های بین دو حاکم معاصر می پردازم :
اول – همان گونه که عزیزان بهتر از بنده می دانید محمد مصدق و حسن روحانی بر خواسته از دو طبقه ی حاکم یعنی نظام پادشاهی و حکومت اسلامی می باشند . همان گونه که یرواند آبراهامیان اشاره میکند : « محمد مصدق از یک خانواده ی اعیان قدیمی وابسته به خاندان قاجار و مادرش نجم السلطنه نوه ی فتحعلی شاه و خواهر زن مظفرالدین شاه بوده است . خود مصدق با ضیاء السلطنه نوه ی ناصرالدین شاه و دختر امام جمعه ی تهران ازدواج کرد ، پدر مصدق میرزا هدایت وزیر مالیه و از خاندان سرشناس آشتیانی بود که در دوران صفوی و قاجار سمت مستوفی گری رابر عهده داشتند .بنابراین مصدق مستقیما یا به واسطه ازدواج خویشاوند خانواده های اریستوکراتی بود که پیش از شکل گیری سلسله ی پهلوی ایران حاکم بودند .»
و اما حسن روحانی بر اساس روایت ها پدر بزرگ و اجداد او به جز پدرش از طبقه ی روحانی بودند و خود حسن روحانی از دوازده سالگی در سلک روحانیت شیعه در آمده پس او نیز برخاسته از طبقه ی روحانی می باشد که به عنوان یکی از بالاترین طبقات و به وجود آورندگان حکومت جمهوری اسلامی شناخته می شوند. بنابراین هر دوی آنها متعلق و برخاسته از طبقات حاکم جامعه یعنی محمد مصدق در ( نظام پادشاهی) و حسن روحانی در (حکومت جمهوری اسلامی) و هر دوی آنها به عنوان حامیان و پاسداران اصلی نظام هایی که به آن تعلق داشته اند به شمار می آیند .
دوم – دومین نقطه ی مشترک بین محمد مصدق و حسن روحانی این است که هر دوی آنها دانش آموخته ی رشته حقوق در دانشگاه های اروپایی می باشند . مصدق ابتدا تحصیلات مالیه در مدرسه ی علوم سیاسی پاریس و سپس دکترای حقوق را در دانشگاه نوشاتل سوئیس را گذرانده و حسن روحانی نیز موفق به اخذ مدرک دکتری حقوق از داننشگاه های بریتانیا می شود. هردوی آنها یعنی محمد مصدق و حسن روحانی به تحصیلات آکادمیک در رشته ی حقوق افتخار می کنند ، بارها مصدق با نهی به کار بردن لقب قدیمی (مصدق السلطنه ) از همکاران و دوستان خود می خواهد به جای لقب قجری از رتبه ی دانشگاهیش یعنی دکتری استفاده کنند و حسن روحانی در مناظره ی معروف انتخاباتی با استفاده از جمله ی معروف (من حقوقدانم ، من سرهنگ نیستم ) هم به درجه ی علمی و رشته ی دانشگاهی اش افتخار می کند و هم یکی از رقبای انتخاباتی اش را درمیدان کارزار ضربه فنی می کند و رقیب پر قدرت وشیک پوشش را در کمای سیاسی فرو می برد.
سوم – سومین نقطه ی مشترک آنها استفاده از شخصیت های تکنوکرات (فن سالار ) تحصیل کرده در غرب به خصوص دانش آموختگان دانشگاه های آمریکا و اروپای غربی در هیئت وزیران و گروه های مشاوره ای می باشد ، جالب تر این است که وزرای امور خارجه ی هر دو حاکم تحصیل کردگان دانشگاه های آمریکا می باشند ؛ سید باقرخان کاظمی (مهذب الدوله ) دیپلمات و وزیر خارجه ی مصدق از خانواده ای قدیمی وز مین دار که در آمریکا تحصیل کرده و بخش اعظم زندگی خود را در هیئت های دیپلماتیک طی کرده بود و دکتر محمد جواد ظریف نیز ازخانواده ای قدیمی است که در دکتری روابط بین الملل از دانشگاه دنور آمریکا فارغ التحصیل شده و بیشتر عمر خود رادر مشاغل دیپلماتیک سپری کرده است .
