این روزها خبر استیضاح وزیر آموزش و پرورش بازتابهای فراوانی یافته است. استیضاحکنندگان، 10 محور را برای پرسش از وزیر مطرح کردهاند و برجستهترین بهانه آنها نارضایتی بدنه آموزش و پرورش و اعتراضهای آنها در سال گذشته آموزشی است. اما پرسش اینجاست که این استیضاح تا چه اندازه به دل نگرانیهای بدنه آموزش و پرورش پاسخ میدهد و تا چه میزان فرهنگیان معترض را با خود همراه دارد؟
بر فرهنگیان پوشیده نیست که یکی از پررنگترین علتهای وضع کنونی آموزش و پرورش همین مجلس است. روزهایی را به خاطر بیاورید که فرهنگیان با خشنودی، آمدن محمدعلی نجفی را گشایشی در بسیاری از دشواریهای خویش میدانستند و او را که نفوذ و توانایی مدیریتش زبان زد بود، تنها گزینه درخور برای آموزش و پرورش دانسته و از این رو با امیدواری به بسامانی وضع آشفته پس از حاجیبابایی مینگریستند.
همه این شور و خشنودی دیری نپایید و برخی نمایندگان با خط دهی جبهه پایداری و با رای عدم اعتماد به نجفی آب سردی بر آتش دلخوشی فرهنگیان ریختند. گرچه دشواریهای تاریخی آموزش و پرورش چنان نیست که یکشبه و با آمدن یک نفر سامان یابد اما بیگمان توانایی و نفوذ شخصی و شخصیتی یک فرد میتواند بخش فراوانی از مدیریت او باشد که نجفی اینگونه بود. اما نمایندگانی که خود زمینهساز وضع کنونی آموزش و پرورش بوده اند، اکنون دایه دلسوزتر از مادر شدهاند و میخواهند با اینگونه فشارها، آموزش و پرورش را به سامان کنند ؛ بیگمان اینگونه برخوردها نمیتواند دلخوری فرهنگیان از مجلس و مجلسیان را از بین ببرد.
از سوی دیگر و در میان اعتراض فرهنگیان، وزیر و تیم همراه در گفتوگوهایشان برنامههایی را برای به سامان کردن وضع معیشتی و منزلتی فرهنگیان ارائه داده و خود را پیگیر آن نشان دادهاند. برای نمونه میتوان به اجرای طرح رتبهبندی فرهنگیان با این شرط که تغییری در ارزشیابی سالانه فرهنگیان پدید نمیآید، افزایش ضریب فوقالعاده شغل از 1300 به 1500 تا 2000تومان، پیگیری مزایایی که سالها، دیگر کارمندان دولت از آن استفاده میکردند و فرهنگیان از آنها بیبهره بودند - مانند حق مسکن، حق آمد و شد، حق خوراک و... - بازگشت مقرری ماه اول به حساب فرهنگیان و.... اشاره کرد. بنابراین مجلس گرچه حق خود میداند که وزیران را به خاطر ناکارآمدیشان به پرسش بگیرد اما اگر در این باره سیاسی برخورد نمیکند، باید کمی دست نگه دارد تا سرانجام این قولها هویدا شود.
بیگمان اگر قولها جامه عمل نپوشند، بدنه معترض در صف استیضاحکنندگان قرار گرفته و استیضاح میتواند با پشتیبانی بدنه پیگیر، به درستی و با اثربخشی بیشتر پیش برود. اکنون هم به این دلیل که رفتار نمایندگان منتقد دولت بهشدت شائبه سیاسی دارد و هم از اینکه جنس خواستههای مجلس با جنس خواستههای فرهنگیان یکی نیست، استیضاح میان کنشگران صنفی و بدنه معترض چندان جایگاه و پایگاهی نداشته و میتواند به ضد خود – یعنی مجلس – تبدیل شود.
در پایان باید اشاره کرد که دگرگونی در ساختار ناکارآمد آموزش و پرورش نیاز به پشتیبانی حاکمیتی دارد. تا زمانیکه عزم همهجانبه برای حل مشکلات فراهم نشود نمیتوان امیدی به سامان یافتن آموزش و پرورش داشت.
