دولت احمدی نژاد که یدطولایی در کارهای پوپولیستی داشت جوانان را هم از پوپولیسم بی نصیب نگذاشت و از سال۸۴ تا ۹۲ به صورت فله ای و بی حساب و کتاب جوانانی را به دولت وارد کرد و با شعار جوانگرایی دست به جوان فریبی گسترده ای زد.
در آن هشت سال برخی جوانان از طرقی خاص وارد دولت شده و به جایگاه های مهمی در کانون قدرت دست پیدا کردند و بازده و اثرملموسی هم نداشتند و صرفا رزومه ای دست و پاکرده و به جایگاه های بالاتر پرتاب شدند .
اگر احمدی نژاد با برنامه ای مدون و تعیین سازوکاری مشخص جوان گرایی را محقق می نمود قطعا این حرکت شایسته تحسین و دفاع بود و ثمرات مهمی را در پی داشت اما افسوس که برنامه ای حساب شده در کار نبود و همه چیز در جنبه شعاری و پوپولیستی آن خلاصه می شد.
در دولت روحانی مجددا جوان گرایی و به کارگیری جوانان در سطوح میانی و عالی دولت مطرح شد.
حسن روحانی رئیس دولت یازدهم و منتخب دوازدهمین دوره ریاست جمهوری همواره از سوی مخالفانش مورد انتقاد قرار می گرفت که چرا کابینه ای پیر و خسته را تعیین نموده و این کابینه توانایی انجام کار اجرایی و اداره کشور و وزارتخانه ها را ندارد و اهل ایده پردازی و خلاقیت نیست.
در مناظره ها و تبلیغات انتخابات دوازدهم روحانی با این توضیح که به دلیل شرایط خاص کشور در سال ۹۲ مجبور به استفاده از باتجربه ها برای گذر از بحران بوده، به منتقدین پاسخ داد و در اولین گفت وگوی خبری پس از پیروزی مجدد ونیز چندین بار دیگر در جاهای مختلف قول داد که حضور جوانان در دولت دوازدهم پررنگ تر باشد.
با این حال عده ای از صاحبنظران و حتی برخی دولتمردان دولت روحانی در ابتدا نگاهی مقاومتی و منفی به جوان گرایی داشته و سرنوشتی بهتر از مدیران و مشاوران جوان دولت احمدی نژاد را برای این طرح متصور نبودند.
اما آنچه مشهود است این است که جوان گرایی در دولت روحانی چندان جنبه پوپولیستی و تبلیغاتی ندارد و احتمالا دولت بدش نمی آید جوانان خوش فکر، توانمند و خلاق به کمکش بشتابند و اما از قرار معلوم متاسفانه برنامه ای اصولی پشت این قضیه نیست.
بدون شک برنامه ریزی ،هدف گذاری و تعیین سازوکار دقیق در این زمینه از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است تا جوانان ضمن فعالیت های خلاقانه و اثربخش در سازمان ها تجارب مفیدی کسب کنند و برای مدیریت های بزرگ تر در آینده ساخته و پرداخته شوند.
طبیعتا سن وسال افراد نیز یکی از المنت های اساسی در گزینش جوانان برای قرار گرفتن در مسئولیت هاست.
اخیرا برخی وزرا،استانداران ومدیران ارشد کشور افرادی را با عناوینی نظیر: مشاور جوان،دستیار جوان و...منصوب کرده اند که در بین آن ها افراد چهل سال به بالا نیز به چشم می خورد و قطعا این نقصان باید مورد بررسی و تجدید نظر قرار گیرد و امیدوارم بازه سنی جوانی مد نظر دولت از چهل پنجاه سال شروع نشود!
در این رابطه ذکر مطلبی را داخل پرانتز ضروری می دانم:
" تاکنون تعاریف متعدد و متفاوتی برای جوان و جوانی ارائه شده است.
جامعه شناسان تعریف خاص خود را دارند، روانشناسان به وفور در این حیطه قلم زده اند،حقوقدانان و سیاستگذاران هم بیکار ننشسته اند و جوانان را مورد لطف خود قرار داده و شاخصه های این قشر را تعریف و تبیین کرده اند.
