حدود یک سال و نیم از اعتراضات گسترده فرهنگیان خراسان شمالی و درخواست تغییر مدیریت عالی آموزش و پرورش این استان گذشته و در پنجم فروردین ماه سال جاری مدیرکل مربوطه که از بازنشستگان دوباره دعوت شده به خدمت هستند ؛ برای دومین بار به بازنشستگی نایل آمدند و نشان دادند که در دولت های ناکارآمد که خواست و رضایت اقشار مختلف مردم نوعی زیاده طلبی به شمار می رود؛ ضعف و نارضایتی مجموعه ضمان خوبی برای ابقای یک مدیر ضعیف بوده و هست؛ و استانداری و سایر مسوولان استانی تصمیم ساز با همین چماق که ما تورا نگاه داشته ایم ؛ می توانند به نحو مقتضی و مطلوب خویش این مدیریت تاثیر گذار و پرجمعیت استان و کشور را در ید قدرت خویش گرفته و مستعمره خویش سازند.
معضلی که تا حد مدیریت شهرستان ها و گاهی تعیین مدیران مدارس نیز بسط و تعمیم پیدا نموده و استقلال این نهاد حیاتی را به ورطه نابودی کشانده است.در این میان کنار رفتن چنین فردی و تعیین جایگزین وی بسیار حایز اهمیت است و حفظ این جولانگاه برای استانداری و..... از اوجب واجبات. پس اگر گزینه هایی از طرف تشکل های فرهنگیان که مورد خواسته قاطبه طیف معلمان هستند به وزارتخانه ارایه شدند و احتمال انتخاب آنان و از کف رفتن این جولانگاه مهم برای شان وجود داشت؛ با به تعویق انداختن موضوع و کارشکنی و عدم پیگیری از وزارت و طرح شایعات موهوم سنگ اندازی نماییم تا زمینه حضور غیرقانونی این چنین مدیری را بیشتر فراهم آوریم تا بتوان در مورد تعیین جایگزین نزدیک به خود ؛ چاره ای دیگر بیاندیشیم و یا لااقل چند نیروی دیگر را در همین مدت کوتاه برای ما جابه جا نماید.
در این میان تشکل های فرهنگیان استان خراسان شمالی که از سال ۹۴ در استان به خوبی فعال شده اند و با جذب اعضای بسیار ؛ تاثیرگذاری خوبی بر فضای سیاسی و مدنی استان داشته اند؛ در چنین موضوع مهمی مورد مشاوره استاندار و تیمی که گزینه های مختلف را بررسی و گاه معرفی نموده اند ؛ قرار نگرفته اند و در عمل دولت تدبیر و امید را در حوزه آموزش و پرورش؛ عالم بی عمل نشان داده که همچنان نقاب احترام به حقوق شهروندی و فعالیت های مدنی را بر صورت زده است.
آیا جناب روحانی متر و معیار مشخصی جهت ارزیابی عملکرد استانداران و تشخیص میزان موفقیت و رضایت مندی مردمی داشته و دارند و آیا در برنامه های خود ؛ عزمی جهت رفع این نقاط ضعف دیده اند؟! خصوصا که آخرین گزینه پیشنهادی استاندار به شخص وزیر خانمی با لیسانس آموزش ابتدایی بوده اند که بالاترین پست شان در آموزش و پرورش مدیریت آموزشگاه بوده و نشان داده اند صرف قرابت ایشان در استانداری جهت معرفی ایشان به عنوان گزینه پیشنهادی مدیر کل آموزش و پرورش کفایت می نماید!
حال این پارادوکس را چگونه به عنوان یک فعال صنفی وسیاسی برای فرهنگیان عزیز استان می توان توجیه نمود که دولتی که شعارش احترام به فعالیت مدنی بوده به چنین دیکتاتوری در انتخاب ها در سطح استان ها مبتلا گشته که حتی نماینده عالی استان نیاز نمی بیند که در چنین موضوع مهمی نظر تشکل های فرهنگیان استان که قاطبه معلمان را تشکیل می دهند ؛ جویا گردد.
انجمن صنفی فرهنگیان استان؛ انجمن اسلامی معلمان؛ مجمع فرهنگیان ایران و سازمان معلمان و جامعه اسلامی معلمان و.......البته این نوع معرفی نیرو و حتی انتصاب مسبوق به سابقه بوده و سال گذشته دکتری ادبیات جهت معاونت اقتصادی استاندار به وزارت کشور معرفی شده و پس از مخالفت نمایندگان جهت معاونت سیاسی و ..... مطرح شده و در جایی دیگر نیز ضمن وجود افراد موفق اقتصادی بومی با مدارک دکتری و کارشناسی ارشد؛ فردی از نزدیکان استاندار از گرگان و همشهری شان مانند معاون سیاسی اسبق و معاون اقتصادی فعلی و بسیار موارد دیگر؛ به دلایل مشخص انتخاب شده است.
حال که وضعیت تدبیر و امید دولت جناب روحانی به جایی کشیده شده که علنا یا به خواست مردم دهن کجی می گردد و یا آن قدر در مسیر کار سنگ اندازی می شود تا رویه طولانی و بهم ریختگی حاصله موجب دلسردی افراد پیگیر ایجاد تغییرات گردد؛ چطور می توان به سخنرانی اخیر جناب رییس جمهور دل خوش داشت که چرا افرادی در مجموعه دولت همراه نیستند و روزه سکوت گرفته اند ؟!
آیا جناب روحانی متر و معیار مشخصی جهت ارزیابی عملکرد استانداران و تشخیص میزان موفقیت و رضایت مندی مردمی داشته و دارند و آیا در برنامه های خود ؛ عزمی جهت رفع این نقاط ضعف دیده اند؟!
به عنوان یک فعال مدنی اصلاح طلب که هزینه های زیادی را بابت همراهی و حمایت از دولت تدبیر و امید داده ام ؛ سوالات و نقاط مبهم بسیاری در ذهنم وجود دارد که موجب یاس و سرخوردگی بنده و بسیاری از فعالان شده که امیدواریم به همین زودی بازخورد مناسبی جهت رفع و اصلاح آن شاهد باشیم و خدای ناکرده به نتایج دیگری نیانجامد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان