سهم این معلمان در همه این سال ها که سپریدند، ریاضت بود و انقباض بود و تنگ دستی/ تا کنون هیچ دولتی را اراده و توان مقاوم سازی و استحکام بخشیدنش نبوده است/ آیا هنوز به مدرسه که مینیاتور نظام آموزشی است، باید به سان حیات خلوت سیاست نگریست/ «دانش و علم مدیریت» در مدارس پشیزی ارزش ندارد / معلمان برای «تربیت»، تربیت نشدند بلکه برای استخدام و اشتغال به کسوت معلمی درآمدند / فقر سوم را فقر گفت و گو و به تبع از آن بیماری نقدناپذیری می دانم/ معلم، چیزی نیست جز یک آدم بادکنکی که محکوم به تهی شدن های روزانه است
گروه اخبار/
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در دیدار هزاران نفر از معلمان و نومعلمان سراسر کشور ضمن تجلیل از تلاشها و زحمات جامعهی معلمی، «تربیت نسل آیندهای با هویت مستقل، عزتمند، دینی و دارای شاخصهای ممتاز و جریانساز» را وظیفهی اصلی و بسیار خطیر آموزش و پرورش و معلمان دانستند و تأکید کردند: اگر جامعهای با چنین ویژگیهایی شکل بگیرد، قطعا اقتصاد مقاومتی و بدون نفت، برخورداری از فرهنگ مستقل، اصلاح الگوی مصرف و روحیه ایستادگی و مقاومت در برابر زیاده خواهی ها معنا پیدا خواهد کرد.
رهبر انقلاب، کار معلمی را کاری دشوار توصیف کردند و گفتند: کار مخلصانه و برای خدا، ماندگار و موجب نجات است و زمینه کار مخلصانه در شغل معلمی، کاملاً وجود دارد.
حضرت آیتالله خامنهای، حرکت و آثار شهید آیتالله مطهری را نمونه درخشانی از کار مخلصانه و با برکت برشمردند و افزودند: نتیجه اخلاص آن عالم زمانشناس و نیازشناس، ماندگاریِ آثار برجستهی اوست، بهگونهای که ده ها سال پس از شهادتش، همچنان اهل فکر از آثار آن بزرگوار، بهترین بهرهها را میجویند.
رهبر انقلاب تأکید کردند: البته اخلاص و قناعت جامعه معلمان نباید موجب غفلت مسئولان از مسائل مادی و معیشتی این جامعه سخت کوش شود و همچنان که بارها گفتهایم و باز هم میگوییم، هر هزینه و بودجه ای که در آموزش و پرورش صرف میشود، در واقع سرمایهگذاری است.
رهبر انقلاب اسلامی سپس به طرح بحث اصلی خود پرداختند و گفتند: موضوع اساسی این است که آموزش و پرورش نسل آینده را با چه ویژگی هایی می خواهد تربیت کند و کشور برای ادامه مسیر خود به چگونه نسلی نیاز دارد؟
حضرت آیتالله خامنهای قبل از بیان ویژگی های مورد نیاز برای تربیت نسل آینده به یک نکته اشاره کردند و افزودند: ما برای تربیت نسل آینده در یک فضا و میدان خالی از رقیب قرار نداریم، بلکه با حریفی به نام «نظام سلطه بین المللی» مواجه هستیم.
ایشان خاطرنشان کردند: ممکن است برخی تعجب کنند که چه ارتباطی میان آموزش و پرورش و «نظام سلطه بین المللی» وجود دارد، در حالی که واقعیت این است که نظام سلطه برای نسل جوانِ ملت ها بویژه ملتِ ایران برنامه دارد.
رهبر انقلاب اسلامی، آمریکا، سرمایه داران صهیونیسم و برخی دولتهای مستکبر را مظهر «نظام سلطه بین المللی» دانستند و تأکید کردند: نظام سلطه می خواهد نسل آینده کشورها، نسلی باشند که فکر، فرهنگ، نگاه و سلیقه مورد نظر او را در مسائل جهانی داشته باشند و در نهایت نخبگان، سیاست مداران و افراد تأثیرگذار همان گونه فکر و عمل کنند که او تمایل دارد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به قدمت این برنامه فرهنگی استعمار، گفتند: متفکران غربی بارها گفته اند که بجای کشورگشاییهای استعماریِ قرن نوزدهم، بهترین و کم هزینه ترین روش، تزریق فکر و فرهنگ خود به نسل جوان کشورها و تربیت زبدگان و نخبگانی است که همچون سربازان نظام سلطه عمل خواهند کرد.
ایشان برخی دولت های منطقه را نمونه بارز این برنامه ریزی استکباری دانستند و افزودند: این دولت ها اکنون همان کاری را انجام می دهند که امریکا می خواهد و حتی همه هزینههای آن را هم متقبل می شوند و هیچ امتیازی نیز نمی گیرند و فقط در مقابلِ آن، امریکایی ها، این دولتها را حفظ می کنند و مانع از سقوط آنان می شوند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه حریف ما چنین برنامه ای برای نسل آینده کشورمان دارد، لزوم ترویج فکر و فرهنگ و زبان بومی را خاطرنشان کردند و گفتند: متأسفانه در برخی مواقع به جای ترویج زبان فارسی، زبان انگلیسی ترویج می شود و اکنون کار به جایی رسیده است که آموزش زبان انگلیسی به مهد کودک ها کشیده شده است.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرشان کردند: این موضوع به معنای مخالفت با یادگیری زبان خارجی نیست بلکه بحث اصلی، ترویج فرهنگ بیگانه در کشور و در میان کودکان، نوجوانان و جوانان است.
ایشان با تأکید بر اینکه کشورهای دیگر برای مقابله با ترویج زبان و فرهنگ بیگانه برنامه دارند، گفتند: متأسفانه در کشور ما برای مقابله با این موضوع برنامه خاصی وجود ندارد و میدان را برای گسترش فرهنگ بیگانه باز گذاشته ایم.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به ایجاد انواع موانع و سختی ها برای ترویج زبان فارسی در برخی از کشورهای غربی، افزودند: در شرایطی که آنها اجازه ترویج زبان فارسی را نمی دهند، ما زبان و فرهنگ آنها را ترویج می کنیم، آیا این کار واقعاً عقلانی است؟
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: این سخنان به معنای تعطیل کردن آموزش زبان انگلیسی در مدارس نیست، بلکه بحث اصلی این است که بدانیم با چه حریفی مواجه هستیم و طرف مقابل چه برنامه ریزیهای دقیقی برای تأثیرگذاری بر نسل آینده کشور دارد.
ایشان سپس به بیان شاخص ها و ویژگی های مورد نیاز برای تربیت نسل آینده کشور پرداختند و گفتند: مهمترین شاخصه ای که باید در تربیت دانش آموزان مد نظر قرار گیرد، شکل گیری «هویت مستقل، عزتمند و دینی» در نسل آینده است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: باید نوجوانان و جوانان کشور را به گونه ای تربیت کنیم که به دنبال سیاست، اقتصاد و فرهنگ مستقل باشند و هرگونه وابستگی در این مسائل مذموم به شمار آید.
حضرت آیتالله خامنهای کشور را از لحاظ این موضوع، دچار آسیب دانستند و افزودند: علاقه بیش از حد به استفاده از تعابیر فرنگی یک نمونه از این آسیب دیدگی است که از دوران طاغوت برای ما به ارث رسیده است.
ایشان یکی از لوازم اصلی تحقق اقتصاد مقاومتی را شکل گیری هویت مستقل در نوجوانان و جوانان دانستند و خاطرنشان کردند: تا زمانی که روحیه استقلال و مقاومت و ایستادگی وجود نداشته باشد، اگر مسئولان صدها جلسه هم برای اقتصاد مقاومتی بگذارند، در نهایت کار به نتیجه کامل و صحیح نخواهد رسید.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اقتصاد مقاومتی، اقتصاد بدون نفت و فرهنگ مستقل، هنگامی معنا پیدا می کند که هویت مستقل در جامعه شکل بگیرد.
حضرت آیتالله خامنهای احیای «شاخصهای ممتاز و مفاهیم جریان ساز» در دانش آموزان را یکی دیگر از وظایف سنگین معلمان و آموزش و پرورش دانستند و گفتند: ایمان، اندیشه ورزی، مشارکت و همکاری اجتماعی، و اصلاح الگوی مصرف از جمله این شاخصهای برجسته است که باید در نسل آینده رشد پیدا کنند.
