از خودبیگانگی یا الیناسیون ( Alienation) واژهای است که در لغت به معنای از دست دادن ، یا قطع ارتباط با چیزی است. اولین بار هگل این اصطلاح را مطرح ساخت. علی شریعتی الیناسیون فرهنگی را به کار برده بود. از ﻧﻈـﺮ وی در از ﺧﻮدﺑﻴﮕـﺎنگی ، اﻧسان دﻳﮕﺮی را ﺧﻮد اﺣﺴـﺎس ﻣـی ﻛﻨـﺪ و آﮔـﺎهی ﺑـﻪ ﺧـﻮﻳﺶ را از دﺳـﺖ می دﻫﺪ و دﭼﺎر ﻧﻮعی " ﺧﻮد آﮔﺎهی ﻛﺎذب " می ﺷﻮد . از ﺧﻮد ﺑﻴﮕﺎنگی ﻫﻤﺎن از دﺳﺖ رﻓـﺘﻦ " وﺟـﻮد ﺣﻘﻴﻘـی و ﻓﻄـﺮی " خود فرد است.
امروز انتظار همه ما برای افزایش دریافتی و درآمد ماهانه ، تابعی است از سیاست های پیش روی مسئولین رده بالای کشور. همه ابعاد فکری افراد اعم از دارنده و ندارنده اش به دست آوردن و افزایش موجودی خود است. تا حدی که عده ای پا فراتر گذاشته و به مسیرهای غیراخلاقی یا غیرارزشی جامعه دست یازیده اند. این عده مسیر پول زایی را از کانال هایی چون رشوه دادن و گرفتن ، اختلاس ، قاچاق مواد مخدر و کالا ، جعل مدارک تحصیلی برای قرار گرفتن در موقعیت ممتاز اجتماعی و...... معنا می بخشند.
پول همه چیز مردم ما گردیده است. اما یک ملت را دولت ها هدایت می کنند. تمامی حرکات و سکنات دولت مردان و تدوین سیاست های مالی و پولی این انتظار را در وجود افراد درونی می سازد. حتی برنامه پنهان آموزش رسمی و دانشگاهی ما نیز بر توقع رسیدن به درآمد بیشتر با انتخاب رشته پر درآمد نهاده شده است. امروز کودک جامعه نیز بر اهمیت انکارناپذیر پول اِشراف دارد. ما دچار نوعی خودآگاهی کاذب شده ایم که پول را خود احساس می کنیم. یعنی ما جن زدۀ پول شده ایم.
اینجا دو مقوله جداگانه وجود دارد که نباید باعث خبط موضوع گردد:
1 - تلاش و انتظار افراد کم درآمد جامعه از جمله معلمان برای افزایش حقوق ، جهت دستیابی به یک موقعیت معیشتی مناسب و در خور و رفاه نسبی است . هدف آنان نیل به امنیت شغلی و اجتماعی و همچنین کسب شرایط آسیب ناپذیر اجتماعی - اقتصادی و دسترسی به قدرت خرید است.
2 - افزایش روزافزون درآمد برخی مشاغل که فاصله زیادی با افراد کم درآمد دارند باعث افزایش شکاف درآمدی و تقویت تضاد طبقاتی می گردد.
اما نکته مهم و حساس :
تضاد و تناقض سیاست اِعمالی شما با سیاست کارکردی تان اوضاع اقتصادی را مریض احوال تر می نماید هر دو مورد ذکر شده باعث از خودبیگانگی فرد و جن زدگی او نسبت به پول می گردد. این از خاصیت جادویی پول است. بشر حس سیری ناپذیری در قبال آن دارد چون تمام نیازهای او از طریق این وسیله مهم که به هدف تبدیل گردیده است ، تأمین می گردد. وقتی تمامی وِرد و ثنای یک فرد فقط ذکر واژه جادویی "پول " می باشد هر چند بدان دسترسی هم نداشته باشد اما باز فرد از خود بی خود می شود.
یک زمانی برای جذب سرمایه ملت خصوصا بعد ایام جنگ ، جایزه های میلیونی و گاه حتی میلیاردی تعیین کردند. آنقدر جایزه اتومبیل بر سر و در بانک ها در هوا معلق ماند که ملت را به سوی پس اندازهای قرض الحسنه هدایت کردند تا شاید رؤیای دست نیافتنی به پول او بدین طریق محقق گردد.
تعیین 10- 20 هزار تومان برای دولت دو هدف را تعقیب می کرد:
اول قادر بودن تمامی اقشار جامعه به این فعل.
دوم : جذب سرمایه مردم با تعقیب شعار قطره قطره جمع شود وانگهی دریا شود.
توقع دولت برای ملت از جنگ بیرون آمده ابتدا منطقی و قانع کننده بود. اما این گرداب طمع همچنان در حال عمیق تر شدن بود.
بعد بگوئید هر خانوار بیش از یک اتومبیل دارد یا همه می خواهند اتومبیل داشته باشند و فرهنگ استفاده از وسایل نقلیه عمومی در بین مردم نیست و آلودگی هوا ، تنفس افراد و طبیعت و محیط زیست را با مشکل مواجه ساخته است !! مردم از کجا چنین گرایش شدید به این کالا را به دست آورده اند؟ با تبلیغات خود شما . با تعیین جایزه های اتومبیلی حتی برای مصرف چای و پفک نمکی و روغن و..... خود گوئید و خود شنوید اما راهبردی اعلام مدارید چون صنعت مونتاژ اتومبیل شما فوق العاده سود ده است و سهامداران این صنعت خود شمائید نه ملت لذا نباید سوددهی آن به مخاطره افتد . پس تعیین جایزه اتومبیل و تبلیغ آن در رسانه های جمعی و روی اتوبوس ها و تابلوهای شهری و....... قصه ای است که باید ذکر آن تداوم داشته باشد و ما مردم بینوا از زیستن بر روی کره زمین نیز بیزار می گردیم.
یک بار به رئیس بانک ملی گفتم مگر شُمش طلا پشتوانه پول نیست ؟ پاسخ داد چرا ؟ گفتم پس چرا دولت شمش طلا جایزه می دهد؟
آری شما بر شمش طلا هم رحم نکردید. راستی این جایزه ها حقیقتا به مردم داده می شود یا ساز و کار فریب و نیرنگ آنان است؟!
قبل از انقلاب مثل خیلی از کشورها شرط بندی و بلیط بخت آزمایی بود ، بعد انقلاب حرام اعلام گردید چون طبق اقتصاد اسلامی ، فعالیتی برای به دست آوردن مبلغ جایزه صورت نمی گرفت و در ضمن مردم را به قماربازی تشویق می نمود و آنان را از فعالیت باز می داشت. بعد انقلاب این ماجرا رنگ عوض کرده بود اما باز اثرات منفی آن بر افراد و جامعه تحمیل می گشت یعنی جایزه دادن بانک ها و سایر مراکز خرید.
ملتی که برای بدست آوردن پول به عالَم رؤیا متوسل می شود دیگر نیازی به فعالیت اقتصادی ندارد.ملتی که از بیراهه های بسیار می تواند یک شبه پولدار شود دیگر به قول ملک الشعرای بهار به معنای بیت زیر نمی اندیشد:
برو کار می کن مگو چیست کار
که سرمایه جاودانی است کار
شما مسئولین ، ما مردم را خواب نما کرده اید. ارزش سخت کوشی پدرانمان را برای کسب روزی حلال به ضد ارزش پایمال حقوق دیگران تبدیل ساختید. قدرت اندیشه و تفکر و تأمل مردم را مسخ نمودید و او را از خود بیگانه ساختید. حقیقتا چند تن از ما اسیر این ره پرپیچ و تاب سحرآمیز نگردیده ایم و هنوز هستیم آنگونه که یک انسان آزاده باید باشد.
گاه همین مسئولین نگران جایگاه مذهب و دین گریزی جوانان در جامعه می گردند و برخی علما دیوار کوتاه آموزش و پرورش و معلمان را نشانه می روند که قصور کرده اند ، غافل از این که خود شما ارزش های ایرانی - اعتقادی ما را سست بنیان ساخته اید با واژه جادوئی "پول ".
فروشگاه های کوچک و بزرگ سراسر کشور مشهور یا گمنام نیز برای جلب نظر مردم جهت خرید بیشتر ،کالاهای گوناگونی را به عنوان جایزه تبلیغ می نمایند. بزرگ ترین کارکرد همراه اول یا سایر اپراتورها ارسال پیامک های همین جایزه هاست. فرهنگ سازی شما این قدر غنی است. حال چرا به دنبال ارزش های انسانی نیاکان ، این در و آن در می زنید و بی رحمانه دیوار کوتاه های جامعه را متهم می سازید؟
هنوز پیامک های تله ای را فراموش نکرده ایم که مردم مسخ شده پول چگونه با ارائه شماره و رمز کارت یا واریز مبلغی به کلاهبرداران ، اجازه برداشت مبالغی به آنان می دادند و شاید امروز هم این قصه ادامه دارد. ما افراد باهوش جامعه را با "سیاست پول برای پول " بدین کارها هدایت کرده ایم . آری آنان افراد باهوشی هستند که تابع خواست شما ، دوست دارند زود، تند و سریع پولدار شوند و گر نه از غافله رهروان این طریق باز می مانند.
هراز چندگاهی نیز با حراج سکه های طلا و یا خرید و فروش ارز عمدتا دلار، نبض اقتصاد کشور را به جهش نامتوازن در می آورید . راستی از یک سو نرخ سود بانکی را کاهش می دهید که تا شاید همانند کشورهای پیشرفته با تک رقمی کردن آن ، مردم را به سوی فعالیت اقتصادی گسیل دارید و فرهنگ کار را رواج دهید و از سوی دیگر با شرایط موجود اقتصادی مردم را به انباشت ثروت تشویق می نمائید.
در کدام کشور سیاست انقباضی و انبساطی پولی توأمان به جامعه تزریق می گردد ؟!
تضاد و تناقض سیاست اِعمالی شما با سیاست کارکردی تان اوضاع اقتصادی را مریض احوال تر می نماید. انباشت ثروت در اقتصاد اسلامی حرام می باشد چون مانع کار و کوشش می گردد پس چرا انباشت ثروت در جامعه اسلامی ما موج می زند؟!
مردم هندوستان با تن در دادن به فرهنگ کار و فعالیت اقتصادی بی امان با استعمار انگلیس مبارزه کردند و پیروز شدند نه با رواج سیاست های پول ستایی یا شانس و اقبال و فساد اقتصادی.
راستی چرا صفرهای پول ملی ما را کاهش ندادید همچون کشور برزیل که رکورددار حذف صفر است ( از سال 1930 تاکنون طی شش مرحله 18 صفر از پول ملی برزیل حذف شده است و هشت بار نیز نام واحد پولی این کشور تغییر پیدا کرده است .) یا کشورهای هلند و ترکیه و زیمبابوه ***
اگر بررسی کنید اوضاع اقتصادی این کشورها رو به بهبودی رفته است. ما می ترسیم اگر صفرهای پول ملی کاهش یابد ، ثروت انباشته شده ما کم گردد ، در حالی که چنین نیست.
ملت را از خودبیگانگی مرسوم نجات دهید و گر نه حاکمیت ضدارزش ها و هنجارها اجتناب ناپذیر خواهد بود.
بیائید تا بیندیشیم ....
*** خبرگزاری تسنیم - 18 آذر95
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
از آغازین روزهای فعالیت های اجتماعی خود همیشه این باور را داشته و دارم؛ کسی یا جمعی که در راه رسیدن به حقیقت، صادقانه کوشش و تلاش بی دریغ نماید اگر در این راه مرتکب خطا و اشتباه شود این خطا موجب گمراهی و ضلالت آن نمی گردد، زیرا کسی (جمعی)که صادقانه کوشش می کند با آگاه شدن از خطای خود در صدد جبران خطا برمی آید و به راه خود در رسیدن به حقیقت و شفقت بر خلق ادامه می دهد.
شورای هماهنگی عملا خود را در تضاد قهرآمیز با حکومت تعریف می کند و بر تشدید گسل اصرار دارد ولی مشکل از آنجا آغاز می شود که اصرار بر یک مسیر غلط کرده و آن را به دو غلط تبدیل کنیم ! افسانه سیزیف را مرور کنیم، او به محض اینکه سنگی را به بالای تپه می غلتاند برای به بالا غلتاندن سنگی دیگر بی قرار می شد !
شورای هماهنگی تشکل های صنفی را از فعالیت های تکراری و چرخه ای که هرگز حاصلی ندارد برحذر داشتم و تعجب من از تمایل پایدار و سیری ناپذیر دوستان برای انجام کار به این بیهودگی است.
هر پدیده طبیعی و اجتماعی آفاتی دارد که می تواند موجب فرسایش و تباهی آن و حتی به ضدخود تبدیل شود همان طور که انتخابات می تواند به شو و کارناوال تبدیل شود، شورایی هم که قرار بود روزی گره گشا شود، به مرور، خود به معضلی تبدیل شده است.
از قضا سرکنگبین صفرا فزود
روغن بادام خشکی می نمود
ابراز دوستی دوستان نسبت به معلمان در بهترین تحلیل، دوستی خاله خرسه را به یاد می آورد، تصمیمات تهی از عقلانیت مانند سنگی بزرگ بر سر کسانی فرود می آید که قرار بود از آنها حفاظت کنند !
و امّا نشانه هایی چند از این مسیر غلط:
1- فرمول ساده:
با صدور بیانیه شروع و با لیست کردن همه ی مطالبات و تعیین ضرب الاجل، ادامه یافته و البته با فرزندانی مانند تهدید به اعتصاب، تجمع و اعتراض خیابانی کامل می شود. این فرمول از مسیرهای غلطی است که کنشگران معیشتی و البته نئومعیشتی ها بر آن، اصرار کودکانه دارند.
