در روزهای پایانی سال 1396 شاهد صدور بیانیه ای نسبتا" طولانی توسط شورای هماهنگی تشکل های صنفی بودیم که با لیست کردن مطالبات متنوع وهمیشگی فرهنگیان شاغل وبازنشسته ، به تعیین ضرب الاجل و تهدید مسئولان مبادرت نموده است.
این بیانیه نشان می دهد،درختی که باامید و آرزو کاشته شد(شورای هماهنگی) ثمره ای جز میوه های تلخ ندارد.
درس گیری دوستان از حدود پانزده سال فعالیت و فراز وفرود بسیار، چیزی در حد صفر بوده و هنوز این عزیزان دون کیشوت وار سوار بر اسب توهمات به اعلان مواضع صرف ،کشیدن خط و نشان و تهدید ادامه می دهند.
طرح مطالبات صنفی حق همگان از جمله دوستان معیشت محور ماست والبته شرط لازم توسعه یافتگی هم می تواند باشد،اما اگر این مطالبه ی حق در مسیر درست و منطقی دنبال نشود آسیب های آن متوجه همه خواهد شد. عدم دسته بندی، اصلی و فرعی نکردن مطالبات و بدون اولویت بندی با یک صدای ثابت (اعتراض) مطرح کردن آنها ،مانند آن است که مطالبه ای مطر ح نشده وفقط صورت حسابش باید پرداخت شود.
همکاران ما باید بدانند برای موفقیت در امور اجتماعی ، ابتدا باید به امکان چیزی اندیشید و سپس در بایستگی آن بحث کرد.
مدتی قبل بر ضرورت اندیشه در زمانه رویارویی پروانه و پتک تاکید نموده و باز همان را تکرار می کنم.
در دنیایی که منابع آن محدود است، باید منابع را در جایی هزینه کرد که حداکثر بهره وری و سود را داشته باشد. هر تصمیم و اقدامی را می توان با ذکر چند ایراد تخطئه کرد. ایرادهایی که واقعی اند و قطعا وجود دارند ولیکن همگان بر همان اساس تصمیم می گیرند. همه مجبور به اولویت بندی و انتخاب از میان گزینه های ممکن و موجود هستیم. هر اقدامی را با پذیرش کاستی هایش انتخاب می کنیم و آن را یک انتخاب بهینه می دانیم.
آنچه باید باشد و تقویت گردد مجموعه ای است مرکب از عقلانیت، یادگیری و کنش ورزی که با روش گفت و گو عمق یافته و نهادینه شود باور ما این است که معلمان قدرتند ولی تا این قدرت بالفعل نشود هیچ کسی برای آنان تره هم خُرد نخواهد کرد، همان طور که هیچ فروشنده ای در گفت و گو با فرد بی پول، اتلاف وقت نمی کند!
ما در سازمان معلمان ایران تغییر وضع موجود را به هر روش و با هر ابزاری دنبال نکرده و فعلیت یافتن قدرت معلمان را با کار تشکیلاتی، تدریجی،مسالمت آمیز ،دمکراتیک و در چارچوب نظام موجود پیگیری می کنیم.
ما بر این نکته بارها تاکید نموده ایم که واقعیت را واقعیت تغییر می دهد نه توهم و امیدهای واهی!
در این مسیر البته مباحث نظری و تئوریک را آنقدر مهم می دانیم که به قولی اگر ده ساعت وقت برای بریدن یک درخت داشته باشیم، شش ساعت اولش را صرف تیز کردن ارّه خواهیم کرد.
ما دریافته ایم کنش های فاقد تامل، نه کنش که واکنش اند! خصوصا در شرایط امروز که توهم صدر نشین، صبوری در حد عمر پروانه و پتک ابزار دمِ دستی حل همه مسائل کشور شده است!
خردورزی غایب جمع های ما و فعّال بودن (خصوصا از نوع مجازی آن)، به خودی خود مبدّل به یک هدف شده است. کسی به عاقبت افعال و اعمال نمی اندیشد و از غایت آن نمی پرسد!
همه برای دونده ای که سریع تر بدود سوت و کف می زنند ولو اینکه او به سوی پرتگاه برود!
جمع بندی ما این است که اراده های آهنین، بدون ایده های معقول اگر با هزار نیت خیرهم همراه شود، نه تنها هیچ بهشتی را به ارمغان نخواهد آورد بلکه تنها راه های جهنم را سنگفرش خواهد کرد. معلمان قدرتند ولی تا این قدرت بالفعل نشود هیچ کسی برای آنان تره هم خُرد نخواهد کرد
از خوانده های همه ماست که تحقق هر امری، آن گاه ممکن است که هم "موانعش مفقود" و هم "مقتضیاتش موجود" باشد.
آنچه ما معلمان داریم ولی نباید داشته باشیم مجموعه ای است از باورهای کاذب، خطا و توهم آمیز؛ به همراه ترس، بی تفاوتی، خودشیفتگی ، امید نابه جا در کنار آرمان ها و خواسته های نامعقول و واقع گریزانه!
و آنچه باید باشد و تقویت گردد مجموعه ای است مرکب از عقلانیت، یادگیری و کنش ورزی که با روش گفت و گو عمق یافته و نهادینه شود.
این ضرورت امروز ماست و در مرام اصلاح طلبی آنچه غیر ضروری است، ضرورتا ضرر است!
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که باز بینیم دیدار آشنا را
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
که این امیدهای واهی یکی از ثمرات محدودیت های واهی است! مثل محدودیت گذرای حقانیت در برابر واقعیت! واقعیت باطل را هم حقانیت تغییر می دهد و هم واقعیت باطلی دیگر!!
یکی از ثمرات دوری قوانین از شناخت حقانیت مؤمنینِ مسئولیت پذیر و آلوده شدن قوانین به برخی تفکرات غلط و توهّمات، ایجاد مکش در خلاء غیبت انفاق علمی و عملی شایستگان و نزدیک شدن به منافقان بی نفقه است آنجا که امیرالمؤمنین(ع) دور اندیش در خطبۀ 194 نهج البلاغه در باب منافقین فرمودند و به مفتاح و کلید و رجاء و امید هشیاری و هشدار دادند!
پروردگارا! با فرج مولا! ما را از شر آنهایی که آنتروپی جهان را به باطل افزایش می دهند برهان!
ولی در نظامی که برای اعتراض و گفتمان مسالمت آمیز حق طلبی تره هم خرد نمی کند و اجازه بروز و ظهور نمی دهد چگونه باید به حق خود رسید؟!
دولت و حاکمیتی که به اعتراضات مدنی مردم در سال گذشته توجهی نکرد چگونه می توان به قدرت تغیر معلمان امید بست؟
ایران زندان بزرگیست که باید به جیره ی خود راضی بود و دم نزد.
مشکل یا مسئله ما پیش وبیش از آنکه به دولت وحاکمیت برگردد به خودمان برمیگردد...اگر فقط پنج در صد معلمان در فضای عمومی حاضر ودر تشکلهای مختلف خود را ساما ن و به گفت وگو پیرامون مشکلات ومسائل خود می پرداختند وضعیت ما اینگونه نبود که هست..... متشکر
ظاهر حرفهات خیر خواهانه است ، ولی در لفافه هدف دیگه ای رو دنبال میکنی.
منظور شما از عدم انطباق مطالبات معلمان با امکانات چیست؟
یعنی چون حکومت انکانات ندارد و فقیر هست، معلمان هم باید فقیر باشند؟!!!!! ظاهرا منطق شما درست است.
ولی یک سوال ساده.
چرا این فقر رو در ارگانهای دیگر دولت نمیبینیم؟! چرا اکثریت کارمندان دولت چند برابر معلمان دریافتی دارند؟!
خود شما هم میدانید، مساله معلمان از بین رفتن تبعیضات است، به دنبال از بین بردن شکاف عمیق میان معلمان و دیگر کارمندان . فکر نکنم این توقع، غیر منطقی و غیر واقعی باشد.
حالا سوال اساسی تر اینه که چرا اصل خواست معلمان رو به انحراف میبرید؟!!! چرا سعی دارید معلمان رو زیاده خواه و غیر منطقی جلوه بدهید؟!!!
سر آخر جناب هاشمی، حرف های شما شدید بوی خیانت به ارمانهایی رو میدهد که شما در ان سازمان به دنبال آن هستید.
به چه قیمتی دارید به این ارمانها خیانت میکنید؟!!!!
این خیانت نیست.....دیدن واقعیت ها خود ودیگران { جامعه وحکومت} گمشده فعالیت های اجتماعی ما بوده وهست ...البته ازاین نکته تسلیم وضع موجود شدن نتیجه نمی شود.
موسی و شبان
که همیشه نظراتش در فارس منتشر میشه
سپاس بيکران بر کنشکراني که در نهاد هاي مدني ( بعنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين ) آگاهي آفريناني مي نمايند .
بويژه کنشگراني که با مشعل ِ انديشه به مقابله با انواع ِ پوپوليسم برخواسته اند و براي بالفعل شدن قدرت ِ معلمان تلاش مي کنند .
با تقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده