صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

 نگاهی بر گفتمان مدرسه در دوره پسا انقلاب اسلامی و سردرگمی ذهنی مسئولان آموزش و پرورش و نظام جمهوری اسلامی در صدای معلم

پس از گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان تربیت دینی و اسلامی سازی مهم ترین هدف مسئولان آموزش و پرورش است .

تاسیس امور تربیتی اولین گام مهم آموزش و پرورش پس از انقلاب برای یکسان سازی فضای آموزش و پرورش بود ولی با گذشت زمان و گذر از فضای انقلابی ، راهکارهای جدیدی در این مسیر به کار گرفته شد و همچنان ادامه دارد .

نگاهی بر گفتمان مدرسه در دوره پسا انقلاب اسلامی و سردرگمی ذهنی مسئولان آموزش و پرورش و نظام جمهوری اسلامی در صدای معلم

از جمله آخرین اقدامات برای خالص سازی و دینی سازی فضای مدرسه مصوبه روز یکشنبه 10 دی مجلس شورای اسلامی در مورد تشکیل  « مسجد - مدرسه » است .

بر اساس این مصوبه وزارت آموزش و پرورش مکلف است به درخواست اشخاص حقیقی و حقوقی که متقاضی ایجاد مدرسه و یا مرکز آموزشی و پرورش غیر دولتی به عنوان بخشی از یک مسجد هستند مشروط به موافقت هیات امنا مسجد رسیدگی کرده و ضمن رعایت ضوابط فنی برای ساختمان مسجد منظور شده از سوی متقاضی مجوز ایجاد مدرسه مسجد محور و یا مرکز آموزشی و پرورشی مسجد محور را به متقاضی مربوطه بدهد. 

نگاهی بر گفتمان مدرسه در دوره پسا انقلاب اسلامی و سردرگمی ذهنی مسئولان آموزش و پرورش و نظام جمهوری اسلامی در صدای معلم

 رضامراد صحرایی وزیر فعلی آموزش و پرورش نیز مرتب از استخدام نیروهای طلبه و جهادی در آموزش و پرورش خبر می دهد . وی روز شنبه 16 دی در سی امین اجلاس سراسری نماز در زنجان اظهار کرد:  با حمایت‌های دولت سیزدهم مقدمات جذب ۱۹ هزار مربی پرورشی پس از پانزده سال انتظار در سال جدید پیش رو تحقق یافته است.

در برابر برنامه های مذکور اخباری مثل پایین بودن میانگین نمره دینی در امتحانات نهایی  پایه دوازدهم و دین گریزی گسترده در میان دانش آموزان نشانه فضای مقاومت در میان دانش آموزان است .

نگاهی بر گفتمان مدرسه در دوره پسا انقلاب اسلامی و سردرگمی ذهنی مسئولان آموزش و پرورش و نظام جمهوری اسلامی در صدای معلم

از  یک سو مسئولان در نظر دارند تا با تاسیس مسجد مدرسه و استخدام روحانیان و نیروهای همفکر ، محیط آموزش و  پرورش را مطلوب نمایند و از سوی دیگر مقاومت دانش آموزان در بی علاقگی به درس دینی و برنامه های پرورشی  خود را نشان می دهد . ایده های مسئولان آموزش و پرورش برنامه ای برای  تحول در برنامه های دینی و تربیتی نیست بلکه تلاش مضاعف برای  اعمال قدرت است تا بر سردرگرمی ذهنی سرپوش گذاشته شود .

نعمت الله فاضلی در کتاب ارزشمند خود ؛ « مسئله مدرسه »  به نکته مهمی در مورد  امتناع دانش آموزان از گفتمان مدرسه در دوره پسا انقلاب اشاره دارد .

وی عامل اصلی این امتناع را نه صرفا محتوای دینی و آموزه ها و جهان بینی و ایدئولوژی بلکه شیوه های آشکار و پنهان اعمال  قدرت روی سوژه ها می داند ؛ سوژه هایی که عملا به ابژه  تقلیل یافته اند و فاقد هر گونه اختیار و آزادی می شوند . (مسئله مدرسه ، دکتر نعمت الله فاضلی ،نشر هوش ناب ، چاپ اول ، پاییز1401، ص 57)

همین رویکرد اعمال قدرت یک سویه مهم ترین ویژگی برنامه های تربیتی و دینی آموزش و پرورش است . براساس این روش نیازی به حق انتخاب دانش آموزان نیست .

نگاهی بر گفتمان مدرسه در دوره پسا انقلاب اسلامی و سردرگمی ذهنی مسئولان آموزش و پرورش و نظام جمهوری اسلامی در صدای معلم

 مهم ترین سند ایدئولوژیک سازی نظام تعلیم و تربیت کشور ، « سند تحول بنیادین آموزش و پرورش »  است که در سال 1390  به تصویب رسید  و با تصویب آن  « حیات طیبه  » به عنوان هدف آموزش و پرورش تعیین شد .

بر این اساس آموزش و پرورش باید دانش آموزان را به حیات طیبه برساند و مدرسه نیز باید مدرسه ای صالح باشد که در جهت حیات طیبه فعالیت کند.

بر اساس  « سند برنامه درسی ملی »  که به منزله نقشه جامع یادگیری در آموزش و پرورش است ، حوزه یادگیری حکمت و معارف اسلامی به عنوان یکی از  دوازده حوزه یادگیری و تربیت آموزش و  پرورش  برشمرده می شوند .

نگاهی بر گفتمان مدرسه در دوره پسا انقلاب اسلامی و سردرگمی ذهنی مسئولان آموزش و پرورش و نظام جمهوری اسلامی در صدای معلم

بر اساس بند یاد شده ؛ « حکمت به عنوان علم متین ، صحیح و استوار دست آورد قوه تعقل دانسته می شود و زمانی به وقوع می پیوندد که فرد در فرآیند صحیح تفکر با هدایت و رهبری عقل سلیم و نقل صحیح قرار گیرد .  هر چند در جملات مزبور از قوه تعقل  استفاده می شود ولی  فرایند صحیحی برای تفکر وجود دارد که نیازمند هدایت و رهبری عقل و نقل است .  این عبارات ، تکلیف تربیت دینی در آموزش و  پرورش  را مشخص می سازد. 

از همین روست که همه سوالات در کتاب های دینی جواب مشخصی دارند و  جواب دیگر یا امکان انتقاد یا عدم پذیرش  آن ها متصور نیست .

برنامه درسی ملی ؛ حوزه یادگیری حکمت و معارف اسلامی را به سه حوزه اعتقادات (دانش در باره واقعیت ها ) ، اخلاق ( دانش در مورد باید و نبایدها ) و احکام  تقسیم می  نماید . همین تقسیم بندی نشانه آنست که کتاب دینی آموز ش و پرورش باید در چارچوب گفتمان فقهی  - کلامی  حجم زیادی از مطالب مختلف را به دانش آموزان منتقل نماید  و توجهی به سایر گفتمان های دینی مانند گفتمان های عقلی – فلسفی  و گفتمان  عرفانی نمی شود . 

  بیژن عبدالکریمی گفتمان  فقهی  کلامی را به دلایل ویژگی های خاص خود هم چون تکیه بر ظواهر دینی ، تبدیل  جوهره وجودی ، حضوری ، قلبی و غیر مفهومی ایمان به پاره ای آموزه ها و گزاره های حصولی ، تاریخی و نظری اعتقادی و نیز اتخاذ روش جدلی برای اثبات آموزه های فرقه ای و کلامی  و تعهد و انقیاد نسبت به پاره ای از آموزش  های خاص و وجود خط قرمز های فراوان در آن و صدور حکم تکفیر برای هرگونه نوآوری و تفسیر های جدید از دین ، منجر به سلب آزادی فکری و معنوی  که از شرایط رشد و بالندگی فکری و نظری هر فرهنگی ، از جمله فرهنگ دینی است می داند . (رهایی بخشی یا سلطه ، نقدی بر مبانی تعلیم و تربیت در ایران ،انتشارات نقد فرهنگ ،چاپ دوم ،1397،  ص 132)

احاطه گفتمان  فقهی - کلامی موجب شده است که کتب دینی راهکار مناسبی برای  روزگار فعلی نداشته باشند . کتب دینی  برای زمانه ای دیگر نوشته شده اند که با جهان  امروز تفاوت دارد .  این ناهمخوانی میان زمان فکری کتب دینی با زمانه فعلی موجب قهر میان دانش آموز و  گفتمان مدرسه می شود . 

مهم ترین مبنای دین در برانگیختن ایمان است .

نگاهی بر گفتمان مدرسه در دوره پسا انقلاب اسلامی و سردرگمی ذهنی مسئولان آموزش و پرورش و نظام جمهوری اسلامی در صدای معلم

ایمان به عنوان  اصل دینداری پیش از  متون فقهی و کلامی به وجود آمده است . بر اساس آیه  14 سوره حجرات ،  قرآن کریم میان مسلمان بودن و مومن بودن تفاوت می گذارد  و لازمه ایمان را  ورود به قلب می داند :

« قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ... ؛ عرب های بادیه نشین گفتند: ایمان آورده ایم، بگو: شما ایمان نیاورده اید، ولی بگویید اسلام آورده ایم. اما هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است».  این آیه تاکیدی بر قلبی بودن و وجودی بودن ایمان است و امکان اینکه امری دولتی و رسمی و تابع سیاست ها و برنامه ریزی های  دولتی نشود ندارد .  در حالی که برنامه تربیتی آموزش و پرورش و محتواهای آموزشی سعی در رسمی نمودن اعتقاد بدون در نظر گرفتن ایمان دارند ؛ حال آن که اگر اعتقاد بدون ایمان باشد منجر به تحولی نمی شود .

کتب دینی و برنامه های تربیتی و پرورشی آموزش و پرورش در تعیین نسبت بین دینداری و ایمان سردر گمند و  گمان دارند با سخنرانی  یک مبلغ یا خواندن یک کتاب و ... بنیانی های فکری دانش آموزان متحول می شود.

  ایمان امری وجودی است که با  نیازهای زمان و واقعیت ارتباط دارد و با انتقال  انبوهی از اطلاعات فقهی و کلامی بر مبنای اعمال قدرت به دانش آموزان پدید  نمی آید . پذیرش به عنوان پیش فرض ایمان در کتاب  های دینی  و آموز های  حکمت و معارف اسلامی آموزش  و پرورش به آن آزادی  و کرامت انسان  توجهی می شود.

در جهانی که صدها شبهه و سوال در مورد مسائل دینی وجود دارد با کتاب های دینی کسی مومن نمی شود بلکه نیازمند حق تفکر انتقادی و آزادی پذیرش یا رد آموزه ها است .

نگاهی بر گفتمان مدرسه در دوره پسا انقلاب اسلامی و سردرگمی ذهنی مسئولان آموزش و پرورش و نظام جمهوری اسلامی در صدای معلم

مسئولان آموزش و پرورش ایدئولوژی اعمال قدرت دارند و سردرگمی خود در زیر پوشش اعمال قدرت را پنهان می کنند . آن ها می کوشند با خالص سازی فضا از طریق به کارگیری نیروهای طلبه و  جهادی یا تاسیس مسجد - مدرسه  آن را به سمت مطلوب خود نوسازی  کنند در حالی که خالص سازی آموزش و پرورش از طریق این گونه تغییرات آموزشی ، جذب معلمان همفکر و به کارگیری روحانیان فقط بر شدت مقاومت دانش آموزان می افزاید .

ایده های مسئولان آموزش و پرورش برنامه ای برای  تحول در برنامه های دینی و تربیتی نیست بلکه تلاش مضاعف برای  اعمال قدرت است تا بر سردرگرمی ذهنی سرپوش گذاشته شود .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نگاهی بر گفتمان مدرسه در دوره پسا انقلاب اسلامی و سردرگمی ذهنی مسئولان آموزش و پرورش و نظام جمهوری اسلامی در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

گزارش صدای معلم در مورد انتقال عبدالله مومنی معلم و کنش گر مدنی به زندان اوین

امروز چهارشنبه 27 دی ماه 1402؛ عبدلله مومنی ؛ معلم و کنش گر مدنی برای اجرای حکم حبس خود راهی زندان اوین شد .