ما منتظریم دستاوردهای آخرین بیانیه و تهدید دوستان به اعتصاب و تجمع در اردیبهشت 97 را نظاره گر باشیم.
2- معلم .کارگر
یکی دیگر از نشانه های مسیر غلط دوستان، اصرار بر این است که معلمی از شعب و مصادیق کارگری است (مانند جوشکاری و لبنیاتی ) و با اتحاد معلمان و کارگران (پروژه امروز چپ های ایرانی) ، علیه ستم معیشتی چه ها که نتوان کرد !
در سایت دوستان می خوانیم:
کارگر فریاد کن / سحرت نزدیک است / عمر بیدادگری به سر آمده است / مردم به خروش آمده اند!
3- توهم به جای تعقل !
تشکل باید عاقلانه و واقع بینانه مشکلات و مسائل و فرصت ها و تهدیدها را ارزیابی کند، خود را در ارتباط و تعامل با حکومت و نه در برابر آن در جهت بهبود اوضاع قرار دهد.
تشکل شرایط جهانی، منطقه ای و داخلی را می بیند و با خواسته های تعدیل شده، بلند پروازی تخیلی ندارد، او رسیدن به اهداف را تدریجی و تکاملی جستجو می کند نه یکباره و خلق الساعه !
اما نگاه متوهمانه اینگونه نیست در این نگاه خواستن توانستن است، احمدی نژاد را یادتان هست که شعار داد یکبار برای همیشه مشکل معلمان را حل خواهد کرد و دوستان پس از پیروزیش سراسیمه به دیدارش شتافتند و معجزه هزاره سوم به دلیل عجله با زیرشلواری و دم پایی از آنان استقبال نمود !
شورای هماهنگی هنوز بر به پرواز درآوردن زیردریایی اصرار دارد و هیچ نقدی را بر نمی تابد.
با تاکید بر آن که این دوستان تا حد زیادی اهل گفت و گو و تعامل هم نیستند .شورای هماهنگی تشکل های صنفی را از فعالیت های تکراری و چرخه ای که هرگز حاصلی ندارد برحذر داشتم و تعجب من از تمایل پایدار و سیری ناپذیر دوستان برای انجام کار به این بیهودگی است
4- انتخاب تقابل به جای تعامل ولی به اسم استقلال !
شورای هماهنگی عملا خود را در تضاد قهرآمیز با حکومت تعریف می کند و بر تشدید گسل اصرار دارد. دوستان کم تعداد ولی پر تاثیر نئو معیشتی در شورای هماهنگی و کانون با صراحت می نویسند، سمت و سوی آنها و حکومت متفاوت است، یکی کارفرماست و یکی انجام دهنده کار و در این رابطه "رایزنی" چه معنایی دارد؟
پیشنهادشان چانه زنی و پیکار است، بر این مبناست که بازرس کانون با افتخار می نویسد:
" کودکان این وطن به پیکار ما دل بسته اند" !
این نشانه ها را در نوشته های بعد دنبال خواهم کرد.
در انتها اشاره ای هم به یاوه هایی کنم که بعضی به نشرش اقدام کردند ولی باید بدانند که "رعد و برق به رغم نور و صدای زیادی که دارد، می آید و می رود، اما آنچه باقی می ماند آسمان است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
آمارهای ارائه شده از خروج بیش از ۳۰ میلیارد و ذخیره بیش از ۲۰ میلیارد دلار ارز در خانه ها پیش از نوروز حکایت داشتند!
این روزها و در ایام تلاطم بازارهای مالی کشور قطعا آمارها بیش از اینهاست!
در حقیقت به نظر می رسد یک ماه مانده به ضرب الاجل ترامپ برای خروج از برجام، ما از ترس مرگ به یک خودکشی جمعی دست یازیده ایم!
اعتراضات دیماه روند فروپاشی اجتماعی را که از مدت ها پیش جامعه شناسان زنگ های هشدار آن را به صدا درآورده بودند مقابل دیدگانمان نمایان ساخت.
داستان این روزهای بازار ارز کشور هم تداوم این بحران تا مرزهای فروپاشی اقتصادی است. امروزه اگر چه دولت و روحانی مقصر اصلی بحران بازارهای مالی کشور هستند و باید در مقابل افکار عمومی پاسخگو باشند ولی هرگز نباید از نقش خودمان هم در تعمیق این وضعیت چشم بپوشیم.
در این روزهای پرالتهاب، ژرفای بی تدبیری دولت را با کم تحملی خود عمیق تر نسازیم! ملتی که شجاعت نقد خود را نداشته باشد جایگاه شایسته ای در تاریخ نخواهد یافت!
عطش فراوان این روزهای ما برای خرید ارز اگر چه از بی تدبیری دولت در ناامید کردن جامعه از بهبود اوضاع حکایت دارد ولی بیش از همه نشان از ذره ای شدن جامعه و ذوب شدن پیوندهای اجتماعی آن دارد! در حقیقت بحران بی اعتمادی عمومی به نظم سیاسی موجود این روزها خود را در رفتار بی سابقه بازار ارز نمایان ساخته است!
ما هم در این میانه نقش آفرین هستیم!
با دمیدن در تنور اخبار نرخ ارز از طریق انتشار لحظه به لحظه تحولات آن، ناخواسته به التهاب بازار دامن زده و احساس ناامنی را در جامعه گسترش می دهیم. حاصل هم تشویق یکدیگر به هجوم بیشتر برای خرید و انباشت افزون تر ارز است. وضعیتی که در آن بحران ارز، مرزهای اقتصادی را در نوردیده و صبغه ای اجتماعی-سیاسی می یابد.
در سطح جهانی هم کشورهایی که در مقاطعی ناباورانه به روی نظامیان و فاشیست ها آغوش گشوده اند تجربه مشابهی از بی اعتباری پول ملی، بحران بازارهای مالی و احساس عمیق ناامنی اجتماعی را از سر گذرانده اند. جوامعی که برای غلبه بر یک ناامنی عمیق روانی خود را ناگزیر به یک دیکتاتور فروخته اند!
در این روزهای پرالتهاب، ژرفای بی تدبیری دولت را با کم تحملی خود عمیق تر نسازیم!
کانال مهران صولتی
گروه اخبار/
جبار کوچکی نژاد درباره مهم ترین اتفاقات سال ۹۶ در آموزش و پرورش و نقد عملکرد این وزارتخانه گفت: وزارت آموزش و پرورش، بهار سال گذشته یک وزیر داشت و تقریبا ۷ ماه سال گذشته را وزیری دیگر سر کار بود.
به نظر می رسد با حضور بطحایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش بدنه آموزش و پرورش یک آرامشی گرفت.
وی ادامه داد: با ورود بطحایی به این وزارتخانه یک نگاه معتدل در این سیستم که بسیار سیاسی شده بود و گروه های سیاسی سهم خواهی های زیادی از آن داشتند و این را می شد در انتصابات مشاهده کرد، دچار اعتدال شد. البته به همین دلیل شاید همان گروه های سیاسی که آموزش و پرورش را بستری برای فعالیت های خود می دانستند سنگ اندازی هایی کردند و برخی اقدامات در این وزارتخانه کند پیش رفت.
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، بیان کرد: با وجود مقاومت ها در برخی انتصابات و کندی کارها باز هم اقداماتی در آن ۷ ماه صورت گرفت که خوب بود اما مهم ترین نقطه ضعف مدیریت این ۷ ماه شاید به مسائل مالی وزارتخانه باز می گردد. مدیریت برنامه و بودجه قرار بود آموزش و پرورش را همراهی کند اما این وزارتخانه را تنها گذاشت.
کوچکی نژاد اظهار کرد: ما سال گذشته در پرداختی های آموزش و پرورش دچار یک افت جدی شدیم که باید دولت کمک کند تا این افت شدید هر چه زودتر جبران شود . ( خبرگزاری مهر )
پایان پیام/
دولت احمدی نژاد که یدطولایی در کارهای پوپولیستی داشت جوانان را هم از پوپولیسم بی نصیب نگذاشت و از سال۸۴ تا ۹۲ به صورت فله ای و بی حساب و کتاب جوانانی را به دولت وارد کرد و با شعار جوانگرایی دست به جوان فریبی گسترده ای زد.
در آن هشت سال برخی جوانان از طرقی خاص وارد دولت شده و به جایگاه های مهمی در کانون قدرت دست پیدا کردند و بازده و اثرملموسی هم نداشتند و صرفا رزومه ای دست و پاکرده و به جایگاه های بالاتر پرتاب شدند .
اگر احمدی نژاد با برنامه ای مدون و تعیین سازوکاری مشخص جوان گرایی را محقق می نمود قطعا این حرکت شایسته تحسین و دفاع بود و ثمرات مهمی را در پی داشت اما افسوس که برنامه ای حساب شده در کار نبود و همه چیز در جنبه شعاری و پوپولیستی آن خلاصه می شد.
در دولت روحانی مجددا جوان گرایی و به کارگیری جوانان در سطوح میانی و عالی دولت مطرح شد.
حسن روحانی رئیس دولت یازدهم و منتخب دوازدهمین دوره ریاست جمهوری همواره از سوی مخالفانش مورد انتقاد قرار می گرفت که چرا کابینه ای پیر و خسته را تعیین نموده و این کابینه توانایی انجام کار اجرایی و اداره کشور و وزارتخانه ها را ندارد و اهل ایده پردازی و خلاقیت نیست.
در مناظره ها و تبلیغات انتخابات دوازدهم روحانی با این توضیح که به دلیل شرایط خاص کشور در سال ۹۲ مجبور به استفاده از باتجربه ها برای گذر از بحران بوده، به منتقدین پاسخ داد و در اولین گفت وگوی خبری پس از پیروزی مجدد ونیز چندین بار دیگر در جاهای مختلف قول داد که حضور جوانان در دولت دوازدهم پررنگ تر باشد.
با این حال عده ای از صاحبنظران و حتی برخی دولتمردان دولت روحانی در ابتدا نگاهی مقاومتی و منفی به جوان گرایی داشته و سرنوشتی بهتر از مدیران و مشاوران جوان دولت احمدی نژاد را برای این طرح متصور نبودند.
اما آنچه مشهود است این است که جوان گرایی در دولت روحانی چندان جنبه پوپولیستی و تبلیغاتی ندارد و احتمالا دولت بدش نمی آید جوانان خوش فکر، توانمند و خلاق به کمکش بشتابند و اما از قرار معلوم متاسفانه برنامه ای اصولی پشت این قضیه نیست.
بدون شک برنامه ریزی ،هدف گذاری و تعیین سازوکار دقیق در این زمینه از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است تا جوانان ضمن فعالیت های خلاقانه و اثربخش در سازمان ها تجارب مفیدی کسب کنند و برای مدیریت های بزرگ تر در آینده ساخته و پرداخته شوند.
طبیعتا سن وسال افراد نیز یکی از المنت های اساسی در گزینش جوانان برای قرار گرفتن در مسئولیت هاست.
اخیرا برخی وزرا،استانداران ومدیران ارشد کشور افرادی را با عناوینی نظیر: مشاور جوان،دستیار جوان و...منصوب کرده اند که در بین آن ها افراد چهل سال به بالا نیز به چشم می خورد و قطعا این نقصان باید مورد بررسی و تجدید نظر قرار گیرد و امیدوارم بازه سنی جوانی مد نظر دولت از چهل پنجاه سال شروع نشود!
در این رابطه ذکر مطلبی را داخل پرانتز ضروری می دانم:
" تاکنون تعاریف متعدد و متفاوتی برای جوان و جوانی ارائه شده است.
جامعه شناسان تعریف خاص خود را دارند، روانشناسان به وفور در این حیطه قلم زده اند،حقوقدانان و سیاستگذاران هم بیکار ننشسته اند و جوانان را مورد لطف خود قرار داده و شاخصه های این قشر را تعریف و تبیین کرده اند.
آنچه که در این تعاریف خودنمایی می کند و با بحث ما نیز به غایت مرتبط است بازه سنی مربوط به جوانی است.
در تاریخ شروع و انقضای جوانی نظرات و مصوبات بسیار است و با اجازه علما وعقلایی که در این خصوص مباحثی را به یادگار گذاشته اند . "
می روم سراغ بازه زمانی مد نظر حکومت ها و سیاستگذاران .
در کشور ما افراد ۱۵ تا ۲۹ ساله رسما جوان محسوب می شوند.
البته به نظر می رسد افراد و نهادها هرکدام شاخص هایی برای تعیین بازه سنی جوانی دارند و بازه سنی ۱۵ تا۲۹ گویا معتبر تر از همه است. "
لذا از دولتمردان انتظار می رود بازه سنی که مصوب خود آن هاست را مدنظر قرار داده و در انقضای جوانی به ۳۵ سالگی بسنده کنند و انقضای جوانی را ۷۰سالگی نپندارند .
و اما دو سد محکم در اجرای جوانگرایی پیش روی دولت است:
۱- نبود میزان قابل توجهی از انعطاف و تحول پذیری در نظام اداری:
در این صورت جوانان مجالی برای ایده پردازی و تغییرات چشمگیر در سازمان ها به دست نخواهند آورد و محافظه کاری سرلوحه کارشان می شود.
البته نقطه قوت ماجرا نیز تجاربی است که جوان در رده های مدیریتی سازمان خود کسب می کند.
۲- جوانان دهه های۳۰ و ۴۰ و انحصارطلبی این جماعت:
انحصار طلبی که با توجیهات مسخره ای شکل گرفته است مانع رشد و وعرض اندام جوانان می شود و حلقه بسته مدیرانِ پابه سن گذاشته با توجیهاتی نظیر این که تجربه پدر علم است و چندین پیراهن بیشتر از جوانان پاره کرده اند مجوز بالا رفتن جوانان را ملغی کرده و خود در قدرت باقی می مانند و بعضا جوانان توانمند را رقیب وخطری برای خود تلقی می کنند.
جالب اینجاست که اینان عموما در محافل و سخنرانی ها از دوران جوانی خود تعریف و تمجید کرده و به مسئولیت های مهم خود در سنین پایین اشاره می نمایند اما حال که نوبت به جوانان دهه های ۶۰و ۷۰ می رسد مدام دم از تجربه می زنند.
فراموش نکنیم که حضور هدفمند و حساب شده ی جوانان در میدان های حساس مدیریتی موجب افزایش اثربخشی و تولید نشاط ، تحرک و انگیزه در آن محیط خواهد شد.
لذا شایسته است دولت دوازدهم در سه سال باقیمانده بستر لازم را به دور از شعار زدگی برای حضور جوانان فراهم نموده وقطعا اگر این طرح با دقت و با برنامه مدیریت شود و موانعی که به آن ها اشاره شد کنار زده شوند شاهد افزایش نوآوری، بهره وری وراندمان کاری در دولت خواهیم بود.
در پایان امیدوارم وزارت آموزش و پرورش نیز دست به خانه تکانی مدیریتی زده و عرصه را برای حضور هدفمند فرهنگیان جوان در در سطوح ارشد و میانی وزارتخانه و استان ها فراهم کند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش /
چندی پیش وزیر آموزش و پرورش در واکنش به انتقاد اخیر رئیس مجلس خبرگان رهبری مبنی بر این که دانش آموزان در مدارس نماز نمیخوانند و این نشان دهنده کمکاری آموزش و پرورش است گفت: حتما و حتما مدارس در این موضوع تاثیرگذار هستند، اما این بیانصافی است که بگوییم اگر دانشآموزی نماز نمیخواند دلیل آن در مدرسه وجود دارد.
بطحایی تاکید کرده بود : اطلاع دارید و میدانید که اگر الزام و اجباری در انجام این مناسک وجود داشته باشد در بسیاری از اوقات تاثیرات عکس دارد. اگر به اجبار دانشآموزان را وادار به اقامه نماز کنیم و یا خدای نکرده شرایطی را ایجاد کنیم که آنها از روی تظاهر به نماز بایستند، درست نیست .... ( این جا )
« درویش خرسند » از فرهنگیان تهران در این مورد مطلبی برای صدای معلم ارسال کرده است .
« صدای معلم » از مطالب و یادداشت های معلمان در این مورد استقبال می کند .
مقام معظم رهبری از ابتدای دوران رهبری خود بر انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک استراتژیست برای نظام بر اساس دو اصل اهداف راهبردی نظام و حوزه های تأمین کننده منافع ملی اولویت های کشور را جهت توجه همگان ، در سخنان پس از تحویل سال نو ، در قالب شعار سال تعیین و تشریح می نمایند .
اگر نگاهی به نام گذاری این سال ها بیاندازیم در می یابیم که در کنار مسائل مختلفی که رهبری برای شعار سال های پیشین در نظر گرفته مسأله اقتصاد رنگ و بوی بیشتری نسبت به موضوعات دیگر داشته که در جدول زیر بیان شده است .
سال |
شعار سال |
اقتصادی / غیر اقتصادی |
۱۳۶۹ |
تأکید بر «تحول درونی و اصلاح امور» |
غیر اقتصادی |
۱۳۷۰ |
تأکید بر «صبح روشنی» |
غیر اقتصادی |
۱۳۷۱ |
تأکید بر «تحکیم معنویت» |
غیر اقتصادی |
۱۳۷۲ |
تأکید بر «عدالت اجتماعی» |
اقتصادی |
۱۳۷۳ |
تأکید بر «صرفهجویی» |
اقتصادی |
۱۳۷۴ |
تأکید بر «وجدان کاری، انضباط اجتماعی، انضباط اقتصادی» |
اقتصادی |
۱۳۷۵ |
تأکید بر «ضرورت پرهیز از اسراف و حفظ ثروت و منابع عمومی کشور» |
اقتصادی |
۱۳۷۶ |
تأکید بر «توجه به معنویات و فضایل اخلاقی» |
غیر اقتصادی |
۱۳۷۷ |
تأکید بر «صرفهجویی و پرهیز از اسراف، قناعت و پایداری بر مواضع اسلامی و انقلابى |
اقتصادی |
۱۳۷۸ |
امام خمینى(قدسّ سرّه) |
غیر اقتصادی |
۱۳۷۹ |
امیرالمؤمنین،علی بن ابیطالب(ع) |
غیر اقتصادی |
۱۳۸۰ |
اقتدار ملی و اشتغال آفرینی |
غیر اقتصادی |
۱۳۸۱ |
عزّت و افتخار حسینى |
غیر اقتصادی |
۱۳۸۲ |
نهضت خدمترسانی به مردم |
غیر اقتصادی |
۱۳۸۳ |
پاسخگویى سه قوه به ملت ایران |
غیر اقتصادی |
۱۳۸۴ |
همبستگى ملى و مشارکت عمومى |
غیر اقتصادی |
۱۳۸۵ |
نام مبارک پیامبر اعظم(ص) |
غیر اقتصادی |
۱۳۸۶ |
اتحاد ملى و انسجام اسلامى |
غیر اقتصادی |
۱۳۸۷ |
نوآوری و شکوفایی |
غیر اقتصادی |
۱۳۸۸ |
اصلاح الگوی مصرف |
اقتصادی |
۱۳۸۹ |
همت مضاعف و کار مضاعف |
اقتصادی |
۱۳۹۰ |
جهاد اقتصادی |
اقتصادی |
۱۳۹۱ |
تولید ملى،حمایت از کار و سرمایه ایرانى |
اقتصادی |
۱۳۹۲ |
حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی |
اقتصادی |
۱۳۹۳ |
اقتصاد و فرهنگ،با عزم ملی و مدیریت جهادی |
اقتصادی |
۱۳۹۴ |
دولت و ملّت، همدلی و همزبانی |
غیر اقتصادی |
۱۳۹۵ |
اقتصاد مقاومتی،اقدام و عمل |
اقتصادی |
1396 |
اقتصاد مقاومتی، تولید اشتغال |
اقتصادی |
1397 |
حمایت از کالای ایرانی |
اقتصادی |
اما به راستی چرا اقتصاد غالب شعار های سال شده است ؟
به دلیل اهمیت حوزه اقتصاد و تأثیری که بر دیگر حوزه ها دارد پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند :
مَن لا مَعاشَ لَهُ لا مَعادَ لَهُ ؛ پس حوزه پر اهمیتی می باشد اما لازم به توضیح است که چه برای اسلام و چه برای انقلاب اسلامی , اقتصاد یک تاکتیک است نه یک مسأله استراتژیک ؛ یعنی برای رسیدن به هدف راهبردی یکی از مقدماتی است که باید اجرا گردد .