ایشان با اشاره به مشکلات موجود در کشور درخصوص الگوی مصرف، چند نمونه را بیان کردند و افزودند: مصرف کالاهای خارجی و قاچاق ده ها و صدها میلیاردی کالاهای لوکس، نمونههایی از الگوی مصرف غلط در کشور است که باید اصلاح شوند و یکی از زیرساختهای اصلی برای اصلاح آنها، فرهنگ سازی در نسل جوان است.
رهبر انقلاب اسلامی، «تحمل مخالف» را یکی دیگر از شاخصهای برجسته برای نسل آینده برشمردند و گفتند: تحمل مخالف در جامعه نهادینه نشده است زیرا تا فردی مختصر طعنه ای می زند، با مشت به سینه او کوبیده می شود؛ این، یعنی عدم تحمل مخالف.
حضرت آیتالله خامنهای «ادب و مؤدب بودن» و «تدین و اشرافی بار نیامدن» را از دیگر شاخصهای مورد نیاز برای تربیت دانش آموزان دانستند و تاکید کردند: نهادینه کردن این شاخص ها در نسل آینده و فرهنگ سازی درباره آنها از وظایف بزرگ معلمان و آموزش و پرورش است.
ایشان با تأکید بر اینکه آموزش و پرورش به تنهایی نمی تواند این «وظیفه مقدس» را انجام دهد، به نقش بخش ها و دستگاه های مختلف اشاره کردند و افزودند: معاونت پرورشی آموزش و پرورش از جمله بخشهایی است که در این زمینه نقش تأثیرگذار و وظیفه سنگینی دارد و باید با اقدامات پرتلاش، هدفمند، هوشمند و سالم از لحاظ اعتقادی، سیاسی و اخلاقی در این مسیر گام بردارد و هرگونه کوتاهی در این زمینه ضربه به آموزش و پرورش و نسل آینده خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی صدا و سیما را یکی از دستگاه های دارای مسئولیت درخصوص نهادینه کردن شاخصهای ممتاز در نسل آینده و فرهنگ سازی در این زمینه دانستند و با انتقاد از عملکرد رسانه ملی گفتند: سال گذشته هم درباره لزوم برنامه ریزی دقیق و صحیح صدا و سیما برای نسل جوان مطالبی بیان شد اما متأسفانه عمل نشده است.
ایشان افزودند: صدا و سیما باید با استفاده از افراد صاحب اندیشه و متخصص، یک سرفصل کاری ویژه برای آموزش و پرورش داشته باشد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به نامه یکی از دانش آموزانی که هفته پیش با ایشان دیدار داشتند و گلایه وی از نبود برنامههای مناسب و تأثیرگذار برای جوانان دبیرستانی در صدا و سیما گفتند: باید در رسانه ملی با شیوههای هنرمندانه و کارشناسانه، برنامههایی برای اقناع فکری، روحی، دینی و علمی جوانان تهیه شود و برنامههای کنونی در برخی شبکه ها به هیچ وجه با نیازها در این زمینه همخوانی ندارند.
ایشان وزارت ارتباطات را نیز یکی دیگر از دستگاههای مسئول در زمینه تربیت نسل آینده برشمردند و با اشاره به گستردگی فضای مجازی و سرعت روزافزون تحولات در این عرصه و ارتباط مستمر جوانان با فضای مجازی خاطرنشان کردند: کسی مخالف استفاده از فضای مجازی نیست بلکه موضوع اصلی این است که در چنین عرصه ای که لغزش گاه است باید زمینه استفاده صحیح فراهم شود نه آنکه فضای مجازی به صورت رها و غیرقابل کنترل باشد.
رهبر انقلاب اسلامی با گلایه از وزارت ارتباطات و شورای عالی فضای مجازی گفتند: کسی به دنبال بستن فضای مجازی نیست، زیرا این کار عاقلانه نیست، اما چرا هنگامی که کشورهای دیگر برای حفاظت از فرهنگ خود، در استفاده از فضای مجازی چارچوب هایی قرار می دهند ما فضای مجازی را رها کرده ایم؟
حضرت آیتالله خامنهای، یکی دیگر از کارهای لازم در آموزش و پرورش را تزریق روحیه شادابی و جوانی در معلمان خواندند و از همین زاویه بر نوسازی نظام آموزشی کشور تأکید کردند.
رهبر انقلاب با اشاره به فرسوده و کهنه بودن نظام آموزشی، گفتند: نظام آموزشی کنونی برگرفته از نظام آموزشی اروپاست و همچون «اثری موزهای»، دستنخورده باقی مانده و کهنه شده است، در حالیکه لازم است نوسازی شود.
ایشان، نوسازی نظام آموزشی به شیوه تقلیدی و رونویسی از دست غربی ها را کاری غلط برشمردند و افزودند: البته استفاده از تجربیات خوب است اما صاحبان فکر و اندیشه باید در قالب طرح تحول آموزش و پرورش، نظام نوین آموزشی را طراحی و اجرا کنند.
حضرت آیتالله خامنهای، توجه به اهمیت مراکز فنی و حرفهای در «مهارت افزایی و کارآمدی نسل جوان» را یکی از دیگر اولویت های آموزش و پرورش برشمردند و افزودند: طبق گزارش ها، ۱۲ هزار نوع شغل در جامعه وجود دارد، اما آیا باید همه دانشآموزان با استعدادهای گوناگون، مسیر واحد و یکسانی را در تحصیلات خود طی کنند؟
رهبر انقلاب تأکید کردند: باید استعدادهای دانشآموزان شناسایی و پرورش داده شوند تا استعدادهای پرورشیافته بتوانند منشأ ابتکار در مشاغل و حرفههای گوناگون شوند.
انتقاد از «استفاده ی برخی نامها و نشان های مربوط به دوران طاغوت همچون پیشاهنگان» یکی دیگر از محورهای سخنان رهبر انقلاب خطاب به مسئولان آموزش و پرورش بود.
ایشان افزودند: در آموزش و پرورش با وجود عناوین و تشکل هایی همچون بسیج دانشآموزی و اتحادیه انجمن های اسلامی دانشآموزان، نباید از تعابیر و الفاظ گذشته که معانی خاصی را بهدنبال خود منتقل میکنند، استفاده شود.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه به موضوع مدارس دولتی و غیر انتفاعی اشاره کردند و گفتند: آموزش و پروش در قانون اساسی، مسئلهای «حاکمیتی» است، البته این به معنای قرار گرفتن همه بار و وظایف بر دوش دولت نیست، اما دولت باید در آموزشوپرورش نقشآفرینی کند و بر همین اساس، تبدیل کردن روزافزون مدارس دولتی به مدارس غیر انتفاعی که بعضی از آنها نیز شهریههای سنگینی میگیرند، لزوماً کار درست و سنجیدهای نیست.
رهبر انقلاب تأکید کردند: باید سطح و کیفیت مدارس دولتی آن چنان ارتقا یابد که رغبت خانوادهها به این مدارس افزایش پیدا کند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به سلامت فکری و عملی وزیر محترم آموزش و پرورش بر لزوم استفاده از این فرصت برای انجام وظایف سنگین در این دستگاه تاکید کردند و گفتند: دانشگاه فرهنگیان یکی از مراکز بسیار مهم است که باید برای توسعه کمی و کیفی آن هر آنچه که می توان، سرمایه گذاری کرد.
ایشان در جمعبندی سخنان خود با تأکید بر اهمیتِ ساختن و قدرتمند کردن کشور و نقش برجسته معلمان در این مسیر، مهمترین عنصر قدرتساز را «علم» خواندند و خاطرنشان کردند: قدرت، فقط به داشتن سلاح نیست بلکه «علم، ایمان، شخصیت ملی، ایستادگی و هویت انقلابی»، عناصر تولید قدرت هستند.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: دشمن وقتی قدرت شما را ببیند، ناچار به عقبنشینی خواهد شد، اما وقتی در نشان دادن مبانی و عناصر قدرت خود در مقابل دشمن، ملاحظه و اجتناب کنیم و یا بترسیم، دشمن «گستاخ» میشود.