اخبار و مشاهدات حاکی از بدفتاری و خشونت عاملان و ضابطان « قانون » در هنگام انتقال وی به بند است .

گزارش صدای معلم در مورد انتقال عبدالله مومنی معلم و کنش گر مدنی به زندان اوین

بهمن احمدی امویی کنش گر سیاسی در این باره در کانال تحکیم ملت چنین نوشت : « چهارشنبه 27 دی ماه 1402، ساعت 10 صبح و برای چندمین بار مقابل زندان اوین. عبدالله مومنی برای اجرای یک سال حکم زندانش، آمده تا خودش را معرفی کند. او بابت سخنرانی در کنفرانس « نجات ایران » به اجرای احکام دادسرای ۳۳ احضار شده بود. هوا سرد است و آلوده. چند نفری  برای بدرقه  و دیدار گرد آمده بودند.

چند دقیقه ای گذشت و صدای عبدالله بلند شد که چرا کتک می زنید ؟  نباید به من دستبند بزنید، من با پای خودم آمده ام و این دیگر چه رفتاری است؟رفتیم مقابل در ورودی دادسرا. ماموری او را هل می داد که : برو ! پرو بازی در نیار ... »

این گونه رفتارها و برخوردها از سوی کسانی که باید نماد و تجسم اجرای « قانون » باشند به هیچ قابل قبول نیست به ویژه در مورد شهروندانی که معلم هستند و احترام به شان و جایگاه معلمان همواره از سوی مسئولان و مقامات جمهوری اسلامی مورد تاکید قرار می گیرد .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش صدای معلم در مورد انتقال عبدالله مومنی معلم و کنش گر مدنی به زندان اوین

در سال جاری به جای پرسش مهر، مسابقه پویش مهر ۱۴۰۲ با موضوع « پیشرفت های کشور از دوره انقلاب تا به امروز » برگزار خواهد شد. 

منتشرشده در گفت و شنود

بررسی ویژگی‌های نسل‌های z  و آلفا و ساینا و فَرگشتِ معکوس یا هرم جمعیتی وارونه در ایران

در دنیای امروز، فراوان از نسل‌های z و آلفا گفته و شنیده می‌شود. از نسل آلفا، به‌عنوان یک پدیده روبه‌رشد و بزرگ‌ترین نسل تا به‌امروز، یاد و پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۲۴ جمعیت این نسل به‌ حدود 2 میلیارد نفر هم برسد که بی‌تردید درصدی از این جمعیت را جوانان و نوجوانان آینده ایران تشکیل خواهند داد.

در معرفی نسل آلفا گفته می‌شود، با وجود این‌که هنوز درصد قابل توجهی از جمعیت این نسل متولد نشده‌اند، ولی با این حال، در آینده نه‌چندان دور، یعنی تا سال ۲۰۳۰ حدود ده درصد از نیروی کار آینده جهان را این جمعیت جوان به‌خود اختصاص خواهند داد.

نسل آلفا که به تعبیری نسل نیتو (NITU) هم نامیده می شودند، در حال حاضر با ویژگی‌های منحصر به‌ فرد خود، دوره‌های نوجوانی و جوانی را سپری می‌کنند ؛ در امور فن آوری و دنیای دیجیتالی، از دانش و تبحر بیشتری نسبت به‌ نسل پیش‌ از خود برخوردارند.

هم‌چنین از این نسل، تحت عنوان بزرگ‌ ترین مصرف‌ کننده یاد می‌شود؛ به‌همین دلیل بسیاری از بِرندهای بزرگ جهان، در زمینه بازاریابی‌شان، علاوه بر نسل Z، بر روی ویژگی‌ها و خواسته‌های احتمالی نسل آلفا متمرکز شده‌اند. طبیعتاً این‌کار، مستلزم شناخت دقیق‌تر و علمی‌تری از این نسل و نسل‌های گذشته و آینده خواهد بود.

بررسی ویژگی‌های نسل‌های z  و آلفا و ساینا و فَرگشتِ معکوس یا هرم جمعیتی وارونه در ایران

دلایل اصلی این تمرکز را به‌طور خلاصه می‌توان در ویژگی‌های این نسل جست و جو کرد که در زیر به‌برخی از مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود:

- در بین جمعیت جهان، از هر 3 کودک دو تن از آنان به تلفن‌های هوشمند دسترسی خواهند داشت که بسیاری از این کودکان، هوش دیجیتالی منحصر به‌ فردی دارند.

-  این نسل به‌خوبی یاد گرفته‌ است که چگونه از صفحات نمایش، برای انجام امور ضروری، مثل برقراری ارتباط با دیگران، یادگیری و بازی در سنین پایین و انتقال ارزش‌ها استفاده کند و اطلاعات و تجربیات خود را در فرهنگ‌های مختلف به اشتراک بگذارد. ویژگی‌های منحصر به‌ فردی که در بسیاری از آن با نسل پیش از خود، یعنی نسل Z مشترک هستند، زیرا آنها هم با صفحه نمایش بزرگ شده و اشتراکات زیادی با این نسل دارند.

-  هر دو نسل عمیقاً به‌ پایداری و گرم شدن آب و هوا، تغییرات اجتماعی و اقلیمی و نیز سیاست‌گذاری و بازسازی جوامع در فضاهای عادلانه‌تر برای همه، اهمیت می‌دهند.

-  بیشتر متخصصان امنیت سایبری، مدیران UX، خلبانان هواپیماهای بدون سرنشین، توسعه دهندگان بلاک‌چین‌ها، طراحان داده‌ها، مهندسان واقعیت مجازی، مکانیک‌های رباتیک، تکنسین‌های خواب، افسران پایداری، اپراتورهای قطارهای بدون راننده، مدیران رفاه، متخصصان هوش مصنوعی و بسیاری از مشاغل مشابه، از بین نسل آلفا خواهند بود!