بنابراین پیش از اصلاح این نگرش، تغییرات شکلی و آمدن و رفتن افراد گرهای از هزاران مشکل آموزش و پرورش باز نکرده و بیگمان در بر پاشنه پیشین خواهد چرخید. به همین دلیل پیشنهاد میشود نمایندگان به جای فشار بر دولت و آموزش و پرورش و از میان برداشتن تمرکز آنها برای ادامه کار، تلاش کنند تا کمک حالی باشند برای ساختار آموزش و پرورش، نه سنگی باشند در برابر تغییراتی کوچک و شاید موثر.
روزنامه فرهیختگان
بزرگترین مشکل آقای فانی « عدم توانایی سخن گفتن » است ! که حتی یک بار هم نتوانسته اند دوستان خود را قانع کنند چه برسد به فرصت طلبانی که امروز بهترین زمان برای تبلیغات شان است .( کما اینکه در دوران وزاری ناکارآمد تر قبلی دم برنیاوردند )
آقای فانی حتی یک بار هم با قاطعیت از حقوق معلم دفاع نکرده اند بلکه در لفافه با حالتی سست و بی تفاوت انگار که منتی بر سر مجموعه آموزش و پرورش هستند، تمام حرف شان و بزرگ ترین افتخارشان وارد کردن فشار بر پیکر نحیف آموزش و پرورش است برای کاهش هزینه ها با عدم استخدام نیروی جدید و افزایش تعداد دانش آموزان کلاس ها و به خدمت گیری سرباز معلم ها و واگذاری امر آموزش و پرورش به کسانی که اصلا تجربه و فن معلمی بلد نیستند و ...
یعنی واقعا هرکسی پای حرف های ایشان می نشیند بیشتر خوابش می گیرد تا چیز تازه ای دستگیرش بشود !! واقعا جذبه یک وزیر را ندارند .
از حق نگذریم چند وزیر قبلی از نظر عملکرد از ایشان بهتر نبودند که بدتر هم بودند ؛ به عبارت بهتر بعد از انقلاب جز یکی دو نفر، ما وزیر در حد و اندازه آموزش و پرورش نداشتیم .
آقای فانی نیز برای این وزارت خانه مهم و گسترده مناسب نیستند و بعد از معرفی شخصی مثل آقای نجفی ، معرفی ایشان شوک بزرگی بود. ظاهرا دولت می خواست حداقل از بین وازتخانه های علوم و آموزش و پرورش از طرف یکی خیالش راحت باشد و کسی را معرفی کند که بی دغدغه حتما رای بیاورد .
از انصاف نگذریم " خواب ایشان بهتر از بیداری امثال آقای حاجی بابایی است " که با تصمیم های بدون کارشناسی و فی البداهه در زمان اوج درآمد های کشور ، هزینه های آموزش و پرورش را بدون ارتقای کیفیت آموزشی بالا بردند .
آقای فانی نیز نشان داده اند که استراتژی خاص و بلند مدتی برای آموزش و پرورش ندارند و خودشان نیز در خوش بینانه ترین حالت برای افزایش چند صد هزار تومانی حقوق وعده چندین سال بعد را می دهند ( کما اینکه همین الان نیز تفاوت معیشت فرهنگیان با اغلب کارمندان دولت در چند صد هزار تومان نیست که در حد چندین برابر و چندین میلیون است . منظورم صرف حقوق نیست و کل دریافتی و مزایا است. ایشان تا بخواهند کاری صورت بدهند فاصله ها باز هم بیشتر خواهد شد ) .
بهترین کار این بود که وقتی ایشان می بینند که در درون مجموعه خودشان از کمترین مقبولیت برخوردار هستند و چانه زنی های ایشان نیز برای بهبود وضعیت مثمرثمر نیست حداقل برای اعتراض به وضع موجود استعفا می دادند !! تا هم دولت و هم مجلس توپ را به زمین وزیر نیندازند .