ایشان با اشاره به طرحی که در کنگره امریکا علیه رزمایش های دریایی ایران در جریان است، افزودند: امروز دشمنان حرفه ایی میزنند که بزرگتر از دهانشان است و مثلاً طراحی میکنند که «ایران در خلیج فارس نباید رزمایش نظامی داشته باشد»؛ درحالیکه این سخنان، غلط اضافی است.
حضرت آیتالله خامنهای همه این زیادهخواهیها را از سوی ملت بزرگ و بیدار ایران قابل پاسخگویی دانستند و خاطرنشان کردند: خلیج فارس، خانه و محل حضور ملت ایران، و ساحل خلیج فارس و سواحل زیادی از دریای عمان متعلق به این ملت قدرتمند است، بنابراین ما باید در این منطقه حضور، رزمایش و اظهار قدرت داشته باشیم، و این امریکاییها هستند که باید بگویند چرا از آن سوی دنیا به اینجا آمده و رزمایش بهراه میاندازند؟
رهبر انقلاب تأکید کردند: این گونه باید با قدرتهای زیادهخواه مواجه شد و برخورد کرد.
ایشان، ماندگاری و قدرتمندتر شدن روزافزون جمهوری اسلامی را نشانه شکست دشمنان خواندند و خاطرنشان کردند: قرآن به ما آموخته است که باید بهگونهای خود را آماده کنیم که دشمن، همواره ترس و واهمه داشته باشد.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، وزیر آموزش و پرورش با گرامیداشت یاد شهیدان مطهری، رجایی و باهنر و با تبریک هفته معلم، تاکید کرد: وزارت آموزش و پرورش تلاش می کند از طریق فرهنگسازی، بستری مناسب برای تحقق عملی اقتصاد مقاومتی فراهم کند.
آقای فانی با بیان اینکه برنامههای راهبردی آموزش و پرورش در طول برنامه ششم مبتنی بر اجرای سند تحول بنیادین خواهد بود، گفت: تدوین نقشه راه سند تحول آموزش و پرورش، طراحی رشتههای جدید، ارتقای منزلت معلمان، تدوین برنامه راهبردی دانشگاههای فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی، تقویت مشارکتهای مردمی و توسعه پژوهشسراهای دانش آموزی از مهمترین فعالیتهای آموزش و پرورش در سال گذشته بوده است.
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای
12 اردیبهشت ؛ روز معلم روز 12 اردیبهشت یادآور دو حادثه مهم تاریخی است. اولین حادثه قتل معلم جوان ابوالحسن خانعلی دبیر فلسفه و عربی دبیرستان جامی تهران در جریان تجمع اعتراضی معلمان در میدان بهارستان است. خانعلی معلمی 29 ساله بود که با مدرک لیسانس معقول و منقول درسال 1335 به استخدام وزارت فرهنگ در آمد. هنگام شهادت ( سال 40 ) علاوه بر شغل معلمی دانشجوی دوره دکترای فلسفه دانشگاه تهران بود. هیچ یک از جریان های سیاسی آن زمان ، او را وابسته به گروه و دسته ای سیاسی ندانسته اند. او یکی از هزاران معلمی بود که برای دفاع از حقوق صنفی خود در میدان بهارستان حاضر شده بود. حادثه دوم به فاصله 18 سال ، ترور آیت الله مرتضی مطهری ، نظریه پرداز انقلاب اسلامی ، استاد دانشکده الهیات و عضو شورای انقلاب اسلامی ، توسط گروه فرقان در سال 58 است. ترور استاد مطهری عاملی شد که این روز در تقویم جمهوری اسلامی به نام روز معلم ماندگار شود. در این گزارش تاریخی ، وقایع 12 روز اعتصاب معلمان ( 12 تا 23 اردیبهشت سال 40 ) و تاثیرات جانبی آن ، با استفاده از اخبار مطبوعات آن زمان به صورت روزنگار بیان شده است . آنچه که در این 12 روز رخ داد ، بی شک از تاثیر گذارترین حوادث بعد از کودتای 28 مرداد 32 بود.
دعوت به اعتصاب - در جلسه روز دهم اردیبهشت سال 40 مجلس شورای ملی، جهانشاه صالح ـ وزیر فرهنگ ـ لایحه تعرفه جدید حقوق فرهنگیان- معروف به اشل حقوق معلمان را تقدیم مجلس کرد. در همین روز در خیابان لاله زار اتفاق دیگری افتاد که فضای سیاسی ایران را چند روز بعد به لرزه درآورد. ساعت پنج بعدازظهر چند هزار معلم مرد و زن در محل باشگاه مهرگان اجتماع کردند. بعد از شنیدن چند سخنرانی آتشین ، معلمان به اتفاق آرا تصمیم به اعتصاب گرفتند. در اعلامیه ای که آن روز صادر شد ، آمده بود: "در چند ماه گذشته مقامات با همه وعدههای کتبی و شفاهی حاضر به تحقق تقاضای مشروع و شفاهی ما نگردیدند و همه را با وعده و وعید و طفره و تعلل و دفعالوقت گذرانیدند". معلمان در ادامه از اعتصاب از روز سهشنبه (12 اردیبهشت) خبر داده بودند . ساعت ده صبح 11 اردیبهشت ماه سال 40 ، جهانشاه صالح ـ وزیر فرهنگ ـ در مصاحبهای مطبوعاتی از تغییر اشل معلمین خبر داد. صالح وعده داد که حقوق معلمین از 275 تومان به پانصد تومان افزایش مییابد. محمد درخشش ـ نماینده فرهنگیان و رئیس باشگاه مهرگان ـ در این روز بازداشت شد. محمد درخشش عضو جامعه فارغالتحصیلان دانشسرای عالی بود . وی در اسفندماه سال 32 در دوره هجدهم مجلس به عنوان نماینده به مجلس شورای ملی راه یافته بود. در جلسه امروز هیات دولت درباره وضع معلمان گفتوگو شد. جعفر شریف امامی پیش از آغاز جلسه با محمدرضا پهلوی دیدار داشت.
وزش طوفان - روز 12 اردیبهشت ، دبیران و آموزگاران از رفتن به سر کلاس درس خودداری کردند و تعدادی از معلمان در میدان بهارستان تجمع کردند. ماموران ابتدا سعی کردند با ماشین آبپاش معلمان را متفرق کنند. اما معلمان ایستادند و علیه دولت شعار دادند. به گفته یکی از شاهدان خانم معلمها که در صف جلو ایستاده بودند سر تا پا خیس شدند . چند نفر از معلمان مرد از پیاده رو وارد میدان شدند تا سر لولههای آب را به سمت دیگری بگردانند. یکی از آنها معلم جوان 29 سالهای بود به نام ابوالحسن خانعلی. سرگرد ناصر شهرستانی، رئیس کلانتری بهارستان، مستقیماً به سمت معلمان شلیک کرد. گلولهای به سر ابوالحسن خانعلی خورد و خون او سنگفرش میدان بهارستان را رنگین کرد. در اثر شلیک ماموران انتظامی به سوی معلمان در میدان بهارستان چهار نفر به اسامی دکتر ابوالحسن خانعلی ( دبیر دبیرستان های جامی و شرف، اصابت گلوله به مغز)، غلامرضا احدیان (آموزگار دبستان تابان حشمتیه، ضربه با سرنیزه به شکم)، سیاوش باباوندی ، دانشآموز کلاس چهارم ریاضی دبیرستان داورپناه ( اصابت گلوله به لگن) و حسین شرقی آموزگار دبستان دولتی شاهآباد (ضربه به پهلو) مجروح شدند. جعفر شریف امامی، درحالی که سر و صدای معلمان در داخل مجلس به گوش میرسید، پشت تریبون مجلس از اجتماع کنندگان مقابل مجلس با عنوان اخلاگر یاد کرد و گفت من نمیتوانم اجازه بدهم که اشخاص اخلالگر در لباس معلم سوءاستفاده کنند و امنیت مملکت را به هم بزنند. دکتر ابوالحسن خانعلی، که بر اثر اصابت گلوله ماموران انتظامی به سرش به بیمارستان بازرگان منتقل شده بود، درگذشت. معلمان پیکر دکتر خانعلی را به مسجد اسکندری منتقل کردند. یکصد معلم داوطلب شدند تا شب در مسجد بخوابند تا پیکر دکتر خانعلی پیش از تشییع توسط ماموران ربوده نشود. بعد از ظهر امروز محمد درخشش از زندان آزاد شد. جعفر شریف امامی در خاطرات خود از این روز مینویسد: « وقتی خانعلی تیر خورد ساعت 30 / 11 شب به کاخ شاه احضار شدم. شاه گفت قرار است فردا شیطنت کنند و جنازه را راه بیندازند و شلوغ کنند.» من به شاه اطمینان دادم که با هماهنگی سرهنگ هادی شادمهر ـ دایی خانعلی ـ جنازه را به قم منتقل و دفن میکنیم.