بررسی ویژگی‌های نسل‌های z  و آلفا و ساینا و فَرگشتِ معکوس یا هرم جمعیتی وارونه در ایران

-  هر چند هر دو نسل مذکور، اجتماعی‌ تر و بصری‌ تر از نسل‌های قبلی خود خواهند بود و در دنیایی از تماس‌های تصویری مکرر، در آستانه «متاوِرس» و افزایش محبوبیت فزاینده واقعیت مصنوعی، رشد می‌کنند؛ ولی بسیاری از کارشناسان بر این باورند که نسل آلفا، در مقایسه با نسل Z تفاوت قابل توجهی در سبک خرید و وفاداری به بِرندها ایجاد خواهند کرد . بنابراین، برای درک بهتر شباهت‌ها و تفاوت‌های این‌ نسل با همتایان نسل Z خود، ابتدا باید والدین و جغرافیای فکری و رفتاری آنها را به‌خوبی شناخت و درک کرد. به‌عبارت دیگر، اگر به‌دنبال یافتن یک تفاوت بزرگ و اساسی بین این دو نسل، یعنی نسل‌های z وآلفا باشیم، بی‌تردید آن مربوط به ویژگی‌ها و هویت والدین، محیط زندگی و روش‌های تربیتی خواهد بود که این نسل با آنان یا درآن بزرگ شده‌اند؛ یعنی پاسخ دقیق به‌این پرسش که والدین این نسل‌های عجیب، چه‌کسانی هستند و چه‌ویژگی‌هایی دارند، خودشان در چه شرایطی زندگی می‌کنند و خواسته‌ها و علایق آنان کدامند!

-  والدین نسل آلفا، اصطلاحاً «مینی هزاره» نامیده می‌شوند؛ زیرا معمولاً آنها از نسل هزاره‌ها (millennials) هستند؛ درست همان‌طور که نسل هزاره‌ها برای اولین بار وارد بازار کار شدند، این نسل نیز نگرش‌ها و عادات جدیدی را برای فرزند پروری و تربیت نیروی کار به ارمغان خواهند آورد.

در این‌جا و پیش از ورود به‌مبحث اصلی، یادآوری این نکته بسیار مهم، از این جهت اساسی و تعیین‌کننده خواهد بود که بدانیم وقتی از ویژگی یا ویژگی‌های مشترک یک نسل صحبت می‌شود، اساساً بدین معناست که ناخواسته، اهمیت بیشتر و نقش ویژه‌تر و حتی موثرتری برای « عوامل تربیت و توانمندی» و الگوهای تربیتی جامعه و هم‌چنین اقتضائات زمانی و محیطی قائل هستیم تا عوامل ژنتیکی . به‌عبارت روشن‌تر، با طرح این موضوع از بین عوامل ژنیتیکی و محیطی، اولویت را به‌ عوامل محیطی داده‌ایم!

البته این رویکر جدید و نگرش‌های این‌چنینی، در بطن خود یک پیام نویدبخش و دلگرم‌ کننده‌ای برای اصحاب تعلیم‌ و تربیت و اهالی فرهنگ دارد و به‌نوعی مهر تأییدی است بر نقش بی‌بدیل و تاثیرگذاری فوق‌العاده این قشر عظیم در جامعه است.

اگر بر اساس یافته‌های علمی و تجارب زیسته بشری، بپذیریم که محیط و اجتماع، به‌ویژه خانواده و والدین هم، حداقل به‌اندازه وراثت، در تربیت انسان‌ها نقش اساسی و تعیین کننده‌ای دارد، در شرایط کنونی، اندیشه پیرامون این موضوع حیاتی و توجه فوق‌العاده نسبت به‌این‌ مسئله راهبردی که متاسفانه سیر نزولی آن از چند دهه گذشته آغاز شده است، ضرورت تام می‌یابد:

1- درصد قابل توجهی از بهترین، خالص‌ترین و نخبه‌ترین‌ جوانان کشور، در دوره دفاع مقدس جان عزیز خود را از دست داده‌ و طبیعتاً از چرخه طبیعی فرزندآوری و تربیت فرزندان آینده و نیز به‌صورت غیر مستقیم افراد جامعه خارج شده‌اند ( حدود 220 هزار شهید که تقریباً همه آنها در سنین جوانی و میان‌سالی بوده‌اند).

2- در حال حاضر، بر اساس آمارهای رسمی، بیش از 4 میلیون نفر از تحصیل‌کردگان و افراد با سواد، فرهیخته و نخبگان جامعه، مهاجرت کرده و اگر زمینه فراهم شود، با این شرایط، بیش از 50 درصد از افراد مشابه نیز جلای وطن خواهند کرد! (البته بر اساس برخی از آمارهای غیر رسمی، آمار ایرانیان خارج از کشور تا 10 میلیون‌ نفر هم می‌رسد!)

بررسی ویژگی‌های نسل‌های z  و آلفا و ساینا و فَرگشتِ معکوس یا هرم جمعیتی وارونه در ایران

3- بسیاری از جوانان و نوجوانان، که اغلب تحصیل‌کرده و دارای هوشبهر بالایی هستند، بنا به‌دلایلی، تمایل چندانی به ازدواج و تشکیل خانواده ندارند و اگر هم ازدواج کنند، رغبت چندانی به فرزندآوری و به‌تبع آن تربیت آنان، از خود نشان نمی‌دهند و هیچ مشوقی، مثل حواله تحویل خودرو یا زمین و نظایر آن هم قادر نبوده و نخواهد بود این گروه را به‌ دلیل سطح آگاهی و سواد و تحصیلات‌شان، برای فرزندآوری و استمرار نسل ترغیب کرده و بر سر ذوق آورد!

4- بخشی از جامعه جوان کشور، که از قضا آنان نیز از میان تحصیل‌کردگان و روشنفکران جامعه هستند و هر روز بر اساس مطالعات و بررسی‌های انجام شده، بر تعداد و درصد آنان افزوده می‌شود، خود را با روش‌هایی مثل ازدواج سفید، سرگرم کرده و عملاً از این جرگه خارج و از چرخه فرزندآوری و تربیت نسل کنار کشیده‌اند.

5- اگر شایعه طرح «چینی‌سازی نسل ایرانی» توسط چشم‌ بادامی‌ها را هم نادیده بگیریم، بر اساس آمارهای اعلام شده، حدود ۸ الی۱۰ میلیون نفر از برادران و خواهران غیر ایرانی، به‌عنوان مهاجران داخلی، مشغول «تولیدمثل» و تربیت فرزندان آینده کشورمان هستند؛ البته بیشتر تولید «مثل خودشان»، نه مثل ما که در خوش‌بینانه‌ترین حالت، این نسل تلفیقیِ از تربیت‌یافتگان و نسل ایرانی‌خارجی، خواهند بود؛ این یعنی عملاً تغییر تدریجی و بدون سروصدای سبک زندگی، تغییر فرهنگ و نسل آینده کشور!

