پس از گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان تربیت دینی و اسلامی سازی مهم ترین هدف مسئولان آموزش و پرورش است .
تاسیس امور تربیتی اولین گام مهم آموزش و پرورش پس از انقلاب برای یکسان سازی فضای آموزش و پرورش بود ولی با گذشت زمان و گذر از فضای انقلابی ، راهکارهای جدیدی در این مسیر به کار گرفته شد و همچنان ادامه دارد .
از جمله آخرین اقدامات برای خالص سازی و دینی سازی فضای مدرسه مصوبه روز یکشنبه 10 دی مجلس شورای اسلامی در مورد تشکیل « مسجد - مدرسه » است .
بر اساس این مصوبه وزارت آموزش و پرورش مکلف است به درخواست اشخاص حقیقی و حقوقی که متقاضی ایجاد مدرسه و یا مرکز آموزشی و پرورش غیر دولتی به عنوان بخشی از یک مسجد هستند مشروط به موافقت هیات امنا مسجد رسیدگی کرده و ضمن رعایت ضوابط فنی برای ساختمان مسجد منظور شده از سوی متقاضی مجوز ایجاد مدرسه مسجد محور و یا مرکز آموزشی و پرورشی مسجد محور را به متقاضی مربوطه بدهد.
رضامراد صحرایی وزیر فعلی آموزش و پرورش نیز مرتب از استخدام نیروهای طلبه و جهادی در آموزش و پرورش خبر می دهد . وی روز شنبه 16 دی در سی امین اجلاس سراسری نماز در زنجان اظهار کرد: با حمایتهای دولت سیزدهم مقدمات جذب ۱۹ هزار مربی پرورشی پس از پانزده سال انتظار در سال جدید پیش رو تحقق یافته است.
در برابر برنامه های مذکور اخباری مثل پایین بودن میانگین نمره دینی در امتحانات نهایی پایه دوازدهم و دین گریزی گسترده در میان دانش آموزان نشانه فضای مقاومت در میان دانش آموزان است .
از یک سو مسئولان در نظر دارند تا با تاسیس مسجد مدرسه و استخدام روحانیان و نیروهای همفکر ، محیط آموزش و پرورش را مطلوب نمایند و از سوی دیگر مقاومت دانش آموزان در بی علاقگی به درس دینی و برنامه های پرورشی خود را نشان می دهد . ایده های مسئولان آموزش و پرورش برنامه ای برای تحول در برنامه های دینی و تربیتی نیست بلکه تلاش مضاعف برای اعمال قدرت است تا بر سردرگرمی ذهنی سرپوش گذاشته شود .
نعمت الله فاضلی در کتاب ارزشمند خود ؛ « مسئله مدرسه » به نکته مهمی در مورد امتناع دانش آموزان از گفتمان مدرسه در دوره پسا انقلاب اشاره دارد .
وی عامل اصلی این امتناع را نه صرفا محتوای دینی و آموزه ها و جهان بینی و ایدئولوژی بلکه شیوه های آشکار و پنهان اعمال قدرت روی سوژه ها می داند ؛ سوژه هایی که عملا به ابژه تقلیل یافته اند و فاقد هر گونه اختیار و آزادی می شوند . (مسئله مدرسه ، دکتر نعمت الله فاضلی ،نشر هوش ناب ، چاپ اول ، پاییز1401، ص 57)
همین رویکرد اعمال قدرت یک سویه مهم ترین ویژگی برنامه های تربیتی و دینی آموزش و پرورش است . براساس این روش نیازی به حق انتخاب دانش آموزان نیست .
مهم ترین سند ایدئولوژیک سازی نظام تعلیم و تربیت کشور ، « سند تحول بنیادین آموزش و پرورش » است که در سال 1390 به تصویب رسید و با تصویب آن « حیات طیبه » به عنوان هدف آموزش و پرورش تعیین شد .
بر این اساس آموزش و پرورش باید دانش آموزان را به حیات طیبه برساند و مدرسه نیز باید مدرسه ای صالح باشد که در جهت حیات طیبه فعالیت کند.
بر اساس « سند برنامه درسی ملی » که به منزله نقشه جامع یادگیری در آموزش و پرورش است ، حوزه یادگیری حکمت و معارف اسلامی به عنوان یکی از دوازده حوزه یادگیری و تربیت آموزش و پرورش برشمرده می شوند .
بر اساس بند یاد شده ؛ « حکمت به عنوان علم متین ، صحیح و استوار دست آورد قوه تعقل دانسته می شود و زمانی به وقوع می پیوندد که فرد در فرآیند صحیح تفکر با هدایت و رهبری عقل سلیم و نقل صحیح قرار گیرد . هر چند در جملات مزبور از قوه تعقل استفاده می شود ولی فرایند صحیحی برای تفکر وجود دارد که نیازمند هدایت و رهبری عقل و نقل است . این عبارات ، تکلیف تربیت دینی در آموزش و پرورش را مشخص می سازد.
از همین روست که همه سوالات در کتاب های دینی جواب مشخصی دارند و جواب دیگر یا امکان انتقاد یا عدم پذیرش آن ها متصور نیست .
برنامه درسی ملی ؛ حوزه یادگیری حکمت و معارف اسلامی را به سه حوزه اعتقادات (دانش در باره واقعیت ها ) ، اخلاق ( دانش در مورد باید و نبایدها ) و احکام تقسیم می نماید . همین تقسیم بندی نشانه آنست که کتاب دینی آموز ش و پرورش باید در چارچوب گفتمان فقهی - کلامی حجم زیادی از مطالب مختلف را به دانش آموزان منتقل نماید و توجهی به سایر گفتمان های دینی مانند گفتمان های عقلی – فلسفی و گفتمان عرفانی نمی شود .
بیژن عبدالکریمی گفتمان فقهی کلامی را به دلایل ویژگی های خاص خود هم چون تکیه بر ظواهر دینی ، تبدیل جوهره وجودی ، حضوری ، قلبی و غیر مفهومی ایمان به پاره ای آموزه ها و گزاره های حصولی ، تاریخی و نظری اعتقادی و نیز اتخاذ روش جدلی برای اثبات آموزه های فرقه ای و کلامی و تعهد و انقیاد نسبت به پاره ای از آموزش های خاص و وجود خط قرمز های فراوان در آن و صدور حکم تکفیر برای هرگونه نوآوری و تفسیر های جدید از دین ، منجر به سلب آزادی فکری و معنوی که از شرایط رشد و بالندگی فکری و نظری هر فرهنگی ، از جمله فرهنگ دینی است می داند . (رهایی بخشی یا سلطه ، نقدی بر مبانی تعلیم و تربیت در ایران ،انتشارات نقد فرهنگ ،چاپ دوم ،1397، ص 132)
احاطه گفتمان فقهی - کلامی موجب شده است که کتب دینی راهکار مناسبی برای روزگار فعلی نداشته باشند . کتب دینی برای زمانه ای دیگر نوشته شده اند که با جهان امروز تفاوت دارد . این ناهمخوانی میان زمان فکری کتب دینی با زمانه فعلی موجب قهر میان دانش آموز و گفتمان مدرسه می شود .
مهم ترین مبنای دین در برانگیختن ایمان است .
ایمان به عنوان اصل دینداری پیش از متون فقهی و کلامی به وجود آمده است . بر اساس آیه 14 سوره حجرات ، قرآن کریم میان مسلمان بودن و مومن بودن تفاوت می گذارد و لازمه ایمان را ورود به قلب می داند :
« قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ... ؛ عرب های بادیه نشین گفتند: ایمان آورده ایم، بگو: شما ایمان نیاورده اید، ولی بگویید اسلام آورده ایم. اما هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است». این آیه تاکیدی بر قلبی بودن و وجودی بودن ایمان است و امکان اینکه امری دولتی و رسمی و تابع سیاست ها و برنامه ریزی های دولتی نشود ندارد . در حالی که برنامه تربیتی آموزش و پرورش و محتواهای آموزشی سعی در رسمی نمودن اعتقاد بدون در نظر گرفتن ایمان دارند ؛ حال آن که اگر اعتقاد بدون ایمان باشد منجر به تحولی نمی شود .
کتب دینی و برنامه های تربیتی و پرورشی آموزش و پرورش در تعیین نسبت بین دینداری و ایمان سردر گمند و گمان دارند با سخنرانی یک مبلغ یا خواندن یک کتاب و ... بنیانی های فکری دانش آموزان متحول می شود.
ایمان امری وجودی است که با نیازهای زمان و واقعیت ارتباط دارد و با انتقال انبوهی از اطلاعات فقهی و کلامی بر مبنای اعمال قدرت به دانش آموزان پدید نمی آید . پذیرش به عنوان پیش فرض ایمان در کتاب های دینی و آموز های حکمت و معارف اسلامی آموزش و پرورش به آن آزادی و کرامت انسان توجهی می شود.
در جهانی که صدها شبهه و سوال در مورد مسائل دینی وجود دارد با کتاب های دینی کسی مومن نمی شود بلکه نیازمند حق تفکر انتقادی و آزادی پذیرش یا رد آموزه ها است .
مسئولان آموزش و پرورش ایدئولوژی اعمال قدرت دارند و سردرگمی خود در زیر پوشش اعمال قدرت را پنهان می کنند . آن ها می کوشند با خالص سازی فضا از طریق به کارگیری نیروهای طلبه و جهادی یا تاسیس مسجد - مدرسه آن را به سمت مطلوب خود نوسازی کنند در حالی که خالص سازی آموزش و پرورش از طریق این گونه تغییرات آموزشی ، جذب معلمان همفکر و به کارگیری روحانیان فقط بر شدت مقاومت دانش آموزان می افزاید .
ایده های مسئولان آموزش و پرورش برنامه ای برای تحول در برنامه های دینی و تربیتی نیست بلکه تلاش مضاعف برای اعمال قدرت است تا بر سردرگرمی ذهنی سرپوش گذاشته شود .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگنند نمک
....، به همین دلیل هیچ جای بحث و گفتمان در ان معنا ندارد و همینطور آزادی و انسان و ...
تمام این ها در چنین حکومت هایی تنها یک پوسته اند
.... و باید به ان اعتراف کند که البته هیچ وقت چنین نمی شود چون نون عده ای در آن است