قطعنامه معلمان - جعفر شريف امامى درباره وقایع روز 13 اردیبهشت در کتاب خاطراتش مى نویسد: "صبح امروز ساعت هفت پشت ميز كارم بودم، تلفن كردم به نعمتالله نصيرى ـ رئيس شهربانى ـ صبح زود آنجا نبود. بعد هفت و ربع و هفت و نيم شد و با او تماس گرفتم و گفتم: آمبولانس فرستاديد كه جنازه خانعلى را ببرند؟ گفت: فرستاديم آمبولانس پيدا كنند و آمبولانس هنوز گير نيامده است. از اين حرف ها من تعجب كردم. ساعت هشت گفت: معلمين آمده اند دوره جنازه و ديگر مشكل است كه ما جنازه را از دستشان بگيريم، مگر اينكه زدوخوردى بكنيم. گفتم: نه، ديگر كارى نداشته باشيد. بگذاريد هر كارى كه مى خواهند آزادانه بكنند و ديگر ممانعتى هم نكنيد. . اسم من نخست وزير است با داشتن مسؤوليت، ولى هيچ در اين مسائل اثرى ندارم. آنچه بايد بشود، خودش مى شود".
به تدريج گروه های معلمان از نقاط مختلف شهر به طرف مسجد اسكندرى روانه شدند. چون تعداد شركت كنندگان در مراسم تشييع جنازه ابوالحسن خانعلى بسيار زياد بود، خيابانهاى لال هزار نو، اسلامبول، چهارراه مخبرالدوله و قسمتى از خيابان سعدى و بعداً خيابان شاه ( جمهوری ) به كلى بسته شد و عبور و مرور غيرممكن گرديد. جنازه خانعلى در دانشجويان و فرهنگيان دسته هاى گل و پلاكاردهاى متعدد با خود حمل مى كردند، روى دوش مردم به حركت درآمد. قرار شد معلمين و تشييع كنندگان هنگام حمل جنازه از مسجد اسكندرى فقط به ذكر لااله الاالله اكتفا كنند و شعارى ندهند. عكس بزرگى از خانعلى به وسيله دو نفر از معلمين زن حمل م ىشد. بين شعارها اين جملات جلب نظر مى كرد: شعار ما سكوت و حفظ نظم و آرامش است./ دولت مهندس شريف امامى بايد استعفا بدهد/ معلم نان مى خواهد نه گلوله / دكتر ابوالحسن خانعلى، انتقام خون تو را خواهيم گرفت / سيماى درخشان خانعلى الهام بخش مبارزات پىگير ما خواهد بود / قسم به خون سرخ تو، قسم به رنج مادرت، قسم به اشك خواهرت، كه ما ز دشمنان تو، كشيم انتقام تو... مقارن ساعت يك بعدازظهر جنازه خانعلى به مسجد سپهسالار رسيد و از آنجا توسط عده كثيرى از معلمان و بستگان او به ابن بابويه برده شد و در آنجا دفن گرديد. در ميدان بهارستان، نماينده معلمان پايتخت و دانشجويان دانشگاه تهران سخنرانى كرد و پس از تصويب قطعنامه اى جمعيت متفرق گرديد. اين قطعنامه شامل چهار ماده بود:
1- استعفاى دولت شريف امامى 2- مجازات مسببين حوادث روز سه شنبه و تعقيب فورى قاتل خانعلى 3- استرداد لايحه اشل حقوق معلمين و اجراى طرح باشگاه مهرگان 4- رفع اهانت از معلمان و كسانى كه بدون مجوز قانونى توقيف شده بودند.
استعفای شریف امامی - روز چهاردهم اردیبهشت ، اعتصاب معلمان تهران وارد سومين روز خود شد. از ساعت 8 صبح معلمين در باشگاه مهرگان جمع شدند. در اين اجتماع محمد درخشش طى سخنرانى خود از همدردى طبقات مختلف مردم در حادثه تأثرآور مرگ دکتر خانعلی تشكر كرد و سپس. معلمان در صفوف منظم از خيابان هاى سعدى و شاه آباد به طرف مقصد حركت كردند. يك طرف ميدان بهارستان را انبوه جمعيت معلمين و دانشجويان با شعارهاى متعدد پر كرده بود و طرف ديگر را كاميون هاى پر از سرباز و پليس. پس از اينكه هزاران معلم در ميدان بهارستان استقرار يافتند، چند نفر از آنها نطق هايى درباره حقوق معلم و حادثه روز سه شنبه گذشته ( 12 اردیبهشت) و جريانات اخير ايراد كردند و بار ديگر متذكر شدند كه اعتصاب آنها تا پيروزى نهايى و اجراى قطعنامه اى كه روز پيش به تصويب رسيده، ادامه خواهد داشت. ساعت 10/10 دقيقه صبح جلسه علنى مجلس شوراى ملى به رياست سردار فاخر حكمت تشكيل شد. جعفر شريف امامى پشت تريبون قرار گرفت تا به پرسش ها و اعتراضات نمايندگان درباره اعتصاب و تظاهرات فرهنگيان و تيراندازى به طرف آنها و قتل خانعلى پاسخ دهد. وی که با اعتراض نمایندگان و رئیس مجلس روبهرو شد. جعفر شريف امامى در خاطراتش از جلسه روز چهاردهم مجلس شورای ملی نوشت : "من ديدم كه زمينه اى است، مى خواهند جنجال درست بكنند". نخست وزیر مجلس را ترک کرد و به نخست وزيرى بازگشت. پس از خروج از نخستوزيرى به منزل خود رفت و استعفايش را به وسيله وزارت دربار به دست شاه رساند.
ملاقات نمایندگان معلمان با رئیس مجلس - سردار فاخر حکمت ـ رئیس مجلس شورای ملی ـ صبح روز چهاردهم اردیبهشت به رئیس بازرسی مجلس گفته بود حاضر است نمایندگان معلمان را بپذیرد. لذا در ساعت يك بعدازظهر از بلندگوى ميدان بهارستان اعلام شد كه معلمان، نمايندگان خود را براى مذاكره با رئيس مجلس شوراى ملى انتخاب كنند.
معلمان پنج نفر را به اسامى: على زارع، حشمت الله باباخانى، سيدعلى نقى نقوى، اقدس ملكوتى و افسر فخرايى انتخاب كردند و آنها را براى ملاقات با سردار فاخر حكمت به مجلس فرستادند. در اين ملاقات، نمايندگان معلمين اجراى قطعنامه معلمين و طرح باشگاه مهرگان را خواستار شدند. سردار فاخر حكمت گفت : «قاتل دكتر خانعلى را به اشد مجازات خواهيم رساند و مطمئن باشيد مجلس به كار معلمين رسيدگى خواهد كرد.» در تحولی دیگر سرهنگ هادى شادمهر - دايى ابوالحسن خانعلى - اعلام جرمى در خصوص كشته شدن خواهرزاده خود به دادستان تهران تسليم كرد. بعدازظهر این روز در مجلس ختمى كه در مسجد ارك برگزار بود، حجتالاسلام محمدتقى فلسفى واعظ، ضمن بيانات مفصلى از اوضاع فرهنگ شديداً انتقاد كرد و گفت: " اگر مرا كه يك نفر واعظ هستم براى جراحى قلب دعوت كنند و بپذيرم، شخصى احمق هستم. حال اگر يك نفر قابله كه تخصص او در قابلگى است ، تربيت روح و فكر يك جامعه اى به عهده وى واگذار شود، چه محصولى از اينكار به دست میآيد؟ ". کنایه او به وزارت دکتر جهانشاه صالح بود!
سناتور محمود حسابی تسلیت گفت - از ساعت 8 بامداد شنبه 16 اردیبهشت ماه به تدريج معلمين پايتخت و دانش آموزان و دانشجويان دانشسراى عالى و دانشگاه تهران در باشگاه مهرگان حضور يافتند. در اين اجتماع ابتدا چندنفر از معلمان سخنانى ايراد كردند. سپس محمد درخشش - رئيس باشگاه مهرگان و نماينده معلمين - گفت که برنامه ما اعتصاب است. اعتصاب ما ادامه دارد و بايد قطعنامه باشگاه مهرگان اجرا شود. دانشجويان دانشسراى عالى كه از روز اول اعتصاب معلمين به عنوان همدردى با معلمين دست به اعتصاب زده اند، امروز نيز از رفتن به كلاس درس خوددارى كردند. در چند روز گذشته فرهنگيان اغلب شهرستان ها به اعتصاب پیوستند. در جلسه مجلس سنا محسن صدرالاشراف - رئيس مجلس سنا - و سه نماينده درباره اعتصاب و تظاهرات معلمين سخن گفتند. يكى از آنان دكتر محمود حسابى بود، كه گفت تأثر و تألم خود را از واقعه 12 ارديبهشت كه منجر به قتل يك نفر معلم، دكتر خانعلى شد اظهار مى نمايم و از دولت وقت انتظار دارم كه هر چه زودتر نتيجه اقدامات خود را درباره تعيين مسئولين اين واقعه اسفناك به استحضار مجلس سنا برساند.
درخواست انحلال مجلس - روز شنبه 16 اردیبهشت شريف امامى به كاخ مرمر رفت و متن استعفانامه هیات دولت را تقدیم شاه کرد. . علی امینی که روز جمعه با شاه دیدار کرده و پیشنهاد نخست وزیری را از زبان او شنیده بود، امروز شنبه 16 اردیبهشت با محمدرضا پهلوی دیدار داشت. امینی در خاطراتش دراینباره میگوید که از شاه خواست فرمان انحلال مجلس را امضا كند. على امينى هنگامى كه از كاخ مرمر خارج شد به خبرنگاران داخلى و خارجى كه دورش اجتماع كرده بودند، گفت اعلى حضرت فرمان نخست وزيرى مرا صادر فرمودند. بعد از ظهر شنبه سخنگوى دربار شاه رسماً اعلام كرد كه استعفاى دولت شريف امامى مورد قبول قرار گرفت و على امينى را مأمور تشكيل هيات وزيران شد. علی امینی در ساعت45 / 3 دقيقه بعدازظهر به نخستوزيرى آمد و تا ساعت نُه بعدازظهر در دفتر خود مشغول كار بود .
وی در خاطراتش مینویسد : "همان ساعت اول در اتاق نخستوزيرى، در چند سطر به شهربانى دستور دادم كه ظرف مدت 48 ساعت ترتيب لغو جواز كار و اقامت تمام گروه هاى موزيك و رقاصه ها و اين قبيل آدم ها را بدهد؛ به اين ترتيب اسلحه تبليغ را از دست اهل منبرگرفتم". عصر اولين روز کار دولت با دستورهايى كه يكى از مهمترين آنها منع هرگونه سانسور و اعلام آزادى كامل مطبوعات بود، گذشت. از طرف نخست وزير به اداره كل انتشارات و راديو دستور داده شد كه به مناسبت چهلمين روز وفات حضرت آيتالله بروجردى از بعدازظهر فردا به مدت 24 ساعت برنامه هاى موسيقى از راديو ايران قطع گردد و به جاى موزيك، سخنراني هاى مفيد مذهبى پخش شود. روز یکشنبه 17 اردیبهشت ، ششمين روز اعتصاب معلمان بود. معلمان تهرانى، امروز در مجالس ترحيم ابوالحسن خانعلى در مسجد ارك، باشگاه مهرگان و دبيرستان جامى حضور يافتند. در شهرستان ها معلمان اعتصاب کننده، در برگزارى مجالس ختم و يادبود ابوالحسن خانعلى شركت كردند. خبرگزارى آسوشيتدپرس، گزارش داد: " روزنامهه اى تهران براى نخستين بار در صفحات اول خود عكس هايى از تظاهرات معلمان چاپ كردند. این خبرگزاری افزود تقاضاهاى معلمين دست كم با پشتيبانى دو ميليون شاگرد همراه است و دكتر على امينى نخستوزير جدید، با درخواست معلمان موافقت كرده است".
اعلام روز معلم - دوشنبه 18 اردیبهشت در هفتمين روز اعتصاب، بار دیگر معلمان پايتخت در باشگاه مهرگان اجتماع كردند و چند تن از معلمان درباره جريانات اخير و احقاق حقوق معلمان صحبت نمودند. پس از آنان محمد درخشش رئيس باشگاه مهرگان در سخنرانى خود گفت شكستن اعتصاب با نظر مجمع عمومى است. پس از آنكه خواسته هاى معلمان طبق قطعنامه انجام شود، اعتصاب پايان خواهد پذيرفت. اجتماع در ساعت 11 صبح پراكنده و قرار شد معلمان از ساعت سه بعدازظهر براى برگزارى شب هفت ابوالحسن خانعلى به سوى ابن بابويه حركت كنند. معلمان در قطعنامهای اعلام کردند:«اجتماع عمومى معلمين پايتخت در تاريخ روز 18 ارديبهشت ماه سال 1340 تصويب كردند كه روز دوازدهم ارديبهشت ماه به ياد بود اعتصاب موفقيت آميز معلمين ايران و شهادت معلم دانشمند مرحوم دكتر خانعلى، «روز معلم» اعلام گردد. در اين روز همه ساله كليه مدارس و مؤسسات فرهنگى در سرتاسر كشور تعطيل رسمى خواهد بود و مراسم خاصى اجرا خواهد گرديد.».
حضور نخست وزیر در اجتماع معلمان - سه شنبه 19 اردیبهشت ماه ، درهشتمين روز اعتصاب معلمين از ساعت 8 صبح چندين هزار نفر از معلمين و دانش آموزان در باشگاه مهرگان اجتماع كردند. ساعت 12 / 9 دقيقه، نخستوزير وارد باشگاه مهرگان شد. هنگام ورود على امينى، معلمان شروع به كف زدن و ابراز احساسات كردند. اين نخستين بارى بود كه پس از كشته شدن ابوالحسن خانعلى معلمان كف میزدند.
علی امینی گفت : «اين قول را مى دهم و شرافتم را گرو میگذارم كه راجع به تغيير اشل معلمان و خواسته هاى شما اقدام كنم. البته بايد به من فرصت بدهيد تا مطالعه كافى كنم... اگر مى شد كه به حرف من اعتماد مى كرديد و دست از اعتصاب برمى داشتيد و سر كارهاى تان مى رفتيد.» اما هنوز صحبت نخستوزير در اين مورد به پايان نرسيده بود كه فرياد: نخير، نخير، قبول نداريم، تا تمام خواسته هاى ما عملى نشود دست از اعتصاب برنخواهيم داشت، تا چند دقيقه در فضاى باشگاه طنين انداخت. محمد درخشش معلمان را دعوت به سكوت كرد و گفت شكستن اعتصاب معلمين سراسر كشور هنگامى عملى خواهد شد كه تمام مواد قطعنامه معلمان كه اولين ماده آن تعقيب و مجازات قاتل است اجرا شود . عصر روز سه شنبه 19 اردیبهشت ، طى اعلاميه اى كه سه بار از راديوى ايران پخش شد، اعلام شد: «طبق دستور دولت، سرگرد ناصر شهرستانى به اتهام قتل دكتر ابوالحسن خانعلى از كار بركنار و پرونده امر براى رسيدگى به مراجع ذى صلاحيت ارجاع گرديد.» . در ساعت 20/11 20 / 11 قيقه امروز، على امينى - نخستوزير - به كاخ سلطنتى رفت. از ساعت يازده نيز وزراى جديد تدريجاً در كاخ نخستوزيرى حاضر شده بودند. اعضاى دولت جديد در حدود يك ساعتونيم در كنار محمدرضا پهلوى بودند. جای وزیر فرهنگ در این جمع خالی بود.
ملاقات امینی و درخشش - چهارشنبه 20 اردیبهشت در نهمين روز اعتصاب معلمين پايتخت ساعت 12 امروز محمد درخشش در نخست وزيرى با على امينى ملاقات و مذاكره كرد. در این جلسه به درخشش وعده وزارت فرهنگ داده شد. پس از اين ملاقات، درخشش گفت : « كليه تقاضاهاى ما جامه عمل به خود پوشيده و تنها موضوع افزايش حقوق ها باقيمانده كه نخست وزير قول داد در جلسه امروز هيات دولت مطرح و درباره آن تصميمى اتخاذ نمايد. با اين ترتيب به محض روشن شدن اين موضوع، اعتصاب آقايان معلمين خاتمه خواهد يافت».
معلمان تصميم گرفتند كه تا دستیابی به نتيجه قطعى و تأمين كليه خواسته هاى خود همچنان در اعتصاب باقى بمانند. صبح روز پنجشنبه 21 اردیبهشت ، معلمان پايتخت، در باشگاه مهرگان اجتماع كردند. محمد درخشش به اين جمع وعده داد كه ساعت شش بعدازظهر فردا در همين باشگاه، نظر دولت جديد را درباره اشل حقوق معلمان اعلام مى كند. محمد درخشش، ساعت يازده صبح به وزارت فرهنگ رفت . جلسه فوق العاده هيات وزيران در نخست وزيرى تشكيل شد. در اين جلسه طرحى كه قبلاً براى تغيير اشل حقوق معلمان تهيه شده بود مورد بررسى قرار گرفت و پس از مذاكره و تبادل نظرى كه در اين باره به عمل آمد تصويب نامه قانونى براى اجراى آن به تصويب رسيد. ساعت دو بعدازظهر اطلاعيهای از طرف دولت انتشار يافت:« نظر به احترام و اهميت مقام معلم در اجتماع، وظيفه و مسئوليت سنگينى كه اين طبقه در تربيت و تعليم نسل جوان بر عهده دارد و انتظار خدمت صادقانه و حفظ شئون و احترامشان در جامعه مستلزم تأمين رفاه و معاش ايشان است و با توجه به اينكه دولت اميدوار است با انجام اقدامات موثر در زمينه تقليل هزينه زندگى كه پايه اصلى تأمين معيشت و آسايش عموم كارمندان دولت است، يكى از مهمترين مواد برنامه خود را جامه عمل بپوشاند، فعلاً براى اينكه وضع حقوق معلمين كه داراى حقوق كمترى هستند بهبود يابد، با در نظر گرفتن ميزان كار و معلومات آنها و مخصوصاً با توجه به مقدورات مالى دولت، تصميماتى در جلسه امروز هيات وزيران اتخاذ شد كه نگرانى طبقه معلمين كشور را به كلى مرتفع خواهد ساخت. شرح تصميمات متخذه بعداً اعلام خواهد شد.» . دادستان تهران به ادارات انتظامى دستور داد تا سوابق سرگرد ناصر شهرستانى رئيس سابق كلانترى دو تهران را به دادسراى تهران ارسال دارند.
پایان اعتصاب - عصر روز جمعه 22 اردیبهشت ، اجتماع معلمان در باشگاه مهرگان تشكيل شد و محمد درخشش خطاب به حاضران گفت: «چون تصويب نامهاى در هيات دولت تهيه شده است، ما ختم اعتصاب را اعلام مى كنيم.» عده ای از معلمان گفتند كه ما اعتماد نداریم و بايد شماره تصويب نامه هيات دولت در اختيار ما قرار گيرد؛ چرا تصويب نامه دولت در راديو قرائت نشد؟
درخشش جواب داد: «چون ممكن بود سروصداى عده ديگرى از كارمندان بلند شود.» سپس پيشنهاد كرد آنها كه با شكستن اعتصاب موافق هستند، دست ها را بلند كنند. از انتهاى سالن موج اعتراض برخاست كه تا جلو تريبون كشيده شد، ولى چند دسته ده نفرى از چند گوشه دستها را بلند كردند و درخشش گفت: «كسانى كه شكستن اعتصاب را تصويب نكرده اند، اخلالگرند، نه معلم و ما آنها را معلم نمى دانيم. تنها كسانى معلم هستند كه شكستن اعتصاب را تصويب كردند و اگر فردا كسى پيدا شود كه در سر كلاس حاضر نشود، جزو اخلالگرها معرفى و دستگير میشود.» .
خبرگزاری یونایتدپرس از پایان اعتصاب معلمان خبر داد و اعلام کردکه این اعتصاب باعث سقوط دولت شریف امامی و روی کار آمدن دولت امینی شد. این خبرگزاری اعلام کرد محمد درخشش در جمع پنج هزار نفر از معلمان تهران گفته حقوق بعضی از معلمان از حقوق مهندسین دولتی نیز بیشتر خواهد شد. با سقوط کابینه علی امینی فعالیت های باشگاه مهرگان به شدت محدود شد.
محمد درخشش ، وزیر فرهنگ - صبح روز شنبه 23 اردیبهشت ، كليه مدارس كشور پس از دوازده روز تعطيل گشوده شد و آموزگاران، دبيران و دانش آموزان در كلاس هاى درس حضور يافتند. به خاطر كشته شدن ابوالحسن خانعلى در کلاس ها يك دقيقه سكوت اعلام شد. ساعت يازده صبح معاون پارلمانى وزارت فرهنگ ، در يك مصاحبه مطبوعاتى به خبرنگاران گفت: هيات وزيران تصويب نامه اى در يازده ماده براى تعيين اشل جديد حقوق فرهنگيان تصويب نمودند و از ماه آينده حقوق كليه كسانى كه كمتر از پنج هزار ريال است به ميزان اشل جديد پرداخت خواهد شد و اضافه حقوق ساير معلمان در رتبه هاى بالاتر پس از تأمين اعتبار پرداخت خواهد شد. دو روز بعد یعنی سه شنبه 25 اردیبهشت ماه 40 على امينى در كاخ محمدرضا پهلوى حاضر شد و محمد درخشش- رئيس باشگاه مهرگان و نماينده معلمين - را به عنوان وزير فرهنگ معرفى كرد.
درخشش حدود 14 ماه وزیر فرهنگ بود.
ماجرای تافل نماینده معروف جنجال آفرین شد / دانشجو یک سؤال ساده به زبان انگلیسی از کاندیدا پرسید/ هر شهروند با یک موبایل یک رسانه است/ اگر مسئولی دروغ بگوید نمی تواند شب راحت بخوابد/ مناسبات عصر ارتباطات با قبل از ان متفاوت است/ رسانه معنایی فراتر از تلویزیون و روزنامه دارد/ شبکه های اجتماعی عامل نظارت همگانی بر مسؤولان / ورزشکاران ، هنرمندان ، سیاست مداران و فعالان اجتماعی باید سنجیده سخن بگویند
روزنامه «رسالت» در سرمقاله روز پنج شنبه خود نوشت:
در اردیبهشت هرسال به دلیل تقارن با سالروز شهادت روحانی گران قدر استادمطهری و براساس یك سنت ملی و دینی نسبت به برگزاری مراسم گرامی داشت مقام معلم اقدام می شود و از معلمان نمونه كه اكثر آنها براساس احراز شرایط مربوط برگزیده شده اند تجلیل به عمل می آید. تكریم معلم از نشانه های ارج و منزلت علم و فرهنگ در افق فرهنگی یك كشور است اما دولتی یا مردمی برگزار شدن آن تابع میزان كارآمدی معلم است. تحقیقا بخشی از كارآمدی یا ناكارآمدی معلم معلول كیفیت ریل گذاری نظام تعلیم و تربیت، و تحت تأثیر نگرش و بینش مسئولان عالی آن است.
در نظام تعلیم و تربیت اسلامی، معلم محور است و انسان، انسان را تربیت می كند نه تجهیزات یا كتاب. دانش آموز نیز تربیت را از شخصیت معلم(مربی) می گیرد و بیش از آن كه گفتار معلم بر شخصیت و تربیت دانش آموز اثر بگذارد، منش ، متانت و نجابت او مؤثر است. كتاب و مدرسه نیز قدرت نفوذ خود را از اخلاق و شخصیت معلم می گیرند.
ولذا در گام اول بیشترین دقت باید صرف كشف بهترین استعدادها برای كار معلمی شود. هرچه بذر بهتری برای این كشتزار انتخاب شود محصول عالی تری در آموزش و پرورش دانش آموزان به دست می آید. نظام تربیت معلم بیش ازآن كه بخواهد نسبت به انباشته سازی حافظه معلم با آثار نظریه پردازان غربی اقدام كند باید با شیوه های بومی و اسلامی به «تربیت» و پرورش معلم و روش اعتلای ظرفیت های باطنی و معنوی و ارتقای دانش و فرهیختگی او بیندیشد. این دوراندیشی حوزه اصلی «بزرگداشت مقام معلم» و بسیار مهم است. قطعا تربیت چنین معلمی در افق آرمانهای انقلاب اسلامی، به طور خودجوش و تصادفی نمی تواند اتفاق بیفتد، و مساله ساده ای هم نیست كه برون سپاری شود.
اگر دانشگاه فرهنگیان وزارت آموزش و پرورش علی رغم فلسفه شكل گیری خود، از مهندسی نظام تربیت معلم در تراز جمهوری اسلامی ناتوان باشد، وزارت علوم و دانشگاه آزاد و...به طریق اولی از تحقق چنین مهمی ناتوان تر خواهند بود. این مهم فرآیند سازمان یافته و مشخصی را طلب می كند.
آن چه كه تاكنون در گزینش معلم معیار بود سنجش توانایی های اكتسابی بود و ظرفیت های ذاتی كه بخش زیر ساختی و اساسی شخصیتی او بود معمولا مورد غفلت واقع میشد ! در صورتی كه فقد مسائل اكتسابی از طریق آموزش قابل جبران است اما فقد اقتضائات ذاتی مثل نجابت و متانت و عزت نفس و شرح صدر و...از طریق آموزش های متعارف نوعا قابل جبران نیست.
به دلیل نقش خطیری كه معلم در معماری آینده نظام جمهوری اسلامی به عهده گرفته، انتخاب معلم باید مبتنی بر كشف باشد نه براساس مراجعه، تا عالی ترین استعدادها برای تعلیم و تربیت آینده سازان كشور اختصاص یابد و هر كسی دنبال شغلی است یا در جای دیگری توفیقی به دست نیاورده، در صف جذب معلم قرار نگیرد. اگر آموزش و پرورش این مدارس را در اختیار نداشت باید منطقه به منطقه به جست و جو می رفت و بهترین استعدادها را برای كار معلمی انتخاب می كرد.
اما اكنون كه مدارس را در اختیار دارد می تواند از دوره نوجوانی و حتی كودكی از بین دانش آموزان بهترین استعدادهای معلمی را كشف، و برای امر خطیر معلمی هدف تربیت ویژه قراردهد. این مسئله امری ممكن اگر چه دیربازده است. اما وزیری كه براساس ملاحظات حزبی و جریانی انتخاب شده باشد،اراده و انگیزه ای برای كارهای دیربازده ندارد هر چند امری بسیار مهم و استراتژیك باشد چون ممكن است وزیر بعدی بهره آن را ببرد!!.
اگر بسیاری از مدیران عالی آموزش و پرورش هنوز ضرورت تحول را در ابعاد عمیق اش باور ندارند و یا مسائل دیگری را در اولویت می پندارند! یا از پذیرش مسئولیت در این دستگاه راهبردی و سرنوشت ساز برای ملت و كشور اهداف دیگری دارند، ممكن است تحول به بیراهه رود یا درحد یك سلسله اصلاحات سطحی متوقف بماند.
اكنون كه پنج سال اول (بعد از تصویب) سند تحول بدون دستاورد قابل اعتنایی در عرصه اجرا، سپری شده است و سند براساس پیش بینی روزآمدی هر پنج سال یك بار(درفصل هشتم خود)، در آستانه بازنگری قرار گرفته است انتظار می رود شورای عالی انقلاب فرهنگی با اجتناب از خوش بینی مجدد در امیدواری به اجرای سند تحول به دست مدیرانی كه دغدغه نخست آنها مسائل حزبی است، از هدر رفت پنج سال دوم و عمر ارزشمند یك نسل پیشگیری كنند و راه حل واقع بینانه ای برای اجرایی شدن سند و امیدواری خانواده ها به تحول در آموزش و پرورش فرزندانشان بیابند.
خانواده هایی كه قرار بود براساس تصریح قانون اساسی از تعلیم و تربیت كارآمد و رایگان برای فرزندانشان برخوردار باشند اكنون هم باید به مدرسه هزینه بدهند هم به كلاس های تقویتی و مؤسسات آموزشی و بعد هم به كلاس های كنكور. و این در شرایطی است كه دولت نیز در ازای هر دانش آموز سالانه 20میلیون ریال از جیب دیگر همین مردم در اختیار وزارت آموزش و پرورش قرار می دهد و هزینه ای كه خانواده ها صرف تحصیل هر یك از فرزندان خود می كنند نیز با اضافه شدن لباس و كیف و كتاب و لوازم التحریر و سرویس ایاب و ذهاب و اردوها و...به موارد فوق الذكر بیش از رقم اختصاص یافته از سوی دولت می شود.
با این هزینه و بودجه كلان دستاورد این وزارت و خانواده ها در صورت كسب موفقیت تحصیلی دانش آموزان (و نادیده گرفتن چند هزار تكرار پایه آشكار و پنهان) این است كه تنها چند كتاب درسی از حافظه معلم به انبار ذهن فرزند آنها منتقل شده است یعنی به جای علم به "معلوم"دست یافتند! و بدون احساس توانمندی و خودباوری و خوداتكایی و ازعهده اداره یك زندگی مختصر برآمدن! و بدون فرصت یابی برای رویش استعدادهای خدادادی ، اخلاقی و شخصیتی. با این همه بودجه و اعتبار دولتی و مردمی و انواع و اقسام برون سپاری های صرفه جویانه نه خانوده ها از دستاورد مدرسه راضی اند و نه معلمان از معیشت و چرخش ناموزون چرخ زندگی خود.
راستی اگر مدیری به قامت بلند آموزش و پرورش برای تصدی این وزارت انتخاب شده بود، شاهد هدر رفت میلیاردها نفر ساعت از بهترین سال های عمر فرزندان ملتی كه با همه نجابت و كرامت خود به وعده "تدبیر"، امید بسته بود، می شدیم؟
جناب آقای روحانی رئیس محترم جمهور و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی
وزارتی كه سند تحول اش پس از 3سال از سپری شدن عمر این دولت ، اجرایی نشده است و هنوز چشم اندازی برای نیمی از مأموریت خود یعنی "پرورش" ترسیم نكرده و برای جبران كاستی های تخصصی نیم دیگرش نیز، خود به هزاران مؤسسه آموزشی و كمك آموزشی مجوز فعالیت داده است! و آنان اكنون یك نظام آموزشی در سایه به وجود آورده و داد و ستدهای خود را در عرصه های مختلف پیش می برند.
پوزارتی كه همچنان در نظام تربیت معلم خود بی برنامه و متحیر است و نمی داند كه چه میخواهد بكند؟ وزارتی كه رقم مختصر پاداش و سنوات بازنشستگی معلمان خود را پس از یك سال (و كاهش ارزش آن) نمی تواند بپردازد و....
اگر بدون وزیر هم رها شود از این كه هست نه كندتر می شود و نه سرگردان تر. و چه بسا مردم مثل سایر عرصه های بر زمین مانده، خود به كمك بیایند و برای آن چاره اندیشی اضطراری شبیه عمل "احیاء" به عمل آورند.
«پوپولیسم» را به اشکال مختلف تعریف کردهاند؛ من اگر بخواهم پوپولیسم را در یک عبارت کوتاه بیان کنم آن را نظام فکریای میدانم که بر فضیلت بیسوادی پای میفشارد!
پوپولیستها هم عوامزدهاند، هم عوامفریب! آنها به زبان تودههای کمسواد سخن میگویند و تودههای کمسواد را در مقابل طبقه باسواد و نخبه تهییج و تحریک میکنند.