بررسی ویژگی‌های نسل‌های z  و آلفا و ساینا و فَرگشتِ معکوس یا هرم جمعیتی وارونه در ایران

6- در کنار فهرست بلند بالایی از معضلات اجتماعی از قبیل آمار نگران‌کننده بچه‌های طلاق و کودکان بد سرپرست، بیماری‌های خودساخته بشر مثل کرونا، حملات بیولوژیکی در قالب دارو و غذا، آلودگی وحشتناک آب‌ و هوا، اشاعه فرکانس‌های مضر و عقیم‌سازی‌های جمعیتی و تأثیر مخرب نوع تغذیه و مواد غذایی غیراستاندارد، به‌احتمال زیاد، در آینده‌ای نه‌چندان دور، ناگزیر خواهیم بود در کنار بررسی ویژگی‌های نسل‌هایZ و آلفا، از نسل جدیدی در ایران اسلامی، تحت عنوان «نسل ساینا» نیز پرده‌برداری کرده و با افتخار آن را با ویژگی‌های منحصر به‌ فرد خود، به جهانیان معرفی کنیم و فراوان پیرامون این نسل جدید و استثنایی بگوییم و بنویسیم! نکته قابل ذکر دیگری که باید، بیش و پیش از از سایر عوامل، پیرامون آن صحبت و هشدار صادر کرد، فراموش کردن نقش تعیین‌کننده و مسئولیت خطیر نظام آموزشی در مواجه و در صورت لزوم مقابله با این پدیده و پدیده‌های مشابه یا خطرات احتمالی در آینده است.

شما موقعیتی را، در حدود ۲۰ الی۳۰ سال آینده، در ذهن خود مجسم کنید و حالت و افراد تربیت شده در چنین خانواده‌هایی را در نظر بیاورید که در آن، جمعیت قابل توجهی از این نسل و جوانان و نوجوانان کشور عزیزمان در تلاش برای شناخت دقیق‌تر والدین خود و بازیابی هویت خویش (درکنار گروه پرشماری از فرزندان طلاق، بد سرپرست و نسل ترکیبی)، تازه ‌فهمیده‌اند که پدران و مادران‌شان، آنها را نه به‌ دلیل استمرار نسل و بقای انسان و تعالی ‌جامعه یا خدمت به‌هم‌نوع خود، بلکه صرفاً با هدف گرفتن یک قطعه زمین بی‌ارزش یا حواله یک دستگاه «ماشین ساینا» یا چند صد میلیون تومان وام کم‌ بهره بی‌خاصیت یا برخورداری از تخفیفات در مالیات یا در کل، به‌ بهای گزاف، یعنی برای امرار معاش و پر کردن شکم‌های خالی، تولید و پای‌شان را به‌این دنیا باز کرده و بدون هیچ تلاش هدف مندی برای تربیت‌شان، آنها را به‌حال خودشان رها کرده‌اند!

بررسی ویژگی‌های نسل‌های z  و آلفا و ساینا و فَرگشتِ معکوس یا هرم جمعیتی وارونه در ایران

نکته قابل تأمل و تاسف‌بارتر این است که فکر می‌کنید کدام یک از اقشار جامعه و با چه‌ سطح سواد و میزان درک و هوش‌بهری و با چه‌ سطحی از علم و فرهنگ‌ و هنر و سیاست حاضرند در قبال گرفتن یک حواله ماشین یا یک تکه زمین، دست به چنین کار حیاتی، تعیین کننده و سرنوشت‌سازی بزنند؟

فکر می‌کنید در حالت طبیعی کفه ترازوی جمعیتی در آینده نه‌چندان دور، به‌نفع چه‌کسانی و کدام‌یک از اقشار جامعه سنگین‌تر خواهد شد؟!

معمولاً کسانی‌ که به‌این بهانه و به‌دلایل مشابه بچه‌دار می‌شوند، فرزندانی شبیه خود را تربیت خواهند کرد؛ کسانی که معمولاً نسبت به‌ تحصیل و تربیت فرزندان خود بی‌ توجه و به‌ اندک قوت لایموتی نیز قانع‌اند و با خدمات اندکی رضایت‌ شان جلب می‌شود!

بررسی ویژگی‌های نسل‌های z  و آلفا و ساینا و فَرگشتِ معکوس یا هرم جمعیتی وارونه در ایران

پدران و مادران نسل امروز، با تمام حساسیت‌ها، ملاحظات و وسواسی که برای فرزندآوری و تعلیم‌ و تربیت‌ آنها داشته‌اند، اغلب مورد بازخواست و شماتت فرزندان خود هستند که چرا و با چه‌ منطقی، در این شرایط، آنها را به‌دنیا آورده‌اند!

حال تصور کنید ؛ آنچه بیش‌ از همه جای نگرانی دارد، مسئله تربیت نسل امروز و فردا برای فرداهای خودشان هست که گویا حاکمیت با روزمرگی و بی‌ تفاوتی، هیچ دغدغه‌ای برای تربیت صحیح و آماده‌کردن نسل‌ برای آینده کشور ندارد.