پس به توضیح مختصری در این باب می پردازیم .
در کنکاش سخنان امام امت در باب اقتصاد و اقتصاد مقاومتی در می یابیم که ایشان از سال 1386 این لفظ را مطرح نموده اند . این نکته بسیار مهم این است که چرا سال 86 رهبری این مطلب را مطرح می نمایند ؟
چرا که در سال 86 اقتصاد ما در سطح بین الملل ، تقریباً در بهترین وضعیت خودش به سر می برد و مقادیر بسیار زیادی نفت را می توانستیم با قیمت نسبتاً بالا بفروش برسانیم و کشورهای غربی به جهت بحران های مالی که در سال 2008 میلادی اتفاق افتاده بود، نهایت همکاری را با ما داشته و بسیاری از کالاهایی را که تحریم بوده ایم ؛ به راحتی ، با قیمت مناسب و حتی به صورت اقساطی در اختیار ما قرار دهند .
در این شرایط، بسیاری از شرکت های غربی تحریم هایی را که قبلاً وجود داشت به صورت یک جانبه کنار گذاشتند !
در چنین فضایی مقام معظم رهبری هشدار دادند که جنگ بعدی ما جنگ اقتصادی است، ولی متأسفانه توجه زیادی به این توصیه نگردید و بیشتر لطماتی که ما پس از این متحمل گردیدیم به خاطر این بی توجهی بود.
اما خود لفظ اقتصاد مقاومتی را حضرت آقا اولین بار در سال 1389 استفاده کرده و در سخنرانی که در جمع کارآفرینان داشتند، تأکید کردند که ما باید یک الگوی اقتصادی مقاومتی را اجرا کنیم .
به طور کلی تأکیدِ مقام معظم رهبری بر مقاوم سازی اقتصاد و توانمند سازی درونی اقتصاد را ما می توانیم از اواسط دهه 80 رصد نماییم ، اما ادبیات اقتصاد مقاومتی را ایشان در سال های 1390 و 1391 مطرح کرده و جوانب این نظریه را در سلسله سخنرانی هایی تبیین نمودند و بعد از سال 91 ما با یک نظریه نسبتاً منسجم در حوزه اقتصاد مواجه گردیدیم که عنوان آن را به اصطلاح اقتصاد مقاومتی گذاشتند .
مهم ترین اتفاق در حوزه اقتصاد مقاومتی :
ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی ؛ مجموعه هایی به دستور مقام معظم رهبری در نهادهای تصمیم گیری مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام و یک مجموعه در دانشگاهها، روی محتوای این نظریه بررسی کرده و مطالعاتی را انجام دادند و پیش نویس این سیاستها را در سال 1392 آماده و در نهایت پس از تصویب در مجمع تشخیص مصلحت و اصلاحاتی که خود حضرت آقا لازم می دیدند، این سیاست ها را در 24 بند ابلاغ نمودند ، این ابلاغ از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و شاید مهم ترین بحث در سیاست های ابلاغی این بود که در مقدمه سیاست ها به این که ما با یک جنگ تحمیلی اقتصادی مواجه هستیم و باید ساختار اقتصاد را برای این جنگ آماده و تقویت بکنیم مطرح گردید .
اسلام برای یکایک امورات ما به عنوان دین نهایی و کامل الهی برنامه دارد از جمله اقتصاد :
مکتب اقتصادی اسلام هنگامی که اجرا شود نظام اقتصادی اسلامی شکل می گیرد و نسخه معاصر آن می شود ؛
اقتصاد مقاومتی.
اقتصاد مقاومتی چیست ؟
اقتصادی که در شرایط دشواری ، تهدید و دشمنی بتواند به اهداف خودش برسد .
سیاست های اقتصادی اسلام :
1- ارزش علم
2- ارزش کار
3- ارزش بهره وری
بر این اساس این دین الهی و این مکتب اصولی دارد که هنگامی که سیاست های فوق بخواهد اجرا گردد باید این اصول را رعایت نماید .
اصول مکتب اقتصادی اسلام :
1- عدالت اقتصادی
2- جهاد اقتصادی
3- عزت اقتصادی
انقلاب اسلامی این موهبت الهی به ایران زمین که تأثی گرفته از مکتب اسلام است در مبانی اقتصادی خود نیز از اسلام تأثیر پذیرفته و مبنای اقتصادی خود را این گونه معرفی می کند .
مبنای اقتصادی انقلاب اسلامی :
1- الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت
2- جهاد اقتصادی
3- اقتصاد مقاومتی
و پس از معرفی مبانی اقتصادی خود به ذکر اهداف این مهم پرداخته و آنان را این گونه معرفی می نماید .
اهداف اقتصادی انقلاب اسلامی :
1- استقلال اقتصادی
2- رفاه عمومی
3- پیشرفت اقتصادی
مقام معظم رهبری پس از ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی به بیان 10 راهکار عملی برای تحقق این امر و پیروزی در جنگ اقتصادی پیشنهاد می دهند :
ده پیشنهاد رهبری معظم در باب اقدام و عمل به اقتصاد مقاومتی :
1- تمرکز بر فعالیتها و زنجیرههای اقتصادی مزیتدار کشور
2- زنده کردن تولید داخلی
3- پرهیز از واردات تضعیف کنندهی تولید داخلی
4- پرهیز از هدردادن منابع مالیای که پس از برجام باید وارد کشور شود
5- دانشبنیان شدن بخشهای مهم و حساس اقتصادی
6- احیای بخشهای اقتصادی که قبلاً در آنها سرمایه گذاری شده
7- شرط انتقال فناوری در معاملات خارجی
8- مبارزهی جدی با فساد، ویژهخواری و قاچاق در کشور
9- ارتقای بهرهوری انرژی
10- نگاه ویژه به صنایع متوسط و کوچک
که اگر به مجموعه این رهنمودها که حدود 11 سال است که حضرت آقا بیان داشته ؛ آمادگی و تلاش همگان خصوصاً تصمیم گیران و تصمیم سازان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را در بر می داشت حال و وضع اقتصادی کشور بهتر از اینها می بوده است .
ایشان در راستای تشریح اقتصاد مقاومتی و ارائه راهکار جهت تحقق آن به بحث حمایت از تولید داخلی که اشتغال و رفع بیکاری را به همراه دارد اشاره داشته و آن هم با توجه به جمعیت و بازار مصرفی هشتاد میلیونی داخلی کشور خرید محصول ایرانی را توصیه نمودند که باعث رونق کارگاه ها و کارخانجات داخلی می گردد .
البته باید این موضوع را در نظر داشت که کالا خود از دو بخش می تواند تشکیل گردد اول محصول خروجی یک کارگاه یا کارخانه و دوم خدمات , که گاه خدمات در برخی از شاخه های صنعت سود آوری بیشتر از محصول به همراه دارد .
گاهی کالای در کشوری تولید می گردد اما بیشترین سود و سهم مالی آن مربوط به شرکت دارای نشان تجاری و مالکیت معنوی است و کارگر دستمزد کمی دریافت می کند و این متفاوت از کالای ایرانی و ساخت ایران است .
در حال حاضر این شگرد در برخی کشورهای کمتر توسعه یافته توسط افراد یا شرکت های غربی به دلیل قیمت کم دستمزد کارگر و کمی مالیات صورت می پذیرد .
در بسیاری از کشورهای آسیایی خصوصاً چین این مسأله به کَرات مشاهده می گردد .
می توان گفت که اقتصاد ایران دارای بیماری هایست که باید درمان گردد و بر اساس علم , عقل و تجربه نشان می دهد که علاج این بیماریها با نسخه معاصر اقتصاد اسلامی است که با نام اقتصاد مقاومتی مشهور است انجام می پذیرد .
همچنین است که در عرصه بین الملل همه دول و همه نمایندگان کشورها به دنبال حفظ و افزایش منافع ملی است و اگر تمام هزینه ها , دیپلماسی ها , جنگ ها و .... برای این است و این منافع ملی از سه رکن تشکیل می گردد :
1- امنیت
2- اقتصاد و رفاه اجتماعی
3- اصول بنیادی در قانون اساسی کشور یا آرمان های رهبران نظام
که باز شاهد مسأله مهم اقتصاد کشور و تأثیرگذاری آن حتی بر منافع ملی است که گاه بیمار می گردد و باید معالجه گردد .
برخی از بیماریهای اصلی اقتصادی ایران به شرح زیر است :
1- بدنه عظیم و گسترده قوه مجریه یا همان دولت :
یکی از سه قوه در ایران قوه مجریه است که به دلیل حجم گسترده آن گاهاً با مشکل در نظارت و اجرای قانون مواجهه می گردد , اصل 44 قانون اساسی , اقتصاد ایران را دارای 3 بخش دولتی، تعاونی و خصوصی می داند که باید اجرایی شود تا بخش زیادی از مشکلات در این نظام اقتصادی حل گردد . اصل 44 قانون اساسی بیان می دارد :
نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است.
بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکههای بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راهآهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است.
بخش تعاونی شامل شرکتها و مؤسسات تعاونی تولید و توزیع است که در شهر و روستا بر طبق ضوابط اسلامی تشکیل میشود.
بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است.
مالکیت در این سه بخش تا جائی که با اصول دیگر این فصل مطابق باشد و از محدوده ی قوانین اسلام خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور گردد و مایه زیان جامعه نشود مورد حمایت قانونی جمهوری اسلامی است .
تفصیل ضوابط و قلمرو و شرایط هر سه بخش را قانون معین میکند.
اگر این اصل به درستی اجرا و خصوصی سازی به نحو صحیح صورت پذیرد , بدنه کرخت دولت کوچک و چابک می شود و نظارت کامل و درست اجرا و بی قانونی , دورزدن قانون , نبود نظارت صحیح و ... که ممکن است گوشه کناری باشد و خود موجب مرض در اقتصاد و اشتغال می شود , از بین می رود .
2- وابستگی بودجه سالانه کشور به نفت
این موضوع تنبلی , عدم نوآوری و شکوفایی را به همراه و باعث تحریک دشمنان به تحریمهای در این بخش می گردد.
3- خام فروشی نفت
نفت خامی که می شود به بیش از 1000 ماده و محصول پرارزشتر از خام آن با ارزآوری چندین برابر تبدیل گردد ، بیشتر به صورت خام فروخته می گردد . قابل توجه است که نفت خام به همین دلیل یک مایع استراتژیک محسوب می گردد و کشورهای صنعتی بالاترین درآمد خود را از تبدیل همین نفت خام به محصولات به روز و لوکس و فروش آن به دیگر کشورهای جهان به دست می آورند .
4- واردات
از دیگر فاکتورهای آسیب زننده به اقتصاد هر کشور و وابستگی آن ملت به بیگانه ؛ درصد واردات به آن کشور است .
اگر واردات بر روی معدود مواد لازم و ضروری که در داخل کشور وجود ندارد باشد تا رفع نیاز و خود اتکایی درون در تهیه آن مواد ، قابل توجیه می باشد اما هنگامی که این واردات به سوی کالای لوکس سوق داده شود ، فقط خروج ارز ، تورم ، بیکاری و وابستگی به بیگانگان را به همراه دارد که باید تا حد امکان از آن پرهیز گردد .
5- قاچاق کالا
بیماری مزمن اقتصاد هر کشوری قاچاق است که تبعاتی همچون خروج ارز از کشور , عدم درآمد دولت از گمرکات , نابودی تولید داخلی ، بیکاری و عدم اشتغال ، تهدیدات فرهنگی , بهداشتی و بیوتروریستی و ... را به همراه دارد , رهبری معظم به شدت آن را نهی و دولت گام های مثبتی در کاهش آن برداشته است .
6- فساد مالی و اقتصادی
فساد از هر نوع و هر اندازه به شدت مورد نهی دین مبین اسلام قرار گرفته و قانون ما که برگرفته از شرع مقدس است بر آن صحه گذاشته است , این امر علاوه بر از بین بردم سرمایه های مادی کشور به از بین بردن اعتماد مردم نیز منجر گشته و برای برخی از افراد ضعیف النفس توجیهی برای برخی تخلفات خود در بخش اقتصادی گردد .
7- مصرف گرایی و تجمل گرایی مردم ایران
ایران با داشتن جمعیتی بالغ بر 000/ 000/ 80 نفری خود بالقوه دارای بازاری وسوسه انگیز برای تولید کنندگان است خصوصاً زمانی که در مقام مقایسه با برخی کشورها برمی آییم می بینیم که مثلاً از نظر وسعت سرزمینی و جمعیتی در حدود 10 کشور اروپایی می باشد , این می تواند یک فرصت برای کشور و صنعت و تولیداتش باشد و اگر مدیریت نشود یک تهدید به عنوان بازار مصرف محصولات خارجی باشد .
با تهاجم فرهنگی و هجوم فرهنگ بیگانه به کشور و تلقین سبک زندگی آمریکایی از طریق ابزارهای جنگ نرم به ملت ها خصوصاً ایران اسلامی ، ما شاهد مصرف گرایی ، تجمل گرایی و مدگرایی در بخشی از مردم کشور می باشیم ؛ این سبک زندگی متفاوت با سبک زندگی ایرانی – اسلامی است ؛ با یک مقایسه در زندگی در می یابیم که بر طبق خواسته سبک زندگی آمریکایی ما از استفاده لوازم ضروری و پرکاربرد در زندگی به سمت استفاده از لوازم لوکس , غیر ضرور و مطابق با مد روز رفته ایم برای نمونه :
*مقایسه جهازیه نوعروسان حالا با یک دهه گذشته
*مقایسه زباله های خروجی حالای منازل با چند سال پیش
* تعویض گوشی تلفن همراه , اتومبیل , ساعت و ... صرفاً به دلیل ورود کالای چند مدل بالاتر به بازار و ...
ایران و سازمان گسترش تجارت بین المللی :
کشورهای غربی که سالها با حمایتهای تعرفهای ، تولید صنعتی را در کشور خود نهادینه کرده و صاحب واحدهای بزرگ تولیدی شده بودند ، از نیمهی دوم قرن بیستم و همزمان با آغاز فرایند رشد و توسعهی صنعتی در کشورهای دیگر، بالا نگهداشتن تعرفه در جهان را به ضرر خود دیدند چرا که برای محصولات خود به بازار دیگر کشورها (بهخصوص اقتصادهای منابع پایه نظیر ایران) نیاز داشتند. در این زمان دانشگاهها و مراکر تحقیقاتی در کشورهای غربی، با تئوریپردازی نشان دادند کاهش تعرفههای تجاری و گسترش تجارت بینالملل، به نفع همهی کشورها است. دولتهای غربی نیز با تأسیس سازمان جهانی تجارت، کشورهای دیگر را ابتدا تشویق و سپس مجبور کردند تا به تعرفههای کمتر و حذف حمایت از تولیدکنندگان داخلی تن دهند.
راه مجلس و دولت در پیشرفت صنعت و اقتصاد :
اگر نگاهی ژرف به روند صنعتی شدن بسیاری از کشورهای صنعتی بیاندازیم می بینیم که برخی از سیاستگذاری ها ، قانون گذاریها ، نظارت و اجراها و حتی محدودیت های خاص در نهایت می تواند چرخ های صنعت کشور را بیشتر و پویا تر نماید ، فقط چیزی که باید در نظر گرفت طراحی و اجرا با رعایت نسخه اقتصاد اسلامی .
برای مثال وقتی روند صنعتی شدن انگلستان , اولین کشور صنعتی قاره اروپا را بررسی می کنیم از مجموع اقدامات برای رسیدن به این مهم در می یابیم :
انگلستان کشوری که ۹ – 10 قرن پیش اقتصادی عقب مانده و بر اساس پرورش گوسفند و خوک داشت که در اواخر قرن ۱۶ با پی بردن به اینکه تولید پوشاک میتواند سود مناسبتری را نسبت به صادرات پشم خام عایدش کند ، در زمان ادوارد سوم ، به ساخت و توسعهی کارخانههای کوچک و محلی تولید لباسهای پشمی اقدام کرد. و واردات لباس پشمی به انگلستان را ممنوع نمود ، سپس سیاست های گسترش صادرات محصولات ، ممنوعیت واردات محصولات مشابه و نابودی صنایع در کشورهای رقیب ، حمایت از صنایع و شروع فناوری و نوآوریها و تشکیل ناوگان دریایی ، کاهش وابستگی و گسترش صادرات را در پیش گرفت و نتیجه آن این شد که کشوری که از اقتصاد ضعیفی برخوردار بود به یک کشور صنعتی درقاره خود و جهان تبدیل گردید .
و یا الکساندر همیلتون ، اولین وزیر خزانهداری آمریکا و معمار توسعهی صنعتی این کشور در اواخر قرن هجدهم ، معتقد بود که کشور عقبافتادهای مثل ایالات متحده (در اواخر قره هجدهم) ، صنایع نوزاد را تا زمانیکه بتوانند روی پای خود بایستند باید از رقابت خارجی در امان نگه دارد .
و چقدر آشناست این توصیه رهبری از چند دولت قبل که : کاهش خام فروشی و عدم وابستگی بودجه کشور به نفت و حمایت از شرکت های دانش بنیان و نخبگان داخلی !
لازم به توضیح است که مشکل خرید کالای خارجی و کم استقبالی از کالای ایرانی ریشه فرهنگی دارد و خوب و بد این امر برای مردم جامعه خوب تبیین نشده و فرهنگ جامعه به آن سمت سوق داده نشده است (گفتمان سازی و اهمیت و ضرورت آن خوب فراگیر نشده است ) همه مسئولاً , هم در زندگی شخصی و هم در زندگی کاری و اداری خود .
با بررسی وضعیت جامعه در باب فاکتورهای اجتماعی و فرهنگی و وجود حجم قابل توجه آسیب های اجتماعی و بیان رهبری در باب موضوع آتش به اختیار می تواند گفت که دستگاه های متولی امر فرهنگ آن گفتمان سازی لازم و جدی را در کشور خصوصاً جامعه هدف و مخاطبین خود اجرا ننموده و باید در سال جدید با عزم جدی تر و با مدیران دقدقه مند تر و آشنا به موضوع به این امر بپردازند این موضوع در رسانه های ملی و رسانه های مکتوب و مجازی اهمیت بیشتری را داراست .
مزایای استفاده از کالای ایرانی :
1- ارتقای هویت ملی
2- افتخار ملی
3- خود کفایی در تولید
4- رفع بیکاری
5- چرخش چرخ های کارخانجات داخلی
6- عدم خروج ارز
7- عدم وابستگی به بیگانگان
8- گرفتن اهرم های تحریم از دشمنان ایران
9- کاهش قاچاق کالا
10- کاهش آسیب های اجتماعی
وظایف مردم , تولید کنندگان و مسئولان بر طبیق بیانات مقام معظم رهبری در تبیین شعار سال :
الف : چگونگی حمایت از کالای ایرانی
مخاطب |
وظیفه |
مردم |
تلاش و تعصب در خرید کالای ایرانی |
فروش کالای ایرانی توسط فروشندگان |
|
مسئولین و تولیدکنندگان |
افزایش تولید داخلی |
ارتقای کیفیت تولید داخلی |
|
انطباق تولید با نیازها و سلیقهها و مزیتهای روز |
|
رعایت ظرافتهای لازم در تولید |
|
بازاریابی بیرون از کشور و صادرات(بر عهده وزارت خارجه، وزارت بازرگانی و فعالان اقتصادی مردمی) |
|
ارزان تمام کردن و رقابت پذیر کردن با جنس خارجی |
ب : الزامات حمایت از کالای ایرانی
مخاطب |
وظیفه |
دولت |
مدیریت جدی واردات |
مبارزه جدی با قاچاق |
|
مردم |
مصرف نکردن جنس قاچاق |
فعالان اقتصادی |
سرمایهگذاری در تولید |
امید است همه مردم دست به دست هم داده و برای اعتلای ایران عزیز عزم خود را در همه موارد جزم نمایند و ما شاهد ایرانی قدرتمندتر , آبادتر و پویا تر باشیم , انشاالله
و من الله توفیق
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
آموزش و پرورش لرستان در چند سال اخیر فراز و نشیب ها و حاشیه های فراوانی داشته است .
دخالت نمایندگان مجلس وضعیت این خطه از کشور را بحرانی تر کرده است .
پس از برکناری خدانظر دریکوند ، وزیر آموزش و پرورش دلیل و یا دلایل مشخص و قانع کننده ای را برای این تصمیم خود به افکار عمومی اعلام نکرده است .
« صدای معلم » آمادگی خود را برای پاسخ و اعلام نظر مسئولان اعلام می کند .