با توجه به دیدگاه اغلب مسئولین نسبت به هزینه ای بودن نه سرمایه ای بودن آموزش و پرورش ، علی رغم شعارهای زیبا و فریبنده شان و اوضاع اقتصادی امروز کشور، می توان این نتیجه گیری را کرد که:
" قطعا با وضع موجود، استیضاح جناب آقای فانی برای فرهنگیان و آموزش وپرورش کشور آب ندارد ولی شاید برای عده ای نان داشته باشد!!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در طول انقلاب یزرگ اسلامی، و در حرکت های مهم و تظاهرات تعیین کننده آن زمان، جدای از تصویر امام خمینی ( ره ) که در همه ی راهپیمایی ها وجود داشت، عکس 3 تن ازبزرگان میهن نمود چشمگیری داشت؛ استاد مطهری، دکترشریعتی و مصدق.
پس از انقلاب نیز آثار نوشتاری و غیر نوشتاری و همچنین آثار مرتبط با این سه تن جزء پرفروش ترین کتاب های نمایشگاه ها و کتابفروشی ها و..بود،اما متاسفانه به مرور و به شکل برنامه ریزی شده،هر اثری که حتی ردی از نام وی را داشت، برچیده شد.
درکتاب ها و آموزه های تمام مقاطع تحصیلی و دانشگاه ها کمتر نشانی از شریعتی یافت می شد. حتی در سال روز بزرگداشت مقام معلم،با وجودی که همه ی انقلابی ها در ابتدای انقلاب معتقد بودند که بدون شک وی معلم انقلاب بوده و نقش بنیادینی را در علاقه مند ساختن جوانان و دانشجویان اواخر دهه ی پنجاه به دین آن هم دین انقلابی و حساس به درد مردم داشته و واژه هایی همچون امام و امت و تعریف آن بر اساس قرآن و جامعه شناسی روز، به وسیله ایشان مورد واکاوی و در معرض افکار عمومی قرار گرفت، هیچ گاه به طور رسمی از ایشان ،حتی به عنوان یک معلم یا استاد ساده، نه تنها تجلیل نگردید بلکه حتی نامی هم برده نشد.
عدم معرفی شریعتی،خیانتی بزرگ به نسل جوان بعد از انقلاب
شاید در کوتاه مدت برنامه ریزان پروژه حذف شریعتی از جامعه، بر خود احسنت گفته که طی یک نسل تقریبا دیگر نسل جوان نمی دانست شریعتی کیست؟ ولی نمی دانستند با این کار خود، نه تنها تیشه بر ریشه نسل جوان زده، و خیانتی بزرگ در حق وی روا داشته اند، بلکه در حرکتی تدریجی پایه های بقای خود را نیز سست می کنند. چرا که شریعتی، نسل امروز کشورمان و به بیانی دقیق تر، جامعه ی هموطن خودش را به خوبی شناخته بود،آن قدر خوب اوضاع را تحلیل کرده که گویی هم اینک هم، زنده است و مشکلات این نسل را هم، مشاهده کرده و بر اساس آن،برایش درمان می نویسد.
قشرجوان، اصولا در هر دوره ای، قبل از اینکه به علم یا فلسفه یا هر فضیلت دیگری روی بیاورد،در پی آن است که ببیند چه شخص یا گروهی نیازها و احساسات و روحیاتش را درک می کند و درونی ترین و پیچیده ترین لایه های روحش را شناخته، شکست ها و کامیابی هایش را به رسمیت می شناسد سپس با وی هم ذات پنداری کرده ،به سخنش گوش داده و در صورت تمایل پیروی می نماید.
در میان اندیشمندان دینی و غیردینی پیش از انقلاب،علما و روشنفکران زیادی بودند که دلسوزانه قدم پیش گذاشته تا شرایط موجود را بهبود بخشند ولی تنها شریعتی بود،که موشکافانه نه تنها دردها و نیاز روز جوان دوره خود،بلکه جامعه ی خود را شناخت و صادقانه آسیب ها و زخم های موجود را به همراه درمان آن ،ارائه داد و بیش از همه مورد اقبال قشر روشنفکر قرار گرفت.
جوانان با خواندن یا شنیدن آثار شریعتی، حال شان خوب می شد،یاس آنان به امید تبدیل می شد. زیرا عملا در می یافتند فریاد رسی رسیده است ، که نه تنها حالشان را می فهمد بلکه به حالی نیکو تغییر می دهد، برای همه ی هیجانات، احساس ها و نیازهای معنوی خود،پاسخی درست و مطابق با نوع خلقت خود می یافتند.
ادعای گمراهی جوانان با مطالعه ی آثار شریعتی
گروهی به شکل غیر رسمی و با شاهد آوردن از بزرگان و علمای مطرح دینی، مدعی شدند که شریعتی تنها دارای هنر فن بیان بوده و هیچ گونه اطلاعات دینی نداشته است. هرچند که اظهارات این گروه ظاهرا غیر رسمی بود ولی در واقع و در عمل مشاهده شد که دقیقا حرف دل تریبون داران رسمی است،زیرا در سکوت و بدون هیچ توضیحی به جامعه ی مشتاق ، پروژه حذف شریعتی را به اجرا در آوردند.
اگر واقعا بیان درست از آن شماست،چرا جامعه ی پیش و بعد از انقلاب بیشترین استقبال را از شریعتی کرد؟ حال که شریعتی وجود ندارد و به حول وقوه الهی هیچ اسمی هم از شریعتی نمی برید و همه ی تریبون های فرهنگی و غیر فرهنگی و بودجه های عظیم،که ظاهرا جهت هدایت نسل جوان در نظر گرفته شده است در اختیار شماست، چرا قادر به جذب این سرمایه بزرگ نیستید و هر روز شاهد سقوط هر چه بیشتر این نسل سرگشته هستیم؟
شریعتی ، مقداد و ابوذر و سمیه ها را، در دل حکومت زور و فساد تحویل جامعه داده است، ولی متاسفانه در حال حاضر هر روز شاهد بروز ورشد گروه یا افرادی از جوانان،حتی در سنین پایین هستیم که با عنوان زورگیر و با نام های مثلا "گروه کرکس های خون خوار" یا "گرگ های درنده" و...در سطح اجتماع می باشیم.
کمی منصف باشیم،تربیت شدگان شریعتی چه کسانی هستند؟ و تربیت شدگان شما که مدعی گمراهی شریعتی هستید چه کسانی اند؟
با وجود همه ی بی مهری ها،چرا شریعتی باز هم ماند؟
احتمالا ایده پردازان "حذف شریعتی از زندگی نسل جوان" ،در خواب خود هم نمی دیدند،با وجود بی مهری های زیادی که در حق وی کرده و گاه حتی بی انصافی و ظلم در حق ایشان روا می داشتند، تا جایی که تقریبا مانع هر تریبونی برای معرفی وی می شدند،با حضور و ظهور اولین تکنولوژی ارتباط ،که به راحتی پیام های نوشتاری را ،همان لحظه مبادله می کرد،یعنی مسیج، نوشته های شریعتی جزء اولین متن های معنادار و پرطرفداری بودند که به سرعت مبادله می شدند،بدون آن که هزینه های هنگفت دولتی جهت تبلیغ این کار ،پشت این قضیه باشد.
با گسترش عصر ارتباطات و شروع به کار شبکه های مجازی، باز این شریعتی و افکار وگفته های وی بودند که حال نسل جوان را خوب می کرد.
دلیل ماندگاری شریعتی،آن حس خوب و ناب و انرژی سرشار و مثبتی بود که در سراسر کلام وی موج می زد و حکایت از مسئولیت بزرگ و دلسوزی فراوان وی برای جوانان و مردم سرزمینش است.