آنچه که در این تعاریف خودنمایی می کند و با بحث ما نیز به غایت مرتبط است بازه سنی مربوط به جوانی است.
در تاریخ شروع و انقضای جوانی نظرات و مصوبات بسیار است و با اجازه علما وعقلایی که در این خصوص مباحثی را به یادگار گذاشته اند . "
می روم سراغ بازه زمانی مد نظر حکومت ها و سیاستگذاران .
در کشور ما افراد ۱۵ تا ۲۹ ساله رسما جوان محسوب می شوند.
البته به نظر می رسد افراد و نهادها هرکدام شاخص هایی برای تعیین بازه سنی جوانی دارند و بازه سنی ۱۵ تا۲۹ گویا معتبر تر از همه است. "
لذا از دولتمردان انتظار می رود بازه سنی که مصوب خود آن هاست را مدنظر قرار داده و در انقضای جوانی به ۳۵ سالگی بسنده کنند و انقضای جوانی را ۷۰سالگی نپندارند .
و اما دو سد محکم در اجرای جوانگرایی پیش روی دولت است:
۱- نبود میزان قابل توجهی از انعطاف و تحول پذیری در نظام اداری:
در این صورت جوانان مجالی برای ایده پردازی و تغییرات چشمگیر در سازمان ها به دست نخواهند آورد و محافظه کاری سرلوحه کارشان می شود.
البته نقطه قوت ماجرا نیز تجاربی است که جوان در رده های مدیریتی سازمان خود کسب می کند.
۲- جوانان دهه های۳۰ و ۴۰ و انحصارطلبی این جماعت:
انحصار طلبی که با توجیهات مسخره ای شکل گرفته است مانع رشد و وعرض اندام جوانان می شود و حلقه بسته مدیرانِ پابه سن گذاشته با توجیهاتی نظیر این که تجربه پدر علم است و چندین پیراهن بیشتر از جوانان پاره کرده اند مجوز بالا رفتن جوانان را ملغی کرده و خود در قدرت باقی می مانند و بعضا جوانان توانمند را رقیب وخطری برای خود تلقی می کنند.
جالب اینجاست که اینان عموما در محافل و سخنرانی ها از دوران جوانی خود تعریف و تمجید کرده و به مسئولیت های مهم خود در سنین پایین اشاره می نمایند اما حال که نوبت به جوانان دهه های ۶۰و ۷۰ می رسد مدام دم از تجربه می زنند.
فراموش نکنیم که حضور هدفمند و حساب شده ی جوانان در میدان های حساس مدیریتی موجب افزایش اثربخشی و تولید نشاط ، تحرک و انگیزه در آن محیط خواهد شد.
لذا شایسته است دولت دوازدهم در سه سال باقیمانده بستر لازم را به دور از شعار زدگی برای حضور جوانان فراهم نموده وقطعا اگر این طرح با دقت و با برنامه مدیریت شود و موانعی که به آن ها اشاره شد کنار زده شوند شاهد افزایش نوآوری، بهره وری وراندمان کاری در دولت خواهیم بود.
در پایان امیدوارم وزارت آموزش و پرورش نیز دست به خانه تکانی مدیریتی زده و عرصه را برای حضور هدفمند فرهنگیان جوان در در سطوح ارشد و میانی وزارتخانه و استان ها فراهم کند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ج مثل جنتی.!!
متن خوبی بود.
فلان دهه 50 ای که به نا حق قوه قضائیه یک دهه معطلش کرده و سپس تبرئه شده، مشمول کسر سن و ... نمی شود؟ یا فلانی که حکم فلان مسئولیت افتخاری اجتماعی را داشته باید قوانین فعالیت های پاره وقت و نمونه او را بی ارزش حساب کنند؟ خدایا از نقص این قوانین و تفکرات ناقص و معیوب به تو پناه می برم! عذابت را نازل کن که بهترین وکیلی!