پوپولیسم همانطور از ریشه لغویاش (Popular) برمیآید، ادعای «مردمی بودن» دارد ولی کدام مردم؟ مردمی که نگاهی غیرکارشناسانه، بدوی، روزمره و عرفی-عادتی-عاطفی به همه چیز دارند!
گرچه پوپولیسم در عرصه سیاست نمودهای وسیعی دارد ولی من میخواهم در این یادداشت از نمودهای غیرسیاسی پوپولیسم سخن بگویم. «رسالت روشنفکر» این است که با توده مردم صحبت کند، با زبانی که برای آنها قابل فهم باشد و در عین حال سخت مراقبت کند که دچار عوامزدگی و عوامفریبی نشود. این کار، کار آسانی نیست و نیاز به تمرین و مراقبت دارد. کاری است شبیه بندبازی!
هرکدام از ما به درجاتی دچار پوپولیسم هستیم؛ هروقت که نظر «عوامانه» را به نظر «کارشناسی» و «تخصصی»، ترجیح میدهیم یک پوپولیست هستیم!
نمونههایی از گزارههای پوپولیستی را که در محاورات روزمره ما شنیده میشوند ذکر میکنم:
«مگر پدربزرگها و مادربزرگهای ما مشاوره پیش از ازدواج میرفتند که سالهای سال به خوبی و خوشی کنار هم زندگی میکردند؟!»
«این داروهای شیمیایی یک جا را درست میکنند،صد جا را خراب میکنند، داروهای گیاهی طبیعیاند و به بدن صدمه نمیزنند!»
«جلوگیری از بارداری دخالت در کار خداست، روزی دست خداست، خدایی که دندان دهد نان دهد!»
این همه آدم حتما یک چیزی میفهمند که دارند این کار را میکنند! مگر میشود این همه آدم اشتباه کنند؟!»
«پوپولیسم» چگونه «بازتولید» میشود؟
دو جریان (گرچه بهظاهر ضد هم) تقویتکننده پوپولیسم هستند: یکی جریانی که با باورهای عوامانه کاسبی میکند؛ برای مثال مدتی پیش پای سخنرانی کسی نشستم که ادعا میکرد با «طب اسلامی» همه بیماریها را درمان میکند، این فرد تمام پیشرفتهای پزشکی از «سیتی اسکن» و «آنژیوگرافی» گرفته تا «رادیولوژی» و «شیمیدرمانی» را توطئه یهود برای بیمارکردن مسلمانان میدانست و ادعا میکرد در «مطب» خود تمام بیماریها را از «اسکیزوفرنی» گرفته تا «لوسمی» از طریق داروهای گیاهی و رژیم غذایی و حجامت درمان میکند! بدیهی است که این گفتمان چیزی جز یک کاسبکاری عوامفریبانه نیست.
اما از آنطرف متخصصان و نخبگانی که حاضر نیستند از «برج عاج» فرود آیند و برای مخاطب غیرمتخصص حرف بزنند و بنویسند هم تقویت کننده پوپولیسم هستند.
گاهی که با برخی همکاران پزشک، روانپزشک یا روانشناسم در محافل اجتماعی و حتی مهمانیها مینشینم میبینم که آنها آنقدر حتی در محاورات روزمره از اصطلاحات تخصصی (چه بهجا و چه نابهجا!) استفاده میکنند که ارتباطشان با بخش بزرگی از بدنه اجتماع قطع میشود. این گروه از نخبگان «برج عاج نشین» هم ناخواسته آب به آسیاب پوپولیستهای کاسبکار میریزند.
«رسالت روشنفکر» این است که با توده مردم صحبت کند، با زبانی که برای آنها قابل فهم باشد و در عین حال سخت مراقبت کند که دچار عوامزدگی و عوامفریبی نشود. این کار، کار آسانی نیست و نیاز به تمرین و مراقبت دارد. کاری است شبیه بندبازی!
سایت شخصی
عفو رسول بداقی ، موضع رادیکال ها و چپ ها را در کانون های صنفی تضعیف می کند/ مطالبات صنفی را با چه روش هایی پی گیری کنیم/ بدون هزینه و زحمت هیچ امرمطلوبی حاصل نمی شود/ هزینه فعالیت صنفی ، توببخ ، احضار حراست ،کسر حقوق، بازداشت و زندان است ؟ / در فعالیت صنفی باید فایده بیش از هزینه باشد/ رادیکالیزه کردن فعالیت صنفی و تحمیل بار سیاسی و انقلابی و ایدئولوژیک بر آن فقط باعث درد و رنج بیشتر معلمان می شود. این اتفاقی است که از سال 86 به این سو افتاده است/ اصل عدالت خواهی را به خاطر ضرر جانی یا مالی نمی توان تعطیل کرد/ فعالیت صنفی نه جنبش عدالت خواهانه است و نه مبارزه برای آزادی و دموکراسی/ قهرمان بازی و زندان کشیدن در کنش های صنفی نتیجه معکوس می دهد/ آزادی چند معلم زندانی، حربه ای احساسی را از دست رادیکال ها می گیرد/ آموزش و پرورش در اصل یک نهاد حکومتی است
هر حرکتی که از مجاری قانونی پیگیری شود هیچ گاه با برخورد مواجه نخواهد شد/ سکوت و منتظر ظهور قهرمان بودن خصوصیت بارز اغلب ما ایرانی هاست/ منتقد درکنار جامعه بوده و قصد ویرایش و اصلاح آن جامعه را دارد/ با مطالعه و آگاهی کامل از حق و حقوق قانونی خود ، در چارچوب قانون و موازین تعیین شده بایستی پیگیر مطالبات خود باشیم
قدرتمندترين ابزاری که سندیکاها ، اتحاديه ها و نهاد هاي مدني از آن بهره مي برند مذاکره دسته جمعی متکي به کارˏ کارشناسي است/تا زماني که معلمان ايران به تشکل هاي معلمي خود ، بي مهري مي کنند و از عضويت در نهادهاي مدني شانه خالي مي کنند انتظار بهبود شرايط فرهنگيان خوش خيالي و خامي مي باشد/معلمان ايران و اغلب تشکل هاي مدني معلمان نه تنها ، اقشار مختلف جامعه را با خود همراه نمي کنند بلکه آنها را درموضع مقابل خود قرار مي دهند/در ايران تشکل هاي مدني بدون کار ˏکارشناسي ˏکار گروه هاي تخصصي و بدون مذاکره نفس گير با دولت مردان در رسانه ها ، معلمان را به اعتراض دعوت مي کنند/اگر اعتصاب يا اعتراض بي نتيجه باشد ديگر گزينه بعدي وجود ندارد/در ايران تشکل هاي مدني براي آنکه از يکديگر سبقت بگيرند دست به اعتراض يا اعتصاب مي زنند /راز ماندگاري آنان پرهيز از پوپولیبسم ( عوام فريبي ) و فرصت طلبي است
آقای حاجی بابایی امتحان خود را در آموزش و پرورش پس داده است/ حاجی بابایی راه احمدی نژاد را بدون تابلوی احمدی نژاد ادامه می دهد /حاجی بابایی به افزایش قیمت دلار از 900 به 3500 تومان و سقوط پول ملی اشاره نکرد/ حاجی بابایی : با 150میلیارد کشور گلستان می شود/ چرا در دوره احمدی نژاد با 700 میلیارد درآمد ارزی ایران ویرانه شد/حاجی بابایی به درستی، اقتصاد مقاومتی را راه حل می داند. اما نمی گوید که برباد دادن 700 میلیارد دلار درامد نفتی در دوره احمدی نژاد چه نسبتی با اقتصاد مقاومتی دارد / حاجی بابایی دور زدن تحریم ها توسط بابک زنجانی ها را از قلم انداخت/ آیا واردات گسترده کالاهای مصرفی از چین در جهت اقتصاد مقاومتی بود؟ /چرا حاجی بابایی از فسادهای گسترده چند هزار میلیاردی حرفی نزد؟/ آن زمان برخی از معلمان شعارهای پوپولیستی حاجی بابایی را جدی می گرفتند و می گفتند اگر او به وزارت برسد می تواند تغییری در وضع معیشتی معلمان ایجاد کند/ پُز دادن به افزایش حقوق بدون در نظر گرفتن نرخ تورم ، عوام فریبی و غوغاسالاری است