نکته ی قابل تامل این است که در میان این پیام هایی که بین مردم به سرعت پخش می شد، اصولا نامی از اشخاصی که به وسیله متولیان فرهنگ کشور به شدت تبلیغ می گردید و هزینه های بسیاری به پایش صرف می شد،نبود.
حذف کنندگان شریعتی، به ضرر خود عمل نمودند
اولین علت این است که با این عمل خود باعث شدند، دقیقا برعکس آنچه آنان در ذهن خود داشتند،قشر جوان و تحصیل کرده دقیقا به آنچه آنان تبلیغ می کنند بی توجه شوند واین موضوع به خوبی در ارتباطات مردمی و پیام های آنان پیداست، درحالی که کسانی که آنان برای تبلیغ روی آنها تمرکز کرده بودند نه تنها انسان های متوسطی نبودند بلکه اشخاص شایسته ای بودند.
این یک عکس العمل طبیعی است ،که جامعه همیشه در برابر آنچه از پیش برایش تصمیم گرفته اند مقاومت کرده،خصوصا زمانی که طی این جریان،افراد بسیار مفیدی ، غیرمنصفانه، از صحنه حضور اجتماعی کنار گذاشته شده باشند.
دومین علت اینست که با این جریانی که این طیف ایجاد کرد، قشر جوان گویی یک دلسوز واقعی که همانند یک روان شناس تمامی دردهایش را شناسایی کرده و متناسب با آن راه حل های عملی و واقعی را ارائه می کرد، از دست داد. به مرور نشانه های افسردگی، بحران هویت و عدم سر زندگی در این نسل هویدا شد. دردهایی که سالیان زیادی دکتر شریعتی مسئولانه آنها را تحلیل کرده و برای آن راه حل ارائه کرده بود.
گویی برخی از آنان راضی تر بودند که جوان با اعتیاد و سایر نابه سامانی ها درگیر باشد ولی نامی از شریعتی به میان نباشد،زیرا با وجودی که می دانستند حرف های شریعتی چقدر در بهبود حال جوانان موثر است،حتی در لحظات سقوط جوانان هم حاضر به این اعتراف و یا بیان این نکته نبودند که این جوان با شریعتی قدری حالش بهتر می شود.
با این اوصاف، حذف شریعتی به نوعی حذف نسل جوان نیز بود. در هر جامعه ای از دست دادن یا کاستن تمایل جوانان جامعه،که موتور محرکه اجتماع هستند،نسبت به برنامه های سیاست گذاران کلان کشور،شکست بزرگی محسوب می شود،که این عدم تمایل نسبت مستقیم با آن سیاست حذف و اصرار دارد.کاری که متاسفانه هنوز اهمیت آن نادیده گرفته می شود.
شریعتی،معلمی که نسخه شفابخش نسل جوان است
گرچه آب رفته، به سختی به جوی باز خواهد گشت، ولی حداقل باید برای نسل حاضر کاری کرد.نسل جوانی که احتمالا با مفهوم هایی چون مسئولیت، کمک به هم نوع، هویت و...اگر نگوییم بیگانه، به شدت دور است.
شریعتی است که ابراهیم وار برمی آشوبد و مسئولانه و دردمند ،جوان را با عمق احساسش، با شکست ها، گریه ها و بغض های تنهاییش همراه شده زوایای زیبای وجود و شکوه بودنش و عظمت جانشین خداوند بودنش را گاه زمزمه می کند و گاه فریاد بر می آورد، همچون انقلابی که در اواخر دهه ی پنجاه، در درون دانشجویان و جوانان عصر خود پدید آورد و ابوذرها،سمیه ها و میثم های فراوانی را به ظهور رساند.
در این برهه ی تاریخی،بی اغراق همه به نوعی برای نسکین آلام روحی ویادآوری عظمت جانشین خداوند بودنمان، به وی به شدت نیازمندیم.
گروه اخبار /
دیروز وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی به مجلس شورای اسلامی رفتند تا درباره وضعیت حقوق و معیشت معلمان به برخی از نمایندگان مجلس توضیحاتی ارائه دهند. اما گویا توضیحات وزیر، نمایندگان مترصد استیضاح را قانع نکرد، گرچه برخی از همین نمایندگان سخنان وزیر را پذیرفتند و امضای خود را برای استیضاح پس گرفتند. اما به علت آنکه تعداد امضاها بیش از 10 امضا بوده، بنابراین استیضاح هفته آینده سوم تیرماه انجام میشود.
در حقیقت ، نمایندگان مجلس در گفتوگوهایی که با خبرگزاریهای « فارس » و « تسنیم» داشتند ، پی در پی از به جریان افتادن استیضاح وزیر آموزش و پرورش خبر دادند و از سوی مقابل، برخی اعضای هیأت رئیسه مجلس در برابر این استیضاح مقاومت کردند؛ چرا که آنها بر این باورند که وزیر آموزش و پرورش نسبت به امکانات محدود خود در این وزارتخانه، کارنامه موفقی داشته است و دولت و البته اعضای کابینه یازدهم نیز بر آن تأکید میکنند. استیضاحکنندگان «فاصله جدی با سند تحول آموزش و پرورش، بیتوجهی به حقوق فرهنگیان، توجه نداشتن به توزیع عادلانه امکانات آموزش و پرورش در مناطق محروم، بیتوجهی به حقوق بازنشستگان و به کارگیری نیروهای بازنشسته» را به عنوان محورهای مهم استیضاح «فانی» مطرح کردهاند.
این مباحث در حالی از سوی برخی از نمایندگان مطرح شده است که سالیان سال است فرهنگیان مشکل معیشت داشتند. از نگاه بسیاری از منتقدان آموزش و پرورش، این ساختار آموزش و پرورش است که باید تغییر کند و وزیر به تنهایی نمیتواند تغییری در این ساختار به وجود آورد.
موضوعی که اسماعیل عبدی دبیر کل کانون صنفی معلمان به آن اشاره میکند و میگوید: «هیچ کس تردید ندارد که استیضاح وزیر سیاسی است و موضوع معیشت معلمان بهانه است.
ما قبول داریم که حقوق معلمان کم است و تبعیضهایی هم بین پرداختی فرهنگیان و دیگر کارکنان دولت وجود دارد اما آیا با تغییر وزیر این وضعیت بهتر میشود؟
بودجه را دولت تعیین میکند و مجلس آن را تأیید میکند. چطور نمایندگان مجلس آن زمان دستور افزایش بودجه را ندادند ؟
نقدهای بسیاری به وزارت آموزش و پرورش وارد است اما چرا نمایندگان مجلس هماکنون به فکر معیشت معلمان افتادهاند ؟
زمان آقای حاجی بابایی وزیر آموزش دولت دهم بارها فعالان معلمان اعلام کردند حقوق معلمان کم است، برخوردهای جناحی با معلمان میشود.
آقای حاجی بابایی 100 هزار نیرو را وارد آموزش و پرورش کرد و احدی نیز از این نمایندههای نگران مجلس اعتراضی نکرد !
همان زمان هم معلمان پیش دبستانی و پیمانی مشکل داشتند.
حال چطور است که همه نگران حقوق و معیشت معلمان شدهاند؟ »
روزنامه ایران
گروه گزارش / روز چهارشنبه سوم تیرماه آقای فانی توسط مجلس نهم استیضاح خواهد شد . در ادامه گفت و گو با تشکل های معلمان ، این بار تصمیم گرفتیم نظرات آقای « دکتر نور علی عباس پور ، عضو شورای کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان » را جویا شویم .
در ادامه می خوانید
گروه اخبار /
دبیر کل سازمان معلمان ایران روز یکشنبه ۳۰ فرودین سال جاری به علت پرونده ای که در موضوع « مسائل صنفی معلمان » تشکیل شده و قطعی شده بود به زندان منتقل شد . ( این جا )
آقای علیرضا هاشمی سنجانی ، حضور در جبهه کردستان را در کارنامه خویش دارد .
در یکی از تصاویر ، آقای هاشمی در کنار آقای فانی که در آن زمان مدیر کلی آموزش و پرورش کردستان را بر عهده دارد دیده می شوند .
گروه سخن معلم تقاضای آزادی هر چه سریع تر این معلم دربند و سایر معلمان را از مسئولان محترم دارد و از اقدامات وزیر محترم آموزش و پرورش در این زمینه تشکر و قدردانی می کند .
( روی عکس ها کلیک کنید )
گروه اخبار /
محمدرضا باهنر نایبرئیس دوم مجلس شورای اسلامی که ریاست صحن علنی مجلس را برعهده داشت پیش از پایان جلسه علنی صبح امروز پارلمان طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش را اعلام وصول کرد.
وی برهمین اساس گفت: براساس آییننامه این طرح استیضاح به کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ارجاع شده بود و این کمیسیون نیز جلسهای را با حضور متقاضیان استیضاح و وزیر آموزش و پرورش تشکیل دادند که پس از این جلسه جمعی از استیضاحکنندگان امضاهای خود را پس گرفتند اما تعداد امضاها به زیر 10 نفر نرسیده و طبق آئیننامه این طرح استیضاح باید اعلام وصول شود.
نایبرئیس دوم مجلس گفت: براین اساس جلسه استیضاح علیاصغر فانی وزیر آموزش و پرورش چهارشنبه هفته آینده در صحن مجلس برگزار میشود.
انتهای پیام/
تسنیم
گروه اخبار /
جواد لعلمحمدی عضو کانون صنفی معلمان ایران با اعلام این خبر اظهار داشت: این روزها استفاده ابزاری از موقعیتها امری شایع و حتی مرسوم شده است و آموزش و پرورش هم به عنوان یکی از موثرترین این ابزار، دست خوش این مسئله قرار میگیرد.
وی تصریح کرد: در حالی که از عمر دولت اعتدال تنها 2 سالی میگذرد و این روزها شاهد استعفای مدیران برخی از استانها از جمله در استان خراسان رضوی و شمالی و آذربایجان و ... برای حضور در انتخابات مجلس هستیم.
عضو کانون صنفی معلمان ایران ادامه داد: این نوع برخوردها و استعفاهای نابه هنگام آقایان نشان از عدم اتکا به تعهدات داده شده است.
لعلمحمدی با اشاره به اینکه این استعفاها عدم رضایت بسیاری از فرهنگیان را در پی داشته است، افزود: آنچه در این میان رنجآورتر است، تلاش بیدریغ برخی از این دوستان برای انتصاب مدیران جدید است . بنده به یکی از آنها عرض کردم، اگر خود به تعهدات پای بند نیستید و بر خلاف تعهدات داده شده می خواهید بروید. حداقل اجازه بدهید؛ برای انتصابات جدید، بدنه فرهنگیان تصمیم بگیرند.
وی همچنین با تاکید براینکه ای کاش؛ وزیر استعفای هیچ کدام از مدیران را نپذیرد، چرا که ایشان بیش از دیگران به این نوع استفادههای ابزاری واقف هستند، خاطرنشان کرد: اگر این وزارتخانه را به همین سبک و سیاق پیش ببرند این درخت سایه گستر نخواهد شد.
ایلنا
گروه اخبار /
هرچند استیضاح به تعویق افتاده وزیر آموزش و پرورش، بار دیگر به صورت رسمی اعلام وصول نشده است اما موافقان استیضاح علی اصغرفانی، با انجام اظهار نظرهایی، سعی دارند نشان دهند استیضاح حتمی است و وزارتخانهای که بیش از 12 میلیون دانشآموز و بیش از یک میلیون فرهنگی مستقیما با آن در ارتباطند، به زودی با تغییر و تحولاتی روبهرو میشود. اظهار نظرها درمورد استیضاح وزیر آموزش و پرورش، تنها محدود به موافقان استیضاح نیست. چنان که روز گذشته معاون اول رئیسجمهور با دفاع تمام قد از فانی عنوان کرد: فانی به جای استیضاح باید تشویق شود.