نسل آینده کشور در کنار همه این مصائب، گرفتاری‌ها و معضلات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، اگر بدانند و بفهمند که پدران‌شان در پی لقمه نانی، اسباب به دنیا آوردن و بدبختی‌شان را فراهم کرده‌اند، با آنان چه برخوردی خواهند داشت و با این احساس حقارت چگونه کنار خواهند آمد؟

اگر بر اساس الحاق نظریه‌ داروین و ژنتیک، تحت عنوان «سنتز فرگشتی مدرن» و بسیاری از نظریه‌پردازان علم ژنتیک، تغییرات فیزیکی و رفتاری را بپذیریم و این موضوع را بر رفتارهای اجتماعی غلط و کج‌کارکردهای نظام‌های موجود اضافه کنیم که «انتخاب طبیعی» را ممکن می‌سازد و تحت عنوان «جهش» در سطوح دی‌ان‌ای و ژن‌ها رخ می‌دهد و از همه مهم‌تر، به‌ باور «پوبینر» به‌عنوان ابزار در دست و لازمی بدانیم که «فرگشت» توسط آنها دست به عمل می‌زند ؛ در این صورت مسئولیت سیر قهقرایی اصالت یا در خوشبینانه‌ترین حالت تغییر جمعیتی و نسلی در کشورمان، به‌ عهده چه‌کسی و کدام نهاد بی‌مسئولیتی خواهد بود؟

با استمرار این سیاست‌ها و رویه‌های نادرست در ایران و با این بی‌تدبیری‌ها، درک و فهم آن چندان دشوار نیست که بدانیم ممکن است این بی‌ توجهی به‌آداب و سنن اجتماعی، ‌ارزش‌ها، قوانین و در کل فرهنگ و تربیت اجتماعی آحاد جامعه و در یک عبارت روشن، «حکمرانی غلط»، در آینده می‌تواند چه بلای عظیم و خانمان‌سوزی بر سر این ملت و نسل‌های بعدی کشور آورد!

اگر انسان متهم به تندروی نشود، با اطمینان می‌توان گفت : این نوع حکمرانی، آگاهانه یا ناآگاهانه، ‌نوعی نسل کشی یا در حقیقت «طرحی برای خالص‌زدایی» از جمعیت ایران بزرگ است که به‌جای «شارِش ژن »ها و طی کردن روند «انتخاب طبیعی» و سیر تکاملی خود در راستای «بقای تندرستان»، به‌زودی با پدیده شوم و غم‌انگیز «رانش ژن»‌ها و در نهایت با «هدم اصل اصلح» با نسلی تربیت نایافته، بی‌هویت و با هوش‌بهر پایین، مواجه خواهیم شد!

«از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نیفزود 

زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت»

بررسی ویژگی‌های نسل‌های z  و آلفا و ساینا و فَرگشتِ معکوس یا هرم جمعیتی وارونه در ایران

چند نکته تجویزی و راهبردی

در پایان، یادآوری این نکته نیز حائز اهمیت است که نویسنده به‌ هیچ‌ وجه قائل به برتری نژادی و ژن خالص هیچ قوم و نژادی نبوده و درصدد بیان حسن و قبح آن نیست و هیچ‌ یک از موارد مطرح شده را جزء آینده محتوم نمی‌داند و بر این باور است که نیروهای اجتماعی و فرهنگ اصیل ایرانی و وجدان جمعی آنان، همواره بسیار قوی‌تر و قدرت‌مندتر از مداخلات آگاهانه یا ناآگاهانه حکومت‌ها و بسیار هوشمندانه‌تر از آنان عمل کرده و همواره عمل می‌کند؛ لذا چندان دور از ذهن نخواهد بود که برای حفظ سرمایه‌های فکری جامعه و نجات خود از زیست‌بوم نامناسب، در آینده‌ای نه‌چندان دور عرصه را سخت بر مسببان این وضعیت اسف‌بار و نگران‌کننده تنگ کرده و برای نجات خود از شرایط نامناسب به‌موقع خود دست به‌اقدام عملی موثر خواهند زد که نمونه بارز آن را می‌توان در مواجه ایرانیان با اقوام وحشی مغول و اعراب بیابان‌گرد و نظایر آن جست و جو و مشاهده کرد!

نگارنده، با علم به‌ تاثیر جامعه جهانی و فن آوری‌های جدید و پدیده‌های نوظهور، به‌ویژه بارش مداوم و سیل‌آسای اطلاعات در فضای مجازی در شکل‌گیری و تغییر ویژگی نسل‌های آینده، شکل‌گیری این‌نسل‌ها و نسل آینده را از منظر ژنتیکی چندان نگران کننده نمی‌داند و نگرانی از تغییرات ژنتیکی و از دست رفتن اصالت اقوام را، به‌تعبیر یکی از صاحب‌نظران، یک حرف تاریخ مصرف گذشته می‌داند؛ چون کلاً آمیختگی اقوام و ملل جهان امروز به حدی زیاد است که تقریباً هیچ قوم و ملتی را نمی‌توان، به‌معنی واقعی، اصیل و دست‌نخورده یافت؛ زیرا کل جهان متاثر از این ترکیب و آمیختگی ژنتیکی است و نباید خیلی نگران امتزاج اقوام و نسل‌های بعدی بود، چرا که از قبل این اصالت به‌ نوعی به یغما رفته است و چه بسا کشورگشائی‌هایی هم توسط ایرانیان شده و همین اتفاقات برای دیگر اقوام و ملت‌ها نیز افتاده است.

بررسی ویژگی‌های نسل‌های z  و آلفا و ساینا و فَرگشتِ معکوس یا هرم جمعیتی وارونه در ایران

این یادداشت صرفاً درصدد طرح موضوع و به‌نوعی بیان مسئله امروز است تا شاید محققان، آینده‌پژوهان و متخصصان امر، به‌ویژه در حوزه‌های روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی، جمعیت‌شناسی، روانشناسی اجتماعی، تاریخ و فرهنگ، اقتصاد و متخصصان علم ژنتیک و... به صورت نهادهای مردمی گرد هم آیند و با حساسیت بیشتری آن را بررسی و با شناخت دقیق فرصت‌ها و تهدید‌های آتی، پیرامون آن اظهار نظر و راه‌کار ارائه کنند و با تمرکز بر چگونگی تربیت و مواجه با نسل‌های آتی ؛ راهی برای تعلیم‌ و تربیت غیررسمی برای مردم و خانواده‌ها باز کنند و صد البته نوعی هشدار به‌ مسئولانی است که نسبت به‌این موضوع بی‌توجه یا ناآگاهند یا خود را به‌ تغافل زده‌اند! معمولاً کسانی‌ که به‌این بهانه و به‌دلایل مشابه بچه‌دار می‌شوند، فرزندانی شبیه خود را تربیت خواهند کرد؛ کسانی که معمولاً نسبت به‌ تحصیل و تربیت فرزندان خود بی‌ توجه و به‌ اندک قوت لایموتی نیز قانع‌اند و با خدمات اندکی رضایت‌ شان جلب می‌شود!