چهارم – چهارمین نقطه ی اشتراک بین محمد مصدق و حسن روحانی درگیر بودن با مساله ی تحریم و برخورد ظالمانه ی دولتهای غربی با آنها می باشد .محمدمصدق در اثر ملی کردن صنعت نفت دولتش را با اجماعی از دولت های غربی درگیر کرد که این دولت ها از هیچ کوششی جهت ضربه زدن به دولت مصدق فروگذار نکردند و دولت حسن روحانی با دولت های غربی بر سر مساله ی هسته ای درگیر شد مصدق توانست با رای دیوان بین الملی لاهه در مقابل دول غربی به پیروزی برسد امیدواریم که دولت روحانی نیز بتواند به پیروزی دست یابد .
پنجم – پنجمین نقطه ی مشترک وجود دشمنان قوی داخلی و خارجی برای هردوی آنها می باشد .دولت مصدق عملا در مقابل دربار پرقدرت پهلوی و طبقه اریستوکرات فاسد آن دوره قرار گرفت و دولت حسن روحانی نیز در مقابل اقتدار گرایان پرقدرت داخلی که امکانات مادی و رسانه ای قوی در اختیار دارند قرار گرفته است . برای این دوحاکم نکات مشابه و نکات متفاوت زیادی وجود دارد که در این نوشته مجال بررسی همه ی آنها نیست .
همه می دانیم که طبق نص صریح قانون اساسی هیچ دولتی بیش از هشت سال نمی تواند مستقر بماند و طبق عرف سیاسی این مدت از هشت سال کمتر نمی باشد ؛ هدف من از نوشتن این است که بعد از حسن روحانی چه گروه هایی می خواهند به حکومت برسند ، ترس من از بازگشت اقتدار گرایان به صحنه ی سیاسی است . همه می دانیم که در ایران اقتدار گرایان قدرت رسانه ای قوی در اختیار دارند، این هموطنان ممکن است جت سکی یا شنا در استخر را انجام ندهند اما تجربه نشان داده که موج سواران قابلی هستند که حتی قادرند بر امواج حاصل از سونامی اقیانوس آرام سواری کنند این دوستان هموطن روزی دست درجیب می کنند که اسامی مفسدان اقتصادی را از جیب شان در آورند و در همان زمان اسامی دوستان و همکاران فاسدشان را در جیب دیگر می گذارند و جیب شان را می دوزند . روزی رنگ ناخن دختر جوانی رگ غیرت دینی شان را متورم می کند اما از زنانه شدن فقر و آسیب های اجتماعی کک شان نمی گزد . روزی ورود زنان به ورزشگاه ها کفن پوش شان می کند اما نسبت به پایین آمدن سن روسپی گری و این همه آسیب اجتماعی ذره ای مکدر نمی شوند .
آنچه از بررسی تاریخ معاصر ایران می توان نتیجه گرفت نشان می دهد مصدق به عنوان مدافع اصلی حقوق مردم در مقابل حکومت وقت بوده و اصلی ترین دلیل دشمنی دربار پهلوی با محمد مصدق دفاع جانانه ی مصدق از حقوق ملت بوده است . رفتار حسن روحانی چه قبل از انتخابات و چه بعداز انتخابات بیانگر این نکته است که برای حسن روحانی رعایت حقوق اساسی مردم در اولویت است . دکتر حسن روحانی در مناظرات انتخاباتی با جمله ی معروف (سانتریفیوژها بچرخند و چرخ زندگی مردم هم بچرخد ) عملا نشان داد که رعایت حقوق مردم اصل اساسی برای او می باشد ، به یاد داریم که اولین حاکمی بود که نسبت به دخالت بیش از حد ایدئولوژی در آموزش و پرورش واکنش نشان داد .دکتر حسن روحانی در اوایل زمامداری اش با توسل به اصل 59قانون اساسی (اصل مربوط به همه پرسی ) و گفتن جملاتی مانند (پلیس موظف به اجرای اسلام نیست ) و انجام اقداماتی مانند نامه به رهبری معظم انقلاب برای جلوگیری و اصلاح قانون امربه معروف ونهی از منکر دو هدف عمده دارد :
1- توجه دادن حاکمیت به رعایت حقوق شهروندی
2- روحانی با این اقدامات و طرح این مسایل به طرز بسیار ماهرانه ای در حال نحر کردن شتر بد ترکیب اقتدار گرایی و تمامیت خواهی می باشد و هر چند وقت با بیان مساله ای نشتری برپیکر این شتر بد ترکیب وارد می کند تاعاقبت بتواند به یاری خدا و پشتیبانی رهبری و همراهی مردم این مشکل را حل کند.
همه ی این مسایل را مطرح کردم که بدانیم در انتخابات به چه کسانی رای بدهیم و چه کسانی را انتخاب نکنیم .می دانید مصدق بیشتر از اینکه توسط کودتا سقوط کند توسط لایه ها پایین جامعه (طبقه ی فرودست ) که با رهبری اشخاص دون وفاسدی مانند شعبان بی مخ بسیج می شدند سقوط کرد و این همان مردمی بودند که مصدق برای احیای حقوق از دست رفته ی آنها تلاش می کرد .
ما در چند سال گذشته دیدیم که اقتدارگرایان چگونه با یک پروسه ی طراحی شده از انتخابات شورای شهر شروع کردند و چگونه در زمان اندک کلیه ی قوای سیاسی مملکت را در اختیار گرفتند .
به نظر می رسد این بار اقتدارگرایان از انتخابات مجلس شروع می کنند و ابزار اصلی آنها برای پیروزی در انتخابات مشارکت حداقلی مردم با استفاده از ناکارآمد نشان دادن دولت تدبیر وامید است ؛ پس همکاران عزیز هوشیار باشید .
فرهنگیان عزیز و معلمان فهیم ممکن است چند ماه دیگر بخواهند با بزرگنمایی مطالبات انباشت شده ی طبقه ی متوسط مانند (معلمان ، پرستاران ، کارگران وغیره ..) که دولت روحانی نقشی در بوجود آوردن آنها نداشته شما را به کارهایی مانند اعتراض تحصن و غیره بکشاند ، مطمئن باشید آنها ازاین کار اهداف شومی دارند اعتراضات صنفی شما را به سمت حرکت های رادیکال سوق داده و عملا کنترل اوضاع را از دولت گرفته و در اختیار دیگران قرارمی دهند و با این کار هم فضای جامعه را امنیتی می کنند و هم باقهر طبقه ی متوسط از صندوق های رای به هدف اصلی خود یعنی مشارکت حداقلی می رسند ؛ چرا که جریان تمامیت خواه 25درصد از آرای جامعه را با ابزاری که در اختیار دارد به سود خود به صندوق های رای می کشاند و با قهر مردم از صندوق های رای با حداقل رای ممکن به صندلی های سبز بهارستان می رسند ودوباره همان کابوس ها شروع خواهد شد.
به امید بهروزی و پیروزی ملت ایران
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
شیاهتهایی برشمردید البته تفاوتهای زیادی هم هست: مثلا مصدق به لحاظ سیاسی لیبرال و غیر مذهبی بود. و ..
دوست عزیز: مصدق «خویشاند ارستوکرات به تعبیر شما » نبود بلکه کاملا آریستو کرات و اشراف زاده بود.
::
فرمودید: آقای روحانی که اولین حاکمی بود که نسبت به دخالت بیش از حد ایدئولوژی در آموزش و پرورش واکنش نشان داد خوب پاسخ دهید کدام ایدئولوژی؟ احیانا منظورتان ایدئولوژی اسلامی نیست؟ در ثانی اولین نفر؟؟ جناب آقای خاتمی نظری در این باره نداشتند؟؟
یاد آوری می کنم مصدق به وسیله لایه های پایین اجتماع سقوط نکرد بلکه با از دست دادن حمایت مردمی در روزی که سخت به آن محتاج بود به ضربه کوچکی از مخالفان سقوط کرد. دو دستگی مین مردم بزرگترین صربه به نهضت ملیایران بود. اینکه فرمودید اقتدار گرایان با بزرگنمایی مطالبات انباشت شده ی طبقه ی متوسط مانند (معلمان ، پرستاران ، کارگران وغیره ..) می خواهند شما را به کارهایی مانند اعتراض تحصن و غیره بکشاند یعنی اصلا نباید اعتراض کنیم؟؟
ایشان فعلا تا امروز عملکرد چندان مطلوبی درزمینه آموزش و پرورش ندارند و این میتواند باعث ریزش رای ایشان در بین فرهنگیان باشد !
اما امسال
با این وضع حقوق و فرق موجود بین من و کارمند ترها
اول اینکه به نماینده شهرم رای نخواهم داد
دوم اگر کسی تضمین داد که کاری برای معلمان خواهد کرد به او رای خواهم داد من و خانوده ام.
اومدید با این حرفاتون از ابزار معلمی استفاده کنید.
در طول این 36 سال خیلی ها آمدند از این حرف ها زدند که این کارو بکنید و اون کارو نکنید. دیگر بس است.
از این به بعد با اونی خواهیم بود که در ابتدا برای ما باشد.
نسیه فروشی رفت.
نقد نقد معامله می کنیم.
حتی چک مدت دار را نخواهیم پذیرفت.
طبق گفته فانی بودجه آوزش و پرورش دو برابر شده و هیچ استخدامی صورت نگرفته آیا با این رشد دو برابری بودجه نمیشد مطالبات معلمان که الان از ارزش اونها به شدت کاسته شده پرداخت کرد مطالباتی از قبیل هزینه ازدواج و فوت
با این رشد بودجه به سادگی میشد پرداخت کرد
این دولت به قول شما مصدق به دو قشر خدمت کرد پزشکان و کارمندان بانک معلمین که هیچ خیری از این دولت ندیدند
بهتره همون کارمندان بانک و پزشکان در انتخابات به دوستان روحانی رای دهند
روزی رنگ ناخن دختر جوانی رگ غیرت دینی شان را متورم می کند اما از زنانه شدن فقر و آسیب های اجتماعی کک شان نمی گزد . روزی ورود زنان به ورزشگاه ها کفن پوش شان می کند اما نسبت به پایین آمدن سن روسپی گری و این همه آسیب اجتماعی ذره ای مکدر نمی شوند. با این جملاتتان می خواهید قشر متدین جانعه را تحقیر کنید و قشری بنامید ببینم امر به معروف و نهی از منکر را هم اصلی قرانی نمی دانید؟؟؟؟؟؟
پن مانده ام از کی تا حالا این یه واقعیت شده که روحانی مصدق دوم است !
ولی فراموش نکنید مصدق نماینده ملی گراییی بدون دین است !نکند قصد دارید این قیاس عجیب راهم در این باب ساری وجاری سازید!
راستش باید پرسید :ارایه مقالاتی از این دست آن هم در این اوضاع واحوال مبین نگرشی منشق از کدام پدیده نو ظهور است ؟!
باید اندیشید!!!!!!!!!!
پس فکر میکنم این شمایین که بهتره حرف نزنین من نوشته های این آقا رو دنبال میکنم وبر حسب اتفاق یکبار هم الم وعلم اشتباه شده ولی رفتار وبی ادبی شما کاملا انتخابی وغیر قابل قبوله
باز هم تشکر
همکاران گرامی در انتخابات 94 شرکت کنند اما رای خالی با درج جمله " من یک معلم هستم" را به صندوق بیاندازند. تا اینگونه اعتراض خود را به دولتمردان و نمایندگان اعلام نماییم. متاسفانه در دولت های روی کار آمده از هر جناح به حقوق معلم بی توجهی صورت گرفته. با تشکر
فقط از حق رای خودمون استفاده کنیم و لاغیر!
والا گدایی بسه! والا ما وظیفه ی شرعی نداریم! از ما فقط بهره کشی کردن! اجازه ندیم که ادامه بدن!
هیهات من الذله