نسل امروز و به خصوص نسل فردا، بیشتر از همه این مسایل، با حالت سرگردانی و بی‌هویتی، حتی فروش یا «معامله هویت» مواجه خواهند بود و این بی‌ هویتی که هیچ نوع رشد یا زایشی در آن مشاهده نمی‌شود، اغلب به‌دلیل نارضایتی و تقابل آشکار این نسل‌ها با آموزه‌ها و عملکرد ضعیف این حاکمیت بروز خواهد کرد.

نکته قابل ذکر دیگری که باید، بیش و پیش از از سایر عوامل، پیرامون آن صحبت و هشدار صادر کرد، فراموش کردن نقش تعیین‌کننده و مسئولیت خطیر نظام آموزشی در مواجه و در صورت لزوم مقابله با این پدیده و پدیده‌های مشابه یا خطرات احتمالی در آینده است.

بررسی ویژگی‌های نسل‌های z  و آلفا و ساینا و فَرگشتِ معکوس یا هرم جمعیتی وارونه در ایران

آنچه بیش‌ از همه جای نگرانی دارد، مسئله تربیت نسل امروز و فردا برای فرداهای خودشان هست که گویا حاکمیت با روزمرگی و بی‌ تفاوتی، هیچ دغدغه‌ای برای تربیت صحیح و آماده‌کردن نسل‌ برای آینده کشور ندارد.

بررسی ویژگی‌های نسل‌های z  و آلفا و ساینا و فَرگشتِ معکوس یا هرم جمعیتی وارونه در ایران

به‌عبارت دیگر، طرح این پرسش ضروری می‌نماید که بدانیم در این عرصه، آموزش‌ و پرورش تضعیف شده و نهاد نحیف‌تر از آن، یعنی نهاد تربیت در کشور، چه‌ مسئولیت یا ظرفیتی برای به‌دوش کشیدن بار عظیم این مسئولیت اجتماعی خواهد داشت و چگونه و با چه‌ابزار و روش‌هایی خواهد توانست نسل آینده را برای مواجه با این معضلات و مسایل مشابه آماده کند؟

بی‌تردید آموزش‌ و پرورش باید به جایگاه اصلی خود برگردد و از ابزار دم دستی سیاسیون خارج و به‌عنوان پرچم‌دار اصلی اعتلای فرهنگ کشور در اولویت مردم و حاکمیت قرار گیرد و جایگاه و نقش بی‌بدیل خانواده، به‌عنوان نخستین و با دوام‌ترین عامل در رشد و شخصیت افراد، باید با هوشمندی کامل و سیاست‌های عاقلانه‌تری از هر زمان دیگری مستحکم‌ تر و پررنگ‌ تر شود و حمایت‌های هدفمند بیشتری دریافت کند.


«هر آنچه شرط بلاغ است با تو می‌گویم 

تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال»!


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بررسی ویژگی‌های نسل‌های z  و آلفا و ساینا و فَرگشتِ معکوس یا هرم جمعیتی وارونه در ایران

منتشرشده در پژوهش

۲۰ دی سالروز قتل امیرکبیر و شکست اصلاحات در تاریخ و جامعه ایران  امروز ۲۰ دی سالروز قتل امیرکبیر است، همچنین، دیدم سال روزِ قتل نصرت الدوله به دست رضاشاه نیز بوده، ماشاالله در تاریخ ما، قتل ها آن قدر زیاد است که آدم نمی داند به کدامیک بپردازد!

بدون شک، ایران با مرگ امیر، یکی از بهترین فرصتهای گذار به دوران مدرن را از دست داد، سرنوشت ملتها به بی نهایت عوامل بستگی دارد اما گاهی در حساس ترین دوره های تاریخی، با قرار گرفتن یک مصلحی در راس قدرت، می تواند کاری شبیه به معجزه کند چون میجی، بیسمارک، پطرکبیر...

کیمیاگری قدیم به دنبال یافتن اکسیری بود که اجسام را مطلا کند. چنین اکسیری وجود ندارد، اما، چیزی شبیه به آن وجود دارد و آن اکسیر همانا وجودِ دست هایِ نخبگان سیاسی هر جامعه است، دستهایی که با نبوغ خود، بحرانها را به فرصتهای طلایی بدل می کنند و البته برعکس، کوتوله های سیاسی که فرصتها را نیز به بحران بدل می کنند!

آن نیشتری که در 1852م در حمام فین کاشان بر آن رگ نهاده شد نه رگِ امیر که در واقع، رگِ نوسازی ایران بود!

شبی که فرمان قتل امیرکبیر گرفته شد، سرسخت ترین دشمنانِ امیر و در واقع دشمنان ایران، شاه جوان را محاصره کرده، حسابی مست ساختند و سپس، فرمان قتلش را گرفته به دست حاج علیخان مراغه ای دادند و او سحرگاه دهم ژانویه1852عازم کاشان شد:

«...به دلاک دستور داد رگهای هر دو بازویش را بزند و دو کف دستش را روی زمین نهاد در حالی که خون از بازوانش فوران داشت در این وقت میرغضب به امر فراشباشی با چکمه لگدی به میان دو کتف امیر نواخت،چون امیر درغلتید دستمالی را لوله کرد به حلق امیر فرو برد و گلویش را فشرد تا جان داد»
(امیرکبیر و ایران،آدمیت...ص717)

۲۰ دی سالروز قتل امیرکبیر و شکست اصلاحات در تاریخ و جامعه ایران

امیر می دانست دشمن اصلی مردم جهل و نادانی است روزنامه خواندن را برای دولتیان اجباری کرده بود! هر دو کشور، ژاپنِ میجی و ایرانِ امیرکبیر، تقریبا شبیه هم و باهم آغاز کردند اما میجی چهل سال فرصت پیدا کرد و امیر چهار سال !

در سال 1264ق. برای واكسن زدن كودكان مجبور شد به زور و جریمه متوسل شود چون فالگيرها و دعانويس‌ها شايعه كرده بودند كه واكسن زدن باعث راه ‌يافتن جن به خون انسان مي شود!

در عرض کمتر از چهار سال صدارتش، کاری کرد کارستان . اما پس قتلش، میرزا آقاخان نوری سرسپردترین مزدبگیر انگلستان، بجایش صدراعظم ایران شد میگفت برای رسیدن به هدفم اگر لازم باشد:
«ريش خودم را در كون خر مى‌كنم، چون كار گذشت بيرون مى‌آورم، مى‌شُويم، گلاب ميرنم»!.
خاطرات و خطرات...ص 57).

۲۰ دی سالروز قتل امیرکبیر و شکست اصلاحات در تاریخ و جامعه ایران

و همین رذل، در نامه خصوصی به شاه نوشت:

«به حمدالله که میرزاتقی خان غیرمرحوم به درک واصل شد خدا جان این چاکر را و جمیع اولاد آدم و عالم را فدای یک جمله دستخط شاه نماید...»
اما همین شخصِ پلید در انظار عمومی تبلیغ می کرد که میرزاتقی خان از بیماری مرده:
«میرزاتقی خان در فین کاشان به ناخوشی سینه پهلو وفات کرده و مرحوم شد خدا بیامرزد تف بر این دنیا...»

ناصرالدین شاه ۴۵سال پس از امیر زنده ماند . بارها با تحسر گریست و لحظه ای از بزرگترین اشتباه زندگی اش غافل نشد . یک سال قبل از کشته شدنش رفته بود به زادگاه امیرکبیر برای سواری. یک مرتبه چوپانی می بیند که شبیه امیر بوده، احضارش می کند و چوپان می گوید که پدر من با پدر امیرکبیر پسرعمو بودند و ناصرالدین شاه او را به تهران آورده، شغل و منصب می دهد! اما بندی را که ۴۵ سال پیش، به آب داده بود دیگر هیچ وقت قابل جبران نبود.

۲۰ دی سالروز قتل امیرکبیر و شکست اصلاحات در تاریخ و جامعه ایران

در حصار چاپلوسان گرفتار آمده و کشور غرق در فساد و تباهی گشته بود یک بار که اوضاعِ آشفته کشور، آشفته ترش کرده بود از سرِ پشيمانى از قتل امیرکبیر، به ولیعهدش مظفرالدين شاه نوشت:

«قدر نوكر خوب را بدان، من چهل سال است بعد از امير، خواستم از چوب آدم بتراشم اما نتوانستم»

پس از قتل امیر، در بین مردم ایران ضرب المثل شد که وقتی مي خواستند از كاری مُحال گویند مي گفتند:
«وقتي امير از گرمابه بيرون آید!»

۲۰ دی سالروز قتل امیرکبیر و شکست اصلاحات در تاریخ و جامعه ایران

هر دو کشور، ژاپنِ میجی و ایرانِ امیرکبیر، تقریبا شبیه هم و باهم آغاز کردند اما میجی چهل سال فرصت پیدا کرد و امیر چهار سال !

چه می شد اگر امیر نیز چهل سال فرصت می کرد ؟!

اما تاریخ ایران، تو گویی تاریخ اگرها و حسرت هاست...!

( کانال نویسنده )


۲۰ دی سالروز قتل امیرکبیر و شکست اصلاحات در تاریخ و جامعه ایران

منتشرشده در یادداشت

گروه تشکل ها/

اجرای حکم حبس طاهره نقی ئی دبیر کل سازمان معلمان ایران

« طاهره نقی ئی » دبیر کل سازمان معلمان ایران برای اجرای حکم حبس 91 روزه  خود به دادسرای اوین فراخوانده شد .

این حکم در دیوان عالی کشور تایید  شده و اکنون در مرحله اجرا قرار دارد.

اتهام اصلی این کنش گر آموزشی که نهایی شده ؛ « فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی » می باشد .

نقی ئی به « صدای معلم » گفت : « در حکم بدوی مجازات هایی مانند تحمل ۶ ماه حبس تعزیری و پرداخت جزای نقدی در حق صندوق دولت به ارزش ۱۵ میلیون تومان با احتساب ایام بازداشت قبلی ، منع خروج از کشور به مدت ۵ سال، منع عضویت در دسته‌جات و یا گروه‌های سیاسی و اجتماعی به مدت ۵ سال، منع استفاده از گوشی هوشمند به استثنای امور شغلی به مدت ۵ سال برای من در نظر گرفته شده بود .

وقتی به این حکم اعتراض کردم ؛ یک مورد آن حذف شد .

سرانجام ، دیوان عالی کشور همه موارد را حذف و فقط 91 روز حبس را تایید کرد » .

دبیر کل سازمان معلمان ایران تا چند روز آینده باید خود را به اجرای احکام واقع در دادسرای اوین معرفی کند .

در این مورد ؛ « جبهه ی اصلاحات » بیانیه ی صادر کرده و خواهان توقف سریع این حکم گردید .

در این بیانیه آمده است :

« در زمانه‌ای که وجود تشکل‌های صنفی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی برای پیگیری مطالبات مدنی و مسالمت‌جویانه شهروندان ایران یکی از ضرورت‌های انکار‌ناپذیر است،  صدور حکم حبس برای دبیر‌کل یکی از تشکل‌های قانونی فرهنگیان کشور مایه تعجب و نمادی آشکار از فرصت‌سوزی است.

در حالی‌که شکاف بین حاکمیت و ملت با سرعتی شتابان رو به افزایش است، انتظار آن بود که حاکمیت با نگاهی واقع‌بینانه، خود پیشگام تقویت نیروهای واسط و مصلح باشد و مسیر و امکان پیگیری مدنی مطالبات اقشار و صنوف منتقد و معترض را فراهم آورد.

جبهه اصلاحات ایران ضمن اعتراض به حکم صادره برای دبیرکل سازمان معلمان ایران هشدار می‌دهد که تداوم این روند، نتیجه‌ای جز محروم کردن توأمان حاکمیت و جامعه از حل مدنی و مسالمت‌آمیز مشکلات و نارسایی‌های موجود نخواهد داشت » .

سازمان معلمان ایران یکی از تشکل های فرهنگیان فعال در حوزه آموزش و اصلاحات است و به صورت رسمی از سال 1377 فعالیت می کند .

پایان پیام/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

اجرای حکم حبس طاهره نقی ئی دبیر کل سازمان معلمان ایران

نظرسنجی

آیا در مدرسه شما ماهی یک بار جلسه شورای معلمان تشکیل